فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸۱ تا ۵۰۰ مورد از کل ۳٬۹۴۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
مسئله نفس الامر را از دو بُعد معرفت شناسی و هستی شناسی می توان مورد پژوهش قرار داد. از بُعد هستی شناسی نفس الامر اشیا، واقعیتی در مرتبه وجودی بالاتر است. حکیمان و عارفان مسلمان در مصداق این واقعیت اختلاف نظر دارند. در این نوشتار دیدگاه عارفان درباره مسئله نفس الامر از حیث هستی شناسی کانون بررسی قرار گرفته و پس از گردآوری داده ها به روش کتابخانه ای، مسئله نفس الامر از منظر عارفان به روش توصیفی تحلیلی، تبیین و سپس با ادله قرآنی مستدل شده و این نتیجه به دست آمده که از نگاه عارفان مسلمان نفس الامر اشیا عبارت است از: اعیان ثابته یا همان وجود علمی اشیا پیش از ایجاد؛ البته به شرط تجرید کامل، حتی از همین وجود علمی، و رسیدن به ذواتی غیبی و ازلی که در غیب ذات حقّ مستجن اند و از نظر رتبه چه بسا قبل از اسما قرار بگیرند.
نظریه ظهورات وجودیه از خزائن الهیه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
ظهور هستی امکانی از مبدأ هستی، مسئله ای است که نوع دیدگاه درباره آن، تأثیری بسزا در تحقیقات مابعدالطبیعی از جهت نظری در قوس نزول و تقربات سلوکی از جهت عملی در قوس صعود دارد و به دلیل این اهمیت، همواره مرکز توجه محققان با گرایش های گوناگون بوده است. پژوهش در این مسئله، هم نحوه رابطه خالق و مخلوق و هم نحوه تمایز آنها را آشکار می سازد که این بیانگر ضرورت تحقیق در این مسئله است. مسئله اصلی این نوشتار بررسی نزول هر شیء و ظهور آن از مبدأ هستی و لازمه این نزول و ظهور از دیدگاه کتاب الهی است که به روش استنباطی در فرایندی اجتهادی از متن دینی به انجام رسیده است. ازجمله نتایج تحقیق آن است که ظهور هر شیء به نزول از نزد حق تعالی بوده، نزول یا همان آفرینش، مقرون به قدر است و این مقرونیت به نحو لازم است که انفکاک آن امکان ندارد. پس ظهور شیء به وجود صرفاً با قدر است و از جمله دستاوردهایش این است که نتیجه استنباطی در مابعدطبیعت اجتهادی، هماهنگ با نتیجه استدلالی در مابعدطبیعت استدلالی است که براین اساس از سویی نقد دیدگاهی که به سلب کلی، مابعدطبیعت اسلامی را جدای از دین الهی به شمار می آورد، روشن شده و از سویی ظرفیت معرفتی بی پایان کتاب الهی در تحلیل و تثبیت مسائل بنیادی مابعدالطبیعی آشکار می گردد.
تأملی بر بایسته های سلوک در رساله الطیر ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۴ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
169 - 153
حوزههای تخصصی:
ابن سینا از فیلسوفان نادری است که بر اساس معرفت نفس، راز تجربه شخصی خود را در قالب رساله های سه گانه تمثیلی آورده است. رساله الطیر ابن سینا یکی از رسائل عرفانی اوست که حالات عرفانی انسان و نحوه سیر و سلوک آدمی به سوی حق را در قالب تمثیلی زیبا ترسیم می نماید. در این رساله، سالک به پرنده ای تشبیه می شود که با رهایی از وابستگی های این دنیایی و با کمک پیر و مرشد طریقت، خود را به مطلوب حقیقی می رساند. در این مقاله برآنیم برخی از دیدگاه های عرفانی ابن سینا را در فرایند سیر عرفانی عارف در رسیدن به مرتبه عالی حقیقت تبیین نماییم. این نوشتار پس از طرح کلیات و شرح مختصری از اصل داستان، به ارائه تفسیر و تحلیل داستان پرداخته و دیدگاه ها و عناصر اصلی عرفانی ابن سینا را بیان خواهد نمود.
