فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۸۰۱ تا ۳٬۸۲۰ مورد از کل ۲۹٬۴۰۸ مورد.
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۷ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
103 - 113
حوزههای تخصصی:
تبلیغات تجاری و کاربرد استعاره بصری در شبکه های اجتماعی از منظر رویکرد نوع شناسی، مبتنی بر الگوهای ساختاری و معنایی می باشد. مطالعات اندیشمندان در این نوع استعاره، اغلب معطوف به وجه ادبی بوده، اما نظریه فیلیپس و مَککواری، عناصر بصری در استعاره را مورد مداقه قرار می دهد. پرسش پژوهش در پی نوع شناسی استعاره بصری به روش توصیفی-تحلیلی است و ساختار بصری و عملکرد معنایی در استعاره بصری تبلیغات اینستاگرام را مورد مطالعه قرار می دهد. همچنین تحلیلی از پیچیدگی بصری و غنای معنایی در یک نمونه آماری مشتمل بر 24تبلیغ اینستاگرامی مبتنی بر استعاره بصری را ارائه می دهد. نتایج نشانگر آن است که سه اصل: مجاورت، ترکیب و جایگزینی که به ترتیب پیچیدگی آنها افزایش می یابد در ساختار استعاره بصری تبلیغات تجاری اینستاگرام حضور دارد. عملکرد معنایی نیز بر سه نوع رابطه متمایز: ارتباط، شباهت و تضاد استوار است که به ترتیب بر غنای آن افزوده میشود. نمونه های مورد تحلیل حاکی از آن است که نیمی از تبلیغات تجاری اینستاگرام از عملکرد معنایی ارتباط و بقیه به عملکردهای شباهت و تضاد تعلق دارند. البته تعداد تبلیغات با عملکرد تضاد کمتر از عملکرد شباهت است و افزایش غنا در بسیاری از موارد با کاربرد اثر نسبت معکوس دارد.
مطالعه تطبیقی حمد میرعماد حسنی قزوینی و میرزا غلامرضا اصفهانی از منظر مؤلفه های زیبایی شناختی حُسن تشکیل و حُسن وضع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۷ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
87 - 96
حوزههای تخصصی:
میرعماد حسنی قزوینی(961 ه.ق) از مشهورترین خوشنویسان تاریخ هنر ایران در عصر صفویه، توانست پایه خط نستعلیق را چنان مستحکم نماید که تمام صاحبنظران خطوط اسلامی، آن را عروس خطوط بنامند. میرزا غلامرضا اصفهانی (1246ه.ق) از نوادر خوشنویسی دوره قاجار نیز، شخصیتی جامع با شیوه خاص در تاریخ خوشنویسی ایران است. در بررسی آثار این دو هنرمند تفاوت هایی آشکار در اجرای قطعه نویسی مشاهده می شود. هدف از این پژوهش، شناخت شیوه خوشنویسی میرعماد حسنی قزوینی و میرزا غلامرضا اصفهانی و تطبیق قطعه خوشنویسی شده از سوره فاتحه الکتاب توسط این دو هنرمند از منظر مؤلفه های زیبایی شناختی حسن تشکیل و حسن وضع است. پرسش های پژوهش عبارت اند از: 1-مؤلفه های زیبایی شناختی شیوه خوشنویسی میرعماد قزوینی و میرزا غلامرضا اصفهانی کدامند؟ 2- وجوه اشتراک و افتراق و مزیت های حسن تشکیل و حسن وضع در اثر میرعماد و میرزا غلامرضا از منظر مؤلفه های زیبایی شناختی مطرح شده چیست؟ برای پاسخ به پرسش ها ابتدا مفردات، سپس کلمات و در پایان، ترکیب بندی و شیوه کرسی بندی دو اثر موردبررسی و واکاوی زیباشناسانه قرار گرفته است. از نتایج این پژوهش می توان به فهم در نوع کتابت، نحوه اجرا و چینش حروف در آثار این دو هنرمند به عنوان مزیت های حسن تشکیل و حسن وضع اشاره کرد. همچنین تفاوت شیوه نگارش آنان ناشی از اختلاف در زاویه قلم گذاری، ترکیب بندی و چیدمان حروف است.
خوانش بینامتنی تداوم نقوش ساسانی در بافته های بیزانس و مصر در دوران پساساسانی(7-10م.)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۷ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
121 - 130
حوزههای تخصصی:
نقوش دوره ساسانی (۲۲۴ تا ۶۵۱ م.) تا قرن ها پس از فروپاشی این سلسله، در منسوجات بسیاری از نقاط جهان مورد پذیرش بوده و تکرار می شده است. اما علیرغم این تقلید وسیع و شباهت بسیار میان این نقوش و نقوش ساسانی، در منسوجات مناطق مختلف خصایصی وجود دارد که موجب شناسایی و تفکیک آنها از یکدیگر شده و امروزه موجب تمایز و تشخیص این منسوجات به اصطلاح پساساسانی می شود. مقاله حاضر قصد دارد با بررسی نقوش ساسانی و نحوه گسترش آنها در منسوجات مصر و بیزانس در دوران پساساسانی (10-7 م.)، عوامل مؤثر در پذیرش این نقوش و تفاوت های میان نقوش منسوجات مناطق گوناگون در زمان تقلید از برخی نقوش مشابه ساسانی را بازیابد. پژوهش با روش تطبیقی - تاریخی و با استفاده از رویکرد بینامتنیت و در نظر گرفتن نقوش ساسانی و منسوجات مصر و بیزانس به مثابه متن، ساختار نقوش و همچنین نحوه تکثیر و بازآفرینی آنها در دو منطقه مختلف مورد بررسی قرار داده است. نتایج نشانگر آن است که تمدن های گوناگون که مناطق مختلف با توجه به دانش قبلی و پیش متن های خود تفسیر متفاوتی از یک نقش مشابه ارائه می دهند و در فرآیند بازتولید آن نقش، متن جدیدی با توجه به شاخصه ها و مفاهیم برگرفته از هویت منطقه ای پدید می آید که شباهت خود را با نمونه اولیه حفظ کرده است.
