فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۸۱ تا ۸۰۰ مورد از کل ۴٬۴۹۷ مورد.
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۰ تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲
85 - 92
حوزههای تخصصی:
زبان، درک ما را از واقعیت شکل می دهد و استعاره، ابزاری است برای توسعه ی زبان. پس استعاره ابزاری است برای توسعه ی ادراک ما از واقعیت. درگذار از دوره ی مدرن به پست مدرن، هنرمندان از استعاره و تمثیل به عنوان ابزاری برای شکل دادن به این تصویر متفاوت از واقعیت استفاده کردند. هدف از این مقاله، تشریح جزئیات این امر از منظر ساختارگرایی است. از این منظر استعاره، جانشینی اجزایی از بافت معنایی ناهمسان در نمودار همنشینی است. این مقاله، محصول را به مثابه متن بررسی می کند و با در نظر گرفتن سال های شکل گیری و به اوج رسیدن رویکرد پست مدرن و به شیوه ی تحلیل ساختاری متن، به مطالعه ی محصولاتی می پردازد که با هدف پشت سرگذاشتن پارادایم های غالب مدرنیته، طراحی شدند. نمونه هایی که برای این تحلیل انتخاب شدند، آثار سه دسته از طراحان بودند که در غالب سه سبک طراحی شده اند؛ رادیکال دیزاین و ممفیس در ایتالیا، دروخ در هلند و سبک پانک در آثار طراح انگلیسی، رون آراد. یکی از نکات مشترک میان این محصولات استفاده از استعاره برای غلبه بر وضعیت تک صدایی هنر مدرن است. نتیجه ی این پژوهش دست یافتن به دیدگاهی است که در نهایت امکانات بسیاری در جهت خلق محصولات جدید و خلاقانه در اختیار طراحان قرار می دهد.
سرآغاز منظره نگاری در نقاشی معاصر ایران با محمود خان صبا "ملک الشعرا"
حوزههای تخصصی:
منظره نگاری یکی از متداول ترین انواع نقاشی در تاریخ هنر جهان به شمار می رود. منظره و چشم اندازهای گوناگون و زیبا در طبیعت، هموارهیکی از موضوعات مورد توجه نقاشان و البته مخاطبان آن ها بوده است. در طول حیات نقاشی، پیوسته نقاشانی به منظره و منظره نگاری به عنوان سوژه اصلی آثار خود پرداخته اند. هرچند که منظره نگاری به معنای رایج امروزی از قرن هفدهم میلادی به وجود آمد و به طور کلی از عمر زیادی برخوردار نیست با این حال منظره نگاری به عنوان یک موضوع مستقل در نقاشی ایرانی بسیار متأخرتر است. مقاله حاضر پژوهشی است تاریخی و توصیفی که سعی داشته است با شیوه کتابخانه ای و میدانی به زمان پیدایش منظره نگاری در نقاشی معاصر ایران و همچنین معرفی چند تن از آغازگران این شیوه به ویژه "محمودخان صبا ((ملک الشعرا)) " بپردازد. بطور کلی نتایج تحقیق حاضر اذعان می دارد که سرآغاز منظره نگاری در ایران به دوران قاجار متأخر می رسد و از سویی دیگر، "محمود خان صبا" یکی از مهمترین آغازگران این گونه از نقاشی در ایران به شمار می رود و تعداد قابل توجه ای از آثار به جای مانده از وی را مناظر تشکیل می دهند.
