فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۱۸۱ تا ۴٬۲۰۰ مورد از کل ۳۰٬۰۱۳ مورد.
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۴
29 - 42
حوزههای تخصصی:
از دیرباز، حرکت اجرام آسمانی و آنچه که در آسمان اتفاق می افتاد برای آدمی حیرت آور و سوال برانگیز بود و ذهن جستجوگر او همواره در پی پاسخی روشن برای کشف ارتباط بین سرنوشت خود با رخدادهای آسمان بوده است، تا آنجاکه وقایع مهم تاریخی خود را با رخدادهای آسمان مرتبط دانسته است. توجه به این موضوع در اغلب ادیان و اسطوره های ثبت شده بشر نیز دیده می شود و همین ارتباط در تاریخ بعد از اسلام سبب به وجود آمدن یکی از زمینه های مهم فعالیت های علمی مسلمانان شد و کتاب های بسیاری در زمینه نجوم به نگارش درآمد. نقش عناصر کیهانی در آثاری هنری از جمله نگارگری یادآور اهمیت توجه به تغییرات اجرام آسمانی است که انسان باور به تاثیر و نقش آن ها در سرنوشت خود داشته است. تحقیق حاضر در جستجوی پاسخ به پرسش هایی است که ارتباط بین سرنوشت انسان و تغییرات آسمان را با معنایی جدید روشن سازد. بنابراین با بررسی چند نگاره از فالنامه فارسی توپکاپی به دنبال دلایل اعتقاد به ارتباط بین سرنوشت انسان و تغییرات و وقایع آسمان است و به این سوال پاسخ می دهد که مفاهیم و معنای نقوش کیهانی به کار رفته در این نگاره ها چه بوده است و چه عواملی در پیدایش و تولد عناصر کیهانی و باور به تاثیرشان بر سرنوشت انسان نقش داشته است. هدف از انجام این پژوهش بررسی عناصر نجومی و کشف علت باور پیدایش آن ها در ارتباط با سرنوشت انسان است که در مسیر رسیدن به این هدف نظریه های فلاسفه با رویکرد کهن الگویی مورد استفاده قرار گرفته است. روش تحقیق حاضر توصیفی تحلیلی می باشد و روش گردآوری مطالب اسنادی و کتابخانه ای از طریق فیش برداری و تصویرخوانی است. همچنین داده ها از روش تجزیه و تحلیل کیفی بررسی شده است. با توجه به نتایج تحقیق می توان به این باور دست یافت که عناصر شکل گرفته کیهانی بر اساس مفهوم و تاثیرات مشهود و مشخص در سرنوشت نسل های بشر پدیدار شده اند و به واسطه اهمیت و تکرار آن در طول قرن های متمادی، نسل به نسل توسط ناخودآگاه جمعی به ارث رسیده اند و در نهایت به دست هنرمندان برای انتقال مفهومی مطابق با کهن الگوی تاثیرگذار در سرنوشت انسان ها بازآفرینی شده و به صورت نگاره ها درآمده است. شناسایی و تحلیل رموز و عناصر بکار گرفته شده در نگاره های تحقیق حاضر شاهدان زنده این نظریه می باشند.
بازشناسی الگوها و نقوش گره چینی و قواره بری در پنجره های ثابت و بازشوهای اسدمحله ماسوله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۴
58 - 73
حوزههای تخصصی:
هنر گره چینی مجموعه ای از اشکال هندسی است که بانظم و ترتیب هماهنگ در کنار یکدیگر قرارگرفته اند. شهر تاریخی ماسوله ازجمله بافت های تاریخی در استان گیلان است که در ساخت بازشوهای آن از آرایه های تزئینی متعددی استفاده شده است. هدف از پژوهش؛ شناخت گونه های تزئینی بکار رفته در بازشوهای اسدمحله ماسوله است. روش تحقیق؛ به صورت های توصیفی- تحلیلی و برای شناسایی انواع گونه های تزئینی بکار رفته در بازشوها از روش کتابخانه ای استفاده شده است. سؤالات پژوهش شرح ذیل است؛ بازشوهای ابنیه اسدمحله در چندین سطح دسته بندی می گردند؟ چه الگوهای گره چینی و قواره بری در بازشوهای ابنیه اسد محله ماسوله استفاده شده اند؟ نتایج تحقیق نشان دهنده آن است؛ آرایه های تزئینی بازشوهای ابنیه اسدمحله در سه سطح: پنجره های تلفیقی، بازشو سربریه های کتیبه ای و بازشوهای سربریه فاقد طرح حاشیه (تکی) دسته بندی می گردند. آرایه های تزئینی بازشوهای اسدمحله متشکل از پانزده الگوی گره چینی و قواره بری است. الگوهای گره چینی شمسه هشت مربع و قواره بری با طرح بته جقه دارای بیشترین تکرار در آرایه های بازشوهای اسدمحله را به خویش اختصاص داده اند. همچنین نتایج نشان دهنده آن است؛ سربریه های کتیبه ای و پنجره های تلفیقی دارای بیشترین الگوی گره چینی و قواره بری هستند و سربریه های فاقد طرح حاشیه (تکی) دارای کمترین الگوی گره چینی و قواره بری در بازشوهای ابنیه مسکونی اسدمحله ماسوله را به خویش اختصاص داده اند.
