فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۱۲۱ تا ۵٬۱۴۰ مورد از کل ۲۹٬۸۰۸ مورد.
منبع:
نقش جهان سال یازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
66-85
حوزههای تخصصی:
اهداف: خانه کاظمیان از بناهای تاریخی در شهر تهران می باشد؛ که مورد مرمت و به خانه موزه تهران تغییر کاربری داده شده است. در این پژوهش، به ارزیابی و تحلیل میزان پایداری در تغییر کاربری خانه کاظمیان به عنوان نمونه ای از میراث معاصر تغییر کاربری یافته توسط سازمان زیباسازی شهر تهران و شهرداری تهران پرداخته شده است. روش ها: این پژوهش کاربردی و شیوه جمع آوری داده های آن مطالعات اسنادی و میدانی است. ابتدا به مطالعه و بررسی اصول و شاخص های پژوهش پرداخته شده است. سپس جهت تحلیل شاخص ها در خانه کاظمیان به مشاهده و مصاحبه با 15 نفر از کارشناسان و متخصصان این حوزه پرداخته شده است. یافته ها: پایداری اجتماعی در سطح بالا به دلیل حفظ و تقویت حس زمان، حس مکان، سرزندگی اجتماعی و تجدید خاطرات جمعی، پایداری کالبدی در سطح بالا، به دلیل تغییرات منعطف و حفظ اصول، ساختار و ارزش های تاریخی- فرهنگی بنا، پایداری عملکردی پایین به دلیل تنوع پایین کاربری و فعالیت و تطابق پایین با نیاز ساکنان بافت پیرامونی، پایداری اقتصادی در سطح پایین به دلیل سودآوری اقتصادی پایین و پایداری زیست محیطی در سطح متوسط ارزیابی شده است. نتیجه گیری : می توان معیارهایی نظیر تغییر کاربری سازگار در خانه های تاریخی با رعایت اصول و فرایند مشخص، توجه به ارزش های اجتماعی و فرهنگی بنا، توجه به ارزش های زیست محیطی و ارزش های بازار و ایجاد رونق اقتصادی مستمر را در ایجاد توسعه پایدار در خانه های تاریخی و حرکت در مسیر توسعه پایدار موثر دانست.
جستاری بر رویکرد کدهای فرم-مبنا و جایگاه آن در طراحی شهری
منبع:
شهرسازی ایران دوره چهارم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷
185-198
حوزههای تخصصی:
کدهای فرم-مبنا به عنوان رویکردی نسبتاً جدید، از قواعد برنامه ریزی و طراحی شهری با هدف دست یابی به فضاهای عمومی کارا با نگرشی مکان- مبنا پشتیبانی می کنند. در واقع این رویکرد با در نظرگیری ویژگی های زمینه ای محیط شهری و چشم انداز آن، کدهایی را با کمک تفکر برنامه ریز و طراح ایجاد می کند که، مبتنی بر چگونگی استقرار انواع گوناگون فرم های شهری در مکانهای مختلف است. این کدها می توانند با پیش بینی محیط ساخته شده از طریق کنترل و تنظیم فرم ها، به بهترین چیدمان فرمی امکان پذیر در راستای پاسخگویی به نیازهای انسانی دست یابند. امروزه، در کشور ما نیز با توجه به پیچیدگی هایی که در طراحی شهری، در زمینه ایجاد تعادل و تعامل میان کاربری اراضی، فرم شهری و مکان استقرار آنها وجود دارد، نیاز به این رویکرد بیش از پیش احساس می شود. این مقاله، با هدف آشنایی بیشتر با روند تولید و تنظیم کدهای طراحی شهری با تأکید بر شرایط بومی، فرهنگی، اجتماعی و تاریخی تدوین گردیده است. لذا در آن سعی شده است رویکرد کدهای فرم-مبنا از رهگذر مفهوم، فرآیند و اجزای آن مورد بحث و بررسی قرار گرفته و به اختصار به برخی از چالش های پیش روی این مفهوم پرداخته شود.
معرفی سه رویکرد نوین مدیریت رواناب شهری در راستای جایگزینی شیوه هایی خلاقانه با هدف حل معضلات مرتبط در فضاهای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
۵۷-۴۳
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: در قرن حاضر، با گسترش شهرنشینی و توسعه های شهری، سطوح نفوذ ناپذیر (آسفالت، بتن) نیز افزایش یافته است و این تغییرات موجب شده تا رواناب ها در شهر جاری گردند و متعاقبا مشکلاتی از جمله اختلال در عبور و مرور، آلودگی آب های پذیرنده، کاهش سطح آب های زیرزمینی و شکل گیری سیلاب ها را در پی داشته باشند. روش های سنتی نیز امروزه کارایی چندانی ندارند و حتی در برخی موارد موجب تشدید این معضلات می گردند. از این رو نیاز به روش های نوین و خلاقانه به منظور مدیریت رواناب ها بیش از پیش احساس می گردد. یافته ها: سه رویکرد «طراحی شهری حساس به آب»، «توسعه کم اثر» و «سیستم های زهکشی پایدار شهری» از جمله این روش های نوین و کارا در زمینه مدیریت رواناب شهری محسوب می گردند که مبتنی بر اصول پایداری شکل گرفته اند و علاوه بر مدیریت رواناب ها، دارای مزایای چندگانه (حفظ شرایط زیست محیطی و تکمیل چرخه آب شهری) نیز می باشند. روش: این پژوهش از نظر هدف، بنیادی و از منظر روش تحلیل، جزء پژوهش های نظری محسوب می گردد که در آن با بهره بردن از منابع اینترنتی و اسناد کتابخانه ای تلاش بر آن است که مفاهیم، اهداف و مزایای سه رویکرد مذکور شناسایی گردند. نتیجه گیری: نهایتا با استخراج اهداف مشترک، میزان موفقیت در تحقق هر هدف، با استفاده از ماتریس مطلوبیت مشخص شده و با توجه به این موارد علاوه بر تدوین مدل مفهومی مدیریت پایدار رواناب شهری، جدول راهبردهای رسیدن به چنین شیوه ای نیز احصا شده است.
