فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۴۱ تا ۳۶۰ مورد از کل ۱۳٬۷۲۸ مورد.
منبع:
سراج منیر سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۹
205 - 240
حوزههای تخصصی:
تفسیر به مثابه یک علم، در طول تاریخ گسترده خود، همانند دیگر علوم، ساختاری عمدتاً قابل استفاده برای دانشمندان داشته و استدلال، بیان آرای موافقان و مخالفان، و نقد، بخشی از شاکله آن را تشکیل داده است. تفسیر واعظانه، نامی نوآشنا اما گرایشی کهن از تفسیر قرآن کریم است که تا کنون مطالعه دقیقی پیرامون چیستی و جایگاه آن در میان تفاسیر انجام نشده است. این نوع تفسیر با انگیزه تبیین قرآن و همراه با وعظ و اندرز مخاطبان، به منظور تأثیرگذاری آموزه های قرآنی بر ایشان، با استفاده از ابزارهایی همچون شعر، حکایت، امثال، اشارات عرفانی و مأثورات روایی، به تفسیر آیات می پردازد. تفسیر واعظانه، تفسیری همسو با روح قرآن، یعنی هدایت و موعظه، است و شواهد و قراین نشان می دهد که رگه هایی از آن به عصر نزول بازمی گردد. با این حال، در شکل مصطلح خود، با تفسیر حسن بصری آغاز شد و با ترجمه تفسیر طبری ادامه یافت تا سرانجام با تفسیر ابوالفتوح رازی به یک تفسیر کامل با نشانه های تفسیری که از آن به «واعظانه» یاد می شود، نمود جدی در جهان تفسیر پیدا کرد. برخلاف تفاسیر اجتهادی-علمی که گرایش تنها نخبگان جامعه را به سوی خود جلب می کند، تفسیر واعظانه مانند خود قرآن، قابل استفاده علمی، تربیتی و اخلاقی برای عموم مردم بوده و هست؛ با این حال، با تفاسیر تربیتی و هدایتی تفاوت هایی دارد. این نوع تفسیر می تواند فاصله میان دانش تفسیر و توده مسلمان را کاهش داده و به پیوند بیشتر عامه مردم با مفاهیم قرآنی منتهی گردد. در این مقاله، با به کارگیری روش توصیفی-تحلیلی و شیوه منبع یابی کتابخانه ای، جایگاه تفسیر واعظانه بین گونه های مختلف تفاسیر، معنا و چیستی آن با عنایت به مفردات و معناشناسی وعظ تبیین و برای نخستین بار، تعریف کاملی از آن ارائه شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که تفسیر واعظانه، تلفیقی از تفاسیر نقلی و عرفانی به حساب می آید که ادبیاتی سرشار از بدیع و آمیخته با شعر، داستان و امثال دارد. همچنین به دلیل ورود متنی از یک یا چند منبع بیرونی و غیر از تحلیل مفسر، جایگاه این نوع تفسیر را در بین تفاسیر توسعه ای قرار می دهد.
نوآوری سید قطب در زیبایی شناسی بیانی قرآن کریم
منبع:
تفسیرپژوهی سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۱
383 - 410
حوزههای تخصصی:
یکی از پژوهش های قرآنی که همواره مورد توجه مفسّرین قرآن کریم و ادبا بوده، تحلیل خارق العادگی های قرآن کریم در زمینه بیان و اعجاز بیانی است. اما در بین وجوه اعجاز بیانی، بررسی جنبه های هنری و زیبایی شناسی کمتر مورد توجه قرار گرفته و به قواعد مرسوم در کتب بلاغت، محدود شده است. از طرفی سید قطب به عنوان ادیب و مفسّر قرآن کریم نگاه متفاوتی به زیبایی های قرآن کریم دارد که به خوبی تبیین نشده و تفاوت آن با دیگر تحلیل های بلاغی برجسته نشده است. از این رو ضرورت داشت تحقیق جامعی در مورد وجه تمایز زیبایی شناسی قرآن کریم در نگاه سید قطب و بزرگان قبل از او در زمینه تفسیر ادبی قرآن کریم صورت بگیرد. بر این اساس در تحقیق پیش رو با روش تحلیلی ابتدا سیر تاریخی درک زیبایی های قرآن کریم در سه مرحله درک فطری، درک پراکنده زیبایی ها و درک قواعد فراگیر مطرح شده، سپس ورود برخی شخصیت ها قبل از سید قطب به این موضوع بررسی شده و در نهایت وجوه تمایز نگاه سید قطب در مقایسه با دیگر ادبا در چند نمونه قرآنی تطبیق شده و از جهت نظری در سه زمینه کلی بودن نگاه سید قطب و جزئی بودن نظر اهل بلاغت، عدم تمرکز بر قواعد بلاغی و تفاوت در زیرساخت ها قرار می گیرد و بعد از آن به نوآورانه بودن تحلیل زیبایی شناختی سید قطب در نگاه ادبا و مفسرین بعد از او اشاره شده است.
