فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۴۱ تا ۸۶۰ مورد از کل ۱٬۹۶۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
هذه المقاله تهتمّ بدراسه العلاقه بین الترجمه والنقل الثقافی فی عصر ناصر الدین شاه القاجاری، وعلی منهجیه الدراسه التاریخیه یمکننا القول بأنّ فی القرن الثالث عشر الهجری واجهت إیران أحداثا مختلفه فی العالم. فی هذه الفتره اتجهت أوروبا إلی الشرق رغم اجتیازها التطورات السیاسیه، الفلسفیه والصناعیه. أصبحت الترجمه فی هذا المجال، قناهً للنقل الثقافی حتی تنقل منجزات المجتمع المنشیء للمجتمع المستهدف.لم یکن هذا النقل، نقلاً ساذجا بل تمّ تشکیل ازدواجیه (المصالحه- الصراع) التی استمرت فتره طویله، خاصه مع وعی الجماعات الثقافیه للمجتمعات الشرقیه بطبیعه التطورات والنصوص الأوروبیه المشتقه منها. تمّ اختیار معاییر مختلفه للترجمه من بین المترجمین وبعض المؤسسات الدولیه التی أسّست للترجمه. وقد یکون بإمکاننا أن نعتبر المعاییر الداخلیه والخارجیه هی الأسباب الرئیسه لذلک. حدّدت العوامل الداخلیه، أعمالها وقیمها وأنماطها التی قدّمتها حیث یتعلق هذا الأمر بالدوافع الموجوده لکل مترجم. تتعلق المعاییر الخارجیه أیضًا بالسلطه السیاسیه ودورها فی اختیار الآثار للترجمه.
بررسی تطبیقی مؤلفه های پایداری ایران و فلسطین (مطالعه موردی اشعار نصرالله مردانی و توفیق زیّاد)
منبع:
جستارهای ادب عربی سال ۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
91 - 114
حوزههای تخصصی:
ایستادگی مردم در برابر بیگانگان در سرزمین های ایران و فلسطین و فداکاری آنان در راه دفاع از وطن، موجب خلق و گسترش شعر پایداری در دو ادبیات فارسی و عربی شده است. مردانی با الهام از میراث گذشته و با خلق تصاویری ساده، دل نشین و سرشار از عاطفه انسانی، شعری آفرید که آینه تمام نمای همه آرزوهای شاعر و چشم انداز آینده او برای وطن به شمار می آید. توفیق زیّاد، شاعر فلسطینی نیز با قلبی دردمند که طعم تلخ فقر، آوارگی و زندان را چشیده بود، تصاویری عاطفی و استوار از پایداری ملت فلسطین در برابر اشغالگران ساخته است. این پژوهش با رویکردی تحلیلی- تطبیقی، شعر مقاومت این دو شاعر را بررسی و مورد مقایسه قرار داده است. نتایج به دست آمده از این پژوهش گویای آن است که استفاده از افسانه قدیم ایران و عرب در سروده های هر دو شاعر، فراوان یافت می شود، استفاده از نام پهلوانان و جوانمردان اسطوره ای و تاریخی ایران و عرب و گاه یونان، چون: کاوه، آرش، رستم در شعر مردانی و عنتره، جساس و کولُمبُس در شعر توفیق از ویژگی های بارز شعر آن هاست؛ رویکرد اصلی مردانی در اشعارش، رویکردی دینی است، حال آنکه اشعار توفیق بیشتر قالب و رنگ ملی-انسانی به خود گرفته است، به همین جهت نمادهای مردانی برگرفته از شخصیت های دینی و مذهبی و نمادهای توفیق برگرفته از نمادهای ملی-میهنی است.
