فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۲۱ تا ۹۴۰ مورد از کل ۱۳٬۴۰۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
یکی از زیباترین و بلیغ ترین شیوه های بیانی استفاده از فن استعاره است. علامه طباطبائی برای تبیین آیات قرآن از این فن به خوبی استفاده کرده است. ابن عاشور بیش از پانصد نمونه از استعاره های قرآن کریم را در تفسیر خود تحلیل و بررسی کرده است. این مقاله با روش تحلیلی توصیفی به مقایسه بین دو تفسیر «المیزان» و «التحریر و التنویر» پرداخته و به این نتیجه دست یافته است که علامه طباطبائی و ابن عاشور در تحلیل برخی استعاره های قرآن کریم اختلافاتی دارند. منشأ اختلافات آنان در تحلیل استعاره های قرآنی، به تفاوت نظرات و دیدگاه های آنان در مباحث ادبی، عقیدتی و یا روش تفسیری آنان برمی گردد؛ یعنی هریک از دو مفسر در مباحث ادبی، عقیدتی و روش تفسیری دیدگاه های متفاوتی دارند و همین موجب شده است در تحلیل استعاره های قرآنی هم اختلافاتی داشته باشند.
تفاوت انسان و حیوان در قرآن با نگاهی به آثار آیت الله مصباح یزدی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
چگونگی خلقت انسان و تفاوت او با سایر جانداران از مسائل مهم دانش انسان شناسی است؛ برخی مکاتب تجربه گرا با تنزل جایگاه انسان در نظام خلقت، او را در ردیف حیوانات شمرده و تفاوت او را با حیوانات به اموری مانند بزرگی و پیچیدگی مغز و سرعت و تنوع فعالیت های ذهنی اش تقلیل داده اند. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی درصدد بررسی تفاوت انسان با حیوان است. از نظر قرآن کریم، تفاوت اصلی انسان با حیوان در برخورداری از روحی متمایز است. انسان افزون بر تفاوت در خلقت نخستین و ماده خلقت، در مرحله ای از آفرینش با دریافت حقیقتی متعالی به نام «روح» هویتی متفاوت از حیوانات یافته است. برخورداری از بینش ها و گرایش های متعالی، توانایی تشخیص ارزش ها، اندیشه ورزی و توان حل مسئله، امکان ترجیح گرایش های متعالی، بهره مندی از قدرت بیان، توان فناوری، قدرت اجتماعی، خلاقیت و استعداد هنری، ظرفیت جانشینی خدا، و تقرب الهی از ویژگی ها انسان است.
آسیب شناسی مؤلفه های عدم عینیت معنا در فهم و تفسیر قرآن از دیدگاه مفسر محوران
حوزههای تخصصی:
ازمسائل بنیادین در تفسیر متون دینی به ویژه تفسیر قرآن، مسئله فهم است. تقریرهای گوناگونی در حوزه فهم بیان شده است. برخی از این تقریرها، مبتنی بر رویکرد مؤلف محوری است برخی دیگر متن محورند و برخی نیز مفسر محورند . مفسر محوری، جایگاه مفسر را فراتر از فهم کننده دانسته و مفسر را در ساخت معنای متن دخیل می دانند.هدف این نوشتار تبیین آسیب های مولفه های مفسر محوری درمقوله فهم وتفسیر قرآن است. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی رهاوردهای کاربست مبانی اندیشه مفسرمحوری درفهم قرآن را بررسی کرده و به بیان آسیب های آن پرداخته است.یافته های تحقیق بیانگر آن است که دیدگاه مفسرمحوری باعث آسیب هایی چون: نفی حقیقی بودن معنا، انکار حکایت گری آن، استقلال متن و نادیده گرفتن نقش مؤلف و عدم باور بر عینیت معنا است. این آسیب ها نیز از مبانی نادرست انسان شناسی و پدیدارشناسی گرفته شده که واقع نما نبوده و اکثراً انسان را در فضای زندگی مادی و غیرواقعی محصور می نمایند.
