فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۳٬۸۹۵ مورد.
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۷۴
85 - 102
حوزههای تخصصی:
حقیقت علویه اصطلاحی است عرفانی که گرچه برگرفته از آثار ابن عربی و شارحینش است اما در عرفان شیعی جایگاه جدی تری یافته است. از بین عارفان شیعه ، امام خمینی (ره) باپردازش این آموزه عرفانی، بحث از آن را از حاشیه به متن مباحث عرفانی وارد نموده است. هدف از این پژوهش به تصویرکشیدن جایگاه حقیقت علویه در عرفان نظری در آثار و مکتوبات عرفانی امام خمینی است. دستاوردهای این بررسی در چند محور زیر بیان شده است: 1. منشأروایی اصطلاح حقیقت علویه، 2. عینیت حقیقت محمدیه و علویه 3. حقیقت محمدیه و علویه تنها مجرای عنایت و محبت حق به خلق، 4. جایگاه حقیقت علویه در عالم امر، 5. جایگاه حقیقت علویه در تکوین و تشریع، 6. سریان حقیقت محمدیه وعلویه در مراتب هستی، 7. انطواء شهادت به علی (ع) در شهادت به نبی و اله، 8. حقیقت علویه، حقیقتی بی نهایت، 9. حقیقت علویه،به عنوان قلب عالم، 10.علی (ع)، باطن قرآن.
واکاوی مفهوم زیبایی شناسانه «سرّ سماع» بر پایه متون عرفانی و فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۶
61 - 88
حوزههای تخصصی:
«سرّ سماع» مفهومی عرفانی است که به حسّ برانگیختگی روح در مواجهه با موسیقی اطلاق می شود. به باور صوفیان، روح در حین استماع موسیقی با تداعی خطاب اَلَست به نوعی آگاهی مبهم نسبت به مبدأ وجودی خود نائل می شود و بدین ترتیب آماده کشف و شهود می گردد. می توان این مفهوم عرفانی را بیان دیگری از نظریه «سماع طبیعی» در فلسفه فیثاغورسیان و افلاطونیان پنداشت که بر اساس آن، جهان ما با موسیقی حاصل از گردش نفوس افلاک به وجود آمده و ازاین رو، تناسب موسیقایی برای روح آدمی تداعی گر عالم روحانی و برانگیزاننده نوعی حسّ نوستالژی در برابر آن است. این نظریه پس از راهیابی به فلسفه و حکمت اسلامی، به ویژه آرای اخوان الصّفا، توسط عرفا اقتباس و با مفاهیم قرآنی آمیخته گردید. عرفای مسلمان به ویژه نوای دل انگیز خطاب الست در صحنه ازل را جایگزین موسیقی زیبایی می سازند که بر اساس نظریه سماع طبیعی سرچشمه هستی بود. همچنین مفهوم سرّ سماع و سماع طبیعی با مفهوم «بازی آزاد قوّه خیال و فاهمه» در زیبایی شناسی کانت قابل انطباق اند که به احساس برانگیختگی در برابر زیبایی هنری و حالتی اطلاق می شود که در آن ذهن می کوشد تا با گسترش شبکه های تداعی، تناسب های بی سابقه را ادراک کند. این نوشتار نشان می دهد که چگونه تداعی زیبایی شناسانه در فلسفه الهیاتی و عرفان اسلامی خوانشی نو می یابد.
مسائل بنیادین انسان و هستی در پرسش های خیام و پاسخ های نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۵ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
134 - 113
حوزههای تخصصی:
خیام در رباعیات در باب مسائل بنیادین انسان و هستی موضوعات یا پرسش هایی را مطرح کرده و از همان روزگار واکنش هایی را برانگیخته است. کسانی چون نجم رازی در عوض نقد اندیشه، شخص او را نقد و هجو کرده اند. از دیگرسو در مخزن الاسرار نظامی مفاهیم، نمادها و تصاویری را می توان دید که عیناً یا با تفاوت های جزئی در رباعیات خیام به کار رفته است و به نظر می رسد پاسخی به آن اشعار باشد. پس از تحلیل و طبقه بندی این مفاهیم و تصاویر در سطح مسائل بنیادین انسان و هستی این نتیجه به دست آمد که نظامی با برگرفتن مفاهیم و تصاویر خیام و موضوعات و مسائلی که او مطرح کرده بود از منظری عرفانی به آن پاسخ داده و برون شدی از آن حیرانی فلسفی ارائه کرده است.
