فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۶۱ تا ۵۸۰ مورد از کل ۷٬۵۱۴ مورد.
منبع:
International Journal of Digital Content Management, Vol. ۳, No. ۵, Summer & Fall ۲۰۲۲
78 - 120
حوزههای تخصصی:
Purpose : The present article has been written to review studies in the field of social media evolution in human resources and the gaps in this research. This review paper is expected to motivate further research initiatives regarding the role of social media in different HRM practices. Method : The paper is based on 98 published papers collected from the Web of Science Database particularly from 1975 to 2021 (up to NOV) using VOSviewer software. Findings : After reviewing the paper contents, the author briefly highlighted the findings. According to studies, the results show that the issue of change has shifted to Transformation 4.0 in Media and HRM 4.0 in recent years. An approach that refers to concepts such as social networking and digital media. The results also show that traditional approaches to social media before 2018 are more related to Communication, Communities, Goals, Behavior, and so on. In recent years, concepts such as Technology, ACTIVISM, INTERNET USE, Facebook, Culture, etc. are related. Conclusion : The author expects that based on the findings; the organizational policymakers can get some practical guidelines regarding the efficient utilization of such a platform. In particular, the media can be a well-established platform for searching for competent employees and creating employer branding. Therefore, more and more research studies should be carried out focusing on this recent issue.
civil Servant Leadership in the Health Insurance organization to Achieve the Digital Health System(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
International Journal of Digital Content Management, Vol. ۳, No.۴, Winter & Spring ۲۰۲۲
133 - 152
حوزههای تخصصی:
Purpose: This study was conducted to identify the model for removing obstacles and executive mechanisms to implement servant leadership in the health insurance organization to achieve the digital health system. Method: The present research has been exploratory and qualitative. Content analysis method has been used to identify server leadership mechanisms. The statistical population of the study includes employees of different levels of the Health Insurance Organization that 12 people were selected based on theoretical saturation through purposive non-random sampling method. Library methods and semi-structured interviews were used to collect data. The data analysis method was theoretical coding derived from server leadership theories using MAxqda software. Findings: The results obtained from data analysis show that the components of humility, service, trustworthiness, interaction with employees and collection and ethics are the most important barriers to implementation and executive mechanisms of health insurance servant leadership, respectively. Using MAxqda software, the indicators desired by the experts are prioritized. Conlusion: Accordingly, the most important and effective barriers to the implementation of servant leadership are "inappropriate structure", "moral barriers", "centralism and self-centeredness" and "subordinate conditions", respectively. The components of ethics, cooperation, communication, planning and scientism are among the main mechanisms of servant leadership in the first to fifth priority, respectively.
Customer Experience of Electronic Services in Information Technology Organizations Based on Digital Developments(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
International Journal of Digital Content Management, Vol. ۳, No.۴, Winter & Spring ۲۰۲۲
196 - 223
حوزههای تخصصی:
Purpose : Customer experience management is one of the most important activities for managers who are trying to grow and develop to achieve a favorable competitive position. The purpose of this study is to evaluate the dimensions of customer experience in the process of using electronic services in information technology organizations (Hamrah-e-Aval). Method : The method of this study is quantitative. In this regard, a questionnaire was designed and distributed among the statistical population by the available sampling method. The data analysis method is structural equation modeling and the software used is SPSS25 and SMART PLS 3.0. Findings : Findings show that awareness is the first step in managing customer experience. The second step deals with the active organizational actor. The third step, or evaluation, is based on service characteristics and service arrangements. The fourth step (buying decision). Purchasing and the resulting experience is the fifth step. Step 6 (Use) is a function of activities including delivery and use. The seventh step is to repeat the purchase, complain or not react to the use of the product (service). Finally, the customer's secondary response is the last step of the customer experience model. Conclusion : Based on the findings of the present study, information interface can play a decisive role in shaping customer experiences. Therefore, it is suggested that in the active businesses in the information and communication technology industry, by studying the media and customer information tools, the most optimal and effective tools should be selected and used.
معادلات ساختاری رابطه کیفیت کار تیمی با چابکی سازمان از طریق نقش کارکردی مدیریت دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بازیابی دانش و نظام های معنایی سال نهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۱
107 - 135
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش کارکردی مدیریت دانش در رابطه میان کیفیت کارتیمی با چابکی سازمانی بود. پژوهش از نوع توصیفی-پیمایشی و مقطعی (1399) بود. جامعه آماری را 120 نفر از کارکنان اداره آموزش وپرورش شهر مریوان تشکیل داد. برای جمع آوری داده ها از روش کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه) استفاده شد. از سه پرسشنامه استاندارد کار تیمی هوگل و گموئندن (2001) و پرسشنامه استاندارد چابکی سازمانی ژانگ (2001) و پرسشنامه محقق ساخته مدیریت دانش بر مبنای مدل پروبست استفاده گردید که روایی آن ها از طریق خبرگان و پایایی آن ها از طریق آزمون کرونباخ تأیید شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از مدل معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار لیزرل استفاده گردید. نتایج نشان داد که مدل داده شده با مقادیر RMSEA=0.058 و χ^2/ Df=2.43 به صورت معقول و مناسب برازش شده است. از طرف دیگر مقدار بار عاملی متغیرها در حالت استاندارد بیشتر از سه دهم بودکه گویای همبستگی مثبت میان متغیرها است. به علاوه مقدار بار عاملی در حالت ضرایب معناداری متغیر کیفیت کار تیمی با چابکی سازمانی (60/3)؛ رابطه کیفیت کار تیمی با مدیریت دانش (65/4) و رابطه مدیریت دانش با چابکی سازمانی (49/5) بود که نشان از معنادار بودن روابط بین متغیرها است. نکته قابل ملاحظه پژوهش در این بود که رابطه کیفیت کار تیمی با چابکی سازمانی با نقش کارکردی مدیریت دانش از مقدار 60/3 به مقدار 49/5 افزایش یافته است، یعنی مدیریت دانش به خوبی نقش میانجی را میان کیفیت کار تیمی و چابکی سازمان انجام داده است.
