فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۴۱ تا ۷۶۰ مورد از کل ۳٬۹۴۷ مورد.
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۶۱
192 - 211
حوزههای تخصصی:
جوامع اسلامی دچار التقاط شدید فکری و رفتاری هستند. پس از چند سده پیشرفت تمدنی در جوامع اسلامی، هجوم دشمنان مختلف و جنگ های پیاپی و درگیری های داخلی و نیز تکفیر مسلمانان از سوی برخی از مذاهب اسلامی، جامعه اسلامی عقب گردی به سمت و سوی جاهلیتی جدید داشت. این عقب گرد همراه با پذیرش فرهنگ های مسلطی بود که در سده های اخیر توان علمی خود را در فن آوری های مادی نشان داده و در این عرصه ها پیشرفت های چشم گیری داشته اند. این گونه است که نوعی سبک زندگی التقاط در فکر و رفتار در جوامع اسلامی شکل گرفت که نه تنها عامل پیشرفت نشد، بلکه موجبات افزایش عقب افتادگی جوامع اسلامی و تسلط دشمنان دین و ملت شد. نویسنده در این مطلب بر آن است تا با بررسی سبک زیستی در جوامع اسلامی و علل مشکلات کنونی جهان اسلام، راه کار برونرفت را تبیین کرده و اثبات نماید که تنها راه همانا بازگشت به سبک زندگی اسلامی با بازخوانی و به کارگیری آموزه های قرآنی، اسلامی و عرفانی است. چرا که فرازمندترین و جامع ترین سبک زندگی، برنامه ای است که از تعالیم الهی و آموزه های وحیانی استخراج شده باشد. در این راستا دانشوران مسلمان نیزمتناسب با رویکرد علمی- فلسفی و آموخته های خود از اسلام و یافته های خود به ارائه برنامه زندگی اقدام کرده اند. در این میان عرفا نیز طبق آموخته های خود از اسلام و یافته های شهودی و باطنی، دستورالعمل هایی را برای رسیدن به حیات معنوی و زندگی مطلوب بیان کرده اند.
یقین شناسی در عرفان ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۶۰
13 - 35
حوزههای تخصصی:
مفهوم یقین از جمله مفاهیمی است که در حوزه های متعددی مانند فلسفه و عرفان موضوع بحث قرار می گیرد. در عرفان اسلامی نیز عارفان مسلمان به مفهوم یقین با توجه به استعمال آن در آیات قرآن کریم و روایات توجه کرده اند. هدف نویسنده در مقاله حاضر بررسی مفهوم یقین در آثار ابن عربی است. نویسنده با مراجعه به آثار ابن عربی تلاش می کند تا ضمن بیان چیستی مفهوم یقین از دیدگاه ابن عربی به آثار و مراتب آن نیز اشاره نماید. نتیجه ای که محقق با تکیه بر تحلیل دیدگاه ابن عربی در مورد مفهوم یقین بدان رسیده است توجه به تمایزی است که وی در مورد یقین روانشناختی و یقین منطقی ایجاد می نماید. همچنین در مورد مراتب یقین در کنار اقسام سه گانه آن وی قسم جدیدی بنام «حقیقه الیقین» را نیز معرفی می نماید. البته مقصود ابن عربی از یقین نه مطلق یقین، بلکه یقین خاصی است که ارزش دینی و عرفانی داشته و تنها از طریق عبادت به دست می آید. نوآوری دیگری که می توان در دیدگاه این عربی شناسایی نمود مساله اعتقاد وی به «یقین بلا محل» است که مصداقی از آن را با استناد به یکی از آیات قرآن و بر طبق برداشت خاص خود نشان داده است. اما به نظر می رسد مسأله یقین بلا محل با دیدگاه کلی ابن عربی در مورد عرض، مبنی بر نیازمند دانستن آن به موضوع و محل، در تعارض آشکار است. ضمن آن که به تصریح خود ابن عربی، یقین به عنوان امری مستقل و قائم به خود در خارج موجود نمی شود، بلکه متکی به انسان موقن است، همانند قیام علم به عالِم. اما اگر یک عملی را محل یقین بدانیم، باید گفت چنین فرضی خارج از طور عقل متعارف است.
