مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
عکاسی قاجار
حوزههای تخصصی:
در این مقاله برای دستیابی به نگاه متفاوت از دیدگاه عکاسان ایرانی و اروپایی در عکس برداری از ایران دوره قاجار، از روش کتابخانه ای و تطبیق عکس ها استفاده شده است با این دریافت که عکس ها تأثیری مستقیم و غیر مستقیم بر روابط سیاسی ـ فرهنگیِِ شرق و غرب در قرن نوزدهم دارند و نقش تعیینکننده شاه و دربار در عکاسی ایرانی را نشان میدهند. دو فرضیه در این مقاله پی گرفته شده است: میزان تأثیر نگاه عکاسان غربی از جریان شرق شناسی قرن نوزدهم و دلایل عدم گرایش عکاسان ایرانی آن دوره به مستندنگاری اجتماعی. دراین میان به نیاز ضروری ریشهیابی تاریخی علل اعجاب گری عکاسی ایرانی نیز توجه شده است. عکاسان مورد بررسی قرار گرفته شده عبارتند از: آقا رضا عکاسباشی، عبدالله میرزا، ناصرالدین شاه، فرانسیس کارلهیان، لوئیجی مونتابونه، ارنست هولتسر و آنتوان سوریوگین. نتیجه نشان دهنده تأثیر بصری فرهنگ دیداری غرب و هنر ایرانی بر عکاسان ایرانی و جریانات حاکم بر کار هر دو طرف است. این نتیجه با توجه به شناختی که از تاریخ عکاسی ایران بر مبنای این دوگانگی به دست میآورد، در یافتن مسیر آینده این هنر و روابطی که از این طریق در حوزه ارتباطات بینافرهنگی ایجاد میشود، کاربرد پیدا میکند.
چیدمان جامعه: جامعه در قاب دوربین؛ معرفی آثار و رویکرد عکاسی آنتوان سوروگین از ایران عصر قاجار
حوزههای تخصصی:
پیدایش عکاسی در ایران به سال های ابتدایی حکومت محمدشاه قاجار برمی گردد که طی آن به درخواست شاه قاجار دستگاه های عکاسی از روسیه و انگلیس به ایران آمد. و در آذرماه ۱۲۲۱ خورشیدی نخستین عکس در ایران به ثبت رسید. در همان دورانی که ایرانیان مشغول آموختن عکاسی بودند، خارجیان مقیم ایران و سیاحان از جمله «لوئیجی پشه» به عکاسی از فضای ایران پرداختند. یکی از این خارجیان مقیم ایران آنتوان سوروگین (Antoin Sevruguin) بود که به عکاسی از نقاط مختلف ایران روی آورد. آثار سوروگین که آینه فرهنگ و جامعه ایران عصر قاجار است از معروف ترین عکس های این دوره به شمار می رود. عکس های آنتوان از جنبه های مختلفی نظیر تکنیکال، جامعه شناختی و نشانه شناسی قابلیت تجزیه و تحلیل دارند که نگارنده در این نوشتار ضمن معرفی زندگی هنری سعی دارد تا به معرفی آثار و رویکرد عکاسی او بپردازد.