ارائه و ارزیابی مدل پیاده سازی مدیریت دانش برای شرکت بیمه دانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پیاده سازی فرآیند مدیریت دانش در سازمان نیازمند توجه و طراحی مدل متناسب با شرایط و زمینه های خاص آن سازمان است. شرکت های بیمه از جمله سازمان های متکی بر سرمایه دانشی هستند که می توانند با پیاده سازی مدیریت دانش فرصت پیشرفت هرچه بیشتر را کسب نمایند. از این رو، هدف از پژوهش حاضر، طراحی مدل پیاده سازی مدیریت دانش برای شرکت بیمه دانا است.
روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع کاربردی بود که با روش پیمایشی انجام شد. جامعه آماری پژوهش کارشناسان و مدیران شرکت بیمه دانا به تعداد 1761 نفر بودند که تعداد 317 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان اعضای نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. تحلیل داده ها و بررسی برازش مدل نیز با روش معادلات ساختاری و با کمک نرم افزار آموس انجام گرفت.
یافته ها: براساس نتایج به دست آمده، مشخص شد که مدل از برازش کافی به داده ها برخوردار است. به گونه ای که شامل پنج بعد اصلی است و هر یک از ابعاد دارای مؤلفه های جداگانه است. بعد شرایط علّی شامل مؤلفه ایجاد حافظه سازمانی، اهمیت سرمایه فکری و فضای صنعت بیمه؛ بعد شرایط زمینه ای شامل چهار مؤلفه به صورت توسعه و بهسازی نیروی انسانی، نظام ارزیابی عملکرد و ارتقا مبتنی بر دانش، نهادهای عالی و نظارتی و مدیریت و رهبری؛ بعد شرایط مداخله گر شامل دو مؤلفه به صورت عوامل انسانی و عوامل درون سازمانی؛ بعد راهبردها و اقدامات شامل سه مؤلفه به صورت آماده سازی زیرساخت مدیریت دانش، کشف و گردآوری دانش و مستندسازی دانش؛ و بعد پیامدها شامل پنج مؤلفه به صورت افزایش بهره وری سازمان، ایجاد سازمان دانش محور، رشد عملکردی و اقتصادی سازمان، ارتقا سهم بیمه در رشد اقتصاد و بهبود عملکرد نیروی انسانی است.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد مدل پیاده سازی مدیریت دانش به عنوان مرجع و الگویی برای شرکت بیمه دانا شامل پنج بعد اصلی و 17 مؤلفه است. از این رو، برای پیاده سازی موفقیت آمیز مدیریت دانش در شرکت بیمه دانا باید به این عوامل توجه ویژه شود. در بین ابعاد پنج گانه مدل مدیریت دانش، بعد پیامدها دارای رتبه اول و شرایط علّی، جایگاه آخر را به خود اختصاص داده است.
شناسایی و رتبه بندی ریسک های زنجیره تأمین در کتابخانه های دیجیتالی دانشگاه های دولتی شهر تهران بر اساس استاندارد ایزو 31000(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی و رتبه بندی ریسک های زنجیره تأمین در کتابخانه های دیجیتال دانشگاه های دولتی شهر تهران بر اساس استاندارد ایزو ۳۱۰۰۰ ویرایش سال ۲۰۱۸ انجام شده است. این پژوهش به لحاظ ماهیت از نوع کاربردی، و روش اجرای آن پیمایشی-تحلیلی با فنون آنتروپی «شانون» برای وزن دهی ریسک ها و «تاپسیس» فازی برای رتبه بندی ریسک ها بوده است. با استفاده از منابع مرتبط و پژوهش های پیشین، پراهمیت ترین ریسک ها شناسایی شد که به طراحی پرسشنامه ای با پنج مؤلفه و ۱۰۹ گویه انجامید. پایایی پرسشنامه بر اساس ضریب هماهنگی درونی و با استفاده از ضریب آلفای «کرونباخ» توسط نرم افزار SPSS محاسبه شد، و ارزش آن ها در هر یک از ابعاد پرسشنامه بزرگ تر از مقدار ۰/۹۸ به دست آمد. تحلیل و سنجش ریسک ها با استفاده از فنون ذکرشده انجام شده است. در این پژوهش ریسک های زنجیره تأمین در پنج بخش (تأمین کنندگان، تولید و مدیریت منابع دیجبتال، توزیع منابع دیجیتال، خدمات به کاربران، و ریسک های مشترک بین اجزای زنجیره تأمین) مورد ارزیابی قرار گرفته است. در بخش تأمین کنندگان، ۲۴ شاخص ریسک شناسایی شد که شاخص ریسک «تغییرات و بی ثباتی در نرخ های ارزی» با ۷۳ درصد بالاترین رتبه را داشت. در بخش تولید و مدیریت منابع دیجیتال، ۲۶ شاخص ریسک شناسایی شد که شاخص ریسک «خط مشی مجموعه سازی منابع دیجیتال» با ۷۳ درصد حائز بالاترین رتبه شد. در بخش توزیع منابع دیجیتال، ۱۹ شاخص ریسک شناسایی شد و شاخص ریسک «امکان ارائه خدمات امانت مبتنی بر وب در کتابخانه دیجیتال» با ۸۴ درصد دارای بالاترین رتبه بود. در بخش خدمات به کاربران، ۲۱ شاخص ریسک شناسایی شد و شاخص ریسک «امکان جست وجو با هر مرورگر درکتابخانه دیجیتال» با ۸۸ درصد بالاترین رتبه را از آن خود کرد و در بخش ریسک های مشترک بین اجزای زنجیره تأمین، ۱۹ شاخص ریسک شناسایی شد که شاخص ریسک «افزایش قیمت سخت افزارهای اجزای زنجیره تأمین به جهت تغییرات نرخ ارز» با ۸۲ درصد بالاترین رتبه را کسب نمود. بر اساس رتبه بندی ریسک ها با استفاده از تکنیک «تاپسیس» فازی در زنجیره تأمین کتابخانه های دیجیتال دانشگاه های شهر تهران «ریسک های مربوط به تأمین کنندگان»، «ریسک های مشترک بین اجزای زنجیره تأمین»، «ریسک های مربوط به خدمات به کاربران»، «ریسک های مربوط به تولید و مدیریت منابع دیجیتال» و «ریسک های مربوط به توزیع منابع دیجیتال» به ترتیب، رتبه ۱ تا ۵ را از نظر اهمیت کسب کردند.