بررسی تطبیقی بهره گیری از قاعدیه ترجیحی «تقدیم آیات قرآن بر آرای مخالف» در نظر علامه طباطبایی و ابن عاشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۰
233 - 250
حوزههای تخصصی:
قواعد ترجیحی ضوابطی اند که مفسر در تفسیر آیات قرآن به وسیلیه آن ها قول راجح را از میان اقوال مختلف شناسایی می کند. یکی از قواعد ترجیحی مورد استناد مفسران، قاعدیه «تقدیم آیات قرآن بر آرای مخالف» است. بر اساس این قاعده، مفسر در تفسیر آیه، قولی را که مطابق با ظاهر دیگر آیات همسو با آییه مورد نظر باشد را بر قول مخالف مفسران ترجیح می دهد. هدف این مقاله بررسی رویکرد دو تن از مهم ترین مفسران هم عصر شیعه و سنی، علامه طباطبایی و ابن عاشور، به این قاعده در آیات ملاقات مجرمان با ملائکه (فرقان/ 22) و شفاعت (بقره/ 48) است. این مقاله با روش توصیفی - تحلیلی و با رویکرد تطبیقی نوشته شده است. رویکرد مفسران به قاعدیه ترجیحی مورد بحث در این دو آیه بررسی شد و مشخص گردید علامه طباطبایی در تفسیر آیاتِ نام برده از قاعدیه ترجیحی مورد بحث استفاده کرده است و با توجه به ظاهر آیاتِ دیگر، مراد از «یوم» در آییه 22 سوریه فرقان را روز مرگ دانسته و آرای مخالف را نپذیرفته است. اما ابن عاشور در تفسیر این آیه از قاعدیه ترجیحی مورد نظر غافل شده و از آن استفاده نکرده و اقوال مخالف را پذیرفته است. در تفسیر آییه 28 سوریه بقره، اگرچه هر دو مفسر به قاعدیه ترجیحی مورد نظر توجه داشته و امکان شفاعت دیگران با اذن خداوند را پذیرفته اند، ولی رویکرد علامه بسیار قوی تر از ابن عاشور است.
راهبردهای تمدن ساز قرآن کریم با تأکید بر سوره یوسف (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن، فرهنگ و تمدن سال ۵ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
104 - 131
حوزههای تخصصی:
انسان موجودی اجتماعی است و لازمه زیست اجتماعی او قوانین مدنی است که بخشی منبعث از عقل بشر و بخشی منبعث از وحی است. قصص قرآن نیز که هدف از نزول آن عبرت آموزی و نقش آن تمدن سازی است، رسالت بخش دوم را به عهده دارد. این پژوهش که با روش توصیفی تحلیلی سامان یافته، درصدد استخراج راهبردهای تمدن ساز قرآن بر مبنای قصه حضرت یوسف (ع) است. بنا بر یافته های تحقیق، راهبردهای تمدنی سوره یوسف در سه محور قابل شناسایی است که عبارت است از: راهبردهای تربیت نفس و خانواده و مدیریت سیاسی جامعه که ذیل این سه محور قرار دارد: محور اول شامل ترسیم نقش زندگی، کتمان سر، توسل و توکل به خدا،امانت داری، صبر و تقوا؛ محور دوم شامل مهر و عطوفت بین اعضای خانواده، شکیبایی بر ناملایمات فرزندان، ملاک نبودن برتری در توانمندی جسمی و عفو و گذشت؛ محور سوم شامل شایسته سالاری، عدالت اجتماعی، ارتباطات خارجی با محوریت اقتصادی، نظام گزینش کارگزاران و محوریت قانون. براین اساس، مؤلفه های جامعه متمدن، از ویژگی هایی نظیر شهروندان خودساخته، برخوردار از فضایل اخلاقی و انسانی، شکیبا در تعاملات خانوادگی و اجتماعی و عطوفت و پیوند عمیق، دور از تعصبات و زمینه ساز مدینه متمدنِ متدین مبتنی بر توحید و محوریت آن برخوردار خواهد بود. به علاوه حکمران جامعه ای با شهروندانِ فوق، برآیند آرای آن هاست و کارگزاران آن حکومت براساس شایسته سالاری، افرادی متخصص، متعهد و امانت دار هستند. حاکمیت آن نیز مبتنی بر قوانین الهی است و خیانت کار براساس عدالت و انصاف مجازات خواهد شد.
