فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۱۸۱ تا ۴٬۲۰۰ مورد از کل ۳۰٬۰۱۳ مورد.
منبع:
مطالعات هنر و زیباشناسی دوره دوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۳
152-158
حوزههای تخصصی:
نشانه شناسی در وهله اول با معنا سر و کار دارد. چگونه بازنمایی کردن در معنای عموم و وسیع (زبان، تصاویر، اشیا)، معانی یا فرایندهایی را ایجاد می کند که به وسیله آن ها معنا را درک و یا نسبت می دهیم. برای تصاویر بصری، یا فرهنگ بصری و مادی به طور کلی، نشانه شناسی تحقیقی گسترده تر از مطالعه نمادگرایی و استفاده از مفاهیم چالش برانگیز است. تحلیل نشانه شناسی، مفاهیمی مانند طبیعت گرایی و واقع گرایی (تصاویر یا اشیا می توانند به طور عینی چیزی را به تصویر بکشند) و هدفمندی (معنای تصاویر یا اشیا توسط شخصی که آن را ایجاد کرده است تولید می شود) می باشد. علاوه بر این، نشانه شناسی می تواند دیدگاه مفیدی در مورد تحلیل فرمالیستی ارائه دهد (معنا نسبت به روابط عناصر منفرد یک تصویر یا شیء از اهمیت ثانویه ای برخوردار است). تحلیل نشانه شناختی، در عمل، یک یا چندین رابطه متغیری را که ممکن است با بازنمایی داشته باشیم، تصدیق می کند و در نتیجه تصاویر یا اشیا به عنوان یک عامل پویا شناخته می شوند. در واقع، اهمیت تصاویر یا اشیا به عنوان یک فرایند یک طرفه از سمت تصویر یا شیء به فرد معنی نمی گردد، بلکه این امر در نتیجه یکسری روابط پیچیده متقابل بین فرد، تصویر یا شیء و سایر عوامل مانند فرهنگ و جامعه معین می شود.
نقش اسطوره های ایرانی در کارنامه اردشیر بابکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
38 - 51
حوزههای تخصصی:
اسطوره بیان نمادین ارتباط متقابلی است که توسط انسان میان پدیده های گوناگون و نیز خود انسان برقرار می شود. کارنامه اردشیر بابکان کهن ترین داستان تاریخی، عاشقانه و اسطوره ای از دوره ساسانیان، با توجه به باورها و اسطوره های رایج بین مردم ساخته شده است. صحت تاریخی این داستان مطرح نیست. اسطوره های آن، منشورهایی هستند که طرح اجتماعی و رفتار اخلاقی و دینی را به نمایش درمی آورند؛ به طوری که معتقدان بر طبق آن زندگی می کنند. اردشیر استقرار یک آیین رسمی و اتحاد بین دین و دولت را در وجود شخص فرمانروا لازم می بیند و در راه رسیدن به حکومت تمام مخالفان خود را قلع وقمع می کند. اتحاد بین دین و دولت در سطح کشور تا آن زمان تجربه نشده بود؛ بنابراین، حکومت همراهی مردم را نیاز داشت. در این راه ایزدان ذهنی به تجسم درمی آیند و به قهرمان یا منجی یاری می رسانند. پرسش های پژوهش عبارت اند از: 1. ایزدان تجسم یافته اساطیری و یاریگر اردشیر کدام اند؟ 2. در کارنامه ، اردشیر برای محبوبیت و شکوه و نشان دادن قدرت خود چه کرد؟ هدف از این مقاله، بررسی فرهنگ اسطوره ای و آیینی و مردم شناسی این داستان است. در این پژوهش، اسطوره های بخش آغازین داستان، یعنی اسطوره های مرتبط با اردشیر، بنیان گذار سلسله ساسانیان به روش تحلیلی و توصیفی بررسی شده است. بررسی ها نشان داد که ایزد ثروت اشی/ ارت، ایزد فرّه، ایزد بهرام (پیروزی)، ایزد آتش، ایزد سروش از ایزدان یاریگر اردشیر در این داستان بودند. اردشیر برای محبوبیت و شکوه و قدرت، بزرگ ترین متضاد و دیوی که او را به ستوه آورد، یعنی کرم خدای را به گونه آیینی کشت و اژدهاکشی فریدون را نزد دین داران بازسازی کرد و در جای جای ایران، به شکرانه پیروزی آتشکده های گران بهرام را برپا کرد.
بررسی تطبیقی تراژدی ارسطو و آثار نقاشی کاراوادجو بر مبنای نظریه کاتارسیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم خرداد ۱۴۰۱ شماره ۱۰۸
69 - 80
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: زمینه تاریک، نورپردازی، پیکره هایی با اندازه واقعی و نمایش اوج احساسات در پرتره ها و به عبارتی تئاتر کاملاً واقع گرایانه در آثار کاراوادجو، ما را بر آن می دارد تصور کنیم در آثار وی در مواجهه با روایت یک تراژدی قرار گرفته ایم که می تواند در مخاطب منجر به کاتارسیس گردد چراکه باید اذعان داشت روان پالایی فقط در نمایشنامه نویسی شکل نگرفته است، بلکه اثرات آن را در دیگر هنرها اعم از نقاشی، موسیقی و نیز پیکره سازی می توان مشاهده کرد. مسئله اصلی در مقاله حاضر این است که چگونه یک اثر نقاشی می تواند تراژدی را در ذهن مخاطب متبادر سازد و به تبع آن تأثیرات روان پالایی یا کاتارسیس داشته باشد؟ هدف پژوهش: این مقاله در پی آن است تا تطبیقی میان تراژدی ارسطو و آثار نقاشی کاراوادجو بر اساس نظریه کاتارسیس (روان پالایی) انجام دهد. روش پژوهش: روش تحقیق در این مقاله توصیفی- تحلیلی بوده و جمع آوری اطلاعات با استناد به منابع کتابخانه ای و بررسی آثار نقاشی در منابع موجود انجام پذیرفته است. برای این منظور و تطبیق آثار نقاشی کاراواجو، تعداد پنج اثر به صورت تصادفی انتخاب و بر اساس رویکرد پژوهش مورد تجزیه، تحلیل و تطبیق قرار گرفته اند. نتیجه گیری: نتایج حاصل از این پژوهش بر این مقوله تأکید داشت که در آثار کاراوادجو با یک تئاتر کاملاً واقع گرایانه از تضادها شامل: نور و تاریکی، پیری و جوانی، زندگی و مرگ، قدرت و ضعف به صورت همزمان سر و کار داریم، وی صحنه را با نمایشی خارق العاده از طریق حضور این چهره ها و شدت احساسات آنها طراحی می کند. لذا با توجه به تعریف ارسطو از تراژدی و تطبیق آن با آثار کاراوادجو، آثار وی دارای فرم تراژیک است و موجب کاتارسیس و روان پالایی در مخاطب می شود.