مطالعه تطبیقی نگاره پادشاهی جمشید و تصویر دربار او در شاهنامه بایسنقری و شاه طهماسبی از منظر شمایل شناسی اروین پانوفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از شخصیت های مهم و افسانه ای شاهنامه فردوسی، جمشید است. جمشید شاه و جزئیات حکومت او در برخی نگاره های دونسخه به تصویر درآمده است. نگاره پادشاهی جمشید در شاهنامه بایسنقری و نگاره دربار جمشید در شاهنامه طهماسبی هردو بازنمایی تصویری پادشاهی جمشید و عملکردهای او است. اهمیت موضوع در هر دو نگاره ضرورت انجام پژوهش حاضر را ایجاب کرده و هدف پژوهش، شناسایی چگونگی بازنمایی شخصیت جمشید در شاهنامه بایسنقری و طهماسبی و نیز شناخت وجوه اشتراک و افتراق ویژگی های جمشید و نوع تصویرسازی صحنه ها در دو نگاره می باشد. بنابراین دو پرسش مطرح شده است: 1- شخصیت جمشید در دو نگاره پادشاهی جمشید و دربار جمشید در شاهنامه های بایسنقری و طهماسبی چگونه و با چه ویژگی هایی بازنمایی شده است؟ 2- چه عوامل فرهنگی، سیاسی و اجتماعی باعث شده جزئیات بیشتر و دقیق تری در نگاره شاهنامه شاه طهماسب نسبت به شاهنامه ی بایسنقری اعمال شود؟ شایان ذکر است پژوهش پیش رو با جست وجو در منابع کتابخانه ای و مشاهده دو نمونه نگاره، به شیوه توصیفی- تحلیلی- تطبیقی انجام شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد نگاره شاهنامه طهماسبی نسبت به نگاره شاهنامه بایسنقری جزئیات دقیق تری از حکومت جمشید را ارائه کرده و حکومت جمشیدشاه مقتدرانه تر، پرتجمل تر و به صورت عناصر تصویری بیشتر و مفصل تر بازنمایی شده به طوری که تعداد عناصر انسانی در نگاره بایسنقری 15 نفر و در نگاره طهماسبی 28 نفر به همراه تصویر دو دیو می باشد.
جایگاه هنر اسامی در قرن بیستم، نویسنده: وجدان علی
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۲ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴
237 - 242
حوزههای تخصصی:
خوانش آیکونولوژیک «گل» در مجموعه فتوکلاژهای «تصویر خیال» اثر بهمن جلالی
منبع:
فردوس هنر سال دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶
50 - 65
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: بهمن جلالی عکاس معاصر ایرانی، سه دهه از فعالیت هنری خویش را صرف مستند ساختن روزمرگی در شهرهای مختلف ایران، انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی ساخت، و دهه ی آخر را به بازسازی عکس های دوران قاجار و در نهایت تولید فتومونتاژها و فتوکلاژهای با عنوان «تصویر خیال» پرداخت. «تصویر خیال» مجموعه ای کاملا متفاوت از دیگر آثار جلالی است که در آن هنرمند به بازتولید عکس های باقی مانده از دوران قاجار پرداخته است. هدف: تغییر ژانر در آثار این هنرمند یکی از موضوعاتی است که مورد توجه برخی منتقدین و علاقمندان به این هنرمند، چه در دوران حیات وی چه پس از فوت هنرمند قرار گرفته است. سوال تحقیق: مفهوم گل در مجموعه فتوکلاژهای تصویر خیال اثر بهمن جلالی، مستندنگار معاصر ایران، تحت تاثیر چه شرایط و ارزش های اجتماعی و فرهنگی صورت گرفته است؟ روش تحقیق: با توجه به تمرکز رویکرد آیکونولوژی بر اسناد تاریخی، اجتماعی، سیاسی، هنری و ...، و مقایسه ی تغییرات یک آیکون در طول دوران های مختلف در جامعه مورد نظر، این رویکرد برای پاسخ گویی به سئوال های مطرح شده در این تحقیق مورد استفاده قرار می گیرد. با هدف تمرکز هرچه بیشتر، در این مقاله مجموعه ی «گل ها» از فتومونتاژها و فتوکلاژهای «تصویر خیال» انتخاب شده است تا با بررسی آیکون «گل» ارزش های نمادین جامعه و تاثیر شرایط زمانی و مکانی که در خلق این آثار موثر بودند، یافت شوند. روش تحقیقی که در این پژوهش، توسط پژوهشگر منتخب گشته است، به صورت توصیفی- تحلیلی است، همچنین گردآوری اطلاعات بر بنای منابع کتابخانه ای، آرشیوی و تحقیق میدانی صورت گرفته است. نتیجه تحقیق: آیکون گل در بسیاری از آثار ادبی و هنری ایران از دوران باستان تا به امروز به کار رفته است، با برسی آثار در طول تاریخ به مفهومی مشابه از گل، در ادبیات و هنر ایران خواهیم رسید که همه ریشه در فرهنگ و تمدن دارند
واکاوی نگاره های خورشید در نقوش فرش ترنج خورشیدی فراهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم فروردین ۱۴۰۰ شماره ۹۴
47 - 64
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: هریک از فرش های مناطق مختلف ایران می توانند در پس نقوش خود حامل پیام، مفهوم و یا نمادی باشند که کشف آن بر فهم اصالت و اثبات ارزش های تاریخی، فرهنگی و آیینی نقوش فرش ایران تأکید خواهد کرد. فرش های استان مرکزی از جمله فرش های مشهور ایران هستند و یکی از فرش های اصیل این استان، فرش «ترنج خورشیدی فراهان» است که کمتر مورد توجه قرار گرفته است.هدف پژوهش: معرفی فرش ترنج خورشیدی فراهان و واکاوی نمادهای خورشیدی در این قالی و کشف ارتباط مفهومی و نسبت ویژه آن با تقدس خورشید است.