اسرار حج
آرشیو
چکیده
متن
حرکت میهمانان و زوار بیتالله الحرام از سراسر جهان به عشق دیدار خانه معشوق و کعبه آمال و اجتماع آنان در سرزمین وحى در ماه ذىحجه پاسخ به دعوت شیخالانبیاء «ابراهیم خلیل الرحمان» است.
این اجتماع بزرگ چیزى جز جلوه امت واحده نیست که خدا را حاکم بر دل و گل خود و همه جهانیان مىدانند، اینان در ایام حجبا اعمال عرفانى حج فانى در حق مىگردند تا پس از برگشت از حج مردم جهان را به خدا نزدیک کنند و جهان را خدایى نمایند.
مرحوم سید عبدالله شبر این عارف نامدار در کتاب «الاخلاق» بیان اسرار و راز و رمز حج را با تکیه بر روایت فوق در هفده فصل چنین مطرح مىنماید:
1 - نیتحج و زیارت خانه خدا
کسى که تصمیم حج و زیارت بیتالله الحرام را دارد، باید بداند که حجخانه او کارى والامرتبه است پس باید خشنودى خداوند و تقرب به او را در نظر بگیرد و از ریاکارى دورى جوید، در غیر این صورت تنها اموالش را نابود کرده و غیر از خستگى و گناه چیزى نصیبش نشده است.
قبل از سفر به خانه حق باید هر آنچه را با ستم از مردم گرفته برگرداند و بازگشتى حقیقى کند و بر پروردگارش با دامن آلوده به گناه وارد نشود. در سفر به سوى بیتالله سفر به سوى جهان آخرت را به یادآورد، بلکه آن را به سفر آخرت تبدیل کند.
2 - توشه راه
زائر خانه خدا باید بداند سفرى طولانىتر از این خواهد داشت که نیاز بیشترى به ذخیره کردن اعمال صالح و نیکو دارد و باید توجه کند مفاسدى همچون تظاهر به ریا، حج او را که ذخیره سفر عظیمى است، ممکن است نابود کند.
3 - وسیله سفر
باید شکرگزار صاحبخانه باشد که وسیله سوارى برایش فراهم کرده است تا بارهاى سنگین او را منتقل کند وگرنه خود باید بارش را به دوش مىکشید. باید یادآور مرکبى شود که او را به جهان آخرت منتقل مىکند و آن مرکب جنازه اوست. پس تعجب و شگفتى از کسى است که براى سفر مشکوک «آیا بتواند برود و یا نه» خود را آماده مىکند ولى براى سفر یقینى «مرگ» هیچگونه آمادگى ندارد.
4 - خرید لباس احرام
به هنگام خرید لباس احرام - دو قطعه پارچه ساده ندوخته - به یاد کفن و پیچیده شدن در آن بیافتد، او که به زودى با دو قطعه لباس احرام در نزدیکى بیتالله الحرام سراسر وجودش را مىپوشد - یکى را لنگ و دیگرى را رداء و حوله خویش قرار مىدهد - چه بسا اجل مهلت ندهد و سفرش را به پایان نرساند و با همین دو قطعه لباس احرام خدایش را ملاقات کند. پس همانطور که براى ملاقات خانه خدا لباسى را بر تن مىکند که مناسب خانه الهى و مخالف تزیینات دنیوى است، بداند که بعد از مرگ با همینگونه لباس به ملاقات صاحبخانه مىرود. این دو لباس - احرام و کفن - چقدر شبیه یکدیگرند.
5 - بیرون رفتن از شهر و دیار
سالک به سوى بیتالله الحرام وقتى از شهر جدا مىشود باید توجه کند که سوى خداوند منان مىرود. پس توجه کند که در این سفر چه خواستهاى دارد؟! و به کجا رو مىبرد؟! و چه کسى را مىخواهد زیارت کند؟!
و نیز به یاد سفر آخرت بیفتد که وابستگانش را براى همیشه رها مىکند.
