فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۲۱ تا ۱٬۰۴۰ مورد از کل ۹٬۸۳۶ مورد.
منبع:
باغ نظر سال بیستم اسفند ۱۴۰۲ شماره ۱۲۹
17 - 32
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: درک ساختار معنایی ذاتی بدنه های تاریخی خیابان سپه و چگونگی کمک این ساختارها به درک مکان موضوعات مهمی است که در این مطالعه فرض می شود که ارزش های معنایی معماری سازه های تاریخی را می توان از طریق 25 شاخص که در پنج سطح ارزشی گروه بندی شده اند، تجزیه و تحلیل کرد. این سطوح جنبه های مختلفی از جمله تعادل اساسی، سازگاری عملکردی، دلبستگی عاطفی، هویت فرهنگی و انتزاع نمادین را دربرمی گیرند. هدف پژوهش: این پژوهش با تمرکز بر مورد خیابان سپه تهران، به بررسی تعامل میان فرم و معنا می پردازد و به بررسی پیوندهای پیچیده بین بدن، چهره و روح معماری می پردازد. این مطالعه براساس این مفهوم است که طراحی معماری دارای ظرفیت عمیقی برای انتقال معانی است و این معانی اغلب از طریق نقش ها، انتظارات و انگیزه ها رمزگشایی می شوند. روش پژوهش: این پژوهش به روش تحلیل محتوای تاریخی و جمع آوری داده ها به صورت کمی انجام گرفته است. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد خیابان سپه، تعادلی پویا بین سنت و مدرنیته را در خود جای داده است. این معماری توانایی قابل توجهی برای گسترش فرم ارگانیک و در عین حال حفظ ویژگی اساسی خود را نشان می دهد. مؤلفه های تناسب، اتصال، ریتم و نظم در میان عناصر ساختمان، وحدتی هماهنگ را ایجاد می کند که حس مکان را تقویت می کند. بافت تاریخی خیابان به طور یکپارچه با محیط اطراف خود در تعامل است و اهمیت تداوم و تعامل را نشان می دهد. این مطالعه نشان می دهد که چگونه پیکربندی معماری خیابان سپه با ساکنان آن در سطوح احساسی ارتباط برقرار می کند. سادگی معماری این مکان، حس قوی تعلق را تقویت می کند، در حالی که گنجاندن عمدی ابهام و هماهنگی عمق احساسی را برمی انگیزد که با ناظران طنین انداز می شود. علاوه بر این، این تحقیق نشان می دهد که چگونه طراحی معماری به ارزش های فرهنگی و نمادین پاسخ می دهد و هویت، تضاد و هماهنگی را نشان می دهد. ارکستراسیون دقیق این عناصر به شکل گیری یک زمینه معماری منسجم و معنادار کمک می کند. به طور خلاصه، این پژوهش به طور جامع به تحلیل ارزش های معنایی نهفته در بافت تاریخی خیابان سپه تهران می پردازد. از طریق کاوش در ابعاد آنی، عملکردی، عاطفی، فرهنگی و نمادین، تأثیر متقابل ظریف بین فرم معماری و برانگیختن معنا را برجسته می کند. یافته ها بر اهمیت طراحی معماری نه تنها در بعد کالبدی، بلکه جوهر مکان، فرهنگ و هویت تأکید می کنند.
ارزیابی عملکرد سیستم سرمایش تبخیری هیبرید در ساختمان های مسکونی اقلیم گرم و خشک، با رویکرد کاهش مصرف آب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"تامین آسایش حرارتی ساختمان های مسکونی در فصل گرما"،سبب مصرف بالای برق و متعاقبا ایجاد آلودگی، تغییرات آب و هوایی و کاهش منابع می گردد.این مسئله در اقلیم گرم و خشک، به واسطه مصرف بالای آب برای سرمایش تبخیری با سیستم های متداول(کولر آبی)چالش بیشتری دارد. با هدف کاهش مصرف آب و تامین آسایش حرارتی و ایجاد سرمایش نسبی، می بایست سیستمی در نظر گرفته شود که با هزینه کم، اقداماتی ساده و کمترین تجهیزات،بر روی ساختمان اعمال گردد.به همین سبب، سیستم هیبریدی متناسب با این اقلیم پیشنهاد می شود که بتواند اهداف پژوهش را تحقق بخشد. در این پژوهش،به منظور بررسی کارکرد سیستم پیشنهادی،دو اتاق مشابه،به صورت تجربی،مورد بررسی قرار گرفتند.در این زمینه،شاخص های محیطی،نظیر دما،رطوبت نسبی و جریان هوا توسط سنسور های مربوط به مدت 5 روز(شبانه روزی)در اتاق های مذکور، پایش گردید. در بخش اول،ابتدا وضعیت دو اتاق مشابه نسبت به یکدیگر بررسی شد.در بخش دوم، سیستم هیبریدی پیشنهادی در یکی از اتاق ها تعبیه و عملکرد آن نسبت به تهویه طبیعی یک طرفه وکولر آبی مقایسه شد. در بخش اول، مشخص شد، اتاق ها از نظر وضعیت محیطی، یکسان هستند و راهکارهای تهویه طبیعی یک طرفه و سرمایش تبخیری متکی به تهویه طبیعی بر شرایط اتاق ها کمترین تاثیر را داشته اند. در بخش دوم، سیستم هیبریدی کارایی خود را به اثبات رساند. زمانی که میانگین دمای محیط بیرون°C30- 32باشد، سیستم هیبریدی پیشنهادی به کاهش دمای محیط داخلی قادر است. این سیستم نسبت به شرایط تهویه طبیعی یک طرفه در محیط داخل، به طور میانگین،°C5/5کاهش دما و%16-%18افزایش رطوبت نسبی ایجاد کرده است. اگرچه در ساعات محدودی شرایط آسایش حرارتی تامین نشده است؛ این سیستم در مقایسه با کولر آبی مورد مطالعه، کاهش%96مصرف آب و%74مصرف برق را به همراه داشته است. به عبارتی، مصرف آب را از290liters/dayتوسط کولر آبی موجود، به حداکثر10liters/day،رسانده است. همچنین،سیستم مذکور مصرف برق را از 10kWh به2.6kWh کاهش داده است.