تحلیل حضور کیفی نور در مساجد تاریخی اسلامی، نمونه موردی: مسجد شیخ لطف الله، مسجد سلیمیه و مسجد جامع قرطبه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۸
140 - 158
حوزههای تخصصی:
باتوجه به جایگاه ارزشمند نور در هنر اسلامی و رابطه مستقیم آن با مفاهیم حکمی، کامل ترین بازخوانی تجلیات نور می تواند بر روی فضاهای نیایشی صورت پذیرد. نور یکی از عناصر مورد توجه در معماری اسلامی است. این تحقیق با روش توصیفی تحلیلی و رویکرد تطبیقی براساس اطلاعات میدانی و کتابخانه ای انجام شده است. برای انجام این تحقیق، سه نمونه از شاخص ترین مساجد اسلامی، مسجد شیخ لطف الله اصفهان، مسجد سلیمیه استانبول و مسجد جامع قرطبه در کوردوا انتخاب شد. میزان دریافت تابش نور طبیعی روز از نورگیرها در گرم ترین و سردترین روز سال در ساعت ۱۲ ظهر با استفاده از سنجش روشنایی نور توسط نرم افزار تردی مکس دیزاین در سطح پلان و دید ناظر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش و نتایج آنالیزها نشان می دهد؛ گزینش مکان، تعداد و فرم نورگیرها، فضای مساجد را به واسطه حضور متوازن و متعادل نور و یا حضور تأکیدی در جهت و با هدفی خاص مورد تأثیر قرار داده است. صورت شکلی این گزینش به سبب شرایط پیرامونی حاکم بر مکان و امکانات رایج در فن برپاسازی معماری متفاوت و در نتیجه میزان نور دریافتی در هر سه مسجد متفاوت بوده است. هدف غایی در هر سه مسجد ایجاد فضای معنوی و متحد کردن نمازگزاران در زیر نور الهی است که به صورت یکسان در فضای مسجد سلیمیه تقسیم می شود و در فضای تاریک مسجد شیخ لطف الله و مسجد جامع قرطبه به صورت اثرهای نوری، شاخص تر از حضور مستقیم نور تجلی می یابد.اهداف پژوهش:کشف اصول و قوانین نورپردازی و نقش نورگیرها در توزیع نور طبیعی در مساجد تاریخی اسلامی.تحلیل حضور کمی و کیفی نور در نمونه های مورد مطالعه.سؤالات پژوهش: چه رابطه ای میان معماری فضا و فرم نورگیرها در معنویت بخشی به فضا در مساجد اسلامی (مسجد شیخ لطف الله، مسجد سلیمیه و مسجد قرطبه) وجود دارد؟چه عواملی در مساجد تاریخی در کیفیت و کمیت به حضوررسانی نور نقش دارند؟
دستور زبان شکل خانه های سنتی کاشان: بررسی ساختار شکلی و روابط فضایی 19 خانه تاریخی کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
20-1
حوزههای تخصصی:
اهداف: تاکنون معماری ایرانی از جنبه های تاریخی، فلسفی، شکلی و فضایی موردمطالعه قرارگرفته است. دستور زبان شکل ابزاری تحلیلی برای مطالعه سبک ها و تاریخ معماری است که توانایی ارائه یک زبان مشترک و چهارچوب مفهومی، شکلی منسجم و یکپارچه برای بررسی تفاوت های جغرافیایی و تحولات زمانی معماری ایرانی دارد. در این پژوهش گام نخست برای تدوین این دستور زبان مشترک معماری ایرانی، با تدوین یک دستور زبان شکل اختصاصی مربوط به خانه های سنتی کاشان، برداشته شده است. روش ها: از صد خانه میراثی شناسایی شده، تعداد 19 نمونه به روش نمونه گیری اتفاقی/قضاوتی انتخاب شده اند. با تحلیل شکلی و فضایی نمونه ها، قواعدی حداقلی برای تولید ساختارهای شکلی و فضایی ارائه شده است. یافته ها: دستور زبان ارائه شده در 4 مرحله، ساختار شکلی و روابط فضایی میان اشکال را تولید می کند. دامنه معتبر متغیرها و بیان جبری ارائه شده است. هم چنین به کمک دستور زبان، فضاهای موجود در نمونه ها گونه شناسی شده اند. در خانه های کاشان مهم ترین فضاها، فضاهایی با عرض 5 پیمون، بر اساس ساختار شکلی به 8 گونه شکلی قابل افراز هستند. ازنظر روابط فضایی میان اجزا نیز می توان 6 گونه ی مشخص از روابط میان اجزای داخلی هر یک از ساختارهای شکلی پیشین شناسایی کرد که در بخش یافته ها شرح داده شده اند. نتیجه گیری: دستور زبان ارائه شده می تواند ساختار منسجمی برای مطالعه ی معماری ایرانی باشد. همچنین می تواند به عنوان ابزاری مناسب برای مطالعه ی گونه شناسی های شکلی مورداستفاده قرار گیرد. امکان مقایسه و همچنین ارتباط میان گونه های مختلف شکلی را فراهم و مطالعات را انسجام بخشد.