تحلیل رویدادهای هسته ای داستان حضرت آدم (ع) از منظر توالی و علیت (مطالعه تطبیقی سه تفسیر کهن فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دردوران معاصر، علوم انسانی رویکردهای جدیدی به پدیده های انسانی دارد که می تواند خوانش هایی نو از متون کهن به دست دهد. این پژوهش قصد داردبادیدگاه ساختارگرایانه به بررسی و تحلیل ساختار روایت های داستان آدم از منظر رویدادهای هسته ای در سه تفسیر قرانی (ترجمه تفسیر طبری، کشف الاسرارو عده الابرار و روض الجنان وروح الجَنان) بپردازد. با توجه به اینکه این تفاسیر داستان را از متن مقدس قرآن روایت کرده اند، رویدادهای هسته ای هر یک از این داستان ها در تفاسیر فوق یکسان است و از الگوی واحدی پیروی میکنند، اما هر تفسیر در جزییات تفاوت هایی با دیگر تفاسیر دارد. مسئله ی اصلی این است که به رغم منبع واحد این تفاسیر (قرآن)، چرا با یکدیگر اختلاف دارند و دیگر اینکه این اختلافات چه چیزهایی را به ما نشان می دهند. بررسی ها نشان داد جزییات روایی هر تفسیر تفاوت هایی با دیگر متون دارد که ناشی از دیدگاه و دوره خاصی است که تفسیر در آن نوشته شده است.نکته ی مهم دیگر که از منظر روایت شناسی اهمیت دارد این است که این داستان در ده رویداد هسته ای قابل تلخیص است و این رویدادهای ده گانه نیز در نهایت، به چهار واحد بنیادین قابل تقلیل هستند؛ این چهار واحد الگویی کلی را می سازد که بر طیف وسیعی از روایات مذهبی و تفاسیر آنها قابل انطباق است.
باورهای دینی و اسلامی در خمسه نظامی با تأکید بر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
117 - 138
حوزههای تخصصی:
باورها و اعتقادات، بخشی از فرهنگ عامه مردم است که باورهای دینی و مذهبی، خرافی، طبی، نجومی و ... را در بر می گیرد. با ظهور دین اسلام، باورهای مذهبی تأثیر عمیق خود را بر جنبه های مختلف زندگی از جمله بر فرهنگ و ادبیات بر جای نهاد و شاعران مسلمان با تکیه بر قرآن و آموزه های دینی این باورها را در آثار خود منعکس نموده اند. نظامی از این دسته شاعران است که در خمسه خود؛ یعنی مخزن الأسرار، خسرو و شیرین، لیلی و مجنون، هفت پیکر و اسکندرنامه، باورهای اسلامی و مذهبی را منعکس نموده است. از همین رو در این پژوهش باورهای دینی و اسلامی؛ در خمسه نظامی بررسی می شود. روش کار در این پژوهش توصیفی تحلیلی بر اساس مطالعات کتابخانه ای است. تأثیر باورهای دینی و اسلامی در خمسه نظامی نشان می دهد که این شاعر با قرآن مأنوس بوده و موج باورهای دین اسلام و مفاهیم قرآن کریم در همه مثنوی های خمسه مشهود است.
The Basis of a Right-Centeredness Approach and Its Principles in Organizational Communications According to the Quran(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه معارف قرآنی (آفاق دین) سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۸
139 - 169
حوزههای تخصصی:
Organizational communication is an important and pervasive topic that significantly impacts the resolution of internal conflicts and issues external to the organization. Communication connects the organization in such a way that without it, understanding, coordination, and collaboration within organizations become impossible. Since the foundations and principles of organizational communication in a religious society differ from those in a non-religious society, the present study aims to answer the questions of what constitutes the basis of a right-centered approach and how it plays a role in designing the principles of organizational communication from the perspective of the Quran, using a descriptive-analytical method. Various foundations and principles can be derived for organizational communications; however, this research is dedicated to the basis of a right-centered approach as one of the most fundamental bases. The findings indicated that the components making up the foundation of a right-centered approach include: The truth of God, the truth of religion, the truth of the impeccable Imams, the truth of angels, and the truth of the resurrection. These components guide individuals to adhere to the principles of truthfulness, truth-hearing, and truth-seeking.
استعاره مفهومی «وزن» در قرآن کریم با تکیه بر رویکرد زبان شناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم درراستای وضوح بخشی به مفاهیم و تصویرسازی ذهنی آنها و با هدف تأثیرگذاری حداکثری در تفکر و رفتار انسان، به نحوه تفکر انسان از جمله تفکر استعاری توجه داشته است و برای تفهیم امور غیرمحسوس یا تجربه نشده از استعاره های مفهومی عینی و محسوس به صورت وسیع استفاده کرده و آنها را در قالب عبارات زبانی پدیدار ساخته است. پژوهش حاضر با هدف بررسی استعاره مفهومی وزن و واژگان مرتبط با آن به عنوان یکی از حوزه های حسی مبدأ و نیز استخراج حوزه های مفهومی مقصد و نام نگاشت های آن در قرآن کریم انجام گرفته است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و به شکل قیاسی- استقرائی انجام شده است. بر اساس یافته های پژوهش، ماده های واژگانی ثقل، خفف، وزن، وزر مصادیق زبانی استعاره مفهومی وزن در قرآن کریم هستند و به آشکارسازی و تبیین حوزه های مفاهیمی چون عمل، عذاب، گرایش های انسانی، اندیشه، کلام، مسئولیت و حوادث می پردازند که همه دارای وزن هستند. در میان حوزه ها حوزه های مفهومی مبدأ، واژه ثقل بیشترین بسامد و مفهوم خفف کمترین بسامد را داراست و از میان حوزه های مفهومی مقصد، بیشترین بسامد مربوط به حوزه مفهومی عمل است که ریزمفاهیم آن شامل هرگونه عمل دارای وزن است؛ چه خیر باشد چه شر باشد، ازاین رو عمل صالح سنگین و عمل غیرصالح سبک است و موجودات مکلف به واسطه اعمال نیک و بدشان وزن دار می شوند. کمترین بسامد در حوزه های مفهومی مقصد نیز مربوط به حوزه مفهومی کلام است.
