فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۴۱ تا ۱٬۱۶۰ مورد از کل ۳٬۳۰۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
بحث اثبات وجود خدا از موضوع های مهمّ دین پژوهی و کلام جدید محسوب می شود، چرا که در صورت قبول آن، نظریّة اثبات پذیری معرفت به خدا شکل می گیرد. این مقاله دیدگاه های مختلف در باب اثبات وجود خدا (1 عدم استدلال. 2 استدلال صحیح و آشکار. 3 استدلال تلویحی و غیرمستقیم) را بررسی می نماید و در نهایت، برتری دیدگاه مختار را که استدلال صریح و تلویحی باشد، بر دیگر نظرات با دلایل قرآنی نشان می دهد و در بخش دیگر مقاله، براهین مهمّ و عقلی خداشناسی (برهان امکان، صدّیقین، حدوث، حرکت نهایی، فطرت، نفس، نظم، هدایت، دفع خطر محتمل) ذکر می شود و آیاتی که شکل صریح یا تلویحی ناظر و قابل تطبیق بر این براهین می باشد، تحلیل و تقریر می گردد.
بررسی تطبیقی آرای لیندا زاگزبسکی و استاد مرتضی مطهری در باب علم پیشین الاهی و اختیار انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی الهیات فلسفی
مسأله ی علم پیشین الاهی و اختیار انسان یکی از مسائل اساسی فلسفه ی دین است که از دیرباز، ذهن متکلمان و فیلسوفان را به خود معطوف نموده است. بر اساس این مسأله، ازآن جاکه علم مطلق الاهی مستلزم خطاناپذیری آن است، ازاین رو اگر خداوند در زمان t1 بداند که فاعل S فعل a را در زمان t3 انجام می دهد، آنگاه S در زمان t3 فعلی جز a را نمی تواند انجام دهد. ازاین رو، علم پیشین الاهی در تعارضی ظاهری با اختیار انسان است. این مقاله می کوشد آرای لیندا زاگزبسکی (فیلسوف دین معاصر) را با دیدگاه های استاد مرتضی مطهری در این باب مقایسه کند. در این راستا، ابتدا به بررسی پاسخ های سه گانه ی کلاسیک به این مسأله (بوثیوس گرایی، آکام گرایی و مولیناگرایی) از منظر زاگزبسکی می پردازد و نشان می دهد که زاگزبسکی ضمن پذیرش برخی از عناصر این دیدگاه ها و تلفیق آن ها با یکدیگر، سه راه حل بدیع ارائه می کند. مقاله سپس به بررسی دیدگاه استاد مطهری در دو بخش جبر و اختیار و قضا و قدر می پردازد و در پایان، وجوه شباهت و افتراق آرای دو متفکر را نشان می دهد. یافته ی پژوهش آن است که هر دو متفکر سازگاری علم پیشین الاهی را با اختیار انسان می پذیرند، اما «آکام گرایی تومیستی» و دو راه حل دیگر زاگزبسکی به رغم نکات مثبت و درخور پذیرشی که دارند، در نشان دادن این سازگاری ناتوان است، در حالی که راه حل استاد مطهری راه حل دقیقی برای اثبات این سازگاری است.
اسلامی سازی معرفت: بررسی دیدگاه های اسماعیل راجی الفاروقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جریان اسلامی سازی معرفت که از حدود دو قرن پیش آغاز شده طرف دارانی جدی در برخی ملل اسلامی و عربی دارد، از جمله اسماعیل راجی الفاروقی و هم فکران او توجه خاصی به این امر کرده اند. آن ها در مقام نظریه پردازی بر بازخوانی میراث علمی گذشته، شناسایی علل عقب ماندگی مسلمانان معاصر، تأسیس روش شناسی اسلامی ملهم از قرآن، ایجاد ادبیات انگلیسی اسلامی و اصلاح نظام آموزشی کنونی جوامع اسلامی تأکید کرده اند، و در عمل، برخی مؤسسات و دانشگاه های اسلامی، انجمن های علمی و اسلامی و موارد شبیه آن ها را تأسیس کرده اند و برای شناسایی استعدادهای کشورهای اسلامی کنفرانس هایی برگزار کرده اند و در مجموع توانسته اند ادبیات اسلامی سازی معرفت را به متفکران جهان اسلام معرفی کنند؛ اما نگرش های قشری و گاه سلفی گری و انتظارات روش شناختی نابه جای آنان از قرآن برای تمهید نظریه های علمی شان مانع از موفقیت این اندیشه شده است. در این مقاله، ضمن بررسی دیدگاه ها و اقدامات فاروقی و هم فکران او درباره اسلامی سازی معرفت، ابعاد مثبت و منفی آن بررسی و نقد شده است، تا ابعاد امکان استفاده از تجربیات آنان در اسلامی سازی علم در عصر حاضر آشکار شود.
