فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۳۶۱ تا ۳٬۳۸۰ مورد از کل ۹٬۸۳۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
یکی از ابداعات فضایی چشمگیر در معماری عصر صفوی، تالارهایی است که هرچند بازماندگان امروزی شان اندک است و در پاره ای موارد نظیر تالار عالی قاپو با یک فاصله زمانی به این بناها الحاق شده ، برازندگی و زیبایی ترکیب این عنصر با این عمارات ها چنان است که امروزه تصور این بناها بدون تالارهایشان، تقریباً امکان ناپذیر است. این موضوع به خودی خود پرسش هایی را درباره ریشه این تالارها، نحوه ظهورشان در معماری این دوره و سیر تحول آن ها پیش می کشد؛ پرسش هایی که هرچند پاسخ های گوناگونی برای آن ها تدارک شده، به عقیده اغلب صاحب نظران هنوز هیچ یک از پاسخ ها به حد کافی قانع کننده به نظر نمی رسد. بررسی حاضر ظهور این پدیده را در ارتباط با گونه ای از ساختارهای معماری ایرانی که تاکنون کمتر بدان پرداخته شده، یعنی سازه های چادری و ساختارهای موقت به کاررفته در باغ ها، ریشه یابی می کند. این پژوهش به روش تفسیری تاریخی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و تحلیل داده های متنی و تصویری (نگاره ها) انجام می گیرد. این تحقیق نشان می دهد که تالارها را باید حاصل تحولی گسترده تر در روند تکامل سایبان های موقت کوشک مانند به شمار آورد؛ تحولی که در پی آن سایبان با ابعادی به مراتب گسترده تر ، با ستون های بیشتر و به نیت استقرار دائم ساخته می شود.
ارزیابی رضایتمندی سکونتی در مجموعه مسکن مهر به مثابه راهبردی جهت پیشگیری از اتلاف سرمایه ملی (مطالعه موردی: مجتمع دولت مهر شهر کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی و احداث پروژه های انبوه مسکن از جمله مسکن مهر به عنوان یک طرح کلان در مقیاس ملی در راستای تامین سرپناه اقشار کم درآمد از اهمیت قابل توجهی برخوردار است. لذا با توجه به اجرای مرحله ای اینگونه پروژه ها در زمان ها و مناطق مختلف، سنجش میزان رضایت افراد ساکن در برخی از آنها که به بهره برداری رسیده اند جهت بررسی اثربخشی کیفی در زندگی مردم و تعیین نقاط مثبت و بویژه منفی به منظور بهبود فرآیند پیش رو ضرورت می یابد. بر این اساس، هدف اصلی پژوهش حاضر تاکید بر نقش ارزیابی پس از بهره برداری در مراحل اولیه طرح های ساخت و ساز کلان است تا بتوان از یافته های حاصل در پروژه های مشابه بعدی استفاده کرد و از این طریق به افزایش رضایتمندی ساکنین پروژه های مشابه و البته با توجه به صرف بودجه های قابل ملاحظه در این گونه از طرح ها، پیشگیری از اتلاف سرمایه ملی نائل شد. در این تحقیق از استراتژی موردکاوی و روش ترکیبی (کیفی – کمی) استفاده شده که در ابتدا به صورت توصیفی- تحلیلی به تدوین چهارچوب نظری پرداخته و سپس به گونه پیمایشی به جمع آوری اطلاعات میدانی از طریق توزیع پرسشنامه محقق ساخت در مجموعه مورد مطالعه و نهایتا تحلیل آماری توصیفی و استباطی آنها و تعمیم نتایج در قالب پیشنهادات تحقیق معطوف گردیده است. مورد مطالعاتی پژوهش، مجتمع مسکونی دولت مهر واقع در شهرک دولت آباد شهر کرمانشاه بوده و حجم نمونه مورد بررسی بر اساس فرمول کوکران برآورد شده است. با این توضیح که پاسخ دهندگان به صورت تصادفی انتخاب گردیده و متعاقبا تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارSPSS22 انجام گرفته است. نتایج این تحقیق بر خلاف بسیاری از تحقیقات مشابه، حاکی از آن است که علی رغم رضایت نسبی ساکنین از معیارهای فعالیتی و اجتماعی، کمترین میزان رضایتمندی مربوط به معیارهای کالبدی از جمله تامین نیازهای مبتنی بر آسایش محیطی بویژه در مقیاس معماری ساختمان ها می باشد.
تأثیرات اجتماعی سامان دهی خیابانهای دارای ارزش فرهنگی و تاریخی (مطالعه موردی خیابان لاله زار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال پنجم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱۴
113 - 140
حوزههای تخصصی:
لاله زار یکی از خیابان های تاریخی و فرهنگی تهران بوده و ازجمله فضاهای شهری است که برای بیان تاریخ و فرهنگ این شهر در بسیاری از منابع به آن اشاره شده است. نبود فعالیت های اجتماعی و فرهنگی مرتبط با ویژگی های تاریخی و هم جواری ناخوشایند با فعالیت های تجاری، این خیابان را با مسائل اجتماعی فراوانی مواجه کرده است. پیاده راه سازی و احیای بافت تاریخی و فرهنگی لاله زار از جمله راه کارهایی جهت بهبود وضعیت کنونی این خیابان و مقدمه ای برای ایجاد یک محیط شهری جذاب و پرمحتوا با زمینه اجتماعی و فرهنگی خواهد بود. در این مقاله تلاش شده است تا تأثیرات اجتماعی اجرای این پروژه تبیین گردد. رویکرد پژوهش بر اصول ارزیابی تأثیر اجتماعی استوار است و از روش های کمی و کیفی استفاده شده است. یافته ها و نتایج نشان داد که تأثیرات اجتماعی طرح دارای بیشترین اهمیت در فرایند انجام پروژه است. تأثیراتی نظیر ارتقاء کیفیت زندگی، غنی سازی اوقات فراغت، ایجاد حیات شبانه و افزایش تعاملات و ارتباطات در حوزه ی اجتماع بیشترین امتیازها را به خود اختصاص داده اند. در حوزه کالبدی- محیط زیستی، بالاترین سهم، کاهش بار ترافیکی و حفظ بناهای ارزشمند تاریخی بوده است. تأثیراتی نظیر افزایش درآمد اصناف و جذب سرمایه گذار در حوزه اقتصادی و توسعه گردشگری و افزایش حس تعلق خاطر در حوزه فرهنگی نیز در درجات بعدی اهمیت قرار داشته اند.
