فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۶۱ تا ۳۸۰ مورد از کل ۳٬۱۸۸ مورد.
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۴ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۱۳)
67 - 90
حوزههای تخصصی:
«جامعه شناسی اخلاق» به عنوان یک میان رشته به دنبال تحلیل زیست اخلاقی با تکیه بر زمینه های اجتماعی و فرهنگی است. در دهه های اخیر و از سوی جامعه شناسان، تلاش های زیادی برای احیا و نهادینه کردن دوباره این حوزه شده است. پژوهش حاضر با هدف ارتقای نظری این بحث و با تکیه بر پژوهش های تجربی، می کوشد به مُدلی دست یابد که می توان از آن در تحلیل جامعه شناختی زیستِ اخلاقی بهره گرفت. روش در این پژوهش توصیفی۔تحلیلی و داده های پژوهش مبتنی بر منابعی اند که با رویکرد تجربی به دست آمده اند. بررسی پژوهش ها نشان می دهد که این مُدل، افزون بر برجسته کردن وجوه متمایز این رشته از رشته هایی نظیر روان شناسی و علوم شناختی - به جای تمرکز بر تعاریف پیشینی از اخلاق - به تغییرات اجتماعی و فرهنگی مؤثر بر زیست اخلاقی توجه کرده است و در این راستا، سنخ شناسی های اخلاقی را جهت نشان دادن توسعه امر اخلاقی در جامعه به کار گرفته و با تکیه بر آنها چارچوب های مربوط به سنجش تفاوت های اخلاقی را بهبود بخشیده است. افزون بر این، پس از تحلیل تنوعات موجود در مفاهیم اخلاقی، چگونگی تأثیر اخلاق بر استراتژی های کُنش را در قالب انگیزه های اخلاقی و طرح واره های شناختی بررسی شده است.
راه های بینشی مقابله با هوای نفس؛ از دیدگاه علامه مصباح یزدی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مقابله با هوای نفس، از وظایف ضروری هر فرد برای رشد اخلاقی است. راه کارهای گرایشی و کنشی برای مهار هوای نفس مؤثر است. اما اینکه راه های بینشی چه تأثیری در مقابله با تمایلات نفسانی داشته و چه مصادیقی دارد، سؤالی است که این مقاله در صدد پاسخ به آن است. بنابراین، تبیین راه های بینشی مقابله با هوای نفس از دیدگاه علامه مصباح یزدی(ره)، هدف این مقاله است که به روش توصیفی تحلیلی و با گردآوری، تنظیم و تحلیل آثار اخلاقی علامه مصباح یزدی(ره)، به نگارش درآمده است. نتایج تحقیق حاکی از این است که اولین گام در مقابله با هوای نفس، غفلت زدایی است که با کمک راه های بینشی حاصل می گردد. منظور از راه های بینشی، صرفاً افزودن بینش های جدید نیست، بلکه تأکید عمده بر یادآوری و مرور بینش های صحیح در ذهن می باشد، به گونه ای که حضوری تأثیرگذار داشته باشند. بینش افزایی و یادآوری بینش ها، عمدتاً از راه تفکر و ذکر حاصل می شوند.
بررسی انتقادی «نظریه قلمروی اجتماعی۔شناختی» در باب رشد اخلاقی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۴ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۱۲)
23 - 48
حوزههای تخصصی:
بخش قابل توجهی از مطالعات روان شناسی به مطالعه پدیده های اخلاقی (قضاوت اخلاقی، رفتار اخلاقی و ...) اختصاص دارند. از جمله نظریه های متأخر در این حوزه، «نظریه قلمروی اجتماعی۔ شناختی» است. این نظریه که از نگاه انتقادی به دیدگاه های لارنس کلبرگ شکل گرفته، امروزه با طیف وسیعی از مطالعات تجربی حمایت می شود. در این پژوهش، پس از مرور اصلی ترین ادعاهای این نظریه، در خصوص شناخت اخلاقی و رشد اخلاقی، به نقاط ابهام یا کاستی های آن - بر اساس دیدگاه های تجربی و ملاحظات نظری - پرداخته شده است . ادعای اصلی این نظریه این است که سه قلمرو «اخلاق، قراردادی و شخصی» از سنین پایین کودکی متمایز می شوند و هر کدام مسیر رشد خود را طی می کنند. در این نظریه بر تجربه های زیسته کودکان برای رشد اخلاقی تأکید می شود و به عواملی همچون تعامل با همسالان، تعامل با والدین، تعاملات میان قلمروی اشاره می شود. فرایند تعامل کودک با محیط (از جمله والدین) به شکل دیالکتیک دیده می شود. این نظریه به رغم نقاط قوّتی که دارد، از کاستی های نظری رنج می برد که از جمله آنها، می توان به «برداشت عقلی از اخلاق و قضاوت اخلاقی»، «نابسندگی معیارهای تمایز میان قلمروها»، «تلقی ناکافی از هنجارهای دینی» اشاره کرد.
