فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۴۱ تا ۸۶۰ مورد از کل ۴٬۴۹۷ مورد.
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۱۹ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲
37 - 48
حوزههای تخصصی:
هنر موزاییک کاری به عنوان یک عنصر تزیینی در بنا، از قدمتی چندین هزار ساله برخوردار بوده و در تمدن های مصر، بین النهرین، یونان، روم و بیزانس بطور گسترده مورد استفاده قرار گرفته است. اما این هنر در ایران باستان با اقبال چندانی مواجه نبوده و تنها در سطحی اندک در دوره ساسانی و در حیاط موزاییک کاخ بیشاپور، اجرا گردیده است. پژوهش پیش رو، با استفاده از روشهای علمی– آزمایشگاهی به بررسی و شناخت مواد، مصالح و تکینک های به کار رفته در ساخت این هنر پرداخته و مقایسه ای دارد بین مواد و مصالح و تکنیک های ساخت موزاییک کاری کاخ های ساسانی و هنر موزاییک کاری روم باستان. نتایج حاصل از مطالعات علمی- آزمایشگاهی این پژوهش، ضمن مشخص نمودن مواد و مصالح موزاییک های ساسانی، وجه تشابه این مواد با مواد و مصالح تزیینات موزاییک کاری تمدن روم را نیز مورد بررسی قرار می دهد و تاثیرات متقابل آنها بر یکدیگر را ارزیابی و با توجه به ویژگی های هنری و فنی موزاییک های بیشاپور، سعی در شناسایی هویت ملی سازندگان آنها می نماید. بر بستر مطالعات فنی انجام شده در این پژوهش، امکان بازآفرینی و ساخت تزیین موزاییک کاری با تکنیک دوره ساسانی مهیا گردید. روش تحقیق این پژوهش بر بستر انجام مطالعات تئوریک، مطالعات آزمایشگاهی و تجزیه و تحلیل داده ها در هر بخش از مطالعه استوار است.
چیدمان هنرهای تجسمی معاصر: مقایسه تطبیقی تصویر فرشتگان در نگاره های (اسلامی) ایران با نقاشی (دوره های بیزانس و رنسانس) در اروپا
حوزههای تخصصی:
فرشته، موجودی لطیف و نامریی با قدرتی فراتر از زمان و مکان می تواند برتر از مقتضیات بشری سیر کرده و بین آسمان و زمین به حرکت درآید. او مخلوقی آسمانی و رابطی میان خدا و انسان بوده و در آثار هنری اغلب به شکل انسان بالدار ظاهر شده است. فرشته رمزی کهن است که در تمام تمدن ها و ادیان، راهیابی به ملکوت را میسر می سازد. تصویری از خیال که در پی هماهنگی با خدا و کائنات است. بنابراین بسیاری از مفاهیم مقدس با فرشتگان ارتباطی تنگاتنگ دارند. از این رو تصاویر و نقاشی های فرشته از اهمیت بسیاری برخوردار هستند زیرا که ارتباط ادیان و فرهنگ ها را ثابت و روشن می نمایند. در طول تاریخ، فرشتگان را بر اساس اعتقادات و باورهایشان تصویر کرده اند. فرشته ها در هنر قدسی شرق و یا غرب ویژگی های تصویری متفاوت و گاه مشابهی با یکدیگر دارند و گاه نیز از نظر موضوعیت از یکدیگر تمیز داده می شوند به طورمثال می توان گفت که فرشته ها در هنر قدسی شرق و یا غرب (بیزانس، قرون وسطی) موجوداتی روحانی و ملکوتی تصویر شده اند. و درحالی که از دوره رنسانس به بعد فرشته ها اغلب جنبه انسانی و مادی تری پیدا کرده اند.
پژوهش حاضر تلاش دارد وجه تصویر فرشتگان در دو مقطع تاریخی هنر دوران بیزانس و رنسانس را با هنر نگارگری ایرانی از منظر ساختار تصویری بررسی نماید. این پژوهش در راستای شناخت ابعادی از نگارگری ایرانی (پس از اسلام) هم می باشد.