ملاحظات گیتی شناختی بر تفسیر علامه طباطبایی پیرامون آیه کرامت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۱
۲۴۶-۲۲۹
حوزههای تخصصی:
آیه کرامت از جمله آیاتی است که مفسر کبیر جهان اسلام علامه طباطبایی در جلد 13 تفسیر المیزان از حیث گیتی شناسی بدان توجه کرده است. با بررسی آراء وی چند پرسش مطرح می شود مانند اینکه منطق تفسیری ایشان در خصوص این آیه چیست؟ اینکه آیا این منطق منطبق بر منطق حاکم بر قرآن است؟ آیا مطالبی که در ذیل این آیه بیان کرده است، تفسیر است یا تأویل و اگر تأویل است مدارک آن چیست؟ وی مدعی شده است که این آیه برای مقایسه موجودات عالم ماده، رتبه بندی آن ها و در نهایت، اثبات برتری انسان بر موجودات مادی دیگر بخاطر برخورداری از عقل نازل شده است. وی عقل را فصل مقوم ذات و ماهیت انسان و ممیز او از دیگر موجودات دانسته و بر این شده که این خصوصیت موجب می شود تا انسان پیرامون خود را تسخیر و آفریننده کلام و صنعت باشد. تحقیق حاضر تلاش کرده تا با روش تحلیل محتوا، ملاحظات و تأملاتی را بر نظرات وی اظهار کند که عموماً برگرفته از دیدگاه وی در ضمن تفسیر دیگر آیات است. به نظر می رسد منشاء اشکالات وارده، به درآمیختگی و اشتراک لفظی واژه «ذاتی» و نیز تحیر و تسلط آراء یونانی بر تأویل های تفسیرنما در خصوص گیتی شناسی مربوط باشد.
اعجاز بیانی قرآن در سوره تکویر
حوزههای تخصصی:
قرآن در استوارى گفتار و شیوایی و رسایی بیان، نوآورى هاى فراوان در زمینه معارف و احکام و دیگر محاسن، در اوج قرار دارد و به معجزه جاوید تبدیل گشته است. یکی از خلأها در پژوهش های اعجاز قرآن کریم، سوره شناسی اعجاز است. با توجه به آنکه مرز تحدی سوره است، لازم است وجوه اعجاز تمامی سوره های قرآن شناسایی گردد. در این مقاله به عنوان مطالعه موردی سوره تکویر انتخاب و اعجاز بیانی آن بررسی شده است. مسئله آن است که سوره تکویر از جهت بیانی، چه ابعاد و ظرافتهایی دارد که آن را معجزه ساخته است؟ بررسی های ادبی و زبانشناختی در سوره تکویر نشان داد که این سوره در چهار محور مهم اعجاز بیانی: انسجام، واژه گزینی، موسیقی و تصویر سازی، قطعه ای الهی را می نوازد که بشر را توان معارضه با آن نیست . در محور انسجام، از نظر نحوی و بلاغی متنی به هم پیوسته و منسجم است و کلامی واحد را تشکیل می دهد. در محور واژگانی، کلماتی زیبا و فصیح را برگزیده است که در حد اعجاز در فواصل و در درون آیات هم آوا هستند و ضمن تناسب کامل با معنا، دلالتهایی ضمنی و دقیق در راستای آموزه های الهی دارند. سوره تکویر موسیقی برجسته ای دارد که از توازن فقرات، تناسب فواصل، انسجام مخارج حروف، تکرار «رویّ» و آواها، تشکیل شده است و همگام با معنا فراز و فرود دارد. تصویر نیز به عنوان برجسته ترین ابزار بیانی با تمامی عوامل تأثیرگذار، در سوره حضوری پر رنگ دارد و عهده دار بخشی از اعجاز بیانی آن است.
معناداری گزاره های انشایی سوره حج، پیرامون اخلاق
حوزههای تخصصی:
سوره حج بیست و دومین سوره مدنی قرآن است که اصول دین را به صورت تفصیلی و برخی از فروع دین را به طور اجمالی بیان کرده است. تبیین برخی از ارزش های اخلاقی مانند خضوع در برابر خداوند، پیوستگی تقوا، عمل صالح و نصرت الهی نیز از دیگر مباحث این سوره است. از آن جا که در سوره حج، گزاره های اخلاقی به دو صورت خبری و انشایی یافت می شوند. جملات انشایی این سوره پیرامون اخلاق، شامل انشائات طلبی؛ در قالب امر، نهی، ترجی و تمنی و انشائات غیر طلبی که اغلب در قالب جملات شرطیه بیان شده است. این نوشتار با روش کتابخانه ای مقاله در صدد تبیین این مطلب است که گزاره های انشایی این سوره نیز همانند گزاره های خبری، معنادار بوده و حامل پیام های والای اخلاقی برای مخاطب می باشند و معرفت به این امور با توجه به آیات کتاب الهی، زمینه ی رشد و تعالی را در انسان شکوفا خواهد کرد. معناداری جملات اخلاقی این آیات نیز با استفاده از شواهد درون متنی و برون متنی از جمله باور وعده و وعید های الهی، تعقل و حکم عقل، هستی شناسی و انسان شناسی و ... محرز گردید.
