فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۴۴۱ تا ۳٬۴۶۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
اثبات تأثیر سنت تصویری چینی بر هنر ایرانی پس از حکومت ایلخانان مغول به نظریه ای غیرقابل انکار نزد پژوهشگران بدل شده است. وجود اژدها، ابرک و فرم های پیچکی به چینیان نسبت داده شده است؛ اما مقاله حاضر رویکردی متفاوت اتخاذ نمود. مبتنی بر این باور که این جهان، دنیای متن هاست، قصد دارد خرده متنی از کلان متن قالی بازوبندی عصر صفوی را خوانش نماید. به نظر می رسد تکیه بر ظرفیت های فرا متنی برای مطالعه نمودهای هنر ایران ضروری بوده و اندیشه های پیشین نیاز مبرم به بازنگری دارد پس با همین منظور فرضیه این است که نقش «رویارویی سیمرغ و ارقم» قالی محفوظ در متروپولیتن ارجاع به واقعیت تهاجم فرهنگ چینی نبوده و به جهانی نشانه ای از نظام نوشتاری ادبیات عامه، بخشی از سام نامه، ارجاع می دهد. تحدید فرضیه جهت روشن نمودن تحلیل نقش اینگونه قابل طرح است که هنرمند طراح بر اساس سام نامه نقشه قالی را رسم نموده و حال بر همان مبنا قابل تفسیر است. گونه این ارجاع نشانه ای (سیموسیس) بوده که موجب می شود تا نقش «رویارویی سیمرغ و ارقم» در قالی بازوبندی صریح و تک لایه ای نبوده و ضمنی و چندلایه باشد. با استفاده از متن سام نامه (متن مقدم و پیشین)، نقش «رویارویی سیمرغ و ارقم» قالی قابل رمزگشایی است. مقاله حاضر باهدف اجتناب از خوانشی تک بعدی و تک معنایی به تحلیل بینانشانه ای روی آورده تا معنای سیال نقش را بازیابد. نظام نوشتاری سام نامه مرجعی برای نظام تصویری قالی صفوی لحاظ شده است. پژوهش کیفی بوده و از انواع تحقیقات بنیادین نظری بوده و روشی توصیفی- تحلیلی دارد. نمونه مطالعاتی یک تخته قالی از مجموع بافته های داری محفوظ در موزه متروپولیتن متعلق به عصر شاه تهماسب صفوی است. یافته ها محصول فیش نویسی از منابع کتابخانه های و ثبت مشاهدات تصاویر موزه ای است که در بستر روش بینامتنیت تحلیل شده است. نتیجه آن که نقش «رویارویی سیمرغ و ارقم» ارجاعی برون فرهنگی (چینی) نبوده و به داستان نبرد سام با ارقم اژدها در سام نامه ارجاع می دهد. به بیانی دیگر با توجه به مطالعه بینامتنی، نقش «رویارویی سیمرغ و ارقم» مبتنی بر سام نامه بوده و دال بر ایرانی بودن بن مایه بوده و ارتباطی با نفوذ فرهنگ چینی ندارد.
ارزیابی نقش تحولات عملکردی و کالبدی بر کیفیت روابط فضایی در خانههای دوره قاجار (نمونه پژوهشی: تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقایسه نقش مایه های گیاهی کاشی های کاخ ویران شده جهان نما با سایر کاخ های صفوی اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاخ جهان نما در ابتدای خیابان چهارباغ، یکی از کاخ های معروف دوره صفوی است که همچون بسیاری از کاخ های دیگر این دوره، در عهد قاجار و به صورت مشخص، حکومت ظل السلطان به طور کامل ویران شد. با کاوش های باستان شناسی در محدوده تقریبی کاخ در سال 1394 علاوه بر مشخص شدن مکان دقیق آن، تعداد قابل توجهی قطعات کاشی هفت رنگ با نقوش گیاهی به دست آمد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی نقوش گیاهی به کاررفته روی کاشی های کاخ ویران شده جهان نما و دستیابی به وجوه اشتراک و افتراق میان این نقوش با نقوش گیاهی کاشی های کاخ های برجامانده دوره صفوی در اصفهان و شناخت م ؤلفه های شاخص آنها صورت گرفته است. سوالات پژوهش شناسایی نوع نقوش گیاهی غالب در کاشی های کاخ جهان نما و شباهت ها یا تفاوت های آنها با سایر نقوش گیاهی روی کاشیکاری های دیگر کاخ های دوره صفوی شهر اصفهان است. اطلاعات این پژوهش از طریق روش یافته اندوزی توصیفی-تحلیلی و تطبیقی و با گردآوری اسناد و متون کتابخانه ای از یک سو و از سویی دیگر، بررسی 141 قطعه کاشی مکشوفه از کاخ جهان نما و تطبیق آنها با نقوش کاشی های کاخ های عالی قاپو، چهل ستون و هشت بهشت انجام شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد در میان نقوش گیاهی به کار رفته در کاشی های کاخ جهان نما، نقوش اسلیمی و ختایی به ترتیب، بیشترین کمیت را داشته اند و نقش های یادشده، با زیر مجموعه های وسیع، نشان از مطابقت بسیار با سایر نقوش موجود روی کاشی های دیگر کاخ های اصفهان دارند. در هر چهار بنای مورد پژوهش، بیشترین شباهت را می توان در تلفیق نقوش اسلیمی با نقوش ختایی مشاهده نمود در حالی که در برخی بخش ها، نقوش ختایی به صورت منفرد و تنها در یکی از کاخ ها به کار رفته اند.
