فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۴۱ تا ۲٬۱۶۰ مورد از کل ۲۹٬۴۳۱ مورد.
منبع:
پژوهش هنر سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
1 - 17
حوزههای تخصصی:
در عصر قاجار، مبلمان در معنای بسیط و نه صرفاً تداعی امروزی آن، نقش مهمی در فراهم آوردن آسودگی مردم داشت. به دلیل حضور گسترده منسوجات در این کاربرد، هدف مقاله پیش رو، بررسی طرح و نقش انواع پارچه های مورداستفاده در این مصداق است. جهت دستیابی به این هدف، با شناسایی مبلمان قاجاری، چگونگی کاربرد پارچه در آن ها مورد واکاوی قرار گرفته است. بنابراین، پرسش این است: در فضای نشیمن و استراحت منازل عصر قاجار، انواع مبلمان در چه قالبی تعریف می شود و پارچه های کاربردی در ساخت، تکمیل و تزیین آن ها از نظر طرح و نقش چگونه است؟ این پژوهش با رویکرد تاریخی و روش توصیفی تحلیلی شکل گرفته است. نتیجه گردآوری و تحلیل داده ها به صورت کتابخانه ای، با غور در اسناد تاریخی، ازجمله سفرنامه ها، نمونه پارچه های به جامانده و تصاویر مشتمل بر نقاشی و عکس، نشان داد که اصلی ترین مبلمان این عهد با کاربری منسوجات، مشتمل بر شکل های متحرک است و به صورت انواع جداره ای نرم (رختخواب پیچ، مخده، متکا، بالش، تشک، لحاف و پتو)، جداره ای سخت (میز، صندلی، کرسی) و کف پوش (روفرشی و سفره به وقت پذیرایی) معنی پیدا می کند. منسوجات کاربردی در مبلمان جداره ای نرم، به غیر از اقسام بدون طرح و نقش، واگیره ای، محرمات، قابی و افشان بود. در مبلمان جداره ای سخت، صور ترنج دار و واگیره ای غالب می نمود؛ هرچند انواع افشان و محرمات نیز به عنوان رومیزی استفاده داشت. درنهایت طرح های محرمات و ترنج دار به ترتیب برای روفرشی و سفره از رواج برخوردار بود. در تمام این موارد، نقش گیاهی پیشتاز میدان رقابت می نمود. البته طرح های محرمات و قابیِ بدون نقش نیز وجود داشت و گاه صور هندسی به تبعیت از شیوه نقش اندازی (چشمه دوزی) بر پارچه ظاهر می شد. درمجموع مشخص شد که برخی از انواع طرح های نه گانه پارچه های سنتی در ساخت مبلمان قاجاری دخیل نبوده اند و برخی دیگر مشتمل بر افشان، ترنج دار، واگیره ای، محرمات و قابی مورد بهره برداری بیشتر قرار گرفته بودند.
مطالعه ساختار گرافیک اطلاع رسان در مصورسازی شش نگاره از کتاب البلهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش هنر سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
1 - 18
حوزههای تخصصی:
گرافیک اطلاع رسان یا اینفوگرافیک، به عنوان شیوه ای نوین در بصری سازی اطلاعات، به کمک داده های علمی و توصیفات تصویری، سهم بسزایی در گسترش و توسعه علم در جوامع امروز دارد. به جهت تمایل مغز انسان به ثبت و فراخوانی اطلاعات به صورت دیداری، امروزه این شاخه از ارتباط تصویری از اقبال و محبوبیت فراوانی برخوردار است. منابع موجود در این حوزه، سرآغاز اینفوگرافیک را به کتب علمی و جغرافیایی غربی نسبت داده اند و کمتر توجهی به دستاورد غنی هنرمندان مسلمان در زمینه مصورسازی علوم و اطلاعات داشته اند. ازجمله نمونه چشمگیر این تلاش ها که بیانگر نگرش ساخت یافته هنرمند در هم آرایی هنر و علم است، کتاب "البلهان" (812 ه.ق)، کتابی در علم نجوم، طالع بینی و طلسم به قلم ابوالمعشر بلخی است. این پژوهش با بهره گیری از روش توصیفی و شیوه گردآوری اطلاعات کتابخانه ای، با هدف سنجش قواعد ساختاری اینفوگرافیک بر پیکره شش نگاره از نسخه خطی «البلهان» تدوین گشته است و به پاسخگویی این سؤال اصلی می پردازد که چگونه می توان اصول و قواعد ساختاری اینفوگرافیک را از میان داده های مصورسازی شده "البلهان" استخراج کرد؟ نتایج پژوهش حاکی از آن است که نظام های توازن، سلسله مراتب، تأکید، غلبه و ... که از اصول حاکم برگرافیک اطلاع رسان هستند، با موازین مصورسازی در این نسخه، همگام و هماهنگ است. همچنین، استخراج ویژگی هایی نظیر ارائه تصاویر دوبعدی، بازنمایی شمایل ها به صورت خطی، مینیمالیسم در بیان و پرداخت تصاویر و داده ها، استفاده از خطوط محیطی، ترکیب بندی تصاویر و نوشتار ها، استفاده از پالت رنگی محدود برای دریافت سریع اطلاعات، استفاده از نظام رمزگان شماره گذاری خاص برای جلوگیری از تعدد اطلاعات، طبقه بندی سطوح مخاطبان در نگاره ها، روایت پردازی، فونت های تیتر و سوتیتر متغیر، استفاده از موتیف های ثابت و تکرارشونده، تبعیت شمایل انسانی از نگارگری ایرانی، تعادل نظام متنی و نظام تصویری، از دیگر ویژگی های مصورسازی این نسخه ارزشمند است که در خدمت بصری سازی داده ها به کار رفته است.
