فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۴۱ تا ۴۶۰ مورد از کل ۳٬۱۸۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
«ارزش های اخلاقی»، ارزش های فعلی و اختیاری انسان است که مطلوبیت دارند؛ یعنی یا خود، هدف افعال اختیاری انسان است یا انسان را به آن نزدیک می کند. بُعد نفسانی یا روحانی انسان، دارای سه ساحت است: 1. بینشی یا شناختی، 2. عاطفی یا گرایشی، 3. رفتاری یا کُنشی. هر یک از این ساحات در قرآن، ارتباط عمیق و ناگسستنی با یکدیگر دارند و هر یک، بخشی از حقیقت و ماهیت انسان را شکل می دهند و در جهت عمیق تر شدن شناخت و ارزش ها حرکت می کنند. این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی، ضمن تشریح هر یک از ساحات روح انسان، به تبیین مصادیق ارزش های اخلاقی ناظر به ساحت های سه گانه وجودی انسان در قرآن، و ارتباط آنها با یکدیگر می پردازد.
دوستی ، دغدغه دیگری؛ با تکیه بر آراء جولیا آناس در کتاب اخلاق سعادت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۲ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵
6 - 22
حوزههای تخصصی:
احیای دوباره اخلاق فضیلت در سده پیشین سرآغازی برای بحث های فلسفی جدیدی در حوزه دوستی قلمداد می شود. مکاتب نو ارسطویی که تعریف ارسطو از سعادت را مفهومی کم مایه تلقی می کنند ، با احیا و نیز جرح و تعدیل مفاهیم ارسطویی و مکاتب پساارسطویی دوران باستان «دوستی» و «دغدغه دیگری» را به مثابه مؤلفه های جدایی ناپذیر از سعادت مندی آدمی به تعریف سعادت وارد کرده اند. افزون بر آن ، چون مکاتب ارسطویی باستانی مهم ترین مطالبه اخلاق فضیلت را شکل دادن عقلانی احساسات ، عواطف و هیجان درونی فرد، به منظور برخورداری از زندگیِ به لحاظ درونی خوبْ تلقی کرده اند ، همواره در مظان اتهام هایی چون خودگزینانه بودن قرار گرفته اند. در این مقاله ضمن پرداختن به «دغدغهدیگری» به عنوان مؤلفه ای جدید در اخلاق فضیلت نوین و بررسی اهمیت و نقش «دغدغهدیگری» و دوستی در سعادت انسان از منظر ارسطو و نو ارسطوئیان بررسی می شود که آناس فیلسوف نو ارسطویی ، بر چه اساسی نظریه های مکاتب باستانی در باب سعادت را آغشته به خودگزینی نمی داند و چرا برای «دوستی» و «دغدغه دیگری» وزنی بیش از مکاتب باستانی قائل است. او در صدد یافتن پاسخی است برای پرسش هایی از این دست که آیا انسان می تواند در عین حال که به سعادت مندی خویش می اندیشد ، دغدغه دیگری را نیز به شیوه ای غیرابزاری در خود بپروراند؟
اخلاق فضیلت؛ منظری قرآنی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۲ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴
25 - 57
حوزههای تخصصی:
اخلاق فضیلت یکی از نظریه های اخلاقی است که اهتمام ویژه ای بر شخصیت فاعل و ویژگی ها آن دارد . در مقابل اخلاق فضیلت ، نظریه های عمل محور (وظیفه نگر و غایت نگر) قرار دارند . شناخت دیدگاه قرآن ، به عنوان مهم ترین منبع اعتقادی و عملی دین اسلام ، در میان نظریه های اخلاق هنجاری ضروری به نظر می رسد . از همین رو، در این پژوهش می کوشیم ضمن تبیین دقیقِ اخلاق فضیلت و ویژگی های آن ، به سراغ آیات قرآنی رفته ، دیدگاه قرآن در قبال این نظریه را تبیین کنیم . دیدگاهی که از مجموع شواهد قرآنی برداشت می شود، تأیید اخلاق فضیلت با رویکرد فضیلت موضوع )فاعل محور و فاعل مقدّم( است ، اما برای رویکردهای فضیلت معیار و فاعل مبنا شاهد قوی ای یافت نشد . اخلاق قرآنی با محور قرار دادنِ قلب و روح در مقابل افعال ظاهری انسان و ایمان در مقابل عمل صالح و همچنین با طرح «اسوه» به عنوان معیار شناخت اخلاق، رویکردی بسیار نزدیک به اخلاق فضیلت، اتخاذ کرده است .