بررسی نقش باد در شکل دهی منظر انسان ساخت سیستان و راهکارهای به کارگیری و مقابله با آن به استناد منابع تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم فروردین ۱۴۰۱ شماره ۱۰۶
33 - 44
حوزههای تخصصی:
بیان مسأله: وزش بادهای تقریباً دائمی در طول سال، مشخصه اصلی اقلیم سیستان به شمار می رفته است. این پدیده اقلیمی، تأثیرِ غیرقابل انکاری بر روش زندگی، معاش و معماریِ مردم داشته و آنان را واداشته در طول تاریخ، با ابداع راهکارهایی خلاقانه و بومی، به مقابله با اثرات مضر این پدیده طبیعی پرداخته و همچنین با ارائه ابزارها و ترفندهای گوناگون، درصدد به خدمت گرفتن این نیروی طبیعی برآیند. قوه خلاقه ساکنان این سرزمین در بهکارگیری و مقابله با پدیده باد، منظرِ انسان ساختِ این منطقه و شیوه زندگی مردمِ آن را به شدت تحت تأثیر قرار داده است؛ به گونه ای که سیّاحان و افرادی که در ادوار مختلف گذرشان به این سرزمین افتاده، ضمن اشاره به منظرِ متأثر از شرایط اقلیمی خاص منطقه، هر یک، گوشه ای از راهکارهای به کار گرفته شده توسط مردم بومی را در نوشتههای خود منعکس کردهاند. بیان مسئله : وزش بادهای تقریباً دائمی در طول سال از قدیم الایام، مشخصه اصلی اقلیم سیستان به شمار می رفته است. این پدیده اقلیمی، تأثیرِ غیرقابل انکاری بر روش زندگی، معاش و معماریِ مردم این مرزوبوم داشته و آنان را واداشته در طول تاریخ، با ابداع راهکارهایی خلاقانه و بومی، به مقابله با اثرات مضر این پدیده طبیعی پرداخته و همچنین با ارائه ابزارها و ترفندهای گوناگون، درصدد به خدمت گرفتن این نیروی طبیعی برآیند. قوه خلاقه ساکنان این سرزمین در به کارگیری و مقابله با پدیده باد، منظرِ انسان ساختِ این منطقه و شیوه زندگی مردمِ آن را به شدت تحت تأثیر قرار داده است، به گونه ای که سیّاحان و افرادی که در ادوار مختلف گذرشان به این سرزمین افتاده، ضمن اشاره به منظرِ متأثر از شرایط اقلیمی خاص منطقه، هر یک، گوشه ای از راهکارهای به کار گرفته شده توسط مردم بومی را در نوشته های خود منعکس کرده اند. هدف پژوهش : این نوشتار درصدد است تا از منابع مختلفِ معتبر تاریخی، نحوه مقابله و به کارگیری باد توسط بومیان سیستان را شناسایی کرده و به دسته بندی آن ها بپردازد. مطالعات میدانی به ویژه در روستاهای سه کوهه و قلعه نوی سیستان نشان می دهد که در دوره معاصر نیز، معماران بومی به نحو مناسبی از تکنیک های بهره گیری از انرژی باد در مسکن بومی استفاده می کنند. روش پژوهش : پژوهش حاضر در نظام پژوهش های کیفی و با استفاده از روش تحلیلِ محتوا، ضمن کاوش در متون کهن، اشاراتی را که به تأثیرپذیری روش زندگی و مسکن مردم سیستان از پدیده اقلیمی باد می پردازند، یافته و با تأویل آن ها، هدف و راهکار به کارگرفته شده در هرکدام از موارد را مورد بررسی قرار داده است. نتیجه گیری : نتایج مطالعات نشان می دهد که سیستانیان از گذشته های دور، راهکارهایی خردمندانه برای انحراف باد قبل از رسیدن به سکونتگاه و استفاده و بهره گیری از باد در داخل سکونتگاه به کار می گرفته اند که احیا و به روزرسانی این راهکارها می تواند پاسخی مناسب برای شرایط امروز منطقه سیستان باشد.
مطالعه تفاوت های تکنیکی نگاره بر دارکردن ضحاک در آثار نقاشان عصر صفوی با مطالعه موردی بر اثر محمدقاسم و محمدیوسف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دوره صفوی نقطه عطفی در تحولات سیاسی-اجتماعی ایران است و همانند سایر حوزه ها، هنر نگارگری نیز از تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و مذهبی این دوره تأثیر پذیرفته است. ازجمله این تأثیرها، می توان به خارج شدن هنر نگارگری از انحصار دربار اشاره نمود. در این دوره افراد عادی جامعه نیز به سفارش آثار نگارگری روی آورده و به طبقه جدید حامی هنر تبدیل شده اند. نتیجه دیگر این وضعیت، آزادی عمل هنرمندان، سبک و قلم، و تکنیک متفاوت هنرمندان با یکدیگر است. موضوعی که امروزه کارآمدی بسیاری در نسخه شناسی و تفکیک آثار بدون رقم هنرمندان از یکدیگر دارد. در این پژوهش به دو اثر با موضوعی واحد و تأکید بر قلم خاص هر هنرمند، از دو نگارگر دوره صفوی پرداخته شده است،"محمدقاسم" و"محمدیوسف". موضوع انتخاب شده، "بر دارکردن ضحاک" از دو شاهنامه وینزور و رشیدا است؛ که پس از روایت تصویر، با کنار هم قرارگرفتن این دو اثر و تطبیق آن ها بر اساس سبک کار هر هنرمند و مقایسه تکنیکِ پرداز و ساخت و ساز، سعی شده است قلم هر هنرمند شناسایی و سبک کار هریک توضیح داده شود. پرسش اصلی پژوهش، وجود تفاوت قلم و تکنیک ساخت و ساز محمدقاسم و محمدیوسف و دلایل آن، علی رغم هم دوره بودن در عصر صفوی است. این پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی و مطالعه اسناد کتابخانه ای و مشاهده و تحلیل آثار انجام شده است. در این مطالعه، جامعه آماری، شامل سه نگاره صحنه به دارآویختن ضحاک است که به روش کیفی و از طریق استدلال قیاسی و استقرایی مورد تحلیل و تطبیق قرارگرفته است. بر اساس یافته های این پژوهش، به دلیل وضعیت اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در زمان محمدقاسم و محمدیوسف، می توان به تفاوتی مشخص میان قلم و تکنیک های ساخت و ساز این دو هنرمند پی بُرد، موضوعی که دلیل عمده آن وجود طبقه جدید حامی هنرمندان در عصر صفوی است.
