فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۲۱ تا ۷۴۰ مورد از کل ۱٬۰۲۱ مورد.
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
343 - 354
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به جهت بررسی اثر میانجی کیفیت تجربه زیبایی شناختی بر رابطه بین هوش معنوی و رضایت از زندگی در معلمان انجام شد.
روش: این پژوهش، از نظر هدف کاربردی و روش مور استفاده توصیفی – همبستگی با تاکید بر معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه معلمان شاغل آموزش و پرورش استان قم در سالتحصیلی1402-1401 به تعداد(12549نفر) تشکیل می دادند. حجم نمونه 212 نفر بود که گزینش آن ها با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس صورت گرفت. جمع آوری داده ها براساس سه پرسشنامه هوش معنویSISRI24 کینگ(2008) و پرسشنامه تجربه زیبایی شناختی AEQ ونزر(2018) و پرسشنامه رضایت از زندگی (SWLS)داینر و همکاران (1985)صورت گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها به کمک دو نرم افزار25 SPSS و AMOS26صورت پذیرفت.
یافته ها: بین تمام مولفه های هوش معنوی و کیفیت تجربه زیباشناختی (59/0r=)و رضایت از زندگی(47/0r=) رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین بین تجربه زیباشناختی و رضایت از زندگی رابطه معناداری وجود دارد(45/0r=). یافته های تحلیل مسیر نیز میانجی گری کیفیت تجربه زیبایی شناختی در رابطه هوش معنوی و رضایت از زندگی را تایید می کند.
نتیجه گیری: در نهایت می توان گفت هوش معنوی و کیفیت تجربه زیبایی شناختی از متغیرهای مهم در رضایت از زندگی معلمان هستند.
فراتحلیل پیشایندها و پیامدهای جامعه پذیری سازمانی در سازمان های آموزشی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
214 - 223
حوزههای تخصصی:
هدف: از جمله مسائلی که سازمان های کشور ما با آن روبرو هستند، مسئله چگونگی ارتقای جامعه پذیری است. اهمیت این موضوع به حدی است که امروزه یکی از عوامل مهم پیشرفت و ترقی در کشورهای توسعه یافته را نیروی کار آموزش دیده و با انگیزه و به عبارت بهتر، جامعه پذیری کارکنان متخصص در سازمان های مختلف می دانند. بر این اساس هدف پژوهش حاضر شناسایی پیشایندها و پیامدهای جامعه پذیری سازمانی در سازمان های آموزشی ایران با استفاده از رویکرد فراتحلیل است. روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر روش اجرا، توصیفی، از نظر نوع استفاده، کاربردی و از منظر ماهیت داده ها، کمی است. جامعه آماری پژوهش مقالات چاپ شده در مجلات علمی- پژوهشی داخل ایران در زمینه جامعه پذیری سازمانی، از سال ۱۳۹۰ تا بهار ۱۴۰۲ بود که با استفاده از روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند ۲۹ مورد به عنوان نمونه وارد فرایند فراتحلیل شدند. پژوهش های منتخب با استفاده از نرم افزار CMA2 (نرم افزار جامع فراتحلیل) تحلیل شدند. یافته ها: یافته های تحقیق نشان داد که از بین پیشایندهای جامعه پذیری سازمانی، به ترتیب متغیرهای سواد الکترونیکی (۸۴۹/۰)، اخلاق حرفه ای (۸۲۳/۰)، توانمندسازی (۶۷۱/۰)، فرهنگ سازمانی (۵۶۰/۰) و معنویت در محیط کار (۵۵۰/۰) دارای بیشترین اندازه اثر بودند. همچنین از بین پیامدهای جامعه پذیری سازمانی، به ترتیب متغیرهای مسئولیت پذیری اجتماعی (۷۹۸/۰)، سرمایه روانشناختی (۶۸۰/۰)، بروندادهای نقش (۶۶۹/۰)، رفتار اخلاقی (۶۴۰/۰) و اشتیاق شغلی (۶۲۰/۰) دارای بیشترین اندازه اثر بودند. بحث و نتیجه گیری: شناسایی پیشایندها و پیامدهای جامعه پذیری در سازمان های آموزشی که دارای اهداف، مأموریت ها و وظایف متنوع و در عین حال حساسی هستند به مدیران کمک می کند تا از طریق تمرکز و به کارگیری عوامل و متغیرهای شناسایی شده جامعه پذیری کارکنان در سازمان را تسهیل نمایند و همچنین از نتایج به کارگیری این عوامل و متغیرها در سازمان آگاه شوند و اقدامات مفید و مؤثری جهت بهبود جامعه پذیری سازمانی کارکنان انجام دهند.
اثربخشی آموزش مهارت های مقابله ای بر تاب آوری دانش آموزان بهبود یافته از کووید (COVID-19)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
285 - 294
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش مهارت های مقابله ای بر تاب آوری دانش آموزان بهبودیافته از اپیدمی کووید بود.
روش شناسی: روش مطالعه از نوع نیمه آزمایشی در قالب طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با دو گروه آزمایش و گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر 12 تا 17 ساله بهبود یافته از بیماری کووید مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 1400-1399 شهر بم بود. روش نمونه گیری در دسترس بود که با این روش تعداد 30 دانش آموزان که به تشخیص پزشک به بیمارستان ها به دلیل بیماری کووید مراجعه نموده و بهبودیافتگی آنها توسط آزمایشات و پزشک تأیید شده بود، به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون (CD-RISC) بود. داده ها در محیط نرم افزار SPSS و با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد تفاوت معنی داری بین میانگین نمرات پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری در متغیر تاب آوری وجود داشت.
بحث و نتیجه گیری: براساس یافته ها، آموزش مهارت های مقابله ای به عنوان روش مداخله ای مؤثر در بهبود مشکلات افرادی می تواند مورد استفاده قرار گیرد که از بیماری های مختلف رها شده یا درگیر آن می باشند و می تواند از مشکلات روانشناختی آنان بکاهد.