مقایسه تأویل عرفانی آیات در شرح التعرف ربع اول با کشف الاسرار نوبت الثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۴
۳۸۲-۳۶۱
حوزههای تخصصی:
شرح تعرف نوشته مستملی بخاری یکی از قدیمی ترین کتاب های تصوف در زبان فارسی است که اهالی این علم اهمیت ویژه ای برای آن قائل بوده اند. از آنجا که مؤلف این کتاب، مفسر قرآن است، تأویلات عرفانی ربع اول شرح التعرف که برای آیات بیان کرده، از خود او نیست؛ این امر از مقایسه اثرش با نوبت الثالث کشف الاسرار روشن می شود. همچنین از آنجا که مفاهیم هر دو تأویل یکسان و نزدیک به هم می باشد و یکی دیگر از شارحان کتاب التعرف کلابادی، خواجه عبدالله انصاری است، نتیجه تحقیق حاضر نشان می دهد که این دو شارح از یکدیگر تأثیر پذیرفته اند.
پیامبر شناسی و امام شناسی از منظر عرفان اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
بهترین و کامل ترین تصویر از ابعاد شخصیت وجودی پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) را می توان از مبانی و آموزه های اصیل عرفانی به دست آورد و آن را در راستای مقصود اصلی روایاتی دانست که بر لزوم معرفت ایشان تأکید می نمایند. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی با اشاره به پاره ای از مسائل عرفان نظری درصدد ارائه تصویر یاد شده است. بر پایه این تصویر پیامبر(ص) و امام(ع) نه تنها برای عالم عناصر و طبیعت به منزله جان و قلب و نفس اند و از این رو، با اذن الهی همه رخدادهای آن تحت فرمان ایشان است، بلکه موجودات عوالم برتر نیز از ظهورات وجوداتشان در آن عوالم محسوب می گردند؛ با این توضیح که افتراق میان امامان ازیک سو، و پیامبر اکرم(ص) از سوی دیگر، و نیز میان هر امامی با امام دیگر، در ظاهر و برحسب صورت بوده و این جدایی در عالم طبیعت حاصل گشته است، وگرنه با توجه به باطن و حقیقت، همه آنان در عوالم مافوق با یکدیگر متحدند.
عرفان اجتماعی در منظومه فکری استاد شهید مطهری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
عرفان اجتماعی در منظومه فکری استاد شهید مطهری به مثابه دانشی است که اصول و مسائل عرفان اسلامی را در مبانی، مقولات و غایات علوم اجتماعی متناظر به ساحات بینشی، گرایشی و کنشی عارفان اصیل متجلی می سازد. بدین جهت، بیان و تبیین عرفان اجتماعی از اهمیت، ضرورت و حساسیت خاصی در نظام اندیشه فردی و زیست اجتماعی و به ویژه تمدنی فرد و جامعه اسلامی برخوردار است که استاد شهید با نگاه فیلسوفانه، فلسفه مضافی و معرفت شناسی درجه دوم، به این امر اهتمام ورزیده و در این مسیر به نقد ایجابی عرفان موجود با رویکرد بازشناسی و بازسازی مفاهیم، مبانی و مقامات عرفانی و نقد سلبی عرفان و تصوف تاریخی با منطق قرآنی، سنت و سیره معصومان پرداخته اند. مسئله اصلی مقاله حاضر این است که آیا عرفانِ اجتماعی در منظومه فکری استاد شهید مطهری قابل بیان و تبیین است؟ پاسخ مسئله را می توان با روش توصیفی تحلیلی در اندیشه و آثار استاد اصطیاد کرد که برونداد آن عبارت است از: 1. ارائه قرائت درست و دقیق از آموزه ها، گزاره ها و معارف عرفانی با سویه اجتماعی؛ 2. تبیین مفهومی و تعیین مصداقی عرفان اجتماعی در شعاع اندیشه و زیست عارفان مسلمان؛ 3. بیان نمونه هایی از توصیف و توصیه های معطوف به عرفان اجتماعی در آثار گفتاری و نوشتاری استاد شهید؛ 4. ارائه نمونه بازشناسی و بازسازی مفاهیم و مقامات عرفانی، مثل توبه و توکل، تا ظرفیت عرفان اصیل و دانایی و توانایی عارفان مسلمان و شیعی در تکوین و تکامل تمدن نوین اسلامی روشن شود.