تطبیق الگوی سنت گرایی معماری با زبان الگوی کریستوفر الکساندر (رهیافتی بر تدوین فرآیند محور، نظام الگوی سنتی معماری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نیمه دوم قرن بیستم میلادی، از جمله جریان های مهمی که نقدی ماهوی را نسبت به بنیادهای نظری مدرن وارد نمود، مکتب سنت گرایان معنوی بود. نوشته های ایشان در حوزه هنر، علی رغم اینکه در تبیین جایگاه هنرمند و ریشه های باطنی و مبانی حاکم بر آثار معماری سنتی، از نخستین و پراهمّیّت ترین گام های محقّقان غیرغربی تا به امروز محسوب می شد؛ امّا به سبب فیلسوف بودن و جامعیّت رویکرد غالب این متفکّران، شاهد نگاه کلّی به ماهیت الگوهای هنر و معماری سنتی بودیم که کم تر در حوزه روش شناسی، به چگونگی تحقّق مبادی سنت در چهارچوب یک اثر در زمینه خاص زمانی و مکانی خود پرداخته است. وجود این ابهام؛ بیش ازپیش، به فضای آشفته حاکم بر مطالعات نظری معاصر تاریخ معماری از منظر سنتی و چهارچوب انتظام بخش حاکم بر آن دامن زدن است. از دیگر سو و در همین زمان، شاهد ظهور محقّقانی متخصّص چون کریستوفرالکساندر بوده که در نقد رویکرد مدرن، به تبیین روشمندتر، عینی تر و فرایند نگرتر از الگوها در زمینه طرّاحی معماری دارای کیفیت همّت گماردند. پژوهش پیشِ رو در تلاش است با بهره گیری از روش تحقیق مطالعات تطبیقی و شیوه الگوی جرج بِرِدی، به مقایسه دو نظام الگویی مذکور و بیان نقاط اشتراک و افتراق این دو دیدگاه در سه محور کلی ماهیت، ساختار و سازوکار بپردازد. سپس با در نظر گرفتن ویژگی های ممتاز و مرتبط هرکدام با مسئله تحقیق و تنظیم چهارچوب سه گانه تحلیلی (سلسله افعال ساختارمندی، اعمال و ترجمان)، در تلاش است تا تطبیق بیان خوانا و فرآیندگونه الکساندر با ساختار معنایی حاکم بر الگوی معماری سنتی، امکان توانمندسازی و وضوح بیش تر نظام الگویی سنت گرایان معنوی در قالب شبکه نظام الگوهای سه گانه انسانی (فضایل ذاتی معمار)، فعلی (کیفیات فعلی) و کالبدی (خصلت های روحانی، رمزگرایانه و زیباشناسانه) میسر سازد.
میراث تاریخی پوشاک ایران، سفر در اعماق فرهنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۸
37 - 44
حوزههای تخصصی:
پوشاک ایران میراث تاریخ ارزشمند ی از فرهنگ مرد مان سرزمینی است که خود به تنهایی فرهنگ غنی ایرانی را به همراه د ارد . اگرچه پوشاک به عنوان یکی از جاذبه ها و مؤلفه های گرد شگری لقب گرفته است، با این حال می توان نگاهی فراجاذبه ای به آن د اشت، نگاهی که پوشاک را به خود ی خود فرهنگ می د اند . میراث تاریخی پوشاک ایران، تمرکز بر مؤلفه های فرهنگی نیست، نگاهی از د رون به عمق فرهنگ است. نگاهی از د رون به بیرون، که سیر و سفر د رون فرهنگ را شکل می د هد . فرهنگ پوشش ایرانی نمایانگر رفتار، آد اب و آیین ها، سبک تفکر و زند گی مرد مان ایرانی د ر طول تاریخ است. فرهنگ د رون پوشاک ایرانی، به همراه تمامی ویژگی های ظاهری که به بینند ه آن انتقال می یابد ، د ر برگیرند ه احساساتی است که هم به د یگران منتقل می کند و هم خود به عنوان یک ایرانی با آن ارتباط حسی برقرار نمود ه و آن را د رک می نماید . د ر بطن آن ارزش ها، هنجارها، باورها و اعتقاد اتی نهفته است که فرهنگ یک سرزمین را شکل می د هند . این نوشتار میراث تاریخی پوشاک ایران را از زمان باستان تا د وران پهلوی به شیوه کیفی و روش اسناد ی بررسی کرد ه و سیر فرهنگی آن را تحلیل می نماید . نتایج حاکی از این مطلب است که پوشاک ایران به عنوان یک میراث ماند گار ماهیتی فراپوشش د اشته، بیانگر ارزش های ماد ی و معنوی است که وقار، نظیف بود ن، زیبابود ن، مؤلفه های زیبایی شناختی، رنگ شناسی، تمسک و هم سویی با طبیعت، انسان د وستی، تفکر و اند یشه ورزی، تعاد ل، انعطاف پذیری و تعالی انسانی را روشن می نماید ؛ این امر به مثابه سیروسفر به د رون باورها و اعتقاد ات فرهنگی است که د ر عمق پوشش ایرانی حیات د ارند . واژگان کلید ی| میراث تاریخی، پوشاک ایرانی، فرهنگ، گرد شگری.
معناشناسی خرد عرفی و تأثیر آن در بازیابی هویت مجتمع های مسکونی (مطالعه موردی: مجتمع های مسکونی شهر ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
35 - 48
حوزههای تخصصی:
توجه به خرد عرفی، به عنوان یکی از عوامل مهم و مؤثر در رابطه تجربی انسان-محیط از مسائلی است که در پژوهش ها و فرایندهای طراحی معماری کمتر به آن پرداخت شده است. مقاله حاضر باهدف ایجاد محیط های مسکونی باکیفیت، به بررسی و شناسایی تأثیر مؤلفه های خردعرفی بر شکل گیری هویت مکان می پردازد. مقاله حاضر ازنظر نوع تحقیق: کیفی و کمی، ازنظر راهبرد: تفسیری- تحلیلی، ابزار جمع آوری داده ها مشاهده و مصاحبه و روش تحلیل داده ها همبستگی هست. نتایج پژوهش، ارتباط معنی دار بین خرد عرفی و هویت مکان را به اثبات می رساند. بین مؤلفه های خرد عرفی و مؤلفه های هویت مکان، بالاترین رابطه معنی دار همبستگی مربوط به مؤلفه الگوی رفتاری-کالبدی و در سطوح بعدی، مؤلفه های خاطرات جمعی و رضایتمندی هست. در طراحی معماری، چهار سنجه به ترتیب: خوانایی فرم، مصالح بومی و تنوع فعالیتی و بصری بیشترین عوامل تأثیرگذار هست.