رابطه خوش بینی تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی با مشغولیت تحصیلی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین رابطه خوش بینی تحصیلی و خود کارآمدی تحصیلی با مشغولیت تحصیلی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد پیرانشهر در سال تحصیلی96-95 بود. روش پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد پیرانشهر بودند که 299 (157 پسر و 142 دختر) نفر بصورت تصادفی و با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند برای محاسبه حجم نمونه آماری از فرمول کوکران استفاده شد داده ها از طریق پرسشنامه مشغولیت تحصیلی (سالملاوهمکاران 2012)، پرسشنامه خوش بینی تحصیلی (اسچمنوران و همکاران2013)و خودکارآمدی تحصیلی (زاژاکوا و همکاران2005) جمع آوری و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها بیانگر این بود که متغیرهای خوش بینی و خودکارامدی تحصیلی با مشغولیت تحصیلی ارتباط مثبت و معنی دار دارند. برای پیش بینی مشغولیت تحصیلی از روی متغیرهای خوش بینی تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی از آزمون رگرسیون چندگانه به روش گام به گام استفاده گردید، یافته ها نشان داد که در گام اول آزمون آماری F برای معنی داری این پیش بینی برابر با 395/136، بوده که درسطح (0/50 P≤) معنی دار می باشد. به عبارت دیگر خود کارآمدی تحصیلی پیش بینی کننده مشغولیت تحصیلی بوده است. در گام دوم نیز آزمون آماری F برای معنی داری این پیش بینی برابر با 244/133، بوده که درسطح (0/50 P≤) معنی دار می باشد. نتایج نشان می دهد متغیرهای خود کارآمدی تحصیلی و خوش بینی تحصیلی قابلیت پیش بینی متغیر مشغولیت تحصیلی را دارند.
تحلیل محتوای کتاب های درسی مطالعات اجتماعی و فارسی (خوانداری) و هدیه های آسمان و علوم تجربی پایه پنجم و ششم ابتدایی بر اساس مفاهیم اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف شناسایی مفاهیم اخلاقی به دانش آموزان در کتاب های درسی پایه پنجم و ششم مقطع ابتدایی انجام شد. روش: برای دستیابی به اهداف پژوهش از روش تحلیل محتوا در دو گام استفاده شد. در گام اول به صورت کیفی، روش تحلیل محتوای عرفی یا استقرایی برای شناسایی مقوله ها به کار گفته شد. در گام دوم، پس از دستیابی به مقوله ها، به صورت کمی و نظام مند و عینی، به بررسی مقوله ها پرداخته شد. جامعه آماری این پژوهش، کلیه کتاب های فارسی (خوانداری)، مطالعات اجتماعی، هدیه های آسمان و علوم تجربی سال تحصیلی 1398-1399 پایه پنجم و ششم ابتدایی که شامل 8 جلد کتاب بود نمونه گیری در این پژوهش به شیوه ی نظری انجام شد و ملاک دسته بندی دروس، وجود محتوای اخلاقی در ساختار دروس کتاب در نظر گرفته شد. یافته ها: یافته ها نشان داده است که متأسفانه چیدمان مفاهیم اخلاقی در کتب درسی موردتوجه قرار نگرفته است و از میان 12 مفهوم اخلاقی، تنها «تفکر»، «رفتار نیک»، «همکاری» موردتوجه قرارگرفته است و سایر مفاهیم از نظر تعداد تکرار و تنوع چینش در پایه های مختلف فاقد کارایی لازم هستند. نتیجه گیری: پژوهشگران حوزه تعلیم و تربیت و اخلاق، باید به بررسی دوباره ی محتواهای اخلاقی کتاب های درسی پرداخته و نحوه ی ارائه این مفاهیم را بررسی کنند.
واکاوی اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی بر زورگویی و تکانشگری دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۵ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
133 - 145
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، تعیین تأثیر اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی بر زورگویی و تکانشگری دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه شهرستان شیراز بود. روش: در پژوهش حاضر، از روش آزمایشی با طرح نیمه آزمایشی پیش آزمون-پس آزمون و گروه گواه استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان پسر در حال تحصیل در هنرستان های ناحیه دو شهر شیراز در سال تحصیلی 98-1397 بودند که 30 نفر از آن ها با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس به عنوان نمونه انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. ابتدا اعضای هر دو گروه با به کارگیری مقیاس تکانشگری (باس و پری، 1992) و مقیاس زورگویی (اولوئوس، 1996) مورد آزمون قرار گرفتند (پیش آزمون). سپس، گروه آزمایشی به مدت 8 جلسه تحت آموزش مهارت های اجتماعی قرار گرفتند درحالی که گروه گواه آموزشی دریافت نکرند. پس از اتمام جلسات گروهی، از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس با استفاده از نرم افزار spss21 استفاده شد.یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که پس از انجام مداخله، متغیر تکانشگری کلی و مؤلفه های آن (تکانشگری بدنی، تکانشگری کلامی، خشم و خصومت) و همچنین زورگویی و مؤلفه های آن (به خصوص شیوع زورگویی) در آزمودنی های گروه آزمایشی به نسبت گروه گواه کاهش معناداری داشت (01/0>P < /span>).نتیجه گیری: آموزش مهارت های اجتماعی بر کاهش تکانشگری و زورگویی نوجوانان مؤثر و منجر به مدیریت هیجاناتی مانند خشم و پرخاشگری و... می شود.
