فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۷۶۱ تا ۷٬۷۸۰ مورد از کل ۲۹٬۴۳۱ مورد.
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم فروردین ۱۳۹۷ شماره ۵۸
89 - 100
حوزههای تخصصی:
از اواسط دوره صفوی با اوج گرفتن مراودات تجاری و فرهنگی ایران با غرب، تحولی اساسی در شیوه نمایش «فضا» در نقاشی ایرانی پدیدار شد. از این زمان «پرسپکتیو» به شیوه هایی گوناگون در نقاشی ایرانی به کار بسته شد که تا دوران معاصر تأثیری عمیق بر فضای نقاشی ایرانی داشت. خاستگاه تاریخی این تکنیک رنسانس اروپایی بود، بنابراین ورود این تکنیک به نقاشی ایرانی می تواند تصویرگر نخستین بارقه های تأثیرات غرب مدرن بر نقاشی ایرانی باشد. مسئله این مقاله «چگونگی پذیرش تکنیک پرسپکتیو خطی در نقاشی متأخر صفوی» است. برخی صاحب نظران به وجود زمینه ای اقتصادی در انقلاب علمی و فرهنگی رنسانس قایل هستند. از این منظر پیدایش این تکنیک در نقاشی نیز وابسته به آغازین مراحلِ رشد شیوه تولید سرمایه داری است. هدف این مقاله تفسیر شکل ویژه کاربست این تکنیک در نقاشی متأخر صفوی در پیوند با زمینه اقتصادی آن دوران است. این تفسیر رویکردی «اقتصادی» دارد و بر اساس روش «همتایی » انجام شده است. این روش مبتی تشخصی گونه ای شباهت ساختاری میان صورت بندیِ اقتصادی و اشکالِ فرهنگی و هنری است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که تکنیکِ پرسپکتیو در نقاشی متأخر صفوی به گونه ای ناقص و منطقه ای اجرا شده است و نقاشان ایرانی «خواستی» برای کاربست دقیق و فراگیر آن بر فضای آثارشان نداشتند. در زمینه اقتصادی نیز در همین زمان به دنبالِ تمرکزگرایی قدرت در حکومت صفوی (مخصوصاً از زمان شاه عباس) و انحصاری تر شدن «اقتصاد» شرایط برای به ظهور کارگران آزاد و تجار مستقل به عنوان ملزومات مناسبات تولیدی سرمایه داری فراهم نشد؛ بنابراین فرهنگ «کمی باور» مبتنی بر آن شیوه تولید نیز امکان رشد نیافت. علی رغم آشنایی و نیاز دستگاه حکومت صفوی به کالاهای تکنولوژیکِ غرب، «شیوه تولید» این کالاها در این زمان نتوانست در اقتصاد ایران ریشه بدواند. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که کاربست تکنیک پرسپکتیو در نقاشی ایرانی به صورت ساختاری مشابه نحوه ورود و مصرف این کالا های تکنولوژیک است؛ یعنی نگاه پرسپکتیوی در نقاشی ایرانی نتوانست «درونی» و «فراگیر» شود. اگر «پرسپکتیو» در نقاشی رنسانس نمادی از اقتصاد سرمایه داری در مرحله ای خاص از رشد آن است؛ این تکنیک در نقاشی ایرانی تنها «بازنمایی» آن نماد است. بازنمایی نمادی که با زمینه اقتصادی خود پیوندی ندارد. در این زمینه کاربست پرسپکتیو خطی در نقاشی متأخر صفوی را می توان گونه ای «بازنمائی مضاعف» تعبیر کرد.
کارکرد و معماری بنای هارونیه توس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم مهر ۱۳۹۷ شماره ۶۴
71 - 80
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: بناهای آرامگاهی در میان دیگر ابنیه عمومی از جایگاه ویژه ای برخوردارند؛ از همین رو این گونه بناها پس از مساجد، رایج ترین بنای عمومی در ایران بوده و در فرهنگ ایران ریشه دوانیده است. هویت آرامگاهی گروه بی شماری از شخصیت ها به ویژه عالمان و عارفان معلوم نیست و حتی در بسیاری موارد تاریخ فوت و محل فوت هم مورد توجه قرار نگرفته است. بنای هارونیه در شهر کهن توس از جمله بناهایی است که در مورد کارکرد دقیق و تاریخ ساخت آن ابهام فراوانی وجود دارد. هدف و روش : مبحث اصلی در این مقاله رفع این ابهام ها و شناخت بنای هارونیه، با بررسی منابع مکتوب و غیر مکتوب (کتابخانه ای-اسنادی و میدانی) و مطالعه تطبیقی و مقایسه آن با سایر آثار مشابه و همزمان است. نوع پژوهش در این مقاله از نوع توصیفی- تحلیلی و محتوای تاریخی است. نتیجه گیری : از کلیت مطالب می توان به این جمع بندی رسید که هارونیه، بنایی است که در سده 8 ه .ق و در دوره حکومت شیعه مذهب سربداران، به منظور دفن یکی از شیوخ و دراویش گمنام این سلسله ساخته شد. کشمکش های سیاسی و رقابت های قدرت طلبانه و سقوط زودهنگام سربداران در سده هشتم هجری، منجر به ناتمام ماندن بنا شد و پس از مدتی نیز نشانه های تاریخی و مذهبی آن توسط حکومت های بعدی از بین رفت و در افواه عوام و بدون هیچ گونه پشتوانه تاریخی به هارونیه شناخته شد. واژگان کلیدی: خراسان، توس، آرامگاه، هارونیه، سربداران.
