فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۰۲۱ تا ۴٬۰۴۰ مورد از کل ۹٬۸۳۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
با شروع انقلاب صنعتی،اختراع اتومبیل و گسترش شهرها، به تدریج اولویت دادن به نقش عابر پیاده و فضاهای پیاده محور در شهرها و فضاهای شهری کمرنگ شده و از کیفیت فضایی عرصه های عمومی شهر ، فضاهای باز شهری و پیاده راه ها کاسته شده است؛ عرصه هایی که خود به عنوان بستر و خاستگاه، نقش محوری در ارتقای سطح تماس ها،ارتباطات و تعاملات اجتماعی بین شهروندان ایفا می کنند. امروزه اغلب فضاهای عمومی شهری و خیابان ها به دلیل افزایش بی رویه وسایل نقلیه و وابستگی الگوی زندگی شهری به آ نها، به شدّت تحت سلطه ماشین درآمده است. در این راستا عدم توجه به مقیاس انسانی و نادیده گرفته شدن نیازهای عابرین پیاده از معضلات پیش رو می باشد، به طوری که کمبود و نبود کیفیت در پیاده راه ها منجر به تضعیف حضور و تعاملات اجتماعی شهروندان شده است.شکل گیری و توسعه اغلب فضاهای شهری، خیابان ها حتی کوچه ها، در شهرهای جدید ایران، بر مبنای مقیاس سواره و مسائل مربوط به ترافیک است. محورهای باریکی که در حاشیه محورهای سواره در خیابان های شهری به عنوان »پیاده رو « وجود دارد، گویی پس مانده هایی از فضای اصلی سواره است که فقط برای تردّدهای ضروری شهروند پیاده باقی مانده است. خیابان فردوسی مهم ترین خیابان شاهین شهر است به دلیل وجود کاربری های تجاری ،تفریحی، درمانی، خدماتی، اداری که در این خیابان وجود دارد. خیابان فردوسی شریان درجه 2 است و به دلیل نقش اجتماعی این خیابان نقش ترافیکی هم پیدا کرده است.به دلیل شلوغی و ترافیک ، تعاملات اجتماعی در این خیابان به شدت کاهش پیدا کرده است. در ساعات مختلف دارای اختلال ترافیکی ما بین اتومبیل ها و عابرین پیاده، امکان وقوع تصادفات، اتلاف وقت و زمان برای عبور، ایجاد تنش های فردی بین اجتماع در حال عبور و رانندگان، نا بسامانی رعایت قوانین مدنی و اجتماعی، صرف هزینه های مادی و معنوی برای کنترل ترافیکی و همچنین برای عبور عابران پیاده از خیابان هم مشکلاتی به وجود آورده است. هدف از این پژوهش تبیین معیار های خیابان پیاده مدار در راستای ایجاد مکان سوم در خیابان فردوسی شاهین شهر است. این تحقیق یک پژوهش توصیفی- تحلیلی و فرآیند آن ترکیبی ( کمی و کیفی) می باشد.
استفاده ترکیبی از چند روش در امکان سنجی قابلیت پیاده مداری معابر شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۷
141 - 158
حوزههای تخصصی:
پیاده مداری اهمیتی اساسی در ادراک هویت فضایی و دریافت کیفیت محیط دارد و به این لحاظ مورد توجه نظریه پردازان متعددی قرار گرفته است. با توجه به تلاش های اخیر برنامه ریزان و طراحان جهت تشویق مردم به پیاده روی، مدل ها و روش های بسیاری جهت امکان سنجی پیاده مداری معابر ارائه شده اما هر کدام تنها ابعاد خاصی از معابر را مورد بررسی قرار می دهند. جامع نبودن این روش ها موجب شد که در این پژوهش با تلفیق چند روش و مدل شامل: چیدمان فضا، ارزیابی کیفیت کالبدی مسیر، ارزیابی راحتی پیاده و شاخص های روش پادکس، رویکردی نسبتاٌ جامع در سنجش پیاده مداری تدوین گردیده و در نمونه موردی های پژوهش به کار گرفته شود. استراتژی این پژوهش استقرایی و روش پژوهش توصیفی است. نمونه های موردی در این تحقیق معابر محله های باغ فردوس و زعفرانیه منطقه یک تهران می باشد. نتایج تحقیق حاکی از این است که هرچند وضعیت پیاده مداری در خیابان آصف از محله زعفرانیه براساس سنجش توسط مدل های چیدمان فضا و روش راحتی پیاده بر اساس سطوح سرویس، وضعیت بهتری نسبت به خیابان فیضی از محله باغ فردوس دارد اما نتیجه حاصل شده از ترکیب چهار مدل، خیابان فیضی را در وضعیت بهتری می شناساند.