بررسی سنگ نگاره های باستانی اسبقته یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایران شاهراه تمدن های باستانی و مهد فرهنگ های قبل تاریخ، هزاران راز نهفته در خود پنهان کرده است. در این میان، سنگ نگاره ها از نو یافته ترین هنرهای ایران هستند که در نقاط مختلف ایران پراکنده اند و هریک نشان و کلامی از دنیای باستان دارند. در این پژوهش، سنگ نگاره های اسبقته (هسبخته) را انتخاب و بررسی کردیم. این آثار که در روستای شواز استان یزد قرار دارند، ازلحاظ قدمت و تنوع نقوش قابل بررسی هستند و نوع بینش و آداب زندگی انسان در آن دوران را نشان می دهند. این مقاله را با روش توصیفی- تحلیلی و جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای، مشاهده و مصاحبه انجام دادیم. با بررسی انواع نقوش حکاکی شده در این منطقه، با نمادهای باروری و زایش (بز کوهی و قوچ)، نمادهای مهرپرستی (چلیپا و حلقه مهر)، نماد جهت نما و نقوش حیوانی، انسانی و گیاهی مواجه می شویم که قدمت زیاد سکونت در این منطقه و اعتقادات و آیین های اولیه ساکنان را نشان می دهند.
بررسی و تحلیل نقش برجسته های قاجاری مجموعه سنگ تاق بستان، کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۱۹ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲
27 - 36
حوزههای تخصصی:
نقش برجسته ها، یکی از مهم ترین مدارک باستان شناسی جهت شناخت جنبه های تاریک فرهنگ های گذشته به شمار می روند. در مجموعه ی سنگ تاق بستان، 47 نقش برجسته که احتمالاً تزئینات بنایی را تشکیل می دهند، نگهداری می شوند. به نظر می رسد این تزئینات از بنایی خارج از کرمانشاه بدست آمده و هیچ گونه ارتباطی با بناهای قاجاری کرمانشاه نداشته باشند. با توجه به اینکه مجموعه فوق تاکنون مورد مطالعه هنری و باستان شناختی قرار نگرفته ، پژوهش حاضر نخستین تلاشی ست که با این منظور صورت پذیرفته و هدف از آن نیز شناسایی هویت و جریانات مؤثر در شکل گیری آنها می باشد. موضوعات حک شده، صحنه های بزم و جشن درباریان، شکارِ شاهانه در شکارگاه، تک چهره هایی از سربازان تفنگ به دست قاجاری و نقوش گیاهی و گل و مرغ می باشد. مهم ترین سوال پژوهش حاضر عبارتست از؛ دلایل، زمینه ها و الگوهای هنری مؤثر در ایجاد نقش برجسته های مزبور کدامند؟ نتایج پژوهش نشان می دهد که الگوپذیری شاهان قاجار در نقش برجسته سازی از هنر ایران باستان، هنر صفویان و هنر غربی به وضوح مشهود است. به علاوه با مطالعه ی تطبیقی نقوش، احتمالاً این مجموعه مربوط به بنایی اشرافی در شیراز (؟) یا اطراف آن بوده و احتمالاً در زمان فتحعلی شاه بنا شده است. روش بکار رفته نیز استفاده از مطالعات مقایسه ای و منابع دستِ اول دوره ی قاجار به منظور شناسایی ماهیت و جریانات هنری مؤثر بر آنها است.
تکوین معیارهای زیبایی شناسی صفحات وب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۱۹ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲
57 - 68
حوزههای تخصصی:
بررسی زیبایی در محیط تعاملی وب به معنای توجه به مخاطب به مثابه ی دریافت کننده ای منفعل نیست بلکه به معنی نیاز به روشی برخط است تا بتوان مخاطب را در فرایند طراحی وارد نمود. هدف از پژوهش، پیشنهاد روشی برای اخذ بازخورد مخاطب و تحلیل نتایج به منظور دست یافتن به معیارهای زیبایی شناسی مخاطب محور است. روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی، همراه مطالعات کتابخانه ای، پژوهش میدانی و مصاحبه است. جهت تحلیل داده های حاصل از مصاحبه ها، از شیوه ی تحلیل محتوای استقرایی با استفاده از روش پیشنهادی «میرینگ»، در سه مقوله؛ وضعیت حرفه ای، مسایل فنی و ویژگی های زیبایی شناسی استفاده شده است. نتایج نشان داد که آنچه سبب تفاوت رفتارها می شود، ناشی از اختلاف فرهنگی است. از این رو، جهت سازماندهی نظام ادراک بصری و ابزار سنجش سطوح انطباق فرهنگی، سه نظریه ی نشانه شناسی، گشتالت و افردنس که به تحلیل نشانه شناسانه ی عناصر بصری، تشریح قوانین حاکم بر ادراک ذهنی و نحوه ی تعامل مخاطب با صفحات داخلی وب گاه می پردازد، مورد استفاده قرار گرفت. تطبیق این سه سطح مشخص کرد که مخاطبان ایرانی قادر به شناسایی الگوهای نشانه ای برگرفته از فرهنگ بومی هستند. اما تمایل بیشتری به برقراری ارتباط با وب گاه های ساده ی طراحی شده بر مبنای قوانین گشتالت و الگوهای تکراری مشخص دارند. در مقابل از توانایی پایینی در کشف ویژگی های تعاملی افردنس برخوردار هستند.
