فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۰۱ تا ۷۲۰ مورد از کل ۲۹٬۵۸۱ مورد.
منبع:
نگره بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۹
39 - 61
حوزههای تخصصی:
با حضور هنرمندان ایرانی در دربار حاکمان گورکانی مغول در شبه قاره از سال 1549م، شکل جدیدی از هنر نگارگری مغولی، با ترکیب دو سبک هندو فارسی، ایجاد شد که آثار قابل توجهی از آن بر جامانده است. پژوهش حاضر به بررسی تاثیر نقاشی های نگارگری ایرانی بر نگارگری پاکستان (2021-1947) می پردازد. هنرمندان پاکستانی پس از استقلال پاکستان و هند در سال 1947م، بنا به دلایل سیاسی در پی ایجاد شکل هنری جدیدی بودند که تأثیرات کمی از هنر هند در آن نمایان باشد. به این ترتیب تلاش هنرمندان پاکستانی برای رسیدن به استقلال هنری، با تاثیر پذیری از هنر مسلمانان هند و ایران در دوران گورکانیان همراه شد و از این طریق زمینه هویت هنری مستقلی برای خود ایجاد نمود. به همین دلیل، با مطالعه آثار نگارگری در پاکستان، می توان تاثیر هنر نگارگری ایرانی را در دوره های مختلف بر نگارگری پاکستانی به وضوح مشاهده کرد. هدف از این پژوهش نیز شناسایی و درک عمیق و غنای تأثیر نگارگری ایرانی بر نگارگری پاکستان و مطالعه عناصر هنری در نگارگری آن هاست، بنابراین مساله تحقیق بر این امر استوار بوده و تمرکز سؤالات بر این است که: چه عناصری از سبک ایرانی در هنر نگارگری جدید پاکستان وجود دارد؟ شیوه بازنمایی این عناصر در آثار نگارگری پاکستان چگونه است؟ نگارگری های پاکستان ازلحاظ بیان موضوع، متأثر از نگارگری های ایرانی هستند ؟روش تحقیق در این پژوهش, روش توصیفی –تجلیلی و جمع آوری روشی توصیفی تحلیلی با مراجعه به اسناد و منابع کتابخانه ای و مصاحبه میدانی با هنرمندان نگارگر معاصر پاکستانی و در کنار بازنمایی منتخبی از آثار نگارگری پاکستانی؛ تأثیر شگرف سبک ایرانی بر آثار پاکستانی به خصوص هنر جدید نگارگری پاکستان امروزی نمایان شد؛ نتایج حاکی از آن است که تاثیر نگارگری ایرانی بیشتر در جنبه های صوری و بیان بصری آشکار است ولی در جنبه های بیان موضوع اختلافات قابل توجهی وجود دارد، همچنین قابل ذکر است که اگرچه با گذشت زمان این تأثیر با کاستی و تغییرات مختلفی همراه بوده اما به طور کامل از بین نرفته است.
هنر و رسانه در عصر پسا حقیقت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۱۳۱
55 - 66
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: در سال 2016، پساحقیقت به عنوان کلمه سال توسط انجمن فرهنگ لغت انگلیسی آکسفورد انتخاب شد. در دوران پساحقیقت در سال 2016، شکاف بین واقعیت و حقیقت شروع به شکل گیری فضایی توأم با حقایق جایگزینی کرد. هنر در این فضا خروجی دیگری است که به مثابه توسعه یک رسانه تصویری همه جانبه، برای برانگیختن یک تجربه فوری یا معتبر فراتر از مرزهای بازنمایی، وارد بازی سیاسی شده و حقایق جایگزین را در خدمت مخاطب قرار داده است تا حقایق فراتر از مرزهای سنت را دریابند. سؤالات پژوهش به شرح زیرمی باشد:ماهیت پساحقیقت چیست؟ و هنر در این دنیای پساحقیقت چطور عمل می کند؟هدف پژوهش: هدف این پژوهش شناخت ماهیت دوران پساحقیقت و بررسی عملکرد هنر با توجه به ماهیت پیچیده دوران پساحقیقت است.روش پژوهش: روش پژوهش، کیفی به شیوه توصیفی- تحلیلی است. ابزار گردآوری اطلاعات فیش، مشاهده و ابزار پویشگری نوین است.نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد، عصر پساحقیقت، زمانی است که عرصه هنر به مقوله ای انتقادی تبدیل می شود. عرصه هنر روابط فضایی را بررسی می کند که مخاطب را در مرکز یک بازی حسی قرار می دهد و ایده ای می شود که پویایی غوطه ور شدن در حقایق جایگزین را بررسی می کند. غوطه وری بی زمان است و این بی زمانی در حال پالایش مرزهای سنتی بین مخاطب، رسانه و شخصیت هنرمند است.
«روستا» به مثابه «مکان توسعه»، تطبیق «منظر زیسته» و «منظر ساخته شده» در منطقه کوهدشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مکتب احیاء سال دوم بهار ۱۴۰۳ شماره ۲
22 - 33
حوزههای تخصصی:
انسان به عنوان محصول روستا، خود نهاده اصلی شکل گیری مکان و مسیر آتی توسعه است. در این میان یکی از دغدغه های مهم حول روستاهای شهرستان کوهدشت، مهاجرت گسترده بومیان است. از این رو در راستای پاسخ به کلان موضوع«نقش مکان در فرایند توسعه روستا» مسئله این پژوهش «مکان توسعه در زندگی روزمره روستاهای منطقه کوهدشت چگونه است؟» قرار گرفت. در واقع با این فرض که «مکان، انسان و روستا را از مسیر مراقبت های دو سویه به هم پیوند می زند»؛ «روستا» به مثابه «مکان توسعه» مجالی به روزمره انسان-روستا معرفی شد، برای تحقق «دستاورد های» حاصل از مواجهه با سختی های منحصربه فرد و پیوسته پیچیده تر، در قالب فضا. هدف پژوهش، «تبیین مدل یکپارچه مکان توسعه زندگی روزمره روستا» با پاسخ به دو سؤال «منظر ساخته شده روستا در منطقه کوهدشت چگونه است؟» و « منظر زیسته روستا در منطقه کوهدشت چگونه است؟» مطرح شده است. برای رسیدن به سازگاری در «واقعیت مشترک دریافت شده» از دو سؤال پژوهش، نیاز به تطبیق دو حوزه معنایی موازی وجود دارد. به این معنا که «توصیفاتی از منطقه که حاصل مشاهده (حاضر) است» با راهبرد تحلیل مضمون؛ و «توصیفاتی از منطقه که حاصل زیست شدن (غیرحاضر) است» با راهبرد پدیدارشناسی هرمنوتیک، احصا شده؛ و دست آوردهای این دو گام با وزنی برابر، با هم جمع بندی می شوند. یافته های پژوهش برای سؤال اول، سه بُعد «عملکرد»، «ایدئولوژی» و «دارایی» را ظاهر کرد. و در سؤال دوم نیز، سه تجربه «زادگاه مشترک»، «عملکرد مشترک» و «دارایی مشترک»، از مصاحبه های پدیدارشناسانه حاصل شد. در نهایت با تطبیق نتایج این دو مرحله، مدلی متشکل از چهار بُعد «مکان»، «دارایی»، «فضای اجتماعی» و «عملکرد» جمع بندی شد.