مطالعه مفهوم قدیس در سنت مسیحی و مفهوم ولی در عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۷
185 - 204
حوزههای تخصصی:
واژه قدیس در سنت مسیحی برای افرادی به کار می رود که مسیح (ع) را در خود متبلور ساخته اند و در زندگانی خود روح مسیحیت (Sainthood)را جلوه گر گشته اند. از این رو قدیس در مسیحیت، که خود دینی طریقتی می باشد مفهومی عرفانی می یابد. اما واژه ولی در عرفان اسلامی نیز چون قدیس به کسانی اطلاق می شود که به مقام فنای فی الله رسیده اند و روح محمدی (ص) را که مقام ولایت است در خود متبلور ساخته اند. در سنت مسیحی باید دو معنای شریعتی و طریقتی برای قدیس درنظر گرفت و در سنت عرفانی اسلامی هم باید معنای عام و خاص مفهوم ولی را از یکدیگر جدا ساخت. مقاله حاضر درصدد است به بررشی مفهوم قدیس در سنت مسیحی و مفهوم ولی در عرفان اسلامی بپردازد. این بررسی از نظر درجات، مراحل و چگونگی نیل انسانها به این دو مقام انجام گرفته است.
تبیین نظریه عرفانی تأویل عرضی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این مقاله، بر تبیین و اثبات تأویل عرضی در عرفان متمرکز است و از سه نوع تبیین استدلالی، روایی و تنظیری بهره گرفته است. تأویل عرضی، به معنای بازگرداندن معنای کلام الهی، به همه وجوه معنایی است که به عنوان مراد جدی خداوند، در عرض یکدیگر قرار دارند. دو استدلال عقلی، یکی از راه علم ازلی و پیشین خداوند، به همه فهم های مختلف از کلام الهی و دیگری، از طریق حقیقت معنای الفاظ، در صورت زدودن پیرایه ها و انصراف های مزاحم، برای اثبات این نوع تأویل ارائه می شود. در بخش روایی، سه مورد از تأویل های عرضی در روایات مورد بحث و بررسی قرار گرفت . روشن شد که فهم معانی مختلف از یک آیه یا کلمه از قرآن کریم، مورد قبول روایات بوده و به اجراء گذاشته شده است. در تبیین تنظیری، به مباحثی چون «قرینه حکمت و اطلاق»، «استعمال لفظ در بیشتر از یک معنا» و «ایهام»، در دانش های دیگر استشهاد و روشن گردید که اراده معانی مختلف از یک کلام، به نحوی مورد پذیرش است. در پایان، به برخی از مهم ترین اشکالات تأویل عرضی پرداخته ایم. نتیجه این مباحث، بدل شدنِ تأویل عرضی، از یک مبنای ذوقی و غیرعلمی، به یک نظریه روشی قابل فهم و علمی است.