روش پژوهش: در جست وجوی این ارتباط مفهومی، در این پژوهش که از نوع کیفی و توصیفی-تحلیلی است، با گذری بر پیشینه فرهنگی-تاریخی زادگاه این فرش یعنی کهن دیار فراهان، به شناخت جایگاه خورشید در آیین و فرهنگ گذشته این سرزمین پرداخته می شود. سپس نمونه هایی که به روش هدفمند معیاری از اسناد کتابخانه ای و اینترنتی گردآوری شده اند برمبنای ساختار و عناصر شاخص بصری، در سه گروه «اصلی»، «گلدان دار» و «واگیره ای» تقسیم شده است. نتیجه گیری: در جست وجوی نگاره های خورشیدی در این سه گروه، به عناصری چون «گلدرخت سه شاخه»، «خورشیدخانم»، «نیلوفر آبی»، «گل خورشیدی هندسی» و ... دست یافته می شود که در چهار بخش نمودهای «انسانی»، «جانوری»، «گیاهی» و «تجریدی» جای می گیرند. در نهایت به اعتبار تعدد و تنوع کاربست نگاره های خورشیدی در انواع این قالی و ارتباط مفهومی آنها با خورشید، نقوش این قالی می تواند حکایت از تقدس خورشید در گذشته این سرزمین همانند دیگر مناطق ایران و تجلی آن بر فرش ترنج خورشیدی فراهان داشته باشد.
تبیین تأثیر اندیشه های نو گرایانه بر فرآیند معماری به سبک مدرن بین المللی در ایران و ازبکستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم فروردین ۱۴۰۰ شماره ۹۴
101 - 116
حوزههای تخصصی:
یان مسئله: در دوره پهلوی دوم بعد از خارج شدن معماری تاریخی ایران از گردونه رقابت، تمامی عرصه شهرهای کشور در موقعیت نوسازی قرار می گیرند. همچنین در این دوران در ازبکستان نیز تحولات متعددی تحت فرآیندهای مدرنیزاسیون شوروی صورت می گیرند. از این رو به نظر می رسد معماری سبک مدرن بین المللی شکل گرفته در ایران و ازبکستان دارای شباهت ها و تفاوت هایی باشد.هدف پژوهش: شناخت چگونگی ورود و شکل گیری سبک مدرن بین المللی و نحوه تأثیر گذاری آن بر شیوه های معماری در کشورهای ایران و ازبکستان است تا به این سؤالات پاسخ داده شود: آیا جریانات فکری، سیاسی و اجتماعی نو گرا در کشور های ایران و ازبکستان بر فرآیند معماری و ساختمان سازی در این دو کشور و ورود سبک مدرن بین المللی تأثیرگذار بوده اند؟ معماری سبک بین المللی در ایران و ازبکستان دارای چه ساختار، ماهیت و وجوه تفاوت و شباهت هایی بوده است؟روش پژوهش: این پژوهش به صورت تطبیقی و با رویکردی کیفی به کمک مطالعات اسنادی و میدانی صورت گرفته است که از روش تحقیق تاریخی-تفسیری در بخش گردآوری مبانی نظری تاریخی و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی در زمینه تحلیل آثار معماری استفاده شده است. جامعه آماری بناهایی هستند که به سبک معماری مدرن بین المللی در ایران و ازبکستان در دوره پهلوی دوم ساخته شدند و جامعه نمونه شامل آن تعداد از بناهایی است که در بازه زمانی مشابه (از نظر سال ساخت) قرار دارند و از نظر شباهت های عینی و عملکردی دارای قرابت های سبک شناسانه هستند.نتیجه گیری: نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهند که مؤلفه های سبک مدرن بین المللی در هر سه بعد عینی، عملکردی و کالبدی در دو کشور به صورت مشابه تجلی یافته اند و ظهور مؤلفه های عینی، نسبت به دو مؤلفه دیگر شاخص تر بوده است اما ازبکستان در سال های (1971-1983 م.) سعی در بازیابی ریشه های تاریخی خود داشته است که نمونه بارز دستیابی به سبک ملی گرا را می توان در تزئینات و طرح های دوران اسلامی به کار گرفته شده در نمای ساختمان های ساخته شده در این دوران مشاهده کرد.
نگاهی به شگردهای آشنازدایی در آثار محمد سیاه قلم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم اردیبهشت ۱۴۰۰ شماره ۹۵
51 - 60
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: مفهوم آشنازد ایی معنای هنر را نشان د اد ن چیزها به صورت نو و غیره منتظره د ر نظر می گیرد . چنانکه از بررسی اجمالی آثار برمی آید ، کارهای محمد سیاه قلم د ارای ویژگی ها و خصوصیاتی است که د ر مقایسه با جریان کلی نگارگری، که همواره برپایه معیارهای مشخصی شکل گرفته، نوعی آشنازد ایی را به نمایش می گذارد . د ر این راستا پژوهش حاضر با این سؤال اساسی روبه روست که محمد سیاه قلم با استفاد ه از چه شگرد هایی فارغ از معیارهای نگارگری د ست به آشنازد ایی زد ه است؟ هد ف پژوهش: بررسی شگرد های آشنازد ایی به کارگرفته شد ه توسط محمد سیاه قلم است. بررسی آثار هنری با رویکرد های نظری هنر همچون مفهوم آشنازد ایی از آن روی حائز اهمیت است که از سازوکار به کارگرفته شد ه د ر آثار هنری پرد ه برمی د ارد و مشخص می کند هنرمند با چه شگرد هایی به طولانی شد ن اد راک حسی به عنوان یک غایت زیباشناسانه د ست زد ه است.روش پژوهش: توصیفی-تحلیلی است و اطلاعات به صورت کتابخانه ای جمع آوری شد ه اند . همچنین تلاش شد ه با توجه به نمونه های موجود ، مصاد یق تصویری مناسب نیز جهت فهم بهتر مطالب ارائه شود .نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاکی از آن است که محمد سیاه قلم د ر موارد ی همچون انتخاب موضوع، ایجاد ترکیبات جد ید ، به کارگیری تشخیص و همچنین استفاد ه از شگرد هایی مانند اغراق، تکرار و چگونگی به کارگیری شیوه های اجرا از قواعد نگارگری فراتر رفته است. این گونه به نظر می رسد که چگونگی به کارگیری شگرد های یاد شد ه امکان بررسی مفهوم آشنازد ایی را د ر د و سطح ساختاری و غیرساختاری د ر آثار او فراهم می کند .
