مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
امام کاظم (ع)
حوزههای تخصصی:
سازمان وکالت، مجموعه اى متشکل از امامان معصوم: و عده اى از پیروان نزدیک و وفادار آنان بود که با همکارى یکدیگر، تشکیلات هماهنگ و منسجمی را پدید آوردند تا با اتکاء بر آن پیشبرد اهداف دینی خود را محقق سازند. وظایف این سازمان به امور مالی منحصر نبود و وظایف سیاسی، دینی و ارشادی را نیز شامل میشد. این تشکیلات از نیمه دوم عصر امامت، یعنى از زمان امام صادق علیه السلام به بعد آغاز به کار نمود و رفته رفته داراى نظم و گستردگی و هماهنگی بیشترى شد و تا پایان عصر غیبت صغرا استمرار داشت. در عصر امام کاظم علیه السلام ، این سازمان با مشکلاتی همچون دستگیرى و شکنجه حضرت و برخی از وکلا مواجه شد، ولی نواحی زیر پوشش وکلا و محدوده اقتدار آنان با تشدید فعالیت ها گسترش می یافت. وکلاى آن حضرت در نقاطی مثل کوفه، بغداد، مدینه، مصر و برخی نقاط دیگر به فعالیت مشغول بودند. آن حضرت با وجود حبس و فشارهای موجود، توانستند تشکیلاتی را که پدرِ بزرگوارشان تأسیس کرده بودند، نهتنها حفظ کنند بلکه آن را گسترش دهند. در پژوهش حاضر، جایگاه و وضعیت این سازمان در عصر امام کاظم7و نیز نقش آن حضرت در حفظ و گسترش آن بررسی خواهد شد.
راهبرد امام کاظم علیه السلام در برابر هژمونی حاکمان عباسی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
محور اصلی این نوشتار، واکاوی راهبرد شیعیان به رهبری امام کاظم علیه السلام (148- 183ق) بر اساس چارچوب نظاممند و انسجام منطقی شهید صدر و روش ترکیبی(متن - زمینه) است. امام علیه السلام در سختترین اوضاع سیاسی، با اتخاذ راهبرد ستیز و از طریق ایجاد پایگاه علمی- فرهنگی، پایگاه ارتباطاتی -تشکیلاتی، پایگاه اقتصادی - معیشتی و پایگاه سیاستگذاری تشیع، در مقابل دستگاه خلافت عباسی، جامعة شیعیان را حفظ کردند و در این زمینه از عناصر سیاسی تقیه، نفوذ تاکتیکی، پیامهای ارتباطی، انسجام و سازمان دهی، استقامت، صبر و آموزش و پرورش نیروهای کارآمد بهره بردند و در نتیجه به راهبُرد موفقیتآمیزی دست یافتند.
بررسی تاریخی زمینه های اعتقادی پیدایش واقفیه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
توقف بر شخصی از اهل بیت: به عنوان آخرین امام و مهدی منتظر، مسأله بی سابقه و جدیدی نبوده است. گروهی از شیعیان که امام کاظم7 را مهدی و قائم منتظر می دانستند با نام واقفیه یا واقفه شناخته شدهاند. این گروه ضمن اینکه بخش وسیعی از توان و فرصت حضرت رضا7 را مصروف خود ساخته بودند، از جهات متعدد تهدیدی جدی برای تفکر اصیل شیعی به حساب می آمدند. به همین مناسبت واکاوی ماهیت و شخصیت های جریان مذکور، از زوایای مختلفی مورد توجه پژوهش گران و تحلیل گران مطالعات اسلامی قرار گرفته است. این پژوهشگران اغلب، انگیزهها و باورهای شخصی پایه گذاران واقفیه را عامل اصلی پیدایش این جریان برشمردهاند. اما نوشتار حاضر با روش سند پژوهی ضمن بررسی باورهای دینی و آموزه های اعتقادی جامعه شیعی آن روز، در پی اثبات این مدعاست که اندیشه واقفیه معاصر امام رضا7، استمرار و نسخة تکامل یافته ای از انحراف نخستینی است که در حاشیه دو اصل شیعی «امامت» و «مهدویت» شکل گرفته و در مقاطع مختلف ظهوری اقتضایی داشته است.
