فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸٬۸۴۱ تا ۴۸٬۸۶۰ مورد از کل ۴۹۸٬۹۳۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مهم در آموزش و پرورش، تربیت اخلاقی است؛ چون آموزش و پرورش نقش مهمی در تربیت اخلاق مدار در دوران کودکی و بعد از آن ایفا می کند و سبب رشد شخصیت دانش آموزان، نگرش و آگاهی آنان می شود. هدف این پژوهش، بررسی و تحلیل محتوای کتاب هدیه های آسمان پایه دوم ابتدایی از منظر توجه به مؤلفه های تربیت اخلاقی است. پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و جامعه پژوهش، محتوای کتاب درسی هدیه های آسمان پایه دوم ابتدایی است. در این مطالعه از روش تحلیل محتوا و از روش «آنتروپی شانون» برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داد که در کتاب هدیه های آسمان پایه دوم ابتدایی بیشترین ضریب اهمیت مربوط به مؤلفه دینداری (394/0) و کمترین آنها مربوط به مؤلفه های تفکر و تعقل و احترام (0) است. با توجه به یافته های پژوهش در محتوای این کتاب، به برخی از مؤلفه های تربیت اخلاقی کمتر توجه شده است. توجه به مؤلفه های اخلاقی و آموزش آن به دانش آموزان دوره ابتدایی، می تواند نگرش ها، عادت ها و رفتارهای مناسبی را در آنان ایجاد نماید و ارزش های اخلاقی و معنویت را در وجودشان نهادینه سازد.
پیش بینی رشد اخلاقی و رشد معنوی طلاب سطح مقدماتی حوزه علمیه قم براساس برنامه درسی پنهان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش با هدف پیش بینی رشد اخلاقی و رشد معنوی طلاب سطح مقدماتی حوزه علمیه قم براساس برنامه درسی پنهان انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری طلاب سطح مقدماتی حوزه علمیه قم برابر پانزده هزار نفر بود که با استفاده از جدول گرجسی و مورگان تعداد نمونه، 375 نفر به عنوان نمونه برآورد شد. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه های رشد اخلاقی معنوی پور (1391)، رشد معنوی تقی زاده (1390) و برنامه درسی پنهان شیخی (1388) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. یافته ها نشان داد که مؤلفه های برنامه درسی پنهان، ازجمله جو اجتماعی و ارتباطات متقابل انسانی، ساختار فیزیکی و ساختار سازمانی، بر متغیرهای ملاک یعنی رشد اخلاقی و رشد معنوی تأثیر می گذارند و قدرت پیش بینی دارند. ضریب بتای استانداردشده برای این دو متغیر به ترتیب برابر 441/0 و 521/0 بود. براساس یافته ها و با توجه به میزان میانگین به دست آمده از رشد اخلاقی و معنوی، پیشنهاد شد که سیاست گذاران آموزشی حوزه علمیه قم با بهره گیری از مؤلفه های برنامه درسی پنهان، به فزونی رشد در سیر اخلاقی و سلوک معنوی طلاب سطح مقدماتی مبادرت ورزند.
تدوین مدل علّی راهبردهای یادگیری بر پایه ادراک از سبک های فرزندپروری و سبک های تفکر با واسطه گری جهت گیری های مذهبی دانشجویان دختر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تبیین نقش واسطه ای جهت گیری های مذهبی در رابطه ادراک از سبک های فرزندپروری و سبک های تفکر با راهبردهای یادگیری صورت پذیرفت. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی است و جامعه آماری شامل تمام دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشگاه فردوسی مشهد بوده است که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای تعداد 250 دانشجو انتخاب شدند و پرسش نامه سبک های فرزندپروری بامریند (1967)، جهت گیری مذهبی آلپورت و فیگن (1963)، سبک های تفکر استرنبرگ و واگنر (1992) و پرسش نامه راهبردهای یادگیری خودتنظیمی پینتریچ و دیگروت (1990) را تکمیل کردند. نتایج نشان داد که از بین سبک های تفکر سبک تفکر قضایی و سبک تفکر درونی، و از بین سبک های فرزندپروری سبک فرزندپروری مقتدرانه دارای اثر مثبت و معناداری بر راهبردهای یادگیری بودند. سبک تفکر سلسله مراتبی دارای اثر منفی و معنادار بر مذهب بیرونی، و سبک تفکر بیرونی دارای اثر مثبت و معنادار بر مذهب درونی بودند. سبک فرزندپروری سهل گیرانه اثر مثبت و معناداری بر مذهب بیرونی داشت. همچنین مذهب درونی دارای اثر مثبت و معناداری بر راهبردهای یادگیری بود. نتایج غیرمستقیم مسیرها نشان داد که سبک تفکر بیرونی با واسطه گری مذهب درونی می تواند بر میزان راهبردهای یادگیری دانشجویان بیفزاید.