جایگاه و عوامل آرامش درقرآن کریم و عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۸
327 - 348
حوزههای تخصصی:
آرامش تعادل روحی ونبودتشویش واظطراب است که برآیندآن برخورد درست بامسائل وگرفتاری ها ورسیدن به آرامش حقیقی است.آرامش دراقسام مختلف:طبیعی،روانی واعتقادی ازمولفه های سعادت است که به دوشکل آرامش روحی وامنیت اجتماعی ظهورمی یابد. براین اساس دانشمندان اسلامی به آرامش نگاهی قدسی افکنده وآن راپدیده ای الهی شمرده اندوبخش وسیعی ازآموزه های دینی به آن اختصاص یافته است. از طرفی عرفان طریقی است که با طی آن می توان به شناختی شهودی و حضوری از حقیقت و معرفت ناب به صورت بی واسطه نایل آمد و پاسخی قطعی به نیازهای اساسی و پرسش آدمی و ارامش و نشاط جاودانی حاصل از آن دست یافت. از طرفی باید توجه داشت که قرآن مجید بهترین دستورها را آورده و بهتر از همه، انسانها را به راز ورمز بندگی و سلوک آشنا می سازد.از این رو در مقاله حاضر به موضوع « جایگاه و عوامل آرامش درقرآن کریم و عرفان اسلامی » خواهیم پرداخت. در نوشتار حاضر که به روش توصیفی - تحلیلی و با هدف تبیین و تشریح علمی جایگاه و عوامل آرامش در قرآن کریم و عرفان اسلامی به انجام رسیده این نتایج حاصل گردید که ایمان، تقوی و پرهیزگاری عامل اصلی آرامش و زمینه سازآرامش فردی و اجتماعی و همچنین آرامش روح وروان فردوجامعه می باشد. از سوی دیگر «عرفان» طریقی است که با طی آن می توان به شناختی شهودی و حضوری از حقیقت و معرفت ناب به صورت بی واسطه نایل آمد و به پاسخی قطعی به نیازهای اساسی و پرسش های آدمی و آرامش و نشاط جاودانی حاصل از آن دست یافت.
خلق معکوس در الهیات سیمون وی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۴ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
215 - 195
حوزههای تخصصی:
خلق معکوس یکی از ایده های محوری در عرفان سیمون وی است که نخستین بار از سوی او در گفتمان الهیاتی و عرفانی مسیحیت مطرح گردید. فهم ایده خلق معکوس در گروی فهم مدل آفرینش از منظر سیمون وی است. به باور سیمون وی، خدا از روی عشق برای آنکه جهانِ خلقت تحقق یابد از خداییِ خود کناره گیری می کند. در آفرینش، همان طور که خدا خودش را از الوهیتش تهی می کند تا آدمی و جهان خلقت وجود داشته باشند، در خلق معکوس نیز انسان باید با تقلید از خدا خودش را از آنچه که به او داده شده است تهی کند تا بتواند آن گونه که خدا می خواهد در آفرینش مشارکت کند. خلق معکوس صرفاً به معنای تقلید از انقطاع خدا از الوهیتش نیست؛ بلکه یک کنش منفعلانه است که در این عمل، پس از ترک دلبستگی ها و خیال اندیشی ها باید تنها چشم به راه بود. سیمون وی از رهگذر عمل خلق معکوس، چگونگیِ نفی خود پرستی و دوری جستن از خود محوری را تبیین می کند.
مقابله مقامی و کنشی حضرت محمد(ص) با دیگر پیامبران در شرح التعرف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۸
85 - 110
حوزههای تخصصی:
شرح التعرف، از جمله آثار پدید آمده در حوزه عرفان تعلیمی به زبان فارسی است که مستملی آن را بر التعرف کلابادی نوشته است. وی در این اثر، جهت تبیین دیدگاه ها و تشریح مبانی فکر و نظری خود، اثر خود را در پیوند بینامتنی با قرآن کریم قرار داده و از آیات و روایات قرآنی داستان انبیاء استفاده کرده است. داستان ها و روایات منسوب به پیامبر(ص) از برجسته ترین موارد کاربردی در این اثر است که در بیشتر موارد به صورت تقابلی و مقایسه ای با داستان سایر پیغمبران آورده شده است. در این نوع کاربرد، مقایسه در دو حوزه کنش و مقام انجام شده که نوع مقابله مقامی با بسامد بیشتری در این اثر آورده شده است. نویسنده در التعرف، بسیاری از پیامبران را در نقطه مقابل پیامبر(ص) قرار داده که این میزان تقابل با این دامنه تنوع در این اثر تقریباً کم نظیر است. هدف نهایی مستملی در استفاده از این شیوه، بیش از آنکه به منظور تشریح و تبیین اصول و مبانی و اصطلاحات عرفانی باشد تأکید صریح یا ضمنی بر برتری و فضیلت حضرت محمد(ص) بر سایر پیامبران و در نتیجه برتری امت او بر دیگر امت ها است.