بررسی عوامل موثر در رشد افقی کلان شهرها با تأکید بر پروژه های آماده سازی مطالعه موردی کلان شهر تبریز
منبع:
شهرسازی ایران دوره سوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴
131-139
حوزههای تخصصی:
یکی از معضلات اساسی که توسعه پایدار شهری به ویژه در کلان شهرها را تحدید می کند، توسعه فیزیکی و خزش شهری یا همان توسعه حاشییه علیه متن می باشد. خزش شهری در کشورهای غربی تحت عنوان اسپرال گراوث شناخته می شود که همان توسعه بی رویه و نامنظم شهرها در طول دوره مدرنیسم است. رشد سریع و بی رویه شهرها در قبل از انقلاب اسلامی در قالب طرحهای جامع شهری و بعد از آن در قالب طرحهای آماده سازی، توسعه و چنگ اندازی شهرها بر روی اراضی اطراف و حومه ها را موجب گشته است. بررسی میزان نقش پروژه-های آماده سازی اجرا شده در توسعه ی فیزیكی شهر تبریز هدف اصلی تحقیق می باشد. داده های مورد نیاز از سازمان وشهرسازی استان آذربایجان شرقی گرفته شده است. مقاله ی حاضر از نظر هدف پژوهش، جزو تحقیقات کاربردی- عملی محسوب می شود و از نظر ماهیت و روش تحقیق جزو تحقیقات توصیفی می باشد. از نتایج اصلی تحقیق می توان به توسعه ناموزون شهر تبریز به ویژه بر روی گسل فعال شمال تبریز که از شهرک مرزداران و باغ میشه رد می شود اشاره کرد همچنین تأثیر مستقیم پروژه های آماده سازی در توسعه ی فیزیكی تبریز، نقش عوامل ارگانی در قالب طرحهای جامع و آماده سازی شهری، از دیگر پارامترهای موثر در خزش شهر تبریز می باشد. یكی از عمده ترین سیاست های تأثیر گذار در رشد شتابان شهر تبریز، طرحهای آماده سازی می باشند كه اكثراً در محور شرقی شهرطراحی و اجرا شده اند.
بررسی مکان یابی مسکن های سازمانی در حاشیه شهرها (نمونه مطالعاتی: اسکان کارکنان پالایشگاه میعانات گازی بندرعباس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
19-31
حوزههای تخصصی:
تامین مسکن و سیاست های مرتبط با آن در هر دولتی اهمیت بسیاری دارد. رشد شتابان جمعیت شهر و کمبود فضا و مشکلات زیست محیطی به وجودآمده توسط صنایع بزرگ سبب ایجاد این صنایع در خارج از حریم شهرها شده است. این صنایع با هدف حفظ نیروی کار خود و رضایت هر چه بیشتر از آنها به سامان دهی مسکن سازمانی پرداخته و برای این هدف سیاست های مختلفی را اتخاذ کرده اند. هدف از این مقاله آسیب شناسی مکان یابی مسکن سازمانی است که برای نیل به آن، این پژوهش به تحلیل برنامه ریزی احداث منازل مسکونی برای حدود ۸۵۰ نفر از کارکنان پالایشگاه میعانات گازی بندرعباس در مرحله اول و ۱۲۰۰ نفر در مرحله دوم پرداخته است. بر این اساس رضایتمندی سکونتی و کیفیت محیط زندگی بررسی شده و سپس مکان یابی مسکن های سازمانی با موقعیت مشابه در داخل و حاشیه شهر مورد مطالعه قرار گرفته است. مخاطبان (کارکنان پالایشگاه میعانات گازی) و نیازهای آنها از طریق مصاحبه مورد شناسایی قرار گرفته و با توجه به اولویت های مدیریت پالایشگاه و میزان ضریب اهمیت با استفاده از روش دلفی اولویت بندی شده اند. مطالعات تطبیقی سکونت در دو گزینه داخل و خارج از شهر نیز به صورت کیفی در ابتدا و سپس گزینه های اسکان سازمانی با مدل رتبه بندی AHP انجام شده است. مطالعات تطبیقی اقتصادی نیز به دلیل قابلیت پیش بینی کمی دقیق تر در بخشی جداگانه آورده شده است. در نهایت بعد از بررسی های انجام شده پیشنهادها و طبقه بندی گونه های مسکن متناسب با مخاطبان مسکن سازمانی و راهبرد های پیشنهادی برای اسکان بهینه کارکنان ارایه شده است. نتیجه کلیدی این پژوهش بر این مهم تاکید دارد که لزوماً تاسیس واحدهای مسکن سازمانی در نزدیکی یک صنعت، نسبت به تامین در شهرهای مرکزی، از ابعاد اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی موفقیت آمیز برخوردار نخواهد بود.