تبیین نقش الگوهای رویدادِ برگرفته از عوامل فرهنگی و طبیعی در شکل گیری الگوهای فضایی معماری بومی؛ مطالعه ی موردی: روستای سرآقاسید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۱ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۷۷
۲۸-۱۵
حوزههای تخصصی:
معماری بومی ایران دارای گستردگی وسیع جغرافیایی و اصول مانایی است که بیش از هر زمان دیگری به تحلیل، بازخوانی و نقد علمی و منصفانه نیاز دارد؛ خوانشی که زیربنای بهبود فرایندها و روش های حفظ این آثار، نحوه ی مداخله در آن ها، دستیابی به ریشه های فرهنگی و گونه شناسی معماری این سرزمین باشد. معماری بومی به همان اندازه که متأثر از عوامل طبیعی است؛ از باورهای ذهنی، فرهنگ محلی و رویدادهای فردی و اجتماعی پیروی می کنند. می توان گفت، عوامل فرهنگی روح حاکم بر همه ی الگوهای فضایی معماری بومی و الگوهای رویداد واقع در آن ها را تشکیل می دهد. با این زمینه ی فکری است که الگوهای فضایی متأثر از الگوهای رویداد و الگوهای رویداد نیز متأثر از فرهنگ و طبیعت و درنتیجه معماری بومی به مثابه ی نمود فرهنگی نگریسته می شود. این پژوهش، ماحصل بررسی کیفیت تعامل وجوه فرهنگی و بستر طبیعی و تأثیر آن ها بر رویدادها و درنتیجه معماری بومی روستای سرآقاسید، از توابع شهرستان کوهرنگ استان چهارمحال بختیاری است. هدف اصلی این پژوهش کیفی، شناسایی و ترسیم چهارچوبی الگومدار برای تحلیل معماری بومی روستای سرآقاسید است به گونه ای که بتواند با بررسی عوامل فرهنگی در بستر طبیعی نمونه ی موردمطالعه، الگوهای رویداد و الگوهای فضایی شکل دهنده ی آن را شناسایی و رابطه ی بین آن ها را تبیین کند. مسئله ی پژوهش، نحوه ی ارتباط میان الگوهای فضایی با باور مردمان، ریشه های فرهنگی و محدودیت های طبیعی، و نیز نحوه ی بروز آن ها در ساختار کالبدی روستاست. پژوهش حاضر با روش توصیفی - تحلیلی، در بستری از مشاهدات میدانی، بررسی های عینی و کروکی های تحلیلی و نیز انجام مصاحبه ی عمیق باهدف شناسایی الگوهای تشکیل دهنده ی روستای هدف انجام پذیرفته است و نتایج این تحقیق حاکی از آن است که الگوهای رویداد، نمود عینی عوامل فرهنگی و طبیعی است که در قالب الگوهای فضایی تجلی یافته است.
تحولات کالبدی و عملکردی حیاط در مسکن روستایی؛ مطالعه موردی: روستاهای دشت مرکزی گرمسار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییرات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و اجبار نهادهای دولتی به منظور شکل جدید زندگی و بهبود شرایط روستائیان، تغییراتی در مسکن روستایی به وجود آورده است، به طوری که حیاط که جزء لاینفک خانه روستایی و بخشی از مساحت آن محسوب می شود دچار تغییرات اساسی در کالبد و کارکرد خود شده است. پژوهش حاضر، باتوجه به نقش حیاط در زندگی روستایی و با هدف دستیابی به عوامل تاثیرگذار بر تغییرات کالبدی و عملکردی آن، به مطالعه و بررسی سکونتگاه های روستایی شهرستان گرمسار می پردازد. نوع تحقیق کاربردی و روش مطالعه به صورت توصیفی - تحلیلی است. گردآوری اطلاعات ازطریق مشاهده میدانی، برداشت ها، اسناد و منابع کتابخانه ای انجام شده است. روستاها به صورت هدفمند و غیرتصادفی و حجم نمونه 5 درصد جامعه آماری و به روشی تصادفی برگزیده شده است. آنالیز داده ها با نرم افزار SPSS و تحلیل عاملی (Factor Analysis) برای دسته بندی عوامل کالبدی و کارکردی حیاط انجام شده است. سپس به روش تحلیل واریانس یک طرفه (One-Way Anova) به توصیف و تحلیل اطلاعات پرداخته است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که از میان 4 عامل شناسایی شده در تغییرات کالبدی حیاط، 2 عامل مربوط به تنوع و انعطاف پذیری و دیگری فضای باز، دارای ارتباط معنادار میان بناهای سنتی و معاصر است و بیشترین اثربخشی را در خانه های سنتی و بازسازی شده دارند. به عبارتی سلسله مراتبی در ساخت حیاط در مسکن روستایی وجود دارد که در مسکن جدید روستایی، تنوع پذیری و فضای باز نیز کمتر می شود. در این پژوهش فضای باز بخشی از حیاط است که ملزومات زندگی روستایی را در برمی گیرد و صرفاً فضاهای ساخته نشده را شامل نمی شود. همچنین نتایج بررسی تغییرات کارکردی نیز نشان می دهد، از میان 3 مؤلفه شناسایی شده، تنها عامل مربوط به کارکرد زیستی دارای ارتباط معناداری است و کارکرد فضاهایی چون: سرویس بهداشتی، انبار تجهیزات، آشپزخانه، پیش ورودی و تراس ها در حیاط خانه های قدیمی و بازسازی نقش موثرتری نسبت به حیاط مساکن معاصر دارند.