جریان غلو در عصر امام کاظم علیه السلام با تکیه بر عقاید غالیانه محمد بن بشیر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
بررسی جریان فکری غلو در دوره امام کاظم7 موضوع اصلی این مقاله است. جریانی که نمایندگی اصلی آن در دست افراد واقفیمسلکی چون محمد بن بشیر کوفی بود. پژوهش حاضر که بیشتر با تکیه بر منابع فرقهشناختی و رجالی تدوین شده، درصدد شناسایی دقیق این فرد و جریان فکری او و نیز دیگر غلات این دوره، از جمله مُشَبّهه و نوع برخورد امام با آن هاست. بررسی این موضوع، نشان می دهد محمد بن بشیر با استفاده از ترفندهایی خاص، عدهای را جذب خویش ساخت و عقاید غالیانه و بسیار افراطی چون الوهیت امام و توقف در ایشان را مطرح کرد و همین امر، سبب برخورد آن حضرت با وی شد. امام کاظم7 برای مبارزه با اندیشههای غالیانه، علاوه بر اعلام برائت از محمد بن بشیر، لعن او، دروغگو خواندن وی، نفرین وی و نهایتاً حلال شمردن خون او از یک سو در برابر کسانی که تا آن زمان به جریان غلو پیوسته بودهاند دست به روشنگری زدند و از سوی دیگر نسبت به آیندگان هم هشدار دادند و افزون بر این با اندیشههای غالیانه مُشَبّهه نیز برخورد کردند.
واکاوی متون زهد و بررسی ارتباط مشایخ صوفیه با امام کاظم علیه السلام(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هرچند زمینه شکل گیری طریقت های عرفانی در جهان اسلام، از حدود سده های چهارم و پنجم آغاز شده بود، صورت نهایی این طریقت ها به سدة هفتم و پس از آن برمی گردد. بیشتر این طریقتها، سلسله خود را از طریق امامان شیعه و به ویژه امام رضاعلیه السلام تا امیرالمؤمنین علی علیه السلام به رسول خدا(ص) می رسانند. حال، این پرسش مطرح میشود که چه تصویری از امامان و به ویژه امام کاظم علیه السلام در زهد و عرفان اسلامی وجود داشته که به پذیرش ایشان به عنوان یکی از اقطاب سلسله های عرفانی انجامیده است؟ در برخی از منابع، ادعا شده است که برخی از مشایخ متقدم صوفیه با امام کاظم علیه السلام ارتباط داشته اند. مقاله حاضر، نخست کتاب های زهد را معرفی و آنگاه میزان صحت و سقم روایات حاکی از ارتباط مشایخ صوفیه با آن حضرت را بر رسیده و به این نتیجه رسیده است که اولاً در کتاب های زهد و عرفان فقط به اختصار از امیرالمؤمنین علی علیه السلام تا امام صادق علیه السلام یاد شده است و از دیگر ائمه و به ویژه امام کاظم علیه السلام مطلقاً ذکری در میان نیست؛ ثانیاً هرچند دیدار یکی از مشایخ صوفیه، یعنی شقیق بلخی، با امام کاظم علیه السلام کم وبیش قابل اثبات است، ولی همین دیدار هم در هیچ یک از متون عرفانی ذکر نشده است و لذا در تاریخ عرفان و شکل گیری طریقت های عرفانی تأثیری نداشته است. بنابراین، برای فهم چگونگی و چراییِ ورود اسامی ائمه: به سلسله های عرفانی، مراجعه به متون زهد و تصوف کارگشا نیست و باید به دنبال دلایل دیگری برای آن بود.