رابطه معرفت به خدا با معیار ارزش اخلاقی از دیدگاه آیت الله مصباح یزدی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
چیستی معیار ارزش اخلاقی در اسلام و تأثیرپذیری آن از معرفت حصولی و حضوری به خداوند متعال، مسئله ای است که این تحقیق در صدد بررسی آن است. این مقاله، به روش توصیفی- تحلیلی و با بررسی، تنظیم و جمع بندی آیات قرآن و روایات و نیز استفاده از آثار علامه مصباح یزدی(ره) و مراجعه به نظرات برخی محققان، به بررسی رابطه معرفت به خدا با معیار ارزش اخلاقی پرداخته است. نتایج تحقیق حاکی از این است که معیار ارزش اخلاقی در اسلام، قرب الهی است و قرب الهی به معنی شهود قلبی خداوند متعال و درک رابطه خود با خداست. معرفت حضوری شهودی به خدا، با معیار ارزش اخلاقی که قرب الهی است، ارتباط مستقیم داشته و سایر معرفت ها به خدا، به اندازه تأثیرشان در درک شهودی، در معیار ارزش اخلاقی ایفای نقش می کنند.
شاخص های نقد سیاسی -اجتماعی از منظر اخلاق اسلامی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
با وجود همه فواید نقد، که مهم ترین آنها از منظر اخلاق اسلامی، ایجاد زمینه اصلاح و رشد فردی و اجتماعی است، فضای سیاسی کشور و فعالیت های فعالان سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، چهره های معروف و سایر بازیگران عرصه سیاست، تفاوت محسوسی با نقطه مطلوب از نظر اخلاق اسلامی دارد. حفظ حدود اخلاقی، در کنار نقد و انتقادگری در عرصه مسائل سیاسی اجتماعی، در گرو شناخت کافی نسبت به آموزه های دینی و شاخص های اخلاقی در عرصه نقد سیاسی اجتماعی است. هدف این مقاله، توصیف شاخص های اخلاقی برای آشنایی فعالان نقد با این شاخص ها و در نتیجه، رشد فرهنگ نقد در پرتو اخلاق مداری است. این تحقیق، با روش توصیفی تحلیلی صورت گرفته و اطلاعات آن، با استفاده از منابع کتابخانه ای گردآوری شده است. نتایج به دست آمده حاکی از این است که شاخص های عام اخلاقی نقد سیاسی اجتماعی عبارت است از: اخلاص، مهار احساسات و تمایلات، حق محوری، انصاف، دین محوری و ارزش گرایی اسلامی، خیرخواهی، عدالت طلبی، رعایت وفاق و اعتماد اجتماعی، تعاون و همیاری، رعایت مصالح معنوی جامعه، ادای حقوق برادران دینی، قانون گرایی، عدم ملاحظه منافع شخصی، توجه به مواضع دشمن، نصیت و مشارکت سیاسی، مصلحت سنجی و اولویت سنجی.