حسّامیزی در شعر عبد الوهّاب البیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حسامیزی یا آمیختگیِ حواس به عنوان نوعی استعاره در زمان ها و زبان های مختلف، کم و بیش وجود داشته و نمونه هایی از آن در متون گذشته باقی مانده که از نسلی به نسل دیگر رسیده است. از رهگذر این متون کهن می توان دریافت که حسامیزی به عنوان شگردی ادبی، ریشه در گذشته های دور دارد. افزون بر این، می توان نمونه هایِ کلیشه ای از حسامیزی سراغ گرفت که مردم، خودآگاه یا ناخودآگاه در گفتار معمول خود از آن ها استفاده می کنند؛ اما در عصر جدید است که کاربستِ گسترده آن به نحوی آگاهانه و عامدانه برای بیان عواطف و رساندن پیام شعری رواج می یابد. عبدالوهاب البیاتی (1999-1926م)، شاعر معاصر عراقی در شماری از اشعار خود، از این هنرْسازه بهره جسته است. شواهد موجود، نشان می دهد که بسامدِ حسامیزی های به کار رفته در شعر وی از نوعی به نوع دیگر متغیر است و وی امکانات مختلفی از حسامیزی را دستمایه خلاقیت شعری خود کرده است. این نوشتار، با روشی توصیفی- تحلیلی، تصویرهای مبتنی بر حسامیزی در دیوان البیاتی را بررسی کرده و نشان می دهد که رابطه متقابل این هنرْسازه با دیگر اجزای هر شعر، رابطه ای انسجام بخش و هماهنگ با ساختمان آن شعر است و کارکردی ظریف و دقیق در انتقال اندیشه و عاطفه موجود در شعر دارد.
احساس حقارت و سبک زندگی درکتاب الایام طه حسین (بررسی روان شناسانه بر اساس نظریه ی آلفرد آدلر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آنجا که سال های اولیه زندگی و دوران کودکی و نوجوانی، نقش اساسی و مهمی را در شکل گیری صفات مختلف داشته و ساختمان شخصیتی هر فرد را که تابع وراثت، محیط، سبک زندگی و نحوه ی تعلیم و تربیتش می باشد را شکل می دهد، از این رو بررسی خاطرات یک فرد به خصوص در روان شناسی فردی آلفرد آدلر، دارای اهمیت بسیاری است؛ چرا که به انسانِ آگاه این قدرت و امکان را می دهد که با ارزیابی و بررسی زیرسازهای عاطفی آن، تا حد زیادی به زوایای پنهان بسیاری از رفتارهای شخص پی برده و چرایی آن ها را دریابد. مقاله ی پیش رو نیز با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی به بررسی کتاب ارزشمند «الایام» از این منظر پرداخته و دو اصل از اصول نظریه ی آلفرد آدلر یعنی «احساس حقارت» و «سبک زندگی» را با توجه به اهمیت آن ها در زندگی طه حسین، اساس کار خود قرار داده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که احساس ناخوشایند حقارت همیشه همراه طه حسین بوده و پیوسته او را رنجانده است. احساسی که سبب شد تا وی هنر نویسندگی خود را اینبار در الایامی به نمایش گذارد که بتواند به وسیله ی آن از بار برخی غم ها رهایی یابد؛ اما روحیه ی مبارزه طلبی و مقاومتی که طه با آن زاده شد، هرگز این اجازه را به وی نداد که قربانی نقص خویش شده و دنباله رو جهل و نادانی مردمی باشد که او را به سبب آفتی که داشت ناتوان از هر کاری می پنداشتند.
تصویر التّوحّد بین الإنسان والوطن فی روایه «صخره الجولان» لعلی عقله عرسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
العلاقه بین الإنسان والوطن فی روایه "صخره الجولان" تتبلور حین یسعی الأدیب السّوری علی عقله عرسان (1940م)، إلى إقناع القارئ بفکرته التی أُسّست علی التّوحّد بینهما. وقد تجلّت هذه الفکره عبر الصّور الفنّیّه التی استنفد الأدیب قوه تعبیرها من خلال استخدام أدوات المونولوج والتّداعی وتیّار الوعی. وفی هذا المسار، تهدف المقاله إلی دراسه الرّوایه فی المقاطع التی تعتنی بقضیّه التّوحّد بین الإنسان والوطن، عبر الصّور. واختار بحثنا الحالی المنهج الوصفیّ-التّحلیلیّ فی تبیین نماذج روائیه ترتبط بموضوعیّه التّوحّد، قائماً بتفکیک وحدات الصّور الموجوده فی طیّات الرّوایه، ثمّ یلیه بالشّرح الأدبی. والحصیله هی أنّ مواقف التّفاعل بین الطّرفین، الإنسان والوطن، تکثر ترداداً فی هذه الرّوایه، عبر صور التّشبیه، والاستعاره، والأسطوره، والرّمز. وقدترد صور التّشبیه والاستعاره مجزّأهً مستقلّه فی مقاطع روائیّه، وقدترد فی تداخل فنّی، وتکتمل الواحده منها بوجود الأخری عند تقدیم صوره کامله، وهذه سمه الکاتب الأسلوبیّه فی خلق الصّور المتمازجه. وقد یضفی الأدیب علی روایته عمقاً فکریاً، حینما یلجأ إلی عنصر الرّمز کنوع من الصّور الزّاخره بالدّلالات العدیده. وفی المواقف المتتالیه من نثر الرّوایه، تظهر مفرده الحجاره/ الصّخره بشکل مکرّر ومتکاثف، ویبدو أنّها ترمز إلی الوطن، والأشیاء، والأشخاص. وهی تعتبر دالاًّ تتعدّد مدلولاتها، ولها الصّوره الرّمزیه الأساسیه.