بازآفرینی نقشمایه های هندسی معماری ایرانی-اسلامی در طراحی الگوریتمیک مبتنی بر آراء سنتگرایان
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره اول تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴
35 - 50
حوزههای تخصصی:
معماری، به مثابه فضایی گفتمانی، میراث دارِ دانش، فرهنگ، هنر و زبان گویایی برای بیان گفتمان های مسلط تاریخی است. ابنیه شاخص تاریخی، تجلی گاه فرهنگ و سنت های جاری، و معرف بستر خلق خویش اند. یکی از مهم ترین بن مایه های پُر سخن در معماری ایرانی، هندسه مکنون و جلی در آثار شاخص تاریخی است. هندسه به عنوان صورتی از ماهیت قدسی، هم در آفرینش ساختار ابنیه و هم در صورت بندی تزئینات معماری ایرانی اسلامی، نقشی اساسی ایفا می کند. نظر به تحولات و رشد فناوری در ابزار طراحی و دگرگونی شیوه اندیشیدن در فرایندهای طراحی دیجیتال، بررسی شیوه های بازنمایی سنت ها به طور عام و بازآفرینی هندسه به طور خاص، از منظر ساختار و صورت، ضرورت دارد. در این پژوهش در جست وجوی پاسخ این پرسش هستیم که چگونه می توان با تکیه بر آراء سنت گرایان، در طراحی معماری بناهایِ امروزین، با به کارگیری روش های طراحی رایانشی و الگوریتمیک به بازنمایی تاریخ و تعامل با سنت پرداخت؟ و آیا می توان با رویکرد بازآفرینی نقش مایه های هندسی معماری ایرانی اسلامی، بر بستر روش های طراحی رایانشی، به بناهای امروزی، هویت بخشید؟ در این راستا با بهره گیری از روش کتابخانه ای و تحلیل نمونه های قابل توجه معماری با رویکرد بازآفرینی نقش مایه های هندسی الگوی هنر سنتی، تلاش می شود از بستر هندسه جاری معماری ایرانی اسلامی، از آرای سنت گرایان، بهره جست. بنا بر پژوهش صورت گرفته، ساختار هندسی نقش مایه های هندسی هنر و معماری ایرانی اسلامی، با تکیه هنرمند ریاضیدانِ مسلمان، بر هندسه اقلیدسی و فیثاغوری و بنیان های حکمی و علمی، نمود تام و تمامی از هماهنگی معنا و صورت است. از طرفی طراحی پارامتریک و الگوریتمیک که مفاهیم هماهنگی جزء و کل، تکثیر، پیچیدگی، ریتم و فرم های توسعه و تکامل یافته، از ویژگی های زیباشناختی آن است، تناسب بسیاری با زیبایی شناسی نقشمایه های هندسی ایرانی اسلامی دارد که مبنای آن، تأکید بر مفاهیم کثرت در وحدت، پیچیدگی، تکرار و فرم های هندسیِ استحاله یافته نظام مند است. ماهیت انتزاعی و ویژگی های صوری و زیبایی شاختی نقش مایه های هندسی هنر و معماری ایرانی اسلامی، بنیان و ساختاری غنی و قابل توسعه است و شناخت، تحلیل، توسعه و بازآفرینی آن که در گذشته کاری دشوار و پیچیده بود، امروزه به واسطه ابزار نوین طراحی برای تولید فرم هایی با تفکر الگوریتمی و طراحی رایانشی تسهیل شده است.
نقد کهن الگویی عناصر کیهانی در مصور سازی فالنامه دوره صفوی مرتبط با سرنوشت انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۴
29 - 42
حوزههای تخصصی:
از دیرباز، حرکت اجرام آسمانی و آنچه که در آسمان اتفاق می افتاد برای آدمی حیرت آور و سوال برانگیز بود و ذهن جستجوگر او همواره در پی پاسخی روشن برای کشف ارتباط بین سرنوشت خود با رخدادهای آسمان بوده است، تا آنجاکه وقایع مهم تاریخی خود را با رخدادهای آسمان مرتبط دانسته است. توجه به این موضوع در اغلب ادیان و اسطوره های ثبت شده بشر نیز دیده می شود و همین ارتباط در تاریخ بعد از اسلام سبب به وجود آمدن یکی از زمینه های مهم فعالیت های علمی مسلمانان شد و کتاب های بسیاری در زمینه نجوم به نگارش درآمد. نقش عناصر کیهانی در آثاری هنری از جمله نگارگری یادآور اهمیت توجه به تغییرات اجرام آسمانی است که انسان باور به تاثیر و نقش آن ها در سرنوشت خود داشته است. تحقیق حاضر در جستجوی پاسخ به پرسش هایی است که ارتباط بین سرنوشت انسان و تغییرات آسمان را با معنایی جدید روشن سازد. بنابراین با بررسی چند نگاره از فالنامه فارسی توپکاپی به دنبال دلایل اعتقاد به ارتباط بین سرنوشت انسان و تغییرات و وقایع آسمان است و به این سوال پاسخ می دهد که مفاهیم و معنای نقوش کیهانی به کار رفته در این نگاره ها چه بوده است و چه عواملی در پیدایش و تولد عناصر کیهانی و باور به تاثیرشان بر سرنوشت انسان نقش داشته است. هدف از انجام این پژوهش بررسی عناصر نجومی و کشف علت باور پیدایش آن ها در ارتباط با سرنوشت انسان است که در مسیر رسیدن به این هدف نظریه های فلاسفه با رویکرد کهن الگویی مورد استفاده قرار گرفته است. روش تحقیق حاضر توصیفی تحلیلی می باشد و روش گردآوری مطالب اسنادی و کتابخانه ای از طریق فیش برداری و تصویرخوانی است. همچنین داده ها از روش تجزیه و تحلیل کیفی بررسی شده است. با توجه به نتایج تحقیق می توان به این باور دست یافت که عناصر شکل گرفته کیهانی بر اساس مفهوم و تاثیرات مشهود و مشخص در سرنوشت نسل های بشر پدیدار شده اند و به واسطه اهمیت و تکرار آن در طول قرن های متمادی، نسل به نسل توسط ناخودآگاه جمعی به ارث رسیده اند و در نهایت به دست هنرمندان برای انتقال مفهومی مطابق با کهن الگوی تاثیرگذار در سرنوشت انسان ها بازآفرینی شده و به صورت نگاره ها درآمده است. شناسایی و تحلیل رموز و عناصر بکار گرفته شده در نگاره های تحقیق حاضر شاهدان زنده این نظریه می باشند.
