فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۸۱ تا ۱٬۶۰۰ مورد از کل ۹٬۷۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
با دغدغه توجه به کیفیتهای محیطی، پژوهش حاضر به ارزیابی اجتماع پذیری حیاط علیین به مثابه یک فضای باز دانشگاهی در شرایط بعد از افزونه پوشش نسبت به حالت قبل آن می پردازد. به موازات مطالعات کتابخانه ای، نظرات کاربران معطوف به تجربه زیسته آنان اعم از دانشجویان(25 نفر) و استادان(13نفر) با اتکا به نتایج پرسشنامه های با سوالات باز، بسته، تصویری و کروکی در مطالعات میدانی جمع شده است. تدابیر به کارگرفته شده در استخراج نشانه های کالبدی و غیرکالبدی ارزیابی اجتماع پذیری عبارتند از: مشاهده مشارکتی، عکاسی و یادداشت برداری از احوالات حیاط علیین. نتایج بیانگر آنست که اجتماع پذیری حیاط علیین به مثابه یک فضای باز دانشگاهی در قالب هفت شاخصه در سه سطح مولفه های عینی، ذهنی و عینی-ذهنی قابل احصاست. حیاط علیین پس از پوشش، در هر هفت شاخص، نشانه هایی از متوسط تا قوی برای اجتماع پذیرتر بودن نسبت به حالت قبل از پوشش دارد. وجود پوشش در وهله نخست به تقویت نقش مفصلی حیاطِ علیین کمک کرده و از این رهگذر، گاه این نقش به نقش تازه ی مقصدبودنْ تغییرِمکان داده و حیاط به سوی هویتِ مستقل داشتن حرکت کرده است. شاخصه هفتمی در سطح مولفه های ذهنی با عنوان "عاطفی" برای اجتماع پذیری حیاط علیین به صورت منحصر به فردی متبلور شده است که بیانگر حسّ تعلق کاربران به ویژه دانشجویان به حیاط است. از شواهد مرتبط با استخراج شاخصه عاطفی می توان به نقش زنجیره روایت ها از هویت حیاط حاصل از تجربه های زیسته دانشجویان دوره های مختلف در میزان اجتماع پذیری آن اشاره نمود. یکی از روایت ها مربوط به ساخت پوشش و مشارکت مستقیم یا غیرمستقیمِ دانشجویان در آن است. چنین روایت زیسته ای از همبستگی مثبت میان اجتماع پذیری حیاط و مشارکت دانشجویان در ارتقای فضای باز دانشگاهی محل تحصیل خود در جهت تامین شرایط مطلوبتر برای حضور بیشتر و موثرتر در فضا خبر می دهد.
طرح مبانی نظری و پیشنهاد چارچوب مفهومی برای مقررات ملی شهرسازی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال هفتم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲۲
107 - 137
حوزههای تخصصی:
مقررات شهرسازی ابزار اصلی حاکمیت در هدایت شهر در مسیر مطلوب توسعه هستند در ایران بخش اصلی این مقررات ضوابط پراکنده مربوط به طرح های جامع و تفصیلی یا همان «مقررات خاص شهرسازی» هستند. فقدان چارچوب های کنترل، ارزیابی و هدایت مقررات خاص در مسیرهای منطقی باعث خطای سهوی یا سوءاستفاده از این مقررات و دور نمودن شهر از اهداف توسعه می گردد. هدف این مطالعه تبیین ایده «مقررات ملی شهرسازی» به عنوان چارچوبی بالادست و چندلایه است که می تواند این نقیصه را رفع نماید. محتوای این «مقررات عام شهرسازی» کلی، هدایتگر و مبتنی بر مهندسی ارزش می باشد. در این پژوهش با روش تحلیل و بازترکیب مؤلفه ها و در بستر استدلال منطقی ضمن شناخت ریشه های مفهومی «مقررات ملی شهرسازی» زمینه ها و الزامات تعریف چارچوب مفهومی این مقررات معرفی می گردد. نتایج نشان می دهد چهار لایه نظام ارزشی- ملاحظات ارزشی، ملاحظات ملی- اجتماعی، ملاحظات حقوقی- قانونی و ملاحظات شهرسازی- فنی، ارکان شاکله این مقررات بوده و هر لایه محورهایی چندگانه در مسیر تدوین این مقررات دارد.