نقد قرآنی مبانی نظریه برابری «جی. استیسی آدامز» (براساس الگوی حکمی–اجتهادی)
منبع:
مطالعات قرآن و علوم سال ششم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۱
116 - 147
حوزههای تخصصی:
جی استیسی آدامز، روان شناسی است که بحث برابری را وارد محیط سازمان و کار در آن نمود. این تئوری انگیزشی در دانش مدیریت، رشته رفتار سازمانی مطرح است. توجه و تمرکز عمده این نظریه، بر شناخت و آگاهی از عوامل موجود در رابطه ی متقابل فرد و سازمان قرار دارد. آدامز این رابطه را مبنایی برای شکل گیری ادراکات کارکنان از مسئله برابری، یا نابرابری، بر اساس آورده های افراد در سازمان و در یافتی هایشان از آن می داند. در این پژوهش، با بهره گیری از روش تحلیلی-توصیفی، با کاربست استنطاقی شهید صدر، تئوری «انگیزشی» برابری «equity» «جی. استیسی آدامز»، تبیین گردیده و اثرات مثبت و منفی ادراک برابری و رعایت عدالت سازمانی، یا عدم آن از سوی کارکنان سازمان، مورد بر رسی قرار گفته است. واکنش افراد در هر دو صورت، تجزیه و تحلیل و ارزیابی گردیده است. در نهایت، با استخراج مبانی فلسفی «هستی شناسی، انسان شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی» نظریه برابری مبتنی بر دانش سازمان و مدیریت از یک سو، و استخراج مبانی مذکور نسبت به عدالت و برابری از قرآن کریم از سوی دیگر، با جایگزینی مبانی قرآنی به جای مبانی این نظریه، این نتیجه به دست آمد که دیدگاه قرآن، موجب توسعه نظریه برابری آدامز می گردد.
قرائت سبک زندگی قرآنی در طراحی مسکن سنتی دزفول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن، فرهنگ و تمدن سال دوم تابستان ۱۴۰۱شماره ۴ (پیاپی ۸)
126-150
حوزههای تخصصی:
معماری سنتی همواره بیان زمینه ای جهت خلق و بیان باورهای دینی انسان بوده و در این میان خانه مهم ترین کالبد متأثر از سبک زندگی است. بااین حال کیفیت مسکن معاصر با ورود الگوهای غربیِ زیستن در تضاد با سبک زندگی ایرانی رو به افول نهاده و نیازمند بازنگری در شیوه شکل دهی به خانه با تعمق در شاخصه های فرهنگ دینی است. در این راستا پژوهش حاضر بر آن است تا نقش آموزه های قرآنی را در چگونگی پیکربندی مسکن سنتی مورد تحلیل قرار دهد. هدف پژوهش شناسایی چگونگی تأثیرپذیری مسکن سنتی از سبک زندگی قرآنی به عنوان عنصر هدایت کننده فرآیند طراحی معماری است. حجم نمونه شامل پانزده خانه تاریخی در بافت قدیم شهر دزفول است. سؤال تحقیق آن است که سبک زندگی قرآنی در مسکن سنتی دزفول به چه صورتی نمود یافته است؟ روش تحقیق توصیفی تحلیلی و استدلال منطقی است و جهت تحلیل سازمان فضایی خانه ها علاوه بر تحلیل کیفی، از نرم افزار تخصصی ای گراف استفاده شده است. یافته ها حاکی از آن است که بسیاری از ویژگی های خانه های دزفول به نحوی با متغیرهای اعتقادی هماهنگ بوده اند و تمامی آن ها بر نقش ممتاز فرهنگ دینی در جهت دهی و شکل گیری معماری تأکید دارند. نتایج نشان می دهد که عناصر کالبدی و فضایی متعدد متأثر از سبک زندگی قرآنی که در تحقیق حاضر موردبحث قرار گرفته است؛ در شکل دهی به پنج ویژگی مسکن (قناعت مندانه- عادلانه- محجوب- ذاکرانه- کریمانه) به نحو توأمان دخالت داشته اند.