شناسایی پیشران های کلیدی توسعه شهر هوشمند با استفاده از ترکیب روش های فراترکیب و ایداس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدیریت شهری در دهه حاضر با پیچیدگی های بسیار زیادی در حوزه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی، مسایل قانون گذاری و تکنولوژیک همراه است. شهر هوشمند به عنوان یک چارچوب نوین مدیریت شهری می تواند بسیاری از چالش ها و مشکلات مدیریت شهری را کاهش دهد. در فرایند توسعه شهر هوشمند، روابط درهم تنیده بین عناصر اثرگذار بقدری زیاد می گردد که نوعی از سیستم های دینامیکی پیشرفته برای ارزیابی و سنجش تغییرات این عوامل و اثرات تبعی بالقوه آن ها لازم خواهد بود. برای تحقق توسعه شهر هوشمند، لازم است تا از ابزارهای آینده نگرانه جهت ایجاد و خلق آینده های موجه و مطلوب با مشارکت تمامی ذینفعان کلیدی استفاده نمود. این پژوهش، با رویکرد آینده نگاری راهبردی به شناسایی و اولویت بندی پیشران های مدیریت شهر هوشمند با استفاده از روش های فراترکیب و ایداس پرداخته است. در پژوهش حاضر برای گردآوری داده ها و اطلاعات از ترکیبی از روش های مختلف استفاده شده است. ابتدا با استفاده از روش فراترکیب با استفاده از مرور ادبیات و پیشینه پژوهش های صورت گرفته، شاخص های کلیدی مدیریت شهر هوشمند شناسایی شده اند. بر این اساس با استفاده از روش فراترکیب تمامی اطلاعات و داده های بدست آمده از پژوهش های پیشین در خزانه جمع آوری شده و پس از تحلیل، جدول فراوانی عوامل اثرگذار بر مدیریت شهرهوشمند شناسایی شده است و در ادامه خروجی های روش فراترکیب برای رتبه بندی و شناسایی پیشران های کلیدی در اختیار روش ایداس قرار می گیرد. در نتایج پژوهش حاضر، با استفاده از یک فرایند ترکیبی گام به گام نه پیشران اساسی برای توسعه شهر هوشمند استخراج شده است. EDAS
بررسی راهبردهای مسیریابی در فضاهای بینابینی ساکنان مجتمع های مسکونی مبتنی بر ادراک بصری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم فضای میانی، در ارتباط با مفاهیم درون و بیرون معنا می یابد. با توجه به سیاست گذاری های موجود در شهر کرمان، شاهد چیدمان بلوک های ساختمانی، بدون در نظر گرفتن مولفه های مهم هستیم. این مولفه ها در سه حوزه عوامل انسانی، عوامل محیطی و محدوده دید(ایزوویست)١، دسته بندی میشوند. یکی از دغدغه های مهم طراحان برای طراحی فضای بینابین مجتمع های مسکونی، عدم دسترسی به ساکنان قبل از طراحی میباشد . این پژوهش، به دنبال پاسخ به این سؤال است که تا چه میزان نتایج حاصل از هم افزایی شاخص های بصری ، کیفی و کمی به روش آمیخته در ساختار و پیکره بندی فضایی فضاهای بینابینی مجتمع های مسکونی، همخوانی دارد؟ هدف این تحقیق، با توجه به جنبه های روانشناسانه و افزایش سطح کیفی فضاهای مذکور، یافتن عناصر و ویژگی های فضایی تسهیل کننده فرایند مسیریابی درفضای بینابین بلوک ها است. در این راستا، روش تحقیق پژوهش از نوع آمیخته شامل روش تحقیق پیمایشی و مبتنی بر ارزیابی ساکنین سه مجموعه مسکونی، بر اساس سنجش سطح کیفیت بصری و ادراکی و با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته و تحلیل در نرم افزار SPSS با حجم جامعه اماری90 نفر است. همچنین در بخش مکمل، تحلیل مولفه های حوزه دید با استفاده از نرم افزار دپت مپ۲ انجام شده است. نتیجه نشان داد، زیر مجموعه های مولفه های محیطی و انسانی و حوزه دید هر کدام در سطوح مختلف فضای بینابینی و در حوزه خوانایی مسیر موثر هستند. در ارزیابی پیش از بهره برداری که طراح به کاربر دسترسی ندارد می توان از تحلیل چیدمان فضا برای بالابردن کیفیت طراحی فضای بینابین مسکونی به لحاظ بصری بهره ببرد که توجه به این موضوع ، قبل از ساخت، باعث کارآمدی و اثر بخشی کالبد مسیر بر رفتار مسیریابی می گردد و همچنین ، مولفه های محیطی انسانی و بصری هنگامی که در یک تعادل بایکدیگر باشند ، می توانند حداکثر مطلوبیت محیطی را حاصل نمایند، که در این خصوص راهبردهای پیشنهادی ارائه گردیده است.
مدل یابی روابط علی مؤلفه های محیطی مدارس در جهت کاهش پرخاشگری دانش آموزان با میانجی گری نقش تنوع پذیری و فعالیت پذیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رفتار پرخاشگری در اشکال مختلف جزو مشکلات بزرگ و اساسی جوامع به شمار می آید که اهمیت این موضوع در سطح جهانی منجر به پیشنهاد و ارائه راهکارهای کاهش پرخاشگری شده است. کارشناسان محیطی معتقدند که محیط با مؤلفه های خود می تواند بر سلامت روان، تنش های رفتاری، احساس تعلق به فضا و میزان تعاملات اجتماعی کاربران تأثیر بسزایی داشته باشد. شروع رفتار پرخاشگرانه در دوران کودکی ضمن ایجاد آسیب های جدی فردی، تهدیدهای اجتماعی در آینده را به همراه خواهد داشت. بنابراین مدرسه مؤثرترین فضایی است که دانش آموزان در کنار دوستان و همسالان خود می توانند رفتار پرخاشگری را از یکدیگر تقلید کنند و یا نسبتا آرام و منطقی رفتار کنند. هدف اصلی پژوهش در راستای کاهش این گونه رفتارهای دانش آموزان در مدارس، رسیدن به مدل روابط علی مطلوب میان مؤلفه های محیطی مؤثر می باشد. روند پژوهش بر اساس روش تحقیق پیمایشی بوده و جهت ارزیابی مؤلفه های محیطی مؤثر بر کاهش رفتار پرخاشگری که از چارچوب مبانی نظری استخراج شده، پرسشنامه ای میان 317 نفر از دانش آموزان پسر در مقطع دوم متوسطه تهیه و توزیع شده است. تحلیل داده ها نیز به روش تحلیل عاملی بوده که به تبیین رابطه ی بین مؤلفه های محیطی پرداخته و مدل نهایی پژوهش در نرم افزار ایموس ترسیم شده و روابط علی مدل به کمک تحلیل مسیر ارزیابی شده است. در مدل نهایی سه چرخه از عامل طبیعت گرایی بر محیط بدون تنش تأثیرگذار بوده، چرخه اول که بیان گر نقش طبیعت در کنار خوانایی و انعطاف پذیری فضا، منجر به حرکت چرخه دوم با اضافه شدن عامل تنوع پذیری و سپس چرخه سوم با عامل فعالیت پذیری خواهد شد. نتایج پژوهش حاکی از این است که چرخه ی طبیعت گرایی با میانجی گری تنوع پذیری به میزان %8/39 و فعالیت پذیری به میزان %2/40 موجب شکل گیری محیط بدون تنش شده است. همچنین عامل خوانایی فضایی با %4/65 و عامل امنیت محیطی با %2/50 به عنوان مؤثرترین عوامل در مدل شناسایی شدند که مدل نهایی تحت تأثیر این دو عامل بوده است.
