فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۲۰۶ مورد.
منبع:
دانش حفاظت و مرمت سال ۲ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۲)
74 - 84
حوزه های تخصصی:
شناسایی ویژگی های شیمیایی و میکروسکوپی لایه های خوردگی اشیای آهنی باستانی موضوع مهمی برای درک شرایط حفاظتی مجموعه های آهنی حفاری شده است. این مسئله در فراهم کردن سیاست های حفاظتی، به حفاظت طولانی مدت از آثار باستانی کمک می کند. در بسیاری از مجموعه های سراسر دنیا تعداد زیادی از اشیای آهنی به دست آمده از حفاری های مختلف وجود دارد. ایران در تاریخ باستانی متالورژی یکی از مناطق مهم است و بسیاری از مجموعه های فلزی متعلق به دوران مختلف از محوطه های باستانی ایرانی به دست آمده است. در این مقاله لایه ها و محصولات خوردگی تعدادی از اشیای آهنی بررسی شده تا مکانیزم خوردگی در آثار مشخص شود. اشیای آهنی از محوطه باستانی پَهلوج در شمال ایران به دست آمده که احتمالاً به اواخر دوره ساسانی مربوط است. اشیای به دست آمده از این کاوش هم اکنون در موزه کلبادی ساری نگهداری می شود. ریخت شناسی و مکانیزم خوردگی اشیا با میکروسکوپ نوری (OM)، میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM-EDS)، رادیوگرافی (X-Ray) و پراش پرتو ایکس (XRD) آزمایش شد و نتایج نشان می دهد لایه نازک خوردگی روی سطح اشیا را پوشانده است. قشر خوردگی سطح اشیا نشان دهنده ساختار چندلایه است که می تواند ناشی از تغییر شرایط تدفین در زمان دفن و تغییرات پس از حفاری باشد. محصولات خوردگی اصلی شامل اکسیدها و هیدروکسیدهای متفاوت آهن است و ریخت شناسی و مکانیزم خوردگی در اشیای مطالعه شده، نشان دهنده مدت زمان طولانی تدفین در خاک نسبتاً خورنده است. هدف از شناسایی روند فرسایش، طرح موضوع حفاظت پیشگیرانه و ایجاد شرایط حفاظتی مناسب در حفاری است. ایجاد شرایط محیطی مناسب برای نگهداری نمونه ها پس از حفاری مستلزم محیطی با میزان رطوبت و اکسیژن کم است. استفاده از مواد جاذب رطوبت یکی از ابزارهای کاربردی در کاهش رطوبت است.
مطالعه تطبیقی-تحلیلی سیر تحولات تاریخی-کالبدی مسجد حاج رجبعلی تهران
منبع:
دانش حفاظت و مرمت سال ۳ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۳)
1 - 18
حوزه های تخصصی:
مسجد حاج رجبعلی از بناهای قاجاری تهران است که در سیر تکاملی خود دستخوش تحولات بسیاری به ویژه از جنبه های کالبدی شده است و با وجود اهمیت ویژه تاکنون به طور شایسته بررسی نشده است. پژوهش های انجام شده بیشتر به بررسی وضعیت موجود بنا پرداخته اند. بیشتر اطلاعات حاصل از این پژوهش ها با اطلاعات موجود در اسناد تاریخی دوره های مختلف، به ویژه از نظر فرم کالبدی، هم خوانی ندارند و تناقضاتی از نظر تغییرات شکلی، زمانی و همچنین تاریخ احداث بنا مشاهده می شود. هدف اصلی این پژوهش بررسی سیر تحولات تاریخی بنا، به ویژه از دیدگاه کالبدی در دوره های مختلف به منظور تدقیق زمانی پیدایش و سیر تحولات بناست. برای این منظور از روش پژوهش کیفی با رویکرد توصیفی-تحلیلی-تطبیقی استفاده شده و گردآوری اطلاعات نیز به روش مطالعه کتابخانه ای، بررسی های میدانی و مصاحبه صورت گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد برخلاف اطلاعات موجود در برخی منابع، بنا به دوره محمدشاه مربوط است. همچنین برخلاف اطلاعات موجود در منابع کتیبه موجود در بنا نشان دهنده سال اتمام ساخت بنا نبوده و فرایند تکمیل بنا پس از تاریخ کتیبه نیز ادامه داشته است. تحلیل داده ها نشان می دهد فرم کالبدی بنا از زمان تکمیل تا اواسط دهه ۴۰ ثابت بوده است. تفسیر عکس های هوایی مشخص می کند بیشترین تغییرات کالبدی از اواخر دهه ۴۰ تا اواسط دهه ۶۰ رخ داده که کاربری های ناهمگونی را به بنا تحمیل کرده است. نتایج پژوهش به کمک تحلیل و تفسیر منابع اطلاعاتی که از نظر علمی و حقوقی قابل استناد هستند، ضمن تصحیح زمانی تحولات و کمک به تصحیح و بازترسیم تغییرات، سیر تحولات کالبدی- تاریخی بنا را بازیابی کرده و در رفع ابهامات مؤثر است. درنهایت ترکیب و تحلیل اطلاعات نقشه های تاریخی و عکس های هوایی به تعریف چهار دوره اصلی تغییرات کالبدی در بنا منجر شده که معرف اصالت کالبدی بخش های مختلف بنا نیز است.