تحلیل خیالی سازی نگاره انگشترسپاری در معراج
حوزههای تخصصی:
معراج ماجرای عروج رسول اکرم از مسجد الاقصی به آسمان ها است. در گروهی از نگاره ها که از معراج به تصویر کشیده شده، در برخی از آن ها پیامبر انگشتری را به سوی شیری غران پیش برده است گویا که قصد اهدای آن را به او دارند. از آن جا که در منابع معتبر اسلامی (شیعه و سنی) به حضور امام علی در معراج اشاره نکرده است، پس چگونه نگارگران ترغیب به خلق صحنه انگشترسپاری شدند؟ این نگاره ها، بدون داشتن پیشینه مکتوب و حتی احادیث معتبر به تصویر کشیده شده اند. این شیوه جانشینی نشانه ها در متن های تصویری (معراج نگاره ها)، به آداب اهدای حلقه قدرت به نشانه تعهد می تواند به صورت نمادین از فردی به فرد دیگر بسپارد. در این پژوهش که با روش توصیفی- تحلیلی و تطبیقی انجام و اطلاعات آن به شیوه کتابخانه ای جمع آوری شده است، ابتدا نگاره های معراج که عناصر علاوه بر تصویر پیامبر و براق، نگاره شیر و انگشتر هم در آن ها به تصویر کشیده شده و به اعطای انگشتر اشاره دارد، جمع آوری شده و سپس متون مذهبی که به صورت مستقیم و غیرمستقیم به این عناصر تصویری اشاره داشته اند، مطالعه و بررسی شده اند. به نظر می رسد شیعیان ایران، آن چه را در غدیرخم اتفاق افتاد و نادیده انگاشته شد، در مصورسازی معراج، جبران کردند تا پیمان ولایت علی را آسمانی اعلام کنند.
مناظره در «چیستی ربط سلام با اسلام»، و چگونگی فاعلیّت و تأثیر اصول و قوانین نتیجه شونده از این دو در هنر و معماری اسلامی گذشته، حال و آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
263-328
حوزههای تخصصی:
تحلیل ساختار و مضمون طرح قالیچه محرابی محفوظ در موزه توپقاپی بر اساس آراء کومار اسوامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۵
181 - 193
حوزههای تخصصی:
قالیچه های محرابی از جمله دستبافته هایی است که در دوره صفویه به طور گسترده طراحی و تولید شده است. ساختار کلی طرح این قالیچه ها دارای دو بخش است. بخش بالایی با استفاده از مضامین مذهبی و بخش پایین طرح نیز با استفاده از آرایه های اسلیمی و ختایی و درختان و گلها تزیین شده است. از جمله این قالیچه ها، قالیچه ی موجود در موزه توپقاپی است که با توجه به اندازه و تزئینات آن به نظر می رسد جهت مراسم عبادی استفاده می شده است. پژوهش حاضر با در نظر گرفتن نظریه کوماراسوامی، که تزئین و آرایه های بکار رفته در هنرهای سنتی را صرفاً جهت زیبایی ندانسته بلکه دلالت گر می داند، با هدف تحلیل ساختار و مضمون طرح قالیچه محرابی محفوظ در موزه توپقاپی صورت گرفته است و در پی پاسخ به این سوالات است که: 1. ساختار قالیچه محرابی موجود در موزه توپقاپی بر چه اساس و پایه است؟ 2. این ساختار و تزئینات آن، چه تأثیری در مضمون قالیچه داشته اند؟ روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای است و تفسیر و تحلیل ها بر اساس آراء کوماراسوامی صورت گرفته است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که این قالیچه دارای ساختاری چندبخشی در طراحی است و ساختار قالیچه مذکور با توجه به مقیاس های انسانی بافته شده است و هر کدام از این بخش ها، تزئینات و نقش مایه ها نیز با معنای کلی اثر در ارتباط هستند. بنابراین پیکره مورد نظر همچون عالم صغیر بوده که بازنمودی از عالم کبیر است. قالیچه محفوظ در موزه توپقاپی را با توجه به نظرات کوماراسوامی می توان زیر مجموعه هنرهای سنتی قرار داد که همه اجزای آن در خدمت یک کل هستند و قالیچه چون معبدی مقدس یا کیهان است که صورت، کاربرد و معنا بر تعالی و رهایی کامل دلالت دارند. این تعالی در قالیچه مورد نظر دربرگیرنده اندیشه تشیع است که در بالاترین نقطه -که همان محراب است- رخ می دهد.
بررسی تطبیقی آموزش معماری کشورهای امریکا و ایران؛ بر اساس سه نظریه یادگیری رفتارگرایی، شناخت شناسی و سازنده گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۱
99 - 124
حوزههای تخصصی:
آموزش و یادگیری معماری ازجمله مباحثی است که در سال های اخیر توجه بسیاری را به خود جلب نموده است. گره زدن آموزش معماری یا نظریه های یادگیری و ویژگی های هر کدام از آن ها، کمک زیادی به هدفمند نمودن آموزش و ارتقاء آن دارد. این پژوهش بر آن است که به تجربه آموزش معماری در دو کشور ایران و امریکا بر اساس سه نظریه رفتارگرایی، شناخت شناسی و سازنده گرایی بپردازد. روش به کار گرفته شده در این پژوهش از نوع کیفی و به شیوه پدیدارشناسی است و مبتنی بر نمونه گیری هدفمند 8 نفر از اساتید دانشگاه های کشورهای ایران و امریکا است. یافته های این پژوهش در قالب 2 کد تبیینی (تجربه فرد از آموزش آکادمیک و تجربه فرد از محیط آکادمیک)، حاصل استخراج از 115 کد توصیفی، 12 زیرکد تفسیری، 6 کد تفسیری، است. تجارب شرکت کنندگان در این مصاحبه نشان می دهد تفاوت آشکاری بین آموزش معماری کشورهای ایران و امریکا به عنوان کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته وجود دارد و آموزش معماری در ایران، در حال حرکت از ویژگی های نظریه رفتارگرایی به سمت شناخت شناسی و آموزش معماری امریکا، در حال حرکت از ویژگی های نظریه شناخت شناسی به سمت سازنده گرایی است.
