مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
خانه های تاریخی تبریز
حوزههای تخصصی:
عواملی همچون زمینه-اقلیم-طبیعت در شکل گیری معماری بومی ایران تاثیرگذار بوده اند و همین عوامل در مکان یابی برای ساخت و توسعه معماری موثر هستند. جهت گیری از جمله مواردی است که در معماری ایران تاثر زیادی گذاشته است ولی تاکنون مطالعات زیادی درباره جهت گیری و مسائل تاثیر گذار در جهت گیری معماری انجام نیافته است این در صورتی است که جهت گیری صحیح معماری به عنوان یکی از مهمترین عوامل در شکل و فرم بنا در کنار مسائل اقلیمی و زیست محیطی معماری است و استفاده به جا از تابش آفتاب را به عنوان منبع انرژی طبیعی میسر می سازد. هدف از بررسی های انجام گرفته پاسخگویی به سوال اصلی این تحقیق می باشد که مولفه های جهت گیری در معماری بومی ایران بخصوص در خانه های تاریخی آن چیست؟ و گونه های مختلف معماری نظیر باغ، کاروانسرا، مسجد وامثالهم از چه عواملی تاثیر گرفته اند؟ به نظر می رسد عواملی همچون راه، اعتقاد، طبیعت در شکل گیری جهت معماری ایران م وثر بوده اند. مؤلفه های تاثیر گذاری براساس تحلیل نمونه های مورد مطالعه در خصوص عواملی که در شکل، جهت گیری، ساخت و توسعه خانه های تاریخی موثر بودند شناسایی شدند و مورد تحلیل و آنالیز در نمونه موردی که خانه های تاریخی تبریز است قرار گرفتند. در نهایت عوامل مؤثر بر جهت گیری در گونه های مختلف معماری در 6 دسته (اقلیم، تعادل، همسایگی، مذهب، دید و منظر، شیب زمین و سایه اندازی) تفکیک شده و ارائه گردیده است. دسته بندی اقلیم شامل طول و عرض جغرافیایی، جهت تابش آفتاب و جهت وزش باد می باشد و تعادل در بنا با تحقیق در جای گذاری فضاها و تأثیرآن بر هندسه پلان بررسی گردیده است. هندسه قطعه زمین، ابنیه و گذرهای پیرامون عوامل مؤثر در حوزه همسایگی شمرده شده و چشم انداز و دید از بازشو ها در دسته بندی دید و منظر جای گرفته است. تأثیر اعتقادات و تطابق با اقلیم در برخی مناطق موجب جهت گیری برخی ابنیه به سمت قبله گردیده است. جهت شیب زمین و محدوده سایه اندازی نیز از عوامل مهم مؤثر بر جهت گیری ابنیه می باشد.
مطالعه تطبیقی تشخص کالبدی خانه های تاریخی محدوده ای از منطقه ی فرهنگی تاریخی تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تشخص کالبدی به معنای مجموعه صفاتی است که برای هر فضا معنای خاصی به وجود می آورد، آنچه به کالبد تشخص می دهد، همان ویژگی هایی است که آن را از غیر خود متمایز می کند و فضا را نسبت به سایرین ممتاز و ارجح می کند. خانه یکی از ابتدایی ترین و در عین حال اصلی ترین گونه ی معماری است و معماران در تلاشند، با ارجاع به مفاهیم و بهره گیری از بناهای تاریخی ارزشمند، به کیفیت مطلوبی از خانه ها دست یابند. مطالعه ی حاضر در پی یافتن عوامل موثر بر تشخص کالبدی خانه هاست تا به این منظور چارچوب مشخصی جهت بررسی سیر تحول تشخص کالبدی خانه های تاریخی محدوده ای از منطقه ی فرهنگی تاریخی تبریز ارائه دهد. در این پژوهش، از روش توصیفی تحلیلی برای شناسایی مولفه های موثر بر تشخص کالبدی و روش مقایسه تطبیقی، جهت بررسی تحولات تشخص کالبدی خانه های تاریخی استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که عوامل موثر بر تشخص کالبدی را می توان به عامل کالبدی (عوامل متمایزکننده ی کالبد) و عوامل انسانی (معمار، ساکنین و صاحبین) تقسیم کرد. عوامل کالبدی بر پایه نظریه ی شولتز در سه سطح مواجهه با آن (گونه شناسی، سیماشناسی، موضع شناسی) مورد بررسی قرار گرفت که در این بررسی تشخص کالبدی در گونه ی پهلوی اول از لحاظ سیماشناسی و موضع شناسی نسبت به گونه ی قاجار کاهش یافته است. نتایج به دست آمده از بررسی عوامل انسانی، تاییدی بر این مدعاست که در مجموع خانه های قاجار محدوه ای از منطقه فرهنگی تاریخی تبریز نسبت به خانه های پهلوی اول آن منطقه متشخص تر است و سیر تحول خانه ها به سمت سادگی و عدم تشخص گرویده است.