تداوم مبانی سنت بصری ایرانی با تأکید بر ترکیب بندی عکس های یادگاری دورة ناصری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در قالب های مختلف هنر درباری ایران، نوعی تداوم در به کار بردن برخی مفاهیم و اصول از جمله رعایت تشریفات مشاهده می شود. این تداوم به گونه ای موجب تبدیل ترتیب ها و تشریفات به قواعد اساسی در فرهنگ سنت بصری مقامی ایرانی شده است. عکاسی در دورة قاجار که تعارفات و تشریفات جزء لاینفک زندگی مردم به شمار می رفت، وارد ایران (1842م/1258ه .ق) شد. تقارن ورود عکاسی به ایران و حکومت ناصرالدین شاه که سخت شیفتة پدیدة عکاسی شده بود، موجبات رشد و ترقی این هنر را فراهم کرد. عکاسی در بدو ورود به ایران به علت هزینه هنگفت در خدمت دربار قرار گرفته و در آن محیط رشد کرد و به نوعی هنر درباری به شمار می رود، این قضیه انگیزه بخش انجام تحقیق پیش روست. پرسش طرح شده این است : تداوم سنت بصری مقامی ایرانی در نوع چیدمان پیکره ها در عکس های دورة ناصری به چه شکلی رخ نمایانده و از سوی دیگر ویژگی های فنی عکاسی چه تغییری در نحوه نمایش آن ایجاد کرده است؟
فرضیه حاکی از آن است که سیر تکامل عکاسی در محیط درباری سبب تأثر این پدیده در نوع چیدمان افراد، از تشریفات درباری شده که با بررسی مقوله ترکیب بندی پیکره ها در نقش برجسته های ایران و پیگیری این امر در بازنمایی های مشابه در عکس های دوره ناصری به اثبات می رسد. نقش برجسته یکی از هنرهای درباری است که همواره مورد توجه پادشاهان و تحت نظارت مستقیم دربار بوده و از این جهت شباهت بسیاری با محیطی که عکاسی در آن رشد کرده دارد. روش تحقیق به شیوه تحلیلی و مقایسه ترکیب بندی پیکره های موجود در نقش برجسته ها و عکس های دسته جمعی دورة ناصرالدین شاه قاجار است. نمونه های مورد مطالعه از عکس های عکاسان درباری دورة ناصرالدین شاه قاجار انتخاب شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که در ترکیب بندی افراد در عکس های دورة مذکور نیز سنت پرسپکتیو مقامی موجود در آثار هنری ادوار پیشین تداوم یافته، اما محدودیت های فنی رسانة عکاسی موجب دگردیسی در نحوه بازنمایی آن شده است.
تأثرات نقاشی و عوامل فرهنگی در نوع چیدمان پیش زمینه و پس زمینه عکاسی دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پدیده ی عکاسی با اختلاف سه سال از اختراعش در اروپا همزمان با حکومت قاجار وارد ایران (1842م/1258ه .ق) شده و همزمان با آن رشد کرده است. عکاسی در ابتدای اختراع در اروپا جهت بکارگیری احتیاج به بستری مناسب داشته که به دلیل قرابتش به نقاشی از قواعد و ظرایف هنر نقاشی اروپایی بهره مند گشته است. فرضیه حاکی از آن است که این مدل تأثیرگذاری در ایران نیز تکرار شده و عکاسی دوره قاجار در نوع چیدمان پیش زمینه و پس زمینه از نقاشی ایرانی متأثر گردیده است. همچنین می توان گفت چینش صحنه عکاسی دوره قاجار تحت تأثیر فرهنگ جامعه ای که در آن رشد کرده، بوده است. هدف از این پژوهش تبیین ریشه های اثرگذار نقاشی و فرهنگی بر نوع چیدمان پیش زمینه و پس زمینه در عکس های ثبت شده دوره قاجار قبل از مشروطه می باشد. بدین منظور در ادامه نوع چیدمان پیش زمینه و پس زمینه موجود در نقاشی ایرانی به همراه تعدادی از عکس های دوره ناصر الدین شاه قاجار مورد مطالعه قرار می گیرد. نتایج حاکی از آن است که نوع چیدمان بکار رفته در عکاسی دوره قاجار قبل از مشروطه، آمیخته ای از ترکیب بندی سنت ایرانی و اروپایی است که در نوع خود سبکی کاملاً ایرانی است. روش تحقیق توصیفی – تحلیلی بوده و شیوه گردآوری منابع به صورت میدانی و کتابخانه ای است.