بازاندیشی فرم و مفهوم در نقوش بازنمایانهٔ موجودات ذی روح کاشی های حرم امام رضا(ع) در عصر صفوی، با تأکید بر رواق گنبد الله وردیخان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای صناعی ایران سال ۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۱)
167 - 184
حوزههای تخصصی:
حرم مطهر رضوی یکی از مهم ترین مکان های مذهبی در جهان تشیع و ترکیب بی نظیری از هنرنمایی معماران و صنعتگران ادوار مختلف هنر ایران زمین است. چرایی حضور نقوش بازنمایانهٔ موجودات ذی روح در تزئیناتِ کاشی کاری موجود در آستان قدس رضوی و به ویژه تصویر بیش از 450 جانور نقش بسته بر رواق گنبد الله وردیخان در عصر صفوی، به رغم محظورات فقهی طرح شده در منابع مکتوب و دیدگاه های عُرفی آن روزگار، مسئلهٔ اصلی این تحقیق است. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی صورت گرفته و داده ها به شیوهٔ کتابخانه ای و مشاهدات میدانی گردآوری شده اند. در انجام پژوهش ضمن مطالعات تاریخی، نمونه ها به شیوهٔ تطبیقی نیز موردبررسی و تحلیل قرار گرفته اند. جامعهٔ آماری مورد پژوهش، تمام نقش مایه های موجود بر کاشی های صحن عتیق و رواق گنبد الله وردیخان از دورهٔ صفوی است؛ هم چنین برای انجام این تحقیق، پنج نسخه از کتاب عجایب المخلوقات و غرائب الموجودات اثر محمد زکریای قزوینی، مربوط به سده های نهم و دهم ه.ق نیز موردتوجه قرار گرفته اند. گمان می رود نقوش کاشی کاری های رواق و تصاویر نسخه های عجایب المخلوقات، به دلیل سابقهٔ تشیع زکریای قزوینی و سویهٔ آموزشی مطالب این کتاب و هم چنین علایق مذهبی الله وردیخان و سابقهٔ مسیحیت و رویکردهای شمایل گرایانهٔ او قابل تطبیق و مقایسه هستند. تفاوت محتوایی کتیبه های نوشته شده بر کاشی های رواق نیز که کارکردی آموزشی و مشابه شمایل های کلیساهای شرقی دارد، بر امکان این مقایسه می افزاید. با توجه به این شباهت ها و البته اهمیت جایگاه مذهبی حرم مطهر رضوی و بناهای پیرامونی آن در اعتقادات مذهبی شیعیان عصر صفوی، نویسندگان معتقدند بانی و سایر دست اندرکاران تزئین این بنا، با هدف تأمین توأمان دیدگاه های مذهبی و دیدگاه عوام، از نقوش به تصویر کشیده شده در نسخه های عجایب المخلوقات استفاده کرده اند.
خوانش بیش متنی عناصر نوشتاری در قالیچه محرابی موزه دفینه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
43 - 54
حوزههای تخصصی:
قالیچه های محرابی دوره صفویه از جمله گونه های قالی است که در سده نوزدهم میلادی به عنوان پیش متن سایر قالیچه ها در ایران و ترکیه مورد استفاده قرار می گیرد. از آن جا که بدون خلق قالیچه های دوره صفویه امکان خلق قالیچه های ادوار بعدی ممکن نبود، بنابراین، روابط میان این متن ها نه از نوع هم حضوری، بلکه از نوع برگرفتگی در نظر گرفته می شود. به نظر می رسد در این برگرفتگی، سبک یک سان و مضامین متفاوت است. لذا، در این برگرفتگی می توان شاهد دگرگونی های موضوعی و مضمونی بود. متن کلامی دراکثر قالیچه های صفوی برگرفته از آیات قرآنی است؛ ولیکن، متن کلامی در قالیچه موجود در موزه دفینه در دوره قاجار بیش تر شامل اشعار غنایی و تعلیمی می شود. حال پرسش این است: دگرگونی های موضوعی و مضمونی در قالیچه موزه دفینه در قیاس با قالیچه های دوره صفویه چگونه قابل تبیین است؟ هدف از این پژوهش، تحلیل نشانگان کلامی قالیچه موزه دفینه با تکیه بر بیش متنیت ژنت است؛ و با توجه به برگرفتگی این قالیچه از قالیچه های دوره صفویه، برای رسیدن به پاسخی مناسب با استفاده از رویکرد بیش متنیت و روش توصیفی و تحلیلی می توان به این نتیجه رسید که، رابطه این برگرفتگی در شکل کلی قالیچه همان گونی و از گونه پاستیش است. ولیکن، این برگرفتگی در عناصر کلامی از نوع تراگونگی و ترانزپوزیسیون است. با توجه به این تراگونگی می توان گفت، دگرگونی در بیش متن بیش تر تاکید بر مضمون است. چرا که این متون، سعی در بیان مضمونی متفاوت از سلوک و بقا و فنا فی الله را داشته و تلاش در نقد شرایط کنونی جامعه و یادآوری شرایط آرامش بخش و مفرح در دوره صفویه داشته است.