گاهنگاری سفال مینایی براساس نمونههای کتیبه دار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۰ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳
45 - 56
حوزههای تخصصی:
در دوره میانی اسلام در ایران، مینا، یک اصطلاح کلی برای لعاب روی فلز، شیشه و سفال بود اما در دوره معاصر، مینایی به گروه خاصی از سرامیک، با نقاشی رولعابی و تزیینات پیکرهای، هندسی و گیاهی اشاره دارد که در بسیاری موارد به کتیبههایی مزین بوده و با طلا نیز آراسته شده است. این سفالینههای کتیبهدار، جایگاهی برای پیوند دو هنر سفالگری و خوشنویسی است و نشان میدهد علاوه بر اینکه خوشنویسی در تزیین سفالینهها حضور یافته، بلکه بستر مناسبی برای انتقال مفاهیم نیز بودهاست. کتیبههای رقمدار روی ظروف مینایی، این آثار را به اسناد با ارزش تصویری در هنر ایران بدل کردهاست. با استناد به این تاریخ ها و رقمها، میتوان محدوده زمانی تولید مینایی را تخمین زد و صنعتگران فعال در این صنعت را شناسایی کرد. هدف این پژوهش، گاهنگاری سفال مینایی براساس نمونههای دارای تاریخ و رقم است. نتایج پژوهش نشان میدهد، تولید این محصولات بین سال های 575 و 616 ه .ق بودهاست. القاب و کنیه سازندگان نیز، مرکز اصلی تولید مینایی را شهر کاشان نشان میدهد. علاوه براین، با استناد به رقمهای نگاشته شده میتوان شاخصترین صنعتگر مینایی را ابوزید کاشانی دانست. این پژوهش مبتنی بر شیوه توصیفی-تحلیلی است که با استفاده از اسناد و منابع کتابخانهای و مطالعات تصویری سفال های مینایی انجام شدهاست.
چیدمان عکس: عکس مستند به مثابه اثر هنری؛ در نشستی با حضور مهدی وثوق نیا، بهنام صدیقی، مهرداد افسری
حوزههای تخصصی:
بررسی رویکرد کیچ در عرصه ارتباطات بصری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واژه کیچ در قلمرو هنر به معنای آثار تکراری، تقلیدی و قابل دسترس است که با ویژگی هایی نظیر تکرار امر آشنا، تکثر، تقلید، بهره گیری از عواطف کاذب، به جای تعقل و دور بودن از ایده همراه است. امروزه تعاریف کیچ در عرصه های مختلف هنری، ادبی، سیاسی و فرهنگی، مورد استفاده قرار می گیرد و رویکردهای گوناگون و آرای متکثری در برابر آن وجود دارد. این پژوهش با اتخاذ رویکرد انتقادی به شیوع و گسترش کیچ و مصادیق آن در عرصه ای از ارتباط تصویری که در ارتباط با عموم مخاطبان و در بسترهای عمومی جامعه رواج دارد، پدیده مذکور را روندی بسیار مهم و تاثیرگذار محسوب می کند و آن را نیازمند خوانش و کنکاش می داند؛ زیرا نفوذ و همه گیری این پدیده در جامعه، ارتباط مستقیم با تنزل سطح ذائقه بصری مخاطبان و عدم آشنایی آنان با کیفیت زیبایی شناسی ناب، خواهد داشت. پژوهش حاضر با بهره گیری از روش توصیفی و ابزار جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای، به بررسی و تبیین کیچ و نمودهای آن در حوزه های مختلف ارتباط تصویری می پردازد. نتایج حاصل نشان می دهد، این پدیده منجر به تولید آثار ارتباط تصویری با ویژگی هایی نظیر تقلید و تکرار، حس آمیزی از طریق تکرار فرم های آشنا، رجوع تقلیل گرایانه به گذشته و سنت، انباشت و دلالت صریح، می گردد.
زبان بصری مَحاجِر در کوفی تزیینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۰ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴
59 - 72
حوزههای تخصصی:
صورتِ بصریِ نوشتار، نه تنها مفهومی جدا از عبارتِ نوشتار دارد، بلکه متفاوت با تصویر درک می شود. بر این اساس، نخستین بار برای تحلیلِ دست نوشته، اصول و نشانه های ویژه گرافولوژی را مطرح کرده اند. به نظر می رسد در نخستین تفاسیرِ حروفِ مقطعه نیز از روشی مشابه گرافولوژی استفاده شده است. از این رو، احتمال می رود با بهره گیری از این تفاسیر و به کمک اصول گرافولوژی، بتوان گوناگونی خط کوفی تزیینی را تحلیل کرد؛ به خصوص که در پژوهش های پیشین، کمتر به زبان بصری نوشتارِ کوفی اهمیت داده اند. در مقاله حاضر، انواع مَحاجِر کوفی تزیینی به روش توصیفی، تاریخی و تحلیلی ارزیابی می شود تا بخشی از زبان بصری کوفی تزیینی، یعنی حروف روزنه دار تا حد امکان بیان شود. بدین منظور، ابتدا بر مبنای توصیف و تحلیلِ فرم و ساختار مَحاجِر در کوفی ابتدایی، امکانِ وجود دو رویکرد «کمال گرا» و «وحدت گرا» در طراحیِ تزییناتِ مَحاجِر پیش رو نهاده می شود. سپس تحت عنوان این دو رویکرد، انواع مَحاجِر تزیینی توصیف و تحلیل شده و خاستگاه تحولات فرمی آن ها در تفاسیر تاریخی حروف مقطعه و اندیشه ها و تشبیهات حروفی برخاسته از این تفاسیر جست وجو می شود. در نتیجه، با دستیابی به نشانه های نمادین حروف، زبان بصری مَحاجِر کوفی تزیینی تا حدی گشوده می شود.