فرمالیسم از نگاه کلایو بل و نیکلاس لومان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۱۹ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳
13 - 18
حوزههای تخصصی:
در تحلیل های زیباشناختی همواره اندیشمندان سعی بر آن داشته اند تا هنر را با ویژگی خاصی تعریف کنند که فصل مشترک تمام آثار هنری باشد. اما، آن چه آنان ارائه کرده اند، مانند بازنمایی و فرانمایی صرفاً برخی آثار هنری یا دوره های هنری را پوشش می دهد. فرمالیسم چونان روشی در تحلیل زیباشناختی با غرض فائق آمدن بر این معضل، بر عناصر ساختاری و ویژگی های صوری، حسی یا ادراکی تأکید می کند. ضرورت بکارگیری چنین روشی در دور شدن هنر مدرن از ارائه ی تصاویر واضح و روشن است. برخی تحلیل گران با توسل به گرایش فرمالیستی تلاش کردند تا علت انگیزش زیباشناختی را در مواجهه با فرم بجویند. کلایو بل، یکی از تحلیل گران فرمالیست، فهم هنری را بر نمایش «فرم معنادار» استوار دانست، البته ابهام فرم و اصطلاح معناداری، یکی از نقاط ضعف نظریه اوست. به نظر می رسد در نظریه ی سیستمی نیکلاس لومان، فرمالیسم و فرم، متفاوت از آن چه تاکنون متداول بوده به گونه ای تعریف شده که چه بسا بتواند موضع بل را نه ابطال، بلکه تعدیل کند، زیرا لومان، فصل مشترک تمام آثار هنری را در مشاهده می دانست. در این نوشتار با تطبیق آرای این دو اندیشمند از خلال ترجمه، تحلیل و تدقیق در آثار اصلی آنان به برداشتی متفاوت از فرمالیسم دست یافته می شود.
چیدمان عکس: کولی های غریب و «کودلکای» غربتی؛ نگاهی به زندگی و آثار ژوزف کودلکا
حوزههای تخصصی:
چیدمان عکس: تأثیرات مفاهیم فرهنگی معاصر بر عکاسی
حوزههای تخصصی:
شکل گیری برخی از جنبش های هنری معاصر، ریشه در تحولات و جریان های اجتماعی، سیاسی، و اعتقادی دارد. در این میان هنر عکاسی نیز از این قاعده مستثنی نیست؛ بلکه از ابتدای شکل گیری تا به امروز مسیری پر تلاطم را همراه با سبک های هنری مختلف و پیشرفت تکنولوژی، طی کرده است و امروزه با جایگاهی مهم در هنر معاصر و عضوی جدای نشدنی از آن، به یکی از قوی ترین رسانه ها تبدیل شده است. پرداختن به مسیر تحول عکاسی از جایگاه سندیت صرف تا قوی ترین رسانه هنری و قرار گرفتن عکاس در مقام مؤلف و کارگردان کل اثر و یا تحریف واقعیت برای رسیدن به معنایی جدید، مورد توجه پژوهش پیش رو می باشد و آنچه که در پژوهش تفاوت و رویکری جدید را فراهم کرده است، پرداختن به سبک های هنری معاصر پس از 1960 است که عکاسی با قدرت و نفوذ پیش رونده ای در آن ها استفاده شده است، به عنوان مثال چگونگی استفاده اندی وارهول از عکاسی در هنر پاپ (Pop Art) و استفاده رابرت اسمیتسون از آن در هنر زمینی (Land Art). در نهایت شاهد درخشش عکاسی در دنیای معاصر خواهیم بود و رسیدن به این هدف توسط مطالعات وسیع کتابخانه ای، بررسی کتب مختلف تاریخ هنر و منابع تصویری مختلف، امکان پذیر گشته است.
