فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۲۱ تا ۷۴۰ مورد از کل ۱٬۰۲۱ مورد.
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
201 - 211
حوزههای تخصصی:
هدف: از آنجا که مقاله حاضر در چارچوب نظریه پنج گانه بارت و با تکیه بر تحلیل سطوح و لایه های متعدد رمزگانی به نقد روانشناختی داستان قرآنی مریم می پردازد. لذا هدف از انجام این مقاله تبیین ابعاد گوناگون نظام ارتباطی و معنایی نشانه ها در قصه یاد شده است. روش شناسی: پژوهش حاضر با توجه به ماهیت موضوع و اهداف مورد نظر از نوع توصیفی تحلیلی است. جامعه آماری این پژوهش آیات 16 تا 40 سوره مریم است. یافته ها: یافته های پژوهش بیانگر آن است در هریک از آیات می توان این پنج نظام رمزگانی را تبیین نمود : هرمنوتیک که با طرح معماهای گوناگون تحلیل متن را میسر می سازد؛ کنشی، با تعدد پی رفت های روایی مرتبط است؛ معنایی، به اکتشاف معانی ضمنی می پردازد؛ نمادین، تقابل دوگانه عناصر روایت را بیان می کند و فرهنگی بیانگر ایدئولوژی حاکم بر داستان است. علاوه بر این دو رمزگان هرمنوتیک و کنشی سبب پیشبرد فرم روایی و سه رمزگان معنایی، نمادین و فرهنگی استخراج لایه های باطنی متن را میسر می نمایند. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که رویکرد بارت، کثرت دلالی داستان را در موقعیت های متفاوت پاسخ می دهد. بر اساس این نظریه، قصه مذکور، شبکه ای باز از لایه های گوناگون معنایی است و هریک از این لایه ها به طور ضمنی تصویرگر حالات روانی اشخاص داستان می باشد.
بررسی وجه اختلاف ارزش های مشابه خانه و مدرسه از منظر مطالعات اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به طورکلی خانواده و مدرسه دو نهاد اساسی هستند که به کمک هم تعلیم و تربیت کودک را بر عهده داشته و زمینه های رشد و شکوفایی نسل جدید را فراهم می سازند. هیچ مدرسه ای نمی تواند بدون جلب نظر و کمک والدین در امر تربیت دانش آموزان مؤفق باشد و متقابلا" هیچ والدینی نیز نخواهند توانست بدون جلب نظر و همکاری اولیای مدرسه در امر تربیت و سازندگی دانش آموزان توفیق یابند. حال اگر ناهماهنگی و تفاوت هایی در این ارزش ها وجود داشته باشد, فرد از نظر عاطفی و تکوین شخصیت صدمه خورده و عواقب شوم آن به صورت های مختلف مانند اضطراب, افسردگی, خشونت, عصبانیت, بی هویتی و بی اعتبار شدن ارزش ها در نزد نوجوان رخ می دهد که موجب سر درگمی وی می شود و ممکن است باعث بروز رفتارهایی گردد که سبب بر هم خوردن نظم اجتماعی شود. چارچوب نظری این تحقیق بر اساس تئوری کُنش و نظام اجتماعی پارسونز است. جامعه مورد مطالعه شامل کلیه معلمان و دانش آموزان پسرانه دبیرستانی شهر ایلام می باشد. حجم نمونه 218 نفر دانش آموز و 218 نفر معلم می باشد. روش تحقیق «پیمایشی» و از تکنیک پرسشنامه و مصاحبه به وسیله سؤالات محدود استفاده شده است. ابتدا مقایسه ای روی میانگین های هر ارزش در نزد خانه و مدرسه صورت گرفت که فرض برابری میانگین ها در هیچکدام از این ارزش ها تأیید نشد و این نشان دهنده آن است که میان همه ی ارزش های خانه و مدرسه تفاوت وجود دارد. اهمیت تمامی این ارزش ها در نزد مدرسه بیشتر از خانه است, به جزء ارزش اقتصادی که خانواده ها, برای آن اهمیت زیادتری قائل هستند. خانواده ها در سه طبقه پایین, متوسط و بالا دسته بندی شده اند. بیشتر پاسخگویان در طبقه متوسط قرار دارند. تحصیلات والدین اکثرا" دیپلم, شغل پدرها در رده کارمندان عادی دولت و کسبه و مادران اغلب خانه دار می باشند. همینطور خیلی از آنها منزل شخصی دارند که هیچ تفاوتی از نظر هماهنگ بودن ارزش ها میان این طبقات, با ارزش های مدرسه دیده نشده است و طبقه اجتماعی در این ناهماهنگی تأثیری ندارد. نهایتا"در این مقاله به ضرورت تفاوت ارزش های مشابه خانه و مدرسه و بررسی چالش ها و ارائه راهکارهای برون رفت از این چالش ها پرداخته می شود.
ارائه مدل مسئولیت اجتماعی با استفاده از روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
207 - 217
حوزههای تخصصی:
هدف: مسئولیت اجتماعی یک پارادایم نسبتا جدید مدیریتی است که در آن به ایجاد کسب وکار مسئولانه و متعهدانه تاکید می شود. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل مسئولیت اجتماعی با استفاده از روش فراترکیب انجام شد.روش شناسی: این مطالعه از نظر زمانی از نوع مقطعی، از نظر هدف از نوع کاربردی و از نظر شیوه اجرا از نوع کیفی با استفاده از روش فراترکیب بود. جامعه پژوهش منابع مرتبط با مسئولیت اجتماعی در 20 سال اخیر بودند که از میان 200 مقاله موجود با توجه به ملاک های مورد نظر و تعداد 3 مرحله پالایش تعداد 42 مقاله با روش هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با کمک مرور اسناد و یادداشت برداری از مقاله ها جمع آوری که پایایی یافته ها با کمک ضریب توافق بین دو کدگذار 86/0 بدست آمد و در نهایت، داده ها با روش تحلیل مضمون در نرم افزار MAXQDA-10 تحلیل شدند.یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که مسئولیت اجتماعی تعداد 65 شاخص، 41 مقوله و 7 بعد داشت که شامل ابعاد اقتصادی (6 مقوله)، اخلاقی (8 مقوله)، محیط زیستی (8 مقوله)، کارکنان (6 مقوله)، نهادهای نظارتی (5 مقوله)، جامعه (5 مقوله) و نهادهای حاکمیتی (3 مقوله) بود. در نهایت، مدل مسئولیت اجتماعی با استفاده از روش فراترکیب طراحی شد.بحث و نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان دهنده 7 بعد اقتصادی، اخلاقی، محیط زیستی، کارکنان، نهادهای نظارتی، جامعه و نهادهای حاکمیتی برای مدل مسئولیت اجتماعی بود. مدیران و مسئولان سازمانی با کمک ابعاد شناسایی شده در پژوهش حاضر می توانند زمینه را برای بهبود مسئولیت اجتماعی در سازمان خود فراهم آورند.