گونه ها و پیشینه نگره های درونی گرایانه/برونی گرایانه در حوزه فرااخلاق(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در حوزه فرا اخلاق، از سه گونه متمایز درونی گرایی و برونی گرایی سخن به میان می آید که عبارتند از: ۱) درونی گرایی/ برونی گرایی در خصوص حقایق اخلاقی؛ ۲) درونی گرایی/ برونی گرایی در خصوص دلایل عملی؛ ۳) درونی گرایی/ برونی گرایی در خصوص انگیزش اخلاقی. به طور تقریبی می توان گفت «درونی گرا» در سه گونه فوق، به یک رابطه ضروری به ترتیب، بین حقایق اخلاقی و دلیل عملی، یا بین داشتن دلیل عملی و داشتن میل سابق، یا بین حکم اخلاق و انگیزشْ قائل است؛ در حالی که «برونی گرا» این رابطه ضروری را انکار می کند. ورنر فالک و ویلیام فرانکنا، گفتمان اولیه درباره درونی گرایی/ برونی گرایی انگیزشی را شکل دادند و پاره ای از دانش واژه های این گفتمان را جعل کردند. تامس نیگل و فیلیپا فوت نیز درونی گرایی/ برونی گرایی در دلایل عملی را مدِّ نظر قرار دادند. نگاشته ها و دستاوردهای این فلاسفه نقطه آغاز و عزیمتی برای پی گیری و بسط این بحث ها در دهه های اخیر بوده است. در این نوشتار، با توجه به اهمیت و گستردگی بحث های ناظر به سرشت تمایز درونی گرایی/ برونی گرایی در مسائل متفاوت فرااخلاقی و فقدان آثار روشن کننده کافی به زبان فارسی، افزون بر معرفی گونه های درونی گرایی/ برونی گرایی، تبیین جایگاه آنها، و تشریح سازگاری آنها با گونه چهارمی از درونی گرایی، به اهم دستاوردهای آثارِ کلاسیکِ فیلسوفان پیش گام در این زمینه پرداخته شده است.
مناقشه فلاطوری و طباطبایی؛ دو نگاه به اخلاق علم(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۴ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۱۲)
5 - 21
حوزههای تخصصی:
در سال 1340 یادنامه ملاصدرا منتشر شد و در آن کسانی چون علامه سید محمد حسین طباطبایی مقالاتی نوشتند. عبدالجواد فلاطوری از استادان ایرانی مقیم آلمان بر سه مقاله مندرج در این یادنامه نقدی نوشت و آنها را به لحاظ روشی و به واسطه بی توجهی به اخلاق پژوهش و استناددهی نقد کرد. علامه طباطبایی و دیگران پاسخ دادند و باز او پاسخ داد. این مناقشه قلمی و عالمانه دو سال به طول انجامید و بیش از ده نوشته از سوی طرف های بحث منتشر شد. مرور و تحلیل این نوشته ها - که بیش از ۶۰ سال از انتشار آنها می گذرد - به خوبی دو نگاه به اخلاق تولید علم و نقد و پژوهش را نشان می دهد. نگارنده کوشیده است این نوشته ها را به شکلی نظام مند بررسی کند و ابعاد مختلف اخلاقی آنها را برجسته سازد. این مناقشه را در سه سطح می توان دید: سطح انتقادی، سطح ناظر به تحقیق و آیین پژوهش، و سطح کلان تری که بیانگر دو رویکرد به اخلاق علم ورزی است. در حالی که سطح اول کاملاً آشکار است، با دقت می توان سطح دوم را دید، اما سطح سوم است که گویی نادیده انگاشته شده است. در این سطح و با تحلیل متون منتشر شده، می توان دو نگاه به علم ورزی را شناسایی کرد و از آنها برای پیشبرد علم و گسترش فضای عالمانه بهره برد.
اصول راهنما در حل چالش های اخلاقی جنگ از منظر عقل و نقل(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۴ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۱۱)
81-103
حوزههای تخصصی:
یکی از بحران های مهم بشر در طول تاریخ، جنگ و پیامدهای ناگوار آن در جوامع مختلف بوده است. اخلاق جنگ، به عنوان یکی از مباحث مهم اخلاق کاربردی، ضمن واکاوی ابعاد و و ملاحظات اخلاقی جنگ و نیز اخلاقیات رفتاری حین جنگ، به بیان قواعد و هنجارهای لازم جهت کنترل اقدامات خشونت آمیز بین نیروهای متخاصم و ارائه راهکار برای حل چالش ها و تعارضاتی می پردازد که بین اصول نظامی و اخلاقی رخ می دهند. نگارنده بر خلاف واقع گرایان که جنگ را بکلی بی ارتباط با اخلاق می دانند بر این باور است که رعایت موازین اخلاقی در این حوزه ضروری است و این امر می تواند به کاهش خشونت و تبعات منفی جنگ کمک کند. از این رو، در این مقاله تلاش شده تا برخی از مهم ترین و پرکاربردترین اصول راهنما در حلِّ چالش های اخلاقی جنگ که با اتکا به عقل و نقل قابل اصطیاد و استخراج اند، برشمرده و بررسی شوند. از جمله این اصول می توان به اصالت اخلاق، اصل کرامت، اصل عدالت، اصل تفکیک، اصل تناسب، و اصل صلح ورزی اشاره کرد.