تبیین ارتباط بین مولفه های سازنده کیفیت فضای شهری و سرزندگی با کاربست الگوی مدلسازی معادلات ساختاری (نمونه مطالعاتی: خیابان معالی آباد شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۶
5 - 20
حوزههای تخصصی:
سرزندگی، شهر و فضاهای شهری را دربردارنده مفهومی همه شمول می گرداند و عبارت شهر برای همه مصداق می یابد. نگاهی اجمالی به فضاهای عمومی شهرهای امروز نشان می دهد که شهرها؛ حس دعوت کنندگی خود را از دست داده اند و خیابان ها به عنوان مهمترین مکان تعاملات اجتماعی و جنب و جوش شهری تنها به ظرفی برای فعالیت های ضروری شهروندان (رفت و آمد) تبدیل شده اند. بر این اساس هدف مطالعه حاضر تبیین رابطه مابین مولفه های سازنده کیفیت فضای شهری و سرزندگی با توجه به میانجیگری قرارگاه رفتاری می باشد. محدوده مورد مطالعه، پژوهش حاضر خیابان معالی آباد واقع در حوزه 6 شهرداری شیراز می باشد. حجم نمونه براساس فرمول کوکران 400 نفر تعیین و داده ها با استفاده از نرم افزار Smart PLS تحلیل گردید. نتایج حاکی از این است که مولفه های محیطی، اجتماعی- فرهنگی و قرارگاه رفتاری با در نظر گرفتن ارتباط متقابلشان، 4/47 درصد از واریانس سرزندگی شهری را در خیابان معالی آباد تبیین می نمایند.
تولید و تفسیر نشانه ها در هنر تعاملی بر اساس نظریه ی بودریار، مورد مطالعاتی آثار گروه تیم لب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
61 - 71
حوزههای تخصصی:
امروزه به کارگیری فن آوری های نوین در خلق آثار هنری به گسترش رویکرد های تعاملی در هنر دامن زده است. نگاه خاص ژان بودریار فیلسوف معاصر و از نظریه پردازان پست مدرن به جایگاه فن آوری در زندگی بشر امروز ، زمینه را برای بررسی نظرات او در هنر تعاملی فراهم ساخته است. به اعتقاد بودریار نشانه ها و رمزگان در جامعه ی پسامدرن بر همه ی شئون زندگی ازجمله هنرتسلط یافته و او به کرات نگرانی خود را از فراموش شدن واقعیت جهان در بین وانموده ها و نشانه ها بیان نموده است. هدف از پژوهش حاضر این است که با تکیه بر مفاهیم کلیدی نظریات بودریار همچون وانمایی و ارزش نشانه و با بررسی دو نمونه ازآثار تعاملی گروه طراحان تیم لب، به این پرسش پاسخ داده شود، چگونه بازتولید نشانه ها و وانمایی مد نظر بودریار در هنر تعاملی رخ می دهد؟ برای نایل آمدن به این هدف، از شیوه توصیفی- تحلیلی و گردآوری اطلاعات با استفاده از منابع مکتوب و دیجیتال استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد حضور و کنش مخاطب در هنر تعاملی و تفاوت دیدگاه و نحوه ارتباط او با اثر، نشانه های جدیدی را خلق کرده که بازتولید و تکثیر پذیری نشانه ها در کنار عواملی همچون تعامل، تخیل و حس مخاطب، منجر به محو تمایز بین وانموده و واقعیت و خلق نشانه های بی ارجاع به جهان واقع می گردد.
آسیب شناسی وضعیت طراحان فرش اراک در دوره معاصر بر مبنای نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
420 - 435
حوزههای تخصصی:
در بررسی وضعیت طراحان فرش اراک در دوره معاصر (دو دهه اخیر)، کاهش شدید تعداد طراحان و باقی ماندن شش کارگاه نیمه فعال در بازار سنتی شهر اراک نشان از وجود مسائل و مشکلاتی در جامعه طراحان فرش اراک دارد. با احتمال آنکه دلایل فراوان و متنوعی در ایجاد وضعیت کنونی طراحان فرش اراک دخیل است، روش نظریه زمینه ای به کار گرفته شده است تا از نظرات سلیقه ای اجتناب شود. بدین منظور، اطلاعات مورد نیاز به صورت مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته با جامعه آماری متشکل از شش طراح و همچنین شش تاجر یا تولیدکننده فرش گردآوری شده است. روش نمونه گیری طراحان، از نوع هدفمند معیاری و نمونه گیری تجار، هدفمند گلوله برفی است. مصاحبه ها طبق روند نظریه زمینه ای، ابتدا با کدگذاری باز در سطح اول منجر به تولید مفاهیم و در سطح دوم منجر به تولید مقوله های متعددی شده است. در ادامه، با کدگذاری محوری و تحلیل آ ن ها، وجود ده مقوله هسته ای در پیدایش وضعیت نامطلوب طراحان فرش اراک موثر است که با تقسیم مجموع این عوامل در سه سطح خرد (نحوه عملکرد طراحان)، میانی (وضعیت تجارت فرش اراک) و کلان (تولید و تجارت فرش ایران در عرصه جهانی) می توان چنین نتیجه گرفت که وضعیت موجود جامعه طراحان فرش اراک در شرایط نامطلوبی قرار دارد که بر مبنای پارادایم تئوری زمینه ای، بیشتر این عوامل به نحوه عملکرد خود طراحان (شرایط علّی) بر می گردد. از طرفی برخی آسیب ها نیز به طور غیرمستقیم برگرفته از مسائل تجارت فرش اراک و ایران (شرایط زمینه ای و تداوم روند حاضر) است. در نهایت پیامدهای این وضعیت نامطلوب، عدم نوآوری در طراحی فرش اراک و به تبع آن آسیب به پیکره تولید و تجارت فرش در این منطقه است.اهداف پژوهش:آسیب شناسی وضعیتِ موجودِ طراحان فرش اراک.شناخت عوامل شکل گیری و پیدایش آسیب های وضعیت موجود طراحان فرش اراک..سؤالات پژوهش:مهم ترین آسیب های وضعیتِ موجودِ طراحان فرش اراک کدامند؟پیدایش و شکل گیری آسیب های وضعیتِ موجودِ طراحان فرش اراک مربوط به چه عواملی است؟