مطالعه باغات یزد با تکیه بر متون تاریخی از پیدایش تا دوره صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۹۶)
146-120
حوزههای تخصصی:
یزد به واسطه اینکه کمتر دچار فراز و نشیب های اجتماعی شده، معماری در یک بستر آرام به استمرار و تداوم خود ادامه داده است. دور بودن از دغدغه های امنیتی و ایجاد آرامش نسبی در طی قرون میانی و حفر قنوات متعدد، زمینه را برای ظهور باغ در شهر یزد فراهم نموده است. با توجه به کاربرد زیاد باغ در متون تاریخی یزد و عدم انجام پژوهشی درباره باغ های قرون میانی یزد، در این مقاله به این موضوع پرداخته شده است. هدف این مقاله پاسخ گویی به این سوال است که به استناد متون تاریخی باغ های یزد دارای چه ویژگی هایی هستند و مؤلفه های سازنده این باغ ها چه بوده است؟ روش تحقیق این مقاله بر مبنای اسناد و مدارک تاریخی و همچنین مطالعات کتابخانه ای است. روش این پژوهش تحلیلی-تاریخی و منبع اصلی آن، منابع تاریخی مانند کتاب «تاریخ یزد» و «تاریخ جدید یزد» و «جامع مفیدی» است. این مقاله باغ های تاریخی را از جنبه های عملکردی، شکلی، اجزاء و عناصر معماری مورد کنکاش قرار داده است. محدوده تاریخی این پژوهش از زمان پیدایش یزد تا قرن دهم هجری بوده و شامل باغ های قرون اولیه هجری، دوره آل کاکوئیه، اتابکان، آل مظفر، تیموریان و صفوی است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که باغ های یزد دارای ویژگی های محلی هستند که در این ناحیه رواج داشته است. شیوه های معماری و تزیینات بومی در داخل ساختمان باغ ها به کار گرفته می شده است. همچنین تحولات باغ ها در طول تاریخ و به کارگیری فعالیت های متنوع در باغ های یزد نشان از چند عملکردی بودن برخی باغ ها دارد. در نهایت حاکمان محلی و اشراف به عنوان بانی های باغ ها نقش اصلی در حفر قنوات و در نهایت شکل گیری باغ های تاریخی داشته اند.
تقابل و تعامل اصالت معنایی و مصالح مدرن ساختمانی در آثار معماری امروز ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
62-42
حوزههای تخصصی:
اهداف: طراحی معماری اصالت مدار با تأکید بر شناخت معنای اصیل معماری بومی قابل ارزیابی است. از این رو تعامل معانی گذشته و نوین معماری از طریق تداوم اصالت با استفاده از مصالح نوین، در دنیای امروز جایگاه بالایی دارد. این پژوهش با استفاده از اثرگذاری اصالت بر نمای ساختمان، به تبیین رابطه الگوهای اصیل گذشته در ساختار نماهای امروزی با مفاهیم نوین فناوری آینده می پردازد. الگوهای تعاملی که ساختارهای کالبدی و معنایی نمای ساختمانی را در معماری امروزین تداوم می بخشند. ه دف از ای ن مقال ه بازشناسی و تحلیل الگوهای روزآمد در تعام ل ب ا دو مفه وم اصالت گذشته و فن اوری آینده در شیوه به کارگیری از مصالح در نماهای ساختمان های معاصر ایران است و در پی پاسخ به این سوال است که مفهوم "اصالت مندی" با "ساختار فناوریِ روزآمد" در نمای معماری همگام قدم برمی دارند یا در تقابلند؟ روش ها: به منظور رسیدن به اهداف پژوهش، فرآیند تحلیل و ارزیابی با انتخاب آثار شاخص معماری و نحوه استفاده از مصالح در نما پیش می رود. این پژوهش سعی دارد با مطالعات کیفی، نمای ساختمان های شاخص را از حیث مصالح مورد بررسی قرار داده و با بهره مندی از منطق فازی به عنوان یک تئوری سیستماتیک، به ارزیابی میزان تعامل مصالح و اصالت نمای ساختمان پرداخته است. یافته ها: ابتدا تعدادی از آثار الگوگرا و اصالت مدار با هدف شناخت مصالح نوین مورد تحلیل قرار گرفت، سپس چگونگی تجلی شاخص های اصیل در طرح نما به تفکیک مطالعه شد. در انتها حضور مفهوم گذشته در فرآیند بهره گیری از مصالح در نما مورد ارزیابی قرار گرفت. نتیجه گیری: دستاوردهای پژوهش نشان دهنده آنست که به کارگیری مصالح سنتی در کنار فناوری روزآمد؛ روند تعاملی ای میان الگوهای اصیل گذشته و رویاهای آینده برقرار می کند. الهام از الگوهای اصیل و پایدار معماری ایرانی با بیان امروزی، رویکردی موثر در خلق معماری سرآمد است.
