فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۴۲۱ تا ۳٬۴۴۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
منبع:
نگره تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۲
193 - 211
حوزههای تخصصی:
مضامین و مطالب عجیب و شگفت آور این جهان در دوره های مختلف مطرح بوده و علاوه بر تألیف آنها توسط عالمان، کتابت این نسخ نیز مورد توجه قرار داشته است. معمولاً نگاره هایی نیز، مبین مفاهیم و همچنین زینت بخش متون این نسخ بوده اند. یکی از قدیمی ترین این متون، عجایب نامه ها هستند. در این نسخ مضامین توسط تصاویر، بیانی واضح تر یافته اند. کتاب"عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات" قزوینی از جمله این آثار است که به چند زبان ترجمه و همچنین محتوای آن به تصویر کشیده شده است. پژوهش حاضر با هدف کشف و تبیین ارتباط بین مضامین و نگاره های افلاک در کتاب"عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات" قزوینی و کتاب"التفهیم لاوایل صناعه التنجیم" و به منظور پاسخ به این سوال انجام شده است که چه ارتباطی بین متن و نگاره های کتاب "عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات" قزوینی و متن کتاب "التفهیم لاوایل صناعه التنجیم" وجود دارد؟ روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی، با رویکردی تطبیقی بوده و اطلاعات به شیوه اسنادی و کتابخانه ای جمع آوری شده است. سپس نگاره های بخش افلاک با متن کتاب قزوینی و متن کتاب"التفهیم لاوایل صناعه التنجیم" که حاوی نظرات ابوریحان بیرونی در مورد نجوم است، در تطبیق قرار گرفته اند. این پژوهش، پس از تجزیه و تحلیل کمی وکیفی موارد، به این نتیجه رسیده است که مضامین و نگاره های افلاک در سه نسخه عربی(678ق)، فارسی(898 تا 997ق)، عربی (1148 تا 1168ق)کتاب "عجایب المخلوقات و غرایب الموجودات" قزوینی با یکدیگر ارتباط داشته، اما محتوا برای تصویرگری کافی نبوده و نگارگران برای ابداع نگاره ها، به اطلاعات دیگر متون، از جمله، کتاب"التفهیم لاوایل صناعه التنجیم" وابسته بوده اند. لذا با توجه به اینکه نگارگری عجایب نامه ها مبتنی بر متن بوده، در صورت کمبود اطلاعات، این فقدان، از طریق دریافت اطلاعات از منابع دیگر رفع شده است.
مونتاژی سلطه طلبانه در تئاتر مشارکتی: یوجنیو باربا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۹ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۹۱)
57 - 67
حوزههای تخصصی:
همه ی مصنوعات فارغ از هر دیدگاهی، از طریق مونتاژکه ابزاری در جهت تولید فرم است ساختارمند می شوند. هنرهای اجرایی نظیر تئاتر نیز از این قاعده مستثنا نیستند. این مقاله در پی آن است تا ضمن تایید و بررسی تعاملات و کارگروهی در شیوه ی اجرایی یوجنیو باربا، پاسخ کاملی به چگونگی نمود مونتاژی سلطه طلبانه و کارگردان-محور در آثار این کارگردان ارائه دهد. بر اساس نتایج به دست آمده از این پژوهش، حضور تاثیرگذار یوجنیو باربا و نقش تعیین کننده ی مونتاژ او، مفهوم مشارکت را در اودین تئاتر به زیر یک علامت سوال می برد. این پژوهش کیفی با تکیه بر منابع کتابخانه ای نظیر کتاب ها و مقالات، منابع صوتی و تصویری اعم از فیلم اجراها، مصاحبه های یوجنیو باربا و اعضای گروه اودین انجام گرفته است. تحقیقات متعددی پیرامون مونتاژ در تئاتر، نظرات و شیوه ی اجرایی یوجنیو باربا وجود دارد. در این راستا می توان به فرم و معنا در کولاژ و مونتاژ پیشرو نوشته ی ماگدا داراگو(2020 )، ا بزار خلاق جهانی، مطالعه ای بینارشته ای نوشته ی لودمیلا کوروتکوا، خلق اجرا به قلم النا ماسوئر(2004)، و تبیین دراماتورژی بازیگر در فضای دینامیک تئاتر پست مدرن بر اساس نظریه یوجنیو باربا نوشته ی محسن حکیمی و حمیدرضا افشار(1396) اشاره کرد. اما جنبه ی نوین این پژوهش ارائه ی تعریفی نو از مونتاژ در یک تئاتر «مشارکتی» است. در ادامه ی این پژوهش به دلیل حضور پراهمیت مونتاژ در زیبایی شناسی و شیوه ی اجرایی روبرتو کاستلوچی و رابرت ویلسون بررسی رویکرد مونتاژی این دو کارگردان پیشنهاد می شود.