دراسه نقدیه فی صحّه «حدیث الکساء المشهور» فی ضوء منهج تحلیل المحتوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ذکرت واقعه الکساء بکیفیتین: روایه مشهوره فی قسم الملحقات لمفاتیح الجنان وروایات من الأئمه (ع) والصحابه فی الکتب الحدیثیه للشیعه وأهل السنه. هذا المقال بصدد استخدام منهج تحلیل المحتوی لدراسه إمکانیه صحه حدیث الکساء المشهور نظراً إلی مضامینه. یعتبر منهج تحلیل المحتوی آلیه منهجیه فی تحلیل النصوص فی المجالات المختلفه ویهدف استنطاق الوثائق والنصوص لمعرفه مضامینها ودلالاتها الظاهره والمضمره بتصنیف الدلالات الموضوعیه ضمن فئات رئیسه أو فرعیه أو ضمن مقولات تصنیفیه. إستخراج المضامین الرئیسه فی کل صنف من الروایات یوضِّح لنا أنّ الروایه المشهوره، منفرده فی مضامینها، فی الوقت الذی نسبه التلائم بین مضامین الروایات الوارده عن الأئمه (ع) والصحابه عالیه. هذا وأنّ إجراء المقارنه بین الهدف من صدور الروایه –الذی لایکون إلّا تعریف مصداقٍ لمفهوم «أهل البیت» فی آیه التطهیر بما أنّ صدور الروایه یلازم نزول الآیه- والمضامین الوارده فی کل صنف من الروایات، یبیّن أنّ مضامین روایات غیر المشهوره ملائمه تلائماً تاماً مع الهدف ولکن هذا التلائم مفقودٌ تماماً بین مضامین حدیث الکساء المشهور والهدف. کل ذلک یجعل من النقل المشهور لیس نصاً منفرداً غیرَ متلائم مع النقل المتواتر فقط بل بعیداً عن الهدف من صدوره ایضاً.
واکاوی تکنیک های بیانی در میهن سروده های شاذل طاقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
129 - 142
حوزههای تخصصی:
قلم شاعر در برانگیختگی احساس جمعی و خلق اندیشه و گرایش های ضد ظالمانه مردمی بسیار مؤثر است و خود در استقلالش و پیروزی ملّت نقش مهمی دارد؛ به ویژه اگر شعر او با تکنیک های بیانی مؤثّری همراه باشد. شگردهایی که باعث می شود شعر شاعر، تأثیرگذار گردد و مردم را بیش از گذشته علیه آنان بشوراند تا زمینه استقلال میهن فراهم آید. از جمله شاعران میهن گرای عراقی که در سروده های میهنی اش از تکنیک های بیانی متنوّع و مؤثّری بهره گرفته، شاذق طاقه شاعر معاصر و متعهّد و مبارز عراقی است که میهن در شعر او در قالب مضامین مختلف و در شیوه ها و تکنیک های بیانی گوناگون ارائه شده است. این مقاله در صدد است تا تکنیک های بیانی شاعر را در اشعار میهنی وی با استفاده از روش توصیفی تحلیلی مورد واکاوی قرار دهد. دستاوردهای پژوهش حاضر نشان می دهد که شاعر در کاربرد تکنیک های بیانی به حفظ تناسب و هماهنگی این شیوه ها با مضمون میهن و مضامین درونی آن توجه نموده است و تکنیک های متنوعی از قبیل انسان انگاری، به کارگیری گفتمان دینی، شیوه روایتی و نمادگرایی به کار برده است.
