فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۹۱٬۷۴۱ تا ۳۹۱٬۷۶۰ مورد از کل ۴۹۹٬۲۸۱ مورد.
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
1 - 18
حوزههای تخصصی:
یوری لوتمان نشانه شناسی فرهنگی را برپایه تقابل های تعاملی در سه الگوی طبیعت و فرهنگ، آشوب و نظم، خودی و دیگری تبیین کرده است، چنان که نشانه شناسی فرهنگی وی توانسته است پیوند ساختارهای مبتنی بر رمزگانی ویژه را در یک نظام تقابلی - تعاملی تفسیر کند. لوتمان تأثیر و تأثّر طبیعت، فرهنگ و رمزگان آن ها را روی شخصیت ها و کنش های آنان با سه الگوی یادشده نشان داده است. هدف نشانه شناسی فرهنگی، مطالعه مناسبات بینافرهنگی نظام تقابلی و تعاملی الگوی طبیعت و فرهنگ است که گستره فرهنگ خودی و رمزگان آن را دربرابر نافرهنگ یا فرهنگ دیگری تبیین می کند. رمان های مهاجرت گستره مناسبی برای مطالعه تقابل، تعامل، تنگناهای طبیعت و فرهنگ و رمزگان آن ها هستند. نوشتار پیش رو مؤلّفه های اساسی ساختار شخصیت ها و کنش های آنان را در رمان هم نوایی شبانه ارکستر چوب ها از رضا قاسمی و رمان واحه غروب از بهاء طاهر برپایه الگوی طبیعت و فرهنگ لوتمان با خوانشی تطبیقی به روش توصیفی - تحلیلی بررسی کرده است. هدف پژوهش تبیین جایگاه شخصیت ها و کنش های آنان مبتنی بر تقابل و تعامل بینافرهنگی فرهنگ مبدأ و مقصد در رمان های مورد مطالعه است. دستاورد پژوهش نشان می دهد، این دو نویسنده فرهنگ خودی را در تلاطم مهاجرت شخصیت ها به فرهنگ میزبان مبتنی بر مؤلّفه های طبیعت و فرهنگ حفظ کرده اند، چنان که رمان های این دو نویسنده در مؤلّفه های اجتماعی جنسیت، ازدواج و غلبه قدرت (قتل) با الگوی نسبی طبیعت - فرهنگ هم خوانی دارند. بافت مکانی و فضاسازی واحه غروب با الگوی طبیعت سازگار است، امّا رمان هم نوایی شبانه ارکستر چوب ها با الگوی فرهنگ هم گرایی دارد.
سنجش میزان ارتباط رضایتمندی سکونتی با متغیرهای مسکن، واحد همسایگی و محله (مطالعه موردی: مجتمع مسکونی پزشکان فارابی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال هفتم پاییز ۱۳۹۲ شماره ۱۵
49 - 60
حوزههای تخصصی:
نقش پایبندی به سبک زندگی اسلامی، نگرش به خیانت و نیاز به صمیمیت در پیش بینی تعهد زناشویی
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش پایبندی به سبک زندگی اسلامی، نگرش به خیانت و نیاز به صمیمیت زناشویی در پیش بینی تعهد زناشویی زنان متأهل شهر اصفهان بود. پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی و در حیطه پژوهش های همبستگی و رگرسیونی بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان متأهل شهر اصفهان با حداقل ۱سال وحداکثر ۵ سال سابقه ازدواج در زمستان سال 1397 بود. با استفاده از نمونه-گیری در دسترس ۳۹ زن متأهل به عنوان نمونه انتخاب و پرسشنامه های سبک زندگی اسلامی کاویانی (ILST)، نیازهای صمیمیت زناشویی باگاروزی (۲۰۰۱)، نگرش به خیانت مارک واتلی (۲۰۰۶) و تعهد زناشویی آدامز و جونز (DCI) بر روی آنان اجرا شد. داده-های به دست آمده به کمک نرم افزار SPSS-24 و به شیوه رگرسیون هم زمان در دو سطح آمار توصیفی و تحلیلی تجزیه و تحلیل شد. نشان داد بین سبک زندگی اسلامی و صمیمیت زناشویی (۲۹۶/۰ r=و ۰۶۷/۰sig=)، سبک زندگی اسلامی و تعهد زناشویی (۴۷/۰ r=و ۰۰۳/۰sig= )، صمیمیت