بررسی تأثیر روایات کتاب «تاریخ بغداد» درباره امام کاظم علیه السلام در منابع پسینی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
«تاریخ بغداد» نوشته خطیب بغدادی (م. 463)، یکی از منابع مهم اهل سنت در شرح حال نگاری است که زندگانی امام کاظم علیه السلام را نیز در بر دارد. آنچه این کتاب در باب زندگانی امام کاظم علیه السلام درج کرده، در منابع پسینی بسامد بسیاری یافته و منابع بسیاری از شیعه و سنی با اتکای «تاریخ بغداد» گزارشهایی را از زندگانی امام کاظم علیه السلام نقل کردهاند. این نوشتار، با بررسی نُه روایت اختصاصی «تاریخ بغداد» در زمینه زندگانی امام کاظم علیه السلام، ضمن بررسی منابع خطیب بغدادی در ارائه گزارشهای مربوط به زندگانی امام، به نحو راهیابی و ادامه حیات این روایات در منابع نگارش یافته پس از «تاریخ بغداد» میپردازد و سیر تطور این اخبار و نحوه راهیابی آن به منابع شیعه و سنی، و میزان گسترش آن تا قرن یازدهم را پی میگیرد. بررسیهای صورت گرفته نشان میدهد که اکثر منابعی که احادیث مختص به زندگانی امام کاظم علیه السلام را از «تاریخ بغداد» اقتباس نمودهاند، با توجه به گرایشهای مذهبی خود به تغییراتی در آن دست زدهاند و گاه یک روایت را به صورت کامل کنار گذاشته اند.
بررسی تاریخی نقش اجتماعی بانو حمیده مصفا؛ مادر امام کاظم علیه الیلام(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مادران ائمه:، از جمله انسانهای تأثیرگذار در عصر ائمه: بهشمار میآیند و از آنجا که مصداق بارز ""ارحام مطهره"" هستند، جایگاه بسیار والایی دارند. در این میان، بررسی زندگانی بانو حُمَیده، مادر امام کاظم علیه السلام از آن روی که امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام در مورد وی سخنان مهم و ارزشمندی داشتهاند، و نیز از آن جهت که در سایة آشنایی با تاریخ زندگی او میتوان بخشهایی از تاریخ اسلام را با نگاهی نو مرور کرد ضرورت و اهمیت ویژهای دارد. نوشتار حاضر، افزون بر واکاوی روایات مربوط به بانو حمیده و آشنایی با ویژگیهای شخصی و شخصیتی و جایگاه این بانو در خاندان امامت، به بررسی نقش اجتماعی ایشان با توجه به گزارشهای موجود در دوران زندگی امام صادق علیه السلام و امام کاظم علیه السلام پرداخته است. مهمترین این گزارشها مواردی است که حاکی از وکیل قرار دادن این بانو برای ادای حقوق مردم مدینه و ارجاع امام صادق علیه السلام به ایشان برای پاسخگویی به سؤال فقهی و نیز وصی قرار گرفتن وی از سوی امام صادق علیه السلام است.
بررسی رویکردهای سیاسی و معنوی امامت شیعه در زندگی امام کاظم علیه السلام(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، پس از ارائه تحلیلی درباره پیوستگی تلاش پیگیر سیاسی امام کاظم علیه السلام ، با اهتمام به شئون معنوی امامت که احیاناً با امور فوق عادی بشری همراه است، انگاره تکامل تدریجی مذهب در دوره آن حضرت نقد شده است. بخش اوّل مقاله که ویژه تبیین فعالیت های سیاسی امام هفتم علیه السلام است، این فعالیت ها را با روش تحلیل تاریخی و به کمک یافته های رجالی و حدیثی یک سیاست تهاجمی و تلاش جدی برای انقلاب و قیام عمومی تحلیل می کند و بخش دوم، به اهتمام امام علیه السلام برای تبیین جایگاه معنوی امامت شیعه با تکیه بر منابعی که متهم به غلو نیستند، اختصاص یافته است. بخش پایانی این نوشتار نیز به هم پیوستگی این دو شأن را در نگاهی شیعی ترسیم می کند و به استناد آن، تکامل تدریجی و یا حرکت امامت از رهبری سیاسی به رهبری معنوی و فرابشری را نفی می نماید.