نگاهی بر مفهوم عشق در جمالشناسی سهروردی
حوزههای تخصصی:
حکمت اشراق سهروردی با دربرداشتن مفاهیم ایرانی-اسالمی، میتواند مبنایی برای بررسی مباحث حکمی در هنرهای سنتی باشد. از آنجا
که حکمای اسالمی بحثی اخص درباب زیبایی نداشته اند، ولی شأن وجودشناختی و حیث معرفتی زیبایی به مثابه یک مفهوم و امر زیبا به
عنوان وجه تحققی آن، زمینههای تأمالت زیباشناختی در این باب را براساس مفاهیم حکمت اشراق فراهم آورده است. بهرغم گسستهای
تاریخی و نفوذ فرهنگهای بیگانه، تحوالت موسیقی سنتی ایران از پیوستگی و تداوم نسبی برخوردار بوده است و وجوه اشتراکات صوری و
مضمونی فراوانی در آثار دورههای مختلف، خصوصاً سالهای بعد از انقالب اسالمی مشاهده میشود. هدف از انجام این تحقیق، پاسخ به این
پرسش بود که مؤلفههای زیباییشناسی حکمت اشراق چیستند و چگونه در تحلیل آثار موسیقی ایرانی مورد استفاده قرار میگیرند؟ روش
انجام این تحقیق از منظر هدف، کاربردی-نظری و از منظر شیوه انجام، توصیفی-تحلیلی بود و اطالعات نیز به شیوه کتابخانهای به دست
آمد. نتایج نشان میدهند آهنگسازی در موسیقی ایرانی با فرض وجود عشق، حسن و حزن در روح این موسیقی همواره نیاز به نوعی سلوک
عرفانی داشته و مفاهیمی چون کثرت در وحدت، سلسلهمراتب، غایتگرایی، نمادپردازی و ... میتوانند مبنایی برای تحلیل آثار موسیقی
سنتی ایران باشند.
تحلیل تاثیر بسته بندی دست بافته ها با استفاده از ظرفیت های گرافیکی نقوش بومی بر تبلیغات فرهنگی (مطالعه موردی دست بافته های استان بوشهر)
منبع:
فردوس هنر سال ۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۰
114 - 131
حوزههای تخصصی:
فرش دستباف علاوه بر جنبه های هنری و خلاقانه، از نظر اقتصادی اهمیت بسیاری دارد. این کالای هنری با همه ی ارزش ها و ویژگی های خاص خود به عنوان نماد برجسته ایران، نیاز به آگاهی رسانی و شناسایی اصولی آن، به متقاضیان دارد. اهل فرهنگ برای حفظ این هنر اصیل نخست باید آن را از حیث فرهنگی در جامعه نهادینه کنند. در این تحقیق مطالعه ی موردی در خصوص نقوش دستبافته های شول که شهرت جهانی دارند، صورت گرفته و کوشیده شده است تا با استدلال و ارائه نمونه هایی از نقوش و استفاده از ظرفیت های گرافیکی آن ها در طراحی بسته بندی، نشان دهیم چگونه با بهره گیری تخصصی و حرفه ای از نقوش دستبافته های هرمنطقه در بسته بندی همان محصولات و یا مشتقات آن ها می توان نقوش اصیل را در ذهن مخاطب ثبت و ایشان را با انواع نقوش مناطق مختلف آشنا کرد. گردآوری اطلاعات در این مقاله به روش کتابخانه ای جمع آوری شده اند و طرح هایی پیشنهادی برای بسته بندی چند مورد دستبافته و همچنین محصولات جانبی با استفاده از ظرفیت های گرافیکی نقوش بومی (دستبافته های شول) که توسط مولفین طراحی شده است، ارائه شده، که توسط پرسشنامه به همراه تصویر بسته بندی ها، در مولفه های افزایش فروش ( اقتصادی )، شناساندن نقوش، شناساندن رنگبندی و تاثیرات اجتماعی بر مشتریان، در اختیار مخاطبین هدف در استان بوشهر قرار گرفت و توسط 130 نفر بر اساس طیف لیکرت ارزیابی شدند. روایی پرسشنامه توسط صاحبنظران (اساتید راهنما و اقتباس از نمونه های مشابه) تایید گردید و پایایی پرسشنامه توسط روش آلفای کرانباخ معادل 0.758 محاسبه گردید. نتایج این پژوهش می تواند به خریدی هوشمندانه، آگاهانه و متعهدانه منجر شود.
