مطالعات تطبیقی هنر

مطالعات تطبیقی هنر

مطالعات تطبیقی هنر سال 12 بهار و تابستان 1401 شماره 23 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

تحلیل نگاره به بند کشیدن ضحاک در شاهنامه طهماسبی و رشیدا بر اساس رویکرد روایت شناسی ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روایت شناسی شاهنامه طهماسبی شاهنامه رشیدا داستان ضحاک ژرار ژنت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۹ تعداد دانلود : ۱۸۲
نگاره به بند کشیدن ضحاک، از جمله موضوعاتی است که مورد توجه نگارگران بوده است. در بسیاری از شاهنامه ها از جمله شاهنامه طهماسبی و رشیدا، این موضوع به شکلی متفاوت به تصویر کشیده شده است. هدف این مقاله، مقایسه نگاره ها با متن و با یکدیگر بوده است. یکی از نظریه پردازانی که در زمینه روایت شناسی تحقیقاتی داشته، ژرار ژنت از روایت شناسان مطرح ساختارگرا است که طرح جامع و کاملی برای بررسی متون روایی عرضه داشته است. او در نظریات خود به بررسی سه جنبه از گفتار یعنی؛ لحن، زمان و وجه یا حالت توجه داشته است. بر این اساس، سؤال اصلی مقاله این است که نحوه بازنمایی داستان ضحاک در دو نگاره طهماسبی و رشیدا با عنوان به بند کشیدن ضحاک با توجه به دیدگاه ژنت چگونه بوده است؟ در این پژوهش، از عناصر و اجزای داستان و روایت که عبارت هستند از؛ پی رنگ، شخصیت ها، زاویه دید، درون مایه، فضاسازی و زمان و نحوه قرارگیری آنها در بدنه داستان و روایت تصویری به عنوان مؤلفه های تأثیرگذار استفاده شده است. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی بوده و برای گردآوری مطالب، از منابع کتابخانه ای کمک گرفته شده است. از نتایج تحقیق چنین برآمده که توالی زمان در داستان بر اساس رخدادها صورت گرفته، اما در نگاره ها بر اساس حذف و برجسته سازی و استفاده از متن شعر برای پیوست رخدادها توسط نقاش شکل گرفته است. در نگاره به بند کشیدن ضحاک در شاهنامه رشیدا، نقاش به یک صحنه اکتفا کرده، اما در نگاره شاهنامه طهماسبی چندین رخداد را تصویر کرده که خود به این توالی کمک نموده است. از سوی دیگر، در متن شعر از چندین راوی استفاده نموده که در نگاره های فوق، محدودیت نمایش راوی دیده شده است. از نظر وجه یا زاویه دید نیز دست شاعر باز بوده، اما زاویه دید در نگاره ها به دلیل تجسمی بودن نسبت به شعر متفاوت است؛ هر یک از نگاره ها با توجه به فاصله کانونی امکان نشان دادن رخدادهای بیشتر را داشته که در این رابطه، شاهنامه طهماسبی به دلیل فاصله کانونی، جزئیات و تعداد پیکره بیشتری را نشان داده و این امر موجب کنش بیشتر حوادث شده است.
۲.