بررسی ابعاد توفیق امام کاظم (ع) در حفظ و گسترش تشیع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در احیای دین و دفاع از تشیع و گسترش آموزه های آن از نقش بسیار فعال برخی از امامان و نقش منفعل یا کمتر فعال برخی دیگر سخن رفته است؛ به عنوان مثال از امام باقر و امام صادق علیهماالسلام به عنوان امامانی که از توفیق بیشتر برخوردار بودند، یاد شده است. مدعای پژوهش پیش رو این است که امام کاظم(ع) به دلیل ایجاد بسترهای لازم از طرف صادقین(ع)، بهره گیری از مدرسه ی فرهنگی، فقهی و کلامی که زمینه اش فراهم شده بود، وجود شخصیت های تربیت یافته و متعهدی که گرد وجود آن حضرت فراهم آمده بودند، در هدایت و انسجام شیعیان و دفاع از مبانی، اصول، بینش ها و گرایش های شیعی توفیقات بیشتری نسبت به سایر امامان(ع) پیدا نمود. مناظره های امام و یارانش با مخالفان، سازماندهی وکلا، اعزام سفرا، راویان و مبلغان به نقاط دور و نزدیک عالم اسلام و ارجاع شیعیان به ایشان، تمرکز آن حضرت بر نشر احادیث صحیح، ابعاد و اسباب این توفیق به شمار می رود.
تحلیل ساختار نامه های امام کاظم(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سخن تاریخ سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۸
25 - 38
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، درصدد بررسی ساختار و شکل ظاهری نامه های امام کاظمA است. بررسی در این موضوع، از آن رو حایز اهمیت است که می تواند در اعتبارسنجی میراث به جای مانده از امام کاظمA کمک نموده، به چگونگی بهره مندی بهینه از آن رهنمون شود. از امام کاظمA، 97 نامه بر جای مانده است که برای به دست آوردن الگوی ظاهری آن ها، از جهت چگونگی شروع و پایان، ذیل شش عنصر که در الگوی نامه نگاری عصر امام کاظمA هریک جایگاه تعریف شده ای داشت، مورد بررسی قرار گرفت. اجزای شش گانه مورد بررسی در هر نامه، عبارت اند از: 1. کلیشه های آغازین نامه؛ 2. یاد از نویسنده نامه؛ 3. یاد از گیرنده؛ 4. عبارات و کلیشه های پایانی؛ 5. ثبت تاریخ؛ 6. درج نام کاتب نامه. نتیجه بررسی، بیانگر آن است که نامه های موجود و منسوب به امام کاظمA، دارای ساختار یکسانی نیست و اجزای شش گانه مورد بررسی، به گونه ثابت در نامه های امام تکرار نمی شود. بنابراین، می توان احتمال داد نامه های آن حضرت به صورت کامل و در شکل اصلی به منابع منتقل نشده و در مسیر انتقال، راویان و گزارش گران به تناسب سلایق و علایق خویش، موارد و بخش هایی از نامه را گزینش و یا نقل به معنا کرده اند. ازاین رو، با اتکا به نامه های موجود امام کاظمA، نمی توان به سیره نوشتاری آن حضرت در نامه آرایی دست یافت.