بررسی تحلیلی مؤلفه های خودشناسی قرآنی و کاربست آن در پرورش و تکامل انسان، در تفسیر مخزن العرفانِ بانو امین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دیرباز خودشناسی، مورد توصیه پیامبران الهی، اندیشمندان و متفکران مکاتب مختلف بوده است؛ زیرا بدون شناختِ خود، برنامه ریزی برای رشد، تکامل و خودسازی، امکان پذیر نیست. پژوهه پیش رو، با روش توصیفی تحلیلی، را برای یافتن مولفه های قرآنی خودشناسی و کاربست آن در تدوین مسیر رشد و تکامل، تفسیر عرفانی مخزن العرفان بانو امین را مورد کنکاش و بازخوانی قرار داده است. یافته های این پژوهش، نشانگر آن است که بر اساس نگرش بانو امین، هفت مولفه خودشناسی قرآنی، ادراک و توجه به؛1.جامعیت انسان نسبت به همه عوالم 2.فقرِ وجودی به مبدأ 3. دَمشِ روح الهی 4.تعلیم یافتگی همه اسماء 5.احساس کرامت 6. قدرت انتخاب و توانِ اختیار 7. استعدادی بودن کمالات انسان، راه معرفت شناسی خداوند را برای انسان، می گشاید و در نتیجه کاربست آنها در هفت آموزه؛ 1.سکونت در مقام ذکر و شکر حق، 2. مرآتی نگریستن کمالات خود 3. اتصال به حضرت حق و مقام قرب 4. حفظ مقام خلافت 5. احساس کرامت و فعال سازی خِرد 6. انتخاب احسن 7.اطاعت و پیروی کامل از دین الهی، خودسازی، رشد و تکامل انسان را میسر می سازد.
وجوه اجتماعی- سیاسی امر کرامت در معرفت قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه معارف قرآنی (آفاق دین) سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱شماره ۵۰
119 - 144
حوزههای تخصصی:
با توجه به جایگاه امر کرامت در سیاست قرآنی، هدف از مقاله حاضر شرح وجوه اجتماعی –سیاسی مفهوم کرامت است. زیرا مقوله بنیادین کرامت به عنوان نظریه شناسایی و مح ور حق وق اصیل انسانی- اجتماعی هم جاذب فضایل والای انسانی و اجتماعی بوده و هم نافی ضلالت اخلاقی وجهالت عقلی برای فرد و جامعه خواهد بود. لذا این مقاله در پاسخ به این سوال که: وجوه اجتماعی –سیاسی کرامت درمعرفت قرآنی چیست؟ این فرضیه را باروش کیفی وبارویکرد تفسیری مطرح می نماید که مهم ترین وجوه اجتماعی- سیاسی امر کرامت در قرآن مبتنی بر عقلانیت تعالی محور (جمع عقل و ایمان الهی )، عدالت فراگیر وارتقاء آزادی های مشروع است. ارزش مقاله نیز فهم شبکه معانی کرامت قرآنی در ساحت اجتماعی –سیاسی وتبعات مثبت اجتماعی–سیاسی آن است. همچنین استنتاج یافته ها نشان می دهد که باورِ صادقانهِ کارگزاران جامعه دینی به کرامت اجتماعی–سیاسی مردم به تسهیل احیاء متقابل حقوق اجتماعی_ سیاسی مردم و دولت در منظومه شرع و عقل و عرف منجرخواهد شد، به گونه ای که ارتقاء وجوه اجتماعی –سیاسی کرامت برآمده از قرآن بر افزایش عزتمندی دین، همراهی مسوولانه مردم و دولت و همچنین پیشرفت فراگیر نظام سیاسی اثر گذارخواهد بود وعدم توجه به آن نیز خشونت و بی نظمی اجتماعی - سیاسی رابه همراه خواهد داشت.
