مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
سفال مینایی
منبع:
نگره زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۴
5 - 19
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به تحلیل ترکیب بندی و مطالعه مشخصه های تصویری سفالینه های مینایی پیش از مغول (سده ششم و اوایل سده هفتم هجری) ، کاشی های زرین فام ایلخانی ( کاشان- سده هفتم هجری ) با نسخه کلیله و دمنه آل اینجو (شیراز- 707 ه.ق) می پردازد. هدف از این پژوهش تطبیق مؤلفه های تصویری این آثار است که در ادوار مختلف با ماهیت و مضامین متمایزی ترسیم شده اند. همچنین در پی یافتن الگوی های همانند و زمینه های پیدایی وجوه همسان با وجود فاصله زمانی دو سده در آثار مذکور است. سوالات پژوهش عبارتند از: 1- به کارگیری کدام الگوهای مشابه در تصویرنگاری آثار مذکور تداوم یافته است؟ 2- آیا می توان نگاره های نسخه کلیله و دمنه آل اینجو را دارای منشأ اثرپذیری مشترک یا ملهم از سفالینه های مینایی و کاشی های زرین فام دانست؟ این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی و با رویکرد تطبیقی انجام شده است و گردآوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ایی صورت گرفته است. نتیجه پژوهش نشان می دهد علی رغم دگرگونی های سیاسی، اجتماعی و رسوخ فرهنگ های مختلف در خلال سده ششم تا هشتم هجری، تأثیرپذیری و استمرار سنت های تصویری همانند، نظیر مبانی کهن و باستانی در این آثار مشاهده می شود. سیاست های فرهنگی حاکمان، بستر های اقتصادی نظیر توسعه تبادلات تجاری بین شیراز و شهرهای سازنده این سفالینه ها (نظیر کاشان، ری یا نیشابور) در این ادوار، شکل گیری نظام مند آموزش و رواج مهاجرت هنرمندان (به خصوص در ادوار بعد از حمله مغول به فارس)، در ملهم بودن نگاره های این نسخه از سفالینه های مذکور تأثیرگزار بوده است.
مطالعه پوشاک زنان ایران در سده ششم هجری و تأثیر آن بر جایگاه اجتماعی زنان بر اساس نگاره های سفال مینایی
منبع:
زن و فرهنگ سال دهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۴۰
21-36
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر بررسی چگونگی نوع پوشاک متداول زنان ایران در سده ششم هجری و تأثیر آن بر جایگاه اجتماعی زنان آن دوره بر اساس نگاره های سفال مینایی می باشد. جامعه تحقیق حاضر نقوش زنان بر سفالینه های مینایی است که با تکیه بر مستندات عینی از پوشش زنان مورد بررسی قرار گرفت. روش تحقیق این پژوهش توصیفی- تحلیلی است. شیوه گردآوری اطلاعات با کمک منابع کتابخانه ای و مطالعه میدانی به صورت بازدید از نقوش سفالینه های مجموعه های هنری صورت پذیرفته است. مطالعه منطقی و روشمند شواهد باستان شناختی، از جمله مشاهده چگونگی نوع پوشاک جوامع گذشته می تواند در بازسازی نظام اجتماعی و فرهنگی آنها نقش مهمی داشته باشد. شواهد باستان شناسی در دوره میانی اسلام همچون؛ نقاشی ها و نگاره های موجود بر سفالینه های مینایی و زرین فام، می تواند نقشی ارزشمند در شناخت و بازتاب نحوه نگرش و تأثیرات ساختار اجتماعی و فرهنگی بر نوع پوشاک زنان این دوره داشته باشد. برآیند مطالعه نشان می دهد که در این دوره عوامل مختلفی از جمله نوع اقلیم منطقه، الگوپذیری از سبک های کهن، سبک های بومی و نوع تقاضا بر کیفیت و چگونگی شکل ظاهری لباس تأثیرگذاربوده است. نوع پوشش زنان این دوره نیز متناسب با فضای اجتماعی و مجالسی که در آن حضور پیدا می کردند. در حقیقت مضامین و نوع نقوش روی پوشاک زنان دوره سلجوقی می تواند بیانگر بخشی از فرهنگ و جایگاه و مرتبه اجتماعی زنان آن دوره باشد.
مطالعه شیوه ساخت و اجرای تزیینات برجسته و زراندود در سفال مینایی دوران میانی اسلامی در ایران
حوزه های تخصصی:
سفال مینایی به گروهی از سرامیک، با نقاشی رولعابی و تزیینات پیکره ای، هندسی و گیاهی اشاره دارد که در بسیاری موارد به کتیبه های نسخ متمایل به رقاع و کوفی مزین بوده و گاهی با تزیینات برجسته کاری و طلایی آراسته شده است. با استناد به سفال های مینایی کتیبه دار، سفال مینایی در دوره بسیار کوتاهی (در حدود شصت سال) در ایران رواج داشته و سپس از بین رفته است. با توجه به اهمیتی که شناخت تکنولوژی های فراموش شده در هویت بخشی به فرهنگ و تمدن یک سرزمین دارد، مطالعه در شیوه ساخت و تزیینات این گونه هنرهای فرامو ش شده، به گونه ای حفاظت از آن به عنوان اثری ناملموس محسوب می شود. در این پژوهش، شناخت فناوری برخی تزیینات روی سفال مینایی از جمله برجسته کاری و زراندود، مورد توجه قرار گرفته است. این پژوهش مبتنی بر شیوه تجربی تحلیلی است که با استفاده از اسناد و منابع کتابخانه ای و مطالعات دستگاهی، روی سفال های مینایی انجام شده است. با کمک مطالعات دستگاهی و آزمایشگاهی، گستره دانش فناوری مربوط به تزیینات سفال مینایی، از لحاظ ساختار شیمیایی و میکروسکوپی مورد توجه قرار گرفته است. مطالعات تکمیلی، بررسی سند مکتوب عرایس الجواهر و نفایس الاطایب نوشته ابوالقاسم عبدالله بن محمد بن علی بن ابی طاهر را شامل می شود. نتیجه نهایی نیز از مقایسه داده های تکنولوژی و مستندات ابوالقاسم به دست آمده است. نتایج نشان می دهد که به منظور برجسته کردن سطح در سفال مینایی، از دوغاب تشکیل شده از گل بدنه که میزان اکسید سرب بیشتری نسبت به ترکیبات بدنه دارد، استفاده شده است. بخش برجسته روی لعاب زمینه اجرا شده و سپس روی آن مجددا لعاب زده شده است. نتایج همچنین هم سویی داده ها را با متن رساله وی تأیید می کند و نشان می دهد که در شیوه زراندود، از طلای به صورت ورق استفاده شده که با کمک یک چسب آلی چسبانیده شده است. در مرحله نهایی، ورق طلا طی یک عملیات حرارتی، روی سطح تثبیت شده است. بر اساس یافته های مزبور در بخش انتهایی پژوهش، به صورت تجربی، ورق طلا روی سطح لعاب چسبانیده و با کمک حرارت روی لعاب تثبیت شد.
بررسی نقوش سفالینه های مینایی ساوه در سده های ششم و هفتم هجری قمری براساس نمونه های موزه متروپولیتن
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال دوم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۶
4 - 20
حوزه های تخصصی:
ساوه، در میان پژوهشگران حوزه سفالینه اسلامی، به عنوان یکی از عمده مراکز تولید سفال مینایی سده های 6 و 7 هجری قمری شناخته شده است. با توجه به نمونه سفال های تاریخدار منسوب به ساوه؛ سده 6 ه.ق. دوران اوج ساخت سفال مینایی در این شهر در نظرگرفته شده است. این امر مرهون توجه حاکمان به هنر و پرورش هنرمندان این صنعت از یک سو و از سوی دیگر مهاجرت گروه کثیری از هنرمندان مراکز تولیدی کاشان و ری در پی حملات مغول، بوده است. نظر به وجوه اشتراک و تفاوت میان نقوش مورد استفاده در میادین عمده تولیدی تاکنون پژوهشی مستقل در این زمینه صورت نگرفته است. بر همین اساس نویسندگان با هدف شناخت هرچه موثرتر وجوه تمایز میان سفال های تولیدی مرکز ساوه با مراکز عمده ای همچون کاشان و ری، و در راستای پاسخگویی به پرسش هایی همچون: هنرمندان نگارگر سفال های مینایی ساوه، بیشتر از چه نقوشی برای تزئین این ظروف بهره می برده اند؟ و بیشترین مضامین و موضوعات نقوش تزئینی در سفال های مینایی ساخت ساوه کدامند؟ به بررسی نقوش، ترکیب بندی، رنگ پردازی و مضامین ادبی سفال های مینایی ساوه پرداخته اند. در همین راستا پژوهش حاضر به دلیل محدودیت های اتخاذ شده از سوی موزه های داخلی در خصوص در اختیار گذاشتن، و یا حتی تصویر برداری از ظروف مینایی، شانزده نمونه معرفی شده از سوی موزه متروپولیتن به دلیل تنوع، وضوح و کیفیت کارشناسی، انتخاب شدند. روش یافته اندوزی با استفاده از منابع کتابخانه ای و موزه ای، به صورت تاریخی تحلیلی و تطبیقی انجام پذیرفته است. مطالعات انجام گرفته، حاکی از شباهت نقوش به کار رفته در سفال های مرکز تولیدی ساوه با سفالینه های مینایی کاشان و ری و تأثیرگذاری عمیق مضامین ادبی بر موضوعات نقوش این سفال ها است.
ویژگی های بصری در سفالینه های مینایی با تأکید بر نقشمایه ها و ترکیب بندی (616-575 ه.ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش هنر سال هشتم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۵
۶۹-۵۳
حوزه های تخصصی:
از جمله سفال های با ارزش به یادگار مانده از میانه تمدن اسلامی، ظروف معروف به مینایی می باشند که در سال های 575 تا 616 هجری قمری در میانه تمدن اسلامی در اواخر سلجوقی و دوره خوارزمشاهی در ایران تولید می شدند. نمونه های این گونه سفال ها در یافته های ری، کاشان، ساوه و در تعداد محدودی در شهرهای نیشابور و تبریز یافت شده است که نقوش و جای گیری آن در بستر این سفالینه ها، از نظر روابط بصری و خلاقیت بالای تصویری حائز اهمیت است. حال این سؤال مطرح است که سفال مینایی که سبکی متفاوت از سفالینه های قبل و بعد از خود دارد، چه ویژگی های بصری را از نظر نقش و ترکیب بندی دارا است؟ در نوشتار حاضر سعی بر آن است که این ظروف از منظر نقوش و ترکیب بندی موردواکاوی بصری قرار گیرد که منجر به معرفی، شناخت، دست یابی و کشف الگوهای رایج تناسباتی و ترکیبی و تبیین انواع طبقه بندی در ظروف مینایی خواهد شد. این پژوهش بر پایه مطالعات کتابخانه ای، اسنادی و سایت های معتبر علمی شکل گرفته و به شیوه توصیفی_تحلیلی انجام شده است که نتایج حاصل از تحقیق، نشانگر آن است که نقوش سفالینه های مینایی در قالب پنج گروه نقوش انسانی، حیوانی، گیاهی، هندسی و نقوش نوشتاری تزیین شده اند و در شش نوع ترکیب بندی شاخص در بستر سفالینه های مینایی سامان یافته اند. روح اصلی این تزیینات اسلامی بیشتر در طرح های هندسی، گیاهی و کتیبه نگاری بازتاب یافته است و طرح های انسانی و حیوانی متأثر و برگرفته از داستان های ادبی و تاریخی هم چون شاهنامه فردوسی است.
گونه شناسی آرایه های هندسی پوشاک پیکره های موجود در سفال های مینایی سده 6 و 7 هجری قمری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سفال های مینایی که در اواخر دوره سلجوقی و خوارزمشاهی زیر نظر استادکاران سفالگر و نگارگر تولید می شده، از لحاظ گستردگی طرح و نقش، متنوع تر از آثار ماقبل خود هستند. در این گروه از سفال ها، پیکره های انسانی، از جایگاه خاصی برخوردار بوده و به دفعات در آثار سفالی مشاهده می شوند. در پوشاک این نقش مایه ها، نقوش هندسی متنوعی استفاده شده که این ویژگی، سفال های مینایی را از حیث کاربرد طرح های هندسی، بسیار قابل توجه نموده است. مطالعه و بازشناسی انواع تزئینات هندسی در پوشاک پیکره های انسانی موجود در سفال های مذکور، هدف این مقاله به شمار می رود. در راستای دست یابی به این هدف، پرسش اصلی پژوهش چنین است؛ نقوش هندسی در پوشاک پیکره های ترسیمی در سفال های مینایی از نظر تنوع در ساختار و جایگاه ترسیم چگونه هستند؟ این تحقیق، توصیفی بوده و روش یافته اندوزی، بر پایه مطالعات کتابخانه ای (سایت های اینترنتی، موزه های معتبر و غیره)، تهیه تصاویر و آنالیز نقوش سفال های مینایی به انجام رسیده است. روش نمونه گیری نیز بر اساس نمونه های در دسترس و متنوع بودن نقوش هندسی ترسیمی در پوشاک پیکره های انسانی است. نتایج یافت شده حاکی از آن هستند که تقریباً در اکثر لباس های پیکره ها در سفال های مینایی، از نقوش هندسی و بالأخص گره ها استفاده شده که تنوعی در حدود 30 نوع گره را شامل می شوند و گره "شش و تُکه"، از جمله پرتکرار ترین نقوش هندسی است. همچنین، از مطالعه نمونه ها درمی یابیم که تفاوت چندانی میان گره های استفاده شده در پوشاک مردان و زنان وجود ندارد و گویا هدف هنرمند، تأکید بر آرایه های هندسی، کاربرد این تزئینات بر روی البسه و ایجاد نقشی متفاوت از نقوش گیاهی بر روی پوشاک بوده که به زیبایی و با مهارت، به این هدف نائل آمده است.
تحلیل اسطوره شناختی داستان بهرام و آزاده براساس نظریه میتوس پاییز نورتروپ فرای؛ بستر مطالعاتی سفالینه منقوش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از رویکردهای مهم در نقد ادبی معاصر، رویکرد کهن الگویی است. مهم ترین نظریه پرداز نقد کهن الگویی، نورتروپ فرای، بر آن است که کهن الگوهای اسطوره ای، در انواع متون ادبی پدیدار می شوند و در جهان ادبی، چهار میتوس بنیادین که برابر با چهار فصل، در چرخه جهان طبیعت هستند، چهار ژانر اصلی در ادبیات؛ یعنی کمدی (بهار)، رُمانس (تابستان)، تراژدی (پاییز) و طنز (زمستان) را دربرمی گیرند. بنا به نظریه فرای، کانون تراژدی، قهرمانی است که در حیات خود شش مرحله را از معصومیت نخستین تا سقوط فرجامین طی می کند و در نهایت با قربانی شدنش، تعادل و آرامش بر محیط حاکم می شود. پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی تحلیلی به بررسی نقوش کاسه ای مینایی متعلق به دوران ایلخانی پرداخته و این داستان بهرام و آزاده را مطابق روایت شاهنامه فردوسی به تصویر کشیده است. هدف این پژوهش و نتیجه تحلیل این نقوش بر مبنای نقد کهن الگویی نورتروپ فرای نشان می دهد که روایت تصویری مذکور در قالب میتوس پاییز و ژانر تراژدی شکل گرفته است تا پیام سیاسی و اجتماعی ویژه ا ی را در قالب این داستان تصویری و ادبی به مخاطبانش، چه در دوران پیش از اسلام و چه پس از آن منتقل کند.
گاهنگاری سفال مینایی براساس نمونههای کتیبه دار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۰ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳
45 - 56
حوزه های تخصصی:
در دوره میانی اسلام در ایران، مینا، یک اصطلاح کلی برای لعاب روی فلز، شیشه و سفال بود اما در دوره معاصر، مینایی به گروه خاصی از سرامیک، با نقاشی رولعابی و تزیینات پیکرهای، هندسی و گیاهی اشاره دارد که در بسیاری موارد به کتیبههایی مزین بوده و با طلا نیز آراسته شده است. این سفالینههای کتیبهدار، جایگاهی برای پیوند دو هنر سفالگری و خوشنویسی است و نشان میدهد علاوه بر اینکه خوشنویسی در تزیین سفالینهها حضور یافته، بلکه بستر مناسبی برای انتقال مفاهیم نیز بودهاست. کتیبههای رقمدار روی ظروف مینایی، این آثار را به اسناد با ارزش تصویری در هنر ایران بدل کردهاست. با استناد به این تاریخ ها و رقمها، میتوان محدوده زمانی تولید مینایی را تخمین زد و صنعتگران فعال در این صنعت را شناسایی کرد. هدف این پژوهش، گاهنگاری سفال مینایی براساس نمونههای دارای تاریخ و رقم است. نتایج پژوهش نشان میدهد، تولید این محصولات بین سال های 575 و 616 ه .ق بودهاست. القاب و کنیه سازندگان نیز، مرکز اصلی تولید مینایی را شهر کاشان نشان میدهد. علاوه براین، با استناد به رقمهای نگاشته شده میتوان شاخصترین صنعتگر مینایی را ابوزید کاشانی دانست. این پژوهش مبتنی بر شیوه توصیفی-تحلیلی است که با استفاده از اسناد و منابع کتابخانهای و مطالعات تصویری سفال های مینایی انجام شدهاست.
همگامی متن و تصویر در نگاره های عاشقانه منقوش بر سفال سلجوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۲)
410 - 423
حوزه های تخصصی:
عصر سلجوقی، از درخشان ترین دوره های هنر سفالگری در جهان اسلام است و یکی از عوامل مهم این درخشش، همگامی تصاویر منقوش بر سفالینه های این دوران با ادبیات است. کتیبه ها و نقوش سفالینه های این عصر، تجّلی گاه فرهنگ و باورهای مردم زمانه خود بوده؛ به طوری که محمل مناسبی برای بازنمایی تاریخ، اساطیر، ادبیات و به ویژه روایت های ادبی همچون مضامین عاشقانه به شمار می آمده است. در این پژوهش درنظر داریم به شناسایی و تحلیل مضامین عاشقانه منقوش بر سفالینه های سلجوقی بپردازیم و برحسب نوع مضمون، پیوند و گسست متن و تصویر را در نمونه های منتخب، مورد ارزیابی قرار دهیم. پرسش این است: همگامی متن و تصویر در نگاره های عاشقانه منقوش بر سفال سلجوقی، با چه کیفیتی صورت گرفته است؟ هدف، شناسایی ارتباط مضامین عاشقانه با نقوش همان روایات بر سفالینه های سلجوقی است تا از این طریق تنوع مضامین عاشقانه ی مورد اقتباس در تصویرگری نقوش سفالینه های عصر سلجوقی شناسایی و ارتباط آنها با تصویر مشخص شود. این پژوهش با بهره گیری از روش تطبیقی- تحلیلی انجام گرفته و شیوه گردآوری مطالب کتابخانه ای_اسنادی است. جامعه آماری مبتنی بر 8 نمونه ممتاز از سفالینه های مینایی و زرین فام سلجوقی با مضامین عاشقانه پرتکرار ازجمله: بهرام و آزاده، لیلی ومجنون، خسرووشیرین، ورقه وگلشاه و بیژن ومنیژه است که براساس ویژگی های بصری و نوشتاری نمونه ها، دسته بندی و تحلیل شده اند. نتایج کلی تحقیق نشان می دهد که در اکثر نمونه های منتخب، همگامی متن و تصویر وجود دارد و بیشترین اقتباس در تصویرگری نقوش سفالینه های سلجوقی از متون داستانی پیش از اسلام بوده است.