مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
نسیان
حوزه های تخصصی:
یکی از دقیق ترین و پرمناقشه ترین ابعاد عصمت پیامبر اکرم(ص) مسئله عصمت ایشان از سهو و نسیان است. متکلمان اسلامی به دو دسته موافق و مخالف سهو پیامبر(ص) تقسیم شده اند و رساله-های زیادی را در این باب نوشته و نیز بخش های مهمی از کتب اعتقادی خویش را به این مسئله اختصاص داده اند. علت این اختلاف آرا، وجود برخی آیات و روایاتی است که بر صدور خطا و نسیان از پیامبر(ص) دلالت می کنند. بخشی از این روایات را ثقه الاسلام کلینی در کتاب کافی آورده است که می توان آن ها را در سه دسته فهرست کرد: 1. خواب ماندن پیامبر(ص) از نماز صبح؛ 2. سهو ایشان در تعداد رکعات نماز؛ 3. نگاه سهوی ایشان به زن نامحرم. با توجه به این روایات، کلینی در زمره قائلان به سهوالنبی است؛ البته تحلیل ایشان از این مسئله روشن نیست که در مقاله حاضر، وجوه مختلف این روایات مورد بحث و تحلیل واقع شده است.
الهام بخشی نظریه فطرت در نقد دیدگاه عامه درباره کتابت حدیث در عهد رسول اکرم (ص)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه فطرت افزون بر مسائل اعتقادی، در حل مسائل دیگر، از جمله مسائل تاریخی نیز می تواند الهام بخش باشد. یکی از این گونه مسائل مسئله اختلاف در چگونگی نگارش حدیث بین علمای اهل سنت و عالمان شیعه است. بیشتر علمای اهل سنت بر مبنای برخی روایات منقول و نیز بعضی ادله عقلی، معتقدند تدوین و نگارش حدیث تا پایان قرن اول هجری انجام نشده است. از طرفی نقدهایی نیز بر پایه استدلال های عقلی و دلایل نقلی، از طرف اندیشمندان شیعه بر این باور وارد شده است. پژوهش حاضر با روشی تحلیلی سعی دارد ضرورت تدوین و نگارش حدیث در زمان رسول اکرم (ص) را با استفاده از ویژگی های ذاتی نوع انسان اثبات کند. ویژگی حقیقت جویی و کمال طلبی انسان، دلایلی بر ضرورت ارتباط با نبی و به تبع آن، دلایلی بر ضرورت تدوین حدیث هستند؛ اگرچه ویژگی نسیان انسان این ضرورت را دوچندان می کند.
جایگاه «نسیان خدا» در مجموعه علل و نتایج «نسیان خویشتن»(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
«بحران هویت» یا همان «نسیان خود» و بحران «ازخودبیگانگی»، مشکلی است که همواره گریبان گیر بشر بوده است. این پژوهش، با مراجعه به مضامین قرآنی و روایی و استناد به آرای آیت الله جوادی آملی، ابتدا مفهوم روشنی از بحران روحی «خودفراموشی» ارائه داده و در گام بعد، جایگاه «خدافراموشی» و دین گریزی را در سلسله علل و سلسله نتایج «خودفراموشی» تبیین کرده است. یافته های این پژوهش حاکی از این است که خودفراموشی نه به معنای از دست دادن فطرت توحیدی، بلکه به معنای عطف توجه به صورت مادی و غفلت از صورت نوعیه انسان و روح انسانی است. اما در رابطه با جایگاه نسیان خدا، با توجه به اینکه طبق آیات قرآن کریم، اعتقاد به توحید مقوّم صورت نوعیه انسان است، نسیان خدا منجر به نسیان خویشتن خواهد شد. از سوی دیگر، با نظر به آیات قرآن کریم مبنی بر اینکه مبدأ و معاد یکی است و انسان مظهر تام و جمیع اسمای الهی است، نسیان خویشتن نیز نهایتاً منجر به نسیان خدا خواهد شد. ازاین رو، «خدافراموشی» در سلسله علل و سلسله نتایج «خودفراموشی» قابل تحلیل و بررسی است.