ارائه مدل ترویج فرهنگ کتاب خوانی دانش آموزان دوره ابتدایی (مورد مطالعه: شهر بوشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
147 - 158
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش ارائه مدل ترویج فرهنگ کتاب خوانی دانش آموزان دوره ابتدایی بود.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از لحاظ روش گردآوری داده ها کیفی از نوع نظریه پردازی داده بنیاد مبتنی بر طرح اشتراس کوربین بود. جامعه شامل خبرگان آموزش وپرورش شهر بوشهر در سال تحصیلی 1400-1399 بود. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته بوده روایی محتوایی با نظر متخصصان تایید و پایایی با روش ضریب توافق بین کدگذاران 8/78% به دست آمد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش کدگذاری باز، محوری و با استفاده از نرم افزار Max QDA نسخه Pro انجام شد.یافته ها: نتایج نشان داد پدیده محوری شامل اهدا کتاب، انجمن ها و نهادهای کتاب خوانی و آموزش مهارت های مطالعه در مدارس؛ شرایط علی شامل نهادینه شدن فرهنگ، کتاب خوانی، برنامه داستان خوانی و هدف گذاری مطالعاتی؛ شرایط مداخله گر شامل نقش کتابدار، مسابقات کتاب خوانی، برگزاری نمایشگاه های کتاب و شرایط زمینه ای شامل فضای مجازی، مناسب بودن کتابخانه ها، نقش خانواده می باشد. راهبردهای شناسایی شده شامل عواملی همچون سیاست گذاری- کاهش هزینه ها در یارانه دولتی و درنهایت پیامدها که شامل ایجاد کتابخانه های جدید، انتشار الکترونیک، مشارکت در نقد کتاب خوانی اینترنتی می باشند.بحث و نتیجه گیری: سیاست گذاری و ارائه خط مشی مناسب در راستای گسترش فرهنگ کتابخوانی از طریق ارائه کتب ارزان قیمت، برگزاری جشنواره و مسابقات کتابخوانی، تجهیز کتابخانه ها و برنامه ریزی مناسب در آموزش و پرورش و رسانه ها می تواند زمینه توسعه فرهنگ کتابخوانی را فراهم آورد.
شناسایی و رتبه بندی ابعاد آینده پژوهی فعالیت های پژوهشی در دانشگاه های آزاد اسلامی استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
255 - 265
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، شناسایی و رتبه بندی ابعاد و مؤلفه های آینده پژوهی در دانشگاه های آزاد اسلامی استان مازندران بود.روش : این پژوهش از نظر هدف، کاریردی و از نظر روش توصیفی از نوع زمینه یابی است که با رویکرد آمیخته با طرح اکتشافی انجام شد. جامعه آماری آن را کلیه مدیران و معاونین واحدها، مدیران و معاونین دانشکده ها، مدیران گروه های دانشگاه های آزاد اسلامی استان مازندران به تعداد 700 نفر تشکیل می دهند که بر اساس فرمول کوکران، تعداد 248 نفر با روش نمونه گیری «تصادفی طبقه ای» به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسش نامه محقق ساخته آینده پژوهی با 78 سوال استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS20 وآزمون تحلیل عاملی اکتشافی انجام شد.یافته ها: آینده پژوهی دارای دو بعد و 12 مولفه «سازمانی (خلق چشم انداز استراتژیک، بهبود اتحاد و توافق، فشار عملکرد در پژوهش، میل به تغییر، سازگاری با محیط، کشف روند های گذشته پژوهش) و عملکردی (کاربرد دانش در پژوهش، پاسخگویی به نیازهای پژوهشی، استعدادیابی پژوهشی، سرنوشت مشترک در پژوهش، روحیه و حمایت پژوهشی، شناسایی فرصت های بازار) است. تأثیر همه ابعاد و مؤلفه ها بر آینده پژوهی تأیید شد. در بین ابعاد آینده پژوهی، بعد سازمانی با بار عاملی 962/0 دارای تأثیر بیش تر و بعد عملکردی با بار عاملی 950/0 دارای تأثیر کم تر است. نتیجه گیری: همه ابعاد و مؤلفه ها بر آینده پژوهی تاثیر دارند و بعد سازمانی دارای بیشترین تاثیر بر آینده پژوهی است. لذا کارگاه های آموزشی و همایش ها برای آشنایی مدیران و اعضای هیات علمی با آینده پژوهی برگزار گردد.