بررسی وتحلیل نقاشی های عامیانه مذهبی تکیه خوانساری در تخت فولاد اصفهان
حوزههای تخصصی:
قوش مذهبی نه تنها بر روی تابلوهای نقاشی، بلکه به عنوان بخشی از تزیینات معماری بر روی دیواره بسیاری از بناها، البته با توجه به کاربری سازه، مشاهده می شود. تکایا یکی از بناهایی است که با توجه به جایگاه و موقعیت اجتماعی خود، مورد توجه هنرمندان نقاش بوده است. کاربرد تکایا بیشتر برای برگزاری مراسم نمایشی مذهبی و آیینی از جمله نقالی،تعزیه و شبیه خوانی بوده است. به همین دلیل این مکان، در جامعه از ارزش و جایگاه ویژه ای برخوردار بوده است. تکیه آقاحسین خوانساری واقع در شهرستان اصفهان و در بخش جنوب غربی مجموعه فرهنگی تخت فولاد واقع است. این سازه یکی از معدود تکیه هایی است که در آن علاوه بر معماری، مقرنس کاری و کاشی کاری هنرمندانه دوره صفوی، شاهد آثاری از نقاشی دیواری هستیم. این نقاشی ها، با مضامین مذهبی و با تفکر شیعی ساخته و پرداخته شده است. سبک این گونه نقاشی به نحوی است که در کنار نقوش مذهبی، شاهد مفاهیم نمادین هستیم. در این پژوهش که بر اساس رویکرد علم باستان شناسی انجام پذیرفته، سعی شده چگونگی مضامین نمادین و مذهبی نقاشی دیواری این سازه شناسایی و واکاوی گردد. این تحقیق از نظر هدف، از نوع تحقیق های بنیادی است. هدف این مقاله، معرفی و ریشه یابی مفاهیم نمادین به کار رفته در نقوش دیواری تکیه خوانساری و شناسایی دیدگاه ها و اندیشه های هنرمندان نقاش این سازه است. یافته اندوزی داده ها به روش میدانی و اسنادی انجام گرفته است. به طور کلی نتایج مطالعات نشان می دهد که مفاهیم نمادین در قالب مضامین مذهب شیعی بازتاب ویژه ای داشته است و همچنین تحولات اجتماعی و سیاسی حکومت صفوی نقش بسزایی در شکل گیری هنری آن دوره داشته است.
هم پوشانی نقد و امر زیباشناختی در هنر (نقد فعال تر از خیال)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۰ بهار ۱۳۹۴ شماره ۱
5 - 12
حوزههای تخصصی:
زیباشناسی مدرن در مقوله های زیبایی و معنا حساب خود را از زیباشناسی کلاسیک جدا کرده و تجربه های زیباشناختی جدیدی را شکل داده است. دیگر از نگرش انسان به ایستایی و ثبات جهان، حتی در حوزه ی تفسیر و نقد، اثری نیست. وقتی کاری، مدرن یا پست مدرن توصیف می شود، با الزام به درک نوعی پیچیدگی، کار نقد پویاتر و دشوارتر از همیشه خواهد شد. با وجود هم پوشانی نقد و امر زیباشناختی، دشواریِ تعریف و تشخیص هنر مدرن و پست مدرن، و دشواریِ معنا کردنِ معنا مسئله می شود. وقتی نه معنایی هست (مثل ادبیات ابسورد)، و نه حتی فرمی تازه (مثل آماده - ساخت های دوشان و وارهول) باید تجربه و لذت زیباشناختی را وسعت بخشید. ازاین رو، دقت در کاربرد اصطلاحات و واژه هایی از قبیل معنا، تجربه و واکنش زیباشناختی برای نظم و انضباط بخشیدن به فرایند نقد لازم است. در هنری که خود نوعی نقد فرهنگی است، نقش منتقدان در برقراری ارتباط میان سوژه و ابژه زیباشناختی که شرط اساسی لذت بخشی است، مهم تر از پیش است. از قرن هجدهم که مفهوم ادراک هنر و تجربه زیباشناختی با یکدیگر هم پوشانی داشته اند، با وجود تمرکز بر اثر همچنان نوعی سوبژکتیویسم بر تمام نقدها ناظر است. در این نوشتار نسبت تجربه های زیباشناختی جدید با نقد نو بیان می شود.