مکان یابی شهر بِیمَند سده های اولیه دوران اسلامی در ایالت کرمان بر اساس منابع مکتوب و داده های باستان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم خرداد ۱۴۰۱ شماره ۱۰۸
81 - 90
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : شهر بِیمَند بر اساس منابع مکتوب یکی از شهرهای ایالت کرمان در سده های اولیه دوران اسلامی بوده است. این شهر به دلیل قرارداشتن در مسیر راه های ارتباطی مهمی همچون راه های شیراز به سیرجان مرکز ایالت کرمان، از شهرهای مهم این دوره محسوب می شده است. برخی از منابع جغرافیایی فاصله این شهر تا سیرجان قدیم را چهار فرسخ ذکر کرده اند، اما با توجه به مطالعات باستان شناسی دشت سیرجان که طی سال های گذشته صورت گرفته، موقعیت مکانی این شهر تا به امروز ناشناخته باقی مانده است. با انجام طرح بررسی باستان شناسی دشت سیرجان در بهار سال 1397 برای اولین بار به مکان یابی این شهر پرداخته شده است. هدف پژوهش : هدف از این پژوهش، مکان یابی شهر بِیمَند در سده های اولیه دوران اسلامی است. بدین ترتیب که با مطابقت منابع مکتوب و شواهد جدید به دست آمده از بررسی های باستان شناسی دشت سیرجان و تحلیل و سنجش آن ها با هم، بتوان به درستی محل دقیق این شهر را در جغرافیای امروزی منطقه به دست آورد. پرسش اصلی این پژوهش مکان یابی دقیق این شهر و سنجش میزان تطابق میان منابع مکتوب و داده های باستان شناسی است. روش پژوهش : این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و اطلاعات آن از منابع مکتوب و بررسی های باستان شناسی جمع آوری و با هم مطابقت داده شده است. نتیجه گیری : نتایج نشان می دهد که با توجه به نوشته های منابع مکتوب و مطابقت آن ها با اطلاعات به دست آمده از پژوهش های میدانی باستان شناسی، محوطه ای که در شمال غربی شهر امروزی سیرجان در محله باغ بمید قرار دارد، همان شهر بِیمَند سده های اولیه دوران اسلامی است .
بررسی مفهوم بیوفیلیا (طبیعت دوستی) و گرایش خلّاق به طبیعت در هنر لندآرت
منبع:
بوطیقای معماری سال اول پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲
1-22
حوزههای تخصصی:
لندآرت به عنوان گرایشی جدید در پی جریان های هنری کمینه گرا و مفهومی در دهه 1960 میلادی شکل گرفت. همان نام آشنایی که در نهاد خود، در جستجوی خلق آثاری متفاوت از گذشته و درعین حال دستیابی به وحدت طبیعت بود؛ هنری که هنرمند را در تعاملی متعالی با سرشت و درونیات خود که بنا به فطرت در پی دستیابی به ماهیت خلاقیت وجودی در طبیعت است، قرار می داد. از سویی دیگر، نظریه بیوفیلیا، برای اولین بار توسط «ادوارد او. ویلسن» از اساتید زیست شناسی دانشگاه هاروارد در کتاب او به نام بیوفیلیا در سال 1984 چاپ شد. از جنبه واژه شناسی اصطلاح «بیوفیلیا» به معنی «دوست داشتنِ حیات یا سیستم های واجدِ حیات» می باشد و برای نخستین بار توسط «اریک فروم» برای تبیین یک گرایشِ روان شناختی در خصوصِ«جذابیت هر آنچه زنده است»، مورد استفاده قرار گرفت. از سویی دیگر، به نظر می رسد که بهترین تحلیل خلاقیت و ادراک انسان در محیط طبیعی را می توان با یافته های علوم اداراک و شناخت محیط در هنر زمین آرایی (لندآرت) مرتبط دانست و نوعی کالبدشکافی و جستجوی پیوند و این همانی انسان، خلاقیت و طبیعت (محیط) را در آن مشاهده کرد. روش تحقیق پژوهش حاضر، «توصیفی- تحلیلی» است که از ابزار گردآوری داده مشتمل بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی بهره برده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که لندآرت دیدی جدید از رابطه خلاق با طبیعت ایجاد می کند و راهکارهایی نو برای همزیستی با طبیعت و محیط اطراف در اختیار قرار می دهد؛ چراکه اثار لندآرت، گاه در مسیر احیاء و بازآفرینی محیط های آسیب دیده قرار می گیرد؛ لذا، برای نمونه، زیست بوم های آسیب دیده را به روش ها و میانجی های هنری و زیباشناختی احیاء و بازآفرینی می کند و لذا لند ارت برخلاف سمبولیسم کهن و احیای اسطوره ها در نقطه مقابل محدودیت های ناشی از دنیای عملکردگرا و منطق گرا قرار می گیرد.