6 - پیمودن صحراها و کوهستانها
زائر از صحراها و کوهها عبور مىکند تا به میقات برسد، باید سفر خویش را پس از خروج از دنیا تا به میقات قیامت رسیدن را تصور کند و بداند که در این میان منزلگاههاى وحشتزا و درخواستهاى گوناگون وجود دارد. آنان که بین راه مانع وى مىشوند همانند نکیران و منکرانند و درندگان صحرایى و ... خانه قبرند و تنهایى زائر در راه، تنهایى ترسناک خانه قبر و سختیهاى آنجاست پس جهت راه خویش و زاویههاى پرپیچ و خطرناک قبر تا قیامت توشه و ذخیرهاى را فراهم کنید و با خود همراه داشته باشید.
7 - احرام بستن و گفتن تلبیه در میقات
حاجى و معتمر خانه کعبه باید بداند تلبیه به معناى پاسخگویى به دعوت خدا است او امیدوار به پذیرش خویش باشد و از سوى دیگر ترس آن را داشته باشد که از جانب حق ندایى برآید «لا لبیک و لا سعدیک»، تو را نپذیرفتهام و سعادت از آن تو نیست.
پس زائر در میقات بین خوف و رجاء در برابر خدا مىایستد، تلبیه گفتن شروع و نقطه آغازین سیر الى الله است که جایگاهى عظیم و بزرگ دارد.
امام چهارم زینالعابدین(ع) چون به میقات آمد تا لباس احرام بپوشد، مرکب خویش را تا نگه داشت، چهرهاش زرد گشت و حالت مادى وى تغییر کرد، لرزه بر اندام مبارکش افتاد و نتوانست ذکر شریف تلبیه را بر زبان جارى کند فرمود: «من مىترسم پروردگارم بگوید: «لا لبیک و لا سعدیک» با تامل و زارى بسیار چون ذکر تلبیه را بر زبان جارى کرد، بیهوشى و غش بر آن حضرت عارض گشت و از روى مرکب به زمین افتاد، این حالتبراى آن بزرگوار تا پایان مراسم حج فراوان پیش مىآمد.
8 - ورود به شهر مکه
به هنگام ورود به شهر مکه باید توجه نمود که به پایان حرم الهى رسیده است امیدوار شود که از عذاب و عقاب الهى در امان مىگردد و در عین حال این اضطراب را داشته باشد که اهلیت نزدیکى به حرم را پیدا نکرده باشد و بدین سبب او منفور نزد خدا باشد، پس امیدش در هر حال نزدیکى به صاحب خانه باشد که کرامت او شامل همه خواهد شد. او حق زائرش را مراعات مىکند و کسى را که در جوار خانهاش قرار گرفتشریف و بزرگ مىشمارد.
9 - نگاه به خانه کعبه
زائر خانه خدا به هنگام ورود به مسجدالحرام و نگاه به کعبه عظمت صاحب خانه را با دل و جان درک کند و خود را در حضور او ببیند و امیدوار به ملاقات حضرت احدیت در آخرت باشد همانطورى که در دنیا زیارت کعبه نصیبش گردید. و نیز در آن لحظه حرکت مردم در صحنه قیامت و رفتن آنان را به سوى بهشت تصور کند که به بعضى اجازه ورود داده مىشود و برخى را مانع مىگردند.
10 - طواف کعبه
حاجى به هنگام طواف خود را همانند فرشتگانى که در اطراف عرش الهى طواف مىکنند بداند و توجه کند که هدف از طواف ابتداء تا انتهاءاش گردش دل و قلب به دور صاحب خانه است از اینرو با نام خداوند از حجرالاسود شروع مىکند و بدان نیز ختم مىنماید.
11 - لمس حجرالاسود
آنگاه که دستبر روى حجرالاسود مىکشد و آن را مىبوسد باید بداند که با خداى کعبه بیعت مىکند تا از هر عملى که معصیت او را به دنبال دارد دورى کند و تصمیم بر وفاى به عهدش را داشته باشد، زیرا هر کس از بیعتبا صاحب کعبه تخلف ورزد دچار خشم و عذابش خواهد شد.
«حجرالاسود دستخداوند در روى زمین است مردمى که با آن مصافحه مىکنند و آن لمس را مىنمایند گویا دستخدا را لمس کردهاند همانند شخصى که دستبرادرش را گرفته و کف در کف او نهاده است.»
12 - گرفتن پرده کعبه و تمسک جستن به ملتزم
بعد از لمس و بوسیدن حجرالاسود با اشتیاق و رغبتبیشتر به دیوار کعبه نزدیک شو و بدنت را بدان مماس گردان به امید حفاظت و دورى از آتش جهنم; زیرا هر جزئى از بدن که به کعبه بچسبد از عذاب الهى مصون خواهند ماند، پس خود را به پرده کعبه بیاویز و بیشترین رعایت را طلب مغفرت و آمرزش گناهان و ایمنى از عذاب جهنمش قرار ده همانند خطاکارى که دامن بزرگترى را گرفته و با التماس و تضرع و درخواست عفو و بخشش رضایت آن بزرگتر را به دست مىآورد و آینده خویش را بیمه مىنماید.
13 - سعى بین دو کوه صفا و مروه
مهمان خانه خدا هنگام سعى بین صفا و مروه خود را همانند شخصى مىبیند که در آستانه سلطانى در تردد است و انتظار ملاقات با او را دارد این تردد از آن جهت است که مىخواهد اخلاص خویش را اثبات کند و رضایت و لطف را جلب کند در عین حال نمىداند او را به حضور مىپذیرد یا نه. پس رفت و آمد خویش را تکرار مىکند و چون خود صاحبخانه هفت مرتبه را معین کرده استبر هفتمین بار بسنده مىکند، در هر صورت سعىکننده بین صفا و مروه خود را بین دو کفه ترازو در صفحه قیامت مىبیند کوه صفا را کفه حسنات و مروه را کفه سیئات مىپندارد پس رفت و آمد بین آن دو براى آن است که ببیند کدامین کفه بر دیگرى برترى دارد؟ عذاب بر غفران و یا غفران و آمرزش بر عذاب؟
14 - وقوف در سرزمین عرفات
اجتماع عظیم انسانهاى خداجو، مناجات و فریاد و ناله، از هر قوم و ملتى و نیز رفت و آمدهاى بسیار زیاد به سوى مشاعر الهى همچون جبلالرحمة و مسجد نمره و ... با توجه به اختلاف آراء پیشوایان مذاهب و پیروان آنان اعجاب انسان را برمىانگیزاند، او خداجویان را در اداء این واجب الهى در سرزمین عرفات مىبیند، این صحنه بزرگ حاجى را به یاد صحنه قیامت مىاندازد، او اجتماع انسانهاى آغازین و آخرین را به همراهى انبیاء بزرگوار تصور مىکند و گویا مىبیند چگونه هر امتى به دنبال امام خویش است تا او را شفاعت کند.
آن هنگام با چنین تصورات زیبایى قلب شکسته خویش به خداى خود توجه پیدا مىکند و اعمال تو را در جمله قبول شدگان قرار مىدهد دعاهایت را مستجاب و مقبول مىگرداند و رحمتش را بر تو نازل مىکند، آرمانهاى مقدست تحقق مىیابد پس موقف عرفات از مواقف شریفهاى است که انسان خداجو در آن مکان عظمتشرافت و بزرگى را به دست مىآورد.
15 - وقوف در مزدلفة «مشعرالحرام»
ورود در مشعرالحرام - که جزء حرم مکى است - بعد از برون رفتن از حرم و قرقگاه الهى و اجازه مجدد صاحب خانه جهت داخل شدن در حرم او رحمتبازیافته دیگرى است، زیرا سرزمین عرفات خارج از محدوده حرم امن است و مشعرالحرام جزء حرم امن مىباشد در این سرزمین، بر دربهاى رحمتخداوند نزدیک گشتهاى، نسیم لطف و رحمت و مهربانى او بر تو بار دیگر مىوزد.
16 - رمى جمره عقبه
در سرزمین منىسرزمین منى جاى اطاعت محض در برابر خالق و آفریدگار است. زائر باید اظهار بندگى کند و طوق عبودیت را بر گردن نهد و هیچگونه وسوسهاى را از ناحیه عقل و اندیشه و نفس نپذیرد. خود را در جایگاه ابوالانبیاء ابراهیم خلیل مىبیند، زیرا که شیطان خواستحج او را در این مکان ناخالص کند و او را گرفتار هواى نفسانى نماید. اما خدا فرمان داد تا شیطان را از خود براند. او هم با سنگ شیطان را از خویش دور کرد و ریشههاى وسوسه شیطانى را خشکانید.
17 - قربانى در منى
انجام قربانى چیزى جز اظهار اطاعت محض و تسلیم در برابر خداوند نیست. حاجى امیدوار است که در برابر هر جزئى از قربانى بتواند جزئى از بدن خویش را از آتش عذاب الهى برهاند و به وعدههاى نیکوى خداوند دستبیابد، مسلم هر چه تعداد قربانى بیشتر شود و خود قربانى از قوت بیشترى برخوردار باشد تاوان بیشترى را در برابر آتش جهنم خواهد پرداخت.
مرحوم شبر در کتاب خود دو فصل دیگر در زیارت مدینه رسول الله(ص) دارد که با آوردن آن اسرار و معارف مناسک را از دیدگاه آن عارف آگاه به پایان مىرسانیم:
1 - دیدار از شهر پیامبر خدا
آنگاه که از مکه معظمه بازگشتى و به دیدار مدینه منوره پرداختى چون چشمتبر دیوارهاى شهر مدینه افتاد، به یاد آور که این همان مدینهاى است که خداوند آن را براى پیامبرش انتخاب کرد تا بعد از هجرت در آنجا سکنى گزیند، همان شهرى است که پیامبر(ص) واجبات الهى و سیره خویش را در آنجا به اجرا گذاشت. در آن شهر مبارزات و مجاهدتهاى زیادى را علیه دشمن انجام داد. دین و شریعتخویش را کامل نمود و در آنجا به ملاقات پروردگارش شتافت و آرامگاه شریفش مزار همگان گردید. در وقت ورود به شهر پیامبر توجه داشته باش که قدم خویش را در جایگاه قدمهاى پیامبر خدا(ص) گذاردهاى و به هنگام تردد در این شهر نقطهاى را پا نمىگذارى مگر اینکه در آنجا قدمهاى مبارک پیامبر نهاده شده است پس با آرامش قدم بردار و راه رفتن و قدم زدن حبیب خدا را در آن کوچهها یادآور شو، آرامش آن حضرت را از یاد مبر و از اعمال زشت و ناروا پرهیز کن، زیرا زحمات تو را از بین مىبرد پس حریم باعظمتش را عزیز دار و همانند یارانش در برابر او با نرمش و آرامى سخن بگوى.
2 - زیارت پیامبر خدا(ص) و ائمه معصومین(ع)
زائر پیامبر خدا و ائمه بقیع - علیهم صلوات الله - به هنگام ورود به حرم لازم استبا طهارت خاضعانه و خاشعانه در برابر قبر و ضریح آنان بایستد و آنان را همانند زمان حیاتشان زیارت کند و زیاد به قبور متبرکه آنان نزدیک نگردد همانگونه که در زندگى آنان به خود اجازه نزدیک شدن زیاد را به آنان نمىدادى.
توجه داشته باش آنان از حضور تو آگاه هستند ایستادن، نشستن و زیارت تو را مىبینند، سلام و درود تو را دریافت مىدارند و به جاى خود مىرسانند پس آنان را زنده در آرامگاه خویش بدان و آنگونه زیارت کن که در حال حیاتشان به خدمت رسیدهاى، مقام والایشان را در ذهن خود تصور کن کلمات زیبا و موعظههاى شیرین و دلنشین و نصیحتهاى شفابخششان را به یادآور و همه را به گوش جان بشنو، زیرا که هدایتشان سعادتبخش و آرامش آفرین بوده و خواهد بود.
این اجتماع بزرگ چیزى جز جلوه امت واحده نیست که خدا را حاکم بر دل و گل خود و همه جهانیان مىدانند، اینان در ایام حجبا اعمال عرفانى حج فانى در حق مىگردند تا پس از برگشت از حج مردم جهان را به خدا نزدیک کنند و جهان را خدایى نمایند.
مرحوم سید عبدالله شبر این عارف نامدار در کتاب «الاخلاق» بیان اسرار و راز و رمز حج را با تکیه بر روایت فوق در هفده فصل چنین مطرح مىنماید:
1 - نیتحج و زیارت خانه خدا
کسى که تصمیم حج و زیارت بیتالله الحرام را دارد، باید بداند که حجخانه او کارى والامرتبه است پس باید خشنودى خداوند و تقرب به او را در نظر بگیرد و از ریاکارى دورى جوید، در غیر این صورت تنها اموالش را نابود کرده و غیر از خستگى و گناه چیزى نصیبش نشده است.
قبل از سفر به خانه حق باید هر آنچه را با ستم از مردم گرفته برگرداند و بازگشتى حقیقى کند و بر پروردگارش با دامن آلوده به گناه وارد نشود. در سفر به سوى بیتالله سفر به سوى جهان آخرت را به یادآورد، بلکه آن را به سفر آخرت تبدیل کند.
2 - توشه راه
زائر خانه خدا باید بداند سفرى طولانىتر از این خواهد داشت که نیاز بیشترى به ذخیره کردن اعمال صالح و نیکو دارد و باید توجه کند مفاسدى همچون تظاهر به ریا، حج او را که ذخیره سفر عظیمى است، ممکن است نابود کند.
3 - وسیله سفر
باید شکرگزار صاحبخانه باشد که وسیله سوارى برایش فراهم کرده است تا بارهاى سنگین او را منتقل کند وگرنه خود باید بارش را به دوش مىکشید. باید یادآور مرکبى شود که او را به جهان آخرت منتقل مىکند و آن مرکب جنازه اوست. پس تعجب و شگفتى از کسى است که براى سفر مشکوک «آیا بتواند برود و یا نه» خود را آماده مىکند ولى براى سفر یقینى «مرگ» هیچگونه آمادگى ندارد.
4 - خرید لباس احرام
به هنگام خرید لباس احرام - دو قطعه پارچه ساده ندوخته - به یاد کفن و پیچیده شدن در آن بیافتد، او که به زودى با دو قطعه لباس احرام در نزدیکى بیتالله الحرام سراسر وجودش را مىپوشد - یکى را لنگ و دیگرى را رداء و حوله خویش قرار مىدهد - چه بسا اجل مهلت ندهد و سفرش را به پایان نرساند و با همین دو قطعه لباس احرام خدایش را ملاقات کند. پس همانطور که براى ملاقات خانه خدا لباسى را بر تن مىکند که مناسب خانه الهى و مخالف تزیینات دنیوى است، بداند که بعد از مرگ با همینگونه لباس به ملاقات صاحبخانه مىرود. این دو لباس - احرام و کفن - چقدر شبیه یکدیگرند.
5 - بیرون رفتن از شهر و دیار
سالک به سوى بیتالله الحرام وقتى از شهر جدا مىشود باید توجه کند که سوى خداوند منان مىرود. پس توجه کند که در این سفر چه خواستهاى دارد؟! و به کجا رو مىبرد؟! و چه کسى را مىخواهد زیارت کند؟!
و نیز به یاد سفر آخرت بیفتد که وابستگانش را براى همیشه رها مىکند.
6 - پیمودن صحراها و کوهستانها
زائر از صحراها و کوهها عبور مىکند تا به میقات برسد، باید سفر خویش را پس از خروج از دنیا تا به میقات قیامت رسیدن را تصور کند و بداند که در این میان منزلگاههاى وحشتزا و درخواستهاى گوناگون وجود دارد. آنان که بین راه مانع وى مىشوند همانند نکیران و منکرانند و درندگان صحرایى و ... خانه قبرند و تنهایى زائر در راه، تنهایى ترسناک خانه قبر و سختیهاى آنجاست پس جهت راه خویش و زاویههاى پرپیچ و خطرناک قبر تا قیامت توشه و ذخیرهاى را فراهم کنید و با خود همراه داشته باشید.
7 - احرام بستن و گفتن تلبیه در میقات
حاجى و معتمر خانه کعبه باید بداند تلبیه به معناى پاسخگویى به دعوت خدا است او امیدوار به پذیرش خویش باشد و از سوى دیگر ترس آن را داشته باشد که از جانب حق ندایى برآید «لا لبیک و لا سعدیک»، تو را نپذیرفتهام و سعادت از آن تو نیست.
پس زائر در میقات بین خوف و رجاء در برابر خدا مىایستد، تلبیه گفتن شروع و نقطه آغازین سیر الى الله است که جایگاهى عظیم و بزرگ دارد.
امام چهارم زینالعابدین(ع) چون به میقات آمد تا لباس احرام بپوشد، مرکب خویش را تا نگه داشت، چهرهاش زرد گشت و حالت مادى وى تغییر کرد، لرزه بر اندام مبارکش افتاد و نتوانست ذکر شریف تلبیه را بر زبان جارى کند فرمود: «من مىترسم پروردگارم بگوید: «لا لبیک و لا سعدیک» با تامل و زارى بسیار چون ذکر تلبیه را بر زبان جارى کرد، بیهوشى و غش بر آن حضرت عارض گشت و از روى مرکب به زمین افتاد، این حالتبراى آن بزرگوار تا پایان مراسم حج فراوان پیش مىآمد.
8 - ورود به شهر مکه
به هنگام ورود به شهر مکه باید توجه نمود که به پایان حرم الهى رسیده است امیدوار شود که از عذاب و عقاب الهى در امان مىگردد و در عین حال این اضطراب را داشته باشد که اهلیت نزدیکى به حرم را پیدا نکرده باشد و بدین سبب او منفور نزد خدا باشد، پس امیدش در هر حال نزدیکى به صاحب خانه باشد که کرامت او شامل همه خواهد شد. او حق زائرش را مراعات مىکند و کسى را که در جوار خانهاش قرار گرفتشریف و بزرگ مىشمارد.
9 - نگاه به خانه کعبه
زائر خانه خدا به هنگام ورود به مسجدالحرام و نگاه به کعبه عظمت صاحب خانه را با دل و جان درک کند و خود را در حضور او ببیند و امیدوار به ملاقات حضرت احدیت در آخرت باشد همانطورى که در دنیا زیارت کعبه نصیبش گردید. و نیز در آن لحظه حرکت مردم در صحنه قیامت و رفتن آنان را به سوى بهشت تصور کند که به بعضى اجازه ورود داده مىشود و برخى را مانع مىگردند.
10 - طواف کعبه
حاجى به هنگام طواف خود را همانند فرشتگانى که در اطراف عرش الهى طواف مىکنند بداند و توجه کند که هدف از طواف ابتداء تا انتهاءاش گردش دل و قلب به دور صاحب خانه است از اینرو با نام خداوند از حجرالاسود شروع مىکند و بدان نیز ختم مىنماید.
11 - لمس حجرالاسود
آنگاه که دستبر روى حجرالاسود مىکشد و آن را مىبوسد باید بداند که با خداى کعبه بیعت مىکند تا از هر عملى که معصیت او را به دنبال دارد دورى کند و تصمیم بر وفاى به عهدش را داشته باشد، زیرا هر کس از بیعتبا صاحب کعبه تخلف ورزد دچار خشم و عذابش خواهد شد.
«حجرالاسود دستخداوند در روى زمین است مردمى که با آن مصافحه مىکنند و آن لمس را مىنمایند گویا دستخدا را لمس کردهاند همانند شخصى که دستبرادرش را گرفته و کف در کف او نهاده است.»
12 - گرفتن پرده کعبه و تمسک جستن به ملتزم
بعد از لمس و بوسیدن حجرالاسود با اشتیاق و رغبتبیشتر به دیوار کعبه نزدیک شو و بدنت را بدان مماس گردان به امید حفاظت و دورى از آتش جهنم; زیرا هر جزئى از بدن که به کعبه بچسبد از عذاب الهى مصون خواهند ماند، پس خود را به پرده کعبه بیاویز و بیشترین رعایت را طلب مغفرت و آمرزش گناهان و ایمنى از عذاب جهنمش قرار ده همانند خطاکارى که دامن بزرگترى را گرفته و با التماس و تضرع و درخواست عفو و بخشش رضایت آن بزرگتر را به دست مىآورد و آینده خویش را بیمه مىنماید.
13 - سعى بین دو کوه صفا و مروه
مهمان خانه خدا هنگام سعى بین صفا و مروه خود را همانند شخصى مىبیند که در آستانه سلطانى در تردد است و انتظار ملاقات با او را دارد این تردد از آن جهت است که مىخواهد اخلاص خویش را اثبات کند و رضایت و لطف را جلب کند در عین حال نمىداند او را به حضور مىپذیرد یا نه. پس رفت و آمد خویش را تکرار مىکند و چون خود صاحبخانه هفت مرتبه را معین کرده استبر هفتمین بار بسنده مىکند، در هر صورت سعىکننده بین صفا و مروه خود را بین دو کفه ترازو در صفحه قیامت مىبیند کوه صفا را کفه حسنات و مروه را کفه سیئات مىپندارد پس رفت و آمد بین آن دو براى آن است که ببیند کدامین کفه بر دیگرى برترى دارد؟ عذاب بر غفران و یا غفران و آمرزش بر عذاب؟
14 - وقوف در سرزمین عرفات
اجتماع عظیم انسانهاى خداجو، مناجات و فریاد و ناله، از هر قوم و ملتى و نیز رفت و آمدهاى بسیار زیاد به سوى مشاعر الهى همچون جبلالرحمة و مسجد نمره و ... با توجه به اختلاف آراء پیشوایان مذاهب و پیروان آنان اعجاب انسان را برمىانگیزاند، او خداجویان را در اداء این واجب الهى در سرزمین عرفات مىبیند، این صحنه بزرگ حاجى را به یاد صحنه قیامت مىاندازد، او اجتماع انسانهاى آغازین و آخرین را به همراهى انبیاء بزرگوار تصور مىکند و گویا مىبیند چگونه هر امتى به دنبال امام خویش است تا او را شفاعت کند.
آن هنگام با چنین تصورات زیبایى قلب شکسته خویش به خداى خود توجه پیدا مىکند و اعمال تو را در جمله قبول شدگان قرار مىدهد دعاهایت را مستجاب و مقبول مىگرداند و رحمتش را بر تو نازل مىکند، آرمانهاى مقدست تحقق مىیابد پس موقف عرفات از مواقف شریفهاى است که انسان خداجو در آن مکان عظمتشرافت و بزرگى را به دست مىآورد.
15 - وقوف در مزدلفة «مشعرالحرام»
ورود در مشعرالحرام - که جزء حرم مکى است - بعد از برون رفتن از حرم و قرقگاه الهى و اجازه مجدد صاحب خانه جهت داخل شدن در حرم او رحمتبازیافته دیگرى است، زیرا سرزمین عرفات خارج از محدوده حرم امن است و مشعرالحرام جزء حرم امن مىباشد در این سرزمین، بر دربهاى رحمتخداوند نزدیک گشتهاى، نسیم لطف و رحمت و مهربانى او بر تو بار دیگر مىوزد.