بررسی سبک شناسی لایه آوایی اشعار خلیل حاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سبک شناسی لایه ای یکی از روش های ارزشیابی مدرن آثار ادبی است که به واسطه آن می توان متون ادبی اعم از شعر و نثر را با دقت و ظرافتی افزون تر مورد بررسی قرار داد. این سبک شناسی علاوه بر توجه به مباحث کلاسیک و سنتی، بررسی متون را در حوزه پنج لایه «آوایی، واژگانی، نحوی، بلاغی و ایدئولوژیک» به عهده دارد. در این میان لایه آوایی نسبت به دیگر لایه ها به احساسات و عواطف شاعر نزدیک تر بوده و می تواند گویای حال روحیات وی باشد. خلیل حاوی از شاعران معاصر لبنانی می باشد که اشعارش به دلیل پیچیدگی های فراوان، کمتر موشکافی گشته است؛ بنابراین بررسی اشعار حاوی از منظر لایه آوایی می تواند گزینه مناسبی برای بازگشایی گره های روح خسته و غمگینش بوده و نشانگر افکار، اندیشه ها و مقاصد فکری او باشد. با توجه به برخی از یافته های این پژوهش می توان بیان داشت که حاوی در موسیقی بیرونی شعرش تنها از وزن هایی بهره جسته که مناسب حال او باشد و یا از استواری و خوش آوایی خاصی برخوردار باشد؛ بنابراین بحر رمل را برای بیان آلام درونی، بحر رجز را برای مستحکم و خوش آوا نمودن اشعار، در مواردی اندک تر بحر کامل را برای بیان خشم هایش به کار برده و از بحر وافر که مختص فخر بوده و بحر سریع نیز از مضطرب ترین و بی ارزش ترین وزن ها در نزد شاعران است، کمترین بهره را داشته است. در موسیقی کناری نیز از قافیه مترادف که بیانگر غم و اندوه است، بیشترین کاربرد را برای احساساتش داشته، قافیه های متواتر و متدارک نیز به دلیل زیبایی، قدرت و آهنگین بودنشان بعد از مترادف، کاربرد زیادی داشته اند و قافیه های متراکب و متکاوس به دلیل تقیید در حرکت های آوایی و عارض نمودن سنگینی بر گوش، هیچ جایگاهی در بین اشعار ندارند.
المفعول المطلق المجرور بالحرف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
135 - 146
حوزههای تخصصی:
إن ما یعرف بالمفعول المطلق فی الأعمال النحویه یطلق على المفعول المطلق الاصطلاحی، أی المصادر المفرده المنصوبه المشترکه مع الأفعال فی أصلها بتوظیفات توکیدیه أو عددیه أو بیان نوع أو ما ناب مناب الفعل. ویبدو أنّ الجار والمجرور الذی له فاعلیه المفعول المطلق قد تعرّض للجهل والغفله؛ وهذا ینبعث من أنّ نزعه النحو العربی نزعه إلى الإعراب واللفظ. ویکفیه فی تحدید دور الجار والمجرور بتعلیقهما وترتیبهما إلى عامل فعلی أو شبه فعلی. هذا ویمکن تعیین دور إعرابی للجارّ والمجرور، علاوه على ما یکون لهما دور الخبر والصفه والحال. وتنوی هذه المقاله بمنهج وصفی تحلیلی، بیان ثنائیه صوره المفعول المطلق معتمده على نماذج قرآنیه وغیرها؛ والصورتان هما: المصدر المفرد المنصوب، وهو معروف عند النحاه بالمفعول المطلق، وهذا هو القالب السائد؛ والأخرى وهی أقلّ استعمالا تلک التراکیب التی تتألّف من الحرفین: الباء و الکاف والمصدر المجرور من أصل الفعل، وذلک بشروط ومعاییر محدّده. ویمکن تحدید دور إعرابی معین لکثیر من الجار والمجرور المستعمل فی الجمله. وهذا باعتبار المعنى والتحاشی من الاتجاه الإعرابی.
حقیقت نمایی در البخلاء جاحظ (موردکاوی قصه های اهل مرو و خراسان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جاحظ (۱۶۰-۲۵۵ق) نویسنده توانای قرن دوم وسوم هجری، یکی از سرشناس ترین چهره های نثر عربی است که در حوزه های مختلف گیتی شناسی، نقد و ادبیات، موسیقی و جانورشناسی قلم زده است. او چندین اثر مشهور و جریان ساز دارد که "البخلاء" یکی از جذاب ترین آن هاست. جاحظ در این کتاب به طور ویژه موضوع بخل را به عنوان مضمونی اجتماعی مورد دقت و واکاوی قرار داده و آن را دستمایه کار خویش ساخته و قصه هایی از خسیسان روایت نموده است. او بخش عمده ای از داستان های خود را به روایت های بخیلان اهل مرو و خراسان اختصاص داده که نشان می دهد در این اثر بی تأثیر از جریان شعوبیه، یکی از مهم ترین جریانات سیاسی آن دوران، نبوده است. جاحظ با توسل به این جریان به نگارش داستان هایی می پردازد و به عجم ها نسبت می دهد که مبنای حقیقی ندارد. اما او ادیبی بلیغ و توانا است و این حکایت ها را در قالبی حقیقت نما به مخاطب ارائه داده است و با وجود این که قصه ها از حقیقت تهی است و با قوّه عقل و منطق همخوانی ندارد اما خواننده با توجه به کاربرد ابزارهای حقیقت نما از جانب نویسنده، داستان را حقیقت می پندارد.این پژوهش نشان می دهد که اتکاء جاحظ بر نوع قصه با رعایت ضوابط فنّی و علّی آن، ایجاد فرایند استناد، دقت در توصیف اشیاء و وصف مشروح آن فرایند حقیقت نمایی را ایجاد می کند و خواننده را به تصدیق حکایت های خود وا می دارد.
بلاغت وایدئولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هیچ انسانی بدون پیش فرض نیست و همیشه این پِیش فرض ها هستند که داوری ها و رویکردهای ما نسبت به پدیده های جهان را شکل می بخشند. مکاتب فکری نیز از این قاعده بیرون نیستند، چون مکاتب فکری می توانند مبنای هستی شناختی و یا معرفت شناختی و یا ایدئولوژیک داشته باشند. لذا در شکل گیری مفاهیم و حوزه نظریه پردازی نیز مبنای ایدئولوژیک تأثیرگذار است. این مسأله یعنی تأثیر پیش فرض ها در رویکرد نظریه پردازان بلاغت عربی مشاهده می شود، چون بلاغت عربی هم در یک بستر تاریخی و تحت تأثیر عوامل دینی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی شکل گرفته است. در این مقاله تلاش می شود با بررسی و تحلیل دیدگاه متکلمان اشعری و معتزلی ، ردپای ایدئولوژی در تبیین و جهت گیری تحلیل مسائل بلاغی، روشن گردد. نتیجه این بررسی آن است که متکلمان مسلمان به ویژه متکلّمان معتزلی، مفاهیم بلاغی را چنان تعریف و تبیین می کردند که با مبانی ایدئولوژیک آنان همسو گردد.
بازیابی نشانه های «جریان سیّال ذهن» در چکامه های ادونیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انتشار رمان «در جستجوی زمان از دست رفته» توسط مارسل پروست، رمان «زیارت» از بانو دوروتی ریچاردسون، داستان «چهره مرد هنرمند در جوانی» و به ویژه رمان «اولیس» توسط جیمز جویس در سال های 1922-1913 به مثابه پیدایش نخستین نمونه های جدّی «جریان سیّال ذهن» به شمار می رود. برخی شاخص های بنیادین جریان سیّال ذهن در ادبیات عربی، دارای دیرینه ای دور است که به زعم نگارنده از متون کلاسیک مانند «حی بن یقظان» ابن سینا، «حی بن یقظان» ابن طفیل، «رساله الغفران» ابوالعلاء معری-که به بیان طه ندا متأثر از ارداویرافنامه فارسی پدید آمده است و هم چنین در «توابع و زوابع» ابن شُهید اندلسی آغاز شده و تا امروز در متن های داستانی جبران خلیل جبران، چکامه های سرایندگان مکتب تمّوز و در شعرهای داستانی ادونیس و به ویژه در قصاید کلیّه او ادامه یافته است. این جستار بر بنیاد توصیف و تحلیلِ مبتنی بر نقد روان شناختی و در پی شناسایی و کشف نشانه های روشن جریان سیّال ذهن در پیشرفته ترین و پیچیده ترین گونه شعری معاصر عربی یعنی «قصیده کلیه» ادونیس می باشد. یافته های حاصل از این پژوهش حکایت از آن دارد که ویژگی های بنیادین جریان سیّال ذهن مانند تک گویی درونی، حدیث نفس، فوران داده های ذهن، پیچیدگی و نمادپردازی تا سرحدّ ابهام، نوسازه های زبانی، باهم آیی زمان ها، و.... در «قصاید کلیّه» ادونیس در جایگاه نمونه ناب متون عرفانیِ سمبولیکِ سوررئال به روشنی قابل بازیابی است؛ همچنین ردّپای باورهای جیمز جویس، مارسل پروست و ویرجینیا وولف درباره زمان و خاطرات در گفتارهای ادونیس، نظریه پرداز قصیده کلیه به وضوح دیده می شود.