فرم های هندسی ساختاری در معماری
حوزههای تخصصی:
در فضای کاربرد فناوری معماری از یک طرف پاسخگوی الگوهای فرهنگی خویش و از طرف دیگر مسئول الگوهای علم فناوری می باشد اما در اظهار و تبیین فرم، وی مجاز است که مفاهیم و شخصیت خویش را بیان نماید. هندسه یک ایده شکل دهنده در معماری است که در تعیین پلان و شکل سه بعدی بنا مورد استفاده قرار می گیرد. در این مبحث شبکه ها از تکرار اشکال ساده هندسی به واسطه تکثیر، ترکیب، تقسیم و جابجایی گسترش می یابند. هندسه به عنوان یک ابزار طراحی از زمان های قدیم در تاریخ معماری مورد استفاده قرار می گرفته هندسه متعارف ترین مأخذ یا مختصات در یک ساختمان می باشد و می تواند در دامنه وسیعی از سطوح، فرم یا فضا بکار رود استفاده از شکل های هندسی ساده، فرم های متغیر، سیستم های تناسب و فرم های پیچیده را در بر می گیرد. قلمرو هندسه به عنوان ایجاد کننده فرم معماری مرتبط با اندازه گیری و تعیین مقدار آن می باشد. هندسه علم بنیادین فرم ها و نظم موجود در آنهاست. اشکال هندسی، فرم ها و تغییر شکل ها بدنه اصلی طراحی معماری را شکل می دهند. در تاریخچه معماری، قواعد هندسی بر اساس نظریه های تناسب و تقارن، ابزار معینی را برای طراحی معماری شکل داده اند. هدف از انجام این پژوهش، در این مقاله یک تمرین را ارائه می دهد که هدف از آن تحریک خلاقیت دانشجویان معمار، افزایش آگاهی در مورد امکانات رسمی بر اساس اشکال هندسی و نشان دادن این است که چگونه دانش نظری می تواند عملاً در یک برنامه معماری خاص اعمال شود. به عنوان اطلاعات اولیه برای این تمرین، انواع و مشخصه های اشکال اصلی هندسی ساختاری محسوب می شوند در حالی که کار دانشجویان در یک مورد خاص استفاده آن ها را نشان می دهد.
سنجش میزان تأثیرگذاری الگوی پلان معماری و دریافت نور طبیعی بر ارتقای حس آرامش ساکنین؛ مطالعه موردی: محله شاهکلا، شهر بابل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۸۰
۳۰-۱۷
حوزههای تخصصی:
مجموعه تأثیرات نور طبیعی بر انسان را می توان در قالب دو فرایند روان شناسی و زیست شناسی موردبررسی قرار داد. امروزه، مردم بخش عمده ای از ساعات عمر خود را در طول روز در فضاهای سرپوشیده سپری می کنند. بنابراین فراهم سازی امکان ورود نور مناسب روز به این فضاهای بسته، برای ارتقای کیفیت زیستی و ﻧﯿﺰ اﻓﺰایﺶ ﺳﻄﺢ ﺳﻼﻣﺘﯽ، آﺳﺎیﺶ و کارایی آن ها کاملاً مطلوب به شمار می آید. هدف اصلی این پژوهش ارائه راهکارهای طراحی و نحوه درست چیدمان فضایی و مبلمان به منظور بهره مندی از نور طبیعی در فضای داخلی خانه های مسکونی جهت ارتقای کیفی زندگی ساکنین و بهبود شرایط روحی آن ها است. روش به کارگرفته در مقاله روش توصیفی - تحلیلی در بستر مطالعات پیمایشی است و از روش اسنادی و روش گردآوری داده ها به شیوه میدانی (مصاحبه و مشاهده) و همچنین از ابزار سنجش نور لایت متر بهره گرفته شده است. جامعه آماری شامل ساکنین شش خانه مسکونی کوتاه مرتبه در محله شاهکلا بابل است که با یکدیگر رابطه همسایگی دارند. طبق بررسی به عمل آمده از وضعیت نورگیری خانه های موردمطالعه، مشخص شد در فصول بهار و تابستان بیشترین حجم نور طبیعی وارد فضاهای داخلی خانه ها می شود. همچنین پس از مصاحبه مشخص شد که افراد در فضاهای دارای نور طبیعی کافی که اکثر این فضاها از نور جنوب برخوردارند، آرامش بیشتری را حس کرده و در فضاهای با نور طبیعی نامطلوب احساس بی انگیزگی می کنند. درنتیجه با لحاظ کردن تمهیداتی نظیر به کارگیری بازشوهای کف تا سقف در جبهه جنوب و بازشوهای عریض تر در جبهه های شرقی و غربی می توان تا حد ممکن نور طبیعی بیشتری را در فضاهای داخلی دریافت کرد. در چیدمان فضاهایی نظیر نشیمن و یا پذیرایی بهتر است از نظام U شکل استفاده کرد، چراکه اگر دهانه باز به سوی بازشوها قرار گیرد، نور طبیعی برای همگی افرادی که از این فضا استفاده می کنند یکسان خواهد بود.
مروری نظام مند بر ادبیات نظری رابطه قابلیت دسترسی و عدالت فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۶ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
1 - 22
حوزههای تخصصی:
عدالت فضایی در دو رویکرد اصلی توزیع فضایی و فرایندهای تصمیم سازی دنبال می شود، در رویکرد اول بیشترین مساله ای که در سالیان اخیر مورد توجه پژوهشگران بوده، دسترسی به حمل ونقل می باشد. قابلیت دسترسی مفهومی بسیار مهم با تعاریف، اندازه گیری ها و معیارهای ارزیابی متنوعی است؛ زیرا، پیامدهای حمل ونقل و سایر ابعاد برنامه ریزی را همانند محوری به یکدیگر وصل می کند. چندبعدی بودن قابلیت دسترسی خود نشان از پیچیدگی مفهوم آن دارد و از سوی دیگر نیز مفهوم پردازی رابطه آن با عدالت فضایی را پیچیده تر می کند. اما تاکیدات لازم به مبانی نظری و فلسفی رویکردهای نظری خیلی مورد توجه پژوهش گران نبوده است. این امر سبب ایجاد دو نوع مساله شده است: تخصص گرایی افراطی و کم توجهی به بین رشته ای بودن رابطه عدالت و قابلیت دسترسی و یا ساده انگاری بیش از حد با دیدگاه باینری به مقوله ی قابلیت دسترسی. در دوره اول دسترسی از طریق مفهوم شمولیت اجتماعی با عدالت مرتبط می شود اما در دوره دوم با طرح عدالت افقی و عمودی در رویکرد محتوایی به توزیع زیرساخت ها می پردازند و در نهایت در دوره سوم با طرح انتقادهایی به مبانی فلسفی رویکرد محتوایی، رویکرد رویه ای شکل می گیرد. اصول مورد توجه رویکرد محتوایی را می توان شامل: فایده گرایی، برابرگرایی، اصل رالزی، کف حداقلی، بازه حداکثری و سهم های برابر دانست؛ درحالی که مارتنس در نظریه اش اصول نیاز، بیشینه سازی بیشنه و بسندگی را مورد توجه قرار می دهد. در رویکرد محتوایی اولین چالش، ظرفیت بسنده نظام حمل ونقل است که به دلیل دو مولفه مساله مند پیش بینی تقاضا و تحلیل هزینه فایده در این رویکرد سبب غلبه تحرک محوری می شود به همین دلیل غلی رغم تلاش های نظری، قابلیت دسترسی همچنان محور اصلی نیست.با جمع بندی این دو رویکرد می توان به این نتیجه رسید که قابلیت دسترسی به عنوان هدفی برای سنجش عدالت فضایی است که از طریق ابزارهای قابلیت اتصال، مجاورت و تحرک سنجیده می شود.