بررسی اهمیت و کاربرد لایه « احساسات شهری » در حوزه طراحی و برنامه ریزی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اینکه چگونه شهروندان محیط اطرافشان را درک و دریافت می نمایند به عوامل زمینه ای پویا و ایستای متعدد بستگی دارد. چنین برداشت ذهنی و زمینه محور می تواند باعث هیجانات و احساسات مختلفی در افراد گردد که نگاه و رویکردی جدید و الحاقی در مطالعه ساختار مکانی و زمانی شهر ایجاد نموده است. بررسی ارتباط بین محیط ساخته شده به عنوان یک بعد کالبدی با جنبه های رفتاری و هیجانی انسان در پژوهش های اخیر و بخصوص در مطالعات برنامه ریزی و طراحی شهری بسیار مورد توجه قرار گرفته و در سال های اخیر به یک موضوع ضروری تبدیل شده است. هدف پژوهش های نظری، تجربی و کاربردی در این زمینه بطور کلی آن است که کیفیت زندگی در شهر را از طریق مطالعه لایه ای جدید که به جنبه های هیجانی-رفتاری افراد توجه دارد، ارتقاء دهند. از این روی، هدف این مقاله معرفی رویکرد و حوزه پژوهشی «احساسات شهری» است. در این نوشتار سعی شده است تا با مرور و بررسی نظریات و مطالعات انجام شده در ارتباط با موضوع به روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای، به نقش و اهمیت ، کاربست و یکپارچه سازی پاسخ های هیجانی محیط های شهری در فرآیند برنامه ریزی و طراحی شهری پرداخته شود. نتایج نشان می دهد که مطالعات انجام شده در این زمینه را می توان به دو دسته نظریه ها و مطالعات پایه و مطالعات و پژوهش های جدید، آغاز شده با کار کریستین نولد (2009) تقسیم نمود. برخلاف نگاه پایه که بیشتر متمرکز بر عوامل اثرگذار محیطی به گونه ای کیفی و بسیار کلی و مبتنی بر روش های سنتی سنجش هیجان بوده است، پژوهش های جدید (5 سال اخیر) برحسب فراوانی به ترتیب شامل 4 حوزه می شوند: 1- متمرکز بر سنجش هیجان2- روش های نوین سنجش هیجان 3- بررسی عوامل اثرگذار بر هیجان در محیط و 4- کاربردهای هیجان. علی رغم اهمیت و کاربرد این حوزه میان رشته ای در مطالعات شهری، هنوز پتانسیل های علمی این رویکرد جدید در همه جوانب متنوع کاربرد و تحلیل شهری کشف نشده است. اصلی ترین حوزه های کاربرد لایه احساسی- هیجانی در حوزه شهرسازی را می توان حوزه سلامت روان، شهر شاد و فضاهای شهری دلپذیر، دلبستگی به مکان، حوزه برنامه ریزی شهری مشارکتی و شهر هوشمند تعیین نمود. همچنین ارزیابی و سنجش محیط ساخته شده، ارزیابی اثرات روان شناسانه یک طرح قبل از اجرا، ارائه فرصت های نوین طراحی و برنامه ریزی شهروند محور از فواید کاربرد موضوع در حوزه شهرسازی است.
فضامندی و بدن آگاهی: بازخوانش مفهوم فضا در تجربه معماری (نمونه موردی: موزه هنرهای معاصر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم شهریور ۱۳۹۸ شماره ۷۵
71 - 82
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله:شاید بتوان یکی از وجوه تمایز انسان مدرن با انسان به سربرده در دنیای سنت را کثرت تجربه های فضا-مکان برشمرد. زیست انسان در پهنه طبیعی و اجتماعی، نه تنها دارای تاریخی معرفتی و نظری است، که دارای ادراک های متمایز و گوناگون در تجربه مکان های طبیعی و اجتماعی است. این تجربه متمایز در طول تاریخ، دارای روحی منحصربه فرد از یک سو و روحی مشترک در کالبد بشری از سوی دیگر است. لیکن در گفتمان های غالب معماری، بدن و ویژگی های جسمانی و کالبدی آن کمتر مورد توجه قرار گرفته است و بدن صرفاً به عنوان ابژه ای منفعل تلقی شده است. هدف:این پژوهش بر آن است که به بررسی ادراک بدنی به مثابه منبع الهامی برای بازتعریف مفهوم فضا در تجربه معماری بپردازد. نمودهای خوانش فضا با واردکردن عنصر ادراکات بدنی و بررسی درهم تنیدگی حواس انسانی در ادراک از فضا از اهداف فرعی پژوهش است. روشتحقیق:این تحقیق به لحاظ «ماهیت» پژوهش، از گونه تحقیقات کیفی با رویکرد فلسفی پدیدارشناسی هرمنوتیک و به لحاظ «قصد» از پژوهش، تفسیری است که به تولید بینش جدید می پردازد. بدین ترتیب یافته های آن در بهبود دانش موجود در باب موضوع مورد مطالعه به کار می آید (دانش افزایی)، لذا نتایج آن، خالص است. منطق پژوهش، استقرایی است. در پژوهش حاضر، از مصاحبه عمیق جهت استنباط و استخراج «امر ناخودآگاه» از بطن پاسخ مصاحبه شوندگان استفاده شده است. روش تحلیل داده ها، تحلیل محتوای کیفی و شامل کدگذاری باز و محوری است. نتیجه گیری:نتیجه پژوهش نشان می دهد که خوانش پدیداری از تجربه ادراک از فضا به سه رسته «ادراک تام، درک پویا از فضا به واسطه حواس»، «فضا، واسطه ای بر ادراک نوستالژی جمعی» و «فضا به مثابه امکان شهود و درک دیگری» قابل تفکیک است.