تحلیل دیدگاه فخر رازی و علامه طباطبایی درباره اسلام و ایمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسلام و ایمان دو مفهوم قرآنی است که درباره آن دیدگاه های مختلفی ارائه شده است. ایمان از دیدگاه فخر رازی به معنای تصدیق قلبی و باوری استوار و مبتنی بر دلیل، تصدیق پیامبر با تمام آنچه که آورده و اقرار زبانی است و از دیدگاه علامه طباطبایی تعاریف گوناگونی دارد که برخی از آنها درباره مقوّمات ایمان و برخی دیگر از آنها ناظر به متعلقات ایمان است و به معنای تصدیق یگانگی خداوند و باورداشت آیات الهی، فرشتگان، پیامبران، جانشینان آنان، روز جزا و هر حکمی است که فرستادگان الهی آورده اند. علامه طباطبایی افزون بر اعتقاد باطنی، التزام به آثار عملی ایمان را از نشانه های ایمان دانسته است، برخلاف فخر رازی که صرف تصدیق قلبی را در مؤمن بودن شخص کافی می داند. فخر رازی در تبیین دیدگاه خویش درباره معنای اسلام و ایمان و پیوند میان آنها دچار ناسازگاری هایی شده است که بر اساس آن گاهی نسبت میان اسلام و ایمان را تساوی و گاهی تباین می داند. وی همچنین از یک منظر نسبت میان مسلمان و مؤمن را عموم و خصوص مطلق و از نگاه دیگر تساوی دانسته است.
قرآن و امام زمان (ع): موعود در قرآن و ادیان بودایی
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن موارد دیگر قرآن وعترت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی ادیان دیگر
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام امام شناسی مهدویت
اخلاقیات سلوک عرفان یوگایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عرفان یوگا[1]ی «پتنجلی» در هند، همچون سایر روش های عرفانی، در مرحله مقدماتی سیر و سلوک زاهدانه، از اخلاقیات و شریعت هندی و قوانین اخلاقی «مَنو»[2] بهره گرفته است. در مکتب یوگا، هشت مرحله سلوک عرفانی وجود دارد که دو مرحله اول آن، عمدتاً به سلوک اخلاقی و اعمال و عبادات هندی برای رسیدن به مراقبه و رهایی یوگایی مربوط است. هر یک از این دو مرحله، مشتمل بر پنج مورد و مجموعاً ده قاعده اخلاقی و عبادی است. «اهیمسا»[3] (نیازردن) یکی از اصول مشترک تمام ادیان و مکاتب فلسفی هندی، در سلوک یوگایی، محور تمام اخلاقیات محسوب می شود. در واقع، کسی که در اهیمسا کامل شود، در اخلاق به کمال رسیده است و می تواند به مراتب بعدی سلوک گام نهد؛ مراتبی که فراتر از اخلاقیات و امور ذهنی است. این مقاله، درباره اخلاق هندی و یوگایی با توجه به دو مرحله نخستین از مراحل هشت گانه سلوک عرفان یوگایی، به بحث می پردازد.
[1]. اصطلاح یُگه یا یوگا به معنای یوغ زدن و تمرکز بر یک نقطه و مراقبه است و ما به دلیل نبود رسم الخط واحد در زبان فارسی، برخی اصطلاحات مثل «یوگا» را به شکل مشهور و رایج آن نوشته ایم، در صورتی که «یُگه» صحیح تر است. [2]. «patanjali» مؤسس مکتب یوگا در قرن دوم میلادی و نویسنده متون کلاسیک «یوگاسوتره ها» بوده است. [3]. Ahimsa.
انجیل برنابا در تعارض با قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یوسف، ملقب به برنابا، اهل قبرس، گرچه در زمرة دوازده حواری مسیح نبوده، ولی به دلیل جایگاه بی نظیرش در ترویج و گسترش مسیحیت نخستین در میان غیریهودى ها، همانند پولس در رتبه رسولان به شمار آمده و در عهد جدید 33 بار از او نام برده شده است. وی بنابر سنت مسیحی، گرچه انجیلی نگاشته، ولی دست کم تا سده سیزدهم میلادی نسخه ای از انجیل وی، مورد اطلاع، انتساب یا در دست مسیحیان یا مسلمانان نبوده است.