تحلیل حرکات چشم کاربران و نقش توانمندی های آن ها هنگام تعامل با رابط کاربر وب سایت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی هرگونه تأثیر قابلیت های کاربران، از جمله سبک های یادگیری، سواد اطلاعاتی و یا سواد رسانه ای بر نحوه انجام حرکات چشمی آن ها حین تعامل با رابط کاربر وب سایت ها بر اساس فرضیه چشم-ذهن است. این پژوهش به روش آمیخته و با رویکرد توضیحی متوالی انجام شد. جامعه پژوهش، دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه فردوسی مشهد بودند. نمونه گیری آزمودنی ها (جامعه پژوهش) از طریق روش های آمیخته متوالی و به صورت نمونه گیری در هر لایه بود. سرانجام، تعداد ۲۰ نفر آزمودنی به عنوان نمونه نهایی در دو مرحله گردآوری داده های پژوهش حضور یافتند. برای گردآوری اطلاعات از ابزارهای مختلف و متنوعی مانند پرسشنامه استاندارد سبک یادگیری «فلدر و سولومن»، پرسشنامه سواد اطلاعاتی و سواد رایانه ای و نشست تعاملی با استفاده از دستگاه ردیاب چشمی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. این پژوهش همبستگی بالا میان توانمندی سواد رایانه ای با سواد اطلاعاتی در دانشجویان را نشان داد. همچنین، برخی توانمندی های آزمودنی ها می توانست بر حرکات چشم در فرایند تعامل با رابط کاربر وب سایت تأثیرگذار باشد. بین سواد اطلاعاتی و حرکات چشم رابطه وجود داشت. مدت خیره شدن برای آزمودنی هایی که سطح سواد اطلاعاتی بالایی داشتند، از افرادی که سطح سواد اطلاعاتی کمتری داشتند، بیشتر بود. آزمودنی هایی که سبک یادگیری حسی داشتند، تعداد خیره شدن بیشتری را تجربه کردند. برای افرادی که «سبک پی درپی» داشتند، مدت خیره شدن ها بیشتر بود، اما تعداد خیره شدن ها به علت خطی نگاه کردن به رابط کاربر، کمتر از «سبک سراسری» بود. آزمودنی هایی که سواد اطلاعاتی پایین و سبک یادگیری انعکاسی داشتند، تعداد خیره شدن های بیشتری را در صفحه تجربه کردند. افرادی که سبک یادگیری کنشی و سواد اطلاعاتی بالا داشتند، مدت زمان بیشتری را در خیره شدن به صفحه صرف می کردند. آزمودنی های با سواد اطلاعاتی پایین، تعداد خیره شدن فراوان تری نسبت به افراد با سواد اطلاعاتی بالا داشتند. با بررسی حرکات چشم کاربران مشخص شد که رابط کاربر می تواند بر حرکات چشم آن ها اثرگذار باشد. در فرایند تعامل، حرکات چشم کاربران از مؤلفه های کلی تر به مؤلفه های جزئی تر تغییر می کرد. به طور کلی، مشخص شد که سطح سواد اطلاعاتی ممکن است در حین تعامل با وب سایت، حرکات چشم کاربر را هدفمند کرده و چگونگی پردازش اطلاعات رابط کاربر را تحت تأثیر قرار دهد. همچنین، سبک یادگیری بر حرکات چشم کاربران در حین تعامل اثرگذار بود.
جستاری بر گستره تعاریف اینترنت اشیاء در راستای ارائه یک تعریف جامع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به عنوان یک موضوع رو به رشد، تعریف رسمی و عمومی پذیرفته شده ای از اینترنت اشیاء وجود ندارد. مرور پژوهش های این حوزه نشان می دهد که هر پژوهشگر و سازمانی این فناوری را آنگونه که درک می نماید، تفسیر نموده است. در نتیجه، تا کنون ۱۱۶ تعریف از این فناوری نوظهور ارائه شده است. تحقیق حاضر تلاشی است در راستای شناخت و تسلط بیش از پیش بر تعریف اینترنت اشیاء که با روش مرور پیشینه و بررسی متون انجام شده است. همه تعاریف و توصیف های مربوط اما متنوع به هم ربط داده شد تا تعریفی تهیه شود که بتواند به عنوان مرجعی برای ذینفعانی که مایل به درک مفهوم اینترنت اشیاء هستند قرار گیرد. بررسی تعاریف ارائه شده در این حوزه نشان داد که بسیاری از آن ها دارای وجوه مشترک و مشابه هستند. در این مقاله، یک تعریف جامع از اینترنت اشیاء ارائه شده است که از تعاریف علمی ارائه شده در مقالات، کتب و وب سایت های سازمان های مختلف جهانی استخراج شده است. در نهایت، نگارندگان یک تعریف نسبتا جامع از اینترنت اشیاء ارائه داده اند که یک تعریف مطلق از معنای واقعی اصطلاح مورد بحث نیست، بلکه انتظار می رود به عنوان بخشی از تحقیق و توسعه ی آن در جهت معناداریِ واضح تر این اصطلاح مورد استفاده قرار گیرد. این پژوهش نگاه جامعی به تعاریف ارائه شده در گستره اینترنت اشیاء دارد و می تواند برای علاقه مندانی که به تازگی وارد حوزه اینترنت اشیاء شده اند و یا محققانی که خواستار تعمیق بیشتری در این رابطه هستند، مفید واقع گردد.