مواضع سیاسی امام کاظم (ع) در مقابل خلفای عباسی
حوزههای تخصصی:
این مقاله تحلیل مواضع سیاسی امام کاظم (ع) در مقابل خلفای عباسی و اثبات حق زمام داری ایشان در مقابل حاکمان وقت است. برای رسیدن به این امر مهم، براساس روش تحلیلی، تاریخی، در آغاز اصول کلی اندیشه سیاسی امامان شامل تربیت جامعه برای تشکیل حکومت دینی، اعتراض به حکومت های زمانه، کناره گیری مدبرانه و در مواردی همکاری با خلفای زمان برای حفظ اصل اسلام، به عنوان پیش در آمد خط مشی سیاسی امام کاظم (ع) تبیین می شود. در ادامه، مواضع سیاسی حضرت در برابر خلفای عباسی، مانند موضع آشکار برای اثبات حق زمام داری خود در احتجاج با حاکمان عباسی، توصیه شیعیان به قطع رابطه با حکومت و نفوذ دادن برخی از یاران در بدنه حاکمیت طرح می گردد و سپس به سیاست های ایشان در برابر فرقه ها و گروه های سیاسی شیعی مانند رهبری و نظارت مستقیم بر امور شیعیان، راهنمایی آنان از نظر عقیدتی، فکری، سازمان دهی برخی از گروه های شیعه، نظارت مستقیم بر پیروان خود و بیدار کردن وجدان انقلابی امت، پرداخته می شود تا آن جا که اتخاذ این مواضع، از دلایل زندانی شدن حضرت برشمرده شده است.
نقش مهاجرت فرزندان امام کاظم (ع) در گسترش اسلام
منبع:
تاریخنامه اسلام سال اول بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
7 - 24
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی، به دنبال پاسخ به این سؤال است که فرزندان امام موسی کاظم (ع) چه نقشی در گسترش تشیع در مناطق مختلف داشتند و از چه روشهایی برای گسترش دین الهی و اثبات حقانیت شیعه استفاده میکردند. با بررسی متون تاریخی، میتوان دریافت که فرزندان امام کاظم (ع) نقش کلیدی در گسترش و تبلیغ دین اسلام و حقانیت اهل بیت (ع) و شیعه داشتند. آنها با هجرت به مناطق مختلف، قیام مسلحانه علیه حکومت عباسیان، بیان و نقل روایات اهل بیت (ع)، تربیت شاگردانی معتقد و پایبند به اهداف اسلامی و همچنین با سیره، روش و اخلاقی نیکو و بر طبق سنت پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) سعی در جذب مردم و انتشار تشیع در مناطق مختلف داشتند.
تحلیل ساز و کارهای معرفی امام رضا (ع) توسط امام کاظم (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال هشتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۱
99 - 128
حوزههای تخصصی:
مطالعه سیر تاریخی تعیین امام از سوی امام قبلی، حاکی از وجه متفاوت آن از سوی امام کاظم (ع) است، تا آن جا که برای نخستین بار در فرهنگ امامت، آن حضرت در فضای عمومی و مکرر اقدام به معرفی جانشین خویش کرد. با بررسی های صورت گرفته در منابع حدیثی اولیه به دست می آید که 41 حدیث در باب معرفی امام هشتم (ع) از سوی امام پیشین روایت شده که در این میان، علاوه بر تلقی به قبول این روایات از سوی عموم اصحاب امامی، 11 حدیث براساس مبانی اعتبارسنجی متأخرین صحیح السند است. اختلاف محسوس آمار این گروه از روایات، بیش از هر چیز معلول عواملی از جمله گسترش جامعه شیعی تا دورترین نقاط عالم اسلامی و گسترش سازمان وکالت و نیز پیش بینی جریان های انحرافی از جمله جریان واقفه به سردمداری برخی بزرگان و وکلا، از سوی امام کاظم(ع) است. تبیین مسئله امامت و شاخصه های امام، اعلام علنی و معرفی در ملأ عام، وصی، خلیفه و قیم قرار دادن حضرت در حیات و ممات، سپردن ودایع امامت، تعیین نشانه ای خاص برای شناخت امام، تکریم و احترام بسیار و دیگر اقدام ها از جمله ساز و کارهای امام کاظم (ع) در اعلام امامت امام رضا (ع) به شمار می رود. این پژوهش به روش تاریخی و حدیثی مبتنی بر تحلیل مضمون می کوشد تا ابعاد گوناگون قضیه را بکاود و راز آن را بیان کند.