زناشویی و تعهد زناشویی ( ۶۸۸/۰ r=و ۰۰۰/۰Sig=)، sig=) رابطه مثبت معنادار (۰۱/۰>P) و بین سبک زندگی اسلامی و نگرش به خیانت (۳۷/۰- r=و۰۲۱/۰sig=)، صمیمیت زناشویی و نگرش به خیانت (۳۹۶/۰- r=و ۰۱۳/۰sig=) و نگرش به خیانت و تعهد زناشویی (۴۴۳/۰- r=و ۰۰۵/۰sig=) رابطه منفی معناداری وجود دارد (۰۱/۰>P). نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که در مجموع سه متغیر سبک زندگی اسلامی، نیاز به صمیمیت زناشویی و نگرش به خیانت، می تواند ۵۶ درصد از واریانس تعهد زناشویی را تبیین کنند (۰1/۰>P). علاوه بر آن سبک زندگی اسلامی و نیاز به صمیمیت زناشویی به ترتیب (۰۴۲/۰ Sig= و ۰۰/۰ Sig=) رابطه معناداری را با تعهد زناشویی دارند و میزان این تأثیر به ترتیب (۲۵۷/۰=Beta و ۵۶۲/۰=Beta) می باشد. می توان گفت پایبندی به سبک زندگی مبتنی برآموزه های اسلامی می تواند علاوه بر افزایش میزان صمیمیت زناشویی و اصلاح نگرش به خیانت با تعهد زناشویی نیز در ارتباط باشد.
اثربخشی تکالیف شنیداری بر کاهش علائم رفتارهای برون ریزی شده در دانش آموزان مبتلابه اختلال کاستی توجه / بیش فعالی همراه با اختلال یادگیری ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: یکی از مشکلات کودکان مبتلا به ADHD ضعف در مهارت و توانایی های شنیداری به صورت نقص در گوش دادن، صحبت کردن، خواندن، نوشتن، هجی کردن کلمات ظاهر می گردد و این امر موجب رفتارهای سازش نایافته از جمله رفتارهای قانون شکنی و پرخاشگرانه (رفتارهای برون ریزی شده) در منزل و به خصوص در مدرسه می گردد. هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی تکالیف شنیداری بر مشکلات رفتاری برون ریزی شده در دانش آموزان مبتلا به اختلال کاستی توجه / بیش فعالی همراه با اختلال یادگیری ویژه بود. روش: طرح پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل 163 کودکان مبتلا به اختلال کاستی توجه / بیش فعالی همراه با اختلال یادگیری ویژه منطقه 4 تهران در سال تحصیلی 98-99 بود که از بین آنان 30 کودک به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و در گروه های آزمایش و گواه گمارش شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل نرم افزار یکپارچه عملکرد دیداری و شنیداری (راسلد و همکاران،2018)، سیاهه رفتاری آخنباخ (مینایی،1385) و پرسشنامه مشکلات یادگیری (ویلکات و همکاران،2011) و پرسشنامه کانرز فرم معلمان (شهائیان و همکاران، ۱۳۸۶) بود. قبل از اجرای متغیر مستقل از هر دو گروه پیش آزمون گرفته شد. سپس گروه آزمایش، تکالیف شنیداری را در طی 20 جلسه آموزشی 45 دقیقه ای در طول مدت سه ماه دریافت نمود. داده های به دست آمده توسط تحلیل کوواریانس تک متغیره با نرم افزار Spss (نسخه 26) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که تقویت شنیداری با تکالیف شنیداری بر کاهش مشکلات رفتاری تأثیر معناداری داشته است که میزان این تأثیرگذاری 45/5 درصد (0/01 > p ) بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های حاصل از این پژوهش، می توان تکالیف شنیداری را به عنوان روشی مؤثر در حوزه توان بخشی شناختی برای کاهش مشکلات رفتاری برون ریزی شده در دانش آموزان مبتلابه اختلال کاستی توجه / بیش فعالی همراه با اختلال یادگیری ویژه مورد استفاده قرار داد.