در سده های اخیر، اثری منسوب به برنابا متشرشده که در آن همانند قرآن، تثلیث وتصلیب عیسی انکار شده و به ظهور پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله نوید داده شده است. وی معتقد است: بر سردر بهشت شهادتین مسلمانان نقش بسته است و در نتیجه این رأی، با استقبال گروهی از علمای مسلمان مواجه شده است.
این مقاله پس از معرفی اجمالی برنابا و پیشینة تاریخی انجیل منسوب به وی، موارد تعارض باورهای دینی آن را با قرآن کریم برجسته می کند. از جمله این که، آدمیان فرزند خدا و ذاتاً گناهکارند. انبیا، به جز عیسی علیه السلام، از جمله ابراهیم، هارون، ایوب و.. گناه و محبت شرک آمیز داشته اند. درجهان شناسی، این انجیل، 144 هزار پیامبرآمده است. ده جهنم، هفت طبقه دوزخ و نه آسمان وجود دارد. فرشتگان دچار معصیت و نافرمانی می شوند، و مأموران عذاب دوزخ نه فرشتگان، بلکه شیاطین هستند.
آثار دینداری با تاکید بر آرای روانشناختی غزالی در احیاعلوم الدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
غزالی از جمله اندیشمندان اسلامی و در پی احیای علوم دین بوده و در احیاء علوم الدین سعی داشته است تا طرحی احیاگونه برای دینداران زمانه خویش ارائه کند. در این پژوهش هدف این بوده است که آثار دینداری، با تکیه بر نظرات و آرای روان شناختی غزالی بیان شود. به همین منظور، تأملات غزالی در چهار ربع عبادات، عادات، مهلکات و منجیات از احیاء علوم الدین ذیل آثار گوناگون معرفتی، معنوی، عاطفی، اخلاقی و اجتماعی طرح شده است. دینداری معرفت اندیشانه درگرو پاسخ به دغدغه های وجودی و تفسیری است. منجیات دین، برای دینداران علاوه بر رفع مهلکات به ایجاد احساسات مثبت عاطفی کمک می کنند. اخلاق جایگاه وسیعی درحوزه دینداری دارد. دینداران در حیاتشان باید همواره بکوشند که فضائل اخلاقی را کسب و از رذائل دوری کنند. در اندیشه غزالی، دین سعادت دنیوی و اخروی دینداران را تأمین می کند.
علم امام، تام یا محدود؟(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
علم ویژه و الهی امام، از جمله باورهای اساسی شیعه در مسئله امامت به شمار می رود. قلمرو علوم امام از مباحث مهمی است که به سبب پیچیدگی مباحث آن مورد تفسیرهای گوناگون قرار دارد. این نوشتار به روش توصیفی _ تحلیلی به دنبال پاسخ گویی به این پرسش است که علوم ائمه(علیهم السلام) تام است یا محدودیت دارد؟ این بررسی در مهم ترین منابع روایی شیعه انجام شده است که سرچشمه مباحث این موضوع به شمار می آید. بررسی های این نوشتار، به این نتیجه انجامیده است که درباره هر یک از دو دیدگاه تام و محدود بودن علوم ائمه(علیهم السلام) روایاتی قابل توجه و معتبر وجود دارد. به نظر می رسد این روایات قابل جمع هستند. مهم ترین شیوه های جمع این روایات عبارت اند از: عدم علم استقلالی و امکان علم تام غیراستقلالی، علم محدود تفصیلی و علم تام اجمالی، علم محدود فعلی و علم تام شأنی، محدودیت
در بخشی از علوم و تام بودن در بخشی دیگر، محدودیت بنابر برخی شیوه ها و تام بودن بنابر برخی دیگر و تقیه آمیز بودن برخی روایات بیان کننده محدودیت علوم ائمه. از میان این شیوه ها تنها دو شیوه «علم اجمالی تام
و علم تفصیلی محدود» و «علم شأنی تام و علم فعلی محدود»، تحلیلی فراگیر از چگونگی جمع بین روایات این موضوع ارائه می کنند. این دو شیوه مکمل یکدیگرند.
