مطالب مرتبط با کلیدواژه

محمدشاه


۱.

رفتارشناسی سیاسی مناسبات محمدشاه و حاج میرزا آقاسی در صحنه سیاست ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: محمدشاه حاج میرزا آقاسی قائم مقام

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹۱۸ تعداد دانلود : ۲۲۸۵
تمایلات صوفیانه محمدشاه قاجار در میان شاهان قاجاری، بسیار اختصاصی است. بیشتر شاهان این سلسله به تعصباتی مذهبی مانوس بوده اند. با این حال به اقتضای ساخت خودکامه قدرت به ویژه تا پایان سلطنت ناصرالدین شاه، استبداد رای و مطلق العنانی ویژگی مشترک رفتار سیاسی تمامشان بوده است. به همین دلیل محمدشاه در همان اوان سلطنتش یکی از شایسته ترین وزرای دوره قاجاری یعنی قائم مقام را به قتل رسانید. کاری که قبل از او فتحعلی شاه در خصوص اعتمادالدوله انجام داده بود و بعد از او ناصرالدین شاه در مورد امیرکبیر صورت داد؛ و به این ترتیب سنتی در وزیرکشی بنیان نهادند که ناصالح ترین وزیر مقتدر این دوره یعنی میرزاآقاخان نوری مستظهر به انگلیس، ضمانت ستاند که در صورت خبط و خیانت و عزل به هلاکت نرسد. در عین حال منش درویشی محمدشاه موجب شد صدارت 12 ساله باقی سلطنتش را به حاج میرزا آقاسی مطلوب و مراد و پیرش بسپارد، تا نه خود و نه دیگری جرات مخالفت با وی را نیابند. حاجی میرزا آقاسی برخلاف قائم مقام که از توان عظیمی در اداره کشور برخوردار بود، اصلاً بسندگی در کار مُلک داری نداشت. از این رو ایران از رهگذر این دو اقدام – عزل و قتل قائم مقام و نصب و تثبیت حاج میرزا آقاسی – به سرعت و شدت بیشتری در سراشیبی آغاز شده شاه پیشین حرکت کرد و واپس رفت. اما شخصیت حاج میرزا آقاسی یکسره بر خطا نیست و قضاوت درباره او به شفافیت بعضی وزرای دیگر نیست، چنان که قضاوت در خصوص محمدشاه به صراحت برخی شاهان دیگر قاجاری نیست. اینان بعضاً از سوی اهل فن به خصوص آنان که بر منش و مشرب فردی و مسلکی معطوفند، مورد مدافعه نیز قرار گرفته اند. در این نوشتار بر پایه شواهد، جُستاری در این زمینه در قالب مناسبات عمیق و پایداری که این دو با هم داشته اند و در پرتو و شعاع آن، ملک و ملت نادیده انگاشته می شده ، انجام پذیرفته است.
۲.

نقش ایرانیان در گسترش حکومت بهمنیان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: محمدشاه بهمنیان دکن محمود گاوان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۸۳
علاءالدین حسن کانگوی بهمنی موفق شد در سال747ق حکومت بهمنیان را تاسیس کند. جانشینان او هر کدام برای گسترش این حکومت کوشش هایی کردند اما دوره اقتدار حکومت بهمنیان در زمان حاکمیت سلطان محمد سوم بود. او پس از تثبیت اوضاع داخلی حکومتش به گسترش قلمرو خود پرداخت. این گسترش قلمرو بیشتر به سوی سرزمین هندوها بود که همسایگان بهمنیان بودند.فعالیت ایرانیان دربار بهمنی، به ویژه خواجه محمود گاوان که وزیر سلطان محمد بود در تثبیت و گسترش حکومت بهمنیان اثر به سزایی داشت. اصلاحاتی که خواجه محمود گاوان انجام داد سبب تثبیت حکومت مرکزی بهمنیان و تضعیف امرای مناطق گوناگون شد. این اصلاحات بیشتر در زمینه های اداری و مالی بود به گونه ای که نظام اداری حکومت بهمنیان را متحول کرد و در نهایت سبب سرنگونی محمود گاوان شد. با قتل محمود گاوان و سپس مرگ سلطان محمد، حکومت بهمنیان روبه زوال رفت و دوران طلایی این حکومت به پایان رسید.در این دوره ورود برخی ایرانیان؛ همچون خواجه محمود گاوان، قلی قطب شاه و عادل شاه به دربار بهمنیان باعث شد تا بهمنیان با ایران روابط فرهنگی، مذهبی، سیاسی و تجاری داشته باشند و این روابط تا دوره حکومت های محلی دکن ادامه پیدا کند. در این پژوهش کوشش می شود تا نقش ایرانیان در گسترش حکومت بهمنیان و چگونگی روابط فرهنگی و سیاسی بهمنیان با ایران بررسی شود.
۳.

