فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۵۱۱٬۳۱۴ مورد.
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
117 - 132
حوزههای تخصصی:
تغییر لباس و برداشتن حجاب از سر زنان ایرانی یکی از مهم ترین و چالش برانگیزترین اقدامات فرهنگی و اجتماعی در دوره پهلوی اول به شمار می رود که با هدف نوسازی جامعه ایرانی و تحقق الگوی توسعه غربی انجام گرفت. عدم تناسب قانون کشف حجاب با اقتضائات و ارزش های ملی و دینی جامعه ایرانی و تحمیل آن از سوی دولت به مردم، مخالفت های گسترده ای از گروه های مختلف اجتماعی را به دنبال داشت. مطالعه این بخش از تاریخ معاصر ایران تصویر روشنی از سیاست های فرهنگی دوره پهلوی و چگونگی مواجهه جامعه ایرانی با آن را ارائه می کند. در این پژوهش، با اتخاذ رویکرد توصیفی-تحلیلی و با استفاده از اسناد کشف حجاب در دوره پهلوی، چگونگی مواجهه مردم گیلان با قانون کشف حجاب بررسی می شود. یافته های این پژوهش ضمن رد نتایج پژوهش های قبلی مبنی بر عدم مقاومت چشمگیر مردم گیلان در برابر قانون کشف حجاب نشان می دهد زمینه و بستر لازم برای پذیرش کشف حجاب در گیلان همچون دیگر مناطق ایران فراهم نبوده و مردم گیلان در برابر این اقدام ناهمساز با فرهنگ و هویت جامعه ایرانی از خود مقاومت نشان داده اند. اگرچه این دست اقدامات و اصلاحات اجتماعی پهلوی مورد پذیرش بخشی از طبقات اجتماعی به ویژه روشنفکران و طبقات اشراف قرار گرفت؛ اما به دلیل شرایط فرهنگی و ساختارهای اجتماعی حاکم بر جامعه ایرانی، با مقاومت بخش قابل توجهی از مردم و علما روبرو شد و عملاً به شکست انجامید.
اثر عوامل انگیزشی بر بهره وری و عملکرد تحصیلی دانشجویان با نقش تعدیل گر سال ورود به دانشگاه (مورد مطالعه: دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با وجود اهمیت بالای انگیزش در ارتقای عملکرد و بهره وری تحصیلی دانشجویان، هنوز مشخص نیست کدام عوامل انگیزشی بیشترین اثر را در این زمینه دارند. همچنین، نقش تفاوت های سال ورود به دانشگاه در شدت این اثرگذاری کمتر موردتوجه قرار گرفته است. تبیین این موضوع می تواند به سیاست گذاری های هدفمند برای بهبود سیستم آموزشی منجر شود. پژوهش حاضر باهدف اولویت بندی عوامل انگیزشی مؤثر در عملکرد و پیشرفت یا بهره وری تحصیلی دانشجویان دانشکده دندانپزشکی با در نظر گرفتن متغیر تعدیل گر سال ورود به دانشگاه تهران انجام شده است. این پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر نحوه گردآوری اطلاعات، توصیفی از نوع پیمایشی و مقطعی است. جامعه آماری تحقیق حاضر را کلیه دانشجویان دانشکده دندانپزشکی دانشگاه تهران از سال 1394-1400 به تعداد 492 نفر تشکیل داده اند که از طریق جدول کرجسی و مورگان 216 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای به تفکیک سال ورود به عنوان نمونه انتخاب شده اند. برای سنجش متغیرهای مدل تحقیق از پرسشنامه عملکرد تحصیلی فام و تیلور، عوامل انگیزشی و معدل دانشجویان استفاده شده است. تجزیه وتحلیل اطلاعات در دو سطح توصیفی و استنباطی (مدل معادلات ساختاری) انجام گرفته و با استفاده از نرم افزارهای SPSS24, SMARTPLS اجراشده است. نتایج نشان می دهد که انگیزه درونی، انگیزه بیرونی، سخت کوشی و نیاز به پیشرفت از عوامل اصلی مؤثر بر عملکرد و پیشرفت تحصیلی دانشجویان دندانپزشکی هستند. بااین حال، نقش سال ورود به دانشگاه تنها در رابطه انگیزه بیرونی و برخی جوانب انگیزه درونی با نتایج تحصیلی معنادار بود. بنابراین، برنامه های ارتقای انگیزش باید هم به نوع انگیزه و هم به ویژگی های دانشجویان توجه داشته باشند همچنین در تصمیم گیری های کلان دانشگاه برای بهبود عملکرد و افزایش بهره وری دانشجویان راهگشا خواهد بود.