حال سرمدی از نظرگاه مایستر اکهارت و اکهارت تولی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۹
227-252
حوزههای تخصصی:
مایستر اکهارت، عارف دومینیکن مسیحی، مدعی است کاربست آموزه های عرفانی و زندگی در سرمدیت، سبب بروز تغییراتی پایدار به لحاظ روحی و جسمی در سالک می شود. این تغییرات می توانند برای دستیابی به هدفِ زندگیِ به دور از رنج، یاری کننده باشند . از سوی دیگر، اکهارت تولی نیز به عنوان یک معلم معنوی معاصر، ظهور زندگی سرمدی را راه حلی برای پایان رنج اسارت ذهن و گرفتاری در چرخه زمان می داند. او بر آن است که با این شیوه می توان جهانی تازه را خلق کرد. با فرض وجود شباهت هایی، در این مقاله سعی شده است مبحث حال و زندگی سرمدی را در این دو دیدگاه مقایسه شود. این دو نظرگاه در طرح شیوه های اتحاد عرفانی با امر فرا طبیعی و زندگی در حال سرمدی با یکدیگر اشتراکات زیادی دارند. عمده تفاوت های مبنایی این دو در نظرگاه عرفانی اکهارت و معنویت پیشنهادی تولی است و مواردی همچون مباحث هستی شناختی، بحث از خلقت جهان، تغییر در وضعیت آگاهی، تجربه پذیری و سعادت درونی و بیرونی را در بر می گیرد.
تحلیل و بررسی نظام انسان شناسی معنویت اشو(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
نوشته حاضر به بررسی و تحلیل نظام اندیشه اشو در حوزه انسان شناسی می پردازد. وی معتقد است که انسان ها دارای دو ساحت مادی و مجردند که در بین این دو، اصالت با روح انسان است. چنانکه از سخنان او به دست می آید، وی نگاه مثبتی به ذات انسان دارد و معتقد است که انسان باید با اختیار خود گوهر درونش را متجلی کند؛ هر چند این امر سبب نمی شود که انسان هدف و مرکز خلقت باشد. گفتار اشو در باب هدف و معنای زندگی انسان دچار ابهام و تضاد است؛ زیرا دو رویکرد در بیان اشو وجود دارد: در برخی سخنان، وجود هدف و معنا برای زندگی انسانی نفی می شود و در بعضی دیگر، هدف هایی چون روشن ضمیری، خودآگاهی، بی ذهنی و لافکری و... برای زندگی بیان می شود که در سایه زندگی مطابق با طبیعت معنا پیدا می کنند.
بررسی تطبیقی حکایتِ شهزاده و کمپیر کابلی در مثنوی با سرود مروارید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
221 - 242
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با روش توصیفی - تحلیلی با تبیین نگرش گنوسی ها در مورد انسان و جهان، سرود مروارید را که متن آن به زبان سریانی و بازمانده از سده دوم میلادی است، با حکایت شهزاده و کمپیر کابلی در مثنوی مولوی مقایسه می کند. در این مقاله با رمزگشایی از دو داستان تمثیلی، باورهای اساسی جهان بینی گنوسی، همچون ثنویت عالم ملکوت و عالم ماده، دوگانگی روح و جسم، هبوط روح از عالم روشنایی به جهان تاریکی و محبوس شدن آن در دنیای مادی و تخته بند تن شدن، فراموش کردن اصل خویش، بیداری و بازگشت به جایگاه نخستین و دیدار با «خویش» یا همان «شاهد آسمانی» را نشان می دهد. همچنین اشاره به چند حکایت عطار نیشابوری که دارای مضمون های مشترک با سرود مروارید و حکایت شاهزاده وکمپیر کابلی است، از دیگر مطالب این پژوهش است.
