فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۳۸۱ تا ۳٬۴۰۰ مورد از کل ۳٬۹۷۴ مورد.
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۷
175 - 190
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به روش کتابخانه ای و با رویکردی تطبیقی به مقایسه و توصیف سیر و سلوک از منظر سیدحیدر آملی به عنوان نماینده عرفان اسلامی شیعی و پاتانجلی بنیانگزار مکتب فلسفی یوگا می پردازد، بر اساس مطالعات انجام گرفته، مکتب یوگا دارای دیدگاهی افراطی و زهدی خشک است که هدف آن تنها ازکارانداختن ذهن، فکر، عواطف و احساسات و جسم برای رسیدن به سامادهی است که در سکوت و سکون مطلق به دست می آید. این مکتب گرچه خداباور است اما سیر و سلوک در آن صرفاً برای رسیدن سالک به آگاهی مطلق روحی است. لیکن در مکتب عرفانی آملی که مبتنی بر عرفان اسلامی با قرائت شیعی است، هدف از سیر و سلوک تقرب به درگاه الهی، تخلق به اخلاق الله و فانی شدن در افعال و صفات و ذات خداوند است که با روش متعادل و متناسب با ظرفیت های سالک و بر اساس آموزه های وحیانی دین مبین اسلام و سیره معصومین علیهم السلام می توان به آن دست یافت. با توجه به گسترش یوگا در جهان و ایران که به دلایل مختلف به شرایط نگران کننده ای رسیده است، مطالعات پژوهشی به خصوص با رویکرد مقایسه ای درباره مکتب یوگا بسیار اهمیت دارد. این مطالعات موجب می شود ابعاد گوناگون یوگای کلاسیک روشن شود و با مقایسه عرفان اسلامی می توان برتری های عرفان اسلامی را نسبت به آن نشان داد. این پژوهش بخشی از این برتری ها را نشان می دهد.
«اُستن این عالم ای جان غفلت است»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بیشتر متون عرفانی غفلت با مفهومی منفی نگریسته شده و آن را همواره به عنوان اولین گام سقوط سالک و عامل دوری از مسیر سلوک می دانند. صوفیان غفلت را حجابی عظیم دانسته که سالک طریقت در مسیر سلوک با آن مواجه می شود . حجابی در مسیر راه بیگانگان و نااهلان عشق که مولد و مورث شقاوت و فلاکت است. تا آنجا که معتقدند غفلت مهمترین عامل حسرت در روز قیامت و یکی از خانمان سوزترین مصیبت های انسانی، عامل گمراهی و انحراف از صراط مستقیم و دوری از درگاه باری است . نکته قابل تأمل که اساس این پژوهش نیز بر آن استوار است آن است که مولانا بر خلاف دیگر عرفا، غفلت را ستون و اساس دنیای مادی دانسته و معتقد است که این غفلت برای قوام و پایداری این جهان ضروری و بایسته است و عامل عمارت و آبادانی دنیای مادی است . مفهومی که مولانا با تحلیل و تمثیل در پی اثبات آن است و در دیگر متون عرفانی و صوفیانه بدان اشاره نشده است
زمینه های پیدایش خرابات و تطورات آن در متون عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم خرابات از بعد لغوی و سپس جایگاه خاص آن در آئین مهرپرستی به دلایل متعددی آن گونه که می بایست مورد بررسی واقع نشده و معنای مستقلی که جامع و مانع باشد برآن مترتب نگردیده است. سیر تاریخی و تطور لغوی و مشربی این واژه نشان می دهد، خرابات در اصل همان «خورآبه» در آیین میترائیسم بوده که با طی مراحلی دشوار، سالک طریق آن مشرب به آنجا ره می