A Critical Study of Armstrong's View on Myth in the Qurʾān with an Emphasis on the Phenomenological Approach(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه معارف قرآنی (آفاق دین) سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۶
89 - 112
حوزههای تخصصی:
Myth in the Quran is one of the topics that has been studied by western Qurʾānic scholars. The new studies of Western scholars have investigated this issue with different approaches and methods, sometimes with a contextual approach and sometimes with a phenomenological approach. In the meantime, Karen Armstrong, using the principles and characteristics of the phenomenological approach, has studied the myth in religions, especially in Islam and the Qurʾān. She considers all the events mentioned in the holy books of the three Abrahamic monotheistic religions to be myths, although there may be historical events behind them, but over centuries this historical event has become the source of religious inspiration and the center of religious spirituality. To transform and enter the lives and hearts of believing and worshiping generations, it must be recreated in the form of a myth along with actions and rituals. Karen Armstrong is a British author and commentator who has written many works in the field of Islam and the Quran. The comparative and phenomenological approach to religion is one of the main characteristics of her works. Like other mythologists, she introduces myth as an event that once happened in some way, but at the same time always happens. According to her, an event should be freed from the shackles of a certain period and enter the lives of contemporary worshipers, because otherwise it will remain a unique and unrepeatable event, or a strange historical event that does not connect with the lives of others. In other words, the key point of the view of this group of orientalists about the relationship between myth and historical event can be summarized in the following sentence: "As long as a historical event has not become a myth, it cannot become a source of religious inspiration." As the title and content of this research indicate, the subject matter pertains to Karen Armstrong's phenomenological approach to Quranic narratives and their relationship to the concept of myth. The research aims to not only compare her perspective with the methodological principles of phenomenology but also to critically evaluate it. Previous studies on this topic can be broadly divided into two categories: Western studies on myth in the Quran and Islamic studies that critique Western scholars' views on this issue. The research in the first category constitutes the primary sources for this research, along with other critical studies among the various critiques offered by Muslim scholars; the contextual approach employed by Western scholars has received particular attention. This approach has been extensively discussed by scholars such as Angelika Neuwirth in the Encyclopedia of the Quran. In response, several articles have been written critiquing and examining this perspective. But the analysis of Armstrong's point of view based on phenomenological approach is a subject that has been rarely discussed and this research can be considered one of the initial critical studies in this regard. In contrast to Western scholars, Muslim scholars and exegetes have primarily focused on the concept of "Asāṭīr al-Awwalīn" (اساطیر الاولین) when addressing the issue of myth in the Quran. They have sought to explain this concept within the Quranic framework. The majority of Muslim exegetes define Asāṭīr as the writings of the ancients about their own lives, including their history, speeches, stories, and events. Fakhr al-Dīn al-Rāzī (d. 1209 CE) identifies this definition as the view held by the majority of exegetes. However, what is studied under the title of myth in the western Qurʾānic studies has other criteria and indicators that are determined by contextual and phenomenological approaches. Using library sources and descriptive-analytical method, this article aims to examine Armstrong's view of myth in the Quran by emphasizing the methodological principles of the phenomenological approach and evaluate it in the form of a case study. The principle of autonomy or independence, which expresses the uniqueness of the realm of the sacred and its experience, is one of the most important methodological principles of the phenomenological approach. Emphasizing this principle, Armstrong considers the language and realm of the Qurʾān to be different from the language and realm of experimental and social affairs, and this is where she finds her way to mythological or symbolic language. Relying on the comparative method, which is one of the methodological principles of the phenomenological approach, Armstrong compares Islam and Christianity and, in this way, pays attention to the character of Jesus and the mythological issues created by Paul. She tries to present a view similar to her own view of Christianity by presenting three introductions: The Prophet being the successor of Christ, the Qurʾān's non-opposition to myth and the moral function of the stories of the Qurʾān. In this way, the Quran, by presenting a mythological image of the Prophet of Islam and other prophets, tries to bring these characters out of the confinement of those times and places and repeat them for all ages. In addition to the criticisms that were expressed regarding the symbolic nature of the language of the Quran and the effectiveness of a belief in the lives of believers as a criterion of truth, Armstrong's comparison between the Prophet of Islam and the Jesus has been criticized.