طراحی الگوی مدیریت اثربخش در مدارس هزاره سوم (مطالعه موردی مدیران مدارس استان اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
137 - 146
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، طراحی الگوی مدیریت اثربخش در مدارس هزاره سوم بود.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا تلفیقی بود. جامعه پژوهش کیفی شامل اساتید دانشگاهی در سال تحصیلی 401-1400 بودند که به روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس اصل اشباع نظری 16 نفر انتخاب شدند. در بخش کمی نیز جامعه آماری شامل مدیران استان اردبیل بودند که تعداد 300 نفر با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش در بخش کیفی مصاحبه های نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه بودند. برای اعتبار یافته ها در بخش کیفی از دیدگاه خبرگان و پایایی از ضریب توافق بین کدگذاران استفاده شد. در بخش کمی نیز از اعتبار صوری و پایایی با آلفای کرونباخ 89 درصد شد. برای تجزیه و تحلیل در بخش کیفی از کدگذاری و در بخش کمی از روش معادلات ساختاری با نرم افزار Pls Smart استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد 237 کد اولیه، 32 کد محوری در قالب شرایط علّی، زمینه ای، مداخله گر، راهبردها و پیامدها شناسایی شد. شرایط علّی پیش بین قوی (میزان استون-گایسر برابر 521/0) برای مدیریت اثربخش مدارس بود. همچنین، متغیرهای شرایط زمینه ای، مدیریت اثربخش مدارس و شرایط مداخله گر پیش بین قوی (میزان استون-گایسر برابر 732/0) برای متغیر راهبردها و راهبردها نیز پیش بین قوی (میزان استون-گایسر برابر 672/0) برای متغیر پیامدهای ناشی از مدیریت اثربخش مدارس بودند. بحث و نتیجه گیری: بر اساس نتایج می توان گفت مدل مدیریت اثربخش در مدارس هزاره سوم از برازش مناسبی برخوردار است و می توان آن را در سیستم های آموزشی (مدارس) اجرا و با حرکت به سوی این الگو، شاهد تغییر اساسی در توسعه مدیریت اثربخش در مدارس هزاره سوم شاهد بود.
مقایسه اثربخشی تمرین ادراکی-حرکتی و حافظه فعال بر پردازش شنیداری و درک مطلب در کودکان دارای اختلال یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
159 - 172
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین تفاوت در اثربخشی تمرین ادراکی-حرکتی و حافظه فعال بر پردازش شنیداری و درک مطلب در کودکان دارای اختلال یادگیری انجام شد.
روش شناسی: روش پژوهش حاضر نیمه تجربی و طرح مورد استفاده در این پژوهش (طرح پیش آزمون-پس آزمون دو گروهی) دو گروه آزمایش می باشد جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کودکان مقطع پنجم و ششم دوره ابتدایی دارای اختلال یادگیری مراجعه کننده به مراکز مشاوره در سال 1401 بود. 30 کودک دارای اختلال یادگیری که ملاک های ورود به پژوهش را داشتند به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت مساوی و تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش اول تحت آموزش حافظه فعال شامل 16 جلسه آموزشی و گروه آزمایش دوم تحت آموزش ادراکی-حرکتی در 16 جلسه قرار گرفتند و گروه کنترل در این مدت، بدون هیچ مداخله ای در انتظار ماندند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه سیاهه ی مشکلات شنوایی فیشر و آزمون کلوز بود. تحلیل داده های این پژوهش در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس) با استفاده از نرمافزار SPSS-23 صورت گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو مداخله تمرین ادراکی-حرکتی و حافظه فعال بر پردازش شنیداری و درک مطلب در کودکان دارای اختلال یادگیری اثربخش بود و بین اثربخشی این دو درمان در مولفه های تمایزگذاری و حدت شنیداری تفاوت معنادار وجود داشت. براین اساس می توان گفت میزان افزایش در گروه تمرین ادراکی-حرکتی در مولفه های تمایزگذاری و حدت شنیداری بیشتر از گروه آموزش حافظه فعال بود. همچنین نتایج حاکی از آن بود که بین مولفه های پردازش شنیداری و درک مطلب در مرحله ی پس آزمون نسبت به مرحله پیگیری تفاوت معنادار وجود نداشت؛ بدین معنا که اثربخشی این دو درمان در مرحله پیگیری، ماندگار بود.
بحث و نتیجه گیری: تمرین ادراکی-حرکتی و حافظه فعال بر پردازش شنیداری و درک مطلب در کودکان دارای اختلال یادگیری نقش بسزایی و منجر به بهبود در این کودکان شد.
شناسایی ابعاد و مولفه های خودرهبری در اعضای هیات علمی با رویکرد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
292 - 305
حوزههای تخصصی:
هدف: خودرهبری در بهبود عملکرد اعضای هیات علمی نقش مهم و موثری ایفا می کند. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف شناسایی ابعاد و مولفه های خودرهبری در اعضای هیات علمی با رویکرد اسلامی انجام شد.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه پژوهش اعضای هیات علمی دانشگاه های آزاد و دولتی شهر کرج بودند. نمونه پژوهش طبق اصل اشباع نظری 12 نفر محاسبه که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته با 11 سوال بود که مصاحبه ها به صورت انفرادی انجام و روایی آن با روش مثلث سازی تایید و پایایی آن با روش ضریب توافق بین دو کدگذار 86/0 محاسبه شد. داده ها با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی در نرم افزار MAXQDA تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که خودرهبری در اعضای هیات علمی با رویکرد اسلامی دارای 53 کد باز یا شاخص، 14 کد محوری یا مولفه و 8 کد انتخابی یا بعد بود. ابعاد خودرهبری در اعضای هیات علمی با رویکرد اسلامی شامل توسعه شخصی (با دو مولفه خودمدیریتی و خودهدایتی)، توسعه حرفه ای (با دو مولفه استراتژی حرفه ای و مهارت های حرفه ای و اجتماعی)، اخلاق مداری (با سه مولفه اخلاق مداری حرفه ای، اخلاق مداری روابطی و مهارت های تفکر انتقادی)، بهبود عملکرد (با دو مولفه اثربخشی و کارآمدی)، تحول گرا (با دو مولفه راهبرد رفتارمحور و خودانگیزی)، برنامه گرا (با یک مولفه هدفمند)، خودآگاهی (با یک مولفه شناخت انگیزه و رفتار خود) و اصلاح گر و هم افزا (با یک مولفه خودنظارتی و خودکنترلی) بودند. در نهایت، برای خودرهبری در اعضای هیات علمی با رویکرد اسلامی 29 مقوله فرعی در 8 مقوله اصلی شامل شناخت خود، خودانگیزشی، خودکنترلی، اثربخشی، هدف گذاری، اصلاح و تحول، اخلاق مداری و خودشکوفایی شناسایی شد.بحث و نتیجه گیری: با توجه به ابعاد و مولفه های شناسایی شده برای خودرهبری در اعضای هیات علمی با رویکرد اسلامی، برای بهبود خودرهبری در اعضای هیات علمی می توان زمینه را برای تحقق ابعاد، مولفه ها و مقوله های شناسایی شده فراهم کرد.