گونه های بیان اولویت اخلاقی در روایات(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۲ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴
58 - 80
حوزههای تخصصی:
اعمال و رفتار به لحاظ اخلاقی در یک سطح نیستند و فهم اولویت آنها در مواردی چون تعارض های اخلاقی اهمیت ویژه ای دارد؛ برای دستیابی به این اولویت ، بیانات دینی با ذکر «خاستگاه ها» ، «کلیدها» ، «قلّه ها» و «رأس» در ترسیم ارزش های برتر به ما کمک کرده اند؛ ، اما بررسی مصادیق هریک از آنها ما را با این پرسش مواجه می کند که چگونه بین این تعابیر به ظاهر ناسازگار در هریک از موارد ذکر شده، انسجام برقرار کنیم؟ برای پاسخ به این پرسش ، از روش توصیفی۔تحلیلی بهره گرفته ایم و پس از بیان مصادیق هریک از این گونه ها در روایات ، بین این مصادیق به ظاهر ناهمگون با استفاده از توضیحات خود این روایات ، روایات دیگر و تحلیل عقلی، ارتباط برقرار کرده ایم؛ در کلیدها ، نمونه های ذکر شده هر یک از جهتی برای تعقل و حرکت اهمیت دارند ، مصادیق ذکر شده برای خاستگاه ها نیز هر یک از منظری ریشه دیگر گزاره های اخلاقی به حساب می آیند ، همچنین در «قلّه ها» و «رأس» نیز برای نفی ناسازگاری ظاهری ، می توان از حیثیت ها و جهت های مختلف استفاده کرد و در مجموع بررسی داده های هر یک از بیانات ذکر شده ، نشان دهنده آن است که می توان با تبیین جهت و مراد روایات از اولویت ، بین این مصادیقِ به ظاهرْ ناهمگونْ انسجام برقرار کرد .
بررسی دیدگاه پیتر سینگر درباره ذبح اسلامی حیوانات(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
حرکت اصلاحی که در اواخر قرن بیستم، درباره حیوانات اتفاق افتاد، موجب تغییر نگرش نسبت به حیوانات گردید. این امر، برخی دیدگاه های رایج در اسلام را به چالش کشید. در این میان، پیتر سینگر به عنوان پیشتاز بحث اخلاق حیوانات، با انتشار کتاب «آزادی حیوانات»، نقطه عطفی را در این باره گشود. او با انتقاد از اسلام و ادیانی که ذبح را مجاز می دانند، این اقدام را غیراخلاقی دانسته، با تکیه بر سودگرایی و اقامه استدلال، به لزوم پرهیز از آن رأی داده است. در این مقاله، صرف نظر از هرگونه ارزش داوری در باب اخلاقی بودن یا نبودن ذبح، و با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، به دست می آید که سینگر نمی تواند با حفظ پیش فرض های دینداران، ذبح را به چالش بکشد. همچنین، استدلال وی مخدوش بوده و او قابل پذیرش نیست؛ چرا که از نظر دینداران ذبح حیوان، برای ذابح و مذبوح دارای منفعت و سود است. بنابراین، سینگر نمی تواند با تکیه بر سودگرایی، ذبح در ادیان را، که به اعتقاد دین باوران منفعتی بیش از درد و رنج حیوان دارد، به چالش بکشد. همچنان می توان در بستر سودگرایی، ذبح را امری اخلاقی قلمداد کرد.
