مطالب مرتبط با کلیدواژه

جورج دیکی


۱.

مطالعه مؤلفه های بنیادی نظریه نهادی جورج دیکی در آثار مفهومی هنرمندان (مطالعه موردی؛ آثار مارسل دوشان، باربارا کروگر و کیت آرنت)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نظریه نهادی هنر مفهومی جورج دیکی شیء مصنوع جهان هنر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۴۲ تعداد دانلود : ۶۵۱
چکیده بیان مسئله: شناخت و ادراک آثار هنری شکل گرفته در دوران معاصر، از جمله هنر مفهومی که به عنوان نخستین جنبش هنری پست مدرن می توان از آن یاد کرد، تنها در پرتو شناخت نظریه نهادی جورج دیکی امکان پذیر است. جورج دیکی، با طرح مؤلفه های بنیادی نظریه نهادی همچون شیء مصنوع، جهان هنر و اعطای شأن هنری، راه را برای ورود اشیای حاضر آماده و پیش ساخته به هنر گشود. البته هنرمندان مفهومی همچون مارسل دوشان، باربارا کروگر، کیت آرنت و دیگران آثار هنری فاقد کیفیت و صفات زیبایی شناسانه خلق می کنند، اما از آنجا که جهان هنر  که به گفته جورج دیکی مجموعه ای از «هنرمندان، موزه داران، منتقدان هنر، مدرسان و ...» است  به این آثار صلاحیت اعطای شأن هنری را می دهند، این آثار به اثر هنری تبدیل می شوند. هدف پژوهش: نگارندگان در این پژوهش در پی انطباق مؤلفه های بنیادین نظریه نهادی جورج دیکی با آثار برخی هنرمندان مفهومی هستند. از آنجا که بسیاری از آثاری که هنرمندان مفهومی خلق کرده اند با مؤلفه هایی چون جهان هنر و شیء مصنوع و ماهیت اثر هنری در نظریه نهادی مطابقت دارد، بنابراین می توان فلسفه خلق چنین آثاری را با نظریه نهادی جورج دیکی تحلیل کرد و تطبیق داد. روش پژوهش: این پژوهش به روش تحلیلی-تطبیقی انجام شده است. نتیجه گیری: در آرای جورج دیکی طرح خصوصیات شیء مصنوع و جهان هنر کاملاً قابل انطباق با آثار هنر مفهومی است. درواقع، چیزی در ذات هنر یا اثر هنری موجود نیست که آن را به اثر هنری تبدیل کند، بلکه مهم دادن اعطای شأن هنری به اثر است و آن توسط مؤلفه ای چون جهان هنر صورت می گیرد. از این نظر تمامی نظریه های هنری که براساس صفات و کیفیات زیبایی شناسی بنیان شده اند به چالش کشیده می شوند و مفهوم هنر خوب و هنر بد بی ارزش می شود.
۲.

بازنگریِ نقدهای وارد بر نظریۀ نهادی؛ کدام نظریۀ نهادی؟

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: جهان های هنری نظریه نهادی نظریه فرهنگی جورج دیکی آرتور دانتو

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۷ تعداد دانلود : ۱۷۰
نظریـۀ نهـادی هنـر، به‌عنـوان نظریه‌ای فرهنگـی در پـی توجیه‌ناپذیری لذت ناشـی از آثار هنری معاصـر و تجلیل از آنهـا توسـط نظریه‌هـای تقلیـدی و بیانگرانـۀ هنـر بـه مشخص‌سـاختن فراینـدی می‌پـردازد کـه در آن بسـتر اجتماعـی- فرهنگـی، تعیین‌کننـدۀ تعریـف اثـر هنـری اسـت و بسـیاری از آثـار معاصـر را بدین طریـق در تعریف خـود می‌گنجانـد. چنیـن بسـتری کـه مقدمـات لازم آن را آرتـور دانتـو فراهـم می‌کنـد، توسـط جـورج دیکـی، اشـکال و سـازوکارهای آن بـا مؤلفه‌هایـی چـون مصنوعیـت اثـر، جهـان هنـر و اعطـای شـأن توسـط اعضـای این جهـان مشـخص می‌گـردد. طبـق نظر او، لزوم شمرده‌شـدن یک شـیء به عنوان شـیء هنری آن اسـت که توسـط اعضـای محیطـی نهـادی بـه آن اعطای شـأن شـود. پژوهش حاضر بر آن اسـت که بـا تکیه بر آرای دیکـی و چهار نسـخه تعریفـی کـه از ایـن نظریـه ارائـه داده اسـت و نیز بررسـی نقدهـای وارد بر آن، به این پرسـش پاسـخ دهد کـه کـدام یـک از نقدهـا باعث پیشـروی و بسـط این نظریه شـده‌اند و کـدام یک، به سـوء تعبیرهای ناشـی از فهم نادرسـت ایـن نظریـه منجر گشـته‌اند. اطلاعات ایـن تحقیق، براسـاس منابع کتابخانـه‌ای گردآوری شـده و مبتنی بـر روش توصیفـی- تحلیلـی بـه تجزیه و تحلیـل کیفی داده‌ها پرداخته اسـت. بـا توجه به داده‌های به‌دسـت‌آمده، ‌‌این‌گونـه بـه نظـر می‌رسـد کـه بسـیاری از نقدهـای وارد بر نظریـۀ دیکـی، بی‌توجه به تعریـف نهایی او، بـر مبنای تعاریـف اولیـۀ ایـن نظریـه مطرح می‌شـوند و از این نظریـه، توقع نگاهـی ارزشگذارانه دارند. این در صورتی اسـت کـه چنیـن نقدهایـی، فهـم ابهامـات اصلی ایـن نظریه را مخـدوش سـاخته و باعث سـوء تعبیرهایی ناشـی از عدم توجـه بـه رونـد اصلاحی این نظریه توسـط دیکی شـده اسـت.