فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۱٬۸۵۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
«قلب» در عرفان اسلامی دارای ویژگی هایی است که فهم و شناخت آنها موجب ارائه تصویر روشنی از ماهیت انسان در ذهن می شود. این ویژگی ها بخصوص برزخیت بین وجوب و امکان، تناسب قلب با حق تعالی را به دنبال دارد و زمینه ساز معرفت به اسماء الهی می گردد. در نهایت، انسان را قابل تجلی حق بما هو حق می گرداند. برزخیت، قابلیت، کشف و شهود از مهم ترین ویژگی های قلب در عرفان اسلامی است که این مقاله با رویکرد نظری و تحلیلی به آنها پرداخته است.
معرفی فرقه ذهبیه و نقد و بررسی برخی باورهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از فرقه های فعّال صوفیه در ایران، فرقه «ذهبیه» است. از مشایخ این فرقه می توان به جنید بغدادی، سری سقطی، احمد غزالی و نجم الدین کبری اشاره کرد. گرچه اقوالی درباره مؤسس آن بیان شده، اما به نظر می رسد مؤسس آن سیدعبدالله برزش آبادی باشد. پیروان این فرقه، خود را منتسب به ائمه اطهار علیهم السلام دانسته و معتقدند: سند ولایت جزئیه قمریه این سلسله توسط معروف کرخی به امام رضا علیه السلام می رسد، درحالی که در شریعت اسلامی نامی از ولایت قمریه برده نشده است. علاوه بر اینکه ارتباط معروف کرخی با امام رضا علیه السلام و اسلام آوردن وی به دست آن حضرت، از نظر تاریخی و برخی جهات دیگر مورد تأمل است. ازجمله آسیب های مهم این فرقه، سلسله مشایخ و اقطاب ذهبیه است که گرفتار چند بریدگی و کودتای درون فرقه ای می باشند.
این مقاله با روش توصیفی و با هدف معرفی این فرقه، با بررسی و نگاه انتقادی به فرقه ذهبیه تدوین یافته است و تلاش شده دیدگاه صاحب نظران و منتقدان مورد توجه قرار گیرد.
بررسی رابطه سیر و سلوک عرفانی امام خمینی(ره) و حاکمیت دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تلقی عمومی، طریق عارفان و منش سیاست مداران جمع ناشدنی مینماید؛ آن یکی تحنّث و عزلت و دیگری رندی و زیرکی میطلبد. نه عارفان با خلوص خود، سیاست مداری موفق توانند بود و نه سیاست مداران به پاکی و زلالی، حکومت داری توانند کرد. این مقاله بر آن است تا با توصیف ویژگیهای مشی حکومتی عارفی واصل نشان دهد میتوان عادلانه حکومت کرد و بر معادلات جهان اثر گذاشت و درعین حال جز خدا را ندید و همه چیز را از او دانست. ضرورت کاوش در این موضوع به لحاظ معرفی مدل آسمانی حکومت روشن است. مسئله مقاله حاضر به لحاظ گونه شناسی (Typology)، توصیفی (Descriptive) است و در آن نسبت طریق عارفان و جایگاه حاکمیت دینی از منظر امام خمینی(ره) واکاوی میشود.
تحلیل فرآیند تجربه عرفانی شیوه ای در کشف بن مایه تجربه های عارفان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین دقیق بن مایه تجربه های عرفانی همواره از اهداف پژوهشگران متون عرفانی بوده است. گاه این تجربه ها چنان با باورهای عموم متناقض است که آن را بدون کمترین تحلیل صحیح طرد می کنند و گویندگانش را بر مرکب چوبین تکفیر می نشانند. تحلیل صحیح این تجربه ها میسر نخواهد بود، مگر با شناخت زبان عرفانی متون و آشنایی با شیوه های بیان تجربه های بیان ناپذیر عرفانی.