نسبت دیگرگزینی با تربیت اخلاقی بر اساس آرای جان وایت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۲ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴
81 - 111
حوزههای تخصصی:
برای تربیت، اهداف متفاوتی بیان شده است، اما در چارچوب فلسفی جان وایت - فیلسوف تعلیم و تربیت معاصر - هدف نهایی تربیت نهفته در «بهروزی فردی است که در گرو بهروزی دیگران است» . وایت که موفق شده تا هدف نظام تربیتی خود را در برنامه درسی ملی انگلستان جانمایی کند ، معتقد است که راه حل متخلق شدن مُتربیّان ، هدف قراردادن دو چیز در نظام تعلیم و تربیت است: هر کودک به زندگی ای شکوفا دست یابد و کمک کند که دیگران نیز چنین شوند . این رویکرد ، دیدگاه سنتی موجود در تعلیم و تربیت را که در آن تنها بخشِ تربیت اخلاقی متوجه منافع دیگری است و دیگر بخش های نظام تعلیم و تربیت متوجه منافع خود است ، کنار می نهد و تمامی مراحل تربیت را متوجه به خود و دیگران مد نظر قرار می دهد . این تقریر ضمن دست یابی به راه حلی برای نزاع فلسفی بین خود و دیگری ، توانسته است مسئله اساسی تربیت اخلاقی را که همان نحوه متخلّق شدن مُتربیّان به اصول اخلاقی ا ست ، سامان بخشد . در این نوشتار ضمن تبیین هسته اصلی نظریه وایت، مفاهیم «خودگزینی» ، «دیگرگزینی» و رابطه آن با تربیت اخلاقی با تمرکز بیشتر بر آرای جان وایت بررسی شده است . برای تبیین و بررسی گزاره ها و کشف نسبت دیگرگزینی با تربیت اخلاقی از روش توصیفی۔ تحلیلی استفاده شده و منابع کتابخانه ای ابزار پژوهش قرار گرفته است . . این تحقیق برگرفته از رساله دکتری با عنوان «جایگاه دیگرگزینی در تربیت اخلاقی؛ بررسی تطبیقی آرای جان وایت و مرتضی مطهری» است.
مبانی انسان شناسی و خداشناسی در رویکرد اخلاقی علامه طباطبائی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در علم اخلاق، به افعال اختیاری انسان و ملکات و صفات فاضله و رذیله نفس پرداخته می شود و راه های تهذیب نفس بیان می گردد. در این میان، کیفیت عملکرد قوای نفسانی تأثیر مستقیم در کیفیت زیست اخلاقی انسان دارد. اهمیت این مسئله، از این جهت است که اخلاق جدای از انسان نیست، بلکه سازنده هویت و من واقعی او است. علامه طباطبائی با تأکید بر مبدأیت قوای نفسانی و نقش آن در کیفیت صدور فعل اخلاقی، رویکردی انسان شناسانه به حوزه اخلاق ارائه می دهد. در این رویکرد، تمامی مفاهیم اخلاقی در مفهوم «اعتدال» خلاصه می گردد و راه رسیدن به تربیت اخلاقی و رهایی از رذائل را اعتدال بخشی به قوای درونی نفس برمی شمرد. وی جایگاه ادراکات عقل عملی را بی بدیل توصیف می کند؛ ولی ازآنجاکه انسان شناسی علامه از خداشناسی او جدا نیست، ضمن پیوند میان این دو مبنا، با بهره گیری از معارف قرآن در نهایت رویکرد «اخلاق توحیدی» را برگزیده و آن را کامل ترین رویکرد اخلاقی نسبت به مکاتب اخلاقی پیش از اسلام معرفی می نماید. روش این مقاله، تحلیلی و با استفاده از داده های کتابخانه ای است.