توزیع فضایی تاب آوری در برابر سوانح در سطح محلات کلانشهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۴ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۲
5 - 18
حوزههای تخصصی:
خسارات بسیار جانی و مالی ناشی از سوانح طبیعی در کلان شهرها ضرورت ارزیابی و ارتقای تاب آوری پیش از وقوع حادثه را نشان می دهد. کلان شهر تهران که مستعد زمین لرزه است، نیز از این امر مستثنا نیست. لذا در مقاله حاضر، مجموعه ای از شاخص های تاب آوری از سه مدل ۱ BRIC، ۲ CRI و ۳ CDRI، شناسایی شده و جهت ارائه شاخص ترکیبی چندبعدی تاب آوری کلان شهر تهران مورداستفاده قرارگرفته است. بامطالعه ۳۶۸ محله تهران و با استفاده از روش تحلیل عاملی اکتشافی، ابعاد تاب آوری در پنج بعد اجتماعی، بعد زیرساختی، بعد عملکرد اقتصادی، بعد جامعه ای–روابط همسایگی و بعد جامعه ای-مشارکت- تعریف شده اند. توزیع فضایی تاب آوری و ابعاد آن در سطح کلان شهر تهران نشان می دهد که محلات غربی و جنوبی شهر تهران و برخی از محلات در شمال شرقی وضعیت نامطلوبی ازنظر تاب آوری دارند. درصورتی که میزان تاب آوری در محلات مرکزی و شرقی به نسبت بیشتر است. در میان ابعاد تاب آوری نیز بعد زیرساختی بیشترین تأثیر منفی را بر محلات با وضعیت نامطلوب تاب آوری داشته است.
تبیین الگوی حکمروایی یکپارچه زمین شهری در جهت سیاست گذاری و مدیریت زمین شهری کارآمد در کشورهای در حال توسعه (مطالعه موردی: کشورایران و شهر گرگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۴ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
67 - 87
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: تحول در سیستم های مدیریت زمین شهری از رویکردهای ابزاری به سمت رویکردهای مشارکتی منجر به ایجاد رویکرد نوین حکمروایی زمین شده است. هدف: پژوهش بنیادی حاضر به این پرسش تبیینی می پردازد که الگوی مناسب و کارآمد سیاست گذاری و مدیریت زمین شهری کدامست. مسئله اصلی در اینجا، حل تعارضات و تنش های اساسی ایجا شده در شبکه هایی است که دولت وظیفه تنظیم آنها را به صورت مداخله مستقیم (نظریه وابستگی متقابل) و غیرمستقیم (نظریه قابلیت حکمرانی، نظریه یکپارچگی، نظریه ذهنیت حکمرانی) بر عهده دارد. روش:این پژوهش ترکیبی از روش های کمی پیمایشی و کیفی را در سه سطح فضایی به کار می گیرد. جامعه آماری شامل نهادهای متولی حوزه زمین شهری و مراجعه کنندگان آنهاست. جهت گردآوری داده ها از روش های اسنادی و میدانی (پرسشنامه) و برای تحلیل داده های کمی از مدل رگرسیون خطی چندمتغیره و تحلیل مسیر و سپس برای تحلیل کیفی از روش تحلیل محتوا استفاده گردید. یافته ها: نتایج معادلات ساختاری نشان می دهد که از میان پنج متغیر مستقل پژوهش شامل هماهنگی و اجماع گرایی، اثربخشی و پاسخگویی، مسئولیت پذیری، تمرکززدایی، و بینش راهبردی متغیر یکپارچگی توافق گرا با ضریب 492/0 بیشترین ضریب تأثیر (مستقیم و غیرمستقیم) را بر کارآمدی مدیریت زمین شهری داشته است. همچنین تحلیل ساختار مدیریت زمین شهری ایران نشان می دهد که این ساختار دارای پراکندگی شدید در تصمیم گیری ها و فقدان یکپارچگی در مدیریت زمین است و این امر دلیل اصلی ایجاد ناهماهنگی و چندپارچگی و در نهایت ناکارآمدی آن است. نتیجه گیری: لذا الگوی حکمروایی یکپارچه زمین شهری به عنوان الگوی مناسب و کارآمد پیشنهاد گردید که مبتنی بر یکپارچگی توافق گرا (افقی/عمودی) میان تمام بازیگران و تفویض بخشی از اختیارات دولت به پایین ترین سطح محلی به همراه ظرفیت سازی می باشد. در نتیجه ضرورت تجدید نظر در رویکرد و ساختار مدیریت زمین از سوی دولت امری ضروری است. در نهایت میزان اثربخشی، تبیین و تعمیم این الگو نیز توسط خبرگان مورد تأیید قرار گرفت.
مکانیابی موقعیت پردازه های محرک توسعه در بافت های ناکارآمد شهری (مورد پژوهی: ناحیه 2 منطقه 18 شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم خرداد ۱۳۹۹ شماره ۸۴
51 - 62
حوزههای تخصصی:
چکیده بیان مسئله: لزوم باز آفرینی در بافت های فرسوده و ناکارآمد که نسبت به سایر بافت های پیرامونی خود، دچار کاهش کارایی شده اند، امری ضروری است که یکی از سیاست ها در این زمینه اجرای پردازه های محرک توسعه است. به طور خلاصه پردازه های محرک توسعه یکی از رویکردهای متأخر ادبیات بازآفرینی شهری در ایران و جهان می باشد که با مکان یابی مناسب آن ها، بافت محیطی که پردازه های محرک توسعه در آن جانمایی شده اند، احیا و توسعه می یابند. هدف: اهداف تحقیق حاضر، تعیین شاخص های مکانیابی پردازه های محرک توسعه با تأکید بر مباحث کالبدی و مکانیابی پهنه های مستعد جهت تعریف پردازه های محرک توسعه در نمونه مطالعه می باشد. روش تحقیق: نوع تحقیق کاربردی و روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی می باشد. روش های گردآوری اطلاعات نیز شامل پرسشنامه، مطالعات کتابخانه ای، پیمایش میدانی و مشاهده است. در بخش مکانیابی از روش AHP در نرم افزار GIS استفاده شده است. نتیجه گیری: نتایج تحقیق نشان میدهد شاخص های مختلفی مانند تراکم های جمعیتی و ساختمانی، قدمت و کیفیت ابنیه، سطح فرهنگ و سواد ، اختلاط و تنوع کاربری ها و فعالیت ها و ...جهت مکانیابی پردازه های محرک توسعه با تأکید بر بُعد کالبدی استخراج گردید. با بکارگیری این شاخص ها جهت مکانیابی پهنه های مستعد برای تعریف پردازه های محرک توسعه در نمونه مطالعه، 3.99 هکتار (14.04 درصد) از بافت فرسوده محدوده مورد مطالعه کمترین قابلیت را برای شکل گیری پردازه های محرک توسعه دارا بوده (بخش غربی بافت مسأله دار محلات ناحیه دو) و در مقابل 9.66 هکتار (34 درصد) از محدوده مطالعه بیشترین قابلیت اجرای پردازه های محرک توسعه را دارا می باشد (بخش شرقی محلات ناحیه دو) و عمده پهنه های مناسب برای جانمایی در بخش های مرکزی بافت و محلات شهید رجایی و صادقیه واقع شده است.