بررسی جلوه های نوستالژی در اشعار فاروق جویده
منبع:
جستارهای ادب عربی سال ۱ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
50 - 72
حوزههای تخصصی:
نشانه شناسی اجتماعی رمان «الحرب فی برّ مصر»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده یوسف القعید، از نویسندگان نام آشنا و نام آور دوره معاصر مصر و یکی از برجسته ترین رمان نویسان معاصر عربی است. آثار او در سطح دنیا به زبان های گوناگونی چون انگلیسی، فرانسه و آلمانی برگردانده شده است. او در آثارش با چیره دستی و مهارت کم نظیر، مسائل ناهمسان اجتماعی، فرهنگی و چالش های سایه گستر بر جامعه خود را نمایان ساخته است . رمان «الحرب فی برّ مصر» از رمان های پرمغز اوست که در آن به شرایط ناگوار و نامناسب جامعه ای پرداخته است که سایه ظلم و ستم بر آن سنگینی می کند . این پ ژوهش ب ر آن اس ت تا با روش تحلیلی - توصیفی نشانه های اجتماعی به کاررفته در این رمان را در کانون واکاوی قرار دهد و از رهگذر آن به عیان سازی درون مایه پیام نویسنده اشاره کند. یافته این جستار نشان می دهد که نشانه های به کاررفته در متن گواه بر وضع اجتماعی نابسامان سایه افکنده بر جامعه آن روز مصر است که در ورطه ناهمسانی و وضع نابسامان طبقاتی، نابرابری، ستم و ستمکاری گرفتار آمده است، به گونه ای که عدالت و ظلم، راستی و ناراستی، خرد و جهل ، و عشق و خیانت به میهن در کنش تقابلی با یکدیگر قرار گرفته اند.
عناصر داستان در داستان های کودک "جاسم محمد صالح" (در آینه دیدگاه "شلومیت ریمون کنان")(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیت هر داستانی به نوع ارائه عناصر آن داستان از سوی نویسنده، مرتبط است. عناصر داستان عبارتند از پی رنگ، شخصیت، درونمایه، زاویه دید، صحنه و فضاء، که هر کدام تاثیر بسزایی در پیشبرد داستان دارند. از جمله انواع ادبی که ادبیات ملت ها در قالب آن عرضه می شود، داستان کودک است. "جاسم محمد صالح"، از جمله داستان نویسان عراقی است که عمده آثار وی در حیطه همین نوع ادبی قرار گرفته است. پژوهش حاضر با تکیه بر شیوه توصیفی-تحلیلی، درصدد است تا براساس نظریه ریمون کنان، به بررسی و تحلیل عناصر 20 داستان وی در حوزه ادبیات کودک بپردازد تا از این رهگذر در کنار دست یافتن به تفاوت میان عناصر داستان های کودک و بزرگسال، چگونگی کاربرد عناصر داستان از سوی نویسنده و میزان موفقیت وی در این نوع ادبی برای خواننده مشخص گردد. آنچه حاصل شد اینکه عناصر داستان چه در داستان های کودک و چه در داستان های بزرگسال همگی شبیه هم هستند؛ تنها بسته به هدفی که دنبال می کنند در نوع شکل گیری باهم متفاوتند. پی رنگ داستان های "جاسم محمد صالح" به دلیل آنکه مجال کافی جهت تغییر مسیر داستان وجود ندارد، غالبا یک پی رفتی است. درونمایه داستان های بررسی شده بیشتر شامل مسائل اخلاقی، تعلیمی و تربیتی مانند احترام گذاشتن به دیگران، دوری از تکبر، خوددار بودن، قانع بودن است؛ از این رو می توان گفت که جهت فکری نویسنده، القای چنین مفاهیمی به کودکان است. دیگر اینکه زاویه دید در تمام داستان ها به جز یک داستان، دانای کل یا سوم شخص است که طبق نظر ریمون کنان در این نوع داستان، فرصت تغییر زاویه دید بسیار کم است.