خویشکاری و هم نوایی اسطوره و عرفان در نسخ تعزیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۰
51-80
حوزههای تخصصی:
این مقاله جستاری در خویشکاری (= کارکرد مقدس) و هم آوایی (= همسانی) اسطوره و عرفان در تعزیه نامه هاست. تعزیه که نمایشی آیینی و مبتنی بر کهن الگوهای اساطیری و آموزه های دینی و اخلاقی است؛ رویدادهای تاریخی را با روایتی برآمده از باورهای عامیانه ارائه می کند. همین درک و دریافت، از سویی، کارکردها و پندارهای اساطیری را از پسِ ذهن تاریخی توده ها، دوباره سازی کرده و از سوی دیگر، ارزش ها و رهیافت های اخلاقی و عرفانی را که اتفاقاً همسانی و هم کارکردی ریشه داری با بن مایه های اسطوره ای دارند، جلوه گر ساخته است. در این مقاله، برای تبیین خویشکاری و هم نوایی رازورمزهای پیوندخورده اسطوره و عرفان در بستر آیینی تعزیه، موضوعاتی چون جاودانگی پس از مرگ، مؤلفه های عاشقانه، اهمیت انسان کامل و رابطه مراد و مریدی، خلوت های عارفانه، جهان شمولی افکار و اشخاص، همیشه جوان بودن قهرمانان، کوشش به اندازه وسع، ضرورت پاکیزگی و طهارت روح و جسم و... مورد بحث قرار گرفته شده و در نهایت این نتیجه حاصل شده است که باورها و عقیده مندی های عرفان اسطوره ای، که قدیمی ترین نوع عرفان است، در مجلس نامه های تعزیه، این دو مقوله دیرپا را به همسایگی و هم آوایی نشانده است.
عبدالسلام کامویی؛ شیخ المشایخ سهروردیه در عراق عجم، یزد و کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۲ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
119 - 141
حوزههای تخصصی:
عبدالسلام کامویی از عارفان برجسته طریقه سهروردی در دوران ایلخانی است. نسبت کامویی به کامو روستایی از توابع کاشان می رسد. از آثار و احوال وی جز اشاراتی چند در خلال نوشته های شاگردان و تابعانش، اطلاعی در دست نیست. تنها نوشته باقی مانده از کامویی نامه اش به تقی الدین داداست. دادا، عبدالمؤمن اصفهانی و نظام الدین محمود کرمانی ازجمله تربیت یافتگانش بوده اند. عماد فقیه نیز به کامویی ارادت داشت و با فرزند و جانشینش امام الدین محمد بیعت کرد. یک قرن بعد پیرجمال اردستانی نیز در آثار خود به صورتی مریدانه به احوال کامویی پرداخته است. عبدالمؤمن اصفهانی کمی قبل از ترجمه عوارف به سال 665 ه .ق به حلقه یاران کامویی پیوست. در همین اوان، نظام الدین محمود از کرمان به خدمت کامویی آمد و پس از طی مراحل سلوک به سال 666 ه .ق، اجازه تأسیس خانقاه در کرمان یافت. در مثنوی های عماد فقیه، به ویژه مثنوی صفانامه و آثار پیرجمال می توان به اطلاعاتی از مقاطع زندگی وی دست یافت؛ اما پذیرش مواردی مانند ملاقات کامویی با سهروردی که هر دو بدان اشاره کرده اند، به لحاظِ تاریخی مشکل است. همچنین سلسله ای معنوی از کامویی نشئت گرفته است و در مناطقی چون نائین و اردستان به نام پیرجمالیه گسترش یافت. بررسی های مقاله نشان می دهد حوزه تعلیمی کامویی از کاشان و اصفهان و اردستان تا نائین و یزد و کرمان گسترده بوده و بعد از وی نیز فرزندانش آن را ادامه دادند.