تبیین ادله و مستندات «نظام واره معنایی» قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۵
159 - 192
حوزههای تخصصی:
از ابعاد زبان شناختیِ متن قرآنی که مُهر تأییدی بر جنبه اعجاز و وحیانی بودن این کلام الهی نهاده، نظام معناسازی و روابط بینامتنی در سطوح گوناگونِ «مفاهیم، آیه ها و سوره ها» است. اتخاذ این شیوه نظم پذیری که می توان از آن، تحت عنوان «نظم شبکه ای متن قرآنی» یاد نمود، کارکردهای فراوانی را در فراورده های تفسیری به ارمغان می آورد. از جانبی دیگر، لزوم تمسک به نگرش جامع نگرانه و تشکیل نظام واره های قرآن بنیان، مستلزم مبنایابی درون دینی است. این مقاله با اتخاذ رویکردی پسینی، از رهگذر استنطاق در کاربست های قرآنی، علاوه بر بازکاوی دو تعبیر همسوی قرآنی، یعنی ایضاح شعاع دلالت «مثانی» (زمر/ 23) بر روابط درون متنی قرآن، و هماهنگی آیات آن در ساحت کلان متن (نساء/ 82)، از رهگذر تمسک به پاره ای از احادیث معصومان ، به تبیین ادله درون دینی «نظام واره معنایی قرآن کریم» پرداخته است. لذا این پیوندهای شبکه ای نه تنها در ابعاد «مفهومی» و «موضوعی»، بلکه در گستره روابط شبکه ایِ «بیناآیه ای» و «بیناسوره ای» در متن قرآنی قابل ارائه است.
Investigating the Phono-Semantic Function in the Translations of Ṣaḥīfah Sajjādīyah (based on the Translations of Garmārūdī, Ilāhī Qumshiʿī, Āyatī)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
In every language, there is always a consistent relationship between sound and meaning and the way phonemes are used in inducing concepts. In the science of linguistics, there is a field called "phono-semantic" based on the coexistence of the phonetic structure of words and the correspondence between sounds and meanings. And in translation as an inter-linguistic and communicative act, it is very important to pay attention to the form of the source text to convey the meaning. The prayers of Imam Sajjad (AS) in the blessed book of Ṣaḥīfah Sajjādīyah are full of pure concepts for worshipping God and have a pleasant and soulful music that has been translated by translators into different languages. In the supplications of Ṣaḥīfah Sajjādīyah, the details of the phonetic level are difficult to translate due to the special features of listening. Therefore, in addition to conveying the meaning, the translator should also pay attention to the phonetic features of the words. In this literary essay, with the analytical descriptive method, the author has criticized four levels of phono-semantic: alliteration, minimal pairs, word plays and rhythm in three translations by Sayyid ʿAlī Mūsawī Garmārūdī, Ilāhī Qumshiʿī and Abdul Muḥammad Āyatī.
پاسخ به شبهه ای قدیمی پیرامون عصمت پیامبر (ص) و ائمه شیعه (ع) بر اساس تمایز میان زبان عینی و زبان ذهنی
حوزههای تخصصی:
یک اشکال پیرامون عصمت پیامبر و ائمه شیعه وجود دارد که به برخی از آیات قرآن و دعاهای ائمه شیعه استناد می کند که پیامبر و ائمه در آن ها از گناهان خود به درگاه خداوند استغفار می کنند و بدین وسیله از او طلب بخشش دارند. اگر پیامبر و ائمه شیعه عصمت دارند نباید مرتکب گناه شوند و اگر گناه انجام نمیدهند چرا از انجام گناهان خود به درگاه خداوند استغفار می کنند؟ پاسخ های مختلفی ازسوی دانشمندان شیعه به این شبهه داده شده است. اکثر قریب به اتفاق این پاسخها پیشفرض گرفتهاند که جمله های ادا شدهی مشتمل بر «استغفار» و «گناه» از سوی پیامبر یا ائمه متون عینی هستند که از عالم بیرون و وقایع و افعالی (گناهانی) که در آن انجام گرفته شده است حکایت میکنند. پاسخ ارائه شده در این مقاله با آن پیش فرض موافق نیست. روش این تحقیق تحلیلی است و بر این فرضیه تکیه کرده است که جمله های ادا شده ی مشتمل بر «استغفار» و «گناه» توسط پیامبر و ائمه متون ذهنی هستند نه عینی. این مقاله تلاش می کند تا، با استناد به شواهدی از قرآن و نهج البلاغه، نشان دهد استغفار پیامبر و ائمه از چیزی است که به طرزتلقی ها، حالات و گرایشهای درونی و نفسانی پیامبر و ائمه وابستگی دارد، نه از چیزی (گناهی) که متعلق به دنیای واقعیات بیرونی است. یکی از مهم ترین دستاوردهای این مقاله این است که برای نخستین بار این فرضیه را به پیش می کشاند که تحلیل درست از زبان پیامبر و ائمه درگرو داشتن درکی درست از کاربرد آن زبان، و ذهنی یا عینی بودن آن، است.