تاریخ های موازی مطالعه تطبیقی تجربه هنر مدرن در آثار کوبیستی جلیل ضیاءپور (ایران)، شاکر علی (پاکستان)، جواد سلیم (عراق)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نقاشی کوبیسم جلیل ضیاء پور جواد سلیم شاکر علی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۴ تعداد دانلود : ۱۱۱
هدف مقاله، مطالعه تطبیقی هنر مدرن در کشورهای پیرامونی، همچون ایران، عراق و پاکستان است تا ابعاد تجربه مدرنیته در هنر مدرن روشن تر شود. لذا پرسش های محوری مقاله این است که هنرمندان پیشرو در این کشورها در جست وجوی فهم مدرنیته در هنر، چه راهی برای انطباق تجربه های هنر مدرن با هنر سرزمین خود در پیش گرفتند؟ مدرنیته بومی در هنر کشورهای پیرامونی چگونه تجربه شد؟ روش این پژوهش، جامعه شناسی تاریخی- تطبیقی است که بر مبنای آن، به مطالعه تجربه هنر مدرن در آثار جلیل ضیاءپور در ایران، شاکر علی در پاکستان و جواد سلیم در عراق پرداخته شد. نتایج نشان دادند که مطالعه شباهت های ساختاری تجربه این هنرمندان در سه سطح قابل انطباق است؛ 1. بستر و زمینه اجتماعی دوران؛ به ویژه در میانه قرن بیستم که گفتمان ملی گرایی بر شکل گیری فرهنگ ملی مؤثر بود و دولت ها به دنبال ساخت جریانی از هنر ملی و تاریخ گرا، اما پیشرو و مدرن بودند، 2. الگوهای هنری دوران؛ به طور مشخص آکادمی های هنری پاریس و لندن که شیوه های آموزش و مکاتب هنری را به هنرجویان بین المللی انتقال دادند، 3. ویژگی سبک کوبیسم که امکان پیوند میان هنر مدرن و هنر بومی و ملی را در آثار این هنرمندان پیشرو فراهم کرد. هنرمندان کشورهای پیرامونی در جست وجوی شیوه هنری بودند که هم معرف زبان جهانی هنر باشد و هم قابلیت ساخت یک مکتب ملی را داشته باشد. کوبیسم، پاسخی به این مسئله بود و به مثابه سبکی پیشرو در شکل دادن مکتب ملی هنر کشورهای پیرامونی، نقش مهمی داشت. هر سه هنرمند در تلاش بودند با در پیش گرفتن سبک کوبیسم، هنری ملی و سرزمینی خلق کنند؛ هر سه تلاش کردند به میراث تاریخی بازگردند و آن را با ترکیب بندی های هنر مدرن همسو کنند. تلاش آنها آغاز راهی بود که در نسل های بعد ادامه یافت. تجربه های هنری مشابه در این کشورها را می توان تاریخ موازی هنر نامید.
۳.

مطالعه بینامتنی نقش «رویارویی سیمرغ و ارقم» قالی بازوبندی عصر صفوی (محفوظ در موزه متروپولیتن) مبتنی بر ابعاد برگرفتگی از «سام نامه»(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: قالی شاه تهماسب سیمرغ و ارقم سام نامه بینامتنیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۵ تعداد دانلود : ۱۱۲
اثبات تأثیر سنت تصویری چینی بر هنر ایرانی پس از حکومت ایلخانان مغول به نظریه ای غیرقابل انکار نزد پژوهشگران بدل شده است. وجود اژدها، ابرک و فرم های پیچکی به چینیان نسبت داده شده است؛ اما مقاله حاضر رویکردی متفاوت اتخاذ نمود. مبتنی بر این باور که این جهان، دنیای متن هاست، قصد دارد خرده متنی از کلان متن قالی بازوبندی عصر صفوی را خوانش نماید. به نظر می رسد تکیه بر ظرفیت های فرا متنی برای مطالعه نمودهای هنر ایران ضروری بوده و اندیشه های پیشین نیاز مبرم به بازنگری دارد پس با همین منظور فرضیه این است که نقش «رویارویی سیمرغ و ارقم» قالی محفوظ در متروپولیتن ارجاع به واقعیت تهاجم فرهنگ چینی نبوده و به جهانی نشانه ای از نظام نوشتاری ادبیات عامه، بخشی از سام نامه، ارجاع می دهد. تحدید فرضیه جهت روشن نمودن تحلیل نقش اینگونه قابل طرح است که هنرمند طراح بر اساس سام نامه نقشه قالی را رسم نموده و حال بر همان مبنا قابل تفسیر است. گونه این ارجاع نشانه ای (سیموسیس) بوده که موجب می شود تا نقش «رویارویی سیمرغ و ارقم» در قالی بازوبندی صریح و تک لایه ای نبوده و ضمنی و چندلایه باشد. با استفاده از متن سام نامه (متن مقدم و پیشین)، نقش «رویارویی سیمرغ و ارقم» قالی قابل رمزگشایی است. مقاله حاضر باهدف اجتناب از خوانشی تک بعدی و تک معنایی به تحلیل بینانشانه ای روی آورده تا معنای سیال نقش را بازیابد. نظام نوشتاری سام نامه مرجعی برای نظام تصویری قالی صفوی لحاظ شده است. پژوهش کیفی بوده و از انواع تحقیقات بنیادین نظری بوده و روشی توصیفی- تحلیلی دارد. نمونه مطالعاتی یک تخته قالی از مجموع بافته های داری محفوظ در موزه متروپولیتن متعلق به عصر شاه تهماسب صفوی است. یافته ها محصول فیش نویسی از منابع کتابخانه های و ثبت مشاهدات تصاویر موزه ای است که در بستر روش بینامتنیت تحلیل شده است. نتیجه آن که نقش «رویارویی سیمرغ و ارقم» ارجاعی برون فرهنگی (چینی) نبوده و به داستان نبرد سام با ارقم اژدها در سام نامه ارجاع می دهد. به بیانی دیگر با توجه به مطالعه بینامتنی، نقش «رویارویی سیمرغ و ارقم» مبتنی بر سام نامه بوده و دال بر ایرانی بودن بن مایه بوده و ارتباطی با نفوذ فرهنگ چینی ندارد.
۴.

