فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۰۱ تا ۷۲۰ مورد از کل ۱۲٬۸۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
بقعه شاهزاده ابراهیم کاشان به عنوان یکی از بناهای مذهبی دوره قاجار، دارای نقاشی های دیواری درخور توجه ای است که تصویر چندین انسان بالدار را همچون نگهبانانی بر بالای سر شخصیت های مذهبی نشان داده است. مهم ترین سوال این پژوهش شناخت مفهوم انسان بالدار در این بنا و چرایی وجود آن ها با اندامی نیمه برهنه بر بالای سر شخصیت های مذهبی بوده که روش پانوفسکی به لحاظ دقت مرحله به مرحله از توصیف تا تفسیر، به عنوان چارچوب نظری، انتخاب شده است. در نتیجه طی کردن این مسیر به روش فوق، نگارنده به این نتیجه رسید که با توجه به التقاطی بودن فرهنگ قاجار، ردپای گرایش عمومی به مذهب، غرب گرایی و باستان گرایی در نقاشی های این بنا، مشاهده می شود. مفهوم فرشته نگهبان که در فرهنگ شیعی و باور عامه به عنوان مددرسان و حافظ پیامبر و خاندان وی شناخته می شود، بر وفور تصویرگری این نقش در دوره قاجار بی تأثیر نبوده است. شکلی از فرشتگان عریان و فربه نیز، تحت تأثیر نقاشی غربی در هنر ایران رواج یافت که شباهت بسیاری با انسان های بالدار امام زاده ابراهیم دارند. همچنین با توجه به تمایلات باستان گرایانه در هنر قاجار، خاستگاه مفهومی فرشته نگهبان را می توان در هنر پیش از اسلام با مصادیقی چون ایزد سروش، فروهر و الهه نیکه نیز جستجو کرد.
بررسی نظام نشانه ای وانمودگی از نظر بودریار و تطبیق آن بر گستره عکاسی پسامدرن با تاکید بر آثار شری لواین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژان بودریار فرهنگ پسامدرن را چیزی نمی داند جز سیطره وانموده ها و آفرینش فضای فراواقعی. به تعبیر بودریار تصاویر دیگر واقعیت را نمایندگی نمی کنند، بلکه خود تبدیل به واقعیت می شوند و واقعیت وانموده پدید می آورند؛ امروزه تصاویر واقعی تر از واقعی جلوه می کنند. وی یکی از متفکرانی است که در اندیشه های خود به خوبی این وضعیت دوگانه میان واقعیت و وانموده را مورد پرسش قرار می دهد و سعی در تبیین وضعیت تازه ای دارد؛ وضعیتی که در آن دو مولفه ایماژ (تصویر) و بازی نشانه ها حیات اجتماعی بشر را تحت کنترل دارند. به موازات اندیشه های بودریار، عکاسان پسامدرن سعی دارند وضعیت مذکور را به واسطه آثار خود نمایش دهند. از جمله این هنرمندان شری لواین است که بر سرشت بازتولید پذیری رسانه عکاسی تاکید می کند و بر آن است که همه چیز قبلا دیده شده است. از آنجایی که مفاهیم وانمایی و فراواقعیت به شالوده بیشتر پژوهش ها درخصوص بودریار و امر بصری تبدیل شده است، پژوهش حاضر تلاش دارد که ضمن بررسی چرایی نظر بودریار در مورد بی اعتباری هنر معاصر، آن را با شاخه عکاسی پسامدرن تطبیق دهد و به روش توصیفی و تحلیلی به این پرسش پاسخ دهد که این هنرمندان چگونه از هویت تصویر به مثابه وانموده بهره گرفته اند. دستاوردهای حاصل از تطبیق نمونه حاضر و اندیشه های بودریار نشان داد که لواین با ارائه تصاویر فراواقعی، در پی بازتولید کنایه آمیز وانموده ها برآمده است.
