فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۲۰۱ تا ۴٬۲۲۰ مورد از کل ۳۰٬۰۰۷ مورد.
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۲, Issue ۳ - Serial Number ۴۵, Summer ۲۰۲۲
73 - 86
حوزههای تخصصی:
The ultimate goal of architectural s tudios is creative design. To achieve this goal, evaluating creativity in architecture education is considered as one of the important pillars of education. Due to the need for evaluation, the purpose of this s tudy is to cons truct a tes t for measuring design creativity based on Torrance's components of creativity in architecture so that it can be used in design education. Therefore, this s tudy seeks to create a measurable criterion for the components of Torrance using the innovative problem-solving method of Triz to evaluate creativity. The present s tudy is descriptive-correlational. The research sample includes 32 architecture s tudents selected by the available sampling method. Tes t validity is confirmed through confirmatory factor analysis ((χ2 / df = 1.68), (CFI = 0.97), (GFI = 0.98), (AGFI = 0.97) and (0.08 = RMSEA)), which shows that the model fits the data. The correlation between the creativity scale in architecture and Torrance creativity and CREE is significant, indicating the scale's convergent validity. In addition, through the split-half technique and in the method of random pairs, the. coefficient of validity for the component of flexibility, originality, expansion, and the total scale is equal to 0.90, 0.80, 0.75, and 0.91, respectively. Due to the good psychometrics of this tool reported in the research, it is a valid tool that can measure the increase in creativity components in architectural design and can be used in architectural s tudios and educational and psychological research
زبانِ موسیقایی و شناخت
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷
86 - 88
حوزههای تخصصی:
سه تارِ ناصرالدین شاه قاجار به روایت احمد عبادی (پیاده سازی از نسخه ی شنیداری و توضیحات)
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۳ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۸
100 - 104
حوزههای تخصصی:
نقد شمایل شناسانه پیکره نگاره های «فتحعلی شاه» با تکیه بر نظریات سه گانه «ژاک لکان »
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶
37 - 50
حوزههای تخصصی:
هنر دوره قاجار در مواجهه با جریان های مختلف فرهنگی، سیاسی، اجتماعی تأثیرات عمیقی را پذیرا بوده است. با شروع سلطنت فتحعلی شاه، سبکی نوین با نام«پیکره نگاری درباری» وارد عرصه نقاشی ایرانی شد، در این شیوه بدون آنکه شباهتی در کار باشد اشخاص به طور قراردادی وارد تصویر می شوند. پیکره نگاری اگرچه از عناصر طبیعت گرایانه ی اروپایی وام گرفته شده، ولی شیوه سنتی آرمانی نمودن واقعیت را حفظ کرده است. این سبک در نگاه اول تنها یک سفارش درباری به نظر می آید، اما مسئله مهم در این میان، تبعیت بی چون وچرای هنرمند از شرایط و امیال حامیان خود است. این شرایط رابطه ای مستقیم با شرایط و وقایع اجتماعی داشته است. ازآنجاکه فتحعلی شاه بیش از سایر شاهان قاجار به نقاشی نمادین و فراواقع پیکره خود علاقه نشان می داد، لذا بررسی دلایل این علاقه مندی و تأثیرات روانی و اجتماعی که در پی داشته است، موجب گشته تا علاوه بر تحلیل صوری نگاره ها، مضمون و معانی نهفته در آن ها نیز مورد خوانش و بررسی قرار گیرد. لذا برای نیل به این هدف، نقد شمایل شناسانه پیکره نگاره ها با استناد بر نظریات «ژاک لکان» (امر تخیلی، نمادین، امر واقع و امر سیاسی) صورت گرفته است تا تحلیل تازه ای از این تصاویر ارائه گردد. جامعه آماری این پژوهش شامل پنج نگاره منتخب از فتحعلی شاه است. پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و بررسی کتب و آثار موجود در موزه ها و کتابخانه ها صورت گرفته است. نتایج یافته ها نشان می دهد که عدم واقع گرایی و آرمان گرایانه بودن پیکره نگاره ها با توجه به تعاریف امر خیالی، نمادین و واقعی لکان برای برآورده شدن نیازهای روانی شاه قابل توجیه و تحلیل است.