ارزیابی ریسک حریق در میراث فرهنگی و موزه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مکتب احیاء سال دوم تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳
26 - 31
حوزههای تخصصی:
میراث فرهنگی به عنوان نماد هویت و فرهنگ یک جامعه نیاز به حفاظت و نگهداری دارد. یکی از مهم ترین خطرهایی که میراث فرهنگی را تهدید می کند، حریق است. حریق به طرق مختلف منجر به بروز آسیب به میراث فرهنگی می شود. بدین لحاظ محافظت میراث فرهنگی در برابر حریق، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. ارزیابی ریسک حریق یکی از مراحل مهم در تدوین برنامه مدیریت ریسک حریق است که در میراث فرهنگی و موزه ها به دلیل حائز ارزش بودن آن ها به شیوه ای متفاوت از سایر بناها محاسبه می شود. در این مقاله سعی شده است دو مدل ارزیابی ریسک حریق در میراث فرهنگی و موزه ها معرفی شود. مدل CPRAM یک مدل کمّی است که با استفاده از چهار معیار، خطر حریق را اندازه گیری می کند. در این مدل عواملی مثل نوع کاربری و دسترسی آتش نشانان به بنا در اندازه خطرِ ارزیابی شده، تأثیرگذار هستند. از سوی دیگر، مدل ABC یک مدل کیفی است که خطر حریق را با استفاده از سه عامل دوره بازگشت، میزان آسیب وارد شده و نسبت ارزش هر اثر نسبت به ارزش کل مجموعه رتبه بندی می کند. این مقاله با تمرکز بر اهمیت محفاظت از میراث فرهنگی و موزه ها در برابر حریق، به ضرورت برنامه ها و مدلسازی های جامع در این زمینه اشاره می کند.
تحلیلی پدیدارشناسانه در باب خوانش معماری بازار وکیل شیراز مبتنی بر آرا یوهانی پالاسما(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
انسان از طریق ادراک بدنی، بلافاصله با جهان درگیر و از آن آگاه می شود. در عصر حاضر ساختمان با رویکردهای طراحی و ساخت متعصبانه در حال تبدیل شدن به اهدافی برای فریفتن بصری به صورت لحظه ای هستند، در حالی که حس حضور، انعطاف پذیری و در حقیقت حس واقعی خود را از دست می دهند. در این میان یوهانی پالاسما به عنوان یک معمار پدیدارشناس توانسته است با آرا و نظریات خود به این مقوله بپردازد. مضامین و معیارهای پدیدارشناسی پالاسما در ادراکات محیطی به صورت تن بنیاد برگرفته از عقاید فیلسوف پدیدارشناس مرلوپونتی است. این پژوهش به دنبال پاسخ به این سوال است که مضامین پدیدارشناسی یوهانی پالاسما در فضای معماری بازار وکیل شیراز به چه صورتی مستتر می گردد؟ و همچنین تفکرات پدیدارشناختی یوهانی پالاسما چگونه می تواند فضای معماری را برای مخاطب به صورت یک فرآیند بدنمند قابل فهم و ادراک نماید؟ برای پاسخ به سوال مطروحه از روش تحقیق پدیدارشناسانه و بر اساس الگوی ماکس ون منن با کد گذاری آزاد، محوری و گزینشی استفاده شده است. در بخش نظری مطالعات پیرامون پدیدارشناسی از دیدگاه یوهانی پالاسما انجام شد و در بخش میدانی با استفاده از مشاهده و مصاحبه نیمه ساختار یافته و باز با 30 مشارکت کننده به گفتگو پرداخت شد. در این مرحله به تطبیق مولفه های گزینش شده از مصاحبه ها با مضامین پدیدارشناسی یوهانی پالاسما در بستر بازار وکیل شیراز پرداخته شد. در انتها این نتیجه حاصل شد که بین مفاهیم پدیدارشناختی یوهانی پالاسما و ادراکات بدنمند در فضای معماری بازار وکیل شیراز قرابت معناداری وجود دارد.
