
مطالعات سبک شناختی قرآن کریم
مطالعات سبک شناختی قرآن کریم سال 8 پاییز و زمستان 1403 شماره 2 (پیاپی 15) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزههای تخصصی:
یکی از اسلوب های ادبیِ مختص قرآن، اسلوب «ما أَدْراک... » است که در عصر نزول به کار می رفته و مردمان آن زمان با کارکردهای آن آشنا بوده اند و بعدها مورد توجه نبوده است؛ لذا تبیین معنای این اسلوب بیانی با توجه به اختلاف مفسران قرآن در مفهوم آن، اهمیت این پژوهش را نمایان می سازد. این اسلوب که فقط در سور مکی قرآن، 13 بار ذکر شده، دارای کارکردهای بلاغی متعددی است. پژوهش حاضر با روش تحلیلی-توصیفی به این نتیجه رسید که با تکیه بر دلائل متعدد، خطاب آیه نمی تواند دلالت بر عدم آگاهی پیامبر نماید، و اساسا مخاطب، شخص ایشان نیست. تفاوت و تعارض دیدگاه برخی مفسران در کارکرد صرفی و نحوی آیات مشتمل بر «ما أَدْراک... » خود گواه این است که به دلیل جداسازسیِ ترکیب آن، به خطا رفته اند. این اسلوب کلیشه ای، مجموعا بسته ی ادبی اصطلاحی است که برای جلب توجه شنونده، هنگام تفخیم و عظمت مطلب، استفاده می شود.
ساختارشناسی آیات غرر (بررسی موردی آیة الکرسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیات غرر، آیات کلیدى قرآن کریم هستند که مى توانند راه گشاى تفسیر بسیارى از آیات قرآن و حتى کلیدى براى فهم بسیارى از روایات باشند. از بین آیات غرر، آیه الکرسی، به لحاظ جامعیت محتوایی، نقش کلیدی، تاکید روایات و شهرت نزد مفسران، به عنوان برجسته ترین آیه قرآن معرفی شده است. ساختار شناسی سوره ها که روشی نوین در تفسیر و فهم آیات الهی است، ناظر به تبیین نظم و ارتباط آیات، انسجام اجزاء و نیز ارتباطاتی است که با کلیت سوره ایجاد می کنند تا تصویر پیوسته سوره را بنمایاند.همانگونه که سور قران از انسجام ساختاری و محتوایی برخوردار است، آیات قرآن نیز دارای انسجام و وحدت موضوعی بوده و بررسی ساختار درونی این آیه شریفه که سیادت و برجستگی خاصی نسبت به سایر آیات و سور دارد موجب فهم دقیقتری از آیه شده و غرض آیه را تبیین می کند. این مقاله با عنوان «ساختارشناسی آیات غرر» با روش اسنادی در گردآوری داده ها و به شیوه توصیفی تحلیلی با بررسی ساختار آیه الکرسی در سه سطح ساختار محتوایی، ساختار درونی و ساختار بلاغی ، هماهنگی میان لفظ، معنا و غرض آیه را به تصویر کشیده و به این نکته دست یافت که از بین تمام آیات و سور قرآن، این آیه نقش محوری و کلیدی داشته و علاوه بر ارائه توحید ناب، ارتباط وثیق و پیوندی ناگسستنی میان جملات این آیه وجود دارد که هماهنگی کامل غرض، محتوا و لفظ و تناسب درونی و بلاغی آیه و در نهایت اعجاز بیانی آیه را مشخص می کند.
بازخوانی آیات الأحکام بر مبنای تأویل نحوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأویل نحوی آیات قرآن و تفاوت در وجوه نحوی، از مباحثی است که همواره موجب اختلاف نظر در استنباط احکام فقهی، و اختلاف در دریافت و فهم مفسران، مترجمان و فقها از آیات قرآن شده است. در این نوشتار برمبنای تأویل نحوی آیات و استناد به وجوه نحوی قابل اعتناء، به بررسی آیات الاحکام پرداخته می شود و با نگاهی تحلیلی-توصیفی امکان دریافت استنباط جدید از احکام فقهی مورد بررسی قرار می گیرد. و با پاسخگویی به این پرسش که آیا بر مبنای تأویل نحوی، می توان برداشت فقهی جدیدی از آیات الاحکام استنباط نمود، دیدگاه های متفاوت مورد کنکاش قرار گرفته است. و نتیجه آنکه در برخی از این آیات، اختلافات مطرح شده از سوی نحویان گرچه که در موارد جزئی می باشد ولی به قدری مهم است که کاملاً حکم فقهی هر فقیه با هم صنف خودش فرق می کند و در بخش دیگری از آیات، اختلاف فقط در تعابیر مطرح شده از سوی نحویان می باشد که در اعمال و واجبات عبادی تأثیر بسزایی ندارد. به عبارتی همه فقیهان یک حکم را استنباط نموده اند و اختلاف فقط در اعراب واژه می باشد.