بررسی ساختار میکروسکوپی سفال های قلی درویش از دوره مفرغ قدیم تا عصر آهن I
منبع:
دانش حفاظت و مرمت سال ۵ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۳)
15 - 28
حوزههای تخصصی:
مطالعات سنگ نگاری (پتروگرافی) با کمک به شناخت ویژگی های ساختاری و ترکیبات آثار سفالین، نقش مهمی در شناخت تحولات و مبادلات فرهنگی، مبتنی بر تغییرات فنی این آثار دارد؛ از این رو به عنوان یکی از روش های مطالعه اصلی برای نمونه های با قابلیت نمونه برداری از این آثار، همواره در دستور کار قرار می گیرد. محوطه باستانی قلی درویش در 3 کیلومتری حاشیه جنوبی شهر قم، در محدوده ای بالغ بر 30 هکتار عرصه بقایای باستانی ارزشمندی در بردارنده گونه های شاخص سفال های مربوط به عصر برنز قدیم تا عصر آهن I است. در این مطالعه که با هدف یررسی بافت، اجزا سازنده و دسته بندی سفال های مورد نظر انجام شد، تعداد 37 قطعه از یافته های سفالی منطقه قلی درویش بدست آمده از کاوش های سال 1394 مورد بررسی قرار گرفتند. به این منظور، از روش مطالعه مقطع نازک یا سنگ نگاری با تکیه بر شناسایی ساختار میکروسکوپی و کانی های موجود استفاده شد. نتایج نشان داد که در نمونه سفال های مورد نظر سه نوع بافت متفاوت شامل بافت درشت دانه ناهمگن یا پورفیری، بافت ریز دانه یا سیلتی، و بافت آواری وجود دارد. خمیره این سفا ل ها دارای کمترین جورشدگی در اجزا سازنده، دربردارنده شاموت و پرکننده های درشت است؛.. به طوری که قطعات مختلف سنگ آذرین و چرت (بقایای سیلت، رس و یا سفال های خرد شده)، کلسیت و کوارتز در آن ها قابل مشاهده است. براساس یافته ها می توان گفت که عموماً مواد به کار رفته در ساخت این سفال ها محلی و مربوط به خود منطقه است.
تمایز ناسیونالیسم میرزاده ی عشقی با گفتمان غالب ناسیونالیستی زمانه اش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بر مبنای دیدگاه های برخی ار مهم ترین پژوهشگران و مورخان که به پژوهش در دوره ی تاریخی رضاشاهی پرداخته اند، همچون همایون کاتوزیان یا ماشاءالله آجودانی، رضاخان در دوران صدرالوزرایی و سپس پادشاهی اش، تمام تلاش خود را مصروف به گسترش نوعی ناسیونالیسم رمانتیک باستان گرای فاشیستی و شوونیستی در کشور می کند. شبه مدرنیسمی که رضاخان به دنبالش است، قرار است ایران را به وضعیتی شبیه به دوران پر از شکوه و افتخار باستانی بازگرداند. بنابراین قدرت گفتمانی در طلب این مقصود به کار گرفته می شود. میرزاده ی عشقی نیز، که در همین دوران نمایشنامه می نویسد، در نمایشنامه هایی چون رستاخیز شهریاران ایران و ایده آل دهگانی معتقد به نوعی ناسیونالیسم رمانتیک مبتنی بر بازگشت به شکوه و افتخار گذشته است اما عشقی ناسیونالیسم بسیار متفاوتی را نسبت به رضاخان و گفتمان غالب زمانه اش طلب می کند که همچون مقاومتی گفتمانی در برابر قدرت گفتمان مسلط ناسیونالیسم رضاشاهی قد علم می کند. این پژوهش بر اساس یک گزاره ی کلیدی که ناسیونالیسم عشقی رمانتیک است در پی پاسخ به این پرسش است که اولاً ناسیونالیسم رمانتیک ویژه ی عشقی در نمایشنامه هایش چه ویژگی هایی دارد و ثانیاً چگونه ناسیونالیسم رمانتیک ویژه ی عشقی همچون مقاومتی گفتمانی در مقابل قدرت گفتمان مسلط رضاشاهی قد علم می کند.
بررسی و اولویت بندی شاخص های اجتماعی نواحی شهری با تاکید بر تأثیرپذیری مناطق آزاد تجاری- صنعتی (مطالعه موردی: شهر چابهار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مجاورت منطقه آزاد تجاری صنعتی چابهار با شهر چابهار سبب ایجاد تغییرات در ابعاد مختلف بخصوص بعد اجتماعی برای این شهر و نواحی پیرامون شده است. در این راستا هدف پژوهش حاضر بررسی و اولویت بندی شاخص های اجتماعی نواحی شهری چابهار با تاکید بر تأثیرپذیری مناطق آزاد تجاری- صنعتی می باشد. تحقیق حاضر از نظر هدف، یک تحقیق توسعه ای و روش تحقیق، تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای، اسنادی و میدانی می باشد. جامعه آماری تحقیق حاضر، شامل ساکنان نواحی چهارگانه شهر چابهار (۱۰۶۷۳۹ نفر) است، که حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران محاسبه و تعداد (382) نفر، تعیین شد. پرسشنامه ها در نواحی چهارگانه شهر چابهار بر حسب نسبت جمعیت توزیع گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار (SPSS) و مدلFuzzy ELECTRE استفاده شده است. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد، همه گویه های بعد اجتماعی با در سطح 99 درصد اطمینان ارتباط معناداری با منطقه آزاد تجاری- صنعتی دارند. همچنین نتایج حاصل از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه نشان داد که با توجه به اینکه سطح معناداری از (05/0) کمتر است، با اطمینان 95/0 می توان گفت، در میان نواحی شهر چابهار به لحاظ تأثیر منطقه آزاد تجاری در توسعه شاخص های اجتماعی تفاوت معناداری وجود دارد. در نهایت نتایج اولویت بندی نواحی شهر چابهار با تاکید بر تأثیرپذیری از منطقه آزاد تجاری- صنعتی با محوریت توسعه شاخص های اجتماعی با استفاده از مدل الکتره فازی نشان داد، ناحیه 2 در اولویت اول قرار می گیرد.