اعتبارسنجی جایگاه نقل و عقل در تفسیر مقتنیات الدرر و ملتقطات الثمر سید علی حائری تهرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۷
41 - 60
حوزههای تخصصی:
تفاسیر قرآن پیوسته از ابعاد متفاوت مورد مطالعه و بررسی قرار می گیرند، کاوش در هر یک از این رویکردها، در بهره گیری صحیح از تفاسیر و اعتبارسنجی مؤلفه های اثرگذار در روش تفسیری سودمند است. در این پژوهش با تأکید بر تقسیم بندی آیت الله معرفت از تفاسیر قرآن، دو مؤلفه مهمِ نقل و عقل در تفسیر«مقتنیات الدرر و ملتقطات الثمر سید علی حائری تهرانی» از مفسران قرن 14 (ق) شیعه، مورد اعتبارسنجی قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد اساس این تفسیر مبتنی بر روش تفسیری اجتهادی و روش «قرآن به سنت» است و در تبیین آیات قرآن از روایات معصومین (ع)، اقوال صحابه و تابعین و همچنین آیات دیگر قرآن استفاده شده است. در حوزه نظری، بهره گیری از عقل نیز تبیین شده و در حوزه عملی، گونه های مختلف اجتهادات تفسیری مانند تبیین مفردات، تقیید مطلق، تبیین مباحث صرفی و نحوی و بلاغی، قابل دستیابی است. نظرات حائری در باب علوم قرآنی؛ مانند: قراءات، نسخ، محکم و متشابه، اسباب نزول و مکی و مدنی اکثراً موافق با سایر علما است ولی در برخی موارد نیز نظرات خاص خود را دارد. نحوه تعامل با نظرات سایر مفسرین، استفاده از سیاق و مناقشه با اسرائیلیات در قصص قرآنی، از مهمترین شاخصه های مقتنیات الدرر است که آن را از سایر تفاسیر متمایز می کند.
ایراد اتهام به افراد؛ علل و پیامدها از منظر مبانی قرآنی و روایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۷
75 - 92
حوزههای تخصصی:
ایراد اتهام به افراد یکی از مواردی است که در مبانی قرآنی و روایی دین مبین اسلام به شدت نکوهیده شده است. این پژوهش که به روش توصیفی_تحلیلی انجام شده نشان می دهد عللی چون: کینه توزی حسد؛ترس؛ فرار از مجازات؛حرص؛کبر و خود بزرگ بینی منجبر به این رذیله اخلاقی می گردد و تبعاتی همچون: سلب امنیت روانی؛اشاعه فحشا؛احساس بی اعتمادی ؛جنگ و خونریزی؛بی آبرو کردن مؤمن؛ لعن و نفرین الهی؛بی ایمانی و انتقام الهی را در پی دارد. در انتهای بحث نتیجه گیری می شود: عدم توجه به آموزه های قرآنی و روایی در خصوص ایراد اتهام به افراد می تواند منشاء بسیاری از آثار منفی اجتماعی و فردی باشد و گسترش این رذیله اخلاقی در سطح جامعه اسلامی می تواند امنیت جامعه را از بین برده و مانع رشد و تعالی مسلمانان گردد و در نهایت زندگی در چنین جامعه ای که افراد آن، دیگران را به راحتی مورد اتهام قرار می دهند، می تواند منجر به پیدایش بسیاری از بیماری های روحی و روانی چون افسردگی اضطراب و استرس در بین مردم گردد .
رهیافتی زبان شناختی بر جایگاه و نقش آفرینی «کلمه» و «جمله» به عنوان واحدهای زبانی در فرآیند ترجمه قرآن کریم (موردکاوی سوره مبارکه فاتحه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مترجمان قرآن کریم در ترجمه های خود به واحدهای زبان اعم از واج، واژه، ترکیب، عبارت و جمله توجه کرده اند و روش ترجمه خود را لفظ به لفظ، تحت اللفظی، آزاد (اقتباسی)، تفسیری و معنایی (مفهومی، گویا، محتوا به محتوا) انتخاب نموده اند. هر یک از روش های ترجمه، به یک واحد زبانی متکی است و مترجمان رویکرد خود را بر اساس آن تعریف می کنند. پژوهش حاضر با رویکرد درزمانی و به روش توصیفی- تحلیلی، فرآیند تحولی واحدهای زبانی را در انواع روش های ترجمه قرآن کریم و سیر تحولی آنها را در طول زمان و با تکیه بر ترجمه های سوره فاتحه توضیح و تمایز هر کدام را با دیگری بررسی کرده و از طریق تعیین واحد های زبانی، نکات مثبت و منفی هر یک از این روش ها را به همراه چالش های موجود در فرآیند ترجمه قرآن تببین نموده است. نتیجه نشان می دهد تحولات مربوط به روش ها ی ترجمه قرآن کریم در دو زمینه رویکرد و واحدهای زبانی بوده است؛ به این معنی که از نویسنده محوری یا مخاطب محوری به واحدهای زبانی تکیه داشته و از کلمه به جمله تحول یافته است؛ همچنین مترجمان قرآن کریم در ابتدا برای رعایت دقت و امانت، از واحد زبانی کلمه بهره مند شدند و روش ترجمه لفظ به لفظ را پیشنهاد کردند، سپس به جمله محوری روی آورده و روش هایی از قبیل ترجمه معنایی و تفسیری را به کار گرفتند؛ بنابراین تفاوت غالب ترجمه های سوره فاتحه در سطح معانی اولیه کلمات، آیات و کل سوره می باشد که این مسأله از نگاه نویسنده محوری یا مخاطب محوری به قرآن ناشی شده است.