رهیافت هایی از نمای خانه های تاریخی جهت به کارگیری در نمای ساختمان های نوساز (نمونه موردی: خانه های تاریخی تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم اردیبهشت ۱۴۰۱ شماره ۱۰۷
85 - 98
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : امروزه یکی از مسائل بسیار مهم در بافت شهری و به ویژه بافت تاریخی- فرهنگی هر شهر، نمای ساختمان های نوساز است. خانه های تاریخی یکی از گنجینه های ارزشمند معماری هستند که می توان از تجارب آنها در نمای ساختمان های نوساز استفاده کرد. با وجود اهمیت این موضوع و ضرورت دستیابی به الگوهای معماری نمای خانه های تاریخی، امروزه مطالعات پراکنده و اندکی در این زمینه وجود دارد. پژوهش حاضر با الگوشناسی نمای خانه های تاریخی تبریز در پی پاسخگویی به چگونگی بهره مندی از نمای خانه های تاریخی، در طراحی نمای ساختمان های نوساز است. هدف پژوهش : این تحقیق به دنبال آگاهی از عناصر و جزئیات معماری نمای خانه های تاریخی به منظور استخراج الگوها و شیوه های به کاررفته در نمای آنها است تا بتوان با بهره مندی از وضعیت موجود نمای خانه های تاریخی، الگوهای جدیدی برای ساختمان های نوساز ارائه داد و درعین حال زمینه بهره برداری نادرست از قابلیت های کالبدی نماهای تاریخی در نماهای مرسوم امروزی را از بین برد. روش پژوهش : در این راستا با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به توصیف و تفسیر وضعیت و عناصر موجود در نمای خانه های تاریخی و منتخب پژوهش پرداخته و با کسب اطلاعات مورد نیاز از دو روش کتابخانه ای و میدانی، تحلیل های مربوط به اجزا و عناصر تشکیل دهنده نمای خانه های تاریخی انجام می شود. نتیجه گیری : نتیجه پژوهش به نحوه استفاده از الگوها و عناصر حاصل از تحلیل های فوق در نمای ساختمان های نوساز مربوط است. به عبارتی در این پژوهش پس از الگوشناسی نمای خانه های تاریخی و شناسایی عناصر کالبدی و زیبایی شناختی آنها، مؤلفه های کارا در نمای ساختمان های نوساز معرفی شده اند.
بازخوانی شاخصه های کهن الگویی معماری خانه های قاجار محله نوبر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم اردیبهشت ۱۴۰۲ شماره ۱۱۹
23 - 38
بیان مسئله: تبریز به عنوان یکی از مهم ترین شهرهای دوره قاجار، دربرگیرنده خانه های تاریخی است که تعدادی از آن ها در بافت محله نوبر قرار دارند و میراث ارزشمندی جهت بررسی، تحلیل و ارائه الگوهای طراحی هستند؛ از طرفی مفاهیم کهن الگویی در ساختار کالبدی آثار شاخص گذشته جایگاه ویژه ای دارند. به نظر می رسد در کنار الگوهای شکل گیری خانه ها، مفاهیم پنهانی در الگوهای خانه های قاجار تبریز وجود دارد.
هدف پژوهش: این مقاله به دنبال تحلیل ارتباط مفاهیم کهن الگویی در خانه های قاجار محله نوبر تبریز و بیان شباهت ها و تفاوت هاست.
روش پژوهش: به لحاظ محتوایی کیفی و به صورت کلی ساختار پژوهش تاریخی-تحلیلی بوده و در جمع بندی اطلاعات از کدگذاری استفاده شده است.
نتیجه گیری: استخراج مؤلفه های شکل دهنده مفاهیم کهن الگویی و تحلیل محتوایی متون از طریق کدگذاری شان موجب دستیابی به معانی اشتراک و افتراق شاخصه ها در خانه های محله نوبر شد. در ریزفضاهای منتسب به بناها در بخش بسته، در حوضخانه ها بیشترین میزان مشابهت از لحاظ کاربست مفاهیم کهن الگویی و کمترین مشابهت در ورودی وجود دارد، همچنین در مجموع در بخش بسته میزان تشابهات و افتراقات برابر است. در بخش نیمه باز در ایوان ها بحث تشابه بیشتر از تمایز است و سر آخر در بخش باز در حیاط ها و مهتابی ها تفاوت ها بیشتر از شباهت هاست. درنتیجه با وجود فضاهای مشترک در خانه های مطالعه شده و نیز شباهت های ظاهری در الگوی شکل گیری هندسه آن ها، می توان مفاهیم متمایز را بیشتر از مفاهیم متشابه یافت که نشان دهنده الگوهای متفاوت در خانه های تاریخی آن دوران است.