بررسی اثربخشی تمرینات منتخب بر مهارت های بنیادی و رشد اجتماعی دانش آموزان دختر مقطع ابتدایی
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق، بررسی اثربخشی تمرینات منتخب بر رشد حرکتی و اجتماعی کودکان بود. روش ها: تحقیق حاضر از نوع نیمه تجربی است که به صورت میدانی و با استفاده از گروه آزمایش و کنترل انجام گرفت. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه ی دانش آموزان پایه سوم مقطع ابتدایی شهر مشهد بود که از این میان تعداد 40 نفر به صورت تصادفی (خوشه ای مرحله ای) انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر) و گروه کنترل (20 نفر) قرار گرفتند. سپس گروه آزمایش به مدت 8 هفته و هر هفته 3 جلسه و هر جلسه 45 دقیقه تمرینات منتخب را انجام دادند. از آزمون رشد حرکتی درشت (TGMD-2) اولریخ (2002) برای اندازه گیری مهارت های بنیادی و هم چنین از مقیاس رشد اجتماعی واینلند (1989) برای اندازه گیری رشد اجتماعی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از t مستقل و وابسته در سطح معنی داری 0/05> p استفاده شد. یافته ها: نتایج به دست آمده از تحقیق نشان داد که بین دو گروه کنترل و آزمایش در رشد مهارت های جابجایی (8.433, p<0.001) و مهارت های دستکاری (10.951 , p<0.001) و به طور کلی در رشد حرکتی (13.203 , p<0.001) تفاوت معنادار وجود دارد. هم چنین یافته ها نشان دادند که بین دو گروه کنترل و آزمایش در رشد اجتماعی (2.469 , p<0.022) تفاوت معنادار وجود دارد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های حاضر می توان نتیجه گیری کرد که از تمرینات منتخب می توان به عنوان برنامه ای مناسب برای بهبود رشد حرکتی و اجتماعی دانش آموزان دختر دبستانی استفاده نمود.
شناسایی پیشران های مؤثر بر آینده شبکه های اجتماعی مجازی در مواجهه با رسانه های جمعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به دنبال شناسایی پیشران های مؤثر بر آینده شبکه های اجتماعی مجازی در مواجهه با رسانه های جمعی ایران در افق سال ۱۴۰۴ است. روش پژوهش از نوع آمیخته کمی و کیفی است که با استفاده از روش آینده پژوهی انجام شده است. این پژوهش از نوع توصیفی و اکتشافی با رویکرد شناسایی عدم قطعیت ها است که در این راستا با ۲۰ نفر از صاحب نظران و متخصصان حوزه رسانه، ارتباطات و شبکه های اجتماعی برخط که با روش گلوله برفی انتخاب شده بودند، مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته صورت گرفت. در پژوهش حاضر برای شناسایی پیشران ها از روش تشکیل پانل دلفی با استفاده از نرم افزار SPSS استفاده شد و برای کشف عوامل کلیدی نهایی مؤثر بر آینده شبکه های اجتماعی مجازی از روش مدل سازی تفسیری ساختاری (ISM) بهره برده شد. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش مدل سازی تفسیری ساختاری، شامل پرسشنامه محقق ساخته حاوی جدول ماتریس تاثیرات متقابل است و داده های آن نیز توسط نرم افزار «میک مک» تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد ۲۷ پیشران بر آیند شبکه های اجتماعی مجازی تأثیر دارند که در چهار عامل کلی اجتماعی فرهنگی، حقوقی سیاسی، اقتصادی و فناوری قابل طبقه بندی است. طبق یافته های پژوهش، فناورپایه شدن امور، بومیان دیجیتال، مالکیت رسانه ای و قدرت رسانه های سنتی بزرگ مقیاس، چهار عامل کلیدی نهایی موثر بر آینده شبکه های اجتماعی مجازی در مواجهه با رسانه های جمعی ایران در افق ۱۴۰۴ هستند.
شناسایی راهکارهای دورکاری و قرنطینه خانگی از دیدگاه زنان عضو هیأت علمی در ایام کرونا با رویکرد پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال بیست و چهارم بهار ۱۴۰۲شماره ۶۱
97 - 130
حوزههای تخصصی:
بحث در مورد دورکاری و قرنطینه خانگی زنان عضو هیأت علمی دانشگاه ها و پژوهشگاه ها در ایام کرونا و مطالعه تجارب زیسته آن ها می تواند نقش مؤثری در شناخت و توسعه ادبیات اشتغال زنان ایفا نماید. این پژوهش پدیدارشناسانه، تجارب زیسته 30 نفر از زنان عضو هیأت علمی دانشگاه ها و پژوهشگاه های مشارکت کننده، با هدف کشف و توصیف دورکاری و قرنطینه خانگی در ایام کرونا را مورد بررسی قرار داده است. این پژوهش برای گردآوری داده ها، از مصاحبه نیمه ساختارمند و با روش نمونه گیری هدفمند بهره برده است. بر اساس روش پدیدارشناسی فرایند تحلیل در سه سطح کلان انجام شد. در سطح سوم تحلیل، حاصل یکسان سازی افق های فکری: تعداد 5 افق مربوط به دورکاری، 9 افق مربوط به قرنطینه خانگی و 9 افق مربوط به استراتژی ها و راهکارها بود. در سطح دوم، توصیفات منسجم روایات به تفکیک دورکاری، قرنطینه خانگی و استراتژی ها و راهکارها شکل گرفت و در بالاترین سطح انتزاعی یا همان سطح اول تحلیل، ادغام ساختاری توصیف های منسجم انجام شد. بر اساس یافته های این پژوهش، وجود قرنطینه خانگی ناشی از ویروس کرونا و شیوع آن باعث ظهور فرهنگ قرنطینه در کشور و جهان شده است که این امر منجر به بازتعریف روابط و مناسبات اجتماعی، مسئله اخلاق، تعهدات اجتماعی، الگوهای روابط انسانی، اجتماعی، توجه به توازن میان نقش های شغلی و خانوادگی و اخلاق مراقبتی زنان در زندگی، تأکید شده است. در نهایت با توجه به نتایج، راهکارهایی در حوزه های، پژوهش، مدیریت و خانواده ارائه گردید.