بازشناسی ساختار درونی اقتصاد اسلامی در سایه نظریه صدق و توجیه فیلسوفان صدرایی
منبع:
آموزه های اقتصاد اسلامی دوره اول بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
147 - 178
حوزههای تخصصی:
نظریه صدق و نظریه توجیه فیلسوفان صدرایی به علت تفاوت با نظریات فلاسفه غربی، آثار مهمی بر ترکیب مبانی نظری، ساختار و ماهیت نظریات اقتصادی، تعریف و روش کاربردی علم اقتصاد دارد. استفاده از این نظریات می تواند از مسیر تغییر ساختار درونی اقتصاد اسلامی، زمینه ساز اصلاح نظریات اقتصادی موجود و تأسیس نظریات جدید گردد. اما از یک سو، استفاده از آرای مذکور در این زمینه چندان مورد توجه اقتصاددانان اسلامی واقع نشده و از سوی دیگر، عدم توجه به ملاک قضایای اعتباری در نظریه صدق و اکتفا به ملاک ابتناء در نظریه توجیه موجب عدم جامعیت نظریه مورد استفاده برخی دیگر از اقتصاددانان اسلامی شده است. این مقاله در نظر دارد با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و همچنین روش اکتشافی، ابتدا تبیین جامعی از رویکرد فیلسوفان صدرایی در این زمینه ارائه کند و سپس ساختار درونی اقتصاد اسلامی را بر اساس آن بازسازی نماید. مطابق نتایج مقاله، در نظریه صدق، ملاک تحلیل در مفاهیم، فروض و گزاره های حقیقی اقتصاد اسلامی، نظریه مطابقت و در مفاهیم، فروض و گزاره های تجویزی-اعتباری، معقولیت هدف و راه رسیدن به آن است. یافته های مقاله در نظریه توجیه نیز نوعی مبناگرایی عقلی با توجه به لزوم انسجام در اقتصاد اسلامی است. مبناگرایی با تأثیر بر منطق سلسله مراتبی مبادی نظریه اقتصادی، حوزه های فعال مطالعات اقتصادی، تعریف علم اقتصاد اسلامی، عامل اصلی در نظریه اقتصاد اسلامی و روش کاربردی آن، مسیر این علم را در استفاده از مبادی ترسیم می کند. لزوم رعایت انسجام در طول مبناگرایی نیز علاوه بر حفظ انسجام درونی ارزشها، اقتصاد اسلامی را تبدیل به حکمتی عملی می کند که در کنار وام گرفتن برخی مبادی خود از حکمت نظری، اهداف بخش تجویزی اقتصاد اسلامی(نظام اقتصادی اسلام) را دنبال می کند و دارای ابعاد تبیینی، تجویزی و تدبیری-سیاستی سازگار است. فایده نظریه توجیه مذکور برای اقتصاد اسلامی، حفظ عینیت در عین غایتمندی است.
تأملی در ارتباط فلسفه اخلاق و اقتصاد آدام اسمیت؛ بحثی در مبانی اقتصاد اسلامی
منبع:
آموزه های اقتصاد اسلامی دوره اول بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
179 - 209
حوزههای تخصصی:
آدام اسمیت در دو کتاب نظریه عواطف اخلاقی و ثروت ملل، رویکردی نوین به فلسفه اخلاق و اقتصاد ارائه می دهد. وی با تمرکز بر مفاهیمی چون همدلی، قوه تخیل و ناظر بی طرف، بنیان های فلسفی اقتصاد خود را شکل می دهد. در مقایسه با رویکرد ارسطو و توماس آکویناس که میان احساسات انسانی و عقل/خداوند گسست قائل بودند، اسمیت و هیوم تلاش کردند مبنای اخلاق را در قلمرو تخیل و همدلی تعریف کنند. این رویکرد اگرچه منجر به نفی حسن و قبح ذاتی می شود، اما نگاهی متفاوت به مفاهیم اخلاقی ارائه می دهد. نقد جان میلبنک به دیدگاه الهیاتی اسمیت و پیشنهاد حکمت متعالیه ملاصدرا با طرح تجرد مثالی، راه حلی برای غلبه بر این گسست ارائه می دهد. تجرد مثالی در دیدگاه ملاصدرا هم برای همه انسان ها قابل دسترس است و هم امکان حفظ حسن و قبح ذاتی را فراهم می کند. این رویکرد می تواند مبنای اخلاقی برای اقتصاد اسلامی باشد، هرچند دست یابی به الگوی عملیاتی، نیازمند پژوهش های بیشتر است.
بررسی تطبیقی تبدیل تعهد در قراردادهای مالی در فقه، حقوق ایران و کانادا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فقه اقتصادی سال ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
133 - 148
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تعهد تلقی خاصی از رابطه میان طرفین است که براساس نیاز طرفین در عقود تغییر شکل یافته است. تعهد تغییر می کند و تبدیل باعث یک تعهد جدید می شود. در حقیقت تبدیل تعهد قراردادی است که براساس آن، طرفین توافق می کنند تعهد اولیه را ساقط کنند و آن را با تعهد جدیدی که در یکی از ارکان آن متفاوت است جایگزین سازند. هدف از انجام این پژوهش بیان مقایسه تبدیل تعهد در فقه، حقوق ایران و کانادا است و همچنین بیان نحوه تبدیل تعهد در قراردادهای مالی می باشد. مواد و روش ها: روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است. ملاحظات اخلاقی: در نگارش مقاله، اصالت متون، صداقت و امانت داری رعایت شده است. یافته ها: تبدیل تعهد در قراردادهای مالی وجود دارد زیرا عمل حقوقی است که در پرتو عقود معوض شکل می گیرد. این تاسیس از نظر فقهی و حقوق ایران و کانادا برگرفته از حقوق غربی می باشد و ماهیتی شبیه انتقال قرارداد دارد. نتیجه: تبدیل تعهد از نظر فقهی، حقوق ایران و کانادا دارای تفاوت هایی می باشد، به این معنا که در فقه تبدیل تعهد وجود ندارد اما مورد پذیرش می باشد. در حقوق ایران تبدیل تعهد با توجه به تبدیل متعهد و متعهدله انجام می شود و در حقوق کانادا تبدیل تعهد با تغییر موضوع و تبدیل مدیون پذیرش شده است.
