فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۰۱ تا ۴۲۰ مورد از کل ۲٬۰۲۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
رمان هم¬نوایی شبانه ارکستر چوب¬ها نوشته رضا قاسمی، از آثار برجسته معاصر در حوزه داستان¬نویسی است. مهمترین ویژگی این رمان به¬کارگیری نوعی خاص از راوی غیرقابل اعتماد است. بیماری¬های روانی یدالله، راوی رمان، باعث ایجاد ابهام و مبنای شگردآفرینی روایی رمان است. نوع راوی و شیو¬ه روایتگری او نیز تأثیر زیادی بر دیگر عناصر داستان نهاده است. در این مقاله ویژگی¬های راوی و تأثیر شیوه روایت او بر دیگر عناصر داستان بررسی شده است. همچنین پیوند راوی با عناصر ابهام¬زای داستان تحلیل قرار شده است تا برخی از ابهام های رمان تبیین و یا رمزگشایی شود. این بررسی نشان می¬دهد که درک این رمان و رمان¬هایی مانند آن، بدون شناخت راوی و شیوه روایتگری آن امکان پذیر نیست.
مطالعه تطبیقی رویکرد کهن الگویی سه اسطوره رویین تن (اسفندیار، آشیل و زیگفرید)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اندیشه رویین تنی، که ریشه ای کهن داشته و بیانگر آرزوی دیرینه بشر برای دستیابی به آسیب ناپذیری و بی مرگی است، به انحای گوناگون در میان اسطوره های ملل مختلف نمود یافته است. سه اسطوره رویین تنی، یعنی آشیل، اسفندیار و زیگفرید، در مقایسه با سایر رویین تنان از تواتر بیشتر و جامع تری برخوردارند و رویین تنی به عنوان یک انگاره کهن الگویی در روایت هر سه اسطوره قابل بحث و مطالعه است. از آنجا که بسیاری ازپژوهشگران شباهت های میان این سه اسطوره را ناشی از نظریه کهن الگویی یونگ دانسته اند، تلاش شده است در این پژوهش میزان صحت و سقم موضوع بررسی شود. روش تحقیق در این پژوهش، اسنادی و کتابخانه ای است. این مطالعه، با هدف شناسایی ریشه های مشترک این اسطوره های رویین تن، از منظر نظریه کهن الگوها به بررسی نقاط اشتراک و افتراق میان آنها و میزان اثرپذیری این سه اسطوره از یکدیگر پرداخته است و با رویکرد کهن الگویی در مطالعه تطبیقی میان اسفندیار، آشیل و زیگفرید، به این سؤال پاسخ می دهد که چه ریشه های مشترک و یا متمایزی را می توان در مطالعه این سه اسطوره رویین تن یافت و تا چه میزان شباهت های موجود میان این سه اسطوره را می توان با نظریه کهن الگویی توجیه کرد. از مهم ترین نتایج این پژوهش، تقویت نظریه تاثیرپذیری فردوسی از هومر در خلق اسطوره اسفندیار است.
تحلیل ساختاری شعر «عقاب» خانلری و «خانة سریویلی» نیما یوشیج براساس نظریه های برمون و گریماس
حوزههای تخصصی:
روایت بستری مناسب برای گزارش ترتیب واقعی رویداد ها ست. در پژوهش حاضر طرح شعر «عقاب» خانلری و «خانة سریویلی» نیما یوشیج به عنوان یکی از اجزای تشکیل دهندة آنها، از دیدگاه برمون و گریماس بررسی و تحلیل شده اند. علت توجه به این دو شعر روایی، وجود بن مایه های داستانی؛ از قبیل طرح روایی، دیدگاه و توصیف است که تمام این موارد از عناصر تشکیل دهندة داستان هستند و در مورد آنها بحث کرده ایم. بر اساس نظریه های برمون و گریماس، در این دو شعر روایی، ابتدا وضعیت متعادل برقرار است. سپس حادثه رخ می دهد و این وضعیت اولیه دچار روند تغییر می شود و وضعیت نا متعادل شکل می گیرد. و بعد از رسیدن قهرمان به هدفش (یا عدم دست یابی) وضعیت متعادل سامان یافته ای شکل می گیرد. همچنین هر شش عنصر کنشگر در این دو شعر وجود دارند. پس هدف از انتخاب این موضوع، انطباق این نظریات بر شعر روایی است و در نتیجه این دو شعر منطبق با نظریه های این دو ساختار گرا ست.