مطالعه ی ارتباط «اساطیر ترکی- مغولی» با نقشِ«کوهِ» نگاره های شاهنامه ی دموت و جامع التواریخ (با رویکرد نشانه شناسی فرهنگی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در اکثر پژوهش های صورت گرفته در ارتباط با نگارگری ایلخانی و به طور مشخص شاهنامه ی بزرگ و جامع التواریخ، روایت های وابسته به نگاره ها، به عنوان محور اصلی تحلیل در نظر گرفته شده است. این موضوع، درک دقیقِ نشانه های موجود در نگاره ها را با مشکل روبرو ساخته است. چراکه شاهنامه ی فردوسی به عنوان متن وابسته به گفتمان ایرانی و جامع التواریخ به عنوان متن مربوط به گفتمان ایلخانی با نسخه های مصور شاهنامه(دموت) و جامع التواریخ، یکی نیستند. درواقع شاهنامه ی مصور دموت و نسخه ی مصور جامع التواریخ ، متون هنری با محوریتِ زبان تصویر و متعلق به گفتمان «نگارگری ایلخانی» هستند. تحلیلِ نگاره های نسخ مصور، باید بر اساس سپهر نشانه ای «نگارگری ایلخانی» صورت بگیرد؛ آن سپهر نشانه ای که روایت های شاهنامه و جامع التواریخ به عنوان «نه متن»را یا به صورت مستقیم و با سازوکار ترجمه ی بینانشانه ای و یا با عبور دادن از فیلتر فرهنگ ترکی- مغولی و از طریق ترجمه ی بینافرهنگی وارد «متنِ» تصویری خودکرده است. هدف از این پژوهش، مطالعه ی آن دسته از نشانه های مربوط به «کوه» در منتخبی از نگاره های شاهنامه ی دموت و جامع التواریخ است که با سازوکار ترجمه ی بینافرهنگی از سپهر نشانه ای ترکی- مغولی وارد سپهر نشانه ای نگارگری ایلخانی شده اند. این پژوهش با رویکرد نشانه شناسی فرهنگی یوری لوتمان و به روش توصیفی – تحلیلی انجام شده است. اصلی ترین یافته ی پژوهش حاضر این است که «کوه» در نگاره های مذکور تحت تأثیر تحت تأثیر اساطیر و اعتقادات ترکی- مغولی قرار داشته و به عنوان پناهگاه ِقهرمانان، دربردارنده ی روحِ آفرینش گری، محل دفنِ بزرگان سیاسی و دینی ، مکان دسترسی به تنگری و گفتگو با او، محور ارتباطی و گذرگاه ورود به عالم دیگر (بالا) نمایان می گردد.
تغییر کاربری تطبیقی میراث صنعتی، رویکردی براساس بازیافت انرژی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال نهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
45-53
حوزههای تخصصی:
امکان سنجی ساماندهی و حفاظت شهرستان گز با رویکرد مداخله در بافت
حوزههای تخصصی:
بافت قدیم شهرها اغلب دربرگیرنده آثار و مجموعه های تاریخی می باشند که امروزه اغلب در زمره بافتهای تاریخی و فرسوده قرار گرفته اند. یکی از این بافتهنا، بافت تاریخی شهر گز در استان اصفهان است که علیرغم مداخلاتی که تا به حال در آن صورت گرفته، سیمای عمنومی مرکنز شنهر و بنه وینلاه مسنلات مآنکونی آن بیانگر دوگانگی، همزیآتی کهنه و نو و گآتره فرسودگی است. مقاله حاضر در جآتجوی ای نکته است که با وجود مداخلات انجام گرفته در ای بافنت، ادامنه رونند حاکم بر رکود و عقب ماندگی مسلات مآکونی مرکز شهر که نمود عینی آن گآترش فرسودگی، ترک و مهاجرت ساکنان اولیه است، تست تأثیر چه عنواملی اسنت و آیا احیاء ای مسلات و بافت تاریخی قابل تبیی است یا خیر؟ در ای مقاله با استفاده از روش توصیفی – تسلیلی و بررسیهای اسننادی – کتابخانن ه ای، نسنوه تسقن مقبولینت ینابی بافنت در « احیای بافت تاریخی شهر گز بر اساس ویلاگیهای خاص آن مورد بسث قرار گرفته است. از ای منظر، در ای صفسات اصالت بخشی برابر بنا می باشد. بر مبنای یافته های تسقی رفع مشکلات گریبانگیر احیای بافنت تناریخی » ارتقاء کیفیت مسیط سکونت ساکنی و شهروندان « و مترداف با » اذهان عمومی شهر با رویکردهای مداخله در بافت تاریخی نیازمند دو دسته از اقدامات می باشد : اقدامات خنرد مقیناس کنه شنامل ابعناد کالبندی، اقتانادی، اجتمناعی، فرهنگنی، خدمات شهری، مدیریت شهری، بهداشتی و زیآت مسیطی شهر و بافت تاریخی می باشد و اقدامات کلان مقیاس که مآتلزم حضور پررنگ دولت، مشنارکت مردمنی و بخش خاوصی است.