سیاست و تولید علم بومی اجتماعی- انسانی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۶ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
316 - 335
حوزههای تخصصی:
هدف: توسعه ی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در دوران مدرن بدون ابتنای سیاستگذاری ها و برنامه ریزی ها بر دانش و آگاهی میسر نبوده و در این میان علوم اجتماعی روز آمد و کارآمد از جایگاه ویژه ای برخوردار است. علوم اجتماعی نیز هنگامی کارآمد و مفید خواهد بود که توانایی درک مسائل و ارائه ی راه حل های مؤثر برای جامعه ی هدف را داشته باشد. این امر به علت نسبی بودن علوم اجتماعی و وابستگی آن ها به بسترها و فرهنگ ها و زمینه های اجتماعی جامعه ی هدف، بدون بومی نگری علوم اجتماعی محقق نخواهد شد. علی-رغم پنج دهه تلاش و تبلیغات برای بومی کردن علوم اجتماعی در ایران، مع الأسف شاهد شکل گیری و یا نهادینه شدن فرایند تولید علم بومی نیستیم و این امر نشان دهنده ی عدم درک و شناخت ریشه های مشکل عدم تولید علم در کشور می باشد. بنابراین لازم است قبل از هرچیز درصدد درک این موانع و سپس رفع آن-ها برآییم. روش: در این پژوهش سعی شده است نظریه ای دارای عناصر مرتبط و منسجم براساس تبیین علّی طراحی گردد که در صورت موفقیت می تواند بخشی از مجهولات را در این مسیر تبدیل به معلومات نماید.یافته ها: در این پژوهش نقش متغیرهایی چون استعداد و روانشناسی، نظام آموزش و یادگیری، نظام کار و اشتغال و در پایان سیاست و نظام سیاسی مورد بررسی و ارزیابی قرار می گیرند. در پاسخ به چرایی عدم توفیق تولید علم بومی، نظریات و استدلال های مختلفی مطرح شده است؛ بعضی علت ها را ذهنی می دانند و معتقدند مشکل ناشی از نخبگان ذهنی و یا ذهنیات جامعه ی علمی است؛ اما برخی دیگر ریشه ها را در ویژگی های جامعه ی علمی و یا جامعه ی کل محیط بر جامعه ی علمی جست و جو می کنند. عده ای دیگر نیز براساس الگوی پارسونزی به یکی از عناصر و خرده سیستم نظام کل (اقتصاد، سیاست، اجتماع، و یا جامعه پذیری) اشاره دارند.نتیجه گیری: ظاهراً نمی توان هیچ یک از رویکردهای مذکور را در خصوص ایران قانع کننده دانست؛ لذا مسأله ی این پژوهش این است که؛ با چه الگویی می توان به تحلیل عوامل مؤثر در فقدان تولید علم بومی در ایران پرداخت؟ آیا نمی توان به یک الگوی تلفیقی معنادار و دارای عناصر فردی و اجتماعی و نیز ذهنی و ساختاری رسید؟
شناسایی و اعتباریابی مولفه های تبیین کننده تکیه گاه سازی در نظام آموزش متوسطه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
311 - 332
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، شناسایی و اعتباریابی مولفه های تبیین کننده تکیه گاه سازی در نظام آموزش متوسطه ایران بود.
روش شناسی: روش تحقیق کیفی – کمی بود، جامعه آماری بخش کیفی خبرگان و متخصصان حوزه یادگیری - یاددهی، روش های تدریس و تکیه گاه سازی و اسناد مکتوب مرتبط با موضوع شامل مقالات و پژوهش های علمی و کتب مرتبط تالیفی و در بخش کمی، معلمان دوره اول و دوم متوسطه کل کشور بود. در بخش کیفی با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی تا رسیدن به اشباع نظری با 13 خبره، مصاحبه عمیق انجام گرفته و با روش هدفمند برای اسناد، 18 سند (متن) مورد بررسی قرار گرفته و در بخش کمی، برای سنجش مدل، پرسشنامه محقق ساخته 134 گویه ای طیف لیکرت با روش نمونه گیری خوشه ای نسبی چند مرحله ای در بین 384 نفر، توزیع گردید. برای تعیین روایی و پایایی در مرحله کیفی از بررسی های لازم شامل مقبولیت (بازنگری خبرگان) و قابلیت تائید(بازبینی مجدد خبرگان) و در مرحله کمی، روایی پرسشنامه ها به سه روش صوری، محتوایی و سازه تأیید و پایایی هم به سه روش تعیین ضریب بارهای عاملی گویه ها، آلفای کرونباخ مولفه ها (بین 749/0 تا 864/0) و پایایی ترکیبی (بین 827/0 تا 916/0 ) تأیید شد. داده های کیفی از طریق زمینه نظریه ای و داده های کمی با تکنیک مدلسازی معادلات ساختاری و آزمون های تحلیل عاملی اکتشافی و تائیدی در نرم افزار Smart PLS و آزمون فریدمن در نرم افزار SPSS تحلیل گردید.
یافته ها: نتایج بخش کیفی حاکی از آن بوده که الگوی تکیه گاه سازی در نظام آموزش متوسطه ایران شامل 10 مقوله (توسعه منابع انسانی و غیرانسانی، بهسازی و توسعه سیستم آموزشی، شیوه های یاددهی – یادگیری، فرهنگ سازی و ارتباطات، قوانین و رفتارهای حمایتی، نظارت بر عملکرد، راهبردهای مبتنی بر شناخت و فراشناخت، راهبردهای مبتنی بر انگیزش، پیشرفت ذهنی و پیشرفت علمی)، 21 زیرمقوله (توسعه منابع انسانی، توانمندسازی دانش آموزان، توسعه امکانات سخت افزاری و نرم افزاری، تدریس مشارکتی و تعاملی، ساده سازی تکلیف، یادگیری مجازی، یاددهی مبتنی بر تئوری های علمی، فرهنگ سازی بین والدین و معلمان، ارتباطات موثر، رفتارهای حمایتی، راهبردها و دستورالعمل های درون و برون سازمانی، درگیری ذهنی و تحصیلی، ارزیابی مداوم، راهبردهای فراشناختی، راهبردهای شناختی، راهبردهای شناختی و فراشناختی، راهبردهای انگیزشی، بهزیستی روانی، به فعلیت رسیدن استعدادهای بالقوه، بهبود روند یادگیری و پیشرفت تحصیلی) و 134 نشانگر است که در قالب شرایط علی، زمینه ای، مداخله ای، راهبردها و پیامد در الگوی پارادایمی پژوهش جای گرفتند. نتایج بخش کمی نشان داد که تمامی مولفه های مدل پژوهش، مورد تائید واقع شدند.