تحلیل بحران برپایه سنجش عوامل مؤثر بر خوردگی فعال و ارزیابی بحران در مجموعه های برنزی باستانی
منبع:
دانش حفاظت و مرمت سال ۱ بهار ۱۳۹۶ شماره ۱
67 - 82
حوزه های تخصصی:
امروزه ارزیابی و مدیریت بحران در مجموعه های تاریخی فرهنگی یکی از موضوعات مهم در پژوهش های حوزه حفاظت پیشگیرانه است. در سالیان گذشته روش ها و دیدگاه های نسبتاً متنوعی در زمینه ارزیابی و مدیریت بحران در مجموعه ها و محوطه های باستانی مطالعه و استفاده شده اند و نتایج جالب توجهی از این پژوهش ها منتشر شده است. یکی از انواع مجموعه های موزه ای باستانی، مجموعه اشیای فلزی هستند که ممکن است در کاوش های باستان شناسی کشف شوند. در این پژوهش، استفاده ار رهیافت ارزیابی بحران جهت تخمین شرایط حفاظتی در مجموعه های برنزی باستانی مورد توجه قرار گرفته است. این رهیافت بر روی وقوع خوردگی فعال (بیماری برنز) و عوامل مؤثر بر آن در زمان دفن و پس از حفاری متمرکز شده است. بر این اساس، نتایج حاصل از مطالعات آزمایشگاهی بر اساس یک سیستم مطالعاتی از پیش انجام شده (سیستم فلز محیط خوردگی) شامل شناسایی ماهیت خاک، شناخت مکانیزم خوردگی و اثر آنها بر شرایط حفاظتی اشیای برنزی مورد توجه قرار گرفته است. به همین منظور، دو مجموعه برنزی به دست آمده از کاوش محوطه های هفت تپه خوزستان و سنگ تراشان لرستان مطالعه و بررسی شده اند. در پژوهش حاضر به ارزیابی شرایط در دو مجموعه اشیای برنزی پرداخته شده که شامل شناخت مخاطرات و عوامل آسیب رسان به اشیای برنزی در هنگام حفاری، نگهداری و حفاظت از آن ها و ارزیابی بحران بر اساس خوردگی فعال در دو مجموعه است. در نهایت شرایط حفاظتی و وضعیت حفاری و نگهداری اشیای دو مجموعه با توجه به ماهیت و وضعیت فرایند خوردگی رخداده در آنها و بر اساس نتایج حاصل از ارزیابی بحران در محیط موزه و خاک بررسی و تحلیل شده است.
مقدمه ای بر روش شناسی مطالعات آزمایشگاهی در فرآیند پژوهش و پاک سازی سکه های تاریخی
حوزه های تخصصی:
مطالعات آزمایشگاهی در شناخت بهتر سکه های تاریخی و تکمیل اطلاعات پژوهشی کمک بسیار مؤثری هستند. شاید برخی از افراد خبره بتوانند با یک نگاه ماهیت سکه را تشخیص دهند ولی این امکان همیشه و به خصوص در شرایطی که سکه پوشیده از رسوبات حجیم باشد و یا بحث تعیین اصالت آن مطرح باشد، وجود نخواهد داشت. لذا لازم است در کنار دید تجربی و مطالعات تطبیقی از روش های دقیق آزمایشگاهی نیز بهره گرفت. از طرفی شناسایی ماده و بستر اصلی یک اثر فرهنگی و همین طور رسوبات سطحی در روند فرآیند حفاظت و مرمت جزء ارکان اصلی بوده و نقش بسزایی در تعیین راه و روش و بقای اثر دارد. برای رسیدن به این امر استفاده از روش های آزمایشگاهی دستگاهی و میکروسکوپی اجتناب ناپذیر است. روش های زیادی در مطالعه سکه ها به منظور روشن شدن شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی زمان ضرب سکه استفاده می شود. روش هایی مانند پیکسی(PIXE) و فلورسانس اشعه ایکس(XRF) به دلایلی مانند دقت و غیر مخرب بودن بیشتر موردتوجه محققان قرارگرفته است. در این یادداشت با معرفی روش های مختلف در زمینه مطالعات مسکوکات ساخته شده با ضرب چکشی و ماشینی، به نقش و اهمیت مطالعات آزمایشگاهی از جنبه مطالعات تکمیلی و امر حفاظت و مرمت پرداخته می شود.
احیاء حیاط در خانه های معاصر: استفاده از راهکارهای خانه های سنتی در خانه های جدید (نمونه موردی: شهر همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مکتب احیاء سال اول زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱
12 - 23
حوزه های تخصصی:
پژوهش پیش رو به قیاس تطبیقی پیکره بندی فضایی و ایزوویست در ارتباط با رابطه حیاط با فضاهای زندگی در خانه های سنتی و معاصرهمدان پرداخته است. در این پژوهش فرض بر این است که فضاهای اصلی زندگی در خانه های سنتی نسبت به خانه های معاصر رابطه عمیق تری با حیاط داشته اند. در این نوشتار پس از انتخاب خانه های سنتی و معاصربه تحلیل آنها در نرم افزار تخصصی نحو فضا UCL Depth map پرداخته و برای دستیابی به انواع فعالیت ها و رابطه آنها با فضاهای خانه های سنتی تکنیک مصاحبه مورد استفاده گرفت و در نهایت شاخص های نرم افزار نحو فضا مورد ارزیابی واقع و نتایج بیان شد. مقایسه خانه ها نشان می دهد حیاط در خانه های امروزی نسبت به گذشته نقش انفعالی تری به خود گرفته اند و ارتباط آنها با فضاهای اصلی زندگی کمرنگ تر شده است. همچنین اتاق تنبی که افراد بیشتر اوقات خود را درخانه های سنتی در آن می گذراندند برای مصون ماندن از سرمای زمستان در بیشتر مواقع دارای ارتباط فیزیکی و بصری کمتری نسبت به بقیه فضاها با حیاط بوده است و در خانه های معاصر نشیمن بیشترین ارتباط را از نظر فیزیکی و بصری نسبت به بقیه فضاها با حیاط دارد که نشان دهنده توجه معماران معاصر به رابطه اصلی ترین فضای زندگی (نشیمن) با حیاط است.