بررسی نقش حضور آب در حوض خانه ی خانه های سنتی اقلیم سرد بر آسایش حرارتی ساکنین؛ نمونه ی موردی: حوض خانه ی خانه قدکی تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دستیابی به فضاهایی باکیفیت و بازدهی بالا جهت تأمین امنیت و آسایش روح و جسم انسان از مهمترین اهداف معماری پایدار است. با نگاهی بر تجربیات پیشینیان در معماری بومی، رهیافت بهبود کیفیت معماری را می توان در ایجاد فضاهایی با اصول طراحی اقلیمی مشاهده نمود. ازجمله طراحی های اقلیمی جهت تحقق آسایش حرارتی در فصل تابستان، بهره گیری از سرمایش تبخیری با ایجاد فضاهای حوض خانه در خانه های سنتی اقلیم سرد بوده که در معماری معاصر به فراموشی سپرده شده و با سیستم های تبرید تراکمی جایگزین شده است. هدف این تحقیق که به روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته، بررسی نقش حضور آب بر آسایش حرارتی ساکنین فضاهای خانه است. در این راستا حوض خانه های خانه های سنتی به-عنوان فضاهای تابستان نشینی که از حضور آب برای تأمین آسایش محیط حرارتی بهره می بردند موردمطالعه و تحلیل قرار گرفتند تا به این پرسش اصلی که حضور آب تا چه میزان می تواند در بهبود شرای ط محیط حرارتی در تابستان های اقلیم سرد و خشک کمک کند پاسخ دهد. برای نمونه موردی حوض خانه ی خانه قدکی تبریز انتخاب و ساختمان موردنظر براساس نقشه های وضع موجود مدل سازی و سپس شبیه سازی آسایش حرارتی برای تعیین میزان دما و رطوبت نسبی در طول شبانه روز، نمودارهای آسایش PMV، احساس دمایی، درصد نارضایتی PPD و میزان تطبیق بیولوژیکی حرارتی افراد در فصل تابستان در دو حالت حضور و عدم حضور آب در حوض خانه انجام شده است. به منظور به دست آمدن نتایج صحیح در شبیه سازی از موتور شبیه سازی انرژی پلاس استفاده شده است و مدل انرژی فضاها نیز در نرم افزار راینو با استفاده از زبان برنامه نویسی گرس هاپر و کاربرد پلاگین های Ladybug Tools ایجاد شده است. نتایج شبیه سازیها حاکی از آن است که حضور آب تأثیر چشمگیری در کاهش دما و افزایش رطوبت نسبی، رضایت مندی و تطابق بیولوژیکی ساکنین دارد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که حضور آب در حوض خانه علاوه بر فضای اصلی حوض خانه با بهره گیری از کوران هوای طبیعی بر بهبود شرایط آسایش سایر فضاهای مجاور نیز اثرگذاری داشته است. از طرفی وجود این فضا از نظر معماری، حس زیبایی شناسی و تأمین نیازهای روحی و روانی نیز قابل توجه است. حضور آب در گرمای تابستان از نظر ادراکی و ذهنی نیز بر روی درک و احساس مخاطب اثرگذار است و می تواند حس طراوت و خنکی را به-صورت ذهنی القا کند.
تبیین قابلیت نقوش قالی در هویت بخشی ایرانی به بسته بندی کالاها (مطالعه موردی: نقوش قالیِ بندیِ یلمه بروجن و میناخانی ورامین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای صناعی ایران سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
179 - 192
حوزههای تخصصی:
در دنیای معاصر توجه به هویت هر ملتی از جایگاه خاصی برخوردار است. یکی از مواردی که می تواند معرف هویت ملت در سطح ملی و بین المللی باشد، بسته بندی محصولات است. پژوهش حاضر با هدف توسعه تأثیرگذاری هویت ایرانی در طراحی بسته بندی کالا به تحلیل قابلیت های گرافیکی نقوش دو طرح قالی ایرانی پرداخته و به دنبال پاسخ به این پرسش ها بوده است که آیا استفاده از این نقوش در بسته بندی می تواند موجب توسعه نفوذ هویت ایرانی باشد؟ و در صورتی که پاسخ به این سوال مثبت است، با چه روش هایی می توان از قابلیت های زیباشناختی نقوش قالی ایرانی در طراحی بسته بندی محصولات ایرانی استفاده نمود؟ این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام شده و در آن، با تحلیل بصری نقوش قالی طرح شکسته بندی یلمه بروجن و نیمه گردان میناخانی ورامین، 12 نمونه طراحی بسته بندی با بهره گیری از طرح و نقش این دو قالی ارائه شده است. درنهایت این نتایج به دست آمد که استفاده از نقوش سنتی قالی در بسته بندیِ کالاهای ایرانی، برای مخاطب ایرانی آشنا بوده و برای مخاطبینِ خارجی نیز تداعی کننده و یادآور نقوش ایرانی هستند، بنابراین تکرار تماشای یک نقش در ذهن مخاطب می تواند یکی از راه های دستیابی به توسعه نفوذ هویت ایرانی باشد. ضمن این که یک بسته بندی محکم و زیبا می تواند سالیان سال در خانه افراد نگهداری شود. هم چنین نقوش قالی های ایرانی این قابلیت را دارا بودند تا به روش های کلی و کاربردی شامل استفاده از طرح کلی و نقش و نگارها به طور مستقل، طرح و نقوش در ترکیب با سایر عناصر، و یا طرح کلی قالی و نقوش با ایجاد تغییراتی در فرم اصلی، در طراحی بسته بندی مورد استفاده قرار گیرند و بدین ترتیب طرح های متفاوتی خلق شوند.