پایداری لرزه ای معماری بلندمرتبه براساس الگوی لرزه پذیری موجودات زنده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
۱۰۴-۸۵
حوزههای تخصصی:
اهداف: از آنجا که زلزله اثرات مخرب بالایی دارد، رسیدن به ساختاری سازه ای که بتواند در مقابل نیروهای مخرب جانبی افقی مانند، باد و زلزله؛ پایداری و دوام کافی داشته باشند، یکی از اهداف معماران و مهندسان طراح بلندمرتبه است. در این تحقیق به دنبال معرفی الگوی طبیعی زنده ای هستیم که ما را به سوی تأمین استحکام سازه ای در مقابل نیروی جانبی زلزله و کاهش آثار تخریبی آن به کارایی مناسب سوق دهد. روش ها: روش پژوهش حاضر، بصورت توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش، تحلیل داده ها به روش دلفی متخصصین و با سنجش اعتبار داده ها طبق نظرات 46 نفر از متخصصین رشته معماری و سازه به روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند صورت گرفته است. نتایج حاصل از پیمایش با تحلیل نتایج پرسشنامه ها به روش های دستی و نرم افزار تحلیل داده های آماری SPSS در تبیین تحلیلی عوامل اصلی انجام شده است. یافته ها: نتایج تحقیق نشان می دهد که تحقق پایداری لرزه ای ساختمان های بلندمرتبه، به کمک چهار عامل ترکیبی اصلی: «معماری لرزه پذیر طبیعت گرا»، «معماری سبز پایدار»، «معماری پایدار محیطی» و «هندسه لرزه پذیر پایدار» بعنوان شاخصه های اصلی در طراحی معماری برج بایونیک لرزه پذیر میسر می باشند. نتیجه گیری: در پایان براساس چهار راهبرد اکتشافی حاصله، تبیین راهکارهای متناسب با نتایج تحقیق یعنی اصول نظری: عامل تحقق معماری پایدار لرزه پذیر بلند مرتبه با الگوگیری از موجودات زنده، به عنوان دستاورد منطبق با خواسته ها و معیارهای کسب شده در تحقیق حاضر، ارائه شده اند. نتیجه کار تحقیق بیانگر آن است که برج های پایدار لرزه پذیر با الگوی موجودات زنده به نحو احسن از توانمندی لازم در مقابل زلزله برخوردارند
تعریف هنر بر اساس سوره مبارکه حمد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه حکمت هنر دوره ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴)
141 - 148
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیش رو در تلاش برای درک مفهوم هنر اسلامی به سراغ مهم ترین مرجع اسلامی یعنی قرآن خواهد رفت. برای رجوع به قرآن نیاز است که مفهوم مورد نظر به دقت شناخته شود به همین جهت در این مقاله مفهوم عرفی هنر به وسیله گزاره ها و تعاریف علمی موجود که در زمینه هنر و مفهوم آن مطرح می شود، استخراج شده و مؤلفه های اصلی مفهوم هنر از منظر عرف متخصصان و جامعه هنری شناخته می شود. این مؤلفه ها عبارت اند از زیبایی، القاکنندگی، هشیارسازی، حرکت و تحول، موضوعات اصلی هنر و...؛ سپس با کمک کتب لغت معادل قرآنی مؤلفه های پیداشده استخراج شدند. برای زیبایی واژه حمد و حسن، القا همان واژه، هشیارسازی معادل ذکر، حرکت معادل تفکر و موضوعات معادل مثل ها، قصص، آیات و ... انتخاب شد. برای درک و تعریف مؤلفه اصلی یعنی حمد به سوره مبارکه حمد مراجعه کرده و بر اساس این سوره هنر و مؤلفه های آن را معنی می کند. بر این اساس هنر عبارت است از بروز حسن و کمالی که موجب جلب توجه و نظر مخاطب شده، در او ایجاد ذوق تحسین می نماید و در اثر آن وی را به کمالی رهنمون ساخته، او را به غایتی از جنس عبودیت و هدایت و دریافت نعمت سوق می دهد. این تعریف برگرفته از مفهوم حمد است زیرا ستایش زیبایی تنها در صورت ارتباط با حمد مورد قبول خداوند است. با توجه به این تعریف اگر هنر خلق کمال باشد این وصف تنها متعلق به خداوند است و تنها او شایسته چنین وصفی است و دیگران در این زمینه واسطه نمایان کردن کمال خلق شده توسط خداوند هستند. لذا از این منظر هنرمند در نقش حامد است یعنی کسی است که بروز حسن را درک کرده و خود و دیگران را در معرض تحسین آن قرار می دهد.
تحقق «معماری اسلامی» از دیدگاه نظریه «علم دینی» (در جستجوی مبانی نظری برای «مکتب معماری اسلامی» به عنوان یکی از مؤلفه های «تمدن سازی نوین اسلامی-ایرانی»)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ اسفند ۱۴۰۳ شماره ۱۴۱
43 - 60
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: «علم دینی» یا «علم اسلامی» دارای ریشه ای کهن بوده و تاریخ آن با شکل گیری اسلام مطابق است اما شکل امروزی آن تحت عنوان نظریه علم دینی پس از ظهور انقلاب صنعتی و علوم مدرن و شهود نتایج منفی آن، در جوامع اسلامی بیان شد. این نظریه پس از انقلاب اسلامی در ایران با هدف اسلامی کردن علوم و در پی آن اسلامی کردن دانشگاه ها و تولید علم در راستای تحقق « تمدن نوین اسلامی- ایرانی» از سوی نظام حکمرانی به عنوان مطالبه ای از سوی اندیشمندان مطرح شد و به طور جدی بررسی شد، چنان که اکنون به قوام قابل قبولی رسیده است. ازاین رو، لازم است کاربرد این نظریه در علوم مختلف بررسی شود. ازسویی، بحث معماری اسلامی و تحقق آن در معماری معاصر و آینده ایران از چالش های مهم کشور در حوزه معماری است. ازاین جهت، بررسی ارتباط این دو موضوع با این سؤال که «شاخص های معماری اسلامی از منظر نظریه علم دینی چیست؟» به عنوان پرسش اصلی و «معماری اسلامی چه هست و چه نیست؟» به عنوان پرسش فرعی مورد نظر قرار گرفت. هدف پژوهش: هدف این پژوهش تبیین شاخصه ها، چهارچوب و اصولی برای «تحقق معماری اسلامی» با بهره گیری از مبانی «نظریه علم دینی» است.روش پژوهش: در راستای تحقق هدف پژوهش، ابتدا ملاک های علم دینی و سپس ابعاد معماری از منظر حکمت اسلامی با روش کتابخانه ای استخراج و با روش تحلیل محتوای کیفی، تحلیل شده است. سپس با داده های به دست آمده از آن و با روش استدلال منطقی، چهارچوبی مفهومی برای تحقق معماری اسلامی از دیدگاه نظریه علم دینی تبیین شده است. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاکی از آن است که تحقق معماری اسلامی از دیدگاه نظریه علم دینی مستلزم اسلامی بودن پنج معیار «موضوع، مبنا، منبع، روش و کاربرد» در چهار حوزه «علوم طبیعی و پایه، علوم انسانی و اجتماعی، علوم کاربردی و مهندسی، و هنر» در معماری است. از مجموع ترکیب پنج معیار علم دینی در چهار حوزه معماری به عنوان یک علم بین رشته ای، بیست شاخص برای «معماری اسلامی» به دست آمد. این بیست معیار به هم پیوسته بوده اند و یک مفهوم منسجم، یکپارچه و واحد را به صورت یک منظومه معرفتی تحت عنوان «معماری اسلامی» سامان می دهند. بدیهی است که شناخت و معرفت معماران و نیت عمل به آموزه های اسلامی، شرط لازم برای شکل گیری آثار شایسته است. شرط کافی، دارابودن مهارت تبدیل نظر به عمل و اثر است. آثار معماری حاصل این فرایند، به طور نسبی «اسلامی» هستند.