تحلیل و سنجش زیرساخت قرآنی تذکره الاولیای عطار در رویکرد تعلیمی- تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۹
5-30
حوزههای تخصصی:
به یقین، فریدالدین عطار نیشابوری (م 618ق) هم میراث دار و هم راوی روح عرفان عاشقانه در زبان فارسی است که کوشش می کند با رویکرد تعلیمی رخداد عشق را یا برحسب تجربه خویش در آثاری چون منطق الطیر و یا با روایت از تجربه دیگران در تذکره الاولیا گزارش کند. تذکره الاولیا فقط نقل قصص و اقوال 96 تن از مشایخ طریقت بر مبنای وقایع نگاری از زندگی آن ها نیست تا برحسب قواعد تاریخی تحلیل شود، بلکه عطار کوشش کرده است تا به طور غیرمستقیم اصول و مبانی تعلیمی- تربیتی مطرح در آیات قرآن کریم را در بطن اقوال و احوال آنان برای تعلیم مخاطبان جاری سازد؛ نکته ای که در این مقاله با تحلیل اسنادی و توصیف آماری تحلیل شده است. عناوین اصول تعلیمی و تربیتی مستخرج از تذکره الاولیا ، در این تحقیق عبارت است از: «جذبه حُسن و احسان»، «تطوّر وسع»، «کرامت»، «آشنایی و بیگانگی با خداوند»، «ضعف» و «دلبستگی». بر اساس تحلیل آماری، اصول تربیتی که در کتاب تذکره الاولیا به کار گرفته شده اند، دارای بسامدهای متفاوتی هستند. از این میان بهره گیری از« آشنایی و بیگانگی با خداوند» بیشترین بسامد و بیان «ضعف» کمترین بسامد را در میان این اصول داشته است.
طنز در عاشقانه- عارفانه های حافظ از گونه ای دیگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۹
301 - 332
حوزههای تخصصی:
دیوان حافظ به عنوان هنری ترین غزل فارسی، تاکنون از رویکردهای متفاوت بررسی شده است. نگارنده در این مکتوب به معرّفی برخی ظرافت های هنری و شگردهای حافظانه در آفرینش طنز پرداخته و با نگاهی متفاوت نسبت به طنز، آن را به عنوان یکی از جدّی ترین، تأثیرگذارترین و هنرمندانه ترین عناصر آرایه کلام ناب معرّفی کرده است. سؤال اصلی این پژوهش این است که: طنز در عاشقانه - عارفانه های حافظ چه جایگاهی دارد و آیا از خصوصیات سبکی شعر وی به شمار می رود؟ روش تحقیق در اینجا توصیفی- تحلیلی و کتابخانه ای است. یافته های تحقیق نشان می دهد که حافظ برای انتقال مفاهیم عاشقانه و عارفانه، از طنز بهره گرفته است و طنز از برجسته ترین خصوصیات سبکی شعر وی به شمار می رود. طنز حافظ در بسیاری موارد، لطیف و نهانی است و به شدّت نیازمند شرح و تحلیل و توضیح است. شگردهای به کار رفته در طنز حافظ، از عالی ترین نمونه های زیباشناسی ادبیات ایران زمین هستند و حوزه وسیعی از بلاغت و ظرافت ادبی را شامل می شود.
بررسی تطبیقی جایگاه و تقدس آب در قرآن و عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۶۱
232 - 254
حوزههای تخصصی:
آب به رغم جایگاه اساسی و اهمیت فوق العاده ای که در زندگی انسان و سایر موجودات دارد، جایگاه حقیقی آن از نگاه قرآن و عرفان به نحو تطبیقی هنوز مورد کاوش قرار نگرفته است و رسالت اصلی آن در جهان و وظایف انسان در قبال آن، به نحو بایسته و شایسته مورد تامل قرار نگرفته است. این نوشتار، به قدر میسور نگاهی دارد به جایگاه والای آب و تقدس آن در عرفان و تطبیق آن با بیان قرآن و نیز باورهای باستانی ایران زمین؛ در این نگرش روشن می شود که نگاه عرفانی، نقشه سیر و سلوک الی الله را در آینه آب جستجو می نماید و نسبت به تامل جدی در آب و دعوت از آن برای حضور در زندگی معنوی فراخوان می دهد و باورهای باستانی ایران زمین نیز از جوانب مختلف بر تقدس آن پای می فشارد. از سویی دیگر آب در قرآن، جایگاهی بس والا دارد و به عنوان ضرب المثل شناخت و معرفت و رهگذر حکمت و بصیرت معرفی شده و آثار و احکام و آداب بی شماری برای آن برشمرده می شود، کما اینکه منشأ حیات و مظهر کثرت و برکت و طهارت و جریان و سیلان و رویش و زایش و... قلمداد می گردد.