آنچه در تحلیل تجربه عرفانی بسیار مؤثر است، تبیین سیر این تجربه است از آغاز شکل گیری در وجود عارف، تا افزوده شدن تحلیل های ذهنی و زیورهای ادبی بر قامت آن و درنهایت، بیان آشکارای آن. اگر این سیر از پایان به آغاز بررسی شود، بن مایه تجربه عرفانی عارف آشکار خواهد شد. از این حیث، بررسی تجربیات عرفانی نیازمند روشی است که، در این نوشتار، «مهندسی تجربه عرفانی» نامیده می شود.
در جستار حاضر، ارتباط تجربیات عرفانی با حقیقت را تبیین کرده و شیوه دست یابی عارف به حقیقت و بیان آن را بررسی می کنیم. سپس، به تحلیل زبان عرفانیِ عباراتی از مقالات شمس تبریزی، با بهره گیری از رویکرد «مهندسی تجربه عرفانی»، خواهیم پرداخت.
بررسی و نقد جریان جبرگرایی عرفانی در دفاع از ابلیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش و تحقیق در خصوص مسئلة ابلیس همواره برای متفکران، اهمیت فوق العاده ای داشته است و در این میان، عارفان مسلمان با رویکرد تأویلی و برداشت هایی بر پایة معرفت ذوقی و شهودی و با بیانی رمزی و شطحی جایگاه منحصر به فردی را به خود اختصاص داده اند. رویکرد مبتنی بر قبول جبر و ارادة ازلی در شقاوت ابلیس و نافرمانی او در سجده بر آدم(ع)، رویکردی است که برخی عارفان اسلامی، به ویژه پیروان مکتب سُکر، به جهت توجیه نافرمانی وی، بدان پرداخته اند. از آنجاکه زایش اندیشه نمی تواند صرفاً مرهون تلاش خالص نظری باشد و همواره از مبادی و عوامل برون متنی نیز متأثر است، به نظر نویسنده دست کم می توان چهار مبدأ برای شکل گیری این نظریه در میان برخی عارفان اسلامی برشمرد که عبارت اند از: 1. اعتقاد به جبر اشعری، 2. اعتقاد به وحدت شخصیة وجود، 3. استفاده از ظواهر آیات، 4. تمسک به برخی اخبار و روایات. در این مقاله با بیان نمونه هایی از این رویکرد در آثار منثور و منظوم عارفانی چون منصور حلاج، احمد غزالی، عین القضات همدانی، رشیدالدین میبدی و عطار نیشابوری، به تبیین ریشه ها و مبادی یادشده و سپس به نقد و بررسی آنها می پردازیم.
بهاء ولد و تداوم سنت معارف نامه نویسی در عرفان و ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کتاب های معارف در پیوند با ادبیات دینی، رویکردها و دیدگاه های متفاوت و در عین حال، ژرف و عمیقی را در باب آرا و افکار عرفانی ارائه می دهند. این کتاب ها در مقام یک نوع ادبی با کتابِ معارف بهاء ولد آغاز می شود و در خانواده عرفانی او، به واسطه جانشینانش تداوم می یابد. از کتب عرفانی که با عنوان «معارف» در ادبیات عرفانی مشهور شده و در تاریخ تفکر عرفانی، نقش بسزایی داشته و بر نحله های فکریِ بعد از خود، تأثیر چشمگیری گذاشته اند، می توان به کتب معارف بهاء ولد، معارف سید برهان الدین محقق ترمذی، معارف مولانا و معارف سلطان ولد اشاره کرد. در مقاله حاضر، ضمن اینکه چگونگی ظهور کتب معارف و درون مایه های عرفانی و ادبی آن ها بررسی می شود، با اشاره به تاریخ تکوین آن ها که در دهه های اول قرن چهارم هجری بوده است، به معرفی برجسته ترین نمونه این نوع ادبی پرداخته ایم.