بازشناسی پیکر بندی فضایی و چیدمان اجتماعی در معماری شهر سوخته برپایه رویکرد چیدمان فضا (نمونه های موردی: ساختمان 1 از دوره II, III و ساختمان 20 از دوره IV)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چیدمان فضا، یک رویکرد پژوهشی ساختارگرایی در معماری است که با مطالعه ی فنوتایپ(ساختار) و درک ژنوتایپ(کارکرد)، امکان تفسیر پیکربندی فضایی و سازمان اجتماعی را در محیط های ساخته شده فراهم می کند. بقایای معماری به جای مانده از گذشته، شاخصه ای مهم در جایگاه های باستان شناختی محسوب شده و مهم ترین یافته در به کارگیری رویکرد چیدمان فضا هستند. این که بناهای پیش از تاریخی تا چه میزان از قابلیت ارائه پیکربندی فضایی و چیدمان اجتماعی برخوردارند یا رویکرد چیدمان فضا تا چه حد قادر به شناسایی، ادراک و تفسیر آن ها در ساختارها و استقرارگاه های پیش از تاریخی و آغاز تاریخی است؛ اطلاعات بسیار کمی وجود دارد. مطالعات پیشین- جز موارد اندک- استفاده از رویکرد چیدمان فضا را نه در خانه ها یا مناطق جمعیتی پیش از تاریخی و آغاز تاریخی بلکه در دوران متأخر و معاصر لحاظ کرده اند. مقاله پیش رو با به کارگیری روش چیدمان فضا و استفاده از ابزارهای مشاهده، برداشت های میدانی، اسنادی، نرم افزارهای ای گراف و دپس مپ، به قیاس تحلیلی پیکربندی فضایی و چیدمان اجتماعی ساختمان های شماره ی 1(دوره های II و III ) و 20 (دوره ی IV ) شهرسوخته پرداخته و شاخص های عمق، مرتبه نسبی، هم پیوندی، کنترل و نوع فضا را از منظر ارتباط و نحوه ی دسترسی، خصوصی و عمومی بودن بررسی کرده تا به دو پرسش: الگوی پیکربندی فضایی در ساختمان های شماره 1 و 20 شهر سوخته چه تفاوت هایی با یک دیگر دارند؟ و چه ارتباطی بین پیکربندی فضایی و چیدمان اجتماعی آن ها وجود دارد؟ پاسخ دهد. مطالعه ی تحلیلی-تطبیقی ساختمان های 1 و 20 شهرسوخته آشکارا نشان گر آن است که ساختمان شماره ی 1 از عمق بیشتر و متعاقباً از درجه خصوصی بودن بالاتری برخوردار است که می تواند به طبقه ی اشراف یا فردی با موقعیت اجتماعی بالا تعلق داشته باشد؛ اما ساختمان شماره ی 20 دارای حرکت، هم پیوندی و اتصال بیشتری است بنابراین نمی توان آن را فقط به مثابه بنای کاملاً خصوصی لحاظ کرد احتمالاً این بنا، ساختمانی با درجه ی عمومی تر بوده است.
واکاوی فرآیند تأویل در معماری خُرده فرهنگ از منظر نشانه شناسی اومبرتو اکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر فهم چگونگی تأویل بناهای معماری خرده فرهنگ ها از طریق بسط رویکرد نشانه شناسی اومبرتو اکو به این حوزه است. پارادایم این پژوهش تفسیری است و قصد دارد پدیده معماری خرده فرهنگ ها را با دقت تفسیر کند و بر اساس تحلیل مفاهیم و نظریه پیش رفته است. تحلیل ها نشان دادند تأویل بناهای معماری در خرده فرهنگ ها به سه دلیل با تأویل بناهای معمول متفاوت است: اول. در رمزگان فرآیندی، نحوی و معنایی. در رمزگان فرآیندی عناصر رمزگان سیستمی اول به رمزگانِ سیستمی ناشناس پیوند زده می شود. این ناشناس بودن شکل گیری تأویل را به تأخیر انداخته و به همین دلیل این امکان را می یابد که ظاهری خلاقانه به خود بگیرد. در رمزگان نحوی این امکان وجود دارد که همنشینی متفاوتی از اجزاء معماری شاهد باشیم. در رمزگان معنایی معمولاً صورت های بیانی فرهنگ اکثریت و فرهنگ اقلیت تلفیق شده و به صورت محتوایی خرده فرهنگ دلالت داده می شوند. دوم. دانشی که براساس آن دال ها به مدلول هایی در ذهن مخاطب دلالت کند، خرده فرهنگ پشتوانه تاریخی ندارد و به همین دلیل جز برای جمعیت اندک مردم گروه اقلیت برای دیگران مبهم و گنگ خواهد بود و تنها با مطالعات تاریخی و فرهنگ شفاف خواهد شد. سوم. شناخت اصول و معیارهای خرده فرهنگ براساس صورت های بیانی و محتوایی است.
خوانش منظر شهری سمنان و دامغان بر اساس عناصر سازمان فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۹
27 - 38
حوزههای تخصصی:
مفهوم شهر، شناختی به عنوان یک موجود مستقل، غیرقابل تقسیم و در تعاملی دائمی با اندام های مختلف تشکیل دهنده خود است. وجهی از مفهوم اجتماعی است که شهر را در یک نظم سیستمی با حفظ استقلال اجزاء، به هم پیوند می دهد. تعریف اجزاء و نوع پیوند آنها به فاکتورهای اجتماعی، طبیعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، کارکردی و فیزیکی وابسته است که در یک رابطه سیستمی، توسعه و حیات شهر را در طول تاریخی توضیح می دهند. در شهرهای سمنان و دامغان، بنیان شکل گیری شهر آب بوده است. سازمان فضایی شهر و تعریف عناصر شهری و رویدادها و مراسم شهر در ارتباط با آب شکل می گرفته است. در کنار دلایل و انباشت های عینی و ذهنی جاری در شهر که معنای کلیت آن را خوانش می کنند، در شهرهای مذکور، عنصر طبیعی آب به عنوان مهمترین عامل در تعریف عناصر سازمان شهر است. با حضور درخت در فضای شهر، رابطه ای تکاملی و معنادار دارد و در انطباق با مفاهیم و سایر اندام های عینی شهر به خوانش منظر شهری از طریق عناصر سازمان فضایی کمک خواهد کرد. بنابراین این مقاله با هدف شناسایی و رابطه سازمانی عناصر منظر شهری، از طریق مطالعات و مشاهدات میدانی به دنبال پاسخ به این سؤال است: چگونه عناصر منظر شهری سمنان و دامغان بر اساس عناصر سازمان فضایی شهر خوانش می شوند؟ در راستای پاسخ به این سؤال، با دیدگاهی کل نگر، براساس منابع کتابخانه ای و انطباق آنها با مشاهدات میدانی، مصادیقی از شهر خوانش شدند که بتوانند مفاهیم عناصر سازمان فضایی را روایت کنند. علاوه بر مصداق های فیزیکی و کارکردی در تعریف عناصر سازمان فضایی شهر -مرکز، قلمرو، کل های کوچک و ساختار، زیرساخت آبی و درخت به عنوان عناصر طبیعی، در تکمیل و خوانایی عناصر سازمانی شهر، از وجوه متمایز و مهم سازمانی سمنان و دامغان با سایر شهرهای ایرانی هستند.
شناسایی عوامل مؤثر بر هویتمندی نماهای ساختمانی در محورهای تاریخی (مورد مطالعه :خیابان شهید قامت بیات زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۵ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۸
61 - 78
حوزههای تخصصی:
با عنایت به اهمیت موضوع هویت نماهای شهری و علیرغم تبیین آن در محافل نظری و مدیریتی، همچنان در عمل فاصله زیادی با نماهای مطلوب وجود دارد. این پژوهش با بررسی خیابان شهید قامت بیات در شهر زنجان به دنبال تأکید بر لزوم هویتمندی نماها در محلات تاریخی و شناسایی عوامل مؤثر در ارتقای هویت در سیما و منظر خیابانی می باشد. نوع پژوهش بر مبنای هدف، کاربردی و جمع آوری اطلاعات آن بر پایه مطالعات کتابخانه ای، مشاهده و برداشت میدانی انجام گرفته است. روش تحقیق مبتنی بر بهره گیری از روش های کمی و کیفی (تحلیل آمیخته) بوده و تجزیه وتحلیل اطلاعات به صورت کمی و با استفاده از نرم افزار spss انجام پذیرفته است. جامعه آماری پژوهش را 230 نفر از ساکنین محله زینبیه زنجان تشکیل می دهند که به عنوان نمونه آماری انتخاب شده اند. نتایج این پژوهش توجه هم زمان به ابعاد سه گانه سازنده هویت (کالبدی، بصری، معنایی) را الزامی دانسته و بیان گر این مسئله است که در طراحی و ساماندهی نماهای خیابانی مستقر در بافت های تاریخی توجه به زمینه کالبدی و برقراری انسجام و پیوستگی بین قسمت های مختلف، پرهیز از اغتشاش بصری جداره ها، افزایش خوانایی سازمان فضایی و تعاملات اجتماعی در عرصه های عمومی از طریق شکل گیری فعالیت های جمعی، شناسایی تمایزات محلی خیابان مذکور از خیابان های اطراف و تأکید و تقویت آنها، از موارد مهم در راستای دستیابی به اهداف این پژوهش است.
ابعاد ، عوامل و فرایندهای موثر بر وقوع سیلاب در شهر ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۵ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۰
1 - 19
حوزههای تخصصی:
موقعیت جغرافیایى شهرهاى ایران بیانگر این امر است که با توجه به قرارگیرى شهرها در مسیر حوضه هاى آبریز مختلف ضرورت پیش بینى هاى لازم براى سیلابها و مدیریت آن احساس مى شود و مى بایست شهرسازان ، برنامه ریزان شهرى و مدیریت شهری، زمین شناسان و جغرافیدانان به بررسى دقیق علل و عوامل ایجاد این بلایاى طبیعى در مناطق شهرى بپردازند. مقاله حاضر که از نوع کاربردی و روش بررسی آن توصیفی – تحلیلی و پیمایشی است به بررسی علل و عوامل موثر در وقوع سیلاب شهر ایلام با استفاده از نرم افزار ایکسپرت چویس پرداخته است. با توجه به شاخص های منتخب(مدیریتی،طبیعی ،کالبدی،اقتصادی و اجتماعی فرهنگی)؛در بین ابعاد اصلی، شاخصهای گروه مدیریتی با وزن 0.343 از نظر صاحبنظران بیشترین اهمیت را داشته است و پس از آن شاخصهای طبیعی و کالبدی در رتبه دوم و سوم درجه اهمیت وزنی قرار دارد. همچنین پرسش شوندگان برای شاخصهای اقتصادی و اجتماعی- فرهنگی به ترتیب با اهمیت وزنی 0.162 و0.134 کمترین تاثیر گذاری را قائل شده اند.براساس تحلیل داده های به دست آمده در بین شاخصهای ابعاد مدیریتی ، بیشترین اهمیت برای تخصص گرایی با ضریب اهمیت 0.113 و پس از آن مدیریت واحد شهری با ضریب 0.111 دارای بیشترین اهمیت بوده است. نظام مدون مدیریت بحران نیز با ضریب اهمیت0.091 در رتبه سوم این دسته از شاخصها قرار دارد. در انتها نیز شاخص مستند سازی با ضریب اهمیت 0.06 کمترین اهمیت را از نظر کارشناسان داشته است.