شناسایی گونه های انعطاف پذیری در طراحی مسکن آپارتمانی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از میان طیف وسیع نیازهای خانواده ایرانی، آنچه به وضوح دیده می شود، نیازهایی است که در طول زمان دستخوش تغییر شده و خانواده را در صدد انطباق با شرایط جدید قرار می دهد. به منظور بالا بردن کیفیت های طراحی مسکن، انعطاف پذیری و تطبیق پذیری فضای داخلی آن به عنوان قابلیتی برای پاسخ گویی به نیازهای متغیر در خانواده مطرح می شود. این پژوهش در جستجوی راه حل هایی است که در طراحی مسکن انعطاف لازم را ایجاد نموده و برنامه ریزی روشنی جهت اصول طراحی مسکن انعطاف پذیر مطرح کند. برای دستیابی به این هدف با روش تحقیق کیفی و کمی، در ابتدا با جمع آوری منابع و تجزیه تحلیل آن و سپس با ابزار مصاحبه و پرسشنامه، مراحل تحقیق و آزمون های لازم انجام شد. در مرحله ی اول، بررسی گونه های انعطاف پذیری در مقیاسی گسترده از منابع کتابخانه ای پرداخته شده است. سپس با انجام مصاحبه از صاحبنظران طراح، گونه های کاربردی انعطاف پذیری که در مسکن ایرانی پاسخگوی نیازهای متغیر خانواده می باشد، استنتاج و استخراج شده و در ادامه با تنظیم پرسشنامه و دریافت نظرات متخصصین معماری، اولویت بندی این گونه ها به روش دلفی انجام پذیرفته است. بر پایه نتایج به دست آمده از ارزیابی و تحلیل نظرات، گونه های چهارگانه انعطاف پذیری به ترتیب اولویت شامل توسعه پذیری، قابلیت چیدمان متفاوت مبلمان، تفکیک پذیری و چند عملکردی بودن در فضای مسکن معرفی می شود. هر کدام از این کیفیات فضایی به نوبه خود در پاسخگویی به بخشی از نیازهای متغیر خانواده هسته ای در ایران امکان انعطاف پذیری و تطبیق را فراهم می کند.
سنجش کیفیت محیطیِ سیستم مکان - رفتار تعاملی در اندام های گذارِ محیط های یادگیری کودکان (نمونه موردی: مدارس ابتدایی محدوده شمال شرق تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶
101 - 117
حوزههای تخصصی:
مطابق مطالعات صورت گرفته طراحی موفق فضاهای غیر رسمی (فضاهای گذار) به لحاظ کیفیت های محیطی در مدارس در تسهیل فعالیت های اختیاری و اجتماعی کاربران تأثیرگذار است و در صورت عدم وجود کیفیات لازم، الگوهای رفتاری دچار اختلال خواهد شد. از این رو بررسی عوامل مؤثر در شکل گیری و کارکرد درست این قرارگاه های رفتاری می باید در ساماندهی، برنامه ریزی و طراحی محیط های یادگیری مدنظر قرارگیرد. این تحقیق بر آن است تا نقش مؤلفه های سنجش کیفیت محیطی در فضاهای گذار بر تعامل پذیری و اشتیاق به فعالیت در محیط های یادگیری را مورد ارزیابی قرار دهد. بر این اساس ابتدا به شناسایی مؤلفه های محیطی مؤثر بر کیفیت محیط های رفتاری و علت دخیل کردن مفاهیم قرارگاه رفتاری و قابلیت های مکان در بررسی این مؤلفه ها در فضاهای بینابینی پرداخته می شود و در ادامه نحوه شکل گیری مدل مفهومی آزمون فرضیات در تطابق با مدل مکان دیوید کانتر شرح داده می شود. جهت اعتبارسنجی مدل مفهومی، بستر کالبدی فضاهای بینابینی در مدارس ابتدایی محدوده شمال شرق شهر تهران مورد توجّه قرار گرفته است. طرح این تحقیق بر اساس روابط همبستگی می باشد و در فرآیند پژوهش بر اساس شیوه ترکیبی کمی- کیفی با استفاده از ابزارهای پرسشنامه، مصاحبه غیررسمی و مشاهده، داده های موردنیاز در خصوص آزمون فرضیه ها جمع آوری و سپس در نرم افزار spss تجزیه و تحلیل گردید. بر اساس نتایج، وجود رابطه معنادار میان مؤلفه های سنجش کیفیت محیطی در فضاهای گذار و ارتقا رفتارهای تعاملی کودکان در محیط های یادگیری تایید شد. در نتیجه، با برقراری تعادل میان مؤلفه های مکان ساز کالبدی، کارکردی و معنایی، کیفیت محیطی سیستم مکان – رفتار تعاملی در فضاهای گذار در محیط های یادگیری ارتقاء می یابد.
بررسی و ارائه نحوه ی توسعه مناسب مناطق شهری با استفاده از سیستم اطلاعات مکانی، سنجش ازدور و بهره-گیری از منطق فازی و روش سلسله مراتبی (مطالعه موردی شهرشیراز)
حوزههای تخصصی:
امروزه، موضوع مکان یابی مناطق مناسب توسعه آتی شهرها، بیش از پیش مورد توجه برنامه ریزان شهری قرار گرفته است. در سال های اخیر، تغییر شدید کاربری اراضی شهری بر اثر رشد بی رویه شهرها که سبب ایجادخسارات مادی و معنوی فراوان گردیده، سبب اهمیت بیشتر توجه به مساله تحلیل تناسب زمین برای توسعه شهری و شناسایی اراضی مناسب و اولویت دار شده است از این رو، هدف پژوهش حاضر، تعیین اراضی مناسب برای توسعه آتی شهر در محدوده ی حریم شهر شیراز است. روش تحقیق از نوع تحلیل سلسله مراتبی و فازی است همچنین از روش های ارزیابی چند معیاره مبتنی بر تحلیل سلسله مراتبی و فازی برای تولید و تجزیه و تحلیل نقشه ها و لایه های مختلف استفاده شده است. در پژوهش حاضر با تهیه لایه های اطلاعاتی مختلف از جمله لایه گورستان، نیروگاه، کاربری اراضی، راه، رودخانه، فرودگاه، بیمارستان، مراکز آموزشی، خطوط انتقال گاز، خطوط انتقال آب، مراکز سوخت، فیبر نوری، قنات، چاه آب، ارتفاع، جهت شیب، شیب، کانون زلزله، پست برق، چشمه و ورود این لایه ها به محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS)، اراضی مناسب برای توسعه آتی شهر با استفاده از مدل تحلیل سلسله مراتبی(AHP) و فازی مشخص شد این اراضی عمدتاً در مناطق شرقی، شمال غربی و قسمتی از جنوب و جنوب شرق شهر شیراز قرار گرفته است و جهت-های دیگر با داشتن محدودیت های طبیعی و مصنوعی فاقد کارایی لازم برای توسعه آتی بوده اند. جهت آشکارسازی و تعیین نوع کاربری ها، مبادرت به طبقه بندی تصاویر در دو بازه زمانی سال 2000 و2016 از طریق روش طبقه بندی با نظارت ماشین بردار پشتیبان گردید. که شاخص ضریب کاپا و دقت کلی برای تصویر سال 2000 به ترتیب برابر با 0.99 و99.94 و برای تصویر سال 2016 به ترتیب برابر با 0.99 و99.96 گردید. نتایج مساحی سنجی نشان می دهد که در منطقه مورد مطالعه مساحت مناطق شهری در سال 2000، 114.07 کیلومترمربع بوده است که این مقدار در 2016 افزایش یافته است. درخصوص زمین های کشاورزی و باغات نیز قابل ذکر است که در سال 2000 ، 37.169 کیلومتر مربع بوده است که در سال 2016 (17.93) کاهش داشته است. مساحت زمین های بایر منطقه در سال 2000، 233.3 کیلومتر مربع که در سال 2016 مساحت زمین های بایر کاسته شده است و صرف توسعه شهر و ساخت و ساز شده است. با مقایسه نتایج حاصل از عملکرد مدل های AHP و فازی، این نتیجه حاصل می گردد که ضریب کاپای نقشه نهایی مناطق مناسب توسعه شهر شیراز به روش فازی 99.34 و ضریب کاپای نقشه نهایی مناطق مناسب توسعه شهر شیراز به روش AHP برابر با98.99 بدست آمد که نشان دهنده دقت بالای منطق فازی برای مشخص شدن مناطق مناسب توسعه فیزیکی شهر می باشد را نشان می دهند.