بحث و نتیجه گیری: بر اساس داده های بدست آمده و با استناد به نتایج حاصل از پژوهش، پیشنهاداتی به شرح زیر ارائه می گردد: - تقویت شرایط علی، - تقویت شرایط محیطی، تقویت شرایط مداخله ای، تقویت راهبرد(راهکار).
نقد روانشناختی سبک زندگی حضرت مریم(س) "با رویکردی به نظریه پنجگانه رولان بارت"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۳ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
201 - 211
حوزههای تخصصی:
هدف: از آنجا که مقاله حاضر در چارچوب نظریه پنج گانه بارت و با تکیه بر تحلیل سطوح و لایه های متعدد رمزگانی به نقد روانشناختی داستان قرآنی مریم می پردازد. لذا هدف از انجام این مقاله تبیین ابعاد گوناگون نظام ارتباطی و معنایی نشانه ها در قصه یاد شده است. روش شناسی: پژوهش حاضر با توجه به ماهیت موضوع و اهداف مورد نظر از نوع توصیفی تحلیلی است. جامعه آماری این پژوهش آیات 16 تا 40 سوره مریم است. یافته ها: یافته های پژوهش بیانگر آن است در هریک از آیات می توان این پنج نظام رمزگانی را تبیین نمود : هرمنوتیک که با طرح معماهای گوناگون تحلیل متن را میسر می سازد؛ کنشی، با تعدد پی رفت های روایی مرتبط است؛ معنایی، به اکتشاف معانی ضمنی می پردازد؛ نمادین، تقابل دوگانه عناصر روایت را بیان می کند و فرهنگی بیانگر ایدئولوژی حاکم بر داستان است. علاوه بر این دو رمزگان هرمنوتیک و کنشی سبب پیشبرد فرم روایی و سه رمزگان معنایی، نمادین و فرهنگی استخراج لایه های باطنی متن را میسر می نمایند. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که رویکرد بارت، کثرت دلالی داستان را در موقعیت های متفاوت پاسخ می دهد. بر اساس این نظریه، قصه مذکور، شبکه ای باز از لایه های گوناگون معنایی است و هریک از این لایه ها به طور ضمنی تصویرگر حالات روانی اشخاص داستان می باشد.
تدوین و شناسایی مؤلفه های محتوای برنامه درسی دوره ابتدایی با رویکرد شهروند جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی ازدغدغه های اصلی جامعه کنونی که پایه ریزی درجهت تشکیل جامعه ای سالم و رشدیافته است، بحث شهروندی و تربیت شهروند جهانی است. پژوهش حاضر باهدف تدوین و شناسایی مؤلفه های محتوای برنامه درسی دوره ابتدایی بارویکرد شهروند جهانی انجام شده است.
روش شناسی: این پژوهش به صورت کیفی و به شیوه تحلیل مضمون انجام شده است. بدین منظور 65 سند و مقاله داخلی و خارجی که قرابت معنایی نزدیکی به این پژوهش داشتند مورد بررسی قرار گرفت. در این پژوهش از روش شبکه مضامین استفاده شد. روایی و پایایی پژوهش با استفاده از روش گوبا و لینکن (1985) بررسی و مورد تائید قرار گرفت.
یافته ها: پس از تکمیل فرایند مصاحبه ها و کدگذاری، تعداد 31 مضمون پایه، 10 مضمون سازمان دهنده و 3 مضمون فراگیر در خصوص مولفه های محتوای برنامه درسی با رویکرد شهروند جهانی شناسایی شد. مضامین فراگیر عبارت بودند از: الف) مؤلفه های دانشی ب) مؤلفه های ارزشی و نگرشی و ج) مؤلفه های مهارتی.
بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که بنابراین، با توجه به پدیده جهانی شدن و ضرورت و نیاز به نوعی نگاه جهانی به آموزش در جامعه و به تبع آن در فراگیران، همچنین بنا بر تأکید پاره ای از اسناد چشم اندازی موجود در داخل و خارج از کشور، بر تعامل سازنده و مؤثر با جهان، نیاز به تدوین مؤلفه های برنامه درسی می تواند جایگاه خاصی در برنامه درسی تربیت شهروند جهانی داشته باشد
طراحی الگوی تدریس چند فرهنگی برای مدرسان دانشگاه آزاد اسلامی استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتباریابی الگوی مطلوب تدریس چند فرهنگی برای استادان دانشگاه آزاد اسلامی استان کرمانشاه انجام شد.روش شناسی: در این پژوهش از رویکرد آمیخته اکتشافی(کیفی-کمی) و روش تحقیق مصاحبه بهره گرفته شد. جامعه مورد مطالعه در بخش کیفی شامل متخصصین برنامه درسی، روانشناسان تربیتی وجامعه شناسان و مدرسان دانشگاه آزاد اسلامی استان کرمانشاه و مبانی نظری جدید داخلی و خارجی بود. روش نمونه گیری از جامعه افراد مذکور از نوع گلوله برفی بود و حجم نمونه با رسیدن به اشباع نظری به 27 نفر رسید و بر اساس روش نمونه گیری ملاک محور 19 منبع مورد مطالعه قرار گرفت. جامعه آماری در بخش کمی شامل متخصصین برنامه درسی، روانشناسان تربیتی و وجامعه شناسان و استادان دانشگاه آزاد اسلامی استان کرمانشاه بود که از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای استفاده شد و حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 280 نفر به دست آمد. گردآوری داده ها در بخش کیفی از طریق مصاحبه های عمیق و نیمه ساختار یافته انجام شد و یافته های کیفی با روش تحلیل مضمون و به وسیله نرم افزار MaxQDA حاصل شد. گردآوری داده ها در بخش کمی از طریق پرسشنامه محقق ساخته انجام شد. جهت اعتبار یابی این الگو در بخش کمی از روش تجزیه و تحلیل به صورت تحلیل عاملی و معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Smart PLS3 استفاده شد.