تبیین مضامین حماسی و غنائی در البسه ی نگاره های عهد اسلامی (مطالعه موردی: دوره آل بویه «منسوجات»).
حوزههای تخصصی:
بیان مسئلهاز آغاز تاریخ بشری، هنر همواره در خدمت انسان قرار داشته و پیوندی عمیق با دنیای درونی و بیرونی او برقرار کرده است. لباس، که به عنوان نزدیک ترین عنصر به بدن انسان شناخته می شود، تأثیر شگرفی بر هنر و فرهنگ داشته و در عین حال، خود نیز از این دو حوزه تأثیر پذیرفته است. نوع پوشش و لباس افراد نه تنها به عنوان نشانه ای از هویت فرهنگی آن ها عمل می کند، بلکه همچنین نمایانگر تاریخ زندگی بشر و اندیشه های مختلف اقوام در طول زمان است. تحلیل تاریخ پوشاک بدون در نظر گرفتن تمدن ها و تاریخ اجتماعی و اعتقادی انسان ها میسر نیست. به همین دلیل، ضروری است که نگاهی عمیق به تاریخ سیاسی و اجتماعی بشر داشته باشیم تا بتوانیم تغییرات و تحولات لباس های اقوام ایرانی را به خوبی درک کنیم. با این رویکرد، می توانیم به ارتباطات پیچیده ای که میان پوشش، فرهنگ، و هویت های اجتماعی وجود دارد، پی ببریم و بفهمیم چگونه این عوامل در شکل گیری و تحول هنر و فرهنگ ایرانی نقش ایفا کرده اند.
هدف پژوهشدر این مقاله، با تمرکز بر نگاره های موجود و تحلیل کیفی طرح های به کاررفته در البسه آن ها، تاش می شود تا مضامین حماسی و غنایی را شناسایی و بررسی کنیم.
سؤال پژوهشپرسش اصلی این پژوهش عبارت است از: مضامین حماسی و غنایی چگونه در البسه نگاره های دورهٔ اسلامی آلبویه تبیین شده است؟ به نظر می رسد که در نقوش البسه آن دوران، مفاهیم حماسی نظیر غلو، اغراق، سادگی و کثرت به وضوح قابل مشاهده باشند.
روش پژوهشگردآوری داده ها در این پژوهش بر مبنای مطالعهٔ کتابخانه ای و آرشیوی، روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و رویکرد کیفی
نتیجه گیرینتایج به دست آمده از این تحقیق نشان می دهند که ساختار البسه نگاره ها به طرز قابل توجهی تحت تأثیر مفاهیمی است که در آن ها وجود دارد. این پیوند عمیق و ناگسستنی میان شعر، شاعر و تصویرگری نه تنها به غنای آثار هنری می افزاید، بلکه در فرآیند بازنگری و تحلیل آثار نیز تأثیر بسزایی دارد..
تبیین انگاشت تاب آوری فضایی در طراحی شهری: یک مرور نظام مند کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم تیر ۱۴۰۱ شماره ۱۰۹
69 - 80
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : در پاسخ به طیف گسترد ه ای از چالش ها و معضلات ناشی از تغییرات اجتماعی و اقتصادی، تاب آوری فضایی به عنوان نظریه متأخر تاب آوری شهری، هم در حوزه نظری و هم حوزه عملی در حال توسعه و مفهوم سازی است. با این وجود، دلالت های مفهومی تاب آوری فضایی به ویژه در حوزه طراحی شهری هنوز به طور مشخص تبیین نشده است و مفاهیم آن در سایر حوزه ها به طور پراکند ه ای در حوزه طراحی شهری به کار رفته است. هدف پژوهش : تاب آوری فضایی از بسیاری ابعاد بیانگر یک رویکرد گفتمانی نوین و چند بعدی در نسبت با تاب آوری شهری با تمرکز بر مکان است، جایی که سیستم شهری در مواجهه با تغییرات، ویژگی های تطبیق پذیری و تغییرپذیری را تولید و بازتولید می کند. این مقاله بنا دارد فصل مشترک های مفهومی و متقنی را برای فضایی بودن تاب آوری فراهم کند. هدف این مقاله تعریف چارچوب مفهومی تاب آوری فضایی در حوزه طراحی شهری و بینش های تأثیرگذار و کلیدی آن است. روش پژوهش : این پژوهش بر اساس چارچوب مفهومی مکان تاب آور (RPA) مطالعات تاب آوری فضایی را بررسی کرده است. در این پژوهش بررسی نظام مند تاب آوری فضایی تحقق یافته و در چهار مرحله از طریق جستجوی واژه «تاب آوری فضایی» در پایگاه داده اسکوپوس از سال 1973 تا آوریل 2020 انجام شده است. نهایتاً 14 مقاله برای تحلیل محتوا انتخاب شدند. نتیجه گیری : فضایی بودن تاب آوری بر جنبه های مکانی و محلی سیستم شهری و یکپارچگی آن با مقیاس های فراتر تأکید دارد. تعاملات و تبادلات درون مقیاسی و بین مقیاس ها، تطبیق پذیری و تغییرپذیری، نوآوری و خلاقیت، هم تکامل بودن و هویت مکان از ویژگی ها و جنبه های پنج گانه تأثیرگذار تاب آوری فضایی است. تاب آوری فضایی ورای تاب آوری سنتی با رویکرد مهندسی، برای یکپارچه سازی و هم پیوندی سیاست های تاب آوری با دیگر سیاست ها و برنامه ها که بر ماهیت مکان ها و چگونگی عملکرد آن ها تأثیرگذارند اهمیت قائل است.