یافته است. بعد از اسلام و ظهور مشرب عرفان و تصوف این واژه و مفهوم، با بسامدی فراوان در آثار عرفانی و ادبی متجلی گردید و در ادبیات قلندرانه چنان راه یافت که هر کس به ظن خود از آن تعبیری نمودو متأسفانه نقب انحرافی از این واژه به وجود آمد که با اصل جایگاه خاصی که در آیین میترائیسم داشت؛ تفاوت کلی دارد و متأسفانه در مفهوم عام، به عشرتکده و شرابخانه، نقل به معنی گردید. نگارنده در این مقاله بر آن است تبیین نماید که اصل مفهوم خرابات بر خاسته و برگرفته از چه آیینی است و سیر تاریخی آن چگونه است؟
مهدویت از دیدگاه عزیزالدین نسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عزیزالدین نسفی عارف بزرگ قرن هفتم هجری، در عرفان نظری تحولی ایجاد کرده است و با گرایش های شیعی، بحث از ولایت و انسان کامل را در مرکز اندیشه های عرفانی خود قرار می دهد. او در آثار خود، ابتدا از معرفی عوالم هستی و مراتب ارواح و انسان کامل آغاز می کند و سپس به جایگاه ولایت می پردازد و آن را باطن نبوت به شمار می آورد. جمع بین ولایت و انسان کامل را در خاتم اولیاء و مهدی موعود می داند و با استناد به آیات و روایات و بهره گیری از اندیشه های ابن عربی و سعدالدین حمویه، خاتم ولایت را در ظهور صاحب زمان و ولیّ دوازدهم ارزیابی می نماند.
تأثیر دیدگاه عرفانی بر آرای فقهی فقهاء(مطالعه موردی: فتوای ابن عربی به جواز امامت زنان بر مردان در نماز جماعت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۲
83 - 102
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر درصدد تبیین نسبت فقه و عرفان و بیان تأثیر نگاه عرفانی در فرآیند اجتهاد است. با تأمل در فرآیند اجتهاد می توان علوم مؤثر بر فرآیند اجتهاد را از انحصار چند علم محدود خارج نمود. از مسیر این پیش فرض ها است که مجتهد به فتوا می رسد و عرفان نیز اگر نگوییم مؤثر ترین، حداقل یکی از مبانیِ مؤثر بر فرآیند اجتهاد است. بر این اساس، بخش دوم مقاله به مطالعه موردی فتوای ابن عربی در مورد جواز امامت زنان بر مردان در نماز جماعت ( برخلاف نظر مشهور فقهای فریقین) می پردازد. در این راستا مبانی تفکیک انسانیت و حیوانیت، اشتراک زن و مرد در انسانیت، تأویل روایاتی که درظاهر حکم به برتری مردان می دهند و نگاه متفاوت به مقوله زوجیت و اجتهاد، از آثار ابن عربی استخراج شده است. لازم به ذکر است این نوشتار درصدد اثبات درستی این فتوای ابن عربی و تبیین وی از اجتهاد و جایگاه زنان نیست؛ بلکه هدف این است که اثبات گردد ابن عربی با چنین پیش فرضی، به چنان فتوای نادری رسیده است.
رابطه تشیع و تصوّف در آثار سید حیدر آملی(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به چند موضوع اساسی در خصوص یکی از مهمترین ارکان اندیشه عرفانی سید حیدر آملی پرداخته است. ابتدا به طور مشروح به انگیزه طرح این موضوع از سوی سید حیدر اشاره شده و سپس به بیان چگونگی رابطه بین تشیع و تصوف پرداخته است و مهمترین دستاور این نوشتار این است که سید حیدر قائل به وحدت بین دو فرقه حقه تشیع و تصوف می باشد و این دو یک حقیقت واحد هستند، که انسان کامل باید به آن برسد.