سبک شناسی تذهیب سرلوح های کتب چاپ سنگی دوره قاجار، بر اساس دویست مجلد دارای سرلوح محفوظ در سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۳
106 - 125
حوزههای تخصصی:
تذهیب به عنوان یکی از آرایه های تزیینی در سنت کتاب آرایی، هنری با قدمت بسیار در تمدن اسلامی است و در اغلب نسخه های نفیس و هنری بخش مهمی از تذهیب ها به سرلوح ها اختصاص داده شده اند. روند سرلوح سازی علاوه بر نسخ خطی، پس از ورود صنعت چاپ سنگی به ایران، در کتب چاپی هم ادامه یافت. هرچند که سرلوح ها در کتب چاپ سنگی در سبک ها و شیوه های مختلفی اجرا شده اند ولیکن مطالعه ای تخصصی در این زمینه تا کنون انجام نشده است. لذا هدف مطالعه پیش رو، شناسایی و معرفی سبک های مختلف سرلوح های کتب چاپ سنگی و ارائه آنها در قالب گروه هایی مستقل است. سوالات پاسخ داده شده در این مقاله عبات اند از: انواع سبک های بکار رفته در سرلوح های کتب چاپ سنگی کدامند؟ و کدام سبک ها سنتی و کدام یک جدید و نو ظهور هستند؟ مقاله پیش رو از نوع توسعه ای بوده و به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و اطلاعات لازم برگرفته از منابع کتابخانه ای است و بر این اساس ابتدا سرلوح ها شناسایی شده بر اساس اینکه دارای ساختاری سنتی هستند و یا جدید، به دو گروه تقسیم شدند و سپس برای هریک از گروه ها زیر مجموعه هایی شناسایی شد: سرلوح های سنتی: کتیبه ای، تاجی، مستطیل- مربعی و نقش و نیم نقش. سرلوح های جدید: 1- خط محور (خوشنویسی گونه) 2- نقش محور (تصویرسازی شده و نمادین). همچنین با توجه به اینکه تعداد قابل توجهی از نمونه های شناسایی شده در کشور هند به چاپ رسیده اند لذا می توان گفت که سبک هایی همچون، کتیبه ای، تاجی، مستطیل- مربعی و تصویرسازی هم در کتب چاپ ایران و هم هند همزمان بکار رفته اند و این درحالی است که سبک خوشنویسی گونه و سبک نمادین را می توان مختص کتب ایران و سبکِ نقش و نیم نقش را مختص کتب هند دانست.
نقش ذهنیت طراح در بازنمود لایه های آثار معماری معاصر ایران با نگاهی به اندیشه فرم نشانه دار دلوز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم اسفند ۱۴۰۱ شماره ۱۱۷
5 - 20
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: با به کارگیری نشانه شناسی به عنوان پارادایم نظری پسامدرنیسم در فرایند خلق اثر، معنا اهمیت یافت، موردی که در تحقیقات پیشین در نظر گرفته نشده بود. از نکات قابل بررسی در معماری معاصر ایران کم توجهی به وجوه معناشناختی در فرایند طراحی است که نادیده گرفتن این مهم موجب تضعیف ابعاد هویتی می شود. «ژیل دلوز» با استمداد از نشانه شناسی پیرس به بیان روند شکل گیری محیط واقعی در سینما پرداخته است. وی قبل از تحقق محیط واقعی، جهان اولیه ای (پس زمینه) را ترسیم و برای آن دو مؤلفه قدرت و کیفیت را تبیین می کند. وی شکل گیری محیط واقعی را نوعی فعلیت می پندارد که حاصل کنش یک چیز با چیز دیگر است. این مفاهیم در معماری به معنای الهام گرفتن طراح در ایده یابی از مؤلفه های پس زمینه مفاهیم و ویژگی های معماری سنتی و سپس انتخاب از میان لایه های آن و در نهایت خلق اثر است. در پژوهش با توجه به اندیشه های دلوز و مراجعه به نظرات پنج نفر از طراحان حرفه ای معاصر ایران، به ارزیابی فرایند شکل گیری آثارشان و نحوه انتخاب از میان لایه های متن معماری و در نهایت تعیین نوع فرم دلوزی پرداخته شده است. هدف پژوهش: هدف این پژوهش بررسی شیوه های طراحی معماران حرفه ای ایران، شناسایی مؤلفه های پس زمینه تأثیرگذار بر آن و شناخت نحوه بهره گیری از لایه های متن معماری در خلق اثر است. روش پژوهش: در این پژوهش کیفی، گردآوری اطلاعات از طریق توصیفی-تحلیلی و مطالعه مدارک مربوط به فرایند طراحی معماران، تجزیه و تحلیل داده ها از روش «تحلیل محتوا» با رویکرد «نشانه شناسی لایه ای» صورت گرفته است. نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است که معماران حرفه ای ایران در ایده پردازی از مفاهیم و ویژگی های معماری گذشته، الهام و سپس با بیانی نو از لایه های مختلف معماری به ویژه لایه تأویلی و زیباشناختی، درک عمیق تر و متکثری از معنا را بیان و مفاهیم گذشته را در معماری امروز بازتاب می کند.