تحلیل انتقادی گفتمان مسلط بر بازنمایی مولوی در نسخه ثواقب المناقب (برمبنای نظریه فرکلاف)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۵
59 - 73
حوزههای تخصصی:
نگارگری به عنوان هنری که در دوره پیشامدرن همواره در خدمت شاهان و حامیان قدرتمند بوده، رسانه ای برای بازنمایی پدیده ها تحت تاثیر گفتمان های غالب است. در این پژوهش که با هدف واکاوی تاثیر گفتمان های مسلط بر تصویرگری شخصیت مولوی در نسخه ثواقب المناقب به منظور رسیدن به درکی بهتر از سازوکار های نقاشانه و تاثیر و تاثر آنها در مواجهه با جریان های فرهنگی و اجتماعی صورت گرفت، کلیت پژوهش حول پاسخگویی به این سؤالات شکل گرفت که: 1. نگاره های نسخه ثواقب المناقب تهیه شده در مکتب بغداد عثمانی، از چه موضوعی و از چه موضعی سخن می گویند؟ و 2. آرایش عناصر بصری در این تصاویر چگونه شکل گرفته و پیام ایدئولوژیک در این آثار چگونه بیان تصویری پیدا کرده است؟ پژوهش حاضر با روشی توصیفی تحلیلی انجام شده و داده های مورد نیاز آن با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و بهره گیری از منابع دست اول تهیه شد. اطلاعات بدست آمده در این پژوهش بر مبنای نظریه تحلیل گفتمان فرکلاف مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و درنهایت بدین نتیجه رهنمون شد که موضع حامیان نسخه ثواقب المناقب و به تبع آن تولیدکنندگان و تصویرگران این نسخه، میانجیگری بین دو گفتمان تشیع و تسنن بوده و موضوعی که کتاب سعی دارد بدان پرداخته و آن را برجسته کند، نقش شگرف و انکارناپذیر مولوی در برقراری تعامل بین دو گفتمان مذکور است. در این راه ترکیب بندی استعلایی نگاره ها، جایگاه مولوی در هر نگاره، نسبت اندازه های او به سایر افراد، کل تصویر و حتی نسبت سر به تن او، بهره گیری از رنگ های نمادین ازجمله عناصر بصری ای بودند که هنرمندان به کار گرفته تا بر علو درجه مولوی، نقش مؤثر وی در گفتمان های تصوف، تشیع و تسنن، جایگاه او نزد همگان تأکید کنند که همه این ها حامل پیام ایدئولوژیک سیادت مولویه و به حق بودن ایشان هستند.
ارزیابی ریسک ایستگاه های مترو در مواجهه با تهدیدات انسان ساخت و مخاطرات طبیعی با روش رمکپ پلاس (مطالعه موردی: ایستگاه های خط یک مترو کلان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
53 - 73
حوزههای تخصصی:
زیرساخت حمل ونقل شهری به خصوص سامانه متروی کلان شهر تهران که روزانه برای جابه جایی میلیون ها نفر مورد استفاده قرار می گیرد، به عنوان یکی از حیاتی ترین زیرساخت های کشور شناخته می شود. هرگونه اخلال در فعالیت شبکه مترو می تواند به تأثیرات گسترده ای در سایر زیرساخت های مرتبط، از جمله شبکه حمل ونقل عمومی و سیستم توزیع برق داشته و همچنین به نارضایتی های اجتماعی منجر شود. در این راستا، در پژوهش حاضر دارایی های حیاتی (از جمله انسانی، فیزیکی و سایبری) ایستگاه های خط یک متروی کلان شهر تهران تحت ارزیابی ریسک به روش رمکپ پلاس قرار گرفته است. بازه گسترده ای از تهدیدات انسان ساخت و مخاطرات طبیعی و همچنین پیامدهای آنها به صورت کمّی در ایستگاه های مذکور مورد ارزیابی قرار گرفته است. با محاسبه مقادیر کمّی آسیب پذیری و احتمال وقوع رویدادها، عدد ریسک به صورت کمّی محاسبه شد. نتایج نشان دادند که خطرپذیرترین دارایی ها در میان سرمایه های فیزیکی و سایبری، سیستم سیگنالینگ، واگن های قطار، اتاق کنترل، پله های برقی، سامانه پست فشار قوی اختصاصی از شبکه توزیع برق و همچنین سیستم هدایت آب ایستگاه ها بودند. برای سرمایه های انسانی نیز مسافرین و کارکنان در بخش های سکو، ورودی های ایستگاه و سالن فروش بلیط مشمول خطرپذیرترین دارایی ها می شوند. همچنین مهم ترین تهدیدات و مخاطراتی که در صدر جدول پرتکرارترین و مخاطره آمیزترین ها بودند به ترتیب شامل تروریست ها (اعم از انتحاری و بمب گذاری گروهی)، وسایل نقلیه بمب گذاری شده در محیط ورودی ایستگاه ها، خرابکاری های فیزیکی و سایبری، آلودگی ها و دزدی سایبری برای بخش تهدیدات تروریستی و سیل و زلزله برای بخش مخاطرات طبیعی می شوند.