تحلیل گفتمان عرفانی شیخ عبدالقادر گیلانی براساس استعاره مفهومی عشق، با تأکید بر دیوان اشعار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۸
277 - 296
حوزههای تخصصی:
رمزگشایی اسرار نهفته در متون ماندگار، خرد پژوهشگران را به چالش می کشد تا با شیوه های نوین و پذیرفته شده، این میراث های کهن، بازبینی و بررسی شوند. یکی از راه های دسترسی به گفتمان غالب در این متون، تحلیل گفتمان از طریق استعاره های برجسته و پربسامد در آن است که لایه های پنهان تفکر پدیدآورنده اثر را آشکارمی کند. هدف از پژوهش حاضر، تحلیل گفتمان عرفانی شیخ عبدالقادر گیلانی است که در طول قرن ها برحوادث سیاسی و عقیدتی بخشی از جهان اسلام تأثیرگذار بوده است که براساس تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین انجام شده است، بدین منظور استعاره پربسامد عشق در دیوان اشعار وی در چهارچوب نظری لیکاف و جانسون (1980) درباره استعاره بررسی و از الگوی فرایند تشخیص استعاره گروه پراگلجاز (2007) برای دسته بندی استعاره ها در سطح توصیف استفاده شد. پژوهش حاضر به صورت کیفی بوده، درعین حال، برای تحلیل داده ها در سطح توصیف از روش کمی و آماری از طریق نرم افزار SPSS نیز استفاده شده است. یافته ها حاکی از آن است که در گفتمان شیخ گیلانی رابطه مطلوب بنده با خداوند، رابطه عاشق و معشوقی است نه عابد و معبودی. او از استعاره ها نه برای زیبایی کلام، بلکه عینی ساختن پیام خود و به چالش کشیدن عقیده حاکم آن زمان استفاده کرده است. گفتمان وی درویشانه، ساده و بدوی بوده و اصل آن بر پایه تساهل و تسامح است و یکی از دلایل گرایش به طریقت وی، نبودن آداب و اسقاط تشریفات ویژه و دست وپاگیر بوده است.
اشارات عرفانی غزلیات حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر که به تبیین اشارات عرفانی حافظ با توجه به تفکرات اسلامی علل خصوص نهج البلاغه پرداخته است. به صورت توصیفی- تحلیلی و کتابخانه ای با استفاده از فیش برداری منابع مختلف و همچنین برداشت های نگارنده تدوین گردیده است. برخی از غزلیات عرفانی حافظ که در این پژوهش آمده حاکی از آن است که روح آدمی در قفس تن اسیر شده و با آزادی به سوی ملکوت و منبع اصلی خویش عروج خواهد کرد و دنیای مادی را مانعی برای رسیدن روح به معنویات و سیر در ملکوت می داند. همچنین خطب نهج البلاغه و آیات قرآن کریم، فرایند بازگشت پذیری روح به مبدأ الهی را با دلایلی عقلی تر و بیانی قابل ادراک برای هر خواننده ای به تصویر می کشد و حافظ که پرورش یافته مکتب قرآن است متأثر از این آموزه های معرفتی و با بیانی دلنشین این فراق و سرگشتگی روح را از منزل ازلی یادآوری نموده است.
بررسی وجوه اشتراک جبرعرفانی و جبر اشعری در کلیات سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ بهار ۱۳۹۹ شماره ۶۳
151 - 174
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل بسیار مهمّی که از دیرباز ذهن آدمیان را به خود مشغول کرده و به تأمل فراخوانده، مسأله جبر و اختیار است. سعدی سال ها در نظامیّه بغداد به درس و بحث مشغول بوده، در نظامیّه ادرار و مستمری می گرفته، گرایش های عمیق عرفانی داشته و تحت تأثیر اندیشه های طریقت سهروردیه بوده است. همین امر باعث شده که در اعتقادات سعدی، نسبت به جبر تغییراتی ایجاد شود و زاویه دید او به جبر عرفانی گرایش پیدا کند تا جبر کلامی. سؤال این پژوهش عبارت است از این که آیا بین وجوه بارز جبر برخاسته از عرفان سعدی و همچنین جبری که برخاسته از مشرب کلامی اشعری سعدی است وجوه اشتراکی وجود دارد؟ روش تحقیق در این پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده که از یافته ها و نتایج به دست آمده به طور عمده می توان به بسامد بالای اشتراکات در موضوع جبر عرفانی و جبر اشعریانه در کلیات سعدی اشاره کرد.
بررسی و تحلیل عنصر پیرنگ مبتنی بر عشق، اخلاق و معنویت در سه داستان کوتاه بزرگ علوی، جمال زاده و آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۹
353 - 374
حوزههای تخصصی:
داستان کوتاه در سرآغاز ظهور خود در ایران همراه با سادگی بوده و رویکرد آن واقع گرایی است. نویسندگان مطرح این دوره بر اساس ویژگی های اشخاص عادی و کلیت حاکم بر جامعه و حکومت داستان می نویسند و انتقادات خود را مستقیم یا غیر مستقیم بیان می کنند. علوی، جمال زاده و آل احمد سه نویسنده ای هستند که داستان های کوتاه زیادی نوشته اند که هر یک در نوع خود گوشه ای از کمبودهای جامعه ایرانی را نشان می دهد. در این پژوهش با انتخاب داستان های ستاره دنباله دار، درد دل ملا قربانعلی و سه تار، به بررسی پیرنگ این داستان ها با توجه به عناصر معنویت، عشق و اخلاق پرداختیم و به این نتیجه رسیدیم که علوی نویسنده ای سیاسی نویس است و با معنویت از نوع مذهبی کاری ندارد و معنویت و عشق و اخلاق در داستان او بر اساس اعتقاداتی است که برای او و سایر مبارزان با حکومت پهلوی پذیرفته شده است. در داستان جمال زاده نیز هر سه عنصر روی نموده است. معنویت در این داستان از نوع مذهبی است و عشق مجازی و غیر اخلاقی نیز در آن پر رنگ است که مورد انتقاد نویسنده است. در داستان آل احمد نیز جلال با توصیف شخصیت اصلی و علایق وی، معنویت خرافی را که در شخصیت مقابل نشان می دهد نفی نموده است. عمل این شخصیت از نظر نویسنده غیراخلاقی است و در عوض عشق شخصیت اصلی به ساز قابل تقدیر است.
بررسی مفاهیم و مضامین عرفانی مشترک در نهج البلاغه و حدائق الانوار محمدصادق قومشمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۶
367 - 386
حوزههای تخصصی:
نسخه خطی حدائق الانوار، رساله مفصّلی در عرفان و توحید، با نثری ساده و مرسل اثر محمدصادق بن محمدباقر قومشمی است که در دوره قاجار می زیسته و اثرش جزو آثار دوره بازگشت ادبی می باشد. مؤلف در فصل اول مقدمه، شرح حال خودش را ذکر نموده و کتابش را در هشت حدیقه و هر حدیقه را در چند گلزار و شجره تنظیم نموده است. در این نسخه، مؤلف اشعار و حکایات زیادی از شاعران و نویسندگان دیگر آورده است. حکایت های حدائق الانوار، نمونه ای از ادبیّات داستانی در متون نثر عرفانی فارسی است. نویسنده، در این کتاب مضامین تعلیمی، اخلاقی و عرفانی را به بهترین شکل بیان نموده و از مضامین مشترک با اندیشه های امام علی(ع) در نهج البلاغه برخوردار است. با توجه به اهمیت تاریخی و ادبی این اثر، نگارنده در این پژوهش بر آن است تا با روش توصیفی – مقایسه ای میزان اثرپذیری مفهومی و محتوایی محمدصادق قومشمی را از نهج البلاغه در آفرینش کتاب حدائق الانوار نمایان سازد و با محوریت مضامین و اندیشه های دینی و اخلاقی به عمده ترین مضامین مشترک این دو کتاب، از جمله تقوا و پرهیزکاری، عدالت و دادورزی، پرهیز از ظلم و ستم و احسان و نیکوکاری بپردازد.