نقد زیباشناسی کانت در زیباشناسی آزمایشی: تحلیلی نقادانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم آذر ۱۴۰۱ شماره ۱۱۴
41 - 50
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : از تأثیرگذارترین و مناقشه برانگیزترین نظریات کانت در زیباشناسی، که در کتاب «نقد قوه حکم» بیان شده، این است که داوری زیباشناختی را همزمان سوبژکتیو، و برخوردار از اعتبار همگانی می داند. در عین حال کانت بر این نکته تأکید دارد که میان امر زیبا و امر مطبوع تفاوتی اساسی وجود دارد. این سؤال مطرح است که چگونه امری می تواند هم سوبژکتیو باشد و هم برخوردار از اعتبار همگانی؟ و اینکه آیا تفاوت میان امر زیبا و مطبوع به روش تجربی قابل اثبات است؟ هدف پژوهش : هدف این پژوهش به طور اخص بررسی پرسش های مذکور از دیدگاه متفکران معاصر زیباشناسی آزمایشی است. برخی از متفکران این نحله به اعتبار همگانی داوری زیباشناختی و تفاوت میان امر زیبا و امر مطبوع نقدهایی وارد کرده و به شیوه آزمایشی و تجربی در ابطال آن کوشیده اند. در عین حال نیک زنگویل منتقد به نام و برجسته حوزه زیباشناسی در دفاع از نظر کانت روش های به کار گرفته شده در زیباشناسی آزمایشی را فاقد روایی و پایایی می داند. روش پژوهش : این پژوهش با رویکردی کیفی به بررسی دو رویکرد تجربی کووا و زنگویل در خصوص زیباشناسی کانت می پردازد. در بخش اول به نحوی مختصر نظر کانت معرفی می شود. در بخش بعد برخی از مهم ترین پژوهش های تجربی از جانب کووا که در نقد نظر کانت عرضه شده اند مطرح می شود. سپس نقدهای زنگویل بر کووا دسته بندی شده اند تا در بخش نهایی بتوان نقدهای او را تحلیل کرد. نتیجه گیری : به نظر می رسد پژوهش های تجربی را می توان برای فهم بهتر زیباشناسی کانت به کار گرفت و بنابراین برخلاف نظر زنگویل زیباشناسی آزمایشی مکمل زیباشناسی سنتی است و نه تلاشی ناکام برای کنار نهادن آن.
تاثیرتکنولوژی واقعیت مجازی (VR) برنتایج پذیرش بام سبز در ساختمان های مسکونی (مطالعه موردی: قائمشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۳
327 - 338
حوزههای تخصصی:
امروزه استفاده از واقعیت مجازی به طور گسترده در زمینه های مختلف در حال افزایش است. در این تحقیق تاثیر استفاده تکنولوژی واقعیت مجازی (VR) درتحلیل معماری، میزان پذیرش بام سبز، به عنوان کمک ابزاری در روش تحقیق مورد مطالعه قرار گرفت. تحقیق حاضر با فرض این که تکنولوژی VR بر نتایج پذیرش بام سبز تاثیرگذار می باشد، ابتدا به بررسی پارامترهای مختلف بام سبز پرداخته و با بررسی ادبیات تحقیق به روش تحلیل منطقی و استدلال قیاسی عوامل تاثیرگذار بر پذیرش سقف های سبز ازقبیل: انتخاب نوع گیاه، آبیاری و بام سبز، عملکرد اجتماعی و عوامل موثر در ایجاد مزایای اقتصادی، زیست محیطی و اجتماعی، استخراج شد. با استفاده از این پارامترها مدل تحقیق و پرسشنامه طراحی گردید. بعد از تکمیل پرسشنامه توسط شرکت کنندگان با استفاده از عینک واقعیت مجازی به عنوان ابزاری کمکی در روش تحقیق، داده ها به دست آمده و به کمک نرم افزار اسمارت پی ال اس (Smart PLS)، تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که عوامل ذکر شده نقش بسزایی در پذیرش بام سبز داشته است. همچنین قرار دادن شرکت کنندگان در محیط بام سبز به صورت مجازی، سبب شد تا آن ها نتایج دقیق تری با توجه به تجربه حضور در بام سبز ارائه دهند. همچنین نتایج نظرسنجی نشان داد، میزان مشارکت و اشتیاق شرکت کنندگان با پیشنهاد استفاده از عینک VR به طوری چشمگیری بالارفته و منجر به احساس خرسندی ازشرکت در آزمون شده است.
سنجش و اولویت بندی شاخص های شهر اکولوژیک در توسعه شهری با مدل یابی معادلات ساختاری (SEM ) (مورد مطالعه: شهر بندرعباس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
59 - 70
حوزههای تخصصی:
امروزه برنامه ریزی با تأکید بر بعد اکولوژیکی رکن جدایی ناپذیر توسعه پایدار شهری محسوب می شود که طی آن توسعه شهری مبتنی بر رویکرد اکولوژیک از طریق کاهش اثرات زیست محیطی فعالیت های اقتصادی و بیشینه کردن روابط اجتماعی به دنبال رسیدن به شهر سالم است. این پژوهش با ماهیت توسعه ای-کاربردی و از نوع توصیفی-تحلیلی با سنجش شاخص های شهر اکولوژیک در توسعه شهری به اولویت بندی و مدل یابی ابعاد مؤثر بر توسعه شهری اکولوژیک در بندرعباس پرداخته است. مطابق با نتایج تحلیل، شاخص "منظر و چشم انداز شهری" و "سلامت شهری" به عنوان متغیر مستقل به ترتیب با بار عاملی 0.94 و 0.88 بیشترین تأثیر و شاخص آلودگی فضای شهری نیز با 0.47- کمترین میزان اهمیت را بر روی سازه توسعه شهری اکولوژیک به عنوان متغیر وابسته دارند. همچنین شاخص "نفوذ در طبیعت و محیط" با ضریب 0.79، حمل و نقل پایدار با ضریب 0.75، حس تعلق به مکان با ضریب 0.74 به ترتیب جایگاه های سوم تا پنجم را دارند. متغیر مشارکت اجتماعی و دسترسی به خدمات شهری نیز به ترتیب با ضریب 0.63 و 0.51 در رتبه ششم و هفتم قرار دارند. مقادیر آمارهای مستخرج از مدل نظری تحقیق نیز همگی حاکی از انطباق خوب و مناسب مدل است و گویه های انتخاب شده برای سنجش الگوی توسعه بندرعباس مبتنی بر رویکرد شهر اکولوژیک از اعتبار لازم برخوردار بوده و به خوبی می توانند سازه/مؤلفه های هشتگانه تحقیق را مورد سنجش قرار دهند. اکولوژیگ از اعتبار لازم برخوردار بوده و به خوبی می توانند سازه/مؤلفه های هشتگانه تحقیق را مورد سنجش قرار دهند.