یافته ها: یافته های به دست آمده نشان دادند که الگوی تدریس چند فرهنگی از 10 بعد و 29 مؤلفه تشکیل شده اس که بر این اساس ابعاد به دست آمده شامل اهداف(ادراکی اخلاقی رفتاری)، محتوا(سازماندهی، روش های ارائه) تدریس فعالیت های آموزشی و تجربیات یادگیری(رفتار آموزشی روش تدریس نقش و وظایف مدرس ویژگی های تدریس چند فرهنگی پیامد های تدریس چند فرهنگی)؛ ادراک استادان از تدریس چند فرهنگی( دامنه ی تفکرمدرس انعطاف پذیری مدرس سیاست های کلان نظام آموزشی نیروی انسانی مفهوم عملی و نظری تدریس چند فرهنگی)، ارزشیابی(انواع و اصول)، گروهبندی( توجه به همگنی گروه،نا همگنی گروه، توجه به تفاوت های فرهنگی تعداد اعضای گروه، توجه به جنسیت، توجه به سن، توجه به تفاوت های فردی)؛ موانع و مشکلات(ساختاری عملکردی)؛ ویژگی های زمان و مکان( ویژگی های فیزیکی، تجهیزات ، مدت زمان)؛ مواد و منابع یادگیری(ویژگی ها و انواع منابع)؛ ملاک های فعالیت های یادگیری(چالش ها و نقاط قوت) ( که مقدار همه ی آنها بالاتر از مقدار ملاک(3%) بوده است) شناسایی شدبحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش طراحی الگوی تدریس چند فرهنگی برای مدرسان دانشگاه آزاد کرمانشاه ازاعتبار مناسبی برخوردار است.
مدل یابی تعاملات معلم و دانش آموزان بر پیشرفت تحصیلی با نقش میانجیگری تاب آوری و سازگاری تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
420 - 428
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، ارائه مدل علی روابط تعامل معلم و دانش آموزان بر پیشرفت تحصیلی با نقش میانجیگری تاب آوری و سازگاری تحصیلی دانش آموزان(مورد مطالعه دانش آموزان متوسطه دوم شهرشیراز) بود.روش: روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری، شامل کلیه دانش آموزان شهر شیراز بود که از این تعداد، ۳۷۳ نفر از آنها بر اساس جدول کرجسی و مورگان و با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای نسبی انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه های تعامل معلم و دانش آموزان مورای و زوویچ (2010)، سازگاری تحصیلی بیکر و سریاک(۱۹۸۹)، تاب آوری تحصیلی ساموئلز(۲۰۰۴) بود ضمن اینکه نمره پایان سال تحصیلی 1400-1399 دانش آموزان به عنوان ملاک پیشرفت تحصیلی در نظر گرفته شد. داده های جمع آوری شده به روش تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافته ها: نتایج نشان داد که از بین متغیرهای پژوهش، بیشترین اثر مستقیم مربوط به تاب آوری تحصیلی بر پیشرفت تحصیلی(۲۵/۰) و کمترین اثرمستقیم مربوط به تعامل معلم و دانش آموزان بر سازگاری تحصیلی(۱۵/۰) است. همچنین از بین متغیرها بیشترین اثر غیرمستقیم مربوط به تعامل معلم و دانش آموزان بر پیشرفت تحصیلی(۰۹/۰) و کمترین اثر غیرمستقیم مربوط به تاب آوری تحصیلی بر پیشرفت تحصیلی(۰۳/۰) است.نتیجه گیری: در نهایت بیشترین اثرکل مربوط به تاب آوری تحصیلی بر پیشرفت تحصیلی(۲۸/۰) و کمترین اثرکل مربوط به تعامل معلم و دانش آموزان بر پیشرفت تحصیلی(۰۹/۰) است.
طراحی الگوی مدیریت اثربخش در مدارس هزاره سوم (مطالعه موردی مدیران مدارس استان اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
137 - 146
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، طراحی الگوی مدیریت اثربخش در مدارس هزاره سوم بود.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا تلفیقی بود. جامعه پژوهش کیفی شامل اساتید دانشگاهی در سال تحصیلی 401-1400 بودند که به روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس اصل اشباع نظری 16 نفر انتخاب شدند. در بخش کمی نیز جامعه آماری شامل مدیران استان اردبیل بودند که تعداد 300 نفر با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش در بخش کیفی مصاحبه های نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه بودند. برای اعتبار یافته ها در بخش کیفی از دیدگاه خبرگان و پایایی از ضریب توافق بین کدگذاران استفاده شد. در بخش کمی نیز از اعتبار صوری و پایایی با آلفای کرونباخ 89 درصد شد. برای تجزیه و تحلیل در بخش کیفی از کدگذاری و در بخش کمی از روش معادلات ساختاری با نرم افزار Pls Smart استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد 237 کد اولیه، 32 کد محوری در قالب شرایط علّی، زمینه ای، مداخله گر، راهبردها و پیامدها شناسایی شد. شرایط علّی پیش بین قوی (میزان استون-گایسر برابر 521/0) برای مدیریت اثربخش مدارس بود. همچنین، متغیرهای شرایط زمینه ای، مدیریت اثربخش مدارس و شرایط مداخله گر پیش بین قوی (میزان استون-گایسر برابر 732/0) برای متغیر راهبردها و راهبردها نیز پیش بین قوی (میزان استون-گایسر برابر 672/0) برای متغیر پیامدهای ناشی از مدیریت اثربخش مدارس بودند. بحث و نتیجه گیری: بر اساس نتایج می توان گفت مدل مدیریت اثربخش در مدارس هزاره سوم از برازش مناسبی برخوردار است و می توان آن را در سیستم های آموزشی (مدارس) اجرا و با حرکت به سوی این الگو، شاهد تغییر اساسی در توسعه مدیریت اثربخش در مدارس هزاره سوم شاهد بود.