بازنگری بر تناظر میان پرده ی سینما و آینه ی ژاک لکان با توجه به ماهیت تصویر سینمایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشابه دانستن آینه ی ژاک لکان با پرده ی سینما یکی از محوری ترین نگره های نقد روانکاوانه ی فیلم را رقم زد. کاربرد تمثیل آینه برای لکان این بود که او از طریق جدایی عینی میان نوزاد و تصویر او در آینه، انشقاق میان وجود فی نفسه(امر خیالی ناخودآگاه) و وجود برای دیگری(هویت اجتماعی خودآگاه) را تبیین می کرد. اما کاربرد تناظر میان آینه و پرده ی سینما نزد نظریه پردازان این بود که آن ها جدایی ماهیت بیننده(ساحت واقع) از هویت بیرونی(هویت تماشاگر سینمابودن) را دستمایه می ساختند تا نشان دهند که ساختارهای دیگری بزرگ(دستگاه سینمایی) چطور به هویت سوژه ها شکل می دهند یا اینکه سوژه ها چطور در برابر این امر مقاومت می کنند. جستار پیش رو در نظر دارد تا از طریق بازنگری بر فرایند رویت تصویر سینمایی، یکبار دیگر به گسست سوبژکتیو لکانی میان امر درونی و امر بیرونی بپردازد و شیوه هایی را بنماید که از طریق آن ها می توان عدم وجود این گسست را از خود مدل نتیجه گرفت. به این منظور، دربحث از تصویر سینمایی ه دو انگاشت هستی شناسانه اشاره میشود که آن را از تصویر آینه مجزا می سازد. بنابه فرض نورنگاشت بودن تصویر و تابیدن از پرتوافکنی در پشت سر بیننده، هستی مستقلی به تصویر آینه میبخشد که فرایند رویت آن را به شیوه ی متفاوتی از تصویر آینه رقم می زند.
مواجه های باختینی با فراخوان قدیس متی اثر کاراواجو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
89 - 100
حوزههای تخصصی:
باختین بسیار درگیر آثار ادبی بوده و مفاهیم بسیاری معرفی کرده که به کار خوانش آثار ادبی و هنری می آیند. در این مقاله با هدف به دست دادن الگویی باختینی برای خوانش آثار هنرهای بصری و همچنین تدقیق اندیشه های باختین با وارد ساختن آنها به حوزه هایی تازه، با تکیه بر منابع کتابخانه ای (موزه ای) و استفاده از روش تحلیلی نقاشی فراخوان قدیس متی اثر کاراواجو را بررسی کرده ایم. در این بررسی روشن شده که بسیاری از مفاهیم ادبی باختین به خوبی از اثری متعلق به رسانه ای بصری نیز قابل استنباط اند. از آن فراتر، بصیرت های هستی شناسانه ی باختین، به ویژه «پایان ناپذیری» انسان و نقش دیگری در آن، نه تنها در هنر کاراواجو که در سرگذشت یکی از مهم ترین قدیسان مسیحیت، متای انجیل نگار نیز قابل ردگیری هستند. به این ترتیب از خلال گفتگویی که میان اندیشه های باختین، هنر کاراواجو و متن مسیحی درمی گیرد این نتیجه ی باختینی حاصل می شود که «پایان ناپذیری» ویژگی ذاتی انسان است و تنها دیگری است که می تواند «مفر» وجود انسان را یافته و او را از خود به در کند. همچنین این نتیجه حاصل می شود که هنر کاراواجو خود می تواند در نقش دیگری ظاهر شود و مخاطب را از خود به در سازد و به ساحت پایان ناپذیری وارد کند.
کتیبه های نستعلیق عمارت مسعودیه و بررسی انتساب آن ها به زرین قلم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
61 - 70
حوزههای تخصصی:
باغ عمارت مسعودیه به دستور مسعود میرزا، ملقب به ظل السلطان در سال ۱۲۹۵ ه.ق . و به سرکاری رضاقلی خان و سایر هنرمندان طراز اول دوران، بنا شده است . کتیبه های این مجموعه که تماماً به خط نستعلیق نگارش شده اند، علاوه بر کیفیت بالای هنری، بازنمودی از تاریخچه بنا و جایگاه بانی آن از طریق محتوای متون است. هدف از این پژوهش، بررسی نقش کتیبه ها به عنوان عناصر تزیینی، محل نصب کتیبه ها، شیوه نگارش خطوط نستعلیق به ویژه کتیبه نادر نگاشته شده توسط عبدالحسین زرین قلم و نیز مضمون متون و اشعار کتیبه ها به عنوان نمودی از تاریخچه کمتر دیده شده این عمارت است. در این پژوهش با راهبرد تفسیری–تاریخی و بر پایه مطالعات کتابخانه ای و بررسی های میدانی و با رویکردی کیفی، ابتدا به بررسی میدانی از طریق عکاسی و مستندنگاری کتیبه های عمارت مسعودیه پرداخته شد و بر مبنای مدارک تصویری و نوشتاری کتابخانه ای، به خوانش متون کتیبه ها و شناخت کتیبه نگاران این آثار و مقایسه تطبیقی با دیگر آثار این هنرمندان پرداخته شد. با توجه به نوع خط، ترکیب بندی و تاریخ نگارش خطوط، پرسش کلیدی این پژوهش در کنار مرور کتیبه های ارزشمند این بنا، بررسی انتساب دیگر کتیبه های بدون رقم این مجموعه به عبدالحسین زرین قلم یا دیگر هنرمندان بزرگ این دوره همچون میرزاغلامرضا بوده است. نتیجه پژوهش حاکی از احتمال انتساب سایر کتیبه های بدون رقم عمارت مسعودیه به زرین قلم است.