رابطه خوش بینی تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی با مشغولیت تحصیلی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین رابطه خوش بینی تحصیلی و خود کارآمدی تحصیلی با مشغولیت تحصیلی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد پیرانشهر در سال تحصیلی96-95 بود. روش پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد پیرانشهر بودند که 299 (157 پسر و 142 دختر) نفر بصورت تصادفی و با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند برای محاسبه حجم نمونه آماری از فرمول کوکران استفاده شد داده ها از طریق پرسشنامه مشغولیت تحصیلی (سالملاوهمکاران 2012)، پرسشنامه خوش بینی تحصیلی (اسچمنوران و همکاران2013)و خودکارآمدی تحصیلی (زاژاکوا و همکاران2005) جمع آوری و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها بیانگر این بود که متغیرهای خوش بینی و خودکارامدی تحصیلی با مشغولیت تحصیلی ارتباط مثبت و معنی دار دارند. برای پیش بینی مشغولیت تحصیلی از روی متغیرهای خوش بینی تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی از آزمون رگرسیون چندگانه به روش گام به گام استفاده گردید، یافته ها نشان داد که در گام اول آزمون آماری F برای معنی داری این پیش بینی برابر با 395/136، بوده که درسطح (0/50 P≤) معنی دار می باشد. به عبارت دیگر خود کارآمدی تحصیلی پیش بینی کننده مشغولیت تحصیلی بوده است. در گام دوم نیز آزمون آماری F برای معنی داری این پیش بینی برابر با 244/133، بوده که درسطح (0/50 P≤) معنی دار می باشد. نتایج نشان می دهد متغیرهای خود کارآمدی تحصیلی و خوش بینی تحصیلی قابلیت پیش بینی متغیر مشغولیت تحصیلی را دارند.
شناسایی عوامل موثر بر حکمرانی رفاه عمومی با رویکرد توسعه عدالت اجتماعی: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
299 - 308
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش شناسایی عوامل موثر بر حکمرانی رفاه عمومی با رویکرد توسعه عدالت اجتماعی بود.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه پژوهش خبرگان حکمرانی رفاه عمومی کل کشور در سال 1399 بودند که طبق اصل اشباع نظری تعداد 15 نفر از آنها با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با مصاحبه نیمه ساختاریافته (7 سوال) جمع آوری و با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی در نرم افزار MAXQDA نسخه 10 تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که حکمرانی رفاه عمومی با رویکرد توسعه عدالت اجتماعی دارای 197 کد باز در 19 کد محوری و 7 کد انتخابی بود. کدهای انتخابی شامل مشارکت (با سه کد محوری مشارکت در ارائه خدمات، مشارکت نهادهای مردمی و تشکل ها در حکمرانی و مشارکت در سیاست گذاری)، پاسخگویی (با دو کد محوری پاسخگویی به نهادها و نظارت)، کارایی و اثربخشی (با سه کد محوری ارائه طرح های اشتغال زا، بازدهی بیشتر خدمات و ثبات در اقتصاد)، تصویب و حاکمیت قانون (با چهار کد محوری اتخاذ سیاست های صحیح، احترام دولت و مردم به قانون، حفظ امنیت و ثبات در جامعه)، مسئولیت پذیری (با سه کد محوری مسئولیت پذیری مدیران، نظارت مردم و ایجاد جو مسئولیت پذیری فرهنگی)، شفافیت (با دو کد محوری مبارزه با فساد و آزادی رسانه ها) و عدالت (با دو کد محوری ارائه خدمات برابر و اثربخش و مقابله با تبعیض های اجتماعی) بودند.بحث و نتیجه گیری: طبق نتایج این پژوهش برای حکمرانی رفاه عمومی با رویکرد توسعه عدالت اجتماعی می توان کدهای شناسایی شده برای آن را از طریق بهبود شرایط و کارگاه های آموزشی ارتقاء بخشید.
عوامل پیش بینی کننده رجعت به بی سوادی درسواد آموختگان دوره سوادآموزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش بررسی عوامل پیش بینی کننده رجعت به بی سوادی در سواد آموختگان دوره ی سوادآموزی بود. روش شناسی: جامعه آماری پژوهش شامل تمامی سواد آموختگان در سطح کشور بود. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای ، نمونه ای با تعداد 486 نفر (سواد آموخته) انتخاب شده و موردمطالعه قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس پیشرفت تحصیلی محقق ساخته، پرسشنامه محقق ساخته ویژه ی نوسوادان، مقیاس انگیزش پیشرفت هرمنس (1970) و مقیاس اعتمادبه نفس روزنبرگ(1986) بودند. به منظور تحلیل داده ها از تحلیل رگرسیون با استفاده از نرم افزار spss21 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد متغیرهای موافقت خانواده با سوادآموزی، کیفیت برنامه های آموزشی، وجود افراد باسواد در خانواده، درآمد ماهیانه خانواده و انگیزش پیشرفت به صورت منفی؛ و تعداد فرزندان، مسئولیت خانه داری و باروری زنان به صورت مثبت عوامل اصلی پیش بینی کننده ی رجعت به بی سوادی در سواد آموختگان دوره سوادآموزی و معادل آن بوده اند (مجذور آر تنظیم شده = 267/0 ، 0/001P < ، 567/15 = F). نتیجه گیری: عوامل اجتماعی اقتصادی فرهنگی، بیشترین نقش را در میزان رجعت به بی سوادی نوسوادان داشته و عوامل مرتبط باکیفیت برنامه های آموزشی و انگیزش پیشرفت، پیش بینی کننده های بعدی رجعت به بی سوادی بوده اند.