مدلسازی خطای بصری«تغییر اندازه در مناظر شهری» بر ادراک نقاط کانونی شهر، مطالعه موردی: کریدور بصری پیاده راه آیت الله طبسی به حرم مطهر امام رضا (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۴
46 - 53
حوزههای تخصصی:
رؤیت پذیری نقاط کانونی، حاصل اطلاعات تصویری بر شبکیه چشم و چگونگی ادراک فرم است. تدوین اصول رؤیت پذیری نقاط کانونی، مستلزم شناخت فضای بصری در «بعد افق» و «بعد فاصله» و سیگنال های محیط زمینه ای است. سؤال اصلی این پژوهش این است که چگونه می توان با محاسبه خطای بصری و تأثیرات عناصر پیش زمینه (مزاحم)، نقاط کانونی (نشانه شهری) را جانمایی کرد؟به طور کلی هدف این پژوهش، تدوین روشی است که با استفاده از آن می توان به وسیله شیوه آرایش ابنیه و طراحی فضای شهری و معماری، بر رؤیت پذیری نقاط کانونی شهر افزود. این پژوهش از نظر ماهیت و روش علی و از نظر هدف، توسعه ای است. جهت سنجش ارتباط میان ساختار کالبدی، ادراک بصری و محاسبه میزان خطای بصری، از مدلسازی هندسی و تکنیک واقعیت مجازی، استفاده شد. نمونه موردی نقطه کانونی و نشانگر حرم مطهر رضوی و ساختمان های پیاده راه «آیت الله واعظ طبسی»، با نرم افزار sketch up، مدلسازی شد. نتایج پژوهش نشان داد که نقطه ای (M) در کریدور بصری نقطه کانونی وجود دارد که در آن براساس دید دوچشمی، ارتفاع نقطه کانونی و نشانگر، برابر، و قبل از M ارتفاع نقطه کانونی بزرگتر و بعد از آن کوچکتر ادراک می شود. از این رو براساس محاسبات هندسی موقعیت نقطه M با توجه به ارتفاع نقطه کانونی- نشانگر و فاصله نقطه کانونی تا نشانگر مدلسازی شد و صحت آن با توجه به تکنیک واقعیت مجازی، پیاده راه آیت الله واعظ طبسی به سمت حرم مطهر امام رضا(ع)، مورد تأیید قرار گرفت. از این رو، چیدمان نشانه های شهری باید متناسب با این موضوع در فضای شهری صورت گیرد.
اصول طراحی داخلی ساختمان های مسکونی در چهارچوب پارادایم انعطاف پذیری
حوزههای تخصصی:
امروزه بیش از نیمی از عمر انسان شهرنشین در خانه می گذرد؛ لذا کیفیت فضای داخلی بر شیوه رفتار،عواطف و بسیاری دیگر از جنبه های فیزیکی و روحی ساکنان اثرگذار است. از دیگرسو به واسطه شرایط اقتصادی و تغییرات در شیوه زندگی انسان معاصر شاهد حداقلی شدن مساحت مسکن و نیاز به بهره بردن حداکثری از آن هستیم. در طول تاریخ پاسخ گویی به شرایط متغیر و نیازهای جدید همواره ضرورتی جدایی ناپذیر از معماری بوده است. ضروریست، کیفیتی که محیط های معماری و طراحی داخلی را به عنوان عناصری تلفیقی، در جهت تأمین منافع چندگانه کاربران و افزایش منفعت همه جانبه «مدیریت» می کند، «انعطاف پذیری» می نامیم. برای دست یابی به کیفیت «انعطاف پذیری» معماری و طراحی داخلی «پر محتوا» و « چند عملکردی » باید به مفاهیم ساده و پیچیده در طراحی داخلی توجه نمود و در نهایت ویژگی های بصری قابل ملاحظه ای را خلق نمود که ما را به سوی اهدافی چون «تأمین نیازهای عملکردی فضا با حداکثر کارایی»، «صرفه جویی هزینه های ساخت در دراز مدت» و «تأمین نیازهای عاطفی انسان» و ... هدایت کنند. هدف از این پژوهش بازشناسی اصول طراحی داخلی انعطافپذیر در مسکن می باشد که با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و بر اساس مطالعات کتابخانه ای رابطه ی انعطاف پذیری و طراحی داخلی و چگونگی تأثیر آن در ارتقاء کیفیت زندگی مورد بررسی قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان دادند، پارادایم انعطاف پذیری با طراحی داخلی در ارتباطی مستقیم بودم و ار طریق انعطاف پذیری عملکردی و اثرات نور، رنگ، گیاه، مصالح و اصول روانشناسی محیطی امکان ارتقا کیفیت فضای داخلی را خواهد داشت.