بررسى عوامل اجتماعى-فرهنگى تاثیر گذار بر دگرگونى کالبدى خانه با توجه به تغییر سبک زندگى در دوران معاصر (نمونه موردی: خانه های معاصر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تغییرات اجتماعی - فرهنگی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۸۰
239 - 269
حوزههای تخصصی:
معماری را در کل می توان لباسی به قامت زندگی در نظر گرفت و طبعاً متناسب با هر کیفیت از زندگی، باید لباسی متناسب با آن قامت پدید آورد. پس با توجه به تحولاتی که در کیفیت زندگی اتفاق می افتد، باید انتظار داشت که در کیفیت معماری هم تغییراتی ایجاد شود. دگرگونی سبک زندگی در طول دوره های تاریخی مختلف و ارتباط مستقیمی که میان آن با شکل و فرم مسکن وجود دارد، امکان مطالعه و بررسی سیر تاثیر آن بر خانه را در دوره های مختلف تاریخی را فراهم میکند. این پژوهش به دنبال یافتن عوامل موثر بر تغییر سازمان فضایی خانه های تبریز از طریق مطالعه سیر تغییر تحول سبک زندگی در دوران معاصر می باشد. روش کار این پژوهش شیوه توصیفی-تحلیلی است. که بخش نخست پژوهش با مطالعات کتابخانه ای، ادبیات موضوع و در فاز بعدی با مطالعات میدانی و برداشت نمونه های موجود در شهر تبریز از دوره ی اوایل انقلاب و معاصر می باشد، بدست آمده است. در نهایت بر اساس مصاحبه و پرسشنامه ، داده هایی بدست می آید که تاثیر سبک زندگی بر ساختار کالبدی مشخص می کند. نتایج حاصله نشانگر این هستند که دگرگونی سبک زندگی ارتباط مستقیمی بر کالبد خانه دارد و عدم شناخت و مطالعات کافی در این زمینه باعث شده است که در دوره های اخیر خانه ها متناسب با زندگی کاربران نباشد.
بازشناسی و تبیین ساختار طراحی Z محور در خانه های تاریخی ایران (نمونه موردی: خانه های قاجار تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
763 - 783
حوزههای تخصصی:
معماری همواره به عنوان ظرف زندگی انسان مطرح است و کیفیت و غنای آن می تواند عمده مشکلات روحی- روانی انسان معاصر را برطرف کند. به نظر می رسد فضاهای امروزی، برخلاف پیشرفت روزافزون ساختار و تکنولوژی، بیشتر در وادی پراگماتیسم قدم برمی دارند، و آنچه در این پوزیتویسم گرایی فراموش می شود، روح و کیفیت فضاست. ظهور پدیدارشناسی و مکتب های مشابه در تلاش برای مقابله با این وضعیت می باشند. آنچه ما در این پژوهش به دنبال آن هستیم، تحلیل یکی از مؤلفه های مکتب پدیدارشناسی به نام پارالاکس در خانه های تاریخی دوره قاجار می باشد. تحلیل و شناخت پارالاکس، تعریف و تعبیری به نام «طراحی Z محور» از خود به ما داد. به عبارتی، جاری سازی پارالاکس در فضا، توجه به تغییر مختصات جغرافیایی سوژه و دادن زاویه دریافت های متفاوت از فضا، به وی می باشد. در نهایت، از تحلیل پارالاکسی خانه های تاریخی، جاری بودن این مؤلفه در فضاهای مسکونی دوره مذکور و دریافت زاویه دیدهای متنوع و متفاوت از فضا توسط ساکن یا مخاطب آن، حاصل گردید. واریانس این تغییر سطوح و حرکات در محور مورب و عمودی گاهی به 4.3 متر نیز می رسد. در نتیجه این حرکت و پویایی اُبژه، حواس پنجگانه نیز در پروسه ادراک فعال تر می شوند که از نتایج به دست آمده توالی زیر در اهمیت حواس در ادراک مشخص گردید: اولویت اول؛ حس بینایی، دوم؛ حس شنوایی، سوم؛ حس لامسه و چهارم؛ حس بویایی و چشایی. اهداف پژوهش: تحلیل یکی از مؤلفه های مکتب پدیدارشناسی به نام پارالاکس در خانه های تاریخی دوره قاجار.تجزیه وتحلیل طراحی z محور در خانه های قاجاری.سؤالات پژوهش:پارادیم حرکتی Z محور در خانه های تاریخی تبریز چگونه است؟آیا حواس پنجگانه بیشتر از مؤلفه درک فضایی و شناخت فضایی، توجه بازدید کنندگان را دربر می گیرد؟