Design Factors as Determinants of Neighborhood Quality in the Urban Area of Ibadan, Nigeria(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۰, Issue ۳ - Serial Number ۳۷, Summer ۲۰۲۰
25 - 40
حوزههای تخصصی:
Neighbourhood in many Nigerian cities had been designed without proper consideration of design principles, which invariably affect the residents’ quality of life. This s tudy assessed the experts' and residents’ perception of design correlates of neighbourhood quality in the urban area of Ibadan. Data were obtained from both primary and secondary sources. A ques tionnaire survey and direct observations were used to acquire the primary data. A sys tematic sampling technique was used to select one of every 5th building after the firs t house had been selected randomly. Data collected were analysed using percentages, Correlation, and Multiple Regression. The results revealed that the majority of 87.9% residents s trongly agree that the building lines were s trictly followed. The majority of 86.7% s trongly agree that the practice of enclosure of space and gating is common in their area. The results of experts’ assessment of Design Characteris tics Indices (DCI) indicated that Alalubosa GRA was adjudged to be very good with DCI of 4.09, followed by Kolapo Ishola with 3.58 DCI. The Multiple Regression Analysis results showed that design characteris tics were related significantly with neighbourhood quality (p < 0.05). The result indicates F–value of 1.026E5 and P–value of 0.000a. Furthermore, the results of Pearson’s Correlation Co-efficient revealed s trong and significant correlations between neighbourhood quality and the design factor at either p < 0.01 or p < 0.05significant levels. The need to consider significant design factors that comprised: variability, tidiness image/milieu, territoriality, connectivity, consis tency, legibility and density among others by Planners and Architects in planning and designing adequate neighbourhood as important.
تمجیدهای ایرانیان از معماری فرنگ و رابطه آن با انتقادهای آنان از معماری ایران در اواخر دوران قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم اردیبهشت ۱۳۹۹ شماره ۸۳
5 - 14
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: تغییر جهت معماری ایران در اوائل قرن حاضر می تواند مولود عوامل مختلفی باشد و یکی از آن ها مشاهده مستقیم کشورهای توسعه یافته تر آن زمان بوده است. این مشاهدات از حیث معماری و شهرسازی نیز تأثیرگذار بوده و بر ذهنیات معمارانه و شهری ایرانیان اثر گذاشته اند. هدف: هدف این مقاله بازخوانی و دسته بندی داوری های تمجیدآمیز ایرانیان درباره معماری و شهرهای اروپایی در سفرنامه های فرنگ اواخر دوران قاجار تا زمان کودتا و مقایسه آن با داوری های منفی ای است که ایرانیان، در همان دوران، درباره معماری ایران داشته اند. روش تحقیق: این تحقیق به روش تفسیری-تاریخی و در چارچوب نظریه مدرنیته های چندگانه انجام شده است. با بررسی ۲۱ سفرنامه دوران قاجار متأخر (تا ۱۳۳۹ ه.ق.)، داده های مربوط به سؤال تحقیق استخراج و سپس رابطه آن ها با داوری های انتقادی موجود درباره معماری و شهرهای ایرانی در متون آن زمان بررسی شده است. نتیجه گیری: اصلی ترین تمجیدهای ایرانیان درباره معماری و شهرهای اروپایی مربوط به پاکیزگی شهرها و بناهای فرنگی، به قاعدگی (اجرا براساس نقشه های پیشینی و مستقیم و منظم بودن ساخته ها)، تکنولوژی، بلندی بناها، زیبایی پلکان ها، توجه به آثار عتیقه و تاریخی، و بالأخره توجه به فضاهای عمومی است. در ادامه، نشان داده شده است که فزونی تحسین از بعضی جنبه های معماری و شهری فرنگ (مثلاً بهداشت یا از روی نقشه بودن شهرها)، بیش از آنکه نشان گر ویژگی های معمارانه و شهری مقاصد آن ها باشد، نشان گر دغدغه آنان درباره همان جنبه ها در داخل ایران است و در انتقادهای آنان از معماری و شهرهای ایران نیز حضور پررنگ داشته است. به عبارت دیگر، مدرنیته ایرانی که با مدرنیته غربی متفاوت است با توجه به مسائل و دغدغه های درونی و بومی اش، به برخی دستاوردهای مدرنیته در معماری و شهرسازی توجه بیشتری نشان داده است و بدین ترتیب با توجه به ملزومات و نیازهای بومی، تفسیری اینجایی و گزینشی از مدرنیزاسیون معمارانه و شهری ارائه داده است.