چگونگی ورود مدرنیته به فضای خانگی ایرانیان دورهناصری تا پایان قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی نهادهای اجتماعی دوره ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲۵
181 - 212
حوزههای تخصصی:
اهداف: از مدرن شدن ایران، تاکنون روایت های مختلفی ارائه شده که عمدتاً مبتنی بر فضای عمومی و نهادهای آن بوده اند؛ درحالی-که از دریچه خانه و فضاهای خصوصی نیز می توان مواجهه ایرانیان را با مدرنیته تحلیل کرد. این مقاله قصد دارد چنین روایتی را با تأکید بر نقش اشیا و کنش گران غیرانسانی ارائه دهد؛ روایتی که تمرکز خود را بر تجربه اعیان و اشراف پایتخت، در 77 سال پایانی از دوره 130 ساله قاجار قرار داده است. روش مطالعه: این پژوهش با استفاده از نظریه کنش گر- شبکه برونو لاتور و نیز روش مطالعات اسنادی و تحلیل تماتیک به بررسی این مسأله پرداخته است. قابلیت نرم افزار کیفی اطلس تی آی این امکان را به ما داده که حجم بسیاری از داده های استخراج شده از چهل سند دست اول مربوط به دوره مذکور را (شامل زندگی نامه، سفرنامه، روزنامه و رساله) خط به خط خوانده و با ارجاع به آن ها نشان دهیم که چطور کنش گر- شبکه جدید فضای خانگی، حول تجربیات طبقه نوظهور «ممتاز نو» شکل می گیرد. یافته ها: این کنش گر- شبکه، جعبه سیاه فضای خانگی پیشامدرن ایرانیان را به چالش کشیده و از این طریق، پیوندهای بین اجزاء خود را قوی تر می کند. در گام نهایی نیز، با رفتن به حاشیه شهر و ساخت عمارت های جدید و پناه گرفتن در آن ها به عنوان اندرونی هایی جدید، از آزمون های استحکام رقبا که قشر سنتیِ محافظه کار جامعه بودند، در امان می ماند. کنش گر- شبکه جدید، به این وسیله می تواند تجربه خود را از یک زندگی خانگی نو و مدرن ساخته، تثبیت کرده و به دست آیندگانی که ما باشیم، برساند؛ زندگی ای که شامل معماری، اشیا، رفتارها و روابط جدیدی است. نتیجه گیری: مقاله درنهایت نشان می دهد که ما در کنار فضای عمومی، در فضاهای خصوصی خود و نهاد خانواده نیز به شکلی محرمانه تر و عمیق تر، تجربیاتی از مدرنیته را داشته ایم که بعدها در فضاها و نهادهای عمومی جامعه به طوری جدی تری ظاهر شده اند.
سیاست های جلوگیری از ادغام اجتماعی مهاجرین افغانستانی در جامعه ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی نهادهای اجتماعی دوره ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲۵
251 - 281
حوزههای تخصصی:
اهداف: پژوهش حاضر به بررسی سیاست های مهاجرتی جمهوری اسلامی ایران و تأثیر آن ها بر فرآیند ادغام اجتماعی مهاجرین افغانستانی در جامعه ایرانی می پردازد. هدف اصلی تحقیق، شناسایی سیاست هایی است که دولت ایران از طریق آن ها از ادغام اجتماعی این مهاجرین جلوگیری کرده است. روش مطالعه: این پژوهش از نوع کیفی است و با روش تحقیقی رویکرد نهادی، سیاست های مهاجرتی ایران را از طریق تحلیل منابع کتاب خانه ای و با بهره گیری از ترکیب نظریه های «سیاست های مهاجرتی» و «ادغام اجتماعی گوردون» مورد بررسی قرار می دهد. یافته ها: مهاجرت افغانستانی ها به ایران و حضور مداوم آن ها در طی پنج دهه گذشته، با مسائل مختلفی در حوزه اجتماعی-فرهنگی روبه رو بوده است. ادغام اجتماعی به عنوان فرآیندی که در آن مهاجرین با پذیرش ارزش ها، زبان و ساختارهای جامعه میزبان، به عضوی فعال از این جامعه تبدیل می شوند، یکی از مسائل اساسی در سیاست های مهاجرتی محسوب می شود. با این حال، با وجود اشتراکات فرهنگی و تاریخی میان ایران و افغانستان، فرآیند ادغام اجتماعی مهاجرین افغانستانی در جامعه ایرانی تحقق نیافته است. بررسی سیاست های جمهوری اسلامی ایران، به ویژه پس از دهه هفتاد شمسی، نشان می دهد که دولت ایران نه تنها تمایلی به ادغام اجتماعی این مهاجرین نداشته، بلکه سیاست های اتخاذشده عمدتاً با رویکردی امنیتی طراحی و اجرا شده اند. این سیاست ها به صورت نظام مند از ادغام اجتماعی جلوگیری کرده و منجر به طرد اجتماعی مهاجرین افغانستانی شده اند. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان می دهد که محدودیت های ناشی از سیاست های مهاجرتی ایران، نه تنها مانع از مشارکت فعال و ادغام مهاجرین افغانستانی در جامعه ایرانی شده، بلکه پیامدهای منفی امنیتی و اجتماعی نیز به همراه داشته است. ازاین رو، بازنگری در این سیاست ها و توجه به ابعاد اجتماعی و انسانی مهاجرت می تواند در بهبود وضعیت مهاجرین و کاهش تبعات منفی این رویکرد مؤثر باشد.