مطالعه تطبیقی معیارهای اطلاع رسانی مخاطرات درمانی به بیمار در حقوق آمریکا، فرانسه، انگلستان و ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های حقوق تطبیقی سال ۲۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
80-55
حوزههای تخصصی:
بر اساس اصول حاکم بر حقوق پزشکی مداخله پزشک در درمان بیمار مستلزم اخذ رضایت آگاهانه از بیمار است. این رضایت زمانی حاصل می شود که بیمار با داشتن اطلاع کافی از روند درمانی و مخاطرات آن، رضایت خود را ابراز نموده باشد. در این مطالعه، به روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد تطبیقی در حقوق آمریکا و فرانسه، به این سؤال پاسخ داده می شود که پزشک چه مخاطراتی را باید به بیمار اطلاع رسانی نماید. با وجود رویکردهای مختلف، دو معیار اصلی «مهم بودن خطر» و «احتمال وقوع خطر» اساسی ترین عوامل تأثیرگذار بر تعیین دامنه تعهد پزشک در اطلاع رسانی مخاطرات درمان می باشد. در حقوق فرانسه بر مبنای اقسام ریسک، مخاطرات «جدی» و «شایع»، به عنوان موضوع تعهد پزشک به اطلاع رسانی شناخته می شود، لیکن در حقوق آمریکا بر اساس رویکرد مبتنی بر دیدگاه بیمار و با معیار نوعی، پزشک موظف به اطلاع رسانی مخاطراتی است که با توجه به «شدت مخاطره» و «درصد احتمال وقوع آن» نوعاً از دیدگاه بیمار، مهم و اساسی است. رویکرد نوین حقوق انگلستان نیز رویکردی تلفیقی مبتنی بر «تعامل فعالانه پزشک و بیمار» است که به دلیل توجه به ویژگی ها و شرایط خاص بیمار تحت درمان، حداکثر کارایی برای تحقق رضایت آگاهانه را به همراه دارد. همین رویکرد در حقوق ایران نیز پیشنهاد می شود، بدین معنی که پزشک قبل از انجام درمان، با بررسی وضعیت، روحیات و دیدگاه های بیمار، در یک تعامل فعالانه، مخاطرات مهم از دیدگاه بیمار را تشخیص دهد و در مواردی که دسترسی به دیدگاه بیمار میسر نشد، از معیار بیمار متعارف استفاده نماید.
الگوی مناسب برای تشخیص ورشکستگی توسط حسابداران و حسابرسان دادگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۹۰
۲۹۹-۲۵۸
حوزههای تخصصی:
ورشکستگی موضوعی است که باید توسط دادگاه احراز شود. مطابق قانون، تاجر برای اثبات ورشکستگی باید اسناد، مدارک و دفاتر تجاری خود را به دادگاه ارائه دهد و دادگاه پس از بررسی، حکم ورشکستگی او را صادر نماید. این حکم دارای مندرجاتی است که آثار حقوقی بسیاری را در پی دارد. به دلیل تخصصی بودن فرآیند بررسی ورشکستگی و لزوم بررسی دفاتر مالی تاجر، قضات برای صدور حکم، از تخصص حسابداران دادگاهی استفاده می کنند، بنابراین حسابداران دادگاهی نقش با اهمیتی در اثبات ورشکستگی دارند. از طرفی تاکنون در ایران استانداردهای حرفه ای و چارچوب عملیاتی که حسابداران دادگاهی با استفاده از آن به انجام وظایف کارشناسی بپردازند تدوین نشده است. هدف این پژوهش، ارائه ی الگویی است که می تواند راهنمای عمل کارشناسان رسمی دادگستری در فرآیند کارشناسی باشد. در این تحقیق ابتدا با مطالعه ی مبانی نظری، 68 تکنیک حسابداری دادگاهی مرتبط با موضوع ورشکستگی استخراج شد. سپس با اجرای روش دلفی فازی و با استفاده از ابزار پرسشنامه، نظر 25 نفر از خبرگان دارای صلاحیت در این زمینه در خصوص تکنیک های مذکور جمع آوری شد. در نهایت 59 تکنیک که از نظر خبرگان، استفاده از آن در فرآیند کارشناسی می تواند مفید باشد شناسایی و الگویی متشکل از پنج بخش «بررسی اولیه»، «بررسی دقیق»، «جمع آوری اطلاعات»، «بررسی اسناد» و «تجزیه و تحلیل جامع داده ها» ارائه شد. حسابداران دادگاهی می توانند با استفاده از تکنیک هایی که در هر یک از این بخش ها ارائه شده، فرآیند کارشناسی در زمینه ی ورشکستگی را برنامه ریزی و اجرا نمایند. نتایج این تحقیق می تواند در تدوین استانداردهای حرفه ای حسابداری دادگاهی در زمینه ی ورشکستگی و موضوعات مشابه مورد استفاده قرار گیرد.