ویژگی های ساختاری و موضوعی آثار هاکوپ هوناتانیان، نقاش ناشناس دربار ناصرالدین شاه (پیش و پس از مهاجرت به ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۷ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
41 - 49
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، مطالعه آثار هاکوپ هوناتانیان نقاش ناشناس دوره ناصرالدین شاه قاجار، از دیدگاه موضوع و ساختار بود. برخلاف باور عمده ی پژوهشگران هنری، پس از مرگ صنیع الملک، کمال الملک نقاش باشی دربار ناصری نبوده است بلکه هاکوپ هوناتانیان نقاش ارمنی، پس از مهاجرت به ایران عنوان نقاش باشی دربار را از آن خود کرد. در این مقاله تلاش شد تا با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی علاوه بر معرفی هاکوپ هوناتانیان، تحلیلی بر آثار وی انجام شود تا ضمن یافتن پاسخی مناسب برای فرضیه تحقیق مبنی بر وجود یا عدم وجود عناصر جدید در آثار وی، تأثیر عناصر مربوط بر نقاشی این دوره نیز مورد نقد و بررسی قرار گیرد. به لحاظ ساختارشناسی، وجود عناصری نو مانند نقاشی از شخص شاه در طبیعت و استفاده از سلاح جنگی برای نمایش قدرت مشاهده شد و به لحاظ موضوعی بعد از مهاجرت، آثار ایشان در موضوعات درباری و مذهبی گسترش یافت. این موضوع احتمالاً نشان می دهد که هاکوپ هوناتانیان با وجود آن که یک نقاش غیر ایرانی است، برای ارائه آثار خود، علاوه بر توجه به فرهنگ آن زمان برای آفرینش اثر با استقلال فکری، عناصر بصری جدیدی را در نقاشی های خود خلق کرده است.
باغ ایرانی فراتر از یک باغ زمینی معماری باغ و امکان تأثیر آن در طراحی فضاهای سبز شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال دهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۵
57 - 70
حوزههای تخصصی:
با افزایش جمعیت شهرنشین جهان و متراکم تر شدن فضاهای شهری، هر روز شاهد گسسته تر شدن افراد شهرنشین از فضاهای سبز طبیعی هستیم. ارتباط با فضاهای طبیعی و سبز یکی از نیازهای اساسی افراد و با سلامت (فیزیولوژیک و روانی) آنها در ارتباط مستقیم است. اما به نظر بسیاری از محققان سلامتی زمانی ایجاد می شود که افراد در ارتباط مداوم با این گونه فضاها باشند، از این رو طراحان باید عواملی که باعث به وجود آمدن ارتباط مداوم افراد با این فضاها می شود را شناسایی و در طراحی خود به کار بگیرند. از این جهت معماری باغ سنتی که میراث به جامانده از نحوه به کارگیری ارزش ها و فرهنگ کشورها در ساماندهی محیط طبیعی است، می تواند منبع مناسبی برای استخراج نوعی طراحی باشد که زمینه ارتباط مداوم افراد با فضاهای سبز را به وجود آورد. در این راستا برای پاسخ به این سؤال که آیا معماری باغ ایرانی می تواند منبع مناسبی برای الگوبرداری در طراحی فضای سبز باشد یا خیر، در پژوهش حاضر برای شناخت عواملی که حس زیبایی در باغ ایرانی ایجاد می کند، از تحلیل زیبایی شناسی استفاده شده و از روش نشانه شناسی سعی شده تا نمادها و نشانه های استفاده شده مورد ارزیابی قرار گیرد. در ادامه نیز برای دستیابی به مفهوم باغ سازی که باغ ایرانی را به صورت مشخص به مکانی متمایز تبدیل می کند از شیوه ارزیابی پدیدارشناسی استفاده می شود.
اشکال حضور زبان و ادب فارسی در فرآیند تولید نگاره ها در نقاشی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه حکمت هنر دوره اول پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱
99 - 105
حوزههای تخصصی:
فاصله گرفتن نقاشی معاصر ایران از زبان و ادبیات فارسی، با توجه به تاریخ طولانی پیوند این دو مدیوم، موضوعی در خور توجه است. قابلیت های تصویری و نمایشی زبان فارسی، چنان است که دستمایه ی بسیاری از مهم ترین هنرهای کاربردی و میراث تجسمی و بصری ایران قرار گرفته است. پژوهش ها اغلب حضور زبان و ادب فارسی در نگارگری را، به برگردان تصویری متن ادبی توسط نگاره، تقلیل داده و حضور زبان و ادب فارسی را در کل فرآیند تولید یک نگاره نادیده می گیرند. اما واقعیت این است که برای درک حضور زبان و ادب فارسی در نقاشی ایرانی، باید این حضور را در سراسر فرآیند تولید نقاشی ایرانی، جستجو کرد. این مقاله که با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و آرشیوی انجام شده، در ابتدا اجزای سه گانه ی فرآیند تولید نگاره در کتابخانه ها، یعنی جزء اول: «نگارگر، نگارگران و شاگردانشان»، جزء دوم: «نگاره به عنوان محصول» و جزء سوم : «عمل فنی نگارگر بر روی نگاره»، از یکدیگر تفکیک شد. سوال این است که زبان و ادب فارسی در نقاشی ایرانی، به چه اشکالی در نقاشی ایرانی حضور یافته است؟ یافته ها نشان می دهد که پیوند میان زبان و ادبیات فارسی و نگارگری را می توان به شکل صور سه گانه وحدت ذهن نگارگر و نویسنده متن ادبی، ادبیات به عنوان واسطه میان نگارگر و عرفان، ارتباط درونی متن و تصویر، نگاره به مثابه بازنمایی امر ظاهری و باطنی در ادبیات و عرفان، تهیه مضمون از ادب غنایی و حماسی، القای غیر مستقیم احساسات و جنبه های روانشناسانه از طریق نشانه ها و همچنین کارکرد اسلوب کنایی در نقاشی ایرانی مشاهده نمود. نتایج پژوهش حاضر و اهمیت حضور زبان و ادب فارسی در تمامی مراحل تولید نقاشی ایرانی، می تواند راهگشای نقاشی معاصر ایران که از ادبیات و زبان فارسی، دور افتاده است، قرار گیرد.