شناسایی قابلیت های سیستم های خبره و چت بات ها در کتابخانه ها: مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: همواره در سطح جهان، بر تعداد کتابخانه هایی که برای ارائه خدمات مختلف از رایانه و نرم افزارهای هوشمند استفاده می کنند، افزوده می شود و کتابداران و اطلاع رسانان نیز کوشیده اند که با به کارگیری فناوری های هوش مصنوعی مانند سیستم های خبره، چت بات ها و دیگر سرویس های هوشمند به بهبود و ارتقا کیفیت و کمیت خدمات بپردازند. لذا پژوهش حاضر با هدف معرفی قابلیت های سیستم های خبره و چت بات ها، به تفیکیک خدمات مختلف کتابخانه ها انجام شده است. روش شناسی: این مطالعه به روش مرور نظام مند و با فرآیند هفت مرحله ای رایت و همکاران اجرا شده است. این مراحل در روش نظام مند عبارتند از: تعیین سوال پژوهش، تعیین قرارداد انجام کار، جستجوی متون، استخراج داده ها، ارزیابی کیفیت، تحلیل داده ها و ارائه نتایج و درنهایت تفسیر نتایج. کلیدواژه های این حوزه در هر سه پایگاه استنادی (خارجی) «وب آو ساینس»، «اسکوپوس» و «گوگل اسکالر» و در سه پایگاه اطلاعاتی داخلی «بانک اطلاعات نشریات کشور»، «پایگاه مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی» و «مرجع دانش»، بدون در نظر گرفتن بازه زمانی، بررسی شد. در نهایت ۳۴ مقاله گزینش شد. یافته ها: مرور ۳۴ مطالعه مرتبط نشان داد که سیستم های خبره، در سه نوع خدمات فنی، عمومی و مدیریتی کتابخانه ها کاربرد دارند اما با توجه به ماهیت چت بات ها که در مکالمات و ارتباطات هوشمند از جنس تعاملات انسانی کاربرد دارند؛ مشخص شد که تاکنون پژوهش های گوناگون، کاربردهای این بات های مکالمه را تنها در بخش خدمات عمومی کتابخانه ها و به طور خاص تر در خدمات و مصاحبه مرجع شناسایی و معرفی کرده اند. نتیجه گیری: در پایان انتظار می رود که کتابداران ضمن آشنایی با قابلیت ها و کاربردهای سیستم های خبره و چت بات ها، از همان مراحل طراحی تا به کارگیری این نظام های هوشمند برای کتابخانه ها، مشارکت داشته باشند. همچنین پیشنهاد می شود که در مطالعات آینده نقش و کاربرد چت بات ها در خدمات فنی و مدیریتی کتابخانه ها بررسی شود تا در ادامه زمینه طراحی این سرویس های هوشمند برای تمامی خدمات کتابخانه فراهم شود.
بازنمایی رتبه درباری رجال و صاحب منصبان در مکاتبات رجال درباری ایران و هند در دوره شاه سلیمان صفوی (1077- 1105ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۲۶)
6 - 24
حوزههای تخصصی:
هدف : بررسی رابطه میان رتبه اجتماعی فرستندگان و گیرندگان مکاتبات رجال درباری ایران و هند هم عصر سلطنت شاه سلیمان صفوی (1077-1105ق) با محتوا و شکل ظاهری این دسته از اسناد. روش/ رویکرد پژوهش : در این مقاله در گام نخست با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا (Content Analysis)، شواهد تاریخی موجود در کتب و سایر اسناد تاریخی و هم چنین اطلاعات یادشده در دست نویسِ شماره 5032 مجلس شورای اسلامی ذیل توصیفات مرتبط با مکاتبات دیوانی دوره شاه سلیمان صفوی استخراج شد و در گام دوم رابطه میان متن و مشخصات ظاهری این مکاتبات با رتبه اجتماعی فرستندگان و گیرندگان در قالب مطالعه تطبیقی (Comparative Study) بررسی شد. یافته ها و نتیجه گیری : شواهدی قوی بر وجود رابطه مستقیم میان محتوای متنی و غیرمتنی مکاتبات رجال درباری ایران و هند در دوره سلطنت شاه سلیمان صفوی و رتبه اجتماعی افراد دخیل در روند صدور این مکاتبات دیده می شود؛ بدین ترتیب که عناصر متنی مانند الگو و واژگان استفاده شده در متن مکاتبات و عناصر غیرمتنی مانند قطعِ نامه، نوع کاغذ، نوع خط، تزیینات و نوع بسته بندی بازنمایاننده رتبه اجتماعی افراد مرتبط با مکاتبات دیوانی اعم فرستنده و گیرنده یا مکتوبٌ الیه است و با تحلیل و بررسی آن می توان علاوه بر قضاوت درباره رتبه اجتماعی، به برخی از مشخصات این افراد ازقبیل منصب، سن و جنسیت پی برد.