دگرگونی جایگاه و ارزش خرد از آثار حکما تا آثار عرفا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۹
13 - 42
حوزههای تخصصی:
خرد و عقل از مهم ترین عناصر مفهومی و واژگانی پهنه ادب فارسی است که دامنه کاربرد آن از آثار نخستین شعرای فارسی دری که بیشتر رویکردی آفاقی و حکمی داشتند تا آثار شعرای قرن پنجم تا هشتم که رویکرد آنها به تدریج انفسی و عرفانی شد گسترده شده و جایگاه آن در این سیر زمانی تغییرات عمیقی یافته است. این برداشت های متناقض در آثار این دو دسته از شعرا، که می توان از آنها به حکما و عرفا یا صوفیان یاد کرد، می تواند موضوع تحقیقات زیادی باشد (و بوده است) و در این تحقیق به سیر تدریجی این دگرگونی (که حاصل عوامل و شرایط گوناگون سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و حتی زبانی بوده است) از آثار نخستین شعرا که بیشتر صبغه ای حکیمانه داشتند تا آثار شعرای قرن هفتم و هشتم که بیشتر سبغه و رنگ عرفانی و صوفیانه داشتند پرداخته شده. هم شعرای حکیم و هم شعرای عارف اشعار متعددی با مضمون عقل یا خرد داشته اند اما ازآنجاکه دیدگاه و نگرش کلی آنها به سایر پدیده های مادی و معنوی کاملاً متفاوت و گاه متضاد است با وجود استفاده تقریباً یکسان از این واژگان، محصول کار آنها متفاوت و متباین و گاه متناقض است. دلیل این امر آن است که دیدگاه این دو دسته از شاعران از منابع و مشرب های فکری کاملاً متضادی درباره پدیده های عالم هستی سرچشمه می گیرد.
دیوان شمس تبریزی، آینه بازتاب شعورمندی کائنات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۶۰
78 - 97
حوزههای تخصصی:
دیوان شمس تبریزی، اثر معروف مولانا جلال الدّین محمّد بلخی، عارف بزرگ مسلمان قرن هفتم هجری، مانند اثر ارزشمند دیگر وی، مثنوی معنوی و همچنین همه آثار عرفانیِ اسلامیِ فارسی، آینه بازتاب باورهای خاصّ عارفان بزرگ مسلمان است. یکی از این باورها، «شعورمند دانستن کائنات» است که الهام بخش اصلی ایشان در این خصوص، آیات قرآن کریم و روایات اسلامی است. عارفان بزرگی چون مولوی، با تأثیرپذیری از این گنجینه های ارزشمند دینی، به ویژه آیاتی که به تسبیح موجودات یا مورد خطاب قرارگرفتن آن ها از سوی خالق خویش اشاره دارند، همه عالم وجود را حیّ و ناطق و دارای شعور می دانند. علاوه بر این، رسیدن به این باور، آن گونه که خود اذعان نموده اند، از طریق کشف و شهود نیز بر ایشان محقّق شده است. در این مقاله که از روش سندکاوی در جمع آوری اطّلاعات، استفاده گردیده، سعی شده است تا نمونه های برجسته بازتاب شعورمندی کائنات، از دیوان شمس تبریزی، استخراج و تحلیل و توصیف گردد. از مهم ترین نتایج مقاله حاضر، آن است که مولوی در انعکاس این باور عرفانی اسلامی در دیوان شمس تبریزی، هم از نظر میزان، هم صراحت بیان، گوی برتری را از دیگران ربوده است
تاثیر نگرش عرفانی نظامی بر شکل گیری هویت فرهنگی «جهان وطنی» در خمسه نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۶۰
192 - 209
حوزههای تخصصی:
منظور از اندیشه انترناسیونالیسم در انسان شناسی عرفانی، احساس تعلق به یک اصل مشترک الهی و وجه مشترک فطری در بین انسان ها، ورای تفاوت های ملی و زبانی است. براین اساس باید برای انسان یک وطن فرامادی قائل شد که خاستگاه نخستین و بازگشتگاه فرجامین اوست. تفکر عرفانی نظامی از انسان تعریفی به دست می دهد که ناظر به ارتباط او با مبدأ هستی است و به تبع آن، رابطه های دیگر تعلق های ثانوی و اعتباری تلقی می شوند که عارض بر حقیقت وجود آدمی اند و ریشه در فطرت او ندارند؛ بنابراین نمی توانند ملاک و معیار سنجش معرفت شناختی باشند. از این منظر، در عالم خدایی همه چیز رنگ خدایی دارد و در میان افراد بشر هیچ اختلاف و دورنگی نیست. عدم ارزش گذاری به اعتبار امتیازات قومی و زبانی و اقلیمی در اندیشه عرفانی نظامی یک اصل اساسی و خدشه ناپذیر به حساب می آید.