گزارش حفظ و مرمت سفالی منقوش از تپه سیلوه پیرانشهر: یادبودی از اشیا غرق شده در سد سیلوه
منبع:
دانش حفاظت و مرمت سال ۵ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۳)
71 - 82
حوزه های تخصصی:
سفالگری هنری- فناوری است که از پیش از تاریخ تا کنون در طول چندین هزار سال تداوم یافته است. این نوع آثار به خصوص در ایران از تنوع سبکی و فن آورانه بالایی برخوردار هستند. در اغلب کاوش های باستان شناسی همواره شاهد کشف انواع مختلفی از این آثار مربوط به دوره های تاریخی مختلف هستیم، که مطالعه فنی و بازیابی فرم آن ها در بسیاری موارد می تواند اطلاعات خوبی را در اختیار پژوهشگران حوزه های مختلف قرار دهد . از جمله این کاوش ها، کاوش محوطه تپه سیلوه پیرانشهر است که سفال های متنوعی مربوط به دوره ها ی مس و سنگ، مفرغ قدیم، عصر آهن، و آثاری از دوره ی اشکانی و پس از آن دوره اسلامی از آن به دست آمده است. نمونه مورد مطالعه در این مقاله یک سفال نارنجی رنگ منقوش بارنگ های سیاه و قرمز و نقوش هندسی متعلق به عصر مفرغ از همین محوطه است. این اثر دارای رسوبات زیاد و آسیب هایی نظیر شکستگی و مفقودی است، که به شیوه نامناسب وصالی شده است. بنابراین نیازمند وصالی مجدد، پاک سازی و بازسازی بخش های مفقود، با در نظر گرفتن اصول مبانی نظری مرمت است. در همین راستا پس از انجام مطالعات و بررسی های ضروری آسیب شناسانه و فن شناسانه اثر با استفاده از روش های آزمایشگاهی، روش مناسب پاک سازی انتخاب و اقدامات لازم در راستای حفاظت و مرمت آن انجام شد.
تغییرکاربری تطبیقی میراث صنعتی، الگویی برای خلق فرصت های جدید درون شهرها
منبع:
دانش حفاظت و مرمت سال ۱ بهار ۱۳۹۶ شماره ۱
21 - 33
حوزه های تخصصی:
مفهوم میراث صنعتی در اواسط قرن بیستم یعنی دوره ه ایی که چندین و چند ساختمان صنعتی و منظر شهری ویران شد در انگلستان مطرح گردید. از آن هنگام به بعد تلاش های متعددی در راستای شناخت آثار میراث صنعتی شکل گرفته است. سایت های صنعتی نقطه عطفی در تاریخ بشریت شمرده می شوند. آن ها خاطرات روزهایی را در بر دارند که هم موجب پیشرفت و هم مایه رنجش بوده و در عین حال نمادی از امید به زندگی بهتر هستند. بناهای صنعتی توسعه فناوری کشورها را از طریق معماریشان نشان می دهند و ارزش های اجتماعی و فرهنگی زمان خود را نمایان می سازند. از دست رفتن کاربری صنعتی در دل شهرها و عدم توفیق اجتماعی آن، این مجموعه ها را به سرعت به فرمان تخریب می سپارد. انتقال روحیه کار و فعالیت و سبکی از معماری که متعلق به تجربیات جهانی است، لزوم حفظ و مطالعه این آثار را تشدید می نماید. اینجاست که دانستن چگونگی حفاظت از بناهایی که دیگر قادر به تأمین آینده ی خود نیستند اهمیت می یابد. عدم تأمین آینده به دلیل کاهش نیاز به این بناها به وجود آمده و نتیجه آن ایجاد محیطی متروک و ناامن است که به ظهور و پرورش جوامعی ناسالم دامن می زند. تغییرکاربری تطبیقی بنایی موجود و تاریخی و افزودن بنایی جدید به آن، حرکت، سرزندگی و تنوع بصری می آفریند، در عین اینکه شخصیت مجموعه حفظ می گردد. مقیاس عظیم کارخانه، تکرار ریتمیک آن، طول آن که به بی نهایت اشاره می کند و حتی رنگ های غم انگیز بنا، به هنگام جستجوی یک طراحی اصیل برای استفاده مجدد از آن یک موضوع کلیدی است.