سنجش روابط چندگانه بین ابعاد منزلت اجتماعی و ابعاد ساختاری، شناختی و ارتباطی سرمایه اجتماعی (مطالعه موردی: کتابداران کتابخانه های عمومی استان خوزستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف سنجش روابط چندگانه بین ابعاد منزلت اجتماعی کتابداران و ابعاد ساختاری، شناختی، ارتباطی سرمایه اجتماعی در کتابخانه های عمومی خوزستان انجام شده است. روش شناسی: پژوهش حاضر از منظر هدف کاربردی و از نظر روش کمی و به روش توصیفی -همبستگی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کتابداران کتابخانه های عمومی استان خوزستان به تعداد 390 که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 194 نفر انتخاب شد. برای گردآوری داده ها در این پژوهش از پرسشنامه منزلت اجتماعی (نجف پورمقدم و محمدی، 1400) و پرسشنامه سرمایه اجتماعی ناهاپیت و گوشال (1998) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های توصیفی و آزمون های استنباطی با بهره گیری از نرم افزار SPSS نسخه 26 استفاده شده است. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد بین ابعاد پنج گانه منزلت اجتماعی و ابعاد سه گانه سرمایه اجتماعی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین، بین دیدگاه کتابداران در خصوص منزلت اجتماعی و ابعاد آن در تعامل مدرک تحصیلی و سابقه تفاوت معناداری وجود دارد. بررسی زیر مؤلفه ها نیز نشان می دهد در بعد ساختاری تفاوت معناداری وجود دارد و کتابداران با مدارک تحصیلی مختلف دیدگاه متفاوتی نسبت به بعد ساختار دارند. اصالت / ارزش: این پژوهش از این نظر که جایگاه اجتماعی و سرمایه اجتماعی کتابداران را از منظر فرهنگ بومی خوزستان مورد توجه و مطالعه قرار داده است و از این نظر که متغیرهای جمعیت شناختی را در رابطه بین منزلت اجتماعی و سرمایه اجتماعی کتابداران مورد بررسی قرار داده است دارای نوآوری است.
نگرش مبتنی بر تسهیم دانش و واکاوی عوامل مرتبط با آن در بین اعضای هیات علمی دانشگاه یزد در سال 1399(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بازیابی دانش و نظام های معنایی سال نهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۰
119 - 137
حوزههای تخصصی:
تسهیم دانش یکی از فرایندهای دانشی است که چرخه حیات دانش درون سازمان به ویژه توزیع دانش را در سراسر دانشگاه شکل می دهد. هدف از این پژوهش بررسی نگرش اعضای هیئت علمی دانشگاه یزد پیرامون تسهیم دانش و واکاوی عوامل مرتبط با آن است. در این پژوهش از روش توصیفی و پیمایشی بهره برده شده است. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه اعضای هیئت علمی دانشگاه یزد بود. که حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران، 115 نفر تعیین گردید. در تبیین عوامل مرتبط با نگرش اعضای هیئت علمی پیرامون تسهیم دانش، ویژگی های فردی شامل جنسیت، سن، سابقه کاری و مرتبه علمی موردتوجه قرار گرفت. همچنین رابطه نگرش با آگاهی، رفتار، ابزارها، ترغیب کننده ها، و موانع تسهیم دانش در بین پاسخگویان بررسی شد. در تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SPSS 21 استفاده شد. یافته ها نشان داد رابطه معناداری (05/0p˃) بین جنسیت، مرتبه علمی، سابقه کاری و سن پاسخگویان از نظر سه متغیر رفتار، نگرش و آگاهی وجود ندارد. اما، رابطه بین نگرش اعضای هیئت علمی و متغیرهای رفتار، آگاهی، ابزارها و عوامل ترغیب کننده و محدودکننده (001/0P˂) معنادار بود. با توجه به وجود رابطه مثبت و معنی دار بین عوامل مؤثر بر تسهیم دانش و نگرش پیرامون تسهیم دانش، می توان گفت که وجود فرهنگ سازمانی قوی منجر به افزایش تمایل به تسهیم دانش در افراد و موفقیت هر چه بیشتر آن ها در انجام این مهم با همکاران می شود.
درباره «موضوع» و «تحلیل موضوعی»: نکته ها و چشم اندازها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به اهمیت بازیابی موضوعات منابع اطلاعاتی و جستجوی موضوعی کاربران ، در این پژوهش چیستی«موضوع» و چگونگی تحلیل و استخراج موضوعات در فرایند تعیین کلیدواژه های موضوعی، و مسائل و راه حل های ممکن مورد بحث قرار می گیرند. روش پژوهش: این مقاله پژوهشی مفهومی است که با روش کتابخانه ای- سندی مفاهیم «موضوع» و «تحلیل موضوعی» را در گزیده ای از متون شاخص علم اطلاعات و دانش شناسی با نگاهی بر مفاهیم متناظر در حوزه پردازش زبان طبیعی بررسی می کند. یافته ها: «موضوع» یا «دربارگی» منابع و تحلیل موضوعی عبارت است از شناسایی موضوعات و مفاهیم مندرج در منبع اطلاعاتی با قوای فکری نیروی انسانی، با الگوریتم های کامپیوتری، یا ترکیب این دو. تعدد ابزارهای تحلیل موضوعی و انتساب کلیدواژه ها، میزان پایین کاربرد طرح های استاندارد توصیف، عدم همگونی در تحلیل موضوعی، عدم همخوانی عبارت های جستجوی کاربران با کلیدواژه های انتساب داده شده، و روزآمد نبودن توصیف منابع از نقاط ضعف رویکرد تحلیل موضوعی توسط انسان است. روش های خودکار هوش مصنوعی و پردازش زبان طبیعی توان افزایش سرعت و یکدستی در فرایندهای مختلف توصیف و سازماندهی اطلاعات و از جمله استخراج کلیدواژه های موضوعی را دارند، اما ارزیابی کارآمدی خروجی این روش ها، به تنهایی، یا در مقایسه با کلیدواژه های تولید انسان، و از دیدگاه های مختلف ضروری است. نتیجه گیری: کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی می توانند به دور از شتابزدگی، از روش های پردازش زبان طبیعی و هوش مصنوعی در تحلیل موضوعی و انتساب یا استخراج کلیدواژه-های موضوعی استفاده کنند و نیروی انسان را در ارتقاء کیفیت خدمات و فرایندها به کارگیرند.