روش شناسی اخلاقی تشریع و اجرای حدود در اسلام(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
اسلام در مواجهه با برخی جرائم، راه هایی را در نظر گرفته که یکی از آنها، قوانین کیفری است. این قوانین، بر پایه تربیت افراد و اجتماع صورت می گیرد و دارای مراحل متعددی است. از جمله آنها، گذراندن مقدماتی است که در مقام قانون گذاری باید طی شود. پس از این مقدمات، نوبت به اجرای حدود می رسد که دارای الزامات اخلاقی مخصوص به خود است. این پژوهش، تلاش می کند تا با تحلیل روش اسلام در معرفی و چگونگی طی مقدمات تربیتی و پس از آن، تشریع حدود، الگویی مناسب از روش قانون گذاری ارائه کرده، با روش شناسی اجرای حدود در اسلام، بایسته های اخلاقی انجام حدود را تشریح و تحلیل کند. نتایج به دست آمده در اصل پیشگیری، درمان، تربیت تدریجی در مرحله تشریع حدود، از طریق آگاهی به انسان ها مناسب است. همچنین، اصل تربیت، توجه به حقوق و شرایط مجرم و بخشش اسلامی، در مرحله قانون گذاری اسلامی و اجرای حدود، از دیگر نتایج آن به شمار می رود.
معرفی مسیری پیشنهادی برای انجام مطالعات و تحقیقات در قلمرو صفات اخلاقی و کاربردهای تربیتی آن(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
دیدگاه صفات؛ یعنی مجموعه ای از رذایل و فضایل، از جمله قدیمی ترین و پرنفوذترین دیدگاه های اخلاقی در جهان اسلام است. به طوری که اکثر تألیفات اخلاقی مسلمانان، اعم از متقدمان و متأخران، از این منظر به موضوع اخلاق نگریسته اند. حال اگر دیدگاه فوق را به عنوان چارچوبی نظری برای انجام مطالعات اخلاقی در نظر بگیریم، هدف این مطالعه، معرفی و ارائه مسیری برای انجام مطالعات و پژوهش های علمی، در قلمرو صفات اخلاقی می باشد. با توجه به این هدف، پرسش عمده مقاله حاضر عبارت است از: برای انجام مطالعه و تحقیق در حیطه صفات اخلاقی، چه مراحلی ضرورت دارد؟ نتایج به دست آمده حکایت از این دارد که شش مرحله کلی را می توان برای انجام مطالعات مربوط به صفات اخلاقی در نظر گرفت. این مراحل، عبارتند از: مفهوم پردازی صفات اخلاقی، شناسایی ریشه های صفات اخلاقی، پیامدهای صفات اخلاقی، راهکارهای پیشگیرانه از رذایل اخلاقی، راهکارهای درمانی و راه های رشد و توسعه فضایل اخلاقی. انجام این شش مرحله، مستلزم استفاده از انواع روش ای پژوهش مشتمل بر روش سنتی اسلامی (اصول فقه)، روش های علمی جدید؛ یعنی کمی و کیفی و نیز روش پژوهش فلسفی، به ویژه با رویکرد تحلیل مفهومی می باشد. این مسیر پیشنهادی می تواند به رشد و توسعه پژوهش در قلمرو تربیت اخلاقی کمک نماید.
تأثیر خوش گمانی به خداوند در سعادت دنیا و آخرت(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به روش توصیفی تحلیلی و با بررسی، تنظیم و جمع بندی آیات و روایات و بعضاً مراجعه به تفاسیر، به بررسی نقش و تأثیر «خوش گمانی به خداوند»، در سعادت انسان پرداخته است؛ موضوعی که علی رغم اهمیت آن از منظر آیات و روایات، در برخی از آثار اخلاقی، آنچنان که باید و شاید، مورد توجه و عنایت قرار نگرفته است. نشانه ها و آثار حسن ظن و نشانه ها و عواقب سوء ظن، از جمله مسائلی است که این مقاله به آنها پرداخته است. در آیات و روایات، تنها به خدا امید بستن و تنها از گناه خود ترسیدن، از جمله نشانه های حسن ظن و بالارفتن توانایی بر تحمل مشکلات، رسیدن به آرزوها در دنیا و آخرت، نجات از عذاب الهی، قرار گرفتن در زمره صدیقان و هم درجه پیامبران الهی شدن در بهشت، از جمله آثار حسن ظن شمرده شده است. در مقابل، اموری همچون ترک ازدواج از ترس فقر، فال بد زدن و رذائلی همچون بخل، ترس و حرص، از جمله لوازم و نشانه های سوء ظن به خداوند و بدبختی در دنیا و گرفتار شدن به عذاب الهی در آخرت نیز از جمله پیامدهای سوء ظن به خداوند از منظر آیات و روایات است.