خوانش بینامتنی تداوم نقوش ساسانی در بافته های بیزانس و مصر در دوران پساساسانی(7-10م.)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۷ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
121 - 130
حوزههای تخصصی:
نقوش دوره ساسانی (۲۲۴ تا ۶۵۱ م.) تا قرن ها پس از فروپاشی این سلسله، در منسوجات بسیاری از نقاط جهان مورد پذیرش بوده و تکرار می شده است. اما علیرغم این تقلید وسیع و شباهت بسیار میان این نقوش و نقوش ساسانی، در منسوجات مناطق مختلف خصایصی وجود دارد که موجب شناسایی و تفکیک آنها از یکدیگر شده و امروزه موجب تمایز و تشخیص این منسوجات به اصطلاح پساساسانی می شود. مقاله حاضر قصد دارد با بررسی نقوش ساسانی و نحوه گسترش آنها در منسوجات مصر و بیزانس در دوران پساساسانی (10-7 م.)، عوامل مؤثر در پذیرش این نقوش و تفاوت های میان نقوش منسوجات مناطق گوناگون در زمان تقلید از برخی نقوش مشابه ساسانی را بازیابد. پژوهش با روش تطبیقی - تاریخی و با استفاده از رویکرد بینامتنیت و در نظر گرفتن نقوش ساسانی و منسوجات مصر و بیزانس به مثابه متن، ساختار نقوش و همچنین نحوه تکثیر و بازآفرینی آنها در دو منطقه مختلف مورد بررسی قرار داده است. نتایج نشانگر آن است که تمدن های گوناگون که مناطق مختلف با توجه به دانش قبلی و پیش متن های خود تفسیر متفاوتی از یک نقش مشابه ارائه می دهند و در فرآیند بازتولید آن نقش، متن جدیدی با توجه به شاخصه ها و مفاهیم برگرفته از هویت منطقه ای پدید می آید که شباهت خود را با نمونه اولیه حفظ کرده است.
تقابل زیبایی شناسی سوبژکتیو با مبانی نظری هنر پاپ از منظرلارنس الووی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۷ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
15 - 23
حوزههای تخصصی:
از مهمترین مبادی زیبایی شناسی سوبژکتیو کتاب نقد قوهی حکم کانت است. تأثیر این زیبایی شناسی علاوه بر مدرنیسم، در هنر نیمه ی دوم سده بیستم نیز قابل پیگیری است. به نظر میرسد بدون در نظر داشت زیبایی شناسی سوبژکتیو و تقابل آن با هنر نیمه دوم سده بیستم، بعید است بتوان به درکی جامع از ماهیت برخی جریانات هنری از جمله پاپ نائل آمد. این در حالی است که در تحلیل جریان پاپ کمتر این خصلت تقابلی و نتایج حاصل از آن مدنظر قرار میگیرد. پژوهش حاضر بر آن است تا با اتکا به آرا لارنس الووی در خصوص جریان پاپ و موضع آن در قبال زیبایی شناسی سوبژکتیو به درکی دقیق تر از ماهیت هنر پاپ دست یابد. الووی با در نظرگرفتن خصلتی ارتباطی-کارکردی برای هنر و به طور اخص هنر پاپ، نه فقط به زیبایی شناسی سوبژکتیو واکنش نشان میدهد بلکه در صدد ارائه تعریفی متفاوت از هنر، مبتنی بر نظام ارتباطات است. با اتکا به نظریه ی ارتباطی-کارکردی الووی و خصایص تقابلی آن، میتوان چنین نتیجه گرفت که جریان پاپ هویت خود را به طور صرف در تقابل با زیبایی شناسی سوبژکتیو تعریف میکند. از طرف دیگر این نظریه مطابق معمول موافقتی با ورود به موضوعات و تحلیل های کیفی در خصوص هنر ندارد.