اولویت بندی معیارهای مؤثر بر استفاده از پیشنهادهای پرسش با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر اولویت بندی معیارهای تأثیرگذار بر استفاده از پیشنهادهای پرسش با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی است. روش پژوهش : این پژوهش از لحاظ رویکرد کمی، از نظر روش توصیفی و از لحاظ نوع، جزء پژوهش های کاربردی است. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته ای است که روایی آن را 5 نفر خبره در حوزه بازیابی اطلاعات تأیید کردند و برای بررسی پایایی آن از نرخ ناسازگاری استفاده شد. این پرسشنامه در اختیار 12 نفر از خبرگان قرار گرفت. داده ها با روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی تحلیل شد که در آن خبرگان به مقایسه زوجی معیارهای اصلی، زیرمعیارهای هر یک از معیارها و اولویت نهایی زیرمعیارها پرداختند. یافته ها : از بین معیارهای مرتبط با کاربر، معیارهای «سطح تخصص و دانش حوزه جستجوگر» ، «سطح دانش زبان شناسی» و «پرسش کاربر» و از بین معیارهای مرتبط با سیستم، پیشنهادهای پرسش معیارهای «منبع ایجاد پیشنهادهای پرسش (اصلی و بافتی)»، «ویژگی های معنایی پیشنهادهای پرسش» و «سهولت و آسانی استفاده از پیشنهادهای پرسش» به ترتیب اولویت های اول تا سوم را به خود اختصاص دادند. همچنین بر اساس محاسبه وزن نهایی هر یک از زیرمعیارها، زیرمعیارهای «سطح تخصص کاربر در حوزه مورد جستجو»، «متفاوت بودن زبان اصلی کاربر از زبان اطلاعات مورد جستجو»، «نوع منبع اصلی مورد استفاده در ایجاد پیشنهادهای پرسش» در اولویت های اول تا سوم قرار گرفته است. نتیجه گیری : در پژوهش حاضر، معیارهای «منبع ایجاد پیشنهادهای پرسش» و «سطح تخصص و دانش حوزه جستجوگر» در اولویت بندی معیارهای اصلی، رتبه اول را به دست آوردند. این امر نشان می دهد طراحان پیشنهادهای پرسش در ایجاد پیشنهادهای پرسش باید منبع مناسبی را انتخاب نموده و سطح تخصص و دانش کاربران را مورد توجه قرار دهند.
معیارهای ارزیابی و رتبه بندی محتوایی کتاب های تخصصی در حوزه علوم انسانی از نظر متخصصان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر در نظر دارد تا با تبیین معیارهای سنجش کتابهای تخصصی، معیارهایی برای رتبه بندی کتاب ارائه دهد که متخصصان بتوانند با بهره گیری از معیارهای ارائه شده، به ارزیابی و رتبه بندی کتاب بپردازند. روش/رویکرد پژوهش: این پژوهش، در چهارچوب پژوهش های توصیفی-پیمایشی دسته بندی می شود. جامعه آماری پژوهش حاضر، 2449 نفر از صاحب نظران حوزه های علوم انسانی و رفتاری دانشگاه های جامع بزرگ کشور می باشد. اطلاعات گردآوری شده از طریق پرسشنامه با نرم افزار اس.پی.اس اس تجزیه وتحلیل شدند. برای تحلیل داده ها از شاخص های توصیفی (فراوانی، درصد فراوانی و میانگین) و آزمون های استنباطی (فریدمن) بهره گرفته شد. یافته ها: پژوهش حاضر نشان داد که از دیدگاه صاحب نظران حوزه علوم انسانی دانشگاه های بزرگ کشور، معیارهای نشر و ناشر، پدیدآور، مترجم، محتوای تألیفی، محتوای ترجمه ای، ساختار و ظاهر در ارزیابی و رتبه بندی کتابهای تخصصی حوزه علوم انسانی نقش اساسی می تواند داشته باشد. بحث و نتیجه گیری: حاصل مطالعه پژوهش حاضر ارائه معیارهای ارزیابی است که هم برای متخصصان و نیز برای کتابداران جهت مجموعه سازی منابع می تواند بسیار حائز اهمیت باشد، معیارهای رتبه بندی منابع می تواند برای ناشران نیز جهت تولید منابع باکیفیت، مفید واقع شود. با استفاده از دیدگاه صاحب نظران در پژوهش حاضر، رتبه بندی کیفی آثار با اولویت بندی معیارها توسط صاحب نظران در هر حوزه ی دانشی، ممکن می شود. این رتبه ها می تواند به خوانندگان و پژوهشگران جهت یافتن منابع باکیفیت تر و به کتابداران نیز البته درصورتی که سازمانی بزرگ به انجام رتبه بندی پرداخته باشد، در گزینش و خرید منابع باکیفیت تر کمک کند.