تحلیل جامعه شناختی تحرک اجتماعی بین نسلی و درون نسلی و عوامل مرتبط با آن در شهر یاسوج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تداوم و تغییر اجتماعی سال ۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
209 - 234
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تحرک اجتماعی به عنوان جابجایی افراد در وضعیت ها و موقعیت های مختلف، موضوعی بحث انگیز است. هدف پژوهش حاضر بررسی تحرک اجتماعی بین نسلی و درون نسلی در شهر یاسوج است.روش و داده ها: این پژوهش پیمایشی بر روی 115 خانواده که پدر در قید حیات، و دارای دو فرزند بالای 25 سال بودند انجام و اطلاعات مورد نیاز به طور جداگانه از پدر، فرزند ارشد و فرزند آخر جمع آوری شده است. جهت سنجش تحرک اجتماعی بین نسلی، جایگاه فرزند ارشد با پدر و برای سنجش تحرک درون نسلی، جایگاه فرزند ارشد با فرزند آخر در چهار حوزه اقتصادی، منزلت اجتماعی، تحصیلات و پایگاه شغلی، مورد مقایسه قرار گرفت و نتایج به صورتِ تحرک صعودی، نزولی، و بدون تحرک، دسته بندی شدند.یافته ها: نتایج تحرکِ بین نسلی نشان داد، فرزندان ارشد در مقایسه با پدران در حوزه اقتصادی و منزلت اجتماعی دارای تحرک نزولی اما در حوزه تحصیلات و پایگاه شغلی دارای تحرک صعودی اند. به علاوه، بین سن و جنس شان با شانس تحرک صعودی رابطه وجود دارد. نتایج تحرک درون نسلی نشان داد فرزندان آخر در مقایسه با فرزندان ارشد در حوزه اقتصادی و منزلت اجتماعی دارای تحرک نزولی هستند اما در تحصیلات و پایگاه شغلی دارای تحرک صعودی اند. همچنین، بین سن و محل تولد با شانس تحرک صعودی رابطه وجود دارد.بحث و نتیجه گیری: با استناد به یافته ها، اکثریت فرزندان ارشد نسبت به پدران، و اکثریت فرزندان آخر نسبت به فرزندان ارشد، دارای تحرک اجتماعی نزولی می باشند. اگرچه، بخش عمده ای از تحرک اجتماعی متاثر از عوامل سطح کلان است اما عوامل خرد مانند سن بالاتر و جنسیت مذکر در شانس تحرک صعودی بین نسلی و سن بالاتر و تولد در روستا شانس تحرک صعودی درون نسلی را بیشتر می کنند.پیام اصلی: مطالعه نشان می دهد تحرک اجتماعی در ایران چه بین نسلی و چه درون نسلی، به صورت نزولی است. تحرک صعودی بین نسلی و درون نسلی بیانگر پویایی هر جامعه است و روندهای موجود بیانگر چالش هایی است که جامعه عشیره ای در زمینه تحرک اجتماعی با آن مواجه است.
سید مرتضی آوینی؛ سوژه هنر انقلاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کامران آوینی، سید مرتضی آوینی، سید شهیدان اهل قلم. روند حرکت شخصیتی را نشان می دهد که با «هر آن که جز خود» آغاز و با «روایت فتح» ادامه و در بیست فروردین 1372 به هنرمند معیار انقلاب تبدیل شد. حیات آوینی همواره ظهوریافته با مکتوبات و مستندهای بصری بوده و تاثیرات برآمده از آن آثار نمایانگر شیوه ای از ظهور امر اجتماعی/سیاسی در ایران معاصر است. چگونگی ساخت سوژه آوینی و فرایندی که به ساخت این سوژه می انجامد آشکارگی عملکرد مفهومی/عملی حک شده در زیست اجتماعیست که تحلیل پدیدارشناسانه آن را از یک امر «درخود» به «برای خود» بدل می سازد تا بدین طریق پیوند زنده هر سوژه با تاریخ پدیداری اش را آشکار و نقش بنیادین ارتباط میان عناصر منظومه گون را در «کشف» کیستی سوژه ها برجسته سازد. اما آن چه در این میان مسئله آوینی را قابل مطالعه می کند سوژه وارگی او پس از فقدان است و این یعنی فهم ساز و کاری که پس از شهادت سوژه آوینی را در ساز و کار حوزه عمومی چنان برجسته ساخت که در ایام حیات آگاهانه سعی به فاصله گیری از آن داشت تا جایی که مجموعه روایت فتح فاقد تیتراژی که نام او در آن درج شود بود.بدین ترتیب می توان از فرایندی پرسید که در آن «قدرت»سوژه ها را تولید و تحت اقتدار خود حفظ می کند و اگر قدمی به پیش برداریم می توان به میانجی بررسی زیست/آثار آوینی فرایند تبدیل او از یک «فرد» به «سوژه» ی هنر انقلاب را صورتبندی کرد.