از تحریم صورتگری تا صورت نگاری عریان: نگاهی به سیر تحول نمایش پیکره انسان در تاریخ هنر و به ویژه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مرزهای تلقی ادیان از پیکره انسانی ،گاه مقدس به عنوان تمثیلی از صورت الهی و گاه مذموم به سبب نمایش حالات گناه آلود و خودنمایانه بشر، بحث درباره هنر انسان نما را مورد توجه قرار می دهد. از هنر پیشاتاریخی تا هنر معاصر، موضوع تصویر انسان در کانون اهمیت قرار دارد؛ در پاره ای مواقع، همچون هنر انسان غارنشین، تصویرسازی عصر آخناتون در مصر، آیین بودا، دین یهود، دین اسلام و جنبش شمایل شکنی بیزانس، تمثال سازی انسان دارای حرمت و گاه ممنوعیت است؛ و در پاره ای دیگر چون یونان باستان، هند باستان، آیین ویشنوپرستی و عصر رنسانس، نمایش پیکره برهنه انسانی، آزادانه موضوع هنر قرار می گیرد. در این مقاله، پس از مطالعه رویکرد ادیان مختلف در باب تمثال سازی انسان، تضاد و تناقض در معنای برهنگی و دوگانگی دلالت این مفهوم از لحاظ واژه شناختی بررسی می شود، سپس با نگاهی دقیق تر به هنر ایران، پس از مطالعه تاریخچه تصاویر عریان، به تغییر نگرش هنرمند عصر قاجار در باب تصاویر انسانی پرداخته می شود. خوانش ایرانی از اومانیسم غربی، جایگاه انسان را تغییر داد و ضمن آرمان زدایی از آن، وجوه مادی زندگی بشر را در مرکز توجه قرار داد؛ مفاهیم معنوی جای خود را به گرایشات مادی و انسان محور جدید بخشید؛ این روند موضوعات بدیعی چون برهنه نگاری را به عرصه نقاشی قاجاری وارد نمود.
عملکرد تجسمی مکان «نقطه» در نوشتارنگاری فارسی
حوزههای تخصصی:
مساله مورد توجه این تحقیق این است که در گرافیک ایران پیوسته ساختار شکنی هایی در نوشتارنگاری انجام می شود ، نظیر شکستن حروف از حالت متصل به شکل منفصل، جابه جایی نقاط،پر کردن حفره های حروف مدور ، حذف نقطه ها ، ... که گاهی دارای هدف صرفاً زیباشناسانه است و نوشتار را از کارکرد اصلی خود –یعنی خوانش پیام کلامی- دور می سازد.
هدف این پژوهش ، دستیابی به عملکرد تجسمی نقطه ی حروف در نوشتارنگاری فارسی به منظور ترغیب خلق آثارجدید که در عین ایجاد چالش های بصری منطقی و هماهنگ با محتوای پیام، به حفظ توام جنبه های زیبایی وکارکردی نوشتارنگاری در پیام گرافیکی بپردازد .
در این مقاله کنش تجسمی (جهت ، تاًکید ، تعادل، چرخش، حرکت، و...) بر مکان نقطه در نوشتارنگاری فارسی از طریق تحلیل حروف نقطه دار _درکاربرد عنوان و شعار که در آنها به دلیل بزرگ بودن نسبت به سطح محدوده، نقطه حروف در موقعیت نقطه تجسمی قرار می گیرد _ بر اساس قوائد مبانی هنرهای تجسمی با رویکرد نظریه گشتالت در هنر بررسی گردیده است . نمونه های مورد بررسی حروف نقطه دار فونت های ساده و بدون تزئینات فارسی و در دسترس عموم طراحان گرافیک بود ، که از لحاظ ساختار تجسمی دارای ویژگی مشابهت هستند . در تحلیل ها تاکید بر حروف منفصل و نمونه ای از اتصالات به عنوان جمله انجام شده است .
نتایج حاصله نشان می دهد که مکان نقاط در حروف نقطه دار ، در نوشتارنگاری کاربردی ساده و بدون تزئینات فارسی ، از منظر شکل گیری روابط دیداری قانونمند ، اهمیت دارد و بر این نکته تأکید شد که جابجایی غیر قانونمند نقاط در نوشتارنگاری فارسی ، روابط دیداری حاکم بر آن را مختل می کند . کاربرد این جستار ، لزوم ایجاد هر گونه تغییر و نو آوری در نوشتارنگاری فارسی ، در چارچوب شناخت دقیق قوائد مبانی دیداری حاکم بر آن ها ، و در عین حال حفظ فرایند سهولت خوانش بود .