مطالعه تطبیقی ایکات ایران (یزد) و ازبکستان از منظر رنگ و نقش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال دهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۵
29 - 44
حوزههای تخصصی:
ایکات یکی از منحصربه فردترین پارچه ها در جهان است که روش بافت و نقش اندازی روی آن با دیگر پارچه ها متفاوت است. دستبافته های ایکات منسوجات طرح داری هستند که با گره زدن و مقاوم ساختن در برابر رنگ کردن تار و یا رنگ کردن تار قبل از بافتن تولید می شوند، تکنیکی که در بسیاری از نقاط جهان شناخته شده است. این بافته در کشورمان با نام «دارایی» شناخته می شود. هدف اصلی در این پژوهش، شناسایی تفاوت ها و شباهت های میان پارچه های دستباف ایکات یزد و ازبکستان است که زمانی در یک جغرافیای فرهنگی وجود داشتند. پژوهش حاضر در پی پاسخ به این سؤال است که میان نقوش و رنگ ایکات های ایران و ازبکستان چه شباهت ها و چه تفاوت هایی وجود دارد؟ این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی با رویکرد تطبیقی و با بهره گیری ازمنابع کتابخانه ای صورت گرفته است. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که ایکات ازبکستان از منظر رنگ و نقش تنوع گسترده تری دارد و رنگ های به کاررفته در ایکات ازبکستان درخشان تر هستند اما ایکات یزد از تنوع رنگ و نقش کمتری برخوردار است و بیشتر از نقوش هندسی در آن استفاده شده است. زمینه پارچه های ازبکستان از نقوش پرشده است اما زمینه پارچه های یزد خلوت بوده و فضاهای خالی در آنها دیده می شود.
مطالعه تطبیقی نگاره های ابراهیم(ع) در آتش با روایات و تفاسیر قرآن از عصر ایلخانی تا صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۳
5 - 21
حوزههای تخصصی:
معجزات پیامبران یکی از موضوعات مذهبی است که بخشی از مباحث قرآنی را به خود اختصاص داده و در سوره های متعددی از آن ها سخن به میان رفته است. در این میان معجزه سرد و سلامت شدن آتش برای حضرت ابراهیم(ع) از مواردی است که مکرراً در متون دینی و تاریخی ذکر شده و در ادوار مختلف هنر ایران دوره اسلامی مورد توجه نقاشان و حاکمان وقت قرار گرفته است. این پژوهش با اهداف، شناسایی نگاره هایی که انطباق بیشتری با روایات قرآن کریم دارند و پی بردن به میزان تطابق مضمون و محتوای روایت معجزه سرد و سلامت شدن آتش برای حضرت ابراهیم(ع) با نگاره های معجزه ایشان، انجام گرفته است. از این رو، این نگاره ها را از نظر عناصر تصویری با روایات قرآنی مورد مطالعه قرار می دهد. در واقع میزان مطابقت نگاره های معجزه سرد و سلامت شدن آتش برای حضرت ابراهیم(ع) با روایات قرآن کریم و متون تفسیری مورد بررسی قرار می گیرد. سوالات این تحقیق عبارتند از: 1- این نگارگران تا چه میزان در بیان تصویری معجزه، به روایت اصلی آن یعنی قرآن کریم وفادار مانده اند؟ 2- گفتمان فرهنگی و هنری حاکم بر آن دوره، با نگاره های معجزه سرد و سلامت شدن آتش برای حضرت ابراهیم(ع) چه رابطه ای دارد؟این تحقیق به روش توصیفی، تطبیقی و تحلیلی انجام شده و اطلاعات و نمونه های مطالعاتی با استفاده از منابع کتابخانه ای و اینترنتی گردآوری شده است. با مطالعه و تحلیل محتوایی این نگاره ها می توان پی برد که معجزه به تصویر درآمده از حضرت ابراهیم با توجه به عناصر تصویری به کار رفته در نگاره ها، روایت و مضمون نگاره های مورد مطالعه، گاه مانند قرآن و متون تفسیری، تصویر شده است و گاه دارای تفاوت های موردی با متون تفسیری هستند. نگارگران به فراخور بینش و دریافت خویش، عناصر تصویری را در نگاره های خود رقم زده اند و حاکمان در جهت مشروعیت بخشیدن به حاکمیت خود از آن بهره برده اند.