کارکرد وقف در حفظ مصحف های نفیس (مطالعه موردی: مصحف های نفیس گنجینه آستان قدس رضوی و واقفان آنها در دوره قاجار)
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰
39 - 54
حوزههای تخصصی:
سنت وقف مصحف بر مساجد و بقاع متبرک از نخستین دهه های ظهور اسلام جاری شد. در ایران همواره مهم ترین مرکز جذب مصاحف وقفی مزار امام رضا(ع) در مشهد بوده و کسانی بسیار، دست کم از اوایل سده چهارم تا کنون، هزاران مصحف نفیس وقف آنجا کرده اند. انگیزه های معنوی و دنیوی این واقفان را در گستره ای از شوق تحصیل ثواب و نشر دانش و آگاهی، تا بقای نام خود و خاندان و حفظ آثار از گزند روزگار می توان دسته بندی کرد، که این انگیزه آخر بیشتر به کار مطالعات تاریخ هنر اسلامی آمده است. در دوره قاجار که پایانه ایران کهن و دروازه ایران نوگراست، به آستان قدس رضوی قدری متفاوت از ادوار پیش توجه شد، چنان که شاه خود متولی حرم گشت و همه نایبان تولیتش را از پایتخت فرستاد. سران حکومت و اشراف وابسته به ایشان نیز مصحف های موجودشان را، که یا یادگار پیشینیان یا سفارش خودشان بود، پیشکش آستان رضوی کردند. در این نوشتار ده تن از سرشناس ترین واقفان قاجاری مصاحف گنجینه رضوی، به همراه نسخه های اهدایی شان، معرفی و جایگاه اجتماعی و انگیزه هایشان تا حدی بررسی شده است. در انتها روشن می شود که وقف این آثار، با هر انگیزه ای، به حفظ آنها انجامیده و زمینه را برای مطالعات تاریخ هنری فراهم کرده است. روش دست یابی به اطلاعات، مراجعه به متون حدیث و فقه، تاریخ نامه های معتبر عصر قاجار، و مطالعه مقالات تحلیلی معاصر، به ویژه در نشریه وقف میراث جاویدان، در کنار تحلیل مصحف های وقفی بوده است.
بررسی راهکارهای بهره وری مناسب از نور روز به منظور ارتقای کیفیت فضای داخلی (نمونه موردی کانال های نوری)
حوزههای تخصصی:
به کارگیری مناسب نور و روشنایی طبیعی در فضای داخلی می تواند علاوه بر ایجاد آسایش بصری، تأثیرات مثبتی را بر سلامت جسمی و روحی، رفتارها و نگرش ها، همچنین حالات و عملکرد ساکنان داشته باشد. همچنین نور روز طبیعی می تواند تقاضا برای سیستم روشنایی الکتریکی را کاهش دهد، لذا پرداختن به این مهم در محیط های داخلی ضروری است. هدف کلی این پژوهش، شناخت نقش نور روز در جهت ارتقای کیفیت فضای داخلی و افزایش سلامت انسان و نیز ارائه راهکار استفاده بهینه از نور خورشید است. در این راستا به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که نور روز را چگونه می توان به فضای داخل منتقل نمود و وجود آنچه تأثیراتی بر ابعاد مختلف سلامت مخاطب دارد؟ روش پژوهش حاضر به لحاظ ماهیت کیفی و به لحاظ هدف کاربردی است و جهت گردآوری اطلاعات، از روش مطالعات کتابخانه ای و اسنادی استفاده شده است. نتایج پژوهش حاضر بر اهمیت نقش و مفهوم نور روز در فضاهای داخلی و چگونگی بهره وری مناسب از آن پرداخته است و نشان می دهد که نورگیری توسط کانال های نوری باکیفیت بالاتری نسبت به نورگیری مستقیم از پوسته ساختمان و یا نورگیرهای سنتی انجام می شود. درنتیجه می توان گفت کانال نوری انتخاب مناسبی برای انتقال نور روز است. این سیستم نور روز را با کیفیت بالا به عمق ساختمان انتقال داده و روشنایی فضاهای فاقد نور روز را تأمین نموده و درنهایت با پاسخ دهی به نیازهای انسان، موجب ارتقای کیفیت فضاهای داخلی و سلامت جسمانی، روحی، اجتماعی و ادراکی در انسان می شود؛ بنابراین می توان از کانال نوری به عنوان یکی از روش های مؤثر استفاده از نور روز بهره برد.
تبیین و ارزیابی سطوح سلسله مراتبی و قلاع کانونی قرون میانی اسلامی(قرن 6 تا 8 ه.ق) در قهستان قدیم، شرق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قهستان به دلیل موقعیت سوق الجیشی و قرارگیری در مسیرهای ارتباطی، بافتار جغرافیایی کوهستانی، دوری از دستگاه خلافت و منابع معدنی غنی آن همواره در بازه زمانی قرون میانی اسلامی مورد توجه گروه های مختلف سیاسی-مذهبی مثل فرقه اسماعیلیه، بوده است. در این منطقه 48 قلعه از این دوران شناسایی شده که بیشتر آنها روی ارتفاعات و قله کوه ها ساخته شده اند. ساختار این گونه قلعه ها بر اساس محدوده و چشم انداز جغرافیایی کوه ها و قله ها شکل گرفته و به نظر می رسد که عوامل جغرافیایی در ایجاد این آثار تأثیر داشته است. روش گردآوری اطلاعات این پژوهش، از طریق کتابخانه ای بوده و از روش پژوهش توصیفی از نوع پس رویدادی استفاده شده است. هدف از این مقاله تحلیل سطوح سلسله مراتبی و مکان مرکزی قلعه های قرون میانی اسلامی قهستان، با توجه به عوامل محیطی و جغرافیایی و با استفاده از نرم افزار Arc GIS و تحلیل خوشه ای از نرم افزار SPSS است. در این تحلیل از عوامل محیطی مانند فاصله از منابع آب و جاده ها، نوع کاربری اراضی، ارتفاع از سطح دریا، ارتفاع قلعه ها از سطح زمین های اطراف، محل قرارگیری قلعه ها نسبت به درجه شیب و جهت، نوع خاک، بارش و نوع اقلیم استفاده شد. با توجه به تحلیل های آماری با روش خوشه ای چنین مشخص گردید که یک الگوی سه رتبه ای با مرکزیت قلعه کل حسن صباح، قلعه کهن دژ نهبندان و کوه قلعه فردوس در میان قلعه های این دوران قهستان وجود دارد و متون و منابع تاریخی نیز تا حدودی آن را تائید می کنند؛ اما بیشتر قلعه های این دوران منطقه در رتبه دوم قرار دارند. در نهایت در پایین ترین رتبه نیز تنها یک قلعه با نام قلعه زری قرار گرفته است که در واقع این قلعه از نظر موقعیت قرارگیری آن در چشم انداز محیطی با دیگر قلعه های منطقه متفاوت است.