بررسی و تحلیل مفهوم روایت نبوی «من تعلم القرآن ثم نسیه لقی الله اجذم»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حدیث پژوهی سال دوازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
241-256
حوزه های تخصصی:
حفظ قرآن به معنای به خاطر سپردن آیات و سوره های آن، از زمان نزول قرآن تابه حال، همواره مورد عنایت مسلمانان قرار داشته و از ارزش و جایگاه والایی برخوردار بوده است. فراموشی الفاظ قرآن پس از حفظ آن نیز امری ناپسند قلمداد می شود. این باور گاه تا به آنجا پیش می رود که بر مبنای برخی روایات نظیر روایت نبوی «مَن تَعَلَّمَ القُرآنَ ثُمَّ نَسِیهُ لَقِیَ اللهَ أَجذَمُ» فراموش کننده قرآن، مستحق عقوبت در روز قیامت دانسته می شود. نویسندگان این مقاله، با روش «توصیف و تحلیل» برای دستیابی به مفهومی صحیح از حدیث یادشده، ابتدا با استفاده از قواعد و معیارهای حدیث شناختی، به بررسی سلسله سند حدیث می پردازند و اشکالات آن را مطرح می کنند، سپس با نگاهی به نظریات شارحان و محدثان، به تحلیل متن حدیث پرداخته و از مفهوم صحیح آن که نوعی تشبیه و یا کنایه است، پرده برمی دارند.
واکاوی آلزایمر بر اساس مبانی معرفت شناختی و انسان شناختی ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸۸
125 - 160
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش واکاوی آلزایمر بر اساس مبانی معرفت شناختی و انسان شناختی ملاصدراست. بدین منظور به کمک بررسی کتابخانه ای به منابع دست اول روان شناختی و همچنین کتاب های دست اول ملاصدرا از جمله اسفار، مفاتیح الغیب و شواهد الربوبیه مراجعه شد. یافته ها به روش توصیفی- تحلیلی بررسی و با همدیگر مقایسه گردید و نتایج ذیل به دست آمد: 1. روان شناسان به تبع الوئیس آلزایمر نورولوژیست آلمانی بیماری آلزایمر را اختلالی جسمانی مربوط به آسیب های خاصی در مغز دانسته اند. 2. این اندیشمندان به گونه ای سخن گفته اند که جوهر اصیل تشکیل دهنده او را بدن دانسته اند. گویی انسان وجودش منحصر به همین بعد است. به همین دلیل همه بیماری آلزایمر را بر همین اساس تبیین کرده اند. 3. در مقابل از نظر ملاصدرا انسان موجودی مرکب از دو جوهر است که از آنها به نفس و بدن یاد می کند. 4. نفس جوهر اصیل و واقعیت انسان است و سلامت و بیماری روانی اساساً به آن منتسب است؛ بنابراین آلزایمر نیز به اختلال های مربوط به نفس باز می گردد، هرچند مغز نیز به عنوان علت اعدادی می تواند در آن به سهم خود، نقش داشته باشد. 5. ماهیت آلزایمر همان نسیان است که از تغییری در نفس حاصل می شود که نمی تواند با عقل فعال ارتباط برقرار کند؛ به همین دلیل نمی تواند صور ذهنیه را به وجود آورد. 6. بنابراین ملاصدرا آلزایمر را از جنس نسیان می داند که ریشه نفسی جسمی دارد. این پژوهش این نتیجه عملی را در بر دارد که پژوهشگران برای بررسی آلزایمر نباید صرفاً به ریشه های بدنی اکتفا کنند؛ بلکه لازم است بیماری را در چارچوب های نفسانی نیز بررسی کنند.