بررسی مولفه های شهر هوشمند در ارتقاء کیفیت زندگی شهری (شهر مورد مطالعه: بابلسر)
حوزههای تخصصی:
یکی از مفاهیم جدید، جهت مقابله با چالش های کنونی شهرها در عرصه ی برنامه ریزی شهری، توسعه شهر هوشمند است که در طول سال های اخیر بیش از پیش مورد مطالعه و توجه قرار گرفته است. شهر بابلسر نیز با دارا بودن کارکردهای گردشگری-توریستی و دانشگاهی، در حوزه مدیریت شهری دارای مشکلات متعددی در این زمینه است که با بکارگیری مولفه های شهر هوشمند می تواند به بخشی از آن موارد پاسخگو باشد. لذا هدف این تحقیق بررسی مولفه های شهر هوشمند در ارتقاء کیفیت زندگی شهری در بابلسر می باشد. روش شناسی تحقیق مبتنی بر رویکردهای توصیفی- تحلیلی است. اطلاعات و داده های مورد نیاز از طریق مراجعه به داده های اسنادی و توزیع پرسشنامه ( بدلیل گسترش اپیدمی ویروس کرونا19 - Covid ) به صورت مجازی در سایت های معتبر شهری صورت پذیرفته است. پس از کدگذاری و ورود داده ها به نرم افزار SPSS ، تحلیل داده ها توسط این نرم افزار و آزمون های فریدمن، کندال و کولموگرف-اسمیرنوف انجام شد. نتایج حاصل از آزمون دبلیو کندال نیز طبق بررسی مهمترین مولفه های شهر هوشمند در بابلسر نشان می دهد حکمروایی هوشمند با امتیاز 8722/2 و sw: 2/90 در رتبه و اولویت اول و محیط زیست هوشمند با امتیاز 1/4001و sw: 1/21 در رتبه و اولویت ششم و آخر از دیدگاه کارشناسان می باشد و این در صورتی است که شهروندان شهر بابلسر زندگی هوشمند را با امتیاز 1/3854و sw: 2/29 رتبه و اولویت اول و حکمروایی هوشمند را با امتیاز 1/0033 و sw: 1/20 به عنوان رتبه و اولویت آخر خود موثر دانسته اند. همچنین نتایج حاصل از ارزیابی پاسخ جامعه هدف تحقیق و اعمال امتیاز بر اساس ضریب آلفا کرونباخ در بررسی تاثیر مولفه های شهر هوشمند در کیفیت زندگی شهری بابلسر نشان می دهد، حکمروایی هوشمند با میانگین ارزیابی 99/2 وضعیت: قابل قبول، اقتصاد هوشمند با میانگین ارزیابی 90/1 وضعیت: ضعیف، محیط زیست هوشمند با میانگین ارزیابی 50/1 وضعیت: ضعیف، تحرک هوشمند با میانگین ارزیابی 47/2 وضعیت: قابل قبول، مردم هوشمند با میانگین ارزیابی 69/2 وضعیت: قابل قبول و زندگی هوشمند با میانگین ارزیابی 18/3 وضعیت مطلوبی را در تاثیر خود بر کیفیت زندگی شهری به خود اختصاص داده است .
رهیافتی به آموزه های مفهوم شهر اسلامی برای شهرسازی امروز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
41 - 59
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: گرچه در یک قرن اخیر، مقوله شهر اسلامی موردتوجه پژوهشگران بوده است؛ همچنان شاهد وجود سؤالات و ابهامات بسیاری در این زمینه هستیم. با توجه به فقر نظریه پردازی علمی در جوامع اسلامی از سویی و ظرفیت نظری جهان بینی اسلامی از سویی دیگر، نیازمند شناسایی ماهیت شهر اسلامی جهت کاربست آن در شهرسازی با قابلیت پاسخگویی به نیازها و معضلات شهرسازی روز دنیا هستیم. هدف: هدف این پژوهش، بررسی چیستی شهر اسلامی و ضرورت های شهرسازانه مبتنی بر آن، تحلیل رویکردهای حاکم بر مطالعات موجود و ارائه مفهومی کل نگر برای آن است. روش: این پژوهش به لحاظ هدف، از نوع بنیادی و به لحاظ روش انجام، از نوع توصیفی تحلیلی است. در گردآوری داده ها در این پژوهش کیفی، از اسناد و منابع کتابخانه ای بهره گرفته و در تجزیه وتحلیل یافته ها نیز از روش های تحلیل محتوا و فراتحلیل استفاده شده است. یافته ها : مطالعات صورت گرفته در حوزه شهر اسلامی را می توان در چهار مقوله اصلی دسته بندی کرد: کالبد شهر اسلامی، ماهیت اجتماعی شهر اسلامی، حاکمیت و مدیریت شهر اسلامی و فلسفه صدرایی و بعد عدالت شهر اسلامی. مفاهیم ثانویه بعد کالبدی شامل مسجدمحوری، درون گرایی، محله محوری و طبیعت گرایی، مفاهیم ثانویه بعد ماهیت اجتماعی شامل امنیت اجتماعی، اخلاق شهروندی، نظارت اجتماعی، مشارکت اجتماعی، عدالت اجتماعی، تکالیف اجتماعی، تعاملات مستحکم اجتماعی و همسایگی، مفاهیم ثانویه بعد حاکمیت و مدیریتی شامل حاکمیت الهی، مدیریت اسلامی و رونق اقتصادی و مفاهیم ثانویه بعد فلسفه اسلامی ملاصدرا و عدالت اجتماعی شامل سیاست ها و رهبری آرمان شهر، مشارکت شهروندان، عدالت در آرمان شهر و رشد و توسعه فرآیندی است. نتیجه گیری: مطابق نتایج فراتحلیل، مقوله های مذکور، نمی توانند به تنهایی ماهیت شهر اسلامی را به گونه ای قابل تسری به ازمنه و امکنه گوناگون تبیین نمایند. ماهیت شهر اسلامی مطلق نبوده بلکه نسبی و بر پایه عدالت است و شهرها می توانند در طی درجات کمال خود به سمت اسلامی تر شدن حرکت نمایند.