بررسی ارزش اخلاقی غیبت(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
عالمان اخلاق، یکی از ناهنجاری های اخلاقی در حوزه زبان را «غیبت کردن» از دیگران برمی شمارند. درباره غیبت، پرسش هایی اساسی مطرح است: از جمله اینکه آیا غیبت کردن همواره بد است، یا ممکن است در برخی موارد، خوب تلقی شود؟ پاسخ به این پرسش، بر اساس معیارهای مختلف قابل تبیین است. در این پژوهش، بر اساس معیار قرب الهی به این پرسش پاسخ داده شده است. تحلیل گزاره های اخلاقی بر اساس این معیار، به این نتیجه رهنمون می شود که غیبت کردن بسته به شرایط واقعی، می تواند دارای ارزش اخلاقی مثبت یا منفی باشد. بنابراین، غیبت را می توان به دو دسته مذموم و ممدوح تقسیم کرد. به همین دلیل، در مواردی که غیبت موجب صلاح واقعی فرد و جامعه است، خوب و در شرایطی که موجب فساد اخلاقی فرد و جامعه است، بد می باشد. بر اساس این معیار، تمام استثنائاتی که در باب غیبت بیان شده را می توان مصادیقی از غیبت مذموم شمرد که منجر به مفاسد واقعی فردی و اجتماعی می شوند. روش این نوشتار، کتابخانه ای توصیفی تحلیلی است.
آمیختگی فقه و اخلاق در گزاره های فقهی باب معاملات(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
به رغم این که مسائل فقهی باب معاملات عرصه های پیگیری اغراض عقلایی در سطح معیشت و به منظور تأمین منافع مالی فردی و اجتماعی اند و در نگاه نخست، گمان می رود که همه چیز تابعی از منافع و مصالح تجاری آدمیان است و تنها قید محدود کننده گزاره های حقوقی این باب، اصل تعادل و توازن در معاوضات است، اما با ژرف نگری در این موضوع، زمینه های وسیعی از آمیختگی فقه و اخلاق در این حیطه می توان یافت. در این مقاله به روش توصیفی۔ تحلیلی و با تعمّق و تدبّر در اصول اخلاقی و احکام فقهی معاملات گونه های متعددی از تأثیرگذاری اخلاق در فقه را برجسته شده و مجموعه ای از احکام معاملات که برخوردار از جنبه اخلاقی هستند شناسایی و دسته بندی شده است و از این رهگذر، تلاش شده تا با ارائه تصویری جامع و منسجم از گزاره های حقوقی فقه، شبهه مغایرت فقه و اخلاق نیز زدوده شود.
عوامل زمینه ساز تسلط شیطان بر انسان؛ با تأکید بر دیدگاه علامه مصباح یزدی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی عوامل زمینه ساز تسلط شیطان بر انسان، با تأکید بر دیدگاه علامه مصباح یزدی(قدس سره) انجام شده است. از آنجاکه قرآن کریم کمال نهایی انسان را قرب الهی می داند، راه رسیدن به کمال نهایی و سعادت، اطاعت و عبادت خداست. اما این سعادت به دلائلی دچار انحراف می گردد، به گونه ای که انسان دچار سقوط اخلاقی می شود. یکی از عوامل انحراف از این مسیر، شیطان است. هدف از این پژوهش، آشنایی هر چه بیشتر خواننده با عوامل زمینه ساز تسلط شیطان می باشد تا انسان با آشنایی آن در مسیر تربیت اخلاقی، دچار انحراف و سقوط اخلاقی نگردد. این پژوهش بر آن است تا با روش توصیفی تبیینی و با استفاده از منابع کتابخانه ای، به عوامل زمینه ساز تسلط شیطان بر انسان و سقوط اخلاقی انسان بپردازد. یافته های پژوهش حاکی از این است که غفلت زدگی، هوای نفس، دنیای مذموم، حذف عنصر تزکیه و تربیت، همنشینی با اهل لهو، اختلال در قوای ادراکی، وهم و خیال، ترک اعمال صالح و التذاذ از حرام، آرزوهای طولانی، غضب، تنهایی، بیکاری، عُجب و لذت بردن از مدح و ثنای دیگران از عوامل زمینه ساز تسلط شیطان است.