نقد موضع غزالی در بارة صوفیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
غزالی در سیر حقیقت طلبی خویش پس از کلام، فلسفه و باطنیه به طریقة صوفیه روی می آورد. وی مرتبة صوفیان را تا جایی ارتقا می دهد که عقل توان درک آن را ندارد و همة حرکات و سکنات آنان را مقتبس از نور نبوت می داند. از این رو، برخلاف متکلمان، فلاسفه و باطنیه، انتقاد مهمی را متوجه آنان نمی کند. البته او خود در رتبة عارفان بزرگ قرار نمی گیرد و فاقد بسیاری از تجارب ایشان است. آثار عرفانی او نیز بسیار ضعیف تر از عرفای دیگر است. هر چند تربیتی صوفیانه داشته و در محیطی صوفیانه پرورش یافته ولی وجود پیر و مرشد که به اذعان خود او از لوازم سیر و سلوک عارفانه است در زندگی اش گزارش نشده است. وجود چنین گرایش ها و عواملی صوفی دانستن غزالی را دچار شک و تردید می کند.
واکاوی متون زهد و بررسی ارتباط مشایخ صوفیه با امام کاظم علیه السلام(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هرچند زمینه شکل گیری طریقت های عرفانی در جهان اسلام، از حدود سده های چهارم و پنجم آغاز شده بود، صورت نهایی این طریقت ها به سدة هفتم و پس از آن برمی گردد. بیشتر این طریقتها، سلسله خود را از طریق امامان شیعه و به ویژه امام رضاعلیه السلام تا امیرالمؤمنین علی علیه السلام به رسول خدا(ص) می رسانند. حال، این پرسش مطرح میشود که چه تصویری از امامان و به ویژه امام کاظم علیه السلام در زهد و عرفان اسلامی وجود داشته که به پذیرش ایشان به عنوان یکی از اقطاب سلسله های عرفانی انجامیده است؟ در برخی از منابع، ادعا شده است که برخی از مشایخ متقدم صوفیه با امام کاظم علیه السلام ارتباط داشته اند. مقاله حاضر، نخست کتاب های زهد را معرفی و آنگاه میزان صحت و سقم روایات حاکی از ارتباط مشایخ صوفیه با آن حضرت را بر رسیده و به این نتیجه رسیده است که اولاً در کتاب های زهد و عرفان فقط به اختصار از امیرالمؤمنین علی علیه السلام تا امام صادق علیه السلام یاد شده است و از دیگر ائمه و به ویژه امام کاظم علیه السلام مطلقاً ذکری در میان نیست؛ ثانیاً هرچند دیدار یکی از مشایخ صوفیه، یعنی شقیق بلخی، با امام کاظم علیه السلام کم وبیش قابل اثبات است، ولی همین دیدار هم در هیچ یک از متون عرفانی ذکر نشده است و لذا در تاریخ عرفان و شکل گیری طریقت های عرفانی تأثیری نداشته است. بنابراین، برای فهم چگونگی و چراییِ ورود اسامی ائمه: به سلسله های عرفانی، مراجعه به متون زهد و تصوف کارگشا نیست و باید به دنبال دلایل دیگری برای آن بود.
بررسی تطبیقی فقر در حکمت متعالیه و عرفان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از فقر موجودات ممکن، در هر دو حوزه ی فلسفه و عرفان، سخن بسیار است. در میان مکاتب فلسفی، حکمت متعالیه قرابت بیشتری با عرفان اسلامی دارد و فقری که در این دو حوزه تعریف و تبیین می شود بسیار به یک دیگر نزدیک اند. در حکمت متعالیه، بر پیشانی موجودات ممکن داغ فقر و هلاکت ذاتی خورده است، به گونه ای که عین ربط به علت خویش اند و از خود هیچ ندارند، بلکه به تعبیر دقیق تر، خودی ندارند. در عرفان نیز جز الف قامت یار چیزی دیگر در عالم هستی هویدا نیست و آنچه از کثرت ها در سرای وجود دیده می شود از یک سو عین فقر و روسیاهی و از سوی دیگر، وجوه و شؤونات ذات حق است. در این نوشتار، به مقایسه ی معنا و مفهوم فقر در حکمت متعالیه و عرفان می پردازیم تا در هر دو حوزه، با بیان تفاوت ها و شباهت ها، حقیقت آن سوی این روسیاهی را به تحقیق بنشینیم.