بررسی کاربست اخلاق فضیلت در تربیت اخلاقی؛ چالش ها و فرصت ها(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۲ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵
48 - 75
حوزههای تخصصی:
یکی از نگرانی های مشترک در میان مدافعان اخلاق فضیلت ارسطویی ، پرداختن به مسئله منش انسان هاست. این مسئله که در دو قرن گذشته، به طور خاص مورد مداقه پژوهشگران حوزه تعلیم و تربیت بوده ، پس از احیای اخلاق فضیلت در دهه 1950 به سوی کاربست عملی رویکردهای فضیلت محور در تربیت اخلاقی، پیش رفته است. از آن زمان تا کنون ، چالش های جدیدی در برابر اخلاق متکی به منش یا اخلاق فضیلت محور به وجود آمده که عمده آن ها از سوی طرفداران اخلاق مراقبت و موقعیت گرایان مطرح شده اند و عموماً خودِ وجود منش و به طور ضمنی فضیلت ، زیر سؤال می رود. در این مقاله، به روشی تحلیلی و انتقادی می کوشیم تا نخست ، میزان جدّی بودن این چالش ها را بررسی کنیم و سپس به این مسئله می پردازیم که آیا بر مبنای فهم ارسطویی که فضیلت را نیازمند حکمت عملی می داند، ارائه الگویی از یک انسان حکیم ، می تواند هدفی دست یافتنی و معقول برای تربیت اخلاقی افراد جامعه وبه ویژه کودکان و نوجوانان، باشد؟ و اگر چنین نباشد ، هدف از تربیت اخلاقیِ فضیلت محور چه خواهد بود؟ واکاوی ماهیت این هدف و جایگاه آن در سیمای کلی زندگی انسان امروز ، همراه با تبیینی از شیوه هایی مؤثر در رشد عامل فضیلت مند ، از دیگر مباحث مطرح شده در این مقاله هستند.
جستاری در رابطه خصلت های منش و موقعیت ها: تحلیل انتقادی پاسخ میلر به اعتراضات موقعیت گرایان(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۲ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵
24 - 46
حوزههای تخصصی:
در برابر دیدگاه فیلسوفان اخلاق فضیلت گرا که بر وجود خصلت های استوار منش در افراد تأکید دارند ، موقعیت گرا ها با ابتنا بر یافته های روان شناسان اجتماعی دیدگاه فیلسوفان اخلاق فضیلت گرا را مبنی بر وجود خصلت های منش ، نادرست شمرده و مدعی اند چنین خصلت هایی تنها حاصل تصورات نادرست و ساده ای هستند که واقعا وجود ندارند. ابتنای مدعیات موقعیت گرایانی چون هارمن ، دوریس و فلاناگان بر شواهد و واقعیت های تجربی روان شناسان اجتماعی ، مسئله ای جدّی برای فضیلت گراها به شمار می رود. در واکنش به موقعیت گراها افراد مختلفی از جمله کریستین میلر تلاش کرده اند تا از خصلت های منش دفاع کنند. مقاله حاضر ضمن تلاش برای بیان دقیقی از مسئله موقعیت گرایان ، ابتدا به مرور پاسخ های میلر و سپس نقد و ارزیابی مواضع موقعیت گرایان و میلر پرداخته است و حاصل این تلاش از تحلیل و نقد مواضع دو طرف دعوا ، ارائه دیدگاهی دو وجهی درباره خصلت های منش است. واقعیت اندیشه و عمل اخلاقی افراد نه تنها بر اساس موقعیت ها و نه تنها مبتنی بر خصلت های منش است، بلکه یک واحد دو وجهی خصلت۔موقعیت متعین کننده اندیشه و عمل اخلاقی افراد است.