«یگانگیِ الهی» و «چندگانگیِ انسانی» از منظر الهیات سیاسی و تمدنی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تحلیل و تبیین نسبت میان وحدت و کثرت در تمدن اسلامی از منظر قرآنی و استلزامات آن در دولت امت گرا یا «دولت تمدنی» در اسلام است. در این راستا با رویکرد تمدنی و با روش تحلیلی-تفسیری، دو عنصر «سُبُل» و «صراط» در قرآن و نسبت بین آن دو (یک راه و چندین طریق) تبیین خواهد شد. این کار کمک می کند تا اولاً، مقوله ی «سبل و صراطِ» نفس الامری (در عالم خلق و ثبوت) را از «سبل و صراطِ» عینی و انضمامی (در عالم اثبات) تفکیک کنیم؛ ثانیاً، رابطه-ی بین سَبیل های متکثر و صراط واحد در عرصه های زمینی و زمانی را تبیین نماییم. دراین منظر، صراط محقَّقِ تمدنی، برآمده از تراکم و انباشت سَبیل های تمدنی است. تا زمانی که سَبیل های تمدنی (کثرات انسانی) انباشته نشوند، اَبَرنظام اجتماعی (صراط تمدنی) شکل نمی گیرد؛ و تا زمانی که این اَبَرنظام اجتماعی صورت نیابد، هویت تمدنی به وجود نمی آید. شکل گیری صراط تمدنی در پیوندی تنگاتنگ با دولت تمدنی، در سه تصویر:«دولت سرزمینی تمدنی»، «دولت سرزمینی ام القری» و «دولت فراسرزمینی تمدنی» است.
بازخوانی انتقادی تاریخ (گفتمانکاوی تاریخنگاری کردستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخنگاری یکی از سازوکارهای معنابخشی به هویتهای فرهنگی معاصر، از طریق حافظه جمعی، روایت، فانتزی (خیالپردازی) و اسطوره است. یکی از حوزههایی که به بازاندیشی انتقادی تاریخ پرداخته و آن را در رابطه با قدرت و نظامهای سلطه مجدداً صورتبندی کرده، نظریه پسااستعماری است. این نوشتار تلاشی برای بازخوانی تاریخ کردستان، جنبههای روایی و صورتبندیهای گفتمانی آن، از این منظر انتقادی است. در این جستار با روش و نظریه گفتمان به بررسی آثار و متون تاریخی نویسندگان کُرد و غیرکرد درباره کردستان پرداخته شده است. نتیجهی کلی این مطالعه آن است که گفتمان استعماری و گفتمان ملیگرایی، چارچوبهای اصلی این تاریخنگاری بوده و در آنها، روایتهای اروپامدار و غایتانگار ناسیونالیستی، برسازنده اصلی فرم روایی این تاریخ هستند. ویژگی اصلی این فرم روایت و این رویکرد تاریخنگاری فقدان اشکال تاریخنویسی فرودستان و صدای آنهاست.
علم ناگوار! (سخن مدیر مسئول)
حوزههای تخصصی:
تحلیل تطبیقی از تفاوت های فضایی گذران اوقات فراغت در مناطق کلان شهر تهران نمونه موردی: منطقه 19 و 22(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
43 - 57
حوزههای تخصصی:
اوقات فراغت جزء جدایی ناپذیر زندگی روزمره است. امروزه اوقات فراغت عرصه اجتماعی نوینی است که در آن افراد بدون دغدغه می توانند ارزش ها و علائق خود را نمایان ساخته، قدرت و مقاومت خویش را به نمایش بگذارند و به عنوان نماینده ای از طبقه اجتماعی خود اجرای نقش کنند. لیکن در این زمینه لازم است که موقعیت و پایگاه اجتماعی- اقتصادی افراد و ویژگی فردی آنان به عنوان عامل تأثیرگذار در نوع سبک زندگی و درنهایت در نوع متفاوت نحوه گذران اوقات فراغت موردبررسی قرار گیرند. لذا تحقیق حاضر نه تنها به بررسی عوامل مؤثر بر میزان و نحوه گذران اوقات فراغت در مناطق موردمطالعه پرداخت، بلکه اولویت ها و موانع گذران اوقات فراغت را نیز در مناطق 19 و 22 موردبررسی و شناخت قرار داد تا بدین طریق در ادامه بتواند به تحلیل کیفیت و سطوح دسترسی به کاربری های گذران اوقات فراغت دست یابد و میزان برخورداری مناطق به آن ها را مشخص نماید. در این راستا از مدل ها، نرم افزارها و روش های آماری متفاوت کمی و کیفی استفاده نمود تا برتری الگو و شیوه های فضاهای فراغتی و تفاوت های آن ها را در دو منطقه موردنظر با دو بافت متفاوت شهری یعنی جدید و میانی مشخص نماید. نتایج تحقیقات در بررسی رابطه بین جنس، سن، سطح تحصیلات و میزان درآمد بر اوقات فراغت نشان داد که میزان گذران اوقات فراغت در هر دو منطقه در بین مردان بیشتر از زنان می باشد. به ترتیب متغیر تحصیلات، متغیر درآمد و متغیر سن در منطقه 22 و متغیر درآمد، متغیر تحصیلات و متغیر سن در منطقه 19 دارای بیشترین میزان تأثیرگذاری ها برگذران اوقات فراغت هستند. نکته دیگر رشد گذران شیوه های فردی و غیرفعال گذران اوقات فراغت در منطقه 19 به نسبت منطقه 22 به دلیل سطح کمتر برخورداری از کاربری اوقات فراغت، سطح پایین دسترسی ها، عدم وجود بسترهای لازم فراغتی از نوع فعالیت های فراغتی فضا محور می باشد.
