امیرحسین خلیلی

امیرحسین خلیلی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲ مورد از کل ۲ مورد.
۱.

بازخوانی "توت فرنگی های وحشی" (اثر اینگمار برگمان) با تامل بر معرفت النفس حکمت صدرایی

کلیدواژه‌ها: معرفت النفس حکمت متعالیه توت فرنگی های وحشی ملاصدرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۵ تعداد دانلود : ۱۲۱
این مقاله با بررسی و تحلیل فیلم توت فرنگی های وحشی ساخته اینگمار برگمان فیلمساز فقید سوئدی، که یکی از مهمترین فیلم های هنری تاریخ سینماست، به تشریح این مساله می پردازد که چگونه تمهیدات به کار گرفته شده در ساخت این فیلم، چه از نقطه نظر کارگردانی و چه از نظر نگارش فیلمنامه به خلق معانی ای می پردازد که از نظر مبانی فکری با نظریات ملا صدرا در باب معرفت النفس همخوان می باشند. مساله معرفت النفس، از قدیم الایام در بین حکما و متکلمان و در تمام ادیان مطرح بوده است و به عنوان کلید معرفت حق و آخرت شناخته می شود. در سنت فلسفی–دینی اسلامی، جان آدمی، مستعد دریافت حقایق علمی از مبادی عالیه است. ملاصدرا کوشید تا از قلمروی مفهومی وجود فراتر رفته و با تکیه بر ابعاد معرفت نفس بر عرصه حقیقت عینی وجود نزدیک شود. این مقاله با بررسی روایت و همچنین تصویر سازی های این فیلم استدلال می کند از آنجائیکه برگمان در این فیلم شناختی نسبت به نفس انسان را مطرح می نماید، می توان ابعاد مطروحه در فیلم را با مبانی معرفت النفس ملاصدرا مورد تطبیق قرار داد. مقاله حاضر به طور مشخص به مواردی اشاره دارد که در فیلم می تواند مصداق بحث معرفت النفس ملاصدرا در حکمت متعالیه باشد. این مقاله نتیجه می گیرد که برخی اشتراکات قابل ذکر مابین حکمت صدرایی و فیلم برگمان در حوزه معرفت شناسی نفس وجود دارد.
۲.

بررسی تطبیقی قیاس ارسطویی با سکانس های شروع پنج فیلم کلاسیک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سینما دکوپاژ سکانس شروع سینمای کلاسیک استدلال استقرایی استدلال قیاسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۱ تعداد دانلود : ۱۱۸
این مقاله به مطالعه پنج فیلم مهم سینمای کلاسیک هالیوود می پردازد و استدلال می کند که در دوره کلاسیک، سینمای داستانی از سلسله ای از اصول، راهکار و قرارداد برای آغاز و ورود به فیلم ها تبعیت می کرد و تشریح می کند که این اصول بر مبنای نظریات فلاسفه در باب نحوه شناخت، درک و استدلال ذهن انسان بنا شده است. این مقاله در پی اثبات این نظریه است که در این دوره، استودیوها با استفاده از فلسفه، نسبت به تدوین یک سری از اصول موسوم به قوانین دبلیو اقدام کرده اند و موفق به تثبیت آنها شده اند. این قوانین برای سوق دهی مخاطب به درون داستان، فیلمساز را ملزم به معرفی چهار عنصر در سکانس شروع فیلم می کند که عبارتند از مکان، زمان، شخصیت و داستان یا گره اصلی فیلم. این مقاله به منظور بررسی ارزش فلسفی این اصول از نظریات ارسطو در باب استدلال استقرایی و استدلال قیاسی بهره برده است. استدلال قیاسی بدین نحو عمل می کند که برای رسیدن به نتیجه قابل اعتماد، بایستی از یک مقدمه کبری بهره برد و در مرحله بعد با مقدمه ای کوچک تر از مقدمه کبری موسوم به مقدمه صغری، زمینه را برای رسیدن به نتیجه فراهم کرد. هدف این مقاله، تجزیه و تحلیل سکانس شروع فیلم ها برای اثبات قوانین دبلیو و اثبات تبعیت این قوانین از استدلال قیاسی ارسطوست.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان