فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۸۱ تا ۴۰۰ مورد از کل ۳٬۹۴۷ مورد.
جری و تطبیق، روشها و مبانی آن
حوزههای تخصصی:
جری و تطبیق از اقسام تأویل عرفانی است که از ویژگی جهان شمولی و جاودانگی قرآن کریم نشئت می گیرد. جری یعنی تطبیق الفاظ و آیات کلی یا جزئی قرآن بر همة موارد و مصادیقی که تا ابد بر آن الفاظ و آیات انطباق پذیر است. برخی گمان کرده اند جری و تطبیقاتی که در بسیاری از روایات شیعه و تفاسیر روایی شیعه آمده است، تفسیر انحصاری آن آیات است. برخی قرآن پژوهان نیز گمان می کنند تأویل و معانی بطونی قرآن منحصر در جری و تطبیق است. در این نوشتار ضمن پاسخ دادن به این شبهات، اقسام و انواع جری و تطبیق و نیز روش ها، مبانی و آسیب های آن بررسی شده است.
دو ساحت ظاهر و باطن در جهان بینی جلال الدین مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به نظر می رسد از مهم ترین ارکان جهان بینی عرفانی توجه به دو ساحت «ظاهر» و «باطن» واقع است. بر این اساس، هر امر واقعی، اعم از عالم و آدم و حتی حضرت باری تعالی، دارای این دو شأن هستند. علوم ظاهری در پی شناخت ظاهر عالم هستند، اما عرفان کوشش انسان برای راه یافتن به باطن هستی است. این آموزه از ارکان اندیشه عرفانی مولانا جلال الدین بلخی و کلید فهم اندیشه ها و آثارش به ویژه شاهکار او «مثنوی معنوی» است.
هدف این نوشتار، بیان دیدگاه مولوی در این زمینه است و روش آن، استخراج ابیات مربوطه از مثنوی معنوی و شرح و تفسیر آنهاست. دستاورد این تحقیق این است که از نگاه مولوی، عالم، آدم، معرفت، دین، قرآن، عمل انسان و هر حقیقت دیگری دارای ظاهر و باطن یا بطونی است و معرفت اصیل، رسیدن به آن بطون است. دین داری و دین ورزی عارفانه کشف جغرافیای باطن و زیستن در آن است.
قلندریات در شعر عرفانی فارسی از سنایی به بعد
منبع:
معارف ۱۳۷۵ شماره ۳۷
حوزههای تخصصی:
«جان و جهان» کیست یا چیست؟
منبع:
معارف ۱۳۷۵ شماره ۳۸
حوزههای تخصصی:
شیطان شناسی (سخنرانی مکتوب)
منبع:
مبلغان ۱۳۸۷ شماره ۱۰۴
حوزههای تخصصی:
اسرار حج
اکسیر العارفین
منبع:
معارف ۱۳۶۳ شماره ۲
رابطه مشیت الهی با هدایت و ضلالت انسانهادر عرفان محیی الدین ابن عربی
حوزههای تخصصی:
مشیت الهی و ارتباط آن با مسئله هدایت و ضلالت آدمیان از جمله مهمترین مسائلی است که اذهان اندیشمندان دینی را به خود متوجه نموده است. پژوهش حاضر جستاری است در اندیشه های عرفانی محیی الدین ابن عربی عارف نامدار قرن هفتم هجری جهت یافتن پاسخ این مسئله براساس اصول ومبانی فکری عقیدتی او. در این تحقیق پس از تعریف اعیان ثابته، اهمیت و نقش آن در مشیت الهی بیان گردیده و مسئله تابعیت مشیت خداوند از علم او و در نهایت اعیان ثابته و احدیه التعلق بودن مشیت الهی تبیین و تحلیل گردیده است و سپس به این نتیجه می رسد که آنچه در عالم وجود حاصل است برحسب عین ثابت ممکنات می باشد و هر عینی را استعدادی است ذاتی و لایتغیر. همه ممکنات مطیع نظام تکوین و مشیت الهی هستند و اراده و مشیت الهی نیز تنها به خواست و استعداد ذاتی ممکن تعلق می گیرد.
سنت و مدرنیته در عرفان مولانا
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به ارتباط عرفانِ مولانا با دیدگاه های سنت گرایانه و تجدد گرایانه و مدرنیته پرداخته شده و ادعا دارد که عرفان نردبان آسمان است اما چنین نیست که هیچ نسبتی با اندیشه های جدید و مدرن نداشته باشد؛ به ویژه درعرفان مولانا که پیامی نوین برای انسان دارد، ازنظر مبانیِ فکری نزدیکی های فراوانی با مدرنیته دیده می شود و بلکه از دیدگاهی با مبانی فراتجددگرایی یا پست مدرنیسم نیز هم اندیشی هایی دارد. مولانا علم گرایی و عقل گرایی به معنای کلی را تبلیغ می کند و از تقلید و تعصب بازمی دارد، به فلسفه عشق و زیبایی معتقد است و از کثرت گرایی، وحدت ادیان، تساهل و تسامح و احترام به مخالفان جانبداری می نماید.
مضامین مشترک عرفانی شیخ شهاب الدین سهروردی و عین القضات همدانی
حوزههای تخصصی:
شیخ شهاب الدین سهروردی و عین القضات همدانی، نام هایی نا آشنا نیستند؛ سهروردی را با حکمت اشراق می شناسیم، حکمتی که نور و روشنایی به ارمغان آورد و با امتزاج حکمت ایران باستان و حکمت اسلامی ؛طرحی نو درانداخت و آن دیگری را با کتاب شور انگیز تمهیدات و با سخنان ناب و اندیشه های زلال؛ اما آنچه مهم تر از هر چیز دیگر است و این دو انسان دلباخته را در کنار هم می نشاند، شهادت خونبار آنهاست. چرا که هر دو جان بر سر یک راه نهادند و هر دو قربانی جهل صاحبان زمانه خود شدند. هر چند عین القضات(م. 492هـ .ق، ف. 525 ) و سهروردی (م. 549، 587 ) بیش از نیم قرن از هم فاصله زمانی داشتند، اما با مطالعه آثار آنها می توان به مشترکاتی در اندیشه های عرفانی آن دو دست یافت. این پژوهش بر آن است تا ابتدا با مقدمه ای کوتاه شیخ اشراق را در دیار عرفان و تصوف شناسائی نماید* ، آن گاه شماری از مضامین مشترک عرفانی آن دو شیخ شهید را مورد بحث و بررسی قرار دهد.
هویت دینی یا هویت های دینی
حوزههای تخصصی:
بحث هویت و مسائل مربوط به آن امروزه در نزد دانشمندان علوم انسانی و اجتماعی جایگاه ویژه ای دارد. بحران هویت، تعارض هویت، تغییر هویت و مشکلات ناشی از آنها، زیر مجموعه مبحث هویت است. دین (در این مقاله مشخصاً دین اسلام) به عنوان یکی از مؤلفه های اساسی تمدن بشری نقش اساسی در تکوین هویت انسان ها دارد. تحلیل هویت دینی و ویژگی های انسان دیندار یکی از بایسته های پژوهشی در قلمرو دین پژوهی است. تاثیر دین در منش آدمی و آثار و نتایج آموزه های دینی در زندگی انسان ها همواره یکسان تلقی نشده است. این نوشتار به تحلیل نوع فهم از دین و تاثیر آن بر هویت انسان می پردازد. بر این مبنا، تنوع نگاه به دین، تنوع هویت دینی را در پی خواهد داشت. در یک نگاه کلی چهار رهیافت عمده در تحلیل هویت دینی بر شمرده شده است: رهیافت فقهی، رهیافت اخلاقی، رهیافت ایدئولوژیک و رهیافت عرفانی. حیات انسان دیندار بر مبنای هر یک از رهیافت های فوق واجد ویژگی های خاصی است که در این مقاله به تحلیل آن ویژگی ها و لاجرم تفاوت هویت های دینی مبتنی بر آنها پرداخته شده است.