استفاده از الاستومرها برای تخمین غلظت گاز ازون در محیط موزه
منبع:
دانش حفاظت و مرمت سال ۱ بهار ۱۳۹۶ شماره ۱
103 - 110
حوزه های تخصصی:
خطرات ناشی از گاز ازون برای آثار تاریخی و هنری، همچنین محدودیت های دسترسی و غیر قابل استفاده بودن دستگاه های سنجش گاز ازون در کلیه محیط های موزه ای، نیاز به ابزار پایش ساده، مقرون به صرفه، و قابل استفاده در موزه برای سنجش این گاز را دوچندان کرده است. از سوی دیگر الاستومرها موادی پلیمری با واکنش پذیری بالا نسبت به گاز ازون هستند و در این میان لاتکس که از الاستومرهای طبیعی محسوب می شود، بیش ترین حساسیت را نسبت به این آلاینده گازی دارد. همین امر موجب شده است که این ماده به عنوان دُزی متر گاز ازون مورد توجه قرار گیرد. در این تحقیق به منظور دستیابی به دزی متر ازون، اثر این گاز بر روی نوارهای لاتکسِ تهیه شده در شرایط مصنوعی مورد بررسی قرار گرفت. برای این کار از یک محفظه کهنگیِ مجهز به ژنراتور گاز ازون استفاده شد. از آنجا که اکسایش نوارهای لاتکس در محیط می تواند تحت اثر پرتوهای UV نیز اتفاق بیفتد، برای بررسی این فرایند و در مقایسه با گاز ازون نمونه های آزمایشی با استفاده از لامپ UV با طول موج 254 و 366 (nm) نیز کهنه شدند. کلیه بررسی های فوق در درجه حرارت oC 24 و 40% رطوبت نسبی انجام شد. نوارهای لاتکسِ دست نخورده و کهنه شده با استفاده از روش طیف سنجی ATR-FT-IR و میکروسکوپ دیجیتال مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج مطالعات انجام شده نشان می دهد که اثر اکسیدکنندگی گاز ازون و اکسایش پرتوهای UV بر روی نوارهای لاتکس متفاوت و قابل تمیز هستند. از سوی دیگر با انجام کالیبراسیون نوارهای لاتکس می توان غلظت گاز ازون را در محیط تخمین زد. برای راستی آزمایی غلظت گاز ازونِ حاصل از نوارهای لاتکس در محیط موزه از دستگاه سنجش گاز ازون استفاده شد و نتایج مورد تأیید قرار گرفت.
نگاه به بناها و شهرهای تاریخی به مثابه متن؛ رویکرد روایتگری در حفاظت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مکتب احیاء سال اول زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱
46 - 51
حوزه های تخصصی:
هر ساختار نظری در جهت حفظ میراث فرهنگی باید بتواند به سؤال «چگونگی» ادامه حیات بناها و محوطه های تاریخی پاسخ دهد و از آن جایی که مدرنیته بندهای ارتباطی ما با سنت و گذشته خود را قطع کرده، ساختار ارائه شده جدید باید تلاشی برای برقراری این ارتباط از دست رفته باشد. به همین دلیل پژوهش پیش رو تلاشی است در جهت ارائه ساختاری جدید در زمینه حفاظت از بناها و بافت های تاریخی تا بتوان با کمک آن به این میراث، حیاتی دوباره بخشید. در این پژوهش بیان می شود که رویکرد روایت گری چگونه می تواند با استفاده از توانایی خود در برقراری ارتباط بین گذشته، حال و آینده، وضعیتی از وجود و ماندگاری را به این میراث اعطا کند که نه تنها بتوانند به زندگی خود ادامه دهند، بلکه از نقش خود به عنوان عنصری منفعل در جامعه جدا شده و به شخصیتی تأثیرگذار در زمینه خود تبدیل شوند و با هویتی مستقل به زیست خود ادامه دهند در حالی که هم زمان برای حفظ بقاء با «تغییرات» زمانه نیز خود را منطبق می کنند. درنهایت بیان می شود که استفاده از این رویکرد به صورت ساختارمند و یا مکملی در کنار دیگر رویکردها می تواند به نتایج پایداری در زمینه حفاظت منتهی شود. در همین راستا در پژوهش پیش رو رویکرد روایت گری در نوشته های افرادی چون پل ریکور، هانس گئورگ گادامر، هایدگر و نایجل والتر کنکاش می شود.
مطالعه فنی و ساختارشناسی سفال خاکستری عصر آهن؛ مطالعه موردی سفال های کاوش محوطه زواره ور در دشت ورامین
حوزه های تخصصی:
عصر آهن در ایران ۱۴۵۰ ۵۵۰ ق.م) و فراتر از آن معرف دوره ای است که در مراحل تکاملی شاهد تحولات مهم اجتماعی فرهنگی اقتصادی و تکنولوژیکی بوده است. زوار مور محوطه استقراری از دوره آهن در دشت ورامین در منطقه مرکزی ایران است که در دهه های گذشته کاوش های متعددی در این منطقه توسط باستان شناسان مختلف انجام شده است. در کاوش سال ۱۳۹۷ انجام شده در منطقه زواره ور تعدادی سفال خاکستری مربوط به تدفین بدست آمده است. با توجه به پراکندگی گورستان های عصر آهنی و مطالعات فنی محدودی که در خصوص این آثار انجام شده است. آگاهی ما از نحوه تولید این آثار همچون بافت عناصر تشکیل دهنده و فرایند تولید از اهمیت بسیاری در شناخت تولید و فناوری سفالگری این دوره خاص برخوردار است. بنابراین نتایج حاصل از مطالعات آزمایشگاهی با استفاده از تکنیک های مکمل می تواند راه گشای دستیابی به فرایند تولید این آثار باشد. در این پژوهش تلاش شد تا با اطلاعاتی که از مطالعه ۹ نمونه سفال عصر آهنی این منطقه با استفاده از روش های آنالیز طیف سنجی جرمی پلاسمای جفت شده القایی (ICP-MS) و مطالعه کانی نگاری مقطع نازک (Petrography) شناخت دقیق تری برای انجام مطالعات تطبیقی و منشاء تولید محلی این آثار فراهم کرد. نتایج نشان داد که فازهای اصلی سفال های مورد مطالعه با رنگ خمیره خاکستری بر اساس کانی نگاری کوارتز Quartz سیلیس SiO2 ، کلسیت Calcite هستند. نتایج ICP-MS نیز تا حدود زیادی توانست بخشی از مشاهدات حاصل از تحلیل سنگ نگاری را تأیید کند. البته بخش بزرگی از خوشه بندی شیمیایی سرامیک ناشی از ناهمگونی در ترکیبات عنصری از تفاوت در منابع رسی مورد استفاده ناشی نمی شود همچنین خاک های مورد مطالعه از نظر عناصر کم مقدار شباهت زیادی با نمونه سفال ها دارد و می توان گفت که محلی بودن آنها را تأیید می کند.