معناشناسی حالات اخروی صالحان و گنهکاران در نیمه نخست قرآن کریم براساس نظریه تلفیق مفهومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه علم معناشناسی از جمله علومی است که در پژوهش های قرآنی کاربرد فراوانی دارد. معناشناسی شناختی به عنوان شاخه ای از علم معناشناسی است که ارتباط بین صورت و معنا را ارتباطی محکم می داند که هیچکدام مستقل از دیگری نیست. نظریه تلفیق مفهومی(1993: فوکونیه و ترنر (نیز با این رویکرد مورد توجه بسیاری از زبان شناسان شناختی است و در مسائل مختلف زبان شناسی توانسته راهگشای بسیاری از ساخت های زبانیِ دارایِ معنای مجازی و بیان کننده معنای دقیق و جامعی -از آنها باشد. موضوع حالات صالحان و گنهکاران از جمله موضوعات قرآنی است که با تعابیر مختلفی بدان پرداخته شده است. برای درک وفهم دقیق این موضوع، نظریه تلفیق مفهومی ابزاری دقیق و رهگشاست. تلفیق های ساخته شده از لحاظ ساختار به دو نوع تلفیق ساده و چندگانه و از لحاظ شبکه یک پارچه سازی به چهار نوع؛ تلفیق های بسیط، آینه ای، تک منظر و دومنظر تقسیم می شوند که در این پژوهش توصیفی – تحلیلی، ابتدا ساختار آنها بررسی و سپس از لحاظ شبکه ای نوع هر کدام تعیین شده است. نتیجه حاکی از این است که اغلب نمونه های قرآنی در این پژوهش دارای ساختاری ساده هستند. از نظر شبکه های یکپارچه سازی نیز تعداد تلفیق های دومنظر بیشتر از مابقی است و این خود دالّ بر تازگی و میزان پیچیدگی در نمونه های بررسی شده می باشد.
تحلیل مؤلفه های انسجام در سوره نبأ بر اساس الگوی فرا نقش متنی هالیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل مؤلفه های انسجام در سوره نبأ براساس الگوی فرا نقش متنی هالیدیچکیدهنگاه از منظر زبانشناسی به قرآن کریم چشم اندازهای نوینی را در پژوهش های قرآنی گشوده است. نظریات مایکل هالیدی یکی از رویکرد های زبان شناسی نقشگراست که هم اکنون توجه زبانشناسان فراوانی را به خود جلب کرده است. هالیدی برای بخش های گوناگون کلام فرانقش های سه گانه اندیشگانی، بینافردی و متنی را قائل شده و مثل آنها سه لایه معنایی را ساماندهی کرده است. هدف این پژوهش بازبینی تحلیل گفتمان سوره نبأ در سطح فرانقش متنی طبق فرضیه نقشگرای هالیدی است از این رو با بررسی شکل مبتدا خبری و اطلاعی سوره نبأ و درک اجزاء و فنون خلق همبستگی دریافتیم که سوره نبأ از دیدگاه گفتمان بر اساس مکالمه پرسش و پاسخ بوده و در همبستگی متن آن ادات متعدد و گوناگونی موثر است که میزان بهره گیری از این فنون همبستگی دستوری لغوی یا معنایی با هم متفاوت است. اولین و مهمترین فاکتور اتحاد و همبستگی متن در این سوره عناصر واژگانی و لغوی است و عنصر تکرار با ابعاد مختلفش بیشترین بسامد را داراست. کلیدواژه: قرآن کریم، مایکل هالیدی، زبانشناسی نقشگرا ، فرانقش متنی ، سوره نبأ