گونه شناسی و ارزیابی نقدهای مفسران معاصر شیعی بر آراء علامه طباطبایی (مطالعه ی موردی سوره ی بقره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظرات عالمه طباطبایی بازتاب وسیع و تأثیر چشمگیری بر آثار قرآنی معاصر شیعه داشته است. البته مفسران معاصر شیعی عالوه بر بهرهگیری گسترده از نظرات مؤلف المیزان، در موارد قابل توجهی نیز آرای ایشان را مورد بررسی و نقد قرار دادهاند. پژوهش پیشرو که با روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از ابزار کتابخانهای انجام شده، با مطالعهی آثار تفسیری معاصر، بهکشف و استخراج ادلهی مفسران در نقد آرای مؤلف المیزان)پیرامون آیات سورهی بقره( و ارزیابی آنها میپردازد. برخی از مفسران در مواردی نظیر: چیستی حروف مقطعه، کشف معانی واژگان قرآنی، تعیین مصادیق واژگان و عبارات قرآنی، تبیین مفهوم و مفاد آیات به نقد نظرات عالمه پرداختهاند. مهمترین دالیل مورد استناد ناقدان عبارتنداز: مبهم خواندن، خالف واقع دانستن، ناسازگاری با منابع قرآنی و روایی، ضعیف و نامعتبر دانستن، ناصواب و قابل اثبات نبودن، مغایرت با مفهوم آیات، ناسازگاری با ادلّه و آیات قرآنی، عدم داللت آیه بر تفسیر و... پس از این مقاله مستخرج از رسالهی دکتری دانشجو میباشد. amannaseri@gmail.com :مسئول نویسنده 03 | فصلنامه علمی پژوهشنامه معارف قرآنی | سال سیزدهم |شماره 94 | تابستان 0930 بررسی و سنجش آرای ناقدان، حاصل پژوهش چنین بیان میشود که اغلب این نقدها نامعتبر بوده و با آسیبها و اشکاالت اساسی مواجه است. البته در موارد معدودی نیز نظرات ناقدان صحیح و معتبر بوده و ضعف دیدگاههای عالمه پذیرفته میشود.
Critique of the views of the commentators of the two sects in the verse "And the light of the earth is the light of the Lords"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Quran and Religious Enlightenment, Volume ۲, Issue ۲ - Serial Number ۴, February ۲۰۲۲
103 - 119
حوزههای تخصصی:
Verse 69 / Zumar refers to the word "Ashraqat" and the radiance of the feeling of God's presence on the Day of Resurrection and likens it to the rising of the sun from the east of the earth and its illumination with this light. The commentators of the sects have expressed different views on it, including, "removing the veils, establishing the truth and proof, justice, illuminating the earth with the light of the believer's face, the resurrection of the Imam, the light of God, etc." The beginning and the end of the verse are accompanied by the proof of justice and the denial of oppression. Different classes of commentators, narrators, theologians, philosophers, and mystics have contented themselves with the interpretation of a verse, or interpretation, and some with the literal meaning of the phrase, but have not reached a single statement about it. However, the mentioned verse is one of the verses with different readings, or one of the verses that the commentators of the two sects have looked at from a special angle and view; Is not. The revelation of the monopoly of God's lordship over all human beings, for which there is evidence and none of the commentators have expressed this view, as well as the removal of the veils and veils and the revelation of the truths of things in the resurrection which some commentators have chosen.