قدرت گرایی و اخلاق تکاملی، اخلاق هایی برخاسته از نظریه تکامل(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
نظریه تکامل یا فرگشت، تأثیر بسیاری بر حوزه های فکری و فرهنگی گذاشته و به گمان برخی، باورهای دینی و اخلاقی را با چالش زیادی مواجه کرده است. برخی گفته اند، قدرت گرایی نیچه نیز مبتنی بر نظریه تکامل است. اخلاق تکاملی نیز به طور مسلم، برگرفته از نظریه تکامل می باشد. به نظر می رسد، این نظریه منافاتی با باورهای دینی و اخلاقی نداشته و علی رغم بطلان قدرت گرایی، اخلاق برگرفته از آن (اخلاق تکاملی)، به عنوان یکی از مصادیق اخلاق سکولار، می تواند ناظر به همه عناصر یک نظام اخلاقی، اعم از معناداری، واقعیت داری، توجیه عقلانی ارزش ها، ارائه راه برای تشخیص مصادیق رفتارهای با ارزش و بالاخره، تضمین عمل به ارزش های اخلاقی، سخن گفته و در تمامی این حوزه ها، از خود دفاع کند. در عین حال، به نظر می رسد، اخلاق تکاملی ناقص بوده، تاب برابری با اخلاق دینی را ندارد.
فضیلت، عدالت و قانون طبیعی از نگاه السدیر مک اینتایر(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۴ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
119 - 145
حوزههای تخصصی:
رویکرد فیلسوفان اخلاق مدرن به مفاهیم اخلاقی همچون فضیلت، عدالت و نظریه قانون طبیعی نسبت به رویکرد فلاسفه پیشامدرن- سنّت ارسطویی۔توماسی- تفاوت های چشمگیری دارد. هدف مقاله حاضر بررسی این تفاوت ها از منظر السدیر مک اینتایر و تبیین نگاه احیاگرایانه او نسبت به رویکرد فلسفه پیشامدرن در خصوص این مفاهیم اخلاقی است. طبق دیدگاه مک اینتایر، فضیلت، عدالت و قانون طبیعی در دیدگاه فیلسوفان مدرن از بافت، محتوای تاریخی و انسان شناسی واقعی تهی شده اند و به اعتقاد او، فیلسوفان مدرنْ مفهوم وظیفه و منفعت را بجای مفهوم فضیلت قرار داده اند و همچنین بر نگرشی فردگرایانه صحه گذاشتند که با آن نمی توان درکی از فضیلت حاصل کرد. به عقیده مک اینتایر، برای فهم و پروراندن فضیلت در فرد باید به فعالیت اجتماعی، بستر و سنّت تاریخی توجه کرد. برای او بهترین بافت فلسفی که مفهوم فضیلت در آن بدین نحو پرداخته شده است، سنّت فلسفه ارسطویی۔ توماسی است؛ همین طور فلاسفه مدرن در مورد عدالت، به معنای صُوری و انتزاعی آن توجه کرده و وظیفه عدالت را پاسداشت حقوق فردی و خیر خصوصی قلمداد کردند؛ درحالی که عدالت در سنّت فلسفه ارسطویی۔توماسی، فضیلتی است که باید به هر کس با توجه به شایستگی اش نسبت به خیر مشترک جامعه، سهمی داده شود. در مورد نظریه قانون طبیعی، فیلسوفان مدرن این نظریه را بر انسان یا سوژه استعلایی استوار کرده اند که در فلسفه پیشامدرن بر تمایلات یا گرایش های انسان ساده و عادی مبتنی بود.