تبیین رویکرد بازنمایی منظر مبتنی بر ادراک شنیداری شرح یک تجربه آموزشی در درس بازنمایی در رشته معماری منظر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲۸
115 - 133
حوزههای تخصصی:
در کارگاه های طراحی منظر، فرایند یادگیری تعاملی تاحد بسیار زیادی وامدار زبان بصری است. دست نگاری مهم ترین ابزار انتقال مفاهیم و بازنمایی وجه احساسی و تأویل پذیر آن است. پرسش اصلی این است که به جای تأکید بر ادراک دیداری به مثابه مولدی برای بازنمایی منظر، آیا می توان سرنخ های خلاقانه بازنمایی را مبتنی بر سایر حواس، نظیر ادراک شنیداری درک کرد و انتقال داد؟ چگونه قابلیت شنیدن نقادانه می تواند به مثابه راهبردی آموزشی سبب غنا یافتن محتوای درس بازنمایی منظر شود؟ این مقاله با هدف برانگیختن قابلیت ادراک شنیداری دانشجویان و اثرگذاری آن بر توان بازنمایی خلاقانه آنها از طریق مصاحبه گروهی متمرکز و تحلیل محتوا با روش نظریه مبنایی انجام شد. ادراک شنیداری دانشجویان گروه های آزمون و شاهد با پیمایش میدانی ثبت گردید و با انجام دست نگاری کوتاه مدت دانشجویان در محل و مصاحبه های نیمه ساختار یافته، بازخوردها دریافت شد. همچنین به کمک روش دلفی با نظرسنجی از سه نفر از صاحب نظران حوزه معماری منظر، سطح انتزاع دست نگاری ها بررسی گردید. نتایج بیانگر تفاوت آشکار میان پاسخ ها و موفقیت پژوهش در ارتقای توان بازنمایی دانشجویان با تکیه بر ادراک شنیداری است. گروه آزمون با تکیه بر ادراک شنیداری نقادانه، به شیوه ای انتزاعی تر «بازنمایی های اولیه» از حالت های فیزیکی صدا را ارائه کرده اند. به این ترتیب می توان از ادراک شنیداری به مثابه راهبردی سودمند در غنا بخشیدن به محتوای بازنمایی منظر استفاده کرد.
بررسی اصول و راهبردهای باز توسعه محلات شهری با رویکرد تغییر کاربری اراضی قهوه ای
حوزههای تخصصی:
در پی افزایش جمعیت، گسترش افقی شهرها و توسعه ی ناموزون آن ها، مناطق شهری مشمول زمین هایی بلااستفاده و یا با کاربری های نامتناسب با محیط اطراف خود شده اند که در این پژوهش از آن ها به عنوان زمین ها و یا اراضی قهوه ای یاد می شود. این زمین ها علاوه بر اینکه دارای پتانسیل های هدر رفته ی بی شماری هستند می توانند دارای آلودگی های زیست محیطی متعددی نیز باشند. نظر بر اینکه توجه به این زمین ها در کشور ما امری نوپاست، هنوز قوانین اصول و راهبردهای دقیق به منظور استفاده از این زمین ها توسط ارگانهای ذی ربط ارائه نشده است. روش تحقیق در این پژوهش تحلیلی توصیفی است که در آن جمع آوری اطلاعات از طریق مطالعات کتابخانه ای و اسنادی انجام گرفته است. پس از مطالعه ی مبانی نظری و تعاریف به معرفی اراضی قهوه ای، دلایل بوجود آمدن و ضرورت استفاده از آنها و سپس به بررسی مزایا و معایب توسعه مجدد آنها پرداخته شده است. در ادامه به منظور تدوین سیاست های توسعه ی مجدد این زمین ها جهت استفاده ی بهینه، کاهش آلودگی و بهبود فضاهای اجتماعی و اقتصادی، چند نمونه ی مختلف از این زمین ها مورد مطالعه قرار گرفته و نکات کلیدی طراحی از آنها استخراج شده است. پس از آن مجموعه اقدامات لازم جهت باز توسعه ی این اراضی مورد بررسی قرار گرفته و در پایان پس از استخراج الگوها و تحلیل آن ها، اصول و راهبردهایی جهت توسعه ی مجدد این اراضی موجود در محلات شهری در قالب جدول ارائه گردیده است. زمین های قهوه ای از جمله اراضی مفید و پر پتانسیل در داخل محدوده ی شهرها هستند که توجه به آنها و برنامه ریزی در جهت ایجاد توسعه ی آنها می تواند در ابعاد وسیع و طولانی مدت، مثمر ثمر و درآمدزا باشد. علاوه براین توسعه ی مجدد این اراضی می تواند حلال مشکلات بسیاری اعم از مشکلات ناشی از گسترش افقی شهرها نیز باشد. پژوهش فوق در این راستا گامی در جهت تعریف الگو و راهبردهایی به منظور توسعه ی مجدد این اراضی و طراحی آنها در شهرها با هدف ایجاد محیط های کاربردی، قابل سکونت و امن جهت استفاده ی مردم برداشته است تا به واسطه ی آن بتوان اقدامی هرچند کوچک در راه توسعه و تعالی جامعه انجام داد.