بررسی اجتماع پذیر بودن کتابخانه های عمومی
حوزههای تخصصی:
طراحی کتابخانه ها به عنوان فضاهای عمومی، برای تشویق افراد به مطالعه و کمک به توسعه علمی و فرهنگی در جامعه باید به گونه ای باشند که زمینه های لازم را در جهت افزایش میزان بهره گیری برای تمامی اقشار جامعه را فراهم سازند. ازپیامدهای توجه نکردن به جامعه پذیری می توان به کاهش میزان استفاده از کتابخانه، کاهش نقش اجتماعی کتابخانه های عمومی و... می باشد. یکی از عوامل کم بودن تعاملات اجتماعی در کتابخانه های عمومی نبود امکان بحث و گفتگو در فضای داخل و محوطه کتابخانه هاست که این امر مانع ایجاد شبکه های اجتماعی و فعالیت های داوطلبانه می شود که طرح مساله شده است. در مقاله حاضر به نقش کتابخانه های عمومی به عنوان بستر مناسب و ظرفی اجتماعی در جهت رشد جامعه و اجتماع پذیری معماری که جذب کننده افراد باشد و رابطه بین حوزه های عمومی و اجتماعی کتابخانه ها و پیوستگی آن با نقش جامعه پذیربودن معماری، بدین صورت که با روش تحقیق کتابخانه ای و به صورت استدلال منطقی در مبانی نظری، به جستجوی مولفه های اجتماع پذیری در بعد کالبدی و فعالیتی و نقشی که کتابخانه های عمومی خود را می توانند از شکل و ظاهر قرائت خانه هایی خشک و بی روح، به صورت پویا و مشارکتی در بیاورند و مراجعه کنندگان را به افرادی آگاه و ناظر تبدیل کند و موجب رضایت مندی و سودمندی آنها شودپرداختیم و نتایج این تحقیق ما را به این مهم که فضاهای عمومی از جمله کتابخا نه ها ی عمومی باید به گونه ایی طراحی شوند که پاسخ گوی نیازهای متنوع گروه های مختلف سنی باشند و این امکان را به مردم می دهند که نسل های مختلف با هم حضور داشته باشند زیرا افراد مختلف به سطوح مختلفی از تعامل اجتماعی نیاز دارندکه مقوله ی اجتماع پذیری یکی از مولفه های ترغیب کننده مراجعت افراد به کتابخانه های عمومی به عنوان یک مکان عمومی است.
تحلیل و گونه بندی نگرش نهادگرایانه در برنامه ریزی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نهادگرایی نگرشی اصالتاً اقتصادی است که به عنوان نظریه ای برون زا، جایگاه ویژه ای در بسیاری از رشته ها همچون مدیریت، علوم سیاسی، جامعه شناسی و ... یافته است. این نگرش از دهه 1990 میلادی با عنوان «گرایش نهادی» در برنامه ریزی شهری و منطقه ای مطرح شده و می توان آن را در کنار نظریه های برنامه ریزی مبتنی بر مشارکت، از رویکردهای غالب برنامه ریزی در دهه های اخیر دانست. اهمیت نهادگرایی در برنامه ریزی در این است که برنامه ریزی خود یک نهاد است که نیازمند شناخت بافتار و زمینه های نهادی برای شناسایی مشکلات و تصمیم گیری برای حل آن هاست. افزون بر آن، پیاده سازی تجویزهای برنامه ریزی، نیازمند سازوکارهای نهادی است. بنابراین، مقاله حاضر با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، به بررسی آثار اندیشمندان برجسته درباره رابطه نهادگرایی و برنامه ریزی می پردازد تا به یک گونه بندی جامع و مانع از نظریات مختلف درباره این ارتباط دست یابد. گونه بندی نهایی، نگرش نهادی نسبت به برنامه ریزی را در سه دسته «برنامه ریزان نهادی غیر انتقادی» (نهاد در برنامه ریزی)، «برنامه ریزان نهادی انتقادی» (طراحی/مداخله نهادی) و «برنامه ریزان نهادی مبادله ای» (هزینه مبادله برنامه ریزی) جای می دهد. این دسته ها را به ترتیب می توان در ذیل رویکردهای نهادگرایانه «جامعه شناختی»، «تاریخی» و «انتخاب عقلانی» جای داد. همچنین از منظر الگوواره های کلان، این رویکردها به ترتیب در سه دسته «عمل گرایانه»، «پسا-اثبات گرایانه» و «اثبات گرایانه» جای می گیرند.
Determinants of Quality Assurance within the Building Construction Industry (Case S tudy: Kisii Town, Kenya)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Although a growing body of literature maintains that the construction industry plays a significant role in the economic development world-over, the extent of its regulation may, however, undermine the objectives of sustainable urban development. This study, as a result, investigates the factors influencing quality assurance within the building construction industry in Kenya, a case study of Kisii town. The target population comprised of 7430 residential developments from seven neighbourhoods that were spatially segregated using a high-resolution satellite image. Proportional stratified random sampling was thereafter adopted to select 364 developers through questionnaires. Results indicated that the key factors that undermine the extent of quality assurance within the building construction industry in the study area included failure to obtain a development permit, non-engagement of registered professionals in building design, an inadequate inspection of buildings during construction phases and unauthorized occupation of buildings by developers. The study concludes that despite the existing legal framework, these challenges continue owing to inadequate development control by the County Government of Kisii. This study contributes to the literature on the built environment by demonstrating how factors limiting quality assurance within the construction industry may be statistically analyzed.