مقایسه ترکیب ایزوتوپ های سرب در معادن کهن نقره ایران و تعیین منشأ آثار نقره ای
منبع:
دانش حفاظت و مرمت سال ۳ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۳)
101 - 111
حوزه های تخصصی:
مطالعه و بررسی شواهد فلزکاری و ردیابی معادن مورد استفاده بدون داشتن اطلاعات ژئوشیمیایی معادن کهن امکان پذیر نخواهد بود. همچنین اندازه گیری ایزوتوپ های سرب ابزاری قدرتمند برای شناخت منشأ کانی ها به ویژه ارزیابی منبع فلزات است. این مطالعه به منظور به دست آوردن الگو یا نقشه ای از اطلاعات ژئوشیمیایی ذخایر سرب، روی و نقره ایران انجام شده است. همچنین پژوهش های منشأیابی روی ظروف نقره ای به دست آمده از غار قوری قلعه و طرح پژوهشی شناسایی و بررسی معادن کهن نقره در منطقه تکاب را بررسی کرده است. اهمیت این منطقه به دلیل وجود ذخایر معدنی فلزی، به ویژه ذخایر سرب، روی و نقره و هم جواری با تمدن های کهن بود. نتایج آنالیز ایزوتوپی سرب این معادن با معادن کهن سایر ذخایر سرب، روی و نقره ایران بررسی و مقایسه شد. برای انجام آزمایش های آنالیز ایزوتوپی در مطالعات آرکئومتالورژی و تعیین منشأ آثار تاریخی و محوطه های فلزکاری لازم است از دستگاه طیف سنجی جرمی پلاسمای جفت شده القایی مولتی کالکتور یا MC-ICP-MS استفاده شود. از سوی دیگر، در مطالعات و بررسی های زمین شناسی از همین روش آنالیز ایزوتوپ های سرب در راستای شناسایی منشأ فلزات و محیط زمین ساختی کانسارها استفاده می شود؛ بنابراین به خوبی می توان از نتایج آزمایش ها در این گونه مطالعات استفاده شد و با انجام محاسبات، نسبت های ایزوتوپی سرب مورد نیاز در مطالعات تعیین منشأ به دست آمد. مقایسه نتایج آنالیز نسبت های ایزوتوپ سرب برای تعدادی از معادن کهن نقره در ایران نشان می دهد که میزان تفاوت نسبت های ایزوتوپ سرب ذخایر سرب، روی و نقره در زون و محورهای زمین شناسی ایران در حدی است که می تواند در منشأیابی محوطه های فلزکاری کهن و آثار نقره ای (که سرب موجود در آن عمدتاً از کانی های سرب، روی و نقره است) کمک شایانی کرد.
طلا در آرایه های تزیینی قرآن قاجاری (شناسایی رنگ طلایی در 5 نسخه خطی موزه ملی قرآن کریم)
منبع:
دانش حفاظت و مرمت سال ۲ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۲)
36 - 47
حوزه های تخصصی:
منابع مختلفی در موضوع آرایه های تزیینی و رنگ های استفاده شده در تزیینات نسخ خطی وجود دارد که می توانند مرجع خوبی برای شناخت این گونه تزیینات باشد. اما ضروری است مطالعات دقیق تری برای شناسایی رنگ های به کاررفته انجام پذیرد، تا شناخت ما نسبت به آثار، شناختی دقیق و علمی باشد. ازجمله این موارد کاربرد رنگ طلایی در آرایه های تزیینی نسخ خطی است که در این پژوهش به شناسایی آنها در نسخ تاریخ دار پرداخته شده است. با توجه به اینکه نسخه شناسان در فهرست نویسی ها یا شناسنامه های اموالی، رنگ طلایی نسخ خطی را زر (طلا) اعلام می کنند و از طرفی در دوران اسلامی کاربرد طلا در آثار و اشیا محدودیت دارد، این پرسش مطرح می شود که آیا کاربرد طلا در قرآن ها نیز محدودیت داشته یا از آلیاژهایی که تلألؤ طلایی دارند استفاده می شده است. بر همین اساس در این پژوهش به بررسی رنگ طلایی قرآن های خطی قاجاری پرداخته می شود تا مشخص شود در تزیینات قرآن ها از طلا یا از آلیاژهای آن استفاده شده است. در تحقیق حاضر 5 نمونه رنگ طلایی به کاررفته در 5 نسخه خطی مربوط به دوره قاجار شناسایی شد. این آثار مذهّب و مرصّع به دلیل نفیس بودن در فهرست آثار ملی ثبت شده است و در حال حاضر در موزه ملی قرآن نگهداری می شوند. این بررسی با میکروسکوپ پلاریزان (PLM) و میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM) مجهز به آنالیزگر (EDS) انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد طلا به عنوان رنگ دانه در تزیینات رنگ طلایی به کار رفته است.