موسیقی و شیخ صفی الدین اردبیلی در دوران ایلخانی در کتاب صفوه الصفا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موسیقی در پیشینه حیات عرفانی حکومت صفوی، به صفی الدین اردبیلی در دوران ایلخانی برمی گردد. در این پیشینه موسیقی به عنوان یک عامل مهم نقش بسیار ارزنده ای ایفاء کرده است. یکی از آثار مهم و غنی در این ارتباط، کتاب صفوه الصفا اثر ابن بزاز اردبیلی است که نویسنده به مناقب شیخ صفی الدین پرداخته است. هدف از این تحقیق درک عمیق تر پیشینه موسیقایی حیات عرفانی دوران صفوی است. روش تحقیق کیفی بر اساس تحلیل محتوا با مقایسه دیگر منابع است؛ مبحث سماع به سه نوع عام، خاص و اخص تقسیم می شده، هر سه نوع در عمل در خانقاه شیخ صفی رواج داشته، ولیکن با نوع عام آن رفتاری احتیاط آمیز می شده است. «گفته» در قوّالی به معنای نوعی ضربی خوانی به عنوان یک واژه تخصصی در قوّالیِ غزلیات عطار و مولوی مفهوم معناداری داشته است. با توجه به کاربرد اوزان عروضی مختلف، احتمالاً سماع ها در ادوار ایقاعی مختلف اجرا می شده اند. با توجه به طولانی بودن زمان سماع ها که احتمالاً ملودی های این غزل ها جنبه ی تکرارپذیری داشته، می توان حدس زد که تا حدی بداهه در اجرای آنها نقش داشته است. قوّالان را می توان به سه مرتبه اجتماعی درباری، خانقاهی و مردمی تقسیم کرد. قوّالان خانقاهی ظاهراً در نواختن نی و گویندگی نقش ایفاء می کردند.
طراحی حروف دیجیتال در اواخر قرن بیستم: فرصت ها و چالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
73 - 86
حوزههای تخصصی:
طراحی حروف دیجیتال از دستاوردهای رشد و دگرگونی سریع فناوری های دیجیتال در اواخر قرن بیستم است که از آغاز در پیوند با بهینه سازی محدودیت های دستگاه های نمایش و چاپ پیشرفت کرد تا اینکه با آمدن قالب های گوناگونِ حروف دیجیتال، فرصت های زیباشناختی بیشتری در این حوزه پدید آمد. با وجود این، پژوهش های پیشین بیشتر بر محور تاریخ نگاری، مستند سازی و پژوهش های کاربردی استوار بوده است. مسئله اینجاست که چه فرصت ها و چالش هایی در طول تاریخ آغازینِ طراحی حروف دیجیتال مطرح بوده تا طراحی حروف با معیارهای دستگاه های دیجیتال هماهنگ، و نمایشِ بیشترینه جلوه های آن در قالب های دیجیتال ممکن شود. این نوشتار با هدف درک و دستیابی به امکانات و محدودیت های طراحی حروف دیجیتال در دوران پیدایش آن، به روش توصیفی-تحلیلی شکل گرفته تا با استناد بر داده های گردآوری شده کتابخانه ای (تاریخی، فنی و تخصصی)، تأثیر دگرگونی های فناوری ها و نوآوری های دیجیتال در تاریخِ تحولات طراحی حروف ارزیابی شود. در نتیجه به این می رسد که در دستگاه های دیجیتال تطبیق پذیری حروف نمایشی با حروف چاپی، مقیاس پذیری در اندازه های دیگر، کیفیت بازنمایی و وضوح تصویر، و در قالب های دیجیتال هندسی کردن، به صرفه کردن داده های حروف دیجیتال و بهره مندی از بیشترین امکانات سنت های خوشنویسی از مهم ترین تأثیر و تأثراتی بود که طراحی حروف دیجیتال در قرن بیستم از دستگاه ها و قالب های دیجیتال گرفت.