تحول انگاره خاک در ارتباط با مفهوم انسان در آرای عارفان مسلمان تا پایان قرن ششم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
307 - 324
حوزههای تخصصی:
مفهوم انسان و چیستی آن همواره از مهم ترین دغدغه های متفکران مسلمان بوده است. در این میان، حوزه معرفتی تصوف بر ارزش جایگاه هستی شناسانه انسان تأکید ویژه ای دارد. فضیلت انسان تا اواخر قرن پنجم منحصراً بر مبنای باطن یا بُعد روحانی او تعریف می شد. بااین حال، از قرن ششم، کالبد خاکی انسان کانون توجه صوفیان قرار می گیرد و به تبع آن تحول عمده ای در انگاره خاک حادث می شود. در ابتدا، هدف از برجسته سازی فضائل خاک، اثبات برتری انسان بر سایر مخلوقات بوده است. بااین حال، تولید مفاهیم جدیدی که بر اثبات فضیلت خاک متمرکز است، به پدیداری انگاره ثانویه ای از خاک منجر می شود که به واگرایی دو مفهوم انسان و خاک می انجامد و درنهایت، خاک را بر انسان تفضیل می دهد. پژوهش حاضر با رویکردی تاریخی و تحلیلی، دو نقطه عطف شاخص در تحول تاریخ انگاره خاک تبیین می کند.
مقایسه تطبیقی آموزه های روایی با مبانی عرفان عملی درباره منزل سلوکی «یقظه» با تأکید بر کتاب منازل السائرین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
انبوهی از روایات معصومان وجود دارد که هر کدام به گونه ای به منزل عرفانی یقظه و احکام و ویژگی های پیرامونی آن اشاره دارد. این نوشتار بر آن است تا در قالب بررسی میزان هماهنگی آرای سلوکی خواجه عبد الله انصاری در منازل السائرین درباره منزل یقظه با آموزه-های روایی، بابی از فقه السلوک را در منزل عرفانی یقظه به روی محققان بگشاید.جنبه نوآوری این مقاله، جمعآوری و همچنین دستهبندی روایاتی است که میتوانند زمینه ساز و پشتوانه مباحث عرفانی مطروحه در باب مقام یقظه باشند. فایده این کار، اثبات اصالت سخنان عارفان درباره نخستین منزل سیر و سلوک، یعنی یقظه است؛ زیرا ثابت خواهد شد که این سخنان از پشتیبانی آموزه های دینی برخوردارند و «شریعت» و «طریقت» در این بخش، هماهنگی کامل دارند.صاحب کتاب منازل السائرین، یقظه را نخستین منزل از منازل سلوک قرار داده و ارکان و عوامل تأثیرگذار در این منزل را در دوازده مؤلفه دسته بندی کرده است. این تحقیق، برای نخستین بار شواهد روایی ای را که میتواند مؤید نقشآفرینی دوازده مؤلفه مزبور در بیداری و یقظه سالک باشد، جمعآوری کرده است.