تحلیل و نقد هستی شناسی و گستره کاربرد عقل در آراء قرآنی تفکیکیان متأخر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله تحلیل و نقد هستی شناسی عقل در آراء«تفکیکیان متاخر» یعنی پیروان کنونی این جریان فکری و تبیین کاستی های کاربست آن در فهم قرآن است و این موضوع را در آراء قرآنی مرحومان ملکی میانجی،تهرانی،حکیمی وآیت الله سیدان بررسی کرده است. نتایج این مطالعه که به شیوه توصیفی-تحلیلی مبتنی بر اطلاعات کتابخانه ای است، نشان می دهد تفکیکیان متاخر، ضمن مخالفت سرسختانه با عقلِ فلسفی به معنای خاص آن، عقلِ مورد پذیرش خود را با عناوین متمایزی همچون عقل فطری(عقل انواری)، خودبنیاد دینی و ضروری معرفی می کنند تا تفاوت آن را با عقل فلسفی نشان دهند، اما در واقع امر، عقل مطلوب ایشان، همان عقل تحلیل گر یا عقل مدرک بدیهیات است و در قالب قضایای منطقی، ارجاع عمومات و مطلقات به مخصصات و مقیدات و فهم قرآن با قرائن متصله و منفصله ظهور یافته است. نیز این فرضیه ثابت می شود که گرچه تفکیکیان متاخر نسبت به پیشینیان خود تا حدودی به عقل بهاء داده اند، اما این کارکرد باز هم حداقلی است و تنها در محدوده اثبات اصل برخی عقاید، درک حرمت، وجوب، حسن و قبح برخی امورکارآیی دارد. حاصل اینکه این جریان فکری، مبتنی بر تفکیک ازپیش ساخته خود در بین منابع تفسیر، دست عقل فلسفی را از دایره فهم و درک معانی عمیق قرآن کوتاه و نوعا به سطوح ظاهری معنای آیات اکتفاءکرده است. مقایسه نظرگاه قرآنی ایشان با تفاسیر عقل گرا شاهد این مدعاست.
مقایسه و تحلیل استعاره های قرآنی از منظر بلاغت پژوهان سنتی و زبان شناسان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استعاره یکی از جنبه های اعجاز بیانی است و قرآن از آن، در راستای تبیین معانی خود بهره می برد. استعاره در مفهوم سنتی، به کاربردن لفظی در غیر از معنای اصلی خود می باشد؛ اما در این معنا به تنهایی نمی تواند جهان بینی، ساختار و اندیشه های نهفته درون آیات را نشان دهد. در باب استعاره می توان دو دیدگاه کلاسیک و زبان شناسی-شناختی را با یکدیگر مقایسه کرد. تفاوت این دو دیدگاه در این است که در زبان شناسی سنتی استعاره صرفاً ابزاری برای زیبایی تعبیرهای زبانی بوده است؛ اما در زبان شناسی شناختی، استعاره به چگونگی پدیدآمدن فرایندهای ذهنی و تبدیل شدن آن ها به عناصر زبانی میپردازد. ازاینرو ماهیت و عملکردی متفاوت از دیدگاههای بلاغت پژوهان در سده های گذشته دارد. پژوهش پیش رو با رویکرد توصیفی- تحلیلی و با هدف بررسی استعاره نزد بلاغت پژوهان سنتی و زبان شناسان شناختی و نقش آن ها در تبیین و تحلیل های قرآنی صورت گرفته است. یافته های این پژوهش در قالب شناخت وجوه تمایز استعاره شناختی از استعاره سنتی، و بررسی آیات با نگاه به مفهوم سازی استعاری نشان داد که الگوی استعاره مفهومی در تحلیل شناختی آیات و دستیابی به اصول معناشناختی حاکم بر مفهوم سازی قرآنی، امکانی را برای کشف لایه های قرآنی فراهم می آورد که در استعاره سنتی دستیابی به آن ممکن نیست.