بررسی کارکردگرایانه جهان های زیر شمول در قصه حضرت یوسف (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر متنی از یک جهان اصلی و جهان های زیرشمول متعددی تشکیل شده که در تشکیل معنا و مفهوم متن اصلی سهیم است و به خوانش بهتر و جامع تر متن توسط خواننده می انجامد. بر پایه نظریه «جهان متن» از «پُل ورث»، یک متن را از دیدگاه شعرشناسی شناختی و از طریق محور جهان گفتمان، جهان متن و جهان زیرشمول می توان بررسی و تحلیل کرد. سطح سوم این نظریه «جهان زیرشمول» یا «جهان های فرعی» نام دارد که خود از سه زیرمجموعه برخوردار است که عبارتند از جهان زیرشمول اشاری، نگرشی و معرفت شناختی. در این مقاله تلاش می شود با استفاده از مبانی نظریه «جهان متن» «پُل ورث» و با تکیه بر سطح سوم این نظریه یعنی جهان-زیرشمول، قصه یوسف در سوره ای به همین نام را بحث و بررسی کرد. هدف و ضرورت پژوهش فهم و شناخت تکثر گرایانه و شناختی قصه بدیعقرانی است و به نقش جهان های فرعی می پردازد که در متن نادیده گرفته می شود اما سهم بسزایی در جهان بینی متن دارد. . نتیجه نشان می دهد که روایت پردازی در قصه یوسف از ظرفیت ها و امکانات جهان های زیرشمول برای تکثر معنا، پویایی و پیشبرد روایت، دیالوگ محوری (بین یوسف و برادران و مخالفان) و انعکاس صداهای خاموش و در حاشیه (از هم بندیان و دیگر همراهان گمنام یوسف «ع») بهره گرفته و مهمترین مقاصد و درون مایه های قرانی نظیر قضا و قدر، قطعیت وقوع احکام الهی، تقابل خیر و شر، ایجاد گشایش و عزت بعد از سختی و ذلت با ساخت این جهان های زیرشمول متکثر انجام گرفته است.
استعاره مفهومی «وزن» در قرآن کریم با تکیه بر رویکرد زبان شناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم درراستای وضوح بخشی به مفاهیم و تصویرسازی ذهنی آنها و با هدف تأثیرگذاری حداکثری در تفکر و رفتار انسان، به نحوه تفکر انسان از جمله تفکر استعاری توجه داشته است و برای تفهیم امور غیرمحسوس یا تجربه نشده از استعاره های مفهومی عینی و محسوس به صورت وسیع استفاده کرده و آنها را در قالب عبارات زبانی پدیدار ساخته است. پژوهش حاضر با هدف بررسی استعاره مفهومی وزن و واژگان مرتبط با آن به عنوان یکی از حوزه های حسی مبدأ و نیز استخراج حوزه های مفهومی مقصد و نام نگاشت های آن در قرآن کریم انجام گرفته است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و به شکل قیاسی- استقرائی انجام شده است. بر اساس یافته های پژوهش، ماده های واژگانی ثقل، خفف، وزن، وزر مصادیق زبانی استعاره مفهومی وزن در قرآن کریم هستند و به آشکارسازی و تبیین حوزه های مفاهیمی چون عمل، عذاب، گرایش های انسانی، اندیشه، کلام، مسئولیت و حوادث می پردازند که همه دارای وزن هستند. در میان حوزه ها حوزه های مفهومی مبدأ، واژه ثقل بیشترین بسامد و مفهوم خفف کمترین بسامد را داراست و از میان حوزه های مفهومی مقصد، بیشترین بسامد مربوط به حوزه مفهومی عمل است که ریزمفاهیم آن شامل هرگونه عمل دارای وزن است؛ چه خیر باشد چه شر باشد، ازاین رو عمل صالح سنگین و عمل غیرصالح سبک است و موجودات مکلف به واسطه اعمال نیک و بدشان وزن دار می شوند. کمترین بسامد در حوزه های مفهومی مقصد نیز مربوط به حوزه مفهومی کلام است.