خِلِه: سنت فراخوانی مردم تالش، پیوندی فرهنگی با طبیعت
حوزههای تخصصی:
تالشه خله، سنت فراخوانی مردم تالش بوده که منشأ شکل گیری آن محیط جغرافیایی و نیاز شغلی دامداران و کشاورزان تالش است. اهالی محلی برای برقراری ارتباط با افراد یا حیوانات اهلی، دور کردن حیوانات وحشی، همچنین مرور خاطرات گذشته و بیان احساسات شخصی در واکنش به محیط اطراف به اجرای خله می پردازند. در این مطالعه، نویسنده به بررسی اهمیت خله در زندگی روزمره روستاییان تالش می پردازد و نگاهی بر این موضوع دارد که یک سنت فراخوانی چگونه ارزش های فرهنگی محلی را بازتاب می دهد و به شکل گیری معانی از طریق صدا کمک می کند. داده های این پژوهش با استفاده از دوازده ماه تحقیق میدانی در سال های 1400 و 1401 شامل اتنوگرافی، نت نوگرافی، ضبط صدای محیطی، مصاحبه فردی و مصاحبه در حین پیاده روی جمع آوری شده است. طراحی این روش شناسی این امکان را برای نویسنده فراهم آورده تا با تمرکز بر تالشه خله به بررسی نقش آن در ساختن معانی، خاطرات، روابط اجتماعی و تعامل با محیط بپردازد. یافته های این پژوهش با معرفی سه شیوه اجرایی خله در فضای باز (خله به منظور برقراری ارتباط با افراد و حیوانات، نیز به منظور بیان احساسات شخصی) نشان می دهد که این آوای فراخوانی نه تنها ابزاری برای برقراری ارتباط است، بلکه بازتابی از هویت تالش، پیوندهای اجتماعی و ارتباط با طبیعت است. خله حس هویت جمعی و مسئولیت پذیری را درون جامعه روستایی تالش تقویت می کند و در عین حال نشان از محبت به حیوانات و ابتکار جامعه محلی در یافتن راه حل های کاربردی برای غلبه بر چالش های محیطی دارد. علاوه بر این، خله وسیله ای است برای بیان احساساتی که روح زندگی روستایی تالش را به تصویر می کشد و به حفظ خاطرات و سنت ها کمک می کند.
شناسایی و ارزیابی عوامل کالبدی مؤثر بر قابلیت حضورپذیری فضای باز مجتمع های مسکونی برای کودکان 3 تا 6 ساله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
191 - 204
حوزههای تخصصی:
ضرورت تأمین مسکن انبوه، منجر به تمرکز بر توده ساختمانی و عدم توجه به قابلیت های فضای باز مجتمع مسکونی برای پاسخگویی به نیاز ساکنان شده است که کودکان به دلیل اهمیت بازی و تعامل با یکدیگر، بیشترین آسیب را از فضای باز طراحی نشده می بینند. لذا عدم شناخت قابلیت حضورپذیری فضا که موجب ایجاد محوطه های بدون برنامه شده، لزوم بازنگری در طراحی فضای باز مجتمع های مسکونی را ضروری ساخته است. پژوهش حاضر در پی پاسخگویی به این سؤال است که عوامل کالبدی به چه میزان بر قابلیت حضورپذیری فضای باز مجتمع های مسکونی برای کودکان 3 تا 6 ساله مؤثرند و باهدف ارائه مدلی از ارتباط مؤلفه ها در پی دستیابی به میزان تأثیر هریک از عوامل کالبدی بر حضورپذیری فضای باز انجام شده است. این پژوهش ابتدا به روش کیفی و با استدلال منطقی به دنبال شناخت مفهوم حضورپذیری بوده و سپس مؤلفه های مستخرج در قالب 350 پرسشنامه بین مجتمع های منتخب شهر ساری مورد سنجش قرار داده شد. داده های آماری با نرم افزار Lertap تحلیل گردیده و به منظور بررسی میزان ارتباط بین مؤلفه ها در هریک از مجتمع ها از آزمون رگرسیون چندگانه در SPSS استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که حضورپذیری فضای باز توسط چهار عامل جهت گیری، خوگیری، خاطره انگیزی و یگانه پنداری قابل سنجش است و مؤلفه های کاراکتر مشخص مکان و تعلق مکان در یگانه پنداری، شفافیت فضایی و توالی نشانه ها در جهت گیری، فعالیت و رویدادها و معنای مکان در خاطره انگیزی و درنهایت شناخت حدود مکان و تغییرات کالبدی در خوگیری به ترتیب بیشترین تأثیر را بر قابلیت حضورپذیری فضای باز مجتمع های مسکونی دارند.