کاربست پارادایم انتقادی در فهم عدالت فضایی در حاشیه کلانشهر تهران مورد مطالعه: اسلامشهر و شهر قدس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۷ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
19 - 33
حوزههای تخصصی:
عدالت فضایی یکی از ارکان اصلی توسعه متعادل در درون و بیرون کلانشهر است. امروزه در حاشیه کلانشهرها میتوان نمودی از بیعدالتی فضایی را مشاهده نمود که منجر به تشدید تلههای فضایی شده و فقر شهری را تشدید نموده است. هدف این پژوهش تبیین انتقادی عدالت فضایی در نواحی پیرامونی کلان ً شهر تهران مشخصااسلامشهر و شهر قدس است. در این راستا، با استفاده از پارادایم انتقادی و روش تحلیل گفتمان انتقادی به جمعآوری دادهها با دو روش مصاحبه و تحلیل اسناد پرداخته شده است. شش مقوله قدرت، سلطه، عدالت، وابستهسازی، ایدئولوژی، حق به شهر و شهروندی تبیین شدند و حاصل این تبیین نشاندهنده آن است که این شش مقوله بر ابعاد گوناگون مفهوم قدرت، عدالت و اقتصاد سیاسی دلالت دارند و همچنین اهمیت بُعد سیاسی-نهادی قدرت در کنار سایر ابعاد اجتماعی، اقتصادی و کالبدی سایهای از نافضایی در این شهرها ایجاد کرده است. در نتیجه جهت تغییر و رسیدن ً به عدالت فضایی و رهایی از تله فضایی فقر صرفا عدالت توزیعی کافی نیست بلکه حرکت در توزیع متناسب قدرت در بُعد نهادی میتواند راهگشا باشد
امکان سنجی استفاده از دلالت های تربیتی سازنده گرایی در قالب نقد هدایتگر در آموزش دروس پایه طراحی معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۷ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
35 - 50
حوزههای تخصصی:
امروزه آموزش معماری یکی از موضوعات موردتوجه در پژوهش معماری ا ست. از آنجا که هدف اصلی آموزش در هر رشته ای یادگیری است و کارگاههای طراحی پایه های اصلی آموزش معماری در دانشکده های معماری ایران هستند، فراهم آوری شرایط مناسب یادگیری، به ویژه در کارگاه های معماری، یکی از مهم ترین دغدغه های آموزشی/ پژوهشی در معماری به شمار می رود. با توجه به نقش انکارناپذیر کرکسیون در جهت دهی به طراحی معماری در کارگاه های مقدمات طراحی معماری، هدف پژوهش حاضر، بهبود و ارتقای کیفی کرکسیون از طریق استفاده از دلالت های سازنده گرایی در قالب نقد هدایتگر می باشد که تلاش نماید هر دانشجو را در یافتن پاسخ خود به پرسش طراحی همراهی و راهنمایی کند. این نوشتار در زمره تحقیقات کاربردی به شمار می رود و از روش تحقیق کیفی و از ابزار دلفی استفاده می کند. داده اندوزی در این پژوهش، مبتنی بر روش اسنادی و برداشت های میدانی بوده است. نتیجه تحقیق ارائه دهنده راهکارهایی از مجموعه دلالت های تربیتی نظریه سازنده گرا در قالب 6 باب اصلی (شامل؛ بازتعریف نقش ها - ارتقا ابزار و مهارت ها – توجه به تمایزات فردی دانشجویان- مواجهه با فرایند و پاسخ های ناصحیح - ساخت و پرداخت ذهنی- ارزیابی و سنجش) در پیشبرد نقد هدایتگر در کارگاه طراحی معماری است.
معناکاوی نقش مایه درخت کهنسال در نگاره خون دماغ شدن اسکندر و آسائیدن او از هفت اورنگ جامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۷ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
27 - 37
حوزههای تخصصی:
درختان در نگارگری ایرانی، به عنوان اصلی ترین عنصر طبیعت، در اغلب نگاره ها وجود دارند. درختان گره خورده کهنسال از عناصر تصویری شاخص در نگاره های مکتب مشهد است که نمونه بارز آن در هفت اورنگ جامی وجود دارد. در آخرین نگاره این مجموعه به نام (خون دماغ شدن اسکندر و آسائیدن او) درخت تنومند کهنسالی وجود دارد که شاخه های آن در حال سوختن است. برای کشف مفاهیم وجود این درخت، در این پژوهش از علم نشانه شناسی استفاده شده است. حال سوال اصلی این است که نقش مایه درخت کهنسال در نگاره مورد نظر، بر چه مفاهیم ضمنی، خارج از وجه ارجاعی خود دلالت دارد؟ در این پژوهش سعی بر آن است که با علم نشانه شناسی، برگرفته از نظریات کرس، ون لیوون و شعیری در راستای تحلیل متن و تصویر به مفاهیم ضمنی درخت کهنسال در نگاره مذکور دست یافت. روش تحقیق، توصیفی، تحلیلی و نشانه شناسی دیداری است. شیوه گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای است. بر اساس مطالعات نشانه شناسی نتایج حاصله نشان می دهد که وجود درخت در این نگاره تنها یک نشانه تصویری برای نشادن دادن طبیعت نیست و جنبه ای کاملا نمادین دارد که می تواند نمادی از اسکندر و ابراهیم میرزا (برادرزاده شاه طهماسب) حامی و پشتیبان خلق هفت اورنگ جامی باشد.