طراحی الگوی راهبردهای یادگیری: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: راهبردهای یادگیری نقش مهمی در عملکرد و پیشرفت تحصیلی دارند و طراحی الگوهای متنوع در این زمینه می توانند موثر واقع شوند. در نتیجه، پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی راهبردهای یادگیری انجام شد.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر زمانی مقطعی، از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه پژوهش اسناد و خبرگان دانشگاهی درباره راهبردهای یادگیری در سال 1400 بودند. نمونه پژوهش 15 سند و 20 نفر از خبرگان دانشگاهی بودند که بر اساس اصل اشباع نظری و بعد از بررسی ملاک های ورود به مطالعه با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش حاضر یادداشت برداری و مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که روایی آن با روش مثلث سازی تایید و پایایی آن با روش ضریب توافق بین دو کدگذار 85/0 بدست آمد. داده ها با روش کدگذاری در نرم افزار MAXQDA تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که الگوی راهبردهای یادگیری دارای 47 شاخص، 7 مولفه و 2 بعد بود؛ به طوری که بعد راهبردهای شناختی دارای 4 مولفه راهبرد تکرار، راهبرد بسط دهی، راهبرد سازماندهی و راهبرد ارزشیابی و بعد راهبردهای فراشناختی دارای 3 مولفه راهبرد برنامه ریزی، راهبرد نظارت و راهبرد نظم دهی بود.بحث و نتیجه گیری: با توجه به شاخص ها، مولفه ها و ابعاد الگوی راهبردهای یادگیری، برای بهبود عملکرد و پیشرفت تحصیلی فراگیران می توان از طریق ارتقای ابعاد و مولفه های شناسایی شده راهبردهای یادگیری اقدام کرد.
رابطه ویژگی های شخصیتی و سبک های فرزند پروری مادران با پرخاشگری کودکان دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲
158 - 169
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی و سبک های فرزند پروری مادران با پرخاشگری کودکان دبستانی بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانش آموزان دبستانی دختر و پسر در سال تحصیلی 97_1396و نمونه پژوهش شامل 200 نفر از دانش آموزان شهر تهران که به صورت نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه شخصیتی نئو (NEO-ffi-60) مک کرا و کاستا(1987)، پرسشنامه شیوه های فرزند پروری توسط باومریند(1972) و پرسشنامه پرخاشگری باس و پری(1992) بود. برای تحلیل داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی ساده پیرسون و رگرسیون چندمتغیره با رویکرد سلسله مراتبی استفاده شد. نتایج حاکی از آن بود که، از بین سبک های فرزند پروری، سبک سهل گیرانه به صورت مثبت و سبک دموکراتیک به صورت منفی پرخاشگری کودکان دبستانی را پیش بینی می کند. همچنین از بین ویژگی های شخصیتی مادران، روان رنجور خویی به صورت مثبت و برونگرایی و توافق پذیری به صورت منفی پرخاشگری کودکان دبستانی را پیش بینی می کند.
Analysis of Drivers for Enhancing Cultural Adaptation in Addressing Migrant Students through Education(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: One of the critical issues in addressing migrant students is the improvement of cultural adaptation. Therefore, the objective of this study was to analyze the drivers for enhancing cultural adaptation in addressing migrant students through education.
Methodology: This study was applied in terms of its objective and utilized a mixed-methods approach (qualitative and quantitative) in terms of execution. The study population in both sections consisted of managers and teachers familiar with the research field, from which 18 individuals were selected as samples based on the principle of theoretical saturation using purposive sampling. The research instruments included literature review, semi-structured interviews, and a researcher-made questionnaire. Initially, experts were interviewed, and then 15 of those who expressed willingness evaluated the importance of the extracted drivers. In this study, the coding method was used to identify the drivers for improving cultural adaptation in addressing migrant students through education, the importance and uncertainty method to identify key drivers, and the structural analysis method using MICMAC software to understand the influence of the drivers.
Findings: The findings indicated that the most important drivers for enhancing cultural adaptation in addressing migrant students through education were, in order, training managers on how to interact with migrant students, short-term training for teachers, training all students on how to interact with migrant students, training parents on how to teach communication principles with different cultures, training teachers by school managers, short-term training for school managers, training managers on how to deal with errant teachers, training migrant students on how to handle other students' behaviors, in-service training for teachers, training teachers through brochures, and training migrant parents to enhance their children's communication skills. Additionally, the drivers' impact levels were ranked, with the training of parents on communication principles with different cultures, training managers on interacting with migrant students, training managers on dealing with errant teachers, training migrant parents to enhance their children's communication skills, training all students on interacting with migrant students, short-term training for teachers, in-service training for teachers, training teachers by school managers, short-term training for school managers, training teachers through brochures, and training migrant students on handling other students' behaviors being the most influential.
Conclusion: Cultural specialists and planners in the country can utilize the identified drivers from the present study, considering their importance and impact, to improve cultural adaptation in addressing migrant students through education.