The meaning of city based on Ludwig Wittgenstein's philosophy from contemporary and historical architecture (case study: Semnan city)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۴, Issue ۴ - Serial Number ۵۴, Autumn ۲۰۲۴
33 - 44
حوزههای تخصصی:
The insights of Austrian philosopher Ludwig Wittgenstein can be useful in understanding the intricate dynamics of contemporary architecture and urban life and juxtaposing various facets of modernity and historical context. In his text, 20th-century modernism, which focuses on logic, modernity, technology, and spiritual matters, is intelligible. Wittgenstein was an analytic philosopher who believed in the correspondence between the real world, thought, and language. This study aims to analyze Wittgenstein's opinions and uses them to define a conceptual model that includes four components: Logic, avoidance of psychologism, viewing from the perspective of eternity, and modernity. The components are divided into ten subcomponents in architecture: Logic, usefulness, function, style, decorations, transcendence, positive feelings, tolerance, modernity, and technology. There was a focus on six cases, three historical buildings, and three contemporary ones in Semnan. Two questionnaires for citizens and experts have been prepared, and a field study has been implemented after the validity assessment. Then, the results of the questionnaires were entered into the data bank in IBM SPSS and were analyzed and compared. The findings show that three of the ten model variables, attention to excellence, creating a positive feeling, and a positive approach to technology, are ranked higher than the other variables, with an importance of nearly 80%. The acceptability of all three historical buildings is higher than the three contemporary buildings in both groups of citizens and experts, but the difference is much greater among experts.
تحلیل کاربست طرح واره های تصویر در داستان هفت شهر عشق منطق الطیر عطار موزه متروپولین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
108 - 128
حوزههای تخصصی:
حرکت عرفانی همواره یکی از موضوعات مطرح در عرفان و تصوف بوده است و عارفان برای تهذیب نفس به سلوک های طولانی می پرداختند. درواقع، عرفان و تصوف نوعی مسافرت و تجربه ای است که فرد در عین بی خویشی، خدا را در خود احساس می کند. بسیاری از چهره های نامدار تصوف، سیر آفاق و انفس را با یکدیگر آمیخته اند. مفهومی که موجب تطابق دو حوزه مذکور می شود، «انگاشت» یا «انگاره» نامیده می شود. طرح واره های تصویری به سه دسته عمده تقسیم می شوند: 1) حرکتی؛ 2) حجمی؛ 3) قدرتی. به اعتقاد جانسون، انسان با مشاهده حرکت خود و سایر پدیده های عینی و متحرک، ساخته ای مفهومی را در ذهنش به وجود می آورد. این ساخته حاصل تجارب فیزیکی انسان از جهان مادّی و متحرک هستند. طرح واره حرکتی، یکی از اقسام مهم و پرکاربرد طرح واره های تصوری در متون عرفانی است که با تحلیل آن می توان به علل اصلی توجه عطار به سفر سیمرغ و مسئله انتخاب عدد به عنوان راهبر پی برد. پژوهش حاضر که به روش تحلیلی – توصیفی انجام شده، به دنبال پاسخ این سؤال است که طرح واره های تصویری در ساختار و پیکره داستان منطق الطیر چگونه شکل گرفته اند؟ نتایج نشان می دهد که طرح واره های حرکتی، قدرتی، امتدادی و انتزاعی در داستان عارفانه در داستان عطار به کاررفته است.اهداف پژوهش:کشف و درک دقیق تر مفاهیم و معانی عرفانی در داستان های عطار.بررسی طرح واره های حرکتی، قدرتی، امتدادی و انتزاعی در داستان عارفانه در داستان عطار با تأکید بر نسخه مترپولین.سؤالات پژوهش: مفاهیم و معانی عرفانی در داستان های عطار چه جایگاهی دارد؟طرح واره های حرکتی، قدرتی، امتدادی و انتزاعی در داستان عارفانه عطار چگونه است؟
مدلسازی مفهومی ماهیت چندگانه طراحی در عرصه کسب و کار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنر/ هنرهای تجسمی دوره ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۲۴)
105 - 115
حوزههای تخصصی:
پژوهش های بین رشته ای مرتبط با صنایع خلاق از منظر کسب و کار، از جمله زمینه های پژوهشی نوظهور و روبه رشد هنر و طراحی در طی سالیان اخیر به شمار می روند. این مطالعه، به عنوان یک مطالعه کیفی، با مرور نظام مند پژوهش های شاخص و پراستناد طراحی، ماهیت چندگانه طراحی به عنوان یکی از گرایش های صنایع خلاق در دنیای کسب وکار را مدلسازی مفهومی نموده است و به درک بهتر وجوه مختلف حضور طراحی در دنیای کسب وکار کمک می کند. طراحی مقوله ای است چندبعدی که بسته به شرایط و زمینه استفاده از آن، تعاریف متفاوتی را می توان برای آن در نظر گرفت. بر همین مبنا، هدف اصلی این مطالعه، مرور جامع، خلاصه سازی، ترکیب و جمع بندی جریان های پژوهشی شاخص در زمینه طراحی و مدلسازی مفهومی ارتباط آن ها با حوزه کسب وکار بوده است. در این راستا، مروری نظام مند و چند مرحله ای بر روی مطالعات شاخص و پر استناد طراحی در پایگاه ها و جستجوگرهای علمی معتبر نظیر ساینس دایرکت، ریسرچ گیت، جی استور و گوگل اسکالر انجام شده است. در مرحله اول تعداد 127 مقاله مرتبط یافته شد، پس از مرور چکیده و نتایج این مقالات و پایش اولیه مقالات و حذف مقالات تکراری، تعداد 42 مقاله منتخب از بین آن ها انتخاب شده و مورد بررسی دقیق تر قرار گرفته اند. مطالب ارائه شده در این مقالات منتخب، پس از طی چند مرحله کدگذاری باز و محوری، ساختار مدل های مفهومی ارائه شده در این مقاله را شکل داده اند.