یادداشتی بر استفاده از دانش تقارن در بازآرایی نقوش کاشی های تزئینی در بناهای تاریخی
منبع:
دانش حفاظت و مرمت سال ۵ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۳)
83 - 83
حوزه های تخصصی:
در گذشته هنر طراحی و نقاشی کاشی ها به صورت سینه به سینه و استادکار و شاگردی منتقل می شد، و هر بار خلاقیت هنرمندان مختلف، جلوه متفاوتی به این آثار می بخشید. از این رو شیوه های ترسیم این نقوش هیچ گاه مکتوب نشده است. همانطور که می دانیم، اغلب نقوش به کار رفته در تزیین کاشی های تاریخی، دارای منشأ هندسی هستند و تحلیل و یا ترسیم آن ها نیازمند آگاهی نسبت به دانش قرینه سازی است. لذا در این یادداشت تلاش شده است با طرح فرضیه تطابق عناصر متقارن در نقوش کاشی های تاریخی با عناصر متقارن بلورهای مواد، ضمن بررسی ساختار هندسی نقوش مختلف، قواعدی مبتنی بر داتش تقارن برای ترسیم این نقوش ارایه گردد. گمان می رود که با کمک این روش، بازارایی نقوش سنتی در صنعت تولید کاشی، و نیز بازیابی آن ها برای مرمت بخش های آسیب دیده با استفاده از فرمول نویسی و علامت گذاری آسان تر شود.
استحکام بخشی، حفاظت و مرمت نقش برجسته درگاه شمال غربی کاخ صد ستون، تخت جمشید
منبع:
دانش حفاظت و مرمت سال ۵ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۴)
20 - 37
حوزه های تخصصی:
گزارش پژوهشی حاضر در خصوص عملکرد نجات بخشی، حفاظت و مرمت نقش برجسته بلوک شماره 4 جرز شرقی، درگاه شمال غربی کاخ صد ستون تخت جمشید است. این درگاه مشتمل بر دو جرز شرقی و غربی است، که در طول سال های 1359 و 1360 تنها بر روی جرز غربی این اثر برنامه مرمت، آناستیلوز، بازسازی و استحکام بخشی توسط دفتر فنی (حفاظت و مرمت) به سرپرستی استاد حسن راه ساز و اجرای استادکاران قدیمی صورت گرفته است. این در صورتی است که تا سال 1397 هیچ گونه اقدامی بر روی جرز شرقی انجام نشده است تا اینکه با توجه به پایش های صورت گرفته و بررسی تحلیل آسیب های روی داده بر روی تزئینات نقش برجسته این جرز، کارشناسان حفاظت و مرمت پایگاه تصمیم بر راه اندازی کارگاه حفاظتی- مرمتی و انجام عملیات نجات بخشی این نقوش با هدف بنیان گذاری و توسعه روش های نوین مرمتی بر اساس مواد، مصالح جدید و نوین مرمتی آموزش دیده توسط متخصصان داخلی و ایتالیایی اقدام شود. در این گزارش با اشاره به یک بلوک از آن پرداخته خواهد شد. امید است که نگارندگان در مقاله حاضر بخشی از تلاش های صورت گرفته با هدف گسترش اقدامات نوین در پایگاه میراث جهانی تخت جمشید را توصیف، تحلیل و معرفی نماید.
بازیابی ویژگی های معماری پل خواجو و منظر و محیط پیرامون براساس اسناد تصویری و توصیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مکتب احیاء سال دوم تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳
36 - 47
حوزه های تخصصی:
یکی از راهکارهایی که می تواند سیر تحول کالبدی بناهای تاریخی را آشکار سازد، بهره گیری از اسنادی است که این تغییرات را نمایش می دهد. پل خواجو بر روی زاینده رود تنها پلی است که افزون بر پل جنبه های استفاده دیگری نیز داشته است. به همین دلیل کالبد این پل با دیگر پل ها اندکی تفاوت دارد. در اینجا این سؤال مطرح می شود که فرم ساختمانی پل خواجو در زمان های مختلف چگونه بوده است؟ این مقاله با اتکا به اسناد توصیفی و تصویری سعی بر آن دارد تا کالبد پل خواجوی اصفهان را در دوره های زمانی متفاوت بازسازی کند. جهت انجام این پژوهش با بررسی اسناد توصیفی و اسناد تصویری که از بازه های زمانی گوناگونی باقی مانده، کالبد پل بازسازی می شود. فرایند انجام این پژوهش به صورت مدل سازی تصاویر باقی مانده و تحلیل های متناظر با آن جهت شناخت پل و محیط وابسته به آن است. این پژوهش با به کارگیری روش مطالعات مقایسه ای و براساس مطالعات کتابخانه ای و میدانی انجام شده است. این پژوهش برای نخستین بار بر آن است تا کالبد اولیه پل خواجو و تغییرات فرمی آن را در طول زمان آشکار سازد. تحلیل ها آشکار کرد که ساختار پل و بناهای پیرامون وابسته به آن در دوره های گوناگون تغییراتی داشته است از جمله ساخت نیم طبقه ای بر روی پل و تخریب دیوار کشی سرتاسری پل در دوره قاجار و تخریب ساختمانی صفوی. با نام باغ برج در جبهه شمال شرقی و ساخت کاخی در زمان پهلوی تنها بخش کوچکی ازتغییرات بسیار پل بوده است.