نسیان و تأثیر آن بر عقد از منظر فقه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نسیان عدم التفات به مطالب موجود در ذهن است که به عنوان یک پدیده روانشناختی مورد نظر و مداقه اندیشمندان بوده و در لسان منابع معتبر اسلامی مورد بحث قرار گرفته است. سؤال اساسی این است که آیا نسیان بر عقد بر مبنای فقه اسلامی تأثیرگذار است؟ به طور کلی فقها بر مبنای حدیث رفع نسیان را مورد مطالعه قرار داده اند. باید بیان نمود که میان فقهای اسلامی در این زمینه اختلاف نظر وجود دارد و برخی فقها حدیث رفع و به تبع نسیان را در عقد مؤثر می دانند و قائل به صحت عقود شخص دارای فراموشی شده اند و برخی حدیث رفع و نسیان را در عقد تأثیرگذار نمی دانند و در صورت انعقاد عقد از روی فراموشی عقد را باطل می دانند و هم چنین برخی قائل به تفصیل شده اند که در صورت تأثیر در سبب موجب بطلان و در صورت تأثیر در مسبب نسیان را بی تأثیر بر عقد می دانند ولی آنچه به نظر می آید این است که نسیان اگر ارکان عقد را مختل کند به دلیل فقدان قصد عقد باطل می شود و در غیر این صورت تأثیری بر عقد نخواهد داشت.
گستره قاعده لاتعاد به لحاظ حالات ادراکی با تأکید بر دیدگاه محقق حائری(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
جستارهای فقهی و اصولی سال هشتم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲۸
159 - 186
حوزه های تخصصی:
قاعده لا تعاد از مهم ترین قواعد فقهی مبحث صلات بوده و مستند به روایات معتبر می باشد؛ قاعده مزبور از چند جهت میان فقیهان مورد بررسی قرار گرفته که یکی از آن جهات، بررسی شمول این قاعده با توجه به حالات ادراکی علم و جهل و نسیان مکلف نسبت به حکم است. یکی از فقیهانی که در این مسئله به بحث و اظهار نظر پرداخته ، محقق حائری است، چنانچه در نهایت، شمول این قاعده را نسبت به سه حالت فوق الاشاره مورد انکار قرار داد، در حالیکه مشهور فقیهان شمول این قاعده را تنها نسبت به دو حالت اول نپذیرفته اند. برآیند اثر حاضر، پس از بررسی و نقد دلایل مطرح شده از سوی ایشان و دیگر فقیهان، این است که ملاک اصلی در شمول یا عدم شمول این قاعده، صدق عنوان عذر بوده و از آنجا که این امر در مورد دو حالت علم و جهل تقصیری نسبت به حکم منتفی می باشد، از این رو، دو حالت مزبور از شمول قاعده خارج است ولی حالت های جهل قصوری و نسیان حکم، داخل در گستره این قاعده خواهد بود. مقاله پیش رو به روش تحلیلی توصیفی و با استفاده از داده های کتابخانه ای نگارش یافت.
بررسی و پاسخ شبهات چهارگانه عصمت در همراهی موسی(ع) با خضر (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۷۰
۱۰۴-۸۵
در داستان همراهی حضرت موسی علیه السلام و جناب خضر نبی علیه السلام، ظاهر آیات قرآن چهار رفتار را به موسی نسبت می دهد که عبارتند از: خلف وعده، فراموش کاری، عدم برخورداری از فضیلت صبر و در آخر نسبت دادن فعل قبیح و زشت به خضر نبی(ع). این در حالی است که موسی(ع) از انبیاء معصوم الهی است و عصمت در تعریف متکلمان با چهار مورد پیش گفته منافات دارد و همین تنافی و ناسازگاری مسئله تحقیق حاضر است. در این نوشتار نگارنده با روش تحقیق کتابخانه ای تلاش می کند ابتدا پاسخ های متکلمان و علمای شیعه را در توجیه این چهار رفتار احصاء کند و آنگاه پاسخ های چهارگانه ای که حاصل تأملات خویش است را ارائه دهد. یافته های تحقیق شامل چهار دفاعیه است که عبارتند از انجام وظیفه نهی از منکر، خیرخواهی، تعارض عقل و وحی و سهو النبی، البته راه حل سهو النبی، با توجه به ضعف اسناد از قوت لازم برخوردار نیست.