سر ستون های چوبی در معماری ایران: نگاهی جامع به سرستون های چوبی مساجد تاریخی آذربایجان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
42 - 53
حوزههای تخصصی:
سرستون های چوبی در مساجد چوبی، از عناصر مهم این گونه معماری و نمایانگر ذوق هنری و فرهنگی هنرمند یا معمار سازنده است. نمونه های قابل توجهی از این نوع آثار در شمال غرب ایران وجود دارد که تا به امروز مطالعات محدودی روی آن ها انجام شده و گویای ضرورت بررسی جامع در راستای معرفی است. هدف این پژوهشِ کاربردی بررسی سرستون ستاوندهای چوبی آذربایجان شرقی با تمرکز بر بررسی و تحلیل نمونه های مطالعاتی از منظر هنری و فنی است یعنی با تجزیه وتحلیل اجزای تشکیل دهنده سرستون های مطالعه شده، اجزای کامل، اشکال، ترکیب بندی و اتصالات و تکنیک ساخت این سرستون ها ارائه خواهند شد. روش پژوهش این مقاله توصیفی-تحلیلی است که به تفکیک فرم ، ویژگی های هندسی، فرایند ساخت و اجزای متشکله سرستون ها می پردازد و با مقایسه تطبیقی نمونه اجزای سرستون در مساجد تاریخی و چوبی منتخب مورد تحلیل و تطبیق قرار می گیرد. به سبب سازگاری و ماندگاری چوب در شرایط اقلیمی استان آذربایجان شرقی، استفاده از آن به عنوان یکی از عناصر شاخص معماری مورد استقبال بخشی از هنرمندان و معماران آذربایجان، به ویژه مناطق بناب، عجب شیر و مراغه بوده است. ظرافت و ابزارپذیری چوب منجر به خلق سرستون های فاخر با هندسه های بعضاً متفاوتی شده است. اگرچه در نگاه اول این سرستون ها مشابه یکدیگر به نظر می رسند، اما این بررسی نشان داد که به لحاظ هندسه، جزییات فرمی و همچنین آلات تشکیل دهنده سرستون ها، تفاوت هایی در بین آن ها وجود دارد و شایان ذکر است که این تفاوت ها، در تکنیک ساخت نمونه های مورد بررسی مشهود نبوده و از این رو فرایند ساخت در این موارد یکسان بوده است که می تواند ناشی از تأثیرپذیری هنرمندان از یکدیگر در خلق این آثار باشد.
بررسی وضعیت شاخص های تاب آوری شهری و تدوین عوامل مؤثر در ارتقای وضع موجود (مطالعه موردی: شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به تحولات گستره و مسائل غیرقابل پیش بینی، همواره محیطهای شهری با چالشها و مخاطرات متنوعی روبه رو هستند. با توجه به این وضعیت، بایستی شهرها همواره آمادگی مقابله با انواع بحرانها را داشته باشند. بر همین اساس وضعیت تاب آوری آنها بسیار مهم است. تاب آوری شهری توانایی سیستمهای شهری برای پاسخگویی به تنش ناشی از سوانح و بازسازی سریع پس از آن تعریف میشود. این موضوع در کلانشهرها به واسطه موقعیت، جمعیت و خدمات مختلف، دارای اهمیت بیشتری است. شهر شیراز نیز از این موضوع مستثنی نیست. بنابراین برنامه ریزی برای بهبود تابآوری این شهر، در مرحله اول نیازمند شناخت جامع از وضعیت تاب آوری آن دارد که در این پژوهش به عنوان هدف مورد تاکید است. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی و گردآوری دادهها از طریق روش پیمایشی است. ابزار گردآوری دادهها پرسش نامه بوده است. روایی آن از طریق جامعه نخبگان تایید و پایایی آن نیز با استفاده از ضریب کرونباخ بیشتر از 75/0 تایید شد. جامعه آماری پژوهش را متخصصان حوزه مدیریت و برنامه ریزی شهری تشکیل دادهاند. تعداد 110 پرسش نامه در سطح نمونه توزیع شده که از مجموع فرمهای توزیع شده، 103 پرسش نامه تکمیل شد. نتیجه نشان داد وضعیت تاب آوری اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و کالبدی شهر شیراز در سطح کمتر از 05/0 معنادار و از وضعیت مناسبی برخوردار نیست. بر اساس نتایج آماری، بهترین وضعیت مربوط به شاخص تعلق اجتماعی با میانگین 148/3 بوده و مابقی شاخصهای تاب آوری شامل مشارکت اجتماعی، آسیب پذیری اقتصادی، رفاه اقتصادی، بهداشت محیط، زیرساختهای شهری، کیفیت مسکن و بافت شهری در وضعیت ضعیفی شناخته شدهاند و نیازمند توجه و ارتقاء دارند. نتایج بخش مدلسازی تاثیر عوامل مختلف در ارتقاء و بهبود وضع موجود تاب آوری شهر شیراز نیز نشان داد که 17 عامل در این زمینه تاثیرگذار هستند. در این زمینه بیشترین نقش را تاثیر را دو عامل استحکام سازی ابنیه موجود از طریق مرمت کالبد و تحکیم پی با تبیین 99/0 و ارتقا و متنوع سازی مشاغل خرد با تبیین 86/0 دارند. در مجموع وضعیت تاب آوری شهر شیراز مناسب نیست، اما برخی عوامل و اقدامات میتوانند این شرایط را تغییر دهند. این عوامل شامل بخشهای مختلف اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و مدیریتی شهر شیراز است. در واقع نمیتوان به صورت تک بعدی، انتظار ارتقاء تاب آوری این شهر متصور بود.