Density and Quality of Spaces in Relation to Built-Forms (Case S tudy: Commercially Active Centers In Addis Ababa (Pedes trian Density And Pedes trian Priority))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
A vibrant and commercially active center is often the result of interesting, diverse building styles and or built-forms, pedestrian density along with variety of quality public places where people feel comfortable, spending time and shopping items for domestic and commercial functions in cities like Addis Ababa. The scale and design of buildings, pedestrian density, and other physical characteristics will determine the quality of built form and public spaces and how well they create an attractive and pedestrian friendly and welcoming environment in relation to built-up and pedestrian density.On the other hand, not many studies have been undertaken in relation to the concept and theory of “Pedestrian Density and Quality of Spaces”. This research is aimed to analyze and explore the relationship among urban space quality, pedestrian density and built-form of the city in commercially active centers so as to contribute to a better understanding of the correlation among pedestrian density, built-form and quality of urban space. Hence, the study employed multiple data sources through quantitative and qualitative approaches (Triangulation). Finally, the research ended with arriving at answers for research questions through both statistical and non statistical techniques. The research result has highly addressed and concluded that Pedestrian friendly Streets with pedestrian density thresholds in commercially active built-environments are places that people like walking and want to stay in, with real character and sense of place. It concludes with an overview of emerging thinking/implications where further efforts are required in the future
راهکارهای ارتقاء ایمنی در فضاهای باز پیرامونی ساختمان های بلند مسکونی (نمونه ی مورد مطالعه: برج بین المللی تهران)
حوزههای تخصصی:
نیاز به سکونت به منزله ی اساسی ترین رکن زندگی بشر مطرح است، تامین چنین نیازی مستلزم فضا و محملی است، و از آنجایی که امروزه تمایل به شهرنشینی افزایش یافته و در قبال چنین مهاجرتی شهر با کمبود زمین برای تامین فضای سکونت افراد مواجه است و نیز راهکار تامین سرانه ی سکونت افراد به دو صورت اتفاق می-افتد، نخست گسترش در سطح، سپس گسترش فضای سکونت در ارتفاع است، با نظر به آنکه امکان گشترس شهر در سطح محدود بوده، راهکار دوم (گسترس در ارتفاع) مورد توجه قرار می گیرد، به این ترتیب بلندمرتبه سازی از اهم مسائل روز معماری مسکونی محسوب می شود؛ و از آنجایی که در بلندمرتبه سازی نمی توان از نیروهای جانبی چون باد و زلزله چشم پوشید، توجه به امنیت افراد امری ضروری به شمار می آید، لذا در این پژوهش سعی شده تا با استفاده از منابع کتابخانه ای و مستندات به استخراج مبانی نظری، تعریف و دیدگاه نظریه پردازان پرداخته شود، سپس به دسته بندی ساختمان ها مبادرت ورزیده و به این ترتیب مفاهیم مستخرج، در قالب دیاگرامی تحت لایه های دفاعی تهیه و تنظیم شده و مورد بررسی و ارزیابی قرار می گیرد سپس با نمونه ی مورد مطالعه (برج بین المللی تهران) مطابقت می یابد. ترتیب لایه اول (فضای خارجی)، لایه دوم (فضای داخلی) و لایه سوم (ساختمان) در ایمنی فضاهای پیرامون ساختمان های بلند مرتبه علی الخصوص ساختمان های بلندمرتبه مسکونی نقش بسزایی دارد. این پژهش از نوع کاربردی بوده و نتایج آن می تواند در مسکن و شهرسازی در بازنگری مبحث پدافند غیرعامل در مبحث 21 مقررات ملی سازمان نظام مهندسی ساختمان مورد استفاده معماران و شهرسازان قرار گیرد.
سایه اندازی در آپارتمان های نئومینیمال و کولونیال در مالزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۱ بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۶
56 - 61
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه سنجش سایه اندازی در نماهای جلویی ساختمان هایی با سبک های متفاوت معماری در مالزی است. دو نمونه موردی از میان آپارتمان های مرتفع در ایالت پنانگ (Penang) مالزی انتخاب شدند. اولین نمونه، آپارتمان هالامان کریستال (Halaman Kristal) است؛ ساختمان ۳۱ طبقه ای که به صورت تلفیقی از سبک های اروپایی و سنتی طراحی شده است .این سبک تلفیقی، با نام سبک کولونیال (Clonial Style) یا استعماری نیز شناخته می شود. این آپارتمان در منطقه جلوتانگ (Jelutong) در پنانگ واقع شده است. دومین نمونه مورد بررسی، ساختمان بایسواتر (Bayswater) است که 62 طبقه داشته و طراحی آن به سبک نئومینیمال اولیه (Early Neo-Minimalist) است. این بنا در کرانه شرقی جزیره پنانگ مالزی واقع شده است. پنانگ در عرض جغرافیایی 5 درجه و 52 دقیقه و صفر ثانیه شمالی و طول جغرافیایی 001 درجه و 91 دقیقه و صفر ثانیه شرقی با آب وهوای استوایی، دومین ایالت مهم در مالزی است و در دهه اخیر، شاهد پیشرفت های چشمگیری بوده است. برای بررسی و محاسبه مناطق سایه دار در نمای ساختمان های مورد نظر از نرم افزار سان تول (Suntool) استفاده شده است. این بررسی در فواصل زمانی بین ساعات 8 صبح تا 7 بعداز ظهر صورت گرفت؛ یعنی در شرایطی که پرتوهای خورشید به صورت عمود بر نمای ساختمان بتابد. مقایسه بین طراحی دو ساختمان با استفاده از شبیه سازی کامپیوتری انجام شد. نتایج پژوهش مشخص کرد که سبک کولونیال نتایج بهتری از سایه اندازی نسبت به سبک نئومینیمال در ساعات مختلف صبح تا بعد از ظهر را نشان می دهد. طراحی دیوارهای عقب نشسته و بالکن در ساختمان هالامان کریستال در مقایسه با عناصر مشابه در آپارتمان بیسواتر، تأثیر بسزایی در ایجاد سایه داشته است. این عوامل، نفوذ تابش خورشید به بخش داخلی ساختمان و تابش آن به دیوار جلویی یا نمای ساختمان را محدود می کنند. در این پژوهش بیشتر تمرکز بر بررسی طراحی نما در طول ساعات پایانی تابش آفتاب یعنی از ساعت 5 بعد از ظهر به بعد است. نتایج نشان داد که استفاده از کرکره های عمودی و سقف های جلوآمده (کنسول) به عنوان عناصر اضافی سایه ساز برای مقابله با تشعشعات خورشیدی از اهمیت زیادی برخوردار است.