A Spontaneous Location Theory and How Street Vendors Acquire Spaces (Case Study: Kampala City – Uganda)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This paper presents a 'spontaneous location' theory to explain the choice and appropriation of s treet spaces by s treet vendors for their private enterprises in the central division of Kampala city. It provides for how s treet space locations are chosen and acquired for vending activities. To attain an appropriate sample size, the concept of saturation was used, whereby respondents were selected based on the type of goods sold, how goods were sold, the s treet occupied, time of vending, gender, age, and spatial dis tribution on the s treets. Subsequently, 90 respondents were sampled from 30 s treets. The selection of s treets was based on the exis ting land uses the intensity of vending, and their spatial dis tribution. In the s tudy, direct observations and interviews were used to collect data. Reference was made to location theories and business location decisions. Results indicate that s treet vendors tend to locate their enterprises on roads and paths with high human traffic that offers a market for their goods. We conclude that the ambiguity of government agencies towards s treet vendors and the audacity of s treet vendors as citizens with rights to urban space could promote more random locations of s treet enterprises and set a s tage for further s treet space use contes tation. To avert further conflict arising from the appropriation of spaces, we recommend that s treets identified by s treet vendors for their s treet enterprises be assessed for feasibility and valorized by city authorities to allow the enterprises to take place and generate revenue for the city.
مطالعه سیر رستگاری انسان در سینمای آندری تارکوفسکی
حوزههای تخصصی:
سینمای آندری تارکوفسکی با دربرداشتن مفاهیمِ عمیق اخلاقی، می تواند مبنایی برای بررسی بحران معنویت در انسان معاصر باشد. تارکوفسکی با تبیین مسیری برای رستگاری انسان، به مبارزه با استبداد های تحمیلی بر اندیشه و روح بشر می پردازد. تارکوفسکی با درک زندگی در قلبِ حکومت توتالیتر شوروی، با تکیه بر اصول معنوی خود، رستگاری انسان را در آزادی و نجات از اسارت ذهنی، روحی و جسمانی می یابد. هدف از انجام این تحقیق، پاسخ به این پرسش است که مفهوم رستگاری در سینمای آندری تارکوفسکی چیست و دغدغه های معنوی سینماگر چگونه از شرایط اجتماعی تاثیر پذیرفته و چگونه بر آن تأثیر می گذارد؟ روش انجام این تحقیق از منظر هدف، کاربردی-نظری و از منظر شیوه انجام، توصیفی-تحلیلی بود. اطلاعات نیز به شیوه کتابخانه ای به دست آمد. نتایج نشان می دهد که تارکوفسکی رستگاری انسان را منوط به پی گرفتن شیوه ای اخلاقی برای زندگی می داند. از نگاه تارکوفسکی، انسان تنها ایمان را در تملک خود دارد و تنها ایمان می تواند انسان را نجات دهد. تارکوفسکی با یادآوری احساساتی نظیر عشق، شرم، آرزو و امید قدرت انسانِ ستم دیده را به او یادآوری می کند و از او می خواهد، با تکیه بر انجام رسالت فردی و ایثار، به زندگی خود مفهوم بخشد و رستگاری را برای جامعه خود به ارمغان آورد.
بررسی اندیشه انتقادی در نقاشی نوگرای ایران با تکیه بر عناصر اصلی زبان تصویر (مطالعه موردی: جواد حمیدی، جلیل ضیاءپور، مارکو گریگوریان)
حوزههای تخصصی:
تغییر در لایه های زیرین جامعه به واسطه انباشتِ نگاه سنت، کاری سخت و دشوار به نظر می رسد. از آنجا که هنر هم یکی از لایه های مهم جامعه به حساب می آید، تغییر نظام ارزشیِ آن -با وجود سابقه ای طولانی- دشواری فرایند تغییر را چندبرابر ساخته است. یکی از پدیده های مهم که همواره در مقابل سازوکار سنت قد علم کرده، مدرنتیه است. مدرنیته به دلیل ماهیت پدیداری همواره با ارائه اندیشه ای انتقادی سعی در راندن هر گونه نگاه سنتی دارد. این امر تنها به حوزه اجتماعی محدود نمی شود بلکه در ساحت هنر نیز قابل روئیت است. بازده زمانی چنین امری در ایران را می توان از دوره ناصرالدین شاه در نظر گرفت و اوج آن را عصر پهلوی اول دانست. با ناآرامی های سیاسی و پایان یافتن حکومت رضاشاه و حضور متفقین در ایران، گویی آخرین میخ ها بر تابوت سنت تصویری کوبیده شد. تأسیس دانشکده هنرهای زیبا به عنوان نهادی نو در حوزه هنر، عصیانی در برابر نهادهای آموزشی هنر تلقی می شود. هنرمندان و فارغ التحصیلان این دانشگاه به موجب رویارویی با دغدغه های نوین و تازه در اروپا، محتوایی نو به جامعه هنری ایران افزودند. از مهم ترین هنرمندان در این دوره جواد حمیدی، جلیل ضیاءپور و مارکو گریگوریان هستند. هدف این پژوهش بررسی اندیشه انتقادی هنرمندان نوجو در برابر اندیشه سنتیِ حاکم است. تقابلی که با تلاش هنرمندان نام برده در این عرصه اتفاق افتاده است، به عنوان مبانی مجادله با سنت تصویری شناخته می شود. مباحثی نظیر فرم و محتوا، ابزارگرایی با محتوای ایرانی، تئوریزه سازی و انتشار بیانه جهت مقابله با سنت از جمله نکات مهم در رسمیت یافتن هنر نوگرا است. لذا سؤال این پژوهش منوط بر چگونگی روش انتقاد هنرمندان نوگرا در مقابل سنت تصویری ایران است. روش تحقیق در این پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای است.