تحلیل جامعه شناختی مولفه های فرهنگی «گفتمان فرزندآوری» در جامعه کاربران فارسی زبان شبکه اجتماعی ایکس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۵
155 - 186
حوزههای تخصصی:
فرزندآوری، موضوعی کلیدی در هر جامعه است که با موضوعات جمعیت شناسی، جامعه شناسی، مطالعات خانواده، سیاستگذاری های فرهنگی و توسعه ای و اقتصادی پیوند محکمی دارد. آنچه که در مطالعات آماری تحت عنوان نرخ باروری بررسی می شود، هم می تواند متأثر از شرایط اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی جامعه باشد و هم می تواند برآنها اثرگذار باشد. ازاین رو در مطالعات و شناخت هرجامعه موضوع فرزندآوری، از دریچه فرهنگی، به منظور آگاهی به شرایط، برای ترسیم برنامه های آینده، ضروری و بااهمیت است. در این پژوهش، هدف، استخراج نگرش ها و ارزش ها و درنهایت تحلیل جامعه شناختی مؤلفه های فرهنگی «گفتمان فرزندآوری» در خانواده ایرانی در شبکه اجتماعی ایکس (توئیتر سابق) است. روش تحقیق، تحلیل محتوای کیفی و چهارچوب نظری تحقیق بر پایه «پروژه فرزندآوری» بک وبک می باشد. نتایج پژوهش نشان می دهد فرزندآوری در جامعه امروز ایرانی، از امری طبیعی و وظیفه اجتماعیِ تولید نسل برای جامعه، خارج شده و در انحصار نظر شخصی افراد و منوط به رضایت قلبی و عقلی آنان است. در نتیجه تحلیل محتوای کیفی توئیت ها، ۳ مقوله اصلی در گفتمان فرزندآوری شناسایی شد: مهارت های فرزند پروری، فردگرایی و ارزش های فرزندآوری. بر اساس چهارچوب نظری تحلیل ها صورت گرفت و مؤلفه های فرهنگی «پروژه ای شدن فرزندآوری»، «فن سالاری»، «کیفیت»، «مصرف گرایی»، «فردیت»، «حب به خود» ، «لذت گرایی» و «آنیّت»، «هویت شخصی»، «آزادی انتخاب» و «قداست خانواده» در گفتمان فرزندآوری (کاربران فارسی زبان شبکه اجتماعی ایکس) شناسایی شدند.
جایگاه حفاظت از میراث فرهنگی در نظام جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۶
381 - 408
حوزههای تخصصی:
میراث فرهنگی یکی از بنیان های مهم انتقال ارزش ها و تجربیات تاریخی است که داشته های فراوانی را برای هر کشور در دل خود دارد. ازاین منظر جوامع گوناگون سعی دارند تا از این میراث حفاظت نمایند. در این حفاظت، نظام های سیاسی نقش مهمی ایفا می کنند زیرا جدا از اینکه میراث فرهنگی به ذات ماهیتی سیاسی دارد، هر نظام سیاسی، قدرت فراوانی را جهت تحقق این موضوع در اختیار دارد و حفاظت از میراث فرهنگی ملی و محلی، می تواند برای آن منافع زیادی را درپی داشته باشد. دراین جهت، هدف این تحقیق، بررسی نگاه و یا رویکرد نظام جمهوری اسلامی ایران، به عنوان یک نظام سیاسی، به حفاظت از میراث فرهنگی کشور است و اینکه آیا جمهوری اسلامی ایران، از حفاظت از میراث فرهنگی کشور، به دنبال کسب منافع سیاسی-ایدئولوژیک است یا خیر. به منظور کشف این موضوع، در یک تحقیق کیفی، در قالب یک نمونه گیری غیراحتمالی هدفمند و با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته، نظرات کارشناسی مدیران و متخصصان ارشد حوزه میراث فرهنگی کشور، مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان از این دارد که نظام جمهوری اسلامی ایران، از حفاظت میراث فرهنگی کشور، به دنبال منافع سیاسی- ایدئولوژیک نیست و حفاظت از میراث فرهنگی را به عنوان ابزاری برای مشروعیت بخشی به خود درنظر ندارد، به حفاظت از میراث فرهنگی دوره خاصی از کشور مبادرت نمی ورزد و کلیت این میراث مورد توجه حاکمیت است. همچنین این حفاظت را ابزاری برای برجسته نمودن ملی گرایی مطلوب خود قرار نداده است. در ادامه راهکارهای تقویت حفاظت از میراث فرهنگی کشور مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
راهبردهای گسترش و تعمیق پیاده روی اربعین با تأکید بر مقالات علمی ده سال اخیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۶
463 - 496
حوزههای تخصصی:
مراسم اربعین یکی از بزرگترین اجتماعات دینی معاصر است که دربرگیری بسیار زیادی در بین جامعه ایرانی داشته است. هدف این مقاله شناخت ابعاد مختلف این پدیده در پژوهش های انجام شده با هدف کمک به بهبود و توسعه کیفی و کمی آن است. این مقاله به بررسی پیاده روی اربعین و راهبردهای فرهنگی و اجتماعی آن از دیدگاه علوم اجتماعی می پردازد. پژوهش حاضر با استفاده از روش مرور نظام مند و تحلیل مقالات علمی منتشرشده در بازه زمانی 1403-1393، به بررسی ابعاد مختلف اربعین و تأثیرات آن بر کنش های اجتماعی، فرهنگی و هویتی می پردازد. یافته های پژوهش که با روش مرور 32 مقاله منتشرشده در مجلات علمی وپژوهشی در حوزه علوم اجتماعی به دست آمده است، نشان می دهد که اغلب مطالعات بر رویکردهای کیفی و تفسیری متمرکز بوده و تأکید ویژه ای بر جهان خاص اجتماعی اربعین و تعلیق موقت عقلانیت ابزاری و قشربندی های اجتماعی در این مراسم داشته اند. همچنین، مقالات مختلف بر لزوم توسعه زیرساخت های حمل و نقل، تقویت همکاری های بین المللی و حفظ اصالت فرهنگی و مردمی اربعین تأکید دارند. پژوهشگران به اهمیت حفظ اصالت فرهنگی و مردمی مراسم اربعین تأکید داشته و هشدار داده اند که دخالت های دولتی و برپایی موکب های حاکمیتی می تواند به اصالت این مراسم آسیب بزند. حفظ اصالت پدیده اربعین، بهبود زیرساخت ها و مدیریت مناسب، و آگاهی بخشی به زائران از جمله اقدامات ضروری برای ارتقای کیفیت مراسم اربعین و بهره برداری بهتر از این رویداد عظیم دینی و اجتماعی است.