تاثیر ویژگی های نوآوری خط مشی بر عملکرد سازمان با نقش میانجی تعهد سازمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۹۰
۳۱۶-۳۰۰
حوزههای تخصصی:
یکی از الزامات توسعه و پیشرفت جوامع و سازمان ها نوآوری، تغییر و تحول در سیاست ها و خط مشی ها و استفاده از مدل های خلاقانه در تصمیم گیری ها است. برای تحقق این هدف، باید در پی کشف فرصت ها و شناسایی راه حل ها و احتمال های جدید بوده و نوآوری را در تصمیم ها به کارگیرند. نوآوری، تغییر و تحول در سیاست ها و خط مشی ها همواره یکی از الزامات توسعه و پیشرفت جوامع و سازمان ها بوده است و این ضرورت در عصر حاضر با شدت بیشتری خودنمایی می نماید. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تاثیر ویژگی های نوآوری خط مشی بر عملکرد سازمانی با نقش میانجی تعهد است. جامعه آماری مورد نظر در این تحقیق حاضر، کارمندان شهرداری منطقه 4 تهران به تعداد 230 نفر می باشند. این تحقیق از نظر هدف، کاربردی بوده و از نظر نحوه گردآوری داده ها توصیفی از شاخه پیمایشی با استفاده از ابزار پرسشنامه می باشد. نتایج بدست آمده نشان می دهد که علاوه بر اینکه نوآوری خط مشی بر عملکرد سازمان با نقش میانجی تعهد سازمان تاثیر دارد. تعهد سازمان بر عملکرد سازمانی کارکنان نیز تاثیرگذار است.
تجارب زیسته زنان مبتلا به اختلال میل/ برانگیختگی جنسی؛ یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۳)
145-167
حوزههای تخصصی:
درک بیشتر از اختلال میل/ برانگیختگی جنسی با استفاده از بررسی تجارب این بیماران سرنخ های زیادی را برای پیدا کردن آنچه این اختلال را به وجود می آورد و آنچه برای درمان به آن نیاز است، در اختیار می گذارد. بدین منظور پژوهش حاضر با هدف بررسی تجارب زیسته زنان مبتلا به اختلال میل/ برانگیختگی جنسی انجام شد. طرح پژوهش کیفی و با استفاده از روش پدیدارشناسی صورت گرفت. مشارکت کنندگان شامل 30 نفر از زنان مبتلا به اختلال میل/ برانگیختگی جنسی مراجعه کننده به مراکز خدمات روان شناختی شهر اصفهان بودند که به روش مبتنی بر هدف و بر اساس قانون اشباع داده انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه حضوری نیمه ساختاریافته بود. بر حسب نتایج، تجارب این بیماران در 5 مقوله محوری عوامل فردی با مضامین اصلی (ویژگی های روان شناختی، نگرش های ناکارآمد و فقدان مهارت)، ناکارآمدی زندگی زناشویی با مضامین اصلی (فرایند ازدواج، تعارضات زناشویی، همسر بازدارنده و ناهخوانی جنسی)، عوامل محیطی اجتماعی با مضامین اصلی (عوامل فرهنگی اجتماعی، تاریخچه رشدی و سبک زندگی ناسالم)، پیامدها و ملاحظات درمانی (با مضامین اصلی موانع و محدودیت های درمان، عوامل تسهیل گر و انتظارات و خواسته های درمانی) به دست آمد.
سنجش پیاده مداری محله های شهری با استفاده از روش واک اسکور؛ مطالعه موردی: محله های پیرسرا و گلسار رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
51 - 64
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: صدمات وارده به محیط زیست برخاسته از اتکای بیش ازحد به خودرو، مانعی جدی در دستیابی به توسعه پایدار است. گسترش پیاده مداری ازاین رو، در مرکز توجه برنامه ریزان و طراحان شهری قرارگرفته است. ارزیابی پیاده مداری محلات می تواند به شناسایی نقاط ضعف و تقویت نقاط قوت آن ها در این جهت کمک کند.