توسعه بزرگراه ها و نقش آن ها در کاهش تراکم جمعیت در شهرهای مرکزی (مطالعه موردی اتوبان همت محور تهران-کرج)
حوزههای تخصصی:
امروزه توسعه بزرگراه ها بعنوان یکی از عوامل دخیل در حومه نشینی جمعیت و کاهش تراکم جمعیت شهرهای مرکزی، در جهان مطرح می باشند. در شهرهای سراسر جهان، جمعیت به مکان هایی به طرف خارج از مراکز شهرها جابجا شده اند زیرا درصد بالایی از مشاغل در خارج از ناحیه مرکزی، و در نزدیکی آزادراهها استقرار یافته اند. سفرهای روزانه به تهران، عمدتاً از شهرهایی که در حوزه نفوذ تهران هستند، به منظور کار و یا با انگیزه برخوداری از خدمات مختلفی که در نواحی مرکزی شهر مستقر هستند صورت می گیرد. بخشی از جمعیتی که در تهران شاغل هستند، بدلیل مشکل رفت و آمد و هزینه های آن، تمایل دارند در تهران ساکن شوند و لذا خرید مسکن در تهران جزو برنامه های آتی آنهاست ولی بخش دیگری از جمعیت، سکونت در شهرهای حومه ای را برای زندگی ترجیح می دهند. فراهم نمودن امکان اسکان جمعیت بیشتر در تهران که با افزایش تراکم و افزایش ارتفاع ساختمان ها خود را نشان می دهد، راه حل مناسبی بنظر نمی رسد. این مقاله به روش کتابخانه ای و میدانی به بررسی نقش توسعه بزرگراهها در کاهش تراکم جمعیت در شهرهای مرکزی می پردازد که با مقایسه الگوهای حمل و نقل در شهرهای جهان، علل افزایش جمعیت و مهاجرت به کلانشهرها و رشد حمل و نقل و ترافیک شهری و هزینه های متعاقب آن، به بررسی حوزه نفوذ کلانشهر تهران و ارائه آمارهای حجم مسافر و تعداد وسایل نقلیه ورودی و خروجی به تهران پرداخته است و با مطالعه موردی اتوبان همت، محور تهران- کرج به این نتیجه رسیده است که تکمیل و توسعه بزرگراه همت در کنار سیاست هایی اعم از تمرکز زدایی از پایتخت و توسعه حمل و نقل عمومی، رفع گره های ترافیکی و یا بکارگیری شیوه های نوین حمل و نقلی اعم از خطوط وسایل نقلیه با ظرفیت بالا در بزرگراه ها، می تواند در حومه نشینی جمعیت و در نتیجه کاهش تراکم جمعیت تهران تأثیر داشته باشد.
ارزیابی گاهنگاری دوره مس سنگی جنوب شرق ایران: گاهنگاری مطلق (14C) و نسبی تپه دهنو و تپه دهنو شرقی شهداد با استفاده از روش طیف سنج جرمی شتاب دهنده (AMS)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ازلحاظ مطالعات باستان شناختی، نیمه ی شرقی ایران کمتر موردتوجه باستان شناسان قرار گرفته است و ازاین رو، ابهامات و پرسش های فراوانی در رابطه با جدول گاهنگاری این بخش از ایران و به ویژه جنوب شرق وجود دارد. عمده اطلاعات ما از فرهنگ های پیش ازتاریخ و جدول گاهنگاری جنوب شرق ایران بر شالوده مطالعات میدانی دهه هفتاد میلادی استوار است. به طور ویژه، اطلاعات گاهنگاری رایج برای دوره مس سنگی جنوب شرق ایران بر اساس گاهنگاری دو محوطه تپه یحیی و تل ابلیس است که از زمان انجام آنالیزهای سالیابی این دو محوطه، حدود نیم قرن می گذرد و طبیعی است با توجه به روش های مورداستفاده در گذشته، گاهنگاری دوره مس سنگی جنوب شرق ایران نیاز به بازنگری داشته باشد. در این نوشتار سعی بر آن است بر اساس آزمایش های سالیابی مطلق به دست آمده از منطقه شهداد به ارزیابی گاهنگاری دوره مس سنگی جنوب شرق ایران پرداخته شود و یک جدول گاهنگاری به روز برای این دوره زمانی ارائه شود. در این پژوهش با استفاده از سالیابی مطلق کربن 14 و روش طیف سنج جرمی شتاب دهنده (AMS) تعداد 10 نمونه ذغال جهت تاریخگذاری مورد آنالیز قرارگرفت که نتایج به دست آمده توانست ضمن به چالش کشیدن گاهنگاری های پیشین، به برخی از ابهامات جدول گاهنگاری جنوب شرق ایران پاسخ دهد. بر اساس آزمایش های سالیابی مطلق، دو محوطه دهنو و دهنو شرقی شهداد تاریخ اوایل هزاره پنجم تا اوایل هزاره سوم ق.م را دربر می گیرند. در این مقاله، برای ارائه جدول گاهنگاری دوره مس سنگی جنوب شرق ایران، علاوه بر نتایج سالیابی مطلق به دست آمده از تپه دهنو و تپه دهنو شرقی شهداد، گاهنگاری دیگر محوطه های دوره مس سنگی جنوب شرق که به تازگی کاوش شده اند؛ نظیر محوطه محطوط آباد و محوطه ورامین جیرفت نیز موردتوجه قرار گرفته اند.