اثربخشی آموزش خودتنظیمی بر ادراک از کیفیت تدریس معلمان، تفکر انتقادی و احساس تعلق به مدرسه در دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
285 - 295
حوزههای تخصصی:
هدف: آموزش خودتنظیمی می تواند سبب بهبود متغیرها و عملکردهای تحصیلی در دانش آموزان شود. در نتیجه، پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش خودتنظیمی بر ادراک از کیفیت تدریس معلمان، تفکر انتقادی و احساس تعلق به مدرسه در دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه انجام شد.
روش شناسی: در یک مطالعه نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه های آزمایش و گواه از میان دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه ناحیه 1 شهرسنندج، تعداد 30 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی ساده با کمک قرعه کشی در دو گروه 15 نفری گمارده شدند. گروه آزمایش 10 جلسه 90 دقیقه ای بر اساس پکیج برزگر بفرویی و همکاران (1398) آموزش خودتنظیمی دریافت کرد و در این مدت گروه گواه هیچ آموزشی ندید. در این مطالعه از پرسشنامه ادراک از کیفیت تدریس معلمان سراج (1392)، پرسشنامه تفکر انتقادی ریکتس (2003) و مقیاس تعلق به مدرسه ارسلان و دیورو (2016) برای گردآوری داده ها استفاده و داده های آن با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS نسخه 19 تحلیل شدند.
یافته ها: یافته ها نشان داد که بین دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه گروه های آزمایش و گواه از نظر هر سه متغیر ادراک از کیفیت تدریس معلمان، تفکر انتقادی و احساس تعلق به مدرسه تفاوت معنی داری وجود داشت. به عبارت دیگر، آموزش خودتنظیمی باعث بهبود ادراک از کیفیت تدریس معلمان، تفکر انتقادی و احساس تعلق به مدرسه در دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شد (001/0P<).
بحث و نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی آموزش خودتنظیمی بر بهبود متغیرها و عملکردهای تحصیلی می توان از روش مذکور در کنار سایر روش های آموزشی برای بهبود و ارتقای متغیرها و عملکردهای تحصیلی به ویژه ادراک از کیفیت تدریس معلمان، تفکر انتقادی و احساس تعلق به مدرسه بهره برد.
طراحی و اعتباریابی الگوی ارزشیابی پیشرفت تحصیلی در کلاس های چندپایه دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
133 - 142
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به اهمیت ارزشیابی توصیفی در دوره ابتدایی، پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتباریابی الگوی ارزشیابی پیشرفت تحصیلی در کلاس های چندپایه دوره ابتدایی انجام شد.
روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر زمانی مقطعی، از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه پژوهش خبرگان دانشگاهی و مدیران ستادی آموزش وپرورش ابتدایی کشور در سال 1400 بودند. نمونه پژوهش طبق اصل اشباع نظری 15 نفر بودند که پس از بررسی ملاک های ورود به مطالعه با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته بود و داده ها با روش کدگذاری در نرم افزار MAXQDA تحلیل شدند.
یافته ها: یافته ها نشان داد که الگوی ارزشیابی پیشرفت تحصیلی در کلاس های چندپایه دوره ابتدایی دارای 306 شاخص و 41 مولفه در 6 مقوله اهداف و رویکردها (با 11 مولفه مانند ارزشیابی همه جانبه و تسری آن به زندگی، ارزشیابی توصیفی تمام حیطه ای، کیفی سازی ارزشیابی توصیفی با تغییر در ساختار گزارش دهی و ارزشیابی کیفی فرایندمدار با رویکرد ساختارگرا)، زمینه ای (با 4 مولفه مدیریت لوازم اجرای ارزشیابی کلاس های چندپایه، منطقی نمودن زیرساخت های اجرایی با تاکید بر کاهش تراکم در کلاس های چندپایه، کیفیت بخشی روش های تدریس و ارزشیابی معلم و فرهنگ سازی و اشاعه عوامل ارزشیابی توصیفی)، درون دادی (با 5 مولفه ابزارهای ارزشیابی کیفی، توجه به انتظارات آموزشی کلاس های چندپایه، اجرای ارزشیابی توصیفی در تمام مراحل تدریس، انطباق برنامه درسی چندپایه با ارزشیابی توصیفی و هماهنگی برنامه هفتگی با نقشه راه یادگیری)، فرایندی (با 13 مولفه مانند افزایش اعتمادسازی، آرامش، رضایت مندی و عزت نفس، کاهش اضطراب دانش آموزان چندپایه، کیفی سازی معیارها در کارنامه، تنوع ابزارهای خودسنجی و همسال سنجی و والدین سنجی و تاکید بر یادگیری های گروهی دانش آموزان چندپایه)، برون دادی (با 5 مولفه تصمیم گیری مشارکتی برای ارتقای پایه، کیفی سازی گزارش دهی و کارنامه دانش آموزان، روایی، پایایی و آزمون پذیری ارزشیابی توصیفی چندپایه، استمرار یادگیری با بازخوردهای متنوع و کیفیت بخشی چندبعدی ارزشیابی توصیفی با بازخوردهای کیفی) و پیامدی (با 3 مولفه تحلیل سالانه یافته های ارزشیابی توصیفی، تحلیل یافته های ارزشیابی توصیفی به صورت طولی و تحلیل پیامدهای ارزشیابی توصیفی) بود. همچنین، نسبت روایی محتوایی 90/0 و شاخص روایی محتوایی 92/0 بر اساس نظر خبرگان حاکی از اعتبار مناسب الگوی ارزشیابی پیشرفت تحصیلی در کلاس های چندپایه دوره ابتدایی بودند.
بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش، برنامه ریزی برای استقرار الگوی ارزشیابی پیشرفت تحصیلی در کلاس های چندپایه دوره ابتدایی ضروری است
طراحی الگوی ارتقای عملکرد تحصیلی دانشجویان شاهد و ایثارگر واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی استان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
392 - 410
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی این مقاله طراحی الگوی ارتقای عملکرد تحصیلی دانشجویان شاهد و ایثارگر واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی استان تهران است. روش شناسی: روش انجام پژوهش آمیخته(کیفی-کمی) است. برای انجام این پژوهش علاوه بر مطالعه اسنادی، از روش گرندد تئوری، برای شناسایی عوامل موثر بر ارتقای عملکرد تحصیلی دانشجویان شاهد و ایثارگر واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی استان تهران استفاده شده است. جامعه آماری در این پژوهش کلیه خبرگان در حوزه مدیریت آموزشی و آموزش عالی و مدیریت منابع انسانی بودند تا اشباع نظری 17 مصاحبه صورت گرفت. و تمام مصاحبه ها بین 45 تا 75 دقیقه به طول انجامید. مصاحبه های نیمه ساختار یافته با خبرگان در سال 1401 به صورت پرسشنامه ای با 84 شاخص و 32 مولفه و 7 بُعد انجام شده و برای تعیین وضعیت موجود ابعاد از آزمون تی تک نمونه و برای طراحی الگو از روش معادلات ساختاری استفاده شده است. یافته ها: در وضعیت موجود بعد محتوایی با عدد تی 3.8 نسبت به ابعاد دیگر از وضعیت بهتری برخوردار است و در نهایت برای اعتباریابی الگو از 5 عامل فلسفه و اهداف، نظریه های حمایت کننده، مراحل اجرایی، ارزیابی و بازخورد و سازوکار ارتقاء استفاده شد که نشان دادند الگو از اعتبار کافی برخوردار است.نتیجه گیری: همچنین نتایج حاصل از آزمون رگرسیون و مدل خروجی نشان می دهد بالاترین سطح همبستگی بین بعد مقوله اصلی و پیامدها می باشد. از طرفی ضریب تاثیر بین متغیرها نیز مشخص نمود که ضریب تاثیر شرایط مقوله اصلی بر پیامدها با ضریب (0.860) بیشترین تاثیر را نسبت به روابط دیگر متغیرها دارد.
اثربخشی آموزش مبانی تئوری انتخاب بر اشتیاق به مدرسه و سرسختی روانشناختی دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
149 - 158
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مبانی تئوری انتخاب بر اشتیاق به مدرسه و سرسختی روانشناختی دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی بود.
روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا نیمه آزمایشی پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی شهر کرمان در سال تحصیلی 1400-1401 بودند. 30 نفر به عنوان نمونه به صورت در دسترس انتخاب شده و به طور تصادفی و با روش قرعه کشی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل مداخله آموزش مبانی تئوری انتخاب گلاسر (1395)، پرسشنامه اشتیاق به مدرسه ویگا (2016) و پرسشنامه سرسختی کوباسا (1979) بود. جلسات مداخله آموزش مبانی تئوری انتخاب ( طی 2 ماه و نیم و 10 جلسه) برای گروه آزمایش اجرا شد و در این مدت هیچ گونه آموزشی به گروه کنترل ارائه نشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و تحلیل کوواریانس با نرم افزار SPSS- 24 استفاده شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد پس از آموزش مبانی تئوری انتخاب، اشتیاق به مدرسه و سرسختی روانشناختی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری افزایش یافت (01/p <). نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیره نیز نشان داد آموزش مبانی تئوری انتخاب بر اشتیاق به مدرسه 47/0 و بر سرسختی روانشناختی 53/0 تاثیر داشته است.
بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش، از آموزش مبانی تئوری انتخاب می توان جهت افزایش اشتیاق به مدرسه و سرسختی روانشناختی دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی استفاده نمود.
اعتباریابی الگوی تدریس مبتنی بر هوش هیجانی در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
217 - 228
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف اعتباریابی الگوی تدریس مبتنی بر هوش هیجانی در آموزش عالی انجام شد.روش شناسی: پژوهش حاضر آمیخته یعنی کیفی و کمی بود. جامعه بخش کیفی خبرگان رشته های علوم تربیتی آموزش عالی استان های خراسان و جامعه بخش کمی دانشجویان کارشناسی همه رشته های آموزش عالی استان های خراسان در سال 400-1399 بودند. حجم نمونه بخش کیفی طبق اصل اشباع نظری 15 نفر برآورد که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و حجم نمونه بخش کمی طبق فرمول کوکران 350 نفر برآورد که با توجه به شیوع کووید-19 با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته 92 گویه ای بودند که روایی مصاحبه ها با روش مثلث سازی تایید و پایایی آن با روش هولستی 94/0 و روایی محتوایی پرسشنامه با نظر متخصصان تایید و پایایی آن با روش آلفای کرونباخ 75/0 برآورد شد. داده ها با روش های کدگذاری و تحلیل عاملی اکتشافی در نرم افزار SPSS نسخه 22 تحلیل شدند.یافته ها: نتایج بخش کیفی نشان داد که 92 کد باز و 26 کد محوری در قالب پنج کد گزینشی وجود داشت که شامل خودشناسی (با سه کد آگاهی هیجانی، خودارزیابی صحیح و خودباوری)، تعامل عاطفی (با پنج کد شناخت و درک دیگران، بالندگی دیگران، خدمت مداری، هدایت تنوع و آگاهی سیاسی)، روابط جمعی (با هشت کد نفوذ، ارتباطات، مدیریت تضاد، رهبری، تسریع تغییر، پیوندسازی، تشریک مساعی و مشارکت و ظرفیت های گروهی)، خودمدیریتی (با پنج کد خودکنترلی، وظیفه شناسی، قابلیت اعتماد، انطباق پذیری و نوآوری) و خودانگیختگی (با پنج کد رشدگرایی، تعهد، ابتکار، خوش بینی و کنش های اخلاقی) بودند. نتایج بخش کمی نشان داد که مدل برازش مناسبی داشت و بار عاملی همه کدهای باز، محوری و گزینشی معنادار بودند (001/0P<).بحث و نتیجه گیری: با توجه به معتبربودن الگوی تدریس مبتنی بر هوش هیجانی در آموزش عالی، استفاده از آن می تواند به بهبود عملکرد و اثربخشی آموزش عالی کمک کند.