ارائه مدلی برای سنجش میزان خلاقیت اثر معماری بر اساس روش SAPPhIRE ؛ نمونه موردی: بناهای تجاری منتخب شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
241 - 259
حوزههای تخصصی:
خلاقیت از دغدغه های همیشگی هنرمندان و معماران در دوره های مختلف تاریخ بوده است. چالش ها و مشکلات معاصر، نیازمند پاسخ های جدید و متناسب با اقتضای زمان هستند. با علم به اینکه هدف نهایی معماری ایجاد مکانی برای زندگی مردم است، خلاقیت در این حوزه نیز باید در خدمت ارتقای کیفیت زندگی انسان و پاسخگوی مسایل جدید هر عصر باشد. از این رو دست یابی به مدلی نظام مند که امکان سنجش میزان خلاقیت اثر معماری را فراهم آورد و مولفه های تاثیرگذار این حوزه را معرفی کند، می تواند گره بسیاری از مشکلات حوزه انسان و محیط را بگشاید و در طراحی آثاری خلاق و ارزشمند نقش آفرینی کند. در این پژوهش ابتدا با رویکرد کیفی و روش استدلال منطقی به ارائه مدلی برای سنجش میزان خلاقیت اثر معماری پرداخته شد. در مرحله بعد با رویکرد کمی و روش پیمایشی، میزان خلاقیت 3 بنای تجاری منتخب شهر تبریز که در دهه اخیر و پس از به وجود آمدن نهضت ساخت مال ها طراحی و اجرا شده اند، محاسبه گردید. طبق یافته های پژوهش، خلاقیت دارای دو بعد اساسی نوآوری و فایده است. فایده معماری در پاسخ بنا به نیازهای انسان از محیط معنا پیدا می کند و نوآوری در میزان تازگی این پاسخ ها نسبت به معماری های حوزه مرتبط سنجیده می شود. در مدل ارائه شده، ابتدا به سنجش میزان رضایت از قابلیت های بنای معماری در پاسخ به نیازهای انسان از محیط پرداخته می شود. در مرحله بعد با تطبیق روش SAPPhIRE با محیط معماری، میزان نوآوری پاسخ های بنای معماری به نیازهای انسان، با استفاده از این مدل سنجیده می شود. نتایج به دست آمده حاکی از این است که در بناهای مورد مطالعه با تمهیداتی چون ایجاد ارتباط بصری بین طبقات، استفاده از فضاهای نیمه باز و ایجاد امکان فعالیت های متنوع برای اقشار مختلف، خلاقیت معماری ارتقاء یافته است. در نهایت میزان خلاقیت مجتمع لاله پارک 0.28، اطلس 0.25 و ستاره باران 0.20 محاسبه شد.
مطالعه تأثیر کارت پستال بر شکل گیری نقاشی های رئالیستی طبیعت بر دیوارنگاره های دوره قاجار (مطالعه موردی: خانه سلطان بیگم)
منبع:
مطالعات هنر سال ۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴)
99 - 118
حوزههای تخصصی:
در زمان حاکمیت قاجار بر ایران، ارتباطات گسترده و بیش از پیش شاهان قاجاری با کشورهای اروپایی، تأثیر بسزایی در حوزه هنر ایرانی داشته است. هدف از پژوهش حاضر، رسیدن به پاسخ این پرسش است که؛ ورود کارت پستال به ایران به چه صورت برروی سبک و مضمون دیوارنگاره های خانه سلطان بیگم تاثیر داشته است؟ پژوهش حاضر به روش توصیفی_ تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات با بهره گیری از کتب و پژوهش های گذشته و همچنین مطالعه میدانی، برروی 14 نقاشی دیواری خانه ی مورد مطالعه، انجام گردیده است. نظر به اینکه دیوارنگاره های خانه سلطان بیگم تهران، به عنوان یکی از ارزش های اصیل فرهنگی و تاریخی مطرح بوده و اطلاعات ارزشمندی را با خود همراه داشته است و با توجه به اینکه این نقاشی ها به عنوان هویت تصویری برهه ای از تاریخ این شهر است، بررسی نقاشی های اینگونه بناها از اهمیت خاصی برخوردار است و ضرورت انجام پژوهش را دوچندان می کند. پس از انجام تحقیق، این نتیجه به دست آمد که در زمان قاجار کارت پستال هایی که از فرنگ وارد ایران می شد، از چنان اهمیت و محبوبیتی برخوردار شد که به سرعت در فضاهای معماری و بر روی دیوار منازل بازتاب یافت و مورد استفاده قرار گرفتند. درباریان تصاویر کارت پستال ها را برروی دیوار منازلشان ثبت می کرده اند. در خانه سلطان بیگم نیز تصاویری از طبیعت کشورهای غربی در تالار اصلی آن یافت می شود. این تصاویر از طبیعت ایران نیستند زیرا بعضا در آن ها ساختمان هایی به تصویر کشیده شده است که معماری آن ها متعلق به انگلیس، سوئیس، فرانسه و روسیه می باشد.
مقایسه کاربرد هوش مصنوعی با روش های سنتی در تعیین سرزندگی فضاهای شهری در ایران(نمونه مورد مطالعه، شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
33 - 50
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: سرزندگی یکی از شاخص های ضروری برای ارزیابی جذابیت و پتانسیل فضاهای شهری است. این شاخص عمدتا با نوع و حجم فعالیت شهروندان مشخص می شود. معمولا ویژگی های محیطی بر رفتار عابران و در نتیجه سرزندگی فضاهای شهر تأثیرگذار است؛ اما تعیین کمیت این تأثیر به راحتی ممکن نیست. به همین دلیل، تاکنون روش های متعددی برای این منظور، مورد استفاده قرار گرفته است.