هدف: هدف اصلی پژوهش حاضر، سنجش قابلیت پیاده مداری در دو محله شهر رشت با استفاده از روش واک اسکور است. این روش چندان در ایران شناخته شده نیست و طرح آن می تواند در ارزیابی های ازاین دست کمک قابل توجهی باشد.
روش: واک اسکور یکی از روش های کاربردی سنجش میزان پیاده مداری است که در جهان با اقبال عام روبرو شده است. این روش بر فاصله قابل پیاده روی از واحد مسکونی تا هرکدام از خدمات موردنیاز خانوارها متکی است. امتیازدهی بر اساس کوتاهی فاصله انجام می شود و فواصل کوتاه تر، امتیاز بیشتری دریافت می کنند. امتیاز مزبور، نشان دهنده میزان پیاده مداری محله است.
یافته ها: یافته ها نشان می دهد که هر دو محله پیرسرا و گلسار شهر رشت علی رغم تفاوت هایشان به لحاظ قدمت، ساختار کالبدی و وضعیت اقتصادی-اجتماعی ساکنان، از قابلیت پیاده مداری خوبی برخوردارند و اکثر سفرها می تواند به صورت پیاده انجام شود.
نتیجه گیری: روش واک اسکور به دلیل بررسی شاخص های کمی نظیر دسترسی به کاربری های جاذب سفر پیاده، تعداد تقاطع ها و متوسط طول بلوک بی چون وچرا دارای مزایایی است و می توان بخش مهمی از پژوهش های مرتبط با پیاده مداری را به کمک آن انجام داد. ولی با توجه به بررسی های صورت گرفته در پژوهش حاضر باید اذعان داشت که علاوه بر معیارهای کمی، معیارهای کیفی را نیز می بایست در ارزیابی دخیل کرد؛ بنابراین کامل بودن روش واک اسکور موردتردید قرار می گیرد. زیرا این روش تنها بر معیارهای کمی استوار است و توجه به برخی شاخص های کیفی مؤثر بر پیاده مداری در آن مغفول واقع شده است.
مقایسه عملکرد رویکردهای کشف و استخراج موضوعات کتاب های الکترونیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استخراج کلمات کلیدی از مسائل مهم در زمینه پردازش و تحلیل متن بوده و خلاصه ای سطح بالا و دقیق از متن ارائه می دهد. بنابراین انتخاب روش مناسب برای استخراج کلمات کلیدی متن حائز اهمیت است. هدف پژوهش حاضر، مقایسه عملکرد سه رویکرد درکشف و استخراج کلیدواژه های موضوعی کتاب های الکترونیکی با استفاده از تکنیک های متن کاوی و یادگیری ماشین است. در این راستا سه رویکرد آزمایشی شامل: 1.اجرای متوالی فرآیند خوشه بندی، ارتقا کیفیت خوشه ها از نظر معنایی و غنی سازی کلمات توقف حوزه خاص؛ 2. استفاده از الگوی کلیدواژه های تخصصی؛ 3. استفاده از بخش های مهم متن در کشف و استخراج واژگان کلیدی و موضوعات مهم متن، معرفی و مورد مقایسه قرار گرفته است. جامعه آماری، شامل 1000 عنوان کتاب الکترونیکی از زیرشاخه های موضوعی حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی بر اساس نظام رده بندی کنگره است که بعد از کسب اطلاعات کتابشناختی آن از پایگاه کتابخانه کنگره، اقدام به تهیه متن اصلی گردید. استخراج کلیدواژهای موضوعی و خوشه بندی داده های آموزش به کمک الگوریتم تجزیه نامنفی ماتریس و با سه رویکرد آزمایشی انجام شد و کیفیت و عملکرد خوشه های موضوعی حاصل از اجرای سه رویکرد در بخش دسته بندی خودکار داده های آزمایشی به کمک ماشین بردار پشتیبان مورد مقایسه قرار گرفت. یافته ها نشان داد افت همینگ (0.020) یا میزان خطا در دسته بندی صحیح متون آزمایشی در رویکرد سوم یعنی بهره گیری از بخش های مهم متن در استخراج کلیدواژه های موضوعی، از دو رویکرد دیگر کمتر است. همچنین امتیاز F1 (0.82) که میانگین دو معیار دقت (0.87) و بازخوانی (0.78) و بازتابی از عملکرد درست فرآیند دسته بندی در برچسب گذاری موضوعی متون است، در رویکرد سوم بهتر از نتایج دو رویکرد دیگر است. نتایج تحلیل ها نشان داد که کیفیت و انسجام معنایی خوشه های موضوعی حاصل از رویکرد سوم یعنی استفاده از بخش های مهم متن در کشف و استخراج موضوع، در مقایسه با دو رویکرد دیگر بهتر بود. بعلاوه کلیدواژه های به دست آمده از خوشه های موضوعی رویکرد سوم را می توان در مجموعه های توصیف نشده و ناشناخته به منظور استخراج محتوای موضوعی ناآشکار کل مجموعه به کار برد.