بررسی کیفیت سالمندپذیری در گونه های مختلف زیستی (مورد پژوهش: گونه های ویلایی، آپارتمانی و خانه سالمندان منطقه 3 شاهرود)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مرمت و معماری ایران سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۷
۱۰۲-۸۳
حوزههای تخصصی:
با نظر به جایگاه سالمندی در فرهنگ دینی و با توجه به تاثیر معماری فضای زندگی سالمندان بر سلامت روحی و جسمی، در پژوهش حاضر تاثیر ویژگیهای کالبدی- فضایی در کیفیت سالمندپذیری فضا(فضای مطلوب سالمندان) مورد بررسی قرار گرفته است. عوامل کالبدی و مولفه های سالمندپذیری در قالب دو پرسشنامه طراحی گردیده است. نمره روایی پرسشنامه سالمندپذیری 841/0 و پرسشنامه عوامل کالبدی 501/0است. جامعه آماری سالمندان بالای 65 سال منطقه 3 شهر شاهرود و ساکنین خانه سالمندان ثامن الأئمه شاهرود هستند. تحلیل 120پرسشنامه با نرم افزار spss صورت گرفته است. آزمون کولموگروف-اسمیرنوف برای سنجش نرمال بودن متغیرها و آزمون های همبستگی پیرسون، Tمستقل،Tوابسته، Fلوین، تحلیل واریانس یک راهه، تعقیبی توکی و رگرسیون اجراگردیده است. ارتباط معنادار بین عوامل کالبدی- فضایی و میزان سالمندپذیری تایید شد اما واریانس تبیین شده در دامنه مطلوب قرار ندارد که به دلیل محدودیت های ذهنی و وضعیت جسمی ساکنین این مرکز قابل پیش بینی بود. نتیجه رگرسیون چنین نشان می دهد که مولفه امید به زندگی و سپس عدم تنهایی،کرامت، حس خانه و خودکارآمدی، بیشترین تاثیر را از کیفیت فضایی می گیرند، بنابراین با تامین ویژگی های کالبدی مورد سنجش می توان حس امید به زندگی را در بین سالمندان افزایش ارتقا داد. همچنین بر اساس نتیجه رگرسیون، منظر مناسب، دسترسی و عوامل عملکردی بیشترین ارتباط و تاثیر را برایجاد فضای مناسب برای اقامت سالمندان دارند. ارتباط معناداری نیز بین میزان مولفه های سالمندپذیری و محل اقامت سالمندان در سه دسته؛ خانه شخصی ویلایی، آپارتمانی و خانه سالمندان وجود دارد و خانه شخصی ویلایی نسبت به آپارتمان و خانه سالمندان، فضای مناسب تری برای سکونت سالمندان ارزیابی شده است.
تبیین نسبت و هم سویی هنر پاپ و پراگماتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
99 - 109
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین شاخصه های هنر پاپ رویکرد انتقادی آن نسبت به زیبایی شناسی ایدئالیستی است؛ علاوه بر این برخی نشانه ها حاکی از آن اند که می توان بین این جریان هنری و مکتب فلسفی پراگماتیسم قایل به نسبت هایی بود. با توجه به اینکه پراگماتیسم به دنبال پیامد های عملی امور است و معیار ارزیابی را وابسته به نتایج می داند، به نظر می رسد که بتوان آن را با خصوصیت های کارکردی هنر پاپ درنسبت دانست. پژوهش حاضر در هدف به دنبال شناخت و تحلیل نسبت های میان هنر پاپ و پراگماتیسم است؛ بر این اساس داده های ضروری به روش اسنادی گردآوری شده اند که در نهایت بعد از توصیف به روش کیفی مورد تحلیل قرار می گیرند. تلاش شده است تا در تحلیل داده ها، میان شاخصه های پراگماتیسم و هنر پاپ مطابقت صورت گیرد. براساس نتایج می توان چنین اذعان داشت که هنر پاپ به عنوان یکی از مهمترین جریان های هنری نیمه دوم سده بیستم علاوه بر مبانی نظری، از سیر ایده پردازی و انتخاب موضوع تا نوع متریال و کیفیات فرمی و اجرایی آثار در نسبتی مشخص با اندیشه پراگماتیستی است. نکته ی دیگر اینکه با توجه به نظریه ی هنر پراگماتیستی و تاثیرپذیری هنر پاپ از آن، همزمان نقد هنر هم از نقد ارزشی و داورانه گذر کرده و رویه ای نسبیت گرا و توصیفی اتخاذ می کند.
بی آبان آبادان
منبع:
منظر دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۷
3 - 3
حوزههای تخصصی:
یزد حداقل در عصر ساسانی، در نقطه ای مرکزی در ایران در تقاطع دو راه اصلی کرمان-ری و فارس-خراسان پدید آمده است. ساختمان فلات ایران در این نقطه، یزد را در شمار شهرهای کم آب قرار می دهد. اگرچه با افزایش جمعیت و مصرف بیشتر، کم آبی یزد از مشکل به بحران تبدیل شده است. از شیرکوه که منبع آب یزد است تا شهر، ۴۵ کیلومتر فاصله است. شهرهای تفت و مهریز چندین قرن پس از یزد در نزدیکی شیرکوه احداث شدند. یزد اما در ابتدا قلعه ای بوده برای حفاظت و تأمین خدمات راه که تدریجاً گسترده شد. وزن زندگی اقتصادی و نظامی وابسته به دو راه باستانی آن قدر بود که تا امروز، علی رغم دوری از سرچشمه آب، همچنان یزد نسبت به تفت و مهریز شهر بزرگتری است با شاخص های تمدنی و فرهنگی بالاتر از متوسط کشور. از جمله مظاهر تمدن باستانی ایران که در یزد مورد توجه جدی واقع شد و به نمونه های عالی خود دست یافت، آب بود. آب در یزد، این شهر آباد ولی بی آب، با دو معنا جایگاه یافت: آیه وجود و نماد خیر. از یک سو به عنوان مظهر وجود و کمال (افسانه آناهیتا) بود، و از سوی دیگر نماد صفات وجود کامل که در زمین جلوه گر می شد. بُعد نازل و معقول نقش آفرینی آب نمایش های گوناگون برای جلب توجه مخاطب به صورت آب بود. نمادهایی که در عناصر طبیعی، نقوش هندسی، نقش های طبیعت، زبان، آداب و امثال آن به دست انسان ها ساخته و پرداخته شدند تا راوی چیستی های نافع و سودمند آب در زندگی مردم یزد باشند. این رویکرد ضرورت تداوم حیات در ناحیه کم آب و ابزار حفاظت آب است.بُعد عالی و حسی نقش آب در یزد، ایجاد موقعیت های مواجهه با آب بود؛ خود آب. به نحوی که مخاطب بتواند جلوه های مختلف از آب را لمس کند. مواجهه حداکثری با موجودیت آب با صورت های گوناگون دستور کار توسعه ارتباط هستی شناسانه انسان با آب بود. شناخت ظرفیت های آب و ابعاد مختلفی که بتوان برای لمس و درک آن ها زمینه سازی کرد. ابداع فضاها و موقعیت هایی که ناظر بتواند از منظر آن ها به آب نظر کند.معماری یزد مظهر مشهوری از ظرفیت فرهنگی-تمدنی این شهر است که در عین بی آبی و قرارگیری در ناحیه ای خشک و بی آبان (بیابان)، توانسته به شاخص های برتر آبادانی دست یابد. رشد خانه های حیاط دار به مرکزیت آب نمایی که جوهر معماری خانه محسوب می شود از این سنخ است. در مسیر قنات هایی که از زیرِ زمین عبور می کردند، هرجا ممکن بود ارتباطی با آب برقرار شد تا در پایاب ها مردم حول آب گرد هم آیند. گودال باغچه ّایی که زمین را می شکافت تا در عرصه حیاط، جریان آب را به مثابه جلوه عنصر مثالی پیش چشم ساکنان آورد. آب نمای عظیم باغ دولت آباد، در محیطی کم آب جز زمینه ای برای تأکید بر شکوه آب توجیهی ندارد. با دقت در پویش شکل گیری معماری در یزد می توان گفت معماری در این شهر بر اساس منظره پردازی از آب و مواجهه انسان ها با آب برپا شده است.عکس روی جلد از نگارنده مربوط به کوشک باغ پهلوانپور در مهریز نمونه ای از منظره پردازی با رویکرد حداکثری کردن مواجهه با آب و طبیعت است. حالِ خوبی که ناظر در این فضا به دست می آورد ناشی از غوطه وری در منظر از طریق مواجهه و لمس طبیعت است.