«اُستن این عالم ای جان غفلت است»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بیشتر متون عرفانی غفلت با مفهومی منفی نگریسته شده و آن را همواره به عنوان اولین گام سقوط سالک و عامل دوری از مسیر سلوک می دانند. صوفیان غفلت را حجابی عظیم دانسته که سالک طریقت در مسیر سلوک با آن مواجه می شود . حجابی در مسیر راه بیگانگان و نااهلان عشق که مولد و مورث شقاوت و فلاکت است. تا آنجا که معتقدند غفلت مهمترین عامل حسرت در روز قیامت و یکی از خانمان سوزترین مصیبت های انسانی، عامل گمراهی و انحراف از صراط مستقیم و دوری از درگاه باری است . نکته قابل تأمل که اساس این پژوهش نیز بر آن استوار است آن است که مولانا بر خلاف دیگر عرفا، غفلت را ستون و اساس دنیای مادی دانسته و معتقد است که این غفلت برای قوام و پایداری این جهان ضروری و بایسته است و عامل عمارت و آبادانی دنیای مادی است . مفهومی که مولانا با تحلیل و تمثیل در پی اثبات آن است و در دیگر متون عرفانی و صوفیانه بدان اشاره نشده است
مطالعه روایت های شهروندان از سیاست های فرهنگی شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۱
87 - 98
حوزه های تخصصی:
فرهنگ یکی از مهم ترین مؤلفه های حیات شهرها محسوب می شود و سیاست گذاری فرهنگی شهری می تواند در نقش محرک و تسهیل گر سیاست های توسعه شهری ظاهر شود. شهر تبریز به عنوان یکی از مهم ترین کلانشهرهای ایران در طول تاریخ همواره از ابعاد مختلف مورد توجه قرار داشته و یکی از تأثیرگذارترین شهرها بر تحولات فرهنگی ایران محسوب می شود. در این پژوهش سعی بر آن بوده است که سیاست های فرهنگی شهر تبریز در چهار محور اصلی نامگذاری معابر عمومی، ساخت المان ها و تندیس ها، مواجهه با گذشته شهر و سیاست های قومیتی، از چشم انداز ساکنان آن مورد مطالعه قرار بگیرد. همچنین به این موضوع پرداخته شود که ساکنان شهر تبریز سیاست های فرهنگی شهرشان را چگونه روایت می کنند و چه درکی از آن دارند؟ این پژوهش از نوع کیفی و با روش تحلیل مضمون انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش، زنان و مردان تحصیلکرده بالای 25 سال هستند که بیش از 10 سال در شهر تبریز زندگی کرده و آگاهی کافی در رابطه با درک سیاست های فرهنگی را داشته باشند. نمونه شامل ۱۵ نفر (هشت نفر مرد و هفت نفر زن) بوده که به صورت هدفمند انتخاب شده و نحوه گردآوری داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساخت یافته بوده است. در بخش نظری این پژوهش، از نظریات لوفور و تولید فضا، بنیامین و خاطره، دوسرتو و مقاومت، میزتال و حافظه بهره برده ایم. یافته های این پژوهش در قالب هفت تم اصلی " رنج نسیان، ردپای خاطره، فروپاشی مکرر، سیاست حافظه، دیگرِی شهر، کانالیزه کردن فضا و کنشگری مقاومتی" بیان شده اند. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که در سال های اخیر با اعمال سیاست های از بالا به پایین و گاه نامناسب، شهر تبریز از الگوی توسعه شهری تاریخی و پیشین خود فاصله گرفته و مسیری متفاوت در پیش گرفته است. همین امر ساکنان را با مقاومت نسبت به این سیاست ها و با نوعی تعصب نسبت به شهرشان روبه رو کرده است.