مضامین و مفاهیم عرفانی در اشعار علیرضاقزوه و احمد عزیزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷۰
333 - 352
حوزههای تخصصی:
ادبیات عرفانی بخشی از میراث ادبی است که شاعران عارف تحت تأثیر مشرب تصوف به وجود آورده اندومضامین عرفانی ازگذشته های دور با ادبیات پایداری پیوندی عمیق داشته و بعد از دفاع مقدس پیوندش عمیق تر شده است .مضامین عرفانی نه تنها در اشعار شاعر ان برجسته عرفانگرا گذشته، بلکه در شعر شاعران پایداری معاصر نیز به ویزه عزیزی و قزوه از جایگاه ویژه ای بر خوردار است. ادبیات پایداری که با رخدادتاریخی عاشورا گره خورده ورزمندگان ،با الگو قرار دادن امام حسین (ع) درراه پاسداری از شرف و غیرت وطن و مقاومت در برابر ظلم؛ شهادت را که مرگی سرخ و عارفانه و نیل به تعالی و کمال است ،بر گزیده و قزوه و عزیزی در دوران دفاع مقدس با بهره مندی از مضامین عارفانه؛ ادبیات پایداری را با درون مایه ها عرفانی آراسته وبا اشعاری در راستای اهمیت ندادن به تعلقات نفسانی و دنیوی،مضامینی مانند عشق، وحدت وجود، فنا و بقا، تجلی، حیرت و رموز عرفانی چون ساقی، می، میکده، خرابات، ادبیات معاصر را مزین نمودند. در این جستار که با روش توصیفی تحلیلی انجام شده ؛ضمن ارایه شواهد مثال شاعران مورد نظر به تحلیل مفاهیم عرفانی با استناد بر اشعارشان اشاره شده و سپس در نتیجه گیری به بهرمندی دو شاعر از مفاهیم عارفانه بخصوص مرگ اختیاری شهیدان پرداخته شده است.
مفهوم شناسی تأویل عرفانی «خلیفه الهی» در سوره بقره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، تبیین معنای تأویل عرفانی واژه «خلیفه» درسوره بقره می باشد.نظربه اهمیت بررسی واژگان واصطلاحات قرآنی،این پژوهش پس ازبررسی معنای لغوی این واژه با تدبر درآیات 30الی39 سوره بقره به دریافت مفهوم عرفانی«خلیفه الهی»اقدام نموده وبا استفاده ازمفاهیم واژگان وعبارات کلیدی موجود در آیات مذکور،به نظرمی رسد به معنای عرفانی این لقب درانسان دست یافته است.درهمین راستا،ساختاروجودی«آدم»و رسالتش نیز مفهوم یابی شده است.
دراین تحقیق،تأثیرتعلیم حقیقی«الاسماءکلها»درساختارانسان موردبررسی قرارگرفته است.نتیجه به دست آمده این است که:تجلی کامل اسماءالهی دروجود نوع انسان، شاید عامل اصلی برای تحقق صفت«خلیفه الهی»دراوباشد.وقوع این امر،فرمانبرداری قوای همه عالم راازانسان درپی خواهدداشت که درقالب سجده ملائکه برآدم درقرآن ازآن تعبیرشده است.درحقیقت ائمه علیهم السلام کسانی هستندکه اسماوصفات«رب العالمین»درمعنای اتم واکمل خود،درآن ها از قوه به فعل درآمده است واین معنای تأویل عرفانی «علم الاسماءکلها» است.