عناصر نقاشی در دیوان "مایفوق الوصف"سوزان علیوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی عناصر نقاشی در شعر، از موضوعات بینارشته ای ادبیات تطبیقی است که با رونق مکتب آمریکایی در پژوهش ادبی معاصر به کار گرفته شد؛ اما این محور، علی رغم زمینه های پژوهشی متعدد، مورد استقبال کمتری قرار گرفته است. باید توجه نمود که شاعران بسیاری، رویکرد و صبغه نقاشیگری دارند و در حقیقت با کلمات به جای شعر سرودن، رسم و نقاشی می کنند. این فرایند در اشعار شاعرانی که علاوه بر حرفه شعرسرایی، نقاش هم هستند، بسیار موضوعیت پیدا کرده است. در ادبیات معاصر عربی شاعرانی که از این دو حرفه درکنارهم برخوردار هستند؛ اندک نیستند که مطرح ترین چهره در شعر عربی دوره أخیر، سوزان علیوان، شاعر و نقاش معاصر است که جزو شاعران جیل التسعینات (دهه نود قرن بیستم) است. وی بسیاری از سازوکارهای نقاشی را به کار برده است و میان نقاشی وشعر او همبستگی زیادی وجود دارد. گویی او در دفترهای شعری اش، با موم و رنگ نقاشی می کند. از این رو شعر او، زمینه ای برای بروز عناصر متعدد نقاشی است. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی، به بررسی عناصر نقاشی در شعر سوزان علیوان می پردازد. نتیجه پژوهش نشان می دهد؛ سوزان علیوان در شعر خود از عناصر نقاشی مختلفی نظیر رنگ، قاب بندی، تقارن و قرینه سازی، عینیت و ایستایی بهره گرفته است که این موضوع در عناوین، مقاطع و بندهای شعری دیوان ما یفوق الوصف او تجلی پیدا کرده است.
الظواهر الأسلوبیه لقصیده فلسطین إنّا أجبنا النداء للشاعر الجزائری أحمد سحنون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
101 - 118
حوزههای تخصصی:
ظهور المؤسسات الصلاحیه التابعه للأیوبیین(المدارس والخانقاهات) فی بلاد الشام ومصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یقدم هذا البحث تقریراً تاریخیاً وصفیاً تم الحصول علیه من مصادر مباشره وبعض الأبحاث التاریخیه حول أربعه مؤسسات تعلیمیه ودینیه أسسها صلاح الدین الأیوبی (توفی عام 589 ه )، مؤسس حکومه الأیوبیین، وهما مدرستان وخانقاها صلاحیه فی کل من مدینتی القدس والقاهره. تسعى هذه الدراسه من خلال المنهج التحلیلی إلى تقدیم تحلیل سردی لهذه الظاهره التاریخیه لمعرفه دوافع إنشاء هذه المؤسسات، تمشیاً مع السیاسات الثقافیه والدینیه لمؤسسها أو الآثار الحتمیه للتطورات التاریخیه. وهکذا فقد قمنا بدراسه العوامل السیاسیه مثل السعی لتحقیق الشرعیه السیاسیه، والعوامل الدینیه بما فیها الجهود المبذوله لتعمیم أفکار الأشاعره والقضاء على الأفکار المنافسه، والعوامل الجهادیه التی تؤثر على خلق الدوافع الجهادیه ضد الصلیبیین، والعوامل العملیه التی تتمثل فی محاوله تکییف ظاهره مؤسسات "الصلاحیه" مع عملیه الشرق إلى الغرب ونشر الظواهر الحضاریه للمدرسه والخانقاه والظواهر الثقافیه للحیاه المدرسیه والخانقاهیه.