شناسایی الگوهای ذهنی متخصصان در آموزش سواد بصریِ میراث معماری ایران به کودکان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۱
107 - 130
حوزههای تخصصی:
این پژوهش در راستای ارتقای آگاهی مخاطبان به ارزش های میراث معماری ایرانی، سعی دارد به شناسایی و اکتشاف ابعاد و الگوهای غالب ذهنی متخصصان در خصوص «آموزش سواد بصریِ میراث معماری ایران به کودکان» با تأکید بر آموزش های غیررسمی بپردازد. منظور از سواد بصری میراث معماری ایران، توانایی درک و خوانش ویژگی ها و ارزش های میراث معماری ایرانی است. این پژوهش، از حیث اینکه به استخراج ابعاد و الگوهای ذهنی متخصصان می پردازد، دارای ماهیت اکتشافی است. روش گردآوری داده ها از نوع پیمایشی است. مراحل انجام پژوهش شامل انجام دلفی و تحلیل نتایج آن از طریق تحلیل عامل Q است که در چهار گام با استفاده از نرم افزار SPSS-22 انجام گرفت: ۱. مصاحبه با متخصصان؛ ۲. تحلیل متن مصاحبه ها با کدگذاری باز و محوری، تهیه جدول هدف-محتوا و پرسشنامه محقق ساخت بر اساس آن؛ 3. پیمایش دلفی در دو مرحله؛ 4. تحلیل عامل Q. جامعه آماری پژوهش به دلیل نو بودن موضوع، شامل متخصصانی از حوزه های معماری، حفاظت از بناهای تاریخی، باستان شناسی، طراحی گرافیک و آموزش کودکان (رسمی و غیررسمی) است. تعداد متخصصان در گام اول شامل 10 نفر از متخصصان بود که به روش گلوله برفی تا اشباع نظری ادامه یافت و در گام پیمایش دلفی شامل 30 نفر از متخصصان بود که به روش هدفمند غیر تصادفی انتخاب شدند. نتایج حاصل از پژوهش پس از تحلیل عاملی نشان داد که 8 دیدگاه غالب در زمینه آموزش سواد بصریِ میراث معماری ایران به کودکان، در میان متخصصان وجود دارد که تعیین کننده ابعاد آموزش سواد بصریِ میراث معماری ایران به کودکان نیز هستند. این ابعاد به ترتیب شامل «فراکالبدی مفهومی»، «زیبایی شناختی»، «میراثی حفاظتی»، «ادراک فضایی»، «تعاملی گروهی»، «تجربه فردی»، «محیط یادگیری» و «بستر فرهنگی اجتماعی» هستند. همچنین، الگوهای ذهنی متخصصان متناسب با وجوه متفاوت موضوع، طیف های متفاوتی از شناخت آثار میراث معماری (معناگرا، زیبایی شناختی، میراثی حفاظتی و فضانگر)، توجه به یادگیرنده ( فردی، تعاملی) و شرایط یادگیری (زمینه ای، فرهنگی اجتماعی) را شامل می شود. این ابعاد می تواند راهگشای آموزش سواد بصری به کودکان با تمرکز بر روش های غیررسمی باشد.
هویت فرهنگی در مسکن؛ تحلیل ارزش های ایرانی_اسلامی در معماری خانه های سنتی تبریز (نمونه موردی: خانه سلماسی، خانه بهنام و خانه امیرنظام)
حوزههای تخصصی:
معماری رابطه ای تنگاتنگ با فرهنگ برقرار می سازد. فضای معماری یک نیاز بشری است و شیوه پاسخگویی و بیان معماری در تامین نیازهای ساکنان در هر جامعه نسبت به فرهنگ آن می تواند شکل منحصر به فرد خود را داشته باشد. این شکل انحصاری، مبین هویت فرهنگی در معماری و نحوه پاسخگویی به این نیازها براساس ارزش های برگرفته از فرهنگ یک جامعه است. امروزه هویت فرهنگی بومی تحت تاثیر فرهنگ های جهانی در معماری مسکونی کمرنگ شده و بعلت رشد شهرها بعنوان مفهوم کیفی در مسکن مورد توجه قرار نگرفته اند؛ به طوری که خواسته های انسانی برگرفته از ارزش های فرهنگی جامعه در فضاهای معماری، بویژه معماری مسکن نادیده انگاشته شده اند. این پژوهش برآن است تا بخشی از این هویت فرهنگی بومی را با تبیین مولفه های هویت فرهنگی در معماری احیا کند. بدین منظور این مولفه ها که براساس ارزش های معماری ایرانی_اسلامی تبیین می شوند، در سه نمونه از خانه های سنتی تبریز از جمله خانه سلماسی، بهنام و امیرنظام مورد واکاوی قرار می گیرند تا این مولفه ها در بحث مسکن تدقیق و قابلیت بهره گیری از آن ها در طراحی مسکن امروزی وجود داشته باشد. این تحقیق از نوع کیفی است. روش تحقیق در تبیین مولفه های هویت فرهنگی در معماری و تدقیق آن ها در کالبد مسکن بر روش توصیفی_تحلیلی و روش جمع آوری اطلاعات بر اسناد کتابخانه ای استوار است. براساس نتایج بدست آمده، مهمترین ارزش های شناسایی شده برای مسکن عبارتند از: بهره گیری از سامانه های ایستا، بسط چشم انداز افقی، مقیاس انسانی فضاها، جداسازی حرایم خصوصی و عمومی، یکپارچگی سازه و عملکرد، تنوع پذیری فعالیت در فضاها، رعایت تراکم و سطح اشغال استاندارد، حریم امن فیزیکی و روانی، اولویت فضای مهمان و همسویی کالبد بنا با محیط، که هویت فرهنگی مسکن ایرانی اسلامی را شکل می دهند.