دل آدمی و ویژگی های آن از دیدگاه عین القضات همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عین القضات، «دل» را حقیقت آدمی می داند؛ لطیفه ای علوی و ملکوتی که چندی با قالب کثیف و مُلکی همراه شده است و این همراهی، حجاب آدمی است که تا رفع نشود، شناخت دل امکان پذیر نخواهد بود. از نظر وی، «دل آدمی» سکینه الهی، و لوح محفوظی است که قرآن بر آن نازل می شود. هدف سالک، رسیدن به خداوند است و بنا بر آیه «وَ فی اَنفسکم أَفَلا تُبْصرون»(ذاریات/ 21) خداوند در دل سالک است، و راه رسیدن به او جز شناخت دل نیست. عین القضات در تقابل میان نفس و دل، نفس آدمی را بشریت و دل او را ربوبیت می داند، و بر این باور است که ربوبیت با بشریت هرگز جمع نمی شود. بنابراین لازم است که سالک، نفس اماره را از بین برده و همه «دل» شود. نفس، دوزخی است که آدمی را از عبودیت خارج می کند و دل آدمی، بهشت الهی است. اهل دل کسانی اند که دل ایشان در مقابل قلم الهی است و خداوند بر آن می نویسد. چنین کسانی آنچه را ندانند به دل خود رجوع می کنند و به آن معرفت می یابند. پژوهش حاضر با روشی تحلیلی و با استفاده از آثار عین القضات، دیدگاه وی را در مورد دل، ویژگی های آن و اهلِ دل بررسی کرده است.
تجلی سیمای در خشان نبی اکرم در اشعار نظامی
حوزههای تخصصی:
ستایش حضرت رسول اکرم (ص) و بیان اعتبار و ارزش الهی او را پیش از آنکه انسان ها و مؤمنان و پیروان آن حضرت، بیان کنند و بدان فخر نمایند ، سند قرآنی دارد و باری تعالی در جای جای کتاب عظیم الشأن خود از آن حضرت که کائنات و نقاوه وجود و انگیزه خلق جهان هستی است به عظمت یاد کرده است و با اشاره به اینکه خدا و فرشتگان او را درود و سلام می فرستند مؤمنان را دعوت نموده است که او را به بهترین شکل بستایند: إنَّ اللهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبی یا أیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیهِ وَ سَلِّمُو تَسلیماً (احزاب، 56) و خطاب «إنّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیم « احزاب،4» نهایت توقیر و تشریف الهی است بر قامت آن حضرت، حدیث قدسی معروف « لَولاکَ لَما خَلَقتُ الأفلاک» دلیل بر طفیلی بودن آفرینش هستی برای وجود نازنین حضرتش می باشد، بنابر این ستایش آن حضرت و بیان کمالات او دقیقاً تبعیت از رفتاری الهی است.
این نوشتار به بررسی نعتیه ها و ستایش آن حضرت که مشتمل بر بیان فضایل او در دوران پرشکوه حیات طیبه که سرشار از شگفتی ها و معجزات است، از زبان سحر آمیز نظامی -شاعر ایرانی اهل گنجه -پرداخته است.
از این رهگذر به عظمت مقام آن حضرت و گره گشایی از ابیات غامض نظامی در پرتو آیات و احادیث در این خصوص بپردازد.
استخراج مؤلفه های روان درمانگری وجودی از اندیشه جلال الدین محمد مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر بهمنظور استخراج مؤلفههای درمان وجودی مبتنیبر ادبیات عرفانی، بهویژه آثار جلالالدین محمد مولوی ارائه شده است. طرح تحقیق در چارچوب مطالعات کیفی، در زمره طرحهای مفهومی و یا نظری و با استفاده از روش استنتاج تحلیلی به انجام رسید. نتایج علاوهبر استخراج چارچوب معنایی جهت درمانهای روان، شامل مؤلفههای زیر میباشد: 1) اکتشاف انواع غفلت؛ 2) اکتشاف جهانبینی شخصی؛ 3) بررسی ترسآگاهی، اضطراب، نومیدی و وابستههای هستیشناختی آن؛ 4) توجه به سطوح آگاهی، محتوای رؤیاها و خیالپردازیها؛ 5) تبیین رنج حیات؛ 6) آزادی انتخاب و مسئولیت فردی؛ 7) بررسی مسائل درمانی در متن زندگی. همچنین براساس چارچوب معنایی استخراجشده میتوان گفت انگیزه اساسی در انسان، اراده ربط نامتناهی است. چارچوب موردنظر مدعی این اندیشه است که گسست در وجه ربطی خاص میتواند ازجمله علل اساسی اختلالات روان باشد؛ لذا پیشرفت در شکلدهی مجدد آن منجر به کاهش اختلالات میگردد. این نتایج میتواند با توجه به اهمیت درمانهای وجودی و خلأ هستیشناختی موجود در این حوزه، راهگشای مناسبی جهت ورود معانی ملهم از ادبیات دینی به فضای درمان روان باشد.