بررسی انتقادی استدلالِ ذات نوعی فرانسیس بکویث(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۲ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴
6 - 24
حوزههای تخصصی:
سقط جنین یکی از مسائل جنجال برانگیزی است که استدلال های مختلفی بر جواز یا عدم جواز اخلاقی آن از سوی موافقان و مخالفان، اقامه شده است . یکی از استدلال هایی که بر نادرستی سقط جنین اقامه شده ، استدلال ذاتِ نوعی است . به اعتقاد فرانسیس بکویث ، ازآنجا که در این استدلال، نوع انسان ذاتاً ارزشمند انگاشته می شود، بر دیگر استدلال ها برتری دارد . از نظر او ، ذات و نوع خاص انسان موجب ارزشمندی حیاتش می شود ، هرچند کارکرد و تحرکّی نداشته باشد . از این رو ، چون جنین از نوع انسانی است، حتی اگر فاقد کارکرد و فعّالیّت باشد، باز هم ارزش ذاتی دارد . او با ارائه این استدلال، جنین را از لحظه لقاح واجد حقِّ حیات و شأن و منزلت اخلاقی دانسته و سقط جنین را مگر زمانی که جان مادر در معرض خطر باشد، نادرست می داند . در این مقاله که به روش توصیفی۔تحلیلی و نقدی نگاشته شده است ، افزون بر تقریر این استدلال که مبتنی بر نگاهی مادی گرایانه به انسان است، به تبیین و نقد مثال های بکویث که در جهت تقویت و توضیح استدلالش ارائه کرده است، پرداخته شده و تقریری دیگر از استدلال ذات نوعی مبتنی دوگانه انگارای نفس و بدن ارائه خواهد شد .
مفهوم شناسی تطبیقی ملکات نفسانی در آثار فلاسفه و حکمای اسلامی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
از محورهای مهم در زمینه انسان شناسی، اخلاق و فلسفه تصمیم، بحث از ملکات نفسانی است که در آن، «مفهوم شناسی و تبیین دقیق تعریف ملکه» بر سایر مسائل تقدم دارد. تفحص در آثار فلاسفه و حکمای اسلامی، بیانگر وجود اختلافاتی در تعریف «ملکه» بوده است. این پژوهش، به دنبال آن است که ابتدا تعاریف موجود از ملکه در آثار فلاسفه و حکمای اسلامی را کشف و دسته بندی نماید. سپس، ضمن بررسی تطبیقی و مقایسه ای تعاریف، به تحلیل نوع اختلاف و ترابط معنایی آنها بپردازد. روش پژوهش، توصیفی تحلیلی است. مبتنی بر دستاوردهای پژوهش، تعاریف موجود از ملکات در قالب شش دسته و بر مبنای این ملاک ها قابل تبیین است: 1. رسوخ، 2. سرعت زوال، 3. استقرار در موضوع، 4. امکان مفارقت، 5. ثبوت، 6. سختی زوال. طبق بررسیِ تطبیقی و مقایسه ای، این تعاریف و ملاک ها، علی رغم اختلافات، به طور کلی بی ارتباط و مباین از هم نیستند؛ بلکه نوعی ترابط معنایی بین آنها وجود دارد. ملاک ها، به پایه و غیرپایه تقسیم می شوند. برخی از این ملاک ها، هم ارزش برخی دیگر بوده و برخی به نسبت سایرین، رابطه علّی معلولی دارند. این تبیینات از ترابط معناییِ ملاک ها، منجر به یک مدل مفهومی در پژوهش شده است.