نقش هنرهای تجسمی در ارتقای کیفیت محیط شهری (نمونه مطالعاتی: محدوده اطراف کاخ گلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
102-86
حوزههای تخصصی:
طرح مسئله: نگاهی به تاریخ حضور هنر در فضاهای عمومی نشان می دهد که با تغییر پارادایم هنر عمومی از هنر هنرمند مدار به سوی ایجاد هنر جامعه مدار و هنر مخاطب محور، انتخاب نوع هنر عمومی و کیفیت های محیطی متأثر از آن بیش ازپیش مهم جلوه می نماید. آنچه امروزه فضاهای شهری را تهدید می نماید، ارتباط ضعیف مؤلفه های سازنده یک مکان است که نمی توانند نیازهای شهروندان را به خوبی برطرف نمایند. اهداف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر هنر تجسمی بر کیفیت محیطی سعی دارد که بتواند کیفیت محیطی لازم در طراحی فضاهای شهری آینده توسط متخصصان را ایجاد نماید. روش: این پژوهش ازلحاظ حیث نوع توسعه ای - کاربردی و از جنبه روش دارای ترکیبی لانه به لانه است. برای پاسخ به سؤال تحقیق از روش تحقیق کیفی درکمی لانه به لانه استفاده می شود. جامعه آماری به دو قسمت کمی و کیفی تقسیم شده است. در گروه کیفی جامعه آماری، 14 کارشناسان که به روش گلوله برفی انتخاب شدند. در جامعه آماری تحقیق کمی، حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 1۸۰ نفر و نمونه گیری به صورت تصادفی است. یافته ها: تحلیل نتایج حاکی از آن است که بنا به نتایج رگرسیون چندمتغیره، مؤلفه غنای بصری با مقدار(000/1) بیشترین میزان سهم عاملی، در مرتبه دوم، مؤلفه لذت بردن از محیط با مقدار (920/0) و کمترین مربوط به مؤلفه بهبود احساس فردی تعلق با مقدار(244/0) است. نتیجه گیری: توجه ویژه طراحان شهری در مورد ساختار فضاها و به کارگیری تمهیدات استخراجی از میزان تأثیرگذاری مؤلفه های هنرهای تجسمی در فضاهای شهری در مقیاس های مختلف می تواند موجب افزایش کیفیت محیط های شهری شود.
چارچوبی نوین برای خوانش معماری آرامگاهی ایران در دوره تاریخی ایلخانیان (مطالعه موردی: آرامگاه های محدوده جغرافیایی آذربایجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۵
105-120
حوزههای تخصصی:
دوره ایلخانیان مغول یکی از ادوار مهم و سرنوشت ساز تاریخ ایران محسوب می شود و بسیاری از نوآوری های فرهنگ و تمدن ایران که در دوره های بعد پدیدار گشتند پیامد تحولاتی بود که در زمان تأسیس سلسله ایلخانی با اتکا به پیشینه باعظمت ایرانیان به منصه ظهور رسید و دستاوردهای ارزشمندی را نیز به تاریخ بشری عرضه کرد. منطقه آذربایجان نیز در این دوره یکی از مراکز توانمند در عرصه های گوناگون هنر اسلامی گردید. پایبندی ایلخانیان به شمنیسم و رواج و اشاعه آن باعث شکوفایی تصوف در ایران عصر آنان شد. اگر عرفان را مکتبی فکری- عملی که سعی بر شناخت حقایق امور به طریق اشراق و کشف و شهود دارد، تعریف کنیم، عرفان شمنی و تصوف اسلامی در زیر این تعریف می گنجد. در این دوره در سایه آزادی مذهبی، تجلی آموزه ها و برخی از وجوه تصوف در ساختار کالبدی معماری بناها را شاهدیم. در بین مجموعه های معماری این دوره، معماری آرامگاهی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. با توجه به اینکه آرامگاه سازی در میان جوامع مختلف معلول عامل عمده اعتقاد به جهان بعد از مرگ و حب ذات است، به نظر می رسد ساختار معماری آرامگاهها، ارتباط تنگاتنگی با مفاهیم کهن الگویی داشته باشند. روانشناسی تحلیلی یونگ ابزار معرفی تازه ای جهت فهم معانی و دریافت پیامهایی نو از منابع هنری و ادبی به شمار می رود. بر اساس این نظریه، کهن الگوها، بن مایه ها و تصاویر نمادینی هستند که در اساطیر و فرهنگ ها، مفاهیمی مشترک و مشابهی را در ناخودآگاه بشر به جای گذاشته اند. یکی از کهن الگوهای مهم و محوری که در روانشناسی تحلیلی یونگ مطرح است، کهن الگوی فرآیند فردیت می باشد که در رابطه با پرسش های معنوی در مورد معنای زندگی و هدف هستی مطرح می شود. با این فرض که آثار معماری در ایران، به مثابه متون ادبی، واجد تفسیر و تشریح اند، این تحقیق سعی دارد با استناد به روش تحلیل کهن الگویی، خوانش معنایی جدیدی بر اساس تأثیر آیین های شمنیسم و تصوف در ساختار معماری این بناهای ارزشمند تاریخی را ارائه نماید. بر این اساس، فهرستی از آرامگاههای دوره ایلخانی با استناد به دایره المعارف پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی گردآوری شد و نهایتا فرایند خوانش آرامگاهها بر اساس رمزگان معماری(رمزگان تکنیکی، رمزگان نحوی و رمزگان معنایی)ارائه گردید.
