فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۲۱ تا ۷۴۰ مورد از کل ۱۳٬۴۰۳ مورد.
منبع:
آموزه های قرآنی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۶
241 - 265
حوزههای تخصصی:
خداوند نسبت به کسانی که مسلمان می شوند، وعده بخشش داده است. با وجود این، افراد غیر مسلمانی که دعوت خداوند به اسلام را مورد توجه قرار می دهند، با مسائل گسترده ای از جمله دیدگاه اسلام نسبت به اعمال گذشته خویش روبه رو هستند. دین اسلام در این زمینه، قاعده معینی دارد که اندیشمندان مسلمان به تبیین آن پرداخته و آن را تحت عنوان «قاعده جَبّ» نام گذاری کرده اند. اما اشکالاتی که نسبت به مدارک این قاعده مطرح شده است، باعث شده که شماری از اندیشمندان اسلامی از استناد به آن خودداری کنند؛ چرا که احادیث مربوط به آن از لحاظ سندی ضعیف بوده و مستندات قرآنی و سایر ادله آن نیز از حیث دلالت مورد مناقشه واقع شده اند. در این نوشته سعی شده با رویکرد توصیفی تحلیلی، مدارک مختلف این قاعده با تأکید بر دیدگاه های تفسیر تسنیم استخراج شده و در موارد لزوم مورد نقد و بررسی قرار گیرد. بر اساس یافته های پژوهش، ضعف سندی حدیث جَبّ با سایر ادله این قاعده جبران می شود. مستندات قرآنی این قاعده نیز به ویژه آیه 38 سوره انفال دربردارنده مفاد این قاعده می باشد. سیره نبوی، عمل اصحاب و بنای عقلا نیز هر یک دلیلی مستقل و معتبر در اثبات حجیت این قاعده می باشند.
بررسی ترجمه فیض الاسلام از نهج البلاغه بر اساس الگوی نظری وینی و داربلنه؛ مطالعه موردی خطبه أشباح و قاصعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۵
25 - 53
حوزههای تخصصی:
ترجمه متون دینی و مقدس به ویژه نهج البلاغه، از مهم ترین راه ها برای انتقال مفاهیم آنهاست. این ترجمه ها نیازمند ارزیابی دقیق و علمی هستند تا بتوان نارسایی ها و کاستی های موجود در آنها را شناسایی کرده و در نتیجه سطح کیفی ترجمه ها را بهبود بخشید. در این میان، الگوها و نظریات متعددی از سوی صاحب نظران حوزه ترجمه جهت سنجش ترجمه مطرح شده اند. الگوی نظری وینی و داربلنه یکی از کارآمد ترین نظریات است که می توان از آن به عنوان چهارچوبی علمی جهت ارزیابی متون ترجمه شده به ویژه متون دینی استفاده نمود. این الگو که ترکیبی است از دو شیوه ترجمه مستقیم و غیرمستقیم، از هفت تکنیک تشکیل شده است که عبارتند از: قرض گیری، ترجمه تحت اللفظی، گرته برداری، تغییر صورت، تلفیق، معادل یابی و اقتباس. در این پژوهش که به شیوه توصیفی-تحلیلی انجام یافته است، بخشی از ترجمه فیض الاسلام از نهج البلاغه بر مبنای الگوی پیشنهادی وینی و داربلنه مورد بررسی قرار گرفته و میزان به کارگیری تکنیک های هفت گانه مشخص شده است. نتایج این جستار حاکی از آن است که مترجم ضمن وفاداری به متن مبدأ و رعایت اصل امانت داری، بیشتر از تکنیک های ترجمه غیرمستقیم بهره برده است و این امر موجب سلاست و شیوایی متن ترجمه گشته است.