بررسی اصول و مبانی تأویل عرفانی از منظر روایات
حوزههای تخصصی:
اهل معرفت برای تفسیر کریمه های وحی از روشی ویژه بهره می برند که از آن در مجامع علمی با نام های گوناگونی همچون تفسیر عرفانی، تفسیر شهودی و تفسیر رمزی یاد می شود. تفسیر عرفانی یا همان تأویل، در کنار تفسیر ظاهری، روشی برای رسیدن به لایه های باطنی کلام وحی است. در میان نظریات گوناگونی که دربارة معنای تأویل قرآن مطرح می شود، اهل معرفت شبیه ترین نظریات را به سخنان اهل بیت دارند.
تأویل عرفانی انواعی دارد که تأویل طولی و عرضی از جملة آنهاست. هریک از این دو نوع تأویل اصول و مبانی گوناگونی دارند. اهل بیت در اثنای سخنانشان به برخی از این روش ها، اصول و مبانی تفسیر باطنی قرآن اشاره می کردند و در تفسیر و تأویل کریمه های قرآنی آنها را جاری می ساختند، لیکن گروهی از محققان به سبب آشنانبودن با اصول و مبانی تفسیر عرفانی، این نوع تفسیر را با روش و مبانی تفسیری اهل بیت مخالف می پندارند. در این نوشتار بر آن شدیم تا با بررسی برخی روایات که دربردارندة موضوع تأویل اند، و نیز تطبیق مبانی و روش های تفسیر عرفانی با مبانی و روش های تفسیری اهل بیت، این پندار را بزداییم.
ولایت و هستی شناسی اسلامی (Walåyah and Islamic ontology)
حوزههای تخصصی:
در مقالهٴ حاضر نویسنده بر آن است که نقش مفهوم «ولایت» در فلسفه وحدت وجود را توضیح دهد. «ولایت» در نظام فلسفی نظریهٴ اسلامی درباره وجود، حضوری عمیق دارد و علاوه براین، جنبهٴ فعّال این مفهوم، فلسفه وجود اسلامی را به حرکت درآورده و در طول تاریخ، تفکّر فلاسفه اسلامی را تحریک کرده است. مفهوم «ولایت» از سنّت فلسفی اسلام جدائی ناپذیر است و در سنّت های فلسفی دیگر دیده نمی شود.
بنابراین، بررسی فلسفی مفهوم «ولایت» ما را یاری می دهد نسبت به ماهیّت تفکّراسلامی دیدی درست حاصل کنیم.
بررسی و تحلیل ماهیت درد و رنج در مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی اجمالی اندیشه مولوی نشان می دهد انسان شناسی به نسبت حوزه های دیگر معرفت شناسی همچون خداشناسی، هستی شناسی و... مهم ترین لایه از لایه های معرفتی مثنوی معنوی است. از میان مجموعه ساحت های انسان شناسی نیز می توان ساحت مربوط به روان شناسی انسان راـ در لایه های عقیدتی ـ معرفتی، احساسی ـ عاطفی، ارادی(نیازها و خواسته ها)، گفتاری و کرداری ـ مهم ترین ساحت از ساحت های انسان شناسی مثنوی تلقی کرد. با توجه به این اصل، یکی از مهم ترین ساحت های روان شناختی انسانی در همه لایه ها به ویژه لایه احساسی ـ عاطفی و عقیدتی ـ معرفتی مسئله درد و رنج انسان است که یکی از مهم ترین وجوه تراژیک زندگی انسان هاست. در این مقاله، نویسنده سعی کرده است بعد از بررسی ابعاد مختلف این مسئله و ماهیت و مفهوم درد و رنج در نظام حاکم بر اندیشه و زبان مولوی، مجموعه دیدگاه او را در مثنوی در چهار حوزه معناشناسی، وجودشناسی، غایت شناسی و شأن اخلاقی درد و رنج، طبقه بندی، بررسی و تحلیل کند. بررسی این حوزه ها نشان می دهد که مولوی به همه حوزه های یاد شده اهتمام ورزیده است؛ اگرچه در عمل و در مقام تبیین و تفسیر مسئله به وجودشناسی درد و رنج توجه بیشتری کرده است.