معناشناسی واژة «علم» در معلقات سبع و قرآن کریم از منظر روابط معنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واژه علم در دوره های گوناگون تاریخی متناسب با شرایط فرهنگی و اجتماعی حاکم بر هر دوره تطور معنایی پیدا کرده و در معانی مختلفی به کار رفته است. بررسی معناشناختی این واژه، در تاریخ قبل و بعد از اسلام، نشان دهنده کاربرد آن در معانی متفاوت و حتی متضاد است. بدین معنا که در دوره جاهلیت، متناسب با فضای فکری و فرهنگی حاکم بر جامعه، معنایی که از علم دریافت می شد با معنای آن در دوره اسلامی متفاوت بوده است. از بین متون جاهلی، «معلقات سبع» بنابر درجه اهمیت و قدمت تاریخی آن می تواند به معناشناسی این واژه متناسب با فضای فکری جاهلیت کمک کند. در دوره اسلامی نیز تطور معنایی علم را می توان در «آیات قرآن»، به عنوان منبع مهمی که اصول و اندیشه های اسلامی از آن نشئت گرفته، پی گرفت.
در این پژوهش، با استفاده از روابط معنایی در دو بُعد «تقابل معنایی» و «هم معنایی» سعی شده واژه علم در دوره جاهلیت و اسلام معناشناسی شود. در روش تقابل با استفاده از کلمات و واژه هایی که در تقابل با علم در بافت متن به کار رفته معنای علم استخراج شده است و در روش هم معنایی نیز با استفاده از واژه هایی که در بافت متن به عنوان واژه جایگزین علم به کار رفته معنای علم به دست آمده است.
در دوره جاهلیت، بیشترین معنای علم را می توان در تجربیات فردی و سطحی از آگاهی نسبت به محیط پیرامون مشاهده کرد، در حالی که در آیات قرآن معنای علم ابعاد معرفتی و شناختی پیدا کرده است.
مقایسه ی دیدگاه سهروردی و آکویناس درباره ی چگونگی اثبات فرشتگان و تبیین ماهیت ایشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی قرون وسطی میانه (قرون 12 و 13)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
فرشته شناسی یا علم به مجردات قدسی از جمله معارفی است که هرچند به دلیل در پرده ی غیب واقع شدن موضوعش مبنایی وحیانی دارد، همّت عقل در رسیدن به آن هرگز کوتاهی ندارد، تا آن جا که فلاسفه ی متدین همواره درصدد ارائه ی شناختی عقلانی از ماهیت و اوصاف این موجودات شریف برآمده و ضرورت وجودشان را توجیه کرده اند.
از آن جا که یکی از مهم ترین مباحث فرشته شناسی، مبحث اثبات فرشتگان است؛ خصوصاً که ضمن استدلال بر وجودشان، ماهیتشان روشن تر می شود، در واقع مقاله ی حاضر کوشش و کاوشی است در زمینه ی چگونگی اثبات فرشتگان و تبیین ماهیت ایشان از منظر دو نظام فلسفی- ایمانی مهم، موسوم به مکتب اشراقی و تومیستی، با این رویکرد که بر سازگاری عقل و دین تأکید ورزد و بلکه نزدیکی شان را آشکار سازد.
از یافته های این پژوهش، اشتراک نظر هر دو فیلسوف در روشی استدلالی بر وجود فرشتگان، بیان ماهیت ایشان، رابطه ی آنان با انسان و قول به کثرت شمارناپذیرشان و نیز اختلاف نظر در کیفیت ایجاد فرشتگان، شیوه ی دسته بندی آنان، نحوه ی تحلیل علم ملکی به ذات و غیر ذات، حقیقت تمثل فرشتگان و مسأله ی وحدت یا تباین نوعی شان می باشد، که امید است راه را برای کنکاش های ذهنی عمیق تر و بررسی مقایسه ای دیگر بگشاید.
