فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۶۱ تا ۱٬۵۸۰ مورد از کل ۳٬۲۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
از نظر اسلام انسان کامل که در همه فضایل به طور متعادل و هماهنگ رشد کرده است، مورد عنایت خاص خدا می باشد. چهره هایی تابناک هم چون پیامبر اسلام(ص)، سایر انبیای الهی، ائمه هدی و صالحین از این دسته اند. قرآن از این محبوبین حق، تمجید می کند و صفات آن ها را بیان می فرماید. در روایات و دعاها نیز این بزرگواران به عنوان اسوه و راه هدایت معرفی شده اند: «اَنتُمُ الصِراطُ الاَقوَمُ وَ السَبیلُ الاَعظَمُ وَ شُهَداءُ دار الفناءِ و شُفَعاءُ دارِ البَقاءِ؛ شما راست ترین راه ها و بزرگ ترین شاهراه ها هستید و شما شهیدان این جهان و شفیعان آن جهانید.»
غرب، رسانه و سازه معنایی انتظار در روابط بین الملل؛ گفتاری در موانع و آسیب های زمینه سازی در عرصه رسانه
حوزههای تخصصی:
از آن جا که بین نظام جمهوری اسلامی ایران، اندیشه انتظار و زمینه سازی ظهور، ارتباطی محکم برقرار است، مفهوم شیعی انتظار در زمان حاضر به همراه خود، پژواکهایی در عرصه روابط بین المللی داشته است. از این رو مسئله زمینه سازی به عنوان سازه ای معنایی در موازات سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مورد توجه قرار گرفته است. در بعد رسانه ای، اعتقاد به اندیشه انتظار و توجه به زمینه سازی در جهت ظهور امام زمان دست مایه خوانش هایی قرار گرفته است که بر اساس آن ها، این اندیشه محرکه و موجبه ایدئولوژیک نظام جمهوری اسلامی ایران در پی گیری سیاست خارجی است که پیامدی جز متزلزل کردن به اصطلاح امنیت بین المللی نخواهد داشت. بدین منظور، با ارائه تفاسیری مکانیکی از انتظار و مسئله زمینه سازی در سطح رسانه ای، تفسیری کژدیسه از این مفاهیم القا می گردد، به نحوی که انتظار و زمینه سازی به عنوان سازه های معنایی متداول در سطح جهانی، با تروریسم، تلاش برای دست یابی به سلاح های کشتار جمعی و... به یادآورنده هرگونه اقدام وحشت انگیز در نظر آورده شود. هدف این نوشتار، تبیین نحوه این سوءاستفاده و امکان تصحیح این فهم کژدیسه از سازه های معنایی انتظار و زمینه سازی در فضای رسانه ای و سیاسی بین المللی است.
امکان استنتاج فلسفه تعلیم و تربیت از وجودشناسی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
براساس فلسفة تعلیم و تربیت نظری و رویکرد استنتاجی در آن، نظریه و عمل تربیتی نیازمند مابعدالطبیعه است. این رویکرد مبتنی بر این پیش فرض است که بایدها و ارزش ها از هست ها و واقعیت ها استنتاج می شود و همچنین هر حکمت نظری، نوع خاصی از حکمت عملی را ایجاد می کند. این نوشتار درصدد است تا با اثباتِ «امکان استنتاج فلسفه تعلیم و تربیت از وجودشناسی اسلامی»، برخی از دلالت های تربیتی وجودشناسی اسلامی را استنتاج نماید.
در فلسفه اسلامی همه مباحث فلسفی و مسائل مابعدالطبیعی به مباحث وجودشناسی گره خورده است و عمده ترین مباحث این نوع از وجودشناسی عبارت اند از: تمایز میان ماهیت و وجود، اصالت وجود، تشکیک در حقیقت وجود و اشتداد وجودی. با توجه به این اصول، مطالب این پژوهش در دو قسمت: الف) تأثیر وجودشناسی اسلامی بر انسان شناسی و تربیت؛ ب) تأثیر وجودشناسی اسلامی بر علم شناسی و تعلیم، شکل گرفته است.