تأثیر تصویر فروشگاه بر قصد حمایت و وفاداری مشتری (مورد مطالعه: فروشگاه هایپراستار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۵ پاییز ۱۳۹۲ شماره ۳
39 - 56
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت مشتری در دنیای رقابتی امروز و با عنایت به اینکه بر اساس مطالعات به عمل آمده، هزینه جذب مشتری جدید، به مراتب بیش از هزینه لازم برای حفظ وفاداری مشتری است، بررسی روش های کسب و حفظ وفاداری مشتری در کسب وکارهای گوناگون، از اولویت خاصی برخوردار است. هدف از انجام این مطالعه، از یک سو تبیین تأثیر تصویر فروشگاه بر قصد حمایت و وفاداری مشتری در فروشگاه هایپراستار و از سوی دیگر، تبیین روابط علّی بین متغیرهای تشکیل دهنده تصویر فروشگاه و وفاداری است. برای دست یابی به این هدف، مدل تلخیص شده از بررسی ادبیات موضوع با استفاده از داده های جمع آوری شده از طریق پرسش نامه و به کمک مدل معادلات ساختاری و نرم افزار اس. پی. اس. اس. مورد آزمون قرار گرفته است. اجزای تصویر فروشگاه در این پژوهش عبارتند از: کالا، خدمات داخل فروشگاه، فضای فروشگاه و شهرت. نتایج، تأثیر مثبت کالا و شهرت را بر قصد حمایت و درنهایت بر وفاداری مشتری نشان داد، اما بین خدمات داخل فروشگاه و فضای فروشگاه با قصد حمایت ارتباط مثبتی یافت نشد.
تأملی در معنا و مبنای توسعه غربی و توسعه اسلامی – ایرانی
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره سوم تابستان ۱۳۹۰ شماره ۷
125 - 158
حوزههای تخصصی:
این مقاله بررسی تعاریف، مبانی و لوازم و ارکان توسعه را به عهده دارد. توسعهی مورد نظر در این نوشتار توسعهای است نه غربی، نه صوفیانه و نه دنیا زده، بلکه الگوی چهارمی را مورد کند و کاو قرار میدهد که با فرهنگ ایرانی و اسلامی مرتبط است؛ در تبیین این مدل سعی شده است از رهگذر نگاهی مقایسهای و از منظر علوم انسانی، مبانی توسعهی غربی و توسعهی ایرانی - اسلامی در محورهای فلسفی (معرفتشناسی، هستیشناسی، انسانشناسی) اخلاقی، دینی، جامعه شناختی و تاریخی مورد تأمل و بررسی و نقد قرار گیرد و مرز دقیق مدل توسعهی مورد نظر تبیین گردد. در ادامه پس از اشاره به لوازم و ارکان توسعه، پیشنهادات و راهکارهایی برای تحقق هر چه بهتر این مدل ارائه میگردد.
پساتوسعه و نقد گفتمان نوسازی (مورد مطالعه شهرستان باشت)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تغییرات اجتماعی - فرهنگی سال نوزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۷۲
107 - 127
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله گفتگو در مورد چگونگی فهم و تحلیل درونمایه های مرکزی مساله توسعه نیافتگی شهرستان باشت براساس پدیدارشناسی توصیفی است. اصول روش شناسی راهنمای تحلیل در این مقاله ریشه در فلسفه پدیدارشناسی دارد. این مقاله از تحلیل درون مایه های مبتنی برسنت پدیدارشناسی توصیفی استفاده می کند و توصیف مفیدی را در خصوص چگونگی تحلیل ارایه می کند. بنیادهای معرفت شناسی و هستی شناسی مشخص شده اند و گفتمان نوسازی مورد نقد قرار گرفته است. نوسازی به صورت های بی هنجاری، بیگانگی از خویشتن و بی خانمانی ذهن در ساحت آگاهی کنشگران پدیدارشده است.با نقادی از منطق اقتصاد زده رشد و پیشرفت وشکل گیری رویکردهای توسعه فرهنگی و درونزا شاهد سیطره گفتمان های فرهنگی و غیراقتصادی هستیم. ازاندیشه های عام محور و اروپا محور غالب بر تفکر توسعه مرکزیت زدایی شده است.روایت محلی مهم و مردم طالب مشارکت هستند.