مقایسه حکایت ابراهیم ادهم بر لب دریا بر اساس نظریه اضطراب تأثیر و بدخوانی خلاق در حکایات عطار نیشابوری و مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۴
۲۸۰-۲۵۱
حوزههای تخصصی:
اضطراب تأثیر و بدخوانی خلاق، دو نظریه ادبی است که هارولد بلوم آن ها را راجع به تأثیر و تأثرات شاعرانه مطرح می کند. پژوهش پیش رو می کوشد با بومی سازی نظریه غربی، به روش اسنادی و تحلیلی به مقایسه حکایت ابراهیم ادهم بر لب دریا بر اساس نظریه اضطراب تأثیر و بدخوانی خلاق در حکایات عطار و مولانا بپردازد. بررسی ها نشان می دهد مولانا برای رهایی از دلهره اجتناب نا پذیرِ قرار گرفتن در سایه عطار به تکاپو می افتد اثر خود را به شگردهایی خلاقانه مجهز کند تا آن را از آنِ خود کند و با طرزی نو به آفرینش گری هایی در ارائه بیان مطالب عرفانی بپردازد به شکلی که به اثر خود هویتی جدید داده و آن را به استقلال برساند؛ نمادسازی، بهره گیری به جا از اصطلاحات عرفانی، به کارگیری متمایز عناصر داستانی برای پرورش مطالب عرفانی، کاربست صنایع ادبی برای عمق بخشیدن به مضمون و معانی صوفیانه، تأکید بر کرامت اولیا در جهت بزرگداشت مرشد طریقت و توجه به صنعت التفات، شگردهایی است که مولانا ناخودآگاهانه با تمسک به آن ها تلاش دارد به برتری جوییِ کلامی پرداخته و اثری متفاوت ارائه کند. نتیجه تحقیق نشان می دهد که مولانا عمیقاً مؤید عطار و مفتخر به تأسی از اوست؛ بنابراین، با وجود بازخوانی خلاقانه و دستیابی به عینیت مستقل در برخی مواضع، با تکرار ویژگی های سبکیِ فکری عرفانیِ عطار، تسلیم پدر می شود و در نهایت روایت عطارِ پدر در هیئتی جوان تر و متفاوت تر از پیش در روایت مولانایِ پسر ظاهر می شود.
پرندگان اساطیری، سمبولیسم عرفانی و محیط زیست با تکیه بر شعر عرفانی فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۴
۳۰۴-۲۸۱
حوزههای تخصصی:
زبان عرفان زبانی سمبولیک است. عرفا برای بیان تجربه ها و اندیشه های خویش از نمادهای طبیعی بیش از دیگر نمادها بهره برده اند. «سیمرغ» و «هما» دو نماد طبیعی هستند که به اسطوره ها راه یافته و از آنجا نیز به ادب عرفانی فارسی منتقل شده اند. پرنده «عنقا» نیز از افسانه های عرب جاهلی به ادب عرفانی فارسی ورود کرده است. این پرندگان در گذر از متون اساطیری و حماسی به عالم عرفان، دچار تحولات فراوانی شده اند. آن ها در زبان عرفان کارکردهای بیشتری داشته و به عنوان نماد، معانی مختلفی را برمی تابند. جستار پیش رو بر آن است تا به شیوه تحلیلی توصیفی، کارکردهای این پرندگان را در بیان کلان اندیشه های عرفانی، با تکیه بر اشعار برجسته عرفانی فارسی واکاوی کند. نتیجه تحقیق نشان می دهد که اولاً دو پرنده سیمرغ و هما دو پرنده طبیعی و زمینی هستند که جنبه اساطیری پیدا کرده اند؛ ثانیاً به رغم اینکه سه پرنده سیمرغ، هما و عنقا در شعر عرفانی، سمبلی برای بیان حقیقتی والاتر بوده و اغلب به جای هم به کار رفته اند، تفاوت های آشکاری دارند؛ ثالثاً کاربرد سمبلیک پرندگان با رویکرد زیست محیطی از سه منظر زبان، اندیشه و اخلاق قابل بررسی است که طرح این موضوع می تواند در دگرگونی زیرساخت های اندیشگی جامعه نسبت به محیط زیست تأثیرگذار باشد.