ماه و انسان کامل در اندیشه ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در ذهن و زبان ابن عربی، عدد رمزی 28 متأثر از 28 منزل ماه(قمر) بازتاب گسترده ای داشته، به گونه ای که بسیاری از اجزای تفکر وی در تبیین مراتب وجود و درجات آن را تحت شعاع قرار داده است. ابن عربی در پاره ای از آثار خود به رموز این عدد و جلوه های ظهور آن در مراتب انسانی، فلکی و الوهی پرداخته است. مهم ترین بازتاب آن در فصوص الحکم است که در 28 فص مطابق با مراتب الوجود ترتیب یافته است. از آنجا که مراتب وجود بر محور انسان الهی خاص هر مرتبه که مظهر یکی از اسماء الهی است می گردد، توجه به رابطه آن انسان کامل با مرتبه ای که در آن واقع شده، حائز اهمیت است. در این میان، معلومات کیهان شناسی خاص ابن عربی و مناسبات محاسبه شده مربوط به جهان حروف و اعداد، وضعیت ویژه ای پدید آورده است. این نوشته یکی از جهات محاسباتی عددی و حروفی ابن عربی را ذیل بحث مقابله ماه و انسان کامل پیگیری کرده است.
انسان کامل از دیدگاه جامی و ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله در پی آن است که عقاید عرفانی جامی را با تکیه بر آرای ابن عربی در مورد انسان کامل مورد پژوهش قرار دهد.
انسان کامل منشأ فیض حق به خلق است و از این لحاظ اهمیّتی ویژه در شناخت ویژگیهای او و چگونگی دست یافتن به مقامش احساس می شود.
موضوع انسان در عرفان ابن عربی، یکی از پایه های اصلی عقاید او را شکل داده است. جامی نیز که در عرفان، پیرو دیدگاه های ابن عربی است به انسانشناسی و انسان کامل توجّه خاص کرده و در این باره فراوان سخن گفته است.
انسان کامل از نگاه جامی و ابن عربی، خلیفة الهی است. او مقصد اصلی آفرینش است و عالم هستی برای او آفریده شده است. اینان، هم چنین، انسان کامل را کسی می دانند که به فنای در حق، متّصف شده و مظهر تمام اسما و صفات او گشته باشد. انسان کامل، واسطة میان حقّ و خلق است؛ فیض وجود از طریق او به همة موجودات می رسد. .
این پژوهش سعی می کند ضمن تعریف کمال به دیدگاه مکاتب در مورد انسان کامل بپردازد و سپس این دیدگاه ها را با نظر جامی و ابن عربی و سپس نظر قرآن مقایسه کند تا بتواند دورنمایی هرچند کلّی در مورد جایگاه انسان کامل در هستی عرضه نماید.
عرفان و راه برون رفت از بحران سیاسی در اندیشة سیاسی قطب الدین نیریزی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
«سیدقطب الدین محمد نیریزی شیرازی» از مهمترین و تأثیرگذارترین اندیشمندان سیاسی اواخر دوره صفویه است که متأسفانه تا کنون از اندیشههای سیاسی وی، غفلت شده است. به نظر میرسد یکی از دلایل غفلت از اندیشه های سیاسی «نیریزی»، جایگاه رفیع وی در تاریخ عرفان شیعی و بیشتر نگاه به این بُعد او باشد. ما در این مقاله به اندیشههای سیاسی نیریزی به مثابة یکی از نمایندگان اصلی اندیشة سیاسی ـ عرفانی در ایران میپردازیم و اثبات خواهیم کرد که نیریزی، چگونه از مبانی عرفانی و شرایط اجتماعی دوران صفویان در آخرین سالهای حکومت این خاندان، سنخی از اندیشة سیاسی را عرضه میکند؛ سنخی که دارای دو رکن اساسیِ مبانی دینی و قواعد مبتنی بر حقوق مردم است.