برآورد شاخص مقیاس هم ارز برای خانوارهای ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات اقتصادی دوره ۴۸ پاییز ۱۳۹۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۴)
13 - 29
حوزههای تخصصی:
در مطالعات اقتصاد رفاه، اقتصاد فقر و نیز سیاست گذاری های رفاهی، از آنجا که بُعد خانوارهای گوناگون متفاوت است، نمی توان مخارج کل خانوارها را بدون درنظرگرفتن بعد خانوار بررسی کرد. یک راه ساده برای منظورکردن بعد خانوار در تحلیل رفاه استفاده از مخارج سرانه خانوار است، اما استفاده از مخارج سرانه عملاً صرفه جویی های نسبت به مقیاس را در مخارج خانوار نادیده می گیرد. از آنجا که اعضای خانوار می توانند در مصرف بسیاری از کالاها و خدمات تا حدی با هم شریک شوند، هزینه های حفظ سطح رفاه خانوار، به نسبت یک به یک با تعداد اعضای خانوار، افزایش نمی یابد. در حقیقت، درنظرگرفتن مخارج سرانه خانوار متغیری تورش دار است و رفاه خانوارهای بزرگ تر را نسبت به رفاه خانوارهای کوچک تر کم تر از حد واقعی آن برآورد می کند. «مقیاس هم ارز»، راه حل مناسبی برای این مسئله است و شاخصی برای مقایسه رفاه میان خانوارها با تعداد اعضای متفاوت فراهم می آورد. مقیاس هم ارز بیانگر این است که با افزایش بعد یک خانوار چه میزان مخارج اضافی نیاز است تا آن خانوار به رفاهی برابر با رفاه یک خانوار مرجع (خانوار 1 نفره) دست یابد. بر اساس بررسی انجام شده، مطالعه ای در ایران برای برآورد مقیاس هم ارز انجام نگرفته است. هدف مطالعه حاضر برآورد مقیاس هم ارز برای خانوارهای شهری ایران، بر اساس برآورد تابع رفاه خانوار، با توجه به ویژگی های مختلف خانوار است. بر این اساس، شاخص مقیاس هم ارز برای خانوارهای 2 - 6 نفره، مبتنی بر داده های درآمد – مخارج 15010 خانوار شهری ایران، در سال 1386 محاسبه شده است. نتایج مطالعه نشان می دهد که شاخص مقیاس هم ارز در سطوح درآمدی مختلف، متفاوت است و همراه با افزایش درآمد نسبی خانوار افزایش می یابد.
طبقه بندی JEL: I30, I31, I39.
انحصار جهت قضایا در ضرورت و امکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از بحثهای ژرف و دقیق منطق، بحث «جهت» در قضایاست. در کتب متداول منطق، جهت را از ضرورت و امتناع و امکان آغاز میکنند و به دائمه، ازلیه، فعلیه، وقتیه و... بسط میدهند. برخی منطقدانان تا بیست و هشت جهت ذکر کرده اند. اما کانت امکان (عام) و امتناع، وجود (فعلیت یا بالفعل) و عدم، ضرورت و امکان (خاص) را جهات قضایا دانسته و به غیر آنها نپرداخته است. ما در این مقاله میخواهیم بگوییم بر اساس مبنایی که در معرفت شناسی برگزیده ایم، جهت قضایا منحصر است در ضرورت و امکان، زیرا قضیه یا موجبه است با جهت ضرورت یا سالبه است باز هم با جهت ضرورت؛ از اولی با عنوان «ضرورت» و از دومی با عنوان «امتناع» تعبیر میکنند. در واقع ساختار ایجاب و سلب متفاوت است وگرنه ضرورت در هر دو یکی است. جهت امکان هم مربوط میشود به تردید ذهن در چگونگی ارتباط محمول با موضوع که اگر در تحلیل و بدست آوردن محمول از موضوع دقیق نشده یا در آنچه بدست آورده دستکاری کرده باشد، دچار احتمال میشود.