تبیین ارتباط میان تحولات نهاد موزه با گفتمان ملی گرایی در دوران مدرن و پسا مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مدرنیسم پسا ‌مدرنیسم ملت ملی گرایی موزه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۳ تعداد دانلود : ۱۱۰
موزه به مثابه ی نهادی فرهنگی-اجتماعی متأثر از ارزش های جامعه و ایدئولوژی مسلط بر آن است. ازجمله این ایدئولوژی ها، ملی گرایی است که اهمیت خاصی در شکل گیری و تحولات موزه ها در جهان داشته است. در واقع می توان دگرگونی موزه ها از بدو تأسیس این نهاد در اروپا را مرتبط با ایده ملی گرایی دانست که در چارچوب دو پارادایم اصلیِ ملی گرایی مدرن و پسامدرن قابل بررسی است. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف تبیین ارتباط موزه ها و ملی گرایی، در پی پاسخ به این پرسش است که چگونه ملی گرایی در شکل گیری «مفهوم»، «جایگاه» و «کارکرد» موزه ها نقش داشته است و چگونه تغییر پارادایم ملی گرایی موجب دگرگونیِ معناداری در نهاد موزه شده است؟ روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و تطبیقی بوده و در این راستا نظریات مربوط به ملی گرایی در میان نحله های فکری مدرن و پسامدرن موردِ توجه قرار گرفته است. داده ها نیز به صورت کتابخانه ای جمع آوری شده است. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان می دهد ظهور ایده ملی گرایی در پارادایم مدرن با بازگشایی موزه برای بازدید همگانی، تأسیس موزه های ملی و گسترش موزه ها در اروپا و آمریکا همراه بوده است. می توان گفت این رخدادها ارتباط مستقیم و گسست ناپذیری با جریان های استعماری داشته است. همچنین پس از مسلط شدن گفتمان پسااستعماری و تحول در مفهوم ملی گرایی در پیوند با گفتمان جدید، موج دیگری از موزه ها به مثابه ابزار استقلال و عامل هویت بخش ظهور یافته است. از سوی دیگر، می توان نتیجه گرفت که شکل گیری جریان سوم در موزه ها، پیوند آشکاری با تثبیتِ گفتمان ملی گراییِ پسامدرن دارد که امکان مواجهه موزه ها با خرده فرهنگ ها را به یک ضرورت تبدیل نموده است.
۵.