16 - رمى جمره عقبه
در سرزمین منىسرزمین منى جاى اطاعت محض در برابر خالق و آفریدگار است. زائر باید اظهار بندگى کند و طوق عبودیت را بر گردن نهد و هیچگونه وسوسهاى را از ناحیه عقل و اندیشه و نفس نپذیرد. خود را در جایگاه ابوالانبیاء ابراهیم خلیل مىبیند، زیرا که شیطان خواستحج او را در این مکان ناخالص کند و او را گرفتار هواى نفسانى نماید. اما خدا فرمان داد تا شیطان را از خود براند. او هم با سنگ شیطان را از خویش دور کرد و ریشههاى وسوسه شیطانى را خشکانید.
17 - قربانى در منى
انجام قربانى چیزى جز اظهار اطاعت محض و تسلیم در برابر خداوند نیست. حاجى امیدوار است که در برابر هر جزئى از قربانى بتواند جزئى از بدن خویش را از آتش عذاب الهى برهاند و به وعدههاى نیکوى خداوند دستبیابد، مسلم هر چه تعداد قربانى بیشتر شود و خود قربانى از قوت بیشترى برخوردار باشد تاوان بیشترى را در برابر آتش جهنم خواهد پرداخت.
مرحوم شبر در کتاب خود دو فصل دیگر در زیارت مدینه رسول الله(ص) دارد که با آوردن آن اسرار و معارف مناسک را از دیدگاه آن عارف آگاه به پایان مىرسانیم:
1 - دیدار از شهر پیامبر خدا
آنگاه که از مکه معظمه بازگشتى و به دیدار مدینه منوره پرداختى چون چشمتبر دیوارهاى شهر مدینه افتاد، به یاد آور که این همان مدینهاى است که خداوند آن را براى پیامبرش انتخاب کرد تا بعد از هجرت در آنجا سکنى گزیند، همان شهرى است که پیامبر(ص) واجبات الهى و سیره خویش را در آنجا به اجرا گذاشت. در آن شهر مبارزات و مجاهدتهاى زیادى را علیه دشمن انجام داد. دین و شریعتخویش را کامل نمود و در آنجا به ملاقات پروردگارش شتافت و آرامگاه شریفش مزار همگان گردید. در وقت ورود به شهر پیامبر توجه داشته باش که قدم خویش را در جایگاه قدمهاى پیامبر خدا(ص) گذاردهاى و به هنگام تردد در این شهر نقطهاى را پا نمىگذارى مگر اینکه در آنجا قدمهاى مبارک پیامبر نهاده شده است پس با آرامش قدم بردار و راه رفتن و قدم زدن حبیب خدا را در آن کوچهها یادآور شو، آرامش آن حضرت را از یاد مبر و از اعمال زشت و ناروا پرهیز کن، زیرا زحمات تو را از بین مىبرد پس حریم باعظمتش را عزیز دار و همانند یارانش در برابر او با نرمش و آرامى سخن بگوى.
2 - زیارت پیامبر خدا(ص) و ائمه معصومین(ع)
زائر پیامبر خدا و ائمه بقیع - علیهم صلوات الله - به هنگام ورود به حرم لازم استبا طهارت خاضعانه و خاشعانه در برابر قبر و ضریح آنان بایستد و آنان را همانند زمان حیاتشان زیارت کند و زیاد به قبور متبرکه آنان نزدیک نگردد همانگونه که در زندگى آنان به خود اجازه نزدیک شدن زیاد را به آنان نمىدادى.
توجه داشته باش آنان از حضور تو آگاه هستند ایستادن، نشستن و زیارت تو را مىبینند، سلام و درود تو را دریافت مىدارند و به جاى خود مىرسانند پس آنان را زنده در آرامگاه خویش بدان و آنگونه زیارت کن که در حال حیاتشان به خدمت رسیدهاى، مقام والایشان را در ذهن خود تصور کن کلمات زیبا و موعظههاى شیرین و دلنشین و نصیحتهاى شفابخششان را به یادآور و همه را به گوش جان بشنو، زیرا که هدایتشان سعادتبخش و آرامش آفرین بوده و خواهد بود.