آسیب شناسی نقش و جایگاه خیابان در طرح های توسعه شهری در ایران، نمونه موردمطالعه، بالاخیابان و پایین خیابان در شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مکتب احیاء سال دوم بهار ۱۴۰۳ شماره ۲
14 - 21
حوزه های تخصصی:
شهر تاریخی مشهد در دو دوره، نخست صفوی و سپس در دوره معاصر با ظهور خیابان های جدید روبه رو شده است. صفویه برای اولین بار با احداث یک خیایان (چارباغ) دروازه های شهر را به هم متصل و ساختاری جدید برای شهر ایجاد کرد، به طوری که نقش ترددی در آن فرعی بود. این محور را می توان مهمترین کانون اجتماعی شهر مشهد تا قبل از مداخلات مدرنیستی دوره پهلوی در مشهد دانست. در دوره بعد تا امروز با ظهور طرح های توسعه شهری همچون طرح جامع، خیابان ها با ظهور ماشین تعریض و مورد توجه قرارگرفتند که در خوانش متعارف به عنوان اندام های حمل ونقل شناخته می شوند. در سال های اخیر وزارت راه و شهرسازی با هدف احیا معانی و نقش های از دست رفته خیابان، اقدام به انتشار آیین نامه طراحی معابر شهری کرد. این پژوهش به منظور بررسی میزان اثرگذاری این آیین نامه بر احیای نقش خیابان در طرح های توسعه دو سؤال را مطرح کرد: 1. رویکرد طرح های توسعه شهری در تعریف نقش خیابان های شهری چیست؟ 2. آیین نامه طراحی خیابان های شهری به چه میزان در بازتعریف نقش خیابان مؤثر بوده است؟ چرا؟ بدین منظور این پژوهش نقش خیابان (بالاخیابان و پایین خیابان) در شهر تاریخی مشهد را در دو دوره زمانی قبل و بعد از طرح جامع بررسی کرده و سپس بر مبنای مقایسه آن ها به بررسی جایگاه خیابان در هر دوره پرداخته است. نتیجه پژوهش رویکرد جزءنگرانه طرح جامع به شهر را علت تقلیل نقش خیابان به معابر صرف دسترسی می داند. اساس اً رویک رد مدرنیس تی ط رح جام ع، خیاب ان را صرفاً اتصال دهن ده زون ه ای کارک ردی ش هر مدرن می شناسد. تغییر این وضعیت نیازمند بازنگری کلی در پارادایم حاکم بر طرح های توسعه شهری و تغییر آن به سمت رویکردی است که به شهر به مثابه یک کل واحد بشناسد. در غیر این صورت آیین نامه های مشابه منجر به تغییرات معناداری در نقش و جایگاه خیابان های شهری نخواهند شد.
بررسی روند تشکیل ترکیبات اکسیدی در آثار برنزی با استناد به مطالعات میکروسکوپی
منبع:
دانش حفاظت و مرمت سال ۱ بهار ۱۳۹۶ شماره ۱
89 - 102
حوزه های تخصصی:
به علت سازوکار پیچیده خوردگیِ آثار برنزی، توضیح ساختار مختلف لایه های خوردگی در این آثار تنها در سطوح میکروسکوپی امکان پذیر است. زمانی که شی ء برنزی خورده می شود، معمولاً اکسید مس I، اولین لایه خوردگی بر سطح آثار برنزی [به ویژه آثار] مکشوفه از محوطه های تاریخی است. لیکن بسته به شرایط محیطی، صورت های مختلفی از لایه های خوردگیِ اکسیدیِ غنی از قلع یا مس شکل می گیرد که در میزان مقاومت آثار در برابر خوردگی مؤثر است. شناسایی ترکیبات اکسیدی قلع یا ترکیبی از محصولات قلع مس با استفاده از شیوه های تجزیه دستگاهیِ معمول ساده نیست. با این وجود در پژوهش صورت گرفته با استفاده از قابلیت میکروسکوپ نوری در به تصویر کشیدن رنگیِ محصولات خوردگی با استفاده از نور قطبیده، روند شکل گیری اکسیدهای مس و قلع نمونه هایی از آثار برنزی مکشوفه از محوطه های مختلف ایران بررسی شده و در برخی موارد از شیوه میکروسکوپی روبش الکترون مجهز به سیستم تجزیه عنصری (SEM-EDX) جهت تکمیل روند شناسایی لایه های اکسیدی استفاده شده است. با توجه به نتایج به دست آمده، شناسایی شواهدی از اختلاف توزیع مس و قلع در ریزساختار حاصل از جدایش های ماکروسکوپی و میکروسکوپی، تشکیل محلول جامد مس در کنار مخلوط یوتکتیک مس اکسید مس در حین مراحل انجماد، وجود آخال های اکسیدی مس در ریزساختار فلز، حرکت لایه غنی از قلع از میان لایه اکسیدی مس، شکل گیری لایه های ساندویچی اکسید مس اکسید قلع، حل شدن انتخابی قلع در لایه های خارجی، پدیده جدایش مس از لایه های خوردگی و تغلیظ قلع در مرکز نمونه و در نهایت روند رشد معمول لایه اکسیدی مس و یا تخریب آن تحت شرایط خاص در نمونه آثار برنزی انتخابی با استفاده از تصاویر میکروسکوپی مطالعه شده است. نتایج مذکور تأییدی بر قابلیت شیوه های میکروسکوپی در مطالعه لایه های اکسیدی آثار برنزی است.