نقش لبه های شهری اکولوژیک در کیفیت فضای شهری
حوزههای تخصصی:
لبه ها عناصری خطی هستند که در شکل گیری سیما و منظر شهری و مشخص کردن مرز میان دو محدوده از شهر ایفای نقش می کنند. لبه های شهری گاه مصنوع و انسان ساختند و گاه طبیعی. انطباق لبه شهری با یک عارضه طبیعی، برای نمونه رودخانه شهری، علاوه بر تأثیری که در ارتقاء کیفیت سیما ومنظر شهری دارد، از دید کاربری نیز پتانسیل بدل شدن به یک فضای شهری تجمع پذیر سرزنده و رویدادمدار را دارد. ارتقاء کیفیت محیطی کناره رودخانه، مستلزم احیای این عنصر ارزشمند اکولوژیک در عرصه شهر و در پیوند با سازمان فضایی-کالبدی و بصری شهر می باشد. طراحی این دست از فضاهای شهری اکولوژیک می تواند افزون بر نقش مثبتی که بر شکل گیری سیمای عینی و ذهنی مطلوب شهر دارد، مکانی را فراهم آورد تا در میان هیاهوی زندگی شلوغ و پر سرعت عصر مدرن، بستری برای کسب آرامش، گذران اوقات و رخ داد رفتارها و تعاملات اجتماعی به دور از مشغله های روزمره باشد. در این پژوهش به بررسی نمونه موردی حاشیه رودخانه زاینده رود که اصلی ترین عنصر ساختار فضایی شهر اصفهان بوده و نمونه ای از انطباق یک لبه شهری با عارضه ای طبیعی می باشد و همچنین نقش و اهمیت آن در کیفیت زیستی فضای شهری پیرامون آن می پردازیم و در نهایت اصولی را به عنوان راهکارهای پیشنهادی جهت ارتقاء کیفیت این لبه شهری اکولوژیک ارایه می دهیم.
تبیین مؤلفه های محیطی مؤثر بر حضور مخاطب در پل های دوره صفوی اصفهان(نمونه موردی: پل خواجو و پل الله وردی خان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۰
173 - 187
حوزههای تخصصی:
شهر اصفهان در عصر صفوی، تجلی گاه وجوه مختلف هنر، معماری و شهرسازی بوده است. نگرش های ویژه به فعالیت های اجتماعی در این عصر سبب ایجاد فضاهای جمعی متنوعی در شهر شده بود. یکی از مهم ترین این فضاها در این دوره پل های شهری هستند که به گونه ای منحصربه فرد به عنوان بستر شکل گیری فضاهای جمعی در اصفهان در گذشته ایفای نقش کرده اند و این امر تا به امروز امتدادیافته است. این پژوهش در پی تبیین مؤلفه های تأثیرگذار بر حضور مخاطبان، در پل های ساخته شده ی عصر صفوی، به عنوان فضاهای جمعی پویا در جامعه امروزی است. ازاین رو با انتخاب دو نمونه ی مورد مطالعه، پل های خواجو و الله وردی خان، سعی در واکاوی علل اقبال عمومی آن ها و یافتن عوامل تأثیرگذار ادراکی و عملکردی پل ها است که به نیازهای معاصر پاسخگو م ی باشد. نوع تحقیق در این پژوهش کیفی است و با استفاده از نظریه داده بنیان سعی در شناخت زندگی اجتماعی در زمان حال دارد. ابزار پژوهش مصاحبه است و این مصاحبه ها بر اساس سؤالات تنظیم شده بر مبنای دو حوزه ادراکی و رفتاری مخاطب در ارتباط با محیط پل و از طریق تحلیل محتوای کیفی منجر به دستیابی به نتیجه مطلوب می شود. مؤلفه های معماری تأثیرگذار در حضور افراد در این پل ها شامل 12 مؤلفه کلی در دو حوزه ادراکی و شناختی می باشد که هرکدام از چند زیر مقوله تشکیل شده اند. پل های تاریخی اصفهان با اثربخشی بر لایه های ادراکی مخاطب (نظیر: زیبایی شناسی، حافظه فردی و جمعی و خاطره انگیزی) موجب شکل گیری رفتارهای فردی و جمعی ویژه و تجلی آن در بستر فضای پل شده و نمود بارزی از فضای جمعی تاریخی و روابط اجتماعی در شهر معاصر را به منصه ی ظهور می گذارد.
فهم افکار و ذهنیات دخیل در شکل گیری جزئیات و آرایه های نمای خانه های قاجاری (بررسی موردی نمای خانه سرخه ای)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به هنگام طرح ریزی نمای یک بنا، افراد مختلف اعم از معمار، سازنده، کارفرما و حتی عامه ی مردم- به طور غیرمستقیم- بخشی از افکار، نگرش ها، باورها و خواست هایشان را به صورت خودآگاه و یا ناخودآگاه به آن تحمیل می کنند. در مطالعات نمای بناهای تاریخی، فهم چنین افکار و نگرش هایی می تواند به تحلیل کامل تری از این نماها و فرآیندها و عوامل تأثیرگذار بر شکل گیری آن ها بیانجامد. بر این اساس در این پژوهش واژه ی «افکار» به عنوان مفاهیم ذهنی خودآگاه، و واژه ی «ذهنیات» به عنوان مفاهیم ذهنی ناخودآگاه مدنظر قرارگرفته و تلاش شده است تا از طریق مطالعه ی یک نمونه ی موردی و با روش تحقیق تفسیری- تاریخی، افکار و ذهنیات افراد دخیل در شکل گیری جزئیات و آرایه های نمای خانه های تاریخی فهم گردد. بر این مبنا به عنوان نمونه ی موردی، یک خانه ی قاجاری در محله ی سرخاب تبریز با نام خانه ی سرخه ای متعلق به مهدی خان آصف السلطنه، فراشباشیِ مظفرالدین میرزا انتخاب شده و سعی شده است که ذهنیات و افکار دخیل در شکل گیری جزئیات و آرایه های نمای رو به حیاط بیرونی آن فهم گردد. برای این منظور از روش آیکونولوژی (شمایل شناسی) -که روشی برای خوانش آثار هنری و معماری تاریخی برای فهم معانی نهفته در پس آن هاست- برای خوانش نما، و نیز از روش تحلیل محتوای متون برای بهره گیری از داده های متون تاریخی در ارتباط با نمای مذکور بهره گرفته شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد، جایگاه فرهنگی-اجتماعی، اقتصادی و تاریخی افراد دخیل در شکل گیری نما، افکار و ذهنیات آن ها را شکل داده و - بخشی از- این افکار و ذهنیات در طرح جزئیات و آرایه های نما نمود می یابد.