هدف: هدف این بررسی، تعیین قابلیت روش های سنتی و مدرن در زمینه تعیین سرزندگی فضاهای شهری بود.
روش: در این بررسی، با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی، وضعیت سرزندگی در بخشی از پنج خیابان نسبتا متفاوت(جنت، چمران، امام خمینی، مدرس و گلستان) در شهر مشهد، با شیوه های مختلف مورد ارزیابی قرارگرفت. به دلیل محدودیت های متعدد، تنها به مقایسه روش های نظرسنجی، ارزیابی میدانی و بهره مندی از روش هوش مصنوعی برای تحلیل تصاویر تهیه شده، اکتفا شد.
یافته ها: یافته های روش های به کار رفته نشان داد که به طور معمول، عرض و شفافیت، اثر مثبتی بر سرزندگی دارد و در بین روش های مورد استفاده، هوش مصنوعی به لحاظ هزینه های مادی و زمانی و آسانی تکرار از سایر روش ها بهتر است. اما به دلیل حساسیت نهادهای انتظامی و امنیتی، کاربرد آن در ایران و به طور مشخص شهر مشهد، بسیار مشکل می باشد.
نتیجه گیری: با توجه به قابلیت روش هوش مصنوعی و ضرورت ارزیابی سرزندگی فضاهای شهری در قلمروهای وسیع تر، بهتر است با هماهنگی نهادهای امنیتی و انتظامی، شرایطی فراهم گردد که کاربرد این روش تسهیل گردیده و قلمروهای گسترده تری از شهرهای ایران مورد مطالعه قرارگیرد.
صورت بندی نقد مکان از دریچه اقتصاد سیاسی؛ تدقیق امر «شهری-رابطه ای»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
1 - 27
حوزههای تخصصی:
بیان مسأله: مکان، لایه ای میانجی در قامت امر شهری-رابطه ای است. این برداشت هستی شناختی از مکان که از ظرفیّت مواجهه با ارتباطات پیچیده و منازعاتی محتمل برخوردار است، به منظور تدقیق، مستلزم مداقّه ای انتقادی است. آن وجهی از شهرگراییِ انتقادی مدِّ نظر است که این هستی شناختیِ بازتعریف شده را در بستر واقعیّات جامعه شهری از حیث بنیان های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بنشاند و مکان را در قامت یک انتزاع انضمامی تبیین نماید. اقتصاد سیاسی مکان توأم با آموزه های برآمده از نظریّه انتقادی، رهیافتی است در جهت نیل به این مهم.
هدف: تدقیق مفهوم «مکان در قامت امر شهری-رابطه ای» به میانجی مداقّه ای انتقادی در بنیان های سیاسی، اجتماعی و اقتصادیِ اثر گذار بر مکان های شهری
روش : پارادایم تلفیقیِ تحقیق مبتنی بر پسا اثبات گرایی و تفسیرگرایی است و واقعیّت های اجتماعی را به تبعیّت از ارزش های هنجاریِ مکان ، و نیز با مداخله مناسبات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، تفسیر و تحلیل می کند. نوشتار پیشِ رو با اتّخاذ یک معرفت شناسیِ هنجاری-انتقادی و راهبرد قیاسی، و با کاربست رهیافت کیفی و از مجرای مرور اسناد کتابخانه ای و تحلیل و بسط آرای نظری، در پی یک صورت بندی انتقادیِ منسجم نسبت به مفهوم مکان با هدف تدقیقش به مثابه امر شهری-رابطه ای است.
یافته ها و نتیجه گیری: «مکان به عنوان امر شهری-رابطه ای» در متن نیروها و مناسباتی قرار دارد که مُبیّن یک شیوه تولید مُعیّن اند. این نیروها و مناسبات از گذرِ نقد اقتصاد سیاسی به هشت سرفصل مشخّص ره می بَرند که مشتمل بر تبیین ارزش استفاده در مقابل ارزش مبادله در متن بت وارگی کالا، مالکیّت خصوصی در مقابل امر اشتراکی، انباشت سرمایه، حقِّ به شهر و نابرابری، دولت در مقابل بخش خصوصی، آکادمی و بازار، و ماهیّت دیالکتیکی مکان است. کارکرد موثّرِ مکان در قامت «امر شهری-رابطه ای» در متن شیوه تولید حاکم بر آن، منوط به برخی بالقوّه گی ها و نابالقوّه گی هایِ دخیل در تدقیق این هستی شناختی جدید از مکان است.
دستیابی به الگوی مناسب و اولویت بندی اصول TOD در مناطق مرکزی شهرها (نمونه مورد مطالعه: شهر بسطام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
81 - 92
حوزههای تخصصی:
TOD به عنوان راهبردی برای تسکین پراکنده رویی و توسعه پایدار، توجه بسیاری را جلب کرده و دستیابی به TOD تا زمانی که برنامه ریزی ها و توسعه های شهری بر مبنای حرکت اتومبیل تهیه و اجرا گردند، امکان پذیر نخواهد بود. در این پژوهش جهت دستیابی به الگوی TOD در شهر بسطام از روش توصیفی تحلیلی استفاده شده است، همچنین در بخش گردآوری اطلاعات با استفاده از روش کتابخانه ای و میدانی به بررسی مبانی نظری پژوهش پرداخته شده است، سپس معیارها بر اساس نظریه TOD مشخص و به منظور اولویت بندی اصول TOD در شهر بسطام از رویکرد AHP استفاده شده است. با توجه به اطلاعات به دست آمده، اصل اختلاط با وزن ۲۹۹/۰ دارای اولویت اول جهت بهبود شرایط شهر بسطام است و بعد از آن به ترتیب اصل نفوذپذیری، دوچرخه مداری، تغییر عملکرد، حمل ونقل عمومی، پیاده مداری، تعدیل تراکم و اصل یکپارچگی در اولویت های بعدی می باشند.