واکاوی اثربخشی قوانین سامان دهی سیما و منظر شهری بر انسجام نماهای شهری (از سال 1347 تا سال 1400)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: انسجام نماهای شهری نقشی بی بدیل در سامان سیما و منظر شهری دارد. نماها خود ابعاد و اجزای متشکله متفاوتی دارند. کیفیت ساختاری و نحوه چینش این ابعاد و اجزا، چه در یک نمای واحد، چه در نحوه استقرار نماهای مجاور و چه در زمینه گسترده تری چون نماهای یک شهر نیاز به انسجام دارد. لازمه ایجاد این انسجام، وجود اصول و قوانینی است؛ اثربخشی مقررات در این زمینه مسئله تحقیق می باشد. اهداف: سنجش کارایی ضوابط و مقررات نماسازی مدون توسط شهرداری ها و دیگر دستگاه های ذی ربط در بازه زمانی سال های 1347 تا 1400 در ایجاد و حفظ انسجام در نماهای شهری و اجزای آن است. روش ها: نوع تحقیق کیفی و روش آن اکتشافی-تبیینی با نگرشی انتقادی است. ابتدا کاراترین «عوامل انسجام بخش نماهای شهری» تعیین گردید. تحلیل «قوانین نماسازی» در بازه زمانی ذکرشده، صورت پذیرفت. سپس هر یک از «مفاد مصوبات» با تک تک «مؤلفه های انسجام» با روش فوق تحلیل گردید. یافته ها: اثربخش ترین و جامع ترین قانون، مصوبه بهار 1393 طراحی نما در تهران می باشد. در زیر معیارهای انسجام بخش، جذابیت بصری و سپس ارتباطات محتوایی، ویژگی مصالح و معنا بیشتر متأثر از قوانین بودند. کمترین توجه نیز در مورد تناسب نما با زمینه، خوانائی، خطوط پیکره و تناسب عرض قطعات بود. نتیجه گیری: نتیجه بیانگر روند رو به رشد و در راستای حرکت به شمولیت هر چه فراتر و صراحت و شفافیت بیشتر قوانین نماسازی در انسجام بخشی نماهای شهری است؛ هرچند هنوز جای کار دارد.
Application of Planning Standards in Regulating Road Reserves (Case Study: Kisii Town in Kenya)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
An efficient road network remains among the topical issues in the international urban development forum. This is because roads link interrelated land uses in addition to connecting them with the contiguous metropolitan areas, thus a key contributing factor for an accelerated socio-economic uplift. To sus tain this, planning s tandards that delimit urban road reserves are usually prepared and enforced through development control to ensure that roads are exclusively maintained for their intended purpose. This s tudy, therefore, through a case s tudy was undertaken in Kisii Town, Kenya inves tigates the extent to which the unauthorized developments on urban road reserves are regulated. It was s teered by the public interes t theory of regulation by targeting residential developments which were proportionately and randomly drawn from the seven residential neighbourhoods. Data were collected using a high-resolution satellite image and a ques tionnaire. Data analysis relied on GIS, t-tes t, logis tic regression, and linear regression. Research findings demons trated a s tatis tically significant difference between the approved physical planning s tandards that are used in regulating road reserves and the extent of compliance by developers. Compliance generally declined by a mean of four metres, signifying that the County Government of Kisii did not undertake adequate development control. Non-compliance was mos tly heightened by the developers’ unawareness of the building plan approval process and that the buildings needed to be inspected during cons truction. This s tudy deepens the international debate on development control by spatially and s tatis tically illuminating how the extent of compliance with the planning s tandards that regulate road reserves may be empirically analyzed.
The Effect of Vitality Aspect on the Intimacy Feeling of Shiraz Urban Neighborhoods Inhabitants(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۲, Issue ۲ - Serial Number ۴۴, Spring ۲۰۲۲
73 - 82
حوزههای تخصصی:
The present s tudy aimed to discover the memorabilia aspects and evaluate the effectiveness level on promoting the feeling of intimacy of inhabitants in localities to their biological scopes. The feeling of intimacy is a multidimensional issue for which various aspects are compelling. Based on the recent s tudies, memory as one of the criteria examines the feeling of intimacy toward their habitats. To assess the theoretical patterns, three locations were chosen as a case s tudy among old localities, including Ishaq Beyg, Blacks tone, and chicken market and three areas of irrigation, Havabord, and Eslahnezhad among new localities of Shiraz. A consis tent ques tionnaire was dis tributed among them. This s tudy includes a practical method is and developed based on correlation and descriptive-analytical technique. The ques tionnaires data were assessed by SPSS software and Spearman Correlation Coefficient tes ts, ANOVA, Tukey, Samples, and Paired Tes t Samples T and Pearson Correlation Coefficient. Our results indicated the homogeneity of particular localities in old and new contexture based on the individual feature's similarities and importance of memory aspect on the promotion of intimacy in all localities. Thus, social memories are more effective than skeletal ones in promoting the inhabitant's intimacy in localities.