شناسایی شاخص های آموزش منابع انسانی در بانک ملی ایران با رویکرد مدیریت دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بازیابی دانش و نظام های معنایی سال ۱۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
171 - 214
حوزههای تخصصی:
هدف: این مطالعه با هدف شناسایی شاخص های آموزش منابع انسانی در بانک ملی ایران با رویکرد مدیریت دانش صورت گرفت، بنابراین از منظر هدف یک مطالعه کاربردی است. روش شناسی: روش پژوهش آمیخته از نوع اکتشافی با رویکرد کیفی و به روش های فراترکیب و دلفی بود. در مرحله نخست از روش فراترکیب استفاده گردید که ﺟﻤﻌﺎً 156 منبع مرتبط با موضوع پژوهش یافت شد و درنهایت 71 ﭘﮋوﻫﺶ مورد تحلیل قرار گرفت. پس از شناسایی مقوله ها به روش فراترکیب، با روش دلفی فازی، با ابزار پرسشنامه و نظرسنجی از خبرگان به اعتبارسنجی و ارائه شاخص های نهایی پرداخته شد. یافته ها: در این پژوهش با بررسی و دسته بندی و بومی سازی کدهای توصیفی حاصل از متون، 42 مقوله فرعی شناسایی و با توجه به شباهت و قرابت معنایی آن ها، در 9 مقوله اصلی شامل: توانمندی علمی منابع انسانی، صلاحیت رفتاری منابع انسانی، سیاست و قانون گذاری، عوامل اجتماعی، رهبری آموزشی، رویکرد مدیریت دانش، ارزیابی و کنترل کیفیت آموزشی، فرهنگ یادگیری و آموزش منابع انسانی و سه بعد فردی، محیطی و سازمانی طبقه بندی گردید. نوآوری (ارزش): این پژوهش برای نخستین بار به طور خاص به شناسایی شاخص های آموزش منابع انسانی در بانک ملی با رویکرد مدیریت دانش پرداخته است و در سایر نهادهای مالی نیز کاربرد دارد. نتیجه گیری: یافته ها نشان داد در آموزش کارکنان با رویکرد مدیریت دانش، یادگیری، بخش اصلی هر شغل می شود و ضمن آن کارکنان از همدیگر می آموزند و به دیگران یاد می دهند و می توان نیازهای دانشی کارکنان و سازمان را به طور موفقیت آمیز تأمین کرد. یادگیری فردی و سازمانی، قابلیت ها و توانمندی های جدیدی در کارکنان ایجاد و این قابلیت ها تبدیل به محصول، کالا و خدمات می گردد و سودآوری بانک تضمین می شود.
الگوی نظری محافظت از مرزهای جنسی خانواده براساس منابع اسلامی برای خانواده درمانگری سیستمی- معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در روایات اسلامی افزون بر مرز فردی، خانواده نیز مرز جنسی دارد که مرد و زن را شامل می شود و آموزه های آن قابلیت مدل سازی دارد. پژوهش حاضر با هدف استخراج الگوی محافظت از مرز جنسی خانواده به روش تحلیلی- اسنادی کلاسیک در مطالعات اسلامی انجام شد. داده های پژوهش بااستفاده از روش تجزیه و تحلیل کیفی از نوع بررسی متون متقابل تحلیل و سپس الگوپردازی نظری در چارچوب مشاهدات بالینی و تحلیلی، انجام شد. بدین منظور پس از تحلیل و کدگذاری بیش از 100 حدیث و آیات مرتبط با موضوع پژوهش، 23 روایت پس از اعتباریابی و باتوجه به آیات قرآن در الگوپردازی، انتخاب و با سه مؤلفه مربوط به مرزهای خانواده (مرزهای درون-بیرون، خود- دیگری و زن-مرد)، تجزیه و تحلیل شد. نتایج بررسی ها نشان داد که الگوی مرز جنسی خانواده ناظر به درون و بیرون خانواده بوده و شامل زن و مرد است. مدل ارتباط جنسی زن و مرد با غیرهمسر (خود-دیگری)، مدلی بسته و ایمنی بخش و رفتار جنسی همسران با یکدیگر، مدلی باز و رضایت بخش است. بُعد بیرونی این الگو، ترکیبی از عفت و غیرت است که سبب احساس ایمنی جنسی برای همسران می شود و بُعد درونی آن تبرج و آمادگی است که نشانه توجه جنسی است. همچنین بین رفتار درون و بیرون سیستم رابطه ای معکوس برقرار است؛ یعنی منع جنسی نسبت به بیرون خانواده، باارضای جنسی درون خانواده ارتباط دارد و برعکس آن نیز برقرار است. براین اساس، برای امنیت مرز جنسی خانواده باید برنامه هایی جامع براساس مفاهیم عفت، غیرت، تبرّج و تهیأ طراحی کرد. این الگو می تواند برای ارتقاء امنیت و آرامش خانواده در تکنیک خانواده درمانگری معنوی مورد آزمون قرار گیرد.