موتیف الوطن فی شعر حازم رشک التمیمی دیوان الأحرف المشبهه بالمطر نموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ (۱۴۴۰ ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۴)
113-135
حوزههای تخصصی:
یشکّل الوطن هاجسًا کبیرًا فی التکوین العاطفی للإنسان؛ والعراق فقد کان ومازال یعانی من الحروب والاحتلال، والشاعر العراقی کان ومازال یطالب بالمحافظه على الهویه الوطنیه والخصوصیه الثقافیه، بشکل یضمن الانتماء الذاتی والحضاری للمواطن. ولا یستثنى الشاعر العراقی المعاصر حازم رشک التمیمی عن بقیه الشعراء، ذلک لأنّ الوطن عنده هو شعور وارتباط عاطفی ووجدانی یتدفق من أعماقه عبر فمه على هیئه کلام بلیغ ذی لحنٍ ووقعٍ کبیر على نفس المتلقی. أصبح الوطن موتیفًا فی دیوان الشاعر، والموتیف هو موقف أو حدث قصصی أو فکره أو صوره نمطیه مما نجده ماثلًا ومتکررًا فی شتّى الأعمال الأدبیه والحکایات الشعبیه والاساطیر. تهدف هذه الدراسه إلى إضاءه جانب فنی من دیوان الأحرف المشبهه بالمطر لحازم رشک. وقد اختارت الدراسه منهجًا نقدیًا یجمع بین الوصف والتحلیل، حیث تصف الموتیف معتمدًا على الدراسات السابقه، ثمّ تقوم بالتحلیل الفنی للنماذج الشعریه الداله على موتیف الوطن فی دیوان الشاعر. والدراسه تصل إلى نتائج أهمها: أنّ معاناه العراق أدّت إلى أنْ یبرز حازم رشک الوطن فی قصائده بروزًا واضحًا؛ حیث ظهرت صوره الوطن عنده ممزوجه بالحزن والألم والمعاناه وهذا انعکاس للواقع الّذی یعیش فیه الشعب العراقی.کما ظهر أنّ نص الشاعر الشعری یعمل على استبطان وتکثیف جمله من القضایا الوطنیه ویعالجها عبر مربع الوطن، وأضلاعه الأربعه هی المدن، والشعب، والدین والحکام العراقیون.
ملامح السخریه فی روایه المتشائل لإمیل حبیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ (۱۴۴۰ ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۴)
163-192
حوزههای تخصصی:
السخریه من الإبداعات الأدبیه التی استخدمت فی العصور السالفه حتّی الآن. قد یظنها المتلقّی الاستهزاء بقصد الحطّ من شأن الآخر، وهذا صحیح إلی حدٍ ما والأصحّ منه هو أنّها لاتستخدم لتلبیه الأهواء النفسیه کالدعابه والضحک فحسب بل تبیّن للمتلقی الوضع الاجتماعی والسیاسی والثقافی الذی عاشه المؤلف وعانی منها المجتمع ولاستخدام السخریّه أسباب کثیره من أهمّها تکمیم الأفواه حیث لایستطیع الأدیب أن ینتقد مایراه من ظلم وخطإ أو سیاسه فاشله بالعلن، فعندئذ یتّخذ السخریه منصه للتعبیر عمایرید. المتشائل من الروایات التی استخدمت فیها السخریه ولکن لیس هذا خوفاً من سیاسات الکیان الصهیونی وکأنّما لم یرَ الروائی طریقه أفضل منها حیث إنها لم تؤلّف علی النمط السخری فحسب بل هو نمطٌ سخریٌ لاذعٌ ومأساویٌ یحمل رساله توضّح للقارئ ظروف فلسطین وشعبها. یسلّط المقال الضوء علی الروایه وکیفیه استخدام السخریه فیها وفقاً للمنهج الوصفی-التحلیلی وبما أن إمیل صوّر لمحات عدیده من ظروف الشعب الفلسطینی، یرسی هذا الموضوع علاقه وثیقه مع الأدب المقاوم وتتجلّی ضروره البحث فی أهمیه القضیه الفلسطینیه وعدم التغافل عنها دینیاً وإنسانیاً وأنها روایه أحدثت ضجّه فی العالم والکیان الصهیونی فمن البدهی أنها احتوت أفکاراً جدیده تستحق الدراسه. یهدف هذا البحث إلی تبیین کیفیه استخدام السّخریه وأغراضه عند حبیبی ودورها فی نجاح عمله وبما أنّ الأدیب الفلسطینی یستخدم کافه الأنماط للتعبیر عن مأساته وآلامه یکشف هذا البحث عن براعه استخدام الرّوائی حبیبی السخریه کنمط یعبّر به عن أفکاره وآرائه. ومن المواضیع الهامّه التی تطرّق إلیها المقال من خلال الروایه، أزمه الهویه الفلسطینیه وموقف العرب من قضیّه فلسطین وسیاسات التثقیف وتحکی أن الکاتب استخدم السخریه لوصف الوضع السائد فی فلسطین والحطّ من الکیان الصهیونی.