میکروپیکسی: روشی توانمند در بررسی و تعیین مواد اولیه مصنوعات شیشه ای دوره اشکانی کاخ شائور (شوش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آگاهی از ترکیب عنصری مصنوعات شیشه ای تاریخی کاربرد بسیار زیادی در بررسی فن ساخت، تعیین مواد اولیه مورداستفاده در ساخت، بررسی تجارت و نقل و انتقالات مواد اولیه و حتی تعیین زمان ساخت آن ها دارد. در این پژوهش 21 نمونه از اشیاء شیشه ای به دست آمده در کاخ شائور با استفاده از روش میکروپیکسی باهدف اندازه گیری عناصر تشکیل دهنده این نمونه ها آنالیز شده است. کاخ شائور در غرب محوطه باستانی شوش و در مجاورت رود شائور در استان خوزستان قرار دارد. کاوش های این محوطه تاریخی بین سال های 1970 تا 1976م. با همکاری مشترک هیئت فرانسوی و گروه ایرانی انجام شده است. در این محوطه سه لایه باستانی مربوط به دوره اسلامی، اشکانی و هخامنشی شناسایی شده است که نمونه های آنالیز شده در این پژوهش مربوط به دوره اشکانیان است. با استفاده از آنالیز عنصری امکان پاسخگویی به سؤالات مطرح شده در این پژوهش وجود دارد؛ از قبیل اینکه در فرایند ساخت ظروف شیشه ای شائور از چه مواد اولیه ای به عنوان مواد ذوب کننده (گدازآور) استفاده شده است؛ زیرا مشخص شدن اینکه این مواد گدازآور، معدنی (ناترون) هستند یا خاکستر به دست آمده از گیاهان، می تواند نقش تعیین کننده ای در بررسی فرایند تجارت مواد اولیه شیشه داشته باشد. همچنین بررسی مواد رنگزا یا رنگبر استفاده شده در فرایند ساخت و مشخص کردن ناخواسته بودن این مواد (ضعف در فن ساخت) یا اضافه شده به صورت عمدی در طول فرایند ساخت، تنها برخی از پرسش هایی است که می تواند به عنوان هدف این کار پژوهشی در نظر گرفته شود. نمونه های آنالیز شده شامل نمونه برداری از قسمت هایی مانند بدنه، لبه، کف و دسته ظروفی با اشکال بطری و عطردان، پیاله (کاسه) و لیوان که غالباً کاربرد آرایشی و دارویی داشته اند، بوده است. این نمونه ها تقریباً همگی دارای رنگ سبز هستند که با یک لایه صدفی رنگ که ناشی از تدفین طولانی مدت در خاک است پوشانیده شده است. نتایج آنالیز عنصری این نمونه ها نشان می دهد نوع شیشه های به دست آمده از این دوره تاریخی با توجه به درصد وزنی اکسید منیزیم و اکسید پتاسیم موجود در نمونه ها که بیشتر از 5/2 درصد وزنی است نوع سودا به دست آمده از گیاهان است. همچنین در تهیه این نمونه ها از منابع سیلیس و خاکستر گیاهی یکسانی استفاده شده است. این نتایج نشان داد که عامل رنگزا و بی رنگ کننده ای به صورت عمدی در طی فرایند ساخت این نمونه ها به آن اضافه نشده است. همچنین با استفاده از آنالیز نمونه ها از سطح مقطع و به دست آوردن توزیع عنصری عناصر تشکیل دهنده نمونه ها مشخص شده است که در این نمونه ها به دلیل خوردگی سطحی ایجادشده، سطح این نمونه ها تا عمق قابل توجهی از سدیم تهی شده است.
مدلسازی تصویر شهر جهت مشخص شدن اولویت های برندسازی شهری؛ مطالعه موردی: شهر ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۳ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
31 - 40
حوزههای تخصصی:
جذابیت و رقابت پذیری یک شهر بستگی به نحوه مدیریت تصویر آن شهر داشته و استراتژی های برنامه ریزی تصویر شهر برای شهرهایی که به دنبال رشد اقتصادی هستند به امری ضروری بدل گشته است. یکی از این استراتژی ها که شهرهای پیشروی جهان برای بهبود تصویر خود به کار گرفته اند برندسازی شهری است. با توجه به فقدان تصویری روشن و قوی از ارومیه، هدف اصلی مقاله، مدل سازی تصویر شهر ارومیه در جهت روشن شدن اقدامات اصلی در زمینه برندسازی این شهر است. پس از مطالعه متون نظری و مشخص شدن ارتباط میان برندسازی شهری و تصویر شهر، چارچوب نظری پژوهش تدوین شد. در بخش تحلیل و یافته ها بر اساس 9 مؤلفه و 46 معیار برگرفته شده از چارچوب نظری، تصویر شهر ارومیه در ذهن ساکنانش با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری مورد کنکاش قرارگرفته و تأثیرگذارترین مؤلفه ها و معیارهای تشکیل دهنده تصویر شهر ارومیه مشخص شدند. درنهایت، اولویت اقدامات در زمینه برندسازی ارومیه تعیین و پیشنهاد هایی ارائه شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که شهر ارومیه برای بهبود تصویر خود باید در ابتدا به تقویت امکانات و زیرساخت های خود بپردازد و در کنار آن با تکیه بر تاریخ و فرهنگ و همچنین موقعیت مرزی و تجاری و طبیعت خود اقدام به ایجاد برندی منحصربه فرد کند.