کاربست علوم شناختی درتبیین گرایشات بصری تیپ های شخصیتی در حوزه هنرومعماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گرایشات و ترجیحات زیبایی وابستگی زیادی به سازوکارادراک بصری مخاطبان دارد.آیتم ارزیابی شخصیت معیار مهمی است که علاوه برریشه های اجتماعی ارتباط مستقیمی باسامانه مغزوادراک پیدا می کند.شخصیت نمودعینی پیچیدگی های فیزیولوژی مغزواعصاب بشمار می رود. ازسویی فاکتورهای هارمونی و تضاد دومعیار مهم تفکیک کننده آثار بصری هستند،که شاخصی بنیادی درغربال انواع آثار بصری است. بسیاری ازمطالعات گذشته دارای مبنای تفسیری وبعضا نتایج متناقض می باشند، درحالیکه با بکارگیری مبانی علوم شناختی می توان به نتایج علمی تری دست یافت. هدف این پژوهش ارتباط یابی میان شخصیت های درونگرا و برونگرا با گرایشات زیبایی شناسی درانطباق با مطالعات علوم شناختی می باشد. این تحقیق از نوع تحلیلی توصیفی و براساس مطالعات علی– مقایسه ای است. متغیرهای شخصیت و تقسیمات زیبایی شناسی از طریق تحلیل محتوای هر یک ازحوزه های علمی مربوطه تثبیت و برمبنای علوم شناختی مورد واکاوی قرارگرفته است. براساس نتایج بدست آمده میان مولفه های شخصیت و نوع آثاربصری همبستگی قابل ملاحظه ای وجود دارد. به نحوی که شخصیتهای درونگرا به مراتب بیش از برونگرایان به آثارهنر و معماری متضاد ، پیچیده و پرتنش توجه نشان می دهند. درحالیکه اکثریت قابل ملاحظه ای ازبرونگرایان تمایل به آثار هارمونیک و هماهنگ دارند.
مطالعه تطبیقی فن شناسی کاشی های مدرسه غیاثیه خرگرد با کاشی های سنتی معاصر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه کاشی کاران سنتی در مشهد از نوعی کاشی معروف به کاشی جسمی استفاده می کنند. به نظر می رسد این کاشی در منطقه سابقه ای دیرینه داشته باشد. مطالعه فن شناسی کاشی های مدرسه غیاثیه خرگرد که ازنظر تاریخی در حوزه معماری خراسان بزرگ قرارگرفته می تواند در اثبات فرضیه فوق کمک نماید.این مطالعه مبتنی بر فن شناسی آثار است که با استفاده از علوم آزمایشگاهی بر روی نمونه های قدیمی مدرسه غیاثیه خرگرد به انجام می رسید. از مشاهدات به وسیله میکروسکوپ نوری Olympus PM G3 برای شناسایی بافت بدنه و قشر لعاب و برای تجزیه شیمیایی از روش ذوب قلیایی و آنالیز نقطه ای با دستگاه SEM-EDX استفاده می شود. نتایج حاصل از مطالعه آزمایشگاهی به روشنی نشان می دهد که کاشی های معرق در مدرسه غیاثیه خرگرد به جهت ترکیب مواد، روش کار و مراحل تکمیل شبیه روشی است که کاشی سازان سنتی معاصر مشهد استفاده می کنند. از این حیث کاشی های معقلی، حمیل ها و کاشی های هفت رنگی به خانواده کاشی های رسی بیشتر شبیه اند. کاشی سازان مشهد در حال حاضر از این ترکیب فقط برای هفت رنگی استفاده می کنند. اکسیدهای عامل رنگ در لعاب ها تأییدکننده شیوه معاصر مشهد است ولی در ترکیب مواد لعاب های امروزی و لعاب های مدرسه خرگرد این هماهنگی وجود ندارد. در کاشی های غیاثیه برای ساخت بعضی لعاب ها از سرب به عنوان فلاکس و در برخی دیگر از ترکیب مواد قلیایی استفاده کرده اند.
نقش«خیال» در هویت بخشی به مکان در معماری (مطالعه موردی: مسجد دو مناره سقز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
93 - 104
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی نقش «خیال» در هویت بخشی به مکان در معماری است. روش پژوهش به صورت آمیخته است. تعداد نمونه در بخش کیفی 15 مقاله و 9 خبره در امر معماری شهری است و از روش نمونه گیری هدفمند منابع و گلوله برفی خبرگان انتخاب شدند. نمونه در بخش کمی برای تکنیک دیمتل 9 نفر بر اساس روش گلوله برفی انتخاب شدند.. برای تفسیر در بخش کیفی از روش تحلیل مضمون برای استخراج مضامین از نرم افزار مکس کیوآدا 12 استفاده شد. در بخش کمی از تکنیک دیمتل از نرم افزار اکسل استفاده شد. نتایج نشان داد که مکان، هویت و اعتبار خود را از معانی و مفاهیمی که ناظر و کاربر آن در ذهن می پروراند، می گیرد. خیال یکی از مهمترین قابلیت های انسانی است که با توانایی هایی که دارد، می تواند بسیاری از رویدادهای ذهنی در جهت هویت بخشی به مکان را ایجاد نماید.