ارزیابی شاخصه های خیرگی در ساختمان های آموزشی اقلیم گرم و خشک ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۳
29 - 50
حوزههای تخصصی:
خیرگی ناراحت کننده یک مسئله بسیار مهم در ساختمان های استفاده کننده از نور روز است؛ با این حال، توافق بر روی شاخصه های خیرگی و معیارهای آنها دشوار است، از آن جایی که هر مقدار اندازه گیری شده باید همبستگی مشخصی را با درک ساکنین فضا داشته باشد. قابلیت اجرای معیارها برای هر شاخص خیرگی باید با توجه به ویژگی های جمعیت شناختی و تفاوت های فرهنگی و ترجیحات تعیین شود. هدف این پژوهش تعیین شاخصه های مناسب برای ارزیابی خیرگی ناراحت کننده در اقلیم گرم و خشک ایران با استفاده از تکنیک تصاویر با محدوده دینامیکی بالا HDR و ارزیابی پس از سکونت است. ارزیابی در کلاس های آموزشی دانشگاه پیام نور مهریز با 50 شرکت کننده انجام شد. نتایج نشان داد، DGp قابل اعتمادترین شاخص برای صحنه های خیرگی غیرقابل درک، آزاردهنده و غیرقابل تحمل بود. UGR در بین شاخصه های دیگر، بالاترین ضریب همبستگی را برای صحنه های خیرگی قابل درک (0.34) داشت. DGI در صحنه های خیرگی غیرقابل درک و غیرقابل تحمل دارای ضریب همبستگی قابل قبول بود و CGI بیشترین ضریب همبستگی را در صحنه های خیرگی آزاردهنده (0.31) داشت. VCp به دلیل ضریب واریاسیون بالا از محاسبات حذف شد. آنچه از نتایج به دست می آید، این است که DGp قابل اعتمادترین نتایج را در سطوح متفاوت خیرگی بر اساس ارزیابی ذهنی افراد در بین 5 شاخصه دیگر به دست می دهد.
بررسی سیر تحولات مداخله شهری در محدوده آبکوه مشهد
حوزههای تخصصی:
محله قلعه آبکوه مشهد قبل از توسعه فیزیکی شهر، به صورت روستایی در فاصله ۶ کیلومتری غرب آن قرار داشته که با انجام مطالعات طرح جامع شهر در سال ۴۹-۱۳۴۶ و تصویب آن در سال ۱۳۵۱، اراضی بایر پیرامون آن در مسیر توسعه قرار گرفت. به دنبال آن طرح تفصیلی مجزایی برای اراضی بایر تهیه شد و درواقع محلات جدید شهر شامل "شهر جدید" و "آبکوه" به وجود آمدند. به منظور پیوند بافت قلعه آبکوه با نقشه جدید شهر، چگونگی توسعه به سمت این روستا در طرح تفصیلی مشخص گردید که در سال ۶۲-۱۳۶۱ با اجرای بخشی از آن به منظور پیوند محله "شهر جدید" با محدوده مرکزی شهر مشهد، بافت قدیمی آن با احداث محور ارتباطی ازهم گسیخته شد و بافت به دو قسمت شمالی و جنوبی تقسیم شد که در طول زمان با تحولی عمده، به یک محور ارتباطی- اقتصادی پرتردد تبدیل شد؛ اما بعدازاین اقدام به دلایل اجتماعی، سیاسی و مدیریتی گوناگون سایر پیشنهاد ها طرح تفصیلی اجرا نشد و در نتیجه بافت قدیمی در شرایط نیمه اصلاحی سنتی و حالت روستایی خود باقی ماند که امروزه به یک محدوده ویژه در دل شهر مشهد تبدیل شده است. از نگاه نویسندگان با توجه به ویژگی های محله (آبکوه) بایستی نگاه متفاوت و منطبق با شرایط آنجا مدنظر قرار گیرد. با نگاهی به گذشته می توان دریافت که استفاده از پیشنهادات کارشناسان مجرب و بومی حوزه شهرسازی، تطبیق راهبردهای اجرایی طرح با نیازهای واقعی شهروندان، بهره گیری مداوم از نظرات و مشارکت ساکنین از طریق مدیریت ویژه توسط مشاور متخصص مقیم از اصلی ترین عوامل در به انجام رساندن موفق طرح های توانمندسازی بافت های فرسوده در مشهد به خصوص محدوده آبکوه بوده و بایستی به طور مستمر مورد توجه دست اندرکاران امور شهر باشد. در این مقاله سعی شده با بررسی روند تحولات نحوه مداخلات شهری در محدوده آبکوه از گذشته تا اواسط دهه اخیر، ضمن اشاره به تفاوت ها و شباهت ها اصول مندرج در طرح های بالادستی به روش قیاسی-تحلیلی به مدلی ترکیبی و کارآمد اشاره شود.