مطالعه تطبیقی پرتره های شاهان متقدم و متأخر قاجار منقوش بر سکه ها و مدال ها از منظر نشانه شناسی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: پرتره شاهان سکه و مدال قاجار نشانه شناسی اجتماعی بارت و گریمس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۲ تعداد دانلود : ۱۲۲
به عنوان یک امر تاریخی، با در نظر گرفتن میزان تأثیر سواد مخاطبین متون در کیفیت تفسیر، همواره خوانش و تحلیل یک متن تصویری به کمک رمزگان ها و نشانه های نهفته در آن، امکان پذیر گشته است. در این میان، سکه ها و مدال های منقوش به نقش شاهان قاجار، به مثابه متون تصویری نشاندار در فرآیند نشانه شناسی، می توانند به عنوان رسانه های گفتمانی مطرح گردند که در آنها شاهان در مقام فرستنده، پیام هایی را به مخاطبان انتقال می دهند. سکه ها جدایی از نقش اقتصادی، همواره حامل پیام های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و بیانگر قدرت طبقه حاکم بوده اند؛ از این رو وجه نمادین سکه ها همیشه بر وجوه دیگر غالب بوده است. این پژوهش با هدف به کارگیری دو روش نشانه شناسی (بارت و گریمس) در جهت تحلیل و تطبیق پرتره های شاهان منقوش بر سکه های قاجار، و تفسیر نشانه های موجود، در تلاش است تا با استفاده از روش کیفی و با رویکرد توصیفی- تحلیلی و تطبیقی، به این پرسش ها پاسخ دهد که 1. تصاویر، بیانگر چه مضامین فکری و هژمونیک در دو دوره متقدم و متأخر در عصر قاجار هستند؟ و 2. چه گفتمان هایی از طریق این تصاویر برساخته می شوند؟ از این رو پژوهش حاضر در پاسخ به پرسش های فوق به این نتیجه رسید که در این عصر، شاهان قاجار با قرار دادن تصویر خود بر روی سکه ها به عنوان روشی در جهت اقتدارگرایی سیاسی، در پی جاودانه ساختن خود، مشروعیت بخشیدن به حاکمیت خویش، متجلی ساختن شوکت شاهانه و هژمونی سلطان، در سطح ملی و فراملی بوده اند. نتایج حاکی از آن است که در دوره متقدم، ضمن پایبندی حاکمان به حفظ هویت بومی و اصالت ملی، گفتمان های فرهی، قدرت بی بدیل، و شکوه و ثروت، حاکم بوده است. در ابتدای دوره متأخر، ضمن گرایش به سوی مدرنیته، با کمی نرمش، گفتمان های همدلی، مشارکت و تجدد، و در ادامه این دوره نیز گفتمان ارعاب و تهدید و همچنین انفعال، به گفتمان های قبلی افزوده می گردد.
۶.

مطالعه تطبیقی تزیینات گره چینی و آلت های گره به کار رفته در گنبدهای غفاریه و کبود شهر مراغه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گنبد غفاریه گنبد کبود گره چینی آلت های گره دوره ایلخانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۳ تعداد دانلود : ۱۴۹
گره چینی یکی از منظم ترین تزیینات هندسی است که با فراگیری اسلام گسترش یافت. در میان حکومت های مختلف اسلامی، عهد ایلخانی یکی از درخشان ترین دوره های شکوفایی و رونق هنر و معماری با کاربرد گره سازی در ایران است. از بناهای فاخر این دوره گنبد کبود، و گنبد غفاریه، واقع در شهرستان مراغه است که سطوح خارجی این بناها دارای گره چینی هایی با خصوصیات متفاوت و آلت های گره زیادی هستند که بطور خلاقانه در هر یک به کار برده شده اند. هدف این پژوهش، شناخت نوع گره چینی ها، تحلیل خصوصیات و ویژگی آن ها؛ کاربرد آلت های گره در این بناها و مقایسه و تطبیق میان آن هاست که وجوه افتراق و اشتراکشان را آشکار سازد. تحقیق حاضر در صدد پاسخ دهی به این سوالات است که "نوع گره چینی ها و جایگاه آلت های گره در سطوح خارجی گنبد کبود و گنبد غفاریه چگونه است؟ و دارای چه اشتراکات و افتراقاتی نسبت به یکدیگر هستند؟" مقاله پیش رو به روش تطبیقی توصیفی انجام گرفته و اطلاعات، ترکیبی از منابع کتابخانه ای و مشاهدات میدانی است. نتایج نشان می دهند: با وجود این که هر دو بنا متعلق به یک دوره است؛ اما دو نوع گره چینی با دو اجرای متفاوت در هر دو بنا به کار رفته است. بدین صورت که گره چینی گنبد غفاریه با تلفیق آجر و کاشی معرق بصورت نیمه برجسته ساخته شده و آلت های گره بطور مجزا با کاشی معرق در مقرنس ها استفاده شده است؛ اما گره چینی های گنبد کبود تماماً با آجرهای برش خورده با اندازه تقریباً یکسان به شیوه معرق کاری و تماماً برجسته ساخته شده اند؛ همچنین بیشتر آلت های گره کاربرد مجزا ندارند.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۶