مقایسه محدوده آسایش حرارتی باغ فین و بافت تاریخی کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
53-63
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ، تعیین محدوده و مقایسه وضعیت آسایش حرارتی فضاهای باز محدوده باغ فین و بافت تاریخی شهر کاشان بر اساس شاخص جهانی اقلیم گرمایی ( UTCI ) می باشد. مواد و روش ها: مکان های پر تردد محدوده مورد مطالعه به مدت 18روز از ابتدای شهریور97 مورد بررسی قرار گرفتند. پس از انجام مطالعات کتابخانه ای، حضور فیزیکی در بافت و انجام مطالعات میدانی(مشاهده و ثبت اطلاعات سایت ها) همزمان با پاسخ تعداد 788 نفر از ساکنان و گردشگران به پرسشنامه ها(وضعیت حرارتی و محیطی)، پارامترهای اقلیمی(دما، رطوبت، سرعت جریان هوا، مقدار co و 2 co )ثبت گردید . سپس نرخ لباس و متابولیسم افراد با نرم افزار 10 Deltalog محاسبه و پس از گردآوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات با نرم افزار 24 Spss ، محدوده آسایش حرارتی پاسخ دهندگان بر اساس شاخص جهانی اقلیم گرمایی ( UTCI ) با نرم افزار Ray Man مشخص گردید. یافته ها: پاسخ دهندگان در کل محدوده مورد مطالعه، بین 20.23 تا 35.61 درجه سانتیگراد ( UTCI ) احساس آسایش حرارتی داشتند. همچنین محدوده آسایش حرارتی در باغ فین بین 19.45 تا 37.63 و در بافت تاریخی بین 18.5 تا 35.16 درجه سانتیگراد ( UTCI ) می باشد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد دامنه آسایش حرارتی در باغ فین به اندازه 1.52 درجه سانتیگراد ( UTCI ) بیشتر از بافت تاریخی کاشان می باشد.
مؤلفه های شرق شناسانه با رویکرد نشانه شناسی در کاشی هایی با نقوش باستان گرایانه؛ مطالعه کاشی های پنج عمارت قاجاری در شیراز
حوزههای تخصصی:
بسیاری از ﺁﺛﺎﺭ ﻫﻨﺮی ﻋﺼﺮ ﻗﺎﺟﺎﺭ، ازجمله کاشی کاری، نقش مایﻪ ﻫﺎی ﻫﻨﺮ ﺍیﺮﺍﻥ باستان را بازتاب می دهند. این درحالی است که دوران پهلوی اول را دوره تاریخی باستان گرایی در هنر معاصر ایران معرفی می کنند؛ اما شرایط تاریخی و اجتماعی خاص دوران قاجار را می توان زمینه ساز این جریان در سال های بعد دانست. تأثیر شرق شناسی و فعالیت های باستان شناسان اروپایی در این گرایش موضوعی در هنر قاجار مؤثر بوده است. رویکرد نشانه شناسانه نقش مایه های باستان گرایانه قاجار به تشخیص مؤلفه های شرق شناسی در نمونه موردی پژوهش یاری خواهد رساند. کاشی کاری های قاجار بهترین بستر برای ردیابی گرایش های باستان گرایانه در معماری قاجارند. نمونه هایی از کاشی کاری های باستان گرایانه از پنج عمارت قاجاری شیراز در این پژوهش بررسی شده است. هدف از پژوهش دسته بندی نشانه های باستان گرایانه کاشی های قاجار به منظور استخراج مؤلفه های شرق شناسانه آن است. سؤال پژوهش این است که چه مؤلفه ها و نشانه هایی را می توان در تشخیص جریان شرق شناسی در نمود باستان گرایانه نقوش کاشی کاری های دوران قاجار تشخیص داد؟ بر اساس مطالعات، این فرضیه مطرح شد که احتمالاً آثار باستان گرایانه قجری نشانه ای نمایه ای از تأثیر گرایش های شرق شناسانه در هنر این دوران است. یافته های پژوهش، ضمن تأیید فرضیه، مشخص کرد که مؤلفه ها و نشانه های شرق شناسانه در نمونه های بررسی شده شامل نقوش تزئینی باستانی، نقش برجسته و بناهای باستانی، مؤلفه های فیگوراتیو باستانی، مؤلفه های مشروعیت بخش و مؤلفه های شخصیت های اساطیری است. همچنین مشاهده مستقیم نتایج فعالیت های باستان شناسان در مناطق باستانی شیراز و کپی برداری از این آثار را می توان از عوامل رواج نقوش باستان گرایانه در عمارت های قاجاریه شیراز دانست. در این پژوهش، با روش تحلیلی و توصیفی و با تأکید بر روش نشانه شناسی لایه ای، نمونه آثار مدنظر از عمارت های شیراز بررسی شده است. روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای همراه با مشاهدات نویسنده از نمونه کاشی های مدنظر بوده است
تحلیل پارامتریک سایت پلان مبتنی بر روش ماتریس ارزیابی تأثیرات محیطی (مطالعه موردی: مجموعه آرامگاه شمس تبریزی)
منبع:
پژوهش های معماری نوین دوره اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱
55 - 70
حوزههای تخصصی:
تجزیه و تحلیل سایت در فرآیند طراحی معماری باتوجه به فاکتورهای بسیار زیادی مورد بررسی قرار می گیرد که به منظور دست یابی به آن ها نیازمند یک سیستم ارزیابی کامل و فهم دقیقی از آن سیستم هستیم. هدف اصلی این پژوهش ارزیابی و شبیه سازی پارامتریک مؤلفه های تأثیرگذار در فرآیند تحلیل سایت پلان در شهر خوی و سایت مجموعه شمس تبریزی با بهره گیری از روش ماتریس ارزیابی تأثیرات محیطی است. پژوهش از نوع کمی است و با کمک فنون مدلسازی و شبیه سازی صورت گرفته است. برای ارزیابی دقیق تأثیر پارامترها، از نرم افزارهای معتبر معماری نظیر راینو و گرسهاپر بهره برده شده است. برای تحلیل و ارزیابی سایت عواملی نظیر بستر سایت، توپوگرافی، دسترسی، دید و منظر، آلودگی صوتی و نور آفتاب در نظر گرفته شدند. نتایج بررسی ها نشان دادند که در بین عوامل، عوامل توپوگرافی و ساختمان های اطراف بیشترین تأثیر را در محاسبات در یک سایت دارند. و بر اساس محاسبات الگوریتم ماتریس ارزیابی تأثیرات محیطی مشخص گردید، سلول هایی که نمرات 5 به بالا را دریافت کردند محدوده های مناسب و مطلوبی برای طراحی و ساخت می باشند. مؤلفه های تحلیلی سایت با الگوریتم سازی و روش پارامتریک می واند به شکل مستقیم و مؤثرتری در فرآیند طراحی قرار گیرد. به طوری که مرحله تحلیل در مرحله طراحی بر خلاف روش های سنتی آمیخته و یکی باشد. نتیجه این پژوهش دو دستاورد هم زمان است. ابتدا ارزیابی طرح های موجود و دیگری تهیه مولدی برای طرح های جدید یعنی علاوه بر اینکه مؤلفه های تحلیل سایت مولدی برای طرح نهایی است، ابزاری جهت سنجش طرح های نهایی (اجرا شده یا نشده) محسوب می شود.