بررسی سوره « عَبَس » از دیدگاه سبک شناسی گفتمانی میشل فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه سبک شناسی گفتمانی در پی بررسی زیبایی های منحصر به فرد چینش کلام در متون برجسته و هنری است. سبک شناسی گفتمانی، نگرشی است در باب رابطه محتوای متن با بیرون متن، که مستقیما تحت نفوذ اندیشه میشل فوکو به وجود آمد. این برخورد زبان شناختی، در متن های ادبی به مقولاتی فراتر از جمله، مانند: پیوستار معنایی، سبک نحوی جمله ها ، کنش گفتاری، بافت، نظم ساختارهای خودِ متن و بسامد کنش ها و جمله ها می پردازد. سبک نحوی جمله ها و کنش گفتاری سوره عبس، رابطه مستقیمی را با پیوستار معنایی و بافت موقعیتی برقرار کرده است؛ به گونه ای که با تغییر بافت موقعیتی، سبک نحوی جمله ها و کنش گفتاری آن نیز تغییر می یابد و نکته دیگر، اینکه با تطبیق کنش ها و سبک نحوی جمله ها با بلاغت کلاسیک عربی در علم معانی که توجه به اقتضای حال را شرط اصلی بلاغت شمرده شده است، در یک راستا می باشد و کنش های کلامی کاملا درست و به جا با مقتضای حال به کار رفته اند. در این جستار، می توان به عوامل موثر محیطی در نازل شدن این سوره و تاثیر عوامل محیطی بر کنش های کلامی، پیوستار دستوری و معنایی به کار رفته در جملات را بهتر جویا شد و به درک صحیح تری از نازل شدن سوره عبس که به سبک و سیاق ادبی ویژه ای نازل شده است، دست یافت.
تاریخ نقد ادبی در ایران
حوزههای تخصصی:
مقاله به زبان عربی: تحلیل و بررسی ساختار روایی منظومه های خسرو و شیرین و لیلی و مجنون نظامی بر اساس خویشکاری شخصیت های اصلی آن (مطابق با نظریه پراپ) (تحلیل البنیة السردیة لدیوانی ""خسرو وشیرین""، و""لیلی ومجنون"" لنظامی الکنجوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عرصه پهناور ادبیات داستانی، منظومه های غنایی نظامی گنجوی با جنبه های داستانی بی نظیر خود از جمله آثار کلاسیک ادب فارسی است که با توجه به ساختار و بن مایه های داستانی هر یک می توان آنها را مطابق با اصول و موازین ساختارگرایی مورد نقد و بررسی قرار داد .
در این پژوهش منظومه های ""خسرو و شیرین"" و ""لیلی و مجنون"" به عنوان نمونه ای از دل انگیزترین و زیباترین منظومه های عاشقانه ادب فارسی مورد تحلیل ساختاری قرار گرفته است، بنابراین پس از ذکر نکاتی پیرامون مقوله روایت و عناصر و واحدهای آن، به بررسی و مقایسه عناصر روایی این دو منظومه - از منظر روایت شناسی ساختارگرا که اساس کار ولادیمیر پراپ نظریه پرداز روسی، در تحلیل ریخت شناسی قصه های پریان است - پرداخته ایم. از این روی با تبیین شخصیت ها یا به گفته پراپ نقش مایه های داستان و نیز کارکردها و خویشکاری های قهرمان های قصه به تحلیل ساختارروایی دست زدیم. بدین منظور مقولاتی نظیر پیرنگ، شخصیت، زمان بندی روایت، نظم و ترتیب ، تداوم، راوی (راوی دانای کل، روایت سوم شخص محدود، من روایت/اول شخص) در این آثار مورد بررسی قرار گرفت تا به این نتیجه دست یابیم که این عناصر در ترکیب نحوی خود چگونه از شکل خام داستان یا به تعبیر فرمالیست ها، فابیولا، به طرح روایی (به تعبیر فرمالیست ها، سیوژه) تغییر می کند و در این شیوه بیان محتوای غنایی داستان بر این عناصر روایی چه تأثیری داشته است.
بینامتنیت
حوزههای تخصصی:
زبان شناسی حقوقی
ساعتی در سایه آفتاب
ریخت شناسی «هفت خوان رستم از شاهنامه فردوسی» بر اساس نظریه ولادیمیر پراپ
حوزههای تخصصی:
ریخت شناسی قصه های عامیانه در سال 1928م. توسط فرمالیست روسی «ولادیمیر پراپ» آغاز شد. اساس کار وی بر پایه اعمال شخصیّت های قصه نهاده شده و در سال های اخیر، یکی از شیوه های رایج در تحلیل ساختاری قصه ها بوده است. در این مقاله، هفت خوان رستم که از جمله قصه های پرماجرای شاهنامه فردوسی بشمار می رود و موضوع آن یاری رساندن رستم به کیکاووس برای رهایی از بند دیو سپید است، مورد بررسی قرارگرفته است. برای این منظور ابتدا مقدمه ای درباره تعریف و تبیین ریخت شناسی، پیشینه تحقیق و معرّفی هفت خوان رستم مطرح شده، سپس قصه بر اساس الگوی پراپ مانند: وضعیت آغازین، غیبت، کسب خبر و . . . مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و در نهایت فرم داستانی شامل: پی رنگ، زاویه دید، زمان و مکان و . .. بررسی شده است. این پژوهش بیان گر این است که هفت خوان رستم تا حدودی زیاد دارای ویژگی های قصه های عامیانه است و الگوی ساختاری موافق با الگوی پراپ نیز در آن دیده می شود.
زمان روایی در رمان احتمالاً گم شده ام بر اساس نظریه ژرار ژنت
حوزههای تخصصی:
بسیاری از داستاننویسان معاصر امروز ایران، تحت تأثیر آثار نویسندگان معاصر غرب به نوشتن داستان پرداختهاند. در این میان، نویسندگان زن نیز از سهمی بهسزا برخوردارند. انعکاس روحیات و رنجها و محدودیتهای آنان در مجموعه داستانها و رمانهای خود به خوبی مشاهده میشود. در این پژوهش، نویسنده با رویکرد به مقوله تکنیکهای روایتپردازی ژنت از یک سو و داستان احتمالاً گم شدهام اثر سارا سالار از سویی دیگر، مهمترین تکنیکهای روایتپردازی از نظر ژنت را بررسی و تحلیل خواهد کرد. در این پژوهش، به طور خاص به مقوله زمان در روایت بر اساس نظریه ژرار ژنت، میپردازیم. وی نظریه خود را در باب زمان روایت در سه محور نظم، تداوم و بسامد ارائه میدهد. از آنجا که زمان روایت یکی از مؤلفههای بارز در داستان احتمالاً گم شدهام است، در ادامه به تطبیق این شگرد روایی، در گزارههای داستان یاد شده میپردازیم. همچنین نشان می دهیم که عامل زمانپریشی، آن هم از نوع گذشتهنگری، در این داستان دارای بیشترین کاربرد است که باعث کند شدن زمان روایت نیز شده است.
تحلیل نشانه شناختی سبک سه نگاره شاهنامه فردوسی با عنوان «کشتن بهرام گور، اژدها را»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نشانه شناسی به مطالعة نظام های نشانه ای در زندگی اجتماعی می پردازد. نظریّه های نشانه شناختی در زمینة تحلیل آثار هنری و تصویری نیز کارآمد است. نشانه شناسی در تحلیل متن بصری و سبک آثار هنری به گسترة معناهای متن نزدیک می شود. آفرینش هنری، عینیّت بخشیدن به زیباییست و در نگاه نگارگر ایرانی قلمرو زیبایی با عالم مثال قرین است. فضا در نگارگری ایرانی نمودیست از فضای ملکوتی و هنرمند در بیان آن از زبان واقع گرایانه استفاده نمی کند، بلکه زبان او، زبان نماد و نشانه است. مطالعة تطبیقی سه نگاره با عنوان مشترک «کشتن بهرام گور، اژدها را» از سه شاهنامة سلطان ابوسعید (مورّخ 730ه .ق)، شاهنامة مکتب شیراز (مورّخ 771ه .ق محفوظ در موزة توپقاپی سرای استانبول) و شاهنامه ای مربوط به مکتب مشهد- قزوین (مورّخ 988ه .ق) از منظر نشانه شناسی و سبک هنری آن از اهداف نگارندگان در مقاله است. نویسندگان، در آغاز به بحث عالم خیال و تأثیر و بازتاب آن در این نگاره ها می پردازند، سپس نشانه های نمادین، نمایه ای و شمایلی را در دو نگاره بررسی و در خلال پژوهش، معنی هایی ضمنی اژدها و بن مایة اژدهاکشی را تحلیل کرده اند. هم چنین شخصیّت بهرام در اسطوره و تاریخ تبیین شده است. این پژوهش تطبیقی و توصیفی - تحلیلیست. دستاوردهای پژوهش نشان می دهد گرچه نگارگر در تصویر کردنِ اصل شعر وفادار است، در عین حال تابع صرفِ متن نبوده است، بلکه با انتخاب فرازی از شعر و در آمیختن آن با خیال و ارزش های عرفی و هنری در برهة تاریخی خود، روایت تصویری خلّاقانة خود را از این مضمون ها ارائه می دهد.
برجسته سازی های زبانی در داستان کوتاه «شرق بنفشه» اثر شهریار مندنی پور (بر مبنای چهارچوب زبان شناختی دیوید لیچ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان کوتاه «شرق بنفشه» به سبب داشتن برجسته سازی های زبانی، که شامل هنجار گریزی و توازن می شود، قابل تأمل و بررسی است. هریک از این دو فرایند نیز دارای چند زیرشاخه است که درصد جالب توجهی از آن ها در شرق بنفشة مندنی پور به وضوح یافت می شود و همین امر گویای توانایی نویسنده در به کارگیری قابلیت های متنوع زبانی است. نویسنده از طریق زبان خاص خود به خوبی محوریت موضوعی داستان یعنی عشق زمینی آسمانی را برجسته کرده و با ایجاد هاله ای از ابهام در کلام رازوارگی آن را به تصویر کشیده است. در این مقاله کوشیده ایم ضمن نیم نگاهی به ساختار روایی و برخی عناصر ممتاز داستانی شرق بنفشه، برجسته سازی های زبانی این اثر را در چهارچوب زبان شناختی «دیوید لیچ» نشان دهیم. روش بررسی به شیوة تحلیلی است.