آموزش رفتار سازه های با مصالح بنایی به دانشجویان کارشناسی معماری با استفاده از مدل بلوک های صلب متعادل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۲
31 - 53
حوزههای تخصصی:
با وجود آن که مسأله سازه های با مصالح بنایی یکی از حوزه های مهم و چالش برانگیز است، توجه کافی به آن در حوزه آموزش سازه در معماری وجود نداشته است. نوشتار حاضر نتیجه تلاش های انجام شده برای پر کردن این خلأ را منعکس می کند که در قالب یک اقدام-پژوهی چهارساله، در پارادایم ممارست و از طریق انجام چرخه های آموزشی مکرر صورت پذیرفته اند. این پژوهش بر آموزش رفتار این سازه ها در سطح مقدمات متمرکز است و در پی پاسخگویی به این مهم است که چگونه می توان نحوه رفتارسازه های با مصالح بنایی را برای دانشجویان کارشناسی معماری بیان نمود؟ و مدل این آموزش چگونه می تواند شکل گیرد؟ راهبرد اتخاذ شده در مسیر، مطالعه تجربی و از طریق مشاهده حرکت (مطالعه سینماتیک) مدل بلوک های صلب در قالب تحلیل و طراحی در حالت حد نهایی می باشد. اثر دو عامل ناپایدارکننده نشست و زلزله بر روی مجموعه قوس و پایه، با رویکردی مبتنی بر جابجایی، در این مسیر مورد بررسی قرارمی گیرد. مشاهده شد که در راستای هدف آموزش رفتار سازه های با مصالح بنایی، برخی ازمفاهیم پایه و مسائل تحلیل حدی، چون تسلیم، وقوع مفاصل پلاستیک و وابستگی حدنهایی و محل مفاصل پلاستیک به تناسبات هندسی سازه، از طریق بررسی حرکتی مدل های بلوک صلب قابل طرح هستند. مدل آموزشی پیشنهادی مبتنی بر آزمایش دانشجویان بر روی مدل های فیزیکی و دنبال کردن مرحله به مرحله پرسش های هدایت شده مدرس است که بر مشاهده تأکید دارند. نتایج این نوشتار می توانند به مدرسان برای تلاش در زمینه بهبود آموزش این حوزه توجه دهند.
تدوین شاخص های ارتقای کیفی محور گردشگری دریاچه مهارلو بر اساس الگوی بیوفیلیک؛ متناسب با ساختار شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره سوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۱
30 - 39
حوزههای تخصصی:
رویکرد بیوفیلیک را می توان به نوعی زیرمجموعه پایداری به شمار آورد که در برخورد با طبیعت، نگرشی حداکثری محسوب می شود، همچنین الگوی تأثیرگذار بر الگوی بیوفیلیک در محور گردشگری دریاچه مهارلو، به ترتیب مؤلفه های دسترسی به پهنه های آبی، میزان گذراندن اوقات فراغت در فضاهای سبز و سرانه فضای سبز می توانند بیشترین تأثیرگذاری را در جهت توسعه الگوی بیوفیلیک داشته باشند. پژوهش حاضر باهدف تبیین شاخص های پیش روی شهرسازی بیوفیلیک در جهت ارتقای کیفیت زندگی انجام شده است. این تحقیق به لحاظ هدف از نوع تحقیقات کاربردی و به لحاظ ماهیت و روش از نوع تحقیقات توصیفی-تحلیلی مبتنی بر اکتشاف است. برای گردآوری داده های پژوهش از روش اسنادی و پیمایشی در قالب پرسش نامه محقق ساخته، مصاحبه و مشاهده عمیق استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش بازدیدکنندگان و شهروندان، محور گردشگری دریاچه مهارلو با نمونه ای از مردم عادی و نمونه ای جدا از جامعه متخصصین بوده است. بر اساس نتایج در میان مؤلفه های تأثیرگذار بر الگوی بیوفیلیک در محور گردشگری دریاچه مهارلو، به ترتیب مؤلفه های دسترسی به پهنه های آبی، میزان گذراندن اوقات فراغت در فضاهای سبز و سرانه فضای سبز به ترتیب بیشترین هستند و در میان ابعاد مؤثر توسعه، بعد کالبدی، مدیریتی و بعد اجتماعی- فرهنگی با بیشترین ابعاد تأثیرگذار بر توسعه الگوی بیوفیلیک در محور گردشگری دریاچه مهارلو هستند.
بررسی و تحلیل پارامتریک عملکرد گرمایشی گلخانه خورشیدی در اقلیم سرد (نمونه موردی: شهر سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۱
87 - 102
حوزههای تخصصی:
در این مقاله اثرات پارامترهای مختلف گلخانه خورشیدی بر میزان دریافت انرژی و کاهش هدر رفت انرژی ارائه شده است. لذا این دو متغیر وابسته تحت تاثیر پنج متغیر مستقل در 153 حالت مختلف و بهینه ترین حالت با استفاده از الگوریتم ژنتیک در 16758 حالت مختلف مورد بررسی قرار گرفت. انرژی مورد نظر با استفاده از مدلسازی پارامتریک در نرم افزار گرس هاپر، مشاهده مدل سه بعدی در نرم افزار راینو، شبیه سازی انرژی با انرژی پلاس و اعتبارسنجی با نرم افزار دیزاین بیلدر انجام گرفت که نتایج حاصل با نرم افزار دیزاین بیلدر مورد مقایسه قرار گرفت. طبق بررسیها متغیرها در حالتهای زیر بیشترین میزان دریافت انرژی را داشتند: جهت گیری جنوب با20 درجه چرخش به سمت غرب یا شرق، درصد جدار نورگذر به جدار کدر 50%، طول 5متر و عمق مطلوب 1متر. عایق حرارتی از جنس پلی یورتان با ضخامت 10سانتیمتر کمترین کارایی را از لحاظ کاهش اتلاف انرژی در فضای گلخانه داشت.