تأثیر سکوت بر دقتِ تشخیص زیروبمی موسیقی دانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توانایی ادراک و تشخیص زیروبمی، در فرآیند درک موسیقی اصلی بنیادی است و بسیاری از کاوش ها در پی یافتن عواملی مؤثر جهت بهبودِ دقت این توانایی هستند. تاکنون اثرات متفاوتی از سکوت در بازه های زمانی گوناگون، بر توانایی تشخیص زیر و بمی انسان شناسایی شده است. مطالعه تحلیلی- توصیفی حاضر در پی یافتن تأثیر قرار دادن سکوت در بازه ای خاص، بین محرک های صوتی، بر دقتِ تشخیص زیر و بمی است؛ در این کاوش، تأثیر عوامل مختلف روانی و فیزیکی بر تشخیص زیروبمی تا حد امکان حذف و سپس اثر بخشی دیرندهای گوناگونِ سکوت در بازه 500 تا2000 میلی ثانیه بر دقتِ تشخیص زیر و بمی موسیقی دانان ارزیابی شد. به منظور بررسی تأثیر سکوت بر تشخیص زیر و بمی، مقادیر مختلفی از تضادها (5، 10، 25 و 50 سِنت) استفاده شد. نتایج نشان داد که قرار گرفتن سکوت بین محرک ها با دیرندهای 500، 1000 و 2000 میلی ثانیه، دقتِ توانایی تشخیص تضاد زیر و بمی را، در دامنه بسامدی 25/523 هِرتز و شدت صوتی در حدود 5/72 دسی بِل، در موسیقی دانان بهبود می بخشد (05/0P < ). چنین اثری را می توان از منظر فیزیولوژیک با ساز و کار گوش داخلی در فرآیند شنوایی و از دیدگاه روانشناختی با عملکرد حافظه در فرآیند درک و داوری در مورد اصوات، توضیح داد.
خوانشی نشانه شناختی از یک رویای شاهانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
47 - 56
حوزههای تخصصی:
در بین نقاشی های دربار گورکانیان در هند، تعداد زیادی نگاره های تک برگی از چهره پادشاه، خاندان سلطنتی، درباریان و پادشاهان و سفرای دیگر کشورها، برجای مانده است. در مقاله پیش رو نگاره ای با عنوان«رویای جهانگیر» از نقاشی های دوران جهانگیر شاه گورکانی، انتخاب شده است. این نگاره که ملاقات خیالی شاه عباس اول و جهانگیر را به تصویر کشیده است پیام های متضادی از تمایل به دوستی و در همین حال میل به غلبه و برتری جویی را به مخاطب منتقل می کند. این پژوهش به دنبال یافتن پاسخ این پرسش است که: نقاشِ تصویر به دنبال پاسخگویی به کدام تمایلات جهانگیر شاه، به عنوان سفارش دهنده اثر بوده است؛ در این راستا با استفاده از روش نشانه شناسی اجتماعی تصویر به تحلیل محتوایی تصویر و خوانش دلالت های ضمنی این متن پرداخته شده است. در نهایت توانستیم به دلالت های ضمنی و آنچه که متن از بیان مستقیم آن اجتناب کرده، دست پیدا کنیم. بر اساس نتایجی که از تحلیل این نگاره به دست آمد می توان گفت دست کم پس از ماجرای قندهار، دلیل ادعای دوستی و برادری جهانگیر با شاه عباس نیاز به یک متحد قدرتمند در منطقه و عدم توان مقابله با او بوده و نه خواستی حقیقی.
بنیان های نمادین و اعتقادی در نقوش سنگ نگاره های درّه نگارانِ سراوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
65 - 74
حوزههای تخصصی:
درّه ی نگارانِ سراوان یکی از مناطق برجسته ی سنگ نگاره ای در ایران بوده که مملو از نقوشی است که با ظرافت بر دل صخره ها حکّ شده و رگه هایی از پیش زمینه های اعتقادی و نمادین در اکثریت نگاره ها به چشم می خورد. این پژوهش با هدف بررسی و شناختِ نمادشناسانه ی سنگ نگاره های درّه نگاران سراوان و دلایل اعتقادیِ ایجاد نقوش از سوی مردم بدویِ آن سامان انجام و به دنبال پاسخ گوئی به این سئوال است که: بیشترین تصاویر حک شده بر صخره های این درّه، از چه نوعی بوده و مبتنی بر چه بنیان های نمادین و اعتقادی ترسیم شده اند؟ روش تحقیق، توصیفی تحلیلی بوده و داده ها از طریق بررسی میدانی و ثبت مشاهدات نگارنده و نیز به روش اسنادی، گردآوری و به روش استدلال استقرایی، تحلیل شده-اند. یافته ها نشان می دهد که نگاره ها در درّه نگاران، به سه گروه جانوری، انسانی و هندسی تقسیم می شوند که نقوش جانوری بیشترین فراوانی را در بین سایر نقوش دارد. زمینه های نمادین و اعتقادی، نقشِ برجسته ای در طراحی نقوش داشته و به طور عمیقی با نحوه زیست و باورهای فکریِ مردم منطقه در آن زمان مرتبط بوده است. ضمن اینکه، بسیاری از بنیان های اعتقادی که در هنر صخره نگاریِ آن دوره نقش مؤثری داشته اند، در زندگی ساکنان فعلیِ منطقه، بوضوح قابل مشاهده است.