بررسی جریان تمایززدایی در عرفان از آغاز تا قرن نهم هجری(بررسی موردی: شطح و طامات)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۶
21 - 40
حوزههای تخصصی:
کی از وجوه تمایز صوفیه نسبت به سایر فرقه ها و نحله ها، موضوع شطح و طامات بوده که از قضا یکی از جنجالی ترین ویژگی های گفتاری این قشر بوده است. در این پژوهش به بررسی جریان تمایززدایی در عرفان با تأکید بر پدیده شطح و طامات از آغاز تا قرن نهم هجری پرداخته ایم. نتایج پژوهش نشان می دهد که اگرچه عرفا در ابتدا برای متمایزساختن خود از سایر جریان های فکری، به برخی آداب و رسوم و رفتارهای خاص روی آورده اند، اما رفته رفته این تمایزیابی ها مورد انتقاد و مخالفت دو گروه قرارگرفته است؛ گروهی که به منظور تخطئه کلیّت عرفان، سنّت های ویژه عرفا را دستاویز هجمه خود قرارداده اند و گروه دیگری که از قشر عرفا، اقدام به مبارزه با این افراط و ردّ و انکار برخی ویژگی های رفتاری و گفتاری عرفا کرده اند. بنابراین موج تمایززدایی از عرفان که از ابتدای شکل گیری این جریان فکری به حیات خود ادامه داده بود، رفته رفته شدیدتر و همه گیرتر شد و از آنجا که خود عرفا نیز با اتّکا به نقد درون گفتمانی، به پایش و پالایش آداب و رسوم غیرعادی عرفان پرداختند، شطح و طامات نیز مورد هجمه قرارگرفت و بعدها صوفیه بنا به مصلحت خویش و به منظور پاسداری از اعتقادات و باروهای اصیل خویش، شطح و طامات را که زمانی وجه ممیّزه عرفان بود، به دلیل جنجال آفرینی و حاشیه سازی اش، از گفتار و سیره خویش زدودند
نگرش عارفانه ابن عربی به ایمان فرعون با نگاهی به شعر شاعران عارف فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۶۵
176 - 194
حوزههای تخصصی:
ابن عربی عارف اندیشمند و صاحب نظر در عرفان نظری با اثر بی بدیل فصوص الحکم عقیده به ایمان فرعون قبل از مرگ و در نتیجه تبرئه او را دارد. این عقیده از منظر شاعران و نویسندگان عارف فارسی زبان مورد تایید قرار نگرفته و به اتفاق همگان به جهنمی بودن او و خلود در دوزخ اشاره کرده اند. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی به نقد دیدگاه ابن عربی در مسأله مذکور می پردازد و اثبات می کند که اولا لازمه سخن محی الدین، اتحاد ارواح مقتولین جهت ظهور موسی(ع)، اجتماع ارواح کثیر در یک بدن است(تناسخ). ثانیا، توجه به آیات قبل و بعد آیه(یونس: 90) نیز عدم ایمان فرعون پیش از مرگ را تأیید می نماید. آیه قبل تحقق دعای موسی(ع) و هارون(ع) در جهت عذاب و عدم ایمان فرعون و آیه بعد نیز استفهام انکاری از ایمان اوست. دیگر اینکه فرعون، به دلیل مدعی الوهیت بودن(نازعات: ۲۴)، خدائی به جزء خود نمی شناخت. و به این نتیجه می رسد که سئوال او از حقیقت خداوند (شعرا: 23) از جهت انکار و استبعاد بود نه شناخت حقیقی و علم به مظاهر اسمائی او.
خدایِ جهان و جهانِ خدا (بررسی سیمای انسان در گنج روان و چهل صباح شاه داعی شیرازی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۲
45 - 66
حوزههای تخصصی:
شاه داعی شیرازی، یکی از شاعران عارف قرن نهم هجری، از مبلّغان اندیشه های عرفانی ابن عربی و از شاگردان شاه نعمت اله ولی است. مثنوی های گنج روان و چهل صباح ، به ترتیب دومین و سومین مثنوی از مثنوی های شش گانه وی به شمارمی رود. این منظومه ها، با بهره گیری از نبوغ شاعر و اندیشه های پیشینیان از جمله تفکرات عارفانه ابن عربی و شیوه مثنوی پردازی مولانا، به درجه ای از ساختار ادبی و هنری ابداعی رسیده است، که در شمار آثار جاودانه ادبی- عرفانی جای گرفته است. با توجه به این که درباره آثار یادشده تاکنون پژوهش خاصی صورت نگرفته است، جستار حاضر با روش تحلیلی- توصیفی و استفاده از منابع کتابخانه ای، علاوه بر معرّفی این دو مثنوی، سیمای انسان را در دو مثنوی یاد شده مطالعه کرده است، تا طرز تلقی این شاعر عارف را از انسان و مراتب آن با رویکرد هستی شناسانه تبیین کند. حاصل پژوهش نشان می دهد شاه داعی، انسان را جدا از هستی نمی داند، منتها به اعتقاد وی انسان در والاترین مرتبه هستی قراردارد و سیر تکاملی انسان از میان هستی می گذرد. وی به تأسی از ابن عربی انسان کامل را عالم کبیر و مجلای اسماء و صفات الهی و آینه تمام نمای هستی و عامل فیض بخشی به مراتب پایین تر وجود می داند.