تأثیر سبک های موسیقی بر طراحی گرافیک (مطالعه موردی: طراحی جلد آثار موسیقایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موسیقی یکی از هنرهایی است که برای عرضه محصولاتشان نیازمند طراحی گرافیک هستند؛ چه قبل از اختراع و پیدایش ابزار ضبط و پخش موسیقی که به جلد نت ها و پوسترهای موسیقی محدود بود و چه بعد از آن که طراحی جلد صفحات گرامافون، نوارهای کاست، CDو DVD به آن ها اضافه شد. موضوع این مقاله تأثیر متقابل سبک در موسیقی و گرافیک است. به نظر می رسد که تا دهه 60، داده ها و دریافت های حسی و نحوه بیان آن ها در سبک ها، تأثیر مستقیم و متقابل بر موسیقی و گرافیک داشته است. این هنرها با تأثیرگذاری متقابل بر یکدیگر، در یک راستا در حرکت بوده اند. بدین ترتیب، فرم و فضای موسیقیایی، ریتم و رنگ اصوات کاملاً در اثر گرافیک مربوط به آن سبک مشهود است. از دهه 60، به دلیل گرایش به موسیقی تجاری یا تنوع در زیرشاخه های موسیقی،گرافیک آثار دچار تغییرات شد و این رخداد باعث کاهش حس موسیقیایی در آثار تجسمی و پراکندگی در سبک شده است. در این بررسی، کوشیدیم که سبک های موسیقی و گرافیک را به موازات یکدیگر بررسی کنیم. از فرضیات این پژوهش این است که ویژگی های سبک در هنر موسیقی بر طراحی گرافیکی آن تأثیر می گذارد؛ ازاین رو، در این بررسی آثار مشهور مربوط به سبک هنری در موسیقی را با هنر تجسمی (اثر گرافیکی) مقایسه کردیم. این تحقیق را به شیوه مقایسه ای و تحلیل آثار برجسته دردسترس انجام داده ایم. به نظر می رسد که ویژگی های سبک در موسیقی در عناصر تجسمی (طرح، رنگ، ریتم و ...) اثر تجسمی انعکاس یافته است.
چیدمان هنرهای تجسمی معاصر: تبیین ریشه های جریان نقاشی نوگرای ایران (1345-1320ه .ش) (Explaining the roots of modern Iranian painting""1941-1966"")
حوزههای تخصصی:
این مقاله بر آن است که ریشه های جریان نوگرایی در روند مدرنیسم در ایران را مورد بررسی قرار دهد. در ابتدا اولین برخورد مستقیم ایرانیان با نقاشی غربی در دوران صفویه بررسی می شود، در ادامه گسترش این تأثیرات در زمان قاجار دنبال می گردد. این دوران از یک سو قضیه فرنگی سازی را پیش برده و از سوی دیگر در تمامی این دوران تداوم سنت های گذشته کماکان قطع نگردیده است، و مجموعه این عوامل موجب آفرینش هنر التقاطی خاص این دوران گردید.
علی رغم سیر تحولات نوگرایی در ایران که با آغاز جنبش مشروطه پررنگ تر شد، الگوهای سنتی نقاشی ایرانی برخلاف اصول صرف آکادمیک اروپایی مورد توجه قرار گرفت. پس از سقوط قاجار و به روی کار آمدن پهلوی اول، دو نوع گرایش سنتی و روش های آکادمیک غربی در سیر هنری ایران جریان داشت. با آغاز جنبش نوگرایی در ایران با تأسیس هنرکده هنرهای زیبا(1319ه .ش/1938م) جریان نوینی در هنر ایران پدید آمد که با مشکلات فراوانی روبه رو بود. از عوامل موفقیت و ترویج این جنبش می توان برپایی بینال های تهران، تأسیس گالری ها و انجمن هنری و مجله خروس جنگی را برشمرد. این عوامل سبب شناخت و آشنایی بیشتر مردم ایران با هنر مدرن گشت که کوششی در جبران نیم قرن عقب ماندگی نسبت به هنر غربی محسوب می گردد و در این راستا اهمیت دادن به مضامین و موضوعات نقاشی سنتی ایرانی با روش اجرایی نو، رنگ و بویی نوین به تاریخ نقاشی ایران بخشید.
بررسی و تحلیل نقوش چادرشب قاسم آباد گیلان
حوزههای تخصصی:
ستبافته های موجود در منطقه گیلان از جمله آثار هنری است که مجموعه ای زیبا از نقش مایه های انتزاعی ، گیاهی و حیوانی را در بر می گیرد .یکی از این دست بافته های زیبا ، چادرشب می باشد . در این راستا می توان گفت، چادرشب قاسم آباد گیلان به عنوان دسته ای از آثار هنری –کاربردی عصر حاضر ، بنیانهای تصویری کهنی دارد ، که در این پژوهش به بررسی این بنیان ها در نقش مایه های موجود در چادرشب های قاسم آبادگیلان پرداخته می شود . نتایج حاصل از این بررسی نشانگر وجود نقوشی چون درخت زندگی ، پرنده ، بز ، مردسوار بر اسب ، خورشید ، اسواستیکا ، خطوط زیگزاگ و مربع می باشند که نقوش مشترک بین چادرشب های گیلان و آثار مکشوفه ی مارلیک و املش هستند. این نقوش به صورت میراث شفاهی به هنرمندان بافنده ی چادرشب رسیده است . حضور فعال این نقوش ، ترکیبات تصویری بسیار غنی و قابل تأملی را در چادرشب ها خلق کرده است . این پژوهش به روش توصیفی–تحلیلی است و شیوه ی گردآوری مطالب کتابخانه ای همراه با مشاهدات میدانی میباشد.
زیبایی شناسی رویکردهای زیست پایدار در طراحی منسوجات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۱۹ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳
65 - 76
حوزههای تخصصی:
طراحی منسوجات در حوزه ی مد و لباس، یک عرصه زیبایی شناسیِ متغیر و مبتنی بر جایگزینی مداوم طراحی های جدید با هدف بهره برداریِ اقتصادی است. اما امروزه توجه به حفظ محیط زیست و بهره برداری از منابع، به یک چالش مهم در مسیر تداوم حیات انسانی بدل شده و در حوزه منسوجات، جایگزین نمودن مواد قابل بازیافت، مواد بادوام و استفاده از شیوه های تولیدِ منطبق بر معیارهای زیست محیطی و ... به عنوان جایگزینی برای تولید متداول و به چالشی نوین در حوزه ی طراحی و زیبایی شناسی مطرح شده است. در این راستا، مجموعه ای از طراحان برای تحقق این امر، به روش های نوینی برای طراحی منسوجات همچون بهره برداری از مواد طبیعی و بازیافتی و استفاده ی مجدد از منسوجات مستعمل روی آورده اند. از این رو، پژوهش حاضر با هدف دستیابی به معیارهای زیبایی شناسانه منسوجات زیست پایدار، به بررسی نظریه های حاکم بر این حوزه پرداخته و با روش توصیفی- تحلیلی و منابع کتابخانه ای، درصدد ارایه ی معیارهای منتج از این شیوه ی طراحی برآمده است. بررسی تجارب طراحی به این شیوه در دوران اخیر، حاکی از آن است که این راهبرد، با نگرش های اخلاقی و طرحِ پدیدارشناسانه ی مفهوم زیبایی، درصدد توسعه ی تجارب شخصی مصرف کننده از طریق آشنایی زدایی، دگردیسی ارزش ها، توجه به ارزش های فرهنگی و طرد زیباییِ سوداگرایانه است.
بکارگیری روش کاربرمحور مبتنی بر رفتارگرایی در طراحی محصول؛ طراحی موردی: طراحی مبلمان زمین بازی کودکان در پارک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۱۹ بهار ۱۳۹۳ شماره ۱
85 - 92
حوزههای تخصصی:
توجه به ایجاد محیط های اجتماعی و تجهیزات مناسب برای کودک و آشنایی با نیازهایش، زمینه رشد درست شخصیتی و رفتاری او را به عنوان نسل آینده مهیا می کند. یکی از محیط های اجتماعی موثر بر نحوه برقراری ارتباط کودکان با جامعه، پارک ها و بویژه زمین های بازی آنها می باشد که درکشور ما دستخوش کم توجهی هستند .این مقاله به رفتارنگاری کاربران محصولی می پردازد که خود دستاورد روش کاربر محور مبتنی بر اصول طراحی رفتارگراست. طراحی کاربر محور به درک نیازهای واقعی کاربران و زمینه استفاده از محصول توجه می کند و روش هایی برای پروسه طراحی از جمله درک شرایط استفاده از محصول، تبیین نیازها و الزامات کاربر، طراحی و ارزیابی معرفی می کند. در بخش طراحی رفتارگرا، مدلی مفهومی مبتنی بر "الگوهای بروز یک رفتار" که شامل سه مرحله ترغیب، تدوین و تشویق کاربر در راستای رسیدن به هدف رفتاری خاص است، به کار گرفته شد. رفتارنگاری کاربران از طریق پرسشنامه، مشاهده و نوشتن سناریو استفاده، در پنج پارک شهری منتخب از مناطق مختلف تهران صورت گرفت و روی هم رفته از 100 کاربر اطلاعات بدست آمد و در انتها بر اساس نتایج بدست آمده، معیارهایی برای طراحی تاثیرگذار بر رفتار کاربر تدوین و در طراحی محصول نهایی بکار گرفته شد.
نقش قوه خیال در پدیدارشناسی ادراک زیبایی شناختی از دیدگاه میکل دوفرن؛ مطالعه موردی: نقاشی شارل هشتم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادراک زیبایی شناختی از جمله مباحث بحث برانگیز در حوزه زیبایی شناسی جدید است که میکل دوفرن از یک منظر خاص پدیدارشناختی به بیان آن مبادرت ورزیده است. به باور وی، اثر هنری ساختاری را برای ابژه زیبایی شناختی فراهم می کند که مهم ترین تمایز بین این دو در ادراک است. در این مقاله تلاش می شود این تمایز را مشخص کرده و فرایند ادراک زیبایی شناختی و نقش قوه خیال از دیدگاه دوفرن نشان داده شود. دوفرن سه مرحله برای ادراک زیبایی شناختی قائل شده است. مرحله نخست حضور است که در آن از مرلوپونتی تأثیر پذیرفته است. در مرحله دوم، یعنی خیال از سارتر تأثیر پذیرفته، و سرانجام در مرحله سوم، یعنی تأمل و احساس متأثر از کانت است. از نظر وی، تماشاگر اثر هنری در ادراک اثر هنری باید این سه ساحت را همزمان درک کند. در این جستار کوتاه، با روش توصیفی و تحلیلی، مرحله دوم بررسی می شود. همچنین به تأثیری که دوفرن از سارتر گرفته، اشاره خواهد شد. در پایان، دوفرن نتیجه می گیرد که خیال یک مرحله از ادراک است و به غفلت سارتر از ادراک به خاطر خیال و عواطف اعتراض می کند و این غفلت را باعث و بانی سوء تفسیر سارتر از تجربه زیبایی شناختی می داند.
چیدمان عکس: بررسی عنصر روایت در عکاسی صحنه پردازی شده با نگاهی به آثار جف وال و سندی اسکاگلند
حوزههای تخصصی:
روایت شناسی Narratology)) دانشی است که به بررسی روایت های مطرح شده در رسانه های مختلف می پردازد؛ خواه روایت های تک وجهی مانند رمان، خواه روایت چند وجهی مانند رمان مصور یا فیلم سینمایی. در هنرهای تجسمی، بررسی روایت را می توان چگونگی مطرح شدن ذهنیت و ایده هنرمند در مدیایی خاص در نظر گرفت. هنرمند معاصر ترکیبی از ابزار و رسانه های مختلف را برای خلق روایت شخصی خود به کار می گیرد. پژوهش پیش رو به بررسی روایت در آثار هنرمندانی می پردازد که از عکاسی به ویژه عکاسی صحنه پردازی شده (Staged Photography) استفاده کرده اند، سبکی که امکانات بسیاری را برای خلق مفهوم و روایتی خاص در اختیار دارد؛ عکاس در مقام کارگردان، نمایشنامه نویس، طراح صحنه، مجسمه ساز و غیره، اثر خود را با روایتی شخصی خلق می کند. در این راستا آثار هنرمندانی مانند جف وال (Jeff Wall) و سندی اسکاگلند (Sandy Skoglund) که هم از حیث بصری هیجانی جدید در تصویر را خلق کردند و هم مفهومی، مورد بررسی قرار می گیرد. نکته حائز اهمیت آنکه، بررسی روایت در طول تاریخ با رویکردهای متفاوتی صورت گرفته، حال آنکه پژوهش پیش رو عناصر بنیادین در روایت شناسی که مطابق با هنر معاصر باشد را مدنظر گرفته و نگاهی میان رشته ای دارد. در نهایت چگونگی تلفیق احساسات، فلسفه، تکنولوژی و سبک شخصی هر هنرمند که باعث قوت عکس نهایی شده است را، بر پایه دانش تصویری و تحقیقات، خواهیم دید.
چیدمان گرافیک: بررسی و تحلیل آثار گرافیتی ""جی آر"" هنرمند معاصر فرانسوی
حوزههای تخصصی:
در بیشتر کشورها نقاشی کردن و یا کشیدن هر علامت و تصویری بر روی دیوارها و یا املاک متعلق به افراد بدون جلب رضایت آنان کاری غیرمجاز و جرمی دارای پیگرد قانونی به شمار می آید. برخی از اوقات، این کار دربردارنده پیام های سیاسی و اجتماعی و حتی فرهنگی دارند که آثار هنرمند فرانسوی جی آر نیز از همین شیوه تبعیت می کند و در این جستار با رویکردی مروری به بررسی برخی از آثار و پروژه های اجرا شده توسط این هنرمند خوش فکر و پرکار پرداخته شده است. این هنرمند با عکس گرفتن از موضوعاتی مانند چهره و چسباندن نسخه های بزرگ از آن ها بر روی در و دیوار خیابان ها و مکان های عمومی نمایشگاه خیابانی خودش را برگزار می کند. جی آر معتقد است که عکاسی، یک هنر جهانی ست که در چهار چوب گالری ها و موزه ها اسیر شده است که با نمایش عکس ها در فضای باز، همه مردم امکان دیدن این تصویرها را دارند. در این جستار منظور از هنر خیابانی آن بخش از گرافیتی است که در کوچه و خیا بان و سطح شهر با آن برخورد می کنیم. در همین راستا پس از بیان تاریخچه ی مختصری از گرافیتی که به شیوع نقاشی های خیابانی به اهداف اجتماعی و سیاسی منجر شد، به تحلیل و بررسی تعدادی از آثار هنرمند فرانسوی ""جی آر"" پرداخته خواهد شد.