بررسی ساختاری سرستون های چوبی روستای اشتبین براساس نمونه های موجود در «بونه غی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۹ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱۶۹
۱۱۴-۱۰۱
حوزههای تخصصی:
مصالح بوم آورد، یکی از شاخصه های معماری سنتی ایران به شمار می رود که فراخور جغرافیای هر منطقه، از مصالح خاص همان اقلیم استفاده می شده است. روستای اوشتبین که در حاشیه رود ارس واقع شده است، نمونه ی کاملی از این ویژگی معماری سنتی ایران را در خود جای داده است به طوری که چوب و سنگ اصلی ترین مصالح بومی آن محسوب می شود. در برخی خانه های قدیمی اشتبین، سرستون های چوبی وجود دارند، که بعضاً دارای کتیبه و تاریخ نیز هستند. علاوه بر کارکرد آنها، به نظر دارای ویژگی های هنری نیز بومی هستند. به نحوی که این سرستون ها همراه با نقوش، کنده کاری نیز شده اند. برخی از آنها درون فضاهایی با نام «بونه غی» و مابقی در فضاهای دیگر ابنیه قرار گرفته اند. در حال حاضر، بونه غی ها تنها سازه ی چوبی روستا محسوب می شوند که به کارگیری سرستون در آن ضروری و مرسوم بوده است. با توجه به این مسئله به نظر می رسد که یک سنت بومی و محلی در ساخت و تزیین این سرستون ها در روستای اشتبین وجود داشته است. بر این مبنا سؤال تحقیق بدین صورت می باشد که، چه خصوصیت های بومی محلی و منحصربه فرد برای سرستون های چوبی روستای اشتبین قابل طرح است؟ بدین ترتیب، هدف از انجام این تحقیق، بررسی ساختاری ویژگی های بصری بومی و شاخص سرستون ها روستای اشتبین می باشد. روش تحقیق به صورت مقایسه توصیفی و تحلیلی می باشد. یافته های تحقیق نشان می دهد که، تعداد 48 سرستون با پیمایش های میدانی از ابنیه های تاریخی این روستا رؤیت گردید. علی رغم کثرت سرستون ها و تنوع در محل های مورد استفاده، شاهد استفاده از چوب های بومی در ساخت آنها هستیم. همچنین، نقوش بر روی غالب آنها هندسی و بر پایه شکل دایره، با یک روش معین، کنده کاری گشته است. نیز یک الگوی برش خاص محیطی برای آنها قابل ترسیم است و نهایتاً به نظر می رسد که سنت ساخت بونه غی با سرستون های چوبی در دوره های تاریخی معین، در منطقه آذربایجان وجود داشته است اما با تفاوت هایی در تزئین و اجرا.
An investigation into the Urban Square's Layout in Turkman Era to Develop the Sustainable Pattern in Northwest Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۰, Issue ۴ - Serial Number ۳۸, Autumn ۲۰۲۰
19 - 28
حوزههای تخصصی:
The appearance of Square in Northwest Iran, as a traditional element of the city, did not have a certain definition in the urban planning due to its structural disruption in the spatial fabric as well as its chaotic present in the manifestation of its identity. On the other hand, since the concept of the square in this area does not match to the similar models existing in the central plateau of Iran including the characteristics of being enclosed and architectural integrity, most researchers have assumed that the irregularity of the form in the squares of northwest Iran is because of gradual growth, lack of spatial desirability, and performance without a predesigned plan. This descriptive-analytic research studies the effect of climate on the formation of the structural layout of "Saheb Abad" Square as a case study. In this way, a specified framework would be suggested, and a fixed sustainable urban pattern would be achieved regarding the form of a square in modern urbanism in this region. According to the findings of this study, the disintegrated layout of the square in Northwest Iran is not only because of its structural weakness, but it was in certain parallels with environmental and natural conditions. It is obvious that the investigation of this innovation could lead to sustainable development in modern urban constructions.