هنجارگریزی و برجسته سازی در آیات دعا، بر اساسِ نظریه جفری لیچ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برجسته سازی یکی از اصطلاحات بنیادین در دیدگاه صورتگرایان به شمار می آید. این رویکرد به دو گونه هنجارگریزی و قاعده افزایی در متون تجلّی می یابد. هنجارگریزی به معنای خروج از زبان معیار با هدف آفرینش زبان ادبی است. این روش مخاطب را به تفکر واداشته و بر لذّت ادبی او از متن می افزاید. لیچ زبان شناس انگلیسی هنجارگریزی را به 8 نوع آوایی، نحوی، واژگانی، معنایی، گویشی، سبکی نوشتاری و زمانی تقسیم می کند. قاعده-افزایی بیانگر آن است که قواعدی به زبان معیار افزوده می شود که منجر به برجستگی در ساختار ادبی و زبانی می-شود.آیات دعا از آیاتی به شمار می آیند که برجسته سازی به شکل فراوانی در آن ها نمود یافته است. این پژوهش بر آن است تا به روش توصیفی - تحلیلی برجسته سازی را در آیات دعا واکاوی نماید. یافته های پژوهش نشان می دهد که در این آیات هنجارگریزی آوایی، نحوی و معنایی به کار رفته است. مؤلفه های هنجارگریزی آوایی شامل ادغام و حذف در آیات دعا است. هنجارگریزی آوایی سبب آشنایی زدایی و توازن آوایی کلام الهی شده است. هنجارگریزی نحوی در قالب تقدیم و تأخیر به کار رفته است. هنجارگریزی معنایی با کاربست استعاره نمود پیدا کرده است. در این گونه از آیات قاعده-افزایی به شکل تکرار تجلّی یافته است. در آیات دعا میان معنا و لفظ هماهنگی و انسجام کاملی وجود دارد و این هماهنگی نقش بسزایی در دریافت مضامین و پیام های موجود در آیات دارد. برجسته سازی در این آیات سبب انحراف از اصل شده و این خروج نه تنها در معنای آیات خللی وارد نکرده؛ بلکه سبب زیبایی بیشتر آن ها شده است.
فراتحلیل مقالات دو فصلنامه علمی مطالعات سبک شناختی قرآن کریم (دوره 5 الی 7)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم به مثابه یک متن می تواند از طریق دانش های زبانی مورد مطالعه قرار گیرد. سبک شناسی از زیر شاخه های دانش زبان شناسی است که به عنوان ابزاری برای فهم ساختار و سبک قرآن به شمار می رود. دوفصلنامه علمی مطالعات سبک شناختی قرآن کریم متعلق به دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم با محوریت حوزه سبک شناسی متون قرآنی و تفسیری از زیرمجموعه علوم انسانی است که از زمستان 1399 موفق به اخذ مجوز علمی- پژوهشی شده و در سال 1402 مجوز نمایه درISC پایگاه استنادی علوم جهان اسلام را دریافت کرده است. یکی از راههای شناخت نشریه های علمی_پژوهشی تحلیل محتوا و دسته بندی موضوعی مقالات و شناخت نوع مطالب منتشر شده ی آنهاست. هدف از تحقیق حاضر، فراتحلیل کیفی مقالات موجود در این دو فصلنامه از دوره پنجم تا هفتم است. بر اساس یافته های این پژوهش دو فصلنامه مطالعات سبک شناختی قرآن کریم در پای بندی و اجرای ضوابط نشریات علمی بطور مطلوب عمل کرده است؛ از نظر میانگین زمانی پردازش مقالات، پراکندگی جغرافیایی نویسندگان، مرتبط بودن با عنوان دوفصلنامه، تنوع مقالات منتشر شده، عملکرد آن شایسته تقدیر است می تواند الگوی مناسبی برای سایر مجلات به شمار رود.