گزاره های پرتکرار در مفهوم دیالکتیک فضا در معماری
حوزههای تخصصی:
اصطلاح «دیالکتیک فضا» در معماری به تضادها و تقابل هایی اشاره دارد که در فضاها وجود دارد. این تضادها می توانند شامل مواردی مانند روشنایی و تاریکی، فشردگی و فضایی بودن، جنبه های متقابل مثل داخلی و خارجی و... باشند. این مفهوم در معماری، بیشتر به طراحی فضاها و نحوه تأثیرگذاری آن ها بر رفتار و احساسات انسان ها می پردازد. یکی از مهم ترین گزاره های پرتکرار در مفهوم دیالکتیک فضا، تعادل میان تضادها است. در طراحی فضاها، تلاش برای ایجاد تعادل بین عناصر مختلفی مانند روشنایی و تاریکی، فضای باز و بسته، فضای داخلی و خارجی و... به عنوان یکی از اصول اساسی در نظر گرفته می شود. این تعادل می تواند به تعادل در روحیه و احساسات افراد کمک کند و فضا را برای استفاده بهینه از آنان فراهم کند. یکی دیگر از گزاره های مهم دیالکتیک فضا، تداخل و تعامل بین عناصر مختلف است. فضاها با ایجاد تداخل و تعامل بین مؤلفه های مختلف می توانند جذابیت بیشتری داشته باشند. به عبارت دیگر، فضاها با تنوع و تعدد عوامل، بیشترین تأثیر را بر رفتار و احساسات افراد دارند و این تعامل ها می تواند به وجود آورنده جوانب جذاب و پویایی در فضاها باشد. یکی از دیگر گزاره های پرتکرار، پیوند با محیط است. فضاها باید قادر باشند با محیط اطراف خود پیوند برقرار کنند و ارتباط مثبتی با آن داشته باشند. این ارتباط می تواند از طریق استفاده از مناظر طبیعی، ارتباط با فضاهای مجاور یا حتی ادغام با فضاهای شهری انجام شود. با توجه به این گزاره های پرتکرار، طراحان معماری می توانند فضاهایی را ایجاد کنند که تأثیرگذاری بیشتری بر رفتار و احساسات ساکنان داشته باشند و فضاهایی دارای جذابیت و تنوع بیشتری باشند. این اصول به طراحان کمک می کند تا فضاهایی باکیفیت و مناسب برای زندگی و کار انسان ها ایجاد کنند.
سازگاری حرارتی با توجه به آرای واقعی در مسکن بومی جزیره کیش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۸۱
۱۰۲-۸۷
حوزههای تخصصی:
احساس انسان نسبت به محیط اطرافش ازطریق بررسی هم زمان عوامل اقلیمی چون دما، رطوبت نسبی یا جریان هوا ممکن است. این متغیرها که موجودیت خود را از شرایط محیطی می گیرند بر آسایش تأثیرگذار بوده و پاسخ های حرارتی انسانی تحت تأثیر آن ها شکل می گیرد؛ لذا ترکیب این عوامل، تأثیر روانی و فیزیکی اجتناب ناپذیری بر شرایط آسایش انسان دارد. لذا هدف اصلی پژوهش، بررسی شرایط حرارتی محیط است که در همبستگی با پاسخ های انسانی بوده و می تواند پیش بینی قابل اعتمادی از شرایط راحتی داشته باشد. سازگاری حرارتی نیز به عنوان الگوی نظری ارزیابی پژوهش انتخاب و میزان اعتبار آن موردبررسی قرار گرفته است. مقاله حاضر، هماهنگ با پروژه اشری-884، به تخمین دمای خنثی و حدود آسایش حرارتی ساکنین ساختمان های مسکونی جزیره کیش، در طول دو دوره فصلی معتدل رو به گرم و گرم می پردازد. داده های به دست آمده حاصل از مطالعات میدانی پژوهش در اقلیم گرم و مرطوب، برای پیش بینی آسایش حرارتی به کمک ترکیبی از متغیرها با استفاده از روش آماری به نام تحلیل همبستگی و تحلیل رگرسیون، ازطریق نرم افزار اکسل، مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. بنا بر نتایج بر اساس آرای واقعی، ساکنین در دمای بالاتری نسبت به آنچه در استانداردهای بین المللی بیان شده است، احساس راحتی می کنند. همچنین مشاهده می شود که متوسط دمای داخل در همتایی با دمای آسایش بوده است و از آن مهم تر، همبستگی قابل قبولی بین دمای خنثی و متوسط دمای ماهیانه خارجی ساختمان برقرار است که این مسئله شاهدی بر نظریه سازگاری است. ازآنجایی که در پژوهش حاضر حدود 4 درجه اختلاف بین دمای خنثی بر اساس آرای واقعی با دمای خنثی بر اساس آرای پیش بینی شده وجود دارد، و بر اساس مطالعات نیکل به ازای هر 1 درجه اختلاف در دمای خنثی، 7 درصد اختلاف در مصرف انرژی در همان فضا ایجاد می کند، لذا با کاربست نتایج به 28 درصد صرفه جویی مصرف انرژی بخش مسکونی نائل می شویم. از این رو معماران به سمت طراحی منطقی هدایت و وزارتخانه های مربوطه بر اصول علمی مصرف انرژی یاری می شوند. در مطالعه حاضر ساختمان های معاصر به صورت شاهد مطالعه مطرح هستند.
واکاوی جایگاه عقلانیت در سند راهبردی توسعه گردشگری کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات تأثیرگذار بر موفقیت یا ناکامی برنامه های توسعه گردشگری، نوع عقلانیت حاکم بر نظام برنامه ریزی کشور در هر دوره زمانی و نظریه برنامه ریزی متناظر با آن می باشد. این مقاله باهدف واکاوی عقلانیت در برنامه ریزی به عنوان یک چارچوب شناخت شناسانه در سند راهبردی توسعه گردشگری کشور تدوین گردید. چارچوب مفهومی عقلانیت در این تحقیق، مبتنی بر مدل عقلانیت از دیدگاه الکساندر (2000) و رویکردهای جدید برنامه ریزی گردشگری است. پارادایم فلسفی این تحقیق مبتنی بر معرفت شناسی تفسیری و روش شناسی آن بر پایه پژوهش های کیفی هست. برای گردآوری و تحلیل داده ها در این تحقیق از مطالعات آرشیوی و روش تحلیل مضمون استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش برای تحلیل مضمون مشتمل بر متون کیفی سند راهبردی توسعه گردشگری کشور می باشد. یافته های این پژوهش نشان می دهد عقلانیت هماهنگ ساز برای اولین بار در سند راهبردی توسعه گردشگری ایران (مصوب 1399) موردتوجه قرارگرفته است. در این تحقیق مؤلفه های عقلانیت شناسایی شد و سهم هر یک از انواع عقلانیت با تحلیل 85 مضمون و ترسیم شبکه مضامین در سند راهبردی مشخص گردید.