کارکرد عرفانی آیرونی موقعیت و نمایشی در مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷۰
71 - 84
حوزههای تخصصی:
یکی از شیوه های بیانی که در آثار شاعران و نویسندگان دیده می شود، استفاده از آیرونی است. منظور از آیرونی کلام یا موقعیتی است که به موجب بروز ناسازگاری میان مخاطب و گوینده می شود. در این حالت گوینده مطلبی را بیان می کند یا موقعیتی را به نمایش می گذارد که برداشت مخاطب با آنچه گوینده انتظاردارد، متفاوت است. در آیرونی با دو عنصر اساسی روبه رو هستیم: نخست عنصر معصومیت و دیگر عنصر خنده آور. معصومیت یا اعتماد بی خبرانه بیشتر به قربانی آیرونی برمی گردد که معمولاً به آیرونیست اعتماد می کند و قربانی فریب کاری یا وانمودکردن وی می شود. عنصر خنده آور ار دیگر ویژگی های اساسی آیرونی است. در داستان های آیرونیکال، شخصیت های داستان به گونه ای با هم مقایسه می شوند که موجب ایجاد طنز می شود. در این مقاله چگونگی استفاده مولانا از آیرونی های موقعیت و نمایشی در مثنوی بررسی شده است. مولانا با بهره گیری از آیرونی موقعیت و نمایشی سعی دارد تا مخاطب را در وضعیتی قراردهد که در عین آگاهی از آیرونیک بودن شرایط، با غافلگیر شدن، مفاهیم عمیق را بهتر درک کند. کلام آیرونیک این امکان را برای مولانا فراهم می کند تا در نقطه اوج داستان با پیش گرفتن روندی که مخاطب انتظار ندارد، ضربه نهایی را بر او وارد کند و مولانا از این فرصت بهترین استفاده را می کند و به بیان مفاهیم عمیق عرفانی و تعلیمی خود می پردازد.
بررسی مفهوم استغناء در منطق الطیر عطار و تأثیر آموزه های کلامی بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۴ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
41 - 19
حوزههای تخصصی:
در این مقاله ابتدا معانی مختلف استغناء در ادبیات صوفیه و سپس تعریف عطار، مبنی بر استغناءِ حق بررسی شده و ریشه های کلامی این مفهوم مورد بحث قرار گرفته که چگونه این مفهوم از آموزه های ابوالحسن اشعری برخاسته است و همان معنی نزد اشاعره از بی علتی حق و موقوف نبودن حق به علت و اغراض در اشعار عطار، در قالب مفهوم استغناء دیده می شود. سپس به ذکر نمونه های مشابه یا عینی این مفهوم در دیگر آثار عرفانی چون گلشن راز شبستری، پرداخته شده است. عطار برای اولین بار به صراحت چنین مفهومی را جزئی از مقامات هفت گانه سلوک قرار داده است، با این حال برخی، تعبیر نادرستی از استغناءِ مورد نظر عطار داشته اند و منظور از آن را استغناءِ سالک دانسته اند. برای درک استغناء، ابتدا مفاهیم زمینه ای چون مالک الملک بودن، مشیئتِ مطلقِ حق و بی علّتی در کنار حکمت آن واکاوی گردید. استغناءِ نزد عطار، استغناءِ حق است؛ چنان که او را وجودی بی نیاز به تصویر می کشد و این بی نیازی به نتایجی چون خوف از سرانجام خود و حیرت سالک از فعل الهی، کم رنگ شدن نقش ریاضات و عبادات می انجامد.