در جستجوی نقاشی هایی با خطای بصری پیشرفته به روایت ابن هیثم در المناظر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
19 - 33
حوزههای تخصصی:
ابن هیثم در بحثِ خطای زبری در المناظر به نقاشی هایی اشاره می کند که در آن ها، حیوانات، اشخاص معین، گیاهان و دیگر عناصر بصری به طور طبیعی بازنمایی شده اند؛ از آنجا که در سده های 4و5ه.ق، نقاشی در تمدن اسلامی به چنان سطح واقع نمایی نرسیده بود، این پرسش مطرح است که ابن هیثم به کدام نقاشی ها اشاره می کند؟ اهمیت گزارش ابن هیثم، افزون بر آن که آگاهی ها از تاریخ نقاشی را گسترش می دهد، می تواند روایت چگونگی شکل گیری نقاشی در عصر رنسانس را نیز بپرورانَد. پژوهش در پی آن است که با استناد به گزارش های تاریخی و سنجش آن با کاوش های باستان شناسی در سده بیستم، نقاشی های روایت شده در المناظر را شناسایی کند. از نظر تاریخی، سخنان فارابی و مسعودی درباره نقاشی هایی مطرود در سده های آغاز مسیحیت، مهم ترین سرنخ های شناسایی آن نقاشی هاست. هم چنین، اقامت طولانی ابن هیثم در مصر از یک سو، و کشف و شناسایی نقاشی های مومی در نواحی صَعید (فیوم) از سوی دیگر، زمینه سنجش گزارش المناظر را فراهم می سازد. پژوهش با روش تحلیل تاریخی و تطبیق ویژگی های تکنیکی نقاشی با گزارش ابن هیثم، درپیِ شناخت همبستگی میان آن ها است. بنابراین، در نبود هرگونه آگاهی تاریخی از دیگر سنت های بازنمایی، می توان گفت نقاشی های مومی مصر، در چارچوب همان سنت بازنمایی پدید آمده بود که ابن هیثم در المناظر از آن سخن می گوید.
سهم معماری مدرن از الگوهای اصیل معماری برونگرای ایرانی-اسلامی گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
628 - 652
حوزههای تخصصی:
گیلان در شمال ایران با آب وهوایی معتدل و بارندگی زیاد، دارای گونه معماری ایرانی-اسلامی برونگراست؛ که الگوی ارزشمندی برای جهانیان است. به اقتضای تنوع جغرافیایی یگانه، معماری گوناگونی در ایران رایج است که به کارگیری جنبه های ارزشمند آن می تواند در جهان معماری مؤثر واقع شود. در مقایسه با گونه های معماری درونگرا و حاشیه خلیج فارس، پژوهش کم تری درمورد معماری برونگرا و تداوم مؤثر الگوهای برگرفته از ارزش های گیلان در معماری مدرن ایران انجام شده است. روش گردآوری و تبیین یافته ها در این نوشتار بر پایه روش دلفی است که از نظرات بیست نفر از نظریه پردازان برجسته معماری، شهرسازی، مرمت و پژوهش هنر استفاده شده است. یافته های پژوهش گویای آن است که معماری بومی گیلان حاوی الگوهای عینی و ذهنی ارزشمندی جهت آفرینش فضای معماری در دوران جدید است که با استفاده از «روش قیاس» توسط معماران مدرن قابل به کارگیریست. اجماع خبرگان در این پژوهش بیانگر سهم کم تر به کارگیری معماری مدرن ایران از گونه های برونگرا نسبت به درونگرا و سهم بیشتر آن نسبت به گونه حاشیه خلیج فارس در ایران است. هرچند که برونگرایی مورد تأکید طراحان در دو دسته اخیر نیز بیشتر مرجع اروپایی داشته است. برونگرایی گیلان دارای ارزش هایی منحصربه فرد در جنبه هایی چون نما، آرایه ها، مصالح، شیوه استقرار بنا، سازمان و تنوع فضایی، عملکرد، تفکیک و مرزبندی های فضا و ارتباط با طبیعت بوده و شایسته است تا سرمنشأ روش قیاس در طراحی قرارگیرد.اهداف پژوهش:گسترش مفاهیم و عناصر کاربردی در معماری برونگرای ایرانی- اسلامی گیلان.آموزش و تداوم عرضه ارزش های کهن، بومی و هنر اسلامی به نسل های نو در ایران و جهان.سؤالات پژوهش:الگوهای معماری برونگرای ایرانی- اسلامی گیلان چگونه الگویی است و چه تأثیری بر معماری مدرن داشته است؟میزان به کارگیری الگوهای معماری برونگرای ایرانی- اسلامی گیلان در مقایسه با دگر الگوهای بومی این سرزمین (درونگرا و حاشیه خلیج فارس) چگونه است؟