قیاس تطبیقی جایگاه زن در هنر هند و ایران باستان
حوزههای تخصصی:
فرهنگ و هنر ایران و هند دارای ویژگی های مشترکی بوده اند که هم به سبب ریشه های نژادی مشترک بعضی از اقوام ساکن در این دو سرزمین و هم به دلیل همسایگی دو کشور و تبادلات فرهنگی بین آن ها بوده است. این مشترکات البته باعث نشده است که اختلافات چشم گیری نیز در زمینه های مذهبی و اجتماعی وجود نداشته باشد. زنان در این دو فرهنگ یکی از نقاط اختلاف هستند. این اختلاف در هنر به شکلی و در جامعه به شکلی دیگر ظاهر می شود. هدف از انجام این پژوهش قیاس تطبیقی جایگاه زن در هنر هند و ایران باستان است. پرسش اصلی تحقیق این است که چه اشتراکات و چه افتراقاتی در این زمینه میان این دو فرهنگ وجود دارد؟ تحقیق بر این نظریه استوار است که آثار هنری مربوط به زنان، مشخص کننده ی نوع نگاه جامعه به ایشان است. روش تحقیق تاریخی - توصیفی است و نتایج تحقیق نشان می دهد که با وجود وفور تصاویر و آثار هنری زنانه در هند و پرستش ایزدبانوان بسیار، جامعه ی ایرانی احترام بیشتری نسبت به مقام زن داراست و تصویرگری زنان در هند نتوانسته به کسب حقوق اجتماعی برای ایشان کمک کند.
بررسی و تحلیل موضوع مهدویت و شیوه های انتقال آن به کودک و نوجوان در آثار یحیی علوی فرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اندیشه های دینی و و باورهای مذهبی، مهمترین بخش تئوریک یک نظام عقیدتی و سیاسی است. دغدغه ی آموزش صحیح این عقاید و شیوه های تاثیرگذار آموزش آن به کودکان و نوجوانان، از آن نیز مهم تر بوده است. در همه جوامع، بخش بزرگی از این رسالت، بر عهده ادبیات آن سرزمین است. در این میان هر کدام از شاعران و نویسندگان، با شیوه های خاص خود، سهمی در تربیت اخلاقی این گروه دارند؛ اما طبعاً هر شیوه ای مقبول و مطبوع واقع نخواهد شد. این پژوهش با تکیه بر شیوه توصیفی تحلیلی سعی کرده با جست و جو در اشعار مهدوی یحیی علوی فرد، موضوع مهدویت و خصواصاً چگونگی بیان، و ارائه این موضوع را به کودک و نوجوان بررسی کند. علوی فرد موضوع ظهور را در آثارش به عنوان یکی از مهم ترین اصول عقاید شیعی، ترویج می کند. شیوه او با سبک خاص زبان هنری اش همراه است؛ اسلوب او در سروده های مهدوی ، اینگونه است که برای ارتباط عمیق تر با مخاطب، از روایت و نقل داستان بهره می برد، او در این سروده ها، ضمن رعایت ارتباطی پیرنگ وار، مقصود خود را در ابتدای شعرش بیان نمی کند و مخاطب را پرسشگرانه با جریان شعر همسو می سازد، سروده هایش را به احادیث معتبر، مستند می سازد ، مستقیماً از منجی نام نمی برد، به گوشه ای از ظلم و نابرابری در جهان اشاره می کند، ذهن کودک و نوجوان را نسبت به این نابرابری ها و بی عدالتی ها، به سوال وامی دارد، و با خبر آمدن یک منجی نجات بخش، ضمن اینکه ذهن مخاطب را درگیر سوالی بی جواب نمی کند، به او امیدواری و مثبت اندیشی می بخشد.