مطالعه تطبیقی رهیافت های فرمی- فضایی معماری و نقاشی در مرور آثار مهرداد ایروانیان و علیرضا تغابنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم فروردین ۱۴۰۱ شماره ۱۰۶
5 - 18
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : ارتباط میان معماری و نقاشی یکی از حوزه های مورد مطالعه در نظریه هنر و معماری است. هر چند معماری ترکیبی از معانی کاربردی است، ولی می تواند در ارتباط با نقاشی، از بابت فرم و فضا مطالعه شود. در این میان، در خلق اثر هنری، اگر «هنرمند» متغیر ثابت فرض شود، این سؤال مطرح است که ساختار فکری او در خلق فرم و فضا در دو رسانه، چه تأثیری بریکدیگر دارند و در نهایت منجر به چه نوع ارتباطی بین دو نظام هنری می شود؟هدف پژوهش : هدف این پژوهش به طور اخص مطالعه آثار معمارانی است که در هر دو حیطه فعالیت دارند. فرض بر آن است که مهارت معمار از فاصله تصور تا تصویرکردن طرح واره های ذهنی به عنوان نقاشی، منجر به نشر اندیشه او می شود و این فرایند در نحوه آفرینش اثر معماری و تفکر فضایی او مؤثر است.روش پژوهش : پژوهش با رویکرد کیفی و روش تطبیقی بین رشته ای، منطبق با دیدگاه کری واک انجام شده و مدل پژوهش ترکیبی از گرایش های فضایی و رهیافت های معنایی فرم و فضا است. در بخش اول آثار نقاشی مهرداد ایروانیان و علیرضا تغابنی، به عنوان نمونه، با روش شکل گرایی ولفلین تحلیل می شوند. در گام بعد مفاهیم فرمی-فضایی معماری آنان بررسی شده است. دستاوردهای این تحلیل برآمده از مطالعات نظری و داده های تجربی هستند که از طریق روش توصیفی نتیجه گیری می شوند. در نهایت جهت تبیین رابطه، مقایسه تطبیقی تحلیل ها در دو رسانه صورت می گیرد.نتیجه گیری : به نظر می رسد برخورد هنرمند در راستای معانی مصادیق عینی (ابژکتیو) اثر، در سطح «ابتدایی» و «کارکردی» در دو حیطه کاملاً مستقل صورت گرفته و به معانی ذهنی (سابژکتیو) در سطح «ارزشی» پرداخته شده است که قابلیت تطبیق بر ساختار فکری هنرمند را دارد. در سطح «نمادین» با انتقال برخی رهیافت های فرمی از نقاشی به معماری، اثر معماری بیشتر به بعد هنری خود نزدیک شده و جنبه زیبایی شناسی یافته است.
شیوه شناسی تطبیقی تحلیلی معماری دستکند در خاورمیانه؛ نمونه موردی: روستای کندوان آذربایجان ایران و روستای گورمه کاپادوکیه ترکیه
حوزههای تخصصی:
بررسی طراحی کارامد فضاهای اداری با بهره گیری از معماری سبز با تأکید بر روانشناسی محیط
حوزههای تخصصی:
بررسی فقهی- حقوقی مسولیت مدنی دولت در جهت معاش مردم؛ نگاهی بر انعکاس ثبات و عدالت اجتماعی در آثار گرافیگی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۵
205 - 226
حوزههای تخصصی:
یکی از وظایف مهم دولت، تأمین رفاه و معیشت مردم است که از وظایف اصلی دولت های رفاه و در صدر آنها دولت اسلامی می باشد. اقتصاد اسلامی چه به عنوان یک ن ظام ی ا مکتب اقتصادی از نظر برخی از اقتصاددانان مسلمان-متأثر از جهان بینی و نظام ارزشی اسلام است. تبیین رابطه فیمابین نظام ارزش ی اس لام و اقتصاد اسلامی و همچنین توضیح نحوه تبلور این ارزش ها در نظام اقتصاد اسلامی موضوع بحث بسیاری از اقتصاددانان مسلمان بوده است. حق معاش نیز به عنوان یک اصل موضوعه اقتصاد اسلامی معرفی می شود که منعکس کننده جهان بینی و ن ظام ارزش ی اس لام است. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای انجام شده است. یافته های پژوهش حاکی از این است که حقوق شهروندی به عنوان یکی از حقوق شهروندان بر دولت جلوه خاصی پیدا نموده است که دارای چهارحوزه اصلی مدنی، سیاسی، اقتصادی- اجتماعی و فرهنگی است. وجود قوانین موضوعه در این زمینه از جمله قانون اساسی، قانون مجازات اسلامی، قانون مسئولیت مدنی، قانون کار، قانون بیمه اجباری مسئولیت مدنی و همچنین قانون دریایی گویای این مسئولیت دولت است که آن را موظف ساخته است تا رفاه شهروندان را تأمین و معیشت آنها را در شرایط خاص فراهم آورد. این قوانین مبتنی بر اصول فقهی و حقوقی بنا نهاده شده است که در مجموع اصل عدالت اسلامی را یادآور می گردد. البته جایگاه دولت را نیز باید در این زمینه یادآور شد که از طریق دریافت مالیات، پرداخت یارانه، اصلاح نظام مالکیت و تغییر قیمت ها می تواند این مسئولیت مدنی را به انجام برساند. مسئله عدالت اجتماعی در دوره معاصر در آثار هنری مانند گرافیک نیز بازتاب یافته است و از مضامین اجتماعی مهم محسوب می شود. اهداف پژوهش: شناخت مسئولیت دولت نسبت به معاش مردم از دیدگاه فقهی و حقوقی. بررسی مسئله ثبات و عدالت اجتماعی در آثار گرافیکی معاصر. سؤالات پژوهش: دولت از نظر فقهی و حقوقی چه مسئولیتی در جهت معاش مردم دارد؟ مسئله ثبات و عدالت اجتماعی در آثار گرافیکی معاصر چه بازتابی یافته است؟