تدوین مدلی برای ارزیابی عمومیت فضاهای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۶ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
67 - 84
حوزههای تخصصی:
فضاهای عمومی شهری به عنوان یکی از عناصر مهم در ساختار شهری شامل میدان ها، خیابان ها، پلازاها، پارک ها و ... هستند و همواره میزان عمومیت آن ها مورد بحث بوده است. اخیرا گرایش به سمت فضاهای نیمه عمومی و توجه کم تر به فضاهای عمومی شهری موجب کاهش میزان عمومیت و کارکرد و جایگاه پیشین این فضاها شده است و فضاهایی با کیفیت نامطلوب عمومیت شکل گرفته اند. هدف از این مطالعه، کاوش مفهوم عمومیت و مدل های ارزیابی آن، ارائه چارچوب مفهومی و سپس مدلی برای ارزیابی عمومیت فضاهای شهری است. جهت تدوین چارچوب مفهومی، مدل های ارزیابی صاحب نظران بومی و جهانی بررسی شد و مدل پیشنهادی ارزیابی عمومیت فضای شهری متشکل از چهار مؤلفه، هفت زیرمؤلفه و 30 نشانگر شکل گرفت. به منظور سنجش روایی و وزن دهی به مدل از نظرات 12 نفر از صاحب نظران و حرفه مندان حوزه ی شهری با بکارگیری روش تحلیل سلسله مراتبی استفاده شد. در گام بعد ابتدا به دلیل امکان مقایسه صحیح تر و قراردادن داده ها در یک بازه یکسان، داده ها نرمال شده و سپس وزن دهی گروه خبرگان به صورت میانگین هر مولفه، زیرمولفه و نشانگر در بازه صفر تا یک مشخص شده است. نتایج وزن دهی خبرگان و تعیین ضریب اهمیت نهایی هر نشانگر به تدوین مدل نهایی ارزیابی عمومیت فضای شهری با چهار مؤلفه، هفت زیرمؤلفه و 26 نشانگر انجامید. سه نشانگر از مؤلفه ی پیکربندی کالبدی شامل « انعطاف پذیری مبلمان»، « عناصر سبز-آبی» و «تسهیلات دوچرخه»، همچنین نشانگر «دوربین های مداربسته» از مؤلفه ی مدیریت کنار گذاشته شدند. بر این اساس چهار مولفه پیکربندی کالبدی (0.33)، زندگی شهری (0.31)، مدیریت(0.2) و مالکیت(0.16) عمومیت فضای شهری را تبیین می کنند. این مدل می تواند به عنوان ابزاری در کنار سایر روش های متداول برای ارزیابی عمومیت فضای شهری از منظر تجربه زیسته کاربران و طراحان آن به کار رود.
جایگاه فعلی آموزش مقررات ملی ساختمان در مقطع کارشناسی مهندسی معماری و ارائه راهکارهایی برای تقویت آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با نظر به اهمیت آگاهی دانش آموختگان معماری نسبت به مقررات ملی ساختمان، این مقاله دو هدف اصلی را پیگیری می کند: 1) بررسی شرایط حال حاضر آموزش مقررات ملی در آموزش دانشگاهی مقطع کارشناسی مهندسی معماری از نقطه نظر میزان اهمیت و ضرورت، میزان توجه به آموزش آن و نواقص و موانع پیش روی آن؛ 2) ارائه و بررسی پیشنهادات برای آینده آموزش مقررات ملی از نقطه نظر روش های مناسب تدریس، مباحث لازم آموزشی، و زمان مناسب آموزش در طول دوران تحصیل. برای دستیابی به این اهداف از روش تحقیق پیمایش کیفی و برای جمع آوری داده ها از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته با مدرسین معماری که سابقه کار حرفه ای در ساختار نظام مهندسی ساختمان را دارند، بهره برده شده است. یافته های این مقاله ضرورت اضافه شدن یک درس دو واحدی تخصصی که به طور مستقیم به آموزش مقررات ملی بپردازد را آشکار می سازد. علاوه بر این، نتایج این پژوهش بر آموزش غیرمستقیم مقررات ملی در خلال آموزش دروسی که به هر یک از مباحث 22گانه مقررات ملی ساختمان مرتبط هستند نیز تأکید دارد. از این رو پیشنهاد می گردد که در فرآیند بازنگری برنامه درسی کارشناسی مهندسی معماری، بازنگری سرفصل دروس مختلف با تأکید بر آموزش مباحث مرتبط مقررات ملی ساختمان نیز مدنظر قرار گیرد.