تأثیر عناصر زیبایی شناسی و تحولات تاریخی خوارزمشاهیان بر ابعاد ادبی نفثه المصدور زیدی نسوی و سفالینه های این دوره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۳
26 - 42
حوزههای تخصصی:
نفثهالمصدور زیدی نسوی ازجمله آثار مهم و ارزشمند نثر فارسی است که از ابعاد مختلفی همچون نوع نثر، گفتمان های طرح شده در آن، زیبایی شناسی و دوره تاریخی خاصی که اثر در آن پدید آمده، حائز اهمیت فراوان است. مسئله ای که می توان اینجا مطرح کرد، ماهیت تأثیر تحولات تاریخی و زیبایی شناختی معاصر با خلق کتاب نفثهالمصدور و سفال های دوره خوارزمشاهی است. مبنای نظری این پژوهش، تطور فلسفه ادبیات و تعاریف مختلف از ماهیت ادبیات است، تعاریف مختلفی که در نقد و پژوهش به نظریه ها و بینش های متفاوتی منجر می شود. اگر ادبیات و هنر را ابزاری بدانیم که اجتماع را به طور مستقیم بازتاب می دهد و تأثیراتی در اوضاع جامعه دارد، بررسی این آثار حائز اهمیت می شود. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای انجام شده است. یافته های پژوهش حاکی از این است که شرایط نامطمئن سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دوره خوارزمشاهی بر آفرینش یک اثر ادبی چون نفثهالمصدور و سفالینه های این دوره از حیث ساختار و زیبایی شناختی تأثیرگذار بوده است. اهداف پژوهش: بازشناسی تأثیر تحولات زیبایی شناختی و تاریخی دوره خوارزمشاهی بر کتاب نفثهالمصدور نسوی./واکاوی ارتباط تحولات تاریخی دوره خوارزمشاهی بر سفالگری در این دوره. سؤالات پژوهش :تحولات زیبایی شناختی و تاریخی دوره خوارزمشاهی چه بازتابی در کتاب نفثهالمصدور نسوی داشته است؟/تحولات تاریخی دوره خوارزمشاهی چه تأثیر بر سفالگری این دوره داشته است؟
برآمدن دازاین از فاکتیستیه (فعلیت) در آغاز راه فکری هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۶۴)
93 - 117
حوزههای تخصصی:
مقاله پیش رو بر آن است که مفهوم هایدگری فاکتیسته (فعلیت) صورت اولیه دازاین است. در وهله اول برای فعلیت، که در حدود اندیشه هایدگر به فعلیت ترجمه اش می کند، سه رکن معنایی بازمی شناسد: 1. واقعیت، عینیت و انضمامیت. 2. خودیت انسانی و شخصیت فرد گونه. 3. تاریخی بودن، که از خودیت متوسط الاحوالانه انسان وروزمرّگی او برمی آید. سپس برای منظور خود بر دو متن هایدگر تکیه می کند: نوشته موسوم به گزارش به ناتوپ (اول پاییز 1922) و درسگفتار هستی شناسی (تأویل به فعلیت) (تابستان 1923). این مقاله بر اساس این دو متن بر این همانی فعلیت و دازاین استدلال می کند که: هایدگر برای فعلیت همان شئونی را قائل می شود که بعدا برای دازاین برمی شمارد؛ همانند ترس، روزمرگی، مرگ، همّ وغم (اهتمام)، در-عالم-بودن، ارتباط زبانی با عالم، زمانمندی و اصلاً خود شأن تکوینی (اگزیستنس). هدف اصلی مقاله آن است که با اعمال روشی خاص از مطالعات متداول هایدگر که به طور افراطی بر وجود و زمان اتکا می کند، فاصله بگیرد.
بررسی شبکه روابط اجتماعی بهره برداران از منابع آب در راستای مدیریت بهینه (مطالعهموردی: نخلستان های بخش شرقی شهر فدامی، شهرستان داراب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چگونگی مدیریت منابع آب در حوزه کشاورزی در ایران مسئله ای است که باید با مشارکت کشاورزان و بهره برداران آب تصمیم گیری شود. در این راستا، تحلیل روابط بین ذی نفعان و شناسایی کنشگران یا افراد کلیدی در بین بهره برداران منابع آب، به عنوان بازوی مدیریت مشارکتی، به خصوص در جاهایی که منابع آب به صورت مشاع بهره برداری می شود، می تواند نقش مهمی در موفقیت طرح های مدیریت مشارکتی و بهینه آب داشته باشد. در این پژوهش سعی شده به تحلیل روابط در بین بهره برداران آب کشاورزی با استفاده از رویکرد تحلیل شبکه در محدوده نخلستان های بخش شرقی شهر فدامی واقع در شهرستان داراب (استان فارس) پرداخته شود. بدین صورت که ابتدا بهره برداران براساس ویژگی های اقتصادی، سن، و مالکیت تقسیم بندی شدند و سپس با مدل تحلیل شبکه روابط و شاخص های مختلف بررسی شد. نتایج نشان می دهد تقریباً 51/54درصد از بهره برداران از منابع آب منطقه مورد مطالعه با دیگران روابط اجتماعی داشته اند. همچنین،به صورت تفضیلی، برخی بهره برداران بیشترین ارتباط با دیگران یا «خروجی» را در بین بهره برداران دارندکه این وضعیت موقعیت آن ها را در شبکه در وضعیت اقتدار قرار داده است. یافته های این تحقیق در تشخیص کنشگران با موقعیت مرکزی، که نقشیکلیدی در برنامهعمل مدیریت بهینهمنابع آب منطقه مورد مطالعه ایفا می کند، مؤثر خواهد بود.