اثر شاخص های ناپایدار حرارتی جداره های ساختمانی بر میزان مصرف انرژی؛ بررسی موردی: خانه مسکونی در اقلیم گرم و خشک بیرجند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۶
98 - 121
حوزههای تخصصی:
انتقال حرارت ازطریق جداره های ساختمان ها سهم زیادی در میزان مصرف انرژی دارند و عملکرد حرارتی آن ها در برقراری آسایش حرارتی فضاها مؤثر است. انتقال حرارت جداره ها به طور مستقیم بر میزان بار حرارتی ساختمان تأثیرگذار است. در این پژوهش تلاش شده که بتوان با تشخیص رفتار حرارتی مصالح در کاهش مصرف انرژی ازطریق جداره های خارجی، به عملکرد مطلوبی دست یافت. در شرایط ناپایدار حرارتی شاخص های متعددی چون ضریب انتشار حرارت، گرمای ویژه حجمی و ضریب سطح وجود دارند که با محاسبات، اثر هرکدام بر میزان مصرف انرژی ساختمان مورد بررسی قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که ضخامت مؤثرتر از نوع مصالح به کار رفته در جداره است. پذیرش حرارتی، ضریب سطح و زمان انتقال حرارت به هوای داخل، با ضخامت جداره ارتباط محسوسی ندارند. همچنین، با طراحی واحد مسکونی در اقلیم بیرجند، اثرات هریک از شاخص های ناپایدار حرارتی در میزان مصرف انرژی شبیه سازی شد. نتایج نشان داد که شاخص های ضریب انتشار حرارت، پذیرش حرارتی و گرمای ویژه حجمی، اثرات مستقیم و ضریب سطح، زمان تأخیر تابشی آن و زمان انتقال حرارت به هوای داخل اثرات معکوسی بر میزان مصرف انرژی سرمایش و گرمایش دارند. شاخص های ضریب کاهش و زمان تأخیر آن، اثر محسوسی بر مصرف انرژی ساختمان نداشته اند.
Investigating ESP Instructors’ Knowledge of Assessment Literacy Components and Instructional Practices in the Iranian Academic Context(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۱۳, Issue ۵۳, Summer۲۰۲۵
11-34
حوزههای تخصصی:
In the Iranian academic setting, the current investigation aimed to identify the assessment literacy (AL) components that experienced and novice English for Specific Purposes (ESP) teachers with and without TEFL (teaching English as a foreign language) backgrounds comprehended. We designed an explanatory sequential mixed-methods study, and selected 100 PhD male and female ESP educators from various branches of Islamic Azad University via criterion sampling in order to complete the teacher assessment literacy scale (TALS). The standard deviation as well as mean of the TALS were computed. The mean scores of the TEFL/non-TEFL and novice/experienced teachers on the seven TALS components were then independently compared using two multivariate analyses of variances (MANOVA). After administering the scale to 100 ESP teachers and analyzing the results, 20 of the instructors were chosen via convenience sampling for observation during the study's qualitative phase. Afterwards, the qualitative information was collected through the use of the observation notes. Employing axial/open coding and content analysis of themes, all of the notes were classified and examined. The results showed that in terms of knowledge of assessment literacy components, instructors with TEFL backgrounds understand much better than teachers without TEFL backgrounds. Similarly, the means of all TALS components were greater for inexperienced teachers than for experienced ones. Furthermore, the results of the qualitative phase demonstrated that the novice TEFL teachers performed AL components more effectively than their non-TEFL counterparts as well as the experienced TEFL/non-TEFL instructors.
معماری خانه پس از پاندمی؛ مفهوم «فضامرز» کشف ساکنین برای در خانه مانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۸۹
۵۲-۴۳
حوزههای تخصصی:
هدف: دوران پاندمی کووید-19 تحولات بنیادینی در الگوهای سکونت ایجاد کرد و خانه ها را به فضایی ترکیبی برای فعالیت هایی نظیر کار، آموزش، تفریح و مراقبت بهداشتی تبدیل نمود. این پژوهش با هدف بازاندیشی در معماری خانه پس از پاندمی، به شناسایی قابلیت محوری برای در خانه ماندن و ترسیم مدل نظری سازگاری سکونتی پرداخته است. روش تحقیق: داده های پژوهش از تحلیل ۱۸ مصاحبه نیمه ساختاریافته، ۸۴ سند معماری و ۱۳۲ منبع پژوهشی گردآوری شده و با استفاده از نظریه داده بنیاد در سه مرحله کدگذاری، تحلیل گردیده است. یافته ها: در مدل نظری تحقیق که بر اساس پارادایم علیت ترسیم شده، عوامل ساختاری سازگاری سکونتی شناسایی شدند. ساکنان برای پاسخ به شرایط بحرانی، اقدام به بازآرایی اجزای فضایی و تغییر روابط میان آن ها نمودند. این بازآرایی از طریق جایگزینی کارکردهای شهری در خانه و افزایش حساسیت به جزئیات فضا رخ داد. روابط میان فضاها با مرز-بندی مجدد یا گشودگی مرزها تغییر یافت. نتیجه این کنش ها، ظهور فضاهای جدیدی به نام «فضامرز» بود؛ فضاهایی بدون برچسب کاربری مشخص که بیشترین انعطاف را برای پاسخ گویی به نیازهای نوظهور داشتند. این فضاها، مشابه ریزفضاهای خانه های سنتی ایرانی اند که از پیش فاقد نام گذاری عملکردی بودند و شاید همین ویژگی باعث راحتی در خانه ماندن می شده است. نتیجه گیری: خانه پساپاندمی که با حضور فضامرزها می تواند «خانه مرزی» نام گیرد، واجد تمایزهای اجتماعی-فضایی جدیدی چون افزایش عاملیت ساکن، سیالیت، تاب آوری و ارتباط با طبیعت است. از منظر موضع شناسی، خانه دارای حوزه های عملکردی سیال تر و از منظر ریخت شناسی، متخلخل تر است. این پژوهش پیشنهاد می کند که برای دستیابی به الگوی معماری خانه ای مناسب ماندن، لازم است فضاهای مرسوم به صورت هدفمند عقب نشینی کرده و فضامرزهایی میان آن ها ایجاد شوند؛ مرزهایی که امکان انتخاب در طیف میان دوگانه های فضایی را فراهم می سازند. این فرایند می تواند به شکل گیری طیف هایی از فضا، همچون تعامل تا خلوت فردی یا آلودگی تا پاکیزگی منجر شود و به افزایش انعطاف پذیری محیط در پاسخ به نیازهای سکونت در شرایط بحرانی کمک کند. در این رویکرد، فضاهای موجود همانند تماشاگران یک صحنه تئاتر، در موقعیتی معلق و منتظر قرار می گیرند تا زمان ایفای نقششان بر روی صحنه، یعنی همان فضامرز، فرا برسد.