شناسایی پیشران های استراتژیک مؤثر بر فقر جهت توانمندسازی بافت های ناکارآمد نفت شهر آبادان با رویکرد آینده نگاری در افق 1420(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال هفتم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲۲
175 - 211
حوزههای تخصصی:
کاهش فقرشهری در شهر آبادان بدون رویکرد توانمندسازی و شناخت فرصت ها و تهدیدها این مسیر در آینده محقق نخواهد شد. لذا شناسایی پیشران های استراتژیک جهت برنامه ریزی های اصولی برای توانمندسازی ساکنین فقیر بافت های ناکارآمد نفت شهرآبادان در افق 1420 هدف این پژوهش می باشد. روش پژوهش از نوع آینده نگاری استراتژیک می باشد. تکنیک ها و نرم افزارهای مورداستفاده عبارت اند از: پویش محیطی، تحلیل اثرات متقاطع، نظرات خبرگان، نرم افزار Micmac. متغیرهای بخش های عوامل اقتصادی و اجتماعی بیشترین تأثیرگذاری را بر سیستم شکل گیری توانمندسازی فقر بافت های ناکارآمد شهر آبادان داشته اند و ابعاد کالبدی و مدیریتی کمترین درجه تأثیرگذاری را دارا بوده اند. پیشران های استراتژیک شامل ارتقای سرمایه انسانی فقرا، تدوین راهبردهای ملی کاهش فقرشهری، نهادینه سازی مشارکت اجتماعی، کاهش تورم، کاهش فساد، سرمایه گذاری دولت در کاهش فقر و سرمایه گذاری در حوزه مسکن می باشد.
خوانش ساختار فضایی ارسن صاحب آباد تبریز از نگارۀ «بزم شبانه در کاخ»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال دهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۸
55 - 66
حوزههای تخصصی:
از اواخر سده ششم تا اوایل سده دهم ه. ق.، تبریز یکی از شهرهای مهم و تأثیرگذار در هنر و معماری ایران و سرزمین های همجوار بوده است که غالباً از اصطلاح معماری دوره ایلخانی (تیموری-ترکمانی) برای این بازه زمانی نیز استفاده می شود. در این دوران آثار معماری بی شماری در قالب مجموعه ها و تک بناها در شهر تبریز ساخته شده است اما متأسفانه در طی ادوار گذشته به دلیل بروز زلزله های شدید و جنگ های حکومتی این آثار آسیب دیده یا به شدت تخریب شده اند. تنها مدارک موجود در مورد ساختار فضاهای معماری این بناها مشتمل بر بقایای معماری برجامانده، اسناد تاریخی و سفرنامه سیاحانی است که تا اواخر دوره صفویان از تبریز دیدن کرده اند. از مهم ترین اسناد تاریخی می توان به نگاره هایی اشاره کرد که در آنها اثر معماری یا شهر موضوع اصلی نگاره است و این نگاره ها دربردارنده موضوعات مهم معماری اند؛ به ویژه اگر بنای موجود در نگاره تخریب شده یا از بین رفته باشد. یکی از این نمونه ها نگاره «بزم شبانه در کاخ» از نسخه مصور شاهنامه طهماسبی در عصر صفوی (قرن 10 ه. ق.) است که در کتابخانه سلطنتی تبریز تهیه شده و می توان با مطالعه این نگاره، اطلاعات سودمندی در رابطه با فضای معماری شهر تبریز در دوره تیموری (قرن 9-10ه. ق.) به دست آورد. هدف تحقیق پیش رو رسیدن به درک فضای معماری تبریز در قرن 9-10 ه. ق. با بررسی فضای معماری نگاره «بزم شبانه در کاخ» است. روش شناسی پژوهش حاضر بر اساس مدل پیاز پژوهش ساندرز، در پارادایم شناخت شناسی تفسیرگرا، از نوع کیفی و با رهیافت تاریخی است.گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی- کتابخانه ای انجام شده و روش تجزیه و تحلیل داده ها تحلیلی- تطبیقی و همچنین به لحاظ نوع نتایج، توصیفی و تحلیلی است. با تحلیل ساختار فضاهای معماری نگاره «بزم شبانه در کاخ» و مقایسه تطبیقی آن با فضاهای معماری مجموعه صاحب آباد تبریز، یافته های تحقیق حاکی از آن است که به احتمال زیاد مجموعه ترسیم شده در نگاره شاهنامه طهماسبی، به فضای معماری مجموعه صاحب آباد تبریز قرن 9-10 ه. ق. اشاره دارد.