ارائه الگوی تأثیر مدیریت منابع انسانی الکترونیک بر بهره وری پژوهشی معلمان (مطالعه موردی آموزش و پرورش استان مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
242 - 254
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی تأثیر مدیریت منابع انسانی الکترونیک بر بهره وری پژوهشی معلمان انجام شد.روش شناسی: روش پژوهش حاضر از نظر شیوه اجرا تلفیقی (کیفی- کمّی) و از نظر هدف کاربردی بود. جامعه پژوهش در بخش کیفی شامل خبرگان دانشگاهی مازندران در سال تحصیلی 99-1398بودند که 15 نفر بر اساس اشباع نظری و به صورت هدفمند انتخاب شدند. جامعه آماری بخش کمّی نیز ، شامل معلمان آموزش و پرورش استان مازندران در سال تحصیلی 99-1398 (2287 نفر) بودند که حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 380 نفر تعیین که با روش نمونه گیری ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش در بخش کیفی مصاحبه های نیمه ساختاریافته و در بخش کمّی پرسشنامه محقق ساخته بود. اعتبار یافته های کیفی با دیدگاه خبرگان و استراتژی بازبینی مجدد و پایایی با روش ضریب توافق کدگذاری 83/0 شد. در بخش کمّی نیز با روایی محتوایی و پایایی با روش آلفای کرونباخ 91/0 شد. برای تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش کدگذاری با نرم افزار Maxquda18 و در بخش کمّی از تحلیل عاملی اکتشافی و مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزار Pls Smart3 استفاده شد.یافته ها: یافته های کیفی نشان داد کد انتخابی مدیریت منابع انسانی الکترونیک دارای 33 شاخص در 5 مضمون محوری شامل (تکنولوژیکی، ساختاری، فرهنگی، استراتژیک و فرایندى) و کد انتخابی بهره وری پژوهشی نیز دارای 36 شاخص در 5 مضمون محوری شامل (فردی، سازمانی، اقتصادی، فنی– عملیاتی و اجتماعی) بود. همچنین نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد تمام بارهای عاملی سازه ها بالای 40/0 بودند. نتایج معادلات ساختاری نیز نشان داد مدیریت منابع انسانی الکترونیک بر بهره وری پژوهشی دارای تأثیر مثبتی بود (05/0>P).بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، برنامه ریزان نظام آموزش و پرورش باید با توانمندسازی معلمان در زمینه منابع انسانی الکترونیکی موجبات بهره وری پژوهشی آنان را فراهم کنند.
شناسایی و رتبه بندی ابعاد و مولفه های الگوی برند کارفرمایی وزارت آموزش وپرورش با استفاده از روش تصمیم گیری چندشاخصه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
157 - 166
حوزههای تخصصی:
هدف: برند کارفرما به عنوان یک فعالیت راهبردی برای سازمان ها نشان دهنده نحوه مدیریت سرمایه انسانی است. در نتیجه، این پژوهش با هدف شناسایی و رتبه بندی ابعاد و مولفه های الگوی برند کارفرمایی وزارت آموزش وپرورش با استفاده از روش تصمیم گیری چندشاخصه انجام شد.
روش شناسی: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش اجرا آمیخته (کیفی-کمی) بود. جامعه بخش کیفی پژوهش اساتید گروه علوم تربیتی دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه های تهران و مدیران اجرایی و مشاورین وزارت آموزش وپرورش در سال 1399 بودند که طبق اصل اشباع نظری تعداد 15 نفر از آنها با روش های نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. جامعه بخش کمی پژوهش کارکنان وزارت آموزش وپرورش در سال 1399 به تعداد 872000 نفر بودند که طبق جدول کرجسی و مورگان تعداد 384 نفر آنها با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای با رعایت طبقات بر اساس نوع شغل آموزشی، اداری و خدماتی به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته (28 گویه ای) بود که روایی و پایایی آنها تایید شد. داده های پژوهش در بخش کیفی با روش کدگذاری و در بخش کمی با روش تصمیم گیری چندشاخصه (Multiple Attribute Decision Making) و تکنیک ساو (Simple Additive Weighting) تحلیل شدند.
یافته ها: یافته ها نشان داد که برای الگوی برند کارفرمایی وزارت آموزش وپرورش 28 مولفه در 7 بعد شامل استراتژی استخدامی، شناخت کارکنان، جایگاه برند کارفرما، سبک مدیریتی، نظام مدیریت منابع انسانی، استراتژی برند و ترویج و ارتقاء برند شناسایی شد. همچنین، از میان ابعاد الگوی برند کارفرمایی وزارت آموزش وپرورش به ترتیب ابعاد نظام مدیریت منابع انسانی، استراتژی برند، استراتژی استخدامی، سبک مدیریتی، جایگاه برند کارفرما، شناخت کارکنان و ترویج و ارتقاء برند دارای رتبه و اولویت بالاتری بودند. علاوه بر آن، از میان مولفه های الگوی برند کارفرمایی وزارت آموزش وپرورش به ترتیب مولفه های مدیریت استعداد و سبک های کاربردی در رتبه اول، منابع انسانی توانمند، برنامه زیرساختی استخدام، جذب و سیستم کارفرمایی در رتبه دوم، مدیریت نوین منابع انسانی، رضایت شغلی، انگیزش و حل مشکل تجاری سازی در رتبه سوم و سایر مولفه ها در رتبه چهارم تا یازدهم قرار داشتند.