تطبیق مفهوم «حرکت جوهری» ملاصدرا با قواعد «گره سازی» در هنر اسلامی بر مبنای رویکرد وجود تطبیق هم ارزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۸
307 - 324
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق، انطباق قاعده «حرکت جوهری» ملاصدرا بعنوان مهمترین دیدگاه نظام فکری حکمت متعالیه با قواعد گره سازی هندسی در هنر و معماری اسلامی بر مبنای رویکرد تطبیقیِ وجودِ هم ارزی، تمثال و همانند ساختی، میان نظام جزئی و نظام کلی عالم (سلسله مراتب عالم) می باشد. در نگرش حکمت متعالیه ملاصدرا، وجود مبارک حق تعالی، حقیقتی واحد و شخصی است و تمامی پدیدارهای عالم امکان و کثرات، از یک وجود دارای مراتب شدت و ضعف و بر مبنای قاعده «وحدت تشکیکی وجود» که به واسطه «عشق» از مظهر اوّل (وجود منبسط) -که در عین وحدت دارای تمام کثرات است- جاری می گردد. در این پژوهش که به روش تحقیق توصیفی، تحلیلی، تطبیقی و با تلفیقی از دو رویکرد کمّی (از نظریه به مصداق) و کیفی (از مصداق به نظریه) انجام گرفته است، به این نتیجه دست یافت که خصوصیات به کار گرفته شده در گره سازی هندسی که دارای سه مشخصه «قابلیّت تکرار به شرط تکامل»، «قابلیّت تطوّر وتبدّل بواسطه نقوش ثانوی» و «توانائی حفظ وحدت و بقاء موضوع در عین کثرت نقوش» می باشند، تمثالِ و به مثابه بیان هنری قاعده «خلق مداوم و تکاملیِ» آفرینش عالم در دیدگاه عرفانیِ صدرالمتألهین شیرازی بوده و هدف هنرمند عارف در خلق صُورِ بینهایتْ کثرت پذیرِ نقوشِ هندسی در گره سازی، نشان دادن خلق پیوسته و استکمالی مخلوقات در تجلیات الهی به صورت «لَبس بعد لَبس» بوده که به طریقِ نقش های بافته، متکثّر و تکرارپذیر اشکال هندسی در فضاسازی معماری اسلامی بازآفرینی و خلق مجدد می گردد.
مقایسه تطبیقی تفسیر عرفانی امام خمینی (ره) و تفسیر علامه طباطبایی (با رویکرد عرفانی، کلامی و ادبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۷
249 - 266
حوزههای تخصصی:
با توجه به شخصیت علمی، عرفانی و سیاسی حضرت امام خمینی (ره) از یک سو و شخصیت علمی و عرفانی علامه طباطبایی از سوی دیگر، برآن شدیم که دیدگاه های تفسیری این دو بزرگوار را به صورت روش شناسانه مورد واکاوی و بررسی قراردهیم. دعوت به قرآن و بازگشت به این کتاب آسمانی ، چیزی است که در تفسیر و دیدگاه های این مفسران به خوبی منعکس شده است. روش تحقیق مقاله، براساس نوشته ها و سخنرانی حضرت امام درباره سوره حمد بوده که به صورت تطبیقی با المیزان، مورد بررسی قرارگرفته است. با تبیین دیدگاه های امام خمینی (ره) و علامه طباطبایی، اولاً جامعیت تفسیری در اقوال ایشان و روش مندی و قرآن گرایی ایشان معلوم گشته و ثانیاً اهمیت قرآن در جهت دهی به زندگی اجتماعی و فردی این بزرگوارن روشن می گردد و در نهایت با اسلوب تفسیری مستنبط از آراء ایشان، می توان به تفسیر دیگر آیات پرداخت. از دیگر نتایج مقاله می توان به شناخت منهج، گرایش و صبغه تفسیری امام خمینی(ره) و علامه طباطبایی اشاره نمود که در تفسیر امام خمینی گرایش عرفانی به وضوح دیده شده ولی در تفسیر المیزان گرایش فلسفی مفسر ظهور و بروز دارد.