مطالعه مقایسه ای نقاشی های دیواری مقبره های منسوب به آقا سید محمد یمنی در «کیسُم» و «لیچا» گیلان بر اساس شناخت شخصیت هنرمند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۶
5 - 27
حوزههای تخصصی:
در شرق گیلان، دو بقعه منقوش منسوب به امام زاده سید محمد یمنی(ع) وجود دارد: یکی در روستای لیچای لشت نشاء و دیگری در روستای کیسُم آستانه اشرفیه. دیوارنگاره های این بقاع، شامل نقاشی های مذهبی عامیانه است. در بقعه لیچا، نام نقاش با امضای «مشهدی آقاجان لاهیجانی» مشخص است ولی در بقعه کیسُم، نام نقاش نامعلوم است. در هر دو بقعه، برخی خط نگاره ها و مجالس نقاشی شده از یک روایت، در نگاه اوّل شبیه هم به نظر می آیند و همین سبب شده است تا بعضی پژوهندگان، نقاش بقعه کیسُم را همان نقاش بقعه لیچا، یعنی «آقاجان لاهیجانی» معرفی کنند. هدف اصلی این پژوهش، مطالعه شناخت هویت نقاش هنرمند بقعه کیسُم است. از اهداف فرعی این مقاله، تعیین پیشینه و بازشناساندن دیوارنگاری های آسیب دیده براثر حریق در بقعه کیسُم است. سؤال های این تحقیق عبارت اند از: 1. بر اساس مطالعه مقایسه ای، چه شناختی از هویت نقاش بقعه کیسُم حاصل می شود؟ 2. کدام بقعه ازنظر پیشینه دیوارنگاره ها، متقدم بر دیگری است؟ این پژوهش با روش تحلیلی مقایسه ای انجام گرفته و شیوه جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی است و تجزیه وتحلیل داده ها نیز به روش کیفی است. نتایج این پژوهش نشان می دهد اگرچه کلیشه های استفاده شده در برخی کتیبه نگاری های دو بقعه، یکسان است، ولی برخلاف نظر پژوهندگان پیشین، نقاش گمنامِ بقعه کیسُم نمی تواند «آقاجان لاهیجانی» باشد؛ و دیوارنگاره های بقعه کیسُم را باید متأخر تر از دیوارنگاره های بقعه هم نام اش در لیچا دانست. همچنین استنتاج شد برای دیوارنگاری در بقعه کیسُم، از کلیش ه های ساخته شده از روی آثار «استاد رضا لاهیجانی» استفاده شده است.
بررسی جامعه شناختی مفهوم اقتصادِ فرهنگ و هنر
منبع:
مطالعات هنر سال ۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴)
7 - 35
حوزههای تخصصی:
امروزه فرهنگ و هنر در تولید سرمایه های اقتصادی و فرهنگی نقش مهمی ایفا کرده و به عنوان عامل پیشرفت جوامع در ابعاد مختلف شناخته می شوند. اقتصادفرهنگ و هنر حوزه ای نوپاست که از دهه 80 و 90 میلادی در غرب مورد مطالعه نظری و تجربی به ویژه از رویکرد اقتصادی قرار گرفته است. از آن جا که اقتصادفرهنگ حوزه ای میان رشته ای ست که تحت تاثیر شرایط اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی جامعه خود قرار دارد، و هم چنین دارای ابعاد اجتماعی و فرهنگی است که نمی توان از آن چشم پوشی کرد، لازم است از رویکرد جامعه شناختی به ویژه جامعه شناسی فرهنگی و اقتصادی نیز به آن توجه گردد. هدف مطالعه حاضر به شیوه ای نظری پاسخ به این سوال است که از رویکرد جامعه شناختی تعریف اجزای سازنده مفهوم اقتصادفرهنگ و هنر به تفکیک چیست، چه تعریفی از رویکرد جامعه شناختی می توان از اقتصادفرهنگ و هنر ارائه داد، این مفهوم چه تفاوتی با مفاهیم مشابه دارد و دارای چه مولفه هایی است. لذا از رویکرد جامعه شناختی اقتصاد به عنوان یکی از مهمترین اجزای نظام اجتماعی شناخته می شود که از نقش ها، روابط و شبکه های اجتماعی تشکیل و سرمایه اقتصادی تولید می کند. از سوی دیگر نیز ضمن عدم انکار تعاریف مختلف برای فرهنگ، در مفهوم اقتصاد فرهنگ و هنر بیشتر بر بعد مادیِ فرهنگ تأکید و اشکال فرهنگی (کالاهای هنری) در کنار فعالیت ها و محصولات فکری، اخلاقی و هنری مربوط به زندگی انسان مورد اعتنا قرار می گیرد که هدف آن نیز تولید سرمایه فرهنگی است. لذا از رویکرد جامعه شناختی، اقتصاد فرهنگ و هنر نظام منسجمی از نقش ها، موقعیت ها، شبکه ها، کنشگران و الگوهای ارتباطی است که هم در پی کسب بیشترین سرمایه اقتصادی است و هم می تواند به افزایش سرمایه فرهنگی از طریق تولید، توزیع و مصرف کالاهای هنری کمک نماید.