نقش مکان های سوم در بعد اجتماعی مناطق شهری، نمونه موردی: کافه های روباز منطقه 2 تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مکان های سوم شهری، معرف مکان هایی هستند که مردم را بدون برنامه ریزی، ناگهانی و خلاقانه و در جهت ساخت اجتماع، دورهم جمع می کنند. کافه های روباز شهری با در نظر گرفتن فرم باز خود، با انشعاب از فضای معماری دارای فصل مشترکی با فضای شهری و منظر میانی هستند. هدف از این پژوهش، بررسی مفهوم شکل گیری مکان سوم در فرم کافه های روباز و اهمیت اجتماع پذیری در بافت شهری است. پژوهش حاضر به روش تحلیلی-توصیفی و به لحاظ هدف کاربردی بوده و شیوه گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای و پیمایشی است. بعد از تبیین چارچوب مفهومی و با استفاده از ابزار تحقیق شامل مشاهده و حضور، ابتدا پرسشنامه با گویه های مشخص، به شیوه محقق ساخت در قالب طیف لیکرت با توجه به میانگین جمعیت منطقه 2 تهران، تدوین و جهت ارزیابی برخی از متغیرها به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده و غیراحتمالی توزیع و با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشانگر اهمیت بالای مکان های سوم شهری نظیر کافه های روباز است که با توجه به این یافته ها کافه های مورد بررسی در مواردی که متغیرهایی مانند تعاملات اجتماعی در سه شکل خود در اولویت اول و کیفیات زیبایی شناسی، انعطاف پذیری فضا، دسترسی و خدمات در اولویت دوم نمرات بالایی را دریافت کرده اند دارای وضعیت مناسب تری بوده و زمانی که متغیرهای پویایی، فعالیت و راحتی حد وسط را داشته اند، متغیری نظیر اقلیم و حفاظت، بیشترین تأثیر را داشته است.
الگوی توسعه گردشگری اکولوژیک مناطق کوهستانی صعب العبور در بستر زیرساخت کهن شبکه ریلی (محور مطالعه: مسیر ریلی تهران-مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مناطق صعب العبور کوهستانی یکی از مقاصد جذاب گردشگری هستند؛ که به دلیل دسترسی دشوار به این مناطق کمتر موردتوجه قرار می گیرند. بهترین راه دسترسی به این مناطق استفاده از شبکه ریلی است، شبکه ریلی می تواند موجب حفاظت از محیط طبیعی و سکونتگاهی گردد و از آلودگی های محیطی و ورود بیش ازحد جمعیت به این مناطق جلوگیری نماید. با توجه به این موضوع هدف از این پژوهش تبیین الگوی توسعه گردشگری اکولوژیک در مناطق صعب العبور کوهستانی به وسیله محور ریلی است. محور ریلی تهران-مازندران به دلیل قدمت و پیشروی آن در دل مناطق کوهستانی و داشتن قطار گردشگری فعال به عنوان نمونه مورد مطالعاتی این پژوهش انتخاب شد. برای شناخت و تحلیل وضعیت موجود محور ریلی و مناطق مجاور آن از مطالعات اسنادی، کتابخانه ای در کنار پیمایش های میدانی و برای آگاهی ازنظر ذی نفعان و کنشگران این پژوهش از پرسشنامه و مصاحبه استفاده شد. سپس با بهره گیری از این موارد، الگوی توسعه منطقه تدوین شد. در این توسعه ایستگاه های راه آهن نقش کانون توسعه گردشگری در یک منطقه را فراهم می نمایند. ایستگاه هایی که دارای بیشترین ظرفیت توسعه بودند به عنوان کانون های توسعه گردشگری اکولوژیک انتخاب شدند. این کانون ها با تشکیل یک مجموعه گردشگری اعم از جاذبه های طبیعی، روستایی و تاریخی نقش محور توسعه منطقه را پیدا می کنند و نواحی پیرامونی خود را با ایجاد یک شبکه گردشگری رشد می دهند. با این عمل علاوه بر توسعه اقتصادی سکونتگاه ها و رونق گردشگری، حفاظت و نگه داری از محیط زیست نیز به بهترین نحو انجام می پذیرد و بدین ترتیب گردشگری اکولوژیک در مناطق کوهستانی با محوریت مسیر ریلی تحقق می یابد.