جایگاه اخلاق و ردّ نظریّه نسبیّت از دیدگاه علّامه طباطبایی با تکیه بر تفسیر المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهمیّت مساله اخلاق و نقش آن در زندگی انسان بر هیچ کس پوشیده نیست و همه اندیشمندانی که درباره انسان و زندگی و سعادت و نیکبختی او پژوهش نموده اند به جایگاه اخلاق در بهبود وضع زندگانی انسان واقف بوده و همواره آدمیان را به پایبندی مسائل آن دعوت کرده اند. علامه طباطبایی نیز درآثار خود به ویژه تفسیرالمیزان ازاین مساله غافل نبوده است دراین مقاله دیدگاه ایشان درمورد اخلاق مورد بررسی قرار گرفته است. آنچه دراین نوشتار درمد نظر بوده طرح اطلاق اخلاق ورد نظریه نسبیت اخلاقی بوده است. علامه طباطبایی درتفسیرالمیزان از نگرش مطلق بودن اخلاق جانبداری نموده و ایراداتی راکه طرفداران نسبیت اخلاقی مطرح کرده اند پاسخ داده است.
طراحی الگوی دسته بندی روش های تربیت اخلاقی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
سعادت دنیا و آخرت انسان در گروه تزکیه نفس میباشد که در اصطلاح از آن به «تربیت اخلاقی»، یاد میشود. در این مسئله، یافتن روش ها و تنظیم آنها امری ضروری است. در این مقاله، سعی شده است الگویی برای روش های تربیت اخلاقی ارائه شود. روش ها بر اساس حقیقت شکل گیری عمل، و همراه با نظم منطقی و عملیاتی و با در نظر گرفتن درجات مختلف مردم و توان آنها تنظیم میشوند. و با توجه به اینکه عمل اختیاری بر سه امر بینش، گرایش و قدرت تصمیم گیری و عمل مبتنی میباشد، روش ها از این جهت به سه دسته تقسیم میشوند. از یک سو، عوامل مؤثر در تربیت اخلاقی به عوامل زمینه ساز، ایجابی و رفع موانع تقسیم میشوند. و در نتیجه، از این جهت هم روش ها به سه دسته دیگر تقسیم میشوند و همچنین با توجه درجات مختلف مردم حداقل سه درجه در نظر گرفته شده و روش ها از این جهت نیز به سه دسته دیگر تقسیم خواهند شد. از مجموعه این مقدمات و حاصل ضرب دسته بندیهای یاد شده، الگوئی با بیست و نه دسته از روش ها به دست میآید. ویژگیهای این الگو دارد، عبارتند از: عمومیت، نظم منطقی، تأکید بر بعد شناخت، و تشکیکی و طولی بودن روش ها.
تحلیلی بر تربیت اخلاقی از دیدگاه فارابی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله بررسی دیدگاه های فارابی دربارة نحوة تحصیل سعادت فرد و جامعه است. این نوشتار، با رویکرد تحلیلی- توصیفی و با استفاده از منابع اصلی، به بررسی اندیشههای تربیت اخلاقی فارابی پرداخته است. با توجه به اینکه فارابی هم به فلسفة یونان احاطه داشته و هم از مکتب وحیانی اسلام و احادیث ائمه اطهار(ع) بهره مند بود، اندیشة وی در شرایط کنونی جامعه میتواند راهنمای عمل بسیار خوبی باشد. با اینکه فارابی بیشتر در باب مسائل اجتماعی و سیاسی سخن گفته است، اما فرد و اخلاق را در رأس امور میداند. وی انسان را موجودی مختار و امکان تغییر اخلاق را برای هر فرد ممکن میداند. فارابی انسان را موجودی اجتماعی در نظر میگیرد که دستیابی او به سعادت، بدون تعاون و همکاری با دیگر افراد جامعه ممکن نیست. وی معتقد است که سلامت فرد و جامعه متأثر از هم بوده و با تربیت افراد سالم میتوان به مدینة فاضله دست یافت و در مدینة فاضله است که سلامت اخلاقی و ایمان مردم مصونیت پیدا میکند. از این رو، اصول و روشهایی را برای تغییر افعال قبیح و ایجاد رفتارهای پسندیده پیشنهاد میکند.
روش سخنرانی دینی(12)
احسان به والدین
آموزش اخلاق و ارزش ها
مقایسه دو مفهوم سازی سنتی و جدید از اخلاق
حوزههای تخصصی:
در تعریف سنتی، اخلاق به ملکه نفسانی که منشأ صدور فعل است، تحلیل میگردد. تحلیل جدید اخلاق را، الگوی رفتار ارتباطی مبتنی بر رعایت حقوق طرف ارتباط میداند. این تعاریف از جهاتی شباهت دارند: هر نسبت به اخذ خوبی و بدی در تعریف، لابشرط است. التزام به پایداری اخلاق و اختیاری بودن و ذومراتب شمردن آن، از دیگر مشابهات است. در مواضع اختلاف این تعاریف، تعریف سنتی، اخلاق را به صفات درونی و تعریف جدید به صفات بیرونی میکشاند. تحلیل جدید برخلاف تحلیل سنتی، محمول چندموضعی بودن اخلاق را می نمایاند. در تعریف سنتی، «ملکه» علت صدور فعل اخلاقی است که جامع نگری را برخلاف تعریف جدید از بین میبرد.