بحث و نتیجه گیری: طبق ابعاد و مولفه های شناسایی شده برای الگوی برند کارفرمایی وزارت آموزش وپرورش و رتبه آنها، متخصصان و برنامه ریزان آموزش وپرورش می توانند برنامه هایی برای بهبود کارفرمایی در وزارت آموزش وپرورش طراحی و اجرا نمایند
بررسی مبانی فقهی، حقوقی، اجتماعی و سیاسی مالکیّت عموم جامعه بر سواحل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
506 - 514
حوزههای تخصصی:
یکی از عناصر اصلی طبیعت که منشاء حیات انسان است و از لحاظ فقهی، حقوقی، اجتماعی و سیا سی و ایات قرآنی و تحقیقات علمی به عنوان مالکیّت عموم مطرح می شود اب است که شریان های حیاتی هر کشور محسوب می گردد وبه عنوان بخشی مهمی از ثروت ملی و اجتماعی ، باید بیشتر مورد توجه قانونگداران و متصدیان این حوزه قرار گیرد تا در استفاده عادلانه و بهینه از این نعمت الهی، هم حق طبیعت ادا شود وهم حقوق عموم مردم بعنوان صاحبان اصلی رعایت شود. مساله تصرف و مالکیت نا عادلانه و غیر منصفانه سواحل و منابع دریایی توسط افراد متمول و صاحبان قدرت مالی و سیاسی ضرورتی ایجاد کرد تا بهترین قوانین و قواعد فقهی و حقوقی را در حل این مساله معرفی شوند. در همه کشورها، مراجع قانون گذار به جهت تأمین حقوق عموم مردم و نحوه تصرف و مالکیّت بر دریا ها و سواحل، قوانین خاصی متناسب با مبانی اندیشه ای و منطقه ای خود طراحی و اجرا می کنند. در جمهوری اسلامی ایران هم، قوانین و مقرراتی تدوین شده و در حال حاضر اجرا می شود. سوال پژوهش حاضر این است که آیا قواعدحقوقی و فقهی در حوزه مالکیت سواحل وجود دارد که بستر ساز و تسهیل گر و حامی قوانین حقوقی در حوزه مالکیت عمومی جامعه باشند. آیا بر اساس این قواعد دولت می تواند مالکیت و مدیریت سواحل را بر عهده داشته باشد ؟ همچنین این قواعد به چه میزان می توانند در حفاظت و رعایت اعتدال در بهره مندی عموم مردم از این نعمت حیاتی و استراتژیک، نقش خود را ایفا کنند. پژوهش حاضر به روش کتابخانه ای و تحلیل قواعد فقهی و حقوقی دین مبین اسلام تهیه شده نتایج نشان داد که اجرای صحیح : قاعده عدالت ، لاضرر ،اتلاف و...... می تواند بستر ساز و حمایت گر قوانین حقوقی داخلی و بین المللی باشد. بر اساس مبانی حقوقی و فقه اسلامی و دلایل قرآنی و روایی سواحل به عنوان اموال عمومی (انفال) محسوب می شوندو برابر ماده یک قانون مصوب سال 1372 مجلس شورای اسلامی، دولت جمهوری اسلامی، مالکیّت و مسئولیّت تمام امور اعم از حفاظت، تعیین مقررّات، و شیوه بهره برداری از سواحل را به عنوان نماینده عموم مردم در اختیار خواهد داشت تا عدالت محقق شود.
طراحی و اعتباریابی مدل استقرار مدرسه صالح(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
113 - 124
حوزههای تخصصی:
هدف: مدرسه صالح مدرسه ای برای تحقق حیات طیبه و دستیابی به جامعه سالم است. بنابراین، هدف پژوهش حاضر طراحی و اعتباریابی مدل استقرار مدرسه صالح بود.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر زمانی مقطعی و از نظر هدف کاربردی بود. جامعه پژوهش صاحب نظران مدرسه صالح استان هرمزگان در سال 1400 بودند که طبق اصل اشباع نظری تعداد 17 نفر از آنها با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری و با روش کدگذاری در نرم افزار MAXQDA تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که برای مدل استقرار مدرسه صالح 546 مفهوم در 29 زیرمقوله و 14 مقوله شناسایی شد. مقوله ها شامل ارتقای جایگاه آموزش وپرورش و عناصر آن (با دو زیرمقوله ارتقای جایگاه و ارزشمندی آموزش وپرورش و ارتقای منزلت و جایگاه معلمان و مدیران)، مدیریت و ارتقای عملکرد (با چهار زیرمقوله توجه به مدیریت مدارس، هماهنگی و ارتباطات، ارتقاء نظارت و ارتقاء روابط و رفتارها در مدرسه)، سیاست، ساختار و سیستم اداری (با دو زیرمقوله توجه به مسائل سیاست گذاری و ساختار و ارتقای سیستم اداری)، توجه به تربیت و پرورش دینی (با یک زیرمقوله توجه به تربیت و پرورش دینی و ملی)، منابع، فضا و تجهیزات (با سه زیرمقوله توجه به مسائل و ملزومات فضای کالبدی کلاس و مدرسه، تأمین منابع مالی و بهره گیری از تجهیزات و فناوری ها)، بهره گیری از ظرفیت ها و توجه به نیازها (با دو زیرمقوله توجه به ظرفیت ها و زیست بوم مناطق و نیازمحوری)، نیروی انسانی (با سه زیرمقوله بهره گیری از نیروی انسانی توانمند، توانمندسازی و ایجاد انگیزه و جذب و بکارگیری)، برنامه و هدف محوری (با چهار زیرمقوله توجه به برنامه درسی ملی و بومی، توجه به هدف و برنامه محوری، نهادینه کردن ارزش و اهمیت سند و عملیاتی کردن اهداف و مولفه های سند تحول)، توجه به کیفیت و پیامدهای نظام آموزشی (با دو زیرمقوله توجه به پیامدها و خروجی های نظام آموزشی و غنی سازی و ارتقای کیفیت برنامه ها و فعالیت های مدارس)، توجه به تجربه ها و پژوهش ها (با دو زیرمقوله استفاده از دیدگاه های نوین و تجارب ملی و بین المللی و پژوهش محوری در نظام آموزشی)، مشارکت ذی نفعان و نخبگان (با یک زیرمقوله مشارکت ذی نفعان و نخبگان)، تفاوت های فردی (با یک زیرمقوله رعایت تفاوت های فردی)، انعطاف پذیری (با یک زیرمقوله انعطاف پذیری در برابر تغییرات) و روش ها و شیوه های آموزشی (با یک زیرمقوله روش ها و شیوه های آموزش و تدریس) بودند که با توجه به مقوله ها و زیرمقوله ها مدل استقرار مدرسه صالح طراحی شد. همچنین، نسبت روایی محتوایی 84/0 و شاخص روایی محتوایی 89/0 بر اساس نظر صاحب نظران حاکی از اعتبار مناسب مدل استقرار مدرسه صالح بودند.بحث و نتیجه گیری: با توجه به مقوله ها و زیرمقوله ها مدل استقرار مدرسه صالح شناسایی شده در این پژوهش، مدیران و برنامه ریزان آموزش وپرورش می توانند گام موثری در جهت ارزیابی میزان تحقق مدرسه صالح و تلاش برای استقرار آن بردارند.