تبیین راهبردهای داوری طرح های معماری و نقش آن در فرایند یادگیری دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۳
85 - 103
حوزههای تخصصی:
فرایند یادگیری مستمر و جامع وابسته به انتخاب شیوه آموزش مناسب در هر نظام آموزشی پیشرو است. فرایند آموزش جامع در امر تدریس از دو جنبه یادگیری و ارزیابی بررسی می شود. در این پژوهش جایگاه ارزیابی طرح های معماری در فرآیند یادگیری و ارتقای توان علمی دانشجویان بررسی شد. روش تحقیق از نوع آمیخته (کمی-کیفی) باهدف کاربردی است. جامعه ی آماری 51 مدرس از اعضای هیئت علمی متخصص رشته معماری در دانشگاه های شهید بهشتی، تهران، علم و صنعت و شهید چمران اهواز می باشند. نمونه گیری به صورت سامانمند و غیر تصادفی انجام و نظر به اینکه یکی از عوامل مهم در ارزشیابی آموزشی عملاً خود دانشجویان می باشند ترجیح داده شد که نظرات دانشجویان هم درزمینه ی ارزشیابی طرح های معماری گرفته شود. بر این اساس دانشجویان آتلیه طرح معماری (3)، کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز به عنوان جامعه آماری انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها از طریق پرسشنامه طیف لیکرت است. تجزیه وتحلیل آماری نتایج با کمک نرم افزار SSPS و به کارگیری آزمون همبستگی اسپیرمن برای سنجش مدل پژوهش و ارزیابی اعتبار آن و از آزمون فریدمن برای اولویت بندی متغیرها استفاده شد. امتیازدهی خبرگان در ارزشیابی نهایی پروژه ها محاسبه گردید. نتایج حاصل از پرسشنامه ها در تهیه راهکارهای پیشنهادی و امتیازدهی معیارها و ضوابط داوری پروژه های طراحی معماری مؤثر هستند. نتایج پژوهش نشان می دهد که مطالعات و دانش فنی، با بالاترین ضریب همبستگی معنی دار بیشترین رابطه را با محصول نهایی داشته است و بعدازآن مهارت طراحی، پیشبرد روند طراحی و دانش اولیه قرار دارند. نتایج آزمون رتبه بندی فریدمن نشان داد که زیرمولفه تحلیل و تفسیر نتایج محصول نهایی،تکنیک نحوه ارائه و ماکت بالاترین رتبه و مهم ترین زیرمولفه های مرتبط با ارزشیابی طرح های معماری هستند. شاخص وزنی 5 مؤلفه اصلی تاثیرگزار بر داوری طرح های نهایی بر اساس آزمون رتبه بندی زیرمولفه ها به ترتیب محصول نهایی، مطالعه و دانش فنی، مهارت طراحی، پیشبرد روند طراحی و دانش اولیه است.
تحلیلی بر چگونگی بیان معنا در معماری پست مدرن از دریچه ی زبان شناسی (مقایسه ی تطبیقی کاربرد فنون بلاغی در زبان و معماری پست مدرن)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۳
165 - 180
حوزههای تخصصی:
زبان پست مدرن مستلزم به کارگیری فنون بلاغی گوناگون است. توجه به نقش فن مجاز و به و یژه رابطه ی تعاملی آن با استعاره، در زبان معماری پست مدرن، برای تولید و بیان معنا، در پژوهش های پیشین مدنظر قرار نگرفته است. هدف این پژوهش بررسی نحوه ی شکل گیری و کارکرد فنون بلاغی در تولید و انتقال معنا و نیز رمزگشایی و بازتولید آن در معماری پست مدرن است. به این منظور، برای نخستین بار، شرایط تحقق فنون بلاغی مجاز و استعاره در معماری پست مدرن تعریف شد و رابطه ی تعاملی آن ها در دو محور هم نشینی و جانشینی برای ایجاد دو فن دیگر ایهام و کنایه، مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. بنابراین پژوهش حاضر کیفی و با ماهیتی کاربردی است. داده ها از طریق مطالعه ی اسنادی گردآوری و به روش توصیفی - تحلیلی، با تحلیل نشانه شناسانه و شیوه ی تطبیقی -مقایسه ای و مطالعه ی موردی تحلیل شد. براساس یافته های پژوهش، معماری پست مدرن به یاری رابطه ی تعاملی مجاز و استعاره در دو محور هم نشینی و جانشینی با شکل دهی دیگر فنون بلاغی مفاهیمی چون پیچیدگی، تضاد، لذت، کثرت گرایی و تعویق معنا را متجلی می کند و موجب تکثیر و توسعه ی آن ها می شود. همچنین با تلفیق معانی صریح و ضمنیِ نشانه های متون گذشته و «از آن خود سازی» آن ها، ضمن شکل دهی به واقعیات، برخلاف ادعای پست مدرنیستی خود، به ساخت ایدئولوژی مبادرت می ورزد. بنابراین، از طریق درک عملکرد فنون بلاغی و به ویژه رابطه ی تعاملی مجاز و استعاره، امکان رمزگشایی و بازتولید معنای هر معماریِ پیچیده ی بلاغی به کمک تحلیل نشانه شناسانه میسر می شود. همچنین بهره گیری از این فنون، به مثابه ابراز بیان اندیشه در طراحی معماری، غنای معناییِ معماری حاصل را ممکن می کند.