جهت گیری در معماری و نقش آن در شکل گیری خانه های تاریخی تبریز
حوزههای تخصصی:
عواملی همچون زمینه-اقلیم-طبیعت در شکل گیری معماری بومی ایران تاثیرگذار بوده اند و همین عوامل در مکان یابی برای ساخت و توسعه معماری موثر هستند. جهت گیری از جمله مواردی است که در معماری ایران تاثر زیادی گذاشته است ولی تاکنون مطالعات زیادی درباره جهت گیری و مسائل تاثیر گذار در جهت گیری معماری انجام نیافته است این در صورتی است که جهت گیری صحیح معماری به عنوان یکی از مهمترین عوامل در شکل و فرم بنا در کنار مسائل اقلیمی و زیست محیطی معماری است و استفاده به جا از تابش آفتاب را به عنوان منبع انرژی طبیعی میسر می سازد. هدف از بررسی های انجام گرفته پاسخگویی به سوال اصلی این تحقیق می باشد که مولفه های جهت گیری در معماری بومی ایران بخصوص در خانه های تاریخی آن چیست؟ و گونه های مختلف معماری نظیر باغ، کاروانسرا، مسجد وامثالهم از چه عواملی تاثیر گرفته اند؟ به نظر می رسد عواملی همچون راه، اعتقاد، طبیعت در شکل گیری جهت معماری ایران م وثر بوده اند. مؤلفه های تاثیر گذاری براساس تحلیل نمونه های مورد مطالعه در خصوص عواملی که در شکل، جهت گیری، ساخت و توسعه خانه های تاریخی موثر بودند شناسایی شدند و مورد تحلیل و آنالیز در نمونه موردی که خانه های تاریخی تبریز است قرار گرفتند. در نهایت عوامل مؤثر بر جهت گیری در گونه های مختلف معماری در 6 دسته (اقلیم، تعادل، همسایگی، مذهب، دید و منظر، شیب زمین و سایه اندازی) تفکیک شده و ارائه گردیده است. دسته بندی اقلیم شامل طول و عرض جغرافیایی، جهت تابش آفتاب و جهت وزش باد می باشد و تعادل در بنا با تحقیق در جای گذاری فضاها و تأثیرآن بر هندسه پلان بررسی گردیده است. هندسه قطعه زمین، ابنیه و گذرهای پیرامون عوامل مؤثر در حوزه همسایگی شمرده شده و چشم انداز و دید از بازشو ها در دسته بندی دید و منظر جای گرفته است. تأثیر اعتقادات و تطابق با اقلیم در برخی مناطق موجب جهت گیری برخی ابنیه به سمت قبله گردیده است. جهت شیب زمین و محدوده سایه اندازی نیز از عوامل مهم مؤثر بر جهت گیری ابنیه می باشد.
ارزیابی حرارتی مدل های مسکونی؛ بررسی مدل ساخته شده با فیبر، سیمان و چوب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۰ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴۳
52 - 61
حوزههای تخصصی:
میزان حرارت خورشیدی در تایلند به طرز بی سابقه ای هر سال قوی تر می شود و این امر درک قابلیت های حرارتی مصالح ساختمانی (به ویژه عایق های حرارتی) را ضروری می کند. در این تحقیق سه نمونه ماکت خانه ساخته شد که در یک مدل از چوب و در دو مدل دیگر از فیبر سیمان برای سقف، کف و دیوارها استفاده شده است. از آنجا که چگالی چوب تقریباً نصف فیبر سیمان است، در این تحقیق ضخامت چوب دو برابر تخته فیبر سیمان در نظر گرفته شد. این مدل ها تحت شرایط آب وهوایی نسبتاً ثابت و آرام از اواخر آوریل تا اوایل می سال 2017 برای مشاهده دمای ساعتی درون خانه در ساعات 08:00 تا 16:00 مورد آزمایش قرار گرفتند. هر سه مدل در پردیس رنگسیت دانشگاه تاماسات (استان پتومتنی)مستقر شدند. مکان قرارگیری مدل ها به گونه ای انتخاب شد که سایه ساختمانی بلندتر از ساعت 15:00 به بعد تمام مدل ها را فرامی گرفت. با این کار جلوی نور خورشید گرفته می شود تا مشاهده کنیم چگونه چوب و تخته های فیبر سیمان می توانند حرارت را به محیط اطراف خود آزاد کنند. نتایج این تحقیق نشان داد در مدل چوبی، دمای داخل تمام اتاق ها از دو مدل دیگر با تخته های فیبر سیمان کمتر بوده است و بعد از قرار گرفتن در سایه ساختمان بلند، دمای اتاق های مدل چوبی کندتر از دو نمونه مدل دیگر کاهش یافته است.