بررسی تاثیر مولفه های ادراکات محیطی فضاهای آموزشی بر ارتقای یادگیری دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
هر کودک در مدرسه بخش مهمی از عمر خود را می گذراند که هدف از این حضور در مدارس آموختن و پرورش توانایی و مهارت کودک و رفتارهای فردی و اجتماعی است. طراحی نامناسب محیط مدرسه سبب نارضایتی ، خستگی و کاهش یادگیری آن ها می شود. اهمیت به ویژگی های روحی دانش آموزان و الگوهای رفتاری آن ها در طراحی محیط های آموزشی و مدارس ، می تواند به یادگیری آنان و شکوفایی استعدادهای آن ها کمک کند. درنتیجه، طراحی مدرسه و فضای آموزشی با توجه به نیازهای ویژه کودکان، از اهمیتی ویژه برخوردار است. آنچه که این مقاله به آن پرداخته جنبه های متفاوت تاثیر فضای آموزشی و مولفه های ادراکات محیطی این فضاها بر یادگیری کودکان با رویکرد ارتقای یادگیری دانش آموزان می باشد. پژوهش حاضر، به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ روش انجام تحقیق، تحقیق پیمایشی- تحلیلی می باشد. پژوهشگر به منظور سنجش دیدگاه دانش آموزان ، با مطالعه و دسته بندی پژوهش های پیشین به تدوین جدول هدف- محتوا پرداخته است و با توجه به این جدول پرسشنامه ای طراحی کرده است، و همچنین از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شده است.برای بررسی روایی سازه 40 پرسشنامه بین متخصصان توزیع گردید و از تحلیل عاملی تأییدی و نرم افزار SPSS به منظور بررسی روایی سازه استفاده شده است. نتیجه حاصل از این پژوهش بیان می کند که مولفه هایی برگرفته از ادراک محیطی، نظیر: تنوع چیدمان مبلمان و مبلمان انعطاف پذیر و متحرک، فضاهایی با امکان تعاملات مشارکتی، ترکیب متناسب رنگ در فضا، ورودی و مسیرهای خوانا و دعوت کننده، زمین شن بازی، حضور آب، تراس هایی در امتداد کلاس ها در طبقات، پارک مشارکتی، گودال باغچه، پنجره های قدی و نورگیر و... در ارتقای یادگیری دانش آموزان موثر عمل می نمایند.
مطالعه ویژگی های فرم و محتوای آثار سفالین هنرمندان کبرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
59 - 69
حوزههای تخصصی:
در جنبش های آوانگاردی که هنر قرن بیستم قبل از سال های 1940 به خود دیده است، نقاشی، مجسمه سازی و شعر به طور صمیمانه ای با هم در ارتباط بوده اند. از طرفی هنرهای کاربردی نه فقط به عنوان بهترین محتوا برای صنعت، بلکه به صورت رسانه ای در دست هنرمندان، بوده است. بعد از جنگ جهانی دوم جنبش هایی شکل گرفتند که به طور مشخص مرکز توجه آنها آزادی بیان بود. جنبش کبرا یکی از جنبش های مهمی است که در همین زمان، یعنی زمانی که توقعات و اتفاقات فوق العاده ای از آینده انتظار می رفت، شکل گرفت، زمانی که تعداد زیادی از نوابغ هنری در آن دوران فعالیت داشتند. هنرمندان جنبش کبرا که مرکز توجه آنها آزادی بیان بود، هیچ محدودیتی را نه از نظر روش کار و نه محتوای آثار برای خود قائل نبودند. لذا در آثار هنری ایشان کارهایی از جنس سفال به وفور یافت می شود. آثار سفالین هنرمندان این جنبش هیچ شباهت و ارتباط مستقیمی از نظر روش کار و فرم و محتوای آثار، با سفال در معنا و فرم سنتی خودش ندارد؛ ازاین رو فهم و پذیرش این آثار همانند هر اثر هنری دیگری، در گرو شناخت اندیشه های هنرمندان خالق آنهاست؛ بنابراین پژوهش پیش رو به دنبال چگونگی فرم و محتوای آثار سفالین اعضای این جنبش است. سؤال اصلی که در مقاله مطرح شده این است که آثار سفالین هنرمندان جنبش کبرا از نظر فرم و محتوا چگونه است. این پژوهش با هدفی کاربردی، با استفاده از منابع کتابخانه ای و اسنادی و به روش توصیفی تحلیلی و تجزیه وتحلیل کیفی و نمونه گیری غیرتصادفی انجام شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که این آثار کاملاً جدا از بافت سنتی سفال و در راستای اهداف و تفکرات این جنبش شکل گرفته است. ویژگی های اصلی آثار سفالین این هنرمندان شامل آزادی و بداهگی، توجه به هنر کودکان و هنر بدوی، غیرتخصصی بودن هنر و خلق آثار گروهی بوده و نگاهی نو و جدید را در دنیای سفال خلق کرده است.
تحلیل بسامدی رنگ ایران در پوسترهای گرافیک با موضوع ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره یازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۷
48 - 65
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : گرچه برای رنگ به عنوان عنصر مشترک ابناء بشر، تعلق یا محدودیتی نمی توان قائل شد؛ اما به طور نسبی، در جهان هستی عناصر یا پدیده هایی وجود دارد که خاستگاه یا کاربرد و تکرار و بازنمایی آن ها موجب شکل گیری گونه ای از خاطرات جمعی شده و در پرتو آن ها حسی از تعلق یا هویت بدان ها شکل گرفته است. یکی از این عناصر نیز رنگ است که ممکن است در محدود ه ای مشخص یا وسیع به صورت نانوشته، فارغ از درستی یا نادرستی موضوع، طیفی از آن به گروهی یا ملتی نسبت داده شود. از آنجا که گرافیک به عنوان رسانه بصری برآمده از فرم و رنگ، موضوع های مختلفی را پیام رسانی کرده و مسائل فرهنگی و فرهنگ ملی نیز می تواند جزیی از آن باشد، مسئله این پژوهش چیستی رنگ های پربسامد مرتبط با ایران در پوسترهای گرافیک با موضوع ایران یا فرهنگ ایرانی و همچنین چرایی احتمالی کاربرد آن هاست. هدف: شناخت عناصری نمادین ناملموس ایرانی و در نهایت، درک بهتر سویه های متفاوت فرهنگ بصری ایرانی از اهداف اصلی این پژوهش است. روش پژوهش: در این پژوهش با بهره گیری از منابع کتابخانه ای، پایگاه های اطلاعاتی و شواهد بصری گرافیکی، داده ها جمع آوری شده؛ سپس به شیوه تحلیل محتوای بصری با جمع آوری نمونه های رنگی از پوسترهای مرتبط با ایران به صورت شبه آماری، پربسامدترین رنگ ها مشخص و سپس توصیف و تحلیل شده است. یافته ها: این مقاله نشان داد که طراحان گرافیک ایرانی برای بازنمایی رنگ ایرانی، به جز رنگ سازمانی، پرچم رسمی، به رنگ های مرتبط با فرهنگ خود که اغلب برآمده از محصولات و تولیدات فرهنگی و هنری، دست ساخته ها، رنگ اقلیم و زیست بوم، هنر های سنتی، معماری ایرانی اسلامی، خوشنویسی و مانند آن است، رجوع کرده و طیف هایی از این رنگ ها را در اثر خود برای موضوعات مرتبط ایران بازنمایی نموده اند و در این میان، پربسامدترین رنگ های مرتبط با ایران، طیف هایی از رنگ قرمز لاکی، زرد روشن و آجری و نیز آبی فیروزه ای بوده است.