خوانش همایندهای علّی شادی ممدوح و مفهوم شناسی آن در آیات و روایات؛ مطالعه موردی واژه های ضحک، داعب، فرح، سرور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قرآن، معجزه جاودان اسلام ابعاد گوناگونی از اعجاز بیانی را دارا است. هدف از تحقیق حاضر طرح و توصیف مفهوم با هم آیی شادی در قرآن کریم و روایات و توجه به نقش ترکیبات هم آیند در مسائل کاربردی است. شادی در قرآن و احادیث، به دو بخش ممدوح و مذموم تقسیم می شود. شادی ممدوح شادی توأم با اهداف الهی و انسانی بوده که انسان در آن از نظر روحی، سبک بال شده و از شرایطی که در آن قرار گرفته است رضایت، کسب می کند؛ حال سؤال این است واژه های دال بر شادی ممدوح در قرآن به لحاظ مفهوم شناسی چه معنا، وابعاد و ویژگیهایی دارد؛ پژوهش حاضر به بررسی تحلیلی- توصیفی همایندهای علّی شادی ممدوح و مفهوم شناسی آن در آیات و روایات می پردازد. از این رو، در مقاله حاضر، در حوزه نظری مروری بر آرا زبان شناسی فرث، پالمر، در حوزه زبان شناسی کاربردی، داشته و در ادامه به تحلیل و توصیف مفهومی این پدیده زبانی در واژه های دال بر مفهوم شادی، می پردازد. نتایج بیانگر این است که یقین و رضامندی، نقطه اتّکای مطمئن، خوش رویی و محبت و دوری از شادی های ناپایدار، از جمله همایندهای علّی مرتبط با شادی ممدوح است. هفده واژه متناظر با مفهوم شادی در قرآن و روایات بکار رفته، که برخی جزء واژگان مشترکی بوده که هر دو مفهوم شادی ممدوح و مذموم را مد نظر داشته است. یکایک این واژگان دارای افتراق و تمایزهایی است که موجب امتیاز به کارگیری هر یک در موقعیت خاص و معین می شود.
رویارویی دوگانه فخر رازی با نظریه صرفه
حوزههای تخصصی:
وجوه اعجاز قرآن از مسائل مورد اختلاف مفسران است؛ به گونه ای که برخی به اعجاز ذاتی نظیر فصاحت و عده ای به اعجاز عرضی همچون صرفه باور دارند. فخر رازی (درگذشته 606 ق) فصاحت قرآن را به عنوان وجه اعجاز موردتأکید قرار میدهد. بااینحال، در تفسیر کبیر ضمن تأکید به این جنبه از اعجاز ذاتی، نظریه صَرفه را به گونه تلویحی میپذیرد. از سویی در کتاب نهایة ا لیجازب ا سه دلیل صرفه را رد کرده است که نوعی از رویارویی دوگانه را به نمایش میگذارد که نوشتار حاضر به شیوه تحلیلی میکوشد، این مواجهه دوگانه را تحلیل کند. دلیل اول در تقویت فرضیه پذیرش صرفه توسط فخر رازی، ماهیت تدوینی و نه تألیفی کتاب نهایة الایجاز به عنوان آمیزه ای از دو کتاب دلائل الاعجاز و أسرار البلاغه جرجانی (درگذشته 474 ق) که تدوین آن پیش از التفسیر الکبیر است. چه اینکه دلائل رد صرفه مشابهت فراوانی با دلائل جرجانی در کتاب دلائل الاعجاز دارد. دومین دلیل را با تحلیل محتوای عبارتهایی از التفسیر الکبیر میتوان جست. فخر رازی دستکم در دو مورد صرفه را تلویحی پذیرفته است و درنهایت نیز بعد از انتساب آن به متکلمان و اذعان عاری از فساد بودن، فصاحت و صرفه را بهعنوان وجوه اعجاز قرآن می پذیرد.
تحلیل کنش های گفتار ادعیه پیامبران در قرآن کریم براساس نظریه جان سرل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دعا و نیایش یکی از والاترین معارفی دینی است که نقش پُراهمیتی در تربیت معنوی و شکوفایی روح آدمی دارد. انسان با دعا، نیازمندی، فقر و نهایت بندگی، خود را در مقابل خدا اظهار می کند. ادعیه پیامبران در قرآن کریم ازجمله گفتمان هایی است که در حوزه پراگماتیک و کاربری زبان از تأثیرگذاری، انسجام و ساختار هدفمندی برخوردار است و معانی کاربردشناختی پیچیده ای را محقق می سازد. پژوهش حاضر می کوشد با روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر نظریه کنش گفتار سرل، چگونگی کاربری زبان در این ادعیه و کارکرد کنش های موجود در آنها را بررسی کند. از دستاوردهای پژوهش این است که زبان کاربری شده در آیات، زبان پراگماتیکی است؛ به این معنا که کلمات و جملات صرفاً جنبه تولیدی و توصیفی ندارند؛ بلکه به دنبال اجرای کنش و تغییر جهان خارج، به سود کاربر آنهاست. ادعیه پیامبران در قرآن براساس الگوی جان سرل، بر سه کنش استوارند که بر حسب بسامد عبارت اند از ترغیبی که عموماً با اسلوب امری به شکل کنش غیرمستقیم، با نیروی در گفته التماس، رخصت کاربری شده است؛ در این کنش، شاخصه قدرت و سلطه نقش اساسی در اجرای کنش دارد. کنش اظهاری که کاربری آن در هر دو نوع کنش گفتار مستقیم و غیرمستقیم و نیروی در گفته آن اقرار و تبیین است. کنش عاطفی که غالباً به شکل کنش گفتار مستقیم کاربری شده است و نیروی در گفته ندامت و پیشمانی را شامل می شود. از این سه کنش پر کاربرد در ادعیه، ترغیبی و اظهاری جنبه مصلحت خواهی عمومی و عاطفی جنبه شخصی و تخلیه روانی دعاکننده را دارد.
The Logic of Understanding Ayatollah Javadi Amoli in the Announcement Scene of Divine Caliphate(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه معارف قرآنی (آفاق دین) سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۸
103 - 137
حوزههای تخصصی:
The story of Adam has been a site of debate among religious scholars for various reasons. In this context, examining how commentators engage with the text and articulating their logic of understanding play a significant role in acknowledging the evolution of thought in interpretation. A cognitive triptych by Ayatollah Javadi Amoli regarding the understanding of "The world, human beings, and knowledge" in relation to verses 30-34 can guide us towards this important discourse. The tripartite focus of understanding logic in this story centers on anthropology and defining the characteristics of the perfect human in his relationship with God as the Creator of the Caliphate, and with angels acting as the disciples of the Caliph. From this perspective, the faculty of knowledge of names, which is the source of Caliphate, is endowed in all humans, and the will is the factor that fosters human dignity or conceals it, leading to a fall into bestiality and wickedness. This scene, from a cosmological viewpoint, is transcendent in time and free from the possibility of error, contrasting with the material world as the place of the human elemental body and the origin of its evolutionary movement. In the epistemological dimension, the commentator believes in the existence of levels of knowledge based on the nature of the objects of knowledge across longitudinal realms. Accordingly, the realm of proclamation exists in the intellectual realm and the rights of humans within the status of the self-sufficient being and the realm of the soul. From his perspective, the story of Adam is a case of an external personal matter and informs of a divine and continuous tradition in creating a Caliph on Earth. His departure from the theory of corporeal creation and spiritual permanence in explaining the realms of the soul is also noteworthy in this narrative. The commentator’s statements show the influence of the content of Shia narratives, alongside a prominent application of mystical and philosophical teachings and assumptions
تحلیل مؤلفه های انسجام در سوره نبأ بر اساس الگوی فرا نقش متنی هالیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل مؤلفه های انسجام در سوره نبأ براساس الگوی فرا نقش متنی هالیدیچکیدهنگاه از منظر زبانشناسی به قرآن کریم چشم اندازهای نوینی را در پژوهش های قرآنی گشوده است. نظریات مایکل هالیدی یکی از رویکرد های زبان شناسی نقشگراست که هم اکنون توجه زبانشناسان فراوانی را به خود جلب کرده است. هالیدی برای بخش های گوناگون کلام فرانقش های سه گانه اندیشگانی، بینافردی و متنی را قائل شده و مثل آنها سه لایه معنایی را ساماندهی کرده است. هدف این پژوهش بازبینی تحلیل گفتمان سوره نبأ در سطح فرانقش متنی طبق فرضیه نقشگرای هالیدی است از این رو با بررسی شکل مبتدا خبری و اطلاعی سوره نبأ و درک اجزاء و فنون خلق همبستگی دریافتیم که سوره نبأ از دیدگاه گفتمان بر اساس مکالمه پرسش و پاسخ بوده و در همبستگی متن آن ادات متعدد و گوناگونی موثر است که میزان بهره گیری از این فنون همبستگی دستوری لغوی یا معنایی با هم متفاوت است. اولین و مهمترین فاکتور اتحاد و همبستگی متن در این سوره عناصر واژگانی و لغوی است و عنصر تکرار با ابعاد مختلفش بیشترین بسامد را داراست. کلیدواژه: قرآن کریم، مایکل هالیدی، زبانشناسی نقشگرا ، فرانقش متنی ، سوره نبأ
بررسی کارکردگرایانه جهان های زیر شمول در قصه حضرت یوسف (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر متنی از یک جهان اصلی و جهان های زیرشمول متعددی تشکیل شده که در تشکیل معنا و مفهوم متن اصلی سهیم است و به خوانش بهتر و جامع تر متن توسط خواننده می انجامد. بر پایه نظریه «جهان متن» از «پُل ورث»، یک متن را از دیدگاه شعرشناسی شناختی و از طریق محور جهان گفتمان، جهان متن و جهان زیرشمول می توان بررسی و تحلیل کرد. سطح سوم این نظریه «جهان زیرشمول» یا «جهان های فرعی» نام دارد که خود از سه زیرمجموعه برخوردار است که عبارتند از جهان زیرشمول اشاری، نگرشی و معرفت شناختی. در این مقاله تلاش می شود با استفاده از مبانی نظریه «جهان متن» «پُل ورث» و با تکیه بر سطح سوم این نظریه یعنی جهان-زیرشمول، قصه یوسف در سوره ای به همین نام را بحث و بررسی کرد. هدف و ضرورت پژوهش فهم و شناخت تکثر گرایانه و شناختی قصه بدیعقرانی است و به نقش جهان های فرعی می پردازد که در متن نادیده گرفته می شود اما سهم بسزایی در جهان بینی متن دارد. . نتیجه نشان می دهد که روایت پردازی در قصه یوسف از ظرفیت ها و امکانات جهان های زیرشمول برای تکثر معنا، پویایی و پیشبرد روایت، دیالوگ محوری (بین یوسف و برادران و مخالفان) و انعکاس صداهای خاموش و در حاشیه (از هم بندیان و دیگر همراهان گمنام یوسف «ع») بهره گرفته و مهمترین مقاصد و درون مایه های قرانی نظیر قضا و قدر، قطعیت وقوع احکام الهی، تقابل خیر و شر، ایجاد گشایش و عزت بعد از سختی و ذلت با ساخت این جهان های زیرشمول متکثر انجام گرفته است.
The Role and Position of the "Spirit (Rūḥ)" in the Process of Revelation(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The significance of revelation and God's communication with divine prophets has long been a focus of Islamic researchers. However, what holds substantial importance in this context is the role and position of the spirit in the process of Quranic revelation. The present study aims to analyze the verses and traditions through a descriptive-analytical method and an ijtihadi approach, considering previous research, to decode the true essence of the spirit in Quranic culture. Based on the analyses conducted, the "Spirit (Rūḥ)" is a creation that transcends angels, possessing a high and exalted rank, which God has attributed to Himself as a mark of honor and to express His greatness. Furthermore, the primary objective of this paper is to explore the role of the spirit in the process of revelation. According to the reasons and arguments derived from the verses and traditions, in direct revelation, the beginning and end of the process of transferring revelation to the heart of the prophet is carried out by the spirit (Waḥyan). In God's communication with humanity through the intermediary of the messenger, the spirit initially receives the content from the Lord, and Gabriel transmits it from the spirit (Yursilu Rasūlan) to the heart of the Prophet Muhammad (PBUH). It is also possible that there are other intermediaries in the process of transferring revelation from the spirit to Gabriel.
نقد دیدگاه مجتهد شبستری در مورد نقش پیامبر در شکل گیری قرآن کریم(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های قرآنی سال ۲۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۰)
107 - 128
حوزههای تخصصی:
یکی از نواندیشان معاصر به نام محمد مجتهد شبستری، لفظ و معنای قرآن را از خود پیامبر دانسته و چنین مطرح نموده که «آن نبی که آورنده قرآن بوده، آن را کلام خود معرفی کرده و با مراجعه به مجموعه آیات و شواهد تاریخی متوجه می شویم که قرآن خودش را کلام پیامبر معرفی می کند.» شبستری آیاتی را که قرآن را منسوب به خداوند دانسته اند، چنین توجیه می کند که خدا و پیامبر در طول هم قرار دارند؛ پیامبر علت طبیعی قرآن و خداوند علت اصلی تمام پدیده هاست، بنابراین اگر لفظ و معنای قرآن را از جانب پیامبر بدانیم، با این آیات منافاتی پیدا نمی کند. او با طرح برخی از آیات، به اثبات این نظریه پرداخته است. نتیجه این دیدگاه، نفی اعجاز قرآن و حجیت نداشتن آن است. هدف نوشتار حاضر، تبیین دیدگاه شبستری و بیان اشکالات آن در رابطه با دعوی پیامبر، درباره پدیدآورنده و علت طبیعی ایجاد قرآن می باشد. نتیجه حاصل از این نوشتار اینکه دلایل شبستری توان اثبات ادعاهایش را ندارد و نه تنها در قرآن پیامبر علت طبیعی قرآن معرفی نشده، بلکه آیات و روایات و شواهد تاریخی بسیاری برخلاف ادعای شبستری وجود دارد که در این پژوهش به برخی از آنها اشاره شده است.