پیکرنگاری درمکتب نگارگری آل اینجو در سده هشتم (نمونه های موردمطالعه: نگاره های نسخ خطی شاهنامه ۷۳۳ق و سمک عیار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۵
77 - 92
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: در میان مکاتب نگارگری، آثار نگارگری به جا مانده از مکتب شیراز قرن هشتم هجری قمری به دلیل حفظ سنت های هنری ایران باستان و رویکرد بیانی آن ها، شاخص و منحصر به فرد هستند. با توجه به این موضوع که ترکیب بندی نگاره ها بر اساس چیدمان پیکره ها از ویژگی های اصلی مکتب نگارگری شیراز در دوره آل اینجو بوده، این پژوهش با هدف مطالعه و مقایسه شیوه شخصیت پردازی در نگاره های دو نسخه خطی به جا مانده از مکتب شیراز، یعنی سمک عیار با ۸۰ نگاره و شاهنامه ۷۳۳ ه.ق. با ۵۲ نگاره، علاوه بر پاسخ به این پرسش که شخصیت پردازی و طراحی پیکره ها در نگاره های مکتب آل اینجو چه خصوصیاتی داشته، به وجوه اشتراک و افتراق نگاره های این دو نسخه پرداخته است. هدف: مقاله حاضر با هدف شناخت و بررسی شخصیت پردازی در نگارگری مکتب شیراز به مطالعه بصری دو نسخه خطی شاهنامه ۷۳۳ (سنت پترزبورگ) و نسخه خطی سمک عیار (آکسفورد) خواهد پرداخت. روش پژوهش: این پژوهش از نظر ماهیت داده ها، کیفی بوده و از منظر هدف، بنیادی است. جمع آوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای انجام شده است. در نگارش و تدوین این پژوهش از ابزارهای گوناگونی از جمله مشاهده و سیاهه وارسی استفاده شده است. یافته ها: شخصیت ها در نگاره های مورد بررسی را می توان بر اساس جایگاه اجتماعی به شش گروه پادشاهان، زنان درباری، زنان غیر درباری، زنان عیار، ملازمان و جنگجویان تقسیم کرد. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که هر کدام از این گروه های شش گانه در پیروی از قراردادهای بصری از منظر نوع تن پوش و حالت قرارگیری در نگاره ها تفاوت هایی دارند و نحوه و محل قرارگیری شخصیت ها در نگاره های دو نسخه نشان دهنده ویژگی های شخصیتی و جایگاه اجتماعی آن ها در هر داستان است. چنانچه شکل ظاهری و نوع طراحی شخصیت های انسانی در هر دو نسخه یکسان است؛ اما شیوه برخورد نگارگر با شخصیت ها در هر نسخه متفاوت است. نگارگر نسخه خطی سمک عیار برای اشخاص عالی رتبه، از جمله پادشاهان فضای بیشتری در نگاره در نظر گرفته است. او پادشاهان را چه نیکو و چه ظالم، نشسته بر تخت ترسیم کرده؛ اما نگارگر نسخه خطی شاهنامه ۷۳۳ه.ق. تخت را محلی برای نشان دادن ظلم شاهانه در نظر گرفته است. پادشاهان در این نسخه خطی بر تخت تکیه نزده اند، مگر آنکه در جبهه شر قرار گرفته باشند.