سازگاری حرارتی به عنوان شاخص نهایی سنجش کیفیت سایه اندازی سایبانهای خارجی؛ نمونه مورد مطالعه: ساختمان مسکونی در شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سایبان های خارجی یکی از اجزای بسیار مهم و کاربردی در طراحی معماری پایدار به ویژه در اقلیم های گرم هستند که تاثیر زیادی بر کنترل مصرف منابع انرژی برای کاربردهایی چون بار حرارتی، نور روز و آسایش حرارتی دارند که به نظر می رسد کمتر تحقیقی در مورد تاثیر کیفیت سایه اندازی بر این عملکردها به ویژه بر سازگاری حرارتی انجام شده باشد. برای این منظور، این مقاله با کمک برداشت های میدانی از یک ساختمان مسکونی در شیراز و شبیه سازی و اعتبار سنجی آن و سپس تولید یک سایبان پارامتریک خلاقانه با قابلیت تولید سایه اندازی های متنوع و در نهایت با استفاده از تکنیک نمونه برداری LHS و همچنین استفاده از شبکه عصبی مصنوعی و بهینه سازی چند هدفه با الگوریتم NSGA III توانسته است نمونه های سایبانی بهینه ای را تولید کند که در نهایت بر مبنای میزان سازگاری حرارتی طبقه بندی شده اند. این طبقه بندی نشان می دهد که در سایبان های بهینه با وجود اینکه شاخص های نور روز در محدوده استاندارد هستند و می توانند 53% تا 73% در بار سرمایشی و 8% تا 10% نیز در بار گرمایشی صرفه جویی ایجاد کنند اما مدت زمان تامین آسایش حرارتی توسط آنها بین 4 تا 8 ماه متغیر است که این خود نشان دهنده اهمیت تاثیر کیفیت سایبان ها بر آسایش حرارتی است.
معادل سازی مفاهیم معماری سنتی ایرانی بر طبق فلسفه پرش کیهانی؛ جهت بکارگیری در دوره معماری پس از انقلاب اسلامی
حوزههای تخصصی:
تقلید مستقیم و کورکورانه از سبک های روز معماری دنیا که منجر به از بین رفتن وحدت و انسجام معماری خودی می شود، در این برهه از معماری کشور به وضوح دیده می شود. لذا می بایست جهت سوق هوشمندانه مفاهیم معماری سنتی ایرانی با فلسفه علم روز بطوری که ضمن حفظ ساختار، وارد مرحله گذار به مدرنیته شد. در این راستا و در این پژوهش با شناخت شاخصه های مفهومی در معماری ایران و مطابقت با ضوابط موجود در به روز ترین سبک معماری غربی به نام پرش کیهانی که خواه یا ناخواه وارد معماری معاصر در دوره پس از انقلاب اسلامی می شود. در راستای هماهنگی از پیش تعیین شده با این سبک که در واقع برپایه مفاهیم کیهان شناسی و همچنین علم کوانتوم تنظیم گشته است، می بایست به ایجاد ارتباط میان مفاهیم سنتی معماری خودی با این سبک تلاش نمود. در پژوهش حاضر نخست شاخصه های معماری سنتی که قابلیت معادل سازی با فلسفه و مفاهیم سبک پرش کیهانی را داشته اند، استخراج و مورد تحلیل قرار گرفته اند و سپس بطوریکه ساختار درونی معماری ایرانی حفظ و به صورت گذار رو به جهانی شدن سوق داده شود، مورد تطبیق و مقایسه قرار گرفته است تا ضمن رعایت انسجام درونی مفاهیم، برای دوره معماری معاصر به شیوه ای منطقی از معماری روز دنیا بهره مند شد.
Role of Environmental Dimensions on well-being: Qualitative Approach(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۲, Issue ۴ - Serial Number ۴۶, Autumn ۲۰۲۲
41 - 52
حوزههای تخصصی:
Environmental dimensions can be used as indicators of urban quality of life due to their potential contribution to subjective well-being. The environment is constituted by the interacting systems of physical, biological, and social elements interrelated in various ways, individually and collectively. This study aims to uncover qualitatively whether these two environmental elements, namely social and physical factors, are indeed predictors of subjective well-being and reliable indicators of quality of life in cities. The study presents and tests a model that examines a matrix of cross-effects between social and physical indicators with subjective well-being. Data are obtained through an expert survey in the city of Tehran. In this approach, a group of urban planners undertakes the effect of social and physical components on subjective well-being. First, the existing literature is studied, and the related components are identified. Then, some interviews are made, and the cross-section analysis effects are extracted in a cross-effect matrix. As the finding revealed, among physical factors, percapita and spatial justice can have the highest impact on subjective well-being in Tehran. This was followed by access to urban transportation networks depending on their type, quality, and amount. Also, commute, neighborhood, housing, and job satisfaction were predictors of subjective well-being. Among social factors, spending leisure time, continuous social interactions, and health status impact subjective well-being.
واکاوی گونه- ریخت شناسیک سیر دگردیسی بُن پارهای بافت تاریخی شهرقدیم لار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۷
49 - 72
حوزههای تخصصی:
شهرها، در رهگذر زمان روند تدریجی دگردیسی را تجربه می کنند. زمان-مبنا بودن فرایند دگردیسی، با تغییراتی در ترکیب بندی بافت شهر نمود می یابد. اگر تعریف بنیادین بافت، معیاری بر احصای عناصر برسازنده شهر تلقی شود، ورای مباحث مرتبط با سبک معماری و پیشینه تاریخی، نحوه چینش و شیوه ترکیب بُن پارها (بلوک)، اصلی ترین تأثیر را در تکوین بافت شهری دارد. آنچه در بازخوانی شیوه تکوین و دگردیسی بافت های تاریخی از اهمیت برخوردار است، علاوه بر ویژگی های شکلی، تنوع در ترکیب بُن پارها است. برای تأکید بر رابطه میان عناصر و چگونگی ارتباط آن ها در طول زمان، می توان آن ها را در یک چارچوب گونه- ریخت شناسیک مورد بررسی قرار داد. هدف این پژوهش ارائه مدلی ریخت شناسیک از بُن پارهای شهری به عنوان یکی از عناصر اصلی تکوین بافت تاریخی شهر قدیم لار است. در این راستا پس از استخراج گونه ها با استفاده از الگوریتم پایه تحلیل گروه بندی مبتنی بر روش خوشه بندی k-میانگین، ویژگی های هر گونه شناسایی و سیر تغییرات هر یک، مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد که بافت تاریخی شهر لار در اصیل ترین تصویر مستند خود از سه گونه بُن پار تشکیل شده است. بررسی ویژگی ها و بارزه های هر گونه به انضمام فرایند گونه شناسیک آن ها می تواند ضمن بازخوانی روند تاریخی-عارضی دگردیسی بُن پارها از منظر تلفیقی فرایند گونه-ریخت شناسیک در بافت تاریخی شهر لار، الگویی برای توسعه و تداوم ریخت شناسی بافت های تاریخی را نیز فراهم آورد.
کاربست مفاهیم موسیقی در معماری داخلی برای آموزش به کودکان 3 تا 7 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۷
73 - 93
حوزههای تخصصی:
تأثیر موسیقی به عنوان هنر غنادهنده حس شنوایی کودک همواره توجه حوزه آموزش موسیقی را به خود معطوف کرده و تلاش شده است تا روش هایی به منظور تسهیل آن ارائه شود. از سوی دیگر طراحی فضای آموزش کودک نزد طراحان موضوعی پرسش برانگیز است. لذا در نوشتار حاضر تعامل میان این دو مقوله یعنی ملاحظات فراگیری موسیقی و نیز کیفیت طراحی فضای آموزشی کودک، با این پرسش که «چگونه می توان به کمک طراحی داخلی برای کودکان فضایی تأثیرگذار در یادگیری مفاهیم موسیقی ایجاد کرد؟» مبنای اصلی پژوهش قرار گرفته و به این منظور از راهبرد کیفی مبتنی بر استدلال منطقی استفاده شده است. در ابتدا بنیان های نظری رشد شناختی کودک و نظریه های تأثیرگذار در این حوزه مورد بررسی قرار گرفته و با تبیین تأثیر موسیقی بر کودک، انواع روش های آموزش موسیقی و دسته بندی آن ها مطرح شده است. در گام بعدی، شناخت شالوده های نظری طراحی فضای آموزشی برای کودک با بررسی مؤلفه های مؤثر بر درک فضایی کودک صورت گرفته است. در نهایت با توجه به روش های آموزش مستقیم و غیرمستقیم موسیقی به کودک و تعیین ملاحظات محیطی لازم، چگونگی طراحی مکانی مناسب برای آموزش مفاهیم موسیقی او شناخته شده است. از منظر روش شناسی، نظریه های رشد کودکان در نحوه آموزش موسیقی مسئله های طراحی را روشن کرده و در انتها راهکار های پیشنهادی طراحی برای نمایش برخی مفاهیم موسیقی در قالب عناصر معماری داخلی به منظور خلق محیط موسیقیایی کودک ارائه شده است.