دلالت همانندناپذیری قرآن بر صدق ادعای الهی بودن قرآن
حوزههای تخصصی:
ازآنجاکه معجزه راه اثبات نبوّت نبی از دیدگاه دینداران شمرده می شود، اثبات عجز بشر از آوردن مانند قرآن دلیلی بر الهی بودن قرآن و دلیلی بر صدق ادّعای نبوّت پیامبر اکرم(ص) است. عجز بشر از آوردن مانند قرآن در صورتی ادّعای نبوّت پیامبر(ص) را اثبات می کندکه دلالت آن بر صدق ادّعای آورنده آن پذیرفته شود. اثبات این دلالت بر پایه تبیین حسن و قبح عقلی و پس از باور و اعتراف به وجود خداوند قادر، حکیم و عالِم عملی می شود. در این نوشتار، موضوع با روش توصیفی - تحلیلی و کتابخانه ای و با توجه به قواعد «وجوب لطف»، «قبح اغراء به جهل» و «امتناع نقض غرض» از خداوند، بررسی شده است. نتیجه نوشتار حاضر، اثبات دلالت عقلی و برهانی عجز بشر از آوردن مثل قرآن بر الهی بودن آن است.
تحلیل قرآنی و روایی علّت تشریع سهم «تألیف قلوب» در اسلام
منبع:
مطالعات علوم قرآن سال چهارم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۴)
148 - 182
حوزههای تخصصی:
بنابر آیه۶۰ سوره توبه یکی از مصارف زکات «تألیف قلوب» است. از روایات و سیره معصومین(ع) استفاده می شود که مهم ترین کارکرد و تأثیر این مورد از مصرف زکات، متمایل کردن دل ها به سوی اسلام و تثبیت مسلمانان ضعیف العقیده است. همین امر سبب شده تا برخی معاندان درصدد عیب جویی و شبهه افکنی برآمده و این سهم را نوعی تطمیع مالی و رشوه برای خریدن ایمان به شمار آورند و علت تشریع سهم «تألیف قلوب» را ناتوانی پیامبر(ص) از ارائه ادله متقن و براهین منطقی معرفی کنند. مقالاتی که درباره سهم «تألیف قلوب» نوشته شده است، هیچ یک به تحلیل علّت تشریع سهم تألیف قلوب در اسلام نپرداخته اند و بیشتر به مسائل متداول فقهی و برخی موضوعات سیاسی توجه نموده اند؛ بر این اساس، ضرورت بحث و پاسخ به این شبهه به طور کامل روشن می شود. در این مقاله به روش تحلیلی - توصیفی و با استناد به منابع کتابخانه ای و بهره گیری از آیات، روایات و دیدگاه های مفسران مشهور به تحلیل و پاسخ به این شبهه پرداخته شده است. وجه تمایز این مقاله از دیگر مقالاتی که درباره سهم «تألیف قلوب» نوشته شده، در پرداختن به نقد و پاسخ به شبهه یادشده است و نتیجه اینکه پرداخت این سهم نوعی زمینه سازی برای شنیدن پیام اسلام براساس حب فطری بشر به مال می باشد.
واکاوی آیات ناهی از «ولیّ گرفتن» کفار و رابطه آن با سهم «تألیف قلوب»
منبع:
الاهیات قرآنی سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۸
75 - 98
حوزههای تخصصی:
در تعداد بسیار زیادی از آیات قرآن کریم از «ولیّ گرفتن» کفار، نهی شده است. از طرفی در آیه ۶۰ سوره توبه، «تألیف قلوب» به عنوان یکی از مصارف زکات ذکر شده است. اما گروه هایی هم چون «سلفیه جهادی» به نوعی اعطاء این سهم به کفار را به «ولیّ گرفتن» کفار تفسیر نموده اند. لذا هدف اصلی این مقاله تبیین رابطه این آیات دو دسته از آیات به ظاهر متناقض است. بنابراین سوال اساسی این پژوهش عبارت است از این که آیا آیات ناهی از «ولیّ گرفتن» غیر مسلمانان با تشریع سهم تألیف قلوب تنافی دارند؟ در این مقاله به روش تحلیلی- توصیفی و با مراجعه به منابع کتاب خانه ای به این پرسش اصلی، پاسخ داده شده است. یافته های این پژهش نشان می دهد که میان این دو دسته از آیات، تنافی وجود ندارد؛ زیرا این سهم، ارتباطی با محبت و دوستی با کفار ندارد و اختصاص این سهم به کفار از روی محبت و دوستی با آن ها نیست، بلکه تنها به جهت نرم کردن دل های آن ها برای شنیدن پیام اسلام و جذب آن ها به سوی اسلام است.