بررسی تطبیقی برهان فطرت و برهان اجماع عام در اثبات وجود خدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به گواه تاریخ، انسان ها همیشه به گونه ای «خداجو»و «خداگرا» بوده اند. برخی معتقدند این در سرشت انسان ها قرار دارد و هر انسانی با این تمایل الهی زاده می شود. از این ویژگی همه زمانی و همه مکانی انسان ها به فطرت الهی تعبیر می شود. بسیاری از دانشمندان کوشیده اند با استفاده از این ویژگی مشترک در انسان ها به اثبات خداوند بپردازند. در اندیشه اسلامی از این تلاش به برهان فطرت یاد شده و در تفکر فلسفی و کلامی غرب به نام برهان اجماع عام شناخته می شود. اگر چه این دو برهان تفاوت هایی در شکل تقریر و رویکرد دارند ولی ویژگی مشترک آنها استفاده از گرایش الهی همگانی انسان ها برای اثبات وجود خداوند است. تامل در شکل کلی تقریرها نشان می دهد که تقریرهای برهان فطرت و برهان اجماع عام نمی توانند به تنهایی و بدون اتکا به اصل علیت یا فقر وجودی، وجود خداوند را اثبات کنند. در این مقاله ضمن بررسی تطبیقی این دو برهان، نقد های وارد شده به هر کدام را بررسی نموده و به وجوه اشتراک و افتراق آن دو پرداخته ایم.
اسلام، مدرنیته و تجربه ی دینی: با رویکرد به مفهوم تجربه ی دینی از نگاه محمد اقبال لاهوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تجربه ی دینیِ برآمده از سنت اسلامی ما از مبنا باتجربه ی دینی مبتنی بر مدرنیته متعارض است. موقعیت اندیشه ی فلسفیِ امروزمان بازاندیشی درباره ی مبانیِ این دو و رابطه شان را ضروری می کند. اقبال نخستین متفکر اسلامی است که با مفهومِ «تجربه ی دینی» و «مبانی علمی مدرن» به بازاندیشیِ مسائل اساسی اسلام و تبیین هایی اساساً متعارض با ماهیت مبانی آن می رسد. موضوع ما نقد پیامدهای دیدگاه او نیست، بلکه دو مسأله در روی کرد اوست: یکی معرفت مشککِ حاصل از تجربه ی دینیِ مبتنی بر «جهان بینیِ مادی»، دوم بُعد سومی به نامِ «روحانی بودن»، که به این معرفت ِمدرن اضافه می کند. این دو، برخلاف تلاش اقبال، جمع پذیر نبوده اند و امروزه دیگر رفع شدنی هم نیستند. فهم موقعیتِ دیالکتیکیِ این دو متناقضْ در بطن فرهنگ امروز، زمینه سازِ خودآگاهی به نحوه ی مواجهه ی امروزی مان باریشه ی حقیقت یا خدا و موقعیت اندیشه ی فلسفی مان است.
بررسی تحولات در خوانش از مفهوم «انتظار فرج» در دوران غیبت کبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسأله «انتظار فرج امام قائم» به معنای «انتظار فرج امام غائب»، یکی از مفاهیمی است که بویژه پس از آغاز دوره غیبت کبری امام عصر (عج)، مورد توجه دانشمندان شیعه بوده است. اگر چه برخی گزارش های تاریخی از طرح مسأله «انتظار فرج» در میان جامعه شیعه برای برخی ائمه پیشین نیز حکایت دارند، اما بی شک این مفهوم، در دورانی که امام از میان انظار غائب شدند، بیش از هر زمان دیگری مورد توجه جامعه شیعه و بخصوص دانشمندان شیعی واقع گشت. بررسی گذرای منابع روایی شیعی که به نحوی به این مفهوم یا مسأله پرداخته اند، نشان می دهد که در دوره غیبت کبری، با گذر زمان، تحولاتی در خوانش از مفهوم «انتظار فرج» رخ نموده است. آنچه در این نوشتار به دنبال آن هستیم، در گام نخست ارائه گزارشی است از این تحولات. در گام بعد خواهیم کوشید تا نشان دهیم که از چه روی چنین تحولاتی در خوانش این مفهوم رخ نموده است تا به این ترتیب بتوانیم تبیینی از آنها به دست بدهیم.
دجّال در نگاه احادیث فریقین؛ نماد و سمبل یا شخص معین؟(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
از میان نشانه های آخر الزمان و علائم ظهور، موضوع دجّال از پردامنه ترین موضوعات در روایات فریقین است. در بین ویژگی های شخصی و پیرامونی دجّال، موضوع نماد یا شخص بودن دجّال از چالش برانگیزترین مباحث به شمار می رود. این نوشتار با روش کتابخانه ای در گردآوری اطلاعات و شیوه اسنادی در استناد به منابع و روش توصیفی تحلیلی در تجزیه و تحلیل داده ها، این مسئله را که دجّال شخص انسانی است یا نماد و سمبل برای یک جریان، بررسی کرده و به این نتیجه رسیده است که از سویی هیچ یک از ادلّه طرف داران نماد بودن دجّال قابل دفاع نیست و از سوی دیگر، برخی از دلایل طرف داران شخص بودن دجّال نیز غیرموجه است. با این حال، بسیاری از ویژگی هایی که طرف داران نماد بودن دجّال برای اثبات دیدگاه خود ارائه کرده اند، از باب مجاز، از ویژگی های شخص دجّال به شمار می آید.