تأثیر سطوح عوامل معنایی روش زندگی بر انتظام محیط های مسکونی با استناد به موردپژوهی محیط مسکونی روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۳
201 - 213
حوزههای تخصصی:
محیط های مسکونی تحت عوامل مختلفی قرار دارند، که مهمترین آن «روش زندگی» است، که برآمده از الگوهای فرهنگی هستند، و از این رو، هدف اصلی مسکن ایجاد محیطی متناسب با روش زندگی انسان است. «روش زندگی» به انتخاب کیفیت های محیطی مرتبط با شیوه انجام فعالیت های زندگی در محیط های مسکونی منجر می گردد، بنابراین، ساختار «روش زندگی» از طریق مؤلفه های آشکار آن همچون فعالیت ها و وجوه محیطی آن همچون زمانمندی و فضامندی فعالیت ها، توالی زمانی و فضایی فعالیت ها و دیگر جنبه های آشکار آن قابل مطالعه است. فعالیت ها علاوه بر وجوه آشکار دارای وجوه پنهان و معناداری نیز هستند، که بررسی آن ها می تواند جنبه های ذهنی روش زندگی را عیان سازد. در این تحقیق، با توجه به ماهیت مسئله و چارچوب نظری پژوهش، روش «تحقیق کیفی» بر مبنای «نظریه مبنایی» و «استدلال منطقی» استفاده شده، که در یک نمونه موردی در مسکن محیط روستایی (روستای قزمزاری در غرب استان فارس) مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج تحقیق حاکی از این است که «مؤلفه های ذهنی روش زندگی» شامل «سطوح عوامل معنایی» هستند، که «مؤلفه های آشکار روش زندگی» و «مؤلفه های محیط ساخته شده» از آن تأثیر می پذیرند. «سطوح عوامل معنایی» با تأثیر بر انتظام فضایی و زمانی رویدادهای رفتاری و خصوصیات کالبدی مسکن از قبیل؛ عناصر، فواصل و جهات فضائی، محیط مسکن را با مؤلفه های پنهان و آشکار روش زندگی هماهنگ می سازند. مؤلفه های ذهنی روش زندگی و «سطوح عوامل معنایی» با «تعیین خصوصیات فضایی و زمانی رویدادهای رفتاری» از طریق پیامدهایی همچون؛ تفکیک و تجمیع قرارگاه های رفتار، توالی زمانی و فضایی قرارگاه های رفتار و تعیین خصوصیات کمی و کیفی عناصر فضایی، محیط مسکن را شکل می دهند.
گسترش تحلیل پارامتریک بر روی نظریه ماتریس برنامه دهی معماری ویلیام ام پنا با استناد به نظریه گراف ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۳
391 - 410
حوزههای تخصصی:
ویلیام ام پنا نظریه ماتریس یا جدول اطلاعات شبکه ای خود را در سال 1987 در کتاب مسئله کاوی تشریح نمود. این نظریه مکانیسمی جهت برنامه دهی معماری ارایه داده است. پارادایم پارامتریک در چهار دهه گذشته به صورت گسترده جنبه های مختلف معماری و نقد را به خود اختصاص داده است. پارادایم پارامتریک از پارامتریک فرمال در ده های اولیه به پارامتریک بیم و نهایتاً به پارامتریک اتوماسیون توسعه یافته است. پارامتریک اتوماسیون سطح گسترده و غیرقابل انکاری را در روند طراحی معماری و نقد را شامل می شود. این تحقیق سعی دارد بر مبنای پارادایم پارامتریک، ماتریس ویلیام ام پنا را گسترش داده و مکانیسمی پارامتریک جهت تحلیل پیچیده داده ها را در مقیاس بسیار وسیع برای کمک به طراحان و منتقدان ایجاد نماید. روش داده بنیاد استراوس و کوربین به کمک کدگذاری سه گانه بستر تحقیق را فراهم کرده است و در نهایت نظریه گراف ها به عنوان مکانیسم تحلیل پارامتریک تحت برنامه گفی، نسخه 0.9.2 مورد استفاده قرار گرفته است. مراحل تحقیق عبارتند از: 1- انتخاب ماتریس پنا و گسترش آن. 2- تکمیل محتواهای مرتبط با هر خانه ماتریس مبنا و ارتباطات یک طرفه خانه های آن 3- ارجاع اطلاعات جهت بازبینی به تیم متخصصان 4- ادامه تا رسیدن به سنجه اشباع نظری. 5- انتقال اطلاعات به نرم افزار گفی. 6- تهیه خروجی های مورد نیاز با استفاده از فیلترهای متعدد نرم افزار. 7-تحلیل خروجی ها در راستای پاسخ به سوال تحقیق بر مبنای کدگذاری انجام شده، خانه هایی با درجه و وزن بیشتر در محدوده تعریف شده و همچنین کوتاه ترین فاصله بین دو خانه بدست آمده و گراف های مرتبط ترسیم می گردند. با تکرار مکرر این مرحله قابلیت تحلیل شامل مقایسه، فراوانی و تحلیل آلترناتیوها امکان پذیر خواهد بود.