رویکرد ساختاری در تحلیل شاخص های بازآفرینی پایدار بافت های ناکارآمد میانی شهری (مطالعه موردی: شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۴ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
111 - 127
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: بافت های ناکارآمد میانی شهرها که به عنوان بافت های فرسوده هم شناخته می شوند، یکی از معضلات و موانع اصلی توسعه پایدار بزرگ شهرها و کلان شهرهای کشورمان به حساب می آیند. شهر رشت نیز از این قاعده مستثنا نیست و با وجود به کارگیری رویکرد بازآفرینی شهری در چند سال اخیر که هنوز فرایندی ناقص و در نطفه است، نیازمند تکامل آن با نگاه علمی تر و کاراتر و در نظر داشتن چارچوب های شناختی و کاربردی است. هدف: پژوهش حاضر اهداف تبیین شاخص های بازآفرینی پایدار بافت های ناکارآمد میانی شهری، و رتبه بندی و تحلیل ساختاری شاخص های مربوط به شهر رشت را دنبال می نماید. روش:بدین منظور ابتدا پرسشنامه دلفی برآمده از مطالعات اسنادی و نظری، با شاخص های پیشنهادی بازآفرینی پایدار بافت های ناکارامد میانی جهت طوفان ذهنی، به 8 تن از کارشناسان و نخبگان حوزه شهرسازی و برنامه ریزی شهری برای شناسایی اولیه شاخص ها ارائه گردید و در فاز دوم دلفی، اجماع نظر توسط کارشناسان صورت گرفت. سپس بر اساس روش تحلیل ساختاری و با معیار قرار دادن شهر رشت به عنوان بستر شکل گیری این شاخص ها، تحلیل ها بر اساس موقعیت شاخص ها در نمودار تأثیرپذیری- تأثیرگذاری از طریق نرم افزار توصیفی – تحلیلی میک مک، انجام گرفت. یافته ها: 68 شاخص برگزیده در 6 زمینه: 1.کالبدی – فضایی؛ 2.خدماتی – کارکردی؛ 3.توسعه اقتصادی؛ 4.توسعه اجتماعی؛ 5.توسعه فرهنگی؛ 6.حفاظت از محیط زیست؛ می باشند. پس از آن 63 شاخص از طریق تجزیه و تحلیل نرم افزار میک مک مورد رتبه بندی و تحلیل قرار گرفتند. نتیجه گیری: بر اساس ماتریس تأثیرگذاری- تأثیرپذیری، برترین شاخص های زمینه های شش گانه از متغیرهای تأثیرگذار شامل دو شاخص، «میزان اختلاط کاربری» در زمینه کارکردی–خدماتی و «میزان رشد تولید انرژی های تجدیدپذیر» در زمینه زیست محیطی بوده و از متغیرهای ریسک، شاخص های «میزان رشد کیفی خدمات ایمنی» در زمینه کالبدی – فضایی، «وضعیت بازآفرینی مراکز محله» در زمینه اقتصادی، «میزان توسعه فعالیت مراکز فرهنگی» در زمینه فرهنگی، و «میزان مشارکت های مردمی در فرایند بازآفرینی» در زمینه اجتماعی، رتبه نخست را به دست آورده اند.
تاثیر طراحی کالبدی شهرک مسکونی بر ارتقاء رفتار اجتماعی شهروندان نمونه موردی: مسکن مهر مهرگان مشهد
حوزههای تخصصی:
در این مقاله ضمن بررسی تأثیر محیط کالبدی بر رفتار انسان ها، به تبیین نقش آن در فضای شهری و ارائه ی راهکارهایی در جهت ارتقاء کیفیت زندگی در شهرک مسکونی پرداخته شد. هدف اصلی این پژوهش، تأثیر ابعاد کالبدی – محیطی بر میزان رضایتمندی ساکنین "مجموعه مسکونی مهرگان مشهد"، شناسایی نقاط قوت و ضعف عناصر تشکیل دهنده ی شهرسازی بر رفتار مخاطبش می باشد. روش پژوهش: بعد از مرور متون نظری و تجارب عملی مرتبط، شاخص های موردبررسی در ابعاد کالبدی- محیطی کیفیت زندگی، شناسایی و به روش توصیفی- تحلیلی مورد ارزیابی قرارگرفته اند. جمع آوری داده ها از طریق ابزار پرسشنامه (نمونه گیری تصادفی در بین ساکنین شهرک مهرگان) صورت گرفته است. یافته ها نشان داد: 50% ساکنین از وضعیت فضای سبز موجود در شهرک مهرگان رضایت ندارند، همچنین حس تعلق به مکان در 40% افراد وجود ندارد؛ از مهم ترین دلایل عدم احساس تعلق به محیط: 47%، عدم امکانات و 53% دوری از شهر است. از راهکارهای پژوهش جهت افزایش حس تعلق به مکان: ایجاد فضاهای عمومی شهری با قابلیت افزایش مشارکت و تعاملات اجتماعی، توجه به کیفیت مبلمان شهری، برپایی مراسم و رویدادهای محله ای، ارتقا کیفی فضای باز شهری و احداث پیاده راه در مجاورت کاربری های عمومی است؛ به منظور نفوذ پذیری بهتر ساکنین، تعریض پیاده روهای فعلی و تعریف مسیر مخصوص تردد دوچرخه در بخش های مختلف شهرک مهرگان، پیشنهاد می شود.
بررسی طراحی ساختمان های همساز در دریافت میزان انرژی تابشی
حوزههای تخصصی:
خورشید یكی از دو منبع مهم انرژی است كه باید به آن روی آورد زیرا به فن آوری های پیشرفته و پر هزینه نیاز نداشته و میتواند به عنوان یك منبع مفید و تامین كننده انرژی در اكثر نقاط جهان بكار گرفته شود. تاثیر عناصر اقلیمی بر محیط های مسکونی یکی از موضوعات کاربردی آب و هوا شناسی است. در سال های اخیر به منظور هماهنگ سازی ساختمان ها و محیط های مسکونی با شرایط اقلیمی حاکم بر آن و به دلیل گرانی انرژی در جهان از اهمیت چشمگیری برخوردار بوده است. در این پژوهش از داده های ساعتی پارامترهای اقلیمی(رطوبت، حداقل دما، حداکثردماو ساعت آفتابی) استفاده شده است. و با استفاده از نرم افزارهای Squre one، Ecotect تحلیل داده ها انجام شد و همچنین میزان انرژی دریافتی ساختمان از طریق تابش غیر مستقیم (جذب از طریق دیوار ها و سقف) محاسبه شد که نتایج حاصل از بررسی این محاسبات نشان می دهد که که اوج انرژی در ساعات بین 16 - 11 می باشد این زمانی است که در ساختمان از موادی با تاخیر حرارتی به طور متوسط تنها 7-6 ساعت استفاده شود. میزان انرژی حاصل از تابش خورشید برای ساختمان (نفوذ از طریق پنجره ها، درهای ورودی و بازشوها) برای هر سه بخش ساختمان نمونه طراحی شده برای تهران محاسبه شد که به طور کلی بررسی نمودارها نشان می دهد که که در ماهای گرم سال بازشو پنجره این بخش نقش بسیار موثری در کاهش انرژی داخلی ساختمان و خنک شدن هوای داخل ساختمان می شود.