Considerations on Two Noble Qurans Transcribed in Shiraz During the Safavid Era
منبع:
مطالعات نظری هنر دوره ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
33 - 67
حوزههای تخصصی:
There were some Qurans related to Safavid era in Darussaade in Istanbul, which was an Ottoman royal headquarters, and were collected from mosques and tombs in museums and libraries from the beginning of the 19<sup>th</sup> century A.D. These artworks, which are remarkable examples in Islamic bibliopegy art because of their magnificent illuminations and precious covering, also show an especial and important era because of their scripts and transcribing. These works, regardless of their transcribing style, are important examples of artistic masterpieces because of their illuminations and coverings that show the perfection of Islamic bibliopegy art in the 16<sup>th</sup> century.
We know that Esfahan, Tabriz, Shiraz and Qazvin were prominent in Safavid bibliopegy. Among these cities, Shiraz was the most important one in the 16<sup>th</sup> century A.D. I want to introduce two Qurans which were brought to Istanbul as an order or a gift. These two holy Qurans from Safavid era have fine scripts, illuminations, covers and they are kept in Museum of Turkish and Islamic Arts in Istanbul. Ghataee and lac techniques have been performed proficiently on one of the covers. Mohamad al-Kateb and Ibn Qasem Daee Abdol Vahab al-Shirazi are the calligraphers. Both of the Qurans are transcribed in Yaghout al-Mostasami’s style which is still common in Iran. Ottoman History recorded in these Qurans are interesting, too. There is a note in one of the Qurans which is an endowment by Mehr Mah Soltan, Soltan Suleyman Qanouni’s daughter, to be kept and read in her mother’s tomb, Khoram Soltan. Another Quran was also dedicated to be kept in Aziz Mahmoud Khodaee’s mosque in Uskudar (Istanbul), according to its note, by a person named Fazlolah Ibn Mahmoud. There are horoscopes and prayers for finishing the Quran at the end of both Qurans which were common inn Safavid era.
مطالعه تطبیقی پرتره های شاهان متقدم و متأخر قاجار منقوش بر سکه ها و مدال ها از منظر نشانه شناسی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به عنوان یک امر تاریخی، با در نظر گرفتن میزان تأثیر سواد مخاطبین متون در کیفیت تفسیر، همواره خوانش و تحلیل یک متن تصویری به کمک رمزگان ها و نشانه های نهفته در آن، امکان پذیر گشته است. در این میان، سکه ها و مدال های منقوش به نقش شاهان قاجار، به مثابه متون تصویری نشاندار در فرآیند نشانه شناسی، می توانند به عنوان رسانه های گفتمانی مطرح گردند که در آنها شاهان در مقام فرستنده، پیام هایی را به مخاطبان انتقال می دهند. سکه ها جدایی از نقش اقتصادی، همواره حامل پیام های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و بیانگر قدرت طبقه حاکم بوده اند؛ از این رو وجه نمادین سکه ها همیشه بر وجوه دیگر غالب بوده است. این پژوهش با هدف به کارگیری دو روش نشانه شناسی (بارت و گریمس) در جهت تحلیل و تطبیق پرتره های شاهان منقوش بر سکه های قاجار، و تفسیر نشانه های موجود، در تلاش است تا با استفاده از روش کیفی و با رویکرد توصیفی- تحلیلی و تطبیقی، به این پرسش ها پاسخ دهد که 1. تصاویر، بیانگر چه مضامین فکری و هژمونیک در دو دوره متقدم و متأخر در عصر قاجار هستند؟ و 2. چه گفتمان هایی از طریق این تصاویر برساخته می شوند؟ از این رو پژوهش حاضر در پاسخ به پرسش های فوق به این نتیجه رسید که در این عصر، شاهان قاجار با قرار دادن تصویر خود بر روی سکه ها به عنوان روشی در جهت اقتدارگرایی سیاسی، در پی جاودانه ساختن خود، مشروعیت بخشیدن به حاکمیت خویش، متجلی ساختن شوکت شاهانه و هژمونی سلطان، در سطح ملی و فراملی بوده اند. نتایج حاکی از آن است که در دوره متقدم، ضمن پایبندی حاکمان به حفظ هویت بومی و اصالت ملی، گفتمان های فرهی، قدرت بی بدیل، و شکوه و ثروت، حاکم بوده است. در ابتدای دوره متأخر، ضمن گرایش به سوی مدرنیته، با کمی نرمش، گفتمان های همدلی، مشارکت و تجدد، و در ادامه این دوره نیز گفتمان ارعاب و تهدید و همچنین انفعال، به گفتمان های قبلی افزوده می گردد.
نقش فناوری در همه شمولی شهرها با تأکید بر حضور افراد دارای معلولیت در فضاهای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم شهریور ۱۴۰۱ شماره ۱۱۱
17 - 26
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: امروزه دسترسی همه شمول به فضاهای شهری به دلیل رشد سریع شهرنشینی و افزایش جمعیت اهمیت پیدا کرده است. طراحی و برنامه ریزی همه شمول، فرصت های برابر را برای همه گروه های شهروندان صرف نظر از محدودیت هایشان ایجاد می کند. براساس قواعد شهرهای همه شمول، همه گروه های شهروندان ازجمله افراد دارای معلولیت باید از حق دسترسی و حضور در فضاهای شهری برخوردار باشند؛ درحالی که وضعیت دسترس پذیری فضاهای شهری برای افراد دارای معلولیت در شهرهای کشور ما ازجمله تهران نشان می دهد حضور این گروه از شهروندان در فضاهای عمومی تا حد زیادی غیرممکن است.