تبیین و ارزیابی مؤلفه های تاثیرگذار بر افزایش قابلیت پیاده مداری در محلات شهری (نمونه موردی: محله جوادیه ساری)
حوزههای تخصصی:
در دنیای امروز با حضور پررنگ اتومبیل معنای واقعی شهر ازمیان رفته و سبب پدیدآمدن مشکلاتی از قبیل کاهش ایمنی و امنیت، خطر برخورد با وسایل نقلیه موتوری، ازدحام و ترافیک، انواع آلودگی های محیطی و کاهش رونق پیاده روها شده است. لذا بازگشت به مقوله پیاده مداری به موضوعی پررنگ در شهرسازی تبدیل شده تا آنجا که رویکردهای نوین به سوی شهرهای پیاده مدار گام بر می دارند. اما به دلیل کمبود اطلاعات و تجارب مرتبط با درک شاخص های تأثیرگذار بر آن، مطالعه قابلیت پیاده مداری شهرها از اهمیت خاصی برخوردار گشته است. ازآنجاکه اگر پیاده راه ها از کیفیت مطلوبی برخوردار نباشند، مردم از سپری کردن اوقات خود در آن ها ناامید شده و مسیرهای جایگزینی را برمی گزینند، هدف غائی این تحقیق نیز بیان راهکارهایی در جهت ارتقا کیفیت این مسیرها به منظور رونق هرچه بیشتر آن است. لذا سؤال پژوهش حاضر، عوامل مؤثر در ارتقای کیفیت پیاده مداری در فضاهای ش هری است که در نمونه موردی محله جوادیه در ساری و با هدف شناسایی عوامل جاذب جمعیت از نظر ساکنان و فراهم آوردن زمینه کاربست آن در الگوهای معاصر طراحی ش هری انجام گرفته است که به روش توصیفی - تحلیلی با استفاده از ابزار پرسشنامه به روش نمونه گیری تصادفی ساده انجام شده است. نتایج تحلیلهای نرم افزار SPSS حاکی از آن است که ارتباط خطی بین مؤلفه های پیاده مداری برقرار بوده و مؤلفه کیفیت کالبدی فضایی در محله مورد بررسی از بیشترین معدل بین مؤلفه های پیاده مداری برخوردار بوده است. با توجه به این که در بررسی مؤلفه کالبدی فضایی ، شاخص انضباط توده و فضا نسبت به شاخص عملکرد و فعالیت پیاده از ضریب بالاتری برخوردار بوده است، می توان گفت، توجه به کیفیت کالبدی در طراحی معماری و شهرسازی خیابانها در محله جوادیه، یکی از عوامل تاثیرگذار در جذب جمعیت پیاده بوده است.
بررسی مینیمالیست در معماری معاصر و تأثیر آن بر کیفیت زندگی انسانی
حوزههای تخصصی:
سبک مینیمالیسم، جنبشی هنری است که در اوایل قرن بیستم شکل گرفت، تکامل یافت و به شکل امروزی خود رسید. سبکی که در اطراف خودمان و در زندگی روزمره وجود دارد اما شاید متوجه آن نشویم. از بنر های تبلیغاتی شهری تا وب سایت ها و غیره همگی ممکن است از این سبک در طراحی خود استفاده کرده باشند. مینیمالیسم امروزی نکات بسیار زیادی را از سبک و سیاق معماری و هنری ژاپنی اقتباس کرده است و شاید بهترین مثالی که می توان برای آن آورد، فرهنگ ذن باشد. از بارزترین ویژگی های این سبک می توان به محدودیت، سادگی، خلاصه کردن، حذف عناصر، ایجاد عناصری دارای بیش از یک عملکرد خاص و استفاده از عناصر طبیعی مانند نور طبیعی اشاره نمود. این پژوهش به صورت کتابخانه ای صورت گرفته است و اطلاعات بدست آمده بعد از تجزیه و تحلیل توسط کارشناسان رشته های مرتبط اعم از مهندس طراحی داخلی، مهندس رنگ و روان شناسی دسته بندی شدند. از اطلاعات بدست آمده می توان به نکات مهمی مانند انتخاب رنگ ها، انتخاب مبلمان و نوع چینش آن ها دست یافت که همگی تأثیرات مستقیمی بر روان آدمی می گذارند. اما تمام تأثیراتی که یک سبک طراحی می گذارد تنها شامل تأثیرات روانی نیستند، بلکه تأثیرات زیبایی شناختی نیز بر انتخاب نوع سبک تأثیر مستقیم دارند. زیبایی از نقطه نظر زیبایی شناسی، مسلتزم سه شرط است: یکپارچگی، تناسب، وضوح و اکمال که سبک مینیمالیست در هر سه مورد اعمال نظر کرده است و آن ها را تحت تأثیر خود قرار می-دهد. بررسی سبک مینیمالیست از نظر تلاش بر پاسخ دادن به سوال چه سبکی برای چه استفاده کنندگانی مفید است؟ اهمیت دارد. پاسخ این مقاله بر آن است که مینیمالیسم، با توجه به سادگی عمل و اجرا، گزینه ای مناسب برای تمام کسانی است که به بیماری های روانی از قبیل اوتیسم، بیش فعالی و زبان پریشی مبتلا هستند یا به دلیل مشغله های فراوان، قادر به یادگیری صحیح چیدمان داخلی نیستند. چرا که چیدمان داخلی بناها بر روی هر دو دسته ی ساکنین ثابت و گذرا تأثیر گذار است. تأثیراتی روانی که شاید استفاده کنندگان از فضا متوجه آن نباشند اما در دراز مدت خودشان را نشان خواهند داد.