ادراک معلمان از رفتارهای غیرکلامی شان در کلاس درس: یک نظریه داده بنیاد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهش های کیفی در علوم تربیتی سال اول تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳
108 - 133
حوزههای تخصصی:
ارتباط، موضوعی کلیدی در کلاس درس است. ارتباط غیرکلامی نیز از مسایل با اهمیت در زمینه روان شناسی تربیتی است. بنابراین بررسی فرآیند و عوامل تشکیل دهنده و اثر گذار و پیامدهای ارتباط غیرکلامی معلمان موضوع با اهمیتی است. هدف این مقاله بررسی فرآیند و ادراک معلمان از رفتارهای غیرکلامی شان در کلاس درس بر اساس نظریه داده بنیاد بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه معلمان زن مقطع متوسطه دوم شهر مشهد که در سال تحصیلی ۱۴۰۴-۱۴۰3 مشغول به فعالیت بودند را تشکیل می داد که با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته، مورد بررسی قرار گرفتند. پژوهشگران برای دستیابی به کثرت مفاهیم به تجزیه و تحلیل پیشینه نیز پرداختند. تجزیه و تحلیل اطلاعات براساس روش کدگذاری باز، کدگذاری محوری و گزینشی، انجام شد. یافته ها نشان داد که عوامل اثرگذار، الگوهای ارتباط غیرکلامی، اشکال ارتباط غیرکلامی، کارکرد ارتباط غیرکلامی، میزان مداخله در ارتباط غیرکلامی، عدم آگاهی معلمان و نحوه مداخله معلمان در گفتار دانش آموزان می باشد. راهبرد، لزوم برگزاری دوره آموزش رفتارهای غیرکلامی است. پیامدهای ارتباط غیرکلامی از نظر معلمان و هم از نظر دانش آموزان مدنظر است. شرایط مداخله گر، شخصیت شناسی معلمان و مخاطب شناسی دانش آموزان و شرایط زمینه ای، اهمیت بحث، دو بعد رفتارهای غیرکلامی و روش های آموزش رفتارهای غیرکلامی است. نتایج این پژوهش، می تواند در تدوین ابزارهای شناسایی رفتارهای غیرکلامی و تدوین پروتکل های مداخله ای به منظور بهبود این پیامدها مفید باشد.
بررسی پدیده قراردادهای صوری در ابزار توافق بازخرید (ریپو) اسلامی در بازار بین بانکی ایران
منبع:
آموزه های اقتصاد اسلامی دوره اول بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
299 - 324
حوزههای تخصصی:
صوری سازی عقود بانکی یکی از زیان بارترین معضلات بانکداری بدون رباست. بررسی وجود قراردادهای صوری نه تنها در عقود بانکی بین بانک و مشتری غیربانکی؛ بلکه در بازار بین بانکی ضرورت دارد. این تحقیق با روشی توصیفی و رویکردی اجتهادی به بررسی امکان وجود پدیده قراردادهای صوری در ابزار توافق بازخرید (ریپو) اسلامی در بازار بین بانکی ایران می پردازد. بر این اساس، 6 معیار صوری سازی قراردادها مبتنی بر آرای فقها از طریق مطالعات کتابخانه ای و به شیوه تحلیلی - استنباطی سازمان یافته است. تطبیق این معیارها بر دستورالعمل اجرایی بازار بین بانکی نشان می دهد: معیارهای عدم آگاهی طرفین از مفاد قرارداد، محابات مبتذل، عدم التزام به لوازم عرفی قرارداد واقعی و عدم تطابق عنوان و معنون در قرارداد بر ابزار توافق بازخرید در بازار بین بانکی نیز صدق کرده و لذا این ابزار با معضل صوری سازی قرارداد مواجه است.