انتساب پیکرنگاره شجیع الملک به استاد کمال الملک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
35 - 46
حوزههای تخصصی:
شناسایی هویت طراحِ مرقعی سیاه قلم و تاریخ دار از پیکره شجیع الملک، فرمانده نظامی شرق ایران در دوره قاجار، موضوع اصلی این پژوهش است. شواهد موجود، نشان از هنرمندی طراز اول دارد که با شخصیت کاری و اسلوب استاد کمال الملک هماهنگ است. این پژوهش قصد دارد ضمن معرفی اثر و ویژگی هایش، به شناسایی هنرمندی بپردازد که می توانسته این اثر را خلق نماید. کنکاش در کیفیت آثار و زندگی کمال الملک، داده هایی را در اختیار می گذارد که احتمال انتساب این مرقع را به کمال الملک بیشتر می سازد. مسائلی همچون: تطبیق تاریخ فعالیت هنری کمال الملک با زمان خلق اثر، امکان قبول و انجام این سفارش از سوی وی، تطبیق دستخط اثر با امضای کمال الملک، کاربست شیوه سیاه قلم، بررسی وجوه تشابه و تفارق با دیگر آثار کمال الملک و گمانه زنی در انتساب اثر به دیگر استادان هم طراز و هم عصر کمال الملک از جمله مواردی هستند که در این پژوهش، به آن ها پرداخته شده است. کمال الملک در اجرا، شیوه ای منحصر به فرد داشته است که علاوه بر رعایت دقیق عینیت پردازی نوعی ابهام و محوآلودگی در آثارش وجود دارد که این امر موجب انتقال حس زنده و عمیق در چهره شده است. روش تحقیق تحلیلی-تطبیقی و شیوه گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی است. در نتیجه، این تحقیق با بررسی ابعاد مختلف، اثر مذکور را به استاد کمال الملک منتسب دانسته است.
واکاوی لایه های معنایی در نگاره های فالنامه نسخه طهماسبی با رویکرد آیکونولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
51 - 64
حوزههای تخصصی:
فالنامه های مصور دوره صفوی از چند جنبه دارای اهمیت فراوانی هستند. با توجه به این که فالنامه از نخستین نسخ موجود مکتب قزوین به شمار می رود، نگاره های آن از جنبه ی سبک شناختی دارای ارزش مطالعاتی بسیاری است. اهمیت دیگر آن به ارتباط بینامتنی نگاره ها با متون چندگانه ی عصر خویش که شکل دهنده ی مضامینی مختلف در یک راستای مشخص است، بازمی گردد و دیگر این که هنر نگارگری برخلاف کارکرد معمولش در سنت کتاب آرایی و تصویرسازی متون ادبی، این بار در کارکردی متفاوت ظاهرشده است. بدین ترتیب نگاره های فالنامه به لحاظ معنامندی، از ساختاری چندلایه تشکیل شده اند. مسئله این است که چه لایه های معنایی آشکار و پنهانی در نگاره های فالنامه های عصر صفوی حضور دارند؟ در این مقاله تلاش شده است تا با روش توصیفی-تحلیلی، نگاره های فالنامه نسخه طهماسبی (پراکنده) طبق الگوی آیکونولوژی، خوانش و در مراحل سه گانه ی آن مورد تحلیل قرار بگیرد. نتیجه این پژوهش نشان داد که وجود مضامین دینی و قرآنی و همچنین فراوانی این مضامین نسبت به دیگر مضامین در نگاره های فالنامه طهماسبی (پراکنده) در جهت ایجاد این تلقی بوده که فالنامه کتابی منطبق بر سنت استخاره و در نتیجه از نظر شرع بدون اشکال است و در کنار آن نیز دیگر باورها از طریق مضامین غیردینی نگاره ها فرصت حیات یافته اند.
میزان تحقق اهداف نویسنده در شیوه نامه آموزش گیتار به کودکان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در تلاش است تا میزان تحقق اهداف نویسنده شیوه نامه آموزش گیتار به کودکان ایرانی را بررسی کند. در این اثر سعی شده است تا به بررسی اصول رعایت شده در این شیوه نامه، مکاتب موردنظر نویسنده که از آن ها استفاده نموده و همینطور به بررسی میزان اثربخشی این کتاب پرداخته شود. همینطور سعی شده صحت ادعای نویسنده مبنی بر آموزش شاگردمحور و همینطور مبتنی بر روان شناسی رشد «ژان پیاژه» و همینطور «مکتب برلین» بررسی گردد. جهت رسیدن به این هدف از پژوهش کیفی و از نوع مصاحبه با مدرسین صاحب تجربه در این متد و تحلیل پاسخ های آن ها استفاده شده است و همینطور در نهایت راهکارهایی جهت بهبود و تکمیل آن ارائه می گردد. در این پژوهش سعی شده است تا نکات موردنظر مؤلف مدنظر قرار داده شود تا نتیجه آن منتج به گزاره ای قابل استناد گردد. مؤلفه هایی مانند بومی سازی آموزش، تدریس بازی محور، استفاده از نماد، آموزش شاگرد محور و نکات دیگری که نویسنده مدعی استفاده از آن ها در طراحی این شیوه نامه است. در نهایت امید است تا این پژوهش، چراغ راه روشنی در مسیر آموزش گیتار و همچنین موسیقی در این کشور باشد و در این راه سخت قدمی هرچند کوچک در حوزه بسیار مهم آموزش بردارد.