روش شناسی تفسیر انفسی عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۹
207 - 222
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر، در پی بررسی شاخصه های تفسیر انفسی عرفانی قرآن است. عرفان؛ یعنی شناختی که از دریافت های باطنی، بر اثر سیر و سلوک و مجاهدت با نفس بدست می آید. در این روش عرفانی در عین توجه به معانی باطنی معانی ظاهری نیز همزمان قصد می شود. سؤال اصلی پژوهش، چیستی و ویژگی های روش شناسی این نوع تفسیر است، این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی و به روش کتابخانه ای، به بررسی این موضوع از دیدگاه قرآن و حدیث می پردازد. مدعای مقاله این است که این روش تفسیری، به فهم تازه ای از قرآن ما را رهنمون می کند که متفاوت از روش های دیگر است. این فهم عمیق، با تأکید بر بطن قرآن و روایات، اهداف و مقاصد قرآن، هدایت عمیق برگرفته از آیات و روایات را دنبال می کند، طبق این نظر، فهم قرآن، تنها محصول فعالیت فکری حصولی نیست و صرفاً با ابزارهای معرفتی- از قبیل صرف و نحو و ادبیات و غیره- حاصل نمی شود؛ این علوم تنها برای رسیدن به مرتبه ظاهر و پوسته قرآن بسنده می کنند. فهم معانی عمیق قرآن و جان علم وتوحید احدی صمدی، مستلزم درک حضوری و شهودی حضرت حق و طی مراحل سیر و سلوک انفسی روحانی به واسطه ریاضت های شرعی و عبادات خاص است. ایمان قلبی تنها از راه شهود و نه ادراک عقلی حاصل می شود. در صورتی که حقایق قرآنی به قلب وارد شوند، ایمان و اطمینان قلبی دست خواهد داد. بالاتر از مرتبه ایمان هم، شهود غیبی انبیاء می باشد.
جنبه های عارفانه حیا در غزلیات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۶۰
60 - 77
حوزههای تخصصی:
حیا از صفات بسیار مهم و برجسته در فرهنگ و اخلاق دینی و نیز یکی از اوصاف درخور و پر اهمیت در مباحث عرفانی است که اطلاق آن هم بر حق - تعالی - و هم بر انسان جایز می باشد. به جهت جایگاه والایی که این صفت در تعالی روحی و معرفت الهی دارد، بسیار مورد توجه عارفان قرار گرفته است. در این پژوهش که با روشی توصیفی تحلیلی تدوین یافته، ضمن بررسی حیا و شرم در قرآن و سنّت و نگرش های مختلف عرفانی، به بررسی جنبه های عارفانه حیا از منظر مولوی با تکیه بر غزلیاتش پرداخته شده است. این بررسی نشان می دهد که با وجود تأکیدی که عارفان پیشین بر رعایت حیا درهمه مراحل سلوک دارند و برخی آن را ازاحوال مقربان می دانند؛ اما مفهوم و دریافت مولوی از این موضوع کاملا با دیگران متفاوت است. وی حیا را در ساحت عشق که از نظر او و سایر عارفان نهایت قرب الهی است؛ گاه لازم نمی شمارد.
رهیافتی به تجربه های عرفانی عارفان در زبان عرفان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۶ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۶۱
274 - 296
حوزههای تخصصی:
زبان عرفانی که گویای ناب ترین لحظات عارف است در پی خصلت متناقض نمای تجربه عرفانی پارادوکسیال می شود و یکی از ویژگی های کلام عارفان همین متناقض نماهاست، بی گمان تأمّل وامعان نظر در گستره و ژرفای این تقابل ها و تناقص ها و روابط دو سویه آنان هر نگاهی کاونده و خواهان را به حقیقت عرفانی عارفان نزدیکتر می کند. کوشش و رسالت پژوهشی این مقاله بر آن است که در رهیافت زبان عرفان جنبه تجربه های عرفانی یک عارف را یافته، واکاود، ویژگی ها، دلایل و موانع این گونه تجربه ها را بررسی کند، چرا که معرفت عرفانی پیامد گونه ای تجربه است که آن را هم تجربه عرفانی نامیده اند، مقدمات این گونه تجربه، «عرفان عملی» و نتایج آن عرفان نظری نامیده می شود.