The Tools for Correct Comprehension of the Holy Qur’an from the Viewpoint of Imam Khomeini (RA) and Allameh Tabātabā’ī (RA)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Quran and Religious Enlightenment, Volume ۲, Issue ۲ - Serial Number ۴, February ۲۰۲۲
122 - 135
حوزههای تخصصی:
One of the important issues in enjoying Quranic verses, is the fact that which instruments can be used to understand Quran better and which obstacles should be removed to achieve this goal without any mistakes.Imam Khomeini and Professor Tabatabaee who are among the greatest thinkers and philosophers of Shi’a world believed that comprehension of Quran has outstanding significance .Thus, in this study, aiming at defining instruments and obstacles of comprehension of Quran , the viewpoints of the mentioned remarkable thinkers were discussed and finally the research led to the point that both Quran interpreters attempted to define related effective tools and indicated the obstacles on the way. The mentioned tools instruments can be categorized into two groups:Intercontextual and out_of_ context: some of the most important tools are as follows: paying attention to Arabic syntax and morphology compotability of verses, conceptual and structural coherence (regarding similar and definite verses),unique goal of the whole Surah. Enjoying virtue and inner purification, reflection and meditation in Quran, attention to interpretations and acquaintance with holy Quran
بازکاوی تحلیلی موضع مشرکان قریش در قبال وصف شریف «الرحمن»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۵
217 - 242
حوزههای تخصصی:
در آیه شریفه 60 سوره فرقان، اجمالاً به اظهار جهل و ازدیاد نفورِ مشرکان قریش در قبال وصف شریف «الرحمن» اشاره شده است. در این راستا، شواهد دیگری نیز در آیات و روایات موجود است. حال مسئله اینجاست که علت این واکنش ویژه چیست؟ مقاله حاضر بر آن است که به روش توصیفی تحلیلی، پاسخ سٶال مزبور را از لابه لای متون دینی و تاریخی استخراج نماید. به نظر می رسد اولاً اظهار جهل مشرکان قریش صادقانه نبود و بیشتر جنبه تجاهل داشت؛ ثانیاً تجاهل ایشان در قبال «الرحمن»، بهانه تراشی برای توجیه و تثبیت گریز از آن بود و ثالثاً انگیزه اصلیِ حساسیت و نفور ویژه مشرکان قریش در قبال «الرحمن» به سه عامل بر می گشت: اول آنکه «الرحمن» در فضای آن روز، نماد معبودِ بی شریک بود و دوم آنکه «الرحمن» به فرهنگ عقیدتیِ قبایل رقیب تعلق داشت و سوم آنکه «الرحمن» در لسان مٶمنان، پرتکرار و شعارگون بود.
نقاط اشتراک و افتراق شش الگوی ساختارشناسانه در بررسی انسجام متن قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اثبات انسجام و پیوستگی متن قرآن بر مبنای الگوهای ساختارشناسانه از رویکردهای نوین در مطالعات علوم قرآنی است؛ گرچه توجه به نظم القرآن و تناسب آیات و سوره ها در مطالعات اسلامی پیشینه ای دیرینه دارد و به قرون اولیّه ظهور اسلام باز می گردد. در میان الگو های ساختار شناسانه شش الگو از اقبال بیشتری برخوردار بوده که به نام طراحان آن نام گذاری شده است. غالب این الگو ها به ویژه برای کشف تناسب کلام الهی در قرآن طراحی شده اند و از میان آنها تنها الگوی هالیدی و حسن عمومیّت دارد و انطباق پذیر بر متون دیگر است. هدف پژوهش حاضر، بررسی و معرفی نقاط اشتراک و افتراق این الگوها از سه جنبه مبانی فکری، روش کشف انسجام و مؤلفه های درخور توجه است. برای نیل به این هدف، از روش مقایسه الگو های یاد شده و رویکرد توصیفی تحلیلی استفاده شده است. بیشترین نمود اختلاف الگوها در مؤلفه های مدّ نظر است که بسیاری از آنها در گذشته های دور محل توجه دانشمندان علوم قرآنی بوده است. بیشترین نمودِ اشتراک الگو ها در سیاق بندی سوره، توجه به عناصر شکلی به همراه عناصر محتوایی و در نظر گرفتن نظریه پیوستگی به همراه نظریه انسجام و همچنین، پیش فرض آنها نسبت به انسجام و هماهنگی سور مکّی قرآن است؛ البته نتیجه تلاش های ساختارشناسانه همه الگوها، نمایش تناسب کلام الهی است.
بررسی تفسیری آیه تبلیغ با تکیه بر ارزیابی دیدگاه ناسازگاری سیاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۱
۶۶-۴۷
حوزههای تخصصی:
آیه تبلیغ که از آیات شاخص در موضوع ولایت است، در طول تاریخ معرکه آراء مفسران فریقین بوده است. برخلاف دیدگاه اکثر مفسران اهل سنت، دیدگاه اکثر مفسران شیعی حاکی از دلالت آیه بر ولایت امیرالمؤمنین(ع) است. البته روایات دال بر این معنا محدود در مصادر روایی شیعیان نیست و در برخی مصادر روایی اهل سنت منعکس شده است. بر این پایه بعید نیست که اختلاف ها در مورد دلالت آیه، ریشه در امری غیر از روایات داشته باشد و آن چگونگی فهم ارتباط موجود میان آیه تبلیغ و آیات اهل کتاب است. فهم نادرست این ارتباط، زمینه طرح دیدگاه ناسازگاری سیاقی در استدلال به آیه تبلیغ بر ولایت امیرالمؤمنین(ع) را فراهم آورده است. در این راستا نگاهی توصیفی تحلیلی به دیدگاه و خاستگاه آن نشان می دهد: الف. آیه تبلیغ خواه پیوستگی نزولی با آیات اهل کتاب داشته باشد و خواه نداشته باشد، با توجه به متوقف نبودن دلالت آیات اهل کتاب بر آیه تبلیغ و تغییر لحن در آیه تبلیغ، آیه ای معترضه است؛ ب. آیه تبلیغ با دلالت بر ولایت امیرالمؤمنین(ع) به حسب معنا به آیات اهل کتاب مرتبط است؛ ج. روایات صادره از معصومان(ع) در خصوص آیه تبلیغ، کوششی هوشمندانه به منظور اثبات نادرستی این دیدگاه بوده است.
تحلیل انتقادی مستندات روایی کتاب «نقد قرآن» مبنی بر اثرپذیریِ قرآن از اشعار جاهلی (اعتبارسنجی صدوری و انگیزه شناسی جعل)
حوزههای تخصصی:
در لابه لای اﺷﻌﺎر ﺟﺎهلی، عبارت هایی بیش و کم مشابه برخی از آیات ﻗﺮآن دیده می شود. برخی از این اشعار در قالب منقولات و روایاتی در منابع حدیثی آمده و سبب شده است ﻋﺪه ای مانند دکتر سها آنها را ﯾﮑﯽ از ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻗﺮآن ﺗﻠﻘﯽ و با طرح شبهاتی خاص، به وحیانی بودن قرآن کریم خدشه وارد کنند. هدف پژوهش حاضر تحلیل سندی و دلالی این منقولات و روایات و پاسخ-گویی به این ادعاست. نتیجه تحقیق آن که در اسناد روایات و منقولات مورد استناد سها، حداقل یک راوی متهم به جعل حدیث حضور دارد و از این رو منقولات پیش گفته از حیث اعتبار ساقط اند و در زمره روایات ضعیف و موضوع شمرده می شوند. همچنین بازه زمانی وضع این منقولات و روایات را می توان نیمه دوم قرن دوم تا نیمه دوم قرن سوم تخمین زد. با توجه به دلالت متنی روایات که در آنها خبر از مبعوث شدن پیامبر اکرم(ص) مطرح شده و نیز وضع سیاسی-اجتماعی این عصر (باز شدن باب ترجمه آثار یونانی و ظهور فرقه های گوناگونی از قبیل زنادقه) می توان انگیزه وضع آنها را یاری دین و تقویت معتقدات اسلامی در برابر هجمه های اعتقادی مخالفان و منکران تصور کرد.
Investigating the phenomenon of insult with a skepticism approach (case study of revenge, inheritance, corporal punishment and women's testimony)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Explaining and interpreting the honor and dignity of man and then finding ways to realize it in human life is one of the most important and fundamental topics in religious sources, especially the Qur'an and hadiths. Since insult is the opposite of honor and respect, the present research is trying to investigate the phenomenon of insult with a skeptology approach using a descriptive-analytical method and based on library and documentary information, while measuring and setting human honor and its accessories as a criterion. Considering that any description and attribution knowingly and intentionally causing the weakening and humiliation of human honor and its accessories is considered a category and an example of insult. In this research, the degree of compatibility and incompatibility of the Islamic rulings of inheritance, retribution, corporal punishment of women and women's testimony have been criticized and investigated with respect to human dignity. The results of the research show that Islamic rulings in the aforementioned four topics are based on reality, expediency and health of the family and society, necessity or in order to inform, change undesirable behaviors and prevent crimes. Also, some of the issues raised are necessary as a prescriptive ruling for a specific stage and with special conditions that have been established by the holy legislator.
تحلیل تاثیر طرحواره نیرو در مفهوم سازی شیطان در قرآن کریم: رویکرد شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بر اساس نظریه استعاره مفهومی، مفاهیم انتزاعی بر اساس مفاهیم تجربه پذیر درک می شوند. در قرآن کریم نیز شواهد گسترده ای از این گونه مفهوم سازی، وجود دارد. در پژوهش حاضر، پیکره ای شامل 129 آیه مرتبط با مفاهیم شیطان/ابلیس، با هدف تحلیل الگوی مفهوم سازی شیطان در قرآن بر مبنای طرح واره نیرو مطالعه شده است. بررسی ها نشان داد که در قرآن انواع هفتگانه طرح واره نیرو در مفهوم سازی شیطان به کار رفته و علاوه بر آن نیروی مسلط جهت مند نیز معرفی شده است. طرح واره نیرو، شیطان را از دو منظر مفهوم سازی کرده است: 1- درحالی که شیطان تصویری قدرتمند و غالب از خود ارائه می دهد، خداوند او را به صورت منبع نیرویی بی اثر به تصویر می کشد. 2- درحالی که شیطان با زیبا جلوه دادن پیامدهای کفر، انسان را به تبعیت از خود سوق می دهد، قرآن با تکیه بر تجربیات نامطلوب انسان از مفاهیمی هم چون گم شدن، برخورد با مانع، از دست دادن تعادل و مانع در مسیر، شیطان را عامل پیامدهایی مشابه، معرفی و به این ترتیب تصویری منفی و نامطلوب در ذهن فرد/جامعه از تبعیت از شیطان ایجاد می کند که مانع از گرایش به سمت شیطان خواهد شد.
کارکرد گیاه انگاری در عینی سازی مفهوم "زندگی" در متن قرآن و نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در قرآن و نهج البلاغه استعاره های مفهومی متعددی برای معرفی زندگی به کار رفته است؛ از جمله استعاره گیاه انگاری که به شکل متنوع برای ترسیم ابعاد زندگی مورد استفاده قرار گرفته است. در پژوهش حاضر که به روش تحلیلی – توصیفی انجام شده، تلاش شده است با استفاده از اصول استعاره مفهومی، فرافکنی حوزه مبدأ "گیاهان" بر حوزه مقصد "زندگی" در متن قرآن و نهج البلاغه بررسی قرار شود تا مشخص گردد که در متن قرآن و نهج البلاغه چه مفاهیمی از حوزه مبدأ "گیاهان" بر حوزه مقصد "زندگی" فرافکنی شده است؟ مهمترین نگاشت های حاصل از این فرافکنی چه می باشند؟ استفاده از استعاره مفهومی "زندگی زراعت است" چه تأثیری در تبیین دیدگاه اسلامی نسبت به زندگی دارد؟ نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد در متن قرآن و نهج البلاغه از طریق گیاه انگاری، تناظری بین زندگی و گیاهان و اصطلاحات مربوط به آن ایجاد شده است که مربوط به سیر حرکت انسان از تولد تا مرگ و رسیدن به مقصد نهایی زندگی است. استعاره های رویشی و گیاه انگاری در متن قرآن و نهج البلاغه در نهایت تأییدکننده این عقیده هستند که دنیا مزرعه آخرت است و هر چه درآن انجام دهی در آخرت نتیجه اش را خواهی دید.
نقد مبانی معرفت شناسی تفسیر عقلی جریان نواعتزال مغرب عربی معاصر
منبع:
مطالعات قرآن و علوم سال ششم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۱
75 - 115
حوزههای تخصصی:
جریان نو معتزله مغرب عربی معاصر به اقتضاء برهه ای از زمان که زندگی می کردند تحت تأثیر مدرنیته که برگرفته از فرهنگ غرب بود برای حل مسائل نظری ناچار شدند که عقلانیت را معطوف به مدرنیته ببینند برای همین مبانی آنها در فهم معارف دین با معتزله قدیم فرق می کرد؛ چراکه معتزله قدیم بر اساس مبانی عقلی و فلسفه توحیدی بود نو معتزله مغرب عربی معاصر برخلاف اسلاف خود بر اساس تعامل با دنیای مدرنیته برای آگاهی از پیشرفت و اقتدار غرب، توجه به عقب ماندگی جوامع اسلامی و تلاش برای برقراری سازگاری بین دین و مدرنیته آنان را بر آن داشته تا رویکردی خاص را در تفسیر آیات قرآن در پیش گیرند. این تحقیق با روش توصیفی و تحلیلی و انتقادشناسی، به نقد و آسیب شناسی مبانی معرفت شناسی جریان نو معتزله مغرب عربی معاصر پرداخته و از این رهگذر آسیب های مبنایی معرفت شناسی در این مکتب را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است. یافته های پژوهش حکایت از آن دارد که این دسته از نومعتزلیان بر اساس مبانی معرفت شناختی خود با اتکا به عقل مدرن به عنوان تنها منبع شناخت نسبت به سایر منابع شناخت توجهی نکردند؛ درنتیجه در تفسیر و تبیین آموزه های دینی و قرآنی به ویژه مفاهیم چون بهشت، جهنم، ابلیس و ملائکه که از حقایق و واقعیت های وحیانی و فراطبیعی هستند نگرش حس گرایانه داشته اند که آن منتهی به تمایز بین معرفت دینی و دین بر اساس رویکرد تاریخی گردید و افزون بر آن اینکه قرائت و فهم پیامبر اکرم (ص) را به مانند فهم و درک انسانی عادی تلقی کردند و حال آنکه همه این آثار و پیامدها برخلاف نص صریح کلام وحی است.
نقش «تعمد» در ایجاد اضطرار و پیامدهای فقهی و حقوقی آن
منبع:
مطالعات فقه و اصول سال پنجم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
185 - 157
حوزههای تخصصی:
در فقه و حقوق کیفری، اضطرار را ازجمله علل موجه ی جرم به شمار آورده اند که بر مبنای آن، فرد مضطر در برابر اقدامات خود مسئولیت کیفری نخواهد داشت. در عین حال در مواردی که بتوان عنصر «تعمد» را در پیدایش حالت اضطرار دخیل دانست، سلب مسئولیت کیفری رخ نخواهد داد. تعیین گستره ی معنایی «تعمد» از موارد اختلافی میان صاحب نظران کیفری است؛ در قرآن کریم، این مسئله در آیات پنج گانه ی اضطرار مورد اشاره قرار گرفته و مفسران و فقهای مذاهب اسلامی کوشیده اند اجمال معنایی واژگان این آیات را با توجه به قواعد مربوطه برطرف نمایند؛ مباحث فقهی در این زمینه نیز به شدت متأثر از آیات یاد شده بوده و به نوعی تفسیری فقهی از آیات اضطرار هستند. در این نوشتار، با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی، ضمن تبیین مبانی آراء فقها و مفسران، راه حلی برای رفع ابهام یاد شده ارائه شده است. بدین بیان که قیود آیات اضطرار دارای هم پوشانی معنایی بوده و می بایست قدر مشترک و متیقن از همه ی آن ها به عنوان یک مقیِد کلی برای حکم رافعیت اضطرار در نظر گرفته شود. لذا تنها ایجاد اضطرار به قصد ارتکاب فعل حرام یا با علم به ناگزیری از ارتکاب آن را می توان تعمد در ایجاد اضطرار دانست که در این حالات، مسئولیت کیفری همچنان باقی خواهد ماند.
مقایسه و داوری میان آراء و مبانی ملاصدرا و فخررازی در مسئلۀ معاد جسمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۷ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۹)
97-108
حوزههای تخصصی:
فخررازی و ملاصدرا از معتقدان به معاد جسمانی هستند، اما از دو منظر متفاوت. مقایسه آراء ایشان نشاندهنده وجود مشابهت در برخی مبانی و اختلافات بنیادین در برخی دیگر است. خاستگاه اختلافات آنها در مبانی فلسفی و بویژه بحث «اعاده» معدوم بعینه و «تجرد قوا» است. اثبات عقلی معاد جسمانی فخررازی، با اعتقاد به اینهمانی آن با اعاده معدوم بعینه همراه است که نتایج نادرستی مانند مادی شدن ابعاد مجرد نفس در معاد را در پی دارد. از سوی دیگر، برخلاف ادعای فخررازی مبنی بر عدم اعتقاد فیلسوفان به معاد جسمانی، ملاصدرا نخستین بار در مقام یک فیلسوف، به اثبات فلسفی آن همت گمارد. اگرچه رویکرد فلسفی او موجب بروز انتقاداتی بر وی شد، اما همین رویکرد رمز مصونیت او از تکرار اشتباهات متکلمان، ازجمله فخررازی نیز بود. ملاصدرا با ردّ نظریه اعاده معدوم، به معاد جسمانی اخروی معتقد بود نه معاد جسمانی عنصری؛ بهمین دلیل برای اعاده افعال شخص، دیگر احتیاجی به نظریه متکلمان مبنی بر «بازگشت اجزاء متفرق شده» انسان نداشت. از دیگر تفاوتهای فخررازی و ملاصدرا، مسئله تعدد و تجرد قواست. هر دو اندیشمند به تجرد نفس معتقد بودند، با این تفاوت که فخررازی به عدم تعدد قوای نفسانی باور داشت و سعی میکرد این آموزه را با اعتقاد به اعاده معدوم بعینه هماهنگ کند، اما در مقابل، ملاصدرا راه حل مسئله معاد جسمانی را همانند بسیاری از مسائل دیگر، در طریق خاص معرفت نفس، بویژه تجرد خیال میدانست. این مقاله بدنبال تبیین و ارزیابی اختلافات مبنایی ایندو متفکر در مسئله معاد جسمانی است.
تحلیل و جمع بندی اقوال در قید «مِن ْ غَیرِ سُوءٍ» در معجزه ید بیضاء حضرت موسی (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۵
109 - 131
حوزههای تخصصی:
معارف قرآن، درجات و مراتب متفاوت در ظهور و بطون دارد، به تبع مفسران نیز با لایه های متعددی از فهم قرآن روبرو هستند. به همین سبب باگذشت بیش از 14 قرن از نزول قرآن کریم هنوز این کتاب آسمانی تازه و مشتمل بر مضامین عالیه و جدید است و چنانکه در روایات آمده همواره تازه خواهد ماند. تفسیر قید «مِن ْ غَیرِ سُوءٍ» که برای معجزه ید بیضاء حضرت موسی در برخی آیات قرآن کریم ذکر شده، از مصادیق همین تنوع فهم است. عمده مفسران قید سوء را به نحو درونی و ناظر به بیماری برص و پیسی یا ضرر در دست حضرت موسی قلمداد کرده اند، برخی نیز این قید را به نحو بیرونی و مربوط به نفی سوء نسبت به دیگران تفسیر نموده اند، مساله تحقیق این است که آیا می توان ضمن تبیین و تحلیل مهمترین دیدگاهها، وجه جمعی مقبول، برای دیدگاههای مطرح در این مساله ارائه کرد. در این مقاله به شیوه تحلیلی، ضمن بررسی دیدگاهها به نگرشی جامع میان آنها حکم کرده و با اقامه قرائن و شواهد نشان داده ایم که این وجه جمع می تواند غالب دیدگاهها را در خاستگاه خود پذیرا باشد. پس فرضیه تحقیق با تمسک به اطلاق سوء این است که «سُوءٍ» شامل همه ضررها وآسیب ها به اعضاء و جوارح آورنده، اعضاء و جوارح بیننده و حتی خلل در نفوس و اوهام مشاهده کننده می شود و میان نگرش های درونی و برونی در این مساله تعارضی نیست.
Providing a Model for Evaluating the Dependency of Comprehension of Qur'an Verses on Cultural Studies
حوزههای تخصصی:
Some religious modernists believe that correct and scientific comprehension of the Qur’an is merely provided through historical and cultural study of the context of revelation time. Others, on the other hand, advocate that knowing interior and connected evidence suffices for Qur’an comprehension. Further, they say that exterior and unconnected evidence such as cultural and historical studies can have little effect on Qur’an comprehension. These various attitudes made us research them and represent a model to assess the dependency of Qur’an comprehension on cultural and historical conditions of revelation time. The present study examined works of scholars in this field such as Nasr Hamid Abu Zayd, Khorramshahi, and Tabatabaei through a descriptive and analytical method. Then, a model was recommended to evaluate the dependence of understanding of the Qur’an on the cultural and historical conditions of revelation time. The model includes four components: cause of revelation; vocabulary; subject matter; expressions which encompass twelve rules based on the features of verses in each component. Input of the model is one verse and its output is a dependent, independent, or semi-dependent mode.
واکاوی قدرت نرم قرآن به مثابه گونه ای از اعجاز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۶
75 - 98
حوزههای تخصصی:
قدرت نرم قرآن در تأثیرگذاری بر جان آدمیان، که از وجوه اعجازیِ مستقل قرآن یا زیرمجموعه اعجاز بیانی آن است، بیانگر تأثیری خارق العاده بر روح و جسم انسان است تا حدی که بنا بر حکایات منقول سبب گریاندن بسیار شدید، مدهوش ساختن و کشتنِ مستمعان شده است. این مقاله با روشی توصیفی تحلیلی و با تأکید بر قتلی القرآنِ ثعلبی که حکایات آن، ارتباط مستقیم با قدرت نرمِ تأثیرگذارانه قرآن دارد این قدرت نرم قرآن را بررسی کرده است. نتیجه آنکه مؤلفه های «تأثیر ذاتی آیات قرآن»، «تلاوت آهنگین و خلوص نفس تالی» و «ظرفیت و قابلیت مستمع»، در این قدرت نرم نقش ایفا می کنند، اما مٶلفه های تلاوت آهنگین، خلوص نفس و ظرفیت مستمع، در حکم تقویت کننده عنصر اصلی یعنی قرآن هستند که بدون آن ها نیز تأثیر قرآن می تواند به قوت خود باقی باشد؛ چرا که قرآن ساختار آهنگینی دارد که با صدای حزین یا زیبا، از بُعد جلالی و جمالی بر مستمعان و تالیان خود تأثیر می گذارد؛ آن هم تأثیری که با قدرتِ مؤثرات مشابه آن قابل مقایسه نیست و این تأثیر نیز بیشتر در بُعد جلالی و افکندن خوف و خشیت نمود دارد و تأثیر جمالی علاوه بر آنکه خود مستقلاً عمل می کند، زمینه را برای تدبر در قرآن و تأثیرگذاری از بُعد جلالی نیز آماده می سازد.
بررسی تحلیلی مفهوم «بشارت» به «عذاب الیم» در قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های قرآنی سال ۲۷ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۲)
59 - 80
حوزههای تخصصی:
همنشینی مفاهیم متضاد در آیات قرآن، همواره مفسران را برآن داشته تا دست به تأویل زده و با دلایلی همچون مجاز و استعاره، معنای آیه را توجیه کنند. همنشینی دو واژه «بشارت» و «عذاب الیم» در 7 آیه، یکی از مواردی است که مفسران را به زحمت تأویل انداخته و برای رهایی از این تناقض، دست به تبیین های مختلفی زده اند. آنچه این پژوهش در پی آن است، تبیینی دقیق از معنای بشارت به عذاب است که با بررسی روابط همنشینی و جانشینی و روش تحلیلی-توصیفی، چنین حاصل شد که بشارت به عذاب الیم در معنای حقیقی خود به کار رفته و مراد آن است که نفوس گنهکاران پس از عبور از عذابی دردناک، خالص شده و به فطرت نخستین خود بازگشته و آماده ملاقات با پروردگارشان می شوند و این، همان مفهوم بشارت به عذاب است و مبین این مسأله اینکه اولاً مراد خداوند ناظر به نتیجه کار است. ثانیاً خداوند مربی است و تنبیه مربی از باب تربیت است، نه انتقام و یا شکنجه و آزار از بین برنده و چنین تنبیهی هرچند در ظاهر دردناک است، اما در باطن خیر است و به دنبال آن شادی پایدار خواهد بود.
حرکت جوهری نفس و پیامدهای آن در نفس شناسی صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نفس در بستر وجود سیال خود بترتیب دارای مراحل عنصری، طبیعی، معدنی، نباتی، حیوانی (تجرد مثالی) و نطقی (تجرد عقلانی) میگردد؛ از اینرو تعلق نفس به بدن بخشی از هویت اوست و در نتیجه، نفس جوهری مادی مجرد است. صدرالمتألهین با توجه به سیلان وجودی نفس، ویژگیهای گوناگون آن را بازخوانی کرده است. بر این مبنا، قوای نفس مراتبی از حقیقت ممتد نفسند که در پی یکدیگر شکوفا میشوند. همچنین مرگ طبیعی نتیجه اشتداد وجودی نفس و برداشتن علاقه او از بدن عنصری است. نفس در مراحلی از این سیلان وجودی به تجرد دست می یابد و بنابرین بقایش پس از مرگ ضروری میشود. از آنجا که اشتداد و در نتیجه دستیابی به تجرد، ذاتی نفس است، تناسخ و بازگشت دوباره او به بدنِ عنصری نارواست. از اینرو نفس پس از مرگ، با بدن مثالی یی که بر پایه ملکات اخلاقیش انشاء میکند، زندگی برزخی خود را آغاز کرده و صورت طبیعی یی که در ماده بدن عنصری انشاء میکند، راه تکامل برزخی را برای او باز میگذارد. یکی از مهمترین پیامدهای حرکت جوهری نفس، راهیابی آن به عوالم ربوبی و فنای در توحید افعالی، صفاتی و ذاتی است. جالب آنکه بر پایه حرکت جوهری، این دستاورد مهم حتی هنگام تعلق نفس به بدن عنصری نیز رواست و الزاماً محدود به رخداد مرگ طبیعی نیست.
مقایسه تفسیر شهید مطهری و علامه مصباح یزدی از آیه یازدهم سوره «رعد» درباره سنت تغییر سرنوشت جوامع(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
قرآن شناخت سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۲۹)
87- 100
حوزههای تخصصی:
نقش رفتار جوامع در سرنوشت خویش و تأثیر رفتار انسان ها بر وضعیت آینده خود، از موضوعات مهم جامعه شناختی قرآن به شمار می رود. یکی از پربسامدترین آیات محل استناد در این بحث، کریمه «إِنَّ اللَّهَ لایُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ» است. این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی به دو دیدگاه عمده در برداشت از این آیه، برای موضوع «نقش داشتن جوامع در سرنوشت خود» پرداخته است. علامه طباطبائی و آیت الله مصباح یزدی با استناد به سیاق، ضمن نفی عمومیت از این آیه، نسبت به تغییر شرایط از نیک به بد و از بد به نیک، آن را محدود به تغییر شرایط از مطلوب به نامطلوب کرده اند؛ اما شهید مطهری و برخی دیگر از مفسران با برداشتی فراسیاقی، این آیه را شامل هر دو گونه تغییر (نیک به بد و بد به نیک) می دانند. این مقاله با دفاع از دیدگاه دوم، به مستندات این برداشت فراسیاقی پرداخته و ضمن نقد دیدگاه اول (مخالفان تعمیم)، شواهد قرآنی و روایی برداشت گسترده از آیه مدنظر را ارائه داده است.
قرآن دست مایه ی مساوات یا غیریّت سازی: گفتمان های مدرن جهان اسلام و تفسیر اجتماعی آیه ی 13 سوره حجرات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیه سیزدهم سوره حجرات مهمترین آموزه اسلامی در نفی نژادپرستی، بازنمایی یگانگی هستی انسان ها و به رسمیت شناختن پرهیزگاری به عنوان تنها شاخص فضیلت انسان ها بر یکدیگر است. در واقع گرچه این آیه مهمترین آموزه اسلامی در زمین یکانگی هستی بشری و نفی هر نوع نژادپرستی و شاخص های غیراخلاقی برای برتری انسان ها بر یکدیگر است؛ اما همین آیه دستمایه تلاش گفتمان ها و جریان های مختلف در جهان اسلام برای غیریت سازی قرار گرفته است. این پژوهش با بررسی سیر تطور آراء مفسران اسلامی درباره این آیه، تلاش خواهد کرد نشان دهد چگونه درک از این آیه با گذار به دوره مدرن تغییر یافته است و گفتمان های مدرن در جهان اسلام بر تفسیر این آیه اثرگذار بوده اند. در تفاسیری که از این آیه ارائه شده است، در مجموع می توان ردپای چهار گفتمان فکری اجتماعی در جهان اسلام را یافت: ملی گرایی ایرانی شیعی، ملی گرایی عربی سنی، پان اسلامیسم و غرب ستیزی و ساینتیسم و مدرنیسم غربی. با اینکه همه این گفتمان ها در نفی نژادپرستی هم نوا هستند، اما عملا این آیه را دستمایه ای برای غیریت سازی علیه یکدیگر به شکل آشکارا یا پنهان به خصوص براساس «ملی گرایی» قرار داده اند.