مدل یابی اشتیاق تحصیلی بر اساس جو مدرسه و کیفیت زندگی با میانجی گری خودتنظیمی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
101 - 110
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مدل یابی اشتیاق تحصیلی بر اساس جو مدرسه و کیفیت زندگی با میانجی گری خودتنظیمی در دانش آموزان انجام شد.روش شناسی : این مطالعه مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 99-1398 بودند. نمونه پژوهش 350 دانش آموز بود که با روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. علاوه بر فرم اطلاعات جمعیت شناختی، برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های اشتیاق تحصیلی (فردریکز و همکاران، 2004)، جو مدرسه (لی و همکاران، 2017)، کیفیت زندگی (وار و شربورن، 1992) و خودتنظیمی (بوفارد و همکاران، 1995) استفاده شد. داده ها با روش مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS-22 و LISREL-8.8 تحلیل شدند.یافته ها: نتایج نشان داد که مدل اشتیاق تحصیلی بر اساس جو مدرسه و کیفیت زندگی با میانجی گری خودتنظیمی در دانش آموزان برازش مناسبی داشت. همچنین، جو مدرسه بر خودتنظیمی و اشتیاق تحصیلی اثر مستقیم و معنادار، کیفیت زندگی بر اشتیاق تحصیلی اثر مستقیم و معنادار و خودتنظیمی بر اشتیاق تحصیلی اثر مستقیم و معنادار داشت (05/0>P)، اما کیفیت زندگی بر خودتنظیمی اثر معناداری نداشت (05/0P>). دیگر نتایج نشان داد که جو مدرسه با میانجی گری خودتنظیمی بر اشتیاق تحصیلی اثر غیرمستقیم و معنادار داشت (05/0>P)، اما کیفیت زندگی با میانجی گری خودتنظیمی بر اشتیاق تحصیلی اثر معناداری نداشت (05/0P>).بحث و نتیجه گیری: طبق نتایج، برای بهبود اشتیاق تحصیلی دانش آموزان می توان از طریق ارتقای جو مدرسه، کیفیت زندگی و خودتنظیمی آنان اقدام کرد.
شناسایی و اعتباریابی مولفه های تبیین کننده تکیه گاه سازی در نظام آموزش متوسطه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
311 - 332
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، شناسایی و اعتباریابی مولفه های تبیین کننده تکیه گاه سازی در نظام آموزش متوسطه ایران بود.
روش شناسی: روش تحقیق کیفی – کمی بود، جامعه آماری بخش کیفی خبرگان و متخصصان حوزه یادگیری - یاددهی، روش های تدریس و تکیه گاه سازی و اسناد مکتوب مرتبط با موضوع شامل مقالات و پژوهش های علمی و کتب مرتبط تالیفی و در بخش کمی، معلمان دوره اول و دوم متوسطه کل کشور بود. در بخش کیفی با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی تا رسیدن به اشباع نظری با 13 خبره، مصاحبه عمیق انجام گرفته و با روش هدفمند برای اسناد، 18 سند (متن) مورد بررسی قرار گرفته و در بخش کمی، برای سنجش مدل، پرسشنامه محقق ساخته 134 گویه ای طیف لیکرت با روش نمونه گیری خوشه ای نسبی چند مرحله ای در بین 384 نفر، توزیع گردید. برای تعیین روایی و پایایی در مرحله کیفی از بررسی های لازم شامل مقبولیت (بازنگری خبرگان) و قابلیت تائید(بازبینی مجدد خبرگان) و در مرحله کمی، روایی پرسشنامه ها به سه روش صوری، محتوایی و سازه تأیید و پایایی هم به سه روش تعیین ضریب بارهای عاملی گویه ها، آلفای کرونباخ مولفه ها (بین 749/0 تا 864/0) و پایایی ترکیبی (بین 827/0 تا 916/0 ) تأیید شد. داده های کیفی از طریق زمینه نظریه ای و داده های کمی با تکنیک مدلسازی معادلات ساختاری و آزمون های تحلیل عاملی اکتشافی و تائیدی در نرم افزار Smart PLS و آزمون فریدمن در نرم افزار SPSS تحلیل گردید.
یافته ها: نتایج بخش کیفی حاکی از آن بوده که الگوی تکیه گاه سازی در نظام آموزش متوسطه ایران شامل 10 مقوله (توسعه منابع انسانی و غیرانسانی، بهسازی و توسعه سیستم آموزشی، شیوه های یاددهی – یادگیری، فرهنگ سازی و ارتباطات، قوانین و رفتارهای حمایتی، نظارت بر عملکرد، راهبردهای مبتنی بر شناخت و فراشناخت، راهبردهای مبتنی بر انگیزش، پیشرفت ذهنی و پیشرفت علمی)، 21 زیرمقوله (توسعه منابع انسانی، توانمندسازی دانش آموزان، توسعه امکانات سخت افزاری و نرم افزاری، تدریس مشارکتی و تعاملی، ساده سازی تکلیف، یادگیری مجازی، یاددهی مبتنی بر تئوری های علمی، فرهنگ سازی بین والدین و معلمان، ارتباطات موثر، رفتارهای حمایتی، راهبردها و دستورالعمل های درون و برون سازمانی، درگیری ذهنی و تحصیلی، ارزیابی مداوم، راهبردهای فراشناختی، راهبردهای شناختی، راهبردهای شناختی و فراشناختی، راهبردهای انگیزشی، بهزیستی روانی، به فعلیت رسیدن استعدادهای بالقوه، بهبود روند یادگیری و پیشرفت تحصیلی) و 134 نشانگر است که در قالب شرایط علی، زمینه ای، مداخله ای، راهبردها و پیامد در الگوی پارادایمی پژوهش جای گرفتند. نتایج بخش کمی نشان داد که تمامی مولفه های مدل پژوهش، مورد تائید واقع شدند.
بحث و نتیجه گیری: بر اساس داده های بدست آمده و با استناد به نتایج حاصل از پژوهش، پیشنهاداتی به شرح زیر ارائه می گردد: - تقویت شرایط علی، - تقویت شرایط محیطی، تقویت شرایط مداخله ای، تقویت راهبرد(راهکار).