واکاوی علل و پیامدهای حمله نادر به هندوستان

کلیدواژه‌ها: دهلی محمدشاه معاهده شالیمار نادر واقعه شاه جهان آباد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۳۶ تعداد دانلود : ۵۲۶
لشکرکشی نادر به هند در پی عدم همکاری دولت آن کشور در باب حل مسأله افغان ها، اگرچه برای شخص نادر شهرت و ثروت بسیاری به همراه آورد؛ اما تأثیرات بسیار زیانبار و دنباله داری برای شبه قاره هند و بعدها برای ایران در پی داشت. این دوره از معدود زمان هایی بود که روابط مسالمت آمیز و دوستانه میان دولت های ایران و هند به تخاصم و جنگ منجر شد، در نتیجه این جنگ و سیاست غارتگرانه به کار گرفته شده در طی آن پوشالی بودن اقتدار، بی کفایتی و عدم تسلط مغولان حاکم بر هند کاملاً آشکار شد و اندک زمانی بعد از آن با افتادن شبه جزیره به دست استعمار انگلستان، برای مدت های مدیدی روابط هندوستان با ایران تابع سیاست فاتحان جدید شد. در این پژوهش تلاش خواهد شد به روش توصیفی-تحلیلی علل این جنگ و پیامدهای آن بر سرنوشت دو کشور در طی سال های ظهور نادر (1142قمری) تا وفات وی (1160 قمری) مورد بررسی قرار گیرد.
۴.

نظری بر اجزاء اصلی تن جامه های زنانه در اندرونی دربار قاجار (از دوره فتحعلیشاه تا پایان عصر ناصری)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: لباس قاجار تن پوش زنانه فتحعلی شاه محمدشاه ناصرالدین شاه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۹ تعداد دانلود : ۲۲۲
در عصر قاجار، جامه های زنانه به قید مکرر در منابع تاریخ نگاری ازجمله سفرنامه های سیاحان خارجی مورد اشاره قرار گرفته و در قالب نقاشی و عکس به تصویر درآمده است. با این وجود در بسیاری پژوهش های متأخر در این حوزه، ابهام و آشفتگی در تبیین جزییات بالاپوش زنانه قاجاری و کیفیات آن قابل دریافت است؛ چه بسا یک پوشش مشخص مثل ارخالق یا کلیجه تحت عنوان دیگری تعریف شده یا رونق استفاده از آن به تمامی بازه وسیع تاریخ قاجار تعمیم یافته است. با هدف ترمیم این کاستی، مقاله پیش رو، اصلی ترین و پرکاربردترین اجزاء پوشش زنانه دربار قاجار را به چالش درآورد و ویژگی های کیفی این نوع جامگان همچون فرم، جنسیت و رنگ را بررسی نمود. جهت جزیی نگری بیشتر و امکان ایجاد مقایسه، دوره فتحعلی شاه تا پایان حکومت ناصرالدین شاه مصداق بررسی قرار گرفت. پرسشی که در راستای این هدف تعریف شد آن بود: اصلی ترین اجزاء تن جامه های سنتی زنانه دربار قاجار (از دوره فتحعلی شاه تا پایان دوره ناصری و پیش از رواج لباس اروپایی)، مشتمل بر کدام موارد است و ویژگی های کیفی آنها در مقایسه با یکدیگر چگونه تحلیل می شود؟ این پژوهش توسعه ای به صورت تحلیلی تاریخی و با استفاده از مطالعات اسنادی، متن خوانی و تصویرخوانی، به شیوه کیفی و با نمونه گیری طبقه بندی احتمالی سی تصویر به هدف خود دست یافت و نتیجه نشان داد: اصلی ترین اجزاء تن جامه زنانه دربار عصر قاجار مبتنی بر پیراهن، ارخالق و کلیجه بود. پیراهن درمیان تمام اقشار جامعه استفاده داشت اما درباره منسوجات کاربردی در این مصرف، پارچه های حریر در سطح دربار مقبول تر می نمود. ارخالق، روپوش کوتاهی روی پیراهن بود که آستین آن در صور مختلف کوتاه، بلند و سنبوسه دار تعریف می شد و نوع متأخر آن با جلوه تزیینی بیشتر به چیگن معروف بود. انواع پارچه های ساده، محرمات و منقوش در دوخت ارخالق به کار می آمد که متأثر از وضع اقتصادی پوشنده بود. در دوره ناصرالدین شاه، کلیجه بیش از پیش رواج گرفت که هرچند آن را بیشتر مناسب فصل سرما می شمارند اما ظاهراً در تمام فصول پوشیده می شد. این بالاپوش که تا میانه های ران بود، غالباً آستین هایی تا آرنج داشت؛ بسیار شبیه به نوع مردانه و همچون آن، خاص متمولین بود و به همین نسبت پارچه های ساده گرانبها همچون مخمل یا منقوش به ویژه ترمه در دوخت آن استفاده می شد. بدین قیاس، دستاورد مشخص این مقاله بر آن گواهی دارد که افزون بر پیراهن به عنوان پوشش معمول؛ ارخالق و کلیجه، دو نوع تقریباً متفاوت از بالاپوش زنانه بودند: ارخالق در دوره فتحعلی شاهی رواج داشت اما در تداوم استفاده از آن با تغییر در اندازه آستین ها و کوتاه شدن آنها، ارخالق در عصر ناصری به هر دو صورت رواج داشت. هم زمان در این دوره، کلیجه به تبعیت نوع کارکرد، با پارچه های مرغوب تر دوخته شد و بیش از پیش رونق گرفت چنانکه اعتبار این شکل از تن جامه نسبتاً بلند زنانه با عصر ناصرالدین شاه گره خورده است.