خاستگاه قرآنی استعاره «رحمت» در نیایش های صحیفه سجادیه از منظر معناشناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه شناختی زبان یکی از رویکردهای نوظهور در عرصه زبان شناسی است. در این رویکرد، افزون بر مطالعه جنبه های نظری زبان، تعامل زبان با مقوله های دیگر، چون ذهن، قوّه تعقل، رابطه با محیط و تجارب اجتماعی بررسی می شود. یکی از مباحث مهم معنا شناسی شناختی، مقوله «استعاره مفهومی» است. استعاره در این نگرش، صرفا یک مبحث بلاغی نیست؛ بلکه ابزار اندیشه به شمار می آید؛ پدیده ای که بر اساس آن یک حوزه مفهومی بر اساس مقوله مفهومی دیگر بیان می گردد. متون دینی و دعایی از عرصه های پُرظهور استعاره های شناختی ست؛ زیرا بسیاری از حوزه های انتزاعی و تجربه ناپذیر، در این نوع از متون به مدد نظام های استعاری دیگر سامان می یابند. در جستار حاضر تلاش گردید با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی، مفهوم استعاری «رحمت» در صحیفه سجادیه و خاستگاه قرآنی آن بررسی شود؛ چه آن که بسیاری از گزاره های قرآنی در تار و پود نیایش های صحیفه بازتاب دارد. این پژوهش، نشان می دهد مفهوم انتزاعی «رحمت» در نظام معرفتی صحیفه سجادیه، در بستر شناخت تجربی و استعاره های مفهومی تعیّن یافته است که این نظام یافتگی و تجسم در صحیفه سجادیه با آیات قرآن تطابق فراوانی دارد. بیش ترین راهکار در عینی سازی مفهوم رحمت در صحیفه سجادیه به مانند آیات قرآن، استفاده از استعاره مفهومی وجودی از نوع «ماده» و «ظرف» است. «رحمت» در این مجموعه با حوزه هایی چون پناهگاه، مقصد، باران، گنجینه، طعم و مزه و غیره مفهوم سازی شده است. گاه نیز بر مبنای جهت گیری فیزیکی این مفهوم به تصویر درآمده است.
بازخوانی انسجام سوره «غاشیه» در پرتو نظریه بلاغت سامی (با تکیه بر پژوهش های میشل کویپرس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از الگو هایِ تحلیلِ انسجامِ متون، الگوی بلاغت سامی است که خاستگاه آن مطالعات کتاب مقدس است. تحلیل بلاغی مبتنی بر اصل بنیادین تقارن، به تبیین تألیف متن و تعیین ساختار آن می پردازد. به منظور این مهم ابتدا متن به سطوح مختلف تقسیم و سپس تقارن میان سطوح تعیین می شود. برای تعیین تقارن های موجود در کلام باید روابط بین عناصر سازنده متن را شناخت. این روابط به دو نوع رابطه تطابق و تعارض منحصر و خود از چهار جنبه واژگانی، صرفی، نحوی و گفتاری ملاحظه می شود. میشل کویپرس پژوهشگر بلژیکی برای اولین بار الگوی بلاغت سامی را در بررسی نظم سوره های قرآن به کار گرفت و پس از تطبیق قواعد نظم متقارن بر سوره های مختلف مکّی و مدنی، به توصیف و تفسیر آن سوره ها پرداخت. در پژوهش حاضر انسجام سوره غاشیه در پرتو نظریه بلاغت سامی و با تکیه بر پژوهش های کویپرس بررسی و بازخوانی شد و مشخص شد قواعد نظم متقارن در همه سطوح این سوره قابل تطبیق نیست؛ زیرا از میان سه سطح مفصل، فرع و جزء، قواعد نظم متقارن تنها در سطح جزء کارآمد و نظم آن از نوع نظم آینه ای و معکوس است.
مفهوم سازی استعاری مفاهیم بدن در قرآن کریم (مطالعه معنایی- سبک شناسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصویرسازی مفاهیم ذهنی، و ملموس و محسوس ساختن امور معنوی، در قالب پدیده های عینی، در جای جای قرآن کریم به چشم می خورد. اغلب این تصویرسازی ها از طریق استعاره های مفهومی بوده و خداوند تبارک و تعالی کلیدی ترین مفاهیم قرآنی را که نقش به سزایی در جهان بینی اسلامی و فهم عالم برای مخاطب داشته است، از طریق استعاره های شناختی برای او به تصویر کشیده است. از جمله این فضاسازی ها در آیاتی با رویکرد اعضای بدن نمود یافته است. اعضای بدن دارای معانی و کاربردهای گوناگونی است که برای ارائه ی معنایی خاص برای مفهوم سازی مفاهیم انتزاعی به کار گرفته شده است، از این رو نگارنده در پژوهش حاضر با روشی توصیفی تحلیلی به بررسی این دسته از آیات بر اساس استعاره های شناختی پرداخته اند یافته های پژوهش نشان داده است که قرآن کریم از اعضای مختلف بدن از جمله؛ قلب، وجه، پا، دهان و دست را که مفاهیمی عینی و مادی بوده برای مفهوم سازی مفاهیم انتزاعی و ذهنی به کار گرفته است و از این طریق پیام مد نظر را به مخاطب ارائه داده است.