کاربرد میراث کهن ساسانی در طراحی نشانه (مطالعه موردی: نشانه دانشگاه تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۰ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳
17 - 24
حوزههای تخصصی:
توجه به پیشینه تصویری و عنایت به فرهنگ و سنت های هنری گذشته همراه با نوآوری، مهم ترین عامل در دستیابی به عظمت و هویت هنری کنونی هر سرزمین می باشد. از این رو بررسی ریشه های طراحی گرافیک در ایران و چگونگی کاربرد آنها با توجه به مفاهیم نمادین، هدف و مسئله بنیادین این پژوهش به ویژه در رابطه با نشانه دانشگاه تهران بوده است. در این نوشتار، پس از اشاره به کاربرد نقش مایه های کهن ایرانی در طراحی نشانه های معاصر، بر اساس روند پژوهش، مفاهیم نمادین به کار رفته در طراحی نشانه دانشگاه تهران با توجه به پیشینه تصویری آنها در دوران ساسانی مورد تحلیل قرار گرفته اند؛ در این بررسی مشاهده می شود که بال و پر در هنر نمادین ساسانی، نمادهایی از ایزد بهرام هستند که شاهان ساسانی به لحاظ نیاز به افزایش قدرت فره ایزدی به این ایزد توجهی ویژه مبذول می داشتند و او را بسیار ستایش می کردند. این مفهوم با توجه به نوشته خوانده شده بر روی این پلاک گچی ساسانی و همچنین فرم دایره و ویژگی های آن در طراحی مفاهیم و معانی نمادین دانشگاه و اهداف سازمانی مورد انتظار، به شیوه ی قیاسی و تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته است
چیدمان گرافیک: پوستر آیینه تمام نمای اجتماع!؛ در گفتگویی با آرش تنهایی
حوزههای تخصصی:
تحلیل معناشناختی دو نگاره از شاهنامه فردوسی بر اساس الگوی نشانه شناسی اجتماعی تصویر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاهنامه فردوسی بیشتر از هر اثر ادبی دیگری در تاریخ نگارگری ایران مصور شده است. گستره مطالعاتی که تاکنون بر روی نگاره های مذکور انجام شده است را می توان به دو رویکرد عمده تقسیم کرد. در غالب این مطالعات، آثار صرفاً بازنمودی از متن مکتوب بشمار می آیند. تمرکز بررسی ها بر فُرم، تکنیک های اجرای آثار و دسته بندی های مکتبی بوده است. بخش دیگر، وارد حوزه معناشناسی آثار شده اند و هدفشان دست یافتن به دلالت های معنایی تصاویر بوده است. در این پژوهش که در گروه دوم قرار می گیرد، دو نگاره از داستان اسکندر در شاهنامه فردوسی، انتخاب شده است؛ یکی متعلق به دوره ایلخانی و دیگری متعلق به دوره صفوی. تحلیل معنایی تصاویر با استناد به الگوی نشانه شناسی اجتماعی تصویر انجام شده است، این روش در جهت دریافت جنبه ها و کارکردهای اجتماعی نشانه های تصویری به کار گرفته می شود. در این شیوه، بررسی ترکیب بندی در خدمت تفسیر دلالت های معنایی به کار برده می شود؛ همچنین برای تشریح معنا به عوامل بیرون از متن، یعنی بافت فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و غیره رجوع می شود. در نهایت مشاهده می شود چگونه تصویر در همراهی با گفتمان مسلط جامعه به یک ابزار قدرت بدل می شود.یافته های این پژوهش حاکی از آن است که، این نگاره ها که در کنار روایت مکتوب از شاهنامه قرار گرفته اند، استقلال تألیفی دارند و تنها افزوده ای بر متن نیستند؛ همچنین در دوره خود، کارکردهای اجتماعی داشته اند.
مجسمه های گچی سلجوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۰ تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲
39 - 50
حوزههای تخصصی:
مجسمه های گچی در روند تبارشناسی و تاریخ نگاری هنر سلجوقی مهجور مانده است. این گونه کمال یافته حتی از آن روی که مصداق بارز و تجسم یافته اندیشه «تحریم شمایل نگاری» در شریعت و فقه اسلامی است؛ در احتساب ظرفیت های هنری- صنعتی تمدن اسلامی نیز نادیده انگاشته و مورد بی مهری واقع شده است. با همه این تفاسیر وجود نمونه های درخور توجه و برجای مانده مجسمه های گچی از دوران سلجوقی، گواه آن است که هیچ عامل بازدارنده ای نتوانسته از نضج و تکوین این هنر- صنعت زیبا و به نوعی نبوغ هنری پویا و حصارگریز ایرانی، جلوگیری کند. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و شیوه استقرایی می کوشد جایگاه مجسمه های گچی در سیر تاریخی هنر سلجوقی را کاویده و با معرفی نمونه های شاخص و روش های تولید آن به احقاق جایگاه واقعی آن در تاریخ هنر ایران، مبادرت ورزد. همچنین با معرفی نشانه های محلی؛ بومی و ملّی ملحوظ در مجسمه ها و آثار گچی؛ نقبی بر ریخت و چگونگی تاثیرات پذیرفته شده از فرهنگ های دیگر نیز بزند. مجسمه های گچی سلجوقی شناسنامه ای زنده از زیبایی شناسی و پیشه وری هنری یکی از ادوار دوران ساز تمدن ایرانی- اسلامی است.
طراحی مجموعه- مبلمان فضای باز دانشگاه علم و صنعت ایران بر اساس مؤلفه های توسعه پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۰ تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲
77 - 84
حوزههای تخصصی:
تلاش بسیاری از دانشگاه های موجود در ایران در راستای تبیین سطوح نیازمندی های پایداری لازم برای آیندهاست تا موجبات ارتقای مفاهیم توسعه پایداررا فراهم آورند. از سوی دیگر بیشترین تمرکز آموزش عالی بر روی فضاهای رسمی آموزشی دانشگاه ها می باشد که این امر کم توجهی به فضاهای باز دانشگاه، به عنوان بستر آموزش غیر رسمی مفاهیم توسعه پایدار را به دنبال خواهد داشت. از این رو، این مطالعه که از نوع توصیفی- تحلیلی است با هدف طراحیمجموعه مبلمان، با رویکرد پایداری و روش طراحی کاربر محور انجام شده است تا گامی متناسب با نیاز دانشجویان به تعامل و مشارکت در محیط دانشگاه برداشته شود.در ابتدا لازم بود تا مشکلات مبلمان موجود استخراج و شرایط استفاده از فضای باز دانشگاه علم و صنعت ایران شناسایی شود. بر این اساس، وضعیت قرارگیری و استفاده ی کاربران از مبلمان موجود و فضاهای اطراف آن مورد بررسی قرار گرفت. نیازهای کاربران از طریق مصاحبه های نیازسنجی تعیین شد و پس از تدوین معیار های طراحی، به ایده پردازی پرداخته شد. سپس ایده نهایی توسط کارشناسان ارزیابیشد.نتایج بدست آمده نشان دادند که مجموعه مبلمان پیشنهادی توانسته است در حد قابل توجهی انتظارات کاربران را برآورده سازد و نهاد دانشگاه را به سمت توسعه ای پایدار سوق دهد.
The Visual Evidence of the Connection and Association between Shaykh Muhammed and the Court of Sultan Ibrahim Mirza (شواهد تصویری از ملازمت و ارتباط شیخ محمد نقاش با دربار سلطان ابراهیم میرزا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«شیخ محمد»، نقاش و خوشنویس عصر صفوی هیچ ردی از ارتباطش با سلاطین صفوی و حامیان درباری خود برجای نگذاشته است، اما شواهد تاریخی تأیید می کند بخش مهمی از فعالیت هنری شیخ محمد در دربار سلطان ابراهیم میرزا برادر زادة شاه طهماسب در مشهد بوده است؛ و به ویژه در خلق چندین نسخه از شاهکارهای درباری این عصر همکاری داشته است. از آنجاکه یکی از شاخصه های آثار وی توجه به جنبه های واقعیت و گسست از ادبیات و پرداختن به مضامین زندگی روزمره است، پرسش اصلی مقاله پیش رو این است که آیا می توان در تأیید مرقومات مورخین که شیخ محمد را ملازم سلطان ابراهیم میرزا دانسته اند، در لابلای آثار مرقوم و منسوب به او ردی از ارتباط وی با حامی و سلطان هنر پرور صفوی یافت؟ در جهت پاسخ به این پرسش، سه مجلس منسوب به شیخ محمد از نسخة هفت اورنگ مشهور به جامی فریر و نیز نگارة دولتی سرآغاز از یک نسخه ناقص هفت اورنگ موجود در کتابخانه موزه توپقاپی که نگاره های آن نیز به شیخ محمد سبزواری منسوب شده، معرفی و تحلیل شده است.
این مقاله به روش توصیفی تحلیلی و از طریق گردآوری اطلاعات به شیوة کتابخانه ای انجام شده و هدف از آن کشف ارتباط میان نقاش و حامیش سلطان ابراهیم میرزا است؛ تا بدین طریق گامی در جهت آشکارشدن زندگی و آثار این نقاش برداشته شود. نتایج حاصل نشان می دهد، شیخ محمد نقاش فرازهایی از زندگی حامی خود به ویژه جشن عروسی سلطان ابراهیم میرزا و همسرش گوهر سلطان خانم را به صورت ضمنی و در پس یک روایت ادبی به تصویر کشیده؛ و بدین طریق نشانی از ارتباط و ارادت خود را نسبت به سلطان مطرح می کند.
تداوم مبانی سنت بصری ایرانی با تأکید بر ترکیب بندی عکس های یادگاری دورة ناصری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در قالب های مختلف هنر درباری ایران، نوعی تداوم در به کار بردن برخی مفاهیم و اصول از جمله رعایت تشریفات مشاهده می شود. این تداوم به گونه ای موجب تبدیل ترتیب ها و تشریفات به قواعد اساسی در فرهنگ سنت بصری مقامی ایرانی شده است. عکاسی در دورة قاجار که تعارفات و تشریفات جزء لاینفک زندگی مردم به شمار می رفت، وارد ایران (1842م/1258ه .ق) شد. تقارن ورود عکاسی به ایران و حکومت ناصرالدین شاه که سخت شیفتة پدیدة عکاسی شده بود، موجبات رشد و ترقی این هنر را فراهم کرد. عکاسی در بدو ورود به ایران به علت هزینه هنگفت در خدمت دربار قرار گرفته و در آن محیط رشد کرد و به نوعی هنر درباری به شمار می رود، این قضیه انگیزه بخش انجام تحقیق پیش روست. پرسش طرح شده این است : تداوم سنت بصری مقامی ایرانی در نوع چیدمان پیکره ها در عکس های دورة ناصری به چه شکلی رخ نمایانده و از سوی دیگر ویژگی های فنی عکاسی چه تغییری در نحوه نمایش آن ایجاد کرده است؟
فرضیه حاکی از آن است که سیر تکامل عکاسی در محیط درباری سبب تأثر این پدیده در نوع چیدمان افراد، از تشریفات درباری شده که با بررسی مقوله ترکیب بندی پیکره ها در نقش برجسته های ایران و پیگیری این امر در بازنمایی های مشابه در عکس های دوره ناصری به اثبات می رسد. نقش برجسته یکی از هنرهای درباری است که همواره مورد توجه پادشاهان و تحت نظارت مستقیم دربار بوده و از این جهت شباهت بسیاری با محیطی که عکاسی در آن رشد کرده دارد. روش تحقیق به شیوه تحلیلی و مقایسه ترکیب بندی پیکره های موجود در نقش برجسته ها و عکس های دسته جمعی دورة ناصرالدین شاه قاجار است. نمونه های مورد مطالعه از عکس های عکاسان درباری دورة ناصرالدین شاه قاجار انتخاب شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که در ترکیب بندی افراد در عکس های دورة مذکور نیز سنت پرسپکتیو مقامی موجود در آثار هنری ادوار پیشین تداوم یافته، اما محدودیت های فنی رسانة عکاسی موجب دگردیسی در نحوه بازنمایی آن شده است.
روایت شاهنامه بر جام سفالین بیژن و منیژه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۰ بهار ۱۳۹۴ شماره ۱
49 - 58
حوزههای تخصصی:
جلوه های بارز هنر تصویری کهن را می توان برروی سفالنگاره های به جای مانده از قرون مختلف تاریخی ایران یافت. این آثار در گستره تاریخ، تمام سنن تصویر نگاری ایرانی راحفظ و انتقال داده اند، سننی که با روح هنر نقاشی ایرانی آکنده گشته و هویت تاریخی و ملی ایرانی را به تصویر کشیده اند. مورد مطالعاتی سفالنگاره بیژن و منیژه در راستای این تلاش نمونه مناسب و بستری جهت تحقیق معرفی می شود. جام سفالی با بهره گیری از زبان تصویری و رمزگونه به روایت داستان بیژن و منیژه از شاهنامه فردوسی پرداخته است. نوشتار حاضر می کوشد، با بررسی و شرح تصاویر جام سفالی در تطبیق آن با متن کلامی شاهنامه به رمز گشایی نقوش سفالنگاره بپردازد. جهت نیل به این مقصود، روایت داستان بیژن و منیژه از یک سو و خوانش متن تصویری سفالنگاره از سوی دیگر مورد بررسی قرار می گیرد. در این روند مشخص می شود، که چگونه متن کلامی شاهنامه از بستر نوشتار بربستر سفالینه انتقال یافته و هنرمند نقاش به گونه ای هنرمندانه دوازده فرم تصویری از داستان شاهنامه را منتخب و بر جام سفالی منقوش کرده است.مولف مقاله تلاش دارد با آنالیز و تحلیل دوازده فرم تصویری و تطبیق آن با داستان شاهنامه به هدف مقاله که همانا خوانش تصویری جام سفالین بیژن و منیژه است، نائل آید.
سیاست و بازنمایی (بررسی نقش ایدئولوژیک دوربین عکاسی و عکس در دوره ی پهلوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۰ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳
79 - 92
حوزههای تخصصی:
تاریخ عکاسی ایران، تافته ای جدابافته از تاریخ این سرزمین نیست. توجه به زمینه ی سیاسی که نقش تعیین کننده ای در روند تاریخی ایران داشته و زمینه ی اجتماعی که معمولاٌ قطب مخالفی برای سیاست بوده است؛ می تواند منظر مناسبی را برای بازخوانی آن فراهم آورد. بنابراین، ضرورت پژوهشی انتقادی در بخشی از این تاریخ ایجاب می شود. برای این منظور، از دریچه ی «گفتمان»، به تاریخ عکاسی ایران نگاه می شود. هدف از این پژوهش، تبارشناسی گفتمان عکاسی در دوره ی پهلوی و بررسی نقش «ایدئولوژیک» عکاسی در آن است. همچنین سعی می شود به بسترسازی این گفتمان برای روابط قدرت و به تبع آن سوژه و ابژه سازی ها پرداخته شود. پرسش این است که چه گفتمانی و چگونه در دوره ی پهلوی صورت بندی شده است؟ و این گفتمان چه ارتباطی با قدرت دارد؟ چارچوب مفهومی و روش این تحقیق را اندیشه های میشل فوکو تشکیل می دهد. نگارندگان در روندی تاریخی ، ثابت می کنند که گفتمانی «اجتماعی» با تحولات گوناگون ساختاری، آن هم بیشتر در حوزه ی «سیاست»، در این برهه از تاریخ عکاسی شکل گرفته و غالب آمده است. آن چه که مهم است، فرآیندی است که طی آن، سیاست عقلانی تر شده و پشت امر اجتماعی می نشیند تا هژمونیک شود. همچنین «هویت»، برساخته ی مهمی است که به آن پرداخته خواهد شد.
تبیین کارکرد معراج در روایات اساطیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عروج به ماورای ماده یا معراج، در آثار روایی و تجسمی جوامع خداباور (توحیدی یا چندخدایی) و اقوام غیرخداباور، نشان از توجه و اصرار انسان به برقراری ارتباط با جهان غیرمادی دارد و دامنه پراکندگی وقوع آن ، از شرق تا غرب دنیای باستان را در بر می گیرد. طیف گسترده معنایی معراج در اساطیر، از پرواز روح شمن، ورود قهرمان به جرگه خدایان و سفر به بهشت و جهنم تا تهذیب نفس و رسیدن به روشنگری را شامل می شود. در این مقاله، به منظور درک بهتر ارتباط تمدن های اساطیری با خدایان و ماورا، نمونه هایی از عروج به فراسوی دنیا در روایات اساطیری و آثار تصویری تمدن های هند، چین، ایران و بین النهرین، مصر، یونان و روم با روش اسنادی و کتابخانه ای جمع آوری و با رویکرد توصیفی- تطبیقی بررسی شده اند تا در پاسخ به پرسش های ماهوی (چرایی، چگونگی و چیستی) معراج، سه کارکرد استفهامی، استعلایی و استنتاجی برای این سفرها تبیین گردند. بدین ترتیب، با پژوهش در روایات اساطیری تمدن های نا م برده، در پرتو کارکرد استفهامی، پیش زمینه ها و انگیزه های شکل دهنده سفر معراج، در فرایند کارکرد استعلایی، چگونگی و حدود و ثغور تماس با عالم برین و در کارکرد استنتاجی، نتایج و دستاوردهای عروج در دو سطح فردی و اجتماعی مشخص شده است.
چیدمان گرافیک: تجزیه و تحلیل زیبایی شناسانه و تأثیر خوشنویسی سنتی در طراحی؛ نشانه های نوشتاری (لوگوتایپ) فارسی با رویکردی آموزشی
حوزههای تخصصی:
انسان پیش از تاریخ، رفته رفته به این نتیجه رسیده است که می تواند پیام های خود را به وسیله نقاشی و تصاویر به دیگران منتقل سازد. این کار اولین قدم در پیدایش و تحول فن کتابت و خط نویسی شمرده می شود. در این پژوهش تلاش می شود تا با بررسی موردی چند نمونه از نشانه های نوشتاری بر اساس خطوط سنتی و مروری بر شیوه های بیان گرافیکی در هر مورد معیارهایی برای تجزیه و تحلیل و بررسی نشانه های نوشتاری شناسائی شوند تا از این طریق امکان آموزش تخصصی تر لوگوتایپ افزایش یافته و از سوی دیگر دری به نقد علمی و بحث تخصصی نشانه های نوشتاری گشوده شود. تنها در مقالاتی پراکنده و گاه با موضوعات دیگر مطالبی در مورد نشانه های نوشتاری فارسی آمده است که نسبت به وسعت و امکانات این حوزه از دانش گرافیک بسیار اندک است. در پایان نامه های دانشجویی نیز که به لوگوتایپ اختصاص دارند کمتر می توان به شیوه ای علمی و کاربردی برای مطالعه لوگوتایپ دست یافت و بیشتر موارد را پژوهش های تاریخی تشکیل می دهند.
نشانه های نوشتاری بر اساس خطوط سنتی به نشانه هایی اطلاق می شود که در طراحی آن ها خوشنویسی و خطاطی سهم عمده ای دارد و دانستن این عامل از اهمیت بالایی برخوردار است. در حقیقت هنرمند طراح از هنر خوشنویسی و گرافیک، در طراحی یک خط نشانه استفاده می کند. البته تسلط کامل بر قوائد خوشنویسی و خطاطی و وقوف و شناخت مبانی سواد بصری و نوشتاری از ملزومات این امر به شمار می آید. استفاده از خوشنویسی برای طراحی یک نشانه، حالات گوناگونی دارد که با ذکر مثال به این اقسام می پردازیم.