بررسی «تطهیر و تهذیب نفس» در دستگاه عرفانی یوحنای صلیبی (خوان دلا کروز)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
«تطهیر» یا «تهذیب نفس» بن مایه اندیشه عرفانی خوان دلاکروز، معروف به «یوحنای صلیبی» است، بلکه دقیق تر این است که بگوییم: تهذیب تاروپود اندیشه او را شکل داده است، به گونه ای که تقریباً هیچ آموزه ای بدون عنصر «طهارت» در دستگاه عرفانی او دیده نمی شود. بنابراین فهم کامل و جامع دستگاه عرفانی یوحنا مبتنی بر فهم دستگاه تهذیبی اوست. یوحنا طهارت را به دو مرحله «فعال» و «منفعل» تقسیم می کند. «طهارت فعال» عملی این سویی و از طرف سالک است و «طهارت منفعل» عملی آن سویی و از طرف حق است. یوحنا «شب تیره حس» و «شب تیره روح» را به عنوان مراتب طهارت مطرح می کند و آن دو را راه رسیدن به اشراق، عشق منور و «نکاح روحانی» می داند. این مقاله با روش تحلیلی توصیفی نظریه تهذیبی و جایگاه طهارت در دستگاه عرفانی یوحنا را تبیین و بررسی می کند.
خلافت الهی از دیدگاه امام خمینی (ره)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
یکی از ابعاد علمی امام خمینی(ره) در کنار فقه و فقاهت (فقه الاصغر)، ورود ایشان در مطالعات فلسفی و عرفانی (فقه الاکبر) است. مرتبه والای مطالعات عرفانی ایشان را باید در مبحث «خلافت» و «ولایت» یا به تعبیری دیگر در مسئله «خلیفه اللهی انسان» یا «انسان کامل» جست وجو کرد که به نظر می رسد علاوه بر بن مایه های شیعی، تا حد زیادی تحت تأثیر مکتب یا مشرب ابن عربی قرار دارد. در این مقاله نویسندگان کوشیده اند تا به اجمال، ابعاد گوناگون مسئله «خلافت الهی» را به مثابه مظهر و جلوه گاه اسما و صفات الهی در سلسله مراتب وجود از دیدگاه امام خمینی(ره) بررسی کنند و رابطه ولایت و خلافت را از نظر ظهور و بطون در مراتب عالم تکوین و تدوین به روش «استقرایی» و «کتابخانه ای» (غالباً با تکیه بر آثار ایشان) تبیین و اثبات نمایند که «حقیقت محمدیه به مثابه خلیفه، محل ظهور و تجلی اسما و صفات الهی است و رسول خدا(ص) مجلای اسم اعظم و خلیفه این خلافت است و بعد از ایشان، جانشینان او به عنوان امام و ولی حامل این ولایت و خلافت اند».
تحلیل و بررسی مشرب عرفانی شیخ ابواسحاق کازرونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۶
287 - 320
حوزههای تخصصی:
ابواسحاق ابراهیم بن شهریار کازرونی، ملقب به شیخ غازی و شیخ مرشد، از مشایخ صوفیه در قرن چهارم و پنجم هجری و پایه گذار طریقه کازرونیه در فارس، تأثیر بسیاری در ترویج عرفان اسلامی داشته است. با وجود تحقیقات گسترده درباره زندگی و احوال شیخ ابواسحاق، برخی ابعاد طریقه عرفانی او هنوز ناشناخته است. در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و استناد به منابع موثق و دست اول، تصویری روشن و علمی از مشرب عرفانی شیخ ابواسحاق ارائه می شود. این هدف با استفاده از الگویی متشکل از پاسخ های مشروح به چند سؤال محقق می گردد: در طریقه عرفانی شیخ ابواسحاق، مبدأ و مقصد سلوک کجاست؟ میان مبدأ و مقصد چند منزل با چه ترتیبی قرار گرفته اند؟ میزان اهمیت منازل چقدر است؟ توانایی های لازم برای کسب دستاوردهای هر منزل کدام اند و چگونه حاصل می شوند؟ در منابع پاسخ دقیقی برای همه این سؤالات یافت نشد؛ اما بر اساس قراین، نتایج حاصل بدین قرار است: در مشرب عرفانی شیخ مبدأ توبه، مقصد توحید و منازل زهد، ورع، فقر، صبر، توکل، رضا، مراقبه، محاسبه، محبت، خوف و رجا، اُنس، اطمینان، مشاهده، عشق، صحو، اخلاص، فناء فی الله و بقاء بالله، میان آن ها قرارگرفته اند که در بین این منازل ورع نقش برجسته تری دارد. ابواسحاق رویکردی فعال در عرفان داشته و با سامان دهی تشکیلات نظامی و جهاد با غیرمسلمانان به ترویج اسلام پرداخت؛ همچنین با احداث خانقاه ها و ارائه خدمات به فقرا و مسافران، طریقه کازرونیه را به جریانی دیرپای که گستره فعالیت آن چندین قرن از آناتولی تا هند و چین ادامه داشته، تبدیل کرد.
مقایسه تطبیقی استعاره مفهومی شراب عرفانی در غزلیات مولانا، خمریه ابن فارض مصری و ساقی نامه ظهوری ترشیزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۷۳
377 - 396
حوزههای تخصصی:
این مقاله بر اساس چهارچوب نظری نظریه لیکاف و جانسون به بررسی و مقایسه تطبیقی استعاره مفهومی شراب عرفانی مشترک در غزلیات مولانا و قصیده خمریه(میمیه) ابنفارض مصری و ساقی نامه ظهوری ترشیزی پرداخته است.و هدف آن معرفی نگاشت نام های شراب عرفانی و حوزه های مبدا آن از جنبه الهی و و عرفانی آن در اشعار مذکور است. چراکه با مقایسه تطبیقی و تحلیل معنایی این واژه می توان نگرش یک ملت و جامعه را در یک حوزه مفهومی درک کرد و میزان تاثیر و تاثر آن ها را سنجید و به نقاط اشتراک و افتراق این شعرا در به کارگیری این واژه پی برد. پس به این منظور پس از جست وجو در پیکره های مورد بحث، عبارات استعاری فراوانی که دربرگیرنده استعاره مفهومی شراب عرفانی هستند به دست آمد و برمبنای آن ها نگاشت نام ها و حوزه های مبدا استخراج گردید و با طبقه بندی آن ها و اراِئه شواهد لازم به تحلیل و مقایسه آن ها پرداخته شد و مفهوم اصلی و کانونی شراب عرفانی در اشعار مذکور مشخص گردید.
خدایِ جهان و جهانِ خدا (بررسی سیمای انسان در گنج روان و چهل صباح شاه داعی شیرازی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۲
45 - 66
حوزههای تخصصی:
شاه داعی شیرازی، یکی از شاعران عارف قرن نهم هجری، از مبلّغان اندیشه های عرفانی ابن عربی و از شاگردان شاه نعمت اله ولی است. مثنوی های گنج روان و چهل صباح ، به ترتیب دومین و سومین مثنوی از مثنوی های شش گانه وی به شمارمی رود. این منظومه ها، با بهره گیری از نبوغ شاعر و اندیشه های پیشینیان از جمله تفکرات عارفانه ابن عربی و شیوه مثنوی پردازی مولانا، به درجه ای از ساختار ادبی و هنری ابداعی رسیده است، که در شمار آثار جاودانه ادبی- عرفانی جای گرفته است. با توجه به این که درباره آثار یادشده تاکنون پژوهش خاصی صورت نگرفته است، جستار حاضر با روش تحلیلی- توصیفی و استفاده از منابع کتابخانه ای، علاوه بر معرّفی این دو مثنوی، سیمای انسان را در دو مثنوی یاد شده مطالعه کرده است، تا طرز تلقی این شاعر عارف را از انسان و مراتب آن با رویکرد هستی شناسانه تبیین کند. حاصل پژوهش نشان می دهد شاه داعی، انسان را جدا از هستی نمی داند، منتها به اعتقاد وی انسان در والاترین مرتبه هستی قراردارد و سیر تکاملی انسان از میان هستی می گذرد. وی به تأسی از ابن عربی انسان کامل را عالم کبیر و مجلای اسماء و صفات الهی و آینه تمام نمای هستی و عامل فیض بخشی به مراتب پایین تر وجود می داند.
واکاوی سه مقام عرفانی «توکّل»، «صبر» و «توبه» با تکیه بر تفسیر «مخزن العرفان» از بانو امین و «فتوحات مکیه» ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۲
127 - 142
حوزههای تخصصی:
عرفان در لغت به معنای شناختن و دانستن بعد از نادانی و شناسایی و آگاهی و درایت است و دراصطلاح به مفهوم معرفت خدا و عبادت عاشقانه وی و دریافت شیوه های آن است. در میان تفاسیر قرآن کریم، به آثاری برمی خوریم که مفسّر در آن ها رویکرد عرفانی داشته و آیات قران کریم را از منظر عرفانی تفسیر نموده است. یکی از این مفسّران سیده نصرت بیگم امین است که در تفسیر قرآن کریم به جنبه های عرفانی توجّه داشت. در مقاله حاضر تلاش شده است تا با روش توصیفی تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای به ویژه آثاری که در زمینه عرفان و تفسیر قرآن کریم هستند، به بررسی دیدگاه های عرفانی بانو امین و ابن عربی پیرامون سه مقام عرفانی توکّل، صبر و توبه در قرآن کریم بپردازیم تا جنبه عرفانی غالب بر شخصیت ایشان بیش ازپیش آشکارگردد. از بررسی دیدگاه های ایشان چنین استنتاج گردید که بانو امین به توکّل عملی، صبر بر سختی ها و توبه ای که در راستای ایمان باشد بسیار اهتمام دارد و تفسیری که بر آیات مربوط به این مفاهیم ارائه کرده حاکی از صبغه عرفانی شخصیت و اثر وی می باشد.ابن عربی به عنوان مؤسس عرفان نظری بیشتر بر مسائل سلبی و ایجابی توکل، صبر و توبه تأکیددارد.
بررسی کرامات امام علی(ع) و تصویر ایشان در خواب ها و رویاهای صوفیه در متون عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۷۴
163 - 180
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی به بررسی کرامات امام علی (ع) که در متون صوفیه باقی مانده اند وتصورمی شود که بخشی از تصور ایشان از حضرت بر پایه همین کرامات شکل گرفته باشد و تصویر امام علی(ع) و جایگاه و نقش خواب و رویا در کشف و شهود عرفا پرداخته شده است. این بررسی نشان می دهد که یکی از مهمترین کارکردهای خواب عرفا حل بسیاری از مسائل و دغدغه های ذهنی آنان بوده است که بیشتر در حوزه مسائل دینی و عرفانی هستند. آن ها علاوه بر این که این مسائل را از طریق خواب بیان می کردند، از این طریق بر تاثیرگزاری آن بر مخاطبان هم می افزودند؛ چون حل این مسائل در خواب از زبان خدا، پیامبر(ص) و مشایخ صوفیه انجام می شده است. علاوه بر حل مسائل در خواب عرفا، مکاشفاتی از نوع الهام مشاهده می شود که از وقایعی که هنوز در واقعیت اتفاق نیفتاده، خبرمی دهند.
جایگاه معرفت شناختی عالم مثال در هریک از مراتب خلقت از دیدگاه مکتب ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۷۴
203 - 220
حوزههای تخصصی:
اعتقاد به وجود عالم مثال مطلق به عنوان عالمی حقیقی و جوهری روحانی، که حدواسط میان عالم جبروت و عالم شهادت تلقی می شود، ازجمله باورهای عرفان محیی الدینی است .از آنجایی که تمام ممکنات عوالم خلقت در این عالم با صورتی مثالی ظهوردارند می توان به نقش بی بدیل این مرتبه از هستی در فرآیند معرفت انسان پی برد. مقاله حاضر برآن است که نشان دهد چگونه از طریق شناخت عالم مثال می توان به شناخت همه مراتب خلقت نائل گشت.ممکنات عالم عقول، با تجرد تام تنها درعالم مثال که محل ظهور صور است با یک نحو تعین مناسب کمالات خویش متمثل می شوند. مرتبه مثالی عالم دربردارنده حقایق نوری نیمه مجرد وسیعی است که با صوری مثالی تعین یافته اند، ممکنات عالم طبیعت نیز در سابقه وجودی خود ظهوری مثالی داشته اند زیرا عالم مثال واسطه ظهورآن ها است. بنابراین ارتباط معرفتی با عالم مثال امکان شناخت همه مراتب هستی را برای انسان فراهم می آورد و از آنجا که یکی از قوای ادراکی انسان قوه خیال اوست که خود از سنخ عالم مثال می باشد لذا انسان می تواند با مثال مقید خویش با عالم مثال مطلق ارتباط وجودی ومعرفتی حاصل نماید.
تطور تاریخی و عقیدتی سلسلۀ علاویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۵
۱۹۴-۱۷۳
حوزههای تخصصی:
علاویه عنوان یکی از سلاسل صوفیه شمال آفریقاست که شیخ احمد العلاوی (۱۲۸۶ ۱۳۵۳ق / 1869 1934م ) آن را پس از مرگ استادش بوزیدی بنا نهاد. این سلسله یکی از معروف ترین انشعابات طریقت درقاویه شاذلیه است و با تلاش مشایخ و بزرگان خود همچون احمد العلاوی (مؤسس طریقت) شیخ عده بن تونس، شیخ محمد المهدی بن تونس، خالد بن تونس و نیز انتشار ده ها جلد کتاب و مجله، توانسته است در مناطق مختلفی از جهان رواج پیدا کند. احمد العلاوی طریقت خویش را بر اموری چون تبعیت از کتاب و سنت، سیره خلفای راشدین، تهذیب نفس، آزادی از قیودات شیطان و نیز توجه به عشق، محبت و صداقت در سلوک عرفانی پایه گذاری کرد. از مهم ترین انشعابات علاویه می توان به طریقت مریمیه اشاره کرد که با وفات شیخ احمد العلاوی در سال 1353ق/ 1934م توسط فریتیوف شوآن پایه گذاری شد. همچنین باید طریقت علاویه و مریمیه را دو جریان جدایی طلب از اصل سلسله شاذلیه دانست؛ چراکه به رغم وجود ایرادات موجود در وصایت و اجازه ارشاد از ناحیه مشایخ ایشان، دست به تأسیس طریقتی جدید زده و از اصول قطعی سلسله عبور کرده اند، که در این میان دو مسئله وصایت معنوی و عدم پایبندی به شریعت بیشترین سهم را دراین باره به خود اختصاص داده است.
مقایسۀ زمینه های سلوک عرفانی از دیدگاه علی صفایی حائری و اکهارت تُله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۵
۲۱۶-۱۹۵
حوزههای تخصصی:
علی صفایی حائری، روحانی و متفکر معاصر شیعی، و اکهارت تُله (Eckhart Tolle)، از صاحب نظران مسیحی معنویت در عصر حاضر، در مقام دو اندیشمند پرآوازه درباره زمینه های سلوک عرفانی و چگونگی رفع موانع رشد انسان، آراء و دیدگاه هایی خاص ابراز کرده اند. مقایسه اندیشه این دو شخصیت درباره زمینه های سلوک عرفانی که به دو فرهنگ دینی، فضای فکری، اقلیم جغرافیایی و زبانی متفاوت تعلق دارند، موضوع اصلی این پژوهش است. با اتخاذ رویکردی مقایسه ای، پدیدارشناسانه و فارغ از جانبداری، و از طریق مراجعه به نوشته ها و اظهارات ایشان می توان به جست وجو، کشف و تبیین دیدگاه ها و مقایسه آن ها پرداخت و به نتایجی قابل اعتنا رسید. فرض بر این است که اگرچه این دو در طرح پیش فرض ها نقاط مشترک کمتری دارند، در تشخیص منبع اصلی اختلال در زندگی بشر دارای اتفاق نظرند و در ارائه راه حل هم به نتایجی مشابه رسیده اند. طبق نتایج به دست آمده، به نظر می رسد که علی صفایی حائری در تبیین اندیشه اش به دلیل بسندگی به گزاره های شیعی دچار کلی گویی شده و منظومه فکری او که شامل طرح جامعی از دین می شود، با مؤلفه هایی چون استناد، اصالت، هماهنگی و ارتباط، و ارائه الگویی منحصربه فرد در تاریخ ادیان با تناقض درونی همراه است، حال آنکه اکهارت تُله به راهکارهایی دقیق، بسیار ساده و مؤثر و فارغ از هر فرهنگ و اقلیم خاص دست یافته است.
انسان شناسی عرفانی در اندیشه و آراء علامه حسن زاده آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
انسان کامل نقش محوری در حدوث و بقای عالمِ وجود و استکمال نوعی آن از آغاز تا انجام هستی دارد و صاحب ولایت مطلقه و واسطه فیض در قوس نزول و صعود است. بدین سان اهل معرفت حقیقت محمدیه(ص) را «ام الاسماء» و «ام الاعیان» نامیده اند. شناخت همه جانبه انسان کامل از خاتم الانبیاء (مظهر ختم ولایت کلی بالاصاله) تا خاتم الاوصیاء (جلوه خاتم ولایت کلی به تبعیت) به قدر طاقت بشری امری مهم در نیل به مقام خلافت الهی و ضرورتی اجتناب ناپذیر برای حمل بار امانت خدای سبحان و وصول به مقام ولایت الهیه به شمار می آید. علامه حسن زاده آملی انسان کامل را به صورت جمعِ سالمِ نقل، عقل و کشف و به روشِ ترکیبی قرآن، برهان و عرفان مورد تحقیق و تدقیق قرار داده و بر این باور است که: 1. هرچه از دریای عالم غیب روانه می شود تا به ساحل وجود برسد، صورت آن بر دل انسان کامل پیدا می شود و وی از آن حال خبر دارد و درواقع قلب او مجلای اراده حق تعالی و مجرای فیض ربوبی است. 2. انسان واقعی و حقیقی در عرف عرفان، کسی است که به فعلیت رسیده است و اگرچه این استعداد نوعی در همه آدمیان تعبیه شده و راه رسیدن به ولایت الهیه به روی همگان باز است، در واقعیت همگان بدان دست نمی یابند. بنابراین: 1. انسان در عرف عرفان، انسان به کمال رسیده و فعلیت یافته است. 2. انسان کامل خلیفه الله است و در نظام هستی، هم «خلیفه مطلق» وجود دارد و هم «خلیفه مقید». «خلیفه مطلق» انسان کامل است؛ زیرا متخلق به تمام اسما و صفات الهی است. «خلیفه مقید» هم کسی است که بعضی از اسماء الهیه را در خود دارا بوده و نشان دهنده حق متعال از شئونی خاص و محدود است. 3. عالم ماده امکان استعدادی دارد و موجود مادی توانایی تکاملِ تدریجی خروج از مرتبه نازله به سوی مرتبه کامله (یعنی از نقص به کمال و از قوه محض به سوی کمال مطلق) را داراست. 4. انسان در سیر تکاملی خود، قابلیت آن را دارد که به مرتبه «عقل مستفاد» دست یابد. بدین روی انسان کامل صاحب «مرتبه قلب» است که از منظر حکیمان همان مرتبه «عقل مستفاد» است.
تبیین عقلی نقش قوه خیال در تربیت دینی انسان از منظر حکمت و عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۲
205 - 224
حوزههای تخصصی:
انسان به عنوان موجودی چندبعدی از دیرباز موردتوجه تربیت انبیاء الهی بوده است. شناخت ابعاد وجودی و زوایای نفس او در فرایند تربیت از اهمیت ویژه ای برخورداراست. هرجزئی از اجزای وجودی انسان چه در جسم و چه در نفس دارای کارکَردی برای خود بوده و رسالتی برعهده دارد و انسان در مسیر رشد و تعالی از ظرفیت آن بهره مند می شود. در این میان قوه خیال بیشترین ظهور را در عالم کثرات و در بین مردم دارد. این تحقیق با رویکردی ایجابی به قوه خیال و با روش تحلیلی- توصیفی درصدد تبیین عقلی نقش و جایگاه این قوه در تربیت دینی انسان از منظر حکمت و عرفان اسلامی است. بر این اساس بعد از بررسی حقیقت تربیت دینی و توجه به سطوح مختلف ادارک تصوری وتصدیقی متربی در فرایند تربیت از یک سو و جایگاه خیال به عنوان حدّواسط بین حس و عقل و خصوصیات بارز آن از جمله خلاقیت و محاکات و همچنین ارزش معرفت شناختی ادارکات خیالی به ویژه در تطبیق با عالم خیال منفصل از سوی دیگر، با بهره گیری از آموزه های عرفان و حکمت اسلامی درمقام اثبات عقلی نقش خیال به عنوان نقطه آغازین تربیت دینی انسان است.
مستثنای «صعق» در تفسیر عرفانی آیه 68 سوره زمر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۶
171 - 192
حوزههای تخصصی:
بر اساس آیه 68 سوره زمر، قیامت کبری که واقعه پیش از ورود انسان ها به عالم آخرت و برقراری بهشت و جهنم است، با صعق موجودات اتفاق می افتد. در همین آیه برخی از صعق استثنا شده اند. در معنای صعق حاصل در روز قیامت و استثناشدگان آن، میان مفسران اقوال مختلفی به چشم می خورد. عرفا معنای صعق در این آیه و آیات مشابه را «فنا»ی موجودات دانسته و اشاره کرده اند کسانی که قبلاً به مقام فنا رسیده اند، مستثنای آیه اند. پژوهش حاضر با هدف بررسی مستثنای آیه و با روش توصیفی و تحلیلی در ابتدا به تبیین وحدت معنایی «حالت صعق» - در معنای عرفانی آن- در آیات مختلف پرداخته و علاوه بر آن روشن می سازد که حالت صعق در روز قیامت کبری، در تمام مخلوقات به معنای فناست. سپس در بررسی مستثنای آیه به این نتیجه رسیده است که مخلوقاتی که در عرفان با نام «ارواح مهیمه» شناخته می شوند، مستثنای آیه بوده و انسان هایی که در دنیا به مقام فنا دست یافته اند، مستثنای آیه نیستند.
مفاهیم نمادین نور در دیوان حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷۱
39 - 56
حوزههای تخصصی:
بشر از همان اوان حیات خود بر زمین، با پدیده های رازآمیز بسیاری روبه رو بوده است و یکی از رازآمیزترین این پدیده ها برای او، نور بوده است. نور، نوع زندگی و معماری فضای زیست آدمی را تحت تأثیر قرارداده و افزون بر جنبه مادی و فیزیکی حیات بشر، به تدریج بر جنبه ذهنی و معرفتی وی نیز پرتو افکنده است. در ساحت معرفتی و فلسفی، نور، چشم انداز بحث هایی ظریف را فراروی آدمی گشوده است. در کنار همه این ویژگی ها، نور به عنوان تجلّی زیبایی، در خدمت بیان هنری درآمده و گونه های هنر را از امکانات مادی و بیانی وسیعی بهره مند کرده است. در این مقاله با استفاده از نظریه نماد، کارکردهای نمادین نور و خوشه های تصویری مرتبط با آن یعنی خورشید، آفتاب، شمع، چراغ و ... در دیوان حافظ تبیین می شود. و نیز سعی کردهایم به بررسی لایه ها و وجوه گوناگون نور از قبیل نور نماد حق تعالی، انسان کامل، جهانِ غیب به منزله نور، حضور نور در مکان، خوراک و شراب و تبیین مقوله فنا و بقا در دیوان حافظ با استفاده از پدیده نور بپردازیم تا دریچه ای دیگر برای شناخت کامل تر دیوان این شاعر برجسته گشوده شود.
تحلیل عرفانی داستان موسی و خضر در شعر فارسی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۲
143 - 162
حوزههای تخصصی:
شخصیت های دینی مخصوصاً پیامبران الهی همیشه جایگاه ویژه ای در شعر داشته اند. در این میان، داستان موسی و خضر (علیهما السلام) از جمله داستان هایی است که بر ادبیات فارسی و عربی به ویژه- شعر فارسی- تأثیر به سزایی داشته است. رخدادها، حوادث، صحن ها، پیام ها و رموز داستان این دو بزرگوار، در قالب اینکه موسی (ع) سمبل شریعت گرایی و خضر (ع) نماد پیر طریقت می باشد، در شعر فارسی و عربی تجلّی یافته است. این مقاله، بر آن است که بن مایه عرفانی داستان موسی و خضر (علیهما السلام) را در شعر فارسی و عربی بررسی نماید و رمزها، اشارات و دلالت های معنایی استفاده از داستان موردنظر را در اشعار موردنظر، تحلیل کند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که در شعر فارسی، سیمای این دو بزرگوار، سیمایی عارفانه و تابناک است و داستان آن ها از طریق تأویل، رمز و نمادپردازی محمل اندیشه های والای عرفانی می شود. درحالی که در شعر عربی – که بیشتر شاعران معاصر در مورد آن سخن گفته اند- بن مایه عرفانی این داستان، ماهیتی سیاسی یافته و با موضوع مقاومت پیوندمی خورد. لازم به ذکر است که در شعر معاصر عربی، موسی (ع) سمبل انسان های شریعت گرا معرفی شده که اطلاعی از اوضاع ندارند و همیشه به دنبال پرسش هستند، درحالی که خضر (ع) نماد پیر طریقت و اهل دل است که از عالم غیب خبردارد و موسی (ع) را از سردرگمی ها نجات می دهد.
تجلی حکمت خسروانی «سهروردی» در ذهن و زبان مهدی اخوان ثالث«م امید»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۷۳
261 - 282
حوزههای تخصصی:
حکمت خسروانی با عرفان پیوند تنگاتنگ به عبارتی هم آغوشی دارد. عرفان توان آن را دارد، با مخاطب ارتباط برقرار نماید. در عصر ما در پُرسه زمانی که بشر زیست می کند ، می توان با شناخت عرفان تأثیرپذیری «حکمت خسروانی» را در ذهن و زبان مهدی اخوان ثالث “م امید” پی جُست نمود. علت آن است که اگر باریک شویم «حکمت خسروانی» از بن مایه های پرکاربرد در ادب عرفانی است. اخوان نیز به عنوان یکی از شاعران برجسته معاصر در تمام آنات شعریش ، دین پروری ، وطن دوستی، راست گفتاری، رادمردی، باستان گرایی، به عبارتی اندیشه کهن الگوهای ایرانی «سونَمَون» و اندیشه و فکر ایران شهری موج می زند. این مقاله درنظردارد که «حکمت خسروانی» که آمیزه ای از اسطوره و عرفان اسلامی است را در «ذهن و زبان» مهدی اخوان ثالث “م امید” پی جُست و واکاوی نماید. چراکه در بنیاداندیشی وی، به عنوان یکی از نگین شاعران برجسته معاصر علاقه خاصی به ایران، وطن، «ایران شهری» دارد . در شعرش پیوند نزدیکی وجوددارد . در مقاله تحلیل محتوا به کاربرده شده است تا تبیینی روشن و نو از مفهوم «حکمت خسروانی» که از یکی از عناصر مهم شعر می باشد، در ذهن و زبان اخوان به دست دهیم.
واکاوی قلندریّات و مباحث مربوط به آن در آثار منظوم و منثور شیخ احمد جام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۷۴
141 - 162
حوزههای تخصصی:
شیخ احمد جام از جمله عارفان نامی حوزه خراسان بزرگ است. آثارش به دو دسته منثور و منظوم جای می گیرد. در این پژوهش، مباحث قلندری در آثار منثور و دیوان اشعار بررسی شده است. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه ای انجام شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که بسامد موضوعات قلندری در دیوان اشعار از تنوّع بیشتری برخوردار است و شامل مواردی چون: تظاهر به فسق؛ بی اعتباری دین و ردّ مظاهر شریعت؛ تظاهر به آیین های غیراسلامی؛ تعریض به زاهدان و صوفیان؛ حضور در اماکن بدنام و بی اعتنایی به نام و ننگ می شود. در حالی که شیخ جام در آثار منثور خود تنها به مواردی چون انتقاد از صوفیان مرائی و عاریتی بودن نام جویی اشاره کرده است. در مجموع، تفاوت آشکار سطح ایدئولوژیک آراء شیخ جام در آثار مئنثور و دیوان اشعار، این فرضیّه را تقویّت می کند که این سروده ها منسوب به اوست.