تحلیل مضمون شناسانه ی نقاشی معاصر افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سابقه طولانی هنر افغانستان، تأسیس نهادهای هنری مانند مکتب صنایع نفیسه و نیز دارالمعلمین کابل، توسط شاه امان الله، ظهور استادان دانش آموخته هنر غربی و پس از آن تجربه های جستجوگرانه هویت در نگارگری معاصر و نیز استقبال گسترده زنان در دوره زمامداری کرزی، منجر به تولید انبوهی از آثار و خلق مضامین متنوعی در نقاشی گشت، که در جای جای دنیا پراکنده شده اند. هدف پژوهش حاضر، جمع آوری، بررسی، طبقه بندی و تحلیل مضمونی آثار نقاشان شاخص در نقاشی معاصر افغانستان است. سؤال این است که مضمون های اصلی و فرعی و رمزگان اولیه در تحلیل مضمون شناسانه نقاشی معاصر افغانستان شامل چه موضوعاتی است؟ و نیز چه روابطی میان عناصر تحلیل مضمون شناسانه نقاشی معاصر افغانستان برقرار است؟ این پژوهش به روش تحلیل مضمون شناسانه و به صورت توصیفی انجام گرفته است. نوع نمونه گیری، غیر تصادفی به روش هدفمند است که در آن، آثار صد و نود و دو نقاش، از آغاز دوره ی دوم اصلاحات امانی، بررسی و آثار نقاشان شاخص مذکور در کتاب ها و یا آرشیوهای معتبر، منتخبین جشنواره ها و دوسالانه ها و نیز برگزارکنندگان نمایشگاه انفرادی و جمعی در داخل یا خارج، انتخاب و مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان می دهد که تم های اصلی و فرعی عبارت اند از نقاشی با موضوعات دینی (مفاهیم قرآنی، مضامین بودایی)، نقاشی فرمالیستی (آثار بدون مضمون، نقاشیخط)، نقاشی مردم نگارانه (بناهای تاریخی، زندگی روزمره، مناظر شهری، بازی ها) که در نقاشی مردان، بیشتر به مناظر شهری و بازی بزکشی، و در نقاشی زنان، همگام با اصول مینیاتور با موضوعاتی نظیر عروسی و محافل زنانه به انجام می رسد. مضامین اجتماعی و سیاسی(زنان، جنگ، کودکان، غرور ملی، وضعیت افغانستان)، مناظر طبیعی (باغ ها، جنگل ها و رودخانه های افغانستان)، طبیعت بی جان، مضمون چهره، مضامین عرفانی (رقص، چهره) همچنین در برخی موارد مسائل، مشکلات و افتخارات افغانستان به عنوان رمزگان اولیه در نقاشی بازتاب می یابند. برخی تم های اصلی، با یکدیگر، تداخل صوری و برخی دیگر تداخلی محتوایی برقرار می کنند.
ویژگی های شاخص تذهیب های نسخه خطی خمسه Add ms 25900، محفوظ در کتابخانه بریتانیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تذهیب به واسطه همجواری با خط، از ابتدای شکل گیری تمدن اسلامی مورد اقبال مسلمانان واقع شده است. یکی از نسخه های نفیس تولید شده در تمدن اسلامی، خمسه نظامی ای است متعلق به قرن نهم هجری. نسخه مذکور به رغم داشتن قطعات تذهیب عالی، تا پیش از این به صورت اختصاصی مورد تجزیه و تحلیل قرار نگرفته است. لذا هدف نگارندگان در این مقاله نشان دادن میزان تنوع به کارگرفته شده توسط مُذهّب و یا مذهّبان نسخه در نحوه طرح اندازی قطعات تذهیب می باشد. لذا برای تحقق این هدف سوالاتی مطرح شد بدین شرح: با توجه به تعداد زیاد کتیبه های مذهّب در این نسخه، میزان تنوع در آنها چگونه است؟ و چگونه کتیبه های کوچک بین متنی در این نسخه (390 عدد) را می توان طبقه بندی کرد؟ این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و اطلاعات لازم برگرفته از منابع کتابخانه ای و بررسی تذهیب های نسخه است. بررسی ها نشان داد که، هیچ دو کتیبه ای، در این نسخه همسان نیستند و تذهیب ها در دو دوره تیموری و صفوی تکمیل شده اند و نوع تزیینات زمینه کتیبه ها و نوع سرترنج ها دو عامل مهم در طبقه بندی کتیبه ها محسوب می شوند همچنین در این نسخه نسبت اسلیمی ها بیش از ختایی هاست و برتری رنگی با رنگ لاجوردی و سپس طلایی است.