سیر تحولات کتیبه نویسی به قلم نستعلیق (با تمرکز بر کتیبه نویسی در معماری) از دوره تیموری تا دوره قاجار
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۹
73 - 86
حوزههای تخصصی:
از عناصر مهم تزئینات معماری پس از اسلام کتیبه نویسی است. پس از پدید آمدن انواع قلم در خوشنویسی اسلامی، شیوه های متنوع کتیبه نویسی و اجرای کتیبه نیز پدید آمد. از کتیبه تعریف های گوناگون ارائه شده است اما ملموس ترین تعریف آن نوشته ای است بر هر سطحی یا شیئی غیر از کاغذ، و تعریف اصطلاحی کتیبه که ساحت ویژه نیز به آن می بخشد نوشتن بر بخش هایی ویژه از بنا است، بنابراین بهتر است بین نوشته بر اشیاء سفالی، فلزی، قالی و ... با کاربرد کتیبه در معماری تفاوت قائل شد. نکته قابل توجه دیگر این است که اگر انواع این نوع نوشته را بر اشیاء و بوم های غیر از کاغذ کتیبه بنامیم در تاریخ گذاری قدمت کتیبه در اقلام گوناگون باید تجدید نظر کرد.در این نوشتار محور بحث کتیبه در معماری به ویژه کتیبه نویسی به قلم نستعلیق است و پرسش اساسی مقاله از چگونگی سیر تحولات کتیبه نویسی به قلم نستعلیق در معماری ایران، از ابتدای پیدایش تا دوره قاجار، در فرم، محتوی، مصالح و ساختار ترکیبی است. البته کتیبه هایی که با هدف و مبتنی بر اصول خوشنویسی و در پیوندی ارگانیک در تزئینات بنا به وجود آمده باشد. ازجمله خطوطی که در کتیبه نویسی کاربرد فراوان پیدا کرد خط یا قلم نستعلیق است. قدیمی ترین کتیبه نستعلیق در قرن نهم ق (840 ق) در آستانه شاه نعمت الله ولی نوشته شد. و پس ازآن در اواخر قرن نهم و به ویژه در نیمه اول قرن دهم در قزوین و اصفهان رواج یافت. اما کتیبه نستعلیق در این دوره به عنوان کتیبه های فرعی و بیشتر با مضمون اشعار فارسی یا لوحه های احداثیه کاربرد دارد. مهم ترین دوره در کتیبه نویسی به قلم نستعلیق دوره فتحعلیشاه قاجار است. تحولات عمده در کتیبه نویسی این دوره در سه مقوله ترکیب در کتیبه، مکان کتیبه و مصالح کتیبه قابل بررسی است. قلم نستعلیق در این دوره مهم ترین قلم برای کتیبه نویسی است و برخلاف دوره های پیشین در دوره قاجار کتیبه های اصلی بنا به قلم نستعلیق نوشته می شود. در این دوره مصالح و روش های کتیبه نویسی نیز دستخوش تحول شده و کتیبه هایی به روش میناکاری روی خشت طلا، نقاشی پشت شیشه و قطاعی نشانگر استفاده از مصالح و روش های نو در کتیبه نویسی دوره قاجار است. این پژوهش با هدف بررسی بنیادین سیر تحولات کتیبه نویسی به قلم نستعلیق از قرن نهم تا پایان دوره قاجار و به روش توصیفی_ تحلیلی انجام می پذیرد.
راهکارهای مؤثر بر رشد انگیزشی کودکان کم توان ذهنی بر پایه روانشناسی محیطِ فضاهای آموزشی
حوزههای تخصصی:
کودکان کم توان ذهنی به واسطه تفاوت در ویژگی های جسمانی، عقلانی، رفتاری و اجتماعی تمایز بسیار چشم گیری با سایر کودکان دارند. ازآنجایی که این قبیل از اختلالات، منجر به بروز مشکلات عدیده ای در زمینه رشد فردی و اجتماعی این کودکان می شود، در سال های اخیر، طراحی معماری فضاهای آموزشی به عنوان یکی از اصلی ترین و تأثیرگذارترین فضاها در بهره وری حداکثری از توانایی این کودکان محور توجه بسیاری از معماران قرار گرفته است. این پژوهش با هدف شناخت و ارائه راهکارهایی در راستای بهبود کیفیت فضاهای آموزشی کودکان کم توان ذهنی جامعه با تکیه بر دانش روانشناسی محیط سعی در ارتقاء رشد انگیزشی این کودکان دارد. بدین ترتیب پژوهش حاضر در راستای شناخت و پاسخگویی به این پرسش بوده که «در فرآیند بهبود حالات و اختلالات کودکان کم توان ذهنی چه مؤلفه ها و راهکارهایی در زمینه روانشناسی محیطی فضاهای آموزشی می تواند منجر به ارتقاء رشد انگیزشی این کودکان شود؟». روش تحقیق حاضر دارای ماهیت کیفی و وابسته به راهبرد توصیفی-تحلیلی است. پردازش این موضوع در ابتدا بر پایه مطالعات اسنادی و کتابخانه ای در راستای شناخت و تحلیل مولفه های محیطی مؤثر بر روان این کودکان بوده و در ادامه از بررسی های میدانی و مشاهده جهت تقویت روایی تحقیق بهره برده است. نتایج نشان می دهد که کودکان کم توان ذهنی به جهت برخورداری از ذهنی مضطرب و آشفته تر نسبت به سایر کودکان حساسیت بیشتری در برخورد با محیط های گوناگون از خود بروز می دهند. در این راستا بهره گیری از عناصر معماری نظیر رنگ و فرم مناسب، جنس مصالح و تناسبات و همچنین ایجاد فضاهای اجتماع پذیر و فعالیت های مشارکتی در کنار بازی سازی های مطلوب در فضای آموزشی، تأثیر به سزایی در بهبود عملکرد ذهنی آنان داشته و منجر به افزایش آرامش ذهنی، استقلال فردی، ارتباطات اجتماعی و درنهایت ارتقاء رشد انگیزشی این کودکان در فضاهای آموزشی می گردد.