بررسی گونه شناسی فضاهای پر و خالی در ساختار خانه های بومی اقلیم سرد؛ مطالعه موردی: تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۱ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۷۹
۶۰-۴۷
حوزههای تخصصی:
معماری بومی ایران گنجینه ای ارزشمند از معیارها و روش های طراحی را شکل می دهد که متناسب با ویژگی های جغرافیایی، فرهنگی، معیشتی و اقلیمی، باتوجه به امکانات موجود شکل گرفته و همزیستی انسان و محیط زیست به عنوان یک رابطه دو جانبه را درک می کند؛ این در حالی است که سرعت تغییر در بافت قدیم شهرها ما را با عدم وجود این آثار در آینده ای نه چندان دور مواجه خواهد کرد. این امر لزوم ثبت الگوهای این معماری و شناخت و کشف زوایای پنهان فرمی، عملکردی و اقلیمی و بوم گرایی مساکن بومی را بیش ازپیش نمایان می سازد. در زمانی که عدم استفاده از تناسبات و اصول و قواعد کاربردی در ساختمان به امری عادی تبدیل شده، پژوهش در حوزه معماری بومی و کشف تناسبات و اصول کاربردی و گونه شناسی می تواند به درک بهتر فضا و دستیابی به الگوهای طراحی کاربردی بینجامد. باتوجه به مغفول ماندن اقلیم سرد در پژوهش ها، این پژوهش قصد دارد که با بررسی کالبدی فضای پر و خالی مسکونی در این اقلیم، به گونه شناسی آن بپردازد و از این راه مشخصه های این معماری بررسی گردد. محدوده پژوهش خانه های بومی تبریز با قدمت قاجار تا پهلوی است. در بخش نظری با ابزار کتابخانه ای و با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی چهارچوب نظری ارائه و در مرحله بعد به مطالعه نمونه ها و برداشت و تحلیل فرمی، تناسبات کالبدی و گونه شناسی شکلی - اقلیمی فضای پر و خالی پرداخته شده است. ابزار گردآوری اطلاعات، منابع، اسناد، کروکی و نقشه های خانه های بومی به روش مطالعات میدانی و تحلیل فرمی یافته ها است. نتایج حاصل شده نشان می دهد فضای پر و خالی مسکونی تبریز مبتنی بر اصول بوم گرایی بوده و همچنین وجود یک نسبت مشخص در خانه های بومی را نمایان می کند. همچنین بیشترین فراوانی جهت گیری ها از 10 درجه جنوب شرقی تا 20 درجه جنوب غربی و همچنین خانه های یک جبهه و دوطبقه تراکم است.
هم افزایی تکنیک نقشه های شناختی و چیدمان فضا در شناسایی و تحلیل اجتماع پذیری فضاهای کالبدی تحت تأثیر قلمروهای فضایی (نمونه موردی: شهرک اکباتان تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم خرداد ۱۴۰۱ شماره ۱۰۸
5 - 16
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : امروزه حضور ساکنین محلات در فضاهای کالبدی به دلیل بی توجهی به قلمروهای فضایی کم شده و این مسئله به کاهش روابط اجتماعی به ویژه در حوزه همسایگی انجامیده است. تاکنون مطالعات گسترده ای در ارتباط دوسویه کالبد فضایی و روابط اجتماعی، همچنین ارزیابی میزان اجتماع پذیری افراد در فضای کالبدی تحت تأثیر قابلیت های کالبدی قلمروهای عمومی به روش های کیفی انجام شده است. نکته قابل توجه این مطالعات، تحقیقات محدود و انگشت شمار مرتبط با همبستگی قلمروی نیمه خصوصی و روابط اجتماعی است، ضمن اینکه اخیراً تحقیقاتی با توجه به پیشرفت روش های کمی صورت گرفته که بدون توجه به روش های کیفی و با اتکای صرف به نتایج حاصل از مدل سازی، راهبردهایی جهت بهبود شرایط کالبدی ارائه می کنند. هدف پژوهش : این پژوهش با هدف مقایسه نتایج حاصل از روش های کمی و کیفی در برآورد همبستگی ویژگی های قلمروهای فضایی به ویژه قلمرو نیمه خصوصی با اجتماع پذیری ساکنین در فضاهای کالبدی محله صورت پذیرفته تا زمینه پیش بینی دقیق تری از رفتاهای احتمالی ساکنین در بستر کالبدی را فراهم آورد. روش پژوهش : این پژوهش به صورت نمونه موردی در دو بخش تعریف شده است، در بخش اول متغیر کیفی روابط اجتماعی از طریق نقشه های شناختی سنجیده می شود و در بخش دوم همین متغیر در یک رویکرد کمی با مدل سازی رایانه ای چیدمان فضا ارزیابی می شود. ضمن اینکه اکباتان به عنوان بستر مطالعاتی پژوهش، براساس قدمت، تنوع قلمروهای فضایی و سطوح قابل توجه قلمروی عمومی، در میان نمونه های موجود انتخاب شده است. نتیجه گیری : یافته های حاصل از روش کیفی، علاوه بر متغیرهای هم پیوندی و اتصال قلمروی عمومیِ که موردِ تأیید روش کمی نیز هست، متغیرهایی نظیر هندسه و پوشش گیاهی را مؤثر نشان می دهد که توسط روش کمی قابل شناسایی نیست؛ ضمناً چیدمان قلمروی نیمه خصوصی در بلوک ها به عنوان متغیر دیگری در تمایل افراد به حضور در فضا مؤثر تشخیص داده می شود، لذا در تحلیل اجتماع پذیری فضای کالبدی روش های کمی و کیفی مکمل یکدیگرند.