تحلیل فرمالیستی زبان عرفانی: لوازم و عواقب آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی زبان عرفان، همواره یکی از پژوهش¬هایی است که از آغاز تکوین عرفان اسلامی و در سیر تکاملی آن همواره در کانون توجّه محقّقان قرار داشته است. پس از بالندگی نظریّه پردازی در قرن بیستم و پیدایش نظریه فرمالیسم، به جهت قدرت تحلیلی و علمی این نظریّه، بسیاری از پژوهشگران به کاربست نظریه فرمالیسم در حوزه¬های مختلف رغبت نشان دادند. امّا از آنجایی¬که نظریّة فرمالیسم اساساً در پی تبیین ادبیّات و کشف ساز¬و¬کارهای برجسته¬سازی کلام به طور عام است، در این اواخر شاهد به کارگیری این نظریّه در بخش های مختلف ادبیّات و قلمرو عرفان اسلامی هستیم. کاربست این دیدگاه در حوزه عرفان¬پژوهی چندان دقیق و کارآمد نبوده و به نادیده گرفتن حقایقی منجر شده که در کارایی این دسته از تحقیقات عرفانی خدشه وارد کرده است. این مقاله بر آن است ضمن تبیین خاستگاه فکری این نظریّه¬ و ارایه ملزومات تحلیلی آن، کاربست این نظریّه را به طور خاص در حوزه عرفان پژوهی نقد و تحلیل کند. روش به کار گرفته شده در این تحلیل، بنا به ضرورت، روش ساختارگرایانه است؛ روشی که ضمن تحلیل جزء به جزء عناصر یا نشانه¬ها در پی کشف سازوکارهای تألیف عناصر و ساخت گزاره¬هاست.
ادبیات: نقد و حقیقت
ژرفساخت اسطورهای رمان رود راوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادب پژوهی ۱۳۸۸ شماره ۶
حوزههای تخصصی:
رود راوی مفصلترین اثر خسروی، و حاوی تمام مهارتهای اوست. اهمیتی که خسروی برای کلمه و کتابت قائل است و سبک پسامدرنی که به کمک کلمه ایجاد میکند سبب شده این رمان، ساختار روایتی پیچیده بیابد. برای دریافت اسباب این پیچیدگی و فهم و تحلیل متن، از روش پساساختاری رولان بارت استفاده کردهایم. ژرفساخت داستان، براندازی یا بیاعتبار کردن زمان است. نویسنده این اندیشه را در موضوعات و حوادثی چون تسعیر، تسلیب و ترمیم، و حلول و تکرار شخصیتها قرار داده، و در قالب کلمه و مکتوب بازآفریده است. نویسنده از هر عنصری برای تبیین اندیشة مقابله با زمان استفاده کرده است چنانکه ترتیب پیرفتها، ناهماهنگی زمان روایت با داستان، و زمان پریشی را نشان میدهد.
نیمای معترض؛ تأویل هرمنوتیکی «کک کی»
حوزههای تخصصی:
«کک کی» از آن دسته شعرهای نمادین نیماست که تاریخ سروده شدنشان ذیل شعر ذکر نشده
است؛ امّا نیماپژوهان آن را میان دو شعر «برف» و «پاس ها از شب گذشته» قرار داده اند که به ترتیب دارای تاریخ های 1334 و زمستان 1336 هستند.
ساختار، پیام و محتوای شعر نیز بر این امر صحّه می گذارد.
نگارنده در مقالة حاضر، به روشی برگرفته از آراء شلایر ماخر با مطالعه آثار
نیما و دربارة نیما و اوضاع و شرایط اجتماعی، سیاسی، فرهنگی سال های پس از کودتا
تا پایان عمر نیما، به تأویل «کک کی» پرداخته است. وی در مورد شعرهای نمادینی که شاعر در آنها
سعی در ابلاغ پیامی اجتماعی- سیاسی دارد، تلاش برای دست یافتن به معنای مورد نظر
مؤلّف را از وظایف تأویلگر می داند؛ ضمن این که به سبب تراوش معنی از نماد و
اهمیّت افق معنایی تأویلگر، بر امکان تأویل های مختلف از این گونه شعرها، با
انگیزه های زبان شناختیِ محض، تأکید می ورزد.