نسبت وجوه بازنمایانه سبک کمال الملک با نقاشی دهه ۸۰ و۹۰ ایران بر اساس نظام سبکی ولفلین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۶
53 - 66
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: پس از کم رنگ شدن هژمونی جریان مدرنیسم از اواخر دهه ۷۰ شمسی، نقاشی بازنمایی در ایران به محور اصلی تولیدات نقاشی دهه ۸۰ و ۹۰ شمسی تبدیل شد. بی شک ظهور مجدد این جریان بعد از سنت کمال الملکی، دلایل بیرونی و داخلی خاص خود را داشت؛ اما آنچه در این حضور مجدد، نیازمند مداقه است، واکاوی ویژگی ها و مختصات این نوع نقاشی نسبت با سنت تصویری کمال الملک می باشد که خود وامدار نقاشی بازنمایی اروپایی است. پرسش های مطرح شده در این پژوهش، این است که از منظر نظام سبکی هاینریش ولفلین، در نقاشی بازنمایی دهه ۸۰ و ۹۰ ایران، چه مؤلفه های فرمی از سبک کمال الملک وجود دارد؟ این مختصات سبکی با روش های بازنمایی در تاریخ نقاشی اروپا چه نسبتی دارد؟ هدف: پژوهش پیش رو با هدف بررسی و تحلیل ویژگی های سبکی مسلط در نقاشی بازنمایی معاصر ایران و نسبت آن با سبک تصویری کمال الملک صورت گرفته است. روش پژوهش: این پژوهش بنیادی و با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و آرشیوهای موجود، انجام شده است. مبنای این پژوهش بر اساس رویکرد فرمالیستی و با استفاده از نظریه های فرم و سبک توسط هاینریش ولفلین در باب اصول متضاد دوگانه (خطی / نقاشانه، سطحیت / عمق، تکثر / وحدت، فرم باز / فرم بسته، وضوح نسبی / مطلق) بوده است. یافته ها: استفاده از رویکرد سبکی ولفلین در تطبیق با نقاشی بازنمایی دهه ۸۰ و ۹۰ ایران نشان داد بسیاری از وجوه تصویری نقاشی کمال الملک که بر پایه عکس، پرداخت جزییات، نظام متکثر فضا، نماهای رو به رو و هم راستا با سطح کادر و حاکمیت کیفیت خطی است، در زیرساخت بنیادین نقاشی بازنمایی دهه ۸۰ و ۹۰، حضوری قاطع و چشمگیر دارد. این مختصات، بیش از آنکه با نگرش نقاشانه و مفهوم فضا در تاریخ نقاشی غرب، نسبتی داشته باشند، بر الگویی خطی (در مقابل نقاشانه) استوار هستند که بن مایه های آن ها را می توان تا سنت نگارگری ایرانی (فرم مثالی) جست وجو کرد.
جایگاه نظریه گراف در تحلیل و مدل سازی شبکه ارتباطی: از نظریه تا کاربست، مطالعه موردی: بافت فرسوده شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۵ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
213 - 237
حوزههای تخصصی:
برای مدل سازی و نمایش شبکه فضایی، رویکردهای متعددی وجود دارد اما فقدان بررسی و مطالعه ارتباط میان رویکردها به چشم می خورد. بنابراین در مرحله مدل سازی شبکه، محققان غالبا بی اطلاع از تنوع رویکردهای موجود در سایر زمینه های تحقیقات شهری، پژوهش های پیشین صورت گرفته در رشته خویش را در پی می گیرند. بافت های مسئله دار به دلیل اتصال پذیری پایین و دسترسی دشوار، در برابر سوانح طبیعی آسیب پذیر می باشند. در این خصوص اصلاح هندسی شبکه معابر نیز، بدون اولویت بندی مشخص، سبب افزایش هزینه های مدیریت شهری و بازدهی کم در حوزه مدیریت ریسک خواهد شد. پژوهش حاضر سعی بر آن دارد تا پس از بررسی زمینه های نظری مدلسازی و نمایش شبکه فضایی، از طریق اولویت بندی مداخلات در خصوص بازگشایی و اصلاح هندسی، منجر به کاهش فاصله ی سفر، افزایش دسترسی و اتصال پذیری شود. جهت روشن شدن نقش و کاربرد نظریه گراف در مدل سازی شبکه، از تحلیل محتوای کیفی بهره گرفته شد و سپس مدل بلوک بندی مجدد، در یکی از بافت های شهر رشت، مورد آزمون قرار گرفت. در این خصوص شاخص پیچیدگی (گراف دوگان)، بهینه سازی توپولوژیکی (الگوریتم مربوطه)، بهینه سازی هندسی (الگوریتم مربوطه و برنامه نویسی در نرم افزار MATLAB)، مرکزیت و اتصال پذیری (SPACE SYNTAX) مورد سنجش قرار گرفتند. نتایج حاصل از تحلیل محتوای کیفی بیان می دارند که جهت تعیین ویژگی های مورفولوژیکی طرح شهری، مناسب خواهد بود تا از گراف دوگان استفاده شود. شاخض پیچیدگی در بلوک مورد مطالعه 8 به دست آمد که از طریق بهینه سازی توپولوژیکی، این عدد به 2 کاهش یافت. با به کارگیری بهینه سازی هندسی نیز میانگین فاصله سفر از 17.4 به 10.68 تقلیل پیدا کرد. یافته های پژوهش حاضر می توانند در طرح های بازآفرینی مورد توجه قرار گیرند تا نواحی تاب آور را پدید آورند.
بازنمایی درختان مقدس و اسطوره ای اسلامی در نگارگری (زقوم، طوبی، سدره المنتهی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درخت در باور مسلمانان و به دلیل اشارات زیاد به آن در قرآن و روایات از تقدس و اهمیت خاصی برخوردار است. یکی از دلایل آن حضور درخت در هنگام آفرینش آدم و حوا و دخیل بودن در سرنوشت آنهاست. مفاهیم و استعارات زیادی از درخت در روایات و سخنان حکمای اسلامی بیان شده است. این پژوهش به هدف بررسی روایات مختلف از توصیفات بیان شده از این درختان مذهبی-اسطوره ای و مطابقت آنها با نگاره های موجود انجام شده است. سوالات مطرح شده این است: مفاهیم نمادین درخت های زقوم، طوبی و سدره المنتهی در باور مسلمانان چیست؟ آیا بازتاب این مفاهیم در نگاره های مرتبط، متناسب با متون توصیفی هستند؟ درخت در باورهای اسلامی دارای مفاهیم نمادین متضادی است، هم نشانی از دوزخ (درخت زقوم) و هم مفهومی از بهشت (درخت طوبی و سدره المنتهی) را تداعی می کند. این درختان در قرآن و روایات با توصیفات مختلفی تبیین شده اند. برخلاف موضوعاتی که در نگارگری اسلامی مکررا تصویرسازی شده اند، تصویرنگاری از این سه درخت خارق العاده، به ندرت انجام شده است. درخت زقوم نمادی از دوزخ و وسیله ای برای عقوبت گناهکاران و جایگاه آن در قعر جهنم است، در مقابل، طوبی و سدره المنتهی تمثیلی از بهشت و مواهب آن است که در آسمان ها جای دارند. این استعاره در تعدادی از نگاره ها دقیقا نمایش داده شده است. روش تحقیق مورد استفاده برای این پژوهش توصیفی و تا حدودی تحلیلی است و روش گرد آوری اطلاعات کتابخانه ای بوده و داده های مورد نیاز از طریق کتب و سایت های علمی معتبر کسب شده است.