بررسی تحلیلی رذیلت اخلاقی «بدی» در دو متن اندرزی مینوی خِرَد و گلستان سعدی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۴ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۱۱)
133-147
حوزههای تخصصی:
اخلاق، امری بیرون از جهان نیست، بلکه دقیقاً با تمام اجزای جهان آمیخته است و این درآمیختگی اخلاق با جهان، خود را به صورت پیوند میان عمل اخلاقی و ظهور شیئی یا تجسّم یافته آن عمل اخلاقی نشان می دهد. هدف این پژوهش که به روش توصیفی۔ تحلیلی انجام شده است، پاسخ به این پرسش است که مفهوم استعاره «بدی» در متن اندرزی فارسی میانه (مینوی خِرَد) و فارسی دَری (گلستان سعدی) دارای چه حوزه های مبدأیی بر اساس نظریه «استعاره معاصر» هستند و نتیجه مقایسه آنها با یک دیگر چیست. داده های تحقیق نشان می دهند که [بدی شیْ ء است] هم در مینوی خِرَد (با 60%) و هم در گلستان سعدی (با 67%) بیشترین بسامد را دارد و این نشان از این حقیقت دارد که گرچه «مینوی خِرَد» متنی مربوط به دوران پیش از اسلام است و «گلستان سعدی» متنی مربوط به پس از اسلام، اما محتوای اخلاقی این دو کتاب از منظر زیربنای فلسفی و تلقی هستی شناسانه، دو وجه از یک جهانب ینی و تلقی یگانه از جهان هستند که جهان را دارای مراتب می داند و باور دارد که در پس هر فعل یا عمل اخلاقی، تجسّم یا شیئیت آن عمل اخلاقی در مرتبه ای دیگر از هستی ظاهر می شود.
نقد نظریه صلح گرایی و واقع گرایی در اخلاق جنگ(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۴ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۱۳)
8 - 25
حوزههای تخصصی:
مفهوم «جنگ» مستلزم قتل و نابودی دارایی هاست. بنابراین، ورود به آن نیازمند دلیل است. اصل عقلائی بر جلوگیری از بروز جنگ است مگر دلیلی بر خلاف آن اقامه شود. در این زمینه سه نظریه در این مقاله طرح شده است: نخست، نظریه «صلح گرایی یا نظریه احتراز از جنگ» قائل است که چون جنگ به صورتی مطلق ظلم و منع حق دیگری است، باید از آن پرهیز کرد. ورود به جنگ در هر شرایطی - از نظر اخلاقی - مثل ظلم است و به هر نتیجه ای منجر شود، قبیح است و از این نظر، استثنابردار نیست. نظریه دوم، «واقع گرایی سیاسی» است که معتقد است «دولت» مقتدرترین عامل در صحنه ارتباط بین دولت هاست. دولت، خودمختار است و قدرت خود را با توانایی های نظامی ای که دارد به دیگران تفهیم می کند. هیچ اصول کلی و جهانی وجود ندارد که راهنمای عملی برای همه دولت ها باشد. واقع گرایان، دو رویکرد دارند: الف) فردگرایی؛ به این معنا که حقوق اختصاصی حکومت ها نمی تواند از حقوق جمعی ثابت شده برای افرادی که تحت حاکمیت آن زندگی می کنند، فراتر رود. دولت، باید خواسته افراد را دنبال کند و اهداف سیاسی دولت ها نمی تواند توجیهی برای آغاز جنگ باشد. ب) جمع گرایی؛ به این معنا که دولت، هویت حقوقی مستقلی دارد و معیارهای ارزشی خاص و مستقل از معیارهای ارزشی فردی بر رفتار آن حاکم است. دولت ها - در جنگ - نه تنها از جان افراد، بلکه از نوعی حیات اجتماعی دفاع می کنند. در این مقاله، اشکالات وارد بر صلح گرایی، فردگرایی و جمع گرایی به بحث گذاشته شده است و در نتیجه گیری، نظریه سومی - که تجمیع منافع دولت و افراد است - ارائه شده است.