واکاوی فرایندهای عاملیت زنان در عرصه مجالس مذهبی تک جنسیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۴ شماره ۴ (پیاپی ۷۲)
103 - 130
حوزههای تخصصی:
فضاهای شهری زمانی به مکان های موفق تبدیل می شوند که بتوانند محصول کنش های جمعی مردم باشند و در شکل دهی به آن نقش ایفا کنند. مفهوم فضای سوم رویکرد نوینی است که با تأکید ویژه بر فضا، شکل گیری امر اجتماعی، تنوع بخشیدن به زندگی روزمره، ارتباط با هم نوعان و نگرش به جایگاه خود، تولید فضای شهری را نمایان می کند. زنان با شرکت در جلسات مذهبی نیاز به «در جمع بودن» را در مکانی فراهم می کنند که خودآگاه جمعی نسبت به «عمل به وظیفه دینی» وجود دارد و فضاهای ارتباطات اجتماعی خود را در سازگاری با عقاید رسمی و ارزش های تعریف شده در جامعه تولید می کنند. رویکرد این پژوهش کیفی و روش گراندد تئوری بوده است. جمعیت هدف این پژوهش 11 نفر از زنانی بوده اند که به عنوان مبلغ یا شرکت کننده در جلسات مذهبی حضور داشتند و به صورت هدفمند انتخاب شدند. هسته مرکزی پژوهش عاملیت زنان و استمرار کردارهای اعتقادی استخراج شد. مقولات مرتبط با علل و انگیزه های پاسخگویان از شرکت در جلسات مذهبی شامل احساس تعلق به فضا، تنوع بخشی به زیست روزمره، مشارکت مدنی، معرفت افزایی بوده است که با راهبردهای شخصی همچون استفاده از برنامه های جانبی، نمایش سبک زندگی، انعکاس گرایش های سیاسی محقق شده و پیامدهایی روان شناختی، اجتماعی، آموزشی و اقتصادی داشته است. مقولات مرتبط با زمینه ها در این فضای سوم شامل آشنایی با جلسات مذهبی از دوران کودکی، اعتقادات مذهبی، داشتن اوقات فراغت و بیکاری، وجود گروه های پیام رسان جلسات مذهبی و شرایطه مداخله گر نیز شامل کمبود فضای متناسب با اعتقادات، روزمرگی و مشگل گشایی بوده است. یافته ها نشان می دهد که زنان در برابر فضاهای شهر منفعل نیستند و به طور دائمی معناهای خود را خلق می کنند. آنها با قرار گرفتن در نوعی ساختار فضایی متناسب با نظام ارزش های رسمی به بازتولید باورهای مرسوم می پردازند و عاملیت خود را با انتخاب انواع متفاوتی از جلسات مذهبی نشان می دهند.
ارائه الگوی برنامه معاملات پویا در بازار سرمایه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و بانکداری اسلامی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۰
401-424
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، ارائه الگوی برنامه معاملات پویا در بازار سرمایه ایران، است. برهمین اساس، با استفاده از نظری، ازنظرات 16 نفر از خبرگان بورسی در سازمان بورس اوراق بهادار تهران و شرکت های سرمایه گذاری و همچنین اساتید دانشگاهی، تا مرحله اشباع نظری، استفاده شد. در این تحقیق، با استفاده از رهیافت گرندد تئوری و با تحلیل خط به خط مصاحبه ها، کدگذاری باز انجام شد. در طی کدگذاری باز، 58 مورد به عنوان مفاهیم اولیه از متن مصاحبه های انجام شده به دست آمد که در قالب 16 مقوله دسته بندی شد. در ادامه، با توجه به نتایج تحقیق، مدل پارادایمی تحقیق، در شش بخش شرایط علی، پدیده اصلی، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر، راهبردها و پیامدها، ارائه گردید. سرانجام، اعتبارسنجی و غربالگری مولفه های مدل تحقیق، با استفاده از پرسشنامه و روش دلفی فازی، انجام و برازش مدل تأیید شد و الگوی برنامه معاملات پویا در بازار سرمایه ایران، ارائه گردید.
بن مایه های عرفانی در رمان «چاه بابل» اثر رضا قاسمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۸۳
23 - 38
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی بن مایه های عرفانی در رمان «چاه بابل» اثر رضا قاسمی پرداخته شده است. روش تحقیق کتابخانه ای و به شیوه تحلیلی و اهمیت و ضرورت انجام تحقیق، بسامد قابل توجه بن مایه های عرفانی در رمان است. در همین راستا، مهم ترین بن مایه های عرفانی به کاررفته در رمان از جمله ضرورت کسب آرامش در زندگی پردغدغه مدرن، غربت اندیشی، فرشتگان، مراقبه، خودشناسی، تقلّای عروج، عالم ذرّ، تقدّس عدد هفت، عشق و انواع آن بررسی شد. نتایج پژوهش نشان داد که قاسمی در رمان «چاه بابل» شخصیت هایی خلق کرده که به دلیل بحران هویت و دل زدگی از روزمره های زندگی به عرفان و معنویت روی آورده اند. این شخصیت ها خود را همانند مجسمه هایی با بال های بریده می پندارند که در دنیا اسیر ملکوت ملال شده اند و شوق عروج به آسمان حقیقت در نهاد آن ها شعله می کشد. در مجموع، رضا قاسمی با اقتباس از داستان «هاروت و ماروت» داستانی آفریده که شخصیت های آن همانند هاروت و ماروت در دنیا مرتکب گناهانی شده اند و عقوبت آن، هبوط در دنیایی است که لذّت آن زودگذر و رنج و غم آن جان گداز است و میل به عرفان و صعود از فرش به عرش در تمامی ابعاد زندگی آن ها مشاهده می شود.