بررسی روابط برمکیان با امام کاظم (علیه السلام) و خاندانش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال هشتم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۲
59 - 83
حوزههای تخصصی:
خاندان برمک از ابتدای به قدرت رسیدن عباسیان، عملاً اداره سرزمین های پهناور خلافت اسلامی را در دست گرفتند. یحیی برمکی و پسرانش در 17 سال نخست خلافت هارون الرشید، از نفوذ و قدرت نامحدودی برخوردار شدند. مصادف شدن این دوران با امامت حضرت موسی کاظم(ع) رهبر شیعیان امامیه، موجب شد تا دستگاه خلافت بارها با بهانه های مختلف، آن حضرت و بسیاری از خاندان و بستگان ایشان را اذیت و آزار کند و حتی به شهادت برساند. چگونگی ارتباط ایشان و رفتار این خاندان ایرانی با امام و خاندانش در منابع نقل شده است؛ اما در این خصوص ابهام و گاه تردید و تناقض هایی وجود دارد که نیازمند بررسی جامع و دقیق است. این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی و با نقل و بررسی این گزارش ها تلاش دارد برخی حقایق مربوط را آشکار سازد. ارادت دیرینه ایرانیان به خاندان پیامبر(ص)، همچنین ایرانی بودن برمکیان اهمیت این مطالعه را در کنار ضرورت آشکارسازی حقایق تاریخی دوچندان می کند. یافته های این پژوهش بیانگر این واقعیت است که خاندان برمکی به رغم وابستگی کامل به خلافت عباسی و به کارگیری توان مدیریتی خود برای بقای آن در مواجهه با امام کاظم(ع) روش یکسانی نداشتند. برخی از آنان تحت هیچ شرایطی مایل نبودند در ریختن خون آن حضرت مشارکت کنند در حالی که برخی دیگر برای رضایت خلیفه به این کار نیز اقدام کردند؛ همچنین بر خلاف تعدادی از گزارش ها مبنی بر گرایش آن ها به تشیع و امام هیچ گونه گزارش تایید شده ای در تایید این فرضیه موجود نیست.
الگوی مواجهه امام کاظم (ع) با تهدیدهای نرم سیاسی فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال دهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۹
63 - 92
حوزههای تخصصی:
تهدید نرم گرچه مفهومی مدرن است، اما همواره در معادلات امنیتی و مناسبات سیاسی و فرهنگی بوده و تهدیدگرها از آن برای کنارزدن رقیب،استفاده کرده و تهدیدشونده ها نیز الگوهای مختلفی را برای مقابله با آن به کار برده اند. امام کاظم (ع) در عصر خود به عنوان یک دوران پیچیده، با کاربست الگویی موفق توانست جامعه شیعه را از تهدیدات نرم سیاسی فرهنگی مصون و آن را هدایت کند. سوال اصلی تحقیق این است که ماهیت الگوی مواجهه آن حضرت در مقابله با تهدیدات نرم سیاسی فرهنگی چیست و عناصر تشکیل دهنده آن کدام است؟ برای پاسخ علمی به این پرسش و دست یابی به هدف، از روش اسنادی و شیوه توصیفی تحلیلی استفاده شده است. فرضیه پژوهش، منطق رفتاری وحدت در عین کثرت در شیوه مواجهه با تهدیدات نرم است. یافته ها بیانگر این موضوع است که الگوی مقابله آن حضرت با توجه به شرایط پیچیده (نه بسیط) حاکم، از منطق و اصول ثابتی برخوردار و روح تعلیمات دینی و فرامین الهی در اقدامات جاری بود. در عین حال، ماهیت ثانوی این الگو به دلیل شرایط خاص زمانه آن حضرت از حیث فرهنگی سیاسی و موقعیت تهدیدگران و همچنین وضعیت شیعیان و شرایط پیچیده شکل گرفت. این پژوهش به این نتیجه اجمالی رهنمون شد که الگوی موفق و اسلامی تابع دو رکن است: رکن ثابت و تخلف ناپذیر که منبعث از اصول دینی است و رکن متغیر که تابع مقتضیات زمان و متناسب با شرایط عناصر تهدید و شرایط فضای زمانه است که به الگو و سیره امام ماهیت وحدت در عین کثرت داده است.