مقایسه تطبیقی نگاه آموزه های دینی و عرفان اسلامی به اِفراط و اعتدال در عبادت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۴ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۱۲)
119 - 137
حوزههای تخصصی:
در آیات قرآن و احادیث معصومین (ع) تأکیدات بسیار زیادی در باب ضرورت رعایت اعتدال در انجام عبادات به چشم می خورد و هر گونه اِفراط در عبادت، به شدّت نکوهش شده است. در نگاه عارفان مسلمان نیز با آن که عبادت، اساسی ترین رُکن اسلام و مسلمان بودن است، ضمن نهی از اِفراط در عبادت، به رعایت اعتدال در عبادت توصیه و تأکید شده است. در این مقاله، با نگاهی تحلیلی، به بررسی دیدگاه اسلام و عرفان اسلامی به مسئله اِفراط و اعتدال در عبادت پرداخته شده است و در نهایت، در یک مقایسه تطبیقی، هماهنگی و هم سویی آنها در این بحث نشان داده شده است. در آیات و روایات و همچنین در آثار عارفان مسلمان، بر ضرورت رعایت اعتدال در عبادت، تأکید شده و آدمیان را از افتادن در ورطه اِفراطی گری در عبادت بر حذر داشته اند. با توجه به آموزه های قرآن کریم و روایات معصومین (ع) و همچنین با نگاه به آثار و آموزه های عارفان مسلمان، در می یابیم که زیاده روی در انجام عبادت، نه تنها سبب ارتقای معنوی انسان نمی شود، بلکه ممکن است زمینه های تباهی و تیره گی قلب آدمی را نیز فراهم آورد.
نقش اعتقاد به ویژگی علم انبیاء و اهل بیت (ع) در تخلق به اخلاق اسلامی از دیدگاه آیت الله مصباح یزدی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
یکی از ضروریات دین اسلام، اعتقاد به انبیا و اهل بیت (ع) است. در قرآن و روایات، ویژگی های مختلفی برای آنها بیان شده است. یکی از این ویژگی ها، که بسیار مورد تأکید آیات و روایات اسلامی است، مسئله علم این ذوات مقدسه است. با توجه به اینکه رفتار و اعمال انسان متناسب با نوع شناخت و جهان بینی اوست؛ اعتقاد داشتن به این ویژگی، تأثیر مهمی در تخلق به اخلاق اسلامی خواهد داشت. این مقاله در صدد بررسی آثار اعتقاد به ویژگی علم انبیا و اهل بیت (ع)، در تخلق به اخلاق اسلامی است. این موضوع، با روش توصیفی و تحلیلی و ناظر به دیدگاه استاد مصباح یزدی(ره) مورد پژوهش قرار می گیرد. یافته های پژوهشی این نوشته در سه جهت قابل بیان است: اول اینکه، اعتقاد به چنین ویژگی، موجب می شود با شناخت فضائل و رذائل اخلاقی از منبع موثق، زمینه تخلق به اخلاق اسلامی فراهم شود. دوم اینکه در سایه این علم می توان مسائل بنیادی اخلاق، مانند معیار ارزشمندی رفتارهای اخلاقی را تبیین کرد. سوم اینکه اعتقاد به آگاهی آنها و نظارت بر اعمال انسان، موجب حیاء و ترک گناه می شود.
تنگناهای اخلاقی و امکان رواییِ آن در حقوق کیفری ایران(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۴ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
95 - 118
حوزههای تخصصی:
تنگناهای اخلاقی، افزون بر این که از بحث برانگیزترین مسائل دهه های اخیر فلسفه اخلاق بوده است؛ در قلمرو علوم انسانی مانند حقوق و فقه نیز مطرح است. زمانی که ما تلاش می کنیم تا یک تنگنای اخلاقی را حل کنیم از فرایند استدلال اخلاقی، پیروی می کنیم، اطلاعات موجود را بررسی می کنیم و پیامدهایی را با توجه به آن اطلاعات و در ارتباط با معیارهای اخلاقی در نظر می گیریم. گاهی مشاهده می شود که اشخاص در مواجهه با وضعیت مذکور، به دلیل غفلت و یا ضعف در شناخت معیار و مهارت های تصمیم گیری، دچار تصمیم گیری و رفتار نادرست می شوند. در این مقاله، این موضوع به عنوان یکی از موضوعاتِ اخلاق کاربردی و مسائل معرفتی مرتبط با حقوق کیفری با نگاهی به فلسفه اخلاق و اصول فقه، و برخی مقررات ایران بررسی می شود. پرسش مدِّ نظر در این پژوهش عبارت است از این که تنگنای اخلاقی چیست و چه ثمره ای در حقوق کیفری دارد و راه برون رفت از این وضعیت چیست؟ روش تحقیق مدِّ نظر در این مقاله، توصیفی – تحلیلی، با بهره گیری از ابزار کتابخانه ای و مطالعه میان رشته ای است.