مکانیسم بازنمایی تصویر کودک در ساختار روایتی وتصویر سازی کتاب «دیگر درخانه پسرک هفت صندلی بود»
حوزههای تخصصی:
نگاه به جنبه های متفاوت زندگی کودکان، به ویژه تأثیر تصویرسازیهای ادبیات داستانی بر آنان همواره مورد توجه منتقدین بوده است.لذا پژوهش حاضر به مطالعه یکی از این موارد اختصاص دارد. از آنجا که تاکنون با رویکرد تصویرسازی و عدم تطابق آن با متون روایی به مطالعه کتاب های کودکان پرداخته نشده است، در این نوشتار با استفاده از نظریه «رولان بارت» درباره ساختار روایت ها و نظریه«استوارت هال» نسبت به بازنمایی، داستان «دیگر در خانه پسرک هفت صندلی بود» انتخاب شد. از آنجاکه در ادبیات روایی کودکان، همواره ترکیب ساختار و مضامین تصاویر با داستان در ارتباط با یکدیگرند و تصویر سازی بر اساس زمینه اجتماعی مؤلف و تصویرساز و همچنین برداشت آنها از کودک و دوران کودکی انجام می پذیرد، همواره چنین قرائتی را از کودک و دوران کودکی در ذهن داشته و آن را باز تولید می کنند. در این مقاله با استفاده از روش تحقیق توصیفی داستان مذکور مورد بررسی قرار می گیرد. نتایج تحلیل های تصاویر و شیوه بازنمایی کودک در آنها، نشان دادند کودک بازنمایی شده در تصاویر، به طور معمول نمی تواند به شکلی خلاقانه و مستقل در فرآیند ساخت معنا شرکت جوید و تصویرساز و مؤلف به شکل ناخودآگاه، به طور معمول قرائت مسلطی را که در بستر فرهنگ جامعه از «کودک» و«دوران کودکی» وجود دارد، در قالب کلیشه ها و رمزگان فرهنگی و ایدئولوژی مسلط،به متن یا تصویر تحمیل می کنند.
خوانشی تازه بر بازنمایی و تفسیر هنری چهار هنرمند معاصر بر اثر مونالیزا (با تکیه بر مطالعه ی تطبیقی هرمنوتیک و دیکانستراکشن)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر پیدایش یک رویکرد جدید در مورد چگونگی نگرش و دوباره خوانی متون ادبی و هنری، مورد توجه قرار گرفته است. این منظر جدید که دیکانستراکشن1 (واسازی) نام دارد با نگاهی بن فکنانه، در تقابل با ساختارگرایی2 هرمنوتیک3 (تأویل) قرار می گیرد. هرچند که وجود تشابهاتی میان این دو منظر، ارتباط و اشتراکات پایه ایی را میان این دو گرایش تفسیری اثبات می کند تا آنجا که می توان مدعی زایش دیکانستراکشن (واسازی) از نهان هرمنوتیک (تأویل) شد لکن بسترهای متباینی که هرکدام از این دو نگرش در آن تجلّی یافته اند؛ و منظر آزادانه ی که دیکانستراکشن دارد به نظر می آید این نوع تفسیر اخیر مرحله ای فراتر از هرمنوتیک مدرن است. با اینحال این مقاله با رویکرد مطالعه تطبیقی دیکانستراکشن (واسازی) با هرمنوتیک (تأویل) از منظر ویتگنشتاین و گادامر سعی دارد بر عدم جدایی هرمنوتیک و دیکانستراکشن تأکید ورزد و در این راستا با تحلیل 4 نمونه از آثار اقتباسی هم منظر دیکانستراکشن و هم هرمنوتیک را برای این آثار قائل می شود. بر این اساس این نتیجه حاصل می شود که نمی توان قطعاً مدعی شد یک تفسیر، تفسیری دیکانستراکشنی است یا هرمنوتیکی بطوریکه هرچند در نظر می توان تمایزاتی میان این دو نوع یافت ولیکن در عمل به خاطر محدودیّت و قید و بندهای غیر قابل انکار تمایزی دیده نمی شود بطوریکه یک تفسیر دیکانستراکشنی در آزادانه ترین حالت تنها می تواند یک نوع هرمنوتیک مدرن باشد. این مقاله بر اساس روش تحقیق توصیفی - تحلیلی به انجام رسیده و در تحلیل اطلاعات از روش تطبیقی استفاده شده است.