تحلیل فلسفی- عرفانی فضامندی در شعر و نگارگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۵
281 - 304
حوزههای تخصصی:
نظریه های شعرشناختی در دوران معاصر و در پیوند با آن ها شعر معاصر، متأثر از زبان شناسی ساختاری یا زبان به مثابه موضوعِ علم است. رویکردی به زبان که بنیان اش را در نظریاتِ فردینان دوسوسور باید جُست. او زبان را در چرخه ای از دال های آوایی و مدلول هایی که در تصور ذهنی، محدود می مانند تعریف کرد و سرآغاز فضای یکسان ساز بوطیقای فرمالیستی و انتزاعی قرن بیستم شد. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای انجام شده است. این رویکردِ به زبان و نظریه ی ادبی، نسبتی ماهوی با سوبژکتیویسم دکارتی دارد که مبتنی بر تفکیک ذهن از عین است و در مقابلِ بداهتِ در-جهان-بودن انسان و هستی شناسیِ زبان نزدِ هایدگر، و همچنین تقاطع انسان و جهان در پدیدارشناسی تن بنیاد مرلوپونتی قرار می گیرد. نزدِ هایدگر تنها آنجا که زبان هست، جهان هست و ما همواره خود را در فضایی که زبان می گشاید بازمی یابیم و به نظر می رسد همین فضای پدیداری ست که می تواند در-جهان-بودن انسان از یک سو و در-زبان-بودن انسان از سویِ دیگر را، به هم پیوند دهد؛ زیرا زبان و جهان توأمان به ما عرضه می شوند و شیوه ی هستیِ هر دو فضامند است. بنابراین فضا و تلقی زبان همچون فضا در مقابل تلقی زبان همچون فرم، منشأ شعر و بوطیقای فضاست، نظریه ای که در آن شعر را نه با رویکردی زیبایی شناختی با فرم و محتوا، بلکه با آشکارگیِ آن نسبت به جهان از یک سو و تن یافتگی آن نسبت به انسان از سوی دیگر، باید سنجید. فضامندی در نگارگری نیز مورد توجه هنرمندان قرار گرفته است. اهداف پژوهش: بررسی فضامندی در شعر از دیدگاه فلسفی و عرفانی. برسی فضامندی در نگارگری از دیگاه فلسفی و عرفانی. سؤالات پژوهش: از دیدگاه فلسفی و عرفانی چه عواملی در ایجاد فضامندی در شعر تأثیر دارند؟ از دیدگاه فلسفی و عرفانی فضامندی در نگارگری چگونه ایجاد می شود؟
رویکرد جغرافیایی بر آرمان و واقعیت فضاهای عمومی شهرها با تأکید بر نقش ایدئولوژی ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم مهر ۱۴۰۱ شماره ۱۱۲
5 - 24
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: مسئله ایدئولوژی در طول دروان مدرنیته ذهن اکثر شهرشناسان را از گذشته تا اکنون به خود مشغول کرده است. پژوهش حاضر درآمدی جغرافیایی فلسفی بر نقش این مفهوم در فضاهای عمومی شهرهاست. بحث ایدئولوژی از جمله مواردی است که در تبیین امور فیزیکی، اجتماعی و روانی فضاهای عمومی به طور وسیعی در ایران مورد بررسی قرار نگرفته است، از این زاویه دید تدقیق در این باب در تحلیل های شهرشناسانه از ضروریات است. بر این مبنا این پژوهش به دنبال پاسخگویی به پرسش های ذیل است: چه اقدامی می توان انجام داد تا شهرهای موفق در قرن بیست ویکم ایجاد کرد؟، نقش حضور چهره به چهره در ایجاد فضاهای عمومی شهرها را چگونه می توان از منظر فلسفی و علمی به صورت سنجیده تبیین کرد؟ ایدئولوژی چیست و چه تأثیراتی بر فضای فیزیکی، اجتماعی و روانی شهرها می گذارد؟ نسبت میان ایدئولوژی سوسیالیستی و نئولیبرالیستی با فضاهای عمومی شهر چگونه فضایی را پیش رو می گذارد؟ هدف پژوهش: هدف مقاله حاضر پیگیری مفهوم ایدئولوژی و نسبت آن با فضاهای عمومی شهری از منظر جغرافیایی به منظور نیل به فضاهای شهری با مقیاس انسانی است. روش پژوهش: در این پژوهش از روش تجزیه و تحلیل متون استفاده شده است. برای یافتن پاسخ تلاش شده است ویژگی های شهر خوب، نقش حضور چهره به چهره در تعاملات انسانی، شکل گیری امر اجتماعی و توجه به مفهوم حقوق عمومی و منافع جمعی تبیین و استفاده ایدئولوژی های مختلف سوسیالیستی و نئولیبرالیستی به عنوان نمونه مطالعه ای مورد کندوکاو قرار گیرد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد که قبض و بسط مفهوم فضای عمومی شهرها منطبق با ایدئولوژی های گوناگون، شکل فضایی، اجتماعی و روانی آن را دچار تغییرات فراوان می کند و برای ایجاد جامعه مدنی فعال، سرزنده و دموکراتیک که در آن مفهوم شهر شکل راستین خود را پیدا کند، ایجاد امکان و فرصتی برای تعامل و تبادل اجتماعی به شکل هدفمند، از الزامات آفرینش این امر و نیز عامل موفقیت شهرها در گذشته تا اکنون بوده و در آینده نیز خواهد بود.