واکاوی کارکرد هوشمندی کسب وکار درکتابخانه های دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر هوشمندی کسب وکار بر فعالیت های کلیدی کتابخانه های دانشگاهی انجام شده است. روش: پژوهش از نوع کاربردی با ماهیت اکتشافی به روش آمیخته است. رویکرد آن جزء به کل، و استقرائی است. ابتدا، فعالیت های کلیدی با روش مطالعه اسنادی، شناسایی و از طریق روش کیفی دلفی فازی، طی دو مرحله اعتبارسنجی شدند. سپس، با روش کمی پیمایش تأثیر هوشمندی کسب وکار بر فعالیت های شناسایی شده بررسی شد. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه ساختاریافته بود. پایایی پرسشنامه با آلفای کرونباخ محاسبه شد. جامعه آماری با نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. یافته ها: 43 فعالیت کلیدی در 11 حیطه عملکردی شناسایی شدند: 1) مدیریت راهبردی، 2) برنامه ریزی، 3) مدیریت منابع انسانی، 4) مدیریت دانش، 5 ) مدیریت فضای فیزیکی، 6) ارزیابی، 7) ارتباطات برون سازمانی 8) مجموعه سازی 9) مشارکت و همکاری، 10) مدیریت اطلاعات و ساماندهی، و 11) خدمات مرجع و اطلاع رسانی. هوشمندی کسب وکار در حیطه های عملکردی برنامه ریزی، بیشترین تأثیر و در مدیریت فضای فیزیکی کمترین تأثیر را داشته است. بیشترین تأثیر در فعالیت کلیدی مدیریت تغییر و کمترین، در چابک سازی در سازگاری با تغییرات محیطی مشاهده شد. نتیجه گیری: کتابخانه های دانشگاهی با همسو کردن فعالیت های خود با پیشرفت های فناورانه به ویژه هوشمندی کسب وکار، می توانند خدمات نوآورانه و خلاقانه با استفاده از داده ها و روش های تحلیلی ارائه داده و به طور مؤثر کارایی را در کتابخانه ها افزایش دهند. پیشنهاد می شود که با افزایش گاهی در سطوح مدیریتی در مورد اهمیت هوشمندی کسب وکار در کتابخانه ها و فرهنگ سازی جزء برنامه های با اولویت بالای مدیران ارشد کتابخانه های دانشگاهی قرار گیرد.
شناسایی مؤلفه های مدیریت دانش در استارت آپ های رشته علم اطلاعات و دانش شناسی و ارائه مدل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، موفقیت حال و آینده در رقابت بین سازمان ها تا حدودی مبتنی بر تخصص راهبردی منابع فیزیکی و مالی و تا حد زیادی مبتنی بر مدیریت راهبردی دانش و دارایی های دانشی است. ظهور شرکت ها و سازمان هایی که شالوده اصلی آن ها مبتنی بر دانش و استفاده از ایده ها، خلاقیت ها و نوآوری هاست، از واقعیت های دنیای کسب وکار الهام می گیرد. هدف کلی این پژوهش شناسایی مؤلفه های مؤثر بر مدیریت دانش در استارت آپ های شاخه علم اطلاعات و دانش شناسی و ارائه مدلی در این خصوص است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش در زمره تحقیقات آمیخته اکتشافی است. پژوهش حاضر در دو بخش کیفی (فراترکیب) و کمّی (دلفی و تحلیل عاملی اکتشافی) صورت گرفت. جامعه پژوهش در بخش کیفی شامل مقاله های فارسی و لاتین مرتبط با مدیریت دانش در استارت آپ هاست که با توجه به معیارهای ورود در روش فراترکیب انتخاب شدند. برای دستیابی به اجماع در خصوص مؤلفه های مستخرج از فراترکیب، از روش «دلفی» و نظرسنجی از ۳۰ نفر از اعضای هیئت علمی این رشته استفاده شد. بخش کمی نیز شامل ۳۲۳ نمونه از شرکت های مرتبط با استارت آپ در زمینه علم اطلاعات و دانش شناسی است که با روش طبقه ای تصادفی سیستماتیک انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه است که پایایی آن از طریق آلفای «کرونباخ» برای کل پرسشنامه برابر ۰/۸۱۱ تأیید شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل عاملی اکتشافی با استفاده از نرم افزارهای آماری «اس پی اس اس» استفاده شد. بر اساس تحلیل عاملی اکتشافی ۱۲۸ گویه پرسشنامه در ۹ مؤلفه اصلی و ۵۵ مؤلفه فرعی طبقه بندی شده است. نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان می دهد که ۹ مؤلفه کاربست دانش (۲۳/۸۷۵)، تسهیم دانش (۱۱/۲۶۱)، خلق دانش (۸/۸۰۵)، سازماندهی دانش (۴/۴۲۶)، شناسایی دانش (۲/۸۲۰)، ارائه دانش (۲/۶۸۴)، توسعه دانش (۲/۳۴۲) تغییر دانش (۲/۰۴۷) و حفاظت دانش (۱/۸۷۶) بر مدیریت دانش در استارت آپ های علم اطلاعات و دانش شناسی مؤثر هستند. بر این اساس «کاربست دانش» دارای بیشترین واریانس و «حفاظت دانش» از کمترین واریانس برخوردار است. با توجه به مطالعات محدود که در زمینه استارت آپ های علم اطلاعات و دانش شناسی در داخل کشور صورت گرفته، نتایج این پژوهش می تواند به عنوان مدلی برای پیاده سازی مدیریت دانش در تبیین و شناخت عوامل مؤثر بر استارت آپ های شاخه علم اطلاعات و دانش شناسی یاری کرده و زمینه را برای رشد و توسعه هرچه بیشتر این گونه استارت آپ ها فراهم آورد.