نقش مایه طاووس در دیوارنگاری های برج شرقی خرقان با رویکرد شمایل شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با وجود اینکه نقاشی دیواری یکی از مهم ترین رسانه های هنر دوره سلجوقی ا ست، اما بسیاری از آثار این هنر ارزشمند در طول تاریخ از میان رفته و نقاشی های دیواری داخل برج شرقی خرقان تنها بازمانده این سنت تصویری غنی و ریشه دار ایرانی در این دوره است. این دیوارنگاره ها شامل نقوش هندسی، جانوری، گیاهی و خوشنویسی می شوند که نقش مایه طاووس یکی از مهم ترین نقوش به کاررفته بر این دیوارنگاره هاست. هدف از انجام این پژوهش تبیین معنا و مفهوم نقش مایه طاووس در دیوارنگاری های برج شرقی خرقان است. در این پژوهش از رویکرد شمایل شناسی به عنوان چهارچوب نظری استفاده شده و این رویکرد به ما کمک می کند تا با بررسی ریشه های شکل گیری این دیوارنگاره ها به معنا و مفاهیمی که در این نقش مایه مستتر است پی ببریم. در این پژوهش از روش توصیفی-تحلیلی استفاده شده است و گردآوری اطلاعات با استفاده از منابع کتابخانه ای و مشاهده میدانی است. با توجه به چهارچوب نظری، متون مختلف مورد بررسی قرار گرفته و از ظروف مینایی به عنوان نمونه های شاهد بهره گرفته شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد نقش مایه طاووس در این دیوارنگاره ها بیشتر بیان گر قدرت و شکوه بانی بنا بوده و برخلاف دوره های پیشین از مفاهیم قدسی دور می شود.
شمایل نگاری کلامی نقاش در ادبیات فارسی قرن 4تا 10 هجری قمری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۳
88 - 105
حوزههای تخصصی:
در ادبیات فارسی بارها از کلمات نقاش و نقاشی استفاده شده و در نمونه هایی نقاش به یک شخصیت تأثیرگذار در روایت ادبی تبدیل شده است. در مقاله حاضر شخصیت پردازی نقاش از منظر ادبیات مورد بررسی قرارگرفته است. هدف این پژوهش مطالعه شمایل نگاری کلامی نقاش به عنوان یک عنصر مهم در حوزه ادبیات فارسی است تا ضمن معرفی شخصیت نقاش؛ نقش، اهمیت و جایگاه وی در روند داستان بررسی شود و مطالعات گسترده تر در این حوزه صورت گیرد. این مقاله در پی پاسخ به این سؤال اصلی است که شمایل نگاری کلامی نقاش در ادبیات فارسی چگونه است؟. روش تحقیق در پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات اسنادی است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که نقاش و آفرینش خیال انگیز او بارها منبع الهام شعرا بوده و ادبیات فارسی به عمل نقش آفرینی تصویری نقاش و حتی اسم نقاش خاص، پرداخته و گاهی مستقیما در قالب روایت داستانی نقاش را به عنوان یکی از قهرمانان طرح نموده است. در نمونه های مورد بررسی این پژوهش، نام هفت نقاش به عنوان شخصیت های کلیدی روایت ها مطرح شده و نقاش به نوعی واسطه عشق و خدمتگزار پای تخت شاهی بوده و فردی زیرک، فعال و هوشیار است که مهم ترین نقش او در متون روایی معرفی کردن عاشق و معشوق داستان به یکدیگر و در متونی دیگر همراهی خیال و کشف صورت معشوق است.
جایگاه پوشش های پارچه ای و کاغذی بر آرایه های معماری دوره قاجار در خانه وثیق انصاری اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۳
126 - 144
حوزههای تخصصی:
کاربرد کاغذ و پارچه دیواری منقوش، به عنوان آرایه های معماری در ایران، قدمت زیادی ندارد. در دوره ی قاجار به سبب گسترش مراودات تجاری با اروپا و شرق آسیا، پوشش های تجملی دیوارها با استفاده از پارچه و کاغذ، جایگاه ویژه ای در آرایه های معماری ایران یافتند. کاغذهای دیواری قاجاری در کاخ ها، عمارت ها، قلعه های سران حکومت، خانه ثروتمندان و تجار مورد توجه قرار گرفته و نصب می شدند. خانه ی وثیق انصاری در اصفهان، یکی از بناهای دارای پوشش های نوین دیواری دوره قاجار است. بر اساس مطالعات میدانی و بررسی های انجام شده بر خانه وثیق انصاری، مشخص گردید که دو گونه پرکاربرد از تزئینات دیواری پارچه ای و کاغذی وجود دارد که در هرگونه، نقوش و محتوای متنوعی نیز مشاهده می شود. هدف اصلی این پژوهش معرفی و دسته بندی نقوش پارچه ها و کاغذهای دیواری در خانه ی وثیق انصاری و شناخت فرهنگ های تاثیرگذار بر انتخاب نقوش در این آرایه ها است. مهمترین سوال پژوهش این است که نقش مایه های موجود بر پوشش های دیواری خانه ی وثیق انصاری دارای چه ویژگی های تصویری و موضوعی هستند؟ و چگونه می توان ردپای فرهنگ های گوناگون را در این آرایه ها جستجو کرد. یافته های پژوهش نشان می دهد نقش مایه های گیاهی و پیکره ای پرکاربردترین نقوش پوشش های دیواری این خانه هستند. بیشتر این نقش مایه ها ایرانی نیستند و مالکان، با توجه به فرهنگ های غربی و شرق آسیا اقدام به سفارش این پوشش ها کرده اند. نقوش هندسی برگرفته از تزیینات معماری اروپا هم در رده ی بعدی قرار دارند. همچنین خوانش متن و تصویر روایی تئاتر وایانگ در یکی از پوشش ها، روایت کاملی از این تئاتر کهن اندونزیایی را نشان می دهد که احتمالاً تولید کشور هندوستان است. کتیبه ی منحصربه فرد و دارای رقم و تاریخ موجود بر یکی از پوشش ها، زمان تولید بخشی از این آرایه ها را دوره ی حاکمیت ظل السلطان معرفی می کند. این پژوهش به شیوه ی توصیفی- تحلیلی و تجزیه و تحلیل داده ها به روش کیفی انجام شده است. گردآوری اطلاعات مبتنی بر مطالعات میدانی، مستند نگاری تصاویر، مصاحبه و استفاده از منابع کتابخانه ای و مدارک مکتوب صورت گرفته است.