تحلیل و تبیین ادعای امامت عبدالله افطح و دلایل ردّ امامت وی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ اسلام و ایران سال ۳۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۴ (پیاپی ۱۴۴)
139 - 160
حوزههای تخصصی:
پس از شهادت امام علی(ع) و با توجه به گستردگی خاندان اهل بیت(ع)، اختلافات فرزندان ائمه(ع) برای کسب مقام امامت که بی شک جایگاه بالای معنوی و مادی را به همراه داشت، بیشتر شد. برخی فرزندان ائمه(ع) که به مقام امامت نرسیده بودند، این مقام را حق خود می دانستند و امامت برادر خویش را نمی پذیرفتند و حتی با برادر خویش به مخالفت برمی خاستند و برای غصب مقام امامتش تلاش می کردند. از جمله این افراد عبدالله افطح بود که پس از وفات پدرش امام صادق(ع)، امامت را حق خود می دانست و ادعای امامت کرد. هدف نگارندگان این پژوهش آن است که با رویکرد توصیفی-تحلیلی به بررسی دلایل اقدام عبدالله برای تصاحب جایگاه برادر خویش بپردازند و با توجه به اینکه شواهدی دال بر امامت وی وجود دارد، بر مبنای چه دلایلی امامت وی مردود اعلام شد؟ نتایج به دست آمده نشان می دهد که عوامل فراوانی از جمله اعتقاد راویان حدیث، حمایت شیعیان و به خصوص سکوت امام کاظم(ع)، عبدالله را در ادعای خویش مصمم تر کرد و دلایل مختلفی از جمله ناتوانی علمی، نداشتن فرزند پسر و عدم معرفی جانشین، به مرور زمان باعث شد شیعیان از اعتقاد به امامتش بازگردند.
بررسی تطبیقی دیدگاه کلامی دو مکتب قم و بغداد در خصوص تجهیز امام معصوم(ع) (مطالعه موردی: تجهیز موسی بن جعفر الکاظم(ع))(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۸۴
21 - 50
حوزههای تخصصی:
تجهیز امام معصوم(ع) متوفی بدست امام معصوم در قید حیات یکی از مباحثی است که در اندیشه کلامی و فقهی شیعه مورد توجه قرار گرفته است. در این نوشتار با شیوه توصیفی تحلیلی به بررسی تطبیقی باور اعتقادی دو مکتب قم و بغداد در این خصوص پرداخته می شود. با بررسی رویکرد و دیدگاه دو مکتب قم و بغداد روشن می شود که مکتب قم با تَعبُد و التزام به روایات، تجهیز معصوم متوفی بدست معصوم بعدی را به عنوان قاعده ای قطعی، تغییرناپذیر و فرا زمانی و فرا مکانی می شناسد؛ حال آنکه فقهای متکلم مکتب بغداد بر خلاف فقهای محدث مکتب قم، نه تنها روایات وارده در خصوص تجهیز معصوم را در حوزه اخبار آحاد قرار می دهند؛ بلکه قطعیت و تغییرناپذیری این مسئله را به عنوان یک قاعده ی مسلم کلامی و فقهی نمی پذیرند. مکتب بغداد ضمن آنکه اولویت تجهیز معصوم را بدست معصوم بعدی پذیرفته است، اما آن را به درجه ای از قطعیت ارتقا نداده است تا در صورتی که برای امام زنده در تجهیز امام متوفی موانع و محدودیت هایی به وجود آمد، همچنان خود را ملتزم و متعبد به این قاعده بداند. مکتب متکلمان و محققان، قائل به تجهیز امام حسین، امام کاظم و امام رضا(ع) بدست معصوم بعدی نیست. از گزارش های تاریخی نیز چنین درک می شود که متولی تجهیز امام کاظم(ع) یکی از دوستان آن حضرت بوده است.