نقش ادراکات حسی در کیفیت زندگی مسکونی (نمونه موردی خانه های دوره قاجار تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی منطقه ای سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ ویژنامه ۱
127 - 142
حوزههای تخصصی:
پدیدارشناسی با تبلیغ اصالت کیفی فضا و رخصت ظهور دادن به پدیدارها، زمینه ساز توجه به ادراکات حسی و ابعاد انسانی فضا گردید. هدف ما در این پژوهش، تحلیل الگوی خانه ی تاریخی ایرانی از منظر این نگاه و مکتب پدیدارشناسی می باشد. جهت نیل به این امر، ابتدا چهارچوب فلسفی پدیدارشناسی و نظریه پردازان این مکتب به صورت مفصل تشریح گردید، که حاصل این شرح شکل گیری مدل و روش پژوهش حاضر، از نوع کمی و کیفی بوده ، که در مدل کیفی با مدل تلخیص شده از چهارچوب فلسفی پدیدارشناسی، سعی در شناخت و تببین مؤلفه ها و عوامل مؤثر در تحقق کیفیت سکونت و ادراکات حسی دارد. نتایج حاصل از آمار کمی و توصیفی نشان میدهد که مخاطب در این گونه خانه های تاریخی همواره در سیّالیّتی محسوس در فضا قرار دارد، اکثر تغییر مکان های اصلی در این گونه فضاها با شکست محور افقی و حرکت در محورهای مایل و عمودی همراه می باشد که این امر باعث سیّالیّت فضایی رابطه ی بین سوژه و اُبژه می گردد و همچنین در راستای این سیّالیّت فضایی، ادراک تک حسی مخاطب از فضا تبدیل به ادراکی چند حسی می گردد، نتایج حاصل نشان میدهد که مخاطب ادراکی تام و عمیق در این گونه فضاها، تجربه می کند. به عبارتی انسان در این فضا؛ می شنود، می بیند، لمس می کند، می بوید و حتی می چشد. تمامی این عوامل، زمینه ساز حضوری چند بعدی و تام در فضا گشته و گفتگوی میان سوژه و اُبژه را فراهم می سازد.
تبیین مؤلفه های کالبدی نما در خانه های تاریخی تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۲۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۴
۸۸-۶۸
حوزههای تخصصی:
بافت های تاریخی دارای خصوصیات و ویژگی های کالبدی خاص خود هستند. نما یکی از مهم ترین مؤلفه ها در بناهای این محدوده ها است که تأثیر زیادی بر ادراک مخاطب و هویت منطقه دارد. عدم شناخت دقیق این مؤلفه های کالبدی موجب می شود تا طراحان نتوانند نمای همگن برای این مناطق خلق کنند. باید به این نکته توجه کرد که نمای بافت های تاریخی از مؤلفه های کالبدی زیادی تشکیل شده است و باید در طراحی های جدید به این موارد توجه جدی گردد. محدوده ی فرهنگی تاریخی تبریز دربردارنده ی تعداد زیادی از خانه های تاریخی است اما بناهای تاریخی پرتعداد این محدوده تأثیر کمرنگی در چگونگی استفاده از مؤلفه های کالبدی آن ها در ساخت نمای خانه های جدید این محدوده داشته است. هدف تحقیق حاضر شناسایی و تبیین ویژگی های کالبدی و جزییات تشکیل دهنده ی نمای خانه های تاریخی محدوده ای از منطقه ی فرهنگی تاریخی تبریز است. برای نیل به این هدف شناخت بخش های مختلف نما و مؤلفه های کالبدی هرکدام از آن ها و تحلیل آن ها لازم و ضروری است. این تحقیق از نوع پژوهش های کاربردی است که به روش توصیفی-تحلیلی انجام یافته است و ابزار گردآوری اطلاعات در این تحقیق پیمایش ها و برداشت های میدانی خانه های منتخب بافت تاریخی تبریز و مطالعات کتابخانه ای و منابع اینترنتی بوده است. نتایج تحقیق نشان می دهد مؤلفه های نما در خانه های تاریخی منتخب تبریز، که هرکدام از خانه ها ممکن است شامل همه یا تعدادی از این مؤلفه ها در نمای خود باشند، به صورت کلی عبارتند از: رواق ستون دار، ستون، پیشانی، پله های ورودی، ازاره، هره چینی میانی، هره چینی نهایی، درب ها و پنجره ها، قاب بندی، ناودانی، تزئینات گچی و آجرکاری که این مؤلفه ها در خانه های تاریخی مختلف دارای ویژگی های مشترکی هستند.