تعدیل مدل پیش بینی دستکاری سود با تأکید بر متغیر های محیطی و روش ترکیبی شبکه عصبی مصنوعی و الگوریتم های فرا ابتکاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سود یکی از عوامل مهم در رشد و توسعه اقتصادی بوده و دستکاری سود هم یکی از چالش های اساسی کارایی بازار است که محققین اغلب برای پیش بینی دستکاری سود از داده های حسابداری استفاده می کنند؛ درحالی که داده های غیر حسابداری هم نقش بسزایی در پیش بینی دستکاری سود دارند. این پژوهش به توسعه مدل بنیش با متغیرهای غیر حسابداری شامل عدم تقارن اطلاعاتی و رقابت در بازار محصول پرداخته است. داده های 184شرکت پذیرفته شده در بورس تهران طی سال های 1386-1396 جمع آوری و دقت پیش بینی مدل های پژوهش در کشف و شناسایی شرکت های دستکاری کننده سود با دو الگوریتم بهینه سازی حرکت تجمعی ذرات و رقابت استعماری در ترکیب شبکه عصبی مورد مقایسه قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان می دهد دقت پیش بینی مدل پیشنهادی با الگوریتم رقابت استعماری و حرکت تجمعی ذرات به ترتیب از 55/57 به 86/63 درصد و از 71/55 به 84/59 درصد افزایش یافته است. با توسعه مدل سطح زیرمنحنی راک افزایش یافته و کاهش خطای پیش بینی در الگوریتم رقابت استعماری 31/6 درصد و در الگوریتم حرکت تجمعی ذرات 13/4 درصد است ولی همچنان نتیجه آزمون ضعیف می باشد. درواقع میزان دقت پیش بینی مدل با الگوریتم رقابت استعماری در مقایسه با الگوریتم حرکت تجمعی ذرات بهبود یافته است.
مقایسه ی هوش معنوی وخودانضباطی پرستاران زن و مرد در بخش های ویژه و عمومی بیمارستان های شهر تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
برخورداری از هوش معنوی و خودانضباطی تأثیر بسزایی در خدمات رسانی کادر درمانی به بیماران دارد و دارا بودن این ویژگی در پرستاران بخش ویژه از اهمیت بیش تری برخوردار است . بنابراین در این پژوهش به بررسی هوش معنوی و خودانضباطی در مردان و زنان پرستارشاغل در بخش های ویژه و عمومی بیمارستان های شهر تهران پرداخته شده است. مواد و روش ها: مطالعه به صورت توصیفی- مقایسه یی است که بر روی 180 نفر از پرستاران زن و مرد شاغل در بیمارستان های دانشگاهی تهران، به صورت تصادفی- خوشه یی چند مرحله یی انجام شد. برای جمع آوری داده ها، از پرسش نامه ی خودانضباطی و پرسش نامه ی هوش معنوی استفاده شد. در نهایت، تحلیل داده ها با استفاده از واریانس چندمتغیری(MANOVA) انجام پذیرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد تفاوت معناداری بین پرستاران بخش ویژه و عمومی، از نظر هوش معنوی و خودانضباطی وجود ندارد(p<0.05). همچنین، تفاوت گروه های زن و مرد از نظر هوش معنوی معنی دار نیست(p<0.05)؛ اما تفاوت دو گروه زن و مرد پرستار، از نظر متغیرهای خودانضباطی معنی دار است(p<0.05) و زنان از خودانضباطی بالاتری برخوردارند. نتیجه گیری: با توجه به نتیجه های پژوهش حاضر، می توان گفت که خودانضباطی و هوش معنوی در کار با بیماران در بخش های درمانی، از متغیرهای روان شناختی مؤثر است و در امر آموزش و به کارگماری پرستاران باید به این موردهای خاص، توجه ویژه داشت.