ارزش جانوران در نگاه صوفیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۳
۲۳۲-۲۰۵
حوزههای تخصصی:
طبیعت و بخش های مختلف زیست بوم به علت بی توجهی انسان، به سرعت در حال تخریب و نابودی هستند و پژوهش ها در راستای ارزش نهادن به جانوران و حفظ حقوق آنان ضروری است. اخلاق محیط زیست از شاخه های مهم بحث حفاظت از محیط زیست است و هدف از این تحقیق، ارائه رویکرد اخلاقی صوفیان در احترام و ارزش نهادن به حیوانات است تا به عنوان الگوی اخلاقی عملی، قابل طرح و کاربرد باشد. در شرح حال صوفیان، تذکره های عرفانی و آثار و روایات عرفانی نوشته ها و حکایات بسیاری از سیره قولی و فعلی آنان در شفقت، ارزش گذاری و علاقه مندی به جانوران مشاهده می شود، که نشان از علاقه و احترام ژرف صوفیان نسبت به جانوران است. دوستداری و ارزش نهادن به جانوران در این مقاله شامل چند عنوان اصلی می شود که به آن پرداخته شده است: همنشینی با جانوران اهلی و غیراهلی، پندگیری از جانوران، اجتناب از آزار جانوران و ترک گوشت خواری، الفت و شفقت با جانوران، مؤانست و خدمت جانوران به عارفان، گفتار و نصایح عارفان در تکریم جانوران، گفتار عارفان در باب رعایت حقوق جانوران، اثر ایجابی نیکی و ستم به جانوران و اثر سلبی نیکی و ستم به جانوران. روش انجام این تحقیق کتابخانه ای است و توصیف و تحلیل داده های جمع آوری شده نشان می دهد که صوفیان جزء گروه خاصی از دینداران بوده اند که از دیرباز در رفتار اخلاقی خود، به حیوانات علاقه ویژه ای داشته و به حقوق آن ها احترام گذاشته و ارزش ذاتی برای آنان قائل بوده اند.
اهمیت و اعتبار انسان شناسی عرفانی؛ نقدی بر مقاله «چیستی انسان شناسی»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
انسان راه های معرفتی متنوعی به سوی شناخت واقع، ازجمله شناخت خود دارد و هریک از راه های معرفتی نیز در جای خود مزیت نسبی دارد. در مقاله «چیستی انسان شناسی» برای اثبات مزیت انسان شناسی نقلی نسبت به انسان شناسی های عقلی، شهودی و تجربی، اولاً، امتیاز ها و ویژگی هایی برای انسان شناسی نقلی، و ثانیاً، بحران ها و مشکلاتی برای سایر انواع انسان شناسی بیان شده است. تقریباً همه امتیازاتی که در مقاله یادشده برای انسان شناسی نقلی ذکر شده و همه مشکلاتی که برای انواع دیگر انسان شناسی، ازجمله انسان شناسی عرفانی بیان شده درخور مناقشه اند. مهم ترین اشتباهی که در محور اول مقاله مزبور صورت گرفته، این است که برداشت های ظنی دانشمندان، دارای جامعیت، اتقان و اعتبار یقینی تلقی شده اند. مهم ترین اشتباهی که در محور دوم مقاله صورت گرفته این است که تفاوت میان علم حضوری با ترجمه و تفسیر آن نادیده گرفته شده است. در نوشتار حاضر، برای دفاع از اهمیت و اعتبار انسان شناسی های غیرنقلی، به ویژه انسان شناسی عرفانی، بخش هایی از ادعاهای مقاله مزبور را نقل و بررسی کرده ایم.
پوشش و لباس و نمادهای آن در ادبیات عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۷
27 - 44
حوزههای تخصصی:
باس و خرقه در عرفان اسلامی از مستحسنات شمرده می شود و از سرپوش تا پاپوش به عنوان رمز و نماد سیر و سلوک در معانی مختلف استفاده می شده است و به ادبیات عرفانی در بخش منظوم و منثور جلوه های خاصی داده است. در این مقاله نمونه های لباس عارفان و صوفیان با توجه به نمادهای آنها و انعکاس آن در ادبیات عرفانی بررسی شده است. خرقه پوشی مهم ترین بخش از پوشش صوفیان را در بر می گیرد که نشانه ارتباط معنوی با مرشد و پیر معنوی به شمار آمده است و نماد ریاضت و بی توجهی به دنیا و سیر و سلوک است. لباس هزار بخیه به هزار اسم الهی، «قاسمی» جامه گریبان چاک و نماد دوری از کثرت و شهادت امام حسین (ع) و به همین ترتیب دیگر لباس ها نمادهای معنوی هستند. مهم ترین ویژگی لباس عارفان «رنگ» و «شکل» آن بوده است که نمادسازی رنگ های سفید، سیاه، ازرق و ملمع بیش از دیگر رنگ هاست و شکل ساده و جامه کوتاه و وصله دار و کهنه نیز رایج بوده است و نماد بی اعتنایی به دنیا شمرده می شود.