مطالعۀ تطبیقی مضامین پرکاربرد صورتگری در نسخ مصور ایلخانی و تیموری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تطبیقی هنر سال هشتم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶
۱۲۱-۱۰۵
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، به مقایسه مضامین مشترک تصویرشده در نگاره های نسخ مصور دوره های ایلخانی و تیموری می پردازد. بر اساس دسته بندی الگ گرابر، مضامین موجود در نقاشی ایرانی، به هفت عنوان تاریخی، مذهبی، حیوانات، حماسی، عشق تغزلی، واقع گرایانه و تزئینی تقسیم شده که مضامین تاریخی، مذهبی، حیوانات و حماسی در هر دو دوره مشترکات بیشتری دارند. در این پژوهش، تنها به بررسی این چهار مضمون و علل در نظر گرفتن آنها پرداخته می شود. هدف از این تحقیق، بررسی اهداف تصویرگری مضامین یکسان در نسخ دوره های فوق است. پرسش پژوهشی تحقیق این است که به لحاظ مضامین مورد نظر، چه تفاوت ها و شباهت هایی میان نقاشی های موجود در نسخ مصور دو دوره وجود دارند؟ این پژوهش، به شیوه توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است. نتایج حاصل از این پژوهش بیانگر آن است که صورتگریِ نسخ تاریخی در دوره ایلخانان گسترده تر از عهد تیموریان است؛ به نظر می رسد علت این امر، اعلام تعهد مغولان در قبال میراث ایرانیان است. از نظر مضامین مذهبی در دوره ایلخانی، موضوعات دینی غیر اسلامی؛ مانند موضوعات مسیحی و بودایی، در کنار موضوعات اسلامی به کار رفته اند که مثلاً درباره موضوعاتی مسیحی، حضور مسیحیان در رده های بالای حکومتی، دلیل این امر است. در عهد تیموریان، حضور موضوعات غیر اسلامی، کم رنگ و در عوض، موضوعات اسلامی مخصوصاً شیعی پررنگ شدند. سومین مضمون مشترک و پرکاربرد این دوره ها، مضمون حیوانات بوده که ظاهراً در دوره تیموری نسبتاً بیشتر از عهد ایلخانی است؛ سبب این ادعا علاوه بر نسخ مشابهی چون کلیله و دمنه، عجایب المخلوقات قزوینی و نسخی با صحنه های شکار در دو دوره، نگاره های تک برگی و نسخ منطق الطیر در عهد تیموری هستند. تفاوت این دو دوره در کاربرد مضمون حماسی در نسخ مصور، اغلب به جزئیات برمی گردد. هم چنین، رونق این مضمون در عهد تیموری با توجه به تعداد بیشتر شاهنامه های مصور، بیشتر است. در نهایت، می توان چنین نتیجه گرفت که تشابهات میان مضامین مشترک این دوره ها بیشتر هستند.
قواعد رسم الخط میرعلی تبریزی براساس نسخه خسرو و شیرین نظامی (محفوظ در گالری فریر - 808 هجری قمری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم تیر ۱۳۹۷ شماره ۶۱
65 - 76
حوزههای تخصصی:
میرعلی بن حسن تبریزی ملقب به «قُدوَه الکُتاب مُعَلی» از بزرگ ترین خوشنویسان عصر تیموری برای نخستین بار خوشنویسی نستعلیق را تحت قاعده و هیئتی متمایز درآورد. تنها اثر مرقومِ موثق میرعلی، نسخه خسرو و شیرین نظامی به تاریخ 808ه .ق/1406م محفوظ در گالری هنری فریر است که از منظر شیوه کتابت و رسم الخط اهمیت شایان توجهی دارد. برهمین اساس، موضوع این مقاله بررسی رسم الخط میرعلی تبریزی با تکیه بر این نسخه خطی است. هدف از انجام این مقاله شناخت شیوه و قواعد به کار رفته در خط میرعلی به عنوان نمونه های اولیه خوشنویسی نستعلیق است. همچنین در این راستا سعی شده است تا به این سؤال ها پاسخ داده شود : 1. حُسن تشکیل در رسم الخط میرعلی تبریزی چگونه است؟؛ 2. قواعد حسن وضع در شیوه کتابت نستعلیق میرعلی چگونه است؟ این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی انجام پذیرفته و روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای(اسناد مکتوب) و میدانی(مشاهده مستقیم) است. حُسن تشکیل در نگارش میرعلی نشان می دهد که کشیدگی ها از قواعد معین و نسبتاً ثابتی تبعیت می کنند و غالباً کوتاه، تند و تیز هستند. فرم و تناسبات حرکتِ دومِ دوایر در تمام حروف به طور مشابه تکرار شده است. نقطه ها با شیبی یکسان، بدون گوشه های تیز و عرضِ کم تر از پهنای قلم اجرا شده اند. حُسن وضع در کتابت میرعلی به صورت حداقل یک کشیدگی در اکثر مصرع ها و حذف حروف پایانی و برخی نقاط ضروری حروف ظاهر می شود. افزودن نقطه به پیروی از سنت قدیم کتابت است و اتصال برخی از حروف احتمالاً تحت تأثیر خط تعلیق بوده است. اعراب گذاری و حرکات تزیینی به چند مورد جزئی محدود شده است.
رفتارسنجی و پایدارسازی زمین لغزش براساس برداشت های نقشه برداری و داده های زمین شناسی مهندسی (مطالعه موردی: زمین لغزش ُنقُل در منطقه پادنای سمیرم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۷ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶۲
۱۴۳-۱۳۱
حوزههای تخصصی:
انتشار اخبار مربوط به زمین لغزش و رانش زمین در مناطق مختلف کشور، هر از گاهی توجه مردم و مسئولین را به این پدیده خطرآفرین معطوف می دارد. پیش بینی و در صورت امکان جلوگیری از وقوع زمین لغزش ها می تواند علاوه بر حفظ جان شمار زیادی از هموطنان، کاهش خسارت های مالی ناشی از تخریب زیرساخت ها و سایر منابع را نیز به دنبال داشته باشد. کنترل حرکات زمین و پایدار سازی لغزش ها در حریم رودخانه ها و حوضه سدها می تواند راه حلی برای کاهش رسوبات تولید شده در پشت دریاچه و افزایش عمر مفید سدها باشد. زمین لغزش ُنقُل در بخش پادنای منطقه سمیرم و مشرف بر رودخانه لای سرخ از سر شاخه های رودخانه ماربر و کارون رخ داده است. ورود رسوبات از طریق رانش و لغزش به این رودخانه می تواند به مرور زمان ذخیره آبی مفید و قابل استفاده از سدهای کارون را تحت تأثیر قرار دهد. بنابراین زمین لغزش ُنقُل به عنوان یکی از زمین لغزش های فعال و تأثیرگذار در منطقه مورد مطالعه می باشد. به منظور بررسی و کنترل حرکات زمین لغزش ُنقُل، از شبکه های اندازه گیری ماهواره ای استفاده شده است. در این تحقیق بر اساس نتایج حاصل از اندازه گیری های شبکه در بازه های زمانی مختلف، میزان جابه جا یی هر یک از نقاط این زمین لغزش محاسبه شد. با استفاده از داده های زمین شناسی مهندسی و ژئوتکنیکی، ابعاد سطحی و زیر سطحی زمین لغزش مشخص گردید. همچنین تحلیل های عددی با استفاده از داده های زمین شناسی مهندسی، جهت ارزیابی پایداری زمین لغزش انجام شده و در نهایت طرح های مناسب پایدارسازی ارائه شد. اشباع شدن مصالح دامنه به خصوص مصالح مارنی، باعث کاهش پارامترهای مقاومت مکانیکی خاک شده و باعث ناپایداری توده خاک شده است. جهت زهکشی عمقی یک سری گمانه های مایل با شیب نزدیک به سطح افق و در جهت مخالف دامنه طراحی شده است. همچنین اجرای عملیات ساماندهی رودخانه مطابق با جزییات ارائه شده در انتهای مقاله پیشنهاد گردید.