تحلیل مقایسه ای مجالس سبعه و مکاتیب بر اساس فرانقش اندیشگانی در دستور نقش گرای هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
101 - 136
حوزههای تخصصی:
زبان شناسی نقش گرا از مهم ترین رویکردهای زبان شناسی قرن بیستم است که بر نقش زبان و واحدهای ساختاری آن تأکید دارد و ساختی فراتر از جمله یعنی متن را بررسی می کند. بنیان دستور هلیدی بر دو صفت نظام مند و نقش گرا استوار است. نظام معنایی با کلّی ترین کارکردهای زبان- که هلیدی آن را فراکارکرد یا فرانقش می نامد- در ارتباط است. فرانقش اندیشگانی بر اساس دستور نقش گرای هلیدی شش نوع است: مادی، ذهنی، رابطه ای، رفتاری، وجودی و کلامی که در این پژوهش به طور مقایسه ای فرایندهای شش گانه در دو اثر از آثار منثور مولوی یعنی مجالس سبعه و مکاتیب با روش توصیفی- تحلیلی بررسی خواهد شد تا به این سؤال پاسخ داده شود که آیا بین بسامد انواع فرایندها و ساختار نوشتاری و خطابی که وجه بارز این آثار محسوب می شود، رابطه ای وجود دارد؟ تا بتوان به نوعی به سبک شناسی این آثار بر اساس فرانقش های اندیشگانی مطرح در دستور نقش گرای هلیدی به تأثیرپذیری از جهان بینی نویسنده دست یافت. نتایج به دست آمده بیانگر این است که در مجالس سبعه، فرایند مادی و در مکاتیب، فرایند رابطه ای، بسامد بیشتری دارند که علت آن را می توان در نوع کارکرد هر فرایند با توجه به موضوع مجالس سبعه که خطابه و مجلس گویی و مکاتیب که نامه های مولوی است، دانست. از طرف دیگر، از عناصر پیرامونی نه گانه، عنصر مکان در هر دو اثر بسامد بالایی دارد. با توجه به این که فرایند مادی، عامل بالابرنده گذرایی و فرایند رابطه ای، عامل پایین آورنده گذرایی متن است، گذرایی پایین مکاتیب به دلیل وجود بسامد بالای عناصر پیرامونی تا حدودی جبران شده است تا متن به هدف خود که تعلیم اخلاق و انسانیت است، نائل گردد.
بن مایه های غنایی در تازی سروده های خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۰
211 - 228
حوزههای تخصصی:
خاقانی ، یکی از گویندگان سبک آذربایجانی است که از ستارگان فروزان آسمان ادب سده ششم ایران و از سبک داران کم مانند ادبیّات در سراسر سده های پس از خویش به شمار می آید که در گستره پهناور نظم و نثر فارسی و تازی، خوش درخشیده است. به دنبال فراگیر بودن پهنه ادبیّات غنایی بی گمان دیوان خاقانی نیز از این دیدگاه، درخور بررسی است در میان یادگار های جادو سخن آذربایجان سروده های تازی او جایگاه غنایی ویژه ای دارند نگارنده در جستار پیش روی با انگیزه شناخت ژرف تر عواطف، هیجانات و احساسات خاقانی به یاری روش توصیفی- تحلیلی در پی پاسخ دادن به این پرسش است که کدام یک از بن مایه ها و اندیشه های غنایی خاقانی در تازی سروده های او، بازتاب یافته اند؟ بررسی ها نشان می دهد که سخن سنج شروانی، در سروده های تازی به بازتاب درون مایه های خوشایند غنایی عشق و جوانی، بزم باده، آرزوها، خودستایی ، ستایش و شادی نامه و بن مایه های ناخوشایند غنایی پیری و ناتوانی، حسب حال، شکواییه (اندوه، درد، گریه و گله)، بیماری، نومیدی و بدبینی، خوارداشت و نکوهش، هراس های سه گانه (بیمناکی از بدخواهان شروانی، بیمناکی از گرفتاری های روزگار و بیمناکی از تنگ دستی)، آوارگی و تنهایی و سرگردانی و سرانجام سوگ نامه و البّته درون مایه های پراکنده دیگری چون نیایش، عرفان و وطن سرایی و.. پرداخته است.
بررسی تطبیقی زمان اسطوره ای در شعر سهراب سپهری و میخائیل لرمانتوف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲شماره ۲۸
347 - 375
حوزههای تخصصی:
زمان اسطوره ای، به زمانی گفته می شود که برخلاف زمان عادی، خطی و معدود تاریخی، گذرا نیست؛ بلکه زمانی مقدس، دوری، مانا، پایدار و جاودانه است؛ کاستی نمی یابد، ابدی و همیشگی است. این پژوهش بر آن است تا ویژگی های زمان اسطوره ای و جنبه های گوناگون نگاه اسطوره ای را در آثار سپهری و لرمانتوف نمایان سازد. سهراب سپهری شاعر معاصر فارسی در اشعار خود با کلامی تصویری ، تداوم در تصاویر و استمرار آن ها توانسته است با نوع جهان بینی ویژه و مشرب فکری ، فلسفه شرقی، برخی از آثارش را با توجه به زمان اسطوره ای و اساساً اسطوره ها خلق کند. میخائیل لرمانتوف، شاعر قرن نوزدهم روسیه از نخبگان سرزمین خویش است و برخی از سروده هایش یادآور سوره هایی از قرآن و کتاب مقدس است او با نگاه جهان بینانه و توجه به اسطوره های شرقی، توانسته است؛ اسطوره ها و زمان اسطوره ای را در آثار خود منعکس سازد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که زمان در آثار سپهری و لرمانتوف، قدسی و اسطوره ای است.