مشکلات با پرسپکتیو: مطالعات موردی تصویرسازی ایران دورۀ قاجار
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷
89 - 100
حوزههای تخصصی:
بازنگریِ نقدهای وارد بر نظریۀ نهادی؛ کدام نظریۀ نهادی؟
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۳ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۸
25 - 33
حوزههای تخصصی:
نظریـۀ نهـادی هنـر، بهعنـوان نظریهای فرهنگـی در پـی توجیهناپذیری لذت ناشـی از آثار هنری معاصـر و تجلیل از آنهـا توسـط نظریههـای تقلیـدی و بیانگرانـۀ هنـر بـه مشخصسـاختن فراینـدی میپـردازد کـه در آن بسـتر اجتماعـی- فرهنگـی، تعیینکننـدۀ تعریـف اثـر هنـری اسـت و بسـیاری از آثـار معاصـر را بدین طریـق در تعریف خـود میگنجانـد. چنیـن بسـتری کـه مقدمـات لازم آن را آرتـور دانتـو فراهـم میکنـد، توسـط جـورج دیکـی، اشـکال و سـازوکارهای آن بـا مؤلفههایـی چـون مصنوعیـت اثـر، جهـان هنـر و اعطـای شـأن توسـط اعضـای این جهـان مشـخص میگـردد. طبـق نظر او، لزوم شمردهشـدن یک شـیء به عنوان شـیء هنری آن اسـت که توسـط اعضـای محیطـی نهـادی بـه آن اعطای شـأن شـود. پژوهش حاضر بر آن اسـت که بـا تکیه بر آرای دیکـی و چهار نسـخه تعریفـی کـه از ایـن نظریـه ارائـه داده اسـت و نیز بررسـی نقدهـای وارد بر آن، به این پرسـش پاسـخ دهد کـه کـدام یـک از نقدهـا باعث پیشـروی و بسـط این نظریه شـدهاند و کـدام یک، به سـوء تعبیرهای ناشـی از فهم نادرسـت ایـن نظریـه منجر گشـتهاند. اطلاعات ایـن تحقیق، براسـاس منابع کتابخانـهای گردآوری شـده و مبتنی بـر روش توصیفـی- تحلیلـی بـه تجزیه و تحلیـل کیفی دادهها پرداخته اسـت. بـا توجه به دادههای بهدسـتآمده، اینگونـه بـه نظـر میرسـد کـه بسـیاری از نقدهـای وارد بر نظریـۀ دیکـی، بیتوجه به تعریـف نهایی او، بـر مبنای تعاریـف اولیـۀ ایـن نظریـه مطرح میشـوند و از این نظریـه، توقع نگاهـی ارزشگذارانه دارند. این در صورتی اسـت کـه چنیـن نقدهایـی، فهـم ابهامـات اصلی ایـن نظریه را مخـدوش سـاخته و باعث سـوء تعبیرهایی ناشـی از عدم توجـه بـه رونـد اصلاحی این نظریه توسـط دیکی شـده اسـت.
واکاوی روابط بینامتنی در فیلم های پدرو آلمودوار بر اساس آرای ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش هنر سال ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۴
59-73
حوزههای تخصصی:
پدرو آلمودوار، فیلمساز شاخص و پیشرو سینمای نوین اسپانیا است که در مجموع، فیلم های او سبک خاص و بیان ویژه زیباشناختی مخصوص خود را دارا هستند. آلمودوار بارها به تأثیر پذیرفتن از منابع گوناگون اذعان کرده است؛ سینما، تلویزیون، نقاشی و ادبیات از جمله مراجعی به شمار می آیند که فیلمساز در خلق آثار خود از آنها بهره برده است. در این میان، متون سینمایی از جایگاه والایی در آثار وی برخوردار هستند؛ او از جمله کارگردانانی است که در آثار وی امتزاجی از این متون متنوع مشاهده می شود. مطالعه بینامتنیت از آن گونه مباحثی است که پیرامون آثار این فیلمساز اسپانیایی قابلیت تحقیق و تفحص دارد. هدف تحقیق پیش رو، مطالعه بینامتنیت و با طرح این پرسش بوده است که "فیلم های پدرو آلمودوار چگونه بر اساس روابط بینامتنی با متون سینمایی مختلف شکل گرفته اند؟" برای پاسخ به این پرسش، از روش توصیفی- تحلیلی و همچنین تطبیقی استفاده شده و برای تحلیل و پی جویی این روابط و طبقه بندی آنها، به نظریه بینامتنیت ژرار ژنت تکیه شده است. فیلم های بلند آلمودوار که به لحاظ زمان ساخت مربوط به دهه 1980 میلادی به بعد هستند و آثار برجسته فیلمساز را شامل می شوند، به عنوان جامعه آماری انتخاب شده اند. یافته های پژوهش مبین آن هستند که متن های متعدد سینمایی که در آثار آلمودوار به آنها اشاره شده است، اعم از پاره متن های سینمایی، اسامی و عناوین متون تحت قالب پیرامتن ها و اشارات سینمایی ایماگونه از منظر نظریه بینامتنیت ژنت به مثابه نقل قول های تصویری، ارجاعات سینمایی و تلمیحات بینامؤلفی و درون مؤلفی هستند که اساساً در سینمای فیلمساز علاوه بر کارکرد ساده آن، عملکردی استعاری دارند.