تحلیل محتوای کتب هدیه های آسمانی دوره دوم ابتدایی بر اساس مؤلفه های تربیت اخلاقی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، تحلیل محتوای کتاب های هدیه های آسمانی پایه های چهارم، پنجم و ششم ابتدایی، از لحاظ میزان توجه به مؤلفه های تربیت اخلاقی می باشد. در این پژوهش، از روش تحلیل محتوای کیفی قیاسی برای مشخص کردن مؤلفه های تربیت اخلاقی و سپس، میزان توجه به این مؤلفه ها در کتاب های هدیه های آسمانی دوره دوم ابتدایی استفاده شده است. بدین منظور، واحد تحلیل تمامی متون، تصاویر و فعالیت ها می باشد. ابزار تحلیل محتوا، چک لیست تحلیل محتوای محقق ساخته، با توجه به مرحله اول پژوهش بود. روایی ابزار پژوهش، با توجه به صاحب نظران این حوزه به دست آمد. همچنین، پایایی ابزار به وسیله فرمول ویلیام اسکات محاسبه که ضریب توافق 86/0 را نشان داد. یافته ها حاکی از این است که به طور نامتعادل به این مؤلفه ها در کتاب های پایه های مذکور پرداخته شده است. آموزش همکاری و راهکارهای حفظ دوستی، دارای بیشترین فراوانی و آموزش به کارگیری معیارهای عقلانی و دینی در ارزیابی و توانایی تصمیم گیری، در موقعیت های اخلاقی دارای کمترین فراوانی می باشد. بنابراین، لزوم توجه متوازن به این مؤلفه ها در کتاب های هدیه های آسمانی ضرورت دارد.
بررسی و نقد نظریه اخلاقی برگسون و مبانی آن با تأکید بر نقد اخلاق تکلیف محور کانت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۲ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵
77 - 104
حوزههای تخصصی:
از سرآغاز تفکر فلسفی تا ظهور کانت، قوه عقل نظری، بنیاد قوه عقل عملی لحاظ شده است. از جمله فیلسوفان صاحب نظر و تأثیرگذار غرب در حوزه عقل عملی و اخلاق هانری برگسون فرانسوی است. در نظام فکری برگسون ، با تغییر معنای ادراک به عنوان نخستین ثمره کنش و واکنش، ایماژ انسان با عالم خارج ، عمل و قوه عقل عملی بر نظر ورزیْ تقدم می یابد و نتیجه این چرخش مبنایی ، در اخلاق برگسون نمایان می گردد. با توجه به فضای حاکم بر زمانه برگسون ، این فیلسوف دوره تجدد با دغدغه احیای انسان اخلاقی و ارزشی ، اخلاق خود را در دو ساحت اخلاق اجتماعی با عنوان «اخلاق بسته» و ساحت «اخلاق گشوده بشری» شرح و بسط می دهد. او در اخلاق بسته می کوشد تا علاوه بر اصلاح خطاهای موجود در اخلاق تکلیف کانت ، زمینه را برای شکوفایی و تبلور اخلاقی نو ، در قالب الگو های برجسته به مثابه اسوه های اخلاقی ، فراهم کند. برگسون، عقل خود آیین را به عنوان بنیاد اخلاق نمی پذیرد و در تبیین اخلاق باز ، آن را بر بنیاد عقلانیت تکامل یافته ای بنا می گذارد که در سیر تطوّر خلّاق با پیوند مجدد با حیات ، به شور و شعور رسیده و می تواند راهبر انسان در کسب معرفت حقیقی باشد.