تحلیل معناشناختی توصیفی واژه ی بِرّ در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله ی حاضر درصدد تبیین جایگاه واژه ی «بِرّ» به شیوه ی معناشناسی توصیفی است؛ که پس از ریشه شناسی، ارتباط معنایی آن با واژه های همنشین و جانشین در قرآن بررسی گردیده است. از این رو با توجّه به ویژگی تحقیق، از روش توصیفی تحلیلی استفاده شده است. حاصل مطالعه ی توصیفی نشان می دهد که بِرّ در کاربرد وحیانی بر محور جانشینی یا همنشینی با واژه هایی مانند تقوا، ایمان، خیر، انفاق، صِدق، حُسنی، حَسنة و إحسان رابطه ی معنایی دارد و بر محور همنشینی با واژه هایی مثل فُجور، جبّار، شقیّ، عصیّ، عقوق، إثم، عدوان، سیّئة و خطیئة در یک حوزه ی معنایی قرار گرفته و در بخشی از مؤلّفه های معنایی با آن ها تقابل معنایی دارد. از نتایج مهم دیگر، آشکار شدن پیوند معناییِ عمیقِ بِرّ با سایر واژه های هم حوزه در قرآن است. این پیوندها باعث شده تا بِرّ کاملاً تحت تأثیر کلمات مجاور و نظام معنایی مستقر در آن قرار بگیرد و با معنایی متمایز و متعالی به حیات خود ادامه دهد. واژه ی بِرّ به عنوان عام ترین مفهوم اخلاقی، دارای معنای لغوی «توسّع در کار نیک» است که گستره ی مفهومی و مصداقی آن بسیار وسیع می باشد و در سه وجه معناییِ «طاعت»، «نیکی» و «پرهیزکاری» خلاصه می شود.
وظیفه گرایی اخلاقی کانت در بوته نقد و بررسی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
یکی از مباحث مطرح در فلسفة اخلاق، معیار ارزش گذاری افعال اخلاقی است. کانت، فیسلوف آلمانی، معتقد است تنها فعلی واجد ارزش اخلاقی است که مطابق با تکلیف باشد و فاعل هیچ گونه انگیزه دیگری غیر از عمل به وظیفه نداشته باشد. برای فهم اینکه چه عملی مطابق با وظیفه است، باید به امر مطلق مراجعه کرد. مراد از امر مطلق، که تمام وظایف اخلاقی ما را مشخص می کند، عبارت است از: بنابر آن قاعده ای عمل کنید که بتوانید همزمان اراده کنید که آن قاعده، قانونی جهان شمول گردد. وی امر مطلق را حکم بدیهی عقل عملی می داند. ازآنجاکه این امر مطلق است، احکام به دست آمده از آن نیز مطلق خواهد بود. این پژوهش، با رویکرد نظری و تحلیلی و با هدف معرفی و نقد مکتب اخلاقی کانت تدوین یافته است.
بررسی و تطبیق مفهوم خدا و اصالت در اندیشه کرکگور و سارتر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی چگونگی قرار گرفتن انسان در جای گاه حقیقی و واقعی خود و یافتن موقعیت پایدار برای وی، تاریخی به موازات عمر بشر دارد. از سوی دیگر، بخش سترگی از پرسش ها و پاسخ های اندیش مندان در طول تاریخ، به امری ماورایی و نیرویی مافوق طبیعی( خدا) اختصاص داشته است. از این رو، دو مسئله و پرسش بسیار مهم که هم واره ذهن بشر را به خود مشغول کرده، یکی مسئله خداوند است و دیگری جای گاه حقیقی انسان که به وسیله یک انسان با اصالت و اصیل، به دست می آید، بوده است. به نظر برخی از فلاسفه، انسان اصیل کسی است که رابطه ای استوار و محکم با خداوند داشته و از دستورات او به خوبی پیروی کند. و به نظر برخی دیگر، اصالت انسان منوط به درک این واقعیت است که وجود انسان محور و نقطه ثقل هستی است. بر این اساس، نباید انسانیت خود را به بهای اندکِ وعده های آسمانی بفروشد. سورن کیرکگور، فیلسوف اگزیستانسیالیست خداباور معاصر، با نگاهی ایمان محور دیدگاه های گیرایی در این زمینه ارائه داده و در طرف مقابل، هم نحله او ژان پل سارتر، فیلسوف اگزیستانسیالیست ملحد، به گونه ای دیگر و با پیش زمینه ای انسان محور، پاسخ هایی قابل تامل به این مسائل ارائه داده. از این رو، در این مقاله سعی شده با حفظ اختصار، مسئله خدا و اصالت انسان به صورت دقیق از نگاه این دو اندیش مند، مورد بررسی قرار گیرد.