مطالعه تفاوت های تکنیکی نگاره بر دارکردن ضحاک در آثار نقاشان عصر صفوی با مطالعه موردی بر اثر محمدقاسم و محمدیوسف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دوره صفوی نقطه عطفی در تحولات سیاسی-اجتماعی ایران است و همانند سایر حوزه ها، هنر نگارگری نیز از تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و مذهبی این دوره تأثیر پذیرفته است. ازجمله این تأثیرها، می توان به خارج شدن هنر نگارگری از انحصار دربار اشاره نمود. در این دوره افراد عادی جامعه نیز به سفارش آثار نگارگری روی آورده و به طبقه جدید حامی هنر تبدیل شده اند. نتیجه دیگر این وضعیت، آزادی عمل هنرمندان، سبک و قلم، و تکنیک متفاوت هنرمندان با یکدیگر است. موضوعی که امروزه کارآمدی بسیاری در نسخه شناسی و تفکیک آثار بدون رقم هنرمندان از یکدیگر دارد. در این پژوهش به دو اثر با موضوعی واحد و تأکید بر قلم خاص هر هنرمند، از دو نگارگر دوره صفوی پرداخته شده است،"محمدقاسم" و"محمدیوسف". موضوع انتخاب شده، "بر دارکردن ضحاک" از دو شاهنامه وینزور و رشیدا است؛ که پس از روایت تصویر، با کنار هم قرارگرفتن این دو اثر و تطبیق آن ها بر اساس سبک کار هر هنرمند و مقایسه تکنیکِ پرداز و ساخت و ساز، سعی شده است قلم هر هنرمند شناسایی و سبک کار هریک توضیح داده شود. پرسش اصلی پژوهش، وجود تفاوت قلم و تکنیک ساخت و ساز محمدقاسم و محمدیوسف و دلایل آن، علی رغم هم دوره بودن در عصر صفوی است. این پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی و مطالعه اسناد کتابخانه ای و مشاهده و تحلیل آثار انجام شده است. در این مطالعه، جامعه آماری، شامل سه نگاره صحنه به دارآویختن ضحاک است که به روش کیفی و از طریق استدلال قیاسی و استقرایی مورد تحلیل و تطبیق قرارگرفته است. بر اساس یافته های این پژوهش، به دلیل وضعیت اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در زمان محمدقاسم و محمدیوسف، می توان به تفاوتی مشخص میان قلم و تکنیک های ساخت و ساز این دو هنرمند پی بُرد، موضوعی که دلیل عمده آن وجود طبقه جدید حامی هنرمندان در عصر صفوی است.
تحلیل سازمان فضایی شهر قزوین در دوره صفوی مبتنی بر رویکرد مطالعات فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
130-115
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف این نوشتار، پرداختن به مقوله سازمان فضایی شهر قزوین در دوره صفوی با رویکرد مطالعات فرهنگی است. روش ها: پژوهش حاضر با رویکرد مطالعات فرهنگی و روش اکتشافی- اسنادی ، با هدف توصیف و تفسیر داده های تاریخی شهر قزوین در دوره صفوی را مورد تحلیل قرار می دهد. در این راستا، منابع ، اسناد و مدارک تاریخی، جمع آوری و تحلیل شدند. در کنار مطالعات کتابخانه ای، بررسی های میدانی صورت گرفته و نشانه ها پیمایش و مطالعه شدند . یافته ها: نتایج تحلیل ها نشان داد: نظم دهی به شهر، همگنی و ناهمگنی محلات و کاربری فضاهای شهری و مفاهیم مستدل از آنها در تحلیل سازمان فضایی شهر قزوین در دوران پایتختی صفویان مورد استفاده قرار گرفته است و تغییرات ساختاری شهر قزوین در دوره صفویه متناسب با فرهنگ جدید ایجاد شده به هدفی تبدیل می شود که خواسته های بیرونی را نیز پاسخگو باشد و پیوند تنگاتنگی با مجموع چند عامل دارد که از آن میان بعد "فضا" که زیر مجموعه نظم دهی به شهر است نقش پررنگ تری ایفا می کند و چون از طریق کالبد و توسط طراحان نمود پیدا می کند ملموس تر است و بقیه ابعاد در ارتباط با آن قرار دارند. نتیجه گیری: بعد "فضا" نشئت گرفته از قدرت حکومتی در آن برهه از زمان در شهر قزوین بوده است و مجموعه شاهی صرفا یک طراحی شهری نبوده بلکه ابزاری برای رسیدن به اهداف سیاسی، اقتصادی و مذهبی محسوب می شده و فرهنگ شهر نیز بر اساس همان ساختار نمود پیدا کرده است.
واکاوی مفهوم «گروتسک» در ادبیات و نقاشی (دوره رنسانس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گروتسک سبکی خارق العاده از هنر تزیینی برجای مانده از روم باستان است که دوباره احیا شده و در پایان قرن پانزدهم و اوایل قرن شانزدهم میلادی مورد استفاده بسیار زیادی قرار گرفته است. در گونه ادبیات گروتسکی، مفاهیمی نظیر: وحشت آفرینی، طنز، هجو، مبالغه، ابزورد، تحریف واقعیت و نظایر آن دیده می شود. استفاده از اصطلاح گروتسک به کاریکاتور نیز گسترش می یابد. هدف از انجام این پژوهش، ارائه مفاهیم گوناگون از دیدگاه های برخی از اندیشه نگاران گروتسک در حوزه ادبی و همچنین آشکار ساختن دیدگاه بصری بعضی از نقاشان رنسانس سده های پانزدهم و شانزدهم میلادی نسبت به آن است. گروتسک را می توان تردیدی بین مفهوم ترس و کمدی تعریف کرد که هرگز به طور کامل به یکی پایبند نمی ماند و دیگری را نیز به طور واقعی رد نمی کند. دور شدن از مدل های کلاسیکِ نظم، تعقل، هماهنگی، تعادل و شکل، خطر ورود به جهان گروتسک را زیاد می کند. گروتسک می تواند تقریباً از هر نظریه ای پشتیبانی کند. گروتسک در آثار تصویری رنسانس اغلب شامل نوعی تلفیق و ترکیب انسان با حیوانات، گیاهان، اشیاء، عناصر طبیعت یا ترکیبات دیگر است. این پژوهش به شیوه توصیفی و تا حدودی تحلیلی انجام گرفته است.