بررسی قانون جذب در اندیشه عرفانی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۹
295 - 316
حوزههای تخصصی:
قانون جذب باور به این مسأله است که با تمرکزبر اندیشه ها و افکار مثبت یا منفی، به هرچه که بیندیشیم همان امر محقق می شود. قانون جذب قانون جهان شمولی است که می گوید پس از تعیین هدف و تسریع تلاش برای رسیدن به آن باید به طور دائم افکار، اعمال و احساسات خود را با خواسته و هدف مورد نظر هماهنگ و همسو ساخت . ما هرآنچه را که اغلب به آن فکر می کنیم، چه خوب و چه بد، جذب می کنیم. مولانا قرن ها پیش از آن که صحبت از قانون جذب به عنوان یکی از قوانین موفقیت آمیز جهانی به میان آید و هماهنگی با کائنات در راستای نیل به مقصود و مطلوب در آن مطرح گردد، با آگاهی و هوشیاری، بسیاری از این قوانین را دریافته و این قانون را در کمال دقت به شکلی عملی و کاربردی معرفی نموده و به کار برده است؛ سراسر مثنوی مولانا ارائه قوانین جهان شمولی است که هر یک به نوعی حیطه ای از قانون جذب را د ر بر می گیرد. این مقاله به شیوه توصیفی- تحلیلی و بر مبنای داده های کتابخانه ای و سندکاوی، به بحث و بررسی پیرامون تأثیرگذاری فکر و قوانین حاکم بر آن می پردازد. نتایج و یافته های تحقیق حاکی از آن است که مولانا بسیار پیش تر از آنکه قانون جذب در علوم روانشناسی و فلسفه نوین مطرح گردد در لا به لای افکار و اندیشه های عرفانی خود به این قانون توجه ویژه و خاصی داشته است. مولانا در مثنوی به قانون جذب با عنوان « قدر مشترک» و «این همانی» اشاره می کند؛ این قدر مشترک سبب جذب چیزی می شود که به آن فکر می کنیم.
رمزگشایی کهن الگوها، عناصر اساطیری و شخصیت های عرفانی در سروده های مهدی اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷۰
85 - 106
حوزههای تخصصی:
به نظرمی رسد اسطوره و عرفان در نگاه نخست دو مقوله جدا و متفاوت در حیطه علوم انسانی می باشند؛ درحالی که با بررسی آن ها از منظری که در این مقاله فراروی خواننده باز می شود، این دو نه تنها از هم جدا نیستند؛ بلکه می توان گفت عرفان دنباله و تکمله اسطوره است. در این پژوهش نویسنده درصدد است تا به شیوه توصیفی – تحلیلی و روش کتابخانه ای به بررسی عناصر اسطوره ای و شخصیت ها و نمادهایی که صبغه و نمودی عرفانی در شعر اخوان دارند، بپردازد. همچنین علاوه بر شخصیت ها و نمادهای اسطوره ای ملی، شخصیت های اسطوره ای دینی و عرفانی نیز که اخوان آن ها را درجهت بیان مفاهیم خود آورده، موردبررسی قرارگیرد. نتیجه حاصل از پژوهش این است که اخوان در اشعار خود، برای بیان هرچه بهتر مضامین و مفاهیم شعری خود، از عناصر اسطوره و حماسه استفاده کرده است، این عناصر اسطوره ای از یک سو با اساطیر ایرانی و از سوی دیگر با عرفان ایرانی – اسلامی در هم آمیخته است.