Le Pouvoir Rhétorique de L’Écriture Poétique Chez Aimé Césaire et Francis Ponge(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Résumé— Le présent article vise à examiner le pouvoir inhérent à l’écriture chez Aimé Césaire et Francis Ponge dans l’imbrication des discours poétique et rhétorique articulés autour de l’efficace de la parole, c’est-à-dire le fonctionnement du langage verbal appréhendé comme action. Celle-ci s’adosse à la dimension pragmatique de la parole en tant qu’elle porte à agir sur l’auditeur et le lecteur. En effet, à l’oral comme à l’écrit, estime Ponge, la parole procure à ceux qui l’utilisent, « le pouvoir temporel et intemporel » capable de modifier l’état d’esprit de ceux qui s’exposent à sa profération. Césaire, lui, a élaboré sa poétique dans l’optique d’une « écriture belle de rage », dont l’efficace émane du tracé des caractères sur un support. Les deux auteurs conçoivent donc le discours poétique comme une parole investie des pouvoirs rhétoriques du langage, capables d’agir sur le monde en modifiant les consciences et le réel.
پیامبر اکرم (ص) و فراگرد ارتباطی زن در خانواده عصر نبوی (برپایه روایات برگزیده از بحارالانوار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده سال ۱۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۰
119 - 148
حوزههای تخصصی:
ترسیم الگویی صحیح از رفتار زن در دایره ارتباطات خانوادگی می تواند گامی به سوی سلامت و تعالی جامعه باشد. ازاین رو، راهبری و روشنگری زنان در اندیشه، تفکر و عملکرد، در مطالعات و برنامه های رهبران و سیاستگذاران علوم اجتماعی جایگاهی ویژه دارد. بررسی ابعاد شخصیتی زن ازجمله کنش های کلامی و غیرکلامی و فراگردهای ارتباطی وی در جایگاه مادری، همسری و دختری همواره مورد توجه معصومین(ع) و به ویژه رسول اکرم(ص) بوده است. پژوهش حاضر باهدف ارائه تبیینی از تعاملات ارتباطی زن در خانواده متعادل از منظر رسول اکرم(ص) انجام شد. ازاین رو، کلیه منابع مکتوب مربوطه مورد بررسی قرار گرفت و عناصری که از سوی پیامبراکرم(ص) برای زن به مثابه منبع پیام خانواده توصیه و یا در رفتارهای ایشان گزارش شده است، با مدل ارتباطی آندروش و پوستروم کدگذاری و تحلیل شد. بدین منظور 10 روایت نخست از بخش روایات نقل شده از پیامبر اکرم(ص) درباره تعامل ارتباطی زنان در خانواده از کتاب بحارالانوار استخراج و پس از کدگذاری مؤلفه های ارتباطی آنها، در قالب نظریه بومی شده آندروش و پوستروم مقوله بندی و واکاوی شد. نتایج نشان داد که پیامبر اکرم(ص) با واکنش های اصلاحی، ترمیمی، ایجابی و سلبی خود نسبت به عملکرد و رفتار زنان عصر خویش که برگرفته از رویکردهای مادی و غیردینی جامعه عرب بود، آنها را به سوی بینش الهی و فرا مادی و توجه به ملاک های اسلامی فرا می خواند.
Optimizing the human resource management process with artificial intelligence algorithmic approach(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Journal of System Management, Volume ۹, Issue ۳, Summer ۲۰۲۳
285 - 298
حوزههای تخصصی:
The human resource management works closely with all the employees in the organization. An HRM must allow the employees to make constructive criticism when there is a need for it. The duty of organizing the company towards achieving their set goals lies in the hands of the HRM. A Human Resource management process can best be distinct as a tool which is utilized to collect, organize, present, keep and share applied information about the human resource of an organization. To this end, this research present a Throughput model framework that describes individuals' decision-making processes in an algorithmic HRM context. The model depicts how perceptions, judgments, and the use of information affect strategy selection, identifying how diverse strategies may be supported by the employment of certain decision-making algorithmic pathways. In focusing on concerns relating to the impact and acceptance of artificial intelligence (AI) integration in HRM, this research draws insights from multidisciplinary theoretical lenses, such as Al-augmented and HRM assimilation processes, AI-mediated social exchange, and the judgment and choice literature. Results highlight the use of algorithmic ethical positions in the adoption of AI for better HRM outcomes in terms of intelligibility and accountability of AI-generated HRM decision-making, which is often underexplored in existing research.