بررسی تطبیقی مبانی فلسفی شیخ اشراق و برگسون و دلالت های تربیتی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
سهروردی و برگسون در زمرة فیلسوفانی هستند که به عرفان و شهود اهمیت وافری داده اند. در این پژوهش سعی شده است با بررسی مبانی فلسفی این دو فیلسوف بزرگ، دلالت های تربیتی آنها استخراج گردد. بررسی مبانی هستی شناختی، انسان شناختی، ارزش شناختی و معرفت شناسی برگسون و سهروردی نشان می دهد که مفاهیم اساسی در فلسفة برگسون زمان، تکامل، شهود و تغییر می باشند. اما در فلسفه سهروردی، نور از جایگاه ویژه ای برخوردار است. هر دو بر ارادة فردی و شهود تأکید می ورزند. همچنین دیدگاه برگسون و سهروردی نسبت به انسان و خداوند متفاوت است. در این موضوع، سهروردی، بحث قوای گوناگون را مطرح می سازد و برگسون به رابطة مغز و ذهن اشاره می کند. خدای برگسون، پیوسته در حال تغییر و تکامل است و خدای سهروردی متعالی و منزه از هر گونه تغییر است. در بحث معرفت شناختی، هر دو علی رغم تأکید فراوانی که بر شهود دارند، تفکر و تعقل را برای شناخت لازم می دانند. در بحث دلالت های تربیتی چنین استنباط شده است که هدف غایی تربیت، از نظر سهروردی رسیدن به کمال مطلق و از دیدگاه برگسون پرورشِ انسانی، عقلانی ‐ شهودی است. اصول تربیتی حاصل از آرای برگسون شامل: اصل تغییر، اصل تکامل، اصل آزادی و اصل تدریج است. اصول تربیتی حاصل از اندیشه های شیخ اشراق غفلت گریزی، کرامت نفس، صبر و خودشناسی است. از میان روش های تربیتی برگرفته از آرای سهروردی و برگسون، می توان به اهمیت عرفان، شهود، تفکر و تعقل، که هر دو بر آن تأکید داشته اند، اشاره کرد.
ناخنکى بر کار مردى سترگ خرده نقدى بر ترجمه نهج البلاغه
حوزههای تخصصی:
روش سخنرانی دینی (8)
ماهیت و حکم اخلاقی توریه(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
«توریه» یعنی پنهان داشتن مقصود اصلی خود از طریق به کار بردن کلامی که معنای ظاهریاش خلاف معنای اراده شده متکلم است. برخی توریه را دروغ میدانند. بنابراین، به کار بردن آن را تنها در مواردی که دروغ جایز است، مجاز میشمارند. برخی دیگر، توریه را مطلقاً جایز میشمارند. منشاء اختلاف از اینجا ناشی میشود که ملاک دروغ بودن کلام، خلاف واقع بودن ظاهر کلام است، یا خلاف واقع بودن مقصود متکلم. از آنجایی که متکلم در توریه معنای خلاف واقعی از کلامش اراده نکرده و بدون توجه به مقصود و مراد گوینده از کلامش نمیتوان آن را دروغ خواند، توریه مصداق دروغ نیست. اما در باب حکم توریه، باید به انواع توریه بر حسب قصد متکلم توجه داشت. اگر مقصود از توریه، صرفاً پنهان داشتن مقصود اصلی خویش از کلام باشد، بدون اینکه با عدم نصب قرائن کلامی لازم یا نصب قرائن انحرافی، موجب فریب مخاطب شود، در آن صورت توریه جایز است؛ زیرا پنهان کردن مقصود اصلی و واقع، فی حد نفسه، عمل غیراخلاقی نیست مگر عناوین ثانویه بر آن مترتب شود. اما اگر در توریه قصد فریب مخاطب وجود داشته باشد و گوینده بخواهد معنای خلاف واقع به مخاطب تفهیم کند، توریه مصداق فریب بوده و جایز نیست مگر در موارد جواز فریب.