نور سیاه پارادوکس زیبای عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پارادوکس «نور سیاه» در آثار عارفانی همچون نوشته های عینالقضات و احمد غزالی، رمزی عارفانه برای اموری چون ذات حق تعالی یا دیدنی نادیدنی، حجاب ذات، بالاترین نورها و جامع انوار حتی نمادی از ذات ابلیسدر مقابل نور سفیدکه تمثیل نور محمدی(ص) است، کاربرد دارد. در عالیترین مصادیقش افزون بر ذات الهی، در بسیاری موارد تجسم انسان کامل و عارف واصلی است که همچون آهن گداخته، صفات آن مثل سیاهی، سردی و سختی را در اثر مجاورت آتش از دست داده سرخ، نرم و داغ شده است؛ در حالی که مثل آتش است، عین آتش هم نیست؛ از طرفی دیگر آهن هم نیست. با اینکه سر تا پا الهی شده ولی خدا نیست گرچه همان انسان قبل نیز نیست. او به مرحله ی «انسان خدایی» رسیده است و همانند خورشیدی که در نیمه شب جهان مادی می درخشد باعث روشنی و هدایت میگردد. او مظهر «کنت کنزا مخفیا» و «نور علی نور» است که تمام رنگها را با ریاضت در خُم وحدت یکرنگ کرده به رنگ سیاه یا نور ذات رسیده است.
کیفیت تجلّی حق تعالی در عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از مسائلی که در عرفان اسلامی و بیانات اهل معرفت مورد توجه واقع شده، مسئله چگونگی ظهور حق تعالی در مراتب تعینات است؛ یعنی چگونه حق جلّ و علا از مرتبه کمون به مرتبه ظهور رسیده است. آنچه این مقاله به بررسی آن پرداخته، این است که این امر از آن مرتبه ای که هیچ نحو تعینی از خود ندارد، چگونه به مرحله ای می رسد که برای ما قابل مشاهده می گردد. همّ اساسی این پژوهش، توضیح بسامان و تبیین نظام مند نظر مشهور از اهل تحقیق است که در نهایت، بدین قرار قابل عرضه می باشد: در تعینات ذاتی، مانند تعین اوّل، ظهور از آنِ حق بوده، هستی حقیقی از اوست و در تعیناتی که در دایره فیض مقدس است، خلق ظهور داشته و حق باطن است؛ یعنی خلق حجاب حق است و اگر حجاب خلق برداشته شود، هستی حق ظاهر می گردد.
دو ساحت ظاهر و باطن در جهان بینی جلال الدین مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به نظر می رسد از مهم ترین ارکان جهان بینی عرفانی توجه به دو ساحت «ظاهر» و «باطن» واقع است. بر این اساس، هر امر واقعی، اعم از عالم و آدم و حتی حضرت باری تعالی، دارای این دو شأن هستند. علوم ظاهری در پی شناخت ظاهر عالم هستند، اما عرفان کوشش انسان برای راه یافتن به باطن هستی است. این آموزه از ارکان اندیشه عرفانی مولانا جلال الدین بلخی و کلید فهم اندیشه ها و آثارش به ویژه شاهکار او «مثنوی معنوی» است.
هدف این نوشتار، بیان دیدگاه مولوی در این زمینه است و روش آن، استخراج ابیات مربوطه از مثنوی معنوی و شرح و تفسیر آنهاست. دستاورد این تحقیق این است که از نگاه مولوی، عالم، آدم، معرفت، دین، قرآن، عمل انسان و هر حقیقت دیگری دارای ظاهر و باطن یا بطونی است و معرفت اصیل، رسیدن به آن بطون است. دین داری و دین ورزی عارفانه کشف جغرافیای باطن و زیستن در آن است.