واکاوی نظریه نهاده شده بر یکپارتارش: به سوی چارچوبی برای خوانش معماری (دوره موردمطالعه: معماری پس از انقلاب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم آبان ۱۴۰۱ شماره ۱۱۳
63 - 76
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : نظریه نهاده شده بر یکپارتارش یکی از نظریه های کهن و به لحاظ عقلانی غیرهمسو با نظریه تکتونیک است. لذا جهت خوانش قاعده مند آثار معماری از این منظر که منجر به نقدهای مستدلی در راستای ارتقای کیفی شود، در ابتدا باید مفاهیم ضمنی در خصوص نظریه مذکور، جهت دستیابی به رویکردهای آن طبقه بندی شوند. انطباق مفاهیم نظریه فوق با شرایط معماری معاصرْ جهت واکاوی معماری از این منظر و تبیین نحوه اثرپذیری مؤلفه های معماری از رویکردهای نظریه مذکور نیز از چالش های مهم پیشِ روی این پژوهش بوده و می تواند زمینه دستیابی به خوانش آثار معماری را فراهم نماید و بستری برای تعیین سهم مؤلفه های معماری در پذیرش نقوشی که به واسطه برخورداری از رویکردهای نظریه نهاده شده بر یکپارتارش پذیرا شده اند، آماده سازد.
هدف پژوهش : این نوشتار درصدد است تا به چگونگی تأثیرگذاری رویکردهای نظریه نهاده شده بر یکپارتارش بر روی مؤلفه های معماری معاصر و نحوه عکس العمل مؤلفه ها در برخورد با نظریه فوق بپردازد.
روش پژوهش : این پژوهش به روش کیفی، توسط داده هایی متنی به کمک مطالعات کتابخانه ای، با اندیشه قیاسی و سطح تحلیل تفسیری، بر روی متغیرهای کیفی انجام پذیرفته است. تحلیل ها به روش کدگذاری اشتراوس و کوربین با نرم افزار مکس کیودا (MAXQDA) به انجام رسیده است.
نتیجه گیری : نتایج حاصل از پژوهش نشانگر تأثیر مستقیم سبک معماری و کم اثربودن دوره ساخت در تأثیرپذیری کالبد و فضای معماری از رویکردهای نظریه یکپارتارش است. مؤلفه های مصالح، عناصر، سازه و ساختار در فرایند طراحی معماری عمدتاً به صورت ناخودآگاه تحت تأثیر رویکردهای نظریه مذکور قرار گرفته اند. مؤلفه ساختار در نقش رفتار، تأثیرپذیری حداکثر از رویکردهای نظریه یکپارتاش داشته و پیکره فضایی در آثار معماری نئومدرن و آثار مبتنی بر تکنولوژی، کمترین میزان تأثیرپذیری از رویکردهای نظریه مذکور را به واسطه مؤلفه ها داشته است.
تحلیل شاخص های مؤثر بر ایجاد نظام مدیریت یکپارچه شهری در یک شهر میراث جهانی (مورد پژوهشی: شهر تاریخی یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال هفتم بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۰
145 - 179
حوزههای تخصصی:
شهر تاریخی یزد، بخشی از شهر یزد است که به عنوان اولین بافت شهری از ایران در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده است. ازآنجایی که این محدوده با چالش های متعدد ناشی از ناهماهنگی مابین سازمان ها و نهادهای ذی نفوذ در مدیریت شهری روبه روست، شناسایی شاخص های مؤثر بر ایجاد نظام مدیریت یکپارچه شهری در شهر تاریخی یزد می تواند به بهبود وضعیت آن کمک کند. روش تحقیق به این صورت است که ابتدا پنل خبرگان با حضور 5 نفر از مسئولان و مدیران شهری فعلی و اسبق شهر یزد تشکیل شد تا چالش های پیش روی عوامل مؤثر در بافت تاریخی شهرهای ایران تدقیق گردند. پس از جمع بندی، تعداد 48 شاخص به دست آمد که مطابق با ماهیت ابعاد مدیریت یکپارچه شهری دسته بندی شدند. این شاخص ها در قالب یک پرسشنامه با طیف لیکرت 5 گزینه ای، بین 32 نفر از مسئولان و مدیران شهری باتجربه شهر یزد که با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند، توزیع گردید. ساختار نظری مفروض تحقیق با استفاده از نرم افزار SmartPLS 3 مورد برازش قرار گرفت. با توجه به ضرایب مسیر، ارتباط مستقیم و معنی داری میان ابعاد مختلف یکپارچگی درون سازمانی، نهادی، برنامه ای، ساختاری/قانونی، عمودی و میان سازمانی با مدیریت یکپارچه شهری در شهر تاریخی یزد وجود دارد و 41 شاخص در این رابطه مؤثر تشخیص داده شدند. در نهایت، راهکارهایی به منظور ایجاد نظام مدیریت یکپارچه شهری در شهر تاریخی یزد پیشنهاد شد.