تصویرسازی حرکات موزون با سماچه در سفال نگاری های ایران پیش از تاریخ
حوزههای تخصصی:
آدمیان در گذر زمان تلاش کرده اند اندیشه ها و باورهایشان را صورتی عینی بخشیده و آن را تصویرسازی کنند. تصاویر ظروف منقوش باستانی باقی مانده که حاوی پیا م های گوناگون است بهترین گواه این مدعاست. مطالعه ظروف کاربردی -هنری بخش اعظمی از هویّت مردمان سرزمین کهن ایران را می تواند آشکار کند و اطلاعات ژرفی از هنرهای دیگر این مرز و بوم را منتقل سازد. نقوش انسانی در حال انجام حرکات موزون از جمله آثاری است که در ورای خود سبقه فرهنگی و معنایی بارز توجه ایی را متبلور می نماید. در این میان حرکات موزون متفاوت و شاخص تر از دیگر نقوش رقصنده برظروف مشاهده می شود که می توان آنها را در یک گروه، به «رقص با سماچه» موسوم دانست. این مقاله با هدفی کاربردی در جهت شناخت و شناساندن این پدیده انجام شده و مسئله اصلی آن واکاوی و هویّت یابی تاریخی هنری رقص با سماچه در ایران می باشد. روش تحقیق کیفی می باشد و با رویکردی تحلیلی- توصیفی، براساس گردآوری اطلاعات مکتوب کتابخانه ایی انجام شده است. نتیجه حاصله نشان از آن دارد که رقص با سماچه پدیده ایی نمایش گونه و کهن در ایران است که می توان با کاربردی کردن آن در هنرهای نمایشی، راه برون رفت از بن بست های کلیشه ای نمایش در ایران و حتی جهان را مهیا ساخت.
کارستان هنری ولی جان تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
47 - 56
حوزههای تخصصی:
فرضیه نگارنده در این مقاله مبتنی بر این است که نگارگر ولی جان تبریزی شاگرد سیاوش بیگ هرگز در حلب ساکن نبوده و با علی جان مذهب، هیچ ارتباطی ندارد. با توجه به سند آنافارتا درباره نگارگران همایون نامه باید گفت این نگارگر، پنج سال زودتر یعنی در 990 ه.ق پیش از آغاز نوشته شدن مناقب هنروران در مملکت عثمانی بوده و به دربار عثمانی راه یافته است. منابع حضور ولی جان در گروه عثمان نقاش و کارگاه سلطنتی را بعد از 992 ه.ق خبر می دهند، و او پیش از آن، در دربار نبوده بلکه آزاد کار می کرده است که در این صورت، تاریخ 988 ه.ق/1580 م. صادق به نظر می رسد. او در کتاب آرایی ها متأثر از مکتب قزوین و در تک برگ ها، تداوم بخش اسلوب ساز است. ولی جان، عناصر سبک ساز را از استادان مکتب دوم تبریز آموخته و همانند هموطن خود شاه قلی، در استانبول با ترکیب بندی جدیدی از این عناصر در راستای اسلوب ساز به خلق آثار سیاه قلم پرداخته است. در این پژوهش، از آنجایی که این هنرمند در ایران آنگونه که باید شناخته نشده، هدف معرفی، بررسی و تحلیل اسناد و مدارک موجود و آثار نگارگری ولی جان در کتاب آرایی ها و آلبوم ها به روش توصیفی و تطبیقی است.
نگاه در نقاشی از منظر پدیدارشناسی مرلوپونتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
33 - 38
حوزههای تخصصی:
نگاه، مجرای رویارویی هنرمند نقاش و نیز مخاطب اثر نقاشی با آن است. این مواجهه، نوعی تجربه ی انسانی است که از منظر هنرمند نقاش به هنگام خلق اثر، همچنین از ورای مخاطب در زمان نگریستن به نقاشی قابل بررسی است. سؤال اصلی در این پژوهش، این گونه مطرح شده است که نسبت نگاه با تجربه ی زیسته ی هنرمند نقاش، نیز درگیری آن با بدن زیسته ی مخاطب و خالق اثر در ادراک نقاشی چگونه است؟ بر همین اساس ماهیت آن، به عنوان نوعی از تجربه ی زیسته که رخدادش منتج به ادراک بصری و به طور خاص دریافت اثر نقاشی است، مطرح گردیده است و در باب بدن زیسته نیز، نگاه به عنوان جزء ساکن در آن، مورد تحلیل و تأمل قرار گرفته است. در نهایت با استفاده از رویکرد پدیدارشناسی، به شیوه ی توصیفی- تحلیلی و بر اساس شواهد موجود در آراء و نظریات فیلسوف پدیدارشناس فرانسوی، موریس مرلوپونتی، وجود ارتباط نزدیک بین تجربه ی زیسته ی هنرمند نقاش و نگاه او نتیجه گیری شده است. بر اساس یافته های این پژوهش باید گفت، نگاه، نوعی از تجربه ی زیسته بوده است و به هنگام مواجهه ی مخاطب با اثر نقاشی، بدن زیسته ی او را درگیر می سازد؛ لذا به عنوان جزئی از آن، در بدن زیسته سکنا خواهد داشت.
تحلیل عناصر تصویری سفالینه های شوش(براساس رویکرد نشانه شناختی)
حوزههای تخصصی:
دنیای نقوش سفالینه ها در ایران باستان در واقع نظامی نشانه شناختی است که بدون درک روابط نشانه ها و تأویل آنها قابل تحلیل و شناخت نمی باشد. از طرفی در تمام ادوار کهن آب اولین و آخرین نشانه حیات بشری است و نقش ویژه ای در زندگی مردم دارد. پیش از ابداع خط و کتابت تنها «کتابی» که از پیشینیان در دست داریم سفالینه های گوناگونی اند که با نقوش معنی دار و اعجاب انگیز مزین گشته اند. سفالینه های شوش جز آثار فاخر و با ارزش سرزمین ایران می باشند که نشانه ی آب به وفور به صورت عناصر تصویری گوناگون بر روی آنها نقش آرایی شده است. این پژوهش درصدد بررسی تصویر عنصر آب با رویکرد به مباحث نشانه شناختی است. به عبارتی در این مقاله سعی شده است تا رمزگان برخی از این نقوش بازیافته شود و مفهوم آنها در ارتباط با عنصر آب تبیین گردد و نیز ضمن طبقه بندی و مشخص کردن گونه های متفاوت نشانه های تصویری، به تحلیل اشکال و شناخت معناهای مدلول تصاویر از طریق درک مفاهیم آنها پرداخته شود. روش مورد نظر در این پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده که از مطالعه ی منابع کتابخانه ای و جمع آوری تصاویر موجود در کتب و موزه ها صورت پذیرفته است. این پژوهش در جهت پاسخگویی به سؤالات زیر است: سفالینه های باستانی شوش با چه نشانه و عناصر تصویری مزین شده است؟ عناصر تصویری بر مبنای رویکرد نشانه شناسی چگونه طبقه بندی می شوند؟ این نشانه های تصویری دارای چه مفاهیم و مضامینی نمادین و سمبلیک هستند؟ برآیند پژوهش نشان داد: عناصر تصویری در سه دسته ی گیاهی، حیوانی و هندسی تقسیم بندی می شوند. ساختار شکلی نقوش سفالینه ها شامل انواع نشانه های شمایلی، نمایه ای، نمادین و ترکیبی هستند که با یکدیگر ارتباط مفهومی تنگاتنگی بین دال و مدلول ها داشته و ارتباط مستقیم و گاهی غیر مستقیم با مفهوم آب، برکت، حاصل خیزی دارند. از طرفی بیشترین مبنای نشانه ها و نمادهای عنصر تصویری آب، دارای رابطه ای نمایه ای-نمادین بوده اند.