«نحلته کنیتی» یا «نحلته کتبی»؟؛ دو ضبط از یک جمله حدیث امام کاظم (ع) در مورد امام رضا (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سفینه سال نوزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۷۷ «ویژه باور شناخت»
۱۳۷-۱۳۱
حوزههای تخصصی:
این مقاله در باره یکی از احادیث امام کاظم در باره نصّ بر امامت امام رضا؟عهما؟ است که منابع حدیثی معتبر شیعی آن را به دو صورت ثبت کرده اند: «نحلته کنیتی» و «نحلته کتبی». نگارنده مقاله، منابع هر دو نقل را آورده، و برای تأیید هر کدام، دلائلی ذکر می کند. در نهایت به احتمال زیاد، نقل دوم را ترجیح می دهد.
ارزیابی و گونه شناسی منابع نامه های امام کاظم (ع)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مکاتبات ائمه (علیهم السلام) از مواریث مهم تشیع امامی است که پرداختن به آن ها از جهات مختلف حائز اهمیت است، اگرچه نویسندگان به گردآوری آن ها اکتفا کرده و سایر جهات مورد توجه واقع نشده است. بررسی این مکاتبات و نامه ها منوط به شناخت منابع سپس بررسی اسناد و متن آن هاست، این نوشتار با هدف بررسی منابع و مستندات تاریخی نامه های امام کاظم (علیه السلام) و با روش توصیفی و مراجعه به منابع مختلف متقدم سامان یافته است و عهده دار پاسخگوئی به این پرسش است که چه منابع و آثاری از گذشته تا کنون نامه های امام را نقل کرده اند. میزان اعتبار، ویژگی ها و گونه های این منابع چیست و در چه قرنی این نامه ها بیشتر منعکس شده اند؟ با بررسی و دسته بندی منابع نامه ها روشن شد که منابع نقل کننده نامه ها از منابع معتبر و قابل استناد است و نیز بیشتر نامه ها در قرن چهارم، در منابع حدیثی و تاریخ و سیره اهل بیت (ع)، نقل شده اند.
احتجاجات قرآنی امام موسی کاظم(ع) با برخی جریان های انحرافی
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ اندیشه اسلامی، فرق و مذاهب گوناگونی به وجود آمده است. در عصر امام کاظم(ع)، انشعابات شیعی، مذاهب مختلفی از اهل سنّت و نیز جریان های فکری- سیاسی در جامعه اسلامی وجود داشت که با انتشار باورهای خود درصدد به چالش کشیدن مبانی و معارف اسلامی و ضربه زدن به تشیع واقعی بودند. فعالیّت های فرقه گمراهی مانند؛ غالیان در این دوره مشهود است. اعتقاد به الوهیت و نبوت امامان معصوم، تناسخ، اباحی گری و رها کردن واجبات دینی، از جمله باورهای غلات است. «اهل حدیث» با اکتفا بر ظاهر قرآن و احادیث، در بیان اعتقادات و استنباط احکام فقهی، جایگاهی برای نیروی عقل قائل نبودند. این گروه توجه ویژه ای به مسئله «قضا و قدر» الهی داشتند و انسان را مجبور و فاقد اختیار می دانستند. عدم ادراک «صفات خبری» خداوند توسط بشر و غیر مخلوق بودن قرآن، از دیگر باورهای ایشان بود. در مقابل، «معتزله» قرار داشتند که در بهره گیری از عقل راه افراط پیمودند و بعضی از صفات را به خداوند نسبت می دادند و یا از خدا سلب می کردند و قائل به اختیار در افعال انسان ها بودند. در این مقاله با بررسی روایات تفسیری امام کاظم(ع) و تحلیل داده ها با روش توصیفی- تحلیلی، به موضع گیری امام با استناد به قرآن در برابر آراء و عقاید این جریان های انحرافی پرداخته شده است. امام با استناد به آیات قرآن به عنوان معیار مشترک و فصل الخطاب و همراه کردن استدلالات عقلی، مبانی فکری این جریان ها را باطل اعلام نموده و به تبیین معارف صحیح اسلام پرداخته است.