بررسی میزان اثر بخشی قصه گویی بر کاهش ترس های دوران کودکی و کمرویی در کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر بررسی میزان اثربخشی قصه گویی بر کاهش ترس های دوران کودکی و کمرویی در کودکان است.
روش شناسی: روش پژوهش به شیوه پیش آزمون- پس آزمون است. جامعه این پژوهش شامل کودکان 3 تا 8 سال شهرستان اردکان است. نمونه مورد نظر با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شد و افراد به دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. حجم نمونه بر اساس جدول کوهن برای هر گروه، 25 نفر انتخاب شد. ابزار گردآوری اطلاعات مقیاس های سنجش ترس کودکان و مقیاس کمرویی چک و بریگز بودند. ابتدا بر روی هر دو گروه پیش آزمون اجرا گردید؛ سپس مداخله آزمایشی قصه درمانی، به شیوه گروهی به اجرا درآمد و پس از اتمام برنامه درمانی، پس آزمون اجرا شد .
یافته ها: در این پژوهش پس از گردآوری داده ها به وسیله پرسشنامه های استاندارد شده، جهت تجزیه و تحلیل داده ها، از روش آماری تحلیل واریانس چند متغیریه استفاده شد.
نتایج: بر اساس یافته های پژوهش درمان قصه گویی بر کاهش ترس های دوران کودکی و کمرویی در کودکان 3 تا 8 ساله تأثیر مثبتی دارد؛ به طوری که گروه آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل بعد از شنیدن داستان های کودکانه در قالب درمان، ترس و کمرویی کمتری نشان دادند. از این رو، توصیه می شود این نوع درمان به دلیل هماهنگی و همپوشی با نیازها و ویژگی های ذاتی کودکان، محدودیت های کارکردهای شناختی، هیجانی و رفتاری آن ها، از طریق معرفی به والدین، مراکز مشاوره و خدمات روان شناختی مهدکودک ها و مدارس مورد استفاده قرار گیرد.
Organizational ambidexterity model for digital innovation in the banking industry(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
International Journal of Digital Content Management, Vol. ۳, No.۴, Winter & Spring ۲۰۲۲
153 - 175
حوزههای تخصصی:
This article examined the organizational ambidexterity model for digital innovation in the banking industry and explained the dimensions of the ambidexterity model in this organization. Regarding intense competition and rapid changes and variations in products, processes, and technologies in today's world, organizations and managers must be ambidextrous to remain successful over time; Ambidexterity means the ability to simultaneously succeed in two contradictory abilities, for example, ambidexterity such as taking advantage of present opportunities, and discovering and creating new opportunities for the future, adaptation, alignment, flexibility, and efficiency. But the key questions are “what are the dimensions and components of organizational ambiguity?”, and “What is the current and favorable situation of Saderat Bank of Iran in this regard? Orienting an organization as an integrated set in order to reach ambidexterity and sustain it requires a set of causal, contextual, interventional, and strategic factors which ultimately lead to the consequences of organizational ambiguity. This study identified the dimensions and components of organizational ambidexterity through reviewing the literature on organizational ambidexterity as well as interviewing an expert group and analyzing their viewpoints. Then, by distributing a researcher-made questionnaire and statistical analysis, it examined the research pattern in the current and desirable situation of the organization.
بازنمایی عناصر مرتبط با خواندن در ادبیات داستانی تالیفی در مقایسه با آثار ترجمه شده سال های 1390-95(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین کیفیت حضور عناصر مرتبط با خواندن در ادبیات داستانی ایران در مقایسه با عناوین ترجمه شده، طی سال های 95-1390ه.ش به انجام رسید. روش پژوهش: این پژوهش از نوع کاربردی است و با روش تحلیل محتوا انجام شده است. جامعه آماری شامل پرشمارگان ترین کتاب هایی است که در حوزه ادبیات و برای گروه سنی بزرگسال به رشته تحریر درآمده اند. نمونه گیری هدفمند بوده و پژوهشگر شخصاً به مطالعه و تحلیل 35 عنوان کتاب پرداخته است. کدها شامل عناصری است که به نحوی در ارتباط با خواندن، مطالعه و مضامین مرتبط با کتابداری نظیر کتابخانه و غیره هستند. روایی کدها توسط دو تن از اساتید رشته زبان و ادبیات فارسی و اساتید رشته علم اطلاعات و دانش شناسی مورد تأیید قرارگرفته است. پایایی از طریق تعیین توافق میان کدگذاران به دست آمد. یافته ها: تنوع شخصیت اصلی داستان ها در رمان های ترجمه شده قابل توجه اما در رمان های فارسی محدود است. با این که میزان نمود عناصر مرتبط با خواندن در هر دو گروه آثار مورد مطالعه ضعیف است، اما نویسندگان آثار ترجمه شده توجه بیشتری برای کاربست این مضامین در آثار خود داشته اند و تأثیر آن ها بر روند حوادث داستان مشهود است. نتیجه گیری: تمرکز بیشتر پژوهش های پیشین بر مطالعه کمی عناصر مرتبط با خواندن بود، اما در این پژوهش کیفیت حضور عناصر مرتبط با خواندن مورد نظر است. با توجه به وضعیت موجود بازنمایی مفاهیم مرتبط با خواندن در آثار بررسی شده، نمی توان کارکرد تشویق به مطالعه را از پرشمارگان ترین کتاب های بازار نشر امروز - به ویژه در گروه آثار تألیفی - انتظار داشت.