Analyzing the Climatic Potentials for Development of Tourism and Water Sports in Khorassan رضوی Province of Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Nowadays, tourism is affected by the knowledge of a region’s climatic characteristics. Therefore, it is crucial to identify the potential regions and appropriate time for attracting tourists in relation to climatic comfort. Due to having climatic diversity and water resources such as rivers, waterfalls, caves and hot springs, Khorassan رضوی province is one of the potential regions for tourism attraction in IRAN. This study attempts to assess human comfort or discomfort for recreational and water sports activities according to Equivalent Effective Temperature (EET) index using meteorological data from Khorassan رضوی synoptic station for 1990-2011. Furthermore, the climatic comfort zoning map for tourism in the province was made by ArcGIS and Geographic Information System (GIS) potentials by inverse distance weighting (IDW) interpolation method. The results showed that October, June, September, April, May, August and July have the best comfort conditions for recreational activities and water sports, respectively. Also, Nishabur and Chenaran cities with 4 and Mashhad with 1 month had the longest and the shortest monthly periods for using water resorts, respectively. Similarly, in this research, available appropriate tourism areas are introduced according to the EET index for different months in order to achieve a higher understanding of the province’s potentials.
مدل مفهومی ارتباط معنایی هنر و فضای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم آذر ۱۳۹۷ شماره ۶۶
5 - 16
حوزههای تخصصی:
مسئله پژوهش : ارتباط هنر و فضای شهری در طول تاریخ موجب انتفاع هر دو پدیده بوده است. اما شتاب تحولات سده گذشته موجب چالش هایی در زمینه ارتباط هنر با فضاهای شهری در کشور ما شده، به گونه ای که هنر به کارگرفته شده در شهر بیش از هر چیز ماهیتی فرمایشی و الصاقی دارد و نه مردمی، واجد معنا و همخوان با ویژگی های فضا. در ارتباط با ارتقای کیفی فضاهای شهری دو نگاه اصلی به پدیده هنر شهری وجود دارد : «هنر به منزله وسیله ای برای زیباسازی فضا» و «هنر به منزله وسیله ای برای تقویت ارتباط ذهنی مخاطب با فضای شهری». در دیدگاه دوم، تأکید اصلی بر ارتقای معنای فضای شهری از طریق هنر است. ارتباط هنر و فضای شهری در لایه عمیق تر ذهنی و معنایی، مستلزم کشف سازوکار ارتباط مخاطب/کنشگر با فضا و هنر شهری است که دغدغه اصلی این پژوهش است. هدف پژوهش : این پژوهش به دنبال ارایه چارچوبی مفهومی به منظور توضیح ارتباط بهینه دو پدیده هنر و فضاست. با این هدف، پس از بررسی بعد معنایی فضای شهری از خلال آرای صاحبنظران، نیز بررسی سازوکار انتقال معانی توسط هنر، مدلی برای نحوه همکاری هنر در ساخت، تقویت و بازیابی معنای فضای شهری ارایه شده است. روش پژوهش : روش مورد استفاده در پژوهش، تحلیل محتوای کیفی است. در مرحله اول، از طریق تحلیل مقایسه ای سازوکار انتقال معانی هنر و فضای شهری، مدل اولیه پژوهش ارایه شده است. مضامین ارتباطی در قالب «هنرمند و قدرت ها/کالبد»، «مخاطب جمعی/اجتماع»، «مخاطب فردی/شخص» از مدل، استخراج شده و سپس با بررسی این مضامین از طریق تحلیل محتوای پژوهش های صورت گرفته در این زمینه، ابرهنجارها و هنجارهای معطوف به هنر و فضای شهری استنتاج شده است. نتیجه گیری : ابر هنجارها، سه مفهوم اصلی «زمینه گرایی فرهنگی»، «دموکراسی» و «تجربه زندگی روزمره» هستند که خود به هنجارهایی هم در ارتباط با به کارگیری هنر در فضا و هم در ارتباط با نحوه انطباق فضای شهری با هنر مشتق می شوند. همچنین به تأثیراتی که این هنجارها از طریق معنابخشی به فضای شهری بر کیفیت آن می گذارند نیز پرداخته شده است.
نگاه منظرین به حمام های عمومی، بررسی عناصر و کارکردهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۰ دی ۱۳۹۷ شماره ۴۵ «ویژه نامه»
34 - 43
حوزههای تخصصی:
حمام عمومی از جمله فضاهای مهم در ساختار شهر محسوب می شد. این فضا در دهه های اخیر نقشی مهم در فضای فرهنگی اجتماعی ایران ایفا کرده است. مکانی با خصوصیات معماری منحصر به فرد که کارکردهای متفاوتی را در زندگی ایرانیان داشته است. به گونه ای که در بررسی آن نمی توان صرفاً به فضای کالبدی فارغ از معنا و مفهوم آن فضاها نگاه کرد و این درواقع ضرورت نگاه منظرین به حمام عمومی را آشکار می سازد. حمام به عنوان یکی از عناصر شهر، علاوه بر کارکردهای طبیعی خود در بهداشت و نظافت، کارکردهای متفاوتی در ساختار جامعه و نقش مهمی در ارتباطات اجتماعی داشته است. در این مقاله که با روش توصیفی-تحلیلی ارائه شده و ابزار جمع آوری اطلاعات آن، کتابخانه ای بوده است، به اجزاء مختلف حمام و کارکردهای اجتماعی آن پرداخته شده است. سعی بر آن است که با نگاهی منظرین، برخی دیگر از دلایل رونق حمام در ایران مورد بررسی قرار گیرد.