رویکرد امام علی (ع) به اخلاق در حوزه سیاست و کارکرد آن در تولید قدرت نرم(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۲ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵
124 - 144
حوزههای تخصصی:
قدرت نرم، برآیندی از چهره مثبت و لطیف قدرت است که در آن جلوه مثبتی از سیاست ها ارائه می شود؛ به طوری که مردم بدون هیچ اجبار و اِکراهی، اهداف حکومت را محقّق سازند. یکی از منابع مهم تولید قدرت نرم، رعایت اخلاق در حوزه سیاست است. در این مقاله به روش اِسنادی و با رویکرد توصیفی۔ تحلیلی به بررسی رویکرد امام علی (ع) به اخلاق در حوزه سیاست و کارکرد آن در تولید قدرت نرم، پرداخته شده است . نتیجه پژوهش، مشخص می سازد که امام علی (ع) به شدّت و سرسختانه به رعایت ارزش های اخلاقی پایبند بوده اند و رویکرد آن حضرت به اخلاق در حوزه سیاست، بر پایه چهار اصل «اصالت اخلاق و عدم استفاده ابزاری از آن»، «ثبات ارزش های اخلاقی و انعطاف ناپذیری آن حتی در حادترین شرایط سیاسی»، «کنترل و مهار قدرت توسط اخلاق» و «همبستگی و پیوستگی اخلاق و سیاست» استوار است. این رویکرد، سبب نهادینه شدن ارزش های اخلاقی در جامعه شده و مانع بروز فساد در مراکز تجمیع قدرت و سیاست خواهد بود و به همین دلیل، کارآیی و کارآمدی بالایی در تولید قدرتِ نرم دارد. شناخت رویکرد علوی به اخلاق، اشکالات نظریه قدرت نرم همچون نگاه ابزاری و سودگرایانه به اخلاق، نسبی و سلیقه ای بودن ارزش ها، و جدایی اخلاق از سیاست را بیش از پیش آشکار می سازد.
چالش های اخلاقی تبلیغ دین برای جنس مخالف؛ راه های برون رفت از آن(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تبلیغ دین امر بسیار مقدس و دارای اهمیت ویژه است؛ در عین حال با چالش های فراوانی مواجه است. از مهم ترین این چالش ها، چالش های اخلاقی تبلیغ برای جنس مخالف و نیز تبلیغ در مناطق با تکثر دینی و فرهنگی است. این پژوهش با در نظر گرفتن اخلاق اسلامی و با هدف تبیین و حل یکی از این چالش ها، یعنی تبلیغ برای جنس مخالف، نگارش یافته است. دغدغه اصلی در این پژوهش، پاسخ دادن به این پرسش است که چالش های اخلاقی تبلیغ دین برای جنس مخالف و راه های برون رفت از آن کدامند؟ بر اساس پژوهش انجام شده، راهکارهای برون رفت از چالش های اخلاقی تبلیغ برای جنس مخالف عبارتند از: رعایت عفت عمومی در گفتار، رفتار، پرهیز از نگاه حرام، پرهیز از اختلاط، پرهیز از مواضع تهمت، و برخورداری از غیرت اجتماعی. روش این پژوهش، از حیث گردآوری مطالب و اطلاعات، کتابخانه ای، و از حیث تجزیه وتحلیل اطلاعات، توصیفی تحلیلی است. همچنین این تحقیق از حیث اهداف، یک تحقیق کاربردی محسوب می شود.
تبیین ملاک ارزش اخلاقی مبتنی بر تناسب بین ارکان فعل اختیاری(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تبیین ملاک ارزش فعل اخلاقی، از دیرباز مورد اهتمام دانش اخلاق و فلسفه اخلاق بوده است. دو گرایش عمده در این زمینه، تکیه بر نتیجه و وظیفه، در اخلاقی شدن رفتار است. در این تحقیق، با نقد این دو گرایش، ملاک ارزش اخلاقی مورد بازکاوی قرار می گیرد. یافته های تحقیق نشان می دهد استناد به نتیجه و وظیفه، تمسک به متعلقات رفتار اخلاقی در شناخت و سنجش فعل اخلاقی است، درحالی که لازم است ارزش اخلاقی را در فعل مستقیم فاعل جست وجو کرد. اخلاقی بودن یک رفتار، منوط به تناسب بین ارکان فعل اختیاری، یعنی شناخت، توانایی و انگیزه فاعل است. طبق این مبنا، عمل اخلاقی به تعداد مراتب معرفت و شدت و خلوص انگیزه و توانایی، قابل تشکیک است. با اقرار به عبودیت انسان در برابر خدا، ملاک اخلاقی بودن رفتار انسان مسلمان، انجام خواست خداوند است که مصداق عالی تناسب گرایی اخلاقی است.