داستانگویی تعاملی: مطالعه سهم مخاطب، مولف و روایت در انیمیشن های واقعیت مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انیمیشن واقعیت مجازی از یک سوی شبیه بازی و از سوی دیگر شبیه سینماست. از ویژگی های انیمیشن مجازی، اصل پایگاه داده است که برخلاف سینما، قادر است همه اطلاعات را در اختیار مخاطب قرار د هد. در اینجا ارزش گذاری بوسیله ی تدوین نیست. مخاطب می تواند در صحنه ی داستان حرکت و جست و جو کند. دوربین در دستان مخاطب است. مقاله حاضر با تکیه بر آرائ متفکرانی چون کامرون، وسمیر و شوتن، به این موضوع می پردازد که سهم مخاطب و مولف با تولید انیمیشن های تعاملی در فضای مجازی، در مقایسه با گونه های مانند سینما چه تغییری خواهد کرد؟ هدف مقاله حاضر، معرفی روشی برای خلق انیمیشن های روایی با استفاده از فضای مجازی است و روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی و تطبیقی است. بر اساس یافته های مقاله ، انیمیشن واقعیت مجازی، گرچه در محیط رسانه ای تعاملی شکل می گیرد اما در آن، مخاطب "بازیکن" نیست. مخاطب در اینجا نه مشابه سینما به صندلی تکیه داده است و نه مانند بازی رایانه ای، به جلو متمایل است. این خصوصیات، حضور رسانه ی کاملاً ترکیبی و جدیدی را نوید می دهند. این رسانه نوپا، ارجحیت دادن مکان بر زمان و همچنین ارائه آن به صورت منطقی مشابه پایگاه داده را، از رایانه به عاریت گرفته، و روایت را از ادبیات و سینما است.
فرآیند شیء گونگی در طراحی محصول در جامعه معاصربا رویکردی به نظریه صنعت فرهنگ (بررسی موردی: تلفن همراه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
125 - 134
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر به طراحی محصول از دیدگاه نظریه صنعت فرهنگ به دلیل وجه اشتراکی که با فرهنگ و کالاهای مصرفی دارند، پرداخته است. هدف کلی این پژوهش بررسی چگونگی تاثیر صنعت فرهنگ بر شکل دهی تفکرات در خصوص فرهنگ جامعه بدون زیر سوال بردن نقش شرکت های فعال و نیز بررسی تاثیرات صنعت فرهنگ بر مخاطبان تلفن همراه می باشد. سوال پژوهش این است که چگونه می توان برای طراحی محصول مصادیقی از نظریه ی صنعت فرهنگ قائل شد؟ رویکرد پژوهش بر اساس اندیشه های نظریه ی مکتب فرانکفورت و انتقادات آنها از فرهنگ انبوه و عامه پسند که یکی از مهم ترین نظریه های فرهنگی در جامعه شناسی محسوب می شود، می باشد. نتیجه حاصل از پژوهش حاکی از این است که طراحی محصول در جامعه معاصر به دلیل کارکردها و تاثیرات فرهنگی مستقیم در جامعه، مصداقی از نظریه ی صنعت فرهنگ می باشد. صنعت فرهنگ با استفاده از اصول یکپارچه سازی، شاخص گذاری و تعیین محصولات از قبل برای تمامی گروه های موجود در جامعه، سبک زندگی و تفکر در مورد فرهنگ، سیاست و ... را شکل می دهد و می تواند فرهنگ یک کشور را به جهان صادر کند و از فرهنگ خودی دفاع نماید. صنعت فرهنگ می تواند مصرف گرایی را در بین مخاطبان خود رواج دهد.
تاثیر قدرت تبلیغات محیطی بر تغییر هویت کلان شهرها و شهروندان؛ مطالعه شهر به مثابه فضای فیلمیک در چارچوب دیدگاه های بنیامین و لاکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
91 - 100
حوزههای تخصصی:
شهرهای جدید و امروزی، آکنده از قطعات تصاویر، کالاها و کلمات چاپی پرشماری شده اند که معنای شهر را تغییر می دهند و آن را هم به کالا و تصویر مبدل می کنند. در واقع شهروند شهر مدرن، پرسه زنی است که با سفر در فضای فیلمیکِ شهر، دچار وقفه ای در وجود خود می شود؛ وقفه ای که به وسیله مونتاژی از این قطعات پر می شود و باعث تغییر هویت و تبدیل او به شیئ و کالا می شود. در این مقاله تحلیلی- توصیفی، سعی بر آن است تا در چارچوب دیدگاه های والتر بنیامین و ژاک لاکان، به تحقیق در نظریات فلسفی و روانکاوانه فیلم و تبلیغات پرداخته شود و به چگونگی تغییر هویت شهروندان در دنیای مدرن بررسی شود. نتایج حاکی از آن است که شهروند به مثابه یک پرسه زن، با حرکت در میان این گذرگاه ها و در تقابل با انبوه تصاویر تبلیغاتی که دائم در گوشه و کنار شهر او را احاطه می کنند، در جایگاه یک کارگردان هنری شروع به ساخت یک مونتاژی از تصاویر تبلیغاتی می کند. از این پیوست، فیلمی ذهنی حاصل می شود که تماشاگر را سرشار از احساس و حرکت می کند. این فیلم، با فضای فراواقعی و هوس انگیزش، حس میل مخاطب را برای به چنگ آوردن کالاها و ابژه های درون آن به شدت برمی انگیزد.