بررسی مبانی فقهی، حقوقی، اجتماعی و سیاسی مالکیّت عموم جامعه بر سواحل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
506 - 514
حوزههای تخصصی:
یکی از عناصر اصلی طبیعت که منشاء حیات انسان است و از لحاظ فقهی، حقوقی، اجتماعی و سیا سی و ایات قرآنی و تحقیقات علمی به عنوان مالکیّت عموم مطرح می شود اب است که شریان های حیاتی هر کشور محسوب می گردد وبه عنوان بخشی مهمی از ثروت ملی و اجتماعی ، باید بیشتر مورد توجه قانونگداران و متصدیان این حوزه قرار گیرد تا در استفاده عادلانه و بهینه از این نعمت الهی، هم حق طبیعت ادا شود وهم حقوق عموم مردم بعنوان صاحبان اصلی رعایت شود. مساله تصرف و مالکیت نا عادلانه و غیر منصفانه سواحل و منابع دریایی توسط افراد متمول و صاحبان قدرت مالی و سیاسی ضرورتی ایجاد کرد تا بهترین قوانین و قواعد فقهی و حقوقی را در حل این مساله معرفی شوند. در همه کشورها، مراجع قانون گذار به جهت تأمین حقوق عموم مردم و نحوه تصرف و مالکیّت بر دریا ها و سواحل، قوانین خاصی متناسب با مبانی اندیشه ای و منطقه ای خود طراحی و اجرا می کنند. در جمهوری اسلامی ایران هم، قوانین و مقرراتی تدوین شده و در حال حاضر اجرا می شود. سوال پژوهش حاضر این است که آیا قواعدحقوقی و فقهی در حوزه مالکیت سواحل وجود دارد که بستر ساز و تسهیل گر و حامی قوانین حقوقی در حوزه مالکیت عمومی جامعه باشند. آیا بر اساس این قواعد دولت می تواند مالکیت و مدیریت سواحل را بر عهده داشته باشد ؟ همچنین این قواعد به چه میزان می توانند در حفاظت و رعایت اعتدال در بهره مندی عموم مردم از این نعمت حیاتی و استراتژیک، نقش خود را ایفا کنند. پژوهش حاضر به روش کتابخانه ای و تحلیل قواعد فقهی و حقوقی دین مبین اسلام تهیه شده نتایج نشان داد که اجرای صحیح : قاعده عدالت ، لاضرر ،اتلاف و...... می تواند بستر ساز و حمایت گر قوانین حقوقی داخلی و بین المللی باشد. بر اساس مبانی حقوقی و فقه اسلامی و دلایل قرآنی و روایی سواحل به عنوان اموال عمومی (انفال) محسوب می شوندو برابر ماده یک قانون مصوب سال 1372 مجلس شورای اسلامی، دولت جمهوری اسلامی، مالکیّت و مسئولیّت تمام امور اعم از حفاظت، تعیین مقررّات، و شیوه بهره برداری از سواحل را به عنوان نماینده عموم مردم در اختیار خواهد داشت تا عدالت محقق شود.
تاثیر ساحت زیبایی شناسی هنری مبتنی بر نمایش خلاق بر فرآیند یاددهی و یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
199 - 208
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به اهمیت فرآیند یاددهی و یادگیری و نقش زیبایی شناسی هنری در آن، پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر ساحت زیبایی شناسی هنری مبتنی بر نمایش خلاق بر فرآیند یاددهی و یادگیری انجام شد.روش شناسی: مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا مداخله ای با طرح پیش آزمون و پس آزمون بود. جامعه پژوهش معلمان دوره اول ابتدایی منطقه 2 شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بودند. تعداد 20 نفر از معلمان با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و به مدت 10 جلسه 70 دقیقه ای با روش زیبایی شناسی هنری مبتنی بر نمایش خلاق آموزش دیدند. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته فرآیند یاددهی و یادگیری با 10 آیتم بود که روایی صوری آن با نظر خبرگان تایید و پایایی مولفه های یاددهی و یادگیری با روش بازآزمایی بالاتر از 80/0 به دست آمد. داده ها با روش آزمون تی وابسته در نرم افزار SPSS نسخه 19 تحلیل شدند.یافته ها: در این پژوهش، 2 نفر از معلمان به دلایل مشکلات شخصی از پژوهش انصراف دادند و تحلیل ها برای 18 نفر انجام شد. یافته ها نشان داد که آموزش زیبایی شناسی هنری مبتنی بر نمایش خلاق باعث افزایش هر شش مولفه فرآیند یاددهی و یادگیری شامل مهارت محوری و مهارت آموزی، یادگیری مادام العمر، کاربردی سازی آموزش، فعال سازی همزمان چند حس، انجام فعالیت جمعی و نشاط و پویایی کلاس شد (001/0>P).بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان دهنده تاثیر ساحت زیبایی شناسی هنری مبتنی بر نمایش خلاق بر فرآیند یاددهی و یادگیری بود. بنابراین، برای بهبود فرآیند یاددهی و یادگیری می توان از روش ساحت زیبایی شناسی هنری مبتنی بر نمایش خلاق در کنار سایر روش های آموزشی استفاده کرد.