بررسی تطبیقی نابرابری فضایی – اجتماعی محله های شهری (مطالعه موردی: محله های دارسیران و بهاران شهر مریوان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرها به دلیل ماهیت پیچیده و افزایش روزافزون رشد جمعیت شهرنشینی و همچنین عواملی نظیر؛ توزیع نامناسب ارائه خدمات در ابعاد مختلف شهری، قیمت زمین، عادلانه نبودن درآمدها بین اقشار مختلف مردم، عدم دسترسی متعادل به امکانات و خدمات و همچنین فضاهای مختلف شهری بین ساکنان نواحی مختلف سبب شده که شهرها یکی از جلوه های نمایان بروز نابرابری محسوب شوند. هدف از این پژوهش بررسی و مقایسه نابرابری فضایی-اجتماعی در بین محله های دارسیران و بهاران شهر مریوان بر اساس شاخص های پایگاه اقتصادی-اجتماعی و دسترسی به کاربری خدمات شهری است. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات کاربردی می باشد که با استفاده از ابزار پرسشنامه جهت سنجش سؤالات متغیر مستقل و وابسته به جمع آوری اطلاعات به صورت اسنادی – میدانی پرداخته شده است، همچنین برای تحلیل داده های پرسشنامه از نرم افزار Spss استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد، با توجه به آزمون mann – whitney u test و سطح اطمینان 95%، تفاوت معناداری بین پایگاه اقتصادی اجتماعی ساکنین محله های بهاران و دارسیران در دسترسی به کاربری خدمات شهری وجود دارد.
ارزیابی رویکرد بایوفیلیک در کاهش مصرف انرژی خانه های مسکونی شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۰
175 - 197
حوزههای تخصصی:
مصرف بی رویه انرژی و سوخت های تجدیدناپذیر باعث هدررفت منابع انرژی و آلودگی محیط زیست شده است. لذا هم زیستی با شرایط طبیعی از طریق معماری امری ضروری به نظر می رسد. از دیرباز، طبیعت منبعی از راه حل ها برای طراحان بوده است. رویکرد بایوفیلیک براساس باور به تاثیرات طبیعت بر زیست، روان و سایر ابعاد اجتماع به عنوان راهکار طراحی طرح شده است. سقف و جداره های سبز، باغ-آسمان و حیاط های خلوت های سبز راهکارهای طراحی این رویکرد هستند. جغرافیای شهر کرمان، به عنوان شهری با آب و هوای گرم و خشک، به گونه ای ست که با توجه زمستان های سرد و تابستان های گرم و شب های سرد در اکثر سال، نیاز به مصرف انرژی بالایی دارد. نظر به ویژگی ها و مزایای پوشش گیاهی، می توان با استفاده از سبزینگی به سرمایش و گرمایش غیرفعال ساختمان ها کمک شایانی کرد. رشد روزافزون جمعیت که همزمان نیاز به تامین انرژی بیشتر و نیز کمبود سرانه فضای سبز در این شهر لازم می دارد تا با تکیه بر پوشش سبز در جداره ها و فضاهای داخلی مانند حیاط خلوت های سبز راهکاری عملی گردد. اینجا سه راهکار، اجرای مستقیم گیاه روی نما، پوشش گیاهی غیرمستقیم و دیوار زنده ای برپایه گلدان های مملو از خاک، قابل بررسی است. فرض بر این است که رویکرد بایوفیلیک بتواند به عنوان راهکاری اقلیمی گزینه های طراحی معتبری برای کاهش هدررفت انرژی طرح نماید. هدف تحقیق بررسی اثر کیفیت سبزینگی جداره عمودی ساختمان در اقلیم گرم و خشک کرمان بر کاهش مصرف انرژی و افزایش آسایش حرارتی است. روش تحقیق در این مقاله مبتنی بر ترکیب روش های نیمه تجربی و شبیه سازی است. برای این منظور، به صورت تجربی، نمونه های جداره های سبز با مقیاس واقعی ساخته و به وسیله ی ابزارهای اندازه گیری دما و رطوبت مورد بررسی قرار گرفته اند. نتایج میدانی به کمک نرم افزار کامسول، قیاس شده اند. با توجه به مقایسه خروجی های نرم افزار کامسول و داده های میدانی، بهترین عملکرد دمایی و رطوبتی به صورت قابل ملاحظه ای متعلق به دیوار زنده بوده و بعد از آن به ترتیب دیوار سبزغیرمستقیم و دیوار مرجع قرار دارند. همچنین دیوار زنده بیشترین میزان افزایش رطوبت در فضای داخل را تامین نموده است.
Evaluating Urban Maps Efficiency in Historical Pedestrian routes; Case Study: Isfahan Historical Bazaar
منبع:
Socio-Spatial Studies, Vol ۳, Issue ۷, Summer ۲۰۱۹
9 - 20
حوزههای تخصصی:
Nowadays, enhancing the aspects of tourism industry is considering as one of the most important pillars of countries financial improvement. While urban spaces in different cities of Iran have wide verity of cultural and historical attractions which can attract considerable number of tourists to these cities, they have not meet special needs of tourists and as an obvious result these attractions could not play their key role in approaching to economical sustainability. One of the most important urban tourism attractions is historical pedestrian paths, which can have significant effect in enhancing tourists’ embracement of visiting path’s surrounded attractions if their qualities are improved. In this essay, the pedestrian paths’ qualities are introduced and "security and safety" and "readability" qualities are selected as the most important urban qualities in eliminating these paths from “must-see list” for tourist thorough analyzing questionaries’ data. Then, as the role of different urban maps (on-line, off-line and printed maps) in improving readability and safety qualities have been proved, the efficiency of these maps evaluated and their weakness and strength points investigated.