مطالب مرتبط با کلیدواژه

کنش های رفتاری


۱.

تاثیر نور(طبیعی و مصنوعی) بر خلق و خو و روان انسان در معماری داخلی

کلیدواژه‌ها: نورپردازی رنگ کنش های رفتاری معماری داخلی خلق وخوی انسان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۸۹ تعداد دانلود : ۱۸۶۹
نورپردازی همانند دیگر مؤلفه های طراحی داخلی همانند رنگ، شکل، بافت و غیره بر حالات انسان از جمله عملکرد فرد، خلق وخوی و همچنین رفتار های اجتماعی مؤثر است. بینایی که مهم ترین حس انتقالی در میان دیگر حواس انسان می باشد در منتقل کردن احساسات مختلف و ادراک گوناگون به مغز انسان نقش بسزایی دارد. در این نقل و انتقال عناصر و عوامل بسیاری از جمله محیط و فضا های پیرامون انسان و به ویژه نقش نور از اهمیت خاص برخوردار است. هدف از این تحقیق، اهمیت و تاثیر نور در فضاهای داخلی با توجه به تاثیر پذیری جسم و روان انسان از نور می باشد. انسان در طول تاریخ همواره به محیط پیرامون خود توجه داشته است و آن را با نیازهای خود متناسب ساخته است. در دوران معاصر بیرون و درون ساختمان را به تفکیک، معماری و معماری داخلی نامیده اند. بخش درونی معماری نزدیک ترین وجه فضا به انسان است و به طور مستقیم بر اساس رفتارهای انسانی شکل می گیرد، مقاله ارائه شده رویکردی به وجه درونی فضا داشته و عوامل تاثیرگذار آن را بررسی می کند. روش تحقیق این مقاله به صورت کیفی می باشد زیرا عنوان مقاله در ارتباط با انسان و رفتار آن است. نتیجه ی پژوهش بر این است که با توجه به مطالعه تحقیقات انجام شده نور به طور عمده، طبیعی یا انسان ساز، مستقیم یا غیرمستقیم در محیط حضور دارد و بر دو جنبه ی روانشناختی محیطی یعنی ادراک محیط و رفتار محیطی موثر است.
۲.

نسبت عواطف و کُنش های رفتاری انسان از منظر ملاصدرا و سارتر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عواطف کنش های رفتاری عشق مسئولیت ملاصدرا سارتر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۶ تعداد دانلود : ۲۲۱
عواطف به مثابه یکی ازساحات گرایشات نفسانی نقش مهمی دربرانگیختگی رفتارآدمی دارد. ملاصدرا معتقدست که انسان دارای ساختار بینش مندانه ایست که متشکل از اجزاء مرتبط با یکدیگر بوده که رو به سوی غایتی دارند. این غایات به لحاظ اعمال جوانحی و جوارحی سنخیتی عمیق با عواطف دارند.اینکه عواطف چه ماهیت و چه پیوندی با اعمال انسان دارد دوپرسش اصلی پژوهش پیش رواست. ملاصدرا با اثبات وجود، عشق و اختیار، عواطف راعملی باطنی میداند که آدمی رابرجذب یادفع امور وکنش های رفتاری متناسب با آنها تحریک می نماید لذابرای ماهیت عواطف نقش اکتسابی قائل است.درمقابل سارترفیلسوف اگزیستانسیالیستی معتقدست عواطف و احساسات انفعال صرف نیستند بلکه ساختار اگاهی انسان را تشکیل داده، هدفمند و معنادارند لذا هرعملی که انجام می دهیم(آگاهانه باشدیانه) متأثر ازعواطف اند و شرط تحقق این عواطف نیز همان عمل است. درواقع ایشان معتقدند عواطف همراه با باورمندی اند یعنی مثلا ازرفتاری شاد می شویم احساس سرزندگی میکنیم و به موجب این احساس کارخیری انجام میدهیم مادرقبال این رفتارمسئولیت داریم همین مسئولیت عواطف واحساساتمان هستند که ما رادچار عشق، تنفر، و...میکنند زیرا این مائیم که عواطفمان را انتخاب میکنیم. بنابراین درمقاله حاضربرآنیم تا باروشی توصیفی_تحلیلی، باتوجه به قرابت های دیدگاه ملاصدراوسارتر در شناختی بودن عواطف، ازیکسو تاثیر چشمگیر رویکرد این دوفیلسوف را که تا حدودی درپژوهش های موجود کمرنگ واقع شده است رانشان دهیم و ازسوی دیگر با مقایسه آراء شان، به وجه شباهت ها و تفاوت ها دست یابیم تااز قِبل آنها پاسخی قابل قبول به پرسش از چیستی نقش عواطف درکنش های رفتاری انسان دست یابیم. شماره ی مقاله: ۸