مطالعه تأثیرات ایدئولوژی سرمایه داری در برساختن جایگاه سوژگی شخصیت ها در نمایشنامه همه پسران من
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره اول تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴
59 - 70
حوزههای تخصصی:
همه پسران من نمایشنامه ای است منتقدانه که شیوه زیست در جامعه سرمایه داری و عواقب هولناک ناشی از آن را بازتاب می دهد. در این نمایشنامه آرتور میلر به تناقض های موجود در نظام مبتنی بر اقتصاد لیبرالیستی در آمریکا می پردازد که از یک سو مدعی آزادی فردی و بهره-مندی از فرصت ها است و از سوی دیگر به پرداخت بهایی سنگین در اقشاری گسترده از جامعه منجر می شود. این تناقض از نگاه ایدئولوژیکی سرچشمه می گیرد که جامعه سرمایه داری، به زعم میلر، در بطن خود حامل آن است. پژوهش حاضر افزون بر نگاه انتقادی آرتور میلر در مقام نمایشنامه نویس، بر آراء و اندیشه های لوئی آلتوسر متکی شده است. در خوانش آلتوسر، افراد جامعه در برابر سیطره ایدئولوژی لیبرالیستی تبدیل به سوژه هایی مطیع و فرمانبر می شوند. در مقاله حاضر قصد آن است که با تحلیل نمایشنامه همه پسران من از منظر آلتوسر به این پرسش اساسی پرداخته شود که چگونه برساخت ایدئولوژیک می تواند با فراخوانی شخصیت های نمایشنامه، مخاطب ساختن آنان و تعریف آن ها در مقام "سوژه" بر روابط و مناسبات افراد تأثیر بگذارد و سمت و سوی کنش اجتماعی و کردار فردی آنان را تعیین کند. به این ترتیب هدف مقاله حاضر تحلیل کاراکترهای اصلی نمایشنامه همه پسران من در ساز و کار ایدئولوژیک جامعه سرمایه داری است. در این پژوهش از روش تحلیلی و توصیفی برای بررسی شخصیت ها یا سوژه های نمایشنامه بهره جسته ایم و تلاش کرده ایم کنش های آنان را بر مبنای برساخت های ایدئولوژیک جامعه سرمایه داری آمریکا تفسیر کنیم. نمایان شدن شکاف و تضاد بین "وعده های ایدئولوژیک" و "جایگاه سوژه" نتیجه حاصل از این واکاوی بوده است.
ارزیابی کیفی روند توسعه بر بافت پیرامونی مکان مقدس با تأکید بر خیابان امام رضا (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۱
48 - 59
حوزههای تخصصی:
از دیرباز مکان های آیینی نقش اصلی در توسعه و ریخت شهر ایفا می کرده اند اما امروزه رشد سریع شهرها به ویژه شهرهای بزرگ منجر به تغییر و تحولات گسترده کالبدی، فعالیتی و عملکردی شده است. این تحولات باعث شده عرصه های عمومی شهری که روزگاری مقر شیرین ترین خاطرات مردم و عظیم ترین رویدادها و مهم ترین مکان برای رویارویی شهروندان بوده است، به گذرگاه هایی ناآشنا، بی روح و سخت بدل شوند؛ به گونه ای که قدرت کشف و درگیری انسان با فضا را از میان برده اند .محور آیینی امام رضا (ع) به عنوان آستانه ورود به مکان مقدس، یک محور فعال شهری در بافت سنتی شهر است که از دوره پهلوی تاکنون کیفیت دسترسی به این مرکزیت را تعریف کرده و از مهم ترین ارزش های مکان مندی فضا برخورداراست. اما امروزه به دلیل تحولات کالبدی و شکاف هایی که با گذشته تاریخی خیابان به وجود آمده، هویت مکانی محور را خدشه دار کرده است. هدف از این مقاله، ابتدا تبیین عوامل مؤثر بر عدم تداوم هویتی مکان وسپس بررسی مؤلفه ها و ویژگی هایی است که به منظور ایجاد مکان مندی در محور امام رضا (ع)، نیازمند بازتعریف دوباره در فضا هستند. روش پژوهش تحلیلی-توصیفی و بر مبنای اسناد، منابع کتابخانه ای و مشاهدات میدانی است. یافته های پژوهش نشان می دهد تداوم کالبدی در محور امام رضا (ع) ضمن حفظ جنبه های هویتی و جلوگیری از گسست تاریخی محور با گذشته خود، قادر به حل مشکلات ارتباطی- عملکردی به بهترین نحو است. به طوری که استمرار مکان مندی در محور، ملزوم به وجود این ویژگی ها بوده و فقدان هرکدام موجب تضعیف مکان مندی ودر نتیجه منظر آیینی محور می شود.
هنر اشیا
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷
101 - 110
حوزههای تخصصی: