مطالب مرتبط با کلیدواژه

غزلیات بیدل


۱.

قرائت وحدت وجودی از آینه در غزلیات بیدل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: وحدت وجود ابن عربی آینه غزلیات بیدل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۵۵ تعداد دانلود : ۱۰۰۰
هدف مقاله حاضر تبیین یکی از مفاهیم تمثیل «آینه» در غزلیات بیدل و تحلیل پیوند آن با تمثیل های به کار رفته در افکار و آراء ابن عربی است. مسأله اصلی این مقاله بررسی جایگاه آینه در غزلیات بیدل به مثابه منعکس کننده بالاترین نقطه اندیشه عرفانی ابن عربی ،یعنی وحدت وجود است. روشن نمودن این مسأله که بیدل در این چشم انداز تا چه حد، تحت تأثیر آراء و افکار ابن عربی بوده، ضرورت این بررسی را فراهم نموده است. این مقاله به روش کتابخانه ای و تحلیل محتوا انجام گرفته است؛ ابن عربی نقش آدمی به عنوان مرتبه جامع را با یکی از تمثیل ها، یعنی آینه، تبیین میکند و با به کارگیری این تصویر در پی توضیح سرّ «انعکاس حقیقت در آینه خیال» برمیآید. باید توجه داشت که در این تمثیل دو عامل حضور دارد، یکی آینه و دیگری ناظر یا شاهدی که صورت خود را چون شیئ ای در آینه می بیند. در این فرایند انعکاسی، انسان هم حلقه اتصالی و هم عامل شناسایی است، پس هم نماینده آینه و هم عامل شیء مشهود است. آینه، نماد انعکاس پذیری ماهیت هستی و شیء مشهود است و شاهد هم خود الله است. از این رو، ابن عربی انسان را «عین اصل انعکاس» توصیف میکند. بیدل شاعر فارسی زبان و عارف دلباختهی اندیشه عرفانی به خصوص عرفان وحدت وجودی مکتب ابن عربی است و از پیروان و سخنگویان برجسته اندیشه ابن عربی به شمار می رود و یکی از تمثیل های مورد علاقه او نیز آینه است. نتیجه ی بررسی موتیو آینه در غزلیات بیدل، افکار عرفانی او را در مورد خدا، انسان و جهان روشن می سازد، همچنین جایگاه والای او را در میان شاعران سبک هندی و چگونگی پیوند اندیشه هایش با امکانات زبان و تجربه شاعرانه را مشخص می کند.
۲.

دگردیسی های واژگانی در غزلیات بیدل

کلیدواژه‌ها: دگردیسی های واژگانی عبدالقادر بیدل دهلوی غزلیات بیدل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۳ تعداد دانلود : ۱۶۱
انجام پژوهش های زبانی دشوارتر از سایر حوزه های ادبی است، و اگر پژوهش درباره شاعری با عظمت میرزا عبدالقادر بیدل باشد کار دشوارتر خواهد بود. او از شاعرانی است که در دوران بلوغ شعری خویش، به شعرهای کهن خود دست برده و اصلاحاتی در آن ها انجام داده است.  این پژوهش در پی آن است که با در نظر گرفتن نسخه گنج بخش به عنوان منبعی که غزلیات بیدل تا ۵۳ سالگی در آن درج شده است، و مقایسه آن با کتابت همان اشعار در نسخه های خطّی متأخر، سیر شاعرانگی او را از طریق دگردیسی واژگان نشان دهد. کوشش بر این بوده است تا با روش توصیفی-تحلیلی انواع دگردیسی های زبانی انجام شده در غزلیات بیدل در چهار قالب کلیِ  «دگردیسی از طریق حذف واژگان»، «دگردیسی از طریق تغییر واژگان»، «دگردیسی از طریق افزایش واژگان» و «دگردیسی از طریق تغییر کامل یک مصرع» برجسته شود. بایستگی مطالعه درباره مسائل زبانی ادبیات فارسی و جایگاه شامخ میرزا عبدالقادر بیدل در سبک هندی، ضرورت و اهمیت این پژوهش را روشن می کند. یافته های پژوهش نشان می دهد که بیشترین دگردیسی در غزلیات بیدل از طریق تغییر واژگان بوده است و حذف یا افزایش واژگان بسامد چندان زیادی نداشته اند. همچنین در این پژوهش مشخص شد که بیدل با تغییر نگرش نسبت به شعر، واژگان، و تصویرهای شعری توانست خود را از زیر سایه شاعران بزرگ سبک هندی درآورد و جایگاهی ویژه در ادب فارسی داشته باشد.
۳.

تحلیل استعاره شناختی عشق از منظر عرفانی در بعضی از اشعار مثنوی مولوی و غزلیات بیدل دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عشق مثنوی مولوی غزلیات بیدل استعاره شناختی عرفان عاشقانه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۱ تعداد دانلود : ۱۱۷
در نگاه عرفانی، به ویژه عرفان عاشقانه، عشق قطب عالم آفرینش و اساس موضوع و منشأ پیدایش انسان ها و عالم هستی است. خداوند حکم «کُنْتُ کَنزا مَخفّیا فَاَحبَبْتَ اَن اُعْرَف فَخَلَقْتُ الخلَقَ لاُِعرَف» (رجایی بخارایی: 591). دلیل آفرینش آدمی را عشق و عاشقی می داند و شاعران عارف پیشه و اهل عرفان زیباترین و عمیق ترین تعابیر در مختلف کلام و اندیشه را برای عشق بیان کرده اند. مولانا جلال الدین محمد بلخی و عبدالقادر بیدل دهلوی ازجمله عارفان شاعری هستند که عشق را با زیباترین و عمیق ترین تعابیر استعاری به تصویرکشیده و مفهوم سازی نموده اند. مولوی در استعاره های شناختی خود از عشق در قلمرو مبدأ از عناصری مانند آتش، می، جانداری، طبیب، نور، راه، قاتل، سفر و غیره بهره می برد و از این میان سه عنصر آتش، می و جانداربودن عشق بیشترین بسامد را در مثنوی دارد درحالی که بیدل چهره ای انتزاعی تر از عشق نسبت به مولوی ارائه می کند و استعاره های شناختی او شعله، حرف، مکتوب، خورشید، وادی، دُرّ، نقش، انجمن، گنج، اسرار، منزل و غیره است. بیدل هنگام خلق استعاره های شناختی، آگاهانه ابهامی را در کلام خود قرارمی دهد که باعث پیچیدگی ظاهری کلام می شود. امّا با گسترش کلام به کمک کلمات عادی دست به گسترش استعاره خود و تفهیم اندیشه اش می زند و خوشه های تصویری زیبایی را می آفریند. وی عشق را همچون دریا، آفتاب، آب، وادی، سلطان، پهلوان، حکیم، آینه، طریق و غیره می داند.