هدف پژوهش: هدف پژوهش پیش رو بررسی نقش فناوری در همه شمولی شهرها با تأکید بر حضور افراد دارای معلولیت در فضاهای شهری است. روش پژوهش: این مقاله با به کارگیری روش پژوهش توصیفی-پیمایشی و در قالب دو گام متواتر شامل فراتحلیل و بررسی اسناد کتابخانه ای خارجی و داخلی پیرامون موضوع پژوهش و سپس تحلیل یافته های پرسش نامه ای که با مشارکت 80 فرد دارای معلولیت در شهر تهران همراه بود، انجام شده است. نتیجه گیری: یافته های پژوهش تأیید می کند که همه افراد شرکت کننده در پژوهش برای حضور در فضاهای شهری با چالش های عدیده ای روبه رو هستند. نتایج پرسشنامه نشان می دهد که 82 درصد از افراد شرکت کننده در پژوهش، بیش از 5 بار در روز از وسایل الکترونیکی هوشمند استفاده می کنند و نمونه های به کارگیری فناوری کمکی برای بالغ بر 90 درصد افراد دارای جذابیت است. در نهایت پیش بینی می شود که به کارگیری چنین فناوری هایی سبب تسهیل وضعیت دسترس پذیری و افزایش حضور افراد دارای معلولیت در سطح شهر می شود. این مقاله سه رویکرد جدید شهر هوشمند همه شمول، کاربست فناوری اطلاعات و ارتباطات و همه شمولی الکترونیک را به عنوان رویکردهایی جدید جهت بهره گیری از فناوری در راستای افزایش همه شمولی شهری معرفی می کند و در انتها با اتکا به این رویکردها پیشنهادهایی جهت افزایش حضورپذیری فضاهای شهرها برای گروه های دارای معلولیت، با بهره گیری از فناوری مطرح می کند.
جستارهایی ذات گرا به طراحی ملی بر اساس نظریه شخصیت ملی هردر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم مهر ۱۴۰۱ شماره ۱۱۲
25 - 34
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: نگرش ملی به تاریخ طراحی از یک سو محبوب و از سوی دیگر با چالش مواجه بوده است. این جنبه دوگانه در بستر جهانی شدن تشدید هم شده است. از یک سو، نگرش غالب عملکردگرا هویت اشیاء را منحصر به اهداف کاربردی آن دانسته و در سوی دیگر، مورخین نوگرای طراحی با رویکرد پسااستعماری، طراحی اشیاء را ملهم از شرایط مختلف اقلیمی، اجتماعی و فرهنگی می دانند. بنابراین طراحی محصول به عنوان بخشی از فرهنگ مادی یک ملت، چگونه می تواند واجد معانی هویت ساز ملی یا منطقه ای باشد؟ طراحی محصول چگونه شخصیت ملی خاصی را به مخاطبان خود انتقال می دهد؟
روش پژوهش: پژوهش حاضر در پاسخ به سؤالات فوق، با رویکرد کیفی و با روش توصیفی-تحلیلی روش های کلان ذات گرای طراحی ملی بر اساس شناسایی مفهوم شخصیت ملی در طراحی را بررسی کرده است.
هدف پژوهش: هدف پژوهش حاضر تبیین جایگاه رویکرد ذات گرایی طراحی ملی در تاریخ نگاری طراحی جهان و شناسایی رویکردها، ابزارها و روش های اتخاذ شده برای تشکیل طراحی با هویت ملی بر اساس شناسایی شخصیت ملی در آن است.
نتیجه گیری: در این پژوهش در مجموع با بررسی اسناد معتبر تاریخ طراحی ملی، پنج روش کلی تأثیرگذار در تأسیس شخصیت ملی در طراحی محصول شناسایی شد: استخراج اختصاصات زیبایی شناسی منطبق بر منش ملی، ویژگی خاص عملکردی محصول منبعث از منش ملی، طراحی محصولات برآمده از سبک زندگی شهروندان یک کشور به سان برند ملی، نشان دارکردن محصول با استفاده از مواد بومی و روش ساخت خاص آن و بالاخره روش تفکر طراحی ملی که ریشه در جهان بینی متفاوت دارد. در تمامی روش های فوق، رسیدن به هویتی ذاتی و ایجاد شخصیت ملی در طراحی با اتکا به دو عامل «عنصر یا پدیده اختصاصی» طراحی و «استمرار یا تکثر تاریخی» آن عنصر انجام شده است.
نخستین نگارگر، نخستین امضاء (رقم) بررسی امضاء (رقم) در نگاره های ایرانی، پیش از ظهور جنید سلطانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات چالش برانگیز در نگارگری ایرانی آن است که کدام نگارگر برای نخستین بار، و در چه زمانی، اثرش را امضاء زده است. پژوهشگران بسیاری معتقدند که جنید بغدادی، نخستین نگارگری ست که با لقب سلطانی،-لقبی که سلطان احمد جلایر به او اعطا کرده بود-؛ اثرش را در خمسه خواجوی کرمانی (798 ه.ق) امضاء نمود. این ادعا از زمان نگارش نخستین تاریخ نگاریها درباره ی نقاشی ایرانی، از شروع قرن بیستم تاکنون، در متون مختلف تکرار شده است. در این مقاله، با رویکردی انتقادی، ضمن نقد منابع، نگاره های دارای امضاء به ترتیب زمانی، معرفی و بررسی خواهند شد. بررسی هشت نگاره ی این مقاله نشان می دهد، در دوره جلایری- پیش از دوره ی سلطان احمد جلایر (784-813 ه.ق)- و دوره ی سلجوقی نگاره های متعددی با امضاء نگارگران مصور شده است. این نگاره ها در فاصله ی زمانی نیمه دوم قرن هفتم تا سال 798 ه.ق تولید شده اند. طبق نتیجه پژوهش، قدیمی ترین نگاره ی دارای امضاء به عبدالمؤمن بن محمدالنقاش الخویی تعلّق دارد که در کتاب ورقه و گلشاه، با خط نسخ و به رنگ سفید امضاء شده است. جهت رسیدن به هدف مقاله از منابع کتابخانه ای استفاده شده است. نگاره ها نیز از سایت کتابخانه های بریتانیا، برلین، و استانبول دریافت گردیده اند. روش پژوهش نیز به صورت تاریخی، توصیفی-تحلیلی و انتقادی می باشد.