امکان سنجی استقرار صنایع در شهرستان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال سوم بهار ۱۳۹۷ شماره ۴
183 - 207
حوزههای تخصصی:
کاربری صنعتی از کاربری های است که جانمایی مناسب آن می تواند محیط طبیعی و انسانی را از تأثیرات منفی استقرار کاربری صنعتی مصون دارد و به تحقق توسعه پایدار با رویکرد کمترین خطرزایی و خطرپذیری کمک نماید. ازاین رو در این تحقیق با لحاظ نمودن استانداردهای حریم ها و دسترسی های معیارهای طبیعی و انسانی موجود در محدوده شهرستان اردبیل به پهنه بندی اراضی شهرستان اردبیل جهت تعیین مکان مناسب برای استقرار صنایع اقدام گردید. این تحقیق ازلحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش، توصیفی و تحلیلی می باشد، بدین معنی که با استفاده از استانداردهای موجود به جانمایی صنایع در محدوده موردمطالعه اقدام شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که اراضی کاملاً مناسب برای استقرار صنایع، 43720 هکتار از اراضی محدوده موردمطالعه را شامل می شود. با توجه به این که مدل AHp فقط توانایی شناسایی پهنه های مناسب و نامناسب برای استقرار صنایع را داراست و نمی تواند اولویت و ارجحیت استقرار صنایع، در مکان های مناسب را تحقق بخشد؛ بنابراین با استفاده از قابلیت های نرم افزار ARC MAp به شناسایی و جداسازی پهنه های کاملاً مناسب که حداقل 200 هکتار مساحت داشته باشند، اقدام گردید و با استفاده از مدل VIKOR و 8 معیار مؤثر در امر مکان یابی صنایع، به اولویت بندی پهنه های شناسایی شده اقدام شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که مکان فعلی صنایع در شهرستان اردبیل با پهنه های بهینه شناسایی شده در این تحقیق، مغایرت دارد و همچنین 6 پهنه مناسب جدید برای استقرار واحدهای صنعتی در محدوده شهرستان اردبیل شناسایی و اولویت بندی استقرار صنایع در این پهنه ها مشخص شد.
تاملی بر تاثیرات تطور فرهنگ و جامعه ایران در میانه عصر قاجار بر دیوارنگاری (به گواه دیوارنگاره های عمارت صارم الدوله کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۳ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
17 - 28
حوزههای تخصصی:
دوران حکومت قاجار یکی از مهمترین اعصار تحول هنر ایران، به ویژه در قالب دیوارنگاری است. ارتباط با غرب و الگوبرداری از فرهنگ و هنر ایشان مشخصه هنر این دوره است. این پژوهش در پی یافتن پاسخ به این سوال است که تغییرات رخ داده در جامعه قاجار موجب پیدایش چه نوع دیوارنگاره هایی گردید. مقاله با بررسی دیوارنگاره های عمارت صارم الدوله در کرمانشاه به تحلیل این موضوع می پردازد؛ و در دو بخش مجزا به روش تاریخی و مطالعه اسنادی و نیز روش توصیفی – تحلیلی یافتن پاسخ این پرسش را پی می گیرد. در این راستا، مقاله پس از مطالعه جریانات اجتماعی در جامعه متحول شده ایرانی آن دوران، به مدد دیوارنگاره های عمارت صارم الدوله، به بازخوانی این تحولات خواهد پرداخت. به فراخور مبحث، مضامین موجود در این دیوارنگاره ها به پنج گروه کلی تقسیم گردید و پس از بررسی و واکاوی تصاویر، مشخص گردید که آنها چگونه حکایتگر تغییرات در جامعه ایرانی می باشند، که سیر آن را اغلب در سفرنامه ها و کتب تاریخی می توان مشاهده نمود. این تصاویر بازنمایی از تاثیر برخورد سنت ایرانی با مدرنیته اروپایی است، که تنها در ظاهر و همچون تصوری از فرنگِ رویایی، به شکل تغییر در پوشش و رفتارها به تقلید از اروپاییان، صورت پذیرفته است.
بررسی تطبیقی تزیینات گچبری مسجد سیمره با مسجد نه گنبد بلخ و سامرا از دوره عباسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۳ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
61 - 72
حوزههای تخصصی:
از جمله یافته های بسیار مهم در فعالیت های میدانی شهر تاریخی سیمره، مسجد آن و تزیینات گچبری این بنا است. براساس تاریخگذاری ارائه شده این مسجد متعلق به اواخر دوران اموی و اوایل دوران عباسی و به لحاظ آرایه های تزیین بسیار مشابه نمونه های مسجد نه گنبد بلخ و سامرا است. اهداف اصلی پژوهش، شناسایی و معرفی بهتر تزیینات گچبری مسجد سیمره، معرفی پیشینه برخی تزیینات گچبری مسجدنه گنبدبلخ در آن و نیز تأثیر هنر ایران بر تزیینات گچبری سامرا است. ضمن معرفی تزیینات گچبری مسجد سیمره، سؤالات اصلی پژوهش عبارتند از؛1: چه میزان همانندی میان نقوش تزیینی مسجد سیمره و مسجدنه گنبدبلخ وجود دارد؟2: حضور نقش مایه های تزیینی گچبری های سیمره در تزیینات گچبری سامرا(سبکA,B) چگونه قابل تببین است؟ نتایج پژوهش نشان می دهد، مساجد سیمره و نه گنبد بلخ به لحاظ برخی آرایه های تزیینی و ترکیب بندی بسیار مشابه و می توان پیشنه نقوش تزیینی مسجد نه گنبد بلخ را در مسجد سیمره جستجو کرد. از سویی دیگر در تأیید محتوای متون تاریخی مبنی بر بکارگیری هنرمندان ایرانی در ساخت بنای سامرا، مسجد سیمره نمونه ای آشکار از تأثیر هنر گچبری ایران بر هنر گچبری سامرا از دوره عباسی است. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و تطبیقی و براساس مطالعات میدانی و کتابخانه ای به سرانجام رسیده است.