بازخوانی "توت فرنگی های وحشی" (اثر اینگمار برگمان) با تامل بر معرفت النفس حکمت صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه حکمت هنر دوره اول پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱
91 - 97
حوزههای تخصصی:
این مقاله با بررسی و تحلیل فیلم توت فرنگی های وحشی ساخته اینگمار برگمان فیلمساز فقید سوئدی، که یکی از مهمترین فیلم های هنری تاریخ سینماست، به تشریح این مساله می پردازد که چگونه تمهیدات به کار گرفته شده در ساخت این فیلم، چه از نقطه نظر کارگردانی و چه از نظر نگارش فیلمنامه به خلق معانی ای می پردازد که از نظر مبانی فکری با نظریات ملا صدرا در باب معرفت النفس همخوان می باشند. مساله معرفت النفس، از قدیم الایام در بین حکما و متکلمان و در تمام ادیان مطرح بوده است و به عنوان کلید معرفت حق و آخرت شناخته می شود. در سنت فلسفی–دینی اسلامی، جان آدمی، مستعد دریافت حقایق علمی از مبادی عالیه است. ملاصدرا کوشید تا از قلمروی مفهومی وجود فراتر رفته و با تکیه بر ابعاد معرفت نفس بر عرصه حقیقت عینی وجود نزدیک شود. این مقاله با بررسی روایت و همچنین تصویر سازی های این فیلم استدلال می کند از آنجائیکه برگمان در این فیلم شناختی نسبت به نفس انسان را مطرح می نماید، می توان ابعاد مطروحه در فیلم را با مبانی معرفت النفس ملاصدرا مورد تطبیق قرار داد. مقاله حاضر به طور مشخص به مواردی اشاره دارد که در فیلم می تواند مصداق بحث معرفت النفس ملاصدرا در حکمت متعالیه باشد. این مقاله نتیجه می گیرد که برخی اشتراکات قابل ذکر مابین حکمت صدرایی و فیلم برگمان در حوزه معرفت شناسی نفس وجود دارد.
مقایسه شخصیت سیاوش در شاهنامه با طومار نقالی شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۸
485 - 501
حوزههای تخصصی:
شاهنامه فردوسی بهترین کتابی است که براساس روایت های ملی و شاهنامه منثور ابومنصوری سروده شده است. علاوه بر این کتاب، در بستر تاریخ ما، روایت های ملی دیگری نگاشته شده که بعضی از آن ها در قالب طومار نمایانده شده است. برخی از این طومارها ضمن اقتباس از شاهنامه فردوسی و دیگر روایت های ملی با مرام و اندیشه نقالان و ذوق مردم آمیختگی پیدا کرده و به صورت متفاوت به دست ما رسیده است. «طومار نقالی شاهنامه» ازجمله این طومارهاست. باتوجه به این که تاکنون کار مقایسه ای بین شاهنامه و طومار مذکور انجام نشده بود؛ در این پژوهش، شخصیت سیاوش در شاهنامه با شخصیت سیاوش در طومار نقالی شاهنامه مورد مقایسه و تحلیل قرار خواهد گرفت و وجوه افتراق و اشتراک آن ها بررسی شد. این پژوهش در یک نگاه کلی نشان می دهد که شخصیت سیاوش در طومار نقالی شاهنامه، با شخصیت سیاوش در شاهنامه فردوسی چهره ای بسیار نزدیک به هم دارند و اندک تفاوت های آن برمی گردد به میزان تأکید روایت و راویان به جنبه های از شخصیت سیاوش در طومار که گاه کم رنگ تر و گاه پررنگ تر از شاهنامه می کند. باتوجه به مقایسه طومار نقالی شاهنامه با شاهنامه روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی بوده و باتوجه به موضوع پژوهش و مقایسه متن ها روش تجزیه وتحلیل اطلاعات به صورت محتوایی انجام شده است. اهداف پژوهش:تحلیل و مقایسه افتراق شخصیت سیاوش در شاهنامه با شخصیت سیاوش در طومار نقالی.تحلیل و مقایسه اشتراک شخصیت سیاوش در شاهنامه با شخصیت سیاوش در طومار نقالی.سؤالات پژوهش:افتراق شخصیت سیاوش در شاهنامه با شخصیت سیاوش در طومار نقالی چگونه است؟اشتراک شخصیت سیاوش در شاهنامه با شخصیت سیاوش در طومار نقالی چگونه است؟