تبیین و ارزیابی شاخص های موثر در زمینه گرایی(نمونه موردی مرکز توریستی،تفریحی،بوم گردی در شهر سرخس
حوزههای تخصصی:
با گسترش صنعت و گردشگری در ایران ، بسیاری از شهرهای کوچک تصمیم گرفته اند از آن به عنوان راهی برای توسعه اقتصاد خود و زنده نگه داشتن جوامع خود استفاده کنند. منطقه مورد مطالعه دریاچه بزنگان در سرخس است قابلیت تبدیل شدن به یک مقصد گردشگری را دارد. ساخت اقامتگاه های مناسب در کنار جاذبه های طبیعی این امکان را به وجود می آورد که گردشگران از اقصی نقاط کشور در فضایی مناسب با جاذبه های طبیعی آشنا شوند. هدف پژوهش حاضر تبیین و ارزیابی شاخص های موثر در زمینه گرایی مرکز توریستی،تفریحی،بوم گردی در شهر سرخس و پاسخ به سوالات پژوهش است.1این سوالات عبارتند از:1-کدام یک از عوامل موثر در معماری زمینه گرا در یک مرکزتوریستی ، تفریحی وبوم گردی در شهر سرخس اولویت بیشتری دارد؟ 2- به نظر میرسد در یک مرکزتوریستی، تفریحی وبوم گردی در شهر سرخس فرهنگ عاملی مهم و تاثیرگذار است. پژوهش حاضر از روشهای کتابخانه ای ، کمی و کیفی برای پاسخ به سوالات پژوهش استفاده کرده است. ابتدا پرسشنامه ای براساس شاخص های موثر در زمینه گرایی تهیه شده سپس در اختیار142نفر از گردشگران قرارگرفته و نتایج به دست آمده از پرسشنامه بررسی شده و از روش AHP با استفاده از نرم افزار اکسل به تحلیل داده ها پرداخته شده است. نتایج به دست آمده نشان میدهد که در نزدیکی دریاچه بزنگان در شهر سرخس احداث مرکز توریستی،تفریحی و بوم گردی لازم و ضروری است علاوه بر آن طراحی این مرکز باید به گونه ای باشدکه ابتدا فرم و عملکرد با طراحی انطباق داشته باشد سپس طراحی با توجه به فرهنگ همه ی اقوام انجام بگیرد و سپس بافت و زمینه با طراحی انطباق داشته باشد و وحدت در پروژه مورد توجه قرار بگیرد همچنین طراحی باید به گونه ای باشد که پاسخگوی نیازهای انسان باشد و خلاقیت و نوآوری نیز داشته باشد و روح زمانه در آن وجود داشته باشد و خاطراتی از مکان در ذهن گردشگران و توریستان شکل بگیرد همچنین تداوم ، انطباق با مصالح و فناوری بومی ، انطباق با اقلیم وانعطاف پذیری در طراحی مورد توجه قرار بگیرد که همه این ها عوامل موثر در زمینه گرایی معماری هستند.
اثرگذاری طیف های رنگ روی احساسات کاربران فضای مسکونی و تأثیرگذاری ترجیح رنگ در آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محیط داخلی تأثیر بالایی بر سلامت، رفاه و آسایش کاربران دارد و از میان متغیرهای آن، رنگ به عنوان ساده ترین متغیر قابل مشاهده است رنگ بر رفتار، تصمیم گیری، سلامت و احساسات مخاطبان به عنوان یکی از شاخص ترین نمودهای فیزیکی فضا با یا بدون درک مستقیم تأثیرگذار است. با توجه به تأثیرگذاری رنگ بر روی احساسات مخاطبان، مشخص نمودن تأثیرگذاری و میزان آن با توجه به ترجیحات متفاوت رنگی تأثیر بالایی در افزایش کیفیت فضا می تواند ایجاد نماید. ویژگی های متفاوت رنگ ها در دسته بندی گرم، سرد و خنثی و تأثیرگذاری بر روی احساسات شش گانه آرامش، هیجان، علاقه، تمرکز، فشار و مشارکت در این پژوهش مورد کنکاش قرار گرفت. برای جمع آوری اطلاعات از 286 پرسشنامه برخط استفاده و از دو روش آزمون و ضریب مسیر برای تحلیل استفاده شد. در بررسی های نهایی به ترتیب طیف رنگ های ذکر شده بالاترین و پایین ترین تأثیر مثبت را بر روی احساسات کاربران داشته اند: آرامش(خنثی-گرم)، هیجان(گرم-سرد)، علاقه(خنثی-سرد)، تمرکز(خنثی-گرم)، فشار(خنثی-گرم) و مشارکت(سرد-گرم). در نتایج به دست آمده مشاهده شد که کاربران نسبت به انتخاب رنگ در بسترهای مختلف، علایق متفاوتی داشته و صرفاً یک طیف رنگ را برای تمامی بسترها انتخاب نمی نمایند. علاوه بر این ارتباطی در ایجاد حس مثبت در احساسات کاربران با طیف رنگ مورد علاقه و ترجیح آن ها مشاهده نشد.
تحلیل فنی و بصری دیوار نگاره های گل و مرغ در خانه قوام و زینت الملک شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۴
161 - 178
حوزههای تخصصی:
نقش گل و مرغ یکی از رایج ترین تزئینات در دوره قاجار و پس از آن است. نقاشی های گل و مرغ به کاررفته در خانه های تاریخی شیراز از نمونه های ارزشمند نقاشی ایرانی به شمار می آید. هدف پژوهش بررسی نقوش گل و مرغ به کاررفته در دوخانه نارنجستان قوام و زینت الملک است. ازاین رو نقوش گل و مرغ بکار رفته در نارنجستان قوام و زینت الملک از منظر بصری و فنی چه ویژگی هایی دارد؟و عوامل مؤثر بر آنها چه بوده است؟ نتایج حاصل نشان می دهد، افتراق نقوش حاکی از کاربری متفاوت این دو بناست. نارنجستان قوام به عنوان دارالحکومه فارس، با نقوش پرکارتری از لحاظ نقش، رنگ، ترکیب بندی و ریتم در راستای اعتبار بخشیدن به قدرت خویش است و در خانه زینت الملک که محل زندگی خانواده قوام بوده، باظرافت نقوش در کنار تصویر زن و استفاده بیشتر از رنگ های گرم، فضای صمیمی حاکم است. نقوش، تحت تأثیر ایران باستان و اسلامی، هنر شرق به ویژه هند و هنر اروپایی، است. همچنین موقعیت جغرافیایی شیراز، شهرت به شهر گل وبلبل و کاخ شاهی در شکل گیری نقوش تأثیر گذاشته است. سایه پردازی، رعایت بعدنمایی، تنوع رنگ و طرح در تمامی فضاها دیده می شود. نقوش به شش دسته مرغ، گل و مرغ، دسته گل، گلدان، گل و اسلیمی، دسته گل و منظره قابل تقسیم است. این نقوش به وسیله رنگ روغن، اکسیدهای فلزی، معرق و چوب بر روی بستری از جنس چوب، سنگ، کاشی و آیینه کار شده اند.