مطالعه اصل ضرباهنگ در زیبایی شناسی فرش ایران، با تکیه بر فرش های منتخب موزه ای از کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارکان حائز اهمیت هنر ایرانی از فرهنگی دینی سرچشمه گرفته و بر اساس مطالعات انجام شده توسط بزرگان و صاحب نظران این عرصه، می توان گفت که این فرهنگ منطبق با اصول زیبایی شناسی اسلامی است. مطالعاتی که کماکان ادامه دارد و بسیاری از نظریه پردازان ایرانی و خارجی، بر این عقیده اند که فرهنگ ایرانی، اصول اسلامی را هنگامی پذیرفت که آن ها را مطابق با فرهنگ خویش دید. هنرهای ایرانی اصولاً در بسیاری از موارد، دارای مفاهیمی مشترک اند که در اکثر هنرهای ایرانی-اسلامی وجود دارد. فرشبافی که مردمی ترین و بومی ترین هنر شهری، عشایری و روستایی است، رابطه مشخصی حتی با موسیقی دارد. برای توضیح بیشتر باید یادآوری کرد اصل «ضرباهنگ» که از اصول زیبایی شناسی اسلامی است، بر «تکرار» استوار است و موسیقی نیز در ساده ترین شکل بیان، به نوعی تکرار اصوات است با حالات مختلف. آنچه در فرش ایرانی نیز حضور آشکاری دارد، تکرار نقش مایه ها با درجات گوناگون است که طرح را می سازند. توجه به این نکات در کنار هم، رغبت به یافتن قاعده تکرار را در وجود هر علاقه مندی افزایش می دهد. زیرا تلاش برای شناخت یک مفهوم هنری، همواره به معنای میل در شریک شدن دنیایی است که هنرمند می آفریند، و تحقیق حاضر نیز کوششی است برای کشف مفاهیم نمادین و البته تنها روزنه ای است به سوی افق بیکران معانی پنهان، در آثار هنری ایران. با این توصیف، می توان گفت که وجود قاعده تکرار در فرش، نشانگر آمیختگی الگوی طراحی فرش ایران با اصل ضرباهنگ است. بدیهی است که این آمیختگی در طراحی دیگر فرش های ایران و حتی خارج از مرزها، ازجمله رقبای او –صرف نظر از مسئله تقلید آنان از طراحی فرش وجود دارد؛ اما در این مقاله تنها برخی از فرش های منطقه کرمان، از منظر گفته شده مورد بررسی قرار می گیرند. بنابراین، با عنایت به موارد ذکرشده پژوهش حاضر تلاش داشته است تا نمونه های قابل مطالعه ای از فرش کرمان را که امروزه نیز زینت بخش موزه های مختلف هستند، از منظر ضرباهنگ هنری، مورد تحلیل و ارزیابی قرار دهد. داده های این پژوهش که بر مبنای روش کتابخانه ای گردآوری شده و با روش توصیفی–تحلیلی بررسی گشتند، انواع ضرباهنگ را در این فرش ها، با اتکا بر نمونه های موردی معرفی کرده است. در نهایت، نیز نتایج به دست آمده نشانگر آن بودند که طراحان با درنظرگرفتن نقاط پویا و معیار تکرار، به عنوان یکی از مبناهای اصلی، نقوش را بر بستری ترسیم کرده اند که نظر مخاطب را به دنیای ژرف طبیعت معطوف می دارد و درک این ارزش های زیبایی شناسی و ازجمله اصل ضرباهنگ، در ذهن او وجود نیرویی برتر را تداعی می نماید. در نهایت اینکه تکرار و تکرار نه تنها ملال انگیز نیست بلکه همراه با دو مشخصه تقارن و تباین، در فرش و موسیقی حضور پررنگی یافته اند.
بررسی فلسفه سیر کثرت به وحدت و وحدت به کثرت در کاربندی معماری ایرانی؛ نمونه موردی: کاربندی حمام گنجعلی خان
حوزههای تخصصی:
اهمیت توسعه و ترویج فعالیت های فرهنگی هنری در تقویت هویت ملی (60-67)
حوزههای تخصصی:
هویت ملی احساس تعلق خاطر فرد به یک ملت است. احساسی که بازتاب خود را در سنت ها، فرهنگ یا زبان یا سیاست نشان می دهد. جوامع انسانی روزبه روز تعلقات بیشتری نسبت به جهان پیرامون خود پیدا می کنند. هویت های ملی برایند مقاومت در مقابل فرهنگ های جهانی هستند چرا که قدرت و ظهور بیشتری در برابر جوامع دارند. حال باید ببینیم که وضعیت فرهنگی کشور ما، ایران، در این دوران چگونه خواهد بود و آیا قادر خواهیم بود که هویت فرهنگی و ملی خود را بر اساس نیازها و درخواست های خود شکل دهیم؟ در مقاله حاضر تلاش بر این است تا با استفاده از روش تحلیلی توصیفی، متوجه شویم که آیا راهکارهای دقیق و منسجم و سیاست گذاری صحیح با ترویج فعالیت های فرهنگی هنری می تواند هویت ملی ایرانیان را در مقابل تهاجم فرهنگی در تعارض قرار ندهد و چه عواملی می توانند باعث قوت و بالندگی فرهنگی ما شود.