سنجش و ارزیابی شاخص های تاب آوری اجتماعی محلات مسکونی (مطالعه موردی محلات سنتی شهر همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۵
446 - 470
حوزههای تخصصی:
بافت ها و محلات مسکونی همچون سایر بافت های شهری در پی تغییرات سریع شهرها در معرض چالش ها و تغییرات عمده قرار گرفته اند. تاب آوری با ماهیت اجتماع محور بودن، به عنوان مفهومی نوین؛ با آماده سازی محلات و بافت های مسکونی در برابر تغییرات و چالش های پیش رو، با بهبود شرایط و ارتقاء جنبه های کمی و کیفی زندگی و با جلوگیری از در معرض خطر قرار گرفتن سلامت، رفاه، وحدت، انسجام اجتماعی و .... نقشی عمده در تاب آوری کل جامعه ایفا می کند. بر این اساس، پژوهش حاضر، با روش توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از رویکرد کمی؛ با استفاده از آزمون تحلیل عاملی اکتشافی و مدل معادلات ساختاری؛ به دنبال افزایش ظرفیت و توان تاب آوری در محلات و طراحی مجموعه های زیستی تاب آور می باشد. برای گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای- اسنادی و از ابزار پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش را ساکنان سه محله به نام های کلپا، حاجی و کبابیان تشکیل می دهند. نحوه نمونه گیری به صورت تصادفی ساده و حجم نمونه براساس فرمول کوکران 386 نفر محاسبه شد. به منظور سنجش اعتبار درونی و پایایی پرسشنامه از آلفای کرونباخ (784/0) و برای روایی همگرا(892/0) از میانگین واریانس استخراج شده (AVE) استفاده شدکه نشان از اعتبار بالای پرسشنامه ها دارد. یافته های پژوهش نشان می دهد که ابعاد سرمایه اجتماعی از جمله؛ اعتماد اجتماعی، حمایت عاطفی، پیوند اجتماعی و وساطت اجتماعی به ترتیب براساس واریانس تبیین شده بیشترین رتبه بندی در بین سایر ابعاد را دارند؛ که در این میان، اعتماد اجتماعی اهالی نسبت به سازمان ها و نهادهای محلی با بار عاملی 795/0درصد مهمترین متغیر تشکیل دهنده شاخص شبکه اجتماعی با واریانس کل620/8 درصد می باشد. اهداف پژوهش: بررسی عوامل مؤثر و مؤلفه های مطرح در مقوله تاب آوری اجتماعی در محلات سنتی و بافت های مسکونی. تدوین چارچوب جامع تاب آوری اجتماعی به منظور سنجش؛ ارزیابی و اولویت سنجی مؤلفه های تاب آوری اجتماعی در محلات. سؤالات پژوهش: مؤلفه ها و شاخص های اثرگذار و ارتقادهنده تاب آوری اجتماعی در محلات کدامند؟ علت ماندگاری و تاب آوری برخی از محلات نسبت به سایر بافت ها و محلات چیست؟
تبیین حقوق عناصر زیست محیطی و انعکاس آن در تصاویر طبیعت شاهنامه شاه طهماسبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۵
596 - 615
حوزههای تخصصی:
طبیعت و محیط زیست در ادیان و آیین های گوناگون بشر به دلیل اهمیت حیاتی و جایگاه قدسی آن، همواره مورد تکریم و تقدیس بوده است. در ادیان غربی: جهان مسیحی و یهودی و در ادیان و آیین های شرقی: اسلام، بودیسم، آیین کنفوسیوس و جین، حفظ نظم طبیعت و الهیات محیط زیست همواره مورد توجه و تامل بوه است. حق بر محیط زیست سالم، یکی از حقوق بنیادین بشر در دنیای امروز است که حساسیت و توجه به ان، با توجه به پیشرفت علم و فناوری از رشد بی رویه صنایع و فعالیت های توسعه ای کنترل نشده، افزایش جمعیت کره ی زمین و تغییر الگوی مصرف در جهان نشات گرفته است، تا آنجا که حفاظت از آن یکی از مهم ترین مسائل اواخر قرن بیستم به شمار می آید. طبق آموزه های اسلام نیز، حفظ طبیعت و تخریب نکردن آن یک وظیفه ی الهی است. نتایج نشان می دهد حفظ محیط زیست به عنوان یک حق بشری در آموزه های اسلامی و حقوق بشری به کررات دیده شده و تحقق این حق یک مسؤولیت جمعی در قالب مسؤولیت حقوقی برای حفظ آن ایجاد می کند. سوال پژوهش: 1-چگونگی حفظ محیط زیست به عنوان یک حق بشری در آموزه های اسلامی و حقوق بشری 2- چگونگی به کارگیری حقوق عناصر زیست محیطی و انعکاس تصاویر طبیعت هدف پژوهش: 1-بررسی حفظ محیط زیست به عنوان یک حق بشری در آموزه های اسلامی و حقوق بشری 2- بررسی حقوق عناصر زیست محیطی در تصاویر طبیعت
بازشناسی ادراکات فضای شهری با تطبیق شاخص های چیدمان فضا و نقشه شناختی (مطالعه موردی: بازار بزرگ تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره سوم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
96-73
حوزههای تخصصی:
اهداف: بافت تاریخی شهرها نقش بسزایی در شناخت پیچیدگی ها و ساختار یک شهر دارند که می تواند منجر به شناخت و ادراک افراد شود. بازارهای سنتی نیز به عنوان مهم ترین عنصر تاریخی شهرها محسوب می شوند که علیرغم مطالعاتی که الگویی برای سنجش و ارزیابی ادراک فضایی در بافت بازار ارائه می دهد، این پژوهش به بررسی ادراکات از بازار سنتی تهران با تطبیق شاخص های چیدمان فضا و نقشه های شناختی پرداخته است. ابزار و روش ها: در این پژوهش از روش تلفیقی که ترکیبی از داده های کمی و کیفی و تجزیه و تحلیل آنها می باشد، استفاده شده است. در این راستا ابتدا نقشه بازار تهران در نرم افزار چیدمان فضا بازخوانی و شاخص های نقشه محوری با کروکی های ترسیم شده توسط جامعه آماری شامل کسبه، خریداران یا رهگذران، تطبیق و تحلیل شده است. یافته ها: نظریه چیدمان فضا به تنهایی نمی تواند ابعاد مختلف عینی و ذهنی محیط را برای ما روشن سازد، زیرا این نظریه فقط به ابعاد عینی ناظر می پردازد، لذا برای درک ویژگی های شناختی فضا که متأثر از نوع و نحوه ادراک افراد هست، نیاز به استفاده از نقشه های شناختی برمبنای حضور افراد و تمرکز بر کاربران (اینجا بازار بزرگ تهران) که به شناخت و تجربه محیط می پردازند، است. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از آن است که فاکتورهای متعدد عینی و ذهنی در کنار هم و گاه با اولویت بندی هایی نسبت به یکدیگر، در تشخیص راهیابی صحیح فضا مؤثر هستند .