پرتره هایی ماندگار از عکاس گمنام قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۲ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲
117 - 130
حوزههای تخصصی:
میرزا سیدعلی خان مستوفی ملقب به اعتماد حضور فرزند میرزا سیدعلی اکبر مستوفی، یکی از عکاسان پرکار، اما گمنامِ دوره قاجار است. علی رغم به جای ماندن عکس های نسبتاً زیادی از وی در آلبوم خانه کاخ گلستان، مجموعه اسناد تصویری کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران و بر روی طاقچه های بسیاری از منازل قدیمی ایرانی، کمتر نام و نشانی از وی در منابع مختلف تاریخ عکاسی ایران یافت می شود. موضوع اغلب عکس های میرزا سیدعلی، رجال دولتی، صاحبان القاب و مناصب هستند که در آتلیه شخصی عکاس با سبک و سیاقی خاص به عنوان سندی برای دربار قاجار عکاسی شده اند. بسیاری از این عکس ها به قلم نقاشان چیره دست آن دوران نقاشی و به ص ورت چاپ سنگی در روزنامه های «ش رف» و «ش رافت» چاپ و منتشر شده اند. پرتره نگاری های بسیار به جای مانده از وی و ناشناخته ماندن این عکاس دلیلی بر بررسی و مطالعه آثار اوست. این پژوهش با استناد به منابع کتابخانه ای و تص ویری، به روش اسنادی- توصیفی انجام گردیده است و روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای و مشاهده ای بوده است. سعی بر این بوده است که با توجه به منابع بسیار محدود اطلاعاتی مکتوب از وی و کاوش در تصاویر به جای مانده، کلیت آثار، ویژگی ها و راه و روش عکاسانه اش با درنظرگرفتن جنبه کاربردی آثارش که اکثراً پرتره نگاری هستند، با دقت بررسی شود.
مطالعه ی تطبیقی عکاسی درباری قاجار و نقوش کاشی قاجاری از منظر وانمایی بودریار (مورد پژوهی عمارت قاجاری در استان کرمانشاه)
منبع:
فردوس هنر سال ۳ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۹
100 - 111
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: در دوران قاجار، نوعی از نقاشی با عنوان پیکرنگاری درباری با مختصات زیبایی شناسی جدید پدیدار شد که انفصالی از سنت نگارگری ایرانی را به همراه داشت. این سنت جدید، در نمایش واقعیت، متفاوت از گذشته عمل می کرد که بیشتر شبیه به واقع نمایی عکاسانه بود. هدف: پژوهش حاضر با ترسیم نمایی تاریخی از نقاشی پیکرنگاری درباری و عکاسی قاجار، تاثیر زیبایی شناسی عکاسانه را بر واقع نمایی پیکرنگاری درباری بررسی می کند و آن را بر اساس نظریه وانمایی بودریار مطالعه می نماید.سوال: مسئله اصلی پژوهش بررسی تاثیر واقع نمایی عکاسانه بر تغییر زیبایی شناسی نقاشی پیکرنگاری درباری است. روش تحقیق: برای رسیدن به پاسخ پژوهش از روش توصیفی و تحلیلی استفاده شده و شیوه ی دستیابی به اطلاعات، با استناد به منابع کتابخانه ای و براساس مطالعات نظری بوده است. نقاشی های بنای صارم الدوله به عنوان مورد پژوهشی مورد مطالعه قرار گرفتند.نتیجه گیری: با بررسی انجام گرفته میان عکاسی دوره قاجار و نقاشی های بنای صارم الدوله این نکته مشخص شد که عکاسی با ورودش به ایران در زمینه شبیه سازی و واقع نمایی بسیار مؤثر بوده است. شباهت های نقاشی های این بنا با مختصات زیبایی شناسی عکاسانه در ارائه شبیه سازی و مفاهیم، بسیار حائز اهمیت بوده و نشان دهنده آن است که هنرمندان برای رسیدن به شباهت ظاهری عکس و نقاشی بر پایه واقع گرایی تلاش کردند و تفاوت ها را به حداقل رساندند. در نهایت از منظر نظام سه گانه بودریار چنین نتیجه شد که نقاشی های پیکره نگاری درباری، به طور خاص آثار بنای صارم الدوله در مرحله آغاز مدرنیته تولید شده اند و به زعم بودریار به مرحله ی تولید، تکثیر و شبیه سازی تعلق دارند. هنرمند برای رسیدن به این شبیه سازی از تکنیک های چاپ و عکاسی کمک گرفته است و از نظر مفهومی نیز، حضور واقعیت و سوژه به طور توامان وجود داشته و در آخر به کمرنگ شدن رابطه ی واقعیت و سوژه منتج شده است.