حوزه معنایی اسم و صفت در ساخت نوع ادبی عرفانی (حدیقه سنایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۶۰
36 - 59
حوزههای تخصصی:
نوع (genre) در اساس اشاره به سنخ (type)های ادبی دارد. درواقع مجموعه ای از قواعد انتزاعی است که نویسندگان در خلق آثارشان خود را ملزم به رعایت آن می دانند. از همین رو دسته ای از متون ادبی که دارای شباهت های ساختاری، محتوایی، بلاغی و... هستند نیز نوع ادبی نامیده می شوند. بخش عمده ای از عوامل موثّر در ایجاد نوع ادبی، مربوط به حوزه های معنایی است. در این زمینه، واژگان در قالب اسم ها و صفات به صورت ساده، مشتق یا مرکّب نقش اساسی ای در خلق نوع ادبی و تمایز ان ها با یکدیگر دارند. یکی از انواع مهم در حوزه ادبیّات ایران، نوع عرفانی است. حدیقهالحقیقه سنایی از جمله آثاری است که در زیرمجموعه این نوع قرار می گیرد. ما در این مقاله در پی آن هستیم که ضمن بررسی 50 واژه در این کتاب، نشان دهیم که حوزه های معنایی (اسم و صفت) چگونه در ایجاد نوع عرفانی موثّرند. نتایج به دست آمده نشان می دهد حوزه های معنایی غالب این دسته از واژگان با توجه به مطالعات درزمانی و هم زمانی و هم چنین تغییراتی که در دو سطح واژگانی و مفهومی آن ها پیدا می شود، با بسامد بالا در خدمت نوع عرفانی قرار گرفته اند؛ چنانکه از این میان، سهم اسم های مکان، زمان و برخی واژگان دیگر که ما از آن ها تحت عنوان واژگان خاص نام برده ایم، بیشتر است. این پژوهش کاملا نوآورانه است و با نگاهی جدید از حیث کمّی و کیفی به توصیف دقیق متن می پردازد.
شکل شناسی راوی در حکایات کرامت های عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۶۰
358 - 377
حوزههای تخصصی:
حکایات کرامات، روایاتی است که کارهای خارق العاده اولیا را بیان می دارد. حجم زیادی از تذکره های صوفیانه به ذکر حکایاتی در باره کرامات اولیا اختصاص یافته است. این روایات جایگاه ویژه ای در ادبیات عرفانی دارد و تمام ویژگی های یک روایت خوب از جمله ساختار را داراست. ساختارگرایی، تحلیلی است که به ساختار و مناسبات درونی اجزاء یک اثر ادبی یا هنری می پردازد. یکی از عرصه های تحلیل ادبی ساخت گرا، عرصه روایت شناسی است. روایت شناسی در پی کشف زبان و قواعد پنهان روایت هاست. یکی از اصولی که روایت شناسان ساخت گرا به آن می پردازند، شکل شناسی راوی است. این که راوی کیست؟ چگونه روایت را مطرح می کند؟ از چه جایگاهی داستان را تعریف می کند و غیره. این مقاله تلاش دارد، با استفاده از روش های توصیفی و تجزیه و تحلیل ساختارگرایی، شکل شناسی راوی را در حکایات کرامات: طبقات الصوفیه خواجه عبدالله انصاری(5 و 4 ه. ق.)، اسرارالتوحید محمد بن منور(5 و 4 ه. ق.)، تذکره الاولیاء عطار نیشابوری(7 و 6 ه. ق.)، نفحات الانس جامی(9 ه. ق.) و طرائق الحقائق معصوم علی شاه (14 و 13 ه. ق.) مشخص نماید. این بررسی بر اساس نظریات روایت شناسان ساخت گرا و با نگرش به ادبیات عرفانی صورت پذیرفته است. پژوهش نشان می دهد که در حکایات کرامت های عرفانی، راوی، شخصی متعین و مجزا از نویسنده است. او می تواند شناس یا ناشناس، دانای کل نامحدود یا محدود و دید درونی یا بیرونی داشته باشد، اما نقل قول هایش مستقیم است و زمان، ضمایر و رنگ و بوی شخصیت را دارد.