استعاره به مثابه امتداد قیاس و شیوه استدلال طراحی معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم مرداد ۱۴۰۱ شماره ۱۱۰
49 - 66
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : اگرچه حوزه فرایندپژوهی جوان است اما پژوهش های این حوزه سیر تحولی پرفرازونشیبی را طی کرده اند که محل بازنمایی تنوع شیوه های فکری و نظری حاکم بر آن است. غالب پژوهش ها با رویکرد تحلیلی و نگاه تجزیه گرا تجربه های امر طراحی را تشریح کرده اند. در این پژوهش ها، غالباً از شیوه اندیشیدن به مسئله طراحی غفلت شده است. به موجب همین نگاه تجزیه گرا، جوهره فرایندها از دست خواهد رفت اما فرایند طراحی خود شیوه ای از اندیشه ورزی است. لاجرم، فرایند طراحی، فارغ از شناخت ناشی از تلاش های فرایندپژوهان، شیوه های استدلال منطقی را در ازای نیل به هدف خود به استخدام درخواهد آورد. به همین واسطه این پژوهش تلاش دارد تا به چیستی نسبت میان قیاس واستعاره به مثابه روش استدلالی پی ببرد. همینطور به این پرسش پاسخ دهد که تأثیر استعاره، به مثابه روش استدلالی در خلق اثر معماری چیست؟ هدف پژوهش : شناخت نسبتِ میان قیاس و استعاره به مثابه شیوه استدلالی پایه در روش های طراحی و کاربست منطقی آنهاست. روش پژوهش : در دو مرحله از استدلال قیاسی و استنتاجی استفاده شده است و برای گردآوری داده ها، از روش های کتابخانه ای کمک گرفته و در روش تحقیق از روش های استدلال منطقی استفاده شده است. نتیجه گیری : در این پژوهش در دو به فهم نقش و چگونگی کارکرد استدلال منطقی در فرایند طراحی معماری و بررسی تأثیر استعاره به منزله شیوه ای استدلالی پرداخته و طبق یافته های آن، قیاس و استعاره از فراگیرترین روش های منطقی هستند که در یک سازوکار چهاربخشی معین، نقشی بنیادین در آفرینش آثار معماری ایفا می کنند. استعاره نوعی از قیاس است که با حفظ ویژگی های شاخص، قیاس منجر به خلق اصالت و معنای مضاعف در اثر معماری می شود.هدف: شناخت نسبتِ میان قیاس و استعاره به مثابه شیوه استدلالی پایه در روش های طراحی و کاربست منطقی آنهاست. روش تحقیق: در دو مرحله از استدلال قیاسی و استنتاجی استفاده شده است و برای گردآوری داده ها، از روش های کتابخانه ای کمک گرفته و در روش تحقیق از روش های استدلال منطقی استفاده شده است. نتایج: پژوهش حاضر به فهم نقش و چگونگی کارکرد استدلال منطقی در فرایند طراحی معماری و بررسی تأثیر استعاره به منزله شیوه ای استدلالی طبق یافته های این پژوهش، قیاس و استعاره از فراگیرترین روش های منطقی هستند که در سازوکار چهاربخشی ای معیّن نقشی بنیادین در آفرینش آثار معماری ایفا می کنند. استعاره نوعی از قیاس است که با حفظ ویژگی های شاخص قیاس منجر به خلق اصالت در اثر معماری می شود.
تأثیر سطوح عوامل معنایی روش زندگی بر انتظام محیط های مسکونی با استناد به موردپژوهی محیط مسکونی روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۳
201 - 213
حوزههای تخصصی:
محیط های مسکونی تحت عوامل مختلفی قرار دارند، که مهمترین آن «روش زندگی» است، که برآمده از الگوهای فرهنگی هستند، و از این رو، هدف اصلی مسکن ایجاد محیطی متناسب با روش زندگی انسان است. «روش زندگی» به انتخاب کیفیت های محیطی مرتبط با شیوه انجام فعالیت های زندگی در محیط های مسکونی منجر می گردد، بنابراین، ساختار «روش زندگی» از طریق مؤلفه های آشکار آن همچون فعالیت ها و وجوه محیطی آن همچون زمانمندی و فضامندی فعالیت ها، توالی زمانی و فضایی فعالیت ها و دیگر جنبه های آشکار آن قابل مطالعه است. فعالیت ها علاوه بر وجوه آشکار دارای وجوه پنهان و معناداری نیز هستند، که بررسی آن ها می تواند جنبه های ذهنی روش زندگی را عیان سازد. در این تحقیق، با توجه به ماهیت مسئله و چارچوب نظری پژوهش، روش «تحقیق کیفی» بر مبنای «نظریه مبنایی» و «استدلال منطقی» استفاده شده، که در یک نمونه موردی در مسکن محیط روستایی (روستای قزمزاری در غرب استان فارس) مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج تحقیق حاکی از این است که «مؤلفه های ذهنی روش زندگی» شامل «سطوح عوامل معنایی» هستند، که «مؤلفه های آشکار روش زندگی» و «مؤلفه های محیط ساخته شده» از آن تأثیر می پذیرند. «سطوح عوامل معنایی» با تأثیر بر انتظام فضایی و زمانی رویدادهای رفتاری و خصوصیات کالبدی مسکن از قبیل؛ عناصر، فواصل و جهات فضائی، محیط مسکن را با مؤلفه های پنهان و آشکار روش زندگی هماهنگ می سازند. مؤلفه های ذهنی روش زندگی و «سطوح عوامل معنایی» با «تعیین خصوصیات فضایی و زمانی رویدادهای رفتاری» از طریق پیامدهایی همچون؛ تفکیک و تجمیع قرارگاه های رفتار، توالی زمانی و فضایی قرارگاه های رفتار و تعیین خصوصیات کمی و کیفی عناصر فضایی، محیط مسکن را شکل می دهند.