مطالعه نمونه سنگ های نیمه قیمتی موجود در کوشک احمد شاهی در مجموعه فرهنگی تاریخی نیاوران
منبع:
دانش حفاظت و مرمت سال ۵ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۴)
52 - 59
حوزه های تخصصی:
مجموعه فرهنگی تاریخی نیاوران در باغ بزرگی به مساحت حدود 11 هکتار در شمال تهران قرار دارد که از زیبایی و جذابیت طبیعی و تاریخی فراوانی برخوردار می باشد. بناهای این مجموعه متعلق به دوره های قاجار و پهلوی است. این مجموعه بناهایی چون کاخ صاحبقرانیه، کوشک احمدشاهی، کتابخانه اختصاصی و موزه جهان نما را در خود جای داده است. کوشک احمدشاهی، از جمله کاخ های قاجاری این مجموعه، فاقد کتیبه یا نشان تاریخ دار می باشد و طبق شواهد این بنا در زمان احمدشاه قاجار بنا شده است. در این بنای دو طبقه اشیاء و لوازم شخصی مربوط به رضا پهلوی قرار دارد. در طبقه همکف آن در ضلع غربی ساختمان دو اتاق که با ویترین شیشه ای از هم تفکیک شده اند قرار دارد. چهار ویترین شیشه ای و بزرگ که این دو اتاق را از هم تفکیک می کند، حاوی 106 قطعه سنگ قیمتی و نیمه قیمتی راف و تراش خورده همراه با تعدادی فسیل است. مطالعه و شناسایی نمونه های سنگ و فسیل موجود در این ویترین ها هدف اصلی این مقاله است. سنگ های مورد مطالعه به صورت راف و از خانواده کوارتز با رنگ های مختلف، کانی های معدنی مانند پیریت، کالکوپیریت، استیبنیت، گوگرد، سنگ های قیمتی مانند بریل و انواع مختلف فسیل ماهی، آمونیت، تریلوبیت و فسیل های عهد حاضر مانند مرجان و ماهی است. سه نمونه شاخص در این ویترین ها، نمونه الماس طبیعی همراه با سنگ میزبان کیمبرلیتی بوده که احتمالا مربوط به معادن آفریقای جنوبی است. نمونه شهاب سنگ تکتیت که از ماه آورده شده و توسط نیکسون رئیس جمهور وقت آمریکا هدیه داده شده است و چندین نمونه زیبا و راف کانی فیروزه همراه با سنگ میزبان متعلق به معدن فیروزه نیشابور است. نکته منفی این طرح نبود اطلاعات تاریخی در مورد نحوه جمع آوری، خرید و یا هدیه دادن این نمونه های کلکسیونی است که از طرف چه شخص و یا اشخاصی انجام شده است.
شناسایی رنگ دانه های آبی و قرمز به کاررفته در پنج نسخه خطی منسوب به دوره صفوی
منبع:
دانش حفاظت و مرمت سال ۲ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۲)
1 - 12
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، نوع و ساختار شیمیایی ۱۰ نمونه رنگ آبی و قرمز مربوط به پنج نسخه خطی دوره صفوی تعیین شده که هدف از آن شناسایی رنگ دانه های معمول در تذهیب آثار مکتوب هم عصر است. این مسئله در بحث فن شناسی مطالعات حفاظت و مرمت علمی و صحیح این آثار بسیار ارزشمند خواهد بود. در مرحله اول، بررسی تاریخی و کتابخانه ای در زمینه نوع و چگونگی تهیه رنگ های استفاده شده در نسخ خطی در دوره زمانی مد نظر انجام شد و در مرحله بعد، پس از نمونه برداری از نسخ و آماده سازی آنها، از میکروسکوپ الکترونی روبشی- طیف سنجی پراش انرژی اشعه ایکس (SEM-EDX) و طیف سنجی مادون قرمز تبدیل فوریه (FTIR) برای شناسایی رنگدانه ها استفاده شد. نتایج حاصل از بررسی و آنالیز رنگ های مطالعه شده، بیانگر این است که تمام نمونه رنگ های قرمز و آبی به کار رفته در این پنج نسخه، معدنی بوده اند. همچنین، نتایج نشان داد که رنگدانه های قرمز استفاده شده در این نسخ شنگرف (ورمیلیون)، اخرا و سرنج بوده و تمام رنگدانه های آبی آزمایش شده، لاجورد مصنوعی (اولترامارین) هستند. همچنین حضور نوار جذبی ضعیف در محدوده عدد موجی cm-۱ ۲۳۴۰ در طیف FTIR رنگ های آبی، نشان دهنده ی استفاده از نوع طبیعی اولترامارین است.
تاریخ گرایی در اقدامات جدید شهری (نمونه مطالعاتی محور تانگ پارادایز شهر شیان کشور چین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مکتب احیاء سال اول زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱
34 - 39
حوزه های تخصصی:
رویکردهای نو و کارآمد در اقدامات شهری عصر حاضر، باعث همگرایی قسمت های تاریخی شهرها با قسمت های جدید آن ها شده است. محوریت حفاظت از قسمت های تاریخی شهرها با به کار بستن راهکارهای متنوع، توسعه ای پایدار را برای این گونه شهرها رقم زده است. پروژه تانگ پارادایز نمونه ای از رویکردی تاریخ گرایانه است به خصوص ساختمان های همجوار با محور اصلی آن، گویای معماری گذشته چین در عصر حاضر است. در این پژوهش، فرایند شهری پروژه مذکور توسط تعاریف و منشورهای بین المللی حفاظت از میراث فرهنگی ارزیابی و تحلیل شده اند. هم چنین برای دستیابی به نتایج روشن، از اصطلاحات تخصصی حفاظت و تعاریف آن ها از تجربیات دیگر شهرهای تاریخی استفاده شده است. مقایسه تطبیقی رهیافت ویژگی های مطالعه موردی است. از سویی چنین فرایندی یا بازسازی گذشته، مانند بازسازی شهر ورشو بعد از جنگ بوده است و یا الگوگیری از معماری گذشته چین است. در حالی که معماری همجوار با محور اصلی پروژه تانگ پارادایز تا حد تقلید و تکرار سبک های گذشته معماری چین است. بیان معماری فوق، معماری گذشته چین نبوده و بیان امروز آن نیز نیست و همین ویژگی، آن را تبدیل به یک معماری و شهرسازی جعلی کرده است. این پژوهش بر این فرض است که رویکرد تاریخ گرایی در الگوهای معماری و شهرسازی، تهدیدی بزرگ برای اصالت فضاهای تاریخی شهری است. برای نمونه در محور تانگ پارادایز شهر شیان، تکرار سبک های گذشته معماری و شهرسازی چین، باعث التقاط فضای تاریخی شهر شده است.