ناخودآگاه تباری و ترجیح همسانی سرپوش های انسانی و آسمانه بناها (گزارش همانندی 50 سرپوش انسان و سرپوش بنا در بین اقوام آسیای شرقی، غربی و میانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸
87 - 109
حوزههای تخصصی:
ناخودآگاه جمعی کارگزار بسیاری از کنش های هنری است و معمولا در تعیین کلیات آن ها، نقش اصلی را ایفا می کند. اما تجربه نشان می دهد این ناخودآگاه تباری است که در ماندگاری و حتی جزئیات آثار هنری، ازخود کارآیی بیشتری نشان می دهد. هدف این پژوهش نشان دادن تاثیر ناخودآگاه تباری در جاری سازی الگوهای ماندگار معماری با رویکرد روانی_زیستی است. سؤال اصلی عبارتند از: بین الگوهای سرپوش های بومی و الگوهای ماندگار آسمانه بناها در مناطق آسیایی چه مقدار همسانی وجود دارد؟ برای رس یدن به پاس خ این پرسش، از روش تحقیق تفسیری_ تاریخی و روش استدلال، قیاسی_استقرایی استفاده شد. بدین منظور از میان سه منطقه آسیای شرقی، میانه و غربی، و از کشورهایی با اقلیم و مردمانی دارای هویت قومی مشابه، همچنین تاثیرگذار بر فرهنگ و معماری زمانه، 50 آسمانه معماری بعد قرن 10، به روش کتابخانه ای انتخاب گردید سپس با استفاده از نرم افزارهای اتوکد و فتوشاپ، تناسبات شکلی آسمانه بناها با کلاه های رایج و مشابه هر منطقه مورد بررسی قرار گرفت. طبق یافته های تحقیق که بیش از 85 درصد هم پوشانی را بین فرم های کالیبره شده نشان می دهد؛ الگوی آسمانه ها محدود به سازه، کاربری و اقلیم نیست و معماران، ضمن توجه به این موارد، برای پاسخ به نیازهای زیستی و روانی، سرپوش های اصیل و بومی هر تبار را در آسمانه های آن سرزمین به کار بسته اند. زیرا این الگوها با وجود تفاوت در مصالح، هم از منظر اقلیمی و هم از منظر سلایق فرهنگی بیشترین سازگاری را دارند. این تشابهات علاوه بر خطوط پیرامونی گاه در نقوش، بافت و حتی رنگ و جزئیات نیز قابل رویت است. از این رو میتوان گفت: ناخودآگاه تباری در حوزه شکلی، با غربال باورها، هنجارها بر اساس آزموده های موفق، فرم های منتج از آنها را پاس می دارد و این الگوهای متنوع بومی را در معماری تبار خویش به کار می بندد.
تحلیلی بر نقاشی های مذهبی جیووانی دی پائولو بر اساس نظریه بیش متنیت ژرار ژنت
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰
17 - 29
حوزههای تخصصی:
این مقاله تلاش دارد به بازخوانی نگاره هایی از دوزخ کمدی الهی دانته بپردازد که توسط جیووانی دی پائولو دی گراتسیا، نقاش مشهور ایتالیایی قرون وسطی انجام پذیرفته است. او در این آثار توانسته با بهره گیری از تخیل قوی و توانایی هنری خود، تصویرسازی های قابل توجهی را از دوزخ دانته ارائه دهد که به لحاظ نمادشناسی نیز قابل توجه هستند. جزئیات دقیق، سبک منحصربه فرد هنری، که با تفسیر عمیق و نمادین از متن اصلی نیز همراه است، از جمله دلایل انتخاب این نسخه است. انتخاب رویکرد بیش متنیت ژرار ژنت از آن رو است که ارتباطات میان متنی و تأثیرات متقابل متن ادبی و هنری را همزمان مورد تحلیل قرار می دهد. در این مقاله، با استفاده از این رویکرد، نحوه انتقال و تغییرات مفاهیم دوزخ دانته در نقاشی های جیووانی دی پائولو مورد بررسی قرار می گیرد. پرسش اصلی آن است که دی پائولو چگونه با استفاده از عناصر بصری و سبک خاص خود، به بازنمایی، بازتفسیر و توسعه مفاهیم ادبی دانته پرداخته است؟ همچنین چه ارتباطی میان این نگاره ها و متن دانته بر اساس مولفه های بیش متنی ژنتی وجود دارد؟ این تحقیق از نوع کیفی و به روش توصیفی_تحلیلی و با استفاده ازمنابع اسنادی و کتابخانه ای انجام شده است. نتایج تحقیق که در این پژوهش بر روی چهار نگاره انجام پذیرفته بیانگر آن است که گشتار بیش متنی در اغلب موارد از نوع تراگونگی کمی و سپس در موارد کمتر بر گشتار همانگونگی یا تقلید استوار است.
بازشناسی اصل حرکت و سکون به منظور ساماندهی شهر معاصر(نمونه مورد مطالعه: دروازه قرآن شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
۱۱۴-۹۹
حوزههای تخصصی:
اهداف: حرکت وسیله ای برای درک فضای شهری است و مفهوم شهر از طریق حرکت درون آن بیان می شود. اما امروزه تصویر شهر که در حین حرکت (چه پیاده و چه سواره) دیده می شود، مفهومی بجز جابجایی و انتقال را القاء نمی کند. در شهر امروزی نشانه ای از حرکتِ مثبت، هدفمند و معنی دار (حرکتی که ضمن رفتن، اثر مثبت بر حس پذیری شهروندان بگذارد)، و سکونی که موجب به آرامش رسیدن مخاطب در فضاهای شهری باشد، دیده نمی شود. هدف از ارائه این مقاله بازشناسی اصل حرکت و سکون و کاربرد آن در ساماندهی نظام های حرکتی شهری می باشد. روش ها: روش تحقیق توصیفی- تحلیلی (تحلیل محتوا)، به منظور توصیف عینی و کیفی محتوای مفهوم حرکت و سکون، با استفاده از متن ها و اسناد (مکتوب، شفاهی و تصویری) به صورت نظام دار و هدفمند می باشد. یافته ها: نمونه مورد مطالعه مجموعه دروازه قرآن شیراز بوده که یک نمونه موفق در به کارگیری اصل حرکت و سکون در تمامی ابعاد خود می باشد. نتیجه گیری: براساس تحقیق انجام شده به منظور ساماندهی نظام های حرکتی شهری لازم است به بعد معنوی حرکت (معنابخشی به حرکت و سکون) و تغییر نظام تک حرکتی (در دوران گذشته) به نظام های حرکتی همزمان (در شهرهای امروزی) توجه ویژه شود.