جنید بغدادی به گزارش تذکرهالاولیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر بر آن است که دانش بینش و احوال جنید بغدادی، یکی از نام آورترین چهره های عرفان اسلامی را با تکیه بر گزارش عطار در تذکرهالاولیا معرفی نماید.
جنید اگرچه اهل صحو است، با سکرهم بی ارتباط نیست. امّا عمده ترین مسأله در پیوند با او تأکید بسیارش بر شریعت است.همین گرایش او را از عارفان پرشوری چون حلاج جدا و به وابستگی به حکومت عباسیان متّهم می کند.
برای ارائه تصویری روشن از چهره جنید، ابتدا به اختصار طرز تلقی محققان مختلف را درباره او بررسی کرده و سپس برای نشان دادن ویژگی های او به سراغ تذکرهالاولیا رفته ایم.عطار،همچنان که در معرفی شخصیّت های دیگر، ابتدا اقوال دیگران را درباره جنید می آورد و سپس سخنان گزیده او را در باب مسایل مختلف بیان می کند. ما با تحلیل هر دو بخش، کوشیده ایم در حد امکان، ساختار دانش، بینش و جهان بینی او را ترسیم نماییم.
در این ساختار، جنید را عارفی متشرّع می یابیم که از سویی به مبانی آیین خویش سخت پایبند است و از سوی دیگر، می کوشد با تکیه بر دستاوردهای شهودی، باورهای دینی خود را تلطیف نماید.
واکاوی و بررسی تاریخی انگاره تحریف عهدین در تفاسیر عرفانی قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۶۴
142 - 161
حوزههای تخصصی:
عهدین به عنوان کتاب مقدس یهودیان و مسیحیان، به واسطه وجود برخی از آیات در قرآن بارها از نقطه نظر تحریف مورد توجه مفسران مسلمان واقع شده، و هریک به فراخور رویکرد خود به این رویداد توجه نشان داده و از وجوه مختلف بدان پرداخته اند. در این میان با توجه به تفاوت رویکرد عارفان در تفسیر قرآن و توجه عرفا به جنبه های رازوارانه قرآن و رویکرد تأویلی آنان به کتاب الله بررسی و واکاوی این انگاره در تفاسیر عرفانی می تواند افق های جدیدی را برای قرآن پژوهان بگشاید. به همین منظور پژوهش حاضر سعی دارد تا با گردآوری اطلاعات و داده های دست اول بر پایه روش کتابخانه ای و تکیه بر دو محور اصطلاح شناسی و بررسی تاریخی با رویکرد تاریخ انگاره ای موجود با رهیافتی توصیفی و فارغ از پیش فرض های کلامی به واکاوی شکل گیری گفتمان تحریف عهدین در میان تفاسیر عرفانی قرآن بپردازد. این پژوهش در پایان با پردازش و تحلیل اطلاعات به دست آمده نشان خواهد داد که اولا تا اواخر قرن چهارم، هیچ سخنی مبنی بر تحریف عهدین در تفاسیر عرفانی بیان نگردیده است و به نظر می آید که تا قرن چهارم رویکرد اصیل انگاری عهدین، رویکرد غالب در تفاسیر عرفانی بوده است. ثانیا این انگاره از قرن پنجم و با اعتقاد قشیری به وقوع تحریف در عهدین آغاز شد و پس از او این انگاره مشتمل بر دو گونه معنوی و لفظی در ذیل آیات ناظر به تحریف عهدین در اکثر تفاسیر بیان گردید.