آزادی عقیده و آزادی بیان با تکیه بر واکاوی تفسیری آیة ﴿لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ﴾(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیة﴿لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ﴾به عنوان یک اصل راهبردی در سرلوحة تعامل نظام مترقّی اسلامبا پیروان دیگر ادیانمطرح و پژوهش پیرامون آن، دررفع بسیاری از ابهام های اجرای احکام اسلام راهگشاست. این پژوهش کنکاشی در گسترة کلامی،تفسیری آیة مزبور است که نخست به مفهوم شناسی واژه های آیه و موارد کاربرد آن در قرآنو آنگاه به تحلیل اقوال مفسّران در مفهوم شناسی آیه پرداخته است و بدین نتیجه می رسدکه «دین»، باور، خضوع و عقد قلبی است وبا الزام و اکراه حاصل نمی شود و تنها بابرهان شکل می گیرد و بر فرض امکانِ اکراه، فایده ای برآن مترتّب نیست. در بخشدیگر، به تهافت بین آیة مزبور (آزادی عقیده) با احکام ارتداد (آزادی بیان) اشارهمی کند و به تمایز بین سه گسترة «آزادی اندیشه، آزادی عقیده و آزادی بیان» پرداختهشد. نویسندگان معتقدند که آزادی عقیده در اسلام، مبادی و مبانی و نیز حدّی دارد و بهطریق اولی، آزادی در بیان نیز دارای حدّ و مرز می باشد. همچنین اعدام مرتد با آزادیاندیشه و بیان منافات ندارد؛ زیرا در نظام دینی شخص مرتد، تنها در صورتى که تبلیغ وتوطئه علیه نظام اسلامى کند، با او برخورد می شود و حکم تعرّض به وی، همانند حکم تعرّضبه جاسوس در حکومت های لیبرال جهان است. آیاتی که بر اصل آزادی عقیده تصریح دارند،همة آنها در مقام پذیرش اصل دین است، امّا پس از پذیرش اسلام، حق برگشت همراه با ترویج و تبلیغو توطئه از او سلب می شود.
تبیین مسئلة گناه نخستین با تکیه بر آراء ایرنائوس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایرنائوس، یکی از آباء کلیسا است که تفسیری خاص از گناه نخستین دارد. وی به دو مرحله ای بودن خلقت انسان معتقد است. به اعتقاد وی، انسان در ابتدای خلقت دارای طبیعتی ضعیف و ناتوان و در ابتدای رشد و تکامل قرار داشته است. با وجود تعالیم کلمه خدا، آدم در بهشت هنوز کامل نبوده و شیطان با آگاهی از این طبیعت ضعیف، موجب نافرمانی آدم و حوا از دستور الهی شد. خوردن از درخت ممنوعه، عاملی برای ورود به این جهان و رسیدن به تکامل و شباهت به خداوند گردید. رسیدن به شباهت خداوند، شق ثانوی خلقت است. مرگ در این دنیا، نتیجه گناه و نافرمانی است تا به خطا و سرپیچی ابدی پایان دهد. البته گناه آدم بدترین نوع گناه نبوده؛ زیرا ندامت و توبه را به دنبال داشت که رحمت خدا را شامل حال آنان کرد. ایرنائوس، وجود مسیح را دلیلی برای ایجاد هستی می داند، نه اینکه پاسخی برای گناه آدم باشد. در واقع، وی مسیح را کانون جهان هستی و آدم را هموارکننده مسیر مسیح تلقی کرده است. اتحاد مسیح با خداوند، سبب بازگرداندن صمیمیت ازدست رفته ای است که توسط آدم صورت گرفته بود.