جلوه هایی از استکبارستیزی در سیره و سخن امام راحل؛ به همراه تحلیلی عرفانی از آن(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل قابل توجه در عرفان این است که آیا استکبارستیزی با عرفان قابل جمع و یا با آن ناسازگار است؟ این مقاله با بررسی گفتار و رفتار امام راحل(ره)، در صدد است که اولاً جلوه هایی از روحیه و رفتار استکبارستیز را از طریق بیان نمونه هایی از سیره و سخن ایشان به نمایش بگذارد. ثانیاً، تحلیلی عرفانی از آن ارائه دهد. بدین منظور، ابتدا حکایاتی از رفتارهای استکبارستیز امام در دوران های مختلف حیات ایشان و در برابر طیف های مختلفی از مستکبران، بیان شده و در ادامه، برخی سخنان ایشان علیه مستکبران و جبهه استکبار به صورت عام، که به گونه دیگری از روحیه استکبارستیزی آن عارف بالله حکایت می کند، ارائه گردیده است. سپس، تحلیلی عرفانی از این مسئله، که چگونه می شود یک عارف از روحیه ای حماسی و استکبارستیز برخوردار گردد و چگونه این دو جنبه شخصیتی در فردی همچون امام راحل و یا هر فرد دیگری قابل جمع اند، ارائه گردیده است. در این بخش، با تذکر این نکته که استکبارستیزی بر سه عنصر «شجاعت»، «ظلم ستیزی» و «ایثار» استوار است، تأثیر عرفان حقیقی بر حصول و تقویت این سه فضیلت انسانی تبیین گردیده است. روش تحقیق، توصیفی تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای است.
نقش همدلی در درک و تحقّق اصول عدالت کیفریِ مطلوب(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۴ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
49 - 72
حوزههای تخصصی:
عدالت کیفری ناظر به معیارها و ضوابطی برای تحقّق عدالت در فرایند مواجهه با جُرم است.تحقق عدالت کیفری مطلوب در گروپایبندی به اصولی نظیر حفظ کرامت انسانی ،اصلاح بزهکار، ترمیم آسیبهای مادی و معنوی قُربانیان و در نهایت، مشارکت جویی شهروندان در فرایندهای کیفری است تا بدین وسیله روابط انسانی مختل شده ترمیم و بازسازی شود. تحقق چنین اصولی منوط به عوامل متعددی و از جمله التزام به هنجارهای اخلاقی است.در این مقاله پس از تبیین ویژگی های عدالت کیفری مطلوب ماهیت و نقش همدلی به عنوان یکی از مهم ترین مهارت ها و خصائل اخلاقی که شرط لازم تحقّق آن اصول کلی و التزام به آنها است، بررسی شده و نشان داده شده که چگونه همدلی از طریق ارتباط عمیق شناختی و عاطفی با موقعیت افرادی که هر یک به نوعی در پدیده بزهکاری درگیر شده اند، می تواند با گذر دادن انسان از خودگرایی و خودمحوری که مانعی اساسی برای تحقّق اصول مذکور است، زمینه توجه به نیازهای دیگران را در پدیده کیفری فراهم آورده تا اصول عدالت کیفری مطلوب و به تبع آن تسهیل اموری نظیر جبران خسارات معنوی و مادی وارده به افراد ، آگاه ساختن بزهکار نسبت به این آسیب ها ، پشیمان ساختن او از تکرار وقایع مشابه وایجاد سازگاری اجتماعی ، قابل دسترسی شود.