بررسی طرح و نقش منسوجات در پوشش بیرونی مردانه درباریان در عصر زند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال هشتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۲
191 - 203
حوزههای تخصصی:
در بسیاری موارد، بررسی طرح و نقش پارچه های تاریخی ایران با نظر به هنرهای تجسمی امکان پذیر خواهد بود چراکه بیشتر منسوجاتُ در مرور ایام از میان رفته اند. عصر زندیه شاید به دلیل بازه حکمرانی کوتاه، کمتر از حیث هنری مورد توجه بوده است. البته میراث این دوره نیز در قیاس ادوار پیشین (صفوی) و پسین (قاجار) محدود است. هدف این مقاله، بررسی طرح و نقش منسوجات در پوشش مردانه درباریان عصر زندیه است. پرسش آن است که چگونه می توان با نظر به شمایل نگاری عصر زند و مقایسه آن با نمونه های منسوجات سده های دوازدهم و سیزدهم/ هجدهم و نوزدهم، طرح و نقش پارچه های لباس بیرونی مردانه درباریان آن دوره را بازیابی نمود؟ پیش بینی می شد به تبعیت از عصر صفوی یا به عنوان مقدمه ای بر هنر قاجار، طرح و نقش منسوجات مزبور در طیف وسیعی قابل تعریف باشد. نمونه گیری این مقاله، به صورت احتمالی ساده ازمیان شمایل نگاری های درباری دوره زندیه با گزینش هفت تصویر انجام شد که به شیوه تحلیلی تاریخی با نه قطعه پارچه تطبیق یافت. شیوه جمع آوری اطلاعات برپایه اطلاعات کتابخانه ای قرار گرفت. نتایج مشخص کرد: مردان درباری در عصر زندیه در تهیه دستار و شال کمر به عنوان متعلقات لباس و اجزای به ظاهر کوچک اما هویت ساز و نمادین پوشاک از ترکیب پارچه محرمات و ساده بهره می بردند. برای تن پوش بیرونی یعنی قبا، کاتبی و عبا/ ردا از پارچه های ساده یا طرح دار واگیره ای با نقش گیاهی استفاده می کردند. درمجموع، برخلاف تنوع بیشتر طرح و نقش در پوشش مردانه اعصار قبل و بعد، ایشان به روشمندی محدودتری پایبند بودند.
تطبیق مؤلفه های فنی و زیبایی شناختی در جل اسب قشقایی و شاهسون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال هشتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۲
204 - 222
حوزههای تخصصی:
جل اسب، یکی از انواع مهم دست بافته های عشایری است که در گذشته و به واسطه نوع زندگی عشایر، کاربرد قابل توجهی داشته است، لیک در اثر تغییر شیوه زندگی، این بافته با دارا بودن بُعد هنری، صرفاً به یک اثر با قابلیت های هنری بومی و تزئینی در جهت کاربرد در زندگی معاصر، مورد توجه قرار گرفت. نقش پردازی و آفرینش انواع نقوش هندسی و انتزاعی برگرفته از طبیعت و محیط پیرامون بافنده و رنگین نمودن آ ن ها با استفاده از رنگ های طبیعی، وجه زیباشناختی این بافته ها را امروزه بیش از پیش عیان می سازد. عشایر قشقایی و شاهسون، دو نمونه از ایل هایی هستند که در بافت جل های نقش و نگارین، از شهرت بالایی برخوردارند. در این مقاله سعی بر آن است تا با رویکردی تطبیقی و انتخاب نمونه هایی شاخص هنری، به معرفی، تحلیل و مستندنگاری ابعاد فن شناختی و زیباشناختی جل های این دو ایل پرداخته شود. بدین روی، پرسش اصلی این است که مؤلفه های فن شناختی(فنون بافت) و زیباشناختی(نقوش و رنگ ها) و اشتراکات و افتراقات در جل های قشقایی و شاهسون کدام است؟ این مقاله از نوع پژوهش کیفی و روش تحقیق از نوع توصیفی - تحلیلی است. شیوه گردآوری داده ها توأمان کتابخانه ای و جستجو در سایت ها و مجموعه های معتبر است. برخی از یافته ها چنین است: فنون بافت در جل های قشقایی نسبت به جل های شاهسون متنوع تر و بیش تر است. در بافت جل قشقایی از فنون پیچ بافی(سوزنی)، قالی بری(ترکمن نقش)، جاجیم بافی(اُیی بافی) و تلفیقی از این فنون، استفاده می شود اما در بافت جل شاهسون از فن پیچ بافی یا در اصطلاح سوماک و در برخی موارد نادر هم گلیم بافی بهره برده می شود. هم چنین تنوع در نقش پردازی در جل های شاهسون بیش تر است. در کاربرد رنگ ها، بافندگان دو ایل غالباً از رنگ های یکسانی بهره برده اند. جل های شاهسون بزرگ